معصومیت

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معصومیت

سلام
به نظر شما این جمله درست « هر انسانی نسبت به بعضی گناهان معصوم است»؟
منظور اینکه هر انسانی بعضی پناهان را هرگز انجام نمی دهد و با توجه به شرایط فردی متفاوت است؟
آیا می توان این را نوع خفیف و پایین تر معصومیت معصوم دانست؟

narenj;8243 نوشت:
سلام
به نظر شما این جمله درست « هر انسانی نسبت به بعضی گناهان معصوم است»؟
منظور اینکه هر انسانی بعضی پناهان را هرگز انجام نمی دهد و با توجه به شرایط فردی متفاوت است؟
آیا می توان این را نوع خفیف و پایین تر معصومیت معصوم دانست؟

سلام بله درست است البته تمام شرطش اینکه انسان خود تزکیه کند وخود را قوی و افسار نفس خویش را در اختیار بگیرد نه در بعضی گناهان بلکه بطور کامل می تواند در عصمت بماند

narenj;8243 نوشت:
سلام
به نظر شما این جمله درست « هر انسانی نسبت به بعضی گناهان معصوم است»؟
منظور اینکه هر انسانی بعضی پناهان را هرگز انجام نمی دهد و با توجه به شرایط فردی متفاوت است؟
آیا می توان این را نوع خفیف و پایین تر معصومیت معصوم دانست؟

با سلام

البته این نوع عصمت در صورتی ثابت است که انسان در موقعیت گناه قرار گرفته و با این وجود دامن خود را از آلودگی به عصیان و نافرمانی خدا پاک نگه داشته باشد.

تنها به صرف اینکه انسان به گناهی آلوده نشده به معنای عصمت از آن گناه نیست. زیرا چه بسا اگر در شرایط گناه قرار گیرد نتواند از امتحان و ابتلاء الهی سرافراز بیرون آید.

البته ناگفته پیداست که حتی در صورت ثابت شدن عصمت از برخی گناهان برای انسان، نمی توان درجه و رتبۀ این عصمت را برابر با عصمت معصومان (ع) دانست.

زیرا معصومان (ع) بواسطۀ علم و معرفت ذاتی و تأیید الهی حتی فکر گناه هم نمی کنند تا چه رسد به ارتکاب آن ...

امام سجاد (ع) در بیانی روشن و تمثیل گونه حقیقت عصمت را چنین معرفی می کند: چگونه انسان های عادی بدلیل علم به اثرات سم و کثافات، حتی فکر خوردن آنها را هم نمی کنند. گناه در نظر ما چنین حکمی دارد.

موفق باشید ...

سلام
از جواب تون ممنون ولی احساس می کنم سوالم را خوب متوجه نشدید. من هم قبول دارم که معصومیت معصوم از علم ایشان ناشی می شود. ولی بحث من در این است که فرد عادی هم با بالا بردن علم خودش در حد توانای خودش هم به درجه از درک زشتی برخی گناهان می رسد که از آنها دروی می کند و حتی با فراهم شدن زمینه آن گناه هم مرتکب نمی شود.
این درست است یا نه؟

narenj;8362 نوشت:
سلام
از جواب تون ممنون ولی احساس می کنم سوالم را خوب متوجه نشدید. من هم قبول دارم که معصومیت معصوم از علم ایشان ناشی می شود. ولی بحث من در این است که فرد عادی هم با بالا بردن علم خودش در حد توانای خودش هم به درجه از درک زشتی برخی گناهان می رسد که از آنها دروی می کند و حتی با فراهم شدن زمینه آن گناه هم مرتکب نمی شود.
این درست است یا نه؟

سلام

هر که خود را شناخت خدای خود را شناخته است.

یعنی: کسی که به شناخت خدا دست پیدا کند و به عظمت وجودی اش معرفت حقیقی یابد برای یک لحظه هم گِرد گناه و معصیت نمی چرخد و بالاتر از آن فکر گناه هم برایش آزاردهنده است.

narenj;8362 نوشت:
سلام
از جواب تون ممنون ولی احساس می کنم سوالم را خوب متوجه نشدید. من هم قبول دارم که معصومیت معصوم از علم ایشان ناشی می شود. ولی بحث من در این است که فرد عادی هم با بالا بردن علم خودش در حد توانای خودش هم به درجه از درک زشتی برخی گناهان می رسد که از آنها دروی می کند و حتی با فراهم شدن زمینه آن گناه هم مرتکب نمی شود.
این درست است یا نه؟

بله درست است انسان با شناخت حقیقت گناه و آثار زیانبار آن از گناه دوری کرده و حتی در مقام قرار گرفتن در موقعیت گناه از آن پرهیز می کند.

البته مداومت بر این معرفت یابی و پرهیزکاری توفیق، تأیید و عنایت الهی را هم بدنبال دارد. به طوری که انسان به درجه ای می رسد که قلباً از گناه نفرت دارد.

"اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة"

سلام
میشه در این رابطه توضیح بیشتر بدین؟ در این زمینه دلیل نقلی داریم؟ یا از بزرگان کسی همچین نظری را مطرح کردن؟
علاوه بر تزکیه و مراقبه چه چیزهای در به دست آوردن این حالت موثر است؟
با تشکر

narenj;8381 نوشت:
سلام
میشه در این رابطه توضیح بیشتر بدین؟ در این زمینه دلیل نقلی داریم؟ یا از بزرگان کسی همچین نظری را مطرح کردن؟
علاوه بر تزکیه و مراقبه چه چیزهای در به دست آوردن این حالت موثر است؟
با تشکر

با سلام



با کمی تامل و دقت در آیات قرآن و روایات وارده از ائمه معصومین (علیهم السلام ) انسان به روشنی در می یابد هر عملی را صرفا برای تقرب به خداوند انجام دهد با پاداش های چند برابر و مضاعف از سوی پروردگار متعالی مواجه می شود.

مجاهدت در راه خدا خصوصاً جهاد اکبر (جهاد با نفس) آثار بسیار بزرگی در زندگی انسان و قرار گرفتنش در مسیر هدایت و کمال دارد. "والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به راه های مخصوص خودمان هدایت می کنیم."(1) عارف شهیر مرحوم آیةالله بهجت (ره) این روایت را بسیار مورد تأکید قرار می دادند که: «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم»؛ آنچه می‌دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی‌دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را پشت سر گذاشته‌اید؛ این روایت را معمولاً با ذکر آیۀ مورد اشارۀ سورۀ عنکبوت ختم می نمودند. یعنی اگر انسان در راه عمل به آنچه می داند تلاش و مجاهدت خالصانه به خرج دهد خداوند چشمه های فیض و هدایت را بروی وی خواهد گشود.

آری آثار عمل خالصانه آنچنان است که خداوند چشمه های حکمت را بر دل و زبان انسان جاری می سازد. چنانکه این حدیث بدان اشاره می کند: "من اخلص اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه" (2)

همچنین بر اساس آموزه های دینی؛ کسی که حاجت مومنی را برآورده سازد خداوند نیازهای زیادی را از او برآورده می کند که کمترین آنها بهشت است.(3) و هر کس به پدر و مادرش نیکی کند عمر او دراز و روزی او بسیار می گردد. (4) و آنکس به شخصی قرض دهد مثل آنست که به خداوند قرض داده است. این قبیل اعمال آثار مادی و معنوی بسیاری را در پی دارد که قابل شمارش نیست.

یکی از موارد مهم که چنانچه برای خداوند خالصانه انجام گیرد با پاداش بزرگ و غیرقابل تصور از سوی پروردگار پاسخ داده می شود ترک گناه است.

ترک گناه یکی از سخت ترین و دشوارترین آزمایش های الهی برای انسان محسوب می شود. این موضوع آنقدر مهم است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: برترین اعمال پرهیز از محرمات است. (5)

بدین جهت افرادی می توانند از این آزمون الهی سربلند و موفق بیرون بیایند که با معرفت کامل و شناخت حقیقی به حضور خدا در جلوت و خلوت خویش ایمان و باور قلبی داشته و رسیدن به چنین باوری جز از طریق مجاهدت با نفس حاصل نمی گردد. به عبارتی یک رابطۀ دو طرفه است یعنی انسان، با شناخت و معرفت قلبی به مجاهدت با نفس ترغیب می شود و با پیگیریِ مجاهدت و صبر و تقوا به مراتب بالای یقین دست می یابد. چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: واعبد ربک حتی یأتیک الیقین،(6) خدایت را بندگی کن (مقام عبودیت) تا به یقین دست یابی.

در این راه انسان باید به مرحله ای برسد که خود را همواره در محضر خدا ببیند. امام رضا(علیه السلام ) فرمود: ایمان پیمان قلبی است و تلفظ زبانی و عمل با اعضا و جوارح است. (7)

ترک گناه برای خدا حضرت یوسف را عزیز مصر می کند، دیده برزخی شیخ رجبعلی خیاط را روشن می نماید، طلبه فقیر مازندرانی را به « میرداماد » تبدیل می کند و علامه محمدتقی جعفری را به دیدار امیرالمومنین (ع) موفق می سازد.

حکایتی از زندگی علامه محمد تقی جعفری (ره)
متفکر و فیلسوف بزرگ حضرت علامه محمدتقی جعفری (علیه الرحمه ) در تابستان ۱۳۷۶ در جمع تعداد زیادی از خصیصین عامل موفقیت خود را در تحصیل علم و ترویج معارف نورانی اسلام و موفقیتی که در شرح و تفسیر نهج البلاغه کسب نموده با خاطره ایی تکان دهنده و الهام بخش نقل فرمودند : که برای تمام مشتاقان سعادت و رستگاری آموزنده و مفید فایده است . ایشان قبل از ذکر خاطره ذیل اکیدا شرط فرمودند که تا زمانی که معظم له در قید حیات هستند نقل نشود.
آن مرحوم فرمود : « در سالهای جوانی و اقامت در نجف اشرف در یک شب گرم تابستان به دلیل گرمای بیش از اندازه و سختی اقامت در حجره دعوت مومنی را جهت پیوستن به جمع فضلایی که در بیت آن شخص بودند پذیرفتم .
در آن جلسه شخصی که به طنزگویی و مزاحی معروف بود و گرم کننده محفل دوستان طبق معمول به شوخی و بذله گویی پرداخت و اعلام داشت : من عکس زیبای زنی شایسته از یکی از کشورهای اروپایی که در جراید چاپ شده باخود آورده ام تا دوستان حاضر در جلسه ببینند و قضاوت کنند. آن شخص از دوستان حاضر در جلسه درخواست کرد بدون تظاهر به دینداری و تقدس هر کس عکس را مشاهده کرد با صراحت و بدون تعارف بگوید بین یک لحظه ملاقات و دیدار با امیرالمومنین (علیه السلام ) به طور حضوری و یک عمر زندگی زناشویی با صاحب این عکس کدامیک را برمی گزیند
عکس آن زن را به نوبت به افراد نشان می داد و افراد هم هر کدام در فراخور برداشت و سلیقه خود از عکس نظری می دادند. معمولا افراد بیننده اظهار می داشتند حضرت امیر(علیه السلام ) را که ان شاالله در لحظه مرگ و عالم برزخ از نزدیک می بینیم ! اما در این دنیا زندگی با این زن مهم است .
من پنجمین نفر بودم وقتی که خواست عکس را به من نشان دهد طوفانی در قلبم به وجود آمد به خود لرزیدم و پیش خود گفتم : چه آزمون حساس و بزرگی است ! آیا به راستی سزاوار است لحظه ای دیدار با علی بن ابیطالب (علیه السلام ) آن مرد بزرگ را باشهوات مبادله کنیم ! بدون اینکه عکس را ببینم از جا برخاستم و جلسه را ترک کردم و مورد اعتراض حاضران واقع شدم اما اعتنایی نکردم و خود را با ناراحتی به حجره رساندم . درب حجره را باز کردم اما به دلیل نامناسب بودن هوا داخل نشدم . روی پله نشستم در حالیکه سرم را به دیوار تکیه داده بودم به خواب رفتم .
ناگهان خود را در سالنی نسبتا بزرگ یافتم که تعدادی از علمای گذشته حضور داشتند و در صدر جلسه کرسی ای قرار داشت و حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام ) روی آن کرسی نشسته بودند. قنبر غلام حضرت و مالک اشتر و... نیز به همراه آن حضرت بودند. حضرت امیر(علیه السلام ) مرا مورد خطاب قرار دادند و به نام به محضر خود فرا خواندند. با شوق وصف ناپذیری از جا برخاستم . لحظه ای خود را در آغوش آن حضرت دیدم . آن حضرت مرا مورد لطف و محبت قرار دادند. من نیز امام را با همان خصوصیاتی که در روایات خوانده بودم دیدم و لذت بردم .
در همین حال بیدار شدم و متوجه شدم از لحظه نشستن در کنار درب حجره تا ملاقات و بیدار شدن چیزی حدود ۸ دقیقه طول کشیده است.
با حالتی وصف ناپذیر خود را به جلسه آقایان رساندم و دیدم همه سرگرم همان عکس هستند. به آنان گفتم من نتیجه انتخابم را گرفتم. از آن لحظه به بعد این موفقیت ها در زندگی علمی نصیبم گشت . (8)

البته در زندگی بزرگان دین مصادیق فراوانی از این دست وجود دارد که در جای خود هر کدام جهت بخش و بیدارکننده است.



موفق باشید ...

پاورقی_______________________________

1- عنکبوت، 69.
2- عیون الاخبار الرضا : ۳۲۱ ۶۹ ۲
3 ـ بحارالانوار جلد ۴ صفحه ۲۵۸
4ـ میزان الحکمه.
5 ـ وسایل الشیعه.
6- حجر، 99.
7 ـ معانی الاخبار، ج۲، ص ۱۸۶.
8 ـ رمز موفقیت بزرگان ـ رضا باقی زاده.


در تکمله نوشتار دوستان مطالبی چند در عصمت اهل بیت عرض می نمایم :
اقسام عصمت 1 :
الف : عصمت تحصیلی و اکتسابی :
انسان هایی از طریق تقوا و مبارزه با هوای نفس به عصمت تحصیلیه رسیده اند ، عصمت اینگونه ای محال نیست ، چون اگر محال بود کسانی به این مقام نمی رسیدند . عصمت بسیاری از صلحا و علمای ربّانی از این قبیل است .
ب : عصمت جعلی :
این نوع عصمت جعل خداوند است و مخصوص انسان هایی خاص مانند انبیای عظام و اوصیای آنها است که در رأس همه آنها چهارده معصوم علیهم السلام هستند . خداوند بنابر حکمت و مصلحت خود از ابتدای خلقت این بزرگواران را هم جهت علمی و هم از جهت عملی معصوم قرار داده است . تا از روی قاعده لطف حجت باشند برای سایر انسانها ، اگر چه شیعه معتقد است ، عصمت اهل بیت علیهم السلام هم جعلی و هم اکتسابیست . یعنی هم جعل الهیست و هم خود این قابلیت را در خود ایجاد نموده اند .«معصوم قادر بر انجام معصیت است ، و الا آگر قدرت بر معصیت نداشت ، استحقاق مدح و ثواب بر ترک گناه ندارد و در حق او عقاب و ثواب منتفی می گردد و خارج از محدوده تکلیف قرار می گیرد و همه امور به اجماع و نقل ، باطل است » . 1

خلاصه کلام در عصمت انبیا و ائمه هدی اینست که :
عصمت ملکه ای است نفسانی ، قدرتی درونی و نیرویی باطنی که دارنده آن با قدرت بر گناه، گناه نمی کند ، و با توان ترک طاعت ، ترک طاعت ندارد . ولی عصمت خاندان رسالت علیهم السلام مراحلی بالاتر و رفیع تر از عصمت سایر انبیا و اوصیای آنهاست . اصلا در قلوب شریفه و نفوس زاکیه این بزرگواران جای خالی و منطقه فراغی نسبت به غیر حق نیست ، ظرف دلشان مالامال از خداست ، هیچ چیز غیر خدایی در آنجا ، جا ندارد و راه پیدا نمی کند ، وعای سینه و ظرف سرّ آنان از خدا و آنچه متعلق به اوست مملوّ شده است .

چنانکه در بیان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام آمده است :
« عقل ها گم شده ، و اندیشه ها سرگردان گشته ، و خردها حیران ، و دیده ها خسته شده ، بزرگان کوچک ، و حکیمان متحیر ، و ارباب درک و درایت قاصر ، و خطیبان و سخن آوران وامانده ، و صاحبان لبّ و مغز جاهل ، و شعرا فرومانده و ادیبان ناتوان ، و رجال بلاغت در تعب از این که بتوانند شأنی از شؤون امام علیه السلام را توصیف نمایند ، یا فضیلتی از فضائل او را بیان دارند ، لذا ناچار همگی اقرار به عجز و ناتوانی نموده اند » . 2

اقسام عصمت 2 :
الف : عصمت مزدوج ( علمی و عملی ) :
این نوع عصمت منحصر در ذوات مقدسه چهارده انسان برگزیده الهیست . هم علمشان و هم عملشان حجت است ( قول و فعل و تقریرشان) . اینان همان مشمولین آیه تطهیر هستند :
انما یرید لله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا . ( احزاب33)
همانا خداوند اراده فرموده است که شما اهل بیت را از هرگونه رجس و پلیدی پاک و مطهر بگرداند .

ب : عصمت منفرد ( عملی ) :
این نوع عصمت هم در محدوده عمل و فعل هست ، صاحبان این نوع عصمت نیز کم هستند ، عمل اینان کاشف از عمل چهارده معصوم علیهم السلام است و در فقه به عمل اینان استناد می کنیم ، صاحبان عصمت عملی تقوای مجسم هستند یعنی تمام آثار تقوا را هم در دنیا و هم در آخرت دارا می باشند . بزرگوارانی مانند : حضرت ابالفضل العباس و حضرت علی اکبر و حضرت زینب کبری و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهم از این قیبل هستند .
چه زیبا سروده است شاعر اهل بیت در وصف حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها :
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج و عزّ و تمکین
عصمت شده پای بند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت

پی نوشتها :
1 – شرح باب حادی عشر 41 .
2 – عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/219 باب 20 ح1.

سلام
این مطلب برام جالب بود خواستم دوستان هم ببینند:

شهيد مطهري(ره) در اين زمينه مي‌فرمايد:
«هر فردى از افراد ما بدون آنكه يك قوه‏اى به زور جلوى ما را گرفته باشد، از بعضى لغزشها و گناهها معصوم هستيم به خاطر كمال ايمانى كه ما به خطر آن گناهان داريم. مثلًا خود را از بالاى پشت بام يك ساختمان چهار طبقه پرت كردن يا خود را داخل آتش انداختن يك گناه است اما ما اين گناه را هرگز مرتكب نمى‏شويم چون خطر و زيان آن براى ما ثابت و مجسّم است. مى‏دانيم دست به برق گرفتن همان و جان تسليم كردن همان. فقط وقتى اين گناه را مرتكب مى‏شويم كه از آن خطر چشم پوشيده باشيم. ولى يك بچه دست به آتش مى‏زند؛ چرا؟ چون خطر اين گناه آنچنان كه براى ما مسجّل است براى او مسجّل نيست. يك نفر آدم عادل، ملكه تقوا دارد و به همين جهت بسيارى از گناهان را اصلًا انجام نمى‏دهد. همان ملكه به او در اين حد عصمت مى‏دهد. بنابراين عصمت از گناه بستگى دارد به درجه ايمان انسان به گناه بودن آن گناه و خطر بودن آن خطر.
ما گناهان را تعبّداً پذيرفته‏ايم كه گناه است يعنى مى‏گوييم چون اسلام گفته است شراب نخور ما نمى‏خوريم، گفته قمار نكن نمى‏كنيم. كم و بيش هم مى‏دانيم كه بد است اما آنچنان كه خطر «خود را در آتش انداختن» برايمان مجسم است، خطر اين گناهان براى ما مجسم نيست. اگر ما همان اندازه كه به آن خطر ايمان داريم به خطر اين گناهان نيز ايمان مى‏داشتيم، ما هم از اين گناهان معصوم بوديم. پس عصمت از گناه يعنى نهايت و كمال ايمان.
‏ آن كسى كه مى‏گويد:« لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً -اگر پرده هم بر افتد بر يقين من افزوده نمى‏شود» قطعاً معصوم از گناه است. او در اين سوى پرده هم پشت پرده را مجسم مى‏بيند؛ يعنى مثلًا او حس مى‏كند كه با يك دشنام دادن در واقع عقربى براى جان خود آفريده، و به همين دليل چنين كارى نمى‏كند. در اينكه قرآن نيز از ايمانهايى در اين درجه ياد مى‏كند شك نيست. و لهذا عصمت، نسبى است يعنى مراتب و درجات دارد. معصومين نسبت به آن چيزهايى كه براى ما گناه است و گاهى مرتكب مى‏شويم و گاهى اجتناب مى‏كنيم، معصوم هستند و هرگز گناه نمى‏كنند
بطور کلي عصمت يك امر نسبى است، او در حد خودش و ما در حد خودمان. پس ماهيت عصمت از گناه، برمى‏گردد به درجه و كمال ايمان. انسان در هر درجه‏اى از ايمان باشد، نسبت به آن موضوعى كه نهايت و كمال ايمان را به آن دارد.(ر.ک: مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏4، ص787 - 788)

بسیار از شما برای چنین جوابی متشکرم و این پاسخ را کاملترین پاسخ میدانم زیرا کمال الگو بودن را در مورد امام معصوم می رساند:Kaf:

با سلام
انسان نسبت به برخي معاصي كه احتمال انجامش بسيار ضعيف است معصوم است البته منظور

عصمت به معناي عام است .

وسائل الشيعه ج 15 ص 308 : قَالَ علي ص مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي

امير المومنين ميفرمايد : از مراتب عصمت سخت بودن انجام گناه است .

في امان الله...

narenj;8243 نوشت:
سلام به نظر شما این جمله درست « هر انسانی نسبت به بعضی گناهان معصوم است»؟ منظور اینکه هر انسانی بعضی پناهان را هرگز انجام نمی دهد و با توجه به شرایط فردی متفاوت است؟ آیا می توان این را نوع خفیف و پایین تر معصومیت معصوم دانست؟

سلام
ما جمله را اینطور شنیده ایم که هرکس نسبت به اموری معصوم است و آن به این معناست که انسان عاقل بطور معمول از انجام بلکه فکر کردن به بعضی کارها ابا دارد مثل اینکه هیچ وقت انسان به این مطلب فکر نمی کند یک تکه چوب بزرگ را داخل حلق خود کند چون به ضرر آن کاملا آگاه است .
و اما منظور از عصمت معصومین مصونیت از خطا و گناه در تکالیف شرعی است که لازمه امامت و پیشوایی اهل ایمان است ولی عصمت در این حد متوقف نمی شود و تا مراتب بسیار بالاتری هم قابل ارتقاء است تا جایی که حتی صدور خطا و گناه در مراتب والای عبودیت باطنی را هم شامل می شود .
موفق باشید
موضوع قفل شده است