حضرت یوسف وتهمت دزدی به برادرش

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضرت یوسف وتهمت دزدی به برادرش

چرا حضرت یوسف به برادرش تهمت دزدی زد؟

محمد;8228 نوشت:
چرا حضرت یوسف به برادرش تهمت دزدی زد؟



واژه «كَيْد» همه جا به معنى مذموم بكار نرفته است، «كَيْد» به معنى طرح و نقشه نيز استعمال شده است.«كدنا» (1)

این قضیه طرح و نقشه ای حکیمانه از سوی خداوند برای رسیدن یوسف به رسالت و هدف متعالی اش بوده است. (كذلك كدنا ليوسف)

مساله مهم اينجاست كه اگر يوسف مى خواست طبق قوانين مصر با برادرش بنيامين رفتار كند مى بايست او را مضروب سازد و به زندان بيفكند و علاوه بر اينكه سبب آزار برادر مى شد، هدفش كه نگهداشتن برادر نزد خود بود، انجام نمى گرفت، لذا قبلا از برادران اعتراف گرفت كه اگر شما دست به سرقت زده باشيد، كيفرش نزد شما چيست؟

آنها هم طبق سنتى كه داشتند پاسخ دادند كه در محيط ما سنت اين است كه شخص سارق را در برابر سرقتى كه كرده بر مى دارند و از او كار مى كشند، و يوسف طبق همين برنامه با آنها رفتار كرد، چرا كه يكى از طرق كيفر مجرم آنست كه او را طبق قانون و سنت خودش كيفر دهند. به همين جهت قرآن مى گويد: يوسف نمى توانست برادرش را طبق آئين ملك مصر بر دارد و نزد خود نگهدارد (ما كان لياخذ اخاه فى دين الملك): سپس به عنوان يك استثناء مى فرمايد مگر اينكه خداوند بخواهد (الا ان يشاء الله ).

این مطلب اشاره به اين دارد كه: كارى كه يوسف (ع)انجام داد، علاوه بر اینکه عاری از نفس دروغ و تهمت بود، بلکه گام به گام بر اساس طرح و نقشۀ تبیین شده از سوی خداوند بود لذا اگر با برادران همانند سنت خودشان رفتار كرد طبق فرمان الهى بود، نقشه اى بود براى حفظ برادر، و تكميل آزمايش پدرش يعقوب، و نیز آزمايش برادران ديگر!

بعلاوه در موقع بازرسى، بنيامين چون از طرح و نقشه با خبر بود، آسوده خاطر بود، لذا در سراسر اين ماجرا هيچ اعتراضى از او نقل نشده است و براى اينكه طرح مخفى بماند و موجب سوءظن نشود، بازرسى را از بار ديگران شروع كردند تا نوبت به بنيامين رسيد و چون در بار او پيدا شد، طبق قرار قبلى بايد او در مصر مى‏ماند. اين طرح و نقشه الهى بود. كه آن نيز در مورد يك آزمون مهم، مانعى نداشت.(2)

و در پايان اضافه مى كند ما درجات هر كس را بخواهيم بالا مى بريم (نرفع درجات من نشاء). درجات كسانى كه شايسته باشند و همچون يوسف از بوته امتحانات، سالم بدر آيند. و در هر حال برتر از هر عالمى، عالم ديگرى است (يعنى خدا) (و فوق كل ذى علم عليم ). و هم او بود كه طرح اين نقشه را به يوسف الهام كرده بود.

اما اینکه نسبت سرقت به همه چه مفهومى دارد؟ آيا نسبت سرقت آنهم به صورت كلى و همگانى با جمله "انكم لسارقون (شما سارق هستيد)" دروغ نبود؟ مجوز اين دروغ و تهمت چه بوده است؟ پاسخ اين سؤال نيز با تحليل زير روشن مى شود كه:

اولا: معلوم نيست كه گوينده اين سخن چه كسانى بودند، همين اندازه درقرآن مى خوانيم قالوا (گفتند) ممكن است گويندگان اين سخن جمعى از كارگزاران يوسف باشند كه وقتى كه پيمانه مخصوص را نيافتند يقين پيدا كردند كه يكى از كاروانيان كنعان آن را ربوده است، و معمول است كه اگر چيزى در ميان گروهى كه متشكل هستند ربوده شود و رباينده اصلى شناخته نشود، همه را مخاطب مى سازند و مى گويند شما اين كار را كرديد، يعنى يكى از شما يا جمعى از شما.

ثانيا: طرف اصلى سخن كه بنيامين بود به اين نسبت راضى بود چرا كه اين نقشه ظاهرا او را متهم به سرقت مى كرد اما در واقع ، مقدمه اى بود براى ماندن او نزد برادرش يوسف. و اينكه همه آنها در مظان اتهام واقع شدند، موضوع زودگذرى بود كه به مجرد بازرسى بارهاى برادران يوسف بر طرف گرديد، و طرف اصلى دعوا (بنيامين ) شناخته شد. بعضى نيز گفته اند منظور از سرقت ، كه در اينجا به آنها نسبت داده شد، مربوط به گذشته و سرقت كردن يوسف را از پدرش يعقوب بوسيله برادران بوده است اما اين در صورتى است كه اين نسبت به وسيله يوسف به آنها داده شده باشد چرا كه او از سابقه امر آگاهى داشت و شايد جمله بعد اشاره اى به آن داشته باشد چرا كه ماموران يوسف نگفتند شما پيمانه ملك را دزديده ايد بلكه گفتند: نفقد صواع الملك : ما پيمانه ملك را نمى يابيم (ولى پاسخ اول صحيح تر به نظر مى رسد). (3)

پاورقی________________________

1. قرائتی، محسن، تفسیر نور، سورۀ یوسف، آيات 75 تا 80.

2. همان منبع.

3. تفسیر نمونه، سورۀ یوسف، آیۀ 75.

موضوع قفل شده است