کلیپ-آنکه زداز ره کین طعنه به مستوری زن/ یا رب از سنگ عقوبت تو دهانش بشکن
تبهای اولیه
مستوری زن
آنکه زد از ره کین طعنه بمستوری زن
یا رب از سنگ عقوبت تو دهانش بشکن
خواهد آنکس که دهد ریشهء اسلام بباد
یکسر از صفحهء گیتی بن و بیخش بر کن
ایکه بیپرده توئی منکر قانون حجاب
که نکرده است خدا حکم بمستوری زن
گه کنی حمله بقرآن که نگفته است چنین
گه کنی منع ز رخ بستن و خود پوشیدن
گه بمنظور اهانت سوی روحانیون
میکنی باز به بیهوده سرائی تو دهن
گه مسلمان صفت اظهار کنی مذهب و کیش
گه شوی منکر قرآن و چو شیطان رهزن
نیست معلوم که بر گردن جان داری خویش
اندرین عصر پر آشوب ز ادیان چه رسن
گر ترا مذهب غیری است فضولستی و لوس
ور کنی دعوی اسلام بدین احسن
هرگز اقرار مسلم نشود با انکار
کی شنیدی که بود کوسه و هم ریش پهن؟
گوید از مرد که بر ضد حجابش سخن است
که فروبند لب ای خائن کمتر از زن
باش خاموش تو ای مست می شهوت نفس
که نه زن چون تو طرفدار بخواهد نه وطن
مرتجع تابع قرآن نبود هرزه مگوی
که بکردار توئی مرتجع عهد کهن
رسم ایام جهالت تو نمودی تجدید
باشد این نکته بر اهل خرد بس روشن
دیدمش فخرکنان لاف تمدن میزد
دیو خوئی که بدی همچو پلنگش ناخن
آن شنیدم که یکی حزب بنام نسوان
گشته تأسیس ز احزاب درین عصر و ز من
گوئیا نیست جز از بخردانی دو سه فرد
بلکه باشند ز جهال زنان یک دو سه تن
ای عجب گشته کنون کشف از آنان که حجاب
می نبوده است در احکام خدای ذو المن
محو باد این سخن باطل بیاصل و اساس
باد معدوم چنین حزب پر از مکر و فتن
زن بیدانش و دین را چه باظهار حیات
تا که اندر بر قرآن کند ابراز سخن
قول مستحکم حق را چه زنی پنجه ز جهل
بشکند مشت هر آنکس که زند بر آهن
دم بیجا مزن از بهر تساوی حقوق
رو،نگر،داده خدایت چه مساوات حسن
هست آمال تو منسوخ شود حکم خدای
قول حق می نشود نسخ بحرف تو و من
مصلحت بین ازل دیده درین سود و صلاح
که تو در چادر عفت بنمائی مسکن
اندرین پرده ترا هست بسی عز و شرف
ببر بیپردگی آنقدر متازان توسن
کرده ای خویش چنین معنی آزادی را
کاشف العوره برون رفتن و مکشوف بدن
حرمت خویش مبر پردهء ناموس مدر
بی سبب،ای گهر شرم و حیا را معدن
همچو گل در مبر انظار خسان جلوه کنی
غافل از آنکه نباشد دگرت قدر و ثمن
زین تظاهر غرضار نیست ترا مقصودی
از چه رو بیجهة آلوده نمائی دامن
تا مصون ماند و محفوظ هر آن در ثمین
با ؟ از نظر اهل طمع بنهفتن
عصمت ار بهر زنان جرمی ازین بدتر نیست
کاین گناهی است که سر میزند افشا و علن