جمع بندی آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟

آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟تا چقدر میشه بهش اطمینان داشت؟آیا اصلا درسته که بیاییم امامان خودمون و استخاره با قرآن رو رها کنیم و بچسبیم به حافظ؟

ممنون:Gol:

کارشناس بحث : بصیر

*منتظر*;305756 نوشت:
آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟تا چقدر میشه بهش اطمینان داشت؟آیا اصلا درسته که بیاییم امامان خودمون و استخاره با قرآن رو رها کنیم و بچسبیم به حافظ؟

باسلام و عرض احترام خدمت جناب منتظر
فال گرفتن به معنی پیش بینی امور آینده است که این کار صحیحی نیست و اعمال فالگیرانِ مرسوم در اجتماع، کار صحیحی نیست و طبق نظر مراجع و بزرگان، عملِ حرامی محسوب می شود.

اما در بین اخبار، احادیثی وجود دارد که به مدح و ذم فال، اشاره نموده اند. در آن مواقعی که فال را مذمت کرده اند، منظورشان پیش گویی و آینده نگری بدون دلیل است. مخصوصا اگر فال بد باشد، اما در مواقعی که تحسین کرده اند، آن موقعی است که درباره آینده، فکر خوبی و فال خوبی زده اند، نه به این معنا که این اتفاق حتما محقق خواهد شد و پیش گویی صورت گرفته باشد، بلکه به این معنا، امید است با توکل به خدای متعال، با حسن نظر و خیر اندیشی، فلان مساله به خیر و خوبی محققق گردد. لذا فرموده اند: تفأل‏ بالخير، تنجح.(غرر الحکم، ص 316) یعنی به امور خیر، فال بزنید که پیروز می شوید. این به معنای پیش گویی کردن نیست، بلکه خوش بینی و خوش فکر کردن است و خدا هم، دعای خیر و خوش بینی را مستجاب خواهد کرد.
رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه در كارى فال‏ بدزدى آن را انجام بده (و اعتنائى بفال مكن). یعنی با توکل به خدا و نیت خیر، آن عمل را انجام بده.

گروهی به قرآن فال می زنند که در روایت هم از این عمل، نهی شده است. عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لا يتفأل‏ بالقرآن.

فال خیر زدن، همیشه خوب است، نه به معنای پیشگویی کردن و حکمی حتمی ایجاد کردن، بلکه به معنی خوش بین بودن و خوش نگریستن است. لذا از پیامبر نقل شده است که به أنس فرمودند: ای انس هنگامی که به امر خیری اهتمام ورزیدی، از خدای خویش، هفت مرتبه طلب خیر کن(استخاره ی حقیقی)، سپس نگاه کن و ببین چه چیزی به دلت می افتد، که هر چه بدلت افتد، خیری در آن است و انجامش بده.
وَ فِي فِرْدَوْسِ الْأَخْبَارِ أَنَّ النَّبِيَّ ع قَالَ‏ يَا أَنَسُ إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَاسْتَخِرْ رَبَّكَ فِيهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ انْظُرْ إِلَى الَّذِي يَسْبِقُ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنَّ الْخِيَرَةَ فِيهِ‏ يَعْنِي افْعَلْ ذَلِك‏.(فتح الابواب اثر سید ابن طاووس، ص 156)

استخاره و دستورات دینی منقول از ائمه که با قرآن هست زیاد فرقی با فال حافظ ندارد! اما چون قرآن به زبان ساده تری است میتوان مطلب مورد نظر را راحتتر دریافت و فهمید!

استخاره با قرآن که انجام میدهید فرشتگان آیه مورد نظر را برایتان آشکار میسازند و در فال گرفتن از دیوان حافظ، روح حافظ که جزو ارواح پاک و متعالی است مطلب را برایتان هویدا میکند! در واقع شما با روح حافظ ارتباط برقرار میکنید!

به لینک زیر هم میتوانید مراجعه کنید

http://www.askdin.com/thread21100.html

[="Tahoma"][="Navy"]

اهل بلا;309945 نوشت:
استخاره و دستورات دینی منقول از ائمه که با قرآن هست زیاد فرقی با فال حافظ ندارد! اما چون قرآن به زبان ساده تری است میتوان مطلب مورد نظر را راحتتر دریافت و فهمید!

باسلام و احترام
استخاره با تفأل فرق می کند. استخاره دو نوع است، استخاره اصطلاحی: آن استخاره ای است که توسط قرآن یا تسبیح صورت گرفته و طبق فرمایش معصومین و دستورات آنها است که به روشهای مختلف و دعاهای مأثوری انجام می پذیرد.
استخاره نوع دوم، استخاره لغوی است که انسان می بایست در هر کاری آن را انجام دهد. یعنی در تمام امور ازخداوند متعال طلب خیر نماید و از او بخواهد، خیر را در امری که می خواهند انجام دهد، منظور کند.
تفأل هم به دو معناست، تفأل به خیر و تفأل به شر. اما تفأل به خیر، همیشه سفارش شده است. که به معنی خوش انگاری و خیر خواهی است، یعنی به امور الهی، خوش بنگریم و گمان بد نزنیم. تفأل به شر، صحیح نمی باشد.
نمی شود قرآن را باز کنیم و بگوییم که خدایا من نمی دانم فلان رفیقم، آدم خوبی است یا نه؟ آیا به او خوش بین باشم یا خیر؟ بعد آیه ای بیاید و بگوید«إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ» یعنی شیاطین به دوستان خود پیغامهای مرموز و سری می دهند. یا آیه بیاید«وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُم» یعنی هر کجا آنها را یافتید، آنها را بکشید.
بعد، از طریق این آیات نتیجه بگیریم که این رفیق، انسان بد ذاتی است و به درد رفاقت نمی خورد. آیا با این روش، سنگ روی سنگ بند می شود؟!
آنچه که ما بدان موظفیم، تفأل به خیر زدن است، آن هم در اموری که جای خیر دارد، می توان خوش بین بود. در برابر دشمن جای تفأل به خیر زدن نیست.
هیچ گاه در برابر مسلمان تفأل به شر صحیح نیست و طبق حدیث، به این کار «طیره» میگویند. یعنی فال بد زدن.
«
طيره‏ بكسر طا و فتح يا، يا سكون آن بمعنى فال بد است چيزهائى را كه شهرت كرده است مثل آن كه فلان خانه يمن ندارد و كسى كه از خانه بيرون رود حيوان سياهى اگر در برابر او پيدا شود بد است‏‏.»(لوامع صاحبقرانی، ج1، ص 488)
«
طيره‏: بد فالى است، و در حديث است كه: رسول خدا(ص) فال خوب را دوست داشت و بد فالى را ناخوش مى‏ داشت‏»(ترجمه اصول کافی کمره ای، ج 5، ص 786)
استخاره هم شرایطی دارد که با رعایت آن، جواب خواهد داد و الا برای هر کاری نمی توان استخاره به قرآن کرد. اولا بعد از استشاره و مشورت خواهی است،دوما در هنگامی است که با وجود مشورت، به حالت دو دلی و سرگردانی باقی بمانیم.
آیا می توان در مسائل مملکتی و حکومتی، با قرآن استخاره کرد؟ مثلا آیا با آمریکا جنگ کنیم یانه؟ فرض کنید، خوب بیاید، آیا باید حمله کنیم؟! پیغمبران الهی و اولیای خدا،کجا چنین سیره ای داشتند؟! جز این که با تدبیر و مشورت و طلب خیر و توکل به خدا، کارها را انجام می دادند. دستوراتی هم که جهت استخاره آمده، با رعایت شرایطی است که ذکر شد.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

اهل بلا;309945 نوشت:
استخاره با قرآن که انجام میدهید فرشتگان آیه مورد نظر را برایتان آشکار میسازند و در فال گرفتن از دیوان حافظ، روح حافظ که جزو ارواح پاک و متعالی است مطلب را برایتان هویدا میکند! در واقع شما با روح حافظ ارتباط برقرار میکنید!

تفأل به حافظ هم از همان مسائل است که عرض شد. یعنی این که با خوش بینی نسبت به مساله ای که جای خوش بینی هم دارد، حافظ را باز کنیم و تعبیر به خیر نمائیم. یعنی به طور کلی، انسان خوش انگار و مصلحت خواهی برای مردم باشیم و امور را به خیر بگیریم، مگر در مواردی که امر به دشمنی و انزجار شده ایم. هیچگاه در امور مهم و خطیر، نمی توان با رجوع به حافظ، تصمیم گیری کرد، بعد بگوییم روح حافظ بالا می روید یا پایین می آید و به الهام می کند. این بینشها، دلیل می خواهد، کار هر کسی نیست، و نمی توان یک دستور العمل کلی برای همه صادر کرد. خیلی به تبعات این حرفها باید دقت نمود.[/]

اهل بلا;309945 نوشت:
استخاره و دستورات دینی منقول از ائمه که با قرآن هست زیاد فرقی با فال حافظ ندارد! اما چون قرآن به زبان ساده تری است میتوان مطلب مورد نظر را راحتتر دریافت و فهمید!

استخاره با قرآن که انجام میدهید فرشتگان آیه مورد نظر را برایتان آشکار میسازند و در فال گرفتن از دیوان حافظ، روح حافظ که جزو ارواح پاک و متعالی است مطلب را برایتان هویدا میکند! در واقع شما با روح حافظ ارتباط برقرار میکنید!

به لینک زیر هم میتوانید مراجعه کنید


سلام
منبع این استدلال شما کجاست؟ روح حافظ؟ عجب!!!!!!!!!!!

بصیر;310016 نوشت:

نمی شود قرآن را باز کنیم و بگوییم که خدایا من نمی دانم فلان رفیقم، آدم خوبی است یا نه؟ آیا به او خوش بین باشم یا خیر؟ بعد آیه ای بیاید و بگوید«إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ» یعنی شیاطین به دوستان خود پیغامهای مرموز و سری می دهند. یا آیه بیاید«وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُم» یعنی هر کجا آنها را یافتید، آنها را بکشید.

با سلام خدمت شما

در خصوص استخاره حرف شما را قبول دارم و آنرا وسیله ای کمکی در زمانی که شخص راهی برای فهمیدن جواب مساله ندارد میدانم!

دستوری که بنده در لینک مذکور قرار داده ام یک نوع کشف با قرآن است!
خواب راست یک نوع کشف است که فرشته ای آنرا به شخص نشان میدهد!
حال فرشته ای دیگر در بیداری و از طریق قرآن، مطلبی را به ما نشان میدهد!

ژولیده;310025 نوشت:
سلام
منبع این استدلال شما کجاست؟ روح حافظ؟ عجب!!!!!!!!!!!

شعر آن باشد که وارد حق باشد********** در دیده ی عشق وحی مطلق باشد

بیگانه ز عشق، مست و احمق باشد************ در گفتارش ره اناالحق باشد

سلام

از استادم که متخصص علوم غریبه هم هستند شنیدم! که البته صحیح هم هست!
پشت پرده اسرار زیادی هست ولی کو چشم بصیرت که ببیند آنها را؟!

صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند

شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد

دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود

[="Tahoma"][="SeaGreen"]آخه یعنی چی؟در این که حافظ انسان بزرگی بودند شکی نیست اما اینکه اونقد بهشون منزلت بدیم که به جای توسل به ائمه، به تفال به حافظ خوشبین باشیم؛ این که به نظر برخلاف بصیرت واقعیه.
اگه میشه مستندتر و منطقی تر از دلیلی که برای بها دادن به فال حافظ و روح حافظ عنوان می کنید صحبت کنید.
[/]

با سلام

تطيّر و تفأل همواره بين انسانها رواج داشته است.
اموري را به فال نيك مي‌گرفتند و دليل بر پيروزي مي‌دانستند و اموري را به فال بد مي‌گرفتند و دليل بر شكست مي‌پنداشتند و اين در حالي بود كه هيچ گونه رابطة منطقي ميان پيروزي و شكست، با اين گونه امور وجود نداشت.
مثلاً آواز خواندن مرغ سياه را علت شكستن پاي خود مي‌دانستند و براي درمان آن استخوانهاي گربة سياه را مي‌شكستند (نوري، 489)!
البته تفأل و تطيّر گرچه اثر طبيعي و واقعي ندارند ولي بدون ترديد مي‌توانند اثر رواني داشته باشند.
فال نيك غالباً ماية اميدواري، حركت، تلاش و كمكي بر دست‌يابي به پيروزي است. همچنين مي‌توان تفأل را به عنوان تلقيني قوي كه قادر است اميدواري و اعتماد به نفس را تا مدتي نسبت به امري در اشخاص ايجاد كند، مؤثر و نافذ دانست.
بنابراين فال گرفتن براي گشودن دري براي خوش بيني و اميدواري بسيار خوب است.
ولي فال بد موجب نااميدي و ناتواني است و به شدت محكوم شده است.
به همين دليل در روايات اسلامي به فال نيك سفارش شده است.
چنان كه خواهيم ديد به طريق صحيح، هم از شيعه و هم از اهل سنت، رواياتي داريم كه پيامبر (ص) با توجه به تأثير نفساني فال بهترين استفاده را از فال نيك، در جهت سازندگي رواني فرد و اجتماع، كرده است و در مورد فال خوب نه تنها سفارش به انجام آن كرده است بلكه خود ايشان نيز در موارد مختلف براي ايجاد روحيه اميد و رسيدن به پيروزي از آن استفاده كرده است.
در مورد فال بد، نهي كرده است و وقتي در موقعيت خاصي تصورات نااميد كننده‌اي براي افراد بوده به آنها دعاهايي ياد داده و سفارشهايي كرده است.
توضيح اين مطالب بعداً مي‌آيد.
در حديث معروفي از پيامبر (ص) نقل شده است كه «تفألوا بالخير تجدوه» (مكارم شيرازي، 6/317؛ طباطبايي، 19/86). يعني: كارها را به فال نيك بگيريد (و اميدوار باشيد) تا به آن برسيد.:Sham:
از پيامبر(ص) نقل شده است كه فال نيك را دوست مي‌داشت و از تطيّر بيزار بود. «انّه (ص) كان يحب الفأل و يكره الطيرة (ابن منظور، 10/168)».
در اين احاديث جنبة اثباتي فال نيك منعكس شده است و در حالات پيغمبر (ص) نقل شده است كه حضرت مسائل بسياري را به فال نيك مي‌گرفتند (طباطبايي، 19/86)

مثلاً در جريان برخورد مسلمانان با كفار مكه در سرزمين حديبيه مي‌خوانيم: هنگامي كه سهيل بن عمرو به عنوان نمايندة كفار مكه به سراغ پيامبر(ص) آمد و حضرت (ص) از نام او آگاه گرديد فرمود: «قد سهّل عليكم امركم»
. از نام سهيل من تفأل مي‌زنم كه كار بر شما سهل و آسان مي‌گردد (طباطبايي، 19/86).
و در جريان نامة حضرت (ص) به خسرو پرويز آمده است كه او را به اسلام دعوت كرد و او نامة آن جناب را پاره كرد و در جواب نامه مشتي خاك براي آن حضرت فرستاد، حضرت همين عمل را به فال نيك گرفت و فرمود: «به زودي مسلمانان خاك او را مالك مي‌شوند» (طباطبايي، 19/86) و موارد ديگري از تفألهاي ايشان كه در تاريخ ثبت شده است و نيز رسول خدا (ص) به كارگزارانش نامه مي‌نوشت و سفارش مي‌كرد كه پيكهايي كه براي من مي‌فرستيد خوش نام و خوشرو باشند.
«كان رسول الله يكتب الي امرائه اذا ابردتم اليّ بريدا فأبردوه حسن الاسم حسن الوجه» و هنگامي كه به حضرت (ص) اعتراض شد كه ما را از تطيّر نهي مي‌كني و خود شما تطيّر مي‌زنيد فرمود:
نزدم بلكه از نام خوب خوشم مي‌آيد (سبزواري، 267).
ابو هريره روايت كرده است: «ان رسول الله (ص) سمع كلمة فاعجبته فقال: اخذنا فألك من فيك» (طريقه دار، 169).
يعني: پيامبر (ص) كلمه‌اي شنيد كه او را به شگفت آورد.
پس فرمود: فال نيك را از دهانت گرفتم.
همان طور كه مي‌دانيم در فال خوب حسن ظن به خداوند متعال وجود دارد و خداوند مي‌فرمايد: «أنا عند ظن عبدي بي». بنابراين كسي كه فال نيك مي‌زند اگر حتي به مرادش هم نرسد در اصل با اميدواري به خداوند به هدف رسيده است.
حضرت علي (ع) فال را امري به حق و درست مي‌‌داند و فرموده است: «الفأل حق»
(فيض الاسلام، 1274، كلمة قصار 392).
در روايتي از امام صادق (ع) آمده است كه: «الطيرة علي ما تجعلها، إن هوّنتها تهوّنت و إن شدّدتها تشدّدت و إن لم تجعلها شيئاً لم تكن شيئاً»
(حرّ عاملي، 11/361).
يعني: فال بد اثرش به همان اندازه است كه آن را مي‌پذيري، اگر آن را آسان بگيري كم اثر خواهد بود و اگر آن را سخت بگيري پر اثر است و اگر به آن اعتنا نكني، هيچ اثري نخواهد داشت
(الإبشيهي، 516).
اصولاً مواردي كه به فال بد گرفته مي‌شود يقين و روحية انسان را سست مي‌كند و تأثير ناخودآگاه خود را مي‌گذارد.
در حقيقت اين تلقين روحي تطيّر است كه موجب تأثير آن مي‌شود. پيامبر (ص) فرمود: قال (ص): «البلاء موكل بالمنطق». يعني: بلا و گرفتاري در گرو گفتار است
(طريقه دار، 169).
روايت شده است حضرت يوسف (ع) از زنداني شدن خود به خدا شكوه كرد، خداي تعالي به او وحي فرمود: «اي يوسف تو آن جا كه گفتي، پروردگارا زنداني شدن در نزد من محبوب‌‌تر است، خويشتن را زنداني كردي و اگر مي‌گفتي عافيت در نزد من محبوب‌تر است البته كه به تو عافيت مي‌دادم» (حويزي، 2/424).

http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7260?PHPSESSID=d8eba7f1aade1ee4e78b2fb7f596851f

با سلام

حديث رفع حديثي است نبوي و مشهور که رسول اکرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرموده است:


رُفِعَ عَنْ اُمَّتي تِسعَةٌ: ما لا يعْلَمونَ وَما لا يطيقونَ وَما اسْتُکْرهُوا عَلَيهِ وَمَا اضْطُرُّوا اِلَيهِ وَالُخَطَأ وَالنَّسْيانُ وَالطّيرَةُ وَالْحَسَدُ وَالْوَسْوَسَةُ فِي التَّفَکُّر فِي الْخَلْقِ

(خصال صفحه ۴۱۷؛ والتوحيد صفحه ۳۵۳ تحف العقول صفحه ۵۰.)

[نُه چيز از امت من برداشته شده است: آنچه نمي‌دانند، آنچه طاقت ندارند، آنچه بر آن مجبور شده‌اند، آنچه بدان اضطرار پيدا کرده‌اند، اشتباه، فراموشي، فال بد، احساس حسادت (مادامي که به مرحله عمل نرسيده است، و يا محسود واقع شدن) و وساوس شيطاني در امر خلقت.]

اصوليون درباره اين حديث و هر يک از جمله‌هايش بحث‌ها و سخنان فراوان دارند و البته محل شاهد براي اصل برائت همان جمله اول است که فرمود: آنچه امت من نمي‌دانند و به آنها ابلاغ نشده از آنها برداشته شده است و ذمّه آنها بري است.
اصل برائت که از اصول عمليه معروف است و کاربرد زيادي در علم فقه دارد و فقهاي بزرگوار در موارد زيادي از آن استفاده مي‌کنند داراي چندين مستند و دليل است که حديث رفع يکي از مهم‌ترين مستندات آن است.
بر اين اساس در هر موردي که علمي نداشته باشيم يعني دليلي بر وجود تکليفي دلالت نکرد حال يا اصلاً دليلي در اين مورد وجود ندارد و از طرف شارع مقدس اصلاً دليلي بر اين تکليف صادر نشده است و يا دليلي در اين مورد وجود داشته ولي به هر صورت به دست ما نرسيده است.
آن چه در اين ميان اهميت دارد اين است که ما از اين حکم و تکليف آگاهي و علم نداريم و حديث رفع مي‌گويد شما نسبت به اين تکليف، مکلف نمي‌باشيد و اگر به آن بي‌توجهي کرديد و به آن ترتيب اثري نداديد، مورد عقاب و کيفر قرار نمي‌گيريد.

سلام
مرحبا به پاسخگویی دو بزرگوار جناب بصیر و رضا
واقغا استفاده کردم از مباحث
جهت ترویج درست فرهنگ قرآنی و اهل بیت، مطالبتون رو با اجازه تووبلاگ با ذکر منبع قرار میدهم
در پناه خدای خوبی ها زنده و سلامت باشید:Gol:
http://shogheyar.mihanblog.com/post/1208

فرزانه!!;310143 نوشت:
آخه یعنی چی؟در این که حافظ انسان بزرگی بودند شکی نیست اما اینکه اونقد بهشون منزلت بدیم که به جای توسل به ائمه، به تفال به حافظ خوشبین باشیم؛ این که به نظر برخلاف بصیرت واقعیه.
اگه میشه مستندتر و منطقی تر از دلیلی که برای بها دادن به فال حافظ و روح حافظ عنوان می کنید صحبت کنید.


با سلام

بنده کجا گفتم به ائمه متوسل نشوید یا بجای توسل به ائمه نازنین به حافظ متوسل شوید؟!
بنده گفتم دستورات استخاره خوب است و فال حافظ هم خوب است!

شما وقتی قرآن میخوانید یا صدای اذان تلویزیون را بلند میکنید ملائکه حاضر میشوند اما شما آنها را نمی بینید!
شعر حافظ و.. هم اینگونه است که وقتی شعرش را میخوانید یا کتابش را دستتان میگیرید و میگویید ای حافظ شیرازی تو داننده هر رازی و.. روح حافظ عزیز حاضر میشود!

حاضر شدن روح حافظ این نیست که از عالم دیگر بیاید! روح مراتب دارد و میتواند در جاهای مختلف حضور داشته باشد
اگر حافظ بخواهد دراین عالم حاضر شود با روحی که بسیط است و در ما دمیده شده نیست حاضر نمیشود بلکه با روحی از جنس روح و جسم (کالبد) حاضر خواهد شد که با چشم هم قابل دیدن نیست!
البته ممکن است بجای حضور یافتن روح حافظ و...، فرشته ای حاضر شود!
نشنیدید احضار ارواح میکنند یعنی همین کالبدی که از جنس روح و جسم است را احضار میکنند!
روح بسیط را که نمیشود احضار کرد و در عالم ماده نمیتواند حاضر شود!

یا مثلا هزار صلوات که برای شفای مریضی میفرستید فرشتگانی که خادم آن صلوات میباشند حاضر میشوند!


جنس سخن اهل دل (عارفان)

شعر و سخن عارف مانند قرآن و سخنان ائمه، کلامی وحی گونه میباشد! (البته سخنانی که در آن تقیه را لحاظ نکرده باشند)
این اشعاری که عرفا مثل حافظ در خصوص سخنشان گفته اند که مثلا قدسیان شعر حافظ را حفظ میکنند و.. اغراق که نیست! واقعیت است! اما متاسفانه از دید ادبی که به حافظ نگاه میکنند اینها را اغراق ادبی میخوانند!

در ضمن منظور بنده از چشم بصیرت، چشم دل یا چشم باطنی هست!

شخصی مشکلی داشت. یه روز در این فکر بود که چرا از اولیای الهی مددی نمیشود؟ و ناگهان یاد این بیت حافظ عزیز افتاد که:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟


و در همین لحظه یاد آقای بهجت افتاد و اشکش جاری شد!
همان شب در خواب، آیت الله بهجت را دید که آمدند و وی را بیدار کردند و فرمودند ....

این نمونه ای از ارتباط روحی با اولیای الهی است! عجایب دیگری هم بعد از خواندن سخنان این دوستان خدا در خواب و بیداری رویت شده! حالا چون کسی اینها را درک نکرده باید منکرشان شود؟! خیلی ها زیباییها و عوالم برتر را بعد خواندن این سخنان یا خود قرآن، مشاهده کردند!

نقل میکنند که آقای ربانی که از شاگردان حکیم الهی قمشه ای بودند هر وقت اشعار حکیم مهدی الهی قمشه ای را در مجلسی میخواندند علامه طباطبائی گریه میکردند! اینها شعر نیست یاد است ذکر است!!!

اینها را گفتم تا کلام حافظ و عرفا را دست کم نگیرید! تا خودتان تجربه نکنید به آن یقین پیدا نمیکنید!
ائمه نازنین در دعاها با نظم و نثری زیبا یاد معشوقشان را در دلها زنده میکنند و عرفا با اشعارشان!
اما می بینید که جنس کلام ائمه زیباتر و ساده تر از اشعار عرفاست! حضرت علی خطبه بدون نقطه ذکر میکند اما مولانا در دو خط داستانی را ذکر میکند!
عرفا ما را از ائمه دور نمیکنند بلکه نزدیکتر و نزدیکتر هم میکنند!

عجائب نقشها بینی خِلاف رومی و چینی
اگر با دوست بنشینی ز دنیا و آخرت غافل!

چرا عجائب از سخنان عرفا می بینیم؟ چون سخنشان بوی خدا میدهد و ذکر و یاد اوست!

شاعران را گمراهان دنبال می کنند


آیا نمی بینی که ایشان در هر وادی سرگشته و حیرانند


و سخنها می گویند که بکار نمی بندند
مگر آن شاعران که ایمان آوردند و نیکوکار شدند و خدا را بسیار یاد کردند ... آیات آخر سوره شعراء

نقابي است هر سطر من زين كتيب
فروهشته بر عارضي دلفريب

معاني است در زير حرف سياه
چو در پرده معشوق و در ميغ، ماه

در اوراق سعدي نگنجد ملال
كه دارد پس پرده چندين جمال

مرا كاين سخن‌هاست مجلس‌فروز
چو آتش در او روشنايي و سوز

نرنجم ز خصمان اگر برتپند
كزين آتش پارسي در تب‌اند

نه صورتي است مزخرف سروده سعدي
چنان‌كه بر در گرمابه مي‌كند نقاش

كه برقعي است مرصع به لعل و مرواريد
فرو گذاشته بر روي شاهد جمّاش

در لینکهای زیر در خصوص عرفا و اشتراک و تفاوتشان با ائمه نازنین مطالبی قرار دادم!

http://www.askdin.com/post309959-48.html

http://www.askdin.com/post310040-54.html

http://www.askdin.com/thread21110.html

نقل قول:
آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟تا چقدر میشه بهش اطمینان داشت؟آیا اصلا درسته که بیاییم امامان خودمون و استخاره با قرآن رو رها کنیم و بچسبیم به حافظ؟

خیر درست نیست و باطل است .

چون باطل هستن اطمینان به آنها معنا ندارد .

خیر درست نیست .

در مورد فال دوستان حق مطلب را ادا کردند .

[="Tahoma"][="Navy"]

اهل بلا;310368 نوشت:
عجایب دیگری هم بعد از خواندن سخنان این دوستان خدا در خواب و بیداری رویت کردم! حالا چون کسی اینها را درک نکرده باید منکرشان شود؟! خیلی ها غیر از بنده حقیر، زیباییها و عوالم برتر را بعد خواندن این سخنان یا خود قرآن، مشاهده کردند!

باسلام
خواب، رؤِیا، مکاشفه، فال به خیر، همه اینها خوب است، اما برای خودِ شخص می تواند حجت باشد، نمی توان در سایت به عنوان دستورالعمل ذکر کرد. مطلب هم همان بود که قبلا عرض شد با فال و استخاره امور نظام و مملکت و مسائل حساس را نمی توان اجرا نمود. شرایط دارد که بعضی از آنها ذکر شد. تصور کنید امام خمینی که هم اسلام شناس است و هم حافظ شناس و خود نیز شاعرِ شعرهای عرفانی بوده، صبحی از خواب بلند شده باشد، بگوید ای مردم من دیشب یه تفألی به جناب حافظ زدم، صلاح می دانم که امروز بلند شوید و به خیابانها بریزید و علیه رژیم شاه، قیام کنید. من از شما می پرسم، شما که اعتقاد به این امور دارید، آیا این عمل، عقلایی است؟ روز قیامت، می توان در محضر خدا و رسول، حجت داشت؟ فال و حتی استخاره جای خود را دارد که اگر شرایطش رعایت شود، خیلی هم خوب عمل می کند، اما هر کس برای خودش حجت است، نه به عنوان دستورالعمل کلی و برای همه و در همه زمینه ها.
اگر می خواهید بحثی در این زمینه داشته باشید، سرِ این بحث بنمایید که فال و استخاره در چه مواردی باید عمل شود؟[/]

با سلام: دوستان عزیز ما چرا اصل را رها کردیم و فرع را گرفتیم.
قرآن برای استخاره فقط نیست بلکه برنامه زندگی بشره بعد ما بیایم از این برای استخاره استفاده کنیم.
-از شعرهای حافظ هم استفاده کنیم ببینیم حافظ دیدگاهش به خدا چطور بوده

یونس بن عبد الرحمن;310397 نوشت:
خیر درست نیست و باطل است .
چون باطل هستن اطمینان به آنها معنا ندارد .
خیر درست نیست .
در مورد فال دوستان حق مطلب را ادا کردند .


چرا حرف دلتون رو نمیزنید؟!
مستقیم و رک و صریح بگید که حافظ و ایت الله بهجت و امام خمینی و ایت الله قاضی و تمام عرفا از نظر جنابعالی کافر و مشرک هستند پس حرف و سخنشان باطل است! تنها بخاطر اینکه به وحدت وجود قائلند یا عرفان و فلسفه میدانند و تدریس میکنند و..

سخنم خورِ (غذا) فرشته ست! من اگر سخن نگویم
مَلَک گرسنه گوید که بگو خمش چرایی؟! (مولانا)

روزی بیاید کاین سخن خصمی کند با مستمع
کآب حیاتم خواندمت تو خویشتن کر ساختی! (مولانا)



اهل بلا;310474 نوشت:
استخاره و فال در زمان خود استفاده میشود نه برای هر اموری! که مثلا میخوام برم حرم، استخاره کنم که از این خیابان برم زودتر میرسم یا از خیابان دیگر؟!

باریک الله، این خوبه.

اهل بلا;310474 نوشت:
جناب عالی حتی امام خمینی را شاعر اشعار عرفانی ذکر کردید یعنی امام را شاعری مثل شعرای دیگر میدانید که عارف نیستند ولی شعر عرفانی می سرایند؟!

برداشت بی جایی کردید. امام یک عارف، فیلسوف، شاعر، فقیه و عالم ربانی بودند. تعجب می کنم.
بنده، هدفم اخطار نسبت به استفاده ناصحیح از استخاره و فال و برداشت نادرست نسبت به آن بود. همه که مثل شما استاد ندارند تا اگر سوالی داشتند مطرح کنند. بعضی با همین صحبتهای درون سایت، اطلاعات کسب می کنند و اگر توضیح، ناتمام و کمال باشد، به اشتباه می افتند. بنده و همکاران از این جهت است که بحث را کنترل می کنیم و از سوء برداشت جلوگیری می کنیم و الا قصد جسارت نیست.

به نام ایزد دانا
یا امام حسن عسگری(علیه السلام)

بصیر;309923 نوشت:
فال خیر زدن، همیشه خوب است، نه به معنای پیشگویی کردن و حکمی حتمی ایجاد کردن، بلکه به معنی خوش بین بودن و خوش نگریستن است. لذا از پیامبر نقل شده است که به أنس فرمودند: ای انس هنگامی که به امر خیری اهتمام ورزیدی، از خدای خویش، هفت مرتبه طلب خیر کن(استخاره ی حقیقی)، سپس نگاه کن و ببین چه چیزی به دلت می افتد، که هر چه بدلت افتد، خیری در آن است و انجامش بده.


سلام علیکم
... خسته نباشید
استاد بصیر میشه این تکه رو توضیح بفرمایید که 7بار طلب خیر کردن یعنی چی و چطوری باید اینکار رو انجام داد؟ و اگر مقدور هست با ذکر مثال بیان بفرمایید

قبلا ممنونم از شما

:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

سید رضوی;315716 نوشت:
استاد بصیر میشه این تکه رو توضیح بفرمایید که 7بار طلب خیر کردن یعنی چی و چطوری باید اینکار رو انجام داد؟ و اگر مقدور هست با ذکر مثال بیان بفرمایید

باسلام و عرض ادب
بدین صورت که هفت مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُك» (خدایا من از تو طلب خیر می کنم در فلان امری که می خواهم انجام بدهم)
سپس به هر آنچه که می خواهد دعا کند و از خداوند متعال طلب خیر نماید، در این هنگام هر کدام از اموری که نسبت به آن مردد شده بود، به دلش افتاد، همان را انجام دهد. مثلا بین این که برای تحصیل علم به تهران برود یا شیراز، مردد شده، بعد از این که از خدا طلب خیر نمود، نگاه کند به دلش چه افتاده است، همان را انجام دهد. که در اینصورت ان شاء الله مورد عنایت خدا واقع خواهد شد.
البته همه ی اینها بعد از این است که با اهل مشورت، مشاوره کرده باشد و فسادی در هیچ کدام دیده نشده باشد، و به تردید رسیده، در این هنگام، این چنین استخاره ای جواب خواهد داد.
[/]

بصیر;315889 نوشت:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُك» (خدایا من از تو طلب خیر می کنم در فلان امری که می خواهم انجام بدهم)

ممنون از پاسخ شما...این تکه هم باید در دعا ذکر شود؟

از اونجا که اگر زندگی نامه اش رو می خوندی اینجوری نمی گفتی
مخصوصا در لحظه خاکسپاریش

[="Tahoma"][="Navy"]

سید رضوی;315895 نوشت:

ممنون از پاسخ شما...این تکه هم باید در دعا ذکر شود؟


باسلام

خواهش می کنم.

ذکر حاجت و مورد، نیازی نیست و امری ذهنی است، و ضرورتی به ذکر آن نیست. می توان فارسی هم گفت، می توان فقط به ذهن داشت.[/]

سوال:
آیا اعتقاد به فال حافظ درست است یا نه؟تا چقدر میشه بهش اطمینان داشت؟آیا اصلا درسته که بیاییم امامان خودمون و استخاره با قرآن رو رها کنیم و بچسبیم به حافظ؟

پاسخ:
فال گرفتن به معنی پیش بینی امور آینده است که این کار صحیحی نیست و اعمال فالگیرانِ مرسوم در اجتماع، کار صحیحی نیست و طبق نظر مراجع و بزرگان، عملِ حرامی محسوب می شود.
اما در بین اخبار، احادیثی وجود دارد که به مدح و ذم فال، اشاره نموده اند. در آن مواقعی که فال را مذمت کرده اند، منظورشان پیش گویی و آینده نگری بدون دلیل است. مخصوصا اگر فال بد باشد، اما در مواقعی که تحسین کرده اند، آن موقعی است که درباره آینده، فکر خوبی و فال خوبی زده اند، نه به این معنا که این اتفاق حتما محقق خواهد شد و پیش گویی صورت گرفته باشد، بلکه به این معنا، امید است با توکل به خدای متعال، با حسن نظر و خیر اندیشی، فلان مساله به خیر و خوبی محققق گردد. لذا فرموده اند: "تفأل‏ بالخير، تنجح".[1] یعنی به امور خیر، فال بزنید که پیروز می شوید. این به معنای پیش گویی کردن نیست، بلکه خوش بینی و خوش فکر کردن است و خدا هم، دعای خیر و خوش بینی را مستجاب خواهد کرد.

رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه در كارى فال‏ بد زدى آن را انجام بده (و اعتنائى بفال مكن). یعنی با توکل به خدا و نیت خیر، آن عمل را انجام بده.
گروهی به قرآن فال می زنند که در روایت هم از این عمل، نهی شده است. عن أبي عبد الله عليه السلام قال: لا يتفأل‏ بالقرآن.
فال خیر زدن، همیشه خوب است، نه به معنای پیشگویی کردن و حکمی حتمی ایجاد کردن، بلکه به معنی خوش بین بودن و خوش نگریستن است. لذا از پیامبر نقل شده است که به أنس فرمودند: ای انس هنگامی که به امر خیری اهتمام ورزیدی، از خدای خویش، هفت مرتبه طلب خیر کن(استخاره ی حقیقی)، سپس نگاه کن و ببین چه چیزی به دلت می افتد، که هر چه بدلت افتد، خیری در آن است و انجامش بده.
وَ فِي فِرْدَوْسِ الْأَخْبَارِ أَنَّ النَّبِيَّ ع قَالَ‏ يَا أَنَسُ إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَاسْتَخِرْ رَبَّكَ فِيهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ ثُمَّ انْظُرْ إِلَى الَّذِي يَسْبِقُ إِلَى قَلْبِكَ فَإِنَّ الْخِيَرَةَ فِيهِ‏ يَعْنِي افْعَلْ ذَلِك‏.[2]

استخاره و دستورات دینی منقول از ائمه که با قرآن هست زیاد فرقی با فال حافظ ندارد! اما چون قرآن به زبان ساده تری است میتوان مطلب مورد نظر را راحتتر دریافت و فهمید!
جواب :
استخاره با تفأل فرق می کند. استخاره دو نوع است، استخاره اصطلاحی: آن استخاره ای است که توسط قرآن یا تسبیح صورت گرفته و طبق فرمایش معصومین و دستورات آنها است که به روشهای مختلف و دعاهای مأثوری انجام می پذیرد.
استخاره نوع دوم، استخاره لغوی است که انسان می بایست در هر کاری آن را انجام دهد. یعنی در تمام امور ازخداوند متعال طلب خیر نماید و از او بخواهد، خیر را در امری که می خواهند انجام دهد، منظور کند.
تفأل هم به دو معناست، تفأل به خیر و تفأل به شر. اما تفأل به خیر، همیشه سفارش شده است. که به معنی خوش انگاری و خیر خواهی است، یعنی به امور الهی، خوش بنگریم و گمان بد نزنیم. تفأل به شر، صحیح نمی باشد.
نمی شود قرآن را باز کنیم و بگوییم که خدایا من نمی دانم فلان رفیقم، آدم خوبی است یا نه؟ آیا به او خوش بین باشم یا خیر؟ بعد آیه ای بیاید و بگوید«إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِمْ» یعنی شیاطین به دوستان خود پیغامهای مرموز و سری می دهند. یا آیه بیاید«وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُم» یعنی هر کجا آنها را یافتید، آنها را بکشید.
بعد، از طریق این آیات نتیجه بگیریم که این رفیق، انسان بد ذاتی است و به درد رفاقت نمی خورد. آیا با این روش، سنگ روی سنگ بند می شود؟!
آنچه که ما بدان موظفیم، تفأل به خیر زدن است، آن هم در اموری که جای خیر دارد، می توان خوش بین بود. در برابر دشمن جای تفأل به خیر زدن نیست.

هیچ گاه در برابر مسلمان تفأل به شر صحیح نیست و طبق حدیث، به این کار «طیره» میگویند. یعنی فال بد زدن.
«طيره‏ بكسر طا و فتح يا، يا سكون آن بمعنى فال بد است چيزهائى را كه شهرت كرده است مثل آن كه فلان خانه يمن ندارد و كسى كه از خانه بيرون رود حيوان سياهى اگر در برابر او پيدا شود بد است‏‏.»(لوامع صاحبقرانی، ج1، ص 488)
«طيره‏: بد فالى است، و در حديث است كه: رسول خدا(ص) فال خوب را دوست داشت و بد فالى را ناخوش مى‏ داشت‏»(ترجمه اصول کافی کمره ای، ج 5، ص 786)
استخاره هم شرایطی دارد که با رعایت آن، جواب خواهد داد و الا برای هر کاری نمی توان استخاره به قرآن کرد. اولا بعد از استشاره و مشورت خواهی است،دوما در هنگامی است که با وجود مشورت، به حالت دو دلی و سرگردانی باقی بمانیم.
آیا می توان در مسائل مملکتی و حکومتی، با قرآن استخاره کرد؟ مثلا آیا با آمریکا جنگ کنیم یانه؟ فرض کنید، خوب بیاید، آیا باید حمله کنیم؟! پیغمبران الهی و اولیای خدا،کجا چنین سیره ای داشتند؟! جز این که با تدبیر و مشورت و طلب خیر و توکل به خدا، کارها را انجام می دادند. دستوراتی هم که جهت استخاره آمده، با رعایت شرایطی است که ذکر شد.

استخاره با قرآن که انجام میدهید فرشتگان آیه مورد نظر را برایتان آشکار میسازند و در فال گرفتن از دیوان حافظ، روح حافظ که جزو ارواح پاک و متعالی است مطلب را برایتان هویدا میکند! در واقع شما با روح حافظ ارتباط برقرار میکنید!
جواب:
تفأل به حافظ هم از همان مسائل است که عرض شد. یعنی این که با خوش بینی نسبت به مساله ای که جای خوش بینی هم دارد، حافظ را باز کنیم و تعبیر به خیر نمائیم. یعنی به طور کلی، انسان خوش انگار و مصلحت خواهی برای مردم باشیم و امور را به خیر بگیریم، مگر در مواردی که امر به دشمنی و انزجار شده ایم. هیچگاه در امور مهم و خطیر، نمی توان با رجوع به حافظ، تصمیم گیری کرد، بعد بگوییم روح حافظ بالا می روید یا پایین می آید و به الهام می کند. این بینشها، دلیل می خواهد، کار هر کسی نیست، و نمی توان یک دستور العمل کلی برای همه صادر کرد. خیلی به تبعات این حرفها باید دقت نمود.


[/HR][1] (غرر الحکم، ص 316)
[2] (فتح الابواب اثر سید ابن طاووس، ص 156)
موضوع قفل شده است