چطوری میشه تو حرف زدنم غلو نکنم؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطوری میشه تو حرف زدنم غلو نکنم؟

سلام
خواهش میکنم که جواب من رو بدین خیلی دارم عذاب میکشم از این رزیله ی اخلاقیم...
اول چطوری میشه حرف زدنمون رو کنترل کنیم ؟
دوم اینکه چی کار کنیم که موقع حرف زدن در حرف زدنمون غلو نکنیم؟یا داریم چیزی رو میگیم چهار تا روش از خودمون نذاریم؟یا از زبون دیگری چیزی نیگیم داریم برای کسی ماجرایی رو تعریف میکنیم؟

حالا من که این خصلت رو دارم چیکار کنم مبارزه کردم کم شده بود ولی بازهم هست
حالا چطوری میتونم جبران کنم؟اصلا میشه جبران کرد؟

بی دین و ایمان نیستمم و همیشه سعی کردم تمام واجبات رو انجام بدم و از بیشتر محرمات دوری کنم ولی بخدا کلامم درست کنم فکر نکنم اصلا دیگه گناهی باشه انجام بدم از گناهان کبیره...میخوام که درست بشم با تمام وجودم میخوام...

در ذهن خیلی ها از خودم با حرف هایی که درست هم نبوده و چهار تا روش گذاشته بودم گفتم خوب هم هستم ولی حالا چیکار کنم که خوب باشم ولی جبران کنم بدون اینکه آبرومم بره

تو رو خدا کمک کنید...

میخوام خود جناب استاد هم جواب بدن...کلام ایشون رو دوست دارم و برای من قانع کننده است

کارشناس بحث : سینا

وقتي به آفات لسان توجه مي كنيم در لابلاي دستوراتي كه براي ترك اين رذائل ارائه مي شود به يك دستور مشترك وعمومي مي رسيم كه در واقع اين راهكار مشترك،داراي اثربخشي سريعي براي ترك آفات زبان است. وآن امر مشترك چيزي نيست جز سكوت.

پرحرفى لغزشهاى انسان را زياد و حيا را كم مى ‏كند و با شكسته شدن سدّ حيا ،اعمال خلاف را براى شخص ساده مى‏ نمايد.

اميرمؤمنان على عليه السلام مى ‏فرمايند
:

«مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ، وَمَنْ كَثُرَ خَطَأُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ»

آن‏كس كه زياد سخن مى ‏گويد زياد اشتباه مى ‏كند، و آن‏كس كه زياد اشتباه كند حياى او كم مى ‏شود، و كسى كه حيايش كم شد پارساييش نقصان مى ‏گيرد، و كسى كه پارساييش نقصان گيرد قلبش مى‏ ميرد، و كسى كه قبلش بميرد داخل آتش دوزخ مى ‏شود.

نهج الابلاغه كلمات قصار شماره 349

در شرايطي كه انسان مي داند نتيجه ي حرف زدنش دروغگويي ،غيبت،تهمت ، ويا ساير رذائل زبان است سكوت مي تواند يك نوع ابزار براي خوددارى از گناه باشد .

در حديثي از امام علىّ ابن الحسين عليه السلام آمده است:

«انَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ عَلى‏ جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَيَقُولُ كَيْفَ اصْبَحْتُمْ؟! فَيْقَولُونَ بِخَيْرٍ انْ تَرَكْتَنا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فينا، وَ يُناشِدُونَهُ وِ يَقُولُونَ انَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ؛

زبان انسان هر روز صبح به تمام اعضاء بدن نظر مى‏ افكند و مى ‏گويد: صبح شما چگونه است؟ مى ‏گويند خوب است اگر تو ما را به حال خود واگذارى! (سپس اضافه مى ‏كنند) خدا را، خدا را، رعايت حال ما را بكن، و به او قسم مى ‏دهند و مى ‏گويند ما به واسطه تو مشمول ثواب يا عقاب واقع مى ‏شويم!»»

كافي ج 2 ص115 ح 13


(نخست انديشه كردن سپس گفتار)

مشكل ما در سخن گفتن ها والبته پشيماني بعد از آن بر مي گردد به اين كه قبل از كلام فكر نمي كنيم.
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى ‏شود.

در حديث معروفى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است:

«انَّ لِسانَ الْمُؤْمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ، فَاذا ارادَ انْ يَتَكَلَّمَ بِشَى‏ءٍ تَدَبَّرَهُ بِقَلْبِهِ، ثُمَّ امْضاهُ بِلسانِهِ، وَانَّ لِسانَ الْمُنافِقِ امامَ قَلْبِهِ، فَاذا هَمَّ بِشَى‏ءٍ امْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِهِ؛

زبان انسان با ايمان در پشت قلب او قرار دارد، هنگامى كه اراده سخن گفتن كند، نخست در آن مى ‏انديشد، سپس با زبانش آن را امضامى‏ كند؛ ولى زبان منافق در جلو قلب اوست، هنگامى كه تصميم به گفتن چيزى بگيرد نحست آن را با زبانش امضا مى ‏كند و در آن نمى‏ انديشد!»

مراد از قلب در اين جا همان عقل و فكر است، و بودن زبان در جلو قلب، يا در عقب آن، كنايه از تفكّر و انديشه درباره محتواى سخن يا عدم آن است.

سلام
ممنونم اگر میشه به همه سوالاتم جواب بدین
و اینکه یه حالتی جواب بدین که تک تک سوالاتم رو مفصل جواب بگیرم
و یک راهکار هم در اختیار بذارید برای ترکش...و جبرانش

با سلام.

با تشکر از جناب سینا به نظرم بخشی از این افراط و تفریط ها ریشه در فرهنگ عامه ما دارد. بر خلاف بسیاری از اقوام دیگر نقش تخیل و احساس در ادبیات کهن و روزمره ما پررنگ تر از ابعاد واقع بینانه است که همین کار ما را مشکل می سازد. این گونه اغراق ها در فرهنگ مبالغه آمیز اعراب نیز وجود داشته و دارد.

نکته دیگر اینکه ما ایرانی ها کلاً زیاد حرف می زنیم و کمتر عمل می کنیم. در واقع فرهنگ ما بیشتر شفاهی است تا کتبی و عملی که خود مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت و کمال دنیوی و اخروی است.

مبالغه گاهی به مرز دروغ یا تهمت می رسد. یعنی می خواهیم حرف خود را ثابت کنیم، کمی پیازداغ آن را زیاد می کنیم اما هر چه پیش می رویم طرف مقابل برای اطمینان اطلاعات بیشتری می خواهد که ما به دروغ آن را سرهم می کنیم و گناه پشت گناه! مثالهای فراوانی در ذهن همه ما هست.

اما علاوه بر راهکار سکوت که شما توصیه فرمودید یک راه تمرین برای غلبه بر این موانع که خودم در حال تمرین آن هستم کنترل احساسات است. چه در ظاهر چهره در هنگام سخن گفتن با بالا انداختن ابروها و بلند کردن تن صدا و چه در جلب توجه دیگران برای مجاب کردن آنها در کار و تحصیل و غیره.

راه فکر کردن قبل از صحبت را هم فرمودید. اما بر اساس تجربه من خیلی اوقات مجالی برای تأمل کافی پیش از سخن گفتن نیست. ولی اگر از قبل گارد احساسی نگرفته باشیم و بیشتر شبیه منطق کامپیوتر یا روبات عمل کنیم خودبخود کمتر به سمت اغراق کشیده می شویم. ...

موفق باشید. :Gol:

darmande;304997 نوشت:
در ذهن خیلی ها از خودم با حرف هایی که درست هم نبوده و چهار تا روش گذاشته بودم گفتم خوب هم هستم ولی حالا چیکار کنم که خوب باشم ولی جبران کنم بدون اینکه آبرومم بره

با سلام به شما دوست گرامی.

عذرخواهی می کنم که قبل از کارشناس محترم نظرم رو بیان می کنم اما گفتم شاید مفید باشه.
خود من هروقت احساس می کنم مبالغه کردم در ملاقات بعدی با اون افراد به طور مستقیم یا غیرمستقیم جبران می کنم. مثلاً می گم: «دارم سعی می کنم که فلان طور زندگی کنم اما فکر می کنم هنوز با ایده آلم فاصله دارم». تصور غلط دیگران رو باید شکست. به قول آقای قرائتی کسی که ویژگی خاصی رو نداره اما دوست داره مردم خیال کنن اون ویژگی رو داره قطعاً اهل جهنمه (عین تعبیر ایشون). ایشون مثال مدرک دکترا رو می زدن که مثلاً طرف هنوز دکتر نشده اما دوست داره مردم صداش کنن دکتر. مصداق این مبالغه ها رو همه ما تو جامعه و حتی مسؤولینمون دیدیم. به نظرم اول باید غرور بیجا یا احساس حقارتمون رو بشکنیم تا این مشکل برطرف بشه.

در چه مواردی بیشتر غلو می کنید؟
اگه همون اغراقه که منم درگیرش هستم کم و بیش!
ببخشید اصلا غلو یعنی چه؟:Gig:
راه درمان و توبه اش رو هم ذکر کنین!

darmande;304997 نوشت:
اول چطوری میشه حرف زدنمون رو کنترل کنیم ؟


در كسب فضايل، تمرين وتمرين وتمرين بهترين پيشنهاد است .اين كه در كسب فضيلت ها عجول نباشيم وبا مداومت بر امري وتحمل سختي آن به مرور زمان خود را عادت به انجام آن دهيم يك امر بديهي است .در كنترل حرف زدن نيز از اصل مراقبه به خوبي مي توان بهره برد.داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ويژه گفتار و فعاليت هايي كه توسط زبان انجام مي گيرد و محاسبه و حسابرسي در هنگام خواب و در پايان فعاليت هاي روزانه عاملي مهم در كنترل زبان و بازداشتن آن از پرگويي است. كنترل دايم بر گفتار و سخنان وعادت به اين امر كه قبل از كلام كمي تفكر كنيم ودائم مواظب گفتار خود باشيم والبته مراقب پرگويي خود ، و سپس حسابرسي و رسيدگي به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب مي گردد كه به تدريج گفتار انسان تحت كنترل درآيد و پرگويي انسان مهار گردد.

سلام
تو رو خدا یکم بیشتر و ریز تر و دقیق تر به سوالاتم جواب بدین

راه جبران و چیکار کنم شاید با غلو ها فکر بعضی ها نسبت به آدم ها تغییر کرده چیکار کنیم درست بشه؟

سلام
خواهش میکنم سوال من رو فراموش نکنید...
اصلا یک قدم هم تغییر نکردم و برنامه ی عملی دریافت نکردم برای ترک کارم فقط سکوت رو دارم تمرین میکنم...

یم سوال دیگه اینکه مثلا یکی یه چیزی تعریف میکنه حتی میگه به کسی نگو به هیچ کس نمیگم ولی بیشتر اوقات فقط به مادرمم میگم اشکال داره آخه کوچیکی عادت دارم یه چیز جدید میشنوم به یکی بگم ...

سلام
نمیدونم چرا جواب سوالا من فقط داده نمیشه...

darmande;310710 نوشت:
نمیدونم چرا جواب سوالا من فقط داده نمیشه

سلام دوست گرامی. شاید سر کارشناسان این قسمت شلوغه. شایدم سؤالتون سخته!
می خواهید حالا که کارشناسان پاسخی به سؤالتون نمی دن بقیه کاربران نظرشونو بگن؟ :Gol:

darmande;310710 نوشت:
سلام نمیدونم چرا جواب سوالا من فقط داده نمیشه...
مؤمن;311415 نوشت:
سلام دوست گرامی. شاید سر کارشناسان این قسمت شلوغه. شایدم سؤالتون سخته! می خواهید حالا که کارشناسان پاسخی به سؤالتون نمی دن بقیه کاربران نظرشونو بگن؟

سلام و عرض ادب خدمت دوستان بزرگوار

با عرض معذرت بابت تاخیر در پاسخ گویی . استاد سینای بزرگوار ظاهرا مرخصی تشریف دارن . انشالله در اسرع وقت پاسخ گوی شما خواهند بود .

با تشکر

[="Tahoma"][="Navy"]

darmande;306383 نوشت:
راه جبران و چیکار کنم شاید با غلو ها فکر بعضی ها نسبت به آدم ها تغییر کرده چیکار کنیم درست بشه؟

سلام علیکم
مواردی را که باعث مذمت کسی شده اید و در یاد دارید و به ایشان دسترسی دارید،به مخاطبین خود رجوع کرده و آن موارد را اصلاح کنید و مواردی را که دسترسی ندارید،استغفار و توبه کرده و به نیت آن افراد اعمال صالح انجام دهید.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

darmande;308406 نوشت:
یم سوال دیگه اینکه مثلا یکی یه چیزی تعریف میکنه حتی میگه به کسی نگو به هیچ کس نمیگم ولی بیشتر اوقات فقط به مادرمم میگم اشکال داره آخه کوچیکی عادت دارم یه چیز جدید میشنوم به یکی بگم ...

سلام علیکم
در صورتی که حرف کسی را گوش کنید به شرط اینکه به دیگری چیزی نگوئید،موظف به رعایت امانت بوده و نباید به هیچ کس چیزی بگوئید.
اما اگر این امانت را رعایت نکرده اید،باید علاوه بر توبه و استغفار،در صورت امکان باید حلالیت بطلبید.و اگر امکان نداشته(مثلا باعث فتنه و درگیری شدید می شود و یا به آن فرد دسترسی نیست)باید به نیت آن فرد آنقدر کار خیر انجام دهید تا اینکه یقین کرده و یا احتمال قوی دهید در صورت اطلاع از انجام این کارهای خیر توسط شما ،حلالتان خواهد کرد.
موفق باشید.
[/]

سلام ممنونم از استاد گرامی
خب حالا این کارهای خیر چی میتونه باشه؟

راه درمان اینکار چی هست؟

با سلامممممم به همه بزرگواران
بحث خیلی خوبیه و همونطور که دوستان اشاره کردند این خصلت با اینکه شاید خیلی به چشم نیاد اما فراگیر هست و ما ایرانی ها در حرف زدن خیلی اغراق میکنیم حالا از تعارف های بی جهت گرفته تا مبالغه در تعریف اتفاقات روزانه مثلا صحنه تصادف و...
من فک میکنم راه حلش در درجه اول اینه که من مدام به یاد داسته باشم که میخوام این کار رو ترک کنم چون اساسا این خصلت تبدیل به عادت میشه برای همین ممکنه من با اینکه تصمیم گرفتم ترکش کنم اما چون عادت کردم فراموش میکنم تصمیم رو
برای همین اولین گام این هست که متذکر بشم به خودم که من تصمیم دارم این خصلت رو بذارم کنار
و بعد توجه داشته باشم در حرف زدن اینکه قبل از صحبت کردن فکر کنم و اینکه حین صحبت کردن متوجه باشم که دروغ نگم و اغراق نکنم

حالا امکان داره چون این خصلت عادت شده ناگهان (با توجه به اینکه قصد دارم مبالغه نکنم)ناگهان تپق بزنم و مبالغه کنم که بهترین راه حل در این مرحله اینه که ی جوری آبادش کنم یعنی اینکه بگم به عنوان مثال::البته من مطمئن نیستم،شاید اینجوری نبوده باشه،این برداشت منه،و...تا دیگران روی حرف من حساب قطعی باز نکنند و خدای نکرده تهمتی زده نشه و از این قبیل
در گناهان لسانی اعم از غیبت دروغ و حتی مبالغه بهترین روش مراقبه و توجه هست
انشالله که موفق باشید

darmande;312582 نوشت:
سلام ممنونم از استاد گرامی
خب حالا این کارهای خیر چی میتونه باشه؟

راه درمان اینکار چی هست؟

سلام علیکم
مواردی مانند،روزه،نماز،قرائت قرآن،صلوات فرستادن،استغفار کردن،کمک به دیگران،صدقات و خیرات دادن و . . . .همه این موارد به نیت آن افراد باشد.

یکی از قدمهای درمان همین طلب حلالیت و در صورت عدم امکان کارهائی که گفته شد،است.
زیرا با این کارها انسان متوجه می شود که گناه برایش چقدر زحمت دارد،چقدر تکلّف و دردسر متحّمل می شود.خود این زحمت برای تربیت نفس بسیار بسیار مفید است.
قدم دیگر تقویت ایمان و معنویت است که می توان از آن به مبارزه پنهان با گناه یاد کرد.
بحث مراقبه و محاسبه هم که مطرح شده بسیار مفید است.

[=Impact]سلام اگر میشه بازهم بیشتر بگین.
[=Impact]
[=Impact]آخه چند روز سعی میکنم چیزی نگم و کنترل در حرف زدنم داشته باشم بازم یادم میره وهمون آش و همون کاسه.
[=Impact]خیلی خسته شدم هرچی تلاش میکنم برای خوب شدنم ..نمیشه.:Narahat az:

darmande;319455 نوشت:
سلام اگر میشه بازهم بیشتر بگین.

آخه چند روز سعی میکنم چیزی نگم و کنترل در حرف زدنم داشته باشم بازم یادم میره وهمون آش و همون کاسه.
خیلی خسته شدم هرچی تلاش میکنم برای خوب شدنم ..نمیشه.:narahat az:


سلام علیکم
نشدن در کار نیست.
هر که را خداوند عالم،شاکله انسانی مرحمت داشته است،قابلیت اصلاح نفس و رسیدن به کمال الهی در او هست.
آنقدر تلاش باید کرد که نفس و شیطان خسته شوند.

کلام آخر:طفل در زمان خطر و خستگی به که پناه می برد؟
ما صاحب داریم،صاحب خوبی هم داریم،خیلی رئوف است،خیلی کریم است،خیلی صبور است.
خُب پدر است،آنهم پدر روحانی ما،وقتی پدر جسمانی چنان باشد،پدر روحانی چه می کند؟!!!

صفائی دارد آل یاسین خواندن دَم غروب به یاد غربتش.

الهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء ونقطع رجاء و ضاقت الأرض و منعت السماء و أنت المستعان و إلیک المشتکی. . . . . . . . .
خدایا جانم آلوده گناه است،دل ولی تو را بسیار رنجانده ام، دل تمام عالم را با گناهم رنجانده ام،ولی پناهی جز تو ندارم،کمکم کن به سوی تو فرار کنم،به جایگاه اصلی خودم فرار کنم،خدایا ولیت را از من راضی کن . . . .آمین.

darmande;319455 نوشت:
آخه چند روز سعی میکنم چیزی نگم و کنترل در حرف زدنم داشته باشم بازم یادم میره وهمون آش و همون کاسه. خیلی خسته شدم هرچی تلاش میکنم برای خوب شدنم ..نمیشه.

سلام خدمت شما.

برخی راهکارها مثل فرمایشات جناب استاد راهنمایی کلی هستن و باید به روش های مختلف اون ها رو تمرین کرد. مثلاً یه روش من درآوردی برای افزایش کنترل بر روی صحبت کردن می تونه این باشه:

سعی کنید کندتر از حد معمول صحبت کنید.
سیاستمدارها و منبری ها رو دیدید؟ معمولاً کندتر از ما صحبت می کنن. چون اگه سریع صحبت کنن یهو یه چیزی می گن که بعداً نمی شه جمعش کرد! تازه همین جوری هم گاهی یه حرفایی می زنن که بعداً می بینن جالب نبوده.
پس: کندتر از همیشه صحبت کنید. حتی یه کم. فرض کنید یه گزارشگر داره با شما مصاحبه می کنه.

در حین صحبت کردن تو دلتون حرفاتون رو تکرار کنید (انگار صحبتاتون داره تو دلتون با بلندگو پخش می شه) تا اگه با خالی بندی همراه بوده سریعاً اصلاحش کنید. یا اگه دارید حرفی رو می زنید که قرار بوده جایی نگید، همون جا سریع سانسورش کنید و دیگه ادامه ندید. با کمی مکث بگید: «همین».

اگه روش پیشنهادیم مفید بود بازم در خدمتم. اگه نبودم شرمنده ام.:khejalati:

لطفا بازم ادامه بدین...

سلام و عرض ادب.

یه راه دیگه برای کنترل کلام اینه که نوبتی حرف بزنیم. یعنی به طرف مقابل هم فرصت حرف زدن بدیم.
اگه نوبت حرف زدن رو رعایت کردیم و بازم مشکل داشتیم بهتره تعداد پاراگراف ها (نوبت ها) رو زیاد کنیم و طول پاراگراف ها رو کم کنیم. یعنی به قول عامیانه یه بند و یه ریز حرف نزنیم. کوتاه کوتاه صحبت کنیم و زود به زود نوبت رو به طرف مقابل بدیم تا اونم تو بحث شرکت کنه و فکرمون (و البته فکمون:khaneh:) یه کم استراحت کنه.

حتی اگه بتونیم با تعداد افراد بیشتری هر کدوم چند دقیقه صحبت کنیم بهتر از اینه که با یه نفر چند ساعت صحبت کنیم. البته اگه امکانش باشه.

این پیشنهاد دقیقاً مثل توصیه ای هست که متخصصان تغذیه به آدمای پرخور می کنن: تعداد وعده های غذا رو افزایش بدید ولی در هر وعده کمتر بخورید.

موفق باشید.:Gol:

1- از خداوند استمداد بطلب.
2-احادیث مربوط به فواید سکوت رو مطالعه کن.
3-ادای انسانهای فرهیخته و کم حرف رادر بیاور ولو اینکه اینطوری نباشی.
4-موقع خواب بخصوص زمانی که بدنت کرخت شده به اینکه حتما میخای کم حرف بشی فکر کن.
5-وقتی میخای حرف بزنی حالتت رو تغییر بده مثلا بشین یا بلند شو تا شاید فرصت فکر کردن پیدا کنی.
6-با ادمای دانا و موفق که سنجیده حرف میزنن همنشین شو.
7- خودتو جریمه کن یا از ذکر لا اله الا الله استفاده کن.
8-به یکی بگو مراقبت باشه موقع پر حرفی بهت تذکر بده.
9-سعی کن زمانی که علاقه زیاد به پر حرفی داری رو تجسم کنی و علت پر حرفی یا نسنجیده گوییت رو پیدا کنی و خودتت اون رو به چالش بکشی.
10-شاید مشغول کردن خودت به کارای مختلف مانع از حرف زدن بی خود بشه.

از رک گوییم معذرت میخام اینا حاصل روانشناسی احادیث و تجربه است.
با ارزوی عملی شدن خواسته ات.

سلام دوستان
ممنونم ...خیلییییییییییییییییی عالی هست..
بازم بگین...
راهکار خوبه میگین دارم تمرین میکنم...بازم بگین دعاگوتون میشم...

[="Tahoma"][="Navy"]یکی از راهکارهای کنترل زبان، تفکر و تدبر در مورد مضرات پرحرفی و عواقب شوم آن است. لذا امیر المومنین در سخنان حکیمانه ای که در نهج البلاغه فرموده اند به چند نکته توجه می دهند:
زبان و دل را هماهنگ كنيد. مرد بايد زبانش را حفظ كند، زيرا همانا اين زبان سركش، صاحب خود را به هلاكت مى‏ اندازد.

به خدا سوگند، پرهيزكارى را نديده ‏ام كه تقوا براى او سودمند باشد مگر آن كه زبان خويش را حفظ كرده بود، و همانا زبان مؤمن در پس قلب او ، و قلب منافق از پس زبان اوست.

زيرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنى گويد، نخست مى‏ انديشد، اگر نيك بود اظهار مى‏دارد، و چنانچه ناپسند، پنهانش مى‏ كند ، در حالى كه منافق آنچه بر زبانش آمد مى‏ گويد، و نمى‏ داند چه به سود او، و چه حرفى بر ضرر اوست؟

و پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:

«ايمان، بنده‏اى استوار نگردد تا دل او استوار شود ، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.» پس هر كس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات كند كه دستش از خون و اموال مسلمانان پاك، و زبانش از عرض و آبروى مردم سالم ماند، بايد چنين كند.(نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: 337)


[/]

[=&quot]سلام[/]

[=&quot]دوست عزیز...کنار گذاشتن هر چیزی که واسمون تبدیل به عادت شده، اولش سخته[/]...
[=&quot]ولی شما باید بیشتر همت کنی تا این عادتو بذاری کنار[/]...

darmande;304997 نوشت:
اول چطوری میشه حرف زدنمون رو کنترل کنیم ؟ دوم اینکه چی کار کنیم که موقع حرف زدن در حرف زدنمون غلو نکنیم؟یا داریم چیزی رو میگیم چهار تا روش از خودمون نذاریم؟یا از زبون دیگری چیزی نیگیم داریم برای کسی ماجرایی رو تعریف میکنیم؟ حالا من که این خصلت رو دارم چیکار کنم

بنظر من یه کار دیگه هم میشه انجام داد...
همیشه قبل از اینکه این کار یا هر گناه دیگه رو انجام بدی، امام زمان(عج) رو رو به روی خودت ببین... واقعا روت میشه جلو آقا اینطوری حرف بزنی؟یا مرتکب گناه بشی؟
یه جا خونده بودم:
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد/ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟/باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟/خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟/حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟/با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟/واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران/میتوان گفت تو را شیعه اثنی عشری.....

با سلام مجدد.

برای درمان کامل هر مشکلی بهتره در صورت امکان ابتدا اونو ریشه یابی کرد تا در صورت امکان راه حل مناسب اون مشکل انتخاب بشه.
غلو کردن یا اصطلاحاً خالی بستن می تونه علل مختلفی داشته باشه. گاهی علتش ژنتیکی و محیطی هست. مثلاً اقوامی در ایران هستند که کلاً به خالی بندی مشهورن که برای رعایت ادب بهشون اشاره نمی کنم. گاهی هم انسان خلأ عاطفی داره و با اغراق کردن در صحبت سعی می کنه این خلأ رو تا حدی جبران کنه. برخی اوقات هم هست که افراد به دلیل بیش فعالی یا برونگرا بودن تمایل دارن زیاد صحبت کنن که در نتیجه وقتی حرف مستندی نداشته باشن وارد تخیلات می شن. البته همون طور که در پست های ابتدایی هم اشاره شد کلاً ایرانی ها هیجانی هستند تا عقلانی.

به هر حال گذشته از این که چرا این مشکل ایجاد شده، علاوه بر راه های قبلی یه راه دیگه پرداختن بیشتر به مسائل علمی (مثلاً ریاضی و آمار) هست. کسانی که عادت دارن علمی و کمّی (با عدد و رقم) صحبت کنن کمتر تو صحبتاشون تعمیم و اغراق دیده می شه. مثلاً بجای اینکه بگن همه قیمت ها چند برابر شده می گن قیمت فلان جنس دیروز 1000 تومن بود امروز 1300 تومن خریدم. یا بجای اینکه بگن دیگه تو ماه رمضان هیشکیروزه نمی گیره مثلاً می گن تو خوابگاه ما امسال تقریباً فقط بیست درصد بچه ها روزه می گرفتن. این طوری عادت می کنیم مطابق واقعیت صحبت کنیم. اگه یه نفر مطلبی رو برامون تعریف کرده موقع نقل قول خودمون رو جای شخص اول داستان نذاریم. اگه شنیدیم بگیم شنیدیم. اگه دیدیم بگیم دیدیم [1]. اگه از یه قسمتی اطلاع نداریم بگیم اینشو نمی دونم. بیخودی از خودمون داستان نبافیم. باید باور کنیم که این جور غلو کردن خودش نوعی دروغگوییه که متأسفانه ما ایرانی ها زیاد بد نمی دونیم.

موفق باشید.:Gol:

پی نوشت:
[1] امام حسن مجتبی (ع) فرموده اند:
«بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَيْتَ بِعَيْنَيْكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَيْكَ باطِلاً كَثيرًا.»
بين حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است. آنچه با چشمت دیده ای حق است و چه بسا با گوش خود سخن باطلی را بشنوى.


darmande;319455 نوشت:
سلام اگر میشه بازهم بیشتر بگین. آخه چند روز سعی میکنم چیزی نگم و کنترل در حرف زدنم داشته باشم بازم یادم میره وهمون آش و همون کاسه. خیلی خسته شدم هرچی تلاش میکنم برای خوب شدنم ..نمیشه.

سلام
1- اول هم در سایت و هم در فکرت اسمت را عوض کن.درمانده یعنی من ضعیفم و .... مطمئن باش که تو فکرت هم در زندگی معمولیت همین فکر ر و داری که از پس یه زبون 100 گرمی بر نمی آی .
2-هر انسانی گرایش داره که محاسن و امتیازات خودشو گاهی به دیگران بگه (الآن نمیخوام وارد این بحث بشم) ولی این یه حس خدا دادی هست و خود خدا هم این صفت رو داره (به همین دلیل انسان رو آفرید تا به خاطر عظمتش مدحش کنن و .....بگذریم) پس این حس شما مضموم نیست ولی دروغ گفتنت عیبه.
خوب تو که نمیتونی اون حس تمجید طلبی از طرف دیگران را در خودت بکشی چون اون فطریه (ولی باید کنترلش کنی که به تکبر تبدیل نشه چون تکبر فقط به خدا تخصص داره-... السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ-) ولی باید اوصافی پیدا کنی که اگه به دیگران بگی دیگه دروغ نباشه . خلاصه حرفم اینه که باید موفقیتهائی کسب کنی مثلا در ورزش در درس در کار در کمک به دیگران و کلا در خوب بودن و این فقط با زحمت بدست می آید و کار مشکلیه ولی آسون تر از اینه که تمرین سکوت کنی و همش با اون حس تمجید طلبیت بجنگی چون اولی درمان و دومی مسکنه و ممکنه دوباره برگرده.
ببین عزیزم شما تا یه حدی تایید طلبی یعنی برات مهمه که دیگران تاییدت کنن و چون امتیازای شاخص کم داری به غلو روی آوردی (البته ببخشید که رک میگم..)

3- در هر موقعیتی باشی در دنیا میلیونها نفر هستن که از تو پائینترن و میلیونها نفر هم بالاتر . پس اگه با غلو خودتو از طرف مقابلت بالاتر نشون بدی باز هم در اون دایره سرگردانی یعنی در کل فرقی نکردی فقط یه عذاب وجدان برای خودت دست و پا کردی .
4- مطمئن باش وقتی داری با یه نفر صحبت میکنی که از یک نظر امتیازی نسبت به شما داره و شما میخواهی با غلو اون کسری نسبیت رو بپوشونی از نقطه نظرات دیگه شما از اون سر هستی.مثلا اگه بحث درسه و ایشون داره از امتیازات و موفقیتهای درسیش میگه ,همانطور که شما باید نسبت به او غبطه بخوری (و نه حسادت) و بیشتر تلاش کنی خوب میتونی در همین لحظه فکرت رو روی موارد دیگه متمرکز کنی که مثلا شما داری و ایشون نداره (البته لازم نیست همونجا اینها رو مطرح منی و فقط در ذهنت داشته باش که مجبور نشی غلو کنی) مثلا پیش خودت بگو تو دلت بگو من نماز اول وقت میخونم یا من قد بلندترم یا مثلا دوستای خوبی تو اسک دین دارم (مثل hamid40) یا فوتبال من بهتره یا خواهر برادر بهتری دارم یا نقاشی من بهتره یا .....
5- برای خوت جریمه بذار . البته مردونه بهشون عمل کن.(مثلا به ازای هر سه غلو یه روز روزه بگیر یا 10000تومن صدقه بده) البته باید به موارد بالا عمل کرده باشی و بعدش جریمه رو اعمال کن. زیرا جریمه یه نوع اعمال زوره و زور را باید زمانی اعمال کنیم که برای ترقی بستر مناسب فراهم شده باشه وگرنه مثل جریمه کردن پلیسامون میشه همش جریمه میکنن که پارک دوبله نکنی ولی پولش رو نمیدن پارکینگ درست کنن و ما هم همش مجبوریم دوبل
ه پارک کنیم.دلیل این پارک دوبل لجبازی و یا عادت نیست (جز اندکی) ولی دلیلش اون نیازیه که بخاطرش پارک کردیم مثلا خیلی عجله داریم و الآن مغازه تعطیل میشه و وقت نداریم که دنبال پارکینگ بگردیم. حالا دنبال استاد باشیم که من چیکار کنم پارک دوبله نکنم؟ هرچی هم درمیارم پول جریمه میدم ولی باز درست نمیشه.خوب باید وقتمون رو تنظیم کنیم و با ماشین شخصی نریم و ....البته مثال عرض کردم برای اینکه وقتی میخواهی غلو را درمان کنی نباید فقط به غلو متمرکز بشی و باید به عواملش بیشتر توجه کنی.
یه مثال جالب دیگه اینکه وقتی گلوت چرک کردهو درد میکنه لازم نیست با دم قاشق چرکها رو خالی کنی (باور کن فامیله ما می کرد) یه دکتر یه آمپول به عضلت میزنه ولی فرداش گلوت خوب میشه (جلل خالق:سوزن و درد و باسن و ...چرک گلو...؟) بله عزیزم بیشتر موارد . مشکلاتمون اینجوریه. مثلا یارو تو خیابون آهنگ مبتذل گوش میده بعدش منکرات سی دی و ام پی تریش رو میگیرن میشکونن اونوقت فکر میکنن دیگه گوش نمیکنه و پیش خودشون میگن الآن خدا برامون کلی ثواب نوشته که فلانی رو ارشاد کردیم و فرداش تعجب میکنن که چرا دوباره (33 ساله) فلانی داره گوش میده تو خیابون و پیش خودش میگه این دیگه عبدالشیطانه و کاریش نمیشه کرد. (آخه فامیلمون تعجب میکرد که جای اون چرکا دوباره چرک میزد!)

موفق باشی.:hamdel:

[="SeaGreen"]متاسفانه منم دچار این مشکل هستم.نمیدونم چرا؟ولی تا به جایی از حرف میرسم که بقیه شو نمیتونم بگم شروع به تخیل و اغراق گویی میکنم.یه مدت طوری شده بود که دیگه کسی نمیتونست از داخل اغراق ها متوجه داستان واقعی بشه !
واقعا بد دردیه.البته الان چند وقته دارم کنترلش میکنم و تا حدی درمان شده.ولی بازم هست.بخصوص وقتی دارم چیزی میگم و وسطش میفهمم دارم اغراق میکنم دیگه صحبت نمیکنم و حرفمو که با آب وتاب داشتم ادامه میدادم یهو قطع میکنم و همه یه جوری بهم نگاه میکنن که یعنی وا...چی شد؟:Moteajeb!:[/]

خادم فاطمه;323406 نوشت:
واقعا بد دردیه.البته الان چند وقته دارم کنترلش میکنم و تا حدی درمان شده.ولی بازم هست.بخصوص وقتی دارم چیزی میگم و وسطش میفهمم دارم اغراق میکنم دیگه صحبت نمیکنم و حرفمو که با آب وتاب داشتم ادامه میدادم یهو قطع میکنم

همه ما کما بیش دچار این مشکلات هستیم.
همین که صحبت خودتون رو قطع می کنید خودش قدم مثبتیه. البته اگه کند صحبت کنیم یا گزیده حرف بزنیم کمتر کار به جاهای باریک می کشه و کسی هم متوجه نمی شه ما حرفمون رو خوردیم.

یه نکته:
آدمی که با خودش صادق نیست چطور می تونه به دیگران حقیقت مطلب رو بگه؟
من اگه با خودم روراست نیستم چطور می تونم به دیگران راستش رو بگم؟

می خوام بگم خیلی تلاش کردم گواهینامه بگیرم می گم یه ضرب قبول شدم (در حالی که بار دوم بوده و با ارفاق هم بوده). می گم افسر ممتحن کلی ذوق کرده بود (در حالی که قیافش کاملاً معمولی بوده). می گم هرچی بلد بود ازم امتحان گرفت (در حالی که خسته شده بود یا وقت نداشت ازم پارک دوبل نگرفت)! می بینید؟ از خودم برای خودم یه تصویر دیگه ساختم!

امان از این احساسات کنترل نشده.

[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]پست جمعبندی:[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
سوال:
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
چطوری میشه حرف زدنمون رو کنترل کنیم ؟
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]پاسخ:[=microsoft sans serif]

وقتي به آفات لسان توجه مي كنيم در لابلاي دستوراتي كه براي ترك اين رذائل ارائه مي شود به يك دستور مشترك وعمومي مي رسيم كه در واقع اين راهكار مشترك،داراي اثربخشي سريعي براي ترك آفات زبان است. وآن امر مشترك چيزي نيست جز سكوت.پرحرفى لغزشهاى انسان را زياد و حيا را كم مى ‏كند و با شكسته شدن سدّ حيا ،اعمال خلاف را براى شخص ساده مى‏ نمايد.

اميرمؤمنان على عليه السلام مى ‏فرمايند:

«مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ، وَمَنْ كَثُرَ خَطَأُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ»

آن‏كس كه زياد سخن مى ‏گويد زياد اشتباه مى ‏كند، و آن‏كس كه زياد اشتباه كند حياى او كم مى ‏شود، و كسى كه حيايش كم شد پارساييش نقصان مى ‏گيرد، و كسى كه پارساييش نقصان گيرد قلبش مى‏ ميرد، و كسى كه قبلش بميرد داخل آتش دوزخ مى ‏شود.

نهج الابلاغه كلمات قصار شماره 349

در شرايطي كه انسان مي داند نتيجه ي حرف زدنش دروغگويي ،غيبت،تهمت ، ويا ساير رذائل زبان است سكوت مي تواند يك نوع ابزار براي خوددارى از گناه باشد .
[=microsoft sans serif]
(نخست انديشه كردن سپس گفتار)
[=microsoft sans serif]

مشكل ما در سخن گفتن ها والبته پشيماني بعد از آن بر مي گردد به اين كه قبل از كلام فكر نمي كنيم.اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى ‏شود.در كسب فضايل، تمرين وتمرين وتمرين بهترين پيشنهاد است .اين كه در كسب فضيلت ها عجول نباشيم وبا مداومت بر امري وتحمل سختي آن به مرور زمان خود را عادت به انجام آن دهيم يك امر بديهي است .در كنترل حرف زدن نيز از اصل مراقبه به خوبي مي توان بهره برد.داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ويژه گفتار و فعاليت هايي كه توسط زبان انجام مي گيرد و محاسبه و حسابرسي در هنگام خواب و در پايان فعاليت هاي روزانه عاملي مهم در كنترل زبان و بازداشتن آن از پرگويي است. كنترل دايم بر گفتار و سخنان وعادت به اين امر كه قبل از كلام كمي تفكر كنيم ودائم مواظب گفتار خود باشيم والبته مراقب پرگويي خود ، و سپس حسابرسي و رسيدگي به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب مي گردد كه به تدريج گفتار انسان تحت كنترل درآيد و پرگويي انسان مهار گردد.

[=microsoft sans serif]سوال:[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
شاید با غلو ها فکر بعضی ها نسبت به آدم ها تغییر کرده چیکار کنیم درست بشه؟
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]پاسخ:[=microsoft sans serif]

مواردی را که باعث مذمت کسی شده اید و در یاد دارید و به ایشان دسترسی دارید،به مخاطبین خود رجوع کرده و آن موارد را اصلاح کنید و مواردی را که دسترسی ندارید،استغفار و توبه کرده و به نیت آن افراد اعمال صالح انجام دهید.

[=microsoft sans serif]سوال:[=microsoft sans serif]

اگریکی یه چیزی تعریف میکنه حتی میگه به کسی نگو به هیچ کس نمیگم ولی بیشتر اوقات فقط به مادرم میگم اشکال داره ؟[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]پاسخ:[=microsoft sans serif]

در صورتی که حرف کسی را گوش کنید به شرط اینکه به دیگری چیزی نگوئید،موظف به رعایت امانت بوده و نباید به هیچ کس چیزی بگوئید.اما اگر این امانت را رعایت نکرده اید،باید علاوه بر توبه و استغفار،در صورت امکان باید حلالیت بطلبید.و اگر امکان نداشته(مثلا باعث فتنه و درگیری شدید می شود و یا به آن فرد دسترسی نیست)باید به نیت آن فرد آنقدر کار خیر انجام دهید تا اینکه یقین کرده و یا احتمال قوی دهید در صورت اطلاع از انجام این کارهای خیر توسط شما ،حلالتان خواهد کرد.
[=microsoft sans serif]
سوال:
[=microsoft sans serif]

حالا این کارهای خیر چی میتونه باشه؟[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]پاسخ:[=microsoft sans serif]
مواردی مانند،روزه،نماز،قرائت قرآن،صلوات فرستادن،استغفار کردن،کمک به دیگران،صدقات و خیرات دادن و . . . .همه این موارد به نیت آن افراد باشد.یکی از قدمهای درمان همین طلب حلالیت و در صورت عدم امکان کارهائی که گفته شد،است.زیرا با این کارها انسان متوجه می شود که گناه برایش چقدر زحمت دارد،چقدر تکلّف و دردسر متحّمل می شود.خود این زحمت برای تربیت نفس بسیار بسیار مفید است.
قدم دیگر تقویت ایمان و معنویت است که می توان از آن به مبارزه پنهان با گناه یاد کرد.

موضوع قفل شده است