جمع بندی تمدن اسلامی
تبهای اولیه
شکوفایی تمدن اسلامی تا قرن ابتدای قرن سوم هجری در چه مسائلی رخ داده است؟ مثلا نهضت ترجمه در کدام حوزه های سیاسی -اجتماعی - اقتصادی و یا سایر بخش ها تا قرن سوم موثر بوده است؟
لطفا مستند جواب دهید
کارشناس بحث : مقداد
شکوفایی تمدن اسلامی تا قرن ابتدای قرن سوم هجری در چه مسائلی رخ داده است؟ مثلا نهضت ترجمه در کدام حوزه های سیاسی -اجتماعی - اقتصادی و یا سایر بخش ها تا قرن سوم موثر بوده است؟
لطفا مستند جواب دهیدکارشناس بحث : مقداد
با عرض سلام و ادب
در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم:
دوران شکوفایی تمدن اسلام از قرن دوم آغاز و تا قرن دوازدهم ادامه دارد و در این مدت، فرازونشیبهای بسیاری داشته است.قرن اول و دوم دوران شکل گیری و نضج تمدن اسلامی است و از قرن سوم به بعد این تمدن رو به گسترش نهاد. فرایند عصر فتوحات اسلامي، رویارویي فرهنگ ها و تمدن هاي مختلف و کهني بود که در سایه آمیختگي آن ها، فرهنگ و تمدن اسلامي با همه ویژگي هاي بارز خود شکل گرفت. هرچند در مراحل نخستین خلافت اسلامي و تا اواسط حکومت امویان، هنوز اعتقاد به عدم پذیرش هر چیز غیر از قرآن و تإکید برقوه حافظه و اجتناب از نگارش، بي اقبالي بسیاري از علوم را فراهم آورده بود، اما با گذشت زمان و در پي رشد معرفتي مسلمانان و نیاز مبرم تمدن نوخاسته اسلامي به آموختن و رسیدن به سرچشمه هاي اصلي معرفت و علم، مسلمانان ناگزیر به روي آوردن به ترجمه و نقل متون گردیدند.
بنابر قول مشهور، نخستین ترجمه عهد اموي به خالدبن یزیدبن معاویه (م85ه') اختصاص دارد. خالد به دلیل علاقه بسیار به علم و دانش، حکیم آل مروان نام گرفت و با پشتکار فراوان به فراگرفتن علم کیمیا (شیمي) پرداخت و به ترجمه متون علمي از زبان یوناني و قبطي به عربي توجهي ویژه مبذول داشت. عمربن عبدالعزیز در مورد او مي گوید:«در میان بني امیه مانند خالد زاده نشده است.» (ابن عبدربه، العقد الفرید،ج2ص97)
از نتایج شکوفایی علمی، طبقهبندی علوم توسط دانشمندان مسلمان بود. ایشان علوم را به دو دسته علوم اسلامی و غیر اسلامی تقسیم نمودند. علوم اسلامی شامل قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام، تصوف، عرفان، و علوم غیر اسلامی شامل ریاضیات، نجوم، فیزیک و مکانیک، طب، کیمیا، فلسفه، منطق، تاریخ، جغرافیا و ادبیات میشد.
بیشتر محققان، سیر تحول نهضت علمی عصر عباسیان را به سه دوره تقسیم نموده اند. در میان این سه دوره، تنها عصر هارون و مامون عباسی بود که به دلیل ویژگی های خاص خود، به عصر طلایی اسلام موسوم گشت. عصری که در آن جهشی عظیم برای انتقال علوم از دیگر ممالک به جهان اسلام صورت گرفت و بخش عظیمی از آثار مکتوب پیشینیان به زبان های سریانی و عربی ترجمه، شرح و تفسیر گردید. سرآمدان این نهضت که از ابتدا در جریان نهضت علمی حضور داشتند، عمدة تا پایان عصر متوکل به حیات علمی خود ادامه دادند و با مرگ آنان و روی کار آمدن برخی خلفای نالایق که شاید توجهی به پیشبرد علوم نداشتند، جریان عظیم علمی رو به افول نهاد. با این توصیف سه دوره سابق الذکر عبارتنداز:
دوره نخست که موضوع سوال شما می باشد، از خلافت منصور آغاز و به وفات هارون الرشید (از سال 136 تا 193 ه) ختم می شود. با توجه به شرایط خاص این دوره می توان ادعا نمود که نخستین گام های نهضت ترجمه در این عصر برداشته شد. یکی از ویژگی های این عصر حضور بی شائبه پزشکان، منجمان و برخی ادیبان در دربار خلافت اسلامی و توجه بیش از پیش خلفا به تنجیم، پزشکی، سیاست، قصص و سیر است. از این رو غالب آثاری که در این دوره ترجمه شده اند، مربوط به علم نجوم، پزشکی و سیرالملوک بود. در این میان، کتاب های بقراط، جالینوس و آثار هندی و ایرانی بسیاری به عربی ترجمه گردید.
دوره دوم: از سال 198 تا سال 300 هجری قمری را در بر می گیرد. این دوره طولانی با خلافت مامون آغاز و به خلافت مقتدر ختم می شود. برخی محققان تمام این دوره را عصر طلایی نامیده اند، (احمد فرید رفاعی، عصر المامون، ج 1، ص 379.)
از مهم ترین ویژگی های این عصر توجه خلفا به علوم عقلی و مباحث کلامی و فعالیت متکلمان معتزلی است. حضور فعال صاحبان اندیشه و متکلمان برجسته، بازار مجالس خطابه، مناظره و مباحث علمی را در بغداد گرم تر نموده بود. جانب داری و حمایت خلیفه از برپایی چنین مجالسی، بر رونق این مناظرات افزود. از این رو توجه بیشتر مترجمان به کتاب هایی معطوف بود که در حوزه علوم عقلی نگاشته شده بودند;برای نمونه، عمده آثار ارسطو و بخشی از کتاب های افلاطون با زمینه و محتوای منطق و فلسفه ترجمه و تفسیر گردیدند.
بنابراین م یتوان گفت تا قبل از قرن سوم نهضت ترجمه در بسیاری از علوم و زمینه ها صورت گرفته بود.
برای مطالعه بیشتر د رمورد نهضت ترجمه به لینک زیر مراجعه بفرمایید:
می بخشید جواب شما سوال من رو حل نکرد. سوال من از چگونگی [="red"]تاثیر[/] نهضت ترجمه بود؟ والا من هم خودم می دونم ترجمه هایی صورت گرفته است. اگر می شه به تاثیر این ترجمه ها اشاره بفرمایید.
با تشکر
می بخشید جواب شما سوال من رو حل نکرد. سوال من از چگونگی [="red"]تاثیر[/] نهضت ترجمه بود؟ والا من هم خودم می دونم ترجمه هایی صورت گرفته است. اگر می شه به تاثیر این ترجمه ها اشاره بفرمایید.
با تشکر
با عرض سلام و ادب
نهضت ترجمه برکات و نتایج بسیاری را از خود برجای گذاشت که بی شک پرداختن به همه این نتایج در این مجال نمی گنجد، از اینرو، تنها در اینجا به مهمترین این نتایج اشاره خواهد شد:
1. از مهمترین نتایج نهضت ترجمه، توسعه تمدن اسلامی از طریق رویارویی و آمیختگی با مفاهیم تمدنهای سریانی، ایرانی، یونانی، هندی و مصری بود. به دنبال فتوحات چشمگیر و موفقیتآمیز مسلمانان در خارج از محدوده جزیرةالعرب، فرهنگ اسلامی با تمدنهای کهن در هم آمیخت و بسیاری از مواریث علمی مکتوب آنان به جامعه اسلامی منتقل شد. مهمترین دستاورد این رخداد، توسعه تمدن اسلامی بود.
2. ظهور و بروز استعدادهای علمی خلاق و عرضه دست آوردهای بزرگ علمی به علم بشریت، از دیگر دستاوردهای این نهضت بود؛(1) چنانکه در پرتو این انقلاب فکری و فرهنگی، تحولات عظیمی در عرصههای مختلف بهوقوع پیوست. از مهمترین دستآوردهای این نهضت، اکتشافات، اختراعات، ابداعات و ابتکارات علمی، ساختن ابزار و تجهیزات رصدخانه، باروت و اسلحه گرم، ترکیبات آلی شیمی و ساختن انواع اسیدها از جمله اسیدازتیک و سولفوریک، و پیشرفتهای بسیار در داروسازی و گیاهان پزشکی بود.
3. شاید بتوان یکی از مهمترین پیآمدهای برخورد مسلمانان با علوم بیگانه و روی آوردن به امر ترجمه آنها را خروج مسلمانان از ایمان ساده توأم با تعبد و تقلید دانست. به عبارت دیگر، این برخورد علمی، مسلمانان را وادار نمود تا هرچه را به تعبد فرا گرفته بودند، به محک عقل بسنجند. از اینرو فرقههای مختلف با دیدگاههای متفاوت پدید آمدند و فرقههایی نیز که از پیش به علل سیاسی ظهور کرده بودند، تقویت شده، برای اثبات حقانیت خود و ابطال دلائل مخالفین ناگزیر، به استدلالهای منطقی روی آوردند.
4. از دیگر نتایج مهم نهضت بزرگ علمی مسلمانان، آغاز عصر تفسیر قرآن و جدایی آن از علم حدیث بود. به عبارت دیگر، علم تفسیر در این دوره تطور و تحولی شگرفت یافت. مسلمانان پیشتر قرآن کریم را با احادیث پیامبر(ص) و یا اقوال صحابه و تابعین تفسیر میکردند، اما در عصر عباسیان و در جریان نهضت ترجمه، تفسیر قرآن از علم حدیث مستقل شد و بیشتر مفسران و شارحان، قرآن را با دلائل عقلی تفسیر میکردند و تنها در برخی مواقع از احادیث بهره میجستند.
5. رشد علم کلام در نتیجه نفوذ فلسفه یونان، از دیگر نتایج نهضت ترجمه بود.(2)
6. از دیگر نتایج این نهضت علمی، به وجود آمدن گروههای اجتماعی و فرهنگی بود که به تدریج از چارچوب جدل دینی به سوی گفتگوهای علمی و فلسفی روی آوردند؛ چنانکه دانشمندان این عصر ضمن ترجمههایی که میکردند، تغذیه عقلی نیز میشدند و عبارت دیگر، گاه چنان به کار ترجمه علاقهمند بودند که به جاه، مال و مقام اهمیتی نمیدادند.(3)
7. نزدیکی موالی به عباسیان و بالا رفتن منزلت آنان بویژه خراسانیان و اهالی مرو که بنی عباس را در بنیان مبانی حکومتی یاری رساندند، نتیجه دیگر این نهضت بود.
8. رشد و گسترش زبان عربی به عنوان زبان علمی جهان اسلام نیز از نتایج مهم این نهضت بهشمار میرود. اگر چه پیشتر زبان تازی از طریق تجارت و بازرگانی به سایر نواحی گام نهاده بود، اما در هنگام فتوحات، همپای سپاهیان مسلمان و حتی جلوتر از آنها به سرزمینهای فتح شده، و یا ممالک همجوار راه یافت. پس از استقرار خلافت عباسیان، با راهاندازی نهضت بزرگ علمی و مهاجرت علماندوزان و دانشوران صاحب نام به بغداد و اعزام نخبگان آنان به اقصی نقاط برای دستیابی به کتابهای علمی و ترجمه آنها به عربی، در اندک زمانی زبان تازی به نهایت گستردگی و وسعت خود رسید.
9. در کنار آمیختگی زبان تازی، افزایش ثروت زبان عربی و راه یافتن بسیاری از کلمات جدید فارسی، نبطی، یونانی، سریانی و هندی به زبان عربی هم از مهمترین نتایج نهضت ترجمه بود. در این جریان، دانشمندان جهان اسلام تلاش زیادی را برای جایگزین نمودن کلمات معادل و مرادف آغاز کردند.
10. ترجمه آثار فراموش شده ایرانی، یونانی، سریانی و هندی و احیای منابع کهنی که سالها در معابد و گنجینههای متروک نگهداری شده بودند نیز یکی دیگر از نتایج نهضت ترجمه بود.
11. تکوین، احیاء و تکاملیافتن برخی علوم فراموش شده چون فلسفه و منطق یونان باستان، ادبیات کهن ایرانی و هندی، خارج نمودن متون علمی از انبارها و گنج خانههای نهان تمدنهای باستانی بویژه یونانیان و ترجمه آنها و انتقال به نسلهای بعدی، خود خدمتی شایسته به مواریث آنان بود، چنانکه گوستاولبون مینویسد: ما به برکت اعراب است که توانستهایم از علوم قدمای یونانی و رومی اطلاع پیدا کنیم. دانشگاههای ما همیشه نیازمند کتابهایی بودهاند که از زبان عربی به لاتین ترجمه شدهاند.(4)
12. توجه به نقش اصلی مساجد به عنوان نهادی آموزشی در تقویت حرکت علمی، دایر شدن حلقههای درس در مساجد و راهاندازی انجمنهای مختلف علمی در آنها، کمک شایان توجهی به شتاب حرکت علمی نمود. کلاسها و نشستهای علمی مساجد تنها به موضوعات دینی و فقهی اختصاص نداشت، بلکه در کنار این مباحث، تفسیر و حدیث، علم نحو، دانش ادبی، ستارهشناسی و حتی پزشکی نیز آموزش داده میشد؛ به عنوان نمونه، مسجد احمد بن طولون در مصر از این ویژگی برخوردار بود.(5)
13. تأسیس مدارس علمی یا مکتب خانهها در کنار مساجد را هم میتوان از نتایج این نهضت برشمرد. با افزایش روز افزون دانش پژوهان و زیادی حلقههای درس در مساجد، عرصه بر مسلمانان برای ادای عبادت و نیایش تنگ شد. از سویی، روند رو به رشد محافل علمی، بیشک نیاز به کانونها و نهادهای آموزشی چون مدارس را تشدید میکرد. از اینرو مکتبهای علمی در کنار مساجد تأسیس شدند و با جدیت به امر تعلیم و تربیت دانشجویان پرداختند. در حقیقت، این بنیادهای علمی نقش برجستهای در جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان در عصر طلایی اسلام داشتند.
14. یکی دیگر از این نتایج، تأسیس کتابخانه، دارالعلم و بیت الحکمه، توسعه مراکز و مدارس علمی(6) و مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی و ایجاد رصدخانه و تجهیز آن با بهترین امکانات و افزارهای علمی و رفاهی بود.
15. اهمیت یافتن شغل معلمی و ارزش قائل شدن برای مقام معلم، یکی از دیگر نتایج نهضت ترجمه بود، چه پیشتر این شغل از مشاغل پست به شمار میآمد.(7)
16. آغاز عصر روشنگری اذهان و به دنبال آن، وسعت افق فکری مسلمانان در سایه تحقیق، تألیف، انتشار کتاب و افتتاح کتابخانههای عمومی در کنار اماکن پرتردد چون بازار و مساجد جامع، از مهمترین فواید این نهضت است.
پی نوشتها:
(1). عبدالرحمن نجیبحکمت، دراسات تاریخ العلوم عندالعرب، (موصل، وزارة التعلیم العلمی و البحث العلمی جامعة الموصل، 1977م) ص 28.
(2). ابوحامدمحمد غزالی، تهافت الفلاسفه، مقدمه ماجد فخری، (بیروت، دارالمشرق، 1990) ص 8.
(3). عبدالرحمن نجیبحکمت، دراسات تاریخ العلوم عندالعرب،ص28.
(4). گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینی، (تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1358) ص 603.
(5). جلالالدین سیوطی، حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره، حواشی خلیل المنصور، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997) ج 2، ص 220.
(6). گوستاو لوبون، همان، ص 543.
(7). ابی عثمان عمربن بحرجاحظ، البیان و التبیین، حواشی موفق شهابالدین، (بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، درالکتب العلمیه، 1998) ج 1، ص 171.
منبع: مجله «تاریخ اسلام (دانشگاه باقرالعلوم) » زمستان 1379 - شماره 4. مقاله نهضت ترجمه؛ نتایج و پی آمدهای آن، نویسنده دکتر فاطمه جان احمدی،(57 صفحه - از 86 تا 142)
چه اصطلاحاتی از زبان یونانی به زبان عربی وارد شد؟ با توجه به اینکه میراث یونانی را خیلی با اهمیت می دانند. مستند بفرمایید
چه اصطلاحاتی از زبان یونانی به زبان عربی وارد شد؟ با توجه به اینکه میراث یونانی را خیلی با اهمیت می دانند. مستند بفرمایید
با عرض سلام و ادب
دوست بزرگوار، بنده از سوال شما غافل نیستم،ولی چون این سوال شما نیازمند مطالعات بیشتری است،و بنده تا کنون به پاسخ مستندی نرسیده ام،پاسخگویی به آن طولانی شده است.
امیدوارم عذر بنده را پذیرا باشید.
آقا بعد از این همه روز جواب ما چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با عرض سلام و ادب
ضمن عرض پوزش از محضر شما بخاطر تأخیر بوجود آمده در پاسخگویی به سوال شما،باید عرض کنم، برخی از عباراتی که از زبان یونانی وارد زبان عربی شده بودند،عبارتند از:
در دوره نخست ترجمه، به دلیل نبود کلمات معادل، بسیاري از واژگان بیگانه به همان شکل در متون ترجمه شده درج مي شد. اسامي علومي چون ارثماطیقي (علم شناخت ماهیت اعداد)، (1) جو مطریا (علم هندسه)، (2) اسطرنومیا (علم نجوم)، (3) موسیقي (علم شناخت اصوات و استخراج اصول الحان) (4) به همان شکل یوناني در متون عربي به کار مي رفت.
علاوه بر اصطلاحات علمي، در بسیاري از موارد اسامي حیوانات نیز که در بیشتر کتاب هاي ارسطو وجود داشت، به همان شکل نامإنوس یوناني و بدون ترجمه و یا معادل عربي توسط مترجماني چون یوحنابن بطریق ثبت شده است. علاوه بر این، اصطلاحات فلسفي چون قاطیغوریاس (مقولات عشر)، انولوطیقا (تحلیل قیاس)، (5) انولوطیقاي ثاني (برهان)، طوبیقا (جدل)، ریطورقا (خطابت)، ابوطیقا با بوطیقا (شعر) و هزاران واژه فلسفي دیگر تا مدت ها در متون ترجمه شده به همان شکل یوناني خود باقي ماند. (6)
پی نوشتها:
1. رسائل اخوان الصفإ: ج 1، ص 48.
2. همان، ص 49.
3. بیشتر در کتاب مجسطي بطلمیوس آمده است؛ همان.
4. همان.
5. ابن ندیم، الفهرست، تعلیق شیخ ابراهیم رمضان، ص 307.
6. علي بن یوسف قفطي، همان، ص 58ـ61 و رسائل اخوان الصفإ، همان، ص 268.
در عصر نهضت ترجمه چه بخشها یا چه سبک و روش هایی از الهیات مسیحیت وارد حوزه علم فقه یا کلام اسلامی شد؟
در عصر نهضت ترجمه چه بخشها یا چه سبک و روش هایی از الهیات مسیحیت وارد حوزه علم فقه یا کلام اسلامی شد؟
با عرض سلام و ادب
ضمن عرض پوزش بابت تأخیر بوجود آمده ،لازم است عرض کنم از آنجایی که این سوال شما مستلزم مطالعات کلامی و فقه یاست،مناسب است جهت کسب اطلاعات بیشتر، این مسائل را با کارشناسان مسائل کلامی در میان بگذارید.
اطلاعاتی که بنده در این رابطه کسب کرده ام،هر چند ناچیز است خدمت شما عرض می کنم:
بدون ترديد با ترجمه كتب فلسفى از سريانى و يونانى به عربى در زمان خلفا، علم كلام تحت تأثير بلكه نفوذ فلسفه يونانى قرار گرفت، ولى اين كار در اوايل قرن 3 هـ در دوران قدرت مأمون عباسى انجام شد.
بنابراين، حدود يك قرن و نيم گسترش بساط بحث و درس و تأليف در معارف و مسائل فلسفى قرآن پيش از دوره ترجمه را مى توان كلام ناب اسلامى و بدور از اصطلاحات و مفاهيم فلسفه يونانى ناميد و علم كلام پس از ترجمه آن كتب را كلام ناخالص دانست. از اينروست كه اصرار بيشتر محققان اروپايى بر اينكه كلام اسلامى زاييده و برخاسته از فلسفه يونانى و اسكندرانى است، نادرست و تاحدودى همراه تعصب نژادى و مذهبى و «ناسيوناليستى» مى باشد.
كلام اسلامى در آغاز يك جريان فكرى و فلسفى ناب برگرفته از قرآن و اصطلاحات آن همان اصطلاحات قرآنى و متعارف آن سرزمين بود، ولى پس از رواج فلسفه يونانى، اين دو جريان مانند دو رودبار شور و شيرين بهم آميخت و علم كلام مصطلح را ساخت، اگرچه سرانجام با تلاش حكيم نصيرالدين طوسى علم كلام نيز شكل و قالب فلسفى يافت.
ترجمه كتب يونانى و سريانى به عربى در زمان عباسيان طبيعى و اتفاقى يا از روى حكمت جويى و علم دوستى نبود، بلكه منشأ سياسى داشت و خلفاى عباسى ـ و بويژه مأمون ـ آگاهانه از غير مسلمانان، و بيشتر از غير ايرانيان بهره مى گرفتند و از اُسقفها و كشيشان مسيحى استفاده مى كردند. از اينرو مى بينيم كه كتب فلسفه بيشتر از كتب ارسطو ترجمه شده است، زيرا بينش عرفانى و اشراقى افلاطونى و فلوطينى با مكتب شيعه نزديك بود و بهمين سبب بعدها دستمايه اسماعيليان قرار گرفت.
بهرحال، ترجمه كتب فلسفى يونانى ـ سريانى تأثير خود را بر انديشه اسلامى گذاشت و از اين رهگذر در مذاهب مختلف كلامى تغييراتى ساختارى بوجود آمد.
معتزله از فلسفه يونانى بيشترين تأثير را پذيرفتند و علم كلام معتزله بصورت هفتجوشى درآمد كه از قرآن و حديث و منطق و آراء حكماى ما قبل سقراط و مشائين در آن عناصرى ديده مى شد. نظّام (درگذشته 231هـ) و ابوالهذيل علاّف (درگذشته در حدود 232هـ) نمونه معروف و مقدّم صف معتزله پس از خلط با فلسفه يونانى هستند و رنگ فلسفه يونانى در آراء آنها ديده مى شود.
همچنين ديگر متكلمان مشهور معتزله مانند هشام بن عمرو فوطى(226هـ) ابوعلى جُبّائى(303هـ) و پسرش ابوهاشم جبائى(321هـ) جاحظ، عمروبن بحر(255هـ)، شحّام (232هـ) و عبّادبن سليمان (250 هـ) كه همه از گروه معتزله بصره شمرده مى شوند، و بشربن معتمر (210 هـ) و ثمامه بن اشرس (213هـ) و ابوموسى مردار(226هـ) و جعفربن مبشر(235هـ) و اسكافى (240هـ) و ابوالحسين خيّاط(289هـ) و ابوالقاسم بلخى كعبى(319هـ) و قاضى عبدالجبار(415هـ) كه از معتزله بغداد مى باشند.
پذیرش این تأثیرگزاری به این معنا نیست که ما تأثیر عوامل درون دینی را در علم کلام منکر شویم.
بسیاری از عوامل ایجاد فرق کلامی، عوامل اجتماعی، سیاسی، دینی، روانی و ... بودهاند که همگی عوامل درون جامعه اسلامی هستند. از این رو در رشد فرق کلامی باید هم به عوامل داخلی و هم به علل خارجی توجه کرد و به میزان تأثیرگذاری آنها در این زمینه توجه داشت. به نظر میرسد علل داخلی نقش بیشتری در «اصل شکلگیری فرق» داشتهاند. علل خارجی در «پرورش نظریات خاص کلامی» در فرقی هم چون معتزله که به عقل به عنوان یکی از اصلیترین منابع مینگریستهاند، مؤثر بوده است.
سؤال:
شکوفایی تمدن اسلامی تا قرن ابتدای قرن سوم هجری در چه مسائلی رخ داده است؟ به عنوان مثال، نهضت ترجمه در کدام حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و یا سایر بخشها تا قرن سوم موثر بوده است؟
پاسخ:
دوران شکوفایی تمدن اسلام از قرن دوم آغاز و تا قرن دوازدهم ادامه دارد و در این مدت، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. قرن اول و دوم دوران شکلگیری و نضج تمدن اسلامی است و از قرن سوم به بعد این تمدن رو به گسترش نهاد. فرایند عصر فتوحات اسلامی، رویارویی فرهنگها و تمدنهاي مختلف و کهنی بود که در سایه آمیختگی آنها، فرهنگ و تمدن اسلامي با همه ویژگیهای بارز خود شکل گرفت. هر چند در مراحل نخستین خلافت اسلامی و تا اواسط حکومت امویان، هنوز اعتقاد به عدم پذیرش هر چیز غیر از قرآن و تأکید برقوه حافظه و اجتناب از نگارش، بیاقبالی بسیاری از علوم را فراهم آورده بود، اما با گذشت زمان و در پی رشد معرفتی مسلمانان و نیاز مبرم تمدن نوخاسته اسلامی به آموختن و رسیدن به سرچشمههای اصلی معرفت و علم، مسلمانان ناگزیر به روی آوردن به ترجمه و نقل متون گردیدند.
بنابر قول مشهور، نخستین ترجمه عهد اموی به خالد بن یزید بن معاویه (در گذشته 85 ق) اختصاص دارد. خالد به دلیل علاقه بسیار به علم و دانش، حکیم آل مروان نام گرفت و با پشتکار فراوان به فراگرفتن علم کیمیا (شیمي) پرداخت و به ترجمه متون علمي از زبان یوناني و قبطي به عربی توجهی ویژه مبذول داشت. عمر بن عبدالعزیز در مورد او میگوید: «در میان بني امیه مانند خالد زاده نشده است.» (1)
از نتایج شکوفایی علمی، طبقهبندی علوم توسط دانشمندان مسلمان بود. ایشان علوم را به دو دسته علوم اسلامی و غیر اسلامی تقسیم نمودند. علوم اسلامی شامل قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام، تصوف، عرفان و علوم غیر اسلامی شامل ریاضیات، نجوم، فیزیک و مکانیک، طب، کیمیا، فلسفه، منطق، تاریخ، جغرافیا و ادبیات میشد.
بیشتر محققان، سیر تحول نهضت علمی عصر عباسیان را به سه دوره تقسیم نمودهاند. در میان این سه دوره، تنها عصر هارون و مامون عباسی بود که به دلیل ویژگیهای خاص خود، به عصر طلایی اسلام موسوم گشت. عصری که در آن جهشی عظیم برای انتقال علوم از دیگر ممالک به جهان اسلام صورت گرفت و بخش عظیمی از آثار مکتوب پیشینیان به زبانهای سریانی و عربی ترجمه، شرح و تفسیر گردید. سرآمدان این نهضت که از ابتدا در جریان نهضت علمی حضور داشتند، عمدة تا پایان عصر متوکل به حیات علمی خود ادامه دادند و با مرگ آنان و روی کار آمدن برخی خلفای نالایق که شاید توجهی به پیشبرد علوم نداشتند، جریان عظیم علمی رو به افول نهاد. با این توصیف سه دوره سابق الذکر عبارتند از:
دوره نخست که موضوع سؤال شما است، از خلافت منصور آغاز و به وفات هارون الرشید (از سال 136 تا 193 ه) ختم میشود. با توجه به شرایط خاص این دوره میتوان ادعا نمود که نخستین گامهای نهضت ترجمه در این عصر برداشته شد. یکی از ویژگیهای این عصر حضور بیشائبه پزشکان، منجمان و برخی ادیبان در دربار خلافت اسلامی و توجه بیش از پیش خلفاء به تنجیم، پزشکی، سیاست، قصص و سیر است. از این رو، غالب آثاری که در این دوره ترجمه شدهاند، مربوط به علم نجوم، پزشکی و سیرالملوک بود. در این میان، کتابهای بقراط، جالینوس و آثار هندی و ایرانی بسیاری به عربی ترجمه گردید.
دوره دوم: از سال 198 تا سال 300 هجری قمری را در بر میگیرد. این دوره طولانی با خلافت مأمون آغاز و به خلافت مقتدر ختم میشود. برخی محققان تمام این دوره را عصر طلایی نامیدهاند. (2)
از مهمترین ویژگیهای این عصر توجه خلفا به علوم عقلی و مباحث کلامی و فعالیت متکلمان معتزلی است. حضور فعال صاحبان اندیشه و متکلمان برجسته، بازار مجالس خطابه، مناظره و مباحث علمی را در بغداد گرمتر نموده بود. جانب داری و حمایت خلیفه از برپایی چنین مجالسی، بر رونق این مناظرات افزود. از این رو توجه بیشتر مترجمان به کتابهایی معطوف بود که در حوزه علوم عقلی نگاشته شده بودند؛ برای نمونه، عمده آثار ارسطو و بخشی از کتابهای افلاطون با زمینه و محتوای منطق و فلسفه ترجمه و تفسیر گردیدند.
بنابراین میتوان گفت تا قبل از قرن سوم نهضت ترجمه در بسیاری از علوم و زمینهها صورت گرفته بود.
[="Tahoma"]پرسش:
تأثیرات نهضت ترجمه بر شکوفایی تمدن اسلامی چگونه بوده است؟
پاسخ:
با عرض سلام و ادب
نهضت ترجمه برکات و نتایج بسیاری را از خود برجای گذاشت که بی شک پرداختن به همه این نتایج در این مجال نمی گنجد، از اینرو، تنها در اینجا به مهمترین این نتایج اشاره خواهد شد:
1. از مهمترین نتایج نهضت ترجمه، توسعه تمدن اسلامی از طریق رویارویی و آمیختگی با مفاهیم تمدنهای سریانی، ایرانی، یونانی، هندی و مصری بود. به دنبال فتوحات چشمگیر و موفقیتآمیز مسلمانان در خارج از محدوده جزیرةالعرب، فرهنگ اسلامی با تمدنهای کهن در هم آمیخت و بسیاری از مواریث علمی مکتوب آنان به جامعه اسلامی منتقل شد. مهمترین دستاورد این رخداد، توسعه تمدن اسلامی بود.
2. ظهور و بروز استعدادهای علمی خلاق و عرضه دست آوردهای بزرگ علمی به علم بشریت، از دیگر دستاوردهای این نهضت بود؛(3) چنانکه در پرتو این انقلاب فکری و فرهنگی، تحولات عظیمی در عرصههای مختلف بهوقوع پیوست. از مهمترین دستآوردهای این نهضت، اکتشافات، اختراعات، ابداعات و ابتکارات علمی، ساختن ابزار و تجهیزات رصدخانه، باروت و اسلحه گرم، ترکیبات آلی شیمی و ساختن انواع اسیدها از جمله اسیدازتیک و سولفوریک، و پیشرفتهای بسیار در داروسازی و گیاهان پزشکی بود.
3. شاید بتوان یکی از مهمترین پیآمدهای برخورد مسلمانان با علوم بیگانه و روی آوردن به امر ترجمه آنها را خروج مسلمانان از ایمان ساده توأم با تعبد و تقلید دانست. به عبارت دیگر، این برخورد علمی، مسلمانان را وادار نمود تا هرچه را به تعبد فرا گرفته بودند، به محک عقل بسنجند. از اینرو فرقههای مختلف با دیدگاههای متفاوت پدید آمدند و فرقههایی نیز که از پیش به علل سیاسی ظهور کرده بودند، تقویت شده، برای اثبات حقانیت خود و ابطال دلائل مخالفین ناگزیر، به استدلالهای منطقی روی آوردند.
4. از دیگر نتایج مهم نهضت بزرگ علمی مسلمانان، آغاز عصر تفسیر قرآن و جدایی آن از علم حدیث بود. به عبارت دیگر، علم تفسیر در این دوره تطور و تحولی شگرفت یافت. مسلمانان پیشتر قرآن کریم را با احادیث پیامبر(ص) و یا اقوال صحابه و تابعین تفسیر میکردند، اما در عصر عباسیان و در جریان نهضت ترجمه، تفسیر قرآن از علم حدیث مستقل شد و بیشتر مفسران و شارحان، قرآن را با دلائل عقلی تفسیر میکردند و تنها در برخی مواقع از احادیث بهره میجستند.
5. رشد علم کلام در نتیجه نفوذ فلسفه یونان، از دیگر نتایج نهضت ترجمه بود.(4)
[="Tahoma"]6. از دیگر نتایج این نهضت علمی، به وجود آمدن گروههای اجتماعی و فرهنگی بود که به تدریج از چارچوب جدل دینی به سوی گفتگوهای علمی و فلسفی روی آوردند؛ چنانکه دانشمندان این عصر ضمن ترجمههایی که میکردند، تغذیه عقلی نیز میشدند و عبارت دیگر، گاه چنان به کار ترجمه علاقهمند بودند که به جاه، مال و مقام اهمیتی نمیدادند.(5)
7. نزدیکی موالی به عباسیان و بالا رفتن منزلت آنان بویژه خراسانیان و اهالی مرو که بنی عباس را در بنیان مبانی حکومتی یاری رساندند، نتیجه دیگر این نهضت بود.
8. رشد و گسترش زبان عربی به عنوان زبان علمی جهان اسلام نیز از نتایج مهم این نهضت بهشمار میرود. اگر چه پیشتر زبان تازی از طریق تجارت و بازرگانی به سایر نواحی گام نهاده بود، اما در هنگام فتوحات، همپای سپاهیان مسلمان و حتی جلوتر از آنها به سرزمینهای فتح شده، و یا ممالک همجوار راه یافت. پس از استقرار خلافت عباسیان، با راهاندازی نهضت بزرگ علمی و مهاجرت علماندوزان و دانشوران صاحب نام به بغداد و اعزام نخبگان آنان به اقصی نقاط برای دستیابی به کتابهای علمی و ترجمه آنها به عربی، در اندک زمانی زبان تازی به نهایت گستردگی و وسعت خود رسید.
9. در کنار آمیختگی زبان تازی، افزایش ثروت زبان عربی و راه یافتن بسیاری از کلمات جدید فارسی، نبطی، یونانی، سریانی و هندی به زبان عربی هم از مهمترین نتایج نهضت ترجمه بود. در این جریان، دانشمندان جهان اسلام تلاش زیادی را برای جایگزین نمودن کلمات معادل و مرادف آغاز کردند.
10. ترجمه آثار فراموش شده ایرانی، یونانی، سریانی و هندی و احیای منابع کهنی که سالها در معابد و گنجینههای متروک نگهداری شده بودند نیز یکی دیگر از نتایج نهضت ترجمه بود.
11. تکوین، احیاء و تکاملیافتن برخی علوم فراموش شده چون فلسفه و منطق یونان باستان، ادبیات کهن ایرانی و هندی، خارج نمودن متون علمی از انبارها و گنج خانههای نهان تمدنهای باستانی بویژه یونانیان و ترجمه آنها و انتقال به نسلهای بعدی، خود خدمتی شایسته به مواریث آنان بود، چنانکه گوستاولبون مینویسد: ما به برکت اعراب است که توانستهایم از علوم قدمای یونانی و رومی اطلاع پیدا کنیم. دانشگاههای ما همیشه نیازمند کتابهایی بودهاند که از زبان عربی به لاتین ترجمه شدهاند.(6)
12. توجه به نقش اصلی مساجد به عنوان نهادی آموزشی در تقویت حرکت علمی، دایر شدن حلقههای درس در مساجد و راهاندازی انجمنهای مختلف علمی در آنها، کمک شایان توجهی به شتاب حرکت علمی نمود. کلاسها و نشستهای علمی مساجد تنها به موضوعات دینی و فقهی اختصاص نداشت، بلکه در کنار این مباحث، تفسیر و حدیث، علم نحو، دانش ادبی، ستارهشناسی و حتی پزشکی نیز آموزش داده میشد؛ به عنوان نمونه، مسجد احمد بن طولون در مصر از این ویژگی برخوردار بود.(7)
[="Tahoma"]13. تأسیس مدارس علمی یا مکتب خانهها در کنار مساجد را هم میتوان از نتایج این نهضت برشمرد. با افزایش روز افزون دانش پژوهان و زیادی حلقههای درس در مساجد، عرصه بر مسلمانان برای ادای عبادت و نیایش تنگ شد. از سویی، روند رو به رشد محافل علمی، بیشک نیاز به کانونها و نهادهای آموزشی چون مدارس را تشدید میکرد. از اینرو مکتبهای علمی در کنار مساجد تأسیس شدند و با جدیت به امر تعلیم و تربیت دانشجویان پرداختند. در حقیقت، این بنیادهای علمی نقش برجستهای در جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان در عصر طلایی اسلام داشتند.
14. یکی دیگر از این نتایج، تأسیس کتابخانه، دارالعلم و بیت الحکمه، توسعه مراکز و مدارس علمی(8) و مؤسسات پژوهشی و تحقیقاتی و ایجاد رصدخانه و تجهیز آن با بهترین امکانات و افزارهای علمی و رفاهی بود.
15. اهمیت یافتن شغل معلمی و ارزش قائل شدن برای مقام معلم، یکی از دیگر نتایج نهضت ترجمه بود، چه پیشتر این شغل از مشاغل پست به شمار میآمد.(9)
16. آغاز عصر روشنگری اذهان و به دنبال آن، وسعت افق فکری مسلمانان در سایه تحقیق، تألیف، انتشار کتاب و افتتاح کتابخانههای عمومی در کنار اماکن پرتردد چون بازار و مساجد جامع، از مهمترین فواید این نهضت است.
[="Tahoma"]پرسش:
چه کلماتی از زبان یونانی وارد حوزه تمدن اسلامی شده اند؟
پاسخ:
با عرض سلام و ادب
برخی از عباراتی که از زبان یونانی وارد زبان عربی شده بودند،عبارتند از:
در دوره نخست ترجمه، به دلیل نبود کلمات معادل، بسیاري از واژگان بیگانه به همان شکل در متون ترجمه شده درج مي شد. اسامي علومي چون ارثماطیقي (علم شناخت ماهیت اعداد)، (10) جو مطریا (علم هندسه)، (11) اسطرنومیا (علم نجوم)، (12) موسیقي (علم شناخت اصوات و استخراج اصول الحان) (13) به همان شکل یوناني در متون عربي به کار مي رفت.
علاوه بر اصطلاحات علمي، در بسیاري از موارد اسامي حیوانات نیز که در بیشتر کتاب هاي ارسطو وجود داشت، به همان شکل نامإنوس یوناني و بدون ترجمه و یا معادل عربي توسط مترجماني چون یوحنابن بطریق ثبت شده است. علاوه بر این، اصطلاحات فلسفي چون قاطیغوریاس (مقولات عشر)، انولوطیقا (تحلیل قیاس)، (14) انولوطیقاي ثاني (برهان)، طوبیقا (جدل)، ریطورقا (خطابت)، ابوطیقا با بوطیقا (شعر) و هزاران واژه فلسفي دیگر تا مدت ها در متون ترجمه شده به همان شکل یوناني خود باقي ماند. (15)
[="Tahoma"]پرسش:
در عصر نهضت ترجمه چه بخشها یا چه سبک و روش هایی از الهیات مسیحیت وارد حوزه علم فقه یا کلام اسلامی شد؟
پاسخ:
با عرض سلام و ادب
بدون ترديد با ترجمه كتب فلسفى از سريانى و يونانى به عربى در زمان خلفا، علم كلام تحت تأثير بلكه نفوذ فلسفه يونانى قرار گرفت، ولى اين كار در اوايل قرن 3 هـ در دوران قدرت مأمون عباسى انجام شد.
بنابراين، حدود يك قرن و نيم گسترش بساط بحث و درس و تأليف در معارف و مسائل فلسفى قرآن پيش از دوره ترجمه را مى توان كلام ناب اسلامى و بدور از اصطلاحات و مفاهيم فلسفه يونانى ناميد و علم كلام پس از ترجمه آن كتب را كلام ناخالص دانست. از اينروست كه اصرار بيشتر محققان اروپايى بر اينكه كلام اسلامى زاييده و برخاسته از فلسفه يونانى و اسكندرانى است، نادرست و تاحدودى همراه تعصب نژادى و مذهبى و «ناسيوناليستى» مى باشد.
كلام اسلامى در آغاز يك جريان فكرى و فلسفى ناب برگرفته از قرآن و اصطلاحات آن همان اصطلاحات قرآنى و متعارف آن سرزمين بود، ولى پس از رواج فلسفه يونانى، اين دو جريان مانند دو رودبار شور و شيرين بهم آميخت و علم كلام مصطلح را ساخت، اگرچه سرانجام با تلاش حكيم نصيرالدين طوسى علم كلام نيز شكل و قالب فلسفى يافت.
ترجمه كتب يونانى و سريانى به عربى در زمان عباسيان طبيعى و اتفاقى يا از روى حكمت جويى و علم دوستى نبود، بلكه منشأ سياسى داشت و خلفاى عباسى ـ و بويژه مأمون ـ آگاهانه از غير مسلمانان، و بيشتر از غير ايرانيان بهره مى گرفتند و از اُسقفها و كشيشان مسيحى استفاده مى كردند. از اينرو مى بينيم كه كتب فلسفه بيشتر از كتب ارسطو ترجمه شده است، زيرا بينش عرفانى و اشراقى افلاطونى و فلوطينى با مكتب شيعه نزديك بود و بهمين سبب بعدها دستمايه اسماعيليان قرار گرفت.
بهرحال، ترجمه كتب فلسفى يونانى ـ سريانى تأثير خود را بر انديشه اسلامى گذاشت و از اين رهگذر در مذاهب مختلف كلامى تغييراتى ساختارى بوجود آمد.
معتزله از فلسفه يونانى بيشترين تأثير را پذيرفتند و علم كلام معتزله بصورت هفتجوشى درآمد كه از قرآن و حديث و منطق و آراء حكماى ما قبل سقراط و مشائين در آن عناصرى ديده مى شد. نظّام (درگذشته 231هـ) و ابوالهذيل علاّف (درگذشته در حدود 232هـ) نمونه معروف و مقدّم صف معتزله پس از خلط با فلسفه يونانى هستند و رنگ فلسفه يونانى در آراء آنها ديده مى شود.
همچنين ديگر متكلمان مشهور معتزله مانند هشام بن عمرو فوطى(226هـ) ابوعلى جُبّائى(303هـ) و پسرش ابوهاشم جبائى(321هـ) جاحظ، عمروبن بحر(255هـ)، شحّام (232هـ) و عبّادبن سليمان (250 هـ) كه همه از گروه معتزله بصره شمرده مى شوند، و بشربن معتمر (210 هـ) و ثمامه بن اشرس (213هـ) و ابوموسى مردار(226هـ) و جعفربن مبشر(235هـ) و اسكافى (240هـ) و ابوالحسين خيّاط(289هـ) و ابوالقاسم بلخى كعبى(319هـ) و قاضى عبدالجبار(415هـ) كه از معتزله بغداد مى باشند.
پذیرش این تأثیرگزاری به این معنا نیست که ما تأثیر عوامل درون دینی را در علم کلام منکر شویم.
بسیاری از عوامل ایجاد فرق کلامی، عوامل اجتماعی، سیاسی، دینی، روانی و ... بودهاند که همگی عوامل درون جامعه اسلامی هستند. از این رو در رشد فرق کلامی باید هم به عوامل داخلی و هم به علل خارجی توجه کرد و به میزان تأثیرگذاری آنها در این زمینه توجه داشت. به نظر میرسد علل داخلی نقش بیشتری در «اصل شکلگیری فرق» داشتهاند. علل خارجی در «پرورش نظریات خاص کلامی» در فرقی هم چون معتزله که به عقل به عنوان یکی از اصلیترین منابع مینگریستهاند، مؤثر بوده است.
پی نوشتها:
(1). ابن عبدربه، العقد الفرید،ج2ص97.
(2). احمد فرید رفاعی، عصر المامون، ج 1، ص 379.
(3). عبدالرحمن نجیبحکمت، دراسات تاریخ العلوم عندالعرب، (موصل، وزارة التعلیم العلمی و البحث العلمی جامعة الموصل، 1977م) ص 28.
(4). ابوحامدمحمد غزالی، تهافت الفلاسفه، مقدمه ماجد فخری، (بیروت، دارالمشرق، 1990) ص 8.
(5). عبدالرحمن نجیبحکمت، دراسات تاریخ العلوم عندالعرب،ص28.
(6). گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینی، (تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1358) ص 603.
(7). جلالالدین سیوطی، حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره، حواشی خلیل المنصور، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997) ج 2، ص 220.
(8). گوستاو لوبون، همان، ص 543.
(9). ابی عثمان عمربن بحرجاحظ، البیان و التبیین، حواشی موفق شهابالدین، (بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، درالکتب العلمیه، 1998) ج 1، ص 171.
(10). رسائل اخوان الصفإ: ج 1، ص 48.
(11). همان، ص 49.
(12). بیشتر در کتاب مجسطي بطلمیوس آمده است؛ همان.
(12). همان.
(14). ابن ندیم، الفهرست، تعلیق شیخ ابراهیم رمضان، ص 307.
(15). علي بن یوسف قفطي، همان، ص 58ـ61 و رسائل اخوان الصفإ، همان، ص 268.