شباهت عقاید مکاتب در جزئیات

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شباهت عقاید مکاتب در جزئیات

سلام
آیا شباهت مکاتب در جزئیات دلیل بر حق یا باطل بودن است ؟
والله الموفق

کارشناس بحث : شعیب

حامد;304651 نوشت:
سلام آیا شباهت مکاتب در جزئیات دلیل بر حق یا باطل بودن است ؟ والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی
سوال شما واضح نیست لطفا منظور خود را بیشتر توضیح دهید تا بهتر بتوانیم در امر پاسخگویی در خدمت شما باشیم

سلام
گاهی اوقات دیگران برای نفی عقیده ما به شباهتی بین عقیده ما و یک مکتب یا مذهب مذموم استناد می کنند مثلا وهابیت برای نفی عقیده رجعت به وجود مشابه آن در آیین یهودیت استناد می کند
ما هم برای دفاع از تفکر خود به رد این دلیل می پردازیم
اما ظاهرا همین اشتباه در رد اندیشه های درون مذهبی مورد سوء استفاده برخی دیگر قرار می گیرد مثلا برای رد اندیشه های فلسفی و عرفانی به وجود مشابه در مکتب یا مذهب دیگری استناد می شود
آیا این صحیح است ؟
والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی
در شناخت حقایق فاکتور مهم شناخت خود آن شی است و با دلایل عقلی با ید در اثبات یا رد آن همت گذشت و در ادامه به بررسی طرفداران و مخافلفین آن پرداخت
امام علی (ع) در برابر کسی که در جنگ در تشخیص حق باطل ملاگش را افراد گذاشته بود فرمود:

نك لملبوس عليك. إن الحق و الباطل، لا يعرفان بأفدار الرجال

إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله

همانا حقيقت بر تو اشتباه شده است. به درستي كه حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمي توان شناخت.

اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي و باطل را نيز او بشناس،‌ اهل آن برايت آشكار مي گردد.


آری برای شناخت یک چیز گه آیا حق است یا نه ؟ باید آن شی را شناخت و بعد اهل آن را شناساند.
در سوال نیز همین مطلب جاری است که آیا صرف شباهت در جزئیات یک مکتب با یک گروه واضح الفساد می تواند ملاکی برای شناخت ما باشد؟؟
از جواب حضرت امیر این گونه استفاده می شود که "نه" شاید یک حقی دارای مشابه در گروه باطلی باشد که این اشتراک ارزش آن حقیقت را پایین نمی آورد.


نتیجه : مشابهت ها در آموزه های یک مکتب نمی تواند تعیین کننده در رد یا اثبات حقانیت آن دین باشد

شعیب;306424 نوشت:
مشابهت ها در آموزه های یک مکتب نمی تواند تعیین کننده در رد یا اثبات حقانیت آن دین باشد

سلام
این اصل کاملا منطقی و عاقلانه است اما وقتی به معارفی می رسیم که خیلی سنگین و دور از ذهن عادی افراد هستند چه بسا تکیه به تشابه ها تا حد زیادی مورد توجه قرار می گیرد
مثلا مخالفان عرفان اسلامی بسیاری از معارف آنرا بخاطر تشابهاتی با عرفانهای شرقی رد می کنند و مشکل اینجاست که همین فرد در دفاع از مساله رجعت تشابه را بعنوان دلیل رد می کند این یعنی یک بام و دو هوا
والله الموفق

حامد;306691 نوشت:
سلام این اصل کاملا منطقی و عاقلانه است اما وقتی به معارفی می رسیم که خیلی سنگین و دور از ذهن عادی افراد هستند چه بسا تکیه به تشابه ها تا حد زیادی مورد توجه قرار می گیرد مثلا مخالفان عرفان اسلامی بسیاری از معارف آنرا بخاطر تشابهاتی با عرفانهای شرقی رد می کنند و مشکل اینجاست که همین فرد در دفاع از مساله رجعت تشابه را بعنوان دلیل رد می کند این یعنی یک بام و دو هوا والله الموفق

با سلام
فرمایش شما در بیان جو موجود علمی برخی از محافل درست است
این ترسیم واقع است ولی حقیقت همان است که عرض شد و آن این که باید یک مساله را با متد دقیق علمی بررسی کرد آنگاه درستی یا نادرستی آن را بیان نمود. این که یک مساله در برخی از مکاتب دنیا طرفدارنی داشته باشد نمی تواند دلیل بر مردود بودن آن باشد چه بسا مسائلی در اقوام مختلف یادگار پیامبران پیشین در دوره های گذشته در بین آنها به یادگار مانده باشد و به عنوان مکتبی یا عرفانی ظهور کرده باشد که به صرف طرفداری طرفداران خاصی از آن نمی شود خط بطلان بر آن کشید.
در مسائلی که دور از اذهان عامه مردم است نیز بررسی ها و کاوش های دقیق معرفتی و بررسی دقیق و کارشناسانه می تواند راه گشای این غوامض باشد اگر چه امکان خطا در این نوع کاوش ها هست اما ما در برابر آن معذور بوده و در عین تلاش سامان یافته و هدفمند دچار این خطا گشته ایم که هر عقل سلیمی آن را معفو می داند.
آنچه که در زمان ما به عنوان یک معضل نمود وظهور پیدا کرده است نقد و رد و تکفیر های بی پایه و بدون هرگونه بررسی علمی است و گاها افرادی دیده می شوند که حتی از اولیات یک علم -مثلا فلسفه یا عرفان - بی اطلاع اند و به راحتی به رد آن علم پرداخته و پایه ها ومایه های آن را به تمسخر می گیرند و در دقیق ترین حوزه های معرفتی وارد شده و به اظهار نظر و تخریب و تکفیر می پردازند .
و اگر از برخی از آنها از مووع آن علم هم سوال شود با تردید جواب می گویند.
این عین بی تقوایی است و به دور از هر گونه اخلاق علمی .
مشکل این جاست والا بزرگان ما و اهل تقوی و مراقبه که به این راحتی به نقض و ابرام نمی پرداختند .
این گونه رفتار غیر اخلاقی که در جامعه علمی ما باب شده است نه تنها به پیشرفت ما در علوم کمکی نمی کند بلکه ورود غیر محققانه در حوزه های دقیق معرفتی پایه ها و مایه های آن را دچار تزلزل کرده و جامعه را از دریافت دقیق ترین و لطیف ترین معارف باز می دارد.
و من الله التوفیق
موضوع قفل شده است