تخلیه و تجلیه دو رکن اصلی در سیر و سلوک

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تخلیه و تجلیه دو رکن اصلی در سیر و سلوک

باسمه تعالی
باسلام:
انسان برای رسیدن به درجه تهذیب و پاکی نفس ناگزیر از پیمودن دو بُعد سلبی و ایجابی است
در بعد سلبی سالک می کوشد قبل از هر چیز خودش را از تمام تمام صفات آلوده تهی کند این مرحاه را تخلیه می نامند یعنی تهی شدن انسان از هر نوع پلیدی و آلودگی
مثلا اگر انسانی بخواهد از نظر ظاهری قیافه ای عوام پسند پیدا کند طبیعی است قبل از آنکه آلودگی سر و صورتش را شستشو دهد به سراغ آرایش و تزیین صورت یالباس نخواهد رفت زیرا چنانچه گرد و غبار و سایر آلودگی ها در سرتاسر جان او نفوذ کرده باشد در این صورت هر چه اقدام به آرایش خود کند بهره و نصیبی از آن ها نخواهد برد
در بعد روحی و اخلاقی نیز مسئله به همین شکل است آلودگی های باطنی از قبیل بخل ،حسد،کبر،غرور ......به گونه ای هستند که با وجود آنها اعمال عبادی ما مانند نماز ،روزه ،جهادو....نه تنها هیچ اثر مطلوبی را برای ما نخواهند داشت بلکه گاهی این عبادت ها باعث گمراهی بیشتر و هلاکت زود رس فرد نیز می شوند مثل عبادت ریایی و مانند آن
ادامه دارد....

کلام محقق طوسی درباره تخلیه و تجلیه:
انه مشهور بَینَ اهل الذوق ان تکمیل النا قصین یکون بِشَیئینِ(تخلیةٍ و تجلیةٍ)کما انّ مداواة المرضی یکون بِشَیئینِ:تنقیةٍ،تقویةٍ،الاول سلبیّ والثانی ایجابیو رُبَّما یعبّرُعن التخلیةِ بالتزکیة ولکلِّ واحدٍ منهما درجات(1)
مشهور بین اهل ذوق و (عرفان)آن است که کمال افراد ناقص با دو امر حاصل می شود اول تخلیه و دوم تجلیه
همان گونه که مداوای بیمار (در بیمارهای جسمی نیز)با همین دو اصل امکان پذیر است
1- تنقیه(خالی کردن عفونت ها از بدن بیمار)
2- تقویت بنیه جسمی مریض
پس اولی (تخلیه یا تنقیه )جنبه سلبی داردو دومی (تحلیه یا تقویت )جنبه اثباتی و ایجابی .البته گاهی از تخلیه به تزکیه نیز تعبیر می شود و برای هر کدام از این دو(رکن)مراتب و درجاتی است
ادامه دارد....
پی نوشت:
1- شرح الاشارات ج 3ص 389

کلام محقق سبزواری
وی بسیار زیبا به این مسئله اشاره می کند و می گوید:
تخلیة تهذیبُ باطن یعدُّ /عن سوء الاخلاق کَبُخل وَ حسَدٍ
تجلیة ان صارَ للقلبِ الخَلی /عن الرذائل ،الفضائل الحلی(1)
تخلیه پاک کردن باطن است از اخلاق فاسد و بد همانند بخل و حسد می باشد و تجلیه آن است که قلبی را که از آلودگی ها پاک کرده ایم به فضایل (صفات پسندیده اخلاقی)آراسته نماییم
ابن فارض نیز بر این مطلب چنین تاکید دارد
امس خلیاً من حظوظک و اسم عن /حضیضک وَاثبت بعد ذلک تنبتُ
خودت را از همه لذات نفسانی خالی و به سوی بالا حر کت کن و از پستی نفسانی بیرون شو چنانچه بتوانی بر این روش پای برجا بمانی (یقینا) رشد خواهی کرد (ابواب معرفت بر تو گشاده خواهد شد)2

پی نوشت:
1- شرح مظومه حکمت ملا هادی سبزواری
2-مشارق الدراری ص 326

بنابراین اگر می خواهیم زیور عبادت را در جانمان بنشانیم بی تردید می بایست در زدودن پلیدی های روحی کوتاهی و مسامحه نکنیم و الا حتی در فرض وجود یک صفت پلید نیز نمی توان متوقع رسیدن به پایین ترین حدود درجه قرب الهی بود هر کدام از این صفات به تنهایی باعث می شود انسان به صورت زنجیره وار به عرصه سایر رذایل اخلاقی گام بردارد و برمیزان آنها بیفزاید یعنی با کاشتن یک صفت ناپسند به تدریج تمام رذایل اخلاقی در انسان رشد می کند

ر.ک. نگاهی به بایسته های اخلاقی در مقدمات سلوکی

سلام علیکم
یه مسئله :

نوشته اند که کسی که در این راه قدم برمیدارد
هم باید رذائل را از وجودش خارج کند و هم باید فضائل را تحصیل کند.
با حساب مطلب شما که نوشتید تا زمانی که صورت کثیف و غبارآلود است
آرایش معنایی ندارد و با توجه به امضای خود بنده که سخنی از آیت الله حق شناس
هست شاید اینطور باشد در مقطعی که هنوز رذائل به طور کامل ترک نشده
هدف از کسب فضائل، ترک بهتر رذائل است.
یعنی شما مثلا تا زمانی که گناه را ترک نکرده اید، اگر کار خوبی انجام بدهید
جزئی از آرایش نیکوی وجودی شما نیست بلکه کمک میکند تا غبارها را پاک کنید
درسته ؟

الـــعبد;303319 نوشت:
سلام علیکم
یه مسئله :
نوشته اند که کسی که در این راه قدم برمیدارد
هم باید رذائل را از وجودش خارج کند و هم باید فضائل را تحصیل کند.
با حساب مطلب شما که نوشتید تا زمانی که صورت کثیف و غبارآلود است
آرایش معنایی ندارد و با توجه به امضای خود بنده که سخنی از آیت الله حق شناس
هست شاید اینطور باشد در مقطعی که هنوز رذائل به طور کامل ترک نشده
هدف از کسب فضائل، ترک بهتر رذائل است.
یعنی شما مثلا تا زمانی که گناه را ترک نکرده اید، اگر کار خوبی انجام بدهید
جزئی از آرایش نیکوی وجودی شما نیست بلکه کمک میکند تا غبارها را پاک کنید
درسته ؟

باسمه تعالی
باسلام:
بله صحیح است چنانچه مرحوم نراقی در زمینه رذایل اخلاقی سخن ارزشمند وگویایی دارند ومی فرمایند:
فانّ الاخلاق المذمومة فی القلب هی مغارس المعاصی )یعنی وجود اخلاق ناپسند در انسان به منزله باغ و کشت زاری از تمام گناهان است
منظور این است که انسان متکبر هیچ گاه در حد کبر باقی نمی ماند یا حسود به هیج وجه به حسادت بسنده نمی کند پس هر کدام از این صفات به تنهایی می تواند سایر رذایل روحی و اخلاقی را در پی داشته باشد
ایشان در ادامه می فرماید:
فمن لم یطهر قلبه منها لم تتمَّ له الطّاعات الظاهرة(1)
تا هنگامی که قلب انسان از همه این صفات رذیله پاک نشود عبادات ظاهری برای او سودی نخواهد داشت .
ایشان در ادامه می فرماید
:ثم اذا تخلت عن مساوی الاخلاق و تحَلَّت بمعالیها علی الترتیب العلمی استعدَّت لِقبولِ الفیض من ربّ الارباب (2)
زمانی که انسان خودش را از اخلاق فاسد خالی کرد و به اخلاق عالی به حسب مراتب علمی آن آراسته شد آمادگی پذیرش فیض از خداوند رب الارباب را خواهد یافت آری تا زمینی از تمام آفات پاک نشود بذر هیچ گیاهی در آن به عمل نخواهد آمد و انتظار هیچ حاصلی را از آن نمی توان داشت
زمینِ شوره سنبل برنیارد /در او تخم عمل ضایع مگردان
پی نوشت:
1-جامع السعادات ج1 ص10
2- همان ص11
موضوع قفل شده است