جمع بندی کتک زدن زن توسط مرد

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کتک زدن زن توسط مرد

در پاسخ به اين كه چگونه اسلام به مردان اجازه داده كه در مورد زنان متوسل به تنبيه بدنى شوند توجه به چند نکته لازم است.
1- نخست اين كه بحث در آيه فوق درباره زوجه ستم ديده و مظلوم نيست زيرا معلوم است زنى كه شوهرش حق او را مراعات نمى‏كند حق تمرد از اوامر شوهر را دارد. بلكه بحث درباره زنى است كه شوهرش تمام حقوق او را مراعات مى‏كند ولى او از اطاعت شوهر سر پيچى مى‏كند.
2- ديگر اين كه اگر به مفهوم آيه درست دقت كنيم مى‏بينيم كه تنبيه بدنى در رتبه سوم از مراتب سه گانه ذكر شده در آيه واقع است بنابراين در درجه اول اندرز و نصيحت است و در درجه دوم به اصطلاح قهر كردن است و در درجه سوم همين تنبيه بدنى است حال اگر اين مراتب به خوبى مراعات شود ممكن است نوبت به مرحله آخرى نرسد و اگر هم بدان رسيد مواردش خيلى كم خواهد بود.[1] 3- همان طور كه در كتب فقهى نيز آمده مطلق تنبيه منظور نيست. بلكه طبق مفاد روايات تنبيه بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه موجب شكستگى و جراحت نگردد و باعث كبودى بدن نشودو لذا فقها گفته‏اند اگر در اثر ضرب ضررى و زيانى حاصل شود مرد غرامت بايد بپردازد. افزون بر آن تنبيه بايد براى اصلاح باشد و اگر براى خاطر تشفى و انتقام صورت بگيرد طبق بيان فقها حرمت و گناه دارد[2] پيامبر (ص) در حديثى مى‏فرمايد: من تعجب مى‏كنم از كسى كه زنش را مى‏زند وحال آن كه مرد به زدن اولى از زن است زنانتان را با چوب نزنيد كه در آن قصاص است و همين طور در حديث ديگرى هم مى‏فرمايد: هر مردى آسيبى به زنش برساند خداوند به نگهبان آتش جهنم خود دستور مى‏دهد كه هفتادبار گونه او را با گرماى جهنم لطمه وارد آورند.[3]
4- برخى گفته‏اند كه معناى «اضربوه» وجوب زدن نيست بلكه آن به معناى اباحه زدن است يعنى اين كه زدن حرمتى ندارد و اما اين كه زدن وجوب داشته باشد و به عنوان يك امر واجب محسوب شود نه اين‏گونه نيست. اين مطلب را مى‏توان از دو حديث ذيل استفاده كرد: پيامبر (ص) فرمود: من از مردى كه كنيز خود را در موقع غضب مى‏زند خوش ندارم و همچنين فرمود: زنانتان را بزنيد ولى بهترين شما هرگز زنش را نمى‏زند[4]
5- تنبيه خلاف عقل يا فطرت محسوب نمى‏شود بلكه هرگاه زن از امور زناشويى سرباز زد مرد بايستى در درجه اول صبر كند و بعد نصيحت كند و سپس قهر بكند و آنگاه اگر مراتب قبلى جواب نداد به تنبيه با ملاحظه شرايط آن روى بياورد. اما اگر تنبيه رتبه نخست را داشت براى نقد عقل جا داشت ولى عقل هم در جايى كه مراتب سه‏گانه پيشين پاسخگو نباشد حكم به تنبيه مى‏كند[5]

[1] - الميزان، ج 4، ص 367.

[2] - جواهرالكلام، ج 31، ص 207.

[3] - مستدرك‏الوسائل، ج 14، ص 250 ح 3 و4.

[4] - احكام القرآن، ج 1، ص 400.

[5] - تفسير المنار، ج 5، ص 74.

نقل قول:
در پاسخ به اين كه چگونه اسلام به مردان اجازه داده كه در مورد زنان متوسل به تنبيه بدنى شوند توجه به چند نکته لازم است.
1- نخست اين كه بحث در آيه فوق درباره زوجه ستم ديده و مظلوم نيست زيرا معلوم است زنى كه شوهرش حق او را مراعات نمى‏كند حق تمرد از اوامر شوهر را دارد. بلكه بحث درباره زنى است كه شوهرش تمام حقوق او را مراعات مى‏كند ولى او از اطاعت شوهر سر پيچى مى‏كند.
2- ديگر اين كه اگر به مفهوم آيه درست دقت كنيم مى‏بينيم كه تنبيه بدنى در رتبه سوم از مراتب سه گانه ذكر شده در آيه واقع است بنابراين در درجه اول اندرز و نصيحت است و در درجه دوم به اصطلاح قهر كردن است و در درجه سوم همين تنبيه بدنى است حال اگر اين مراتب به خوبى مراعات شود ممكن است نوبت به مرحله آخرى نرسد و اگر هم بدان رسيد مواردش خيلى كم خواهد بود.[1] 3- همان طور كه در كتب فقهى نيز آمده مطلق تنبيه منظور نيست. بلكه طبق مفاد روايات تنبيه بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه موجب شكستگى و جراحت نگردد و باعث كبودى بدن نشودو لذا فقها گفته‏اند اگر در اثر ضرب ضررى و زيانى حاصل شود مرد غرامت بايد بپردازد. افزون بر آن تنبيه بايد براى اصلاح باشد و اگر براى خاطر تشفى و انتقام صورت بگيرد طبق بيان فقها حرمت و گناه دارد[2] پيامبر (ص) در حديثى مى‏فرمايد: من تعجب مى‏كنم از كسى كه زنش را مى‏زند وحال آن كه مرد به زدن اولى از زن است زنانتان را با چوب نزنيد كه در آن قصاص است و همين طور در حديث ديگرى هم مى‏فرمايد: هر مردى آسيبى به زنش برساند خداوند به نگهبان آتش جهنم خود دستور مى‏دهد كه هفتادبار گونه او را با گرماى جهنم لطمه وارد آورند.[3]
4- برخى گفته‏اند كه معناى «اضربوه» وجوب زدن نيست بلكه آن به معناى اباحه زدن است يعنى اين كه زدن حرمتى ندارد و اما اين كه زدن وجوب داشته باشد و به عنوان يك امر واجب محسوب شود نه اين‏گونه نيست. اين مطلب را مى‏توان از دو حديث ذيل استفاده كرد: پيامبر (ص) فرمود: من از مردى كه كنيز خود را در موقع غضب مى‏زند خوش ندارم و همچنين فرمود: زنانتان را بزنيد ولى بهترين شما هرگز زنش را نمى‏زند[4]
5- تنبيه خلاف عقل يا فطرت محسوب نمى‏شود بلكه هرگاه زن از امور زناشويى سرباز زد مرد بايستى در درجه اول صبر كند و بعد نصيحت كند و سپس قهر بكند و آنگاه اگر مراتب قبلى جواب نداد به تنبيه با ملاحظه شرايط آن روى بياورد. اما اگر تنبيه رتبه نخست را داشت براى نقد عقل جا داشت ولى عقل هم در جايى كه مراتب سه‏گانه پيشين پاسخگو نباشد حكم به تنبيه مى‏كند[5]
درود. در عجبم چرا خانمها در بحثها خیلی کم شرکت میکنند بویژه در بحثهایی که موضوع خانمها هستند!!؟ نمیدانم شاید خانمها خودشون هم این توجیهات پر سفسطه را قبول دارند!!

taleb;161205 نوشت:

درود. در عجبم چرا خانمها در بحثها خیلی کم شرکت میکنند بویژه در بحثهایی که موضوع خانمها هستند!!؟ نمیدانم شاید خانمها خودشون هم این توجیهات پر سفسطه را قبول دارند!!



با سلام و احترام

در این مورد بحث های زیادی در سایت شده و کارشناسان بزرگوار پاسخ های کاملی رو دادند.

یکی از تاپیک هایی که مفصلا روی این موضوع بحث شده تاپیک زیر هست:


تفاوت زن و مرد در نشوز(مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک)

موفق باشید

البته من شنیدم در اسلام اگر زنی از مرد خود سرکشی کرد مرد میتواند با شیء مانند مسواک آرام و طوری بزنند که نه سرخ شود و نه کبود

البته به نظر من در دنیایی هستیم که گفتگو جای دعوا و کتک کاری رو تا حدی گرفته
البته چون من خودم آقا هستم و به آقایون جسارت نشه، ولی به نظر من
(مردی که دست روی همسرش بلند میکنه خیلی باید آدم نفهم و احمق و ضعیف و کوچکی باشه)
و من از این نوع آدمها خیلی بیزارم چون زن امانتی است در دست مرد ،مردها باید در این زمینه خوب امانت داری کنن

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كتك شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد. «ضربا غير مبرج» «تفسير طبرى، ج 5، ص 68 و درّ المنثور، ج 2، ص 522»
امام صادق عليه السلام فرمودند: نشوز زن آن است كه در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعيت نكند و مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 521)

تفسیر نمونه:اگر گفته شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟
در پاسخ مى‏گوئيم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مى‏گردند حتى مجازات بدنى، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على ع او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به- تسليم كرد معروف است

کتک خوردن زن از همسرش :Ghamgin:متاسفانه خیلی رایج شده
اگه از طریق پزشکی قانونی یا دادگاهای خانواده یه کلاسهایی ترتیب بدهند برای این قبیل شاکیانی که مراجعه میکنند و در این کلاسها مهارتهای خاص کنترل خشم رابه دو طرف اموزش دهند تاثیر خوبش را نشان میدهد

صادقانه;161285 نوشت:
کتک خوردن زن از همسرش :ghamgin:متاسفانه خیلی رایج شده
اگه از طریق پزشکی قانونی یا دادگاهای خانواده یه کلاسهایی ترتیب بدهند برای این قبیل شاکیانی که مراجعه میکنند و در این کلاسها مهارتهای خاص کنترل خشم رابه دو طرف اموزش دهند تاثیر خوبش را نشان میدهد


سلام علیکم

واقعا اینطور است ؟ همینطوری میگوئید یا نه آماری دارید.

البته به نظر من در دنیایی هستیم که گفتگو جای دعوا و کتک کاری رو تا حدی گرفته البته چون من خودم آقا هستم و به آقایون جسارت نشه، ولی به نظر من (مردی که دست روی همسرش بلند میکنه خیلی باید آدم نفهم و احمق و ضعیف و کوچکی باشه)

به نام یگانه هستی بخش

با سلام و تشکر

این که در دنیای امروزی گفتگو جای دعوا و کتک کاری رو گرفته به چه معنی است؟
یعنی در گذشته دعوا و کتک کاری عمل خوبی بود و یا جواب می داد، اما امروزه کار بدی شده و دیگر جواب نمی دهد؟!

اگر این چنین است، چرا در قوانین همه کشورها دنیا، حتی کشورهایی که خیلی ادعای دموکراسی و مردم سالاری و حقوق انسانی و مسائلی از این قبیل دارند، قوانین بازدارنده و مجازات حتی اعدام وجود دارد؟


بنابراین نمی توان گفت، مجازات و تنبیه امروزه دیگر اثر و فایده ای ندارد، و همیشه باید با صحبت و گفتگو مسائل را حل کرد.


به طور کلی اصل اولی بر این است که انسان کارهای خود را بر اساس عقل و منطق انجام دهد، آیات بسیاری در قرآن بر مساله تعقل سفارش و تاکید می کند از جمله:« كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما شرح مى‏دهد شايد انديشه كنيد) سوره بقره،ایه 242. «لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ » ( انسانى را كه خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانيد! مگر بحق (و از روى استحقاق) اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، شايد درك كنيد) سوره انعام،آیه151. و سایر آیاتی که در این رابطه وجود دارد.

در این آیه اگرچه خداوند برای نفس و جان انسان احترام قائل شده، در عین حال می فرماید اگر این شخص برای جان خودش احترام قائل نشد، یعنی با ایجاد فساد یا قتل افراد بی گناه حرمت خود را از بین برد، دیگر باید با خشونت با او برخورد کرد.

ادامه دارد:Gol::Gol:

به نام یگانه هستی بخش

[=tahoma][=&quot]درباره آیه مورد اشاره( موضوع زدن زن توسط شوهرش) نیز بحث شبیه به همین مساله هست، زیرا خداوند می فرماید: «وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» ( و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند) سوره روم، آیه21.[/][/]
[=tahoma]
[=&quot]یکی از دستاوردهای مهم ازواج رسیدن به آرامش است. حال اگر یکی از زن و شوهر به دلائل غیر منطقی بخواهد آرامش خانوادگی را بر هم بزند و با صحبت و گفتگو و منطق حاضر نباشد به وظیفه زناشویی خود عمل کند، چه باید کرد؟[/]!
[/]

[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]قرآن در ابتدا دستور می دهد مرد با همسرش صحبت و گفتگو کند« [/][=&quot]وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُن» اگر گفتگو و نصیحت موثر نبود، در بستر از او دوری کند« وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِع» و اگر این کار هم موثر نبود، برای اینکه زن متوجه اشتباه خود شود او را تنبیه کند« وَ اضْرِبُوهُن» و اگر در هر مرحله زن متوجه اشتباه خود شد و به حالت عادی برگشت مرد حق ندارد عمل بعدی را انجام دهد: « و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجوييد». سوره نساء،آیه 34.[/][/]


با درود. خیلی دوست داشتم خانم های بیشتری نظر میدادند ولی متاسفانه باید این حقیقت تلخ را بپذیرم که خانمها انگار با این جور ایات مشکلی ندارند از جمله ایه 18 زخرف !! اگر قران میگه زن توانایی استدلال مثل مردان نداره و مرد میتونه خودش قاضی بشه و در سه مرحله زن را تنبیه کنه حتما درست گفته و من به یقین رسیدم قران در باره زن هر چه گفته بی عدالتی نیست وعین حقیقت است !! پس ای زنان گرامی بپذیرید که توانایی استدلالتان بر اساس ایه 18 زخرف کمتر از مردان است !!

[="Indigo"]سلام به همه دوستان :Gol:[/]

taleb;161339 نوشت:
خیلی دوست داشتم خانم های بیشتری نظر میدادند ولی متاسفانه باید این حقیقت تلخ را بپذیرم که خانمها انگار با این جور ایات مشکلی ندارند

[="Indigo"]دوست گرامي شما تقريبا تازه در سايت عضو شديد اگه يه مقدار تو سايت گشت و گذار كنيد ميبينيد كه خيلي بيشتر از اون چيزي كه شما فكرشو كنيد تو اين سايت در مورد اين مباحث بحث شده و تاپيكاي متعددي در اين باره ايجاد شده و بحث مجدد در اين مباحث به نظر من يعني برگشتن به پله اول و هدر دادن وقت . [/]

[="Purple"]كاري ندارم به اينكه جوابا در چه حد قانع كننده بود يا كاربران چقدر منطقي بحث كردن و ..اگه الان زياد در مورد اين موضوعات بحثي در سايت نميشه به خاطر تجاربيه كه وجود داره و مباحثيه كه قبلا مطرح شده .[/]

taleb;161339 نوشت:
من به یقین رسیدم قران در باره زن هر چه گفته بی عدالتی نیست وعین حقیقت است !! پس ای زنان گرامی بپذیرید که توانایی استدلالتان بر اساس ایه 18 زخرف کمتر از مردان است !!

[="DarkOrchid"]خداروشكر همينكه شما ايمانتون به قرآن و عدالت اسلام به خاطر عدم حضور خانوما در بحث بيشتر شده خودش ارزشمنده !!سكوت خانوما اينجا گويا خيلي ارزش داشته !!! (اگه شما جملتون كناييه ميتويند از جملات من هم معناي كنايي برداشت كنيد )[/]

[="Plum"]موفق باشيد :Gol:[/]

bina88;161300 نوشت:

سلام علیکم

واقعا اینطور است ؟ همینطوری میگوئید یا نه آماری دارید.

سلام بر شما
اماری ندارم چون معمولا اماری گرفته نمیشه یا نتیجه امارها اعلام نمیشه
امااگه به پرونده های دادگاهای خانواده دسترسی داشته باشید میتونید ببینید که کتک خوردن زوجه یه مورد روتین تو همه پرونده ها است
متاسفانه مرد خانواده بدون توجه به حضور فرزندان یا حضور افراد دیگر خیلی بی پروا اقدام به این کار میکنه
اما به نظر شخص خودم خیلی از موارد را هم با اموزش به طرفین میشه اصلاح کرد
کاش کلاسهای اموزشی قبل از ازدواج پر بارتر بشه و فقط مسایل زناشویی را اموزش ندهند
البته فرهنگ رایج تو کشور ما هم طوری هست که مردم میدانند و میگذرند

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام

نقل:پس ای زنان گرامی بپذیرید که توانایی استدلالتان بر اساس ایه 18 زخرف کمتر از مردان است !!

قرآن کریم کتاب ادب الهی است. خدای متعال با وجود باطل بودن دلائل کافران و مشرکان به آنها می گوید: "قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین" حال چگونه شایسته است که بنده نسبت به کلام رب خود بدون رعایت حرمت، بی پرده بحث کند؟! لااقل می شود گفت: من مفهوم این آیه از قرآن کریم را نفهمیدم نه اینگونه...!!!
خدای متعالی در برابر تفكر خرافى مشركان ابله در عصر جاهليت که از شنیدن ولادت فرزند دختر ناراحت مى‏ شدند و در عين حال فرشتگان را دختران خدا مى‏ دانستند! می فرماید:(أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ)" آيا كسى را كه در لابلاى زينتها پرورش مى‏ يابد، و به هنگام گفتگو و كشمكش در بحث و مجادله نمى ‏تواند مقصود خود را بخوبى اثبات كند فرزند خدا مى ‏دانيد و پسران را فرزند خود"؟!
در اينجا قرآن دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى‏ شود و از جنبه عاطفى آنان سرچشمه مى‏ گيرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت‏ آلات، و ديگر عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حيا و شرم.
بدون شك زنانى هستند كه تمايل چندانى به زينت ندارند، و نيز بدون شك علاقه به زينت در" حد اعتدال" عيبى براى زنان محسوب نمى ‏شود،بلكه در اسلام روى آن تاكيد شده است، منظور قرآن اكثريتى است كه در غالب جوامع بشرى عادت به تزيين افراطى دارند گويى در ميان زينت به وجود مى ‏آيند و پرورش مى ‏يابند.
و نيز بدون شك در ميان زنان افرادى پيدا مى‏ شوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى هستند، ولى نمى ‏توان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا در مقايسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال قدرت كمترى دارند.
بنابراین آیه دلالت بر عدم قدرت استدلال زنان ندارد بلکه گویای غلبه احساسات در اکثر زنان هنگام تعقل است.
موفق باشید:Gol:

البته باید اشاره کنیم که طبق نظر برخی , در آن آیه سوره زخرف ضمیر هو اشاره به دختران ندارد بلکه منظور بتهایی هستند که قادر به دفاع از خود نبوده و در هدایا و زینت آلات به رسم جاهلی غرق بوده اند.میتوانید به مقاله ای که در رابطه با همین آیه در این سایت است رجوع کنید. :Gol:
چرا خداوند در قرآن دختران را با این وصف ستوده است؟ - گفتگوی دینی

سعید;179167 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام

نقل:پس ای زنان گرامی بپذیرید که توانایی استدلالتان بر اساس ایه 18 زخرف کمتر از مردان است !!

قرآن کریم کتاب ادب الهی است. خدای متعال با وجود باطل بودن دلائل کافران و مشرکان به آنها می گوید: "قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین" حال چگونه شایسته است که بنده نسبت به کلام رب خود بدون رعایت حرمت، بی پرده بحث کند؟! لااقل می شود گفت: من مفهوم این آیه از قرآن کریم را نفهمیدم نه اینگونه...!!!

خدای متعالی در برابر تفكر خرافى مشركان ابله در عصر جاهليت که از شنیدن ولادت فرزند دختر ناراحت مى‏ شدند و در عين حال فرشتگان را دختران خدا مى‏ دانستند! می فرماید:(أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ)" آيا كسى را كه در لابلاى زينتها پرورش مى‏ يابد، و به هنگام گفتگو و كشمكش در بحث و مجادله نمى ‏تواند مقصود خود را بخوبى اثبات كند فرزند خدا مى ‏دانيد و پسران را فرزند خود"؟!

در اينجا قرآن دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى‏ شود و از جنبه عاطفى آنان سرچشمه مى‏ گيرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت‏ آلات، و ديگر عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حيا و شرم.

بدون شك زنانى هستند كه تمايل چندانى به زينت ندارند، و نيز بدون شك علاقه به زينت در" حد اعتدال" عيبى براى زنان محسوب نمى ‏شود،بلكه در اسلام روى آن تاكيد شده است، منظور قرآن اكثريتى است كه در غالب جوامع بشرى عادت به تزيين افراطى دارند گويى در ميان زينت به وجود مى ‏آيند و پرورش مى ‏يابند.و نيز بدون شك در ميان زنان افرادى پيدا مى‏ شوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى هستند، ولى نمى ‏توان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا در مقايسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال قدرت كمترى دارند.

بنابراین آیه دلالت بر عدم قدرت استدلال زنان ندارد بلکه گویای غلبه احساسات در اکثر زنان هنگام تعقل است.

موفق باشید:gol:


در تایید فرمایش استاد در واقع قرآن در اینجا به (واقعیت) وضع زنان اشاره می کند نه به(حقیقت).یعنی به آنچه در حال حاضر (هست )نه آنچه (باید) و(می تواند)باشد.
امثال این آیه در مورد نوع بشر هم هست.مثل : ان الانسان هلوعا یا ان الانسان کفورا یا.....منظور طبیعت نفسانی و واقعیت وضع بشر است نه حقیقت انسان (که همانا معصومین وشاگردانشان به آن رسیده اند).
حدیثی هست مبنی بر اینکه زنان در زمان امام زمان در خانه بر مسند قضاوت می نشینن ودر میان یاران آن حضرت پنجاه زن هست.مگر حضرت زینب س کسی نبود که در مجلس یزیدیان در کمال شجاعت وبدون کوچکترین نقطه ضعفی با استدلال محکم آنها را شرمنده کرد؟ پس باید نتیجه بگیریم نعوذبالله قرآن درست در نیامده!؟
درضمن در مورد کلمه (ضرب) در قرآن که در 58 مورد به کار رفته به دست می آید که منظور کتک کاری و ....نیست.مثل : حضرت موسی که با عصای خود به دریا زد یا بنی اسراییل که با (زدن) بدن گاو ذبح شده مرده را زنده کردند یا از همه مهمتر حضرت ایوب که با دسته ای گندم به زن خود زد. روایاتی هم که در بالا ذکر شد موید همین معناست.در هر حال به نظر من اسلام مخالف تنبیه بدنی نیست.اما به شرطی که منجر به جرح نشود.

متاسفم برای اون عده از آدمایی که با بی فکری تمام تصور میکنن قدرت تعقل زنان کمتر از مردان هست و خیلی هم بیشتر متاسفم برای اونایی که آیات قران را تاویل به افکار ضعیفشون میبرن

از بس بعنوان یه مرد پیش بانوان محترم سایت از افکار رنسانسی بعضیها خجالت کشیدم که ترجیح میدم سکوت کنم و الا دوستان میدونن اگه بخوام استدلال بیارم بر عدم رجحان هیچکدام از زن و مرد و نسبی بودن قدرت تعقل هر کدام از اونها و ... که مثنوی هفتاد من کاغذ میشه

فقط خواهشی که از دوستان دارم با به تاویل بردن آیات نورانی قرآن به افکار منجمد خودمون ، خودمونو دچار عذاب الیم نکنیم همین

رحيق;181090 نوشت:
متاسفم برای اون عده از آدمایی که با بی فکری تمام تصور میکنن قدرت تعقل زنان کمتر از مردان هست و خیلی هم بیشتر متاسفم برای اونایی که آیات قران را تاویل به افکار ضعیفشون میبرن

از بس بعنوان یه مرد پیش بانوان محترم سایت از افکار رنسانسی بعضیها خجالت کشیدم که ترجیح میدم سکوت کنم و الا دوستان میدونن اگه بخوام استدلال بیارم بر عدم رجحان هیچکدام از زن و مرد و نسبی بودن قدرت تعقل هر کدام از اونها و ... که مثنوی هفتاد من کاغذ میشه

فقط خواهشی که از دوستان دارم با به تاویل بردن آیات نورانی قرآن به افکار منجمد خودمون ، خودمونو دچار عذاب الیم نکنیم همین


با عرض سلام و تشكر:Gol:منم با شما هم عقيده ام ولي چرا در خطبه نهج البلاغه گفته شده عقل زنها كمتره؟بالاخره موثقه يا نه؟البته به جز اين هم احاديث ديگه اي شنيدم در رابطه با كم عقلي زنان و عدم مشورت با انها.كلا ما را نحس دونستن
ولي ايات قران واقعا قشنگه اگه تفسير ايه 34 را بدونيم بنظرم ايه زيبايي هست

پرسش:
چگونه اسلام اجازه به تنبیه بدنی زنان داده است؟

پاسخ:

این مسئله، مسئله ای رها و بی قید و شرط نیست، برای روشن شدن تفصیل ماجرا باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول
:
یکی از حکمت های اختلاف زن و مرد در خصوص حق ارتباط جنسی به تفاوت­های فیزیولوژی و همچنین روان آنها برمی گردد، زن و مرد اگرچه هر دو نیاز جنسی و عاطفی دارند اما تقدم و تأخر این نیازها در ایشان فرق می کند.
نیاز جنسی مرد مقدم بر نیاز عاطفی او، و نیاز عاطفی زن مقدم بر نیاز جنسی اوست(1) به همین خاطر زنان بر خلاف مردان، از کسی که نسبت به او محبت نداشته باشند لذتی نمی برند و آن را تجاوز به حساب می آورند، اما مرد می تواند حتی از زنی که هیچ حس محبتی نسبت به او ندارد لذت ببرد.

خالق زن و مرد با توجه به اگاهی از این تفاوت حقوق و وظائیف تعیین نموده است، لذا اسلام هرگاه می­خواهد به مردان در خصوص زنانشان سفارش کند عمدتا سفارش­های او عاطفی و اخلاقی است، اما وقتی می­خواهد به زنان در خصوص مردانشان سفارش کند، سفارش های او عمدتا جنسیتی است.

این نشان میدهد سنخ رابطه جنسی برای مرد و زن متفاوت است، سنخ نیاز جنسی در مرد بسیار متفاوت است، تهاجمی است، در گرو محبت نیست، این نیاز اگر ارضاء نشود هم با کج خُلقی خانواده را جهنم میکند، و هم در جامعه منشأ فساد و مانند آن میشود.
شما کمتر می بینید که زنی به مردی تجاوز کرده و او را به قتل رسانده باشد! اما احساس نیاز جنسی در مرد به قدری قوی است که برای ارضاء مرد را به تجاوز و قتل زن وامیدارد، در حالی که میداند حکم او اعدام است!

ما حتی همانطور که اخیرا اتفاق افتاد در حوادث می بینیم مردی که خودش چندتا بچه دارد به یک دختر خردسال تجاوز کرده و او را به قتل می رساند، آیا این رفتارها برای فهم قدرت این غریزه در درون مرد کفایت نمی کند؟

نکته دوم
:
آنچه که در ازدواج به عنوان حقوق متقابل در برابر هم قرار گرفته است صرفا حق رابطه جنسی مرد در برابر حق رابطه جنسی زن نیست! چون جنسیت در مرد از نیازهای جدی تر به شمار می رود بر خلاف زن که نیازهای عاطفی، آرامش، امنیت و مانند آن نیازهای جدی او به شمار رفته و نیاز رابطه جنسی بعد از ارضاء نیاز عاطفی است، وگرنه خود زن هم طالب آن نخواهد بود.

لذا در ازدواج در وهله اول تأمین جنسی مرد از وظائف زن است، اسلام حتی کار خانه را بر زن واجب نکرده است بلکه فقط تأمین نیاز جنسی مرد را از او خواسته است، از آن طرف تأمین تمام نیازهای عاطفی، اقتصادی و امنیتی زن را بر عهده مرد گذاشته است، طبیعتا همانطور که مرد حتی نمی تواند یک روز نیازهای زن در این خصوص را عقب بیندازد زن هم حق ندارد حتی یک روز نیاز جنسی مرد را غقب بیندازد.
اگر مردی حتی به خاطر فقر نتواند از پس مخارج همسرش را برآید اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو برای یک روز! و هرگز فقر مرد را به عنوان توجیه نمیپذیرد.

از آن طرف اگر مردی نیازهای همسرش را تأمین نکرد نمیتوان توصیه کرد که زن با مرد قهر کند یا او را کتک بزند! چون مرد مانند زن در گرو عاطفه نیست تا به خاطر قهر و کمبود محبت به مسیر درست بازگردد! و از آن طرف زن معمولا زورش به مرد نمیرسد و نیز رابطه جنسی بدون خواست قلبی مرد ممکن نیست بر خلاف زن که حتی با اجبار می توان با او رابطه داشت، بنابراین توصیه به کتک زدن مرد راهکار منطقی و شدنی ای نیست!

نکته سوم:

تنبیه بدنی بدون شک یکی از اقسام تنبیه است که می تواند به عنوان عنصری بازدارنده به شمار برود، و اختصاصی به زنان هم ندارد، بلکه مردان هم در صورت برخی لغزش ها تنبیه بدنی میشوند، اما اسلام این را به خاطر ضعف بدنی زنان نسبت به مردان، و همچنین مفاسدی که در پی خواهد داشت بر عهده ایشان نگذاشته است.
بنابراین باید پذیرفت که زن ناشزه دارد مرتکب ظلم در حق شوهرش می شود، اگرچه شاید در نظر او بزرگ نباشد اما در حقیقت ظلم بزرگی است و اگر قهر و نصیحت در او اثر نداشت مستحق تنبیه است.

نباید از این ابا داشته باشیم که بگوییم زنی که بی جهت حق شوهرش را ترک می کند مجرم است، منتهی جرم او چون یک جرم خصوصی و خانوادگی است تنبیه او هم در گام اول خصوصی و پنهانی و در درون خانواده است.

نکته چهارم:

باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ وجوب یا حتی استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار مطلوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات کرده و نظر او را دخالت دهد.

اسلام بدنبال این نیست که با این حقوق برای زن و مرد نسخه لازم الاجرا بپیچد، بلکه در وهله اول به دنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث رابطه جنسی و تمکین، اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، اسلام هرگز به دنبال اجرای چنین احکامی نیست، بلکه به دنبال آن است که زن وشوهر عشقانه یکدیگر را دوست بدارند و جانشان را برای یکدیگر فدا کنند!

این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است. و اگر واقعا محبتی در میان باشد مشکل با همان نصیحت و قهر حل می شود، لذا شاید به ندرت بتوان موردی یافت که کار به تنبیه همس رسیده باشد.

نکته پنجم:

این یک مسئله حقوقی است و مطلقا ناظر به ارزش گذاری و برتری مرد بر زن نیست، خود همین مرد هم اگر برخی لغزش ها را مرتکب شود تنبیه شده و شلاق خواهد خورد.
علاوه بر اینکه هرگز اسلام اجازه نمی دهد کسی زنش را از روی حس انتقام، یا کینه ونفرت، یا تشفی خاطر کتک بزند، تنبیه حقیقی تنبیهی برای توجه است، نه برای انتقام! بنابراین بعید است، و شاید به ندرت بتوان یافت زن و مردی که کارشان به تنبیه بدنی برسد،

نکته ششم:

قرآن کریم در جایی که زن بدون عذر و بهانه از تمکین خودداری می کند ابتدا توصیه به موعظه میکند، موعظه به معنای اینکه صرفا بنشیند و زنش را نصیحت کند نیست! بلکه یعنی از طریق گفتاری به دنبال حل مسئله باشد، علت امر را جویا شود، مشکلی اگر هست برطرف کند، اگر زن از نظر افسردگی یا طبع سرد دچار سرد مزاجی شده است آن را برطرف کند و اموری از این قبیل.

در مرحله دوم قرآن کریم میفرماید در بستر از آنها رو بگردانید! خیلی جالب است قرآن نمی فرماید بسترتان را عوض کنید، بلکه می فرماید:«وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِع‏» (2) این یعنی در همان بستر از آنها رو بگردانید، نه اینکه بسترتان را عوض کنید(3)

اگر این دو راه فایده ای نداشت در مرحله سوم قرآن کریم می فرماید: «وَ اضْرِبُوهُن‏»؛ آنها را بزنید(4)
یعنی نمی توان همان ابتدا زن ناشزه را تنبیه کرد، بلکه باید با او صحبت کرد، این نصیحت کردن خیلی معنای گسترده ای دارد، حتی مشاوره را هم شامل میشود، یعنی اگر زنی نیاز به مشاوره دارد او را به مشاوره و گفتار درمانی و مانند آن راهنمایی کند. جواز تنبیه فقط در جایی است که راه های دیگر به بن بست قطعی خورده باشند.

نکته هفتم:

این جواز تنبیه بعد از نصیحت و قهر در جایی است که عذری در کار نباشد، وگرنه زن اگر بیمار است، دچار سردمزاجی است، یا به افسردی مبتلاست، یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه بداخلاقی با او هم نمی دهد چه برسد اجازه تنبیه بدنی! قطعا تنبیه زنی که برای عدم تمکین عذر موجهی دارد حرام است، و مصداق ظلم به شمار می رود.

نکته هشتم:

بعد از تمام نکاتی که گذشت تازه اصل سخن در این است که منظور از زدن چیست؟ آیا منظور تنبیه بدنی است؟! جدایی است؟ در این نظرات مختلفی وجود دارد.
اما بر فرض که تنبیه بدنی باشد طبق روایات این زدن، هرگز نباید حتی منجر به کبوی شود، بلکه باید زدنی رقیق و نرم با چیزی شبیه چوب مسواک باشد، همانطور که امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:
«الضَّرْبُ بِالسِّوَاكِ وَ شِبْهِهِ ضَرْباً رَفِيقا»؛ زدنی نرم با مسواک و مانند آن(5)

روشن است که کسی با چوب مسواک آن هم به گونه­ای که حتی کبود نشود دردش نمی گیرد، بنابراین این «ضرب» در حقیقت نوعی اعلان تنفر است، نه تنبیه بدنی! یعنی بیشتر از آنکه درد بدنی مدّ نظر اسلام باشد، درد عاطفی ناشی از آن مدّ نظر اسلام است.
چرا که همانطور که گذشت فعلیت یافتن قوه جنسی زن در گرو تحریک عاطفی است، وگرنه هرگز نمیشود با تنبیه بدنی زن را وادار به رابطه جنسی کرد، همانطور که خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
«أَيَضْرِبُ أَحَدُكُمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يَظَلُّ مُعَانِقَهَا»؛ آیا احدی از شما همسرش را کتک می زند و شب او را در آغوش می گیرد؟!(6)

پس باید حقیقت ماجرا را چیزی غیر از تنبیه بدنی دانست؛ شاید مراد رها کردن آنها باشد، یعنی زنی که با نصیحت و قهر به راه نیاید دیگر به راه نخواهد آمد و باید او را رها نمود، و این ضرب پایانی به معنای قطع ارتباط است و آخرن تلنگر برای بازگشت زن به زندگی یا جدایی!

پی نوشت ها:
1. حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد،(2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران، سمت، چاپ چهارم، 1381ش، ص95.
2. نساء:34/4.
3. الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامى‏، قم، چاپ دوم، 1365ش، ج7، ص50.
4. نساء:34/4.
5. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج101، ص58.
6. الکافی، ج5، ص509.

موضوع قفل شده است