جمع بندی مراد از «جلباب» در قرآن چادر است یا مقنعه؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراد از «جلباب» در قرآن چادر است یا مقنعه؟

براى جلباب دو معنا ذكر شده است:
1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مى‏پوشاند (مقنعه).
2- چيزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).
بنابراين نمى‏توان گفت كه جلباب منحصراً بر چادر دلالت دارد. ولى اگر كسى بتواند به شكل صحيح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زيرا حكمت‏هاى حجاب در چادر بيشتر يافت مى‏شود، گرچه پوشيدن چادر واجب نيست.
حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نيست، بلكه هر لباسى كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى بايد توجه داشت كه همان طور كه بقيه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند حجاب نيز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى‏گردد.
در اين جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها بايد ديد اساساً فلسفه حجاب چيست؟ حجاب دو فلسفه اساسى دارد كه با يكديگر ارتباط تام دارند:
1) مصونيت زن در برابر طمع‏ورزى‏هاى هوس‏بازان.
2) پيشگيرى از تحريكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
حجاب با چنين نقش و كاركرد مهم و اساسى پيامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش» مى‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملى در رساندن اين پيام و اثرگذارى آن مؤثر است:
1) حدود و ميزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد نقش نيرومندترى در دورسازى ديدگان نظاره‏گر ايفا مى‏كند. اگر نگاه‏هاى آلوده را همچنان كه در روايات آمده است «تيرهاى زهرآلود شيطان» بدانيم، پوشش زن همانند قوسى است كه تير از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تيرهاى شيطانى را بيشتر متوجه خود ساخته و از آن آسيب خواهد ديد. از همين روست كه چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيشترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را فراچنگ مى‏آورد.
2) كيفيت پوشش: ميزان ضخامت و حتى كيفيت دوخت لباس خود بخش مهمى از حجاب را تشكيل مى‏دهد بدون شك لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن‏نما فرودگاه پيكان مسموم شيطان و موجب خيره شدن چشم‏هاى هرزه و آلوده و به فساد كشاننده جامعه است. در مقابل لباس‏هاى غيربدن‏نما، ديده‏ها را از خود دور مى‏سازد، و سلامت معنوى نفوس را تأمين مى‏كند.
3) رنگ‏ها: ترديدى نيست كه برخى از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مى‏سازد، و پاره‏اى ديگر نگاه‏ها را از خود مى‏راند و دور مى‏سازد.
4) شيوه‏هاى رفتارى: طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و. . . نيز بخشى از حجاب به معناى وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد و عدم رعايت آن نيز برآيندى چون برهنگى در پى دارد. ازاين‏رو قرآن مجيد يكى از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مى‏كند همان «حيا» و وقار است.

برچسب: 

اگه همه یه رنگ و مث هم بشن هیچ احتیاجی به چادر نیست

اکثر خانومایی که چادر دارن من پرسیدم
اصلا دوس ندران چادر داشته باشن بخاطر سختیش اما بخاطر اعتقادات و ایمانشون میگن
تحمل می‌کنن اما چادر ملاک بر پایبندی به نظام نیست نشانهٔ ایمان نیست
که تو جامع ی‌ ما اینجوری جا افتاده
بهرحال اگه تو ایران و دنیا فرهنگ سازی بشه که هرکی‌ مسلمونه نباید حتما چادری باشه خیلی‌ خوب میشد

با سلام

از نظر قرآن شکل خاصی از حجاب و پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثری است «جلباب» نام دارد که در آیه زیر بیان شده است:
«یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیِبِهنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ جلباب

1ـ مفهوم جلباب

اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:
معنای اوّل آوردن شی ء از جایی به جایی،
و معنای دوم چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.
جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.
یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

[=Verdana]گفته شد که جلباب نام پوشش ویژه ای است؛ این پوشش چیست و ویژگی های آن چه می باشد؟ یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است.
[=Verdana] چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.
[=Verdana] مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا و مفهومی بوده است. به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند.
[=Verdana]گرچه در اسم گذاری برای بیان پوشش گسترده از واژه ها و تعبیرهای همانند و نزدیک به هم مثل ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند ولی همه الفاظ مختلف بیان کننده معنای پوشش سرتاسری و کامل است که قسمت های بیرونی و ظاهری بدن را می پوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.
[=Verdana] در ادامه ملاحظه خواهید کرد که بسیاری از همین الفاظ و تعابیر در مورد نحوه پوشش زنان اهل بیت به کار رفته است.
[=Verdana]در ایران و در زبان فارسی و فرهنگ های لغت عربی به فارسی، پوشش گسترده قرآنی (که برای حجاب و پوشش بانوان مسلمان در برخورد با نامحرم و در بیرون از منزل به کار می رود) با لفظ و اسم «چادر» شناخته می شود.
[=Verdana]در دوره اسلامی چادر (Cador)یا چادَر (Cadar) (به عربی: Sader) به شکل تن پوشی رویی، بی آستین، گشاد و چیره بر بدن، توسط زنان در ایران با توجه به ضوابط پوشش اسلامی انتخاب گردید.
[=Verdana] در آیه 59 سوره احزاب، حکم شرعی این است که زنان هنگام بیرون رفتن از خانه می باید تن پوش های رویی را به دور خود بپیچند.

[=Verdana]جلباب، تن پوشی رویی بزرگ بوده که سر و بدن را می پوشانده، به نظر می رسد به معنای چادر امروزی باشد.
[=Verdana]چادر (به عنوان یکی از کامل ترین انواع تن پوش های مورد قبول براساس معیارهای اسلامی) شکل یکسانی نداشته است.
[=Verdana] آثار ادبی این احتمال را می رساند که چادر در اصل روبنده یا تن پوشی بوده که کل بدن و صورت را در بر می گرفته است.
[=Verdana] چادر احتمالاً از پوشش مخصوص نماز که تن پوشی یکپارچه و کاملاً پوشاننده بوده، به جامه هم شکل زنان ایرانی در بیرون از خانه تبدیل شده است.
[=Verdana]زنان طبقات متوسط سنتی تمایل به استفاده از دو چادر داشتند: یکی برای بیرون از منزل (که تیره رنگ و اغلب از جنس کرپ چینی بوده) و دیگری که برای نماز خواندن، روشن تر بوده و داخل جانماز به صورت تاکرده قرار می گرفته، اکنون نیز چنین است.

برخی فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

1ـ لسان التنزیل،
2ـ فرهنگ نامه قرآنی،
3ـ الدّرّ فی الترجمان،
4ـ تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن،
5ـ نثر طوبی،
6ـ قاموس قرآن،
7ـ واژه های دخیل در قرآن مجید.
برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:

1ـ تفسیر نسفی،
2ـ تفسیر شریف لاهیجی،
3ـ تفسیر ابوالفتوح رازی،
4ـ مخزن العرفان،
5ـ مواهب علّیه (تفسیر حسینی)،
6ـ تفسیر سورآبادی،
7ـ تفسیر شریف البلابل و القلاقل،
8ـ تفسیر اثنی عشری،
9ـ منهج الصادقین فی الزام المخالفین،
10ـ اطیب البیان فی تفسیر القرآن.
برخی رساله های علمی در باره حجاب که جلباب را چادر معنا کرده اند:
1ـ سدول الجلباب فی وجوب الحجاب (1291ش) آیت اللّه سیدعبداللّه بلادی بوشهری.
2ـ رساله شریفه لزوم حجاب (1293ش)، مؤلف: چند نفر از مسلمین مشروطه خواه.
3ـ رساله ردّ کشف حجاب (1296ش) سیداسداللّه خرقانی.
4ـ صواب الخطا فی اتقان الحجاب (1304) میرمحمد هاشم مرندی خویی.
5ـ جوابیه مقاله ضالّه طالبین رفع حجاب (1306ش) زینب بیگم شیرازی.
6ـ وسیلة العفاف یا طومار عفت (1306ش) شیخ یوسف نجفی گیلانی.
7ـ سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (1307ش) سیدمحمدعلی مبارکه ای.
8ـ رساله حجابیه (1317ش) شیخ فیاض الدین زنجانی.
9ـ رساله در اثبات وجوب حجاب (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.
10ـ حجاب و پرده داری (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.
نویسندگان همه رساله های ذکر شده در ذیل بحث از آیه 59 سوره احزاب تصریح کرده اند که جلباب به معنای چادر است.
به عنوان نمونه عبارت رساله حجاب و پرده داری را بیان می کنیم: «جلباب یعنی لباس سرتاسری؛ لباسی که تمام بدن را می پوشاند و به عبارت فارسی یعنی چادر.»



2ـ اندازه جلباب

بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی در باره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای متفاوتی دارند.
از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه جلباب پنج دیدگاه قابل اشاره است:


اوّل: جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.
دوم: جلباب پوششی بزرگ تر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی تقریبا تا زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از برخی کتاب های لغت استفاده می شود. براساس این قول به نظر می رسد که جلباب روسری های بزرگی بوده که تا روی زانوها را می پوشانده است.
سوم: جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و سینه ها را می پوشانده است.
بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی در باره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای متفاوتی دارند.
چهارم: جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند و چیره بر انسان است که بدن را می پوشاند.
پنجم: جلباب به معنای مانتو است. این دیدگاه اخیرا مطرح شده است: «جلباب نیز که در قرآن آمده و بر آن در عرف عرب اطلاق جُبّه هم می شود در فارسی به معنای مانتو است.»
همانندی سه دیدگاه اوّل این است که جلباب سر را می پوشاند، با این تفاوت که در دیدگاه اوّل، سر و همه بدن پوشانده می شود.
در نگرش دوم، علاوه بر سر، مقدار زیادی از بدن تا روی زانوها پوشانده می شود.
براساس دیدگاه سوم، سر و اطراف گردن و سینه ها فقط پوشانده می شود.

وجه اشتراک دو دیدگاه آخر این است که مربوط به پوشش بدن غیر از سر هستند. شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اوّل و مخدوش بودن دیدگاههای دیگر را اثبات می کند که بعضی عبارتند از:
شاهد اوّل: در برخی گزاره های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند دیدگاه پنجم و چهارم (که جلباب را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند) درست نیست،
مثلاً از عایشه نقل شده است:
«خمّرت وجهی بجلبابی؛ صورتم را به وسیله جلباب خود پوشاندم.» از این گفته به خوبی استفاده می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون پوشاندن صورت به وسیله پیراهن و مانتو انجام نمی شود.

همچنین آمده است: «سدلتْ أحدانا جلبابها مِن رأسها علی وجهها؛ یکی از ما جلباب خود را از روی سرش به صورتش افکند.»
از این تعبیر نیز معلوم می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده بلکه پوششی بوده که روی سر قرار می گرفته، از این رو قرار دادن آن روی صورت ممکن بوده است؛ برخلاف پیراهن بلند و مانتو که پوشاندن صورت با آن انجام نمی شود.
گواه دوم: از آمدن لفظ «علی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند در آیه جلباب و همچنین برخی شعرها مثل شعر دختر عمرو ذی الکلب استفاده می شود که جلباب پوششی بوده محیط بر همه بدن به گونه ای که سر را نیز می پوشانده است.
شاهد سوم: در باره پوشش حضرت فاطمه زهرا(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک نقل شده است:
«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها؛ مقنعه اش را محکم بر سر بست و جلباب که تمام بدنش را می پوشاند بر تن کرد.»

برداشت ها

از نحوه پوشش حضرت چند نکته استفاده می شود:
اوّل: پوشش حضرت فاطمه(س) در بیرون منزل همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است. بر این اساس نظر طرفداران دیدگاه سوم که جلباب را به خمار (مقنعه) معنی کرده اند، ردّ می گردد.
دوم: از عبارت «اشتملت بجلبابها» استفاده می شود جلباب پوششی سرتاسری مثل چادر بوده که تمام بدن حضرت را فرا می گرفته است، بنا بر این نظر طرفداران دیدگاه دوم که معتقد بودند جلباب تقریبا تا زانوها را می پوشاند نیز پذیرفته نمی شود.
شاهد چهارم: زمخشری در تفسیر «کشاف» و آلوسی در تفسیر «روح المعانی» از ابن عباس صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) در تفسیر قرآن نقل کرده اند: «جلباب پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشاند.» که با این شاهد، بطلان دیدگاه دوم اثبات می گردد.
گواه پنجم: احادیثی همچون حدیث نبوی: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب: درع، خمار و جلباب و ازار؛ حجاب زن در برخورد با نامحرم چهار پوشش است: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار». در این حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل و در عرض هم نام برده شده است، که بطلان دیدگاه دوم استفاده می شود.

همچنین در برخی کتاب های لغت مثل «مصباح المنیر» فیومی آمده است: «الجلباب ثوب أوسع مِن الْخمار؛ جلباب لباس گسترده تر از خمار است» که ناهمگونی و مستقل بودن جلباب و خمار استفاده می شود.
نتیجه اینکه، با شواهد و قراین ذکر شده اثبات می گردد که از بین دیدگاههای پنج گانه، دیدگاه اوّل صحیح است.



3ـ کارکرد جلباب

برای فهمیدن کارکرد جلباب و چگونگی پوشش آن لازم است به این پرسش پاسخ داده شود که معنای «یدنین» در آیه جلباب چیست؟
«یدنین» از ریشه لغوی «دنو» و مصدر اِدناء؛ به معنای نزدیک کردن در مقابل دور کردن است.
دور نمودن هر چیز، مناسب با آن است، مثلاً دور کردن دشمن یعنی فاصله انداختن بین دشمن و خود؛ دور کردن اخلاق زشت یعنی آراسته شدن به صفات نیک و نابود کردن اخلاق ناشایست؛ دور کردن لباس یعنی کَندن و بیرون آوردن آن؛ در مقابل نزدیک کردن لباس یعنی پوشیدن آن.
اما چرا قرآن از «دنو» و معنای نزدیک کردن استفاده کرده، ریشه های لغوی مثل ستر به معنای پوشاندن و پوشیدن را به کار نبرده است؟
کلمه چادر واژه ای است پهلوی که به دو صورت «چادُر و چادَر» به کار رفته است. در کتاب های لغت به خاستگاه فارسی و ایرانی بودن این واژه اشاره شده است.
جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.
پاسخ: به قرینه تقابل معنوی بین معنای نزدیک و دور کردن به نظر می رسد علت این باشد که دور کردن و کَندن لباس، همراه و ملازم با نوعی تنفّر و انزجار است، مثل وقتی که انسان هنگام خستگی، انزجارآمیز لباسش را دور می افکند.
در مقابل، نزدیک کردن لباس به بدن، همراه و ملازم با قرابت و ارتباط معنوی می باشد.
قرآن مجید با استفاده از تعبیر «دنو» و نزدیکی در آیه جلباب به بانوان دستور داده است که جلباب را با علاقه بپوشند، تا با نوعی محافظت و دقت همراه باشد، نه مانند کسی که به صورت اجبار، لباسی را به تن می کند.
با این همه برخی تفسیرها از جمله تفسیر معتبر المیزان علامه طباطبایی، ادناء در آیه را به ستر و پوشاندن معنا کرده اند.
استاد مطهری نیز تصریح کرده است که مقصود از نزدیک ساختن جلباب، پوشاندن با آن می باشد، یعنی زنان وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند، روسری بزرگ خود را بردارند؛ البته معنی لغوی «ادناء» و نزدیک ساختن چیزی، پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود.

وقتی به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن، مقصود این است که آن را رها نکن. آن را جمع و جور کن و خود را با آن بپوشان.
استفاده زنان از پوشش های بزرگ که بر سر می افکنده اند دو نوع بوده است:
یک نوع جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است، همچنان که در عصر حاضر چادر داشتن بعضی بانوان صرفا جنبه تشریفاتی دارد و با چادر بدن خود را نمی پوشانند بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر سرکردن شان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند.
نوع دیگر بر عکس بوده، زن چنان با مراقبت جامه های خویش را به خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف و حجاب است، که ناپاک دلان را نومید می سازد. تعلیل دنباله آیه جلباب «ذلِکَ أدْنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» مؤید نوع دوم است.
حال که آشکار گشت «یدنین» و «ادناء» در آیه به معنای پوشاندن است، در مورد کیفیت پوشش بدن با جلباب، برخی از تفاسیر از ابن سیرین نقل کرده اند: مراد قرار دادن جلباب و رداء بالای ابرو و گرد کردن و قرار دادن گوشه های جمع شده آن بالای بینی است.
کیفیت پوشش بیان شده برای جلباب همان کاری است که امروزه بسیاری از دختران و زنان مؤمن و مسلمان چادرپوش (که حساسیت بیشتری نسبت به رعایت حجاب دارند) انجام می دهند.

ادامه دارد......

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام
حدمت شما بزرگواران باید عرض کنم در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد.
آنچه، با توجّه به كتب لغت(1) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(2) و فيض كاشاني(3) و اهل سنّت مانند قرطبي(4) صحيح‏تر به نظر مي‏رسد، آن است كه «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده كه منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اي است كه همه بدن را مي‏پوشاند. ضمناً همان طور كه مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسري‏هاي كوچك كه آن‏ها را «خِمار» يا «مقنعه» مي‏ناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده مي‏كردند؛ و روسري‏هاي بزرگ كه مخصوص بيرون خانه به شمار مي‏آمد. زنان با اين روسري بزرگ كه جلباب خوانده مي‏شد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «رداء» كوچك‏تر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را مي‏پوشاندند.(5) به طور خلاصه در معني «جلباب» مفسران و اهل لغت چه معني ذکر کرده اند:
[=arial]1. ملحفه (چادر) و پارچه بزرگي که از روي سري بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مي پوشاند.
[=arial]2. مقنعه و خمار (روسري)
[=arial]3. پيراهن گشاد (ر.ک: لسان العرب، مجمع البحرين، مفردات راغب ...)
[=arial]گرچه اين معاني با هم متفاوتند ولي قدر مشترک هم آنها اين است که بدن را به وسيله آن بپوشاند. اما بيشتر به نظر مي رسد که منظور پوششي است که از روسري بلندتر و از چادر کوچک تر است چنان چه نويسنده «لسان العرب» بر آن تکيه کرده است. (ر.ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 428، ذيل آيه 59 از سوره احزاب)
[=arial]
[=arial]1. مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42. (اين كتاب‏ها كلمات اهل لغت را ذكر كرده‏اند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّي به المرأة رأسها و صدرها)
[=arial]2. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّي جميع بدنها)
[=arial]3. تفسير الصافي، فيض كاشاني، ج 4، ص 203.
[=arial]4. الجامع لأحكام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156.
[=arial]5. درباره جلباب گفته‏اند: آن روسري خاصي كه بانوان هنگامي كه براي كاري به خارج از منزل مي‏روند، سر و روي خود را با آن مي‏پوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذي يفطّي رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578)

موضوع قفل شده است