جمع بندی آیا خون مشرکان مباح است؟
تبهای اولیه
به نام خدا
با سلام
طبق آیه 5 سوره توبه به غیر از ماه های حرام مسلمانان باید هر وقت که مشرکان را یافتند آنها را کشته یا به اسارت بگیرند مگر اینکه توبه کنند. آیا خون مشرکان مباح است؟
خير .آنچه آيات ابتدايي سوره مباركه توبه در صدد بيان آن است ، روشن نمودن وضعيت مشركيني است كه مكررا نقض عهد با مسلمانان نموده و عهد شكني مي كردند لذا خداوند به پيامبر (ص) دستور داد كه ضمن اعلام نقض پيمانهاي آنان ، چهار ماه به ايشان فرصت داد .
توضيح اينكه گروههاي مختلفي در صدر اسلام وجود داشتند كه پيامبر (ص) با برخي از آنها پيمان بسته بودند و با برخي نيز پيماني نداشتند .
آن عده كه پيماني نداشتند مسلما پيامبر (ص) نيز در مقابل آنان تعهدي نداشتند اما عده اي ديگر ، با آن حضرت (ص) پيمان ترك مخاصمه بسته بودند بنابراين تا پايان مدت عهد و پيمان بايد بر سر عهدشان باقي مي ماندند و عهد شكني نمي كردند اما متاسفانه برخي طوائف بطور يكجانبه اقدام به پيمان شكني عليه پيامبر (ص) و مسلمانان نمودند و يا در صدد از ميان بردن رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) بر آمدند ، همانند يهود بنى نضير و بنى قريظه ، پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) هم در مقابل آنها شدت عمل به خرج داد ، و همه را از مدينه طرد كرد ، ولى قسمتى از پيمانها هنوز به قوت خود باقى بود ، اعم از پيمان هاى مدت دار و بدون مدت . كه طي چند آويه اول سوره مباركه توبه ، تكليف گروههاي مختلف مشركين مشخص مي شود .(1)
(1)- با تلخيص و اندكي تغيير ر.ك: تفسير نمونه ، ج 7، ص282
آيه اول مورد بحث به تمام مشركان ( بت پرستان ) اعلام مي كند كه : هر گونه پيمانى با مسلمانان داشته اند ، لغو خواهد شد ، و مى گويد اين اعلام برائت و بيزارى خداوند و پيامبرش از مشركانى كه با آنها عهد بسته ايد ، مي باشد .
(برائة من الله و رسوله الى الذين عاهدتم من المشركين) .
سپس براى آنها يك مهلت چهارماهه قائل مى شود ، كه در اين مدت بيانديشند ، و وضع خود را روشن سازند ، و پس از انقضاى چهارماه يا بايد دست از آئين بت پرستى بكشند و يا آماده پيكار گردند ، و مى گويد : چهار ماه در زمين آزادانه به هر كجا مى خواهيد برويد ( ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد )
سپس روى سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براى هدايت آنها كوشش مى كند ، نخست مى گويد : اگر توبه كنيد و به سوى خدا باز گرديد و دست از آئين بت پرستى برداريد به نفع شما است ( فان تبتم فهو خير لكم) .
بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى دهد كه اگر از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است سرپيچى كنيد بدانيد هرگز نمى توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد ( و ان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله) .
اين الغاى يك جانبه پيمان هاى مشركان مخصوص كسانى بود كه نشانه هائى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود ، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده ، مى گويد : مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته ايد و هيچگاه بر خلاف شرائط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند ، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند ( الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا ) .
در مورد اين گروه تا پايان مدت بعهد و پيمانشان وفادار باشيد ( فاتموا اليم عهدهم الى مدتهم (1)
(1)- ر. ك:تفسير نمونه ، ج 7، صص285-287
اين حكم مختص گروه پيمان شكن مشركين بود زيرا در آيات بعد گروههاي ديگري از مشركين را از حكم آيه خارج مي كند مثل كساني كه با مسلمانان پيمان داشته و بر سر پيمان خويش مانده بودند و نقض عهد نكرده بودند و نيز مشركيني كه توبه نموده اند.لذا حكم مذكور مختص هر مشركي نبود صرفا مختص به مشركين پيمان شكني بود كه هم پيمان شكني مي كردند و هم توبه نمي نمودند :
الغاى يك جانبه پيمانهاى مشركان مخصوص كسانى بود كه نشانه هائى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود ، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده ، مى گويد : مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته ايد و هيچگاه بر خلاف شرائط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند ، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند ( الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا ) .
در مورد اين گروه تا پايان مدت بعهد و پيمانشان وفادار باشيد ( فاتموا اليم عهدهم الى مدتهم) .( 1)
بنابراين خداوند قضا رانده به اينكه از مشركين كه شما با آنان معاهده بسته ايد امان برداشته شود ، و اين برداشته شدن امان و عهدشكني بدون دليل نيست ، چون خداوند بعد از چند آيه مجوز آنرا بيان نموده و ميفرمايد كه : هيچ وثوقي به عهد مشركين نيست ، چون اكثرشان فاسق گشته و مراعات حرمت عهد را نكرده و آنرا شكستند ، به همين جهت خداوند مقابله به مثل يعني لغو كردن عهد را براي مسلمين نيز تجويز كرده و فرموده : و اما تخافن من قوم خيانة فانبذ اليهم علي سواء ان الله لا يحب الخائنين و ليكن با اينكه دشمن عهدشكني كرده خداوند راضي نشد كه مسلمانان بدون اعلام لغويت عهد آنان را بشكنند ، بلكه دستور داده نقض خود را به ايشان اعلام كنند تا ايشان بخاطر بي اطلاعي از آن بدام نيفتند . آري ، خداي تعالي با اين دستور خود مسلمانان را حتي از اين مقدار خيانت هم منع فرمود .(2)
اگر آيه مورد بحث ميخواست شكستن عهد را حتي در صورتي كه مجوزي از ناحيه كفار نباشد تجويز كند ميبايستي ميان كفار عهدشكن و كفار وفادار به عهد فرقي نباشد ، و حال آنكه در دو آيه بعد كفار وفادار به عهد را استثناء كرده و فرموده : مگر آن مشركيني كه شما با ايشان عهد بسته ايد و ايشان عهد شما را به هيچ وجه نشكسته باشند ، و احدي را عليه شما پشتيباني نكرده باشند ، چنين كسان را عهدشان را تا سر رسيد مدت به پايان ببريد كه خدا پرهيزكاران را دوست ميدارد .(3 )
(1)- تفسير نمونه ، ج 7، ص 287
(2)- الميزان ، ج9،ص197
(3)- الميزان ، همان
بنابراين طي اين چند آيه ابتدايي سوره مباركه توبه ، حكم چند گروه از مشركين بيان مي شود كه صرفا يك گروه آنان كشته مي شوند :
"مطلب اول اين بود كه كساني كه بيطرفاند شما هم بيطرف باشيد مطلب دوم آن است كه كساني كه با آنها تعهد بستيد آنها نه مزدور داخليآند نه مزدور خارجياند كاري با شما ندارند عهد را محترم ميشمارند شما هم عهد را محترم بشماريد ولو مشركاند حالا شما مكه را فتح كرديد از موضع قدرت هم حرف ميزنيد نگوييد بايد مسلمان بشويد او مشرك و بتپرست است خب باشد گفت «آتش كه را بسوزد گر بولهب نباشد» حالا بگوييد ما مقتدر شديم بايد اينها را از پا در بياوريم نه اينها كه كاري با شما ندارند شما هم كاري با اينها نداشته باشيد بگذاريد تعهد تمام بشود گروه سوم كسانياند كه تعهد سپردند به شما شما عهد را رعايت ميكنيد ولي يكجانبه اين آتش بس يكجانبه است اينها ﴿لاَيَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاً وَلاَ ذِمَّةً﴾ اينها الآن ما به شما اعلام ميكنيم ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَي الَّذِينَ عَاهَدْتُم مِنَ المُشْرِكِينَ﴾ چهارم آن حكم چهارم اين است كه خب همين الآن شروع ميكنيد به جنگ اعلان جنگ ميدهيد يا نه؟ فرمود نه اينطور نيست ما از الآن تا چهار ماه هم به اينها مهلت ميدهيم اينها كه نقض عهد ميكنند اينها كه هر وقت دستشان به مسلمانها برسد چه در جريان حديبيه غير حديبيه نمايندههاي ما مبلغين ما را گرفتند سر بريدند هيچ عهدي را رعايت نميكنند هيچ ﴿لاَيَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاً وَلاَ ذِمَّةً﴾ باز هم ما به اينها چهار ماه مهلت ميدهيم يك قدري فكر كنند يك قدري بينديشند بلكه به عقل بيايند اين ﴿فَسِيحُوا فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾ اين مطلب چهارم است در رابطه به گروه ناقضين عهد اين ﴿أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾ غير از اشهر حرم است آن «اشهر حرم» كه براي هميشه هست كه جنگ ابتدايي حرام است اما در اين اشهر يعني چهار ماه به اينها مهلت بدهند چهار ماه اينها ﴿فَسِيحُوا فِي الأَرْضِ﴾ هر جاي حجاز بخواهند بروند بروند مكه بخواهند مدينه بخواهند اطراف بخواهند هر جا بخواهند بروند در كمال امناند حكومت مركزي اسلام با همه قدرتي كه دارد هيچ كاري به اينها ندارد به اين عهد شكنها بگوييد كه هيچ كاري به شما ندارند چهار ماه هم در كمال آرامش باشيد بلكه به عقل بياييد اينكه فرمود: ﴿فَسِيحُوا فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾ اين است آن وقت اين ميشود دين سراسر رحمت"(1 )
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره توبه ، جلسه دوم
خون کافران چطور؟
از مجموع آنچه مفسرين محترم ذيل آيات شريفه آورده اند اينگونه بر مي آيد كه ظاهرا حكم مذكور مربوط به كفار و مشركين است زيرا در زمان نزول ايه نيز كساني كه حكم در خصوصشان بود ، اعم از كفار و مشركين بودند .
مانند آنچه مفسر عاليقدر تسنيم ذيل آيات ابتدايي سوره توبه ذكر فرمودند .(1)
(1)- ر. ك : بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، همان
پس اگر بخواهیم سیره عملی پیامبر خدا را توشه امروز خود کنیم باید همانند طالبان رفتار کنیم! چون آنها هیچ عهد و پیمانی بین خود و هندوهای مشرک نمیبندند و بلکه به خود بمب بسته و در میان آنها رفته و انتحار میکنند.
پس اگر بخواهیم سیره عملی پیامبر خدا را توشه امروز خود کنیم باید همانند طالبان رفتار کنیم! چون آنها هیچ عهد و پیمانی بین خود و هندوهای مشرک نمیبندند و بلکه به خود بمب بسته و در میان آنها رفته و انتحار میکنند.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
دوست گرامی شما از کجای مطالب کارشناس محترم به این نتیجه رسیدید ؟ اگر ممکن است لطفا" مشخص کنید تا پاسخی را عرض کنم خدمتتان :Gol:
حق یارتان :Gol:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانشدوست گرامی شما از کجای مطالب کارشناس محترم به این نتیجه رسیدید ؟ اگر ممکن است لطفا" مشخص کنید تا پاسخی را عرض کنم خدمتتان :gol:
حق یارتان :gol:
پیامبر در سیره عملیشان بین خود و مشرکین عهدنامه بستند و سپس از ترس اینکه مشرکان عهدنامه را زیر پا بگذارند عهدنامه را شکستند و 4 ماه فرصت توبه دادند و بعد از مدت مقرر گفتند به غیر از ماه های حرام مشرکان (و همچنین کافران) را هر کجا یافتید بکشید.
الان هم طالبان همین کار را میکند. با هندوهای مشرک عهدنامه صلح امضا نمیکند چون میترسد به عهدنامه شان وفادار نباشند و در عصر ازتباطات مطمئنا هندوها دسترسی به اسلام و قرآن و سنت دارند که آنها را مطالعه کنند اما به آن باورمند نمیشوند و توبه نمیکنند پس به غیر از ماه های حرام آنها اگر دستشان به هندوها برسد آنها را میکشند. چرا ما این کار را نکنیم؟ مگر خلاف سیره پیامبر خداست؟
آيه اول مورد بحث به تمام مشركان ( بت پرستان ) اعلام مي كند كه : هر گونه پيمانى با مسلمانان داشته اند ، لغو خواهد شد ، و مى گويد اين اعلام برائت و بيزارى خداوند و پيامبرش از مشركانى كه با آنها عهد بسته ايد ، مي باشد . (برائة من الله و رسوله الى الذين عاهدتم من المشركين) . سپس براى آنها يك مهلت چهارماهه قائل مى شود ، كه در اين مدت بيانديشند ، و وضع خود را روشن سازند ، و پس از انقضاى چهارماه يا بايد دست از آئين بت پرستى بكشند و يا آماده پيكار گردند ، و مى گويد : چهار ماه در زمين آزادانه به هر كجا مى خواهيد برويد ( ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد )
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
دقت بفرمایید آیه نه سیره ی عملی ودر مرحله ی بعد بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بسته اید!!!
.لذا حكم مذكور مختص هر مشركي نبود صرفا مختص به مشركين پيمان شكني بود كه هم پيمان شكني مي كردند و هم توبه نمي نمودند[/quotهدی;302571 نوشت:"مطلب اول اين بود كه كساني كه بيطرفاند شما هم بيطرف باشيد مطلب دوم آن است كه كساني كه با آنها تعهد بستيد آنها نه مزدور داخليآند نه مزدور خارجياند كاري با شما ندارند عهد را محترم ميشمارند شما هم عهد را محترم بشماريد ولو مشركانددقت کنید اگر کسی عهد وپیمان را محترم بشمارد قرار است مورد این دستورات قرار گیرد واین سیره ی عملی است که به پیامبر (ص) تکلیف شده .
a1ireza;302587 نوشت:پیامبر در سیره عملیشان بین خود و مشرکین عهدنامه بستند و سپس از ترس اینکه مشرکان عهدنامه را زیر پا بگذارند عهدنامه را شکستند و 4 ماه فرصت توبه دادند و بعد از مدت مقرر گفتند به غیر از ماه های حرام مشرکان (و همچنین کافران) را هر کجا یافتید بکشید.بزرگوار کمی با دقت مطلب را مطالعه کنید پیامبر(ص) از ترس زیر پا گذاشتن عهدنامه توسط مشرکان عهد نامه را نشکستند . بلکه فقط مطابق فرمان الهی آن گروه از مشرکان را که به عهدنامه عمل نمیکردند از طرف خداوند موظف شدند که در پاسخ این عهد شکنی مسلمانان هم عهد نامه را نادیده بگیرند و در این فرمان با رأفت به مشرکان پیمان شکن (نه همه ی مشرکان دنیا) چهار ماه فرصت توبه دادند تا در مورد امر خداوند تفکر کنند وبعد از آن مشرکان (عهد وپیمان شکن ) را هر کجا دیدید بکشید
ادامه دارد .....
حق یارتان :Gol:
به نام خدا
با سلام
پیامبر در سیره عملیشان بین خود و مشرکین عهدنامه بستند و سپس از ترس اینکه مشرکان عهدنامه را زیر پا بگذارند عهدنامه را شکستند و 4 ماه فرصت توبه دادند و بعد از مدت مقرر گفتند به غیر از ماه های حرام مشرکان (و همچنین کافران) را هر کجا یافتید بکشید.
الان هم طالبان همین کار را میکند. با هندوهای مشرک عهدنامه صلح امضا نمیکند چون میترسد به عهدنامه شان وفادار نباشند و در عصر ازتباطات مطمئنا هندوها دسترسی به اسلام و قرآن و سنت دارند که آنها را مطالعه کنند اما به آن باورمند نمیشوند و توبه نمیکنند پس به غیر از ماه های حرام آنها اگر دستشان به هندوها برسد آنها را میکشند. چرا ما این کار را نکنیم؟ مگر خلاف سیره پیامبر خداست؟
جناب عليرضا اگر مطالب بنده را به دقت خوانده بوديد ملاحظه مي فرموديد كه از كل مطالب بالا مشخص مي شد كه مشركين سه گروه بودند ، گروهي كه هيچ عهد و پيماني با پيامبر (ص) نداشتند ، گروهي كه با پيامبر (ص) عهد و پيمان ترك مخاصمه داشتند و بر سر پيمان خويش هم بودند اين فرصت چهار ماهه نيز به آنها مربوط نمي شد و گروه سوم ، مشركيني بودند كه با پيامبر ، پيمان ترك مخاصمه داشتند اما دائما بصورت يكطرفه نقض پيمان نموده و با انواع شيوه ها ، پيمانشان را مي شكستند به نحوي كه با وجود اينكه با پيامبر (ص) و مسلمانان هم عهد بودند اما پيامبر (ص)و مسلمين هيچگونه اعتماد و امنيتي از ناحيه آنها نداشتند به عنوان مثال يا فرستادگان پيامبر (ص) را مي كشتند يا با دشمنان پيامبر (ص) همدست و همداستان مي شدند يا توطئه مي كردند يا به دشمنان پيامبر (ص) كمك مي كردند در حاليكه تمامي موارد فوق از تعهدات آنان در قبال رسول خدا (ص) و مسلمانان بود كه دائما بصورت يكطرفه زير پا گذاشته مي شد .در خصوص نقض عهد مشركين در جريان صلح حديبيه مي توانيد به كتب تاريخ و سيره و مغازي مراجعه نماييد .
بنابراين خداوند به پيامبر (ص) دستور مي دهد كه حال كه اين گروه مشركين بشكلي يكجانبه و بدون اطلاع و اعلام ، نقض عهد مي كنند و به ادامه ي پيمانشان هيچ اعتمادي نمي توان كرد :
كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ (1)
چگونه [براى آنان عهدى است] با اينكه اگر بر شما دست يابند در باره شما نه خويشاوندى را مراعات مى كنند و نه تعهدى را شما را با زبانشان راضى مى كنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مى ورزد و بيشترشان منحرفند
"لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ"(2)
در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى كنند و ايشان همان تجاوزكارانند
لذا خداوند به پيامبر (ص) دستور مي دهد كه با اعلام قبلي - و نه بصورت ابتدايي- پيمان مشركين عهد شكن را نقض نموده و به آنان مهلت تجهيز براي جنگ يا توبه بدهد وسپس اگر توبه نكردند كشته يا اسير شوند اما پيمان مشركين وفا دار به عهد و پيمان ، بايد محترم شمرده شود .
اين سيره عملي پيامبر (ص) بر اساس دستور قرآن كريم است ؛ شما در كجاي اين سيره هجمه و حمله به افراد بي طرف و بي گناه يا افرادي كه مشركند و پيماني با پيامبر (ص) ندارند مي بينيد ؟ پيامبر (ص) با مشركين پيمان مي بستند و آنان كه به پيمانشان وفا دار بودند ، محترم بودند ،آنان هم كه پيمان شكني مي كردند به آنها اطلاع مي دادند كه پيمان في ما بين به دليل نقض عهد هاي مكرر شما ، منتفي است يا توبه كنيد يا بجنگيد اما در خصوص مشركين ديگر اينگونه نبودند ، اين سيره معتبر نبي مكرم (ص) كه در كتب سيره و تاريخ نگاشته شده است ، اين سيره انساني و والا چه ارتباط دارد به عمل وحشيانه طالبان كه به مشركان بي طرف كه هيچ پيماني هم با آنان ندارند حمله نموده و عمليات انتحاري انجام مي دهند و مردم بي گناه را به قتل مي رسانند ؟ !!!!
(1)- توبه /8
(2)- توبه/10
خدا در آیات 1 تا 3 سوره توبه طرف صحبتش مشرکین پیمان شکن است که به آنها 4 ماه فرصت توبه داده و در آیه 4 سوره توبه میگوید مگر مشرکانی که با آنان پیمان بسته اید و سر پیمان خویش هستند و صبر کنید تا مدت پیمانشان تمام شود و در آیه 5 سوره توبه میگوید چون ماه های حرام تمام شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و اسیرشان کنید. مشخص است که این حکم مربوط به تمام مشرکین است. در مورد مشرکینی که عهد و پیمان شکسته اند 4 ماه فرصت داده شده و در مورد مشرکینی که عهد و پیمان نشکسته اند تا پایان مدت عهد و پیمان فرصت داده شده.
به نام خدا
سه مطلب قابل ذكر است :
1-"اشهر حرم "همان چهار ماه مهلتي است كه به مشركين پيمان شكن داده شد .(1)
2- بله مهلت توبه يا جنگ يا تحقيق براي مشركين وفا دار به پيمان ، اتمام و سر آمد پيمان است.(2)
3- حكم مذكور جهاد ابتدايي محسوب مي شود و در جهاد ابتدايي اذن امام معصوم ـ عليه السلام ـ و يا نايب خاص او شرط است و در زمان ما كه عصر غيبت امام ـ عليه السلام ـ است جهاد ابتدايي (جنگ با كفار) از عهده مسلمين ساقط است (3) لذا عمل طالبان هيچ مشروعيتي ندارد به دليل اينكه اولا با اذن معصوم (ع) نيست و ثانيا همين هنودهاي مشرك كه در مراسم عزاداري سيد الشهدا (ع) شركت مي كنند چندان مشخص هم نيست كه شركشان از روي عناد باشد و تحقيق و فضاي صحيح تبليغ ، بر اعتقاداتشان اثر گذار نباشد . بهر حال حتي در صورتي هم كه پس از تحقيق عناد هم داشته باشند ، كشتن آنها با توجه به اينكه جهاد ابتدايي محسوب مي شود نياز به اذن معصوم (ع) دارد .
(1)- ر.ك: تفسير نمونه ، ج 9 ، ص 303
(2)- برنامه اسلام ريشهكن ساختن بتپرستي بوده است. زيرا شرك ، هيچ بنيان صحيح ندارد و جز خرافات و موهومات و اعمال ناشايست كه مناسب هيچ جامعه انساني نيست ( به عنوان نمونه طواف عريان گرد خانه كعبه است كه در كتب تفسير مفصلا بيان شده است كه نهمناسب شان انساني و جامعه انساني است ونه ريشه در تعقل و رسوم و آيين پسنديده گذشتگان دارد بلكه امري خرافي است كه از سنن جاهلي به يادگار مانده است لذا وضعيت اديان الهي و توحيدي مثل يهودديت و نصرانيت با شرك و بت پرستي از ديدگاه اسلام متفاوت است. ترك اجبار پيروان مذاهب ديگر براي پذيرش اسلام منحصر به اديان آسماني و اهل كتاب مانند يهود و نصارا است و شامل كفار و بتپرستان نميشود .ر.ك: تفسير نمونه ، ج 9،ص291-293)
(3)- محمد بن جمال الدين عاملي (شهيد اول) اللمعة الدمشقيه، دار العلم الاسلامي، بيروت، ج 2، ص 381؛ كتاب جهاد، محمد حسن النجفي، جواهر الكلام، دار احياء التراث، بيروت، ج 21، ص 11، كتاب جهاد.
به نام خدا
با سلامخير .آنچه آيات ابتدايي سوره مباركه توبه در صدد بيان آن است ، روشن نمودن وضعيت مشركيني است كه مكررا نقض عهد با مسلمانان نموده و عهد شكني مي كردند لذا خداوند به پيامبر (ص) دستور داد كه ضمن اعلام نقض پيمانهاي آنان ، چهار ماه به ايشان فرصت داد .
وسلام نامی از نامهای خداست.
سلام خدمت کارشناس عزیز.
بنده تا جایی که اطلاع دارم ماه های حرام قبل از دین اسلام وجود داشت و این امر چیزی نبود که دین اسلام پایه گذار آن باشد.پیغمبر اسلام(ص) فقط این چهر ماه را تایید کردند.
سلام بر شما
وسلام نامی از نامهای خداست. سلام خدمت کارشناس عزیز. بنده تا جایی که اطلاع دارم ماه های حرام قبل از دین اسلام وجود داشت و این امر چیزی نبود که دین اسلام پایه گذار آن باشد.پیغمبر اسلام(ص) فقط این چهر ماه را تایید کردند.
پاسخ شما يعني تفاوت اشهر حرم با اين چهار ماهي كه به مشركين مهلت داده شده است در پست شماره 5 بيان شده است . لطفا مراجعه و مطالعه بفرماييد .
با تشكر
وسلام نامی از نامهای خداست.
سلامی دوباره خدمت کارشناس محترم.
قبل از گذاشتن پیام پست 5 رو هم با دقت مطالعه کردم و نقض صحبت بنده نبود.
بنده نگفتم که اسلام چنین حرفی نزد ، بنده گفتم که ماههای حرام از قبل از اسلام هم بوده و اسلام مهر تاییدی بر آن چهار ماه زده.
بنده از شما خواهش میکنم شان نزول آیات را نیز کاملا مطالعه فرمایید.
تاريخ اسلام صفحه 39
عرب جاهلى سالى چهار ماه را ماههاى حرام مىدانستند: رجب، ذىالقعده، دىالحجه، محرم. حرام يعنى محترم. در حقيقت عرب چون پاس احترام اين ماهها را نگاه مىداشتند، لذا از هرگونه قتل و غارت و آدم كشى درآنها اكيدا مانعتبه عمل مىآوردند. در اين ماهها عرب از تمامى نقاط جزيره عربستان به مكه مىآمدند، و مراسم عبادت و طواف انجام مىدادند، يا به بازار عكاظ و اسواق ديگر مىرفتند، و به كار تجارت و مبادله كالا و ايراد شعر و خطابه مىپرداختند.
هرچند اعراب جاهلى بتيا ستاره يا اشياى ديگر را مىپرستيدند، ولى با اين وصف عمده نظر آنها درآمد و رفتبه مكه احترام به كعبه و مراسمى بود كه بر محور آن انجام مىگرفت. با اين وضع چنان كه گفتيم آنها در ضمن به كار تجارت و مبادله شعر و خطابه حتى در منازل و اسواق ميان راه هم اشتغال داشتند.
در ماههاى حرام به كسى تعرض نمىشد. به قتلى نه تجاوزى و هتك ناموسى به وقوع نمىپوست. حتى حيوانات هم از امنيت و آزادى برخوردار بودند و تامين جانى داشتند.
اگر دراين مدت به كسى تعدى مىشد، عموم قبائل خود را موظف مىداشتند تجاوز را سركوب كنند و متعدى را به كيفر رسانند.
وسلام نامی از نامهای خداست.
سلام خدمت کارشناس عزیز.
بنده بی صبرانه منتظر نقض صحبتم توسط شما هستم.تا در مورد موارد دیگری که در صبحتهای شما به چشمانم برخورد کرده است بحث کنیم.
پیشاپیش از بی ادبی ام نسبت به شما عذر میخواهم.
با سلام خدمت شما
عرب جاهلى سالى چهار ماه را ماههاى حرام مىدانستند: رجب، ذىالقعده، دىالحجه، محرم. حرام يعنى محترم. در حقيقت عرب چون پاس احترام اين ماهها را نگاه مىداشتند، لذا از هرگونه قتل و غارت و آدم كشى درآنها اكيدا مانعتبه عمل مىآوردند. در اين ماهها عرب از تمامى نقاط جزيره عربستان به مكه مىآمدند، و مراسم عبادت و طواف انجام مىدادند، يا به بازار عكاظ و اسواق ديگر مىرفتند، و به كار تجارت و مبادله كالا و ايراد شعر و خطابه مىپرداختند.
هرچند اعراب جاهلى بتيا ستاره يا اشياى ديگر را مىپرستيدند، ولى با اين وصف عمده نظر آنها درآمد و رفتبه مكه احترام به كعبه و مراسمى بود كه بر محور آن انجام مىگرفت. با اين وضع چنان كه گفتيم آنها در ضمن به كار تجارت و مبادله شعر و خطابه حتى در منازل و اسواق ميان راه هم اشتغال داشتند.
در ماههاى حرام به كسى تعرض نمىشد. به قتلى نه تجاوزى و هتك ناموسى به وقوع نمىپوست. حتى حيوانات هم از امنيت و آزادى برخوردار بودند و تامين جانى داشتند.
اگر دراين مدت به كسى تعدى مىشد، عموم قبائل خود را موظف مىداشتند تجاوز را سركوب كنند و متعدى را به كيفر رسانند.
بزرگوار ما در پست شماره 5 عرض كرديم كه اين "اربعة اشهر " يعني اين مهلت چهار ماهه به كفار ، غير از اشهر حرم است يعني غير از آن چهار ماه حرام است كه شما توضيحش را فرموديد و درست هم هست ، عرض ما اين بود كه اين "اربعه اشهر " كه در آيه مورد بحث آمده ، همان چهار ماه حرام در ميان اعراب نيست . از بيان استاد جوادي آملي هم نقل كرديم كه :
"اين ﴿أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾ غير از اشهر حرم است آن «اشهر حرم» كه براي هميشه هست كه جنگ ابتدايي حرام است اما در اين اشهر يعني چهار ماه به اينها مهلت بدهند "(1)
(1)- بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، سوره توبه ، جلسه دوم
پرسش :
طبق آیه 5 سوره توبه به غیر از ماه های حرام مسلمانان باید هر وقت که مشرکان را یافتند آنها را کشته یا به اسارت بگیرند مگر اینکه توبه کنند. آیا خون مشرکان مباح است؟ خون کافران چطور؟
پاسخ:
آيه اول مورد بحث به تمام مشركان ( بت پرستان ) اعلام مي كند كه : هر گونه پيمانى با مسلمانان داشته اند ، لغو خواهد شد ، و مى گويد اين اعلام برائت و بيزارى خداوند و پيامبرش از مشركانى كه با آنها عهد بسته ايد ، مي باشد .
(برائة من الله و رسوله الى الذين عاهدتم من المشركين) .
سپس براى آنها يك مهلت چهارماهه قائل مى شود ، كه در اين مدت بيانديشند ، و وضع خود را روشن سازند ، و پس از انقضاى چهارماه يا بايد دست از آئين بت پرستى بكشند و يا آماده پيكار گردند ، و مى گويد : چهار ماه در زمين آزادانه به هر كجا مى خواهيد برويد ( ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد )
سپس روى سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براى هدايت آنها كوشش مى كند ، نخست مى گويد : اگر توبه كنيد و به سوى خدا باز گرديد و دست از آئين بت پرستى برداريد به نفع شما است ( فان تبتم فهو خير لكم) .
بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى دهد كه اگر از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است سرپيچى كنيد بدانيد هرگز نمى توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد ( و ان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله) .
اين الغاى يك جانبه پيمان هاى مشركان مخصوص كسانى بود كه نشانه هائى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود ، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده ، مى گويد : مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته ايد و هيچگاه بر خلاف شرائط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند ، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند ( الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا ) .
در مورد اين گروه تا پايان مدت بعهد و پيمانشان وفادار باشيد ( فاتموا اليم عهدهم الى مدتهم (1)
پرسش:
پس اگر بخواهیم سیره عملی پیامبر خدا را توشه امروز خود کنیم باید همانند طالبان رفتار کنیم! چون آنها هیچ عهد و پیمانی بین خود و هندوهای مشرک نمیبندند و بلکه به خود بمب بسته و در میان آنها رفته و انتحار میکنند.
پاسخ :
سه مطلب قابل ذكر است :
1-"اشهر حرم "همان چهار ماه مهلتي است كه به مشركين پيمان شكن داده شد .(2)
2- بله مهلت توبه يا جنگ يا تحقيق براي مشركين وفا دار به پيمان ، اتمام و سر آمد پيمان است.(3)
3- حكم مذكور جهاد ابتدايي محسوب مي شود و در جهاد ابتدايي اذن امام معصوم ـ عليه السلام ـ و يا نايب خاص او شرط است و در زمان ما كه عصر غيبت امام ـ عليه السلام ـ است جهاد ابتدايي (جنگ با كفار) از عهده مسلمين ساقط است (4) لذا عمل طالبان هيچ مشروعيتي ندارد به دليل اينكه اولا با اذن معصوم (ع) نيست و ثانيا همين هنودهاي مشرك كه در مراسم عزاداري سيد الشهدا (ع) شركت مي كنند چندان مشخص هم نيست كه شركشان از روي عناد باشد و تحقيق و فضاي صحيح تبليغ ، بر اعتقاداتشان اثر گذار نباشد . بهر حال حتي در صورتي هم كه پس از تحقيق عناد هم داشته باشند ، كشتن آنها با توجه به اينكه جهاد ابتدايي محسوب مي شود نياز به اذن معصوم (ع) دارد.
(1)- ر. ك:تفسير نمونه ، ج 7، صص285-287
(2)- ر.ك: تفسير نمونه ، ج 9 ، ص 303
(3)- برنامه اسلام ريشهكن ساختن بتپرستي بوده است. زيرا شرك ، هيچ بنيان صحيح ندارد و جز خرافات و موهومات و اعمال ناشايست كه مناسب هيچ جامعه انساني نيست ( به عنوان نمونه طواف عريان گرد خانه كعبه است كه در كتب تفسير مفصلا بيان شده است كه نهمناسب شان انساني و جامعه انساني است ونه ريشه در تعقل و رسوم و آيين پسنديده گذشتگان دارد بلكه امري خرافي است كه از سنن جاهلي به يادگار مانده است لذا وضعيت اديان الهي و توحيدي مثل يهودديت و نصرانيت با شرك و بت پرستي از ديدگاه اسلام متفاوت است. ترك اجبار پيروان مذاهب ديگر براي پذيرش اسلام منحصر به اديان آسماني و اهل كتاب مانند يهود و نصارا است و شامل كفار و بتپرستان نميشود .ر.ك: تفسير نمونه ، ج 9،ص291-293)
(4)- محمد بن جمال الدين عاملي (شهيد اول) اللمعة الدمشقيه، دار العلم الاسلامي، بيروت، ج 2، ص 381؛ كتاب جهاد، محمد حسن النجفي، جواهر الكلام، دار احياء التراث، بيروت، ج 21، ص 11، كتاب جهاد.
كليدواژه ها: برائت از مشركين ، مهلت چهار ماهه، جهاد ابتدايي ، اذن مام معصوم .