چرا خدا انقدر نسبت به شرک حساسه؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا انقدر نسبت به شرک حساسه؟

با سلام

خدا در آیه 48 سوره نساء گفته است هر گناهی رو برای هرکس که بخواد میبخشه غیر از شرک. میخواستم بدونم چرا خدا انقدر نسبت به شرک حساسه؟ من وقتی که فکر میکنم گناهان زیادی رو میبینم که جامعه رو به فساد و تباهی میکشونه اما رابطه ای بین شرک و فساد و تباهی احساس نمیکنم. مسیحیان زیادی هستند که به تثلیث اعتقاد دارد و یا هندوهای زیادی هستند که بت پرست هستند اما زندگی کاملا پاک و انسانیی دارند و هیچ حق الناسی به گردنشان نیست و در زمین فساد و تباهی هم نمیکنند اینها به صرف اینکه مشرک هستند به جهنم میروند و مسلمانان فراوانی که صرفا به توحید اعتقاد دارند و انواع و اقسام گناهان را انجام میدهند امکان دارد بخشیده شوند و به بهشت بروند. آیا حساسیت بالای خداوند در مورد شرک نشانه ای از خودخواهی او نیست؟

با تشکر


کارشناس بحث : اندیشمند

با سلام خدمت شما کاربر گرامی و عرض ادب و احترام


شرك، عبارت است از شريك قرار دادن براي خداوند متعال، اعم از اعتقاد به شريك در ذات، خالقيت، ربوبيت و عبادت و نيز عقيده به تأثير و نقش استقلالي غير خداوند، در نظام عالم و تدبير امور شرك است.
خداوند در آیه 48 سوره مبارکه نساء می فرماید: إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا
هر آينه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد ، و گناهان ، ديگر را برای هر که بخواهد می آمرزد و هر که به خدا شرک آورد ، دروغی ساخته و گناهی بزرگ مرتکب شده است.


از ديدگاه محققان و قرآن پژوهان، اين آيه مباركه اميدبخش ‏ترين آيه از آيات قرآن است؛ چرا كه اين آيه شريفه، همه گناهان جز شرك به خدا را در مشيّت آمرزش و بخشايش خدا وارد ساخته و مردم با ايمان را ميان بيم و اميد و عدل و فزون‏بخشى خدا در انتظار و در تلاش و تكاپوى سازنده قرار داده است.[1]


آيـه فـوق صـريحا اعلام مى كند كه همه گناهان ممكن است مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى ((شرك )) به هيچ وجه بخشوده نمى شود، مگر اينكه از آن دست بردارند و توبه كـنـند و موحد شوند، و به عبارت ديگر هيچ گناهى به تنهايى ايمان را از بين نمى برد هـمـانـطـور كه هيچ عمل صالحى با شرك ، انسان را نجات نمى بخشد.
ايـن آيـه از آيـاتـى است كه افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم مى سازد، زيرا در اين آيه خداوند امكان بخشش گناهان را غير از شرك بيان كـرده اسـت زيـرا افـراد بـسـيارى هستند كه مرتكب گناهان عظيمى مى شوند و براى هميشه از رحمت و آمـرزش الهـى مـاءيـوس مى گردند، و همان سبب مى شود كه در باقيمانده عمر، راه گناه و خطا را با همان شدت بپيمايند، ولى اميد به آمرزش و عفو خداوند وسيله مؤ ثر باز دارنده اى نـسـبـت به آنان در برابر گناه و طغيان مى گردد، بنابر اين آيه در واقع يك مساءله تربيتى را تعقيب مى كند.
شـك نـيـست كه منظور از اين وعده آمرزش ، وعده بدون قيد و شرط نيست بلكه افرادى را شامل مى شود كه يك نوع شايستگى از خود نشان بدهند، و همانطور كه سابقا هم اشاره كرده ايم ، ((مشيت )) و خواست خداوند كه در اين آيه و آيات مشابه آن ، ذكر شده به معنى ((حـكـمت )) الهى است ، زيرا هرگز خواست خدا از حكمت او جدا نيست ، و مسلما حكمت او اقتضا نـمـى كـنـد كـه بدون شايستگى ، كسى را مورد عفو قرار دهد، بنابر اين جنبه تربيتى و سازندگى آيه به مراتب بيش از سوء استفاده هايى است كه ممكن است از آن بشود.[2]



بنا بر اين معناى آيه چنين مى‏شود كه خداى تعالى شرك را از هيچ كافر و مشركى نمى‏آمرزد، و ساير گناهانى كه پايين‏تر از شرك است، به وسيله شفاعت شفيعان از بندگانش و يا به وسيله عمل صالح مى‏آمرزد، و خود او در اين آمرزش مقهور و محكوم به اين نيست كه هر گناهى از انواع گناهان معمول را از هر گناه كارى بيامرزد، بلكه هر جا حكمتش اقتضا كرد مى‏آمرزد، و هر جا نكرد نمى ‏آمرزد.


چون خداى عز و جل عزيز و حكيم است، و هيچ كار او جزافى و بى حكمت نيست، بناچار نيامرزيدن مشرك و آمرزيدن ساير گناهان او بايد طبق حكمت باشد.


اما حكمت اين كه شرك را نمى‏آمرزد، اين است كه عالم خلقت كه سراپايش رحمت خدا است، اساسش عبوديت خلق و ربوبيت خداى تعالى است، هم چنان كه خود خداى تعالى فرمود:" وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ" « من جن و انس را نيافريدم مگر براى اين كه عبادتم كنند. »[3]، و معلوم است كه با شرك ديگر عبوديتى نيست.


و مراد از شرك در آيه، معنايى است كه شامل كفر نيز مى‏شود، زيرا مى‏دانيم كه خداى تعالى به هيچ وجه كفر را نمى‏آمرزد، پس آيه شامل او نيز مى‏شود، هر چند كه از نظر نامگذارى كلمه (شرك) بر او صادق نباشد، البته اين در صورتى است كه اصطلاح قرآن را در نظر بگيريم، كه اهل كتاب را مشرك نمى‏ نامد، هر چند كه كفرشان به قرآن و به دينى كه رسول خدا (ص) آورده در واقع شركى است كه به خدا ورزيده ‏اند، و گرنه خود كلمه شرك شامل آنان نيز مى‏شود، زيرا وقتى اهل كتاب به قرآن كه مصدق تورات و انجيل آنان است، ايمان نياورند به خدا كفر ورزيده ‏اند و آن چه در دست دارند را (مثلا موسى (ع) را) شريك خداى تعالى گرفته ‏اند، چون كسى كه به موسى (ع) ايمان آورده اگر به عيسى (ع) كفر بورزد موسى را شريك خدا گرفته است، و شايد در اين كه فرمود: (أَنْ يُشْرَكَ بِهِ اينكه به او شرك بورزند)، و نفرمود:" ان اللَّه لا يغفر المشرك- و يا- المشركين" همين نكته منظور بوده است. [4]



علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیه وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ" [5]می فرماید:عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است، و عظمت معصيت به عظمت كسى است كه نافرمانى‏ اش مى‏شود، چون كه مؤاخذه عظيم نيز عظيم است، بنا بر اين بزرگترين گناهان و نافرمانى ‏ها نافرمانى خدا است، چون عظمت كبريايى همه از او است، و فوق هر عظمت و كبريايى است، چون خدايى است بى شريك، و بزرگترين نافرماني هاى او اين است كه برايش شريك قائل شوى.


" إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ"- در اين جمله عظمت شرك را مقيد به قيدى با مقايسه با ساير گناهان نكرد، تا بفهماند كه عظمت ظلم شرك آن قدر است كه با هيچ گناه ديگرى قابل قياس نيست.[6]


گناهان مانند امراض است و تا زمانی که مرض قسمت مهمی از جسم انسان را مورد هجوم قرار ندهد و آن ها را دچار خلل نکند برای جسم قدرت دفاعی باقی می ماند که با آن شفا یابد و سالم شود و لکن اگر مرض نقطه حساس جسم انسان را –مثل مغز- را هدف قرار دهد و در نتیجه آن جسم انسان از کار بیفتد درهای امید به شفا و سلامت در این حالت بسته می شود و مرگ حتمی را اختار می دهد.
شرک مانند این مرض است که مرکز حساس روح انسان را از کار می اندازد و گمراهی را در نفس منتشر می کند و اگر شرک در نفس باقی بماند امیدی به نجات انسان نمی باشد درحالیکه اگر حقیقت توحید و عبادت خداوند یکتایی که سرچشمه هر فضیلت و حرکتی است باقی بماند آرزوهای انسان در بخشش گناهان دیگر از بین نمی رود و به این خاطر است که خداوند می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ.[7]



[1] تفسیر مجمع البیان ، ذیل آیه 48 سوره نساء ، نویسنده : علامه طبرسی
[2] تفسیر نمونه ، ذیل آیه 48 سوره نساء ، نویسنده : آیت الله مکارم شیرازی و دیگران
[3] سوره ذاريات آيه 56
[4] ترجمه تفسير الميزان، ج‏4، ص: 589 ، نويسنده: علامه طباطبايى- سيد محمد باقر موسوى همدانى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1374 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم‏
[5] سوره لقمان ، آیه 13
[6] ترجمه تفسير الميزان، ج‏16، ص: 322
[7] الأمثل في تفسير كتاب الله المنزل، ج‏3، ص: 456 ، نويسنده: آيت الله مكارم شيرازى‏ ، ناشر: مدرسة الإمام علي بن أبي‏طالب‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1379 ش- 1421 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏



a1ireza;300020 نوشت:
آیا حساسیت بالای خداوند در مورد شرک نشانه ای از خودخواهی او نیست؟


با سلام

تنها موجودی که لایق وشایسته تکبر است ذات کبریائی حق تعالی است و چرا چنین نباشد زیرا خالق و فاطر و زمامدار وارباب کون ومکان است .

نکته ظریفی بگویم وتشبیهی بین عاشق و معشوقی که برای هم وقت وزندگی صرف کرده اند چرا تحمل بی وفایی را ندارند ؟! حتی در این مورد خلقت وآفریدن وبخشیدن حیات نیز در کار نیست اما چرا مرد و زن شریک همسر را نمی پذیرند ؟

خدا در آیه 32 سوره مائده گفته کسی را نکشید مگر اینکه مرتکب قتلی شده باشد یا اینکه در زمینه فساد کرده باشد. کسی که مشرک است مرتکب قتل که نشده اما باید از نظر قرآن مرتکب فساد شده باشد که مستحق قتل و رفتن به جهنم و نیامرزیدن باشد (آیات 191 سوره بقره و 48 و 89 سوره نساء و 5 سوره توبه)
حال سوال من این است: آن مسیحیی که به تثلیث اعتقاد دارد و هندویی که بت پرست است و زندگی کاملا انسانیی هم دارند چه فسادی در زمین میکنند که خدا انقدر در مورد آنها سختگیرانه رفتار میکند؟
خدا در سوره ذاریات آیه 56 میفرماید جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند. اگر ملاک مجازات سنگین مشرکان را این بگذاریم پس به این نتیجه می رسیم که خدا موجودی خود پسند است که ملاکش نه نوع زندگی انسان بلکه میزان عبادتش است.

سلام علیکم و رحمه الله

آنچه که شما از الله سبحانه و تعالی اینجا نقل کردید اشتباه است. خداوند به شرک حساس نیست این بنده است که در صورت مشرک شدن به تباهی میرود.
و امر و نهی الهی برای بنده اش است نه اینکه سود یا ضرری به حال خودش داشته باشد.

یاحق

a1ireza;301294 نوشت:

حال سوال من این است: آن مسیحیی که به تثلیث اعتقاد دارد و هندویی که بت پرست است و زندگی کاملا انسانیی هم دارند چه فسادی در زمین میکنند که خدا انقدر در مورد آنها سختگیرانه رفتار میکند؟
خدا در سوره ذاریات آیه 56 میفرماید جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند. اگر ملاک مجازات سنگین مشرکان را این بگذاریم پس به این نتیجه می رسیم که خدا موجودی خود پسند است که ملاکش نه نوع زندگی انسان بلکه میزان عبادتش است.

سلام به شما

اینکه خداوند حساسیت ویژه و فوق العاده ای دارد به شرک دارد به این دلیل است که :
اساسا همه ی کارهای عالم به دست خدا و دستور و فرمان او انجام می شود و هیچ کسی جز اون نیست و فقط اوست.
تصور بفرمایید شما سالها تحقیق کردید و چه شبهایی که تا صبح در تحقیق و برسی یک مسئله ی علمی بودید. بعد از 30 سال تلاش شبانه روزی به یک موضوع مهم علمی پی میبرید.
بعد در سدد این هستید که این موضوع علمی را به ثبت برسانید.
پیش پادشاه و مسئولین مرتبط برای ثبت می روید.
این پادشاه پسر خوشگذاران عیاش و بد کاری دارد که اصلا از علم و دانش و شعور و تحقیق و شب زنده داری چیزی نمی داند.
بعد می گذرد و دست یافته ی علمی شما ثبت میگردد .
بعد در یک مراسم بزرگ که تمامی مردم حضور دارند می خواهند شما را معرفی و به خاطر این دست یافته تکریم کنند.
بعد هنگامی که موضوع علم شما را ابتدا برای مردم می گویند و در اخر می خواهند اسم شما را ببرند , بگویند این دست آورد علمی توسط 2 نفر انجام شده است که سال های سال این دو نفر شب های بیدار بوده و سختی ها کشیده و از خواب و خوراک زده اند تا ما در آسایش باشیم و غیره...

آن دو نفر کسی نیستند جز :
1- پسر پادشاه نفر اول در این موضوع که زحمات زیادی کشیده اند.
2- جناب آقای x ( شما )

ظلم از این بالاتر وجود دارد ؟؟

حال تصور بفرمایید خدایی که مثل و مانند ندارد و همه ی کار ها و آفرینش به دست اوست , بگویند فلان کس هم به خداوند کمک کرده و پیشنها هایی داده است که برای خدا مفید بوده و ایشان هم زحماتی در این زمینه کشیده اند.
بعد این کذب محض است و با این طرز فکر و اعتقاد به همچین خدایی اساسا اون خدا به معنای واقعی کلمه نابود شده است و پر از نقص است . یعنی مرگ خداوند به معنای واقعی.

فلذا این ظلم بسیار بزرگی است در حق خداوند.

و اما...
دوستان لطفا دقت کنید :
خداوند همه ی گناه ها را می بخشد """ حتی شرک "" را.
اما چه موقع شرک دیگر بخشیده نمی شود ؟
موقعی که با این عقیده آن فرد از دنیا برود.
کسی که 30 سال مشرک بوده و حالا پشیمون شده و توبه می کند و اسلام می آورد , این کاملا بخشیده می شود و می تواند به مقامات بالا برسد.

ابوذر مشکر بود و بعد اسلام آورد و پیامبر در باره ی او فرمود :
آسمان سايه بر سر نيفکند و زمين در برنگرفت کسي را که راستگوتر از ابوذر باشد.
یا جای دیگر :
آسمان سايه بر سر نيفکند و زمين در بر نگرفت گوينده اي را که راستگوتر و باوفاتر از ابوذر- شبيه عيسي پسر مريم- باشد.
در زبان امام صادق(ع) فرمود: ایمان همچون نردبانی دارای ده پله و مرحله است. مقداد در پله هشتم، [="red"]ابوذر در پله نهم[/] و سلمان فارسی در پله دهم ایمان قرار دارند.

و اما در مورد مسیحیت و اعتقاد به تثلیث :

خیلی روشن است , اگر کسی مسیحی به دنیا آید و از اول در گوشش خوانده اند که خدا 3 تاست و مسیح پسر خداست , و بعد این فرد اصلا نتوانسته و حتی به گوشش پیام حق نرسیده و اصلا چیزی به نام اسلام و خدای واحد به گوشش نخورده و بعد این فرد مثل یک انسان واقعی زندگی کرده و عبادت گفته شده در انجیل را انجام داده - معلوم هست که خداوند چنین شخصی را ابدا جهنمی نخواهد کرد.
وقتی همچین شخصی اصلا درجریان نیست موضوع چی هست که نمیکشندش بالای دار. اونم خدا. قسط عدالت.
و اما...
کسی که مسیحی هست و کلام اسلام و خدای احد به گوشش خورده و می داند قرانی هست اما روی عقیده ی مسیحیت می ماند و اعتقاد دارد 3 خدا وجود دارد , اصلا بعید نیست شامل همچین آیه ای بشود . چرا ؟

چون ایشان 2 گزینه روی میز دارد :
1- خدای سه گانه و مسیح پسر خدا
2- خدای احد
و ایشان این 2 مورد به گوشش خورده و کاملا می تواند از بین این ها یکی را انتخاب کند.

همانطور که ایمان و مومنین و بهشت درجه دارد.
کافر و مشرک و غیره هم درجه دارند.
مسلما کافر و مشرک لجباز
با کافر و مشرک نادان و مستضعف
با کافر و مشرک نیمه دانا و نادان و غیره...
تفاوت دارند.
و این تشخیص را خداوند روز قیامت بین ایشان میدهد و مشخص می کند.
فرقی هم نمیکند اگر بر فرض محال ما از دنیا رفتیم و مشخص شد العیاذبالله خداوند احد نیست ما هم مواخذه می شویم , چون ما الان می دانیم مسیحی ها چه می گویند و یهود چه می گویند و غیره و خودمان بنا به دلایل قرانی عقلی حدیثی و هرچیزی...اسلام را پذیرفته ایم.

پس خیلی مهم هست و همه مسئول هستیم و به احدی کوچکترین ظلمی نخواهد شد مطمئن باشید.

و البته اینم بگم که می شود مسلمانانی هم باشند و اگر چه مشرک نیستند اما هرگز بخشیده نخواهند شد یا به عبارتی اصلا بخشش به ایشان تعلق نمی گیرد.
شمر
یزید
صدام و غیره...

موفق باشید

[="Tahoma"][="SeaGreen"]ببخشین اما صدام و شمر و یزید، مشرک نیستند؟؟
درسته زبونن گفتن مسلمونن؛ اما از بند بند وجودشون، استکبار و منیت و هواپرستی می باره. اینا شرک نیس؟؟
[/]

فرزانه!!;305182 نوشت:
[="tahoma"][="seagreen"]ببخشین اما صدام و شمر و یزید، مشرک نیستند؟؟
درسته زبونن گفتن مسلمونن؛ اما از بند بند وجودشون، استکبار و منیت و هواپرستی می باره. اینا شرک نیس؟؟
[/][/]

سلام به شما
اول اینکه از نظر من دادن صفت شرک به این اشخاص ملعون جفا در حق این صفت است , لذا من ایشان را مشرک نمی دانم و بد تر از مشرک می دانم.
اما اینکه من گفتم ایشان مسلمان بوده اند به این دلیل بود که ظاهرا ایشان در این سه مورد زیر معتقد بودند :
1-الوهیت
2-خالقیت
3-ربوبیت
و شرک در این سه مورد ظاهرا نداشته اند و من بیشتر مرادم این سه مورد بود.
شاید(قطعا) بشود گفت ایشان در عمل و عبادت مشرک بوده اند.
و در کل هر انسان در هر دینی می تواند از مشرک هم بد تر شود شایدم همون بد تره شرک باشه.

با تشکر

به دلیل اینکه ضرر بیشتری برای انسان دارد

خدا بی نیاز است

baghiatosalam;305151 نوشت:
اینکه خداوند حساسیت ویژه و فوق العاده ای دارد به شرک دارد به این دلیل است که :
اساسا همه ی کارهای عالم به دست خدا و دستور و فرمان او انجام می شود و هیچ کسی جز اون نیست و فقط اوست.
تصور بفرمایید شما سالها تحقیق کردید و چه شبهایی که تا صبح در تحقیق و برسی یک مسئله ی علمی بودید. بعد از 30 سال تلاش شبانه روزی به یک موضوع مهم علمی پی میبرید.
بعد در سدد این هستید که این موضوع علمی را به ثبت برسانید.
پیش پادشاه و مسئولین مرتبط برای ثبت می روید.
این پادشاه پسر خوشگذاران عیاش و بد کاری دارد که اصلا از علم و دانش و شعور و تحقیق و شب زنده داری چیزی نمی داند.
بعد می گذرد و دست یافته ی علمی شما ثبت میگردد .
بعد در یک مراسم بزرگ که تمامی مردم حضور دارند می خواهند شما را معرفی و به خاطر این دست یافته تکریم کنند.
بعد هنگامی که موضوع علم شما را ابتدا برای مردم می گویند و در اخر می خواهند اسم شما را ببرند , بگویند این دست آورد علمی توسط 2 نفر انجام شده است که سال های سال این دو نفر شب های بیدار بوده و سختی ها کشیده و از خواب و خوراک زده اند تا ما در آسایش باشیم و غیره...

آن دو نفر کسی نیستند جز :
1- پسر پادشاه نفر اول در این موضوع که زحمات زیادی کشیده اند.
2- جناب آقای x ( شما )

ظلم از این بالاتر وجود دارد ؟؟

حال تصور بفرمایید خدایی که مثل و مانند ندارد و همه ی کار ها و آفرینش به دست اوست , بگویند فلان کس هم به خداوند کمک کرده و پیشنها هایی داده است که برای خدا مفید بوده و ایشان هم زحماتی در این زمینه کشیده اند.
بعد این کذب محض است و با این طرز فکر و اعتقاد به همچین خدایی اساسا اون خدا به معنای واقعی کلمه نابود شده است و پر از نقص است . یعنی مرگ خداوند به معنای واقعی.

فلذا این ظلم بسیار بزرگی است در حق خداوند.

خدا آنچنان هم که شما میگویید تنها نبوده مثلا عمر گفته است خدا در سه جا با من موافق بوده یکی حجاب زنان یکی تهدید زنان پیامبر در سوره تحریم و دیگری تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

در هر صورت ناراحتی بیش از حد خداوند در مورد شرک بی معنیست چون انسانهایی هستند که صد برابر از مشرکان بار گناهانشان سنگین تر است ولی امکان بخشودگی توسط خدا را دارند اما صرف مشرک بودن را لایق خلود در جهنم بدانیم نهایت بی رحمیست

a1ireza;305687 نوشت:
خدا آنچنان هم که شما میگویید تنها نبوده مثلا عمر گفته است خدا در سه جا با من موافق بوده یکی حجاب زنان یکی تهدید زنان پیامبر در سوره تحریم و دیگری تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

سلام به شما
اینکه میگید تنها نبوده خدا یعنی چی ؟
یعنی شخصی در آفرینش شریک خدا بوده ؟

a1ireza;305687 نوشت:

در هر صورت ناراحتی بیش از حد خداوند در مورد شرک بی معنیست چون انسانهایی هستند که صد برابر از مشرکان بار گناهانشان سنگین تر است ولی امکان بخشودگی توسط خدا را دارند اما صرف مشرک بودن را لایق خلود در جهنم بدانیم نهایت بی رحمیست

شما یک مورد رو نام ببرید که صد برابر از مشرک بد تر باشه و خدا ببخشد ؟؟؟؟؟؟؟
لطفا "پست" شماره 10 من را بخوانید.
موفق باشید

baghiatosalam;305705 نوشت:
سلام به شما
اینکه میگید تنها نبوده خدا یعنی چی ؟
یعنی شخصی در آفرینش شریک خدا بوده ؟

قرآن بعیده کار دست بشر باشه اما طبق احادیث در 3 جا عمر پیشنهاداتی به پیامبر داد که نتیجتا این پیشنهادات در قرآن نیز ذکر شد. این یعنی اینکه خدا یک موجود خشک و سنگ نیست و نسبت به اتفاقات اطرافش واکنش نشون میده اما الان که ما داریم صحبت میکنیم خدا دیده که بشر راه خودش رو پیدا کرده و روز به روز جهان داره بهتر از دیروز میشه پس بخاطر همین انسان را رها کرده.

baghiatosalam;305705 نوشت:
شما یک مورد رو نام ببرید که صد برابر از مشرک بد تر باشه و خدا ببخشد ؟؟؟؟؟؟؟
لطفا "پست" شماره 10 من را بخوانید.

پستتون رو خوندم میدانم که جایگاه صدام با توجه به ظلم و ستم هایی که در حق مردم کشور خودش و مردم منطقه وارد کرده چقدر از شرک بالاتره اما اولا حرف من اینه که حتی اگر صدام از هیتلر هم بدتر باشه باز هم نباید در جهنم جاودانه باشه چون جنایاتی که مرتکب شده به هر حال مشخص و در عمری محدود بوده و دوما اینکه چرا انقدر خداوند خودخواهانه نسبت به شرک حساسه مگر همین صدام و هیتلر کم جنایت کردند؟ اونها امکان بخششون هرچقدر کم وجود داره اما پایان کار یک مسیحی تثلیثی و هندوی بت پرست خلود در جهنمه؟ واقعا یک لحظه هم که شده ترس رو کنار بگذارید و به خدا بگید که چرا انقدر بی رحمانه رفتار میکنه نترسید سنگ نمیشید اینها اگر افسانه نباشه حداقل الان دیگه از سوی خدا اجرایی نیست که اگه بود مطمئنا بارها شاهد سنگ شدن افراد مختلف مثلا شیطان پرستها میشدیم
خدایی که الان من میشناسم نه کسی رو در جهنم جاودانه میکنه نه خودخواه و خودپسنده

فرزانه!!;305182 نوشت:
ببخشین اما صدام و شمر و یزید، مشرک نیستند؟؟
درسته زبونن گفتن مسلمونن؛ اما از بند بند وجودشون، استکبار و منیت و هواپرستی می باره. اینا شرک نیس؟؟

با سلام.


و لاتشركوا به شيئا

شرک به تخلف از امر و دلالت الهی بر می گردد،وگرنه شیطان نیز به دلیل همین عدم شرک به حق سجده بر ادم نکرد،ولی چون خود حق به سجده امر کرده بود از دایره شرک خارج می گردد،یا مثلا دور خانه گلی کعبه چرخیدن و به جهات مختلف نماز گزاردن،انچه اصل است امر و دستور حق است،وگرنه ممکن است خداوند جوری دیگر دستور دهد و باید از ان پیروی کرد.......

قال الحق:

وَ مَا یُؤْمِنُ أَكْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُونَ

اکثر آنها كه ایمان مى‏آورند، ایمانشان آمیخته با شرك است و مشرک هستند.


((علامه طباطبایی در كتاب (قرآن در اسلام )، ص 33 (با اندكى تصرف ) چنين مى نگارد:
ظاهر اين كلام نهى از پرستش معمولى بتها است ، چنانكه مى فرمايد: و اجتنبوا الرجس من الاوثان (حج : 30) دورى گزينيد از پليديها كه بتها باشند)؛ ولى با تاءمل و تحليل معلوم مى شود كه پرستش بتها براى اين ممنوع بوده است كه خضوع و فروتنى در برابر غير خدا است ، و بت بودن معبود نيز خصوصيتى ندارد، چنانكه خداى متعال طاعت شيطان را عبادت او شمرده و مى فرمايد: الم اعقد اليكم يا بنى آدم لا تعبدوا الشيطان (يس : 60) آيا فرمان ندادم به شمااى بنى آدم كه شيطان را مى پرستيد.
و با تحليلى ديگر معلوم مى شود كه در طاعت و گردن نهادن انسان ، ميان خود و غير فرقى نيست ، چنانكه از غير نبايد اطاعت كرد، از خواستهاى نفس در برابر خداى متعال نبايد اطاعت و پيروى نموده ، چنانكه خداى متعال اشاره مى كند: افرايت من اتخذ الهه هواه ؟ (جاثيه : 3) آيا ديدى كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود قرار داده ؟ و با تحليل دقيق ترى معلوم مى شود كه اصلا به غير خداى متعال نبايد التفات داشت و از وى غفلت نمود، زيرا توجه به غير خدا همان استقلال دادن به او و خضوع و كوچكى نشان دادن در برابر اوست ، و اين ايمان ، روح عبادت و پرستش مى باشد. خداى متعال مى فرمايد: و لقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن و الانس تا آنجا كه مى فرمايد: اولئك هم الغافلون (اعراف : 179) سوگند مى خورم ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم آفريديم ... آنان همان غفلت كنندگان از خدا هستند.)
چنانكه ملاحظه مى شود از آيه كريمه : و لاتشركوا به شيئا ابتداء فهميده مى شود كه نبايد بتها را پرستش ‍ نمود، و با نظرى وسيعتر مى شود كه بايد انسان از ديگران ، به غير اذن خدا، پرستش كند، و با نظرى وسيعتر از آن انسان حتى از دلخواه خود نبايد پيروى كند، و با نظر وسيعتر از آن نبايد از خدا غفلت كرد و به غير او التفات داشت ))

در ایا ت قران شرک و کفر و ضلالت به یک مصداق به کار رفته اند.

------------------------

erfan_alavi;305802 نوشت:
اکثر آنها كه ایمان مى‏آورند، ایمانشان آمیخته با شرك است و مشرک هستند.

انتظار داشتن به اینکه تمامی چیزها از طرف خدا برسد و انسان تلاشی نکند حماقت است. خیلی ها در خیلی ارگان های دولتی از خدا پست و مقام خواسته اند و به آن نرسیده اند و خیلی ها هم به صرف اینکه فامیل رئیس بودند بدون اینکه از خدا چیزی بخواهند به پست و مقام رسیده اند. اینها حقایق اظهر من الشمس است و نمیتوان آن را کتمان کرد. خدا رو چه حسابی چنین سخن میگوید. به نظر من بحث کردن از این راه بیفایدست چرا که تهش مجبوریم همه چیز را به پای حکمت خدا بگذاریم وگرنه منطق نمیتواند چنین مواردی را توضیح دهد.

موضوع قفل شده است