نفرین حضرت نوح درباره کفار .........!!

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نفرین حضرت نوح درباره کفار .........!!

با سلام

قرآن آن نفرین نوح را نقل می کند: و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا پروردگارا در روی زمین از این کافران،‌ دیاری باقی نگذار،‌ چرا؟
اینها برای خودشان هم در آینده مفید نیستند و برای دیگران مضرند، پس حذف کردنی هستند.:Sham::Sham::Sham:
اینها به خدا یاد دادن که نمی خواهد،‌ اینها را که قرآن نقل می کند در واقع می خواهد بگوید که نوح در چه زمینه ای نفرین کرد.
معنای این حرف این است که اگر پیغمبری احتمال بدهد که بنده ای بعدها هدایت خواهد شد او را از بین نمی برد و هلاک نمی کند نه به صورت نفرین و نه به صورت کشتن.
من نمی دانم این قضیه اساسا اصل تاریخی دارد یا ندارد ولی حقیقت دارد و اگر اصل تاریخی ندارد با حقیقت منطبق است.
می گویند مالک اشتر نخعی به امیرالمومنین گفت که شما در لیلة الحریر یا لیلة الحریر (چون می گویند حضرت هر کسی را در آن شب می کشت یک الله اکبر می گفت،‌ شمردند حدود پانصد نفر شد) چیزی از ما زیادتر نکشتید،‌ چطور شد؟ فرمود: فرق من و تو این بود که تو هر که از آنها جلویت می آمد می کشتی،‌ من اگر در نسلهایش یک مومن سراغ می داشتم نمی کشتم. من انتخاب می کردم و تو انتخاب نمی کردی. :Sham:

امکان ندارد پیغمبر کسی را بکشد و احتمال نجات یافتن برای او در آینده باشد.
نوح گفت (سخن نوح منعکس می شود برای اینکه سیره انبیا برای ما مشخص بشود): انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجرا کفارا.
خدایا! اگر تو اینها را عذاب نکنی دیگران را گمراه می کنند، در نسل آینده شان هم آدم خوبی وجود ندارد و از این نسل فاسد کثیف جز فاسق و کافر بسیار کافر کسی به وجود نمی آید.:Gol:
آنگاه در آخر گفت: رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مومنا پروردگارا مرا بیامرز، والدین مرا بیامرز و هر کسی که با ایمان «و» در حالی که مومن است در داخل خانه من است.
نگفت: همه فرزندان من، گفت: و هر کسی که داخل خانه من بشود و مومن باشد.
نگفت: خدایا از بچه های من اگر از همان ردیفی هستند که فاسدند و در نسل آنها هم آدم صالحی نیست چون بچه من هستند صرف نظر کن ،‌
بلکه گفت: اگر از آنها در خانه من هم کسی هست خدایا از بین ببر. و للمومنین و المومنات و هر مومن، هر مرد مومن و هر زن مومن را بیامرز. و لا تزد الظالمین الا تبارا و برای این مردم ظالم ستمگر میفزای مگر هلاکت را.

کتاب آشنایی با قرآن 9 صفحه 179 و 180

رضا;297716 نوشت:

قرآن آن نفرین نوح را نقل می کند: و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الکافریندیارا پروردگارا در روی زمین از این کافران،‌ دیاری باقی نگذار،‌ چرا؟
اینها برای خودشان هم در آینده مفید نیستند و برای دیگران مضرند، پس حذف کردنی هستند.:sham::sham::sham:

سلام

البته من در این زمینه وارد نیستم

اما این که جناب نوح ع گفتند "دیاری باقی نگذار" به معنی کشتنشون هست؟ یا این که مسلمان شدن همه اون ها؟

چون اکثر اصحاب رسول خدا از مشرکین و کفار بودند! بعد اسلام آوردند

رضا;297716 نوشت:


اینها برای خودشان هم در آینده مفید نیستند و برای دیگران مضرند، پس حذف کردنی هستند.:sham::sham::sham:

یعنی می فرمایید کاری که داریوش پس از غلبه بر سکاها انجام داد درست بوده دیگه؟

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً (26) إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً (27) رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً (28)
ترجمه آيات‏
و آن قوم از كثرت كفر و گناه، عاقبت غرق شدند و به آتش دوزخ در افتادند و جز خدا براى خود هيچ يار و ياورى نيافتند (25).
و نوح عرض كرد پروردگارا (اينك كه قوم از كفر و عناد دست نمى‏كشند) تو هم اين كافران را هلاك كن و از آنها ديارى بر روى زمين باقى مگذار (26).
كه اگر از آنها هر كه را باقى گذارى بندگان پاك با ايمانت را گمراه مى‏كنند و فرزندى هم جز بدكار و كافر از آنان به ظهور نمى‏رسد (27).
(آن گاه به درگاه خدا دعا كرد كه) بار الها! مرا و پدر و مادر من و هر كه با ايمان به خانه (يا بكشتى) من داخل شود و همه مردان و زنان با ايمان عالم را ببخش و بيامرز و ستمكاران را جز بر هلاك و عذابشان ميفزاى (28).
بيان آيات‏
اين آيات داستان هلاكت قوم نوح، و تتمه نفرين آن جناب عليه ايشان را حكايت مى‏كند.
[اشاره به دلالت جمله" أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً" بر وجود برزخ، و بيان تتمه نفرين نوح (عليه السلام) عليه قوم خود]
" مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً ..."
كلمه" من" در" مما" در عين اينكه ابتدايى است، و ابتداى هدف را مى‏رساند، به حسب مورد، تعليل را هم افاده مى‏كند، و كلمه" ما" زايده است، كه تنها براى تاكيد و پر اهميت بودن سخن آمده، و كلمه" خطيئات" به معناى معاصى و ذنوب است، و اگر كلمه" نار" را نكره آورده، به منظور بزرگ جلوه دادن آن بوده.
و معناى آيه اين است كه: قوم نوح به خاطر معاصى و ذنوبشان به وسيله طوفان غرق شده و داخل آتشى شدند كه با هيچ مقياسى نمى‏توان عذابشان را اندازه‏گيرى كرد. و در آيه نظم لطيفى بكار رفته، و آن اين است كه ميان غرق شدن به وسيله آب، و سوختن به وسيله آتش جمع كرده.
و مراد از" آتش" در آيه شريفه آتش برزخ است، كه مجرمين بعد از مردن و قبل از قيامت در آن معذب مى‏شوند، نه آتش آخرت، و اين آيه خود يكى از ادله برزخ است، چون مى‏دانيم كه آيه شريفه نمى‏خواهد بفرمايد قوم نوح غرق شدند، و به زودى در قيامت داخل آتش مى‏شوند تا منظور از آتش، آتش قيامت باشد. و اينكه بعضى «1» احتمال داده‏اند مراد از آتش، آتش آخرت باشد درست نيست، و نبايد به آن اعتنا كرد.
" فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً"- يعنى جز خدا كسى را نيافتند كه در غرق نشدن ياريشان كند، و عذاب را از ايشان بگرداند، و اين جمله تعريضى است به اصنام و آلهه آنان.
**************************************
(1) روح المعانى، ج 29، ص 79.
___________
ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 55

[="Tahoma"]" وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً" كلمه" ديار" به معناى كسى است كه براى منزل گرفتن پياده شده باشد، و اين آيه تتمه نفرين نوح (ع) بر آنان است، و جمله" مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا ..."، جمله معترضه‏اى بود كه بين دو فقره از نفرين آن جناب فاصله شده، تا اشاره كند به اينكه هلاكتشان‏ به خاطر آن خطاهايى بوده كه نوح (ع) شمرده، و نيز براى اين بوده كه زمينه را براى نفرين بعدى خود و درخواست هلاكت عليه آنان فراهم سازد، و روشن شود كه غرق شدن قوم استجابت نفرين آن جناب بود، و اين عذاب تا آخرين نفرشان را هلاك كرد.
" إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً" اين آيه درخواست هلاكت تا آخرين نفر آنان را تعليل مى‏كند، و حاصلش اين است كه: اگر درخواست كردم كه همه آنان را هلاك كنى، براى اين بود كه هيچ فايده‏اى در بقاى آنان نيست نه براى مؤمنين و نه براى فرزندان خودشان، اما براى مؤمنين فايده ندارد، براى اينكه اگر زنده بمانند آن چند نفر مؤمن را هم گمراه مى‏كنند، و اما براى فرزندان خود فايده ندارد، دليلش اين است كه اينان فرزند صالح نمى‏آورند، اگر بياورند فرزندانى فاجر و كافر مى‏آورند (و فجور به معناى فسق بسيار شنيع است، و كفار- به فتحه كاف- صيغه مبالغه از كفر است).
و نوح (ع) اين معنا را كه كفار در آينده جز فاجر و كفار نمى‏زايند را از راه وحى فهميده بود، هم چنان كه در تفسير آيات راجع به اين داستان در سوره هود گذشت.
" رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ..."
منظور از" لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ" مؤمنين از قوم او است، و منظور از جمله" و للمؤمنين و المؤمنات" تمامى زن‏ها و مردهاى مؤمن تا روز قيامت است.
_______________
ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 56

[="Tahoma"]نفرينى كه خداى تعالى در سوره نوح، از نوح (ع) حكايت كرده كه گفت:" رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً"
در زمانى واقع شده كه هنوز فرمان ساختن كشتى از ناحيه خداى تعالى صادر نشده بود، و نيز بعد از خبر ياس آورى واقع شده كه خداى تعالى به او داده و فرمود:" و از اين به بعد ديگر منتظر ايمان آوردن كفار مباش".
پس آيات سوره نوح نفرينى را حكايت مى‏كند كه بعد از تحقق مضمون آيه مورد بحث و قبل از تحقق مضمون آيه" وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ ... إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ" واقع شده است.
براى اينكه نوح (ع) همانطور كه بعضى از دانشمندان گفته‏اند- نمى‏دانسته كه كفار در آينده نيز ايمان نخواهند آورد، و از طريق عقل نيز راهى به اين علم نداشته، چون جزء غيب‏هاى عالم بوده و تنها راهى كه به اين علم و آگهى داشته طريق نقل بوده، كه همان طريق وحى است پس نوح (ع) قبل از نفرين و درخواست عذاب، از طريق وحى خداى تعالى به وى كه ديگر از كفار كسى ايمان نخواهد آورد آگاه شده كه نه خود كفار ايمان مى‏آورند و نه از نسلشان مؤمنى پديد مى‏آيد، پس در حقيقت در دعايش همان مطلبى را كه به وى وحى شده بود ذكر كرد، و عرضه داشت: پروردگارا! از اين كفار و نسلشان ديگر مؤمنى نخواهد آمد. و وقتى كه خداى تعالى نفرينش را مستجاب كرد و خواست تا كفار را هلاك كند، دستورش داد تا كشتى و سفينه‏اى بسازد و به كفار خبر دهد كه بطور حتم غرق خواهند شد.
_____________________
ترجمه الميزان، ج‏10، ص: 336

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً (26) إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً (27) رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً (28)
ترجمه:
26-" نوح" گفت: پروردگارا! روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار.
27- چرا كه اگر آنها را بگذارى بندگانت را گمراه مى‏كنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى‏آورند.
28- پروردگارا! مرا بيامرز، و همچنين پدر و مادرم، و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه من شدند، و جميع مردان و زنان باايمان را، و ظالمان را جز هلاكت ميفزا!
تفسير: اين قوم فاسد و مفسد بايد بروند!
اين آيات هم چنان ادامه سخنان نوح و شكايتش از قوم به درگاه خدا و نفرين درباره آنها است، مى‏فرمايد:
" نوح گفت: پروردگارا! احدى از كافران را روى زمين زنده مگذار"! (وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً).
اين سخن را هنگامى گفت كه به طور كامل از هدايت آنها مايوس شده بود، و آخرين تلاش و كوشش خود را براى ايمان آوردن آنها به كار زد و نتيجه‏اى نگرفت، و تنها گروهى اندك به او ايمان آوردند.
تعبير به" عَلَى الْأَرْضِ" (بر صفحه زمين) نشان مى‏دهد كه هم دعوت نوح جهانى بوده، و هم طوفان و عذابى كه بعد از آن آمد.
" ديار" (بر وزن سيار) از ماده" دار" به معنى كسى است كه در خانه‏اى سكنى مى‏گزيند، اين واژه معمولا در موارد نفى عام به كار مى‏رود، مثلا گفته مى‏شود ما فى الدار ديار (در خانه احدى ساكن نيست) «1».
سپس" نوح" براى نفرين خود استدلال مى‏كند و مى‏افزايد:" زيرا اگر آنها را واگذارى بندگانت را گمراه مى‏كنند، و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى‏آورند"! (إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً).
اين نشان مى‏دهد كه نفرين انبياء، از جمله نوح ع از روى خشم و غضب و انتقام‏جويى و كينه‏توزى نبود، بلكه روى يك حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد كم حوصله‏اى نبود كه با كوچكترين چيزى از جا در برود و دهان به نفرين بگشايد، بلكه بعد از نهصد و پنجاه سال دعوت و صبر و شكيبايى و خون دل خوردن، و بعد از ياس كامل زبان به نفرين گشود
______________
(1) بعضى گفته‏اند در اصل" ديوار" (بر وزن حيوان) بوده سپس" واو" تبديل به" ياء" شده و در آن ادغام گشته، و" ديار" گشته است (البيان فى غرائب القرآن جلد 2 صفحه 465، و تفسير فخر رازى ذيل آيات مورد بحث).
تفسير نمونه، ج‏25، ص: 88

[="Tahoma"]در اينكه نوح از كجا فهميد كه اينها ديگر ايمان نمى‏آورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را كه در آن محيط بودند گمراه مى‏سازند، و از اين گذشته‏ نسل آينده آنان نيز فاسد و مفسد است؟! بعضى گفته‏اند اين از طريق آگاهى بر غيب بود كه خدا به او داد، اين احتمال نيز داده شده كه نوح اين مطلب را از وحى الهى استفاده كرد آنجا كه مى‏فرمايد: وَ أُوحِيَ إِلى‏ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ:
" به نوح وحى فرستاده شد كه از قوم تو احدى جز آنان كه ايمان آورده‏اند ايمان نخواهد آورد"" سوره هود- آيه 36 «1».
ولى اين احتمال نيز قابل قبول است كه" نوح" از روى مجراى طبيعى و محاسبات معمولى به اين حقيقت رسيده بود، زيرا قومى كه نهصد و پنجاه سال با مؤثرترين بيانات تبليغ شوند و ايمان نياورند اميدى به هدايتشان نيست، و چون اين گروه كافر اكثريت قاطع را در اجتماع داشتند و همه امكانات در اختيار آنها بود طبعا براى اغواى ديگران كوشش مى‏كردند، و نسلهاى آينده چنين قومى قطعا فاسد بوده جمع ميان اين احتمالات سه گانه نيز ممكن است.
" فاجر" به معنى كسى كه گناه زشت و شنيعى مرتكب مى‏شود، و" كفار" مبالغه در" كفر" است، بنا بر اين تفاوت ميان اين دو واژه اين است كه يكى مربوط به جنبه‏هاى عملى است و ديگرى اعتقادى.
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مى‏شود كه عذابهاى الهى بر اساس" حكمت" است، جمعيتى كه فاسد و مفسد باشند و نسلهاى آينده آنها نيز در خطر فساد و گمراهى قرار گيرند در حكمت خداوند حق حيات ندارند، طوفان يا صاعقه يا زمين لرزه، يا بلاى ديگرى، نازل مى‏شود و آنها را از صفحه زمين بر مى‏اندازد، همانگونه كه طوفان نوح زمين را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
و با توجه به اينكه اين قانون الهى مخصوص زمان و مكانى نيست، بايد توجه‏ داشته باشيم كه اگر امروز هم قومى فاسد و مفسد و فرزندانشان" فاجر" و" كفار" بودند بايد منتظر عذاب الهى باشند، چرا كه در اين امور تبعيضى وجود ندارد و اين يك سنت الهى است.
تعبير به" يُضِلُّوا عِبادَكَ" (بندگانت را گمراه مى‏كنند) ممكن است اشاره به گروه اندك مؤمنانى باشد كه در اين مدت طولانى به نوح ايمان آوردند، و نيز ممكن است اشاره به توده‏هاى مستضعف مردم باشد كه بر اثر فشار رهبران گمراه از آئين آنها پيروى مى‏كنند.
در پايان، نوح براى خودش و كسانى كه به او ايمان آورده بودند چنين دعا مى‏كنند:" پروردگارا! مرا بيامرز، و همچنين پدر و مادرم، و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه من شدند، و براى تمام مؤمنين و مؤمنات، و ظالمان را جز هلاكت ميفزا" (رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَباراً) «2».
*******************************************
(1)" تبار" به معنى" هلاكت" است و به معنى" زيان و خسارت" نيز تفسير شده است.
(2) به اين معنى در روايات متعددى نيز اشاره شده است (به تفسير نور الثقلين جلد 5 صفحه 428 مراجعه شود).
________________
تفسير نمونه، ج‏25، ص: 90

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً * إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً

نفرین حضرت نوح علیه السلام بر کفار کاملا درست بود . در ضمن اضافه فرمودن که خدایا اینان جزء فاجر کافر به دنیا نمی آوردند . بعضیها خواستن اشکال کنن گفتن خب کودکان چه تقصیری دارن و نکته همین جا است که نفرین حضرت نوح علیه السلام شامل این کودکان شد بدون این که مشکلی و یا تعارضی داشته باشد .
توضیح مطلب :
می گوییم خدواند متعال دعای نوح علیه السلام را مستجاب کرد پس به روشنی دلالت می کند که دعای حضرت درست بود و در صورتی که درست نبود هر آن خداوند متعال جلوی حضرت نوح علیه السلام را می گرفت یا لا اقل دعای ایشان را مستجاب نمی کرد .

سر این که حضرت نوح علیه السلام دعاء کرد چون خداوند متعال به ایشون وحی کرده بود که بچه های این کفار نیز کافر و فاجر هستن بنابر این حضرت نوح علم غیب به این مساله داشت .

هود : 36 وَ أُوحِيَ إِلى‏ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ

بنابر این قول خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی اعلی الله مقامها با قرآن کریم سازگاری ندارد .

موضوع قفل شده است