جمع بندی آیا حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد یا نکرد ؟

تب‌های اولیه

217 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد یا نکرد ؟

سلام خدا بر حضرت بقیه الله اعظم

به نام خدا

کارشناسان عزیز لطفا بیاید و راهنمایی بفرمایید و بحثی با هم داشته باشیم راجعبه اینکه حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد در باغ یا نه.
بحث هایی که قبلا شده یا برام قانع کننده نبود یا قفل شده یا شبیه این بوده یا پراکنده بوده. واسه همین این تاپیک رو زدم چرا :
چون بعد از تحقیق و خواندن نوشته های سایت جناب آیت الله مکارم شیرازی در باره عصمت و لزوم عصمت و عصمت پیامبران ع و ماجرای حضرت آدم علیه السلام و ...من قانع نشدم و مشکلاتی در این زمینه و سوالاتی دارم.
نوشته های این سایت هم اغلب خوندم اما من رو کمتر مراجعه بدید به اونا مگر دقیقا جواب سوال من باشه. وقت رو غنیمت بشماریم.
سوال :

من می گویم حضرت آدم عليه الاف التحية والثناء معصیت کردند و گناه های بدی هم مرتکب شدند در قضیه ابلیس و باغ.

اصلا بحث تکلیف نمیدونم ارشادی و مولوی و ترک اولی و .. شما اگر واسه من گفتید که این معاصی :
دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) . ترک اولی یا مکروه هست و ثابت کردید من متواضعانه می پذیرم. من دنبال حقیقت هستم.
هرچند اگر با در نظر گرفتن مسئله عصمت و با این اعتقاد به این آیات نگاه کنید من مشکلی ندارم و راجعبه اونم بحث میکنم اما تقاضا دارم :
لطفا با این دید به این آیات نگاه کنید که پیامبران معصوم نیستند تا ببینیم خداوند به ما در این ماجرا چه می گوید.
خواهش :
لطفا بحث به حاشیه کشیده نشه فعلا بحث عمده ی من روی ماجرای حضرت ادم ع در باغ و هبوط هست.لطفا مطالبی بگید که مرتبط باشه.
لطفا کوتاه مفید مختصر ساده قابل درک و فهم.
برای شروع :
شما بفرمایی : دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) , این کارهایی که حضرت آدم مرتکب شد اسمش چی هست ؟ این ها حلال هست ؟ یا مکروه هست ؟ یا ترک اولی است ؟ یا حرام هست؟
با سپاس


کارشناس بحث : کریم

baghiatollah;297174 نوشت:
لطفا با این دید به این آیات نگاه کنید که پیامبران معصوم نیستند تا ببینیم خداوند به ما در این ماجرا چه می گوید.

چنین دیدی که شما می فرمایید ما با کدام دلیل بپذیریم.چون از قضا یکی از راههای جواب همین است،چون با دلایل متعددی که برای ما بیان شده است پیامبر باید معصوم باشد چون حامل پیام و وحی خداوند است واگر معصوم نباشد مردم چطور به گفته او اعتماد کنند چون اگر امکان معصیت در او باشد این احتمال است که دروغ می گوید ووحی بر او نازل نمیشود.ودر این صورت پیام خداوند که بدون آن امکان هدایت برای مردم نیست به آنها نخواهد رسید.
baghiatollah;297174 نوشت:
شما بفرمایی: دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) , این کارهایی که حضرت آدم مرتکب شد اسمش چی هست ؟ این ها حلال هست ؟ یا مکروه هست ؟ یا ترک اولی است ؟ یا حرام هست؟

با سلام
شما بفرمایید،حضرت آدم چه دروغی به خداوند بست؟وچه سوءظنی به خدا پیدا کرد؟!واینکه چه دوستی با دشمن خدا داشت؟شیطان وقتی برای وسوسه حضرت آدم آمد نگفت که من ابلیس هستم،وآن حضرت نمی دانست او ابلیس است.بلکه در قالب شخصی خیر خواه به طرف آنها آمد و از قسم خوردن شیطان آنها فکر کردند خیر خواه آنها است.
در مورد این ماجرا جوابهای مختلفی گفته شده ،که بعضی از آنها به گفته شما بدون در نظر گرفتن عصمت گناه را از حضرت آدم و حوا نفی می کند.
مانند اینکه بهشت محل تکلیف وحلال وحرام نیست،بلکه تکلیف در دنیا می باشد وعلت اینکه خداوند به آنحضرت گفته بود از این درخت نخور به خاطر حرام بودن این کار نبود وبه تعبیری همان امر ارشادی است.اینکه اگر حضرت آدم از این درخت بخورد از مقامی که دارد نزول خواهد کرد.وبه تعبیر دیگر همان ترک اولی است.
علت اینکه آنها در مقابل گفته شیطان اغواء شدند به دلایلی بوده است:
1- وعده های شیطان:شیطان از باب خیرخواهی وارد شده وبه آنها وعده هایی داد،وگفت اگر شما از این درخت ممنوعه بخورید دو فرشته خواهید شد ویا به طور دائمی در بهشت زندگی خواهید کرد:

وَ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ‏ (اعراف/20)
پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود، براى آنان نمايان گرداند؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد، جز [براى‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد.
‏ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ (اعراف/20)يا از [زمره‏] جاودانان شويد.
2-قسم خوردن شیطان:شیطان قسم خورد که خیر خواه آنهاست وتا آنموقع کسی برای آنها قسم دروغ نخورده بود وآنها تصور نمی کردند اصلا کسی قسم دروغ بخورد.
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ (اعراف/21)و براى آن دو سوگند ياد كرد كه: من قطعاً از خيرخواهان شما هستم.
حس تکامل طلبی وحب بقاءکه در نهاد هر انسانی است موجب شد،حضرت آدم وحوا در برابر وسوسه شیطان مغلوب شوند واز آن درخت ممنوعه تناول کنند واز بهشت بر زمین هبوط کنند.
برای مطالعه بیشتر به کتاب تفسیر آیات برگزیده علیرضا مستشاری 159تا165مراجعه کنید.

سلام علیکم

نوشته های جناب کریم ( کارشناس) با قرمز :

[/][="red"]چنین دیدی که شما می فرمایید ما با کدام دلیل بپذیریم.چون از قضا یکی از راههای جواب همین است،چون با دلایل متعددی که برای ما بیان شده است پیامبر باید معصوم باشد.[/]

با این دلیل که شما بر اساس یک سری دلایل که می فرمایید عقلی و همراه با بعضی احادیث به این نتیجه رسیدید که پیامبران هرگز امکان ندارد گناه کنند هرچند قران بگه گناه کردند و اگر قران گفت گناه می کنند طبق اون نتیجه ی شما منظورش چیزه دیگه ای هست نه گناه ولو اینکه خدا بگه.

[="red"]چون حامل پیام ووحی خداوند است واگر معصوم نباشد مردم چطور به گفته او اعتماد کنند.
[/]

[="seagreen"]بفرمایید که اگر قرار باشد خدا پشت سر پیامبر باشد و ناظر کارهای و افعال و سخنان پیامبر باشد و پیامبر سخنی طبق قران از خودش نگوید و فقط وحی بگوید دیگر چه لزومی دارد بگویید باید مطلق پیامبر ص معصوم باشد.
در کلاس استاد یکی از شاگردان را تا آخر ترم به عنوان جانشین خودش برای درس دادن به دانشجو های دیگر انتخاب و به دانشجویان معرفی میکند و هنگام شروع کلاس استاد روی صندلی در گوشه ای از کلاس می نشیند و آن دانشجو شروع به تدریس میکند.
بلافاصله که دانشجو حتی می خواهد یک مطلب را کمی اشتباه بگوید , استاد سخنش را قطع می کند و به او تذکر می دهد و باعث می شود او سخن صحیح را بگوید.[/]

[="red"] چون اگر امکان معصیت در او باشد این احتمال است که دروغ می گوید ووحی برا ونازل نمیشود.[/]

نکته اول:
1-احتمال هست اما قطعی نیست.باید سخنان او را گوش داد و دلیل و سند و مدرک خواست.
شما می فرمایید اگر من کسی را بیاورم از شهری دیگر که کسی ندیده گناه کرده بعد بگه بهم وحی نازل میشه مسئله حل هست ؟ در این شخص احتمال دروغ نیست ؟
2-پس فلسفه ی معجزه چیست ؟ معجزه برای سرگرمی است یا برای اینکه مردم متوجه بشند این از طرف خداست.

[="red"]ودر این صورت پیام خداوند که بدون آن امکان هدایت برای مردم نیست به آنها نخواهد رسید.
[/]

با دلیل و سند میرسد حتی اگر امکان معصیت وجود داشته باشد.

[="red"]شما بفرمایید،حضرت آدم چه دروغی به خداوند بست؟وچه سوءظنی به خدا پیدا کرد؟
[/]

و اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از هر جا كه خواستيد بخوريد اما به اين درخت نزديك نشويد كه از [="red"]ستمكاران [/]خواهيد شد. (آیه ۱۹ اعراف)

خدا فرمود : آدم نزدیک شدن = ستمکار شدن - ظالم شدن - از زمره ی ظالمین شدن.
دقت بفرمایید :

پروردگارشان آنها را ندا داد كه آيا شما را از آن درخت نهي نكردم و نگفتم شيطان براي شما """"دشمن آشكاري """" است ؟ (آیه ۲۲ اعراف)

یعنی آدم گوش کن : شیطان برای تو یک دشمن آشکار هست. (دشمن یعنی کسی که خیرخواه تو نیست. خیر تو رو نمیخواد.)

بعد ببینید چه اتفاقی افتاد

سپس شيطان آنها را وسوسه كرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشكار سازد و [="blue"]گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نكرده مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد) فرشته خواهيد شد يا جاودانه (در بهشت خواهيد ماند! [/](۲۰)

و براي آنها سوگند ياد كرد كه من [="blue"]خيرخواه[/] شما هستم! (۲۱)

به سناریو (داستان همراه با توضیح صحنه‌ها) توجه کنید :

ابلیس در باغ آمد کنار آدم ع نشست ( شما تصور کن به صورت جسمی آمد یا نیامد و فقط در حد وسوسه بود باز اصل ماجرا تغییر نمی کند)

گفت جناب آدم : چرا خداوند به شما گفته نزدیک این درخت نشوید ؟
آدم پاسخ داد :
خدا فرموده : که اگر نزدیک بشویم از ستمکاران (ظالمین) خواهیم بود.
ابلیس لبخندی زد و گفت :
چقدر تو ساده ای . واقعا کمی فکر نمی کنی ؟
بگذار حقیقتی را برایت بگویم :
پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نكرده مگر به خاطر اينكه (اگر از آن بخوريد) فرشته خواهيد شد يا جاودانه (در بهشت خواهيد ماند).
آدم نگاهی کرد به ابلیس و گفت :
از کجا باور کنم تو راست می گویی ؟
ابلیس گفت:
به هر کس اعتقاد داری برایت قسم می خورم که من خیر خواه شما هستم.
باور کن من دروغی نمی گویم و صلاح تو را می خوام.
آدم گفت :
درنتیجه با این حساب تو داری می گویی خدا دروغ می گوید که تو دشمن هستی(و خیر خواه نیستی) و هم اینکه نزدیک شدن به اون درخت ما را ظالم می کند. درسته ؟

ابلیس گفت :
من خیرخواه تو هستیم و چیزی جز راست نمی گویم.
آدم گفت :
حالا می گویی چه کنم :
ابلیس گفت :
برو و از آن درخت بخور.
و آدم رفت و نزدیک شد و خورد و جزو ظالمین شد و به خود ظلم کرد.
_________________
توجه کنید :
ابلیس طبق قران گام به گام می آید و همون اول نمیاد مستقیم بگوید خدا دروغ گفته چون میدونه قبول نمیکند پس حساب شده جلو می آید. و این سناریو یک مدل بود که در اصل ماجرا و در اصل نتیجه گیری از کلام خدا و قران در مورد دروغ بستن به خدا تغییری ایجاد نمی کند. فقط تجزیه و تحلیل صورت گرفت.
_________________
نتیجه گیری :
خدا فرمود :
نزدیک شدن به درخت : ظالمین شدن.(یعنی این کار بد است و ضرر دارد)
شخص ابلیس : دشمن است ( دشمن خیرخواه نیست)
ابلیس به آدم گفت :
نزدیک شدن به درخت : فرشته می شوی یا جاودان. ( یعنی این کار خوب است و سود دارد)
منه ابلیس : خیرخواه هستم.

پس یعنی :

یا خدا راست می گوید یا ابلیس

نتیجه چه شد :

آدم علیه السلام به این نتیجه رسید که بین این دوگزینه ذکر شده حرف شیطان را انتخاب کند و به حرف او عمل کند . یعنی پیروی از حرف دشمن خود.

[="red"]!واینکه چه دوستی با دشمن خدا داشت؟[/]

دست دوستی داد با دشمن خود و خدا و حرفش را قبول کرد طبق نوشته های بالا.
حداقل برای مدت زمان کوتاه ابلیس دشمن نبود و دوست شد. طبق نوشته های بالا.

پس آدم علیه السلام در اون باغ و لحظه با عمل خود نشان داد که :
1-ابلیس خیر خواه هست و نه دشمن.
2-از درخت بخوریم و نزدیک شیم فرشته یا جاودان میشویم و نه ظالم.
3-ابلیس راست می گوید و خدا دروغ.

اعمال حرامی که حضرت آدم علیه آلاف التحیه والثناء مرتکب شد :
1-سرپیچی از دستور خدا = حرام
2-سوء ظن و به این نتیجه رسیدن و با عمل ثابت کردن که خدا دروغ می گوید = حرام
3-اطاعت از حرف دشمن و پیروی از گفته ی او که مخالف گفته ی خداست = حرام
4-خیرخواه دانستن دشمنی که خدا گفته دشمن است = حرام

[="red"]شیطان وقتی برای وسوسه حضرت آدم آمد نگفت که من ابلیس هستم،وآن حضرت نمی دانست او ابلیس است.بلکه در قالب شخصی خیر خواه به طرف آنها آمد واز قسم خوردن شیطان آنها فکر کردند خیر خواه آنها است. [/]

[="seagreen"]باز خوب هست شما قبول دارید به صورت شخصی آمد.
هرچند اگر بگوید به صورت وسوسه و فکر بود باز هم فرقی نمیکرد.
نکته اول :
به نظر می رسد آدم ع ابلیس را شناخت و ابلیس قسم خورد که اون چیزی که تو فکر می کنی من نیستم و من دشمن نیستم و من خیرخواه هستم.
دوم اینکه:
اصلا اهمیتی ندارد که آدم ع شناخت یا نشناخت. وقتی کسی می آید و دقیقا مخالف گفته های خدا با تو صحبت می کند کافی نیست که پی ببری این دروغ می گوید و خیرخواه نیست ؟[/]

[="red"]در مورد این ماجرا جوابهای مختلفی گفته شده ،که بعضی از آنها به گفته شما بدون در نظر گرفتن عصمت گناه را از حضرت آدم حوا نفی می کند.
مانند اینکه بهشت محل تکلیف وحلال وحرام نیست،بلکه تکلیف در دنیا می باشد وعلت اینکه خداوند به آنحضرت گفته بود از این درخت نخور ب خاطر حرام بودن این کار نبود وبه تعبیری همان امر ارشادی است.اینکه اگر حضرت آدم از این درخت بخورد از مقامی که دارد نزول خواهد کرد.وبه تعبیر دیگر همان ترک اولی است. [/]

[="seagreen"]
اول اینکه آنجا بهشت نبود به اعتقاد خیلی از علما و البته عقل و دانستن خواص بهشت چون:
1-ابلیس و دروغ و نهی در بهشت وجود ندارد.
2-کسی که وارد بهشت شد دیگر بیرون نمی شود.
3-در بهشت همه جاودان هستند.

پس:
تکلیف بوده و آدم تکلیف داشت که به آن درخت نزدیک نشود.
و وقتی خداوند می گوید ظالمین یعنی : ظالمین زمره ی ظالمین گناه کار و کسانی هستند که مرتکب فعل حرام می شوند.

اول با توضیحاتی که گفته شد شما بفرمایید امر خدا چطور ارشادی بود و البته بگویید چطور می شود تشخیص داد امر خدا ارشادی هست یا مولوی ؟[/]

[="red"]علت اینکه آنها در مقابل گفته شیطان اغواءشدند به دلایلی بوده است:
1- وعده های شیطان:شیطان از باب خیرخواهی وارد شده وبه آنها وعده هایی داد،وگفت اگر شما از این درخت ممنوعه بخورید دو فرشته خواهید شد ویا به طور دائمی در بهشت زندگی خواهید کرد:

وَ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ‏ (اعراف/20)
پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود، براى آنان نمايان گرداند؛ و گفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد، جز [براى‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد.
‏ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ (اعراف/20)يا از [زمره‏] جاودانان شويد. [/]

[="green"]عجب :
مگر با باید به وعده های شیطان گوش داده و عمل کنیم. مگر ما باید به وعده های کسی که دقیقا مخالف گفته ی خدا صحبت می کند گوش دهیم و عکل کنیم.[/]

[="red"]2-قسم خوردن شیطان:شیطان قسم خورد که خیر خواه آنهاست وتا آنموقع کسی برای آنها قسم دروغ نخورده بود وآنها تصور نمی کردند اصلا کسی قسم دروغ بخورد.
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ (اعراف/21)و براى آن دو سوگند ياد كرد كه: من قطعاً از خيرخواهان شما هستم. [/]

[="seagreen"]عجب :
پس یعنی هر کس قسم خورد که مثلا خدا دروغ گوست و آخرتی وجود ندارد و البته دقیقا مخالف آنچه خدا گفته بگوید, اگر از او اطاعت کنی مشکلی ندارد و ترک اولی محسوب می شود.[/]

[="red"]حس تکامل طلبی وحب بقاءکه در نهاد هر انسانی است موجب شد،حضرت آدم وحوا در برابر وسوسه شیطان مغلوب شوند واز آن درخت ممنوعه تناول کنند واز بهشت بر زمین هبوط کنند.[/]

[="seagreen"]یعنی آدم ع با این عمل گفت خدایا می دانم مثلا ظالم می شوم و من حاضرم یک فرشته ی ظالم جاودان شوم.
و هم اینکه خدایا تو گفتی نزدیک نشم و اگر شدم ظالم می شم اما من نمی توانم جلوی نفسم را بگیرم و یعنی تو می خواهی من جاودان نشوم من می خواهم بشوم.
پس ما اگر مغلوب شیطان و نفس شدیم اشکالی ندارد و اگرم هم شدیم ترک اولی است.

چقدر واقعا جالب است حتی نمی گویند(نه شما کلی) آدم علیه السلام عمل مکروه انجام داده بلکه می گویند ترک اولی. یعنی طبق تعریفش : از بین خوب و خوبتر : خوب را انتخاب کردن.[/]

[="blue"]و فکر نمی کنم در قران صفتی بد تر از ظلم(ظالم) باشد. و این همه آیات :
ظلم كنندگان رستگار نميشوند 6:21 سوره انعام
كيست ظالم تر از كسی كه دروغی را به خدا نسبت دهد؟ 6:93 سوره انعام
خدا كسانی را كه ظلم ميكنند، هدايت نميكند 6:144 سوره انعام
چه كسی ظالم‌ تر از انسانی است كه دروغی را به خدا افترا بزند (از قول خدا دروغ بگويد) يا منكر آيات خدا شود؟ 7:37 سوره اعراف
کيست ظالم ‌تر از كسی كه آيات خدا به او گفته شود و او از آن روگردان باشد و كارهائی را كه كرده فراموش كن 18:57 سوره كهف[/]

[="seagreen"]می گویند : حسنات الابرار سیئات المقربین
یعنی عمل آدم ع که می فرمایند ترک اولی بوده , سیئات المقربین هست و اگر این عمل را انسان های عادی و حتی ابرار هم انجام دهند حسنه و خوب است.
توجه کنید خدا در این آیه چه می فرماید :

اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد. (آیه 27 اعراف)

با این حساب کاره حضرت ادم ع برای ما و حتی ابرار حسنه هست و خدا داره به ما هشدار میده که عمل حسنه انجام ندید.

کارشناس عزیز جناب کریم امیدوارم جواب های خوب و قانع کننده بفرمایید فکر کنم با این حال انحراف بنده از نظر شما شدید هست من در حال تحقیق در این مسئله و کلا عصمت مطلق هستم. لطفا مرا یاری بفرمایید با پاسخ های درست و واضح و دونه دونه اگر ممکن باشد فعلا در زمینه حضرت آدم علیه اسلام.(و لطفا بدون تعصب)
با سپاس[/]

[="DarkSlateGray"]

baghiatollah;298434 نوشت:

چون حامل پیام ووحی خداوند است واگر معصوم نباشد مردم چطور به گفته او اعتماد کنند.

بفرمایید که اگر قرار باشد خدا پشت سر پیامبر باشد و ناظر کارهای و افعال و سخنان پیامبر باشد و پیامبر سخنی طبق قران از خودش نگوید و فقط وحی بگوید دیگر چه لزومی دارد بگویید باید مطلق پیامبر ص معصوم باشد.
در کلاس استاد یکی از شاگردان را تا آخر ترم به عنوان جانشین خودش برای درس دادن به دانشجو های دیگر انتخاب و به دانشجویان معرفی میکند و هنگام شروع کلاس استاد روی صندلی در گوشه ای از کلاس می نشیند و آن دانشجو شروع به تدریس میکند.
بلافاصله که دانشجو حتی می خواهد یک مطلب را کمی اشتباه بگوید , استاد سخنش را قطع می کند و به او تذکر می دهد و باعث می شود او سخن صحیح را بگوید.

چون اگر امکان معصیت در او باشد این احتمال است که دروغ می گوید ووحی برا ونازل نمیشود.

نکته اول:
1-احتمال هست اما قطعی نیست.باید سخنان او را گوش داد و دلیل و سند و مدرک خواست.
شما می فرمایید اگر من کسی را بیاورم از شهری دیگر که کسی ندیده گناه کرده بعد بگه بهم وحی نازل میشه مسئله حل هست ؟ در این شخص احتمال دروغ نیست ؟
2-پس فلسفه ی معجزه چیست ؟ معجزه برای سرگرمی است یا برای اینکه مردم متوجه بشند این از طرف خداست.

ودر این صورت پیام خداوند که بدون آن امکان هدایت برای مردم نیست به آنها نخواهد رسید.

با دلیل و سند میرسد حتی اگر امکان معصیت وجود داشته باشد.

با سلام
به نظرم منطقی نیست که درس دادن جای یک استاد رو با حامل وحی مقایسه کرد.
شما برای اینکه سرکلاس بنشینید و گوش کنید احتیاجی به اعتماد به استاد ندارید ودر ضمن به قول خودتان سند هم هست، کتاب.
ولی کسی که حامل وحی هست غیر از اعتماد چه سندی وجود دارد؟
غیر از این است که شما به راستگویی این فرد لااقل در مرحله اول احتیاج دارید ؟
[/]

حضرت آدم علیه السلام عصیان نکرد و نه شیطان گولش زد اصلا .

واقعیت با این طرز بحث به جایی نمی رسی برادر بزرگوار .

الان وقت ندارم سعی می کنم در روزهای آتی کمکت کنم و برات روشن شه حضرت آدم أبو البشر از أنبیاء عظام و هیچ گونه معصیتی انجام نداده و نه گول شیطان را خورده .

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ .طه : 121
ثمُ‏َّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى‏(122)

البته در خصوص این موضوع انصافا علامه طباطبایی عالی استدلال کرده بخون تدبر کن سعی کن مساله برات روشن شه تا بیشتر واضحش کنیم ان شاء الله .

tooba;298444 نوشت:
[="darkslategray"]

با سلام


به نظرم منطقی نیست که درس دادن جای یک استاد رو با حامل وحی مقایسه کرد.
شما برای اینکه سرکلاس بنشینید و گوش کنید احتیاجی به اعتماد به استاد ندارید ودر ضمن به قول خودتان سند هم هست، کتاب.
ولی کسی که حامل وحی هست غیر از اعتماد چه سندی وجود دارد؟
غیر از این است که شما به راستگویی این فرد لااقل در مرحله اول احتیاج دارید ؟[/]

سلام به شما
من که متوجه نمی شم مثال من چه مشکلی داره.
پس خدا رو دکتر فرض کردن تو مثال ها هم درست نیست که بعضی ها می گند,
تـــــــــــــــازه این مثال من کجا و اون کجا.
من احتیاج ندارم به استاد و دانشجو اعتماد کنم ؟؟؟
عجب
من می خوام علم و دانشم رو دقیق بالا ببرم نمی خوام علم دروغ یاد بگیرم .
معلومه استاد خدا نمیشه ولی با کمی تنزل واسه رسوندن جان مطلب مثال من مشکلی نداره.
استاد فوق تخصص این رشته و درس هست.
حالا اومده یک دانشجو رو انتخاب کرده واسه تدریس به دیگر دانشجو ها.
تاییدش می کنه.
با این حال واسه اطمینان دانشجو های دیگه که می دونند این دانشجو مثل استاد فوق تخصص نیست , هر جا که این دانشجو دچار لغزش و خطایی تو کارش شد سریع و بلافاصله بهش تذکر می ده.
آیا این دانشجو که داره درس میده نمیتونه یه مطلب بی ربط بگه ؟
تونستن می تونه ولی میدونه استاد خیلی سریع جلوشو میگیره.
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿۴۴ حاقه﴾
و اگر [او] پاره‏اى گفته‏ها بر ما بسته بود (۴۴)
دست راستش را سخت مى‏گرفتيم (۴۵)
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿۴۵﴾
سپس رگ قلبش را پاره مى‏كرديم (۴۶)
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿۴۶﴾

دیگه از این واضح تر.
آیا پیامبر می تونه قول ببنده ؟ یعنی آیا این زبان پیامبر در دهان در اختیارشون هست یا نیست ؟
می تونه شرک بگه ؟
می دونم شما میگید نه و خیلی برام عجیبه.
اما طبق این آیه :
بله می تواند اما رگ گردنش با این کار زده خواهد شد.

واسه منی که قراره پیامبر و حرفاش رو باور و قبول و اعتماد کنم دیگه این جمله ی خدا برام کافی نیست؟

مشکل اینجاست که شماها پیامبران رو انسان های ماورایی می دونید و رسیدن به مقام تقوای اونها رو برای خودتون احتمالا غیر ممکن می دونید.
مثلا بگویند :
آیا این دختر می تواند دقیقا در تقوا مثل حضرت فاطمه زهرا س شود ؟
احساس می کنم جواب شما ها منفی باشه.
اما نمی دونم چرا.

یونس بن عبد الرحمن;298446 نوشت:
حضرت آدم علیه السلام عصیان نکرد و نه شیطان گولش زد اصلا .

واقعیت با این طرز بحث به جایی نمی رسی برادر بزرگوار .

الان وقت ندارم سعی می کنم در روزهای آتی کمکت کنم و برات روشن شه حضرت آدم أبو البشر از أنبیاء عظام و هیچ گونه معصیتی انجام نداده و نه گول شیطان را خورده .

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ .طه : 121
ثمُ‏َّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى‏(122)

البته در خصوص این موضوع انصافا علامه طباطبایی عالی استدلال کرده بخون تدبر کن سعی کن مساله برات روشن شه تا بیشتر واضحش کنیم ان شاء الله .

سلام به شما
عجب عجب عجب
قران -خدا داره میگه عصیان کرد آدم شما می گویی عصیان نکرد ؟؟؟؟؟؟؟؟
قران میگه ابلیس فریبشان داد و انها هم گول خوردند !!!!!! شما میگید گولشون نزد و گول نخوردند؟؟؟؟؟؟
ای عجب

بله واقعا چقدر عجیب هست :
خدا داره میگه شد از ظالمین , آدم داره میگه , به خودم ظلم کردم نبخشی و رحم نکنی خدا من خاسرین هستم زیانکارم. خدا اشتباه کردم.
خدا داره میگه آدم عصیان کرد. فرمان بهش دادم , ببین فرمان دادم سرپیچی کرد.

شما به من بگویید خدا دیگر چطور باید بگوید حضرت آدم عصیان کرد -گناه- کرد که باور کنید؟
مگه واسه ترک اولی توبه لازم هست.
اون مثال آدم پول دار رو که میزنند 100 تومن کمک میکنه به فقیر بابا اونم ثواب کرده پاداش بهش میدن کاره خوبی کرده. این شخص توبه باید کنه ؟
عجب.

اول اینکه با کدوم طرز بحث ؟ چی شده مگه ؟
دوم بله حق دارید بگید بحث به جایی نمیرسه چون به احتمال زیاد جوابی وجود نداره.
شما اصلا نمیبینید خدا داره چی میگه.
آیا صفتی بهتر از ظلم نبود که این پیامبران به خودشون واسه ترک اولی نسبت بدن ؟
اونم ظلمی که اینقدر فاجعه هست.
اونم کلمه ظلم که بار منفی بسیاری داره.
من دلایل قانع کننده برام بیارید خواهم پذیرفت و انشالله بحث به جایی خواهد رسید.

[="arial"][="royalblue"]بنام او

پس ازعرض سلام و عرض ادب..

baghiatollah;297174 نوشت:

سلام خدا بر حضرت بقیه الله اعظم

به نام خدا

کارشناسان عزیز لطفا بیاید و راهنمایی بفرمایید و بحثی با هم داشته باشیم راجعبه اینکه حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد در باغ یا نه.
بحث هایی که قبلا شده یا برام قانع کننده نبود یا قفل شده یا شبیه این بوده یا پراکنده بوده. واسه همین این تاپیک رو زدم چرا :
چون بعد از تحقیق و خواندن نوشته های سایت جناب آیت الله مکارم شیرازی در باره عصمت و لزوم عصمت و عصمت پیامبران ع و ماجرای حضرت آدم علیه السلام و ...من قانع نشدم و مشکلاتی در این زمینه و سوالاتی دارم.
نوشته های این سایت هم اغلب خوندم اما من رو کمتر مراجعه بدید به اونا مگر دقیقا جواب سوال من باشه. وقت رو غنیمت بشماریم.
سوال :

من می گویم حضرت آدم عليه الاف التحية والثناء معصیت کردند و گناه های بدی هم مرتکب شدند در قضیه ابلیس و باغ.

اصلا بحث تکلیف نمیدونم ارشادی و مولوی و ترک اولی و .. شما اگر واسه من گفتید که این معاصی :
دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) . ترک اولی یا مکروه هست و ثابت کردید من متواضعانه می پذیرم. من دنبال حقیقت هستم.
هرچند اگر با در نظر گرفتن مسئله عصمت و با این اعتقاد به این آیات نگاه کنید من مشکلی ندارم و راجعبه اونم بحث میکنم اما تقاضا دارم :
لطفا با این دید به این آیات نگاه کنید که پیامبران معصوم نیستند تا ببینیم خداوند به ما در این ماجرا چه می گوید.
خواهش :
لطفا بحث به حاشیه کشیده نشه فعلا بحث عمده ی من روی ماجرای حضرت ادم ع در باغ و هبوط هست.لطفا مطالبی بگید که مرتبط باشه.
لطفا کوتاه مفید مختصر ساده قابل درک و فهم.
برای شروع :
شما بفرمایی : دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) , این کارهایی که حضرت آدم مرتکب شد اسمش چی هست ؟ این ها حلال هست ؟ یا مکروه هست ؟ یا ترک اولی است ؟ یا حرام هست؟
با سپاس

baghiatollah;298434 نوشت:
م[="red"]ن در حال تحقیق در این مسئله هستم[/]

baghiatollah;298434 نوشت:
لطفا مرا یاری بفرمایید با پاسخ های درست و واضح و دونه دونه اگر ممکن باشد فعلا در زمینه حضرت آدم علیه اسلام.([="red"]و لطفا بدون تعصب[/])

كاربرگرامي ، سوالات و شبهات شما كاملا بجا و درست ميباشند و بگمانم حق دانستن،حق هر انساني ست كه احتمالا علم و آگاهي باعث پيشرفت مادي و معنوي او خواهندشد..
من نيز فقط اعتقاد خودم را ابراز مينمايم و كارشناس مسائل خاصي هم نميباشم و بلكه مانند خود شما عزيزوبزرگوار ، كنجكاو و بدنبال حقايق و ..

و نظر كلي اين حقير بعدازهمين مدت زمان تحقيق و دقت و بررسي ..
قرآن كتاب نشانه ها يا آدرسها ميباشد و داستانهاي آن هم تقريبا حالت مثال را داشته و خواهند داشت {البته همه داستانهايش رانخوانده ام،ازاينرو منظورم فقط همانهايي ست كه يا خوانده و يا شنيده ام}
بنابراين داستان آدم و حوا را فقط يك داستان و قصه اما پرمحتوا و داراي تمام حقايق آفرينش انسان ميدانم .. درچند تاپيك و موضوع ديگرنيز دربحث مربوطه كه بگمانم درمورد عدالت خداوند يا دخالت خداوند درهمه امور بود بحكم وظيفه شركت كرده و توجه محقق گرامي را يكبارديگر به مطالعه داستان آدم و حوا جلب نمودم و حتي درخواست مكرر هم نموده و مينمايم كه اين داستان رابراي نه يكبار، كه دهها و صدها بارخوانده تا شايد تمام اسرارخلقت و موارد فراوان ديگري نيز براي همگان و منجمله آناني كه بدنبال حقايق ميباشند ، آشكارگردد ..
ازاينرو توجه شما عزيز را و مجددا و همچون سايردوستان بداستان خلقت انسان و منجمله داستان آدم و حوا و گوشه ها و زواياهاي نامكشوف ودرواقع كشف نشده يا ابرازنشده آن جلب مينمايم و درصورتيكه وقتش را نداشتيد و يا مطلب چنداني برايتان آشكارنگرديد ميتوانم براي برطرف نمودن مجدد شبهات شما و ديگرعلاقمندان دراين زمينه و حتي عدالت آفريدگارمهربان و عادلمان و يا كمك در تداوم تحقيقاتتان ، نظر شما را به آدرس تاپيكي جلب نمايم كه نتيجه چندسال دقت و تحقيق خود حقير بوده كه براي بنوعي به ثبت رساندن هرچند پراز اشتباهشان دراين مكان كه آنرا سايتي دولتي و معتبر و حتي مقدس ميدانم درحال بيان فرضيات خلقت و آفرينش انسان و موجودات سياره زمين ميباشم كه انشاا...به محض رسيدن به بخش انسان و داستان آدم و حوا آدرس آنرانيز خواهم گذاشت و فعلا همين مقدار ميتوانم عرض نموده و بگويم كه با توجه به اينهمه تنوع نژادي و اين واقعيت غير قابل انكار كه ممكن نبوده بدون هيچ دليل علمي يا عقلي هيچ سياهي سفيد و يا هيچ سفيدي سياه گردد،،،شايد بتوان گفت كه تمام حوادث اين داستان و بلكه خود داستان يك تمثيل يا مثال روشن و آشكاراند كه شايد خلاصه و فشرده بسيار فشرده شده يا كوچك شده اهداف و منظور مهم و برجسته آن اين خواهدبود كه اي انسان : هرچه كنيد بخود يا عزيزان خود كرده ايد كه .. كه بهمين دليل بايد كه بشدت مراقب اعمال و بلكه گناهانمان باشيم كه شايد گناهان نيز صورتي ازانرژي ها باشند كه شايد عواقب بسيارخطرناكي را بدنبال داشته باشند كه شايد هيچگاه نيزازبين نروند و بلكه ممكن است ازصورتي بصورتي ديگرتبديل شوند كه براي مهاركردنشان يا كوچك و محدود كردنشان و درنهايت ، ازبين بردنشان توسط تبديل انرژي هاي بد و منفي به انرژي هاي خوب و مثبت طي يك فرآيندبسيارپيچيده ، بايد جنگ و نبرد واقعي انسان با انسان و بلكه نوعي از ايمان و كفر واقعي را در آنجا مشاهده و ملاحظه نمود كه درنهايت نيز بوقوع ميپيوندد ..

باسپاس..[/][/]

baghiatollah;298452 نوشت:
آیا پیامبر می تونه قول ببنده ؟ یعنی آیا این زبان پیامبر در دهان در اختیارشون هست یا نیست ؟ می تونه شرک بگه ؟ می دونم شما میگید نه و خیلی برام عجیبه.

خیر
همه ما مختار هستیم .
ولی با انتخاب جهتمون به مرور زمان اختیارمون رو با انتخاب خودمون واگذار می کنیم به خدا یا شیطان .
اگه اینطور نباشه چطور خداوند در قرآن می فرماید که هدایت می کنم یا گمراه ؟
گمراه کسیه که انتخابهاش به سمت شیطانه و فقط کافیه خداوند رهاش کنه دیگه کلا اختیارش رو می ده به شیطان.
این اتفاقها یک شبه نمی افتند و زمان می خواهند. همه اش انتخابهای ماست .
و باز هم با این اوصاف در مورد شخص پیامبر و ائمه این اتفاق زودتر از اینها افتاده (بهش نمی پردازم چون منابع حدیثش رو دقیق نمیدونم) و بله زبان پیامبر به شرک باز نمی شود برای ایمان و یقینی که دارد نه اینکه خداوند نمی گذارد،این یقیین بخاطر هدایت خداست .حالا شما می خواین به این هدایت هر نسبتی بدهید .

پاسخ به جناب نيازمند هدايت :

سلام به شما
ممنون از توضیحات و نصایح و خیرخواهی تون...
گرچه شاید نوشته های من طولانی باشد اما اگر نخوانید توصیه میکنم بخوانید خوب است.
اگر لینکی و تاپیکی هست که دقیقا مرتبط با بحث هست و به این سوالات من پاسخ میدهد لینک دهید.
در غیر این صورت به دلیل اینکه من در این زمینه مطالعه زیاد کردم دیگر سخنان تکراری برایم سودی ندارد.
من مطالب مربوط به عصمت پیامبران و ترک اولی و انواع گناه و انواع دستور خداوند و مطالب اینچنینی را خواندم اما واقعا قانع کننده برایم نبود.
شما راست می گویید باید چندین و چندین بار این ماجرا را در قران خواند... و باید بگویم که بله من هم از وقتی که در این مسئله تحقیق میکنم بارها و بارها این ماجرا را خواندم و جالب این است که هر دفعه که می خوانم به یقینم در این زمینه افزوده می شود.

[="blue"]پس از کارشناسان و دوستان اهل دانش اگر من را در گمراهی می بینند و دلایل و پاسخی به سوالات و شبهات من دارند ( در زمینه حضرت آدم ع) مشتاقانه سخنانشان را می شنوم و اگر قابل قبول بود می پذیرم و همه ی حرف هایم را پس گرفته و توبه می کنم.
از نظر من گناه حضرت آدم ع روشن تر از خورشید در قران بیان شده و این به این معنی نیست که من توجه نکرده ام که قران بعضی آیاتش تفسیر بعض دیگر است, بلکه توجه کردم و فقط با خواندن تنهای متن به این نتیجه نرسیدم بلکه جوابی نگرفته ام و قبل از این با حجت الاسلام های دیگر بحث کردم که نتیجه ی خاصی در بر نداشته است.
پس همراهی بفرمایید.[/]

با سپاس

tooba;298523 نوشت:

بله زبان پیامبر به شرک باز نمی شود برای ایمان و یقینی که دارد نه اینکه خداوند نمی گذارد،این یقیین بخاطر هدایت خداست .حالا شما می خواین به این هدایت هر نسبتی بدهید .[/b]

[="blue"]سلام به شما
ببینید سوال این است :
پیامبر صلی الله علیه وآله می تواند و این اختیار را دارد که شرک بورزد یا خیر ؟
جواب بدون شک بله هست حتی اگر شما بگویید پیامبر ص را خدا هدایت کرده یا هر نسبت دیگر به قول شما.
یعنی با این حال می شود پیامبر از خانه بیرون بیاد و شرک بورزه ؟
ببینید من کاملا علم دارم یقین دارم می دانم به قران اعتقاد دارم و خدا می گوید غیبت حرام هست و شکل ملکوتی آن را نیز به من می گوید. برای من حرف خدا سند است.
اما باز با این حال من کاملا می توانم غیبت بگویم.
علم تنها به نتیجه گناه و معصیت برای گناه نکردن کافی نیست و برخی علما هم به این معتقد هستند.
پزشک میداند کاملا سیگار بد است اما می کشد.
ببینید :
اختیار را از انسان بگیرید یعنی انسان تعطیل شد و دیگه معنی ندارد.
پس اختیار هست حتی اگر جهنم را ببینی می شود کافر شوی.
همانطور که ابلیس در آن مقام خدا را دید و رو در روی خدا ایستاد و گفت خدای تو نفهم هستی( البته به طور غیر مستقیم)

پس دوستان ممکن است این اتفاق که شما جهنم را با چشم ببینی خدا را ببینی(با چشم دل خدا را ببینی) و بعد منکر شوی.
بلعم باعورا آیات خدا رو دید و بعد کافر شد و خدا گفت مثال سگ است. به یک انسان مستجاب الدعوه می شود مثل سگ.

و هم اینکه یک آیه داریم یادم نیست اگر پیدا کنم میگذارم که خدا می فرماید :
نزدیک به معنی :
اینها را اگر ببریم و آسمان و ملکوت را به این ها نشان دهیم , و برگشتند می گویند ما خواب دیدیم.

این آیات روشن هست که بله بله بله پیامبر ص با همه مقامش طبق قران کریم می تواند باز هم با این مقام شرک بورزد و خدا هم میگوید پیامبر تو که حبیب مایی , تو که اشرف مخلوقاتی , تویی که نورت اول خلق شد تویی که جهان واسه توست تویی که خاتم انبیا هستی تویی که خیر البریه هستی :
اگر شرک بورزی همه ی اعمالت دود میشود و تباه میگردد.
اگر به ما قولی بستی دروغ شاهرگت رو میزنیم هیچ کسی هم نمیتونه به دادت برسه.

دوستان :
خداوند همین قضیه را در قران می گوید : و میگوید ببینید آدم ع با آن مقام هم این گناه را مرتکب شد تا ما بدانیم با آن درجه که مسجود ملائکه شد اما عصیان کرد و پیروی از حرف شیطان کرد.

این قضیه گناه آدم ع خیلی روشن هست واقعا چشم می خواهد برای دیدن و فهمیدن.

چنانچه پاسخ سوال ها و گفته های من داده شود انشالله مطالبی خواهم گفت که روشن تر خواهد کرد مسئله و ماجرا را...

با سپاس[/]

نقل قول:
سلام به شما
عجب عجب عجب
قران -خدا داره میگه عصیان کرد آدم شما می گویی عصیان نکرد ؟؟؟؟؟؟؟؟
قران میگه ابلیس فریبشان داد و انها هم گول خوردند !!!!!! شما میگید گولشون نزد و گول نخوردند؟؟؟؟؟؟
ای عجب

بله واقعا چقدر عجیب هست :
خدا داره میگه شد از ظالمین , آدم داره میگه , به خودم ظلم کردم نبخشی و رحم نکنی خدا من خاسرین هستم زیانکارم. خدا اشتباه کردم.
خدا داره میگه آدم عصیان کرد. فرمان بهش دادم , ببین فرمان دادم سرپیچی کرد.

شما به من بگویید خدا دیگر چطور باید بگوید حضرت آدم عصیان کرد -گناه- کرد که باور کنید؟
مگه واسه ترک اولی توبه لازم هست.
اون مثال آدم پول دار رو که میزنند 100 تومن کمک میکنه به فقیر بابا اونم ثواب کرده پاداش بهش میدن کاره خوبی کرده. این شخص توبه باید کنه ؟
عجب.

اول اینکه با کدوم طرز بحث ؟ چی شده مگه ؟
دوم بله حق دارید بگید بحث به جایی نمیرسه چون به احتمال زیاد جوابی وجود نداره.
شما اصلا نمیبینید خدا داره چی میگه.
آیا صفتی بهتر از ظلم نبود که این پیامبران به خودشون واسه ترک اولی نسبت بدن ؟
اونم ظلمی که اینقدر فاجعه هست.
اونم کلمه ظلم که بار منفی بسیاری داره.
من دلایل قانع کننده برام بیارید خواهم پذیرفت و انشالله بحث به جایی خواهد رسید.

نیز سلام بر شما .

ببین دوست من اگه واقعا بخوای برات روشن بشه که حضرت آدم علیه السلام معصیتی نکرده هیچ گونه معصیتی پس با من راه بیا یه جای مورد نظرت می رسونمت یقین بدون .

عزیز شما نه از لغت عربی سر در میارید فکر می کنی عربی مثل فارسی ما است نه خیر چنین نیست .

ما در زبان فارسی ظلم و معصیت و .... در یک معنا در ذهن ما هست ولی در عربی اصلا اصلا چنین نیست .

توبه در فارسی یه معنی داره ولی در عربی معانی گوناگون داره متوجه شدی عزیز من و تسلط بر زبان عرب در تخصص شما نیست حداقل باید یکی کمکت کنه .

الان من برات یه مثال کوچک می زنم مساله واضح بشه .

کسی عصیان کنه مستحق عذابه ( معنایی که در ذهنته و فکر می کنی در عربی نیز چنینه ) حالا به این آیه شریفه دقت کن :

طه : 121 فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏
طه : 122 ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏

به این آیه شریفه نیز خوب دقت کن :

فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبيلاً .المزمل : 16

در آیه دوم می فرماید : فرعون از امر رسول عصیان کرد زدیم پدرشو در آوردیم .

ولی در آیه فوق می گه عصیان از آدم أبو البشر سر زد آما خداوند آن را به مقام نبوت برگزید حتی کوچکترین عقابی نکرد .

خب برات روشن شد فکر می کنم که عصیان حتما و قطعا باید تفاوت داشته باشد . لذا خدواند قبل از این فرمود :

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً . طه : 113

فکر نکن با معانی ناقص فارسی که در ذهن ما است بخوای آیات را بفهمی .

خب من به شما گفتم بحث علامه طباطبایی در المیزان ذیل این قضیه را خوب بخون . بعدا بیا این جا اشکالاتتو شماره گذاری کن 1 2 3 4 و ... إلی آخر تا جواب ان شاء الله واضح بهت بدم ببینی در نهایت عصیانی از حضرت آدم علیه السلام و همچنین باقی انبیاء سر نزده است .

پس خیلی تعجب نکن دوست عزیز علاقه داشتی باشی مساله برات روشن بشه میشه .

[="Tahoma"]

baghiatollah;297174 نوشت:
سلام خدا بر حضرت بقیه الله اعظم

به نام خدا

کارشناسان عزیز لطفا بیاید و راهنمایی بفرمایید و بحثی با هم داشته باشیم راجعبه اینکه حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد در باغ یا نه.
سوال :

من می گویم حضرت آدم عليه الاف التحية والثناء معصیت کردند و گناه های بدی هم مرتکب شدند در قضیه ابلیس و باغ.

با سپاس

کارشناس بحث : کریم

[مگر پيامبر هم گناه مى‏كند؟]
چيزى كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه خطيئه و گناه آدم، چه معنا دارد؟ مگر پيامبر هم گناه مى‏كند؟ در پاسخ از اين سؤال مى‏گوئيم، آنچه در بدو نظر از آيات ظاهر ميشود، اين است كه آن جناب رسما گناه كرده، مانند جمله (فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ، زنهار از اين درخت نخوريد كه از ستمگران ميشويد)، و نيز جمله: (وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏، آدم پروردگار خود را نافرمانى كرد، و در نتيجه گمراه شد)، و نيز مانند اعترافى كه خود آن جناب كرده، و قرآن آن را حكايت نموده فرموده: (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا، وَ تَرْحَمْنا، لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ، پروردگارا بخود ستم كرديم، و اگر ما را نيامرزى، و رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود) ، اين آن مطلبى است كه از نظر خود اين ظواهر، و قطع نظر از رسيدگى به دقت همه آيات داستان، بنظر مى‏رسد، و اما اگر در همه آيات داستان تدبر كنيم، و نهى از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهيم، يقين پيدا مى‏كنيم:
كه نهى نامبرده نهى مولوى نبوده، تا نافرمانيش معصيت خدا باشد، بلكه تنها راهنمايى و خير خواهى، و ارشاد بوده، و خداى تعالى خواسته است مصلحت نخوردن از درخت، و مفسده خوردن آن را بيان كند، نه اينكه با اراده مولوى آدم را بعبث، وادار به نخوردن از آن كند.
دليل اين معنا چند چيز است، اول اينكه خداى تعالى هم در سوره مورد بحث، و هم در سوره اعراف، ظلم را متفرع بر مخالفت نهى كرده، و فرموده: (لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ)، و آن گاه در سوره (طه) اين ظلم را بشقاوت مبدل نموده، و فرموده (مواظب باشيد شيطان شما را بيرون نكند، و گر نه بدبخت ميشويد).
آن گاه اين بدبختى را در چند جمله كه بمنزله تفسير است، بيان كرده، و فرموده: (تو در اين بهشت نه گرسنه ميشوى، و نه تشنه، و نه عريان، و نه گرمازده)، و با اين بيان روشن كرده كه مراد بشقاوت، شقاوت و تعب دنيوى است، كه از لوازم جدا ناشدنى زندگى زمينى است، چون در زمين است كه انسان بگرسنگى، و تشنگى، و لختى، و امثال آن گرفتار ميشود.
________________
ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 208

[="Tahoma"][مخالفت نهى ارشادى گناه نيست‏]
پس معلوم شد خدا آدم را نهى كرد تا گرفتار اينگونه عوارض نشود، و هيچ علت ديگرى كه باعث نهى مولوى باشد، بيان نكرد، پس باين دليل نهى نامبرده ارشادى بوده، و مخالفت نهى ارشادى گناه نيست، و مرتكب آن را خارج از رسم عبوديت نمى‏شمارند.
حال كه مسلم شد نهى مزبور ارشادى بوده، بايد ظلم در آن چند جمله را هم طورى معنا كنيم، كه به نافرمانى و معصيت سر در نياورد، و آن اين است كه بگوئيم: مراد از آن، ظلم بنفس، و خود را گرفتار تعب و هلاكت كردن است، نه ظلم بحقوق خدا، كه در باب مسئله ربوبيت و عبوديت، از منافيات شمرده ميشود، و اين خيلى روشن است.
دليل دوم مسئله توبه آدم است، چون توبه بمعناى رجوع، و برگشتن بنده بخداست، كه اگر از ناحيه خدا قبول شود، گناه بكلى محو و نابود مى‏گردد، و گناه كار تائب، مثل كسى ميشود كه اصلا گناهى نكرده، و با چنين كسى معامله بنده مطيع و منقاد را مى‏كنند، و در خصوص مورد عملى كه كرده، معامله امتثال و انقياد را مينمايند.
و اگر نهى از خوردن درخت نهى مولوى بود، و توبه آدم هم توبه از گناه عبودى، و رجوع از مخالفت نهى مولوى مولى بود، بايد بعد از توبه دوباره به بهشت برمى‏گشت، چون توبه مخالفت او را از بين برده بود، زيرا صريح قرآن است كه خدا توبه آدم را پذيرفت، و حال آنكه مى‏بينيم بعد از توبه هم در زمين باقى ماند، و به بهشتش برنگرداندند.
از اينجا معلوم ميشود كه بيرون شدن از بهشت، بدنبال خوردن از درخت، يك اثر ضرورى، و خاصيت تكوينى آن خوردن بوده، عينا مانند مردن بدنبال زهر خوردن، و سوختن بدنبال در آتش افتادن، هم چنان كه در همه موارد تكليف ارشادى، اثر، اثر تكوينى است، نه اثر مولوى، مثلا مجازات، در مورد تكليف مولوى است، مانند سوختن در آتش دوزخ، در برابر ترك نماز، و استحقاق مذمت، و دورى از خدا در برابر مخالفت‏هاى عمومى، و اجتماعى.
****************
ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 209

[="Tahoma"]سوم اينكه در آن روز كه اين مخالفت سر زد، اصلا دينى تشريع نشده بود، و بعد از هبوط آدم دين خدا نازل شد، بشهادت اينكه در آيات همين داستان فرمود: (همگى از بهشت هبوط كنيد، و فرود شويد، پس هر گاه از ناحيه من دينى، و هدايتى برايتان آمد، هر كس هدايتم را پيروى كند، ترسى بر آنان نيست، و دچار اندوهى نيز نميشوند، و كسانى كه پيروى آن نكنند، و كفر ورزيده، آيات ما را تكذيب نمايند، آنان اصحاب آتش، و در آن جاودانه‏اند) الخ.
اين دو آيه كلامى است كه تمامى تشريع‏ها و قوانينى را كه خداى تعالى در دنيا از طريق ملائكه، و كتابهاى آسمانى، و انبيايش مى‏فرستد، شامل است، و خلاصه اين آيه اولين تشريع و قانونى را كه خداى تعالى در دنياى آدم، و براى بشر مقرر كرده، حكايت مى‏كند، و بطورى كه خدا حكايت كرده، اين قضيه بعد از امر دومى هبوط واقع شده، و واضح است كه امر به هبوط، امرى تكوينى، و بعد از زندگى آدم در بهشت، و ارتكاب آن مخالفت بوده، پس معلوم شد كه در آن روز، و در حين مخالفت آن دستور، و خوردن از درخت، هيچ دينى تشريع نشده بود، و هيچ تكليف مولوى و خطابى مولوى از خداى تعالى صادر نشده بود.
[معنى ظلم و عصيان و غوايت آدم‏]
حال اگر بگويى: وقتى نهى خدا نهى ارشادى باشد، و نه نهى مولوى، ديگر چه معنا دارد كه خدا عمل آدم را ظلم و عصيان و غوايت بخواند؟
در جواب مى‏گوييم: اما ظلم بودن عمل آدم، كه در گذشته در باره‏اش سخن رفت، و گفتيم:
معنايش ظلم بنفس خود بوده، و اما كلمه عصيان، در لغت بمعناى تحت تاثير قرار نگرفتن، و يا به سختى قرار گرفتن است، مثلا وقتى گفته ميشود: (كسرته فانكسر، و كسرته فعصى) معنايش اين است كه من آن چيز را شكستم، و آن شكست، و من آن را شكستم، ولى نشكست، يعنى از عمل من متاثر نشد، پس عصيان بمعناى متاثر نشدن است، و عصيان امر و نهى هم بهمين معنا است، و اين هم در مخالفت تكاليف مولوى صادق است، و هم در مورد خطابهاى ارشادى.
چيزى كه هست، در عصر ما و در عرف ما مسلمانان، اين كلمه تنها متعين در معناى مخالفت اوامر مولوى، از قبيل (نماز بخوان، و روزه بگير، و حج بجاى آر) و نيز مخالفت نواهى مولوى، مانند (شراب مخور، و زنا مكن)، و امثال آن شده است، پس تعيين كلمه مورد بحث در معناى نامبرده، تعيين لغوى نيست، بلكه يا شرعى است، و يا تعيين در عرف متدينين است، و اين جور تعين، ضررى بعموميت معنا، از نظر لغت و عرف عام و جهانى نمى‏زند، (دقت بفرمائيد).
و اما كلمه غوايت؟ اين كلمه بمعناى اين است كه كسى قدرت بر حفظ مقصد خود، و تدبير نفس خود، در زندگيش نداشته باشد، و نتواند خود را با هدفش، آن طور كه مناسب با هدف و سازگار با آن باشد، وفق دهد.
و معلوم است كه اين معنا در موارد مختلف اختلاف پيدا مى‏كند، در مورد ارشاد، معنايى بخود مى‏گيرد، و در مورد مولويت معنايى ديگر.
#############
ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 210

از جناب رحیق مختوم تشکر می کنم که بحث علامه طباطبایی قدس سره را در این جا مطرح کردن دوست بزرگوار اگه زحمت بکشن و تمام بحث ایشون ( البته اگه چیزی باقی مانده ) را این جا درج کنن ممنون می شم که این دوستمون بیاید دقیقا مطرح کنه واقعا اشکالات ذهنی ایشون کجاست . ( شماره گذاری کن دوست عزیز راحت بشه جواب داد . )

یونس بن عبد الرحمن;298727 نوشت:
نیز سلام بر شما .

1-ببین دوست من اگه واقعا بخوای برات روشن بشه که حضرت آدم علیه السلام معصیتی نکرده هیچ گونه معصیتی پس با من راه بیا یه جای مورد نظرت می رسونمت یقین بدون .

2-عزیز شما نه از لغت عربی سر در میارید فکر می کنی عربی مثل فارسی ما است نه خیر چنین نیست .ما در زبان فارسی ظلم و معصیت و .... در یک معنا در ذهن ما هست ولی در عربی اصلا اصلا چنین نیست .توبه در فارسی یه معنی داره ولی در عربی معانی گوناگون داره متوجه شدی عزیز من و تسلط بر زبان عرب در تخصص شما نیست حداقل باید یکی کمکت کنه .

3-الان من برات یه مثال کوچک می زنم مساله واضح بشه .
کسی عصیان کنه مستحق عذابه ( معنایی که در ذهنته و فکر می کنی در عربی نیز چنینه ) حالا به این آیه شریفه دقت کن :

طه : 121 فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏
طه : 122 ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏

به این آیه شریفه نیز خوب دقت کن :
فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبيلاً .المزمل : 16
در آیه دوم می فرماید : فرعون از امر رسول عصیان کرد زدیم پدرشو در آوردیم .

4-ولی در آیه فوق می گه عصیان از آدم أبو البشر سر زد آما خداوند آن را به مقام نبوت برگزید حتی کوچکترین عقابی نکرد .

خب برات روشن شد فکر می کنم که عصیان حتما و قطعا باید تفاوت داشته باشد . لذا خدواند قبل از این فرمود :

وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فيهِ مِنَ الْوَعيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً . طه : 113

فکر نکن با معانی ناقص فارسی که در ذهن ما است بخوای آیات را بفهمی .

خب من به شما گفتم بحث علامه طباطبایی در المیزان ذیل این قضیه را خوب بخون . بعدا بیا این جا اشکالاتتو شماره گذاری کن 1 2 3 4 و ... إلی آخر تا جواب ان شاء الله واضح بهت بدم ببینی در نهایت عصیانی از حضرت آدم علیه السلام و همچنین باقی انبیاء سر نزده است .

پس خیلی تعجب نکن دوست عزیز علاقه داشتی باشی مساله برات روشن بشه میشه .

سلام خدا بر شما
به ترتیب شماره گذاری کردم تا متوجه بشید کجا جوابتون رو دادم.
واقعا ممنونم هم از شما هم از کارشناسان وقت میذارید و دلسوزید و راهنمایی میکنید.
1-بله من می خوام برام روشن شه مسئله و چشم با شما می آیم ببینم به یقین میرسم که معصیت نکرده اند یا خیر.
2-واقعیت این هست که شما که مرا نمی شناسید که هستم پس چطور با یقین میگوید از لغت عربی سر در نمیاورم و فکر می کنم عربی مثل فارسی است ؟
شما از کجا میدونید من چند تفسیر در خانه دارم و مطالعه میکنم. یا اینکه انواع فرهنگ لغت فارسی و عربی را دارم یا نه.
و هم اینکه حداقل در این زمینه و آیات حضرت آدم ع دانش عربی نسبت به آیات و کلمات دارم یا خیر ؟
(لطفا تقاضا می کنم که پاسخ این ها را ندید که بحث به انحراف برود و سعی در اثبات معنی کلمات و لغات عربی داشته باشید که بنده اشتباه معنی کرده ام .
3-دوست عزیز من مثل اینکه الطفات ندارید به گفته های من و قران :
بحث دقیقا همین هست :
که این پیامبران ذکر شده در قران که گناه می کنند و یا ظلم می کنند , سریعا متوجه شده و توبه می کنند و بر روی عقیده ی گناه و ظلم دیگه نمی مونند و اعتراف می کنند.
این آیه رو ذکر کردید اما انگار یادتون رفت بگید نقشش چی هست :
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏
دقیقا بحث همین هست که اینها سریعا متوجه می شوند و بر میگرند به راه درست.
خیلی جالب هست اگر وقت کنم داستان حضرت آدم ع و ابلیس و تو سوره اعراف با توضیح بذارم:
دقیقا مثل هم هست ماجرا(قسمتهایی) :
ببینید بعد از خطا و نافرمانی ابلیس خدا چه گفت و ابلیس چه گفت :
خدا به ابلیس گفت : چرا سجده نکردی ؟
ابلیس غیر مستقیم گفت : خدایا تو (نعوذبلله) نفهم هستی .
یعنی چی ؟
یعنی خدایا من بهتر از آدم هستم من از آتشم اون از خاک.
تو متوجه نیستی تو نتونستی درست تشخیص بدی کی بهتره - تو نفهمیدی من بهتر هستم یا ادم بهتر هست.
تو نفهمیدی اگر قرار باشه بین آتش و خاک به یکی سجده بشه اون اتش هست.
خدایا در این زمینه من از تو دانا ترم.
دوستان من حرفه اضافه ای زدم ؟؟؟؟؟؟ یا وافعا ابلیس غیر مستقیم همین ها رو گفت هرچند که حرف دهنش رو نفهمه ولی منظور همین بود.
بعد خدا گفت فرود آ و تو رانده شده ای و لعنت من تا یوم الدین بر تو هست.
__________
اما ببینید بعد از خطا و نافرمانی آدم , خدا چه گفت و آدم چه گفت :
خدا فرمود : مگر نگفتم نزدیک این درخت نشید ؟ مگر نگفتم ابلیس دشمن آشکارتون هست؟
آدم پاسخ داد :
پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.(خدایا غلط کردیم (والسلام))

دوست عزیز من متوجه اصل ماجرا شدی ؟
آدم گفت اشتباه کردم
ابلیس گفت خدایا تو نفهمیدی

حال متوجه شدید قضیه چیست.
دوست عزیز من , من که یک دفعه از خواب بلند نشدم بگم آدم و دیگران پیامبران معصیت کردند. به لطف خدا قران خوندم عقل رو به کار انداختم.تفسیر خوندم پای منبر نشستم.تجزیه و تحلیل کردم. کتاب خوندم.
خیلی باید قوی تر وارد بحث بشیم.
پس دلیل اینکه آدم ع پیامبر شد و رستگار همین بود که توبه کرد توبه ی واقعی و خداوند گناهش رو تبدیل به حسنه کرد و گذشته ی آدم پاک شد.
فرقش با فرعون این است.
فرعون گفت : انا ربکم الاعلی
_________
دوست من واقعا خوش حال می شم باز ادامه بدیم. بدون تعصب. ببین تو فکر این نباش که من رو هدایت کنی تو فکر این باش که حقیقت رو با منطق و سند و عقل و تزیه و تحلیل بگی تا من اونو ببینم و هدایت بشم.

با سپاس واقعا دوست عزیز

بسیار عالی شد دوست عزیز .

واقعیتش دوست عزیز من مناظر قوی و چیره دستی هستم ( تعریف از خود هم نیست یه وقتی این فکر نکنی وظیفه ست ) از این لحاظ برام مهمه طرفمو بشناسم که می خواد واقعیت را بدونه یا می خواد حرف خودشو به کرسی بنشونه خب طرز بحث هم متفاوت خواهد . ضمن این که من تو بحث هدفهم شخص طرف نیست بکله خواننده است که متوجه مطلب بشه دوست بزرگوار .

این که تفاسیر دارید و غیره - خیلی عالیه - بزارید کنار در رابطه با دانش عربی هم بعدا روشن می شه خود مفسرین هم توش می لنگن ( بگذریم فعلا مهم نیست .)

لغات و مفردات قرآن یکی از ارکان بحث هستن و این مساله واضح و کاملا عقلی است و تمام ملل و نحلل بر این اتفاق دارند بنابر این باید دید عرب به چه معنا این مفردات را به کار می بره و فرهنگ خاص قرآن در استعمال این مفردات و لغات چیست .؟

ولی باز هم گفتم کلام علامه قدس سره رو بخون ظاهرا نخوندی چون اگر خوندی قطعا می رفتی طرفش می گفتی فلان جا و فلان جا چیه یا اشکال وارد می کردی حداقلش .

به هر حال همینش هم خیلی خوبه .

چشم من وارد بحث می شم و اصولا برای اثبات عصمت أنبیاء علیهم السلام باید از آدم أبو البشر علیه السلام شروع کرد .

از همراهیت ممنون و سپاسگذارم .

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

پس ازعرض سلام و عرض ادب..

baghiatollah;298660 نوشت:
سلام به شما
ممنون از توضیحات و نصایح و خیرخواهی تون...

و متقابلا سلام ومتقابلا من نيز ممنون ازحس كنجكاويتان..

baghiatollah;298660 نوشت:
گرچه شاید نوشته های من طولانی باشد اما اگر نخوانید توصیه میکنم بخوانید خوب است.

اگرنميخواستم مجددا بازگردم يا مطالب را مرور ننمايم كه مطلب نميزدم و البته فكرميكنم اين وظيفه هر نويسنده ياانساني ست كه اگر متني ميگذارد يا نظري ميدهد يا پاسخي و يا .. بايد بازگردد تا پاسخ خود رادريافت نموده يا بحث و گفتمان خود را تا انتهاي آن و مودبانه دنبال نمايد مگرآنكه در متن اينرا اضافه نمايد كه بنابدلايلي وازجمله كارومشغله هاي اداري وزندگي .. تا چند روز بازنخواهد گشت تا طرف گفتگويش غيبت او را دال بر ناداني يا بي فرهنگي ايشان نگذارد ..

baghiatollah;298660 نوشت:
اگر لینکی و تاپیکی هست که دقیقا مرتبط با بحث هست و به این سوالات من پاسخ میدهد لینک دهید.

اين لينك موجود است و هم اكنون نيز در حال كار بر روي آن ميباشم ولي ترجيح ميدهم تا كمي بيشتر در گوگل و جاهاي مختلف همين سايت و سايتهاي ديگر تحقيق و جستجو نموه تا نقاط ضعفم را برطرف نموده تا انشاا...با علم بيشتري آنرا ادامه دهم چون موضوع بر سر خلق يك فرضيه جديد ميباشد دررابطه با چگونگي خلقت موجودات زميني {وفقط زميني} و مهمتر اينكه اولين انسانهاي خلق شده داراي چه نوع رنگ پوستي بودند و اتفاقا درهمين تحقيقات بود كه من نتوانستم داستان آدم و حوا را بعنوان يك اتفاق واقعي باورنمايم چون ..؟؟

baghiatollah;298660 نوشت:
در غیر این صورت به دلیل اینکه من در این زمینه مطالعه زیاد کردم دیگر سخنان تکراری برایم سودی ندارد

البته ؟؟
1 ابتدا بايد بگويم خوش يه سعادتان كه حداقل مطالعات فراواني نسبت به حقير انجام داده ايد كه اين جاي بسي خوشوقتي ست كه افكارانسان كارگري چون من با انديشه هاي والا و محترم انسان فهيمي چون شما رودر ميشود ..
2 و مهمتر اينكه خودم متوجه نشدم كدام قسمت از سخنانم تكراري ست ولي و ازطرفي احتمال ميدهم كه شما نيز چيزي را بي دليل نميگوييد ازاينرو منظورتان هرچه بوده باشد حق رابشما داده وعذرخواهي مينمايم ..

baghiatollah;298660 نوشت:
من مطالب مربوط به عصمت پیامبران و ترک اولی و انواع گناه و انواع دستور خداوند و مطالب اینچنینی را خواندم اما واقعا قانع کننده برایم نبود.

[="red"]من در حال تحقیق در این مسئله و کلا عصمت مطلق هستم. لطفا مرا یاری بفرمایید با پاسخ های درست و واضح و دونه دونه اگر ممکن باشد فعلا در زمینه حضرت آدم علیه اسلام.(و لطفا بدون تعصب)[/]

متاسفانه من بعد از ارسال موضوع بود كه تازه متوجه شدم يك قسمت مهم كه در واقع قسمت انتهايي آن هم بود جا گذاشته شده و آمدم كه متن چاپ شده را ويرايش نمايم كه ..؟؟
كه متاسفانه برقها رفتند و ارتباط من نيز با دنياي اينترنت و اين سايت محترم قطع گرديد و بايد بگويم كه متاسفانه اين اتفاق در چندين موضوع يا تاپيك براي من رخ داده كه درنهايت هم موفق به پيداكردن دوباره آنها نيز نشدم كه بعدها حتي فراموششان هم نمودم و درنتيجه متنهاي ارسالي ام با ايراد و مشكلات مادي و معنوي متعدد بيادگار ماندند كه اين مورد درروزهاي نخست و براي نظرات ارسالي بوقوع ميپيوست كه جا دارد تا در همين لحظه و بهمين بهانه و درهمين جا از همه مسئولين محترم اين سايت و عزيزان ديگر كه متنهاي تهي ازعلم و ادب حقيرباعث رنجش آنان گرديده عذرخواهي رسمي نموده و ازاين بزرگواران تقاضاي بخشش يك هموطن كارگر خود را نمايم كه جهل و ناداني بيش از هر دليل و بهانه اي باعث رنجش احتماليه هموطنان و همزبانان ديگرش شده كه براي جبران نيز مدتي ست دارم سعي مينمايم تاهمه آنچه كه ذخايرعلمي چندين و چندساله هرچند نامقدار ذهنم بشمار ميايند را درهمان تاپيك منعكس نمايم كه اميدوارم ازطرف يك هموطن كارگر و كمسواد بتوانند بهره هاي فراوان به همه خوانندگان فرهيخته اش برسانند..انشاا... {{و تنها يك زلزله و ..؟؟ و بعد مرگ و نابودي و نبودن براي جبران همه بدي ها و دل شكستنها و اي كاش مسئولين محترم اين سايت علمي،اعتقادي كه بدليل افزايش سطح سواد خود حقير بطورچشمگير براي شخص خود من بسيارهم مقدس گرديده ، يك متن يا موضوع يا تاپيك جديد با عنوان [="red"]جبران بدي هايم[/] يا [="red"]از چه كسي معذرت يا حلاليت ميطلبيد[/] و يا هرعنوان خوب ديگر كه معناي كلام رابرساند راه اندازي مينمودند تا هركاربر و كارشناس و استادي كه درگذشته و بدليل ناراحتي يا عصبانيت يا غرور و ناواردي يا جهل و ناداني و يا هردليل ديگري،حرفي يا سخني زده و يا نظري ارائه نموده كه احتمال ميدهد باعث رنجش شخص يا اشخاص ديگري از هموطنان و هم مذهبان و همزبانان و همنوعانش گرديده ، ميتوانست به آن مراجعه نموده و در ملاعام و در حضور همگان از شكسته دل خود دلجويي و در واقع حلاليت ميطلبيد نه .. كه در واقع گدايي مينمود كه اوج تمدن يك ايراني و يك شيعه و يك انسان بگمانم همينجا آشكارميگردد كه فقط يك زلزله در نيمه شب و ..؟؟ و ديگر هيچ ..}}
{{والبته اگرچنين تاپيكي فعلا موجود نميباشد}

از اينرو درهمين ارسال جديد متن جا افتاده را تاجاييكه درخاطرم مانده باشد منعكس خواهم نمود..

1 ما يا بايد داستان آدم و حوا را و آنهم با تمام وقايع تعريف شده قرآني اش ، تمام و كمال بپذيريم ..
2 يا بايد آنرا بعنوان يك حقيقت ، تمام و كمال رد نماييم ..

درصورت پذيرش پيشنهاد شماره 1 ..
1 انگار داريم اولين پيامبر بودن شخصيتي بنام حضرت آدم را نيز ميپذيريم .. و در صورتيكه پيامبربودن اين شخص خيالي را بپذيريم ..
2 انگار داريم گناهكار بودن يك پيامبر بزرگ و الهي را نيز مطرح نموده وميپذيريم .. و درصورتيكه گناهكار بودن يك پيام آورالهي را مطرح نماييم يا بپذيريم ..
3 هيچ راه چاره اي نخواهد ماند كه درنهايت مجبور خواهيم شد معصيت پيامبران را نيز بپذيريم {البته اگرنخواهيم با يك لجبازي پر ضرر و درواقع با انكاريك حقيقت پيش روي ديدگان همه .. بقيه حقايق را نيز ازبين برده تا سوال كننده همه واقعيتها را نيز منكر شده و نپذيرد و حتي سوالش را اينجا مطرح ننمايد كه ديگر اعتمادي برايش نخواهدماند كه سوالي مطرح نمايد چون خود بخوبي دريافته كه پاسخ چه خواهد بود و بلكه تا چه مقدار از عقل و منطق بدور خواهدبود..}

و در صورت رد نمودن اين داستان ، دو گروه يا دو دسته بوجود خواهند آمد ..
1 گروهي كه مدافعان بي گناهي پيامبران خواهندماند و حتي خواهندشد ..
2 و گروهي كه بازهم بي گناهي پيامبران را نخواهند پذيرفت {البته دراين بين تعداد گروه اول بسيار زيادتر از تعداد گروه دوم خواهد شد ..}

{{اما اگر روزي و روزگاري و توسط علوم پيچيده كشف گرديد كه پيامبران نيز خالي از گناه نبوده و بلكه خود نيزمرتكب گناه شده اند .. بد نيست اين پاسخ و البته بعد از پاسخهاي قاطع ديگربه اين مدعيان محترم داده شود تا هلهله برپا ننمايند كه اين چه ديني ست يا اينها چه ادياني اند كه پيامبرانشان نيز خود گناهكاربودند و .. و پاسخ .. 1 آيا يك دبير زبان و ادبيات عرب كه فقط زبان و ادبيات عربي را بلد است ميشود فرستاد سركلاس ادبيات فارسي يا انگليسي يا فرانسه و يا دبيرفيزيك را سركلاس شيمي و شيمي را سركلاس موسيقي و .. و اگرخير .. بهمين دليل نيز خداوند ما خداوندي اهل علم و منطق و بسيار باهوش و با محبت بوده كه نخواسته تا با انتخاب پيامبراني از جنس ديگر مانند فرشتگان و يا هر موجود ديگري كه با واژه گناه بيگانه بودند و بلكه اصلا نميدانستند كه گناه چيست و ميل به گناه يعني چي ، موجب بدبختي روزافزون انسان يا بندگان خود گردد و بلكه اين خدا و خالق بسيار عالم و دانشمند و بلكه محقق و متفكر و عالم و دانشمند با انتخاب انسان براي هدايت انسان اين امتياز را به انسانها و بندگان خوب خود عطا نمود تا پيامبرانشان با ميل به گناه و حتي ارتكاب گناه بتوانند درك نمايند كه گناه چيست و هم اينكه پيامبران چه موجود خطاپذيري بنام انسان شده اند تا شايد بدرگاه خداوند هم براي بخشش گناهان خود {و يا لغزش بطرف گناهان} .. و هم براي بخشش گناهان پيروان خود از ته دل دعا نمايند چرا كه آنان اينك خوب فهميده اند كه گناه چيست و گناهكار كيست وحتي ايشان خوب درك نمودند كه ارتكاب گناه تا چه مقدار غيرقابل اجتناب بوده و خواهدبود و گناهكار نيز جز به موجود خطاپذيري بنام انسان بودن نبوده ونميباشد و اما ..؟؟
و اما گناه پيامبران كجا و گناه ساير انسانها كجا ؟؟
و حتي اين نيز بعنوان ختم كلام اضافه ميگردد كه به همه ملل دنيا اعلام نماييم كه اجداد ما ايرانيان با خلق ضرب المثل پر مغز و پر رمز و راز.. انسان جايزالخطاست
.. خيلي پيشتراز اينها اين علم نامكشوف را كشف نموده بودند كه پيامبران نيز معصون از گناه نبوده و نخواهند بود چرا كه آنان نيز جز به انسان ، موجود و مخلوق ديگري نبودند و اما ..؟؟
و اما گناه آنان كجا و گناه ساير انسانها كجا ..؟؟}}

باسپاس..[/]

پیشاپیش از رک گویی و بدون تعارف صحبت کردنم عذر میخوام.
اینجور که دوستانمون میفرمایند تمام مبحث بر سر این هست که هر نافرمانی از دستور خدا گناه محسوب نمیشه و سعی دارند اینجور حضرت آدم رو تبرئه کنند. من تصور میکنم منظور دوستمون آقای Baghiatollah اصل نافرمانی هست. این که شما اسمش رو معصیت بذارید یا نه یا اینکه عقاب براش قائل باشید یا نه فعلا مطرح نیست.
معمولا دوستان پاسخگو به بازی با الفاظ علاقه زیادی دارند. خب حضرت آدم از فرمان خدا سرپیچی کرد چیز مشخصی هست و توجیهاتی که میاد تموما بازی با الفاظه.میفرمایند نمیدونسته اون طرف شیطان بوده یا نه.بر فرض که نمیدونسته اما خدا مگه دستور نداده نخور؟ از خدا خیرخواه تر؟.........بگذریم.
بهتره بر روی این بحث کنید که این نافرمانی گناه محسوب میشده یا نه.
جناب آقای عبدالرحمن لطفا شما که میتونید یک تفسیر بنویسید ما با کاربرد الفاظ عربی در زمان پیامبر و ترجمه آیات آشنا بشیم . شما فقط میفرمایید برو مطالعه کن.جواب ما هم به شما. خودت برو مطالعه کن:ok:
شما اینجا جواب بدید اگر اطلاعاتی دارید و لطفا سوال کننده رو ارجاع ندید به جاهای دیگه.
فرمودین
(این که تفاسیر دارید و غیره - خیلی عالیه - بزارید کنار در رابطه با دانش عربی هم بعدا روشن می شه خود مفسرین هم توش می لنگن ( بگذریم فعلا مهم نیست .))
همینجوری سرسری بگذریم مهم نیست؟!!!!!!!!!اتفاقا خیلی مهمه. شما که عالمی بفرما!!!!!بگو ما هم بدونیم!!!!!یک جوری میگید عربی که انگار عربی رو خدا خلق کرده!!!!!نه خیر جانم.ادعایی که هست میگن عربی موجز هست و مختصره. حالا هرجور هست این نیست که عربها یکجور حرف بزنند که فارسها حتی نتونن توضیحش بدن!!!! یکجور حرف میزنید آدم داغ میکنه. بیشتر دقت کنید.معذرت ,اما باید اینا رو میگفتم

سلام جناب ناشناخته حال حضرتعالی خوبه .

بزرگوار خودت ناراحت نکن از این که پیشنهاد دادی تفسیر بنویسم خب می نویسم نیازی نیست شما بگید ولی با این حال چشم .

نکته ایی که باید اشاره کنم دوست من , فرمودید کارشناسا بیشتر با الفاظ بازی می کنن خود این نشون از این داره هنوز به معانی مفردات لغت عربی پی نبردید .

خب حالا چیز بالاتر بهت بگم : مفردات و الفاظ لغت عرب پله ایی برای شما تا به فرهنگ استعمالی خاص قرآن برسی .

دوست عزیز بحث لغت عربی بحث جدایی ست جاش این جا نیست .

این سوال

نقل قول:
بهتره بر روی این بحث کنید که این نافرمانی گناه محسوب میشده یا نه.
شما این جور مطرح می کردی بهتر بود

این نافرمانی که از روی اختیار از حضرت صادر شد منافی با عصمت است یا خیر ؟

اشتباه دوستان اینه عصی را به معنای فارسیش در نظر می گیرن بعد بحث می کنن مثلا این نافرمانی گناه بود یا خیر .؟ چرا اصرار دارم کلام علامه طباطبایی را دقت کنید چون به این معانی اشاره کرده .

البته برای روشن شدن بحث عصمت یه نکته بسیار مهمی باید دوستان در نظر داشته باشند و آن این که بحث عدم عصمت انبیاء بعد از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله پیش آمد باید دنبال علتش باشید که خیلی مسائل برای حضرات حل می شه ( چون جزء بحث نیست فقط خواستم اشاره کنم . )

به هر حال وارد بحث که شدم با دوستان به یه جایی می رسیم ان شاء الله .

baghiatollah;298452 نوشت:
من می خوام علم و دانشم رو دقیق بالا ببرم نمی خوام علم دروغ یاد بگیرم .

برای متوجه شدن درست یا غلط بودن حرف استاد خیلی منابع علمی دیگه ای وجود داره! استادی که میاد تو دانشگاه تدریس میکنه کاشف علم جدید نیست !چیزی رو که یکی دیگه قبلا کشف کرده و سندش هم همه جا هست تدریس میکنه!بنا بر این نیازی به اعتماد نیست.
شما وضعیت دانشمندان پیشین رو نگاه کن که با چه مصیبتی کشفیاتشون رو به مردم و حاکمان زمانشون میقبولوندن!!!

baghiatollah;298739 نوشت:
دوست من واقعا خوش حال می شم باز ادامه بدیم. بدون تعصب. ببین تو فکر این نباش که من رو هدایت کنی تو فکر این باش که حقیقت رو با منطق و سند و عقل و تزیه و تحلیل بگی تا من اونو ببینم و هدایت بشم.

یعنی شما با این همه دلایل و مستندات از پیامبران و ائمه هدایت نشدید و میخواید با حرفای دوستان هدایت بشید؟؟؟؟

baghiatollah;297174 نوشت:
شما بفرمایی : دروغ بستن به خدا - سوء ظن به خدا - دوستی با دشمن خود و خدا - اطاعت از دشمن خدا ( شیطان) , این کارهایی که حضرت آدم مرتکب شد اسمش چی هست ؟ این ها حلال هست ؟ یا مکروه هست ؟ یا ترک اولی است ؟ یا حرام هست؟

سلام
ما یک عصیان لغوی داریم به معنای سرکشی و یک عصیان اصطلاحی داریم که مصادیقش و حد و حدودش را دین خدا تعیین می کند . بر مبنای اصطلاح لغوی حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد قرآن هم بر این مبنا می فرماید :
و عصی آدم ربه فغوی (طه 121) و آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد
اما به اصطلاح شرعی از آدم ع معصیتی سر نزد چون آدم ع بر اساس خطاب شرعی مکلف نشده بود تا معصیتی از او سر بزند مثل کودک نابالغ که اساسا مورد خطاب شرع مقدس نیست حتی اگر گناهی بکند
اما شایسته است از مقام آدم ع بعنوان ولی و پیامبر الهی بیشتر دفاع کنیم لذا می گوییم :
در کلمات اهل معرفت این جمله زیاد است که : حسنات الابرار سیئات المقربین نیکی های خوبان گناهان مقربین محسوب می شود یعنی کاری که برای افراد خیلی خوب یک حسنه محسوب می شود برای مقرب درگاه الهی گناه است .
بعد از این مقدمه عرض می شود که فعل حضرت آدم ع ذاتا یک فعل ممنوعی نبوده است بلکه لایق مقام ایشان نبوده است . البته این معنا وقتی دانسته می شود که بیان نمادین قرآن کریم در مورد جریان خوردن شجره ممنوعه رمزگشایی شود و معلوم گردد که این کار واقعا چه بوده است .
آنچه از گفتار برخی اهل معرفت دانسته می شود قضیه خوردن از شجره ایجاد رابطه جنسی منجر به تولد فرزند بوده است . اگر این بیان را بر داستان تطبیق فرمایید مساله حل است .
والله الموفق

baghiatollah;298434 نوشت:
هرچند قران بگه گناه کردند و اگر قران گفت گناه می کنند طبق اون نتیجه ی شما منظورش چیزه دیگه ای هست نه گناه ولو اینکه خدا بگه.

قرآن کجا گفته انبیاءگناه کردند؟عصمت انبیاءفقط با دلیل عقلی نیست بلکه دلایل قرآنی واحادیث نیز این مطلب را تایید می کند.چنان که خداوند در آیه59سوره نساءمی فرماید:اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم،از خدا ورسول خدا واولی الامر اطاعت کنید.
می بینید که این اطاعت مطلق است وننفرموده زمانی که درست عمل می کنند وگناه انجام نمی دهند از انها اطاعت کنید.پس مشخص می شود کار آنها همیشه درست است وگناه انجام نمی دهند لذا در غیر این صورت العیاذبالله خداوند می فرماید در گناه کردن نیز از آنها اطاعت کنید در حالی که خداوند حکیم است واز ساحت او به دور است که بفرماید در کار اشتباه از دیگران اطاعت کنید واین نقض غرض خواهد بود چرا که وجود پیامبران رای حرکت در مسر صحیح والهی است نه معصیت وگناه.
baghiatollah;298434 نوشت:
بفرمایید که اگر قرار باشد خدا پشت سر پیامبر باشد و ناظر کارهای و افعال و سخنان پیامبر باشد و پیامبر سخنی طبق قران از خودش نگوید و فقط وحی بگوید دیگر چه لزومی دارد بگویید باید مطلق پیامبر ص معصوم باشد.

اعمال این پیامبر باید طبق گفتارش باشد یانه؟چون خداوند متعال در سوره صف مومنان را عتاب می کند که چرا آنچه را عمل نمی کنید می گویید؟لم تقولون ما لا تفعلون(صف/2)
حال چطور می شود پیامبر خدا به مردم بگوید:گناه نکنید وخود گناه کند!
baghiatollah;298452 نوشت:
-احتمال هست اما قطعی نیست.باید سخنان او را گوش داد و دلیل و سند و مدرک خواست.

اذا جاءالاحتمال بطل الاستدلال،زمانی که احتمال آمد استدلال باطل است.استدلال باید آنچنان قوی ومحکم باشد که رخنه پذیر نباشد وهمین قبول احتمال در بطلان استدلال شما کافی است.
baghiatollah;298434 نوشت:
شما می فرمایید اگر من کسی را بیاورم از شهری دیگر که کسی ندیده گناه کرده بعد بگه بهم وحی نازل میشه مسئله حل هست ؟ در این شخص احتمال دروغ نیست ؟
2-پس فلسفه ی معجزه چیست ؟ معجزه برای سرگرمی است یا برای اینکه مردم متوجه بشند این از طرف خداست.


مردم پیامبری را که در بین خود آنها زندگی کرده بود وهمه صداقت ودرستکاری اورا تایید می کرند قبول نداشته وبا او به مبارزه بر می خواستند،حال شما چطور می خواهید کسی را که عمری ندیده اند بلافاصله قبول کرده ومطیع او باشند.دوست عزیز سخن در پیامبر است نه نصب استاندار یا نماینده رئیس جمهور.
معجزه برای اثبات نبوت است،واینکه آنشخص از جانب خدا آمده است وپیامبر الگویی مجسم از بندگان صالح خدا در برابر مردم است واطاعت او بر آنها واجب لذا این شخص باید خود عامل به نیکی ها ومبرای از معاصی باشد.
baghiatollah;298434 نوشت:
پس آدم علیه السلام در اون باغ و لحظه با عمل خود نشان داد که :
1-ابلیس خیر خواه هست و نه دشمن.
2-از درخت بخوریم و نزدیک شیم فرشته یا جاودان میشویم و نه ظالم.
3-ابلیس راست می گوید و خدا دروغ.

قبلا گفتیم که ابلیس در قالب فرد خیر خواه آمد وآنها نمی دانستند ابلیس است ودشمن خدا که دارند اورا اطاعت می کنند.وبه دلایلی که خود نیز گفتید وقرآن اشاره می کند آنها گول خوردند.ودر مقام مقایسه خداوند با ابلیس نبودند تا حرف ابلیس را بر خواسته خداوند ترجیح دهند.وآنچنان که قبلا نیز مشخص شد امر خداوند مولوی نبوده تا با انجام آن حرام مرتکب شده باشندبلکه مقامی را که در آن قرار داشتند ازدست دادند.وهر ظلم در اینجا به معنای لغوی به کار رفته است که شامل ترک اولی نیز می شود.چون در مفردات راغب ظلم را چنین معنی کرده است:قراردادن چیزی در غیر محل مختص به خود،وهرگونه تجاوز وتعدی،در اینجا هم حضرت آدم نباید از آن درخت می خورد که خورد واین نوعی تعدی وتجاوز است.ونسبت به حضرت آدم همان ترک اولی است.
baghiatollah;298434 نوشت:
-سرپیچی از دستور خدا = حرام
2-سوء ظن و به این نتیجه رسیدن و با عمل ثابت کردن که خدا دروغ می گوید = حرام
3-اطاعت از حرف دشمن و پیروی از گفته ی او که مخالف گفته ی خداست = حرام
4-خیرخواه دانستن دشمنی که خدا گفته دشمن است = حرام

سوءظن این که به کسی گمان بد داشته باشید.وقتی امر خداوند مولوی نیست وارشاد به بهترین حالت است وانسان در اثر وسوسه گمان می کند این کار موجب جاودانگی او می شود با توجه به این که قسم خوردن شیطان در این وسوسه تاثیر گذار بوده،چطور شخصی ک به خاطر احترام نام خداوند واینکه گمان می کند کسی قسم دروغ نمی خورد مرتکب این کار می شود گمان بد به خدا داشته باشد.
شیطان اعلام نکرد که من در مقابل حرف خدا چنین دیدگاهی دارم بلکه با قسم خوردن به نام همان خداوند آنها را فریفت.
baghiatollah;298434 نوشت:
اصلا اهمیتی ندارد که آدم ع شناخت یا نشناخت. وقتی کسی می آید و دقیقا مخالف گفته های خدا با تو صحبت می کند کافی نیست که پی ببری این دروغ می گوید و خیرخواه نیست ؟

وسوسه یعنی چه؟اگر اینهایی که می گوید پیش می آمد دیگر وسوسه نمی شد.توجه داشته باشیدکه نخوردن از آن درخت حرام نبود بلکه بهتر بود.

ناشناخته;298750 نوشت:
معمولا دوستان پاسخگو به بازی با الفاظ علاقه زیادی دارند. خب حضرت آدم از فرمان خدا سرپیچی کرد چیز مشخصی هست و توجیهاتی که میاد تموما بازی با الفاظه.میفرمایند نمیدونسته اون طرف شیطان بوده یا نه.بر فرض که نمیدونسته اما خدا مگه دستور نداده نخور؟ از خدا خیرخواه تر؟.........بگذریم.

با سلام وعرض ادب خدمت شما دوست گرامی
از شما که در ادامه از دیگران می خواهید برای سخنان خود دلیل بیاورند بعید است انهایی را هم که دلیل آورده اند محکوم به بازی با الفاظ وکلمات کنید.این کلمات من در آوردی نیست که بازی باشد بلکه منابع آنها ذکر شده است ودر اینجا هدف روشن شدن معارف دینی وشناخت دینی در فضایی صمیمی وآزاد است ومنظور مقابله ومناظره نیست وهمه دوستان نیز به این نکته باید توجه داشته باشند.
حال عرض بنده به شما بزرگوار این است که این بازی با کلمات را باید با دلیل رد کنید که واقعیت غیر از این است ،نه اینکه کلامی بگویید ورد شوید.
آنچه در اینجا مطرح می شود با توجه به منابع دینی اعم از لغت ،تفسیر،حدیث وبرداشت بزرگان وعلمای دین از این منابع است.
این مطلب را بارها دوستان مختلف گفته اند که آنجا محل تکلیف نبوده وثانیا امر الهی مولوی نبوده است که مخالفت با آن گناه محسوب شود.حال شما باید دلیل بیاورید که این مخالفت معصیت بوده وحضرت آدم کارش حرام بوده است نه اینکه چیزی را که جواب داده شده است دوباره تکرار کنید.

یونس بن عبد الرحمن;298757 نوشت:
البته برای روشن شدن بحث عصمت یه نکته بسیار مهمی باید دوستان در نظر داشته باشند و آن این که بحث عدم عصمت انبیاء بعد از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله پیش آمد باید دنبال علتش باشید که خیلی مسائل برای حضرات حل می شه ( چون جزء بحث نیست فقط خواستم اشاره کنم . )
حامد;298782 نوشت:
آنچه از گفتار برخی اهل معرفت دانسته می شود قضیه خوردن از شجره ایجاد رابطه جنسی منجر به تولد فرزند بوده است . اگر این بیان را بر داستان تطبیق فرمایید مساله حل است .

دوستان لطف کنند مطالبی را که بیان می کنند با منبع ومدرک بیان کنند.

ناشناخته;298750 نوشت:
پمن تصور میکنم منظور دوستمون آقای baghiatollah اصل نافرمانی هست. این که شما اسمش رو معصیت بذارید یا نه یا اینکه عقاب براش قائل باشید یا نه فعلا مطرح نیست.
خب حضرت آدم از فرمان خدا سرپیچی کرد چیز مشخصی هست و توجیهاتی که میاد تموما بازی با الفاظه.میفرمایند نمیدونسته اون طرف شیطان بوده یا نه.بر فرض که نمیدونسته اما خدا مگه دستور نداده نخور؟ از خدا خیرخواه تر؟.........بگذریم.
بهتره بر روی این بحث کنید که این نافرمانی گناه محسوب میشده یا نه.

سلام بر شما.

توبه حضرت ادم به دلیل عدم توجه به حضرت حق بود که منجر به خوردن ان میوه گردید نه اینکه توبه کند که چرا از ان میوه خورد تا از نعمات بهشت محروم گشته باشد،بلکه خوردن ان میوه انتزاع از عدم توجه و غفلت اوست در مقامش از حضرت حق ،بنابراین در اصل توبه از خوردن به توبه از خروج و نقص از مقامش می باشد نه ذاتی خوردن از میوه در حالی توبه به ذات خوردن میوه تعلق نمی گیرد،بلکه توبه به عدم اطاعت امر بر می گردد که منجر به نقص می شود....

و البته نقص و کمال نیز به امور ارشادی بر می گردد که اثار ان نیز وضعی است،مانند خوردن شراب و نقص کبد،........اثر خوردن ان میوه وضعی بود، که البته بالضروه ان نقایص را برای انها ایجاد کرد و همچنین اثار وضعی با توبه مرتفع نمی شوند همانطور که توبه از خمر کبد را سالم نمی کند...هر چند اثر تکوینی انرا که همان اثر گناه می باشد را مرتفع می کند....

یاحق

سلام به جناب رحیق مختوم :
توجه : دوستان من دونه دونه نوشته های شماها را می خوانم و پاسخ میدم. اگر قانع کننده بود که میگویم و تمام و اما نه ادامه میدهیم.
پس صبر بفرمایید به زودی پاسخ تک تک را میدهم.
و اما...
هر که تامل نکند در جواب -------- بیشتر آید سخنش نا صواب

ممنونم که این نوشته علامه طباطبایی که رحمت خدا بر ایشان باد را گذاشتید.
من خواندم و به ایمانم افزوده شد.
تقاضا دارم شما و دیگر دوستان و کارشناسان هم مطالب من را خوانده و بخوانید.

[="red"]و اما بر گردیم سر نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :
[/]

[مگر پيامبر هم گناه مى‏كند؟]
چيزى كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه خطيئه و گناه آدم، چه معنا دارد؟ مگر پيامبر هم گناه مى‏كند؟ در پاسخ از اين سؤال مى‏گوئيم، آنچه در بدو نظر از آيات ظاهر ميشود، اين است كه

آن جناب رسما گناه كرده، مانند جمله (فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ، زنهار از اين درخت نخوريد كه از ستمگران ميشويد)، و نيز جمله: (وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏، آدم پروردگار خود را نافرمانى كرد، و در نتيجه

گمراه شد)، و نيز مانند اعترافى كه خود آن جناب كرده، و قرآن آن را حكايت نموده فرموده: (رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا، وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا، وَ تَرْحَمْنا، لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ، پروردگارا بخود ستم كرديم، و اگر ما

را نيامرزى، و رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود)
اين آن مطلبى است كه از نظر خود اين ظواهر، و قطع نظر از رسيدگى به دقت همه آيات داستان، بنظر مى‏رسد.

[="blue"]پاسخ من:[/]

اول اینکه :ما به ظاهر آیه اکتفا نکردیم و دقیقا وارد باطن و فکر و تجریه و تحلیل و منطق و عقل و مقایسه با آیات دیگر قران در داستان ومعنای لغت شدیم.
دوم اینکه : اگر خدا به من می گوید : با زنان شوهر دار ازدواج نکن و حرام است - یعنی مثلا باطن این قضیه و منظور خدا این هست که من سوار هواپیما نشوم ؟ یعنی باطنش این است ؟ یا

اینکه بلاخره باید این دستور خدا ارتباطی با این عمل نهی گفته شده داشته باشد.
آیا میشود خدا به من چیزی و مطلبی را بگوید و من بفهمم دقیقا و من طبق گفته ی خدا به ان عمل کنم و بعد خدا بگوید منظورم مثلا از ظالم این بود که بهشتی می شوی و جز مقربین هستی ؟

اگر مخالف نکته دوم هستید فعلا همان نکته اول را در نظر بگیرید , مشکلی نیست ادامه میدهیم.

[="red"]ادامه نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :[/]

و اما اگر در همه آيات داستان تدبر كنيم، و نهى از خوردن درخت را مورد دقت قرار دهيم، يقين پيدا مى‏كنيم:
كه نهى نامبرده نهى مولوى نبوده، تا نافرمانيش معصيت خدا باشد، بلكه تنها راهنمايى و خير خواهى، و ارشاد بوده، و خداى تعالى خواسته است مصلحت نخوردن از درخت، و مفسده خوردن آن

را بيان كند، نه اينكه با اراده مولوى آدم را بعبث، وادار به نخوردن از آن كند.

[="blue"]پاسخ من :[/]

چقدر جالب واقعا, بسیار خوب , اگر شما ما را به یقین رساندید دیگر هیچ بحثی نیست و تمام.(آخر روی چه حسابی این را میگویید-در ادامه توضیح داده میشود).

من هم زمانی عقیده شما را داشتم و جالب این هست که بحث می کردم با دوستانم که آدم ع ترک اولی کرده بدون دلیل منطقی و یا از نظر من به ظاهر منطقی و فقط دلیلم این بود که انبیا گناه

نمیکنند.(به خاطر اینکه یک موجود این رو به من گفته و القا کرده بود) مثل زهری که در رگ وارد شود.
پس حتی اگر خدا هم بگوید گناه میکنند , من میگویم نمیشود و نمیکنند(متوجه شدید؟) (سخن ابلیس)

[="red"]نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :
[/]
دليل اين معنا چند چيز است، اول اينكه خداى تعالى هم در سوره مورد بحث، و هم در سوره اعراف، ظلم را متفرع بر مخالفت نهى كرده، و فرموده: (لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ)، و

آن گاه در سوره (طه) اين ظلم را بشقاوت مبدل نموده، و فرموده (مواظب باشيد شيطان شما را بيرون نكند، و گر نه بدبخت ميشويد).
آن گاه اين بدبختى را در چند جمله كه بمنزله تفسير است، بيان كرده، و فرموده: (تو در اين بهشت نه گرسنه ميشوى، و نه تشنه، و نه عريان، و نه گرمازده)، و با اين بيان روشن كرده كه مراد

بشقاوت، شقاوت و تعب دنيوى است، كه از لوازم جدا ناشدنى زندگى زمينى است، چون در زمين است كه انسان بگرسنگى، و تشنگى، و لختى، و امثال آن گرفتار ميشود.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
شروع a :
اگر منظور این است که انجا بهشت نبود که قبول.
اگر منظور این است که مراد بشقاوت، شقاوت و تعب دنيوى است , روی چه حسابی شما میگید خدا منظورش از ظلم این بوده که نتجیه این میشود که تو گرسنه میشی و تشنه میشی و عریان

میشی و غیره...
دستور نزدیک نشدن به درخت و ظالم شدن به طور بسیار عجیبی به طور خاص و مستقل به آدم گفته می شود.
توجه کنید :
نکته اینجاست که آدم ع این را متوجه شد که اگر شیطان فریبش دهد از بهشت بیرون میشود.
منه خدا دارم بهت میگم فریبت نده. یعنی چی ؟ یعنی خدایا اجازه دارم فریب بخورم یا نه ؟این اجازه فریب خوردن از دشمن را به من میدهی؟ معلومه که اجازه نداری فریب دشمن رو بخوری اگر همچین

فریبی خوردی نتیجه این میشود که از بهشت خارج میشوی. بعد دیگه این امکاناتی که تشنه نمیشی گرسنه نمیشی لباس نمیخوای و راحتی , بر باد میره ادم. و تو توی زحمت می افتی.
اما دستور نهی من که فریبت ندهد سره جاش هست و نتیجه ،فریب خوردنت هم می شود اخراج شدنت.

پس یعنی چی:
یعنی حضرت آدم تا همینجا کاملا, توجیح شد. باید فریب نخورد از دشمنش - اگر فریب خورد این نعمت ها و اسایش رو از دست میده. خدا هم اجازه ی فریب خوردن از دشمن رو به طور مطلق

نمیدهد.
آیا یعنی خدا می گوید اجازه دادم از دشمنت فریب بخوری ؟ معلوم هست که چنین اجازه خداوند قطعا به هیچ کس نمیده.

و در ادامه :
با گفته های بالا دیگه این آیه(وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.) معنی نداره :
چون فریب خوردن = از بهشت اخراج شدن = در زحمت افتادن و از دست دادن نعمت ها.
پس این وسط دیگه این آیه و حرف خدا برای چیست:
وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.
اینجا خدا که به ادم نمیگه اگر فریب خوردی ظالم میشی یا اگر نخوردی نمیشی.
اینجا یعنی ادم چه فریب بخوری چه فریب نخوری و به اختیار مثلا نزدیک این درخت بشی = = میشی از ظالمین.

اصلا فرض بگیرید این دستور آمد و در ادامه ی همان صحبت ها...
پس خدا باید به جای فتکونا من الظالمین : به جای ظالمین می گفت اخراج شدگان.(که بازم نافرمانی هست و بازم بد هست - بلاخره چیزی تغییر نمیکنه)
ولی اینکه میگه ظالم دیگه خیلی عجیبه....

یعنی اگر گول خوردی, هم گول خوردی یک گناه - هم ظالم شدی گناه دیگر
خاسرین (زیانکار) - و ظلم به خود کردم ( همه ی ظلم ها به خودمون است)
پایان a
شما می گویید نهی ارشادی بود. من واقعا متوجه نمیشوم این نهی ارشادی اساسا یعنی چی ؟

مثلا : خدا به من میگوید توصیه میکند دعا کن . دعا کردن برایت خوب است. اگرم نخواستی دعا نکن مثلا( اگر دعا عبادت و واجب نباشد مثلا برای کارهای دنیوی)
یا مثلا :
ایستاده غذا و اب نخور - حالا دوست داری بخور چیزی نمیشه .

خوب اینها ترک اولی میشه یا مستحب هست یا مکروه یا واجب.
میشه چند تا مثال بزنید به این صورت :
مثال برای :
1-واجب
2-حرام
3-مستحب
4-مکروه
5-ترک اولی
چی بگم آخه من واقعا....

طبق گفته ی a اگر قرار بر فرمان ارشادی بود , گیریم که a ارشادی بود
( که اونم ارشادی نبود, چون خدا نمیگه توصیه میکنم فریبش رو نخوری و اگرم خوردی اشکالی نداره من توصیه کردم تو نپذیرفتی و مشکلی نیست ---- خدا اجازه نمیدهد آدم فریب بخورد که بلکه

میگوید فریب نخور فریبت نده اگه داد اخراج میشی به زحمت می افتی -- یعنی چی ؟ یعنی آیا خدا فقط منظورت اینه که اگر گول بخورم به زحمت می افتم و اخراج میشم ؟ یعنی مشکله دیگه ای

نیست ؟ اول اینکه مشکلی هست : من میگم گول نخور تو میگی مخالف حرفم ؟. این مشکل اصلی, دارم میگم دشمنت هست- پس مشکل فقط اخراج نیست سه مسئله هست :

1-فریب خوردن از کسی که میشناسی دشمن آشکارت هست و اطاعت از حرفش. و بعد حرف جدی خدا رو پشت گوش انداختن.
2-ظلم به خودت که تو حق نداری و منه خدا اجازه نمیدم کسی به خودش ظلم کنه (خدا اجازه گناه به ما نمیده)- اگر کردی بر خلاف میل من هست و یعنی نقطه ی مقابل من و اون چیزی که مقابل حق است.
3- اخراج شدن از بهشت که جای خوبی است و آدم جای خوب و رفاه را دوست دارد.)
گیریم که این مسائل گفته شده ارشادی بود :

این گفته ارشادی است ؟؟ :
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.
آقای آدم اون ضرر های گفته شده ( که دوستان میگویند) را اگر مرتکب شدی ارشادی است اشکالی ندارد ( بر فرض ارشادی که بازم غلط هست)
اما دقت کن آدم اگر ( دقت کن حتی ,)حتی به این درخت نزدیک شدی یه اتفاق جدیدی می افته که بهت نگفته بودم؟؟؟
خدا چی ؟ اون چیه ؟ چی میشه ؟
فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.
جناب آدم از زمره ی ظالمین میشی چه گول بخوری , چه گول نخوری .
الله اکبر : خدا گفته نزدیکشم نشو یک دستور مستقل و جدی بعد ادم ع چه کرد:
1-هم فریب دشمن خورد
2-هم نزدیک شد
3-هم خورد
4- بعد هم همونی که خدا گفت ظالم شد اعترافم کرد گفت خدا با این وضعیت نبخشیم و رحم نکنی من همینطوری زیانکار میمونم.
پس توبه کرد و خدا هم بخشید.
تصور کنید توبه نمیکرد چی میشد : به عقیده شما باید اینطوری بشه :
خدا در اخرت میگفت آدم بفرما وارد بهشت شو گناهی نکردی. پس یعنی خاسرین = بهشتی شدن که تازه اگر توبه نکنه یعنی ظالم هم هست و بهشتی شد. عجب
یعنی بهشت = ظالم بودن و زیانکار بودن
ای عجججججججججججب
ظالم = بهشتی شد.
البته برای شما(کلی میگم) که ظالم و ظلم = ترک اولی است چیزه عجیبی نیست.
بعد یعنی خدا هم این وسط حرفش بیهوده چه بگه چه نگه هیچی مثل یک ( نعوذبلله مَ تَ ر سَ ک). یعنی خدا بلاخره ما هرچی دوست داشتیم میکنیم آخرش هم میگن ترک اولی و کاره خوبی کردیم.

خدایا تو توصیه میکنی ما حواسمون باشه کار خوب نکنیم ؟؟؟؟؟؟
عجب.!!!!!
اینم ارشادی و ترک اولی خنده دار نیست ؟

بعد هم میگویند اونجا شریعت نبوده که در ادامه و پایین خواهم گفت اما یک اشاره کوتاه :
روی چه حسابی می گویید شریعت نبوده ؟ شریعت یعنی چی ؟
خوب شما بگویید شریعت و تشریع یعنی چی ؟
معنی تشریع :
در عرف فقیهان و حقوق دانان ، قانون نهادن . وضع قانون . قانون گذاری . || در تداول خاص متشرعه ، امر غیرمشروعی را بشرع منسوب داشتن ، چنانکه امر غیرمحرمی را حرام یا عمل غیرواجب

را واجب شمردن . بدعت نهادن . امر غیردینی را در دین وارد ساختن .

الله اکبر الله اکبر
تشریع از این واضح تر :
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ.
حالا حتما باید کتاب باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادم فعلا وظیفه ات اینه که به همین دستور عمل کنی. عمل کردی که یعنی روی تقوا ایستاده ای و در آخر رستگار میشی. عمل نکردی دقیقا میشی مخالف این , یعنی ظالم میشی.
دستور همین یک جمله است و عمل نکردی ظالم و رحمت من به ظالم نمیرسه و لعنت من بر ظالم هست و ظالم رستگار نمیشه پس جهنمی میشی با موندن روی این عقیده و این صفت بدون توبه.

خوب شد , خدا اینها رو گفت اگر نمیگفت دیگه چی میشد.
تا اینجا قسمت اول گفته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی.
ادامه دارد.......

[="Red"]نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :
[/]
[مخالفت نهى ارشادى گناه نيست‏]
پس معلوم شد خدا آدم را نهى كرد تا گرفتار اينگونه عوارض نشود، و هيچ علت ديگرى كه باعث نهى مولوى باشد، بيان نكرد، پس باين دليل نهى نامبرده ارشادى بوده، و مخالفت نهى ارشادى گناه

نيست، و مرتكب آن را خارج از رسم عبوديت نمى‏شمارند.

[="Blue"]پاسخ من : [/]

ای عجب................ای عجب..........
مثلا دستورات خدا به ما در قران واسه این نیست که گرفتار عوارض نشویم ؟
اینها ترانه هست که خدا میسراید(نعوذبلله) =
1- فریب شیطان که دشمنت هست را نخور - مبادا فریبش را بخوری. فریب دشمن خوردن حرام است حالا دیگه بر عکس حرف خدا هم باشه که دیگه هیچی.( نهی اول حرام)
2-دارم بهت میگم کاری نکن که باعث اخراجت از بهشت بشه.نافرمانی از گفته خدا (نهی دوم حرام)
3- اطاعت از دشمن اشکارت نکن من این اجازه را نمیدهم کسی اطاعت از دشمن کند و به راه او برود به راهش نرو.(مورد یک فریب است اینجا اطاعت) ( نهی سوم حرام)
4- حق نداری و این اجازه را نمیدهم که فکر کنی من خیر خواهت نیستم و دروغ میگویم و حرف شیطان و دشمنت را باور کنی و فکر کنی اون خیرخواست(دقیقا مخالف گفته من ). (نهی چهارم حرام)
5- من اجازه نمیدهم کسی به خودش ظلم کند. پس به خودت ظلم نکن ( نهی پنجم حرام)
6- به این درخت نزدیک نشو.(دستور واضح و نافرمانی حرام)(نهی ششم حرام)
7- جزو ظالمین نشو این اجازه رو نمیدم که نزدیک شی و ظالم شی(کسی که بخواد ظالم بشه یعنی فعل حرام و آدم با عملش ثابت کرد(طمع به جاودانگی))(نهی هفتم حرام)

""""""" مرتکب شدن به تمامی این مسائل و انجام این نهی ها حرام نیست؟؟؟؟""""""""
چقدر جالب علامه می فرمایند : تمامی اینها نهی ارشادی هستند و بعد می گویند انجام دادن این نهی ها هیچ گناهی ندارد.
یعنی خدا داره میگه اینا ترک اولی هست و تو 2 تا انتخاب داری از بین خوب و خوبتر . جالبه

[="Magenta"]و جناب ابلیس در این ماجرا نقش " خر " را بازی می کند که آب در هاون می کوبد و تلاش می کند که آدم کاره خوبی مرتکب شود. (ترک اولی کند) یعنی ابلیس در کار خیر شریک شد.چقدر خنده دار .[/]

[="Red"]ادامه نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :
[/]
حال كه مسلم شد نهى مزبور ارشادى بوده، بايد ظلم در آن چند جمله را هم طورى معنا كنيم، كه به نافرمانى و معصيت سر در نياورد، و آن اين است كه بگوئيم: مراد از آن، ظلم بنفس، و خود را

گرفتار تعب و هلاكت كردن است، نه ظلم بحقوق خدا، كه در باب مسئله ربوبيت و عبوديت، از منافيات شمرده ميشود، و اين خيلى روشن است.

[="Blue"]پاسخ من:
[/]
ایشان می فرمایند : مسلم شد نهی ارشادی بوده. که در بالا توضیح دادیم , و معلوم نیست علامه اون نهی ها را چطوری و روی چه منطق و حسابی ارشادی میداند.(کارشناسان توضیح دهید)
البته من میدان و معلوم هست برایم و آن این است که معلومش میکند ارشادی بود :
ادله ی به قول خودشان ( منظورم کلی اونیایی که معتقداند انبیا هرگز مرتکب گناه نمی شوند) عقلی و نقلی است که به گفته ی خودشان اثبات می کند انبیا مطلق معصوم و گناه هرگز نمیکنند.
این ادله محکم و دلیلتان را بیاورید اگر من این ادله را با فقط چند مثال نقض نکردم تمام حرفایم را پس میگیرم.
این ادله همان شریعت شیطان است که برای شما دیکته کرده بدونه اینکه متوجه بشید.
خیال کردید شیطان این قدر گاو هست که بیاد به منو شما بگه تکذیب قران و آیات خدا رو کنیم؟
اون فوق تخصص اغوا گری و فریب است. همان موقع به خدا گفت من در خودم میبینم که همشون رو اغوا کنم به جز یه عده به نام " مخلَصین" Mokhl"a"sin
حتی نفگت : " مخلِصین "Mokhl"e"sin و ما میدانیم لازمه ی Mokhl"a"sin این است که از Mokhl"e"sin بگذریم.
شیطان برای اغوا از هر راهی می آید.
به شما میگوید :
به نظر خودت و با عقل خودت می شود پیامبران گناه کنند ؟ می شود رحمه للعالمین گناه کند ؟
بعد شما هم میگویی : خیر نمیشود. بدون دلیل درست حسابی و منطقی و عقلی.
بعد حتی قران اگر واضح هم بگوید نا فرمانی منه خدا را کردند این ها ظالم شدند(در مدت زمان کوتاه و سریع توبه کردند و البته قران خیلی استثنایی بیان میکند این گناه را که از خورشید روشن تر است مخصوصا اگر کمی ادم فکر کند و آیات را با هم برسی کند و مقایسه ) شما میگویید منظور خدا ( به دلیل همون ادله ی غیر منطقی و شریعت شیطان) چیزه دیگری است.

دقیقا همین چیزی که علامه فرمود که گفت : " بايد ظلم در آن چند جمله را هم طورى معنا كنيم، [="Red"]كه به نافرمانى و معصيت سر در نياورد[/] "
جالبه...
یعنی ظلم را بکنیم مثلا = حسنه
عصیان هم بکنیم = اطاعت کردن از فرمان خدا
اغوا هم بکنیم = کسی که گمراه هرگز نمیشود.

منظورم علامه رحمت الله نیست کلی میگم : یعنی خدایا با این ادله( ی مزحک و غیر منطقی و عقلی ) که داریم حتی اگر حضرت تو هم بگوید ظلم کردند ما میگوییم خدایا امکان ندارد و نمیشود و عقلی نیست که ظلم کرده باشند.
( واقعا بد تر از صفت ظلم دیگه هست؟ صفت بهتری واسه ترک اولی وجود نداشت ؟ )
خوب علامه دیگر از اینجا به بعد وارد مسیر اشتباه شد(از نظر من و طبق نوشته های بالا که منتظر نقدم) دلیل هم همون ادله هست همون مسئله ای است که انبیا ع هرگز گناه نمیکنند. تا زمانی که این در ذهن باشد هرچند قران بگوید بی فایده است.

[="red"]پس هرچند که دیگه نیاز به ادامه ی سخنان علامه نیست(طبق گفته های بالا) اما ادامه میدهیم و ببینیم علامه چه می گوید :
[/]
و اگر نهى از خوردن درخت نهى مولوى بود، و توبه آدم هم توبه از گناه عبودى، و رجوع از مخالفت نهى مولوى مولى بود، بايد بعد از توبه دوباره به بهشت برمى‏گشت، چون توبه مخالفت او را از

بين برده بود، زيرا صريح قرآن است كه خدا توبه آدم را پذيرفت، و حال آنكه مى‏بينيم بعد از توبه هم در زمين باقى ماند، و به بهشتش برنگرداندند.

[="Blue"]پاسخ من : [/]
عجب .........خدا کند من این جمله را درست متوجه نشده باشم و الا :
علامه می فرماید : اگر هر کس توبه کند باید سریع چیزی را که از دست داده به او داده شود.
یعنی مثلا من اگر دزدی کردم و بعد قاضی دستور قطع دست من را داد و دستم را قطع کردند و من توبه کردم باید دستم به من برگردانده شود.
یا مثلا :
در دعوای دو نفر اگر یکی دیگری را کشت و بعد توبه کرد دیگر اعدامش نمیخواهد کنید و میتواند به زندگی عادی مثل قبل ادامه دهد.
اگر کسی از چراغ قرمز رد شد و جریمه شد و بعد گفت ببخشید اشتباه کردم باید جریمه به ایشان برگردد.

جالبه واقعا....
تا اینجا قسمت دوم گفته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی.
ادامه دارد.......

[="Red"]نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :[/]

سوم اينكه در آن روز كه اين مخالفت سر زد، اصلا دينى تشريع نشده بود، و بعد از هبوط آدم دين خدا نازل شد، بشهادت اينكه در آيات همين داستان فرمود: (همگى از بهشت هبوط كنيد، و فرود

شويد، پس هر گاه از ناحيه من دينى، و هدايتى برايتان آمد، هر كس هدايتم را پيروى كند، ترسى بر آنان نيست، و دچار اندوهى نيز نميشوند، و كسانى كه پيروى آن نكنند، و كفر ورزيده، آيات ما

را تكذيب نمايند، آنان اصحاب آتش، و در آن جاودانه‏اند) الخ.
پس معلوم شد كه در آن روز، و در حين مخالفت آن دستور، و خوردن از درخت، هيچ دينى تشريع نشده بود، و هيچ تكليف مولوى و خطابى مولوى از خداى تعالى صادر نشده بود.

[="Blue"]پاسخ من :[/]

دینی تشریع نشده بود ؟ آیا منظورتون از دین یک کتاب هست ؟ یا اگر یک دستور هم بود تشریع معنا دارد ؟
معنای تشریع :
در عرف فقیهان و حقوق دانان ، قانون نهادن . وضع قانون . قانون گذاری . در تداول خاص متشرعه ، امر غیرمشروعی را بشرع منسوب داشتن ، چنانکه امر غیرمحرمی را حرام یا عمل غیرواجب

را واجب شمردن . بدعت نهادن . امر غیردینی را در دین وارد ساختن .
معنای شریعت :
راه . کیش . آیین . شریعه . شریعة. راه دین . ملت . راه روشن . دین . قانون

می فرمایند نبود : عجب........

خدا به آدم گفت :
1- فریب شیطان ( دشمن آشکارت) را نخور - اگر فریب خوردی = اخراج میشی.
2- به این درخت نزدیک نشو - اگر شدی = ظالم میشی.
اینا غزل هست که خدا میگه ؟
به من بگید این ها اسمش چیست ؟
نهی هست یا نه - دستور هست یا نه ؟ راه هست یا نه ؟ قانون هست یا نه ؟ اینا چین ؟
حال شما بگو ظلم به خود کرده (مگر ما نافرمانی میکنیم و گناه میکنیم غیر این هست که به خودمون داریم ظلم میکنیم)- خوب مگر ظلم کردن به خود خوب است؟ که میگویید ترک اولی یعنی بین خوب و خوب تر , خوب را انتخاب کن و به خودت ظلم کن.
عجب.....
میشه لطفا بگید اگر قران یه آیه داشت و اونم این بود :
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً
وظیفه ی ما چی بود ؟
میشه بگید فرق این آیه با اون ایه چی هست ؟
میشه بگید چطور تشخیص میدید این مولوی هست و آن ارشادی ؟
میشه بگید چطور مشخص میشه این حرام و انجام دادنش جهنمی شدن است و اما آن یکی خوب و ترک اولی است ؟

خوب....
طبق سنت همیشگی رسیدم به بازی با معانی لغات گفته شده برای اینکه حتی المقدور از بد بودن وا‍ژه های به کار برده بکاهیم :

[="Red"]نوشته های جناب رحیق مختوم به نقل از علامه طباطبایی :
[/]
حال اگر بگويى: وقتى نهى خدا نهى ارشادى باشد، و نه نهى مولوى، ديگر چه معنا دارد كه خدا عمل آدم را ظلم و عصيان و غوايت بخواند؟
[="Blue"]پاسخ من :
[/]"یعنی باید کاری کنیم که ظلم = ترک اولی شود. یعنی خداوند صفت بهتری نداشت به کار ببرد که دقیقا باید بدترین صفت را استفاده کند اون واسه ترک اولی."

[="Red"]و ادامه سخن ایشان :[/]

در جواب مى‏گوييم: اما ظلم بودن عمل آدم، كه در گذشته در باره‏اش سخن رفت، و گفتيم:
معنايش ظلم بنفس خود بوده، و اما كلمه عصيان، در لغت بمعناى تحت تاثير قرار نگرفتن، و يا به سختى قرار گرفتن است، مثلا وقتى گفته ميشود: (كسرته فانكسر، و كسرته فعصى) معنايش اين

است كه من آن چيز را شكستم، و آن شكست، و من آن را شكستم، ولى نشكست، يعنى از عمل من متاثر نشد، پس عصيان بمعناى متاثر نشدن است، و عصيان امر و نهى هم بهمين معنا است،

و اين هم در مخالفت تكاليف مولوى صادق است، و هم در مورد خطابهاى ارشادى.
چيزى كه هست، در عصر ما و در عرف ما مسلمانان، اين كلمه تنها متعين در معناى مخالفت اوامر مولوى، از قبيل (نماز بخوان، و روزه بگير، و حج بجاى آر) و نيز مخالفت نواهى مولوى، مانند (

شراب مخور، و زنا مكن)، و امثال آن شده است، پس تعيين كلمه مورد بحث در معناى نامبرده، تعيين لغوى نيست، بلكه يا شرعى است، و يا تعيين در عرف متدينين است، و اين جور تعين،

ضررى بعموميت معنا، از نظر لغت و عرف عام و جهانى نمى‏زند، (دقت بفرمائيد).
و اما كلمه غوايت؟ اين كلمه بمعناى اين است كه كسى قدرت بر حفظ مقصد خود، و تدبير نفس خود، در زندگيش نداشته باشد، و نتواند خود را با هدفش، آن طور كه مناسب با هدف و سازگار

با آن باشد، وفق دهد.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
معنای عصیان :
عصیان . [ ع ِص ْ ] (ع اِمص ) نافرمانی و بیفرمانی کردن . خلاف طاعت . (منتهی الارب ). خلاف طاعت ، و ترک گفتن انقیاد و فرمانبرداری . (از اقرب الموارد). نافرمانی کردن . (تاج المصادر

بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نافرمان برداری کردن و بی فرمانی . (دهار). نافرمانی و نافرمانبرداری . (المصادر زوزنی ). نافرمانی . (مهذب الاسماء). ترک انقیاد. (

تعریفات جرجانی ). در اصل لغت معنی آن سخت شدن است ، پس گناه را عصیان از آن نام کردند که آدمی از گناه سخت دل میشود، و نافرمانی کردن . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). سرکشی .

سر کشیدن.

معنای غوایت :
غوایت . [ غ َ ی َ ] (ع اِمص ) غَوایَة. گمراهی و بیراهی و غی

معنای اغوا :
اغوا. [ اِ ] (از ع ،اِمص ) مأخوذ از تازی . گمراهی . ضلالت . گمراه کردگی . اضلال . فریب . وسوسه . پند و نصیحت بد. برانگیختگی و تحریک و تحریض بر کارهای بد.

معنای غوی :
غوی . [ غ َ وی ی ] (ع ص ) بیراه . (دهار) (مهذب الاسماء). گمراه . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). ضال ّ. پیرو خواهش نفس . (المنجد). گمره

حتی اگر معنی هم محترمانه کنیم آخرش به معنی میرسیم که :
ظالم و غوایت و خاسرین ==== همه ی اینها بد هستند و جایی پیش خدا ندارند.
پس باز به هر حال با ترک اولی نمی سازد که خوب است - نمیسازد.

[="SeaGreen"]با این حال جناب رحیق مختوم و دوستان و کارشناسان عزیزم :
[/]
من هم مثل شما اهل نماز و حلال و حرام هستم.
این عقیده را که به دوستان و اطرافیانم میگویم هر کس نظری دارد و میگویند :
1- نظر عده ای :حواست باشد چه میگویی روی مسئله ی مهمی داری مخالفت میکنی گمراه نشی.
2- و نظر عده ای دیگر : تو یعنی می خواهی بگویی جناب مکارم شیرازی - علامه طباطبایی و این همه علما اشتباه می کنند و تو درست میگی ؟
3- عده ای هم با حرف و نظرم موافق هستند.

با این حال دوستان یا من اشتباه می کنم یا شما ( کسانی که مخالف نظر و گفته ی من هستن)
تقاضا دارم و جاهایی که خطا رفتم و زیاده روی شده متذکرم کنید و دلیل بیاورید و منطقی و راهنماییم کنید.

شما متن و نوشته های مرا بخوانید و هر کجا اشتباه کردم جواب بدید و نقض کنید اما به سوالات زیر به هر حال پاسخ دهید :
1- از کجا متوجه می شوید خدا نهی ارشادی کرده یا مولوی ؟
2- آیا نهی ارشادی اصلا وجود دارد(از سوی خدا) ؟ یا اگر وجود دارد همان مستحب و مکروه هست؟
3- میشه بگید در این ایه = وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً چطور تشخیص میدید این مولوی هست ؟
4- میشه بگید در این ایه =وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ. چطور تشخیص میدید این ارشادی هست؟
_________________
و توجه ی پایانی :
1- وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ------ به كارهاى زشت چه علنى آن و چه پوشيده[اش] نزدیک نشوید.
2-وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً------و نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است.
3-وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ ( اسرا 34) إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا (نسا 10) -----
و نزدیک مال یتیم نشوید ----كساني كه اموال يتيمان را از روي ظلم و ستم مي‏خورند، تنها آتش مي‏خورند و به زودي در شعله‏هاي آتش (دوزخ) مي‏سوزند
4-وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ----- و نزدیک این درخت نشوید كه از ظالمین -ستمکاران خواهيد شد.
مورد اول = حرام مطلق
مورد دوم = حرام مطلق
مورد سوم = حرام مطلق
مورد چهارم = از نظر شما ترک اولی = یعنی عمل خوب ....................... عجب!!!!!
و نمیدانم روی چه حسابی این را می گوید.

هیچ گاه از عملی نهی متاکد به لفظ لاتقربا در قران نمی شود مگر آنکه انجام دادن آن عمل گناه محض است.
( باز خوب شد خدا ظالمین رو گفت و الا دیگه واویلا ) بعد علامه می گوید چون به ادله ما نمیخورد معنی ظالم را باید تغییر دهیم.
من نمیدانم شیطان به عنوان یک دشمن و یک گمراه کننده دیگر باید چه شاهکاری انجام دهد که کاری کرده که (در این مورد ) بگوییم :
ظلم = خوب = ترک اولی = بهشت = نتیجه عمل

a = عمل خوب ( ترک اولی)
b = رفتن به بهشت
c = ظلم
نتیجه :
a = c طبق گفته های شما
a = b عمل خوب انسان را وارد بهشت می کند.
b = c نتیجه ظلم در بهشت جا دارد و ظالم بهشتی می شود.
واقعا دستمریزاد شیطان.

قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۶﴾
گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختي [="Red"]من بر سر راه مستقيم تو براي آنها كمين مي‏كنم[/]. (۱۶)

"""""""""""""""الله اکبر""""""""""""""" متوجه میشید قران داره چیرو متذکر میشه ؟؟
خدایا حتی اگر تو بگویی , ما میگوییم معنا چیزه دیگری است.
سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها مي‏روم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهي يافت. (۱۷)
خدا فرمود:و سوگند ياد مي‏كنم كه هر كس از آنها از تو پيروي كند جهنم را از شما همگي پر مي‏كنم! (۱۸)

الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
آنهایی که سخنان را گوش فرا می دهند و از بهترین آنها پیروی می کنند. آنها هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها هستند که صاحبان خرد نابند. (سوره زمر آیه ۱۸)

Baghiatollah خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ. (هیچ منظور اعتقادی و قرانی ندارم)
دوستان و کارشناسان باور کنید مشتقانه منتظر نقد ها و دلایلتان هستم.
با همه ی این گفته سخنتان با دلیل حق باشد تمام صحبت هایم را پس میگیرم.
موفق باشید

جناب Baghiatollah سلام .

خیلی عالی از این که جواب دادی و هر چی داشتی گفتی و نوشتی خیلی خوب شد این طوری نقاط ضعف آدم بهتر معلوم می شه .

خب فهمیدم مساله ساده ست و شما به خیلی از مباحث اساسی در این مساله متوجه نیستی .

از این که امشب وارد بحث نمی شم و به فردا شب موکل می کنم معذرت خواهی می کنم .

از دوستان عزیز کارشناس یه تقاضایی داشتم و آن این شما بزرگواران وظیفه خودتون اداء کردید و خوب نوشتید فقط اجازه بدید من با ایشون بحث کنم ممنون شما خواهم بود .

یونس بن عبد الرحمن;299043 نوشت:
جناب baghiatollah سلام .

خیلی عالی از این که جواب دادی و هر چی داشتی گفتی و نوشتی خیلی خوب شد این طوری نقاط ضعف آدم بهتر معلوم می شه .

خب فهمیدم مساله ساده ست و شما به خیلی از مباحث اساسی در این مساله متوجه نیستی .

از این که امشب وارد بحث نمی شم و به فردا شب موکل می کنم معذرت خواهی می کنم .

از دوستان عزیز کارشناس یه تقاضایی داشتم و آن این شما بزرگواران وظیفه خودتون اداء کردید و خوب نوشتید فقط اجازه بدید من با ایشون بحث کنم ممنون شما خواهم بود .

سلام به شما
خواهش می کنم.
ببینید من مشکلی ندارم با شما در این باره بحث کنم
اما
[="red"]نظر و ادله کارشناسان برای من بسیار مهم هست.
[/]پس شما در کنار صحبت های ایشان با من بحث را ادامه دهید. مشکلی پیش نخواهد آمد.
فقط امیدوارم نوشته های منو دقیق خوانده باشید و خطاهای من را بگویید.

با تشکر

پاسخ به جناب نيازمند هدايت :

سلام و ممنون از توضیحاتتون
دوست من
من عرض کردم مطالعه در زمینه ماجرای آدم ع زیاد داشته ام و اگر شما قرار هست بیایید و به من بگوید از دوباره همان هایی که خواندم را بخوانم دیگر شاید نخوانم چون از بس خوانده ام حفظ شدم.
منظورم این بود.
نه اینکه شما مطلب جدیدی بگید من نمی خونم.

و مورد بعدی هم که فرمودید : گفته اند انسان جايزالخطاست - این غلط است.
انسان اجازه ی اینکه گناه و خطا کند را ندارد . و خدا چنین اجازه ای به او نداده.
آنکه درست است این است که :
انسان ممکن الخطاست یا محتمل الخطاستو
یعنی ممکن است ازش خطا سر بزند.

با سپاس

بسم الله...
.
.
.
میتونیم بگیم...طبق آیه قرآن که فعصی آدم...»» آدم عصیان و نافرمانی کرد پروردگار خویش را...
.
.
یه نوع ترک اولی باشه...که فی الحال مطرحه...چون طبق آیات و روایت پیامبران در دایرۀ عصمت هستن..!!
.
و نمیتونیم بگیم که عصیان به معنای گناه باشه...:ok:

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]سلام
ما یک عصیان لغوی داریم به معنای سرکشی و یک عصیان اصطلاحی داریم که مصادیقش و حد و حدودش را دین خدا تعیین می کند . بر مبنای اصطلاح لغوی حضرت آدم علیه السلام معصیت کرد قرآن هم بر این مبنا می فرماید :
و عصی آدم ربه فغوی (طه 121) و آدم پروردگارش را عصیان کرد و گمراه شد
اما به اصطلاح شرعی از آدم ع معصیتی سر نزد چون آدم ع بر اساس خطاب شرعی مکلف نشده بود تا معصیتی از او سر بزند مثل کودک نابالغ که اساسا مورد خطاب شرع مقدس نیست حتی اگر گناهی بکند .

[="blue"]پاسخ من :
[/]سلام به شما ممنون
میشه لطفا بگید چرا میگید معصیتی از آدم سر نزده و هم اینکه روی چه حساب میگید بر اساس خطاب شرعی مکلف نشده بود ؟ چطور تشخیص میدید ؟

[="red"]نوشته های جناب حامد :[/]

اما شایسته است از مقام آدم ع بعنوان ولی و پیامبر الهی بیشتر دفاع کنیم.

[="blue"]پاسخ من :
[/]
هیچ دلیلی ندارد دفاع کنیم که مطلق معصیت نمی کنند. دلایلتان را بگویید.
1- خدایا اینا مثل ما هستن ؟ جواب : بله اینا دقیقا بشری مثل شما هستند.
2- خدا اینا مثل ما هستند ؟ جواب : بله اینا مثل شما هستند.
3- ما دچار خطا می شویم اینا هم می شوند ؟ بله مگر در قران ندیدی گفتیم می شود.
4-خدایا می شود پیامبر شرک بورزد اگر شرک ورزید چه می شود ؟؟ جواب باید قاعدتا "" نه "" باشد. اما چیست ؟ پیامبر اگر شرک وریدی اعمالت دود می شود.
5-خدایا پیامبرت دروغ می گوید و از خود سخن می گوید و به تو نسبت می دهد ؟ جواب : اون چیزی جز وحی که به او می شود نمی گوید اگر بگوید و دروغ به ما نسبت دهد شاهرگ گردنش زده خواهد شد و شما ها هم نمی تونید کاری کنید.
خدا چطوری بگه بابا اینا بشر - بشر - بشر با تمام ویژگی های شما هستند.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
لذا می گوییم :
در کلمات اهل معرفت این جمله زیاد است که : حسنات الابرار سیئات المقربین نیکی های خوبان گناهان مقربین محسوب می شود یعنی کاری که برای افراد خیلی خوب یک حسنه محسوب می شود برای مقرب درگاه الهی گناه است .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
این جمله = حسنات الابرار سیئات المقربین یا اساسا غلط هست یا معنیش چیزه دیگری است که پس باید جمله را اصلاح کنید تا ان معنی را بدهد.
این جمله جمله ی قشنگی هست اما غلطه و مزخرف هست. معنای مزخرف می دونید یعنی چی ؟ =
یعنی :
دروغی که مانند راست آراسته کرده باشند و سخن بی اصل و بی معنی و لاطائل .
اگر حسنه هست دیگر سیئه نمی شود و بر عکس . ارزشش می تونه متفاوت باشه اما حسنه = گناه نمیشه مگر اینکه دستور خدا باشه که حلال حرام شود که انجا دقیقا دیگر اسم حلال برای آن فعل قبلی گفته نمی شود و اسم جدیدش حرام است.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
بعد از این مقدمه عرض می شود که فعل حضرت آدم ع ذاتا یک فعل ممنوعی نبوده است بلکه لایق مقام ایشان نبوده است . البته این معنا وقتی دانسته می شود که بیان نمادین قرآن کریم در مورد جریان خوردن شجره ممنوعه رمزگشایی شود و معلوم گردد که این کار واقعا چه بوده است .
آنچه از گفتار برخی اهل معرفت دانسته می شود قضیه خوردن از شجره ایجاد رابطه جنسی منجر به تولد فرزند بوده است . اگر این بیان را بر داستان تطبیق فرمایید مساله حل است .
والله الموفق

[="blue"]پاسخ من :
[/]
شما بگویید چطور فعل ممنوع نبوده ؟ روی چه حسابی می گویید ؟ نوشته ها و پاسخ من به اساتید قبلی را بخوانید.
وقتی که اصل و حرف قران و عقل و منطق قبول نشود : افسانه ها و داستان سرایی شروع می شود.
این رابطه جنسی هم جالب بود اولین بار هست می شنوم. اما اصلا حاجتی به این چیز ها نداریم اصلا گیریم که درست باشد چه فرقی می کند. پس یعنی خدا از این رابطه جنسی آدم را نهی کرده.
هیچ چیز عوض نمی شود.

با تشکر

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
قرآن کجا گفته انبیاءگناه کردند؟عصمت انبیاءفقط با دلیل عقلی نیست بلکه دلایل قرآنی واحادیث نیز این مطلب را تایید می کند.چنان که خداوند در آیه59سوره نساءمی فرماید:اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم،از خدا ورسول خدا واولی الامر اطاعت کنید.
می بینید که این اطاعت مطلق است وننفرموده زمانی که درست عمل می کنند وگناه انجام نمی دهند از انها اطاعت کنید.پس مشخص می شود کار آنها همیشه درست است وگناه انجام نمی دهند لذا در غیر این صورت العیاذبالله خداوند می فرماید در گناه کردن نیز از آنها اطاعت کنید در حالی که خداوند حکیم است واز ساحت او به دور است که بفرماید در کار اشتباه از دیگران اطاعت کنید واین نقض غرض خواهد بود چرا که وجود پیامبران رای حرکت در مسر صحیح والهی است نه معصیت وگناه.

[="Blue"]پاسخ من : [/]

سلام به شما و ممنونم
خدا دیگر باید چگونه بگوید اینها دچار معصیت شدند آخه . دیگه راجعبه آدم چیزی هم هست که نگفته باشه. اما شما همه را ترک اولی می گویید.
طبق قران :
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا (44 مریم)
وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ( طه 121 )
خدا مگر برای ابلیس می گوید معصیت کرد ؟
می گوید : نافرمانی کرد و تکبر ورزید
برای آدم چه می گوید :
می گوید : نافرمانی کرد ( و طبق آیه ها با آن نافرمانی ) ظالم شد و اغوا شد.
برای زنا چه می گوید :
می گوید فاحشه هست و راه بدی هست خوب یعنی چی ؟
یعنی معصیت هست.

انشالله شباهت های عجیب کلمات و داستان و ایه ماجرای ابلیس و ادم رو می گذارم متوجه شید و با نظر شما یعنی خدا در قران فقط شبهه ایجاد کرده.
در آیه59سوره نساء که می فرماید:اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم،از خدا ورسول خدا واولی الامر اطاعت کنید یعنی چی :
خوب مشکل الان چی هست ؟ این یعنی آنها مطلق معصوم هستند ؟؟؟؟ عجب - پس اصلا قید آیه های دیگر قران و مقایسه را زدید.
اینجا دقیقا معلوم است که منظور خدا یعنی تا زمانی که پیامبر اطاعت از خدا می کند , اطاعت از من است فرقی نداره و تا زمانی که اولی الامر از پیامبر اطاعت می کند و در راستای خدا باز هم فرقی نمی کند -
آیا بر اساس قران اگر پیامبر شرک ورزید باز هم اطاعت کنیم ؟؟؟؟؟
معلوم است که نه ...
به آیه زیر دقت کنید :

يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد....

یعنی مثل آدم ع که فریب شیطان را خورد و نافرمانی خدا کرد نباشید و فریب نخورید از شیطان که دشمن آشکارتون هست...

و بعد در ادامه....

وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و هنگامي كه كار زشتي انجام ميدهند ميگويند پدران خود را بر اين عمل ديديم، و خداوند بما دستور داده است! بگو خداوند (هرگز) دستور به عمل زشت نمي‏دهد آيا چيزي بر خدا مي‏بنديد كه نمي‏داني (۲۸)
بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است.(آیه بعدی)

یعنی بعضی ها میان میگن حضرت آدم ع گناه کرده(یا مثلا اشکالی نداره ترک اولی کرده حسنات الابرار و سیئات المقرین هست و گوش دادن به حرف شیطان واسه ما خوب است چون ما مقربین نیستیم) ما هم از اون اطاعت می کنیم و مثل اون کاره خوب می کنیم نه گناه .( واسه توجیح کاراشون)
بعد خدا چی میگه :
بگو خداوند (هرگز) دستور به عمل زشت نمي‏دهد آيا چيزي بر خدا مي‏بنديد كه نمي‏داني .

جالب هست واقعا از جریان سجده ابلیس تا شاید 30 آیه بعد مرتبط هست با داستان و برداشت های غلط که خدا در اعراف متذکر می شود.

آقا من یک سوال دارم =
خدایا پیامبر هم می شود شرک بورزد ؟
خوب جواب روشن است.
اگر "" نه "" باشد که خدا می گوید نه و همه را نجات میدهد و باعث هدایت و اطمینان خاطر می گردد.
اما وقتی جواب "" غیر نه هست "" چه می شود ؟
خدا رو می کند به پیامبر می گوید :
پیامبر اگر تو که رحمت اللعالمین هستی - تو که دنیا واسه تو هست تو که خاتم الانبیا هستی :
بدان :
اگر تو هم شرک بورزی تمام اعمالت حبط می شود. ( قانون واسه همه یکسان هست).
خدایا یعنی میگویی پیامبر شرک میورزد ؟؟؟
خیر نمی گویم اما اختیار دارد که بورزد یا نه.ممکن است بورزد واسه همین می گویم "" اگر ""
آیا ممکن است پیامبری نا فرمانی تو را کند ؟؟
بله مگر قران نخواندی ممکن است - مثل شما بشر هستند - اختیار دارند - همانطور که چند نمونه در قران مثال زدم.
آیا پیامبر شما هم شیطان دارید : ( طبق حدیث )
بله من هم شیطان دارم اما من ان را مسلمان کرده ایم.

همه یکسان هستیم و بشر هستیم.
با این عقیده عصمت مطلق شما من حاظر بحث کنم با اینکه می گویید جبری در کار نبوده اما با چند سوال من شما خواهید فهمید بلاخره جبری در کار بوده و اختیار از بین میرود.

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
اعمال این پیامبر باید طبق گفتارش باشد یانه؟چون خداوند متعال در سوره صف مومنان را عتاب می کند که چرا آنچه را عمل نمی کنید می گویید؟لم تقولون ما لا تفعلون(صف/2)
حال چطور می شود پیامبر خدا به مردم بگوید:گناه نکنید وخود گناه کند!

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
جناب کریم ظاهرا شما فراموش کردید پیامبر بر بودن یعنی چه ؟
مگر پیامبر می گوید زنا حرام هست ؟ شراب نخورید ؟ با زن شوهر دار ازدواج نکنید ؟
خوب این دستورات رو خدا میگه و پیامبر داره حرف خدا رو به مردم میگه --- پیامبر از خودت اینا رو میگی ؟؟؟؟ نه ان هو الا وحی یوحی---
خدا به منم داره میگه گناه نکنم ... آ

آیا پیامبر شما مطلق گناه نمی کنید ؟ اگر جواب بله باشد
پس وقتی خدا میگه اگر شرک ورزیدی یا دروغی به ما بستی دیگه این وسط چی هست ؟؟
یعنی خدا داره به کسی که دو تا پاش قطع هست میگه اگر پنالتی زدی 100.000 تومان بهت میدم . این خنده دار نیست.
لازمه ی پنالتی زدن پا داشتن هست و این رو نداشته باشه که دیگه بقیه شرط مزحک هست. چیزی بگو که بشه.
خدا داره ترانه میگه ؟؟؟

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
اذا جاءالاحتمال بطل الاستدلال،زمانی که احتمال آمد استدلال باطل است.استدلال باید آنچنان قوی ومحکم باشد که رخنه پذیر نباشد وهمین قبول احتمال در بطلان استدلال شما کافی است.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
این الان چی بود ؟
عجب... شما اصلا متوجه شدید چه گفتدید و من چه گفتم و بعد قران چه می گوید ؟؟؟
شما گفتید :
چون اگر امکان معصیت در او باشد این احتمال است که دروغ می گوید ووحی بر او نازل نمیشود.
و من چه گفتم :
نکته اول:
1-احتمال هست اما قطعی نیست.(یعنی باید سخنان او را گوش داد و دلیل و سند و مدرک خواست. تا حرفش را اثبات کند)
تا زمانی که مدرک و دلیل نیاورد احتمال هست که این شخص که ادعا می کند وحی بر او نازل می شود ممکن است دروغ بگوید.
کاملا منطقی و عقلی است.
پس فلسفه ی معجزه چیست ؟ معجزه برای سرگرمی و زیبایی است یا برای اینکه مردم متوجه بشند این از طرف خداست و راست میگه و وحی بهش نازل میشه.
جناب کریم خدا به ما میگه خیالتون راحت باشه این پیامبری که باورش کردید بهش وحی نازل میشه اگر یه کلمه وحی رو دروغ کنه گردنش زده میشه.(شخص پیامبر)
پس یعنی تا زنده است راست میگه حرف ماست - اما دروغ گفتن محال هست چون بلافاصله کشته میشه.

حالا ما اینارو چطور و با چه منطق و عقلی به عصمت مطلق ربط بدیم ؟؟؟

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
مردم پیامبری را که در بین خود آنها زندگی کرده بود وهمه صداقت ودرستکاری اورا تایید می کرند قبول نداشته وبا او به مبارزه بر می خواستند،حال شما چطور می خواهید کسی را که عمری ندیده اند بلافاصله قبول کرده ومطیع او باشند.دوست عزیز سخن در پیامبر است نه نصب استاندار یا نماینده رئیس جمهور.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
اول اینکه شما چه گفتید :
چون اگر امکان معصیت در او باشد این احتمال است که دروغ می گوید ووحی بر او نازل نمیشود.
خوب من چه گفتم :
گفتم اگر مشکلتون اینه که دیدند معصیت داره یکی رو میاریم که معصیت نکرده حالا یا از همون شهر یا از یه شهر دیگه - فرض کنید من یک عمر فیلم بازی میکنم که خوب هستم کسی از من معصیتی ندیده - با گفته ی شما اگر گفت وحی بر من نازل میشود باید بگم چشم معجزه هم لازم نیست.
بابا ما میدونیم تو خوبی و گناه نداری اما نه دیگه در حدی که وحی بهت نازل بشه باید مدرک بیاری- که میشه معجزه آوردن .
چه منو بشناسن چه منو نشناسن چه دیده باشن گناه میکنم چه دیده باشند گناه نمیکنم وقتی مسئله وحی و ارتباط با خدا و عمل به دستورات میاد باید دلیل بیاورند.
شما جواب سوال خودتان را دارید می دهید ؟؟

قانون واسه همه میاد حتی خود پیامبر - بابا بلاخره خدا باید یه جوری قانون رو بگه به مردم یا نه؟
یک آدم درست حسابی تر از همه رو انتخاب میکنه و بهش میگه قانون رو به مردم بگو.
یعنی هم قانون برای خودش هست هم برای مردم.
شما سره چی بحث میکنید - دیگه چرا اینارو ماورایی میدونید.
خوبه قران دیگه ( العیاذبالله) زبانش مو درآورد که به ما بفهمونه اینا مثل خودتون بشر هستن اختیار دارن فرقشون فقط همینه که دستورات ما رو به شما میگن. ای داد بی داد.
چقدر آیه بگم از قران من اخه اونم با مثال و دلیل منطقی
لطفا یه جوری اونا رو نقض برمایید ما هم ببینیم.
همین شده که وقتی به یکی میگی آیا میشود در تقوا دقیقا مثل امام حسین ع شد یا نه ؟
75% مردم میگن توبه کن - کی میشه اونا - امااااااااااام حسین ؟؟؟؟ استغفرالله
بعد میگیم خوب دلیلت چیه ؟؟
هیچی.....
اگر شما با نظر این 75% موافقید خواهش می کنم دلیل بیاورید من بدانم.ممنون

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
قبلا گفتیم که ابلیس در قالب فرد خیر خواه آمد وآنها نمی دانستند ابلیس است ودشمن خدا که دارند اورا اطاعت می کنند.وبه دلایلی که خود نیز گفتید وقرآن اشاره می کند آنها گول خوردند.ودر مقام مقایسه خداوند با ابلیس نبودند تا حرف ابلیس را بر خواسته خداوند ترجیح دهند.وآنچنان که قبلا نیز مشخص شد امر خداوند مولوی نبوده تا با انجام آن حرام مرتکب شده باشندبلکه مقامی را که در آن قرار داشتند ازدست دادند.وهر ظلم در اینجا به معنای لغوی به کار رفته است که شامل ترک اولی نیز می شود.چون در مفردات راغب ظلم را چنین معنی کرده است:قراردادن چیزی در غیر محل مختص به خود،وهرگونه تجاوز وتعدی،در اینجا هم حضرت آدم نباید از آن درخت می خورد که خورد واین نوعی تعدی وتجاوز است.ونسبت به حضرت آدم همان ترک اولی است.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
جناب کریم عزیز هیچ چیز تغییر نمی کند چه ابلیس به صورت ابلیس آمده باشد چه پیامبر چه خیر خواه چه دشمن مهم اینه که =
دقیقا داره مخالف خدا صحبت می کنه ؟
فرض کنید پناه به خدا مقام معظم رهبری بگوید زنا حلال است. باید فریب بخوریم.
عذر بد تر از گناه یعنی همین.
خدا را شکر من و شما جای ادم ع نبودیم و الا در جواب به خدا می گفتیم خدایا مقام معظم رهبری (مدظل)گفت حلال هست.
هیچی دیگه همه ی این ها رو واسه گناهان مردم به خدا بگند - بگند فلانی گفت - پدر و مادم که از همه بیشتر خیر منو می خوان گفتن مشرک شم و غیره...
عجب...........
کجا ثابت شد امر مولوی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس نوشته های من به گفته ی جناب فکر کنم رحیق مختوم را بخوانید.
بابا یکی بیاد به من بگه چطور تشخیص دادید مولوی هست یا ارشادی ؟؟
این ارشادی بودن دستور خدا اختراع جدید هست ؟؟؟ یا همون مستحب و مکروه هست.؟؟؟
عجب واقعا...

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
سوءظن این که به کسی گمان بد داشته باشید.وقتی امر خداوند مولوی نیست وارشاد به بهترین حالت است وانسان در اثر وسوسه گمان می کند این کار موجب جاودانگی او می شود با توجه به این که قسم خوردن شیطان در این وسوسه تاثیر گذار بوده،چطور شخصی ک به خاطر احترام نام خداوند واینکه گمان می کند کسی قسم دروغ نمی خورد مرتکب این کار می شود گمان بد به خدا داشته باشد.
شیطان اعلام نکرد که من در مقابل حرف خدا چنین دیدگاهی دارم بلکه با قسم خوردن به نام همان خداوند آنها را فریفت.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
جناب کریم متوجه اید چه می گوییییییید ؟؟؟
شما میگویید اگر کسی قسم به الله خورد و خیر خواه هم بود (به ظاهر) و گفت به الله قسم زنا(که خدا گفته نزدیکش نشوید )خوب هست , ما به احترام اسم و قسم الله ان را انجام دهیم و بعد ترک اولی میشود. عجججججججججججججب

یادتان می آید در انتخابات و اغتشاشات 88 مقام معظم رهبری چه فرمود ::
گفت اینها دارند شعار رهبری میدهند و اغتشاش (و هر غلطی) به نام رهبری می کنند. دقیقا مثل قران را سره نیزه زدن در زمان امام علی ع .
پس با این حال ما باور کنیم و بعد می گویند تک اولی کرده -- بصریت هم واسه قشنگی هست.
عجب....
و در ادامه...
به قران اشکم داره در میاد جناب کریم چه می گویید ؟؟؟؟ =
می گویید خدا به ادم گفت : بهتر این هست که از درخت نخوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه شما میگی نخوری ... خدا فرمود نزدیکش نشو...... گردش نچرخ...فکرش نکن.........
الله اکبر
خدا میگه اگر نزدیک شدی میشی ظالمممممممم. رحمت من شامل ظالمین نمیشه ...............
بعد میگویید حضرت آدم نه تنها با نزدیک شدن بلکه با خوردن = کار خوبی انجام داده ؟؟؟؟؟؟؟
الله اکبر
شیطان دیگه به عنوان یک گمراه کننده چه شاهکاری باید انجام بده ؟؟؟؟؟؟؟ که شما اینطوری آیه رو بدون دلیل و منطق و عقل و توجه به اینکه خدا چی میگه دارید عوض میکنید و دور میزنید؟؟
شما دارید میگید ظالم = خوب
بعد دقیقا علامه طباطبایی میگه چون امکان نداره گناه کنند پس منظور خدا از ظالم رو باید طوری معنی کنیم که نه تنها مکروه باشد بلکه خوب باشدددددددد.......
وااااااااای بر مااااااااااااااااااااا
حضرت ادم علیه السلام تو فهمیدی تو راست گفتی فرق تو با اینها همین هست - تو معترف شدی گناه کردی خطا کردی و سریع توبه کردی- اینها مثل دل سنگان و متعصبانه می گویند تو نیز دروغ گفتی که نه خدا هم دروغ گفته و تراننه می سراید و ایجاد شبهه در قران میکند....و میگویند تو کاره خووووووووووب انجام دادی ..............

الله اکبر

فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ[="red"] وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ[/] ﴿ اعراف ۳۰﴾
جمعي را هدايت كرده و جمعي را (كه شايستگي نداشته‏اند) گمراهي بر آنها مسلم... آنها (كساني هستند كه) شياطين را به جاي خداوند، اولياي خود انتخاب كردند و چنين [="red"]گمان مي‏كنند كه هدايت يافته‏اند.[/]

آخر آخره ماجرا این می شود و سناریو تکرار می شود که :
شیطان به شما می گوید(مثل همان سوالی که پرسید آیا پیامبران معصیت می کنند؟) :
مگر می شود جناب مکارم شیرازی - علامه طباطبایی و ... در این زمینه اشتباه کنند؟؟؟
بعد پاسخ از شما می آید :
محال هست.
تمام
و این روند همینطور ادامه دارد بی دلیل بی منطق بی عقل بی قران بی تحلیل.
ممنونم واقعا که توجه می کنید به گفته های من و پاسخ میدهید. خدا را شکر چنین مکانی هست.
منتظر پاسخ هایتان میمانم.( اما منطقی و درست و قرانی و بدون تعصب)
موفق باشید

Baghiatollah خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ.

کریم;298980 نوشت:

با سلام وعرض ادب خدمت شما دوست گرامی
حال عرض بنده به شما بزرگوار این است که این بازی با کلمات را باید با دلیل رد کنید که واقعیت غیر از این است ،نه اینکه کلامی بگویید ورد شوید.
آنچه در اینجا مطرح می شود با توجه به منابع دینی اعم از لغت ،تفسیر،حدیث وبرداشت بزرگان وعلمای دین از این منابع است.
این مطلب را بارها دوستان مختلف گفته اند که آنجا محل تکلیف نبوده وثانیا امر الهی مولوی نبوده است که مخالفت با آن گناه محسوب شود.حال شما باید دلیل بیاورید که این مخالفت معصیت بوده وحضرت آدم کارش حرام بوده است نه اینکه چیزی را که جواب داده شده است دوباره تکرار کنید.

سلام به شما

جناب کریم جالب است ما باید دلیل بیاوریم که معصیت بوده یا شما ؟؟؟
ما که دلایلمان روشن است(زبانم مو درآورد) و نوشته های من را بخوانید دقیق - همه چیز زیر سوال است.
خدا داره واضح و غیر واضح میگه نافرمانی کرده - فریب دشمن خورده - ظالم شده - گمان کرد دروغش میگم....
بعد شما می گویید ما بیایم اثبات کنیم معصیت کرده ؟؟؟؟ عجب

شما بیا اثبات کن این اعمال ترک اولی بوده و می شود معنی لغت ظلم بشود خوب.
یعنی ظلم تو قران همه جا بد هست و لعنت خدا بر ظالمین هست به جز اون قسمت هایی که برای انبیا می آید و برای اونها """""""""" خوب """"""""" می شود و نه مکروه!!!!!!!!!!
الله اکبر

تا زمانی که شریعت شیطان در ذهن باشد این روند ادامه دارد.
شریعت شیطان چیست = پیامبران امکان گناه کردن هرگز ندارند.
حتی اگر خدا بگوید.

یعنی اگر خدا می گفت اینها = فاحشه کردند, باز شما می گفتی منظور از فاحشه یعنی اختلاف فاحش بین عمل خوب و خوبتر پس سزاوار هست این اختلاف فاحش سر نزند.

واقععاااا باید انسان خون گریه کند.

بسم الله الرحمن الرحيم .

مقدمه :

می خوام خواننده محترم به این نکته خوب توجه کند .

خداوند متعال می فرماید :

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ . آل‏عمران : 101

در خطاب به بعضی ازجهال و آنهایی که ایمانشان فقط بر یک حرف استوار است که چطوری کفر می ورزید در حالی که آیات من و رسولم در بین شما است .

آن چه که مسلم است جایگاه رهبری و علمی پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مسلمانان و غیر مسلمانان تثبت شده بود .

وقتی به کتب سیره و حدیث و غیره مراجعه می کنیم می بینیم سوالات زیادی از پیامبر خدا شده هم از طرف مسلمانان و هم از طرف یهود و نصاری .

چیزی که خیلی جلب توجه می کند این است عصمت أنبیاء علیهم السلام در اذهان مردم آن زمان قابل سوال و مناقشه نبوده و عصمت آنها یک امر مسلم بوده است لذا سوالی در این زمینه نشده و یا اگه شده خیلی خیلی کم آن به صورت واقعا سوال نه ایجاد شبه و از این قبیل و این تا دوره حضرت امیر علیه السلام نیز نبوده و قضیه عصمت انبیاء مساله مسلم و خدشه ناپذیر بوده است .

اما بعد از شهادت پیامبر اکرم و حضرت أمیر المومنین صلی الله علیها و آلها این مساله پیش آمد در واقع در اواخر ایام دولت بنی امیه این مساله مطرح شد .

خب سوال مهم اینه که چرا مطرح شد .؟

به عقیده ما به خاطر این بود که اعمال و رفتار خلفاء و بنی امیه توجیه شود .

مساله بسیار واضح و روشن است که اگر عصمت أنبیاء و حضرت خاتم الأنبیاء علیهم السلام را به زعم باطل خود زیر سوال بردن دیگه مساله برای هر کس دیگه آسان می شود .

لذا آمدن و تمامی آیات مربوط به أنبیاء خصوصا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را زیر سوال بردن تا جایی که توانستند اشکال تراشی کردن .

من دوستان عزیز را بر حضر می دارم که وهابیت وطنی و افکار وهابی در مملکت ما به شدت مبانی اسلام و مذهب را در زیر آماج تیر گرفته و به شدت داره از این موضوع تبلیغ می کند .

از جمله مساله بسیار مهمی را که هدف گرفتن عصمت أنبیاء است . لذا دوستان عزیز با بصیرت بیشتر متوجه عزیزان خود باشن فریب این آماج تبلیغ وهابی را نخورند .

اما در رابطه با حضرت آدم علیه السلام در چند جا بحث خواهیم کرد .

1 : عصی و معنای لغوی آن و مراد آیات شریفه از معنای این کلمه .

2 : غوی ......

3 : تاب یا توبه . و اصلا حضرت آدم توبه کرده یا خیر .؟

4 : أزلهما الشیطان . در رابطه با کلمه زل و معنای آن .

5 : وسوس لهم الشیطان . و این وسوسه چی بوده و چه خدشه ای به عصمت حضرت آدم وارد می کند .

6 : مساله بسیار واضح و روشن به اسم امر مولوی و امر استحبابی یا ارشادی از قرآن کریم و این که امر ارشادی در قرآن خیلی آمده است و معنایش چیست .؟

عصی : و يُجْعَلُ العَاصِي اسْماً للفَصِيْلِ إِذا لم يَتْبَعْ أُمَّه.
تاج اللغه و صحاح العربیه : الْعِصْيَانُ: خلاف الطاعة. و قد عَصَاهُ يَعْصِيهِ عَصْياً و مَعْصِيَةً؛ فهو عاصٍ و عَصِىٌّ. و عَاصَاهُ أيضاً مثل عَصَاهُ، و اسْتَعْصَى علي
مفردات راغب : عَصَى عِصْيَاناً: إذا خرج عن الطاعة، و أصله أن يتمنّع بِعَصَاهُ.

خلاصه با مراجعه به کتب لغوی و تتبع استعمالات عرب معلوم می شه که عصی در اصل مقابل تبعیت است .

لذا عرب به بچه حیوانی که از مادرش جدا می شه می گن عصی امه . یعنی از دنبال رو بودن مادرش خارج شد .

پس عصی در اصل استعمال عرب یعنی مقابل تبعیت است بدون قید اضافی مثل این که این عدم متابعت در حد حرمت باشد یا خیر . خدواند متعال می فرماید :

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني‏ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني‏ فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ . إبراهيم : 36

دقیقا در این آیه شریفه " عصی " در اصل استعمال خود به کار برده شده که مقابل تبعیت است .

زیرا که عصیان به معنای سر کشی با آثا و عواقب مترتب بر آن می آید .

إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها أَبَداً .الجن : 23

باز هم تکرار می کنم : اصل اولی در استعمال " عصی " در لغت عربی عدم تبعیت مجرد که اولین مرتبه به شمار می آید .

مراتب بعدی " عصی " شدت آن است که خروج از امر مولوی است ( بعدا خواهیم گفت مراد قرآن از امر مولوی و ارشادی چیست . ) خداوند متعال می فرماید :


فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبيلاً . المزمل : 16

ادامه بحث را موکول به جلسه بعد می کنیم .

baghiatollah;299138 نوشت:
سلام به شما ممنون میشه لطفا بگید چرا میگید معصیتی از آدم سر نزده و هم اینکه روی چه حساب میگید بر اساس خطاب شرعی مکلف نشده بود ؟ چطور تشخیص میدید ؟

سلام
با تقسیم بندی که در لغت عصیان کردیم مشخص است و اما اینکه از کجا معلوم می شود باز هم جای ابهامی ندارد چه اینکه آدم ع در بهشت بود (حال هر بهشتی که بوده است ) نه در زمین دیگر اینکه فرمان تشریعی به او نرسیده بود و دستور جنبه ارشادی داشت . تشریع وقتی تصور دارد که انسان در دار دنیا و در عرصه زمین باشد و فرمان تشریعی با ویژگیهای خاص خودش بعنوان اتمام حجت به فرد برسد .

baghiatollah;299138 نوشت:
هیچ دلیلی ندارد دفاع کنیم که مطلق معصیت نمی کنند. دلایلتان را بگویید. 1- خدایا اینا مثل ما هستن ؟ جواب : بله اینا دقیقا بشری مثل شما هستند. 2- خدا اینا مثل ما هستند ؟ جواب : بله اینا مثل شما هستند. 3- ما دچار خطا می شویم اینا هم می شوند ؟ بله مگر در قران ندیدی گفتیم می شود. 4-خدایا می شود پیامبر شرک بورزد اگر شرک ورزید چه می شود ؟؟ جواب باید قاعدتا "" نه "" باشد. اما چیست ؟ پیامبر اگر شرک وریدی اعمالت دود می شود. 5-خدایا پیامبرت دروغ می گوید و از خود سخن می گوید و به تو نسبت می دهد ؟ جواب : اون چیزی جز وحی که به او می شود نمی گوید اگر بگوید و دروغ به ما نسبت دهد شاهرگ گردنش زده خواهد شد و شما ها هم نمی تونید کاری کنید. خدا چطوری بگه بابا اینا بشر - بشر - بشر با تمام ویژگی های شما هستند.

دفاع از عصمت انبیا امری عقلانی است چه اینکه انسان خطاپذیر شایستگی پیروی ندارد وقتی انسان می تواند از پیغامبر الهی پیروی کند که اطمینان داشته باشد خود او بی هیچ خطایی عامل به فرامین دینی است که آورده است . این مبنای عقلانی عصمت انبیاست که نقل معتبر هم آنرا تایید می کند . البته عصمت نبی نسبی است یعنی نسبت به تعالیم دین خود معصوم است اما نسبت به مقامات عالیه معنوی باطنی معصوم نیست و ممکن است در آن درجات دچار عصیان شود . یعنی در کلاس عمومی او شاگرد بیست است اما در کلاس خاص انبیاء و اولیاء الزاما بیست نیست .
اینکه برای اثبات عدم عصمت انبیاء به تشابه خلقی ما و ایشان تکیه کردید اصلا پذیرفته نیست . هیچوقت شباهت نمی تواند مبنای نتیجه ای قطعی بین مشابه ها باشد . شما انسانید ؟ شما غذا می خورید ؟ شما مریض می شوید ؟ نتیجه : پس شما هم باید مثل یک انسان کافر خدا را نفی کنید . این مقدمات و نتیجه درست اند ؟

baghiatollah;299138 نوشت:
این جمله = حسنات الابرار سیئات المقربین یا اساسا غلط هست یا معنیش چیزه دیگری است که پس باید جمله را اصلاح کنید تا ان معنی را بدهد. این جمله جمله ی قشنگی هست اما غلطه و مزخرف هست. معنای مزخرف می دونید یعنی چی ؟ = یعنی : دروغی که مانند راست آراسته کرده باشند و سخن بی اصل و بی معنی و لاطائل . اگر حسنه هست دیگر سیئه نمی شود و بر عکس . ارزشش می تونه متفاوت باشه اما حسنه = گناه نمیشه مگر اینکه دستور خدا باشه که حلال حرام شود که انجا دقیقا دیگر اسم حلال برای آن فعل قبلی گفته نمی شود و اسم جدیدش حرام است.

متاسفم که اندیشه خود را معیار کرده اید و واضحترین مسائل را رد می کنید . من یک مثال میزنم تا درستی این جمله روشن شود . بازی کردن یک بچه سه چهار ساله را با مادرش دیده اید ؟ چه زیبا و دیدنی است . مادر لذات می برد بچه هم همینطور هیچکس آنرا بد نمی داند . اما همین مادر و بچه را پنجاه سال بعد تصور کنید . مثلا مادر 70 ساله و بچه 50 ساله است . هرچند هنوز عنوان بچه را دارد و مادر همان مادر است اما آیا تکرار رفتار کودکی در این سن هم قابل قبول است ؟ اصلا هیچکس تکرار آن رفتارهای کودکانه را صحیح نمی داند . حسنات الابرار سیئات المقربقین یعنی همین اما در بعد معنویش .
baghiatollah;299138 نوشت:
شما بگویید چطور فعل ممنوع نبوده ؟ روی چه حسابی می گویید ؟ نوشته ها و پاسخ من به اساتید قبلی را بخوانید. وقتی که اصل و حرف قران و عقل و منطق قبول نشود : افسانه ها و داستان سرایی شروع می شود. این رابطه جنسی هم جالب بود اولین بار هست می شنوم. اما اصلا حاجتی به این چیز ها نداریم اصلا گیریم که درست باشد چه فرقی می کند. پس یعنی خدا از این رابطه جنسی آدم را نهی کرده. هیچ چیز عوض نمی شود.

اولا گفتیم نهی نهی ارشادی بوده و نه مولوی تشریعی تکلیفی ثانیا اصل عصمت انبیا که عقلانی است صدور معصیت تشریعی را رد می کند ثالثا خیلی امور برایتان افسانه است که در آینده بدان باور خواهید یافت و رابعا رابطه جنسی از جهت آثاری که برای مقام معنوی آدم و حوا داشته و آنها را از بهشت توجه به حق به دوزخ گرفتاریهای بچه و بچه داری و ووو تنزل می داده است مورد هشدار خدای متعال قرار گرفته است . اما همین فعل در مرتبه پاینن تر از مقام آدم ع یک امر مطلوب برای تکثیر و بقای نسل محسوب می شود . تعابیر خداند متعال در نهی از خوردن شجره هم این معانی را تایید می کند مثلا خود عنوان شجره که اشاره به شجره ذریه است ( شجره نامه که شنیده اید ) یا عنوان مار که شیطان به شکل او در آمد که تعبیری است از آلت تناسلی مرد و همراهی زن و مرد در اکل از شجره که رابطه جنسی است و عنوان تشقی ( به زحمت و مشقت می افتی ) که اشاره به زحمات و گرفتاریهای زندگی زناشویی و فرزند داری است .
بنده فکر می کنم شما برادر عزیز بیشتر از هرچیز نیازمند مطالعات گسترده تر و عمیق تر هستید . زمان ایراد و اشکال کردن هم می رسد البته آنوقت حرفهایتان حساب شده تر و منطقی تر خواهد بود
والله الموفق

baghiatollah;299184 نوشت:
جناب کریم جالب است ما باید دلیل بیاوریم که معصیت بوده یا شما ؟؟؟
ما که دلایلمان روشن است(زبانم مو درآورد) و نوشته های من را بخوانید دقیق - همه چیز زیر سوال است.
خدا داره واضح و غیر واضح میگه نافرمانی کرده - فریب دشمن خورده - ظالم شده - گمان کرد دروغش میگم....
بعد شما می گویید ما بیایم اثبات کنیم معصیت کرده ؟؟؟؟ عجب

بردار بزرگوار ما سخن راغب اصفهانی را نقل کردیم واین دلیلی بود بر ادعای ما،البته دلیل دیگری را نیز نقل می کنم،ولی قبل از آن باید خاطرنشان کنم،در بحث علمی باید براساس منابع وکارشناسان آن بحث که مورد قبول مجامع واهل علم هستند سخن گفت.حال در بحث لغت باید براساس نظر لغت دانان نظر داد ور بحث تفسیری بر اساس نظر مفسران،ودر رد سخنان آنان دلیلی محکمتر از دلیل آنان ذکر کرد.
علامه طبا طبایی با توجه به مجموع آیاتی که در مورد حضرت آدم وخوردن از درخت ممنوعه نازل شده است بررسی کرده ونظر داده است وشما هم اگر به فرمایشات ایشان در جلد اول المیزان از ص126به بعد مراجعه کنید بد نیست.
ظلم حضرت آدم چه بوده وامر ارشادی چیست؟
علامه در مورد این دوسوال می فرماید:در سوره طه همین فتکونا من الظالمین،شقاءآمده است.
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (طه/117)
پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏بخت گردى.»
شقاءبه معنای سختی است وخداوند در آیه بعدی این سختی را به گرسنگی،عریان شدن،تشنگی وآفتابزدگی تفسیرکرده است. إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى‏ (طه/118)در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى‏شوى و نه برهنه مى‏مانى‏
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى‏ (طه/119)و [هم‏] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏گردى و نه آفتاب‏زده.
یعنی نتیجه این ظلم گرفتار شدن در این سختی های دنیوی خواهد بود.وظلم حضرت آدم وحوا به خودشان بر می گشت،وبه معنای معصیت مصطلح که نافرمانی خدا باشد نیست،واز اینجا مشخص می شود نهی ارشادی بوده است،که خیر ومصلحت وصلاح مکلف وبنده رادر مقام نصیحت مشخص می کرده است.وآنها به خود ظلم کردنددر جدا شدن از بهشت،در حالی که عقوبت وجزاءمخالفت مولوی با توبه کردن تبدیل می شود وآن عقوبت برداشته شده وبه حالت اول برمی گردند ولی در اینجاآنها به بهشت بر نگشتندواثر طبیعی این خوردن هبوط در دنیا وگرفتار شدن در مشکلات آن بوده است.(المیزان ج1ص130)
حضرت آدم اختیار داشه است.
از سخنانی که مطرح شد چنین بر می آمد که نباید به هیچ وجه از آن درخت می خورد مثل اینکه مجبور به اطاعت بوده وبا علم به نهی خداوند همزمان گناه انجام داده است.
اولا حضرت آدم مانند دیگر انسانها حق گزینش دارد وهنر انسانهای معصوم همین است که باداشتن اختیار وتوان معصیت گناه نمی کنند چون حقیقت وباطن کثیف گناه برآنان آشکار است.وثانیا قرآن می فرماید:حضرت آدم عهد الهی ونهی از نزدیک شدن به درخت را فراموش کرد،در واقع در اثر وسوسه شیطان وادعاهای او آنحضرت نهی لاتقربا را فراموش کرد.ولقد عهدناإلی آدم من قبل فنسی ولم نجد له عزما(طه/115)وقصد مخالفت با امر الهی را نداشت.

[="blue"]سلام به شما جناب حامد عزیز
[/]

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
با تقسیم بندی که در لغت عصیان کردیم مشخص است و اما اینکه از کجا معلوم می شود باز هم جای ابهامی ندارد چه اینکه آدم ع در بهشت بود (حال هر بهشتی که بوده است ) نه در زمین دیگر اینکه فرمان تشریعی به او نرسیده بود و دستور جنبه ارشادی داشت . تشریع وقتی تصور دارد که انسان در دار دنیا و در عرصه زمین باشد و فرمان تشریعی با ویژگیهای خاص خودش بعنوان اتمام حجت به فرد برسد .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
جناب حامد عزیز
عصیان را چه می خواهید معنی کنید ؟؟؟؟
عصیان یعنی همان که خدا گفت , فریب شیطان نخور - همان که خدا گفت نزدیک نشو میشی از ظالمین -- همان سرپیچی ها -- همان عمل نکردن به فرمان خدا
چه معنی می خواهید بکنید ؟؟؟

آدم در بهشت بود ؟؟؟؟؟؟ اگر منظورتان بهشت ابدی است که واقعا جناب حامد از شما بعید است.
اما اگر به گفته ی خودتون " هر بهشتی می خواهد باشد " پس یعنی همین بهشت کنار خانه ی ما , همین باغی که ما میرویم توش, همین جنه هایی که روی زمین هست.
پس دیگه بحثی نیست و شما جواب سوال خود را می دهید ؟؟؟
پس اگر فرقی ندارد , پس تکلیف هم بوده - چون روی زمین تکلیف است.
(بله انسان در دار دنیا هست که تکلیف دارد و نه فقط کره ی زمین.!!!!!!!!! اگر غیر این باشد پس یعنی زنا در مریخ جایز است.!!!!!!!!!)
حال شما به من بگو چطور می گویید آدم و حوا در دار آخرت بوده اند که تکلیف نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟
در نوشته های قبل گفتم آدم توجیح شد که اگر فریب بخورد = اخراج شدن از بهشت.
حال فریب که را نباید بخورم ؟؟؟؟؟؟؟؟فریب شیطان.
بعد یک تکلیف (جدید) آمد ::::::
اگر به درخت نزدیک شدی از ظالمین میشی؟؟؟؟ یعنی خدا نزدیک بشم یا نشمممممممممم ؟؟؟ معلومه که نه .......
ظالم میشی................
در بهشت مگر میشود کسی ظالم شود. مگر در اونجا تکلیف و محدودیت و حلال و حرام است. مگر شیطان هست.
عجب

اصلا پاسخ ندادید جناب حامد.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
دفاع از عصمت انبیا امری عقلانی است چه اینکه انسان خطاپذیر شایستگی پیروی ندارد وقتی انسان می تواند از پیغامبر الهی پیروی کند که اطمینان داشته باشد خود او بی هیچ خطایی عامل به فرامین دینی است که آورده است . این مبنای عقلانی عصمت انبیاست که نقل معتبر هم آنرا تایید می کند . البته عصمت نبی نسبی است یعنی نسبت به تعالیم دین خود معصوم است اما نسبت به مقامات عالیه معنوی باطنی معصوم نیست و ممکن است در آن درجات دچار عصیان شود . یعنی در کلاس عمومی او شاگرد بیست است اما در کلاس خاص انبیاء و اولیاء الزاما بیست نیست .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
دفاع از عصمت انبیا عقلانی است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انسان خطاپذیر , شایستگی پیروی ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما چرا به حرف های رهبری گوش می دهیم و پیروی می کنیم و به ره دلبر خود سر می نهیم ؟؟؟؟
مگر رهبری معصووووم ( مطلق) هست ؟؟؟ مگر پیامبر است ؟؟؟
پس شما دارید میگید رهبری دقیا پیامبر و معصوم است.
چون اگر خطا کند شایستگی پیروی ندارد ؟؟؟؟
این امر عقلانی شماست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جناب حامد توجه بفرمایید :

تا زمانی که کسی هر کسی پیامبر امام فقیه و عالم حرفش بر خلاف خدا نیست می شود از او پیروی کرد.
هر کدام از اینها مخالف خدا گفتند , اطاعت نکردن از اینها تکلیف شرعی , و پیروی از آنها حرام است.
پیامبر , پیامبر خدا است دستور او را , ابلاغ می کند.
اگر زمانی پیامبر تصمیم بگیرد چیزی به خدا و وحی دروغ ببندد = شاهرگش قطع خواهد شد.
آیا می تواند یا نمی تواند ؟؟؟ یا خدا دارد به کسی که پایش قطع هست می گوید پنالتی بزن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
اینکه برای اثبات عدم عصمت انبیاء به تشابه خلقی ما و ایشان تکیه کردید اصلا پذیرفته نیست . هیچوقت شباهت نمی تواند مبنای نتیجه ای قطعی بین مشابه ها باشد . شما انسانید ؟ شما غذا می خورید ؟ شما مریض می شوید ؟ نتیجه : پس شما هم باید مثل یک انسان کافر خدا را نفی کنید . این مقدمات و نتیجه درست اند ؟

[="blue"]پاسخ من :
[/]
این دیگر چه صحبتی است جناب حامد - روی چه منطقی ؟؟؟
من نباید مثل کافر خدا را نفی کنمممممممممم بله.......
اما می توانم مثل کافر خدا را نفی کنم.
شما این توانستن را یا خواسته یا نا خواسته از انبیا گرفته اید.
قران به چه زبانی بگه بابا اختیار رو نگیرید از اینا ..... اینایی که میبینید مثل خودتوننننننند --- یعنی چی :
یعنی میشود و می توانند , دقیقا مثل خودتون =
خورند -- پوشند -- راه روند -- بخوابند -- بمیرند -- گناه کنند -- ثواب کنند -- خیر کنند -- شر کنند---بجنگند -- شهید بشن---
این اختیارات را دقیقا مثل شما دارند = یه فرقی با شما دارند اونم اینه که :
وحی بهشون میشه که به شما ابلاغ می کنندددددددددددددد
تمامم.
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ( 175 اعراف)
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵)

بابا این شخص آیه های خدا را دید - مستجاب الدعوه بودددددد.......... کافر شد.
اگر بگید انبیا نمی شود مثل این باشند , به هر علتی , آخرش به جبر برسه :
این آدمه معترض میشه --- میگه اون مثل من نبود و الا مثل من که آیات رو دیدم ممکن بود کافر شه.
بابا کسی که پاش قطع هست چطور پنالتی بزنه و چطور خدا بگه این مثل شما پا دارددددددددد ؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب ندارددددددددد
پس خدا چه می گوید اگر شکر ورزید اگر دروغ گفت......... اینا جوک هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما که جوابی از شما برای این ایات نیافتیم .؟؟؟؟؟؟؟
چطور ممکنه بگید به در گفت دیوار بشنوددددددد؟؟؟؟
من به کسی که پایش قطع هست بگویم اگر پنالتی زدی 100 تومان بهت میدم ( اول که تا همین جا جوک گفته ام)
بعد منظور من به اطرافیانم باشد که پا دارند .
خوب شرط من برای کسی است که پا نداشته باشد 100 تومان گیرش بیاد نه کسی که پا دارد.
مگر من , اگر به خدا دروغ ببندم , شاهرگ گردنم زده میشود؟؟ اگر منظور شما به در گفت دیوار بشنود باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببینید ===
بله می شود خدا با این جمله به دیگران متذکر شود که حواستون باشه این پیامبره اگر این کارو کرد این میشه دیگه حساب دستتون بیاد. ( واسه شرک فقط - نه وحی شاه رگش)
این قبول-- اما با خوده شخص پیامبر هم دقیقا هست. و الا جوک است و غیر ممکن. چون شرط بر باد میره دیگه.
پس نتیجه عقلی =
یعنی با یک تیر دو نشان می زند خدا.

[="red"]نوشته های جناب حامد عزیز :
[/]
متاسفم که اندیشه خود را معیار کرده اید و واضحترین مسائل را رد می کنید . من یک مثال میزنم تا درستی این جمله روشن شود . بازی کردن یک بچه سه چهار ساله را با مادرش دیده اید ؟ چه زیبا و دیدنی است . مادر لذات می برد بچه هم همینطور هیچکس آنرا بد نمی داند . اما همین مادر و بچه را پنجاه سال بعد تصور کنید . مثلا مادر 70 ساله و بچه 50 ساله است . هرچند هنوز عنوان بچه را دارد و مادر همان مادر است اما آیا تکرار رفتار کودکی در این سن هم قابل قبول است ؟ اصلا هیچکس تکرار آن رفتارهای کودکانه را صحیح نمی داند . حسنات الابرار سیئات المقربقین یعنی همین اما در بعد معنویش .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
جناب حامد این مثالی که زدید معنای جمله ی حسنات الابرار سیئات المقربین ؟؟؟
اول که هیچ اشکالی ندارد حتی در سن 70 و 50 سالگی همان بازی را کنند چه گناهی ؟؟ یاد دوران کودکی است.
مثال بهتری من بزنم :
یک انسان عادی یا ابرار 100.000.000.000 تومان پول داره یک فقیر را می بیند و فقط 1000 تومان به او میدهد.
پیامبر هم 100.000.000.000 تومان پول داره یک فقیر را می بیند و فقط 1000 تومان به او میدهد.
کدام یک از این ها گناهکرده انددددددددددددد ؟؟؟؟
مسلم هست هیچ کدام --- هر دو حسنه انجام داده و پاداش خواهند گرفت.
کسی گناهی مرتکب نشده.
اینکه شما انتظار داری پیامبر باید بیشتر پول میداد , انتظار داشته باش یا خیر.
اما اینکه بگویی گناه کرده غلط است.
حسنه حسنه است گناه نمی شود
ممکن است به آن شخص ابرار بیشتر پاداش دهند اما به پیامبر هم پاداش می دهند نه اینگه گناه محسوب می شود.
واسه همین میگم جمله حسنات الابرار سیئات المقربین جمله ی قشنگی است اما معنی خودش را نمیدهد. می خواهد چیزی بگوید اما بد می گوید و پیام را بد میرساند.

اگر برای ما نماز شب مستحب هست و برای پیامبر واجب.
اینکه دیگه یک تکلیف مستقل هست.
مثل دستوراتی که به طور عادی حرام هست اما در موقعیت هایی و به طور خاص حلال می شود.
این اصلا به حسنات الابرار و سئیات المقربین ربطی نداره.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
اولا گفتیم نهی نهی ارشادی بوده و نه مولوی تشریعی تکلیفی ثانیا اصل عصمت انبیا که عقلانی است صدور معصیت تشریعی را رد می کند ثالثا خیلی امور برایتان افسانه است که در آینده بدان باور خواهید یافت و رابعا رابطه جنسی از جهت آثاری که برای مقام معنوی آدم و حوا داشته و آنها را از بهشت توجه به حق به دوزخ گرفتاریهای بچه و بچه داری و ووو تنزل می داده است مورد هشدار خدای متعال قرار گرفته است . اما همین فعل در مرتبه پاینن تر از مقام آدم ع یک امر مطلوب برای تکثیر و بقای نسل محسوب می شود . تعابیر خداند متعال در نهی از خوردن شجره هم این معانی را تایید می کند مثلا خود عنوان شجره که اشاره به شجره ذریه است ( شجره نامه که شنیده اید ) یا عنوان مار که شیطان به شکل او در آمد که تعبیری است از آلت تناسلی مرد و همراهی زن و مرد در اکل از شجره که رابطه جنسی است و عنوان تشقی ( به زحمت و مشقت می افتی ) که اشاره به زحمات و گرفتاریهای زندگی زناشویی و فرزند داری است .
بنده فکر می کنم شما برادر عزیز بیشتر از هرچیز نیازمند مطالعات گسترده تر و عمیق تر هستید . زمان ایراد و اشکال کردن هم می رسد البته آنوقت حرفهایتان حساب شده تر و منطقی تر خواهد بود
والله الموفق

[="blue"]پاسخ من :
[/]

ممنون واقعا در این زمینه اطلاعاتم را بالا بردید خیلی جالب بود خیلی و ایمانم قوی تر شد اما و اما بر فرضه این گفته ی شما و ماجرای ذکر شده ی شما , فاتحه ی حضرت آدم ع کاملا خوانده شد :
الله اکبر توجه کنید :
وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ [="red"]الشَّجَرَةَ[/] فَتَكُونَا مِنَ [="red"]الظَّالِمِينَ[/]
آدم به این [="red"]رابطه ی جنسی[/] نزدیک نشو (انجام نده)و اگر انجام دادی از [="red"]ظالمین[/] می شوی.
الله اکبر :
وَلاَ تَقْرَبُواْ [="red"]الزِّنَى[/] إِنَّهُ كَانَ [="red"]فَاحِشَةً[/] وَسَاء سَبِيلاً
الله اکبر :
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا
پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از [="red"]عورتهايشان[/] برايشان پوشيده مانده بود براى آنان نمايان گرداند
الله اکبر :
بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا
[="red"]برهنگى‏هايشان[/] بر آنان آشكار شد
الله اکبر :
وَإِذَا فَعَلُواْ [="red"]فَاحِشَةً[/] قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا[="red"] آبَاءنَا[/] وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ [="red"]بِالْفَحْشَاء[/] أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸ اعراف﴾ [="red"]ادامه ی همان آیات عدم سجده و فریب آدم ع است. [/]
و چون كار زشتى كنند مى‏گويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸)
الله اکبر :
با این داستان شما -------- هرچند که فرقی نمیکرد میوه باشد یا رابطه ی جنسی ------- اما ظاهرا آیات معنای قشنگ تری هم پیدا کرد.

خیلی جااااااااااااالب بود هرچند اگر غلط باشد.

در کل از پاسخ هایتان ممنونم و خواهش دارم بی تعصب و منطقی و عقلی بحث را ادامه دهیم.
من در این زمینه لا اقل زیاد مطالعه کردم اما چشم باز هم مطالعه می کنم.

سپاس گذارم

در ادامه بحث بهتر است که کل آیات مربوط به این قضیه را ذکر کنیم خالی از لطف نیست .

وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين البقره 31


قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ(32)


قَالَ يََادَمُ أَنبِئْهُم بِأَسمَْائهِِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَْائهِِمْ قَالَ أَ لَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ(33)


وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ‏ وَ اسْتَكْبرََ وَ كاَنَ مِنَ الْكَافِرِينَ(34)


وَ قُلْنَا يََادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الجَْنَّةَ وَ كلاَُ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَاذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ(35)


فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنهَْا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كاَنَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكمُ‏ْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكمُ‏ْ فىِ الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلىَ‏ حِينٍ(36)


فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كلَِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(37)


قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنهَْا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُونَ(38)


وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بَِايَاتِنَا أُوْلَئكَ أَصحَْابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ(39)


قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنىِ لَأَقْعُدَنَّ لهَُمْ صرَِاطَكَ الْمُسْتَقِيم الاعراف 16


ثُمَّ لاََتِيَنَّهُم مِّن بَينْ‏ِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانهِِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ وَ لَا تجَِدُ



أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ(17)


قَالَ اخْرُجْ مِنهَْا مَذْءُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنهُْمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ(18)


وَ يََادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَاذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ(19)


فَوَسْوَسَ لهَُمَا الشَّيْطَنُ لِيُبْدِىَ لهَُمَا مَا وُرِىَ عَنهُْمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَ قَالَ مَا نهََئكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَاذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَن تَكُونَا مَلَكَينْ‏ِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الخَْلِدِينَ(20)


وَ قَاسَمَهُمَا إِنىّ‏ِ لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ(21)


فَدَلَّئهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَُمَا سَوْءَاتهُُمَا وَ طَفِقَا يخَْصِفَانِ عَلَيهِْمَا مِن وَرَقِ الجَْنَّةِ وَ نَادَئهُمَا رَبهُُّمَا أَ لَمْ أَنهَْكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ



لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ(22)


قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسرِِينَ(23)


قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكمُ‏ْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكمُ‏ْ فىِ الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلىَ‏ حِين الاعراف 24


وَ كَذَالِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يحُْدِثُ لهَُمْ ذِكْرًا



طه 113


فَتَعَلىَ اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لَا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضىَ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُل رَّبّ‏ِ زِدْنىِ عِلْمًا(114)


وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا(115)


وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ‏(116)


فَقُلْنَا يََادَمُ إِنَّ هَاذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلَا يخُْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى(117)


إِنَّ لَكَ أَلَّا تجَُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعْرَى‏(118)


وَ أَنَّكَ لَا تَظْمَؤُاْ فِيهَا وَ لَا تَضْحَى‏(119)


فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَنُ قَالَ يََادَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلىَ‏ شَجَرَةِ الخُْلْدِ وَ مُلْكٍ لَّا يَبْلىَ‏(120)


فَأَكَلَا مِنهَْا فَبَدَتْ لهَُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ طَفِقَا يخَْصِفَانِ عَلَيهِْمَا مِن وَرَقِ الجَْنَّةِ وَ عَصىَ

ءَادَمُ رَبَّهُ فَغَوَى‏(121)


ثمُ‏َّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى‏(122)


قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعَا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى‏(123)

یکی از آیات مهم و اساسی در فهم این قضیه این آیه شریفه است که بعدا مفصل در موردش خواهیم گفت .

وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا

سلام
ممنون جناب : یونس بن عبد الرحمن
من حتما آیات رو می خونم چک می کنم و پاسخ رو میدم. فعلا جناب کریم در نوبت هستند و دارم پاسخ ایشان را می دهم. لطفا کم کم جلو روید تا عقب نمانم.
سپاس گذارم :Gol:

سلام .

من مجموع آیات را ذکر کردم که خواننده محترم یک جا بتونه آنها را بخواند و در آنها تدبر کند .

البته از این که وقت می زاری می خونی تشکر می کنم .

یه نکته در مورد این آیه شریفه می بابیست ذکر کنم .

وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا

این آیه شریفه اشاره می کند به این که حضرت آدم أبو البشر سلام الله علیه در امتحان اللهی صد در صد موفق نشد از باب تقریب مثال از نمره مثلا 20 نمره 19 گرفت .
ما قبول داریم این مساله را چون خود خدواند متعال به آن اشاره می کند . لم نجد له عزما .
یکی دو نفر دیگر از أنبیاء علیهم السلام نیز از نمره 20 نمره کامل نگرفتن ( البته این تقریب به ذهن و ان شاء الله جسارت به أنبیاء به حساب نیاد . )

اما شما در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا حضرات ائمه معصومین صلوات الله علیهم چنین چیزی نمی بینیم یعنی نمره کامل را در این ابتلی اللهی گرفتن .

این پیامبر عظیم الشأن اللهی منزلت و مرتبت بس عظیم نزد خدا دارد و مورد تجلیل خداوند متعال قرار گرفته است .

شیطان نیز به حکم قرآن تسلطی بر آن نداشته و اصلا به ذهن آن هم خطور نمی کند که طرف حضرتش بیاد و آن را منحرف کند خدواند متعال می فرماید :

قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَليلاً .الإسراء : 62

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ ــ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ .

بنا بر این به نص قرآن کریم شیطان فکر تسلط و اغوای حضرت آدم را به ذهن خود خطور نمی دهد چه برسد به این که عملا کاری کند .

خب پس باید دید مراد از عصی و غوی و سعی و تلاش ابلیس یا شیطان چه بوده است .

در رابطه با عصی و معنای لغوی آن توضیح مختصری دادیم .

نقل قول:
خلاصه با مراجعه به کتب لغوی و تتبع استعمالات عرب معلوم می شه که عصی در اصل مقابل تبعیت است .

لذا عرب به بچه حیوانی که از مادرش جدا می شه می گن عصی امه . یعنی از دنبال رو بودن مادرش خارج شد .

پس عصی در اصل استعمال عربی یعنی مقابل تبعیت است بدون قید اضافی مثل این که این عدم متابعت در حد حرمت باشد یا خیر . خدواند متعال می فرماید :

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني‏ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني‏ فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ . إبراهيم : 36

دقیقا در این آیه شریفه " عصی " در اصل استعمال خود به کار برده شده که مقابل تبعیت است .

زیرا که عصیان به معنای سر کشی با آثا و عواقب مترتب بر آن می آید .

إِلاَّ بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها أَبَداً .الجن : 23

باز هم تکرار می کنم : اصل اولی در استعمال " عصی " در لغت عربی عدم تبعیت مجرد که اولین مرتبه به شمار می آید .

مراتب بعدی " عصی " شدت آن است که خروج از امر مولوی است ( بعدا خواهیم گفت مراد قرآن از امر مولوی و ارشادی چیست . ) خداوند متعال می فرماید :


فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبيلاً . المزمل : 16

غوی را خواهیم گفت .

آن چه مسلم است عقل به هیچ عنوان نمی تواند بپذیرد که مخالفت با فرمان اللهی عصیان و سرکشی بوده است . ( که تفصیل آن خواهد آمد ) و گرنه می بایست اولا : خداوند حضرت آدم را مجازات کند . و ثانیا : به هیچ وجه آن را به مقام رسالت بر نمی گذیذ .

بقیه بحث را ادامه می دهیم ان شاء الله تعالی .

baghiatollah;299422 نوشت:
آدم در بهشت بود ؟؟؟؟؟؟ اگر منظورتان بهشت ابدی است که واقعا جناب حامد از شما بعید است. اما اگر به گفته ی خودتون " هر بهشتی می خواهد باشد " پس یعنی همین بهشت کنار خانه ی ما , همین باغی که ما میرویم توش, همین جنه هایی که روی زمین هست. پس دیگه بحثی نیست و شما جواب سوال خود را می دهید ؟؟؟ پس اگر فرقی ندارد , پس تکلیف هم بوده - چون روی زمین تکلیف است. (بله انسان در دار دنیا هست که تکلیف دارد و نه فقط کره ی زمین.!!!!!!!!! اگر غیر این باشد پس یعنی زنا در مریخ جایز است.!!!!!!!!!) حال شما به من بگو چطور می گویید آدم و حوا در دار آخرت بوده اند که تکلیف نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟ در نوشته های قبل گفتم آدم توجیح شد که اگر فریب بخورد = اخراج شدن از بهشت. حال فریب که را نباید بخورم ؟؟؟؟؟؟؟؟فریب شیطان. بعد یک تکلیف (جدید) آمد :::::: اگر به درخت نزدیک شدی از ظالمین میشی؟؟؟؟ یعنی خدا نزدیک بشم یا نشمممممممممم ؟؟؟ معلومه که نه ....... ظالم میشی................ در بهشت مگر میشود کسی ظالم شود. مگر در اونجا تکلیف و محدودیت و حلال و حرام است. مگر شیطان هست. عجب اصلا پاسخ ندادید جناب حامد.

سلام
مشکل این است که شما بیان سمبلیک داستان حضرت آدم ع را متوجه نمی شوید . بله بهشت آخرتی نبوده اما تکلیف تشریعی هم نبوده است چه اینکه بر این عصیان عقوبت اخروی وعده داده نشده و تنها به آثار دنیویش اشاره شده است که این خود از نشانه های امر ارشادی است مثل اینکه کسی به شما بگوید چای داغ نخور که زبانت می سوزد اما شما گوش نمی دهید و به عقوبت دنیویش گرفتار می شوید اما دیگر فردای قیامت بخاطر خوردن چای داغ شما را عقوبت نمی کنند . بله نهی ارشادی است چون عقوبت اخروی برای این عصیان بیان نشده است .
baghiatollah;299422 نوشت:
دفاع از عصمت انبیا عقلانی است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟ انسان خطاپذیر , شایستگی پیروی ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟ ما چرا به حرف های رهبری گوش می دهیم و پیروی می کنیم و به ره دلبر خود سر می نهیم ؟؟؟؟ مگر رهبری معصووووم ( مطلق) هست ؟؟؟ مگر پیامبر است ؟؟؟ پس شما دارید میگید رهبری دقیا پیامبر و معصوم است. چون اگر خطا کند شایستگی پیروی ندارد ؟؟؟؟ این امر عقلانی شماست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ جناب حامد توجه بفرمایید : تا زمانی که کسی هر کسی پیامبر امام فقیه و عالم حرفش بر خلاف خدا نیست می شود از او پیروی کرد. هر کدام از اینها مخالف خدا گفتند , اطاعت نکردن از اینها تکلیف شرعی , و پیروی از آنها حرام است. پیامبر , پیامبر خدا است دستور او را , ابلاغ می کند. اگر زمانی پیامبر تصمیم بگیرد چیزی به خدا و وحی دروغ ببندد = شاهرگش قطع خواهد شد. آیا می تواند یا نمی تواند ؟؟؟ یا خدا دارد به کسی که پایش قطع هست می گوید پنالتی بزن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تبعیت از ولی فقیه بخاطر امر امام معصوم است چه اینکه در غیبت معصوم چاره ای جز مراجعه به عالم عادل نیست دیگر اینکه آن کسی که من و شما را امر به تبعیت از عالم عادل کرد خود نیز ضامن خواهد بود و ضمان برای خطاهای احتمالی کافی است اما خطای پیامبر را چه کسی تضمین می کند در حالیکه قرار است عمل او موید صدق دعوتش باشد ؟
baghiatollah;299422 نوشت:
این دیگر چه صحبتی است جناب حامد - روی چه منطقی ؟؟؟ من نباید مثل کافر خدا را نفی کنمممممممممم بله....... اما می توانم مثل کافر خدا را نفی کنم. شما این توانستن را یا خواسته یا نا خواسته از انبیا گرفته اید. قران به چه زبانی بگه بابا اختیار رو نگیرید از اینا ..... اینایی که میبینید مثل خودتوننننننند --- یعنی چی : یعنی میشود و می توانند , دقیقا مثل خودتون = خورند -- پوشند -- راه روند -- بخوابند -- بمیرند -- گناه کنند -- ثواب کنند -- خیر کنند -- شر کنند---بجنگند -- شهید بشن--- این اختیارات را دقیقا مثل شما دارند = یه فرقی با شما دارند اونم اینه که : وحی بهشون میشه که به شما ابلاغ می کنندددددددددددددد تمامم. وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ( 175 اعراف) و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵) بابا این شخص آیه های خدا را دید - مستجاب الدعوه بودددددد.......... کافر شد. اگر بگید انبیا نمی شود مثل این باشند , به هر علتی , آخرش به جبر برسه : این آدمه معترض میشه --- میگه اون مثل من نبود و الا مثل من که آیات رو دیدم ممکن بود کافر شه. بابا کسی که پاش قطع هست چطور پنالتی بزنه و چطور خدا بگه این مثل شما پا دارددددددددد ؟؟؟؟؟؟؟؟ خوب ندارددددددددد پس خدا چه می گوید اگر شکر ورزید اگر دروغ گفت......... اینا جوک هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ما که جوابی از شما برای این ایات نیافتیم .؟؟؟؟؟؟؟ چطور ممکنه بگید به در گفت دیوار بشنوددددددد؟؟؟؟ من به کسی که پایش قطع هست بگویم اگر پنالتی زدی 100 تومان بهت میدم ( اول که تا همین جا جوک گفته ام) بعد منظور من به اطرافیانم باشد که پا دارند . خوب شرط من برای کسی است که پا نداشته باشد 100 تومان گیرش بیاد نه کسی که پا دارد. مگر من , اگر به خدا دروغ ببندم , شاهرگ گردنم زده میشود؟؟ اگر منظور شما به در گفت دیوار بشنود باشد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ببینید === بله می شود خدا با این جمله به دیگران متذکر شود که حواستون باشه این پیامبره اگر این کارو کرد این میشه دیگه حساب دستتون بیاد. ( واسه شرک فقط - نه وحی شاه رگش) این قبول-- اما با خوده شخص پیامبر هم دقیقا هست. و الا جوک است و غیر ممکن. چون شرط بر باد میره دیگه. پس نتیجه عقلی = یعنی با یک تیر دو نشان می زند خدا.

منظور از اینکه شما نفی نمی کنید عدم توانایی تکوینی نیست بلکه عدم صدور کفر از شما بخاطر عقیده حق است
اما اینکه در قرآن کریم مواردی هست که موهم عدم عصمت انبیاست بایدبا اصل عقلانیت عصمت حل شود و تک تک این موارد قابل تاویل است . بهترین تاویل اینستکه خطابات مذکور مربوط به مقام خاص معنوی آن بزرگان است که فوق تشریعیات دین خودشان می باشد

baghiatollah;299422 نوشت:
جناب حامد این مثالی که زدید معنای جمله ی حسنات الابرار سیئات المقربین ؟؟؟ اول که هیچ اشکالی ندارد حتی در سن 70 و 50 سالگی همان بازی را کنند چه گناهی ؟؟ یاد دوران کودکی است. مثال بهتری من بزنم : یک انسان عادی یا ابرار 100.000.000.000 تومان پول داره یک فقیر را می بیند و فقط 1000 تومان به او میدهد. پیامبر هم 100.000.000.000 تومان پول داره یک فقیر را می بیند و فقط 1000 تومان به او میدهد. کدام یک از این ها گناهکرده انددددددددددددد ؟؟؟؟ مسلم هست هیچ کدام --- هر دو حسنه انجام داده و پاداش خواهند گرفت. کسی گناهی مرتکب نشده. اینکه شما انتظار داری پیامبر باید بیشتر پول میداد , انتظار داشته باش یا خیر. اما اینکه بگویی گناه کرده غلط است. حسنه حسنه است گناه نمی شود ممکن است به آن شخص ابرار بیشتر پاداش دهند اما به پیامبر هم پاداش می دهند نه اینگه گناه محسوب می شود. واسه همین میگم جمله حسنات الابرار سیئات المقربین جمله ی قشنگی است اما معنی خودش را نمیدهد. می خواهد چیزی بگوید اما بد می گوید و پیام را بد میرساند. اگر برای ما نماز شب مستحب هست و برای پیامبر واجب. اینکه دیگه یک تکلیف مستقل هست. مثل دستوراتی که به طور عادی حرام هست اما در موقعیت هایی و به طور خاص حلال می شود. این اصلا به حسنات الابرار و سئیات المقربین ربطی نداره.

این نحو گفتگو نشان از نذر شما برای نپذیرفتن است وگرنه کدام عاقلی به مرد 50 ساله اجازه می دهد مثل بچه 5 ساله با مادر پیر 70 ساله خود بازی کودکانه بکند . شما اگر به عرف مراجعه کنید می بینید که بازی کودک مقبول و مطلوب و بازی مرد 50 ساله قبیح و مذموم است .
حال من از شما سوال می کنم آیا فوتبال بازی کردن شما بد است زشت است ؟ فوتبال بازی کردن آیت الله بهجت چطور ؟
ببین اخوی نمی خواهی چیزی یاد بگیری همین

baghiatollah;299422 نوشت:
ممنون واقعا در این زمینه اطلاعاتم را بالا بردید خیلی جالب بود خیلی و ایمانم قوی تر شد اما و اما بر فرضه این گفته ی شما و ماجرای ذکر شده ی شما , فاتحه ی حضرت آدم ع کاملا خوانده شد : الله اکبر توجه کنید : وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ آدم به این رابطه ی جنسی نزدیک نشو (انجام نده)و اگر انجام دادی از ظالمین می شوی. الله اکبر : وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً الله اکبر : فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا پس شيطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود براى آنان نمايان گرداند الله اکبر : بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا برهنگى‏هايشان بر آنان آشكار شد الله اکبر : وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸ اعراف﴾ ادامه ی همان آیات عدم سجده و فریب آدم ع است. و چون كار زشتى كنند مى‏گويند پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸) الله اکبر : با این داستان شما -------- هرچند که فرقی نمیکرد میوه باشد یا رابطه ی جنسی ------- اما ظاهرا آیات معنای قشنگ تری هم پیدا کرد. خیلی جااااااااااااالب بود هرچند اگر غلط باشد. در کل از پاسخ هایتان ممنونم و خواهش دارم بی تعصب و منطقی و عقلی بحث را ادامه دهیم. من در این زمینه لا اقل زیاد مطالعه کردم اما چشم باز هم مطالعه می کنم.

ببین برادر هر اصطلاحی در مقام خودش معنای خاصی دارد . مثل تفاوت الفاظ در علوم مختلفه مثلا قیاس در منطق یکی از قوی ترین شکلهای برهان است اما همین عنوان در فقه تمثیل علم منطق محسوب می شود که بسیار هم مذموم است .
وقتی قرار باشد عصیان را به حسب مقام عالی آدم ع انصراف از توجه تام به ذات باریتعالی معنا کنیم معنای ظالم بودن هم توجه و مشغولیت به کثرات است و همینطور سایر الفاظ معانی خاص خود در این وادی را دارند لذا نباید با معانی اینسویی اش مورد توجه قرار گیرند .
زیبایی بیانات قرآنی در امثال داستان آدم ع اینستکه برای خواص حرف دارد برای عوام هم حرف دارد . خواص به حسب مقام خود طاعت و عصیان را می فهمد و عوام هم همینطور یعنی برای هردو درس است اما این منافی عصمت نیست چون عصمت مطلق نیست نسبی است یعنی به حسب عوام و در سطح ظواهر شرع از آدم ع گناه سرنزده هرچند به حسب مقامات اولیاء تنزل مقام اتفاق افتاده و این ظلمی است که آدم ع به خود کرد اما نه ظلمی که مانند دیگران مستوجب عقاب اخروی باشد وگرنه در خود آیه متعرض این معنا می شد
بنده حرفهایم را زدم شما خواه پند گیر خواه ملال
والله الموفق

[="Red"]نوشته های جناب کریم عزیز :
[/]
بردار بزرگوار ما سخن راغب اصفهانی را نقل کردیم واین دلیلی بود بر ادعای ما،البته دلیل دیگری را نیز نقل می کنم،ولی قبل از آن باید خاطرنشان کنم،در بحث علمی باید براساس منابع وکارشناسان آن بحث که مورد

قبول مجامع واهل علم هستند سخن گفت.حال در بحث لغت باید براساس نظر لغت دانان نظر داد ور بحث تفسیری بر اساس نظر مفسران،ودر رد سخنان آنان دلیلی محکمتر از دلیل آنان ذکر کرد.

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
جناب کریم عزیز بگویید مفسران و کارشناسان چه می گویند و چه معنی می کنند؟
آخر هر جای قران کلمه عصیان و عصی آمده و همچنین کلمه ی ظالم و ظلم آماده و مربوط به دستور خدا می شده , بلا استثنا بلا استثنا همگی حرام محض هستند.
و چه جالب فقط قسمت هایی که مربوط به انبیا می شود و دستور هم دقیقا اونجا از خدا بوده , طبق نظر شما و شیعه حلال و ترک اولی و عمل خوب می گردد. و یا به قول شما و علامه , باید دنبال معنای جدیدی در آن کلمه باشیم تا در شان انبیا باشد - یعنی کاری کنیم ظلم = خوب شود -- و عصیان = بهتر است فرمانبرداری میکرد و خوب است فرمانبرداری کند.
هر جا در قران از جمله ی " لا تقرب " استفاده شده و دستور از جانب خدا بوده """ حرام محض و گناه بزرگ است """ به جز ماجرای حضرت آدم به گفته ی شما که در آنجا نه تنها بد و نه مکروه نیست بلکه

"" خوب "" است.

خوب مشخصه شما زیر بار نمی روید انبیا معصیت کرده اند حالا قران هرچه بگوید فایده ندارد.

ابراهیم می گوید پدر شیطان عصیان کرد پروردگار را.
خدا می گوید آدم عصیان کرد.
شیطان می گوید : همه را اغوا می کنم.
خدا می گوید آدم اغوا شد.

به عصیان در آیات زیر توجه کنید : ( و البته همه ی آیات که مربوط به نافرمانی خدا می شود در قران حرام است) :
خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ (93 بقره)
[و گفتيم] آنچه را به شما داده‏ايم به جد و جهد بگيريد و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهيد گفتند شنيديم و نافرمانى كرديم و بر اثر كفرشان ...

قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵ انعام﴾
بگو اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم (۱۵)

إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿ ۱۵ یونس﴾
اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم (۱۵)

آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱ یونس﴾
كنون در حالى كه پيش از اين نافرمانى مى‏كردى و از تباهكاران بودى (۹۱)

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا (44 مریم)
پدر جان شيطان را مپرست كه شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است (۴۴)

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ( زمر 13)
بگو من اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى هولناك مى‏ترسم (۱۳)

فَكَذَّبَ وَعَصَى (21 نازعات )
و[لى فرعون] تكذيب نمود و عصيان كرد (۲۱)

همه ی این نافرمانی ها حرام هستند. حرام و گناه و جهنمی.....

اما به گفته ی شما این آیه زیر نه تنها نافرمانی, حرام و گناه نیست بلکه خوب است و یا معنی چیزه دیگری است. """""""" ای بابا """""""

وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱ طه﴾
آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و گمراه شد (۱۲۱)

دیگه از این واضح تر؟
باز در ادامه توضیحات کامل تری می دهم.

[="Red"]نوشته های جناب کریم :
[/]
علامه طبا طبایی با توجه به مجموع آیاتی که در مورد حضرت آدم وخوردن از درخت ممنوعه نازل شده است بررسی کرده ونظر داده است وشما هم اگر به فرمایشات ایشان در جلد اول المیزان از ص126به بعد مراجعه

کنید بد نیست.
ظلم حضرت آدم چه بوده وامر ارشادی چیست؟
علامه در مورد این دوسوال می فرماید:در سوره طه همین فتکونا من الظالمین،شقاءآمده است.
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (طه/117)
پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏بخت گردى.»
شقاءبه معنای سختی است وخداوند در آیه بعدی این سختی را به گرسنگی،عریان شدن،تشنگی وآفتابزدگی تفسیرکرده است. إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى‏ (طه/118)در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه

گرسنه مى‏شوى و نه برهنه مى‏مانى‏
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى‏ (طه/119)و [هم‏] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏گردى و نه آفتاب‏زده.
یعنی نتیجه این ظلم گرفتار شدن در این سختی های دنیوی خواهد بود.وظلم حضرت آدم وحوا به خودشان بر می گشت،وبه معنای معصیت مصطلح که نافرمانی خدا باشد نیست،واز اینجا مشخص می شود نهی

ارشادی بوده است،که خیر ومصلحت وصلاح مکلف وبنده رادر مقام نصیحت مشخص می کرده است.وآنها به خود ظلم کردنددر جدا شدن از بهشت،در حالی که عقوبت وجزاءمخالفت مولوی با توبه کردن تبدیل می

شود وآن عقوبت برداشته شده وبه حالت اول برمی گردند ولی در اینجاآنها به بهشت بر نگشتندواثر طبیعی این خوردن هبوط در دنیا وگرفتار شدن در مشکلات آن بوده است.(المیزان ج1ص130)

[="Blue"]پاسخ من :
[/]
به سناریو زیر توجه کنید((جملات و )البته نتیجه عین واقعیت است) :
خدا :
1- ای آدم تو با همسرت در این باغ سکونت گیر و از هر کجا می خواهید بخورید , فقط به این درخت ( دیدی کدوم رو می گم "" این درخت "" ( این عمل(رابطه جنسی یا خوردن از میوه یا هرچی...))) نزدیک نشوید. اگر نزدیک شدی , میشوی از ظالمین. (متوجه شدی ؟ می دونی ظالمین کی هستند دیگه ؟(اگر ندونه که دیگه مسخره هست)پس : بله خدایا.)
2-ای آدم ببین تو در این باغ از یکسری امکانات بر خورداری , از جمله : گرسنه و تشنه نمی گردی و هم اینکه آفتاب زده و برهنه ( بی لباس)نمی شوی.
3-ای آدم , این شیطان( يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا - دیدی کدوم رو می گم ؟(بله خدایا)) دشمن آشکار شماست , مبادا شما را فریب دهد و از این باغ ( از این نعمت های گفته شده) بیرون کند و بدبخت بشیدا !! (فهمیدی ؟ بله خدایا)

نتیجه : پس نباید فریب دشمن آشکارت که ابلیس هست بخوری و هم نباید به این شجره نزدیک بشی.( این عمل هرچی می خواد باشه ( آدم کاملا متوجه شد عمل چی هست)) اگر این دو اتفاق بی افته = اخراج میشی و ظالم میشی یا ظالم میشی و اخراج میشی.
به ترتیب الفبا :
A-فریب شیطان خورد = D-اخراج شد از باغ
B-نزدیک شد به درخت = C-ظالم شد
خدا بهش گفت این 4 تا مورد نباید اتفاق بی افته ( فهمیدی ( گفت بله))--- دقیقا 4 تاش اتفاق افتاد.
شما می گویید ارشادی بود و ظلم فقط به خودش کرد ؟ من زنا بکنم ظلم به خودم کردم یا به خدا ؟

وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ (1 طلاق)
اين است احكام الهى و هر كس از مقررات خدا [پاى] فراتر نهد قطعا به خودش ستم كرده است .

جناب کریم این قانون همیشه پا بر جاست... بعد شما میگید کاری نکرده و فقط به خودش ظلم کرده و ارشادی بوده ؟

توجه کنید به آیه های زیر خیلی جالب هست و البته مقایسه کنید ببینید چه نتیجه ای میگیریم از آیات و خدا چه می گوید :

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ [="Red"]لَأُغْوِيَنَّهُمْ[/] أَجْمَعِينَ ﴿۸۲ ص﴾
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را [="red"]گمراه[/] می کنم (۸۲ )
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ [="red"]فِي الأَرْضِ[/] [="Blue"]وَلأُغْوِيَنَّهُمْ[/] أَجْمَعِينَ ﴿۳۹ حجر﴾
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا [="Red"]گمراه[/] ساختى من [هم گناهانشان را] [="Blue"]در زمين[/] برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)

***دقیقا از این آیه مشخص می شود و خدا به ما از زبان شیطان می گوید = آنجا کره زمین ( یا هر کره ی دیگه ( دار دنیا) بوده و تکلیف در , دار دنیا , وجود دارد و در , دار اخرت اغوا و تکلیف دیگر معنا ندارد)

ضمن اینکه ما می دانیم انجا بهشت هم نبوده.
چون نهی در بهشت و گناه و تکلیف و شیطان و خارج شدن از بهشت وجود ندارد.

و در ادامه...

إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰ حجر ﴾
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۴۰)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۸۳ ص﴾
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۸۳)

***در این دو آیه هم تغییری نمی بینیم و دقیقا عین هم هست.

و در ادامه...
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ [="Red"]إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ[/] ﴿۴۲ حجر﴾
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست [="red"]مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند[/] (۴۲)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴ ص﴾
فرمود حق [از من] است و حق را مى‏گويم (۸۴)

***مثل اینکه خدا آیه ی 41 حجر(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾) را در آیه 84 ص تایید می کند.

و در ادامه...
و قطعا وعده‏گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
[="red"]وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ[/] ﴿۴۳ حجر﴾

لطفا دوباره به آیات زیر توجه کنید چه اتفاقی می افتد و خدا چه می گوید :

إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ [="red"]لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا[/] (44 مریم)
شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است (۴۴)

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ [="blue"]لَأُغْوِيَنَّهُمْ[/] أَجْمَعِينَ ﴿۸۲ ص﴾
[شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را گمراه می کنم (۸۲ )

[="red"]وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ[/] [="Blue"]فَغَوَى [/]﴿۱۲۱ طه﴾
آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و گمراه شد.(121)

دقیقا خدا می گوید این عصیان همان عصیان هست و همان عصیان هایی است که در قران همگی که مرتبط با نافرمانی خدا است و همگی حرام هست.
و تعبیر : فَغَوَى نشان می دهد دقیقا خدا اشاره می کند به گفته ی شیطان و به ما می گوید شیطان آنچه که گفت , کرد و شد , انجام داد روی آدم ع و گمراهش کرد.
و بعد خدا گفت جهنم را از تو و هر آنکس که از تو """پیروی کند""" پر می کنم.

آیا آدم پیروی کرد یا نکرد ؟ شیطان بهش گفت نزدیک شو و بخور ( این عمل را انجام بده ) یا نگفت ؟ آدم گوش کرد به حرفش یا نکرد.؟ طمع کرد یا نکرد.؟ عصیان کرد یا نکرد.؟ گمراه شد یا نشد.؟اخراج شد یا نشد.

[="Magenta"]دقت کنید... :
[/]
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿۱۳ اعراف﴾
فرمود از آن [مقام] فرو شو تو را نرسد كه در آن [جايگاه] تكبر نمايى پس بيرون شو كه تو از خوارشدگانى (۱۳)
قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۲۴ اعراف﴾
فرمود فرود آييد كه بعضى از شما دشمن بعضى [ديگر]يد و براى شما در زمين تا هنگامى [معين] قرارگاه و برخوردارى است (۲۴)

[="rgb(255, 0, 255)"]جناب کریم دقت کنید شباهت های کلام خدا را :
[/]
خدا به شیطان [="Red"]دستور سجده[/] داد و شیطان [="red"]عصیان[/] کرد (طبق قران دقیقا)
خدا به ادم به طور خاص [="red"]دستور نزدیک نشدن به درخت[/] را داد و آدم [="red"]عصیان[/] کرد (طبق قران دقیقا)

خدا به شیطان [="red"]نگفته بود[/] اگر سجده نکنی اخراج و یا رجیم و یا لعنت میشوی , پس [="red"]یعنی نافرمانی و عصیان باعث اخراج و رجیم شدن و لعنت بر او شد[/] . (طبق قران دقیقا)

خدا به آدم [="red"]گفته بود[/] : نزدیک درخت شدی , میشی از ظالمین - ظالم میشی ( و تازه 3 فرمان قبلش بماند که بالا به صورت ABCD مشخص شد) [="red"]و نافرمانی و عصیان کرد اخراج شد[/] (طبق قران دقیقا)
خدا از شیطان [="red"]سوال[/] کرد چرا سجده نکردی ؟ (طبق قران دقیقا)
خدا از آدم [="red"]سوال[/] کرد مگر نگفتم نزدیک نشو و از کسی که دشمن آشکارت هست پیروی نکن و فریبش را نخور ؟ (طبق قران دقیقا)
شیطان [="red"]پر رویی کرد و گفت من بهترم و تو نفهمیدی[/] کی بهتر است و تو روی خدا ایستاد . (طبق قران دقیقا)
آدم [="red"]انگشت ندامت به دهن گرفت[/] و گفت : خدایا به خودم ظلم کردم ( تو راست گفتی(خدایا غلط کردم)) اگر نبخشی و رحم نکنی از خاسرین هستم ( زیانکارم بد بخت میشم( عین همون آیه که فرمود بدبخت میشی)) (طبق قران دقیقا)
و آدم اعتراف کرد خطا کردم.

خدا به شیطان گفت ""[="red"]فَاهْبِطْ مِنْهَا[/]"" از ان مقام فرودآ . (طبق قران دقیقا)
خدا به آدم گفت "[="red"]"اهْبِطُواْ[/]"" فرود آیید . (طبق قران دقیقا)

و بسیار بسیار جالب لحن سخن خدا در ایه 13 با 24 اعراف """ مو """ نمیزنه. ( هرچند که آیات دیگر هم در مقایسه با شیطان یکی است اما این دیگه به طور خاص هست)

شیطان عصیان کرد پروردگار را (طبق قران دقیقا)
آدم عصیان کرد پروردگار را (طبق قران دقیقا)
شیطان گفت خدایا مرا اغوا (گمراه) کردی پس من همه را اغوا ( گمراه) می کنم............ الا مخلَصین) (طبق قران دقیقا)
آدم اغوا (گمراه) شد. (طبق قران دقیقا) در نتیجه "" مخلَص "" هم نبود.

بعد شما می گویید آدم عمل خوبی انجام داد و حتی مکروه هم نکرد ؟
شیطان دیگر برای گمراه کردن چه شاهکاری باید انجام دهد که شماها اصلا آیات خدا و گفته های خدا را نمی بینید و نمی شنوید !!!!

توجه کنید به آیات زیر :
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ [="red"]التَّقْوَىَ[/] ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۲۶ اعراف﴾
اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] [="red"]تقوا [/]است اين از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند (۲۶)

[="red"]آدم علیه السلام قید تقوا هم اون لحظه زد .
[/]
يَا بَنِي آدَمَ [="red"]لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا[/] لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا (27 اعراف)
اى فرزندان آدم [="red"]زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و لباسشان را از ايشان بركند تا عورتهايشان[/] را بر آنان نمايان كن.

تقوا را در آن لحظه ادم ع به باد فنا داد.

وَإِذَا فَعَلُواْ [="red"]فَاحِشَةً[/] قَالُواْ [="red"]وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا[/] وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و چون كار زشتى كنند مى‏گويند [="red"]پدران [/]خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸)
[="red"]قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ (29 اعراف)[/]
بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است.
نه به اون کاری که آدم مرتکب شد.

فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ [="Red"]أَوْلِيَاء [/]مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿۳۰ اعراف﴾
گروهى را هدايت شده و گروهى گمراهى بر آنان ثابت‏شده است زيرا آنان شياطين را به جاى خدا [="red"]دوستان [/][خود] گرفته‏اند و مى‏پندارند كه راه‏يافتگانند (۳۰)

لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴ مریم﴾
إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ [="Red"]وَلِيًّا [/]﴿۴۵ مریم﴾

اطاعت از شیطان = دوستی با شیطان = حرف شیطان را گوش دادن = مخالفت با خدا
دقیقا ابراهیم عليه آلاف تهية و الثنا به پدرش همین را می گوید.

وَ[="red"]عَصَى[/] آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱ طه﴾
إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ[="red"] عَصِيًّا[/] ﴿۴۴ مریم﴾
فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ[="red"] وَلِيًّا[/] ﴿۴۵ مریم﴾
فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۹﴾
لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾

شیطان عصیان = آدم عصیان = شیطان دشمن خدا = آدم پیروی از شیطان = آدم دوستی با شیطان = ظالم شدن = خاسرین شدن = اخراج شدن.

جناب کریم داستان آدم و ابلیس , فقط و فقط یک فرق دارد و آن فرق هم در پاسخ هر دو ( ابلیس و آدم ) به خدا بود .

جهنمی شدن آدم ع 100% بود اگر توبه نمی کرد و پشیمان نمی شد. شما می گوید کار خوبی کرده؟ ترک اولی کرده؟ ای داده بی داد

[="red"]ابلیس پرویی کرد و ثابت ماند :
[/]
وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا ﴿ نسا ۱۱۲﴾
و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود سپس آن را به بى‏گناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است (۱۱۲)

[="red"] اما ادم علیه السلام پشیمان شد و اعتراف کرد :
[/]
وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۱۱۰ نسا﴾
و هر كس كار بدى كند يا بر خويشتن ستم ورزد سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را آمرزنده مهربان خواهد يافت (۱۱۰)

[="red"]ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى[/] ﴿۱۲۲ طه﴾
سپس پروردگارش باز او را برگزيد و از او درگذشت و هدايتش كرد (۱۲۲)

به همین راحتی. به لغات هم دقت می کنید چه می گویند و چه معنی می شوند ؟
بابا یه زمانی یه اشتباهی یه معصیتی کرد بعد توبه کرد تمام شد رفت.
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا (70 فرقان )
مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى‏كند و خدا همواره آمرزنده مهربان است (۷۰)

جناب کریم به همین راحتی به همین راحتی. خدا دیگه چطور آیاتشو روشن بیان کنه.........
چرا با اون دلیل مسخره عصمت مطلق انبیا که زیر سوال است و دلایل بی خودی دارد قران و عقل و به باد فراموشی سپردید.
خوب شد یادم اومد """ [="red"] باد فراموشی[/] """ :
شما می گویید آدم ع فراموش کرد طبق این آیه :
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵ طه﴾
و از پيش به آدم سفارش كرديم، ولى فراموش كرد، و در او عزمى استوار نيافتيم‏ (۱۱۵)

واقعا که جناب کریم..... جا دارد انسان خون گریه کند...
دیدید من اون بالا گفتم قران را به """باد فراموشی""" سپردید ؟ آیا شما قران را واقعا فراموش کردید کامل ؟ منظور من این است ؟
دقیقا خدا می گوید آدم هرچه بهش گفتیم و عهد بستیم همه را به باد فراموشی سپرد.
و اصلا واسه همین در ادامه گفت """"" [="red"] وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا [/] """"
کسی که فراموش کند همه چیز را کامل , دیگه عزمش چه معنا دارد؟
جناب کریم... خدا یک بار به من بگوید زنا این است و زنا حرام و فاحشه هست نزیدکش نشو به عقل و نظر شما می شود من این مسئله به این مهمی را فراموش کنم ؟
اگر من در یک اتاق برای مراوده با Jennifer Lopez هم باشم آن گفته ی خدا را فراموش نمی کنم.
اما چون Jennifer Lopez هست , و غنیمت است , نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و هرچه خدا گفته به باد فراموشی می سپارم.
دقیقا خدا همین را می گوید , و الا مگر آدم الزایمر گرفت که فراموش کند ؟ اگر فراموش کرد پس یعنی آلزایمر گرفت و (نعوذبلله) دیوانه شد پس دیگر تکلیفی ندارد پس سوال خدا از او دیگر چیست؟ او که یادش نمیآید خدا چه گفته ؟ پس اینکه می گوید ظلم به نفسم کردم , نبخشی, رحم نکنی و توبه ی بعدی فلسفش چیه؟
ای بابا
جناب کریم مگر یکی دوتاست این موارد که بی خیال شویم . شما وایستادید تو سینه ی خدا دقیقا.
بعد توجیحات شروع میشه :
ابلیس به خدا قسم خورد و آدم شاخش در آمد کسی قسم به خدا بخورد پس باور کرد و جایز است ====== چقدر احمقانه
ابلیس به صورت مرد خوب و خیرخواه امد و ادم دید خیرش را می خواهد پس جایز است ==== چقدر احمقانه
ادم فراموش کرد و الا نمی خواست نافرمانی کند ====== چقدر احمقانه

خوب ببخشید این ها هم که الان واسه ما صادق هست!!! پس جایز هستیم ؟؟؟

[="red"]لطفا جریان موسی را توجه کنید :
[/]
آن شخص به موسی ع می گوید :
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۷۰ کهف﴾
گفت اگر مرا پيروى مى‏كنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم (۷۰)
موسی در آیه قبل گفت :
قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿۶۹﴾
گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد (۶۹)
پس موسی عهد بست و جمله ان شاء الله هم همین است که ما همیشه می گوییم و طبق قران, باید بگوییم.

[="red"]موسی عهد بست که چیزی نپرسد و صبر کند بعد ببینید چه شد :
[/]
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا ﴿۷۱﴾
پس رهسپار گرديدند تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد[="Red"] [موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى (۷۱) [/]
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿۷۲﴾
گفت آيا نگفتم كه تو[="red"] هرگز نمى‏توانى[/] همپاى من صبر كنى (۷۲)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا [="red"]نَسِيتُ [/]وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا ﴿۷۳﴾
[موسى] گفت به سبب آنچه [="red"]فراموش كردم[/] مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير (۷۳)

آیا موسی ع عهدی که بست و حرفی که زد فراموش کرد ؟؟
یا اینکه همان لحظه که این عمل سوراخ کردن کشتی ( و برای آدم آن طمع کردن و شجره و ملکین و جاودان و برای من Jennifer Lopez ) را دید فراموش کرد ؟؟
یعنی دقیقا همان به باد فراموشی سپردن.
چون اون شخص بهش گفت :
دیدی گفتم صبر نمی کنی ؟
بعد موسی گفت شرمنده .
و حالا ادامه آیات رو داشته باشید[="red"] که دیگه تابلوی تابلو هست که موسی همه چیز یادش هست[/] و عهد هم بسته و باز هم صبر نمی کند :

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا ﴿۷۴﴾
پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت[="red"] [موسى به او ] گفت آيا شخص بى‏گناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى (۷۴) [/]
قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا ﴿۷۵﴾
گفت آيا به تو نگفتم كه هرگز نمى‏توانى همپاى من [="red"]صبر كنى[/] (۷۵)
قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا ﴿۷۶﴾
[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود (۷۶)

موسی هیچی نتونست بگه دیگه...

به آیه زیر توجه کنید :
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ[="red"] وَاصْبِرُواْ [/]إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (128 اعراف) چقدر من این سوره را دوست دارم.
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و [="Red"]صبر ورزيد(صابر باشید) [/]كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است (۱۲۸)

موسی ع خودش صبر نکرد و نتوانست صبر کند , بعد دستور به صبر می دهد.
این همان است که دنبالشیم.

بیایید شانس بیاوریم آن عبدی از عبدنا حضرت خضر ع بوده و الا دیگه کاملا همه چیز مشخص می شود.
هرچند که ظاهر آیه هم همین است (یعنی پیامبر نبوده ) و الا خدا پیامبرش(موسی) را اگر قرار باشد از همه بالاتر باشد نمیگوید بنده ای از بندگان ما و می گوید نبی. و دلایل دیگر هم اینکه موسی نمیگوید نمیدانم (دانشم از تو کمتر است ) و هم اینکه عهد شکنی نمیکند و صبر هم که نکرد و بصیرت هم که نداشت. ( الله اعلم)

جناب کریم دیدید چه شد ؟؟؟ دیدید منظور از فراموشی چی بود ؟؟؟ دیدید این ها همه بهانه هست ؟؟؟ دیدید مظور خدا """ باد فراموشی """ است؟؟؟

و در ادامه باز موسی نمی تواند دندان روی جگر بگذارد و به عهدش باشد باز به قول معروف "" تیکه ای "" میندازد :

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ[="red"] لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا[/] ﴿۷۷﴾
پس رفتند تا به اهل قريه‏اى رسيدند از مردم آنجا خوراكى خواستند و[لى آنها] از مهمان نمودن آن دو خوددارى كردند پس در آنجا ديوارى يافتند كه مى‏خواست فرو ريزد و [بنده ما] آن را استوار كرد [موسى] گفت اگر مى‏خواستى [مى‏توانستى] براى آن مزدى بگيرى (۷۷)

و این روند همینطور ادامه دارد... یعنی اگر این شخص مادر موسی را مثلا می کشت باز موسی ایراد می گرفت و عهد را فراموش می کرد.

جناب کریم انسان این است... فراموش کار هست... یعنی به باد فراموشی می دهد... انگار که نه انگار به او گفتیم.....

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿ یس۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست (۶۰)
وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱)

این گفته ی خدا پس با گفته ی شما هیچ است که هیچ است. هر عهدی که فراموش شود جایز است.
اگر قرار هست هی فراموش کنیم پس همه الزایمر داریم دیگه... دستورات هم کشک.
و تازه...
آیا خدا با خود آدم نیست ؟ آیا این عهد را از آدم نگرفت ؟ و آدم جدای این است ؟
دیگر از این روشن تر خورشید در آسمان.

قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)

إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾
مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۴۰)

[="Red"]قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾
فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى‏شود] (۴۱) [/]

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾
در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند (۴۲)

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا [="red"]الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] ﴿ یس۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى[="red"] دشمن آشكار[/] شماست (۶۰)
[="red"]وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱) [/]

أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ [="red"]الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] ﴿۲۲﴾
مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در [="red"]حقيقت‏شيطان براى شما دشمنى آشكار[/] است (۲۲)

[="red"]می بینید جناب کریم... همه چیز دارد معنا پیدا می کند...
[/]
جای این هست به خدا انسان خون گریه کند جناب کریم...

منتظر پاسخ هستم جناب کریم که [="Red"]علاوه بر پاسخ به نوشته های من و آیات[/] به صورت " خیلی خیلی خیلی محکم و قانع کننده دلیل بیاورید و بگویید کار ادم ترک اولی بوده و دستور خدا ارشادی و انجا تکلیف نبوده "

ممنون از شما
موفق باشید

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
سلام
مشکل این است که شما بیان سمبلیک داستان حضرت آدم ع را متوجه نمی شوید . بله بهشت آخرتی نبوده اما تکلیف تشریعی هم نبوده است چه اینکه بر این عصیان عقوبت اخروی وعده داده نشده و تنها به آثار دنیویش اشاره شده است که این خود از نشانه های امر ارشادی است مثل اینکه کسی به شما بگوید چای داغ نخور که زبانت می سوزد اما شما گوش نمی دهید و به عقوبت دنیویش گرفتار می شوید اما دیگر فردای قیامت بخاطر خوردن چای داغ شما را عقوبت نمی کنند . بله نهی ارشادی است چون عقوبت اخروی برای این عصیان بیان نشده است .

[="blue"]پاسخ من :
[/]
سلام به شما
جالب است من متوجه نمی شوم.
شما گفتی آدم در بهشت بوده و نه در زمین. ای بابا
تازه میشه بگید چطور تشخیص دادید روی زمین نبوده ؟ اصلا من کم کم دارم ایمان میارم که زمین بوده (هرچند که قران هم از زبان شیطان اشاره می کنه که روی زمین بودن اینا) چون اگر در بهشت بودن و بعد اخراج شدن همان سوال تکراری و همیشگی که جوابی برایش وجود ندارد و همش جفنگ هست پیش می آید که گناه ما چه بود که بخاطر خطای آدم باید روی زمین بیاییم.
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹ حجر﴾
گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)
لطفا نوشته های مرا بخوانید که در جواب جناب کریم گفتم.

جناب حامد عزیز دار دنیا دار تکلیف هست و دستور خدا مثل تمامی دستورات قران روی زمین نباید بماند و اگر بماند عذاب هم دنیوی دارد هم اخروی - خوب شد خدا ظالم رو گفت.
پس شما جریان یونس را چه می گویید که خدا می فرماید :

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿۱۴۳﴾
و اگر او از زمره تسبيح‏كنندگان نبود (۱۴۳)
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۴۴﴾
قطعا تا قیامت در شكم آن [ماهى] مى‏ماند (۱۴۴)

پس با این حساب ظالم تر از خداوند ( العیاذبالله) وجود ندارد که به خاطر یک عمل """ خوب """ این چنین می گوید.
اینکه می گوید تا قیامت یعنی دیگه ماهی و دریا و این چیزا نیست و الا منظور تا ابدیت هست.(کثرت است)
مثل این آیه که پیامبر , اگر 70 بار هم براشون استغفار کنی نمی بخشم. ( یعنی تا ابدیت)
مگر بخاطر یک عمل خوب چند سال انسان را زندانی می کنند ؟؟؟ اصلا انسان را برای یک عمل خوب زندانی می کنند ؟؟ترک اولی زندانی دارد ؟؟
همه یخوشی را از کسی گرفتن و او ناراحت باشد تا قیامت = این ترک اولی شد.
چی می خواید جواب خدا را بدید ؟؟؟؟؟
من مثال بسیار خوبی واسه یونس ع زدم اما توجه نکرد کسی :
خلاصش اینه که در خدمت سربازی باشم و بهم بگن وظیفت این است نگهبان این در باشی قضیه حساس است - بعد یهو من خسته بشم یا از سوالهای عابرین کلافه و عصبانی بشم بذارم برم.
بعد پدر من را در می آورند . زندان هم برایم می برند . یا مثلا تفنگم را در خیابان بگذارم و گم کنم - حتی برای گم کردن یک تیر هم پدرم را در می آورند.
دقیقا ماجرا همین است.
یونس ع فهمید و شما متوجه نشدید فرق این است.

جناب حامد این چه مثالی بود راجعبه چای زدید ؟
معلوم است اگر من بدانم که چای داغ به بدنم ضرر 100 میزند حرام است.
آیا من اجازه دارم با ناخون صورتم را خراش دهم ؟؟؟
آیا من اجازه دارم آب جوش و کتری را روی دستم خالی کنم ؟؟؟
خوب اینا رو اگر بدونم ضرر به جسمم هست هم درد دنیایی دارد هم عذاب آخرتی و باید پاسخ گو باشم.
نوشته های مرا به جناب کریم دقیق بخوانید ( بی تعصب ).
اگر شما توانستید بگویید روی چه حسابی می گویید :
1- دستور ارشادی بود - 2 - آنجا تکلیف نبود -- 3 - عذاب اخروی ندارد --و ترک اولی بوده و کار آدم خوب بوده --
من همه ی حرفایم را پس می گریم.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
تبعیت از ولی فقیه بخاطر امر امام معصوم است چه اینکه در غیبت معصوم چاره ای جز مراجعه به عالم عادل نیست دیگر اینکه آن کسی که من و شما را امر به تبعیت از عالم عادل کرد خود نیز ضامن خواهد بود و ضمان برای خطاهای احتمالی کافی است اما خطای پیامبر را چه کسی تضمین می کند در حالیکه قرار است عمل او موید صدق دعوتش باشد ؟

[="blue"]پاسخ من :
[/]
پس قبول دارید انسان خطا پذیر شایستگی پیروی دارد ( البته تا زمانی که حرفش حرف خدا باشد).
اگر امام معصوم امر کرده و ضامن است از انسان خطا پذیر ( احتمال خطا در او بوده یا احتمال باشد خطا کند) پیروی کنید و می شود , خوب خدا هم امر کرده از پیامبران اطاعت کنید و ضامن است.
فرقش چیست ؟؟
چه لزومی داره مطلق معصومشون بدونید ؟؟
اگر بگویید مطلق معصوم هستند - من می پرسم آیا من هم می توانم مطلق معصوم شوم ؟ اگر بگویید می شود که پس یعنی اونا هم مثل ما هستند و ما هم مثل آنها - اگر نمی شود پس یعنی من را متوقف کردید و اگر پیامبر اسوه باشد بلاخره یک جا جلوی من دیوار کشیده اند که از این بیشتر جلو نمی شود بروی و تقوا پیشه کنی - و می رسد به جبر. و اصلا معنای اسوه همین است که خودمون رو بهش نزدیک کنیم که تازه اگر اون عقبم افتاد ما بهتر از اونم ممکنه بشیم. ( غیر از این است معنای اسوه ).
شاید این را قران اشاره کرده باشد که موسی در جریانه با عبدی از عبد ما(خضرت خضر ع) برخورد می کند. بیایید شانس بیاوریم آن حضرت خضر بوده و الا دیگه کاملا همه چیز مشخص می شود.
هرچند که ظاهر آیه هم همین است و الا خدا پیامبرش را اگر قرار باشد از همه بالاتر باشد نمیگوید بنده ای از بندگان ما و می گوید نبی و موسی نمیگوید نمیدانم و هم اینکه عهد شکنی نمیکند و صبر هم که نکرد و بصیرت هم که نداشت. ( الله اعلم) نوشته های مرا به جناب کریم بخوانید.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
منظور از اینکه شما نفی نمی کنید عدم توانایی تکوینی نیست بلکه عدم صدور کفر از شما بخاطر عقیده حق است
اما اینکه در قرآن کریم مواردی هست که موهم عدم عصمت انبیاست بایدبا اصل عقلانیت عصمت حل شود و تک تک این موارد قابل تاویل است . بهترین تاویل اینستکه خطابات مذکور مربوط به مقام خاص معنوی آن بزرگان است که فوق تشریعیات دین خودشان می باشد

[="blue"]پاسخ من :
[/]
جالب است "" موهم عدم عصمت انبیا ""
شما این آیات روشن رو موهم و وهم و خیال و غلط می پندارید؟
عقلانیت عصمت حل شود ؟؟؟؟
ما که دلیل عقلانی از شما و دیگر کارشناسان ندیده و نشنیدیم.

به آیه زیر توجه کنید :
قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (128 اعراف) چقدر من این سوره را دوست دارم.
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و صبر ورزيد(صابر باشید) كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى‏دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است (۱۲۸)

متوجه شدید چه شد :
موسی خودش در قضیه ماجرای خضر علیه السلام صبر نکرد بعد دستور به صبر می دهد.

این همان چیزی است که خودم را کشتم به شما بگم که بله میشود. مهم خدا است که حواسش هست پیامبران خطا کردند رسوایشان کند تا مردم گمراه نشوند.
همین هم به رسول مکرم اسلام ص می گوید : تو هم شرک بورزی تباه میشود اعمالت -
به ما دروغ ببندی : شاهرگت را میزنیم و هیچ کسی هم کاری نمیتونه کنه . ( الحاقه آیات آخر)

اینا جناب حامد موهم هستند ؟؟؟؟

[="red"]نوشته های جناب حامد عزیز :
[/]
این نحو گفتگو نشان از نذر شما برای نپذیرفتن است وگرنه کدام عاقلی به مرد 50 ساله اجازه می دهد مثل بچه 5 ساله با مادر پیر 70 ساله خود بازی کودکانه بکند . شما اگر به عرف مراجعه کنید می بینید که بازی کودک مقبول و مطلوب و بازی مرد 50 ساله قبیح و مذموم است .
حال من از شما سوال می کنم آیا فوتبال بازی کردن شما بد است زشت است ؟ فوتبال بازی کردن آیت الله بهجت چطور ؟
ببین اخوی نمی خواهی چیزی یاد بگیری همین

[="blue"]پاسخ من :
[/]
دیدید الطفات نفرمودید...
من گفتم هیچ گناهی ندارد اما جمله ی حسنات الابرار سیئات المقربین می گوید سیئه هست.
جناب آیت الله بهجت (ره) هم فوتبال بازی کند , هیچ گناهی انجام نداده -- بله ممکن است ( که تازه ممکن هم هست نه ) برای ایشان زشت باشد اما گناه نیست.
من هم همین را گفتم : حسنات الابرار سیئات المقربین جمله ی قشنگی است در واقع مزخرف است . معنای خودش را نمی دهد. حسنه سیئه نمی شود.
متوجه ام منظور شما چیست اما دیگر حسنات الابرار سیئات المقربین نیست.
مثال بسیار خوبی هم زدم اما توجه نکردید.

[="red"]نوشته های جناب حامد :
[/]
ببین برادر هر اصطلاحی در مقام خودش معنای خاصی دارد . مثل تفاوت الفاظ در علوم مختلفه مثلا قیاس در منطق یکی از قوی ترین شکلهای برهان است اما همین عنوان در فقه تمثیل علم منطق محسوب می شود که بسیار هم مذموم است .
وقتی قرار باشد عصیان را به حسب مقام عالی آدم ع انصراف از توجه تام به ذات باریتعالی معنا کنیم معنای ظالم بودن هم توجه و مشغولیت به کثرات است و همینطور سایر الفاظ معانی خاص خود در این وادی را دارند لذا نباید با معانی اینسویی اش مورد توجه قرار گیرند .
زیبایی بیانات قرآنی در امثال داستان آدم ع اینستکه برای خواص حرف دارد برای عوام هم حرف دارد . خواص به حسب مقام خود طاعت و عصیان را می فهمد و عوام هم همینطور یعنی برای هردو درس است اما این منافی عصمت نیست چون عصمت مطلق نیست نسبی است یعنی به حسب عوام و در سطح ظواهر شرع از آدم ع گناه سرنزده هرچند به حسب مقامات اولیاء تنزل مقام اتفاق افتاده و این ظلمی است که آدم ع به خود کرد اما نه ظلمی که مانند دیگران مستوجب عقاب اخروی باشد وگرنه در خود آیه متعرض این معنا می شد
بنده حرفهایم را زدم شما خواه پند گیر خواه ملال
والله الموفق

[="blue"]پاسخ من :
[/]
چون پاسخ این جمله ها را بالا دادم و یا در نوشته جناب کریم دیگر زیاد اشاره نمی کنم.
گفته شد = ظلم , ظلم است = بد هست ---- خوب که نمیشه.
عصیان هم مشخص هست کجا آمده - خدا فرمان داد ادم عصیان کرد. تمام شد رفت.
نوشته های قبلی مرا بخوانید.
موفق باشید.

یونس بن عبد الرحمن;299552 نوشت:
سلام .

من مجموع آیات را ذکر کردم که خواننده محترم یک جا بتونه آنها را بخواند و در آنها تدبر کند .

البته از این که وقت می زاری می خونی تشکر می کنم .

یه نکته در مورد این آیه شریفه می بابیست ذکر کنم .

وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلىَ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسىِ‏َ وَ لَمْ نجَِدْ لَهُ عَزْمًا

این آیه شریفه اشاره می کند به این که حضرت آدم أبو البشر سلام الله علیه در امتحان اللهی صد در صد موفق نشد از باب تقریب مثال از نمره مثلا 20 نمره 19 گرفت .
ما قبول داریم این مساله را چون خود خدواند متعال به آن اشاره می کند . لم نجد له عزما .
یکی دو نفر دیگر از أنبیاء علیهم السلام نیز از نمره 20 نمره کامل نگرفتن ( البته این تقریب به ذهن و ان شاء الله جسارت به أنبیاء به حساب نیاد . )

اما شما در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یا حضرات ائمه معصومین صلوات الله علیهم چنین چیزی نمی بینیم یعنی نمره کامل را در این ابتلی اللهی گرفتن .

این پیامبر عظیم الشأن اللهی منزلت و مرتبت بس عظیم نزد خدا دارد و مورد تجلیل خداوند متعال قرار گرفته است .

شیطان نیز به حکم قرآن تسلطی بر آن نداشته و اصلا به ذهن آن هم خطور نمی کند که طرف حضرتش بیاد و آن را منحرف کند خدواند متعال می فرماید :

قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَليلاً .الإسراء : 62

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ ــ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ .

بنا بر این به نص قرآن کریم شیطان فکر تسلط و اغوای حضرت آدم را به ذهن خود خطور نمی دهد چه برسد به این که عملا کاری کند .

خب پس باید دید مراد از عصی و غوی و سعی و تلاش ابلیس یا شیطان چه بوده است .

در رابطه با عصی و معنای لغوی آن توضیح مختصری دادیم .

غوی را خواهیم گفت .

آن چه مسلم است عقل به هیچ عنوان نمی تواند بپذیرد که مخالفت با فرمان اللهی عصیان و سرکشی بوده است . ( که تفصیل آن خواهد آمد ) و گرنه می بایست اولا : خداوند حضرت آدم را مجازات کند . و ثانیا : به هیچ وجه آن را به مقام رسالت بر نمی گذیذ .

بقیه بحث را ادامه می دهیم ان شاء الله تعالی .

سلام جناب یونس بن عبد الرحمن :

کاش شما و کارشناسان مثل من 1% احتمال اشتباه را به خود می دادند.
آیه ای که شما گفتید چه یم گوید آخر ؟؟؟؟

قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلًا ﴿۶۲ اسرا﴾
(سپس شیطان) گفت اين كسي را كه بر من ترجيح داده‏اي ( آدم ع ) اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي گمراه و ريشه كن خواهم ساخت!! (۶۲)

خوب این آیه چه می گوید ؟
همان چیزی که قبلا گفتیم.

نوشته های مرا در پاسخ به جناب کریم و حامد بخوانید.

با تشکر
منتظر اثبات بعدی من باشید.
لطفا شما هم جواب گفته های من به جناب حامد و کریم را داشتید بدهید.
با سپاس

[="Magenta"]سلام به کارشناسان و دوستان.
لطفا به گفته های زیر توجه کنید و به عنوان بیشتر بدانید استفاده بفرمایید... [/]

طبق قران :

لطفا به آیات و نوشته ها و توضیحات زیر توجه کنید :
در سوره اعراف خدا در آیه 19 می فرماید :
وَلاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ [="Red"]الظَّالِمِينَ[/] (19)
بعد در همان سوره در آیه 44 می فرماید :
[="red"]لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ (44)
[/]و در همین ماجرا در آیه 78 سوره ص خدا به شیطان می گوید:
[="red"]وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۷۸﴾ [/]
دوستان در همه جای قران حتی یک جا هم نیست , صفت ظالم برای کسی به کار برده شود و مرتبط با نافرمانی خدا باشد و حرام نباشد است. [="red"]همه اش حرام است. [/]

ادامه ماجرا...
بعد آدم ع چه شد ؟ =

[="red"]لطفا ادامه را توجه کنید به شباهت های داستان عدم سجده شیطان و عصیان او و بعد عصیان آدم " مو " نمیزنه: [/]

خدا به شیطان دستور سجده داد و شیطان عصیان کرد (طبق قران دقیقا)
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ ﴿۷۴ ص﴾
لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ [="red"]عَصِيًّا [/]﴿۴۴ مریم﴾
[="red"]شیطان عصیان کرد.
[/]__
خدا به ادم به طور خاص دستور نزدیک نشدن به درخت را داد و [="red"]آدم عصیان کرد[/] (طبق قران دقیقا)
[="red"]وَعَصَى[/] آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱ طه﴾
آدم به پروردگار خود [="red"]عصیان [/]ورزید و گمراه شد.(121)
__
خدا به شیطان نگفته بود اگر سجده نکنی اخراج و یا رجیم و یا لعنت میشوی , [="red"]پس یعنی نافرمانی و عصیان باعث اخراج و رجیم شدن و لعنت بر او شد [/] . (طبق قران دقیقا)
__
خدا به آدم گفته بود : نزدیک درخت شدی , میشی از ظالمین - ظالم میشی و[="red"] نافرمانی و عصیان کرد اخراج شد (طبق قران دقیقا) [/]
__
خدا از شیطان [="red"]سوال [/]کرد چرا سجده نکردی ؟ (طبق قران دقیقا)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿۷۵ ص﴾
__
خدا از آدم [="red"]سوال [/]کرد مگر نگفتم نزدیک نشو و از کسی که دشمن آشکارت هست پیروی نکن و فریبش را نخور ؟ (طبق قران دقیقا)

أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا [="red"]إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] ﴿۲۲﴾
مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما [="red"]دشمنى آشكار است[/] (۲۲)
__

[="red"]شیطان پر رویی کرد و گفت من بهترم و تو نفهمیدی[/] کی بهتر است و تو روی خدا ایستاد . (طبق قران دقیقا)
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿۷۶﴾
__
[="red"]آدم انگشت ندامت به دهن گرفت و گفت : خدایا به خودم ظلم کردم[/] ( تو راست گفتی(خدایا غلط کردم)) اگر نبخشی و رحم نکنی از خاسرین هستم ( زیانکارم بد بخت میشم( عین همون آیه که فرمود بدبخت میشی)) (طبق قران دقیقا)

و آدم اعتراف کرد خطا کردم.

قَالاَ رَبَّنَا [="red"]ظَلَمْنَا [/]أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ [="red"]تَغْفِرْ [/]لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ [="red"]الْخَاسِرِينَ [/]﴿۲۳﴾
__
خدا به شیطان گفت ""فَاهْبِطْ مِنْهَا"" از ان مقام فرودآ . (طبق قران دقیقا)
__
خدا به آدم گفت ""اهْبِطُواْ"" فرود آیید . (طبق قران دقیقا)
__
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا[="red"] الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] ﴿ یس۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى [="red"]دشمن آشكار شماست [/](۶۰)

وَأَنْ اعْبُدُونِي [="red"]هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[/] ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱)
و بعد...
خطاب به آدم ع :
أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ [="red"]الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ[/] ﴿۲۲﴾
مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت‏شيطان براى شما [="red"]دشمنى آشكار است[/] (۲۲)
و بعد گفته ی شیطان به خدا و خدا به شیطان :
شیطان گفت :
1-قَالَ فَبِعِزَّتِكَ [="red"]لَأُغْوِيَنَّهُمْ[/] أَجْمَعِينَ ﴿۸۲ ص﴾
2-قَالَ رَبِّ بِمَآ [="red"]أَغْوَيْتَنِي [/]لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي [="red"]الأَرْضِ [/][="red"]وَلأُغْوِيَنَّهُمْ[/] أَجْمَعِينَ ﴿۳۹ حجر﴾(این الارض هم جواب همون سواله که اینا کجا بودن)
3-إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ [="red"]الْمُخْلَصِينَ [/]﴿۴۰ حجر ﴾

[="Blue"]بعد خدا به جمله ی 3 جواب داد :
1-قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱حجر﴾
2-قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿۸۴ ص﴾ [/]
[="Red"]بعد شیطان باز جواب داد :
[/]قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ[="red"] صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ[/] (16 اعراف)

گفت پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندى من هم براى [فريفتن] آنان حتما [="red"]بر سر راه راست تو خواهم نشست[/] (۱۶)

یعنی شیطان بر اساس گفتگوی بالا , به خدا گفت :(در واقع شاید بشود اینطوری برداشت کرد) :
[="red"]حالا که اینطوری شد من سره راه مخلَصین که صراط مستقیم هم هست مینشینم [/].( [="Blue"]مگر کسانی که تا آخر عمر با عقیده مخلَص باشند و بمیرند[/] ).
خدا در قران می فرماید :
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿ یس۶۰﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست (۶۰)
وَأَنْ اعْبُدُونِي [="Red"]هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[/] ﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست (۶۱)

یعنی :
عبادت خدا = [="red"]صراط مستقیم[/] = (تا زمانی که این رابطه بر قرار باشد = ) [="red"]مخلَصین[/]

و در ادامه آیات سوره اعراف :
يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا [="red"]يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ[/] وَرِيشًا [="red"]وَلِبَاسُ [/][="red"]التَّقْوَىَ [/]ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۲۶﴾
اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما [="red"]لباسى [/]فرو فرستاديم كه [="red"]عورتهاى [/]شما را پوشيده مى‏دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] [="red"]تقوا [/]است اين از نشانه‏هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند

(۲۶)
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا [="red"]لِبَاسَهُمَا [/]لِيُرِيَهُمَا [="red"]سَوْءَاتِهِمَا[/] إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند و [="red"]لباسشان [/]را از ايشان بركند تا [="red"]عورتهايشان [/]را بر آنان نمايان كند در حقيقت او و قبيله‏اش شما را از آنجا كه آنها را نمى‏بينيد مى‏بينند ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏آورند (۲۷)

نتیجه ی این دو آیه این است که :

[="Blue"]آدم قید تقوا را در آن زمان زده بود. یا تقوا دیگر ارتباطی با آدم نداشت بعد از اون عمل.
[/]
و ببینید در ادامه چی میشه :

وَإِذَا فَعَلُواْ [="Red"]فَاحِشَةً [/]قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا [="red"]آبَاءنَا [/]وَاللّهُ [="red"]أَمَرَنَا [/]بِهَا قُلْ إِنَّ[="red"] اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء[/] أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و چون كار [="red"]زشتى [/]كنند مى‏گويند [="red"]پدران [/]خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است [="red"]بگو قطعا خدا به كار زشت فرمان نمى‏دهد[/] آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد (۲۸)

کار حضرت آدم ع طبق نتیجه گیری و صحبت های مرتبط خدا با بحث به گفته ی اینها "" [="red"]فاحشه [/]"" می باشد.
و خدا چقدر جالب هست فقط قسمتی که مربوط به خودش هست و غلط هست جواب میده در ادامه می گوید :
[="red"]قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ [/] (29)
بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است ( نه به فاحشه(جریان آدم ع)).

بعد نیست اینجا یک مسئله را پیگیری کنیم ببینیم به چه نتیجه ای میرسیم :

[="red"]وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى[/] إِنَّهُ كَانَ [="red"]فَاحِشَةً [/]وَسَاء سَبِيلاً (32 اسرا)
و به زنا نزديك مشويد چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است (۳۲)
[="red"]وَلاَ تَقْرَبَا[/] هَـذِهِ [="red"]الشَّجَرَةَ [/]فَتَكُونَا مِنَ [="red"]الْظَّالِمِينَ [/](35) (هر چند که فرقی ندارد اما به گفته و داستان جناب حامد اگر منظور از شجره همان مثلا شجره نامه و رابطه جنسی و تولید فرزند باشد بسیار جالب می شود) دقت کنید :

a = زنا
b = نزدیک شدن به زنا
c = نزدیک شدن به درخت
d=فاحشه ( طبق ایات تقوا از ادم رفت مسئله اینکه عورتشان هم پیدا شد بسیار قابل توجه است)
e=ظالمین

1 a=b
2 b=d
3 نتیجه : d=a
c=d 4
d=a 5
6 نتیجه : a=c
c=e 7
e=a 8 (نتیجه 6 و 7)
9 e=d ( نتیجه 3 و Dirol
10 b=e (نتیجه 2 و 9 )
11 b=c (نتیجه 2 و 3) [="red"] نزدیک شدن به زنا == نزدیک شدن به درخت[/]
و خلاصه : نتیجه کلی : a=b=c=d=e
وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ [="red"]فَاحِشَةً [/]أَوْ [="red"]ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ[/] ذَكَرُواْ اللّهَ [="red"]فَاسْتَغْفَرُواْ [/]لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (135 ال عمران)
و آنان كه چون كار [="red"]زشتى [/]كنند يا[="red"] بر خود ستم روا دارند[/] خدا را به ياد مى‏آورند و [="red"]براى گناهانشان آمرزش مى‏خواهند[/] و چه كسى جز خدا گناهان را مى‏آمرزد و بر آنچه مرتكب شده‏اند با آنكه مى‏دانند [كه گناه است] پافشارى نمى‏كنند (۱۳۵)
و یا آیه دیگر :

«وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا [="red"]فاحِشَهً [/]أَوْ [="red"]ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ[/] ذَكَرُوا اللَّهَ [="red"]فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ[/] وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»[8]
[="Red"]صاحبان تقوا آنهایی هستند[/] كه اگر كار بسیار [="red"]زشتی [/]انجام دهند ): گناه كبیره( [="red"]یا به خود ستم روا دارند[/] ): گناه صغیره( بی درنگ خدا را یاد كنند و از او [="red"]آمرزش [/]بخواهند ـ و آیا كسی جز او آمرزنده هست؟ ـ و اینان با علم و آگاهی بر گناه اصرار نمی ورزند. آل عمران

[="Blue"]حالا متوجه گفته ی حضرت آدم بعد از نزدیک شدن به شجره می شوید؟؟ چه شباهت هایی در جمله هست :
[/]
آدم می گوید :
قَالاَ رَبَّنَا [="Red"]ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا[/] وَإِن لَّمْ [="red"]تَغْفِرْ [/]لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ [="red"]الْخَاسِرِينَ [/]﴿ ۲۳ اعراف﴾
گفتند پروردگارا ما[="red"] بر خويشتن ستم كرديم [/]و اگر بر ما [="red"]نبخشايى [/]و به ما رحم نكنى مسلما از [="red"]زيانكاران [/]خواهيم بود (۲۳)

[="Magenta"]حال شاید معنا پیدا کند که چرا ادم علیه السلام "" چهل شبانه روز سر به سجده داشت و توبه می کرد و خدا را به حق 5 تن قسم داد "
[/]
آیا این کارها و اعمال برای مرتکب شده به یک عمل """""" خوب """""" بود , که بعضی می گویند "" ترک اولی "" کرده ؟؟؟

خدا می گوید :
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ [="red"]الْخَاسِرِينَ [/](85)
و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از [="red"]زيانكاران [/]است (۸۵)

وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ[="red"] أَسْلَمَ وَجْهَهُ لله وَهُوَ مُحْسِنٌ[/] [="Blue"]واتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ [/]حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللّهُ إِبْرَاهِيمَ [="red"]خَلِيلاً [/](125 نساء)
و دين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را [="red"]تسليم خدا كرده[/] و نيكوكار است و از[="blue"] آيين ابراهيم[/] حق‏گرا پيروى نموده است و خدا ابراهيم را [="blue"]دوست [/]گرفت (۱۲۵)

دوستان فرق دوستی با شیطان و دوستی با خدا را متوجه شدید ؟

ظالم = کفر = ملعون(دوستی شیطان) = تبعیت از شیطان = جهنم
محسن =اسلام = دوستی خدا = آیین ابراهیم = بهشت

و دوستان در پایان این قسمت هم یک نتیجه گیری دیگر هم کرده ایم ببینیم نتیجه کلی چه شده است :

a = ظالمین
b =لعنت خدا
c = نزدیک شدن به درخت
d=شیطان
e = آدم ع

a=b 1
b=d 2
نتیجه :
d=a 3
a=c 4
c=e 5
نتیجه
e=a 6
و در ادامه :
7 d=e (نتیجه 3 و 6 )
e=b 8 (نتیجه 7 و 2)
9 d=c (نتیجه 5 و 7)
[="Red"]10 c=b (نتیجه 2 و 9) """"" شجره ی ملعونه - لعنت شده """""
[/]نتیجه :
11 a = b,c,d,e ( نتیجه 1و3و4و6 )
12 b = d,c,e ( نتیجه 2و8و10)
13 c = d,e ( نتیجه 9 و 5 )
14 d = e (نتیجه 7)
نتیجه کلی : a=b=c=d=e

و در آخر هم ببینیم خدا در قران چه چیز عجیبی می گوید ؟؟؟؟؟ """""" [="Red"]شجره ملعونه[/] """"""

شجره ی ملعونه دیگر چیست ؟؟؟؟

وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ[="red"] وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ[/] فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا (60 اسراء)
و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن[="red"] درخت لعنت‏شده در قرآن[/] را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مى‏دهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى‏افزايد (۶۰)

خدا می گوید [="red"]در قران یک درخت ( شجره) هست که لعنت شده[/] - حال آنکه ظاهره آیات نداریم که شجره ای لعنت شده باشد.
اما با اثبات هایی که در بالا کردیم و آیات قران باید متوجه شده باشید [="red"]منظور خدا کدام شجره است. [/]
بله...
[="red"]منظور [/]همان [="red"]شجره [/]ای است که [="red"]آدم [/]علیه اسلام بدان [="red"]نزدیک شد. [/]
[="red"]ظلم = لعنت خدا = شجره
[/]و ببینید در 2 آیه بعدش شیطان چه می گوید :
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ[="red"] إَلاَّ قَلِيلًا[/] ﴿۶۲﴾
[سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى[="red"] قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه‏كن[/] خواهم كرد (۶۲)

دوستان ببینید شیطان چه کینه ای دارد و چه می گوید """ الا قلیلا"""

و در آخر برادران شیعه ( دوستان بنده خودم شیعه هستم ) اما ناراحت از این عقیده ی شیعه که معتقدند انبیا و امامان نه گناه کوچک و نه بزرگ نمی کنند - حال انکه قران می گوید چنین ظلم بزرگی خاص آدم ع مرتکب شد و اینان معتقد هستند آدم که نه تنها حرام که نه مکروه بلکه کار خوبی کرده است.
دقیقا شیطان سر راه مستقیم شیعه در این مورد ایستاده و بدونه اینکه شیعه(این زمان) متوجه باشد جلوی خدا و ایات خدا ایستاده و تکذیب می کند.
[="red"]خدا می گوید عصیان کرد و ظالم شد [/] ..... شیعه ( زمان ما ) می گوید [="red"]اینطور نیست خدا , او کاره خوبی کرده . [/]

دوستان و کارشناسان عزیز من ادله و اثبات عصمت (مطلق) انبیا را خوانده ام بی خود است اصلا اثبات نیست , اصلا اثبات شدنی در کار نیست و شریعتی است که شخص شیطان برایمان دیکته کرده.
و عنوان کتابش این است :
[="red"]انبیا خدا هرگز مرتکب گناه نمی شوند.
[/]دوستان خدا چطور بگوید دیگر اینان مثل خودتون هستند , عین خودتون هستند , از جنس خودتون هستند , از بین خودتون انتخاب شدند :

«قُل إِنَّما [="red"]أَنَا بَشَرٌ مِثلُكُم[/] يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُم إِلهٌ واحِدٌ فَمَن كانَ يَرجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» (الکهف - 110)

بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد

(۱۱۰)
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن[="red"] نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ[/] وَلَكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾
پيامبرانشان به آنان گفتند ما جز بشرى مثل شما نيستيم ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منت مى‏نهد و ما را نرسد كه جز به اذن خدا براى شما حجتى بياوريم و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند (۱۱)

قُلْ [="red"]إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ[/] يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ ﴿۶﴾
بگو من بشرى چون شمايم جز اينكه به من وحى مى‏شود كه خداى شما خدايى يگانه است پس مستقيما به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان (۶)

توجه کنید :
می گویند ما [="red"]بشری [/]هستیم.
چه نوع بشری ؟ آیا شما بشر خارق العاده اید ؟
نه بلکه :
[="red"]مِّثْلُكُمْ
[/]مثل خودتون هستیم.

دوستان توجه کنید اشتباه نشود :
من منظورم این نیست که مثلا ( العیاذباالله ) رسوال مکرم اسلام صلاوات الله علیه و آله معصیت کردند یا گناه کوچک و بزرگ مرتکب شدند , بلکه من می گویم میشده این توانایی را داشته اند به اختیار بگویند می خواهیم مشرک شویم . یا این امکان بوده که مرتکب خطایی شوند ( یا بزرگ یا کوچک).
آیا پیامبری هم قران می گوید که خطا کرده باشد ؟؟
[="red"]بله
[/]و گفته شد ( فعلا حضرت آدم علیه السلام در بحث ما)

پس کسی به من نگوید گفته ام رسول مکرم اسلام (العیاذباالله) معصیت کرده.

[="red"]دوستان لطفا برگردید و مجدد از بالا تا پایین را بخوانید . نکته های بیشتری را متوجه می شوید.
[/]
و [="red"]من منتظر نظر و یا نقد کارشناسان و دلایل محکم برای رد حرف هایم می خواهم. [/]
با تمام این گفته ها , اگر دلایل قانع کننده آورده شود , تمامی حرفایم را پس میگیرم.
دوستان به هر حال ما طبق قران و دقیق به یک سری نتایج اساسی از آیات رسیدیم , [="red"]اما با این حال اگرم(در داستان) اشتباه کنیم[/] ( که چیزی نزدیک به غیر ممکن است) باز [="red"]چیزی تغییر نمی کند[/] و [="red"]معصیت [/]آدم علیه السلام آشکار است و فقط میزان معصیت متفاوت است.
[="Blue"]
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿زمر ۱۸﴾
كساني كه سخنان را مي‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروي مي‏كنند، آنها كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند. (۱۸) [/]

منتظر نظر کارشناسان (کار شناس) عزیز خواهم بود.

[="Blue"]و من یک سوال از کارشناسان یا هر دوست عزیزی دارم- سوال :
[/]
[="Red"]اگر شب اول قبر نکیر و منکر یا بشیر و مبشر آمدند و از شما پرسیدند پیامبران هم می شود گناه کنند ؟ چه می گویید ؟
[/]
[="Magenta"]بله یا خیر ؟ و چرا ؟
[/]
موفق باشید

نقل قول:
سلام جناب یونس بن عبد الرحمن :

کاش شما و کارشناسان مثل من 1% احتمال اشتباه را به خود می دادند.
آیه ای که شما گفتید چه یم گوید آخر ؟؟؟؟

قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلًا ﴿۶۲ اسرا﴾
(سپس شیطان) گفت اين كسي را كه بر من ترجيح داده‏اي ( آدم ع ) اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي گمراه و ريشه كن خواهم ساخت!! (۶۲)

خوب این آیه چه می گوید ؟
همان چیزی که قبلا گفتیم.

نوشته های مرا در پاسخ به جناب کریم و حامد بخوانید.

با تشکر
منتظر اثبات بعدی من باشید.
لطفا شما هم جواب گفته های من به جناب حامد و کریم را داشتید بدهید.
با سپاس

سلام جناب دوست بزرگوار .

بنابر این شیطان به نص این آیه شریفه علم یقینی داشت حضرت آدم علیه السلام از او افضل است اولا و دوما : از خدا خواست که ذریه او را اغواء کند مگر عده کمی که همانا أنبیاء و اوصیاء از ذریه ایشان .

پس واضح و روشن است که شیطان هیچ گونه تسلطی بر حضرت آدم ندارد حالا باید دید دنبال چه بوده شیطان و چه می خواسته از سعی و تلاشش .؟

من راه و روش خودم در بحث دارم به همه اشکالات شما نیز پاسخ خواهم داد بعد از روشن شدن کامل قضیه .

موضوع قفل شده است