جمع بندی عامل حیات

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عامل حیات

بنام خداوند بخشنده مهربان

با سلام
عامل حیات بخش به انسان را چه ميدانيد؟ آيا اين عامل از طريق پدر و مادر در فرآيند تشکیل نطفه به فرزند منتقل نميشود؟


کارشناس بحث : رئوف

memari;295837 نوشت:
بنام خداوند بخشنده مهربان

با سلام
عامل حیات بخش به انسان را چه ميدانيد؟ آيا اين عامل از طريق پدر و مادر در فرآيند تشکیل نطفه به فرزند منتقل نميشود؟


کارشناس بحث : رئوف

با سلام خدمت شما دوست گرامی

باید توجه داشت که در مورد ایجاد و تشکیل فرزند ، پدر و مادر نقش زمینه ساز را دارند و حیات بخش اصلی خداوند است . به عبارت دیگر پدر و مادر زمینه ساز پدید آمدن فرزند هستند ولی آن موجودی که در حقیقت حیات بخشی می کند ، خداوند است .

توضیح آنکه : از لحاظ فلسفی می توان دو نوع علت بر شمرد : 1 علت اِعدادی 2 علت حقیقی

علت اعدادی ، علتی است که تنها زمینه ساز تحقق معلول است . به طور مثال اینکه آتش به چوب "نزدیک" باشد زمینه ساز اتش گرفتن چوب می شود و این "نزدیک بودن" زمینه ساز آتش گرفتن چوب می شود ولی در اینجا آتش گرفتن چوب معلول حقیقی نزدیک بودن نیست بلکه این نزدیک بودن تنها زمینه ساز آتش گرفتن است

علت حقیقی ، علت است که فعل حقیقتا از سوی او صادر می شود . در مثال فوق ، آتش گرفتن چوب ، حقیقتا معلول آتش اولیه است و این آتش اولیه است که باعث سوختن چوب می شود .

در مورد فرزندان نیز باید عرض شود که پدر و مادر تنها زمینه ساز به وجود آمدن فرزند هستند اما علت حقیقی وجود فرزند ، خداوند است و اوست که علت هستی بخش است .

موفق باشید

سلام علیکم توضیحا عرض کنم:
اگر والدین حیات بخش بودند آنها هروقت اراده می کردند نطفه منعقد می شد و یا هر نوع فرزند که می خواستند از نظر جنسیت و دیگر خصوصیات جسمانی و روانی همان فرزند نطفه اش منعقد می گشت و حال آن که مشاهدات غیر آن را می گوید.
فرزند هبه خداوند به انسان است :Gol::
الشورى : 49 لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ
مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خداست هر چه را بخواهد مى‏آفريند به هر كس اراده كند دختر مى‏بخشد و به هر كس بخواهد پسر،

رئوف;298679 نوشت:
در مورد فرزندان نیز باید عرض شود که پدر و مادر تنها زمینه ساز به وجود آمدن فرزند هستند اما علت حقیقی وجود فرزند ، خداوند است و اوست که علت هستی بخش است .

سلام
درسته اما باید بتوانید توضیح دهید که اگر خیلی از پدر و مادرها ازدواج نمی کردند یا اگر تصمیم به فرزند دار شدن نمی داشتند فرزند هایی که الآن در حیات هستند کجا بودند؟
کنترل جمعیت چه طور؟ دست خداوند است یا انسانها ؟ اگر بپذیریم که دست انسان است باید بگوییم که خداوند اراده بر وجود نوع انسان دارد نه تک تک انسانها

[="Tahoma"]

memari;295837 نوشت:
بنام خداوند بخشنده مهربان

با سلام
عامل حیات بخش به انسان را چه ميدانيد؟ آيا اين عامل از طريق پدر و مادر در فرآيند تشکیل نطفه به فرزند منتقل نميشود؟

کارشناس بحث : رئوف


در سوره فاطر آيه 11 به آفرينش انسان در مراحل مختلف اشاره كرده مى‏گويد:" خداوند شما را از خاك آفريد" (وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ).
" سپس از نطفه" (ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ).
" بعد از آن شما را به صورت همسران يكديگر در آورد" (ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً).
اين سه مرحله از مراحل آفرينش انسان است خاك، و نطفه، و مرحله زوجيت.
مسلم است كه انسان از خاك است هم از اين نظر كه جد انسانها، آدم از خاك آفريده شده، و هم از اين نظر كه تمام موادى كه جسم انسان را تشكيل مى‏دهد و يا انسان از آن تغذيه مى‏كند، و يا نطفه او از آن منعقد مى‏شود همه سرانجام به موادى كه در خاكها نهفته است منتهى مى‏شود.
بعضى احتمال داده‏اند كه آفرينش از خاك تنها اشاره به آفرينش نخستين است، اما آفرينش از نطفه اشاره به مراحل بعد است كه اولى مرحله خلقت اجمالى انسانهاست (چرا كه وجود همه در وجود آدم خلاصه شده بود) و دومى مرحله تفضيلى است كه آنها را از يكديگر جدا مى‏سازد.

و به هر حال مرحله" زوجيت" مرحله تداوم نسل انسان و تكثير مثل او است، و اينكه بعضى احتمال داده‏اند" ازواج" در اينجا به معنى" اصناف" و يا" روح و جسم" و مانند آن است بسيار بعيد به نظر مى‏رسد.

سپس وارد چهارمين و پنجمين مرحله حيات انسان شده، موضوع" باردارى مادران" و" وضع حمل" آنها را پيش كشيده، مى‏گويد:" هيچ جنس ماده‏اى باردار نمى‏شود و وضع حمل نمى‏كند مگر به علم پروردگار" (وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).
آرى مساله" باردارى" و تحولات و دگرگونيهاى بسيار عجيب و پيچيده جنين، سپس رسيدن به مرحله وضع حمل و دگرگونيهاى شگفت‏انگيزى كه در آن لحظه حساس و بحرانى به مادران از يك سو، و به جنين از سوى ديگر دست مى‏دهد، به قدرى ظريف و دقيق است كه جز به اتكاى علم بى پايان خداوند امكان پذير نيست كه اگر نظام حاكم بر آن سر سوزنى اختلال يابد برنامه حمل يا وضع حمل دچار آشفتگى و يا اختلال مى‏گردد، و به فساد و تباهى مى‏كشد.

اين پنج مرحله از زندگى انسان هر يك از ديگرى عجيبتر و شگفت‏آورتر است.
خاك بيجان و مرده كجا و انسان زنده عاقل و هوشيار و پر ابتكار كجا؟! نطفه بى‏ارزش كه از چند قطره آب متعفن تشكيل شده كجا و انسانى رشيد و زيبا و مجهز به حواس مختلف و دستگاههاى گوناگون كجا؟! «1».
از اين مرحله كه بگذريم مساله تقسيم نوع انسان به دو جنس" مذكر" و" مؤنث" با تفاوتهاى فراوان در جسم و جان، و مسائل فيزيولوژيكى به ميان مى‏آيد كه از همان آغاز انعقاد نطفه، راه خود را از يكديگر جدا كرده و هر كدام‏
به سوى رسالتى كه بر عهده آنان گذارده شده پيش مى‏روند و تكامل مى‏يابند.

بعد مساله رسالت در مادر قبول و تحمل اين بار و حفظ و تغذيه و پرورش آن پيش مى‏آيد كه قرنها است افكار دانشمندان بزرگ را به خود جلب كرده و معترفند كه از عجيبترين مسائل عالم هستى است.
آخرين مرحله در اين قسمت كه مرحله تولد است يك مرحله انقلابى و كاملا بحرانى است كه با عجائب بسيارى همراه است:
چه عواملى به جنين دستور خارج شدن از شكم مادر مى‏دهد؟
چگونه هماهنگى كامل در ميان اين فرمان و آماده شدن اندام مادر براى اجراى آن برقرار مى‏شود؟
چگونه جنين مى‏تواند وضعى را كه نه ماه با آن عادت كرده، درست در يك لحظه به كلى تغيير دهد، رابطه خود را با مادر قطع كند، از هواى آزاد استفاده نمايند، مجراى غذاى او از طريق بند ناف ناگهان بسته شود، و مجراى جديد يعنى دهان به كار افتد، محيط ظلمانى شكم مادر را رها ساخته در ميان نور و روشنايى غوطه‏ور گردد، و در برابر همه اين دگرگونيها مقاومت كند و خود را فورا تطبيق دهد؟! آيا اينها بهترين نشانه قدرت و علم بى پايان خداوند نيست؟
آيا ماده بى‏شعور و طبيعت بى‏هدف با استفاده از" تصادفهاى كور" امكان تنظيم يك حلقه كوچك از هزاران حلقه زنجير خلقت را دارد؟

زهى بى‏انصافى كه انسانى در باره خلقت خود اينچنين احتمال موهومى را پذيرا شود
___________


تفسير نمونه، ج‏18، ص: 202

معلق;312071 نوشت:
سلام
درسته اما باید بتوانید توضیح دهید که اگر خیلی از پدر و مادرها ازدواج نمی کردند یا اگر تصمیم به فرزند دار شدن نمی داشتند فرزند هایی که الآن در حیات هستند کجا بودند؟
کنترل جمعیت چه طور؟ دست خداوند است یا انسانها ؟ اگر بپذیریم که دست انسان است باید بگوییم که خداوند اراده بر وجود نوع انسان دارد نه تک تک انسانها

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- سوال اصلی در مورد این بود که عامل حیات بخش چیست ؟ که در پاسخ عرض شد که پدر و مادر علت اِعدادی انسان ها محسوب می شوند و این خداوند است که علت حقیقی موجودات است .

- در مورد سوال شما نیز باید عرض کنم که اگر پدر و مادر ازدواج نکنند ، طبیعتا فرزند آنها نیز موجود نمی شد ، زیرا تا زمینه (علت اعدادی) فراهم نشود ، معلول حاصل نمی شود . به عبارت دیگر تمام شرایط برای به دنیا آمدن فرزند باید وجود داشته باشد که یکی از آنها وجود پدر و مادر است .

- در مورد خواست خداوند نیز باید به این نکته توجه کرد که خداوند بر اساس سنت ها و قوانینی که در جهان ایجاد کرده است ، عمل می کند . خداوند خود به انسان ها قدرت داده است تا انتخاب کنند که آیا بر اساس شرایط موجود می خواهند دارای فرزند شوند یا خیر .
به عبارت دیگر قدرت انسان ها نیز در طول خواست و اراده خداوند است و قدرت انتخاب انسان ها برای بچه دار شدن یا نشدن ، منافاتی با قدرت خداوند ندارد .با توجه به این مطلب ، خداوند علاوه بر قدرت در مورد نوع بشر ، بر تک تک آنها نیز قدرت دارد. به طور مثال حضرت آدم و حوا و نیز حضرت مسیح (ع) با روند عادی بشر به دنیا نیامده اند و این امر نشان می دهد که خداوند علاوه بر احاطه بر نوع بشر ، در مورد تک تک آنها نیز دارای اراده است .

موفق باشید

رئوف;312092 نوشت:
به عبارت دیگر قدرت انسان ها نیز در طول خواست و اراده خداوند است و قدرت انتخاب انسان ها برای بچه دار شدن یا نشدن ، منافاتی با قدرت خداوند ندارد .با توجه به این مطلب ، خداوند علاوه بر قدرت در مورد نوع بشر ، بر تک تک آنها نیز قدرت دارد. به طور مثال حضرت آدم و حوا و نیز حضرت مسیح (ع) با روند عادی بشر به دنیا نیامده اند و این امر نشان می دهد که خداوند علاوه بر احاطه بر نوع بشر ، در مورد تک تک آنها نیز دارای اراده است .

سلام ،منون از شما
درسته ، اما اين مهمه كه بدانيم غير از موارد استثنا به هر حال جمعيت نفوس از اول تا قيامت دست خدا بوده يا نبوده ؟ اگر نبوده يعني اينكه براي خداوند مهم نبوده به عنوان مثال بنده به وحود بيايم يا نيايم درسته؟ كما اينكه نسبت به بعضي ها اصلا دوست نداشته كه باشند مثله زنا زاده ها

اگر اشتباه ميكنم راهنمايي ام كنيد

معلق;312271 نوشت:
سلام ،منون از شما
درسته ، اما اين مهمه كه بدانيم غير از موارد استثنا به هر حال جمعيت نفوس از اول تا قيامت دست خدا بوده يا نبوده ؟ اگر نبوده يعني اينكه براي خداوند مهم نبوده به عنوان مثال بنده به وحود بيايم يا نيايم درسته؟ كما اينكه نسبت به بعضي ها اصلا دوست نداشته كه باشند مثله زنا زاده ها

اگر اشتباه ميكنم راهنمايي ام كنيد

هر انسانی یک dna بیش نیست. پدر و مادری اگه ازدواج نمی کردند اون رشته dna پدید نمیومد و یک شکل دیگه می شد، پس شما پدید نمی اومدید. از اونجایی که در دنیا تقریبا 100 میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد dna مختلف می تونه وجود داشته باشه، و تا حالا حدود 105 شانسان روی زمین زندگی کردند (از 150 هزار سال پیش تا الان)، پدید اومدن من و شما واقعه خیلی نادری بوده و شما می تونید به دوست داشتن و نداشتن خدا ربطش بدید.

چند وقت پیش ایه ای را دیدم : از اب هر چیزی را زنده کردیم ( حتی ما )
از نظر بیوشیمی هم این نکته کاملا درسته چون اولین جانداران ( شاید بتونم بگم نیمه جانداران ) کاملا در اب به وجود امدند و حیات از همان دوران شروع و سیر تکاملی به خود گرفت
عامل به وجود اورنده حیات این بود
عامل اختیار انسان = روح

این دو تا مورد قاطی نشه بهتر می باشد

معلق;312271 نوشت:
سلام ،منون از شما
درسته ، اما اين مهمه كه بدانيم غير از موارد استثنا به هر حال جمعيت نفوس از اول تا قيامت دست خدا بوده يا نبوده ؟ اگر نبوده يعني اينكه براي خداوند مهم نبوده به عنوان مثال بنده به وحود بيايم يا نيايم درسته؟ كما اينكه نسبت به بعضي ها اصلا دوست نداشته كه باشند مثله زنا زاده ها

اگر اشتباه ميكنم راهنمايي ام كنيد

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- عرض بنده این است که : (1)تمام امور در اختبار خداوند است و او قدرت مطلق دارد . (2) خداوند در راستای قدرت خود ، به برخی موجودات (انسان ها) نیز اختیار و قدرت اعطا کرده است . (3) طبق این مسئله ، انسان ها می توانند دارای فرزند بشوند یا نشوند . (4) اختیار انسان ها که در ادامه قدرت الهی است ، مانع و محدود کننده قدرت الهی نیست ، زیرا اساسا قدرت خود انسان ها هم از ناحیه الهی ، اعطا شده است پس منطقا نمی تواند برای آن محدودیتی ایجاد کند . بنابراین در عین اینکه انسان ها در این زمینه قدرت دارند ، قدرت در اصل از آن خداست.

- اینکه انسان ها از اجزا مختلفی تشکیل شده اند و در این بین احتمالات بسیار زیادی وجود دارد که یک فرد با چه ویژگی ای به دنیا بیاید ، امر صحیحی است ، اما منافاتی با بحث ما ندارد. همان طور که پیش از این گفته شد ، اساس مشیت الهی این است که امور را بر اساس مجرای طبیعی و از راه اسباب پیش ببرد . خلقت انسان ها نیز دارای چنین مسیر و اسبابی است .

موفق باشید

سوال :

عامل حیات بخش به انسان را چه ميدانيد؟ آيا اين عامل از طريق پدر و مادر در فرآيند تشکیل نطفه به فرزند منتقل نميشود؟



پاسخ :

باید توجه داشت که در مورد ایجاد و تشکیل فرزند ، پدر و مادر نقش زمینه ساز را دارند و حیات بخش اصلی خداوند است . به عبارت دیگر پدر و مادر زمینه ساز پدید آمدن فرزند هستند ولی آن موجودی که در حقیقت حیات بخشی می کند ، خداوند است .

توضیح آنکه : از لحاظ فلسفی می توان دو نوع علت بر شمرد : 1 علت اِعدادی 2 علت حقیقی

علت اعدادی ، علتی است که تنها زمینه ساز تحقق معلول است . به طور مثال اینکه آتش به چوب "نزدیک" باشد زمینه ساز اتش گرفتن چوب می شود و این "نزدیک بودن" زمینه ساز آتش گرفتن چوب می شود ولی در اینجا آتش گرفتن چوب معلول حقیقی نزدیک بودن نیست بلکه این نزدیک بودن تنها زمینه ساز آتش گرفتن است

علت حقیقی ، علت است که فعل حقیقتا از سوی او صادر می شود . در مثال فوق ، آتش گرفتن چوب ، حقیقتا معلول آتش اولیه است و این آتش اولیه است که باعث سوختن چوب می شود .

در مورد فرزندان نیز باید عرض شود که پدر و مادر تنها زمینه ساز به وجود آمدن فرزند هستند اما علت حقیقی وجود فرزند ، خداوند است و اوست که علت هستی بخش است .

در مورد قدرت خداوند در خلقت انسان ها و نیز اراده انسان نیز به طور خلاصه می توان گفت: : (1)تمام امور در اختبار خداوند است و او قدرت مطلق دارد . (2) خداوند در راستای قدرت خود، به برخی موجودات (انسان ها) نیز اختیار و قدرت اعطا کرده است . (3) طبق این مسئله ، انسان ها می توانند دارای فرزند بشوند یا نشوند . (4) اختیار انسان ها که در ادامه قدرت الهی است ، مانع و محدود کننده قدرت الهی نیست ، زیرا اساسا قدرت خود انسان ها هم از ناحیه الهی ، اعطا شده است پس منطقا نمی تواند برای آن محدودیتی ایجاد کند . بنابراین در عین اینکه انسان ها در این زمینه قدرت دارند ، قدرت در اصل از آن خداست.

همچنین اینکه انسان ها از اجزا مختلفی تشکیل شده اند و در این بین احتمالات بسیار زیادی وجود دارد که یک فرد با چه ویژگی ای به دنیا بیاید ، امر صحیحی است ، اما منافاتی با بحث ما ندارد. همان طور که پیش از این گفته شد، اساس مشیت الهی این است که امور را بر اساس مجرای طبیعی و از راه اسباب پیش ببرد . خلقت انسان ها نیز دارای چنین مسیر و اسبابی است .
موضوع قفل شده است