☀عبرت های عاشورا☀ کلیپ صوتی بیانات رهبر در مورد عبرت های واقعه عاشورا☀

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
☀عبرت های عاشورا☀ کلیپ صوتی بیانات رهبر در مورد عبرت های واقعه عاشورا☀


به‌مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR با انتشار مجموعه‌ی صوتی بعثت خون ۱۴۳۴ در چهار برنامه به بررسی عبرت‌های عاشورا در بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌پردازد.
اولین برنامه این مجموعه، «درس‌ها و عبرت‌ها» نام دارد

بیانات رهبر انقلاب كه در این قطعه صوتی می‌شنوید: چه شد همان جامعه‌ی اسلامی‌ای كه روزگارى در مسجد و معبر او، صوت و تلاوت قرآن بلند بود همين جامعه، همين كشور و همين شهرها، كارشان به جايى رسد و آن‌قدر از اسلام دور شدند كه كسى مثل يزيد بر آنها حكومت مى‌كرد؟! وضعى پيش بیاید كه كسى مثل حسين بن‌على عليه‌السّلام، ديد كه چاره‌اى جز اين فداكارى عظيم ندارد! اين فداكارى، در تاريخ بى‌نظير است. چه شد كه به چنين مرحله‌اى رسيدند؟ اين، آن عبرت است.

اين حادثه‌ى عظيم؛ يعنى حادثه‌ى عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است.
جهت اول، درسهاى عاشورا است. عاشورا پيامها و درسهايى دارد.
جهت دوم «عبرتهاى عاشورا»ست. عاشورا يك صحنه‌ى عبرت است. انسان بايد به اين صحنه نگاه كند، تا عبرت بگيرد. يعنى چه، عبرت بگيرد؟ يعنى خود را با آن وضعيت مقايسه كند و بفهمد در چه حال و در چه وضعيتى است؛ چه چيزى او را تهديد مى‌كند؛ چه چيزى براى او لازم است؟ اين را مى‌گويند «عبرت». اين هم نوع ديگرى از درس است؛ اما درس از راه عبرت گيرى است.

عزيزترين عزيزان پيامبر؛ كسى كه رئيس دنياى اسلام، حاكم جامعه‌ى اسلامى و محبوب دل همه‌ى مردم، او را در آغوش مى‌گيرد و به مسجد مى‌برد. همه مى‌دانند كه اين كودك، محبوب دلِ اين محبوبِ همه است.

او روى منبر مشغول خطبه خواندن است كه اين كودك، پايش به مانعى مى‌گيرد و به زمين مى‌افتد. پيامبر از منبر پايين مى‌آيد، او را در بغل مى‌گيرد و آرامش مى‌كند.




اولين عبرتى كه در قضيه‌ى عاشورا ما را به خود متوجه مى‌كند، اين است كه ببينيم چه شد كه پنجاه سال بعد از درگذشت پيغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه عليه، جامعه‌ى اسلامى به آن حدى رسيد كه كسى مثل امام حسين عليه‌السّلام، ناچار شد براى نجات جامعه‌ى اسلامى، چنين فداكارى‌اى بكند؟


اگر بيمارى‌اى وجود دارد كه مى‌تواند جامعه‌اى را كه در رأسش كسانى مثل پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين عليهما السّلام بوده‌اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعيت برساند، اين بيمارى، بيمارى خطرناكى است و ما هم بايد از آن بترسيم. امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردى از شاگردان پيغمبر اكرم محسوب مى‌كرد، سر فخر به آسمان مى‌سود. امام، افتخارش به اين بود كه بتواند احكام پيغمبر را درك، عمل و تبليغ كند. امام ما كجا، پيغمبر كجا؟! آن جامعه را پيغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. اين جامعه‌ى ما خيلى بايد مواظب باشد كه به آن بيمارى دچار نشود. عبرت، اين‌جاست! ما بايد آن بيمارى را بشناسيم؛ آن را يك خطر بزرگ بدانيم و از آن اجتناب كنيم.
به نظر من اين پيام عاشورا، از درسها و پيامهاى ديگر عاشورا براى ما امروز فورى‌تر است.

بيانات در ديدار فرماندهان گردان‌های عاشورا ۱۳۷۱/۰۴/۲۲




بیانات رهبر انقلاب كه در این قطعه صوتی می‌شنوید:

اين پيام عاشورا، از درسها و پيامهاى ديگر عاشورا براى ما امروز فورى‌تر است. . ما بايد بفهميم چه بلايى بر سر آن جامعه آمد كه حسين‌بن‌على عليه‌السّلام، آقازاده‌ى اول دنياى اسلام و پسر خليفه‌ى مسلمين، در همان شهرى كه پدر او بر مسند خلافت مى‌نشست، سر بريده‌اش گردانده شد و آب از آب تكان نخورد! از همان شهر آدمهايى به كربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت برسانند!

دو عامل، عامل اصلى اين گمراهى و انحراف عمومى است. من يك آيه از قرآن را در پاسخ به اين سؤال مطرح مى‌كنم. قرآن جواب ما را داده است.
آن آيه اين است كه مى‌فرمايد: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا.» (۱)
يكى دور شدن از ذكر خدا كه مظهر آن نماز است. حساب معنويت را از زندگى جدا كردن. و دوم «و اتبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانيها رفتن؛ به فكر جمع‌آورى ثروت، جمع‌آورى مال، التذاذ به شهوات دنيا؛ در يك جمله: دنياطلبى. اينها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش كردن.

دنياى امروز، دنياى دروغ، دنياى زور، دنياى شهوترانى و دنياى ترجيح ارزشهاى مادى بر ارزشهاى معنوى است. اين دنياست! مخصوص امروز هم نيست. قرنهاست كه معنويت در دنيا رو به افول و ضعف بوده است.
يك نظام و بساط مادى‌اى در دنيا چيده‌اند كه در رأسش قدرتى از همه دروغگوتر، فريبكارتر، بى‌اعتناتر به فضايل انسانى و نسبت به انسانها بيرحم‌تر مثل قدرت امريكاست. اين مى‌آيد در رأس.
خب معلوم است كه شهوترانهاى فاسد رو سياه و گمراهى مثل محمدرضا بايد در رأس كار باشند و انسان با فضيلت منورى مثل امام بايد در زندان يا در تبعيد باشد! در چنان وضعيتى، جاى امام در جامعه نيست.

انقلاب اسلامى، يعنى زنده كردن دوباره‌ى اسلام؛ زنده كردن «ان اكرمكم عندالله اتقيكم»(۲). اين انقلاب آمد تا اين بساط جهانى را، اين ترتيب غلط جهانى را بشكند و ترتيب جديدى درست كند.
اگر اين ارزشها را نگه داشتيد، نظام امامت باقى مى‌ماند.
اما اگر اينها را از دست داديم چه؟ اگر روحيه‌ى بسيجى را از دست داديم چه؟ اگر به جاى توجه به تكليف و وظيفه و آرمان الهى، به فكر تجملات شخصى خودمان افتاديم چه؟

اگر در صدر اسلام فاصله‌ى بين رحلت نبى اكرم صلوات‌الله وسلامه‌عليه و شهادت جگرگوشه‌اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، اين فاصله، خيلى كوتاهتر ممكن است بشود و زودتر از اين حرفها، فضيلتها و صاحبان فضايل ما به مذبح بروند.
پس، عبرت‌گيرى از عاشورا اين است كه نگذاريم روح انقلاب در جامعه منزوى و فرزند انقلاب گوشه‌گير شود.

روزگارى براى مسلمين، پيشرفت اسلام مطرح بود؛ رضاى خدا مطرح بود؛ در چنان وضعيتى، شخصيتى مثل على‌بن‌ابيطالب عليه‌السّلام، خليفه شد. اينها سر رشته‌ى كارها را به دست مى‌گيرند و جامعه، جامعه اسلامى مى‌شود. اما وقتى كه معيارهاى خدايى عوض شود، هر كس كه دنيا طلب‌تر است، هر كس كه شهوترانتر است، هر كس كه براى به دست آوردن منافع شخصى زرنگتر است، بر سر كار مى‌آيد. آن وقت نتيجه اين مى‌شود كه امثال عمربن‌سعد و شمر و عبيدالله‌بن‌زياد به رياست مى‌رسند و كسى مثل حسين‌بن‌على عليه‌السّلام، به مذبح مى‌رود، و در كربلا به شهادت مى‌رسد!
بيانات در ديدار فرماندهان گردان‌های عاشورا ۱۳۷۱/۰۴/۲۲


۱) مريم: ۵۹
۲) حجرات: ۱۳



بیانات رهبر انقلاب كه در این قطعه صوتی می‌شنوید:

لُبّ و جوهر حادثه عاشورا اين است كه در دنيايى كه همه جاى آن را ظلمت و فساد و ستم گرفته بود، حسين‌‌بن‌‌على عليه‌‌السّلام براى نجات اسلام قيام كرد و در اين دنياى بزرگ، هيچ‌‌كس به او كمك نكرد!
ابن‌‌عبّاس يك‌‌طور؛ عبدالله‌‌بن‌‌جعفر يك‌‌طور؛ عبدالله‌‌بن‌‌زبير يك‌طور؛ بزرگان باقيمانده از صحابه و تابعين يك‌‌طور. اين، در حالى بود كه هنگام حرف زدن، همه از دفاع از اسلام ميگفتند. اما وقتى نوبت عمل رسيد و ديدند كه دستگاه يزيد، دستگاه خشنى است؛ رحم نميكند و تصميم بر شدّت عمل دارد، هركدام از گوشه‌‌اى فرار كردند و امام حسين عليه‌السّلام را در صحنه تنها گذاشتند. حتى براى اين‌كه كار خودشان را توجيه كنند، خدمت حسين‌‌بن‌‌على عليه‌‌السّلام آمدند و به آن بزرگوار اصرار كردند كه «آقا، شما هم قيام نكنيد! به جنگ با يزيد نرويد!»

فرق است بين آن سربازی كه به ميدان نبرد می‌رود؛ مردم به نام او شعار ميدهند و از او تمجيد ميكنند؛ ميدان اطراف او را انسانهاى پرشورى مثل خود او گرفته‌‌اند؛ ميداند كه اگر مجروح يا شهيد شود، مردم با او چگونه با شور برخورد خواهند كرد؛ فرق است بين اين آدم و آن انسانى كه در چنان غربتى، در چنان ظلمتى، تنها، بدون ياور، بدون هيچ‌گونه اميد كمكى از طرف مردم می‌ايستد و مبارزه ميكند و تن به قضاى الهى ميسپارد و آماده كشته شدن در راه خدا ميشود.

خطاست اگر كسى خيال كند كه امام حسين عليه السّلام، شكست خورد. كشته شدن، شكست خوردن نيست. در جبهه جنگ آن كس كه كشته مى‌شود شكست نخورده است. آن كس كه به هدف خود نمى‌رسد، شكست خورده است. هدف دشمنان امام حسين عليه السّلام، اين بود كه اسلام و يادگارهاى نبوّت را از زمين براندازند. اينها شكست خوردند. چون اين‌طور نشد.

اين، يك الگوى امتحان شده‌‌است. درست است كه در روزگار صدر اسلام، حسين بن على عليه‌‌السّلام، با هفتاد و دو نفر به شهادت رسيد؛ اما معنايش اين نيست كه هركس راه حسين عليه‌السّلام را می‌رود و همه كسانى كه در راه مبارزه‌‌اند، بايد به شهادت برسند؛ نه. ملت ايران، بحمدالله امروز راه حسين عليه السّلام را آزمايش كرده است و با سر بلندى و عظمت، در ميان ملتهاى اسلام و ملتهاى جهان، حضور دارد. آنچه كه شما پيش از پيروزى انقلاب انجام داديد و رفتيد، راه حسين عليه السّلام؛ يعنى نترسيدن از خصم و تن دادن به مبارزه با دشمن مسلّط بود.

نكته‌‌اى كه ميخواهم عرض كنم اين است: آن ايستادگى، امروز هم واجب و لازم است. امروز قدرت استكبارى امريكا ميخواهد ملت ايران و ملتهاى مبارز مسلمان را در همه دنيا، از سطوت و بطش خود بترساند.

اين، يك عبرت عجيب در تاريخ است. آن‌جا كه بزرگان ميترسند، آن‌جا كه دشمن چهره بسيار خشنى را از خود نشان می‌دهد، آن‌جا كه همه احساس می‌كنند اگر وارد ميدان شوند ميدان غريبانه‌‌اى آنها را در خود خواهد گرفت؛ آن‌جاست كه جوهرها و باطن افراد شناخته ميشود.

عظمت شهداى كربلا به اين است! يعنى براى احساس تكليف، كه همان جهاد در راه خدا و دين بود، از عظمت دشمن نترسيدند؛ از تنهايى خود، احساس وحشت نكردند؛ كم بودن عدّه خود را مجوزّى براى گريختن از مقابل دشمن قرار ندادند. اين است كه يك آدم را، يك رهبر را، يك ملت را عظمت می‌بخشد: نترسيدن از عظمت پوشالى دشمن.(۱)
بيانات در ديدار با اقشار مختلف مردم ۱۳۷۱/۰۴/۱۰

۱) تكبير حضار

:Gol::Gol:عبرت‌های عاشورا | خط كوفی:Gol::Gol:

افلاکیان;294734 نوشت:
:gol::gol:عبرت‌های عاشورا | خط كوفی:gol::gol:

-----------------------------
[="magenta"][="arial"]سلام بر دوستان
یه سوال داشتم
میشه اسم گوینده اول این قطعه صوتی(بعثت خون)را ذکر نمایید
باتشکر[/][/]