شیعه
تبهای اولیه
تعریف در لغت و اصطلاح
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.[۱][۲] در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفتهاست. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص درباره یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی[۳] و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد میکند.[۴] در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغویاش برای پیروان افراد مختلفی به کار میرفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابیطالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابیسفیان نام برده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق میشود.[۵] و با تعالیم جعفر بن محمد به صورت یک مذهب مستقل درآمد.
«شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شدهاست. [۶][۷]
باورها
باورهای سازمانیافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگیهایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده میشوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، طبق احادیث متواتر محمد بارها پیش از درگذشتش و به ویژه در غدیر خم آشکارا به جانشینی او تصریح کرده بود.
اصول دین شیعیان پنجگانهاست و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این فرقهاست. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تاکید دارند[۸] وگرچه برخی شبههها و احتمالات درباره روحانی بودن معاد مطرح شدهاست، [۹] اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تاکید شدهاست، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دوصورت جسمانی و روحانی قابل تصور میداند، اما میگوید: ... معادی که در شرع نقل شدهاست، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست. وآن معادیست که برای بدن است...[۱۰] اگرچه قرنها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد.[۱۱]و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی وطبیعی.[۱۲]
همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ میدانند[۱۳] و همه آنها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر میداند.
باور به ظهور یا بازگشت منجی(نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنیاسرائیلاند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز میتوان گونههای مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصا فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بودهاست. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب میدانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق میدانند. اما باور شیعیان اثنی عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی مینامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.
اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعهاست، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمیدانند، [۱۴] اما هیچیک بدلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمیکنند.[۱۵] اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونههایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا بشکل حلول باور دارند، اما دیدگاه بخصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگترین تفاوتهای شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد، [۱۶]
برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا باز میگردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکمرانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.[۱۷]
با سلام و تشکر ، فکر می کنم از نظر امام زمان (عج) شیعه کسانی به غیر از ما را شامل می شود اگر به نامه ایشان دقت کنید نوشته اند که :
با این که بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعی آنها ما و شیعیانمان تا زمانی که حکومت در اختیار ستمگران است در نقطهای دور و پنهان از دیدهها بسر میبریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم.
بخشی از توقیع نامۀ امام عصر عج به شیخ مفید رحمه الله
در اینجا ایشان به دو گروه اشاره کردند به خود و شیعیانشان و گروه دیگر که با لفظ شما مخاطب قرار گرفته اند.
حال سوال اینجاست که از نظر ایشان شیعیان چه کسانی هستند؟؟؟
با سلام و تشکر ، فکر می کنم از نظر امام زمان (عج) شیعه کسانی به غیر از ما را شامل می شود اگر به نامه ایشان دقت کنید نوشته اند که :
با این که بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعی آنها ما و شیعیانمان تا زمانی که حکومت در اختیار ستمگران است در نقطهای دور و پنهان از دیدهها بسر میبریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم
در اینجا ایشان به دو گروه اشاره کردند به خود و شیعیانشان و گروه دیگر که با لفظ شما مخاطب قرار گرفته اند.
حال سوال اینجاست که از نظر ایشان شیعیان چه کسانی هستند؟؟؟
با سلام
البته زیبنده بود که مطلبی را که از حضرت نقل قول می کنید با ذکر منبع و آدرس آن باشد.
اما مهم تر اینکه بفرمایید؛ بر چه اساسی معتقدید منظور حضرت از شیعیان کسانی غیر ما هستند؟ کجای مطلب ایشان چنین تصریحی دارد؟
بنظر می رسد که حضرت (ع) "در متن مورد اشارۀ شما" (بخشی از توقیع نامۀ امام عصر عج به شیخ مفید رحمه الله) به دو وضعیت متفاوت و دو شرایط مختلف حاکم بر جامعۀ شیعیان اشاره می کنند، نه به دو گروه مختلف از شیعیان.
وضعیت اول، شرایطی که حکومت در اختیار ستمگران است و شیعیان در سختی و محدودیت که راه چاره را کناره گیری از حاکمان جور و تقیه بدلیل مصلحت برای حفظ جان و مال و حیثیت شیعیان مطرح می کنند. چنانکه خود حضرت و آباء و اجداد طاهرینش (ع) نیز به همین شیوه عمل نموده اند.
و نیز با خبری و اشراف خود را باذن الله از وضعیت و شرایط شیعیان و سختی های زمانه نیز گزارش می دهد.
وضعیت دوم، زمانی که در عصر غیبت، حکومت در اختیار صالحان جامعۀ اسلامی و شیعیان است، نیز رفتار و اعمال شیعیان از منظر و اطلاع امام عصر (عج) مخفی نیست. و امام از همۀ حوادث و اتفاقات نیک و بد شیعیانشان مطلع بوده، وقوف کامل و اشراف دارند.
کمااینکه در برخی سخنانشان به مواردی نظیر کمک و امداد رسانی، راهنمائی و هدایت و حفظ از خطرات و دشوای ها و ... بسیار اشاره شده است که همۀ اینها نشان از نزدیکی امام به جامعۀ مسلمین و شیعیانشان است که به حق این نام برازندۀ آن حضرت است:
"یار درد آشنا"
موفق باشید...:roz:
با سلامبر چه اساسی معتقدید منظور حضرت از شیعیان کسانی غیر ما هستند؟ کجای مطلب ایشان چنین تصریحی دارد؟
موفق باشید...:roz:
سلام و تشکر ؛ باتوجه به ذهنیتی که از این مطلب داشتم :
[="]شيعه و نشانه هاى او؟[="]!
[="]امام حسن عسكرى عليه السلام حكايت نمود[="]:
[="]چون موضوع ولايتعهدى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام پايان و تثبيت يافت[="] .
[="]روزى دربان امام رضا عليه السلام وارد منزل آن حضرت شد و گفت : عدّه اى آمده اند، اجازه ورود مى خواهند و مى گويند: ما از شيعيان علىّ عليه السلام هستيم[="] .
[="]امام رضا عليه السلام اظهار داشت : در حال حاضر فرصت ندارم ، به آن ها بگو كه در وقتى ديگر بيايند[="].
[="]چون آن جماعت رفتند و در فرصتى ديگر آمدند، نيز امام عليه السلام اجازه ورود نداد، تا آن كه حدود دو ماه بدين منوال گذشت ؛ و آنان توفيق زيارت و ملاقات با مولايشان را نيافتند و نااميد شدند؛ ولى با اين حال براى آخرين مرحله نيز جلوى منزل حضرت آمدند و با حالت خاصّى اظهار داشتند[="]:
[="]ما از شيعيان پدرت ، امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام هستيم و با اين برخورد شما، دشمنان ما را شماتت و سرزنش مى كنند[="].
[="]و حتّى در بين دوستان ، ديگر آبروئى برايمان نمانده است ؛ و نيز از رفتن به شهر و ديار خود خجل و شرمنده ايم[="] .
[="]در اين هنگام ، امام رضا عليه السلام به غلام خود فرمود: اجازه دهيد آن ها وارد شوند[="].
[="]همين كه آنان وارد مجلس شدند، حضرت به ايشان اجازه نشستن نداد، لذا سرگردان و متحيّر، سرپا ايستادند و گفتند[="]:
[="]يابن رسول اللّه ! اين چه ظلم بزرگى است كه بر ما روا داشته اى كه پس از آن همه سرگردانى ، نيز اين چنين مورد بى اعتنائى و بى توجّهى قرار گرفته ايم ، مگر گناه ما چيست ؟[="]
[="]با اين حالت ، مرگ براى ما بهتر خواهد بود[="].
[="]در اين لحظه ، امام رضا عليه السلام فرمود: آنچه كه بر شما وارد شده و مى شود، همه آن ها نتيجه اعمال و كردار خود شما مى باشد؛ و نسبت به آن بى اهميّت هستيد[="]!
[="]آن جماعت ، همگى گفتند: ياابن رسول اللّه ! توضيحى بفرما تا براى ما روشن شود كه خلاف ما چيست ؟[="]
[="]و ما چه كرده ايم ، و چه گناهى از ما سر زده است ؟[="]
[="]:Gig:حضرت فرمود: چون شما ادّعاى بسيار بزرگى كرديد؛ و اظهار داشتيد كه شيعه حضرت اميرالمؤ منين ، امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام هستيد[="].
[="]واى بر حال شما، آيا معناى ادّعاى خود را فهميده ايد؟[="]
[="]و سپس افزود: :Gol:شيعه حضرت علىّ عليه السلام همانند امام حسن و امام حسين عليهما السلام ، سلمان فارسى ، ابوذر غفّارى ، مقداد، عمّار ياسر و محمّد بن ابى بكر هستند، كه در انجام اوامر و دستورات امام علىّ عليه السلام از هيچ نوع تلاش و فداكارى دريغ نورزند[="].
[="]ولى شما بسيارى از اعمال و كردارتان مخالف آن حضرت مى باشد و در انجام بسيارى از واجبات الهى كوتاهى مى كنيد و نسبت به حقوق دوستان خود بى اعتنا و بى توجّه هستيد و در مواردى كه نبايد تقيّه كنيد، انجام مى دهيد[="].
[="]و با اين عملكرد نيز مدّعى هستيد كه شيعه اميرالمؤ منين ، امام علىّ عليه السلام مى باشيد[="]!!
[="]شما اگر مى گفتيد كه از دوستان و علاقه مندان آن حضرت و از مخالفين دشمنانش هستيم ، شما را مى پذيرفتم و اين همه دردسر و مشكلات را متحمّل نمى شديد[="].
[="]شما منزلت و مرتبه اى بسيار عظيم و شريف را مدّعى شديد، كه چنانچه در گفتار و كردارتان صادق نباشيد، به هلاكت خواهيد افتاد، مگر آن كه مورد عنايت و رحمت پروردگار متعال قرار گيريد و لطف خداوند شامل حالتان بشود[="].
[="]اظهار داشتند: ياابن رسول اللّه ! ما از آنچه ادّعا كرده و گفته ايم ، پوزش مى خواهيم و مغفرت مى طلبيم[="] .
[="]و آنچه را كه شما فرموديد، ما نيز بر آن عقيده هستيم ؛ و هم اكنون اعلام مى داريم كه ما از دوستان و علاقه مندان شما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام مى باشيم و مخالف دشمنان شما بوده و خواهيم بود[="].
[="]در اين هنگام ، امام رضا عليه السلام فرمود: اكنون خوش آمديد، شما برادران من هستيد[="].
[="]و سپس آن جماعت را بسيار مورد لطف و عنايت خويش قرار داد و از دربان پرسيد: اين جماعت چند مرتبه آمدند و خواستند كه وارد منزل شوند؛ و مانع ورود ايشان شدى ؟[="]
[="]دربان گفت : شصت مرتبه[="] .
[="]امام عليه السلام فرمود: بايد جبران گردد، شصت مرتبه بر آن ها وارد مى شوى و سلام مرا به آن ها مى رسانى ؛ چون كه توبه آن ها قبول شد و مستحقّ تعظيم و احترام گشتند و اكنون وظيفه ما است كه در رفع مشكلات آن ها و خانوادهايشان همّت گماريم[="] .
[="]و بعد از آن ، حضرت دستور فرمود تا مقدار قابل توجّهى مبرّات و خيرات به آن ها كمك شود[="].[="]
[="]منبع:[="]احتجاج مرحوم طبرسى : ج 2، ص 459، ح 318[="].
و همچنین تقسیم بندی حضرت که شیخ مفید علیه رحمه را جزو دسته شما قرار داده اند (من که برتر از شیخ مفید علیه رحمه نیستم ) نه شیعیان نتیجه گرفتم که احتمالا ما نیز جزو دوستداران حضرت باشیم نه شیعیان :Gig::Gig::Gig: هر چند که سعی و تلاشمان این است که جزو شیعیان آن حضرت باشیم. (فعلها رو متکلم وحده در نظر بگیرید)