آیا زدن همسر می تواند او را واردار به تمکین کند؟

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا زدن همسر می تواند او را واردار به تمکین کند؟

11. اصلي ترين حق شوهر ارضاء جنسي او توسط همسرش مي باشد. قرآن مي گويد اگر نشان هاي استنكاف از همسر خود مشاهده نموديد، بستر خود را از او جدا كنيد و يا او را بزنيد! آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!
النساء : 34 وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً
و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‏] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‏] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.


کارشناس بحث : هدی


به نام خدا
با سلام

جویا;293352 نوشت:
اصلي ترين حق شوهر ارضاء جنسي او توسط همسرش مي باشد. قرآن مي گويد اگر نشان هاي استنكاف از همسر خود مشاهده نموديد، بستر خود را از او جدا كنيد و يا او را بزنيد! آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!

ممكن است بله ممكن است خير.
ممكن است زن ناشزه با يكي يا هر سه اين راهها تغيير روش بدهد ممكن است ندهد .
اما به هر حال مرد نه بيش از اين اجازه شدت برخورد دارد و نه در صورت جواب دادن مراحل اوليه يا بدون اعمال آنها حق ورود به مراحل بعد را دارد .
البته در بعضي از روايات حد ضرب هم مشخص شده مثلا دارد كه به سواك؛ به همان چوب مسواك او را تنبيه بكنند و مانند آن.(1)
بهر حال چه زن با اين سه روش تغيير رويه بدهد يا ندهد ، مرد بيش از اين حق اجراي حكمي را ندارد .
و اگر مساله حل نشد و كار به اختلافات دامنه دار بيشتري كشيد و خوف شقاق ميان زن و مرد وجود داشت بايد راه كار را در آيه بعد جستجو نمود .

(1) -من لايحضره الفقيه،ج3، ص521

به نام خدا

داداش خشم کلید جهنم است .
در قرآن هم امر به معروف و نهی از منکرتوصیه شده که مراحلی دارد .
نخست تذکر دادن
دوم سند گناه و جرم بودن ارائه کردن
سوم نهی و منع از تکرار جرم و گناه .
چهارم برخورد فیزیکی که البته با رای دادگاه بهتر است .

حتی مرد اراده و اختیار دارد از اجرای "حد" 100 ضربه شلاق که بخاطر زنای زن صرف نظر کند و اورا در خانه زندانی کند تا بمیرد یا خدای بزرگ راهی برای او قرار دهد .

النساء :

و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مى‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه‏ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد (15)

هدی;295076 نوشت:
ممكن است بله ممكن است خير.

آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند
آیه میفرماید تازمانی که اطاعت نکرده مجوز تنبیه کردن داری

عاشورایی;295115 نوشت:
آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند
آیه میفرماید تازمانی که اطاعت نکرده مجوز تنبیه کردن داری

[=Times New Roman]پس از مراحل امر به معروف و نهی از منکر صحیح است باچوب خلال دندان تذکر بدهد تنبیه کند:khandeh!:
[=times new roman]چهارم برخورد فیزیکی که البته با رای دادگاه بهتر است .

این یه مثال است و از سنت رسیده که طوری بزنید که منجر به کبودی و درد دیرهنگام نشود.

mohammad+ali;295110 نوشت:
mohammad+ali

mohammad+ali;295110 نوشت:
حتی مرد اراده و اختیار دارد از اجرای "حد" 100 ضربه شلاق که بخاطر زنای زن صرف نظر کند و اورا در خانه زندانی کند تا بمیرد یا خدای بزرگ راهی برای او قرار دهد .

نه مرد چنین حقی دارد و نه دادگاه حق صدور چنین حکمی
همانطور که در آخر آیه بیان شده حکم موقتی بوده.و بعدها در سوره نور این حکم ملغی شده و به 100 ضربه شلاق تعدیل شده.یکی از دلایل صدور حکم موقت حبس خانگی حفظ جان زن در برابر خطر قتل و سنگسار بود که اهل کتاب جاری میکردند و دوم آماده کردن ذهن اعراب برای پزیرش مجازاتی عادلانه بود

برای فهم بهتر آیات بالا به تفسیر استاد جوادی آملی رجوع کنید

http://u2s.ir/ShVC0P
http://u2s.ir/gjz2m
http://u2s.ir/dihfb
http://u2s.ir/icaSJ5
http://u2s.ir/9ZHTV
http://u2s.ir/B00TPv

حلاج;295164 نوشت:
نه مرد چنین حقی دارد و نه دادگاه حق صدور چنین حکمی
همانطور که در آخر آیه بیان شده حکم موقتی بوده.و بعدها در سوره نور این حکم ملغی شده و به 100 ضربه شلاق تعدیل شده.یکی از دلایل صدور حکم موقت حبس خانگی حفظ جان زن در برابر خطر قتل و سنگسار بود که اهل کتاب جاری میکردند و دوم آماده کردن ذهن اعراب برای پزیرش مجازاتی عادلانه بود

برای فهم بهتر آیات بالا به تفسیر استاد جوادی آملی رجوع کنید

[=Times New Roman]اول
[=times new roman]داداش منظور منهم عجله نکردن و بدون دادگاه و قرآن کتک کاری و اسراف نکردن در شکنجه زن بود . یعنی هیچ کس حق نداره در شکنجه زن بدون اثبات دادگاه و قرآن اسراف کنه .
[=times new roman]اگر با زدن زن بدون رای دادگاه باعث شکنجه برای اعتراف گیری بشه اسراف است.
اگر با زدن و شکنجه باعث قتل او شود گناه آن مانند کشتن همه مردم زمین است زیرا زن قتل نفس نکرده و فسادی (زنا و مساحقه) نکرده است .
دوم
با مقایسه دو آیه نور و نساء معلومه که زن و شوهر آیه 15 نساء را انتخاب خواهند کرد چون هیچ مردی شکنجه زنش رو دوست نداره . چون اختیار دارند .

نقل قول:
و اگر مساله حل نشد و كار به اختلافات دامنه دار بيشتري كشيد و خوف شقاق ميان زن و مرد وجود داشت بايد راه كار را در آيه بعد
[=Times New Roman]دراین صورت راه کار آیه نور و "حد"شلاق است . بعد از "حد" شلاق باز باهم زن و شوهر هستن .
در ضمن هیچ آیه ای آیه دیگر را منسوخ نمی کند مگر آنکه خدا ی بزرگ بهتر از آن یا مانند بیاورد و یاآنرا بدست فراموشی سپارد .
[=Times New Roman]و الله اعلم .
[=times new roman]

هدی;295076 نوشت:
ناشزه
کارشناس محترم یه سوال:
آیا بیرون رفتن زن بااذن شوهر ناشی از عدم تمکین است یا بعلت اینکه صاحب اختیار وی شوهر است میباشد؟
واضح تر بپرسم: آیا زنی که بدون اجازه شوهر در اینترنت مشغول چت کردن است از خانه بگونه ای خارج شده و حکم نشوز را دارد؟

تارک دنیا;295252 نوشت:

حاكم شرع مي‌تواند زن را طلاق بدهد و ديگر مرد، قيّم و قوّام بر يك چنين زني نيست.

.

من فکر نکنم حاکم بتونه سند ازدواج رو باطل کند اختیار دست مرد است . حاکم بهتره کمک کنه تا زندگی ازهم بخاطر مشکلات مالی نپاشه .

mohammad+ali;295255 نوشت:
من فکر نکنم حاکم بتونه سند ازدواج رو باطل کند اختیار دست مرد است . حاکم بهتره کمک کنه تا زندگی ازهم بخاطر مشکلات مالی نپاشه .

یعنی چی که اختیار دست مرد است ؟مگر متن و معنی آیه را درست نخواندی؟

در ضمن عدم پرداخت نفقه از موارد عسر و حرج محسوب میشود.
http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTA1Mw%3d%3d-3H7n1A2X6no%3d&admin=200&SkinId=66

به نام خدا

النساء مبارکه : مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است (34)

و اگر از جدايى ميان آن دو [ زن و شوهر] بيم داريد پس داورى از خانواده آن [شوهر] و داورى از خانواده آن [زن] تعيين كنيد اگر سر سازگارى دارند خدا ميان آن دو سازگارى خواهد داد آرى خدا داناى آگاه است (35)

mohammad+ali;295273 نوشت:
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند

معنی آیه این است
مردان قوام دهنده (پشتیبان )زنان(خویش) هستند بواسطه برتری که خداوند برخی را بر برخی دیگر داده.
قوام در عربی بمعنی ستون است و ستون از سقف پشتیبانی میکند ونه سرپرستی
در آیه دیگر قران فرموده كونوا قوامين لله شهدآء بالقسط یعنی باشید یاران خدا و گواهی بر برابری
اگر قوامون بمعنی سرپرست میبود ترجمه آیه این میشد :سرپرست خدا باشید و گواهی بر برابری
در این آیه هم نفرموده مردان را بر زنان برتری مالی داده،بلکه گفته برخی را بر برخی

جویا;293352 نوشت:
....... آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!

با سلام
محیط خانه باید محیطی پر از مهرو عاطفه باشد. بعید میدانم هیچ مرد عاقل و متمدنی حاضر شود شریک زندگیش را با کتک وادار به تمکین کند و تازه نتیجه مطلوب هم بگیرد! چون پر واضح است که اینکار،محبت او را در دل زن از بین میبرد و روح انزجار و نفرت و بی احترامی را در خانه حاکم میکند.
امروزه مشاوره بهترین راه حل است تا علت برخی رفتارهای زن و دلایل سردی و عدم رغبت او مشخص شود، نه سرزنش و قهر و خشونت.

درضمن آیه قبل را هم نباید از قلم انداخت اينكه فرمود: ﴿﴿الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ﴾ يعني وقتي مرد، قيّم و قوّام بر زن است و زمام خانواده به دست مرد است و طلاق به دست مرد است كه او هزينه‌هاي متعارف همسر و منزل را تأمين كند و اگر نتوانست هزينه را تأمين كند، زن حق نشوز دارد و مرد نه تنها حق تنبیه ندارد بلکه حاكم شرع مي‌تواند زن را طلاق بدهد و ديگر مرد، قيّم و قوّام بر يك چنين زني نيست.

در ضمن جالب است بدانیم امروزه در قوانین مدنی برخی کشورهای اروپایی از جمله کشورهای اسکاندیناوی ،اگر مردی بخواهد همسرش را ،در حالیکه او مایل به رابطه نیست، با خشونت وادار به تمکین کند ، زن میتواند ازاو شکایت کند. عمل این مرد جرم بوده و همردیف تجاوز قلمداد میشود.

تارک دنیا;295390 نوشت:
محیط خانه باید محیطی پر از مهرو عاطفه باشد. بعید میدانم هیچ مرد عاقل و متمدنی حاضر شود شریک زندگیش را با کتک وادار به تمکین کند

بسیار درست فرمودید. و من هم بعید میدانم زن عاقلی که در خانه شوهر میخورد و می خوابد از تمکین اعراض کند.
تارک دنیا;295390 نوشت:
يعني وقتي مرد، قيّم و قوّام بر زن است

وللرجال عليهن درجه والله عزيز حكيم (2:228)
مردان بر زنان برتری دارند و یکی از عوامل برتری همین هزینه هاست که شما اشاره فرمودید.
تارک دنیا;295390 نوشت:
در ضمن جالب است بدانیم امروزه در قوانین مدنی برخی کشورهای اروپایی از جمله کشورهای اسکاندیناوی ،اگر مردی بخواهد همسرش را ،در حالیکه او مایل به رابطه نیست، با خشونت وادار به تمکین کند ، زن میتواند ازاو شکایت کند. عمل این مرد جرم بوده و همردیف تجاوز قلمداد میشود.

در ضمن جالب است بدانیم در هیچکجای اروپاو امریکا تجاوز بعنف حکم اعدام ندارد و مرد با چندسال زندانی باز آزاد شده و دنبال کیس دیگری است.

عاشورایی;295424 نوشت:
بسیار درست فرمودید. و من هم بعید میدانم زن عاقلی که در خانه شوهر میخورد و می خوابد از تمکین اعراض کند.

کار خانمهای خانه دار خوردن و خوابیدن نیست،اصولا کسی که در خانه نشسته و میخورد و میخوابد آدم عاقلی نیست.شما گویا زنان رو با حیوانات خانگی اشتباه گرفته اید.در ثانی چه کسی گفته زن باید در همه امور از همسر خود تمکین کند؟

, جواب شما داده شده و الله اعلم .

هدی;295076 نوشت:

به نام خدا
با سلام

ممكن است بله ممكن است خير.
ممكن است زن ناشزه با يكي يا هر سه اين راهها تغيير روش بدهد ممكن است ندهد .
اما به هر حال مرد نه بيش از اين اجازه شدت برخورد دارد و نه در صورت جواب دادن مراحل اوليه يا بدون اعمال آنها حق ورود به مراحل بعد را دارد .

البته در بعضي از روايات حد ضرب هم مشخص شده مثلا دارد كه به سواك؛ به همان چوب مسواك او را تنبيه بكنند و مانند آن.(1)
بهر حال چه زن با اين سه روش تغيير رويه بدهد يا ندهد ، مرد بيش از اين حق اجراي حكمي را ندارد .
و اگر مساله حل نشد و كار به اختلافات دامنه دار بيشتري كشيد و خوف شقاق ميان زن و مرد وجود داشت بايد راه كار را در آيه بعد جستجو نمود .

(1) -

من لايحضره الفقيه،ج3، ص521

[=Times New Roman]اول
[=times new roman]منظور عجله نکردن و بدون دادگاه و قرآن کتک کاری و اسراف نکردن در شکنجه زن بود . یعنی هیچ کس حق نداره در شکنجه زن بدون اثبات دادگاه و قرآن اسراف کنه .
[=times new roman]اگر با زدن زن بدون رای دادگاه باعث شکنجه برای اعتراف گیری بشه اسراف است.
اگر با زدن و شکنجه باعث قتل او شود گناه آن مانند کشتن همه مردم زمین است زیرا زن قتل نفس نکرده و فسادی (زنا و مساحقه) نکرده است .
دوم
با مقایسه دو آیه نور و نساء معلومه که زن و شوهر آیه 15 نساء را انتخاب خواهند کرد چون هیچ مردی شکنجه زنش رو دوست نداره . چون اختیار دارند .
[=Times New Roman]دراین صورت راه کار آیه نور و "حد"شلاق است . بعد از "حد" شلاق باز باهم زن و شوهر هستن .
در ضمن هیچ آیه ای آیه دیگر را منسوخ نمی کند مگر آنکه خدا ی بزرگ بهتر از آن یا مانند بیاورد و یاآنرا بدست فراموشی سپارد .
[=Times New Roman]و الله اعلم .
[=times new roman]

حلاج;295469 نوشت:
کار خانمهای خانه دار خوردن و خوابیدن نیست

اگر نمیدانید بدانید در اسلام زن نه وظیفه شستن دارد نه پختن و نه حتی آب دادن به دست شوهر...

عاشورایی;295424 نوشت:
بسیار درست فرمودید. و من هم بعید میدانم زن عاقلی که در خانه شوهر میخورد و می خوابد از تمکین اعراض کند.

.

بهتر است برای آشنایی یبشتر با مشکلات زناشویی، تاپیک زیر را مطالعه کنید
http://www.askdin.com/thread10531.html

حضرت امام خمینی علیه السلام در تحریرالوسیله در مورد تکالیف زن نسبت به شوهر می‌نویسد: «از جمله حقوق شوهر بر گردن زن این است که او را اطاعت کند و از فرمان او سرنتابد و بدون اذن او از خانه‌اش بیرون نرود هر چند بدیدن خویشاوندانش و حتی عیادت پدرش و یا مجلس ختم او باشد، بلکه در حدیث آمده که او در مقابل شوهرش هیچ اختیاری در مال خودش ندارد و بدون اذن شوهر نمی‌تواند مال خود را صدقه دهد یا بکسی ببخشد و یا نذری کند..» از تکالیف شوهر نسبت به زن نیز به «او را سیر کند و بپوشاند، و اگر نادانی کرد او را ببخشد و روی ترش نکند..» اشاره می‌کند. وی از مصادیق نشوز زن نیز به؛ خود را در اختیار او قرار ندهد، آرایش و تنظیف را در صورت درخواست شوهر، ترک کند و از خانه بدون اجازه شوهر بیرون برود... اشاره می‌کند، اما ترک کارهائی که از نظر شرعی به عهدهٔ او نیست مانند جارو کردن خانه و غذا پختن و حتی آب دادن به دست شوهر، نشوز نیست.

تحریرالوسیله، قسمت و نشوز و شقاق

به نام خدا
با سلام
ضمن اينكه از لطف كاربران گرامي جهت مشاركت در تاپيك تشكر مي كنم اين نكته مهم را متذكر مي شوم كه مطالب غير مرتبط با موضوع و عنوان تاپيك به دليل اينكه موجب انحراف بحث شده و منجر به سنگين شدن تاپيك مي گردد، حذف مي شوند .لطفا از ارسال مطالب غير مرتبط خودداري بفرماييد .

عاشورایی;295115 نوشت:
آیه میفرماید تازمانی که اطاعت نکرده مجوز تنبیه کردن داری

بله مجوز هست اما سه مساله وجود دارد :
1- جواز بقاي تنبيه ، آنرا از حدي كه در روايات مشخص شده ارتقا نمي دهد
2- حتي اگر اين ضرب در قبال نشوز ادامه يابد ، نمي تواند يقينا و قطعا از ادامه نشوز جلوگيري كند ممكن است زني است اين حد ضرب را تحمل بكند اما همچنان ناشزه باشد و تمكين نكند بنده پاسخ استارتر تاپيك را عرض كردم كه پرسيده بودند :
جویا;293352 نوشت:
آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!

بنده عرض كردم ممكن است بله و ممكن است خير .
يعني ممكن است يك زن ناشزه با اعمال چنين درجه اي از ضرب ، تمكين نمايد و ممكن است تمكين ننمايد آيا اين مساله غير ممكن است ؟
3- آيه كريمه مي فرمايد اگر اطاعت كردند حق تعدي نداريد نفرموده اگر اطاعت نكردند بايد و لابد و لاجرم هي او نشوز كند و هي شما بزنيد ،در اين زمينه ظاهرا آيه سكوت كرده است - و الله اعلم - اما بنظر مي رسد در صورت عدم اطاعت و عدم تمكين مكرر و در صورت عدم فايده راههاي سه گانه ،با توجه به راهكارهايي كه بدست مرد است - مانند طلاق - مرد بتواند راهكار ديگري در پيش بگيرد .منظور اينكه طرف ديگر آيه - يعني اگر اطاعت نكردند - لزوما راهكارش ضرب مداوم نباشد .
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]

نقل قول:
آیا زدن همسر می تواند او را واردار به تمکین کند؟
بسم الله
سلام زدن يا فهماندن اين دو فرق ميكنه
بعد
اگر زدن باشه من يك مثال ميزنم
مثال
بچه شما موز ميخواهد شما پرتقال داريد آيا زدن يك پرتقال آن را موز ميكند .
اگر هم فهماندن باشد.
مثال
بچه شما موز ميخواهد شما پرتقال داريد ميتوانيد با فهماندن به بچه بگيد كه پرتقال خوبه براي سلامتي شما بهتره
شايد بچه شما نفهمه در اين صورت يك كم شما ميتوانيد بد باشيد در حد كم نه بزنيد داغون كنيد
در مورد زن هم فكر فكر فكر ميكنم همينطور باشد
هر چند خييلي ها بچه مانده اند
موفق باشيد
و به بحث ادامه بدهيد
يا حق و يا علي ع
..........
پرستوی کمیل;295826 نوشت:
اروپا رو نمیدونم ولی تایلند خانم ها مثل لباس پشت ویترین بعضی مغازه ها هستن و منتظرن که 1نفر انها رو انتخاب کنه و بخره

بسم الله
سلام
فكر نكنم مغازه باشد فكر ميكنم مراكزي براي اين كار داشته باشند
باز من نميدونم
يا حق

حسن69;295851 نوشت:
بسم الله سلام زدن يا فهماندن اين دو فرق ميكنه بعد اگر زدن باشه من يك مثال ميزنم مثال بچه شما موز ميخواهد شما پرتقال داريد آيا زدن يك پرتقال آن را موز ميكند . اگر هم فهماندن باشد. مثال بچه شما موز ميخواهد شما پرتقال داريد ميتوانيد با فهماندن به بچه بگيد كه پرتقال خوبه براي سلامتي شما بهتره شايد بچه شما نفهمه در اين صورت يك كم شما ميتوانيد بد باشيد در حد كم نه بزنيد داغون كنيد در مورد زن هم فكر فكر فكر ميكنم همينطور باشد هر چند خييلي ها بچه مانده اند

در آيه شريفه 34 سوره مباركه نساء ، سه راه براي برخورد با نشوز زنان ناشزه معرفي شده است . اين راهكارها عبارتند از :
1- فعظو هن :پندشان دهيد
2- واهجروهن :در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد
3- واضربوهن :آنانرا بزنيد
در ادامه آيه شريفه بيان شده است كه :"فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا " يعني پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ تعدي مجوييد
آيه شريفه راه برخورد با نشوز زن ناشزه را ابتدا سخن گفتن با او و پند دادن او مي داند يعني همان توضيح و صحبت و كنكاش در خصوص علت نشوز و گفتگوي مرد با همسرش .
بعد اگر زن به نشوز خود ادامه داد و حرف منطقي و گفتگو جهت حل مساله فيما بين در او اثر نكرد مرد موظف به بي اعتنايي به اوست به اين شكل كه در خوابگاهش- البته در كيفيت اين مساله ميان مفسران اختلاف است - نسبت به همسرش بي اعتنايي نمايد .
اگر هيچ يك از اين دو راه موثر واقع نشد آنگاه او مي تواند قدم به مرحله سوم بگذارد .
مرد مجاز نيست در صورت نشوز همسرش بدون پشت سر گذاشتن مرحله اول و دوم ، يكراست به سراغ مرحله سوم برود و نيز مجاز نيست در صورتي كه مراحل قبل جواب داد حتي به همان مراحل ادامه بدهد زيرا قرآن كريم فرموده است اگر زنان اطاعت كردند ديگر نبايد تعدي نماييد لذا حتي اگر در همان مرحله وعظ و گفتگو هم ، زن ناشزه ، تمكين نمود مرد ديگر نه حق ادامه نصيحت را دارد و نه حق سرزنش و به رخ كشيدن نشوزش را .
بنابراين مراحلي كه شما مي فرماييد ، در قسمتهاي قبل آيه شريفه ، بيان شده است و مرحله ضرب ، پس از آن مراحل است . ضمن اينكه ضربي كه در آيه شريفه آمده است در روايات حدش مشخص شده :
امام صادق (ع) فرمودند :...منظور از "اضربوهن" زدن با چوب مسواك و شبيه آن است ، زدني كه از روي رفق و دوستي باشد "(1)
لذا بحث داغان كردن و كتك كاري به گونه اي كه تصور مي شود مطرح نيست .

(1)- من لا يحضره الفقيه ، ج 3، ص521

هدی;295889 نوشت:
امام صادق (ع) فرمودند :...منظور از "اضربوهن" زدن با چوب مسواك و شبيه آن است ، زدني كه از روي رفق و دوستي باشد "(1) لذا بحث داغان كردن و كتك كاري به گونه اي كه تصور مي شود مطرح نيست .
منظور امام(ع) اینست طوری بزنیم که درد و کبودی دیرهنگام نداشته باشد. نه که با مسواک واقعا...

عاشورایی;295892 نوشت:
منظور امام(ع) اینست طوری بزنیم که درد و کبودی دیرهنگام نداشته باشد. نه که با مسواک واقعا...

بله ما هم عرض نكرديم واقعا چوب مسواك بردارند ، منظور تفهيم حد و شدت ضرب است كه قطع لحم و كسر عظم ننمايد و كبودي و درد زيادي به همراه نداشته باشد .

سلام
در این سایت در مورد این آیه شریفه و مساله تمکین و ... بسیار بحث شده .
اما بهتر است که سوال استارتر محترم این تاپیک توسط یک روانشناس هم مورد بررسی قرار گیرد که آیا کناره گیری و زدن باعث تمکین میشود یا خیر.

یه نظر بنده این مساله دو جنبه دارد .
1 اینکه زن زنی باشد که مایل به ادامه زندگی نباشد . یعنی علاقه و دلیلی وجود نداشته باشد.
که این زن به هیچ صراطی مستقیم نمیشود . چه زدن چه کناره گیری.

2 زنی که مایل به ادامه زندگی است . که این زن با کناره گیری همسرش تاب نیاورده و به هر کاری برای جلب توجه و مهربانی همسرش تن میدهد .
چون طبیعت زن این است و هیچ احتیاجی به زدن نیست .
اما مرد باید به دنبال علت این ناملایمت بگردد . پیشگیری بهتر از درمان است. نه اینکه سریعا به ضرب و شتم روی اورد که مطمئنا ضربه ای که زن از این حرکت واهد دید قابل جبران نخواهد بود .

البته نوع تنبیه که قران به ان اشاره فرمودند بیشتر حالت نشان دادن اعتراض به این وضعیت از طرف مرد را نشان میدهد و نه واقعا ضرب و شتم که به نظر من این با تجاوز هیچ فرقی نخواهد داشت .

رابطه جنسی یک رابطه دو طرفه است و در صورت عدم رضایت یک طرف ، طرف مقابل هم لذتی نخواهد برد.

در تاپیک هایی که قبلا ایجاد شده بود روی این آیه خیلی بحث شد و گفته شد که در مرحله ی آخر ایم مورد اجرا می شود. یعنی قبل از زدن دو مرحله هست!
به قول معروف این تیر خلاصه
نگفته به محض نافرمانی بزن یا برو طلاق بده اول نصیحت بعد بی توجهی و بعد زدن
هر مرحله مدتی طول می کشه!
پس فرصت فکر کردن به دو طرف میده
این مبحث برای وقتیه که رشته ی محبت بینشون خیلی باریک شده و به مرز رسیدند و مال زندگی عادی نیست
بنابراین جای یادآوری و تنبه است!
مرد هم در ازدواج هدفی داشته و نباید زن هر کار به میلش هست اتجام دهد
زن به غیر از تمکین در ازدواج وظیفه ای ندارد! اگر از این هم سر باز بزند...

بگذارید یکبار دیگر به سئوال استارترتوجه کنیم و از بعد روانشناسی و برون دینی به قضیه نگاه کنیم:
آیا زدن همسر میتواند او را وادار به تمکین نماید؟
ظاهرا اینجا بحث بر سر جوازتنبیه و ترتیب آن نیست بلکه نحوه تاثیر این راهکار است.. بگذارید کمی شفافتر صحبت کنیم، شما زنی را تصور کنید که بدلیل برخی رفتارهای شوهرش، مثلا عدم رعایت نظافت شخصی، بوی بد ، تند خویی، ناهنجاریهای خلقی و غیره، از دست او ناراحت است و به همین دلایل از همبستری با او اکراه دارد،آیا چنین زنی اگر مورد سرزنش و.. و نهایتا تنبیه واقع شود و مثلا سیلی بخورد چه نتیجه ای دارد؟آیا زن به این مرد راغب میشود و حاضر به تمکین میشود؟ در جواب باید گفت قطعا راغب نمیشود ولی شاید بطور مقطعی و بالجبار به تمکین تن دهد ، ولی نه برای دفعه بعد.. یعنی تا وقتی که مرد دل همسرش را بدست نیاورده و محبت او را جلب نکند و برای رفع موانع تلاش نکند مشکل حل نمیشود.
حال اگر هیچ مشکلی از طرف مرد نباشد ولی زن مبتلا به اکراه و سرد مزاجی باشد چه ؟ آیا با نصیحت و قهر و خشونت مسئله حل میشود؟
سرد مزاجی دلایل جسمی و روحی زیادی دارد و اینجا نیاز به متخصص و مشاوره هست. تا جایی که میدانیم در هیچ شاخه ای از علم روانشناسی خشونت و تنبیه به عنوان راهکار عنوان نشده و در میان زوجین به نتیجه نرسیده است. حتی اگر در وضعیت حاد ،مرد را مبتلا به سادیسم (آزار دهنده) و زن را بیمار ماژوخیسم (آزارخواه)فرض کنیم،باز هم این زندگی، یک زندگی انسانی و سالم و موفق نمیشود!!......
اصلا از این حرفها بگذریم ..من دوستانه از خواهرهای عزیز میخواهم دقیقا چنین شرایطی را تجسم کنند و ببینند که آیا فکر میکنند بگونه ای خلق شده اند که لازم است در موارد خاص، با قهر و خشونت با آنها رفتار شود؟ کدامیک این روش را در زندگی خصوصی خود قلبا تایید میکنند؟! با خودتان رو راست باشید لطفا.

با سلام
زدن جهت تمکین کاری احمقانه هست. مگر میشه کسی رو با یه منکر به معروف دعوت کرد؟؟؟
تا حالا کسی شنیده که یکی از معصومین (ع) اقدام به زدن همسر کرده باشند؟؟؟
زدن اصلا کار عاقلانه ای نیست بخصوص اینکه مرد فردی رو بزنه که یار و محرم زندگیش باشه. حالا هرچند در برابر موضوعی تمکین نکنه.
زن موجود ظریفیه و نمیتونه در برابر مرد از خودش دفاع کنه هرچند که خداوند متعال زبان ... متری بهشون عنایت فرموده که گاهی از شمشیر برنده تره.
به نظر بنده اگر قرار مردی همسرش رو بزنه تا تمکین کنه بهتره که طلاقش بده تا هردو به آرامش برسند. باور کنید بهتر از اینه که پرده های غرور و محبت رو در زندگی پاره کنه.

یک داستان:
مردی دنبال این بود که مشکل پیش آمده با همسرش رو از طریق یکی از اولیا الله حل کنه. متوسل شد و در خواب فردی رو بهش معرفی کردند. رفت دم خونه طرف و در زد. زنی در رو باز کرد و بهش گفت با فلانی کار دارم. زن هرچی بد و بیراه بلد بود نثار شوهرش که همون فرد معرفی شده بود کرد. مرد وقتی این وضعیت رو دید برگشت و با خودش گفت اگه این بنده خدا می تونست مشکلی رو حل کنه اول مشکل خودش رو حل میکرد. در راه مردی جلوش رو گرفت و گفت من فرد معرفی شده به تو هستم، مشکلت رو بگو. مرد گفت قبل از هر چیز بگو چطور این زن رو تحمل می کنی و با این زن چطور به این مقام قرب الی الله رسیدی؟ فرد گفت : من از صبر و شکیبایی برای خدا در برابر توهین های همسرم به این مقام رسیدم. مرد دیگه هیچ چیزی نپرسید، سرش رو پایین انداخت و رفت...

[="Tahoma"][="Black"]

نقل قول:
یک داستان:
مردی دنبال این بود که مشکل پیش آمده با همسرش رو از طریق یکی از اولیا الله حل کنه. متوسل شد و در خواب فردی رو بهش معرفی کردند. رفت دم خونه طرف و در زد. زنی در رو باز کرد و بهش گفت با فلانی کار دارم. زن هرچی بد و بیراه بلد بود نثار شوهرش که همون فرد معرفی شده بود کرد. مرد وقتی این وضعیت رو دید برگشت و با خودش گفت اگه این بنده خدا می تونست مشکلی رو حل کنه اول مشکل خودش رو حل میکرد. در راه مردی جلوش رو گرفت و گفت من فرد معرفی شده به تو هستم، مشکلت رو بگو. مرد گفت قبل از هر چیز بگو چطور این زن رو تحمل می کنی و با این زن چطور به این مقام قرب الی الله رسیدی؟ فرد گفت : من از صبر و شکیبایی برای خدا در برابر توهین های همسرم به این مقام رسیدم. مرد دیگه هیچ چیزی نپرسید، سرش رو پایین انداخت و رفت...

یا الله
اتفاقا همین چند هفته پیش آقای نقویان در دانشگاه ما عکس این جریان رو تعریف کردند
گفتند خانمی با این مشخصات در برابر توهین های همسرش صبر پیشه میکردند و همین باعث بزرگی ایشون شد[/]

[="Tahoma"]

جویا;293352 نوشت:
11.
نقل قول:
اصلي ترين حق شوهر ارضاء جنسي او توسط همسرش مي باشد. قرآن مي گويد اگر نشان هاي استنكاف از همسر خود مشاهده نموديد، بستر خود را از او جدا كنيد و يا او را بزنيد! آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!

با سلام
اينكه بپذيريم اصلي ترين حق شوهر ارضاي تمايلات جنسي توسط همسرش باشد جاي بحث و بررسي دارد كه آيا به صرف ارضاي تمايلات ديگر كار تمام است يا مسائل ديگري در زندگي هست كه بعنوان اصلي ترين وظيفه زن بايد مد نظر قرار بگيرد
بنده نظر شخصي ام اين است كه اصلي ترين وظيفه زن در قبال شوهر معاونت در جهت ارتقاء كيفي و كمي زندگي مخصوصا در بعد معنوي است و البته ناگفته نماند ارضاي غرائز نيز بايد در همين راستا باشد و الا صرف خاموش كردن غريزه جنسي وقتي هدفي متعالي در آن لحاظ نشود هيچ كمالي هم براي انسان بوجود نخواهد آورد علاوه بر اينكه خداوند متعال هدف از پيوند دو جنس زن و مرد را ارضاي غريزه جنسي بيان نفرموده بلكه فرموده و جعل بينكم مودة‌ و رحمة
جناب جويا بد نيست بدانيد استنكاف زوجه شامل موارد متعددي است كه حضرتعالي به نازلترين آنها اشاره فرموديد بد نبود كه به همه موارد اشاره ميداشتيد و موضوع غريزه جنسي را هم بعنوان موضوع تايپيك انتخاب مي كرديد تا اذهان كاربران تنوير بيشتري پيدا ميكرد

نقل قول:

النساء : 34 وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً
و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‏] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‏] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.


جناب جويا نشوز زن داراي موارد متعددي است كه براي يافتن جوابي دقيق تر پيشنهاد ميكنم لينك زير را مطالعه بفرمائيد
http://www.askdin.com/thread10992-11.html

ببینید مورد زدن وقتی پیش می آید که کاز از صحبت کردن و جداکردن بستر رد کرده باشد
موقع صحبت کردن خانم دلیل می آورد. احتمالا موضوعی پیش امده که باعث سردمزاجی زن شده و فرصت می خواهد و...
خوب برای این راه حل پیدا می کنن!
اما اگر زن بی دلیل این کار رو می کرد مرد محبت خودش رو به زن ابراز نمی کنه که این بدترین تنبیه برای زن! و به نوعی گوشزد می کنه منم در این رابطه مهم ام!
و بعد اگر باز هم این طور نشد خشم ملایم(طوری بزند که هیچ اثری برجای نگذارد) به کار می برد. انسان برای چه عصبانی می شود؟ برای چیزی که برایش مهم است! اگر این رابطه با همان صحبت کردن ابتدایی تمام شود! خوب مثل دوستی است!انگار نه انگار پایه و اساس یه جامعه است!
برخی از خانم های جاهل! متاسفانه وقتی تحمل زن به کم ترین مقدار خود می رسد تمام حقوق افراد دیگر رو نادیده می گیرن! آیا غفلت موقت به این سرعت باید خانواده رو از بین ببرد؟ زن باید چند روز بدون محبت همسرش در همین خانه ی خودش زندگی کند!ببیند آیا واقعا بدون محبت مرد می تواند زندگی کند؟!اکثر خانم ها نمی توانند!
این مثل همان چهار شاهد است که برای زنا می آورند که موارد مجازات رو کاهش بدهند! تا وقت داشته باشند با آبرو توبه کنند نه این که دنیا برایشان جهنم شود
در اینجا هم همین طور است!چند درصد از آقایون محترم موقع تمکین نکردن این مساله را با صحبت حل می کنند؟از خانم دل جویی می کنند؟مشاوران محترم جواب بدهند!
چند درصد از آقایان به خانم ها فرصت فکر کردن می دهند وقتی زندگی بر خانم تنگ می شود؟محبت خودتون رو جمع کنید!(منت نگذارید با این محبت!فقط فرصت دهید!محبت نمی خواهیم)
یاد داستانی افتادم:زنی برای درمان خواهرش مجبور شده بود سریع از خانه بزند بیرون و وقتی به خانه آمد که آقا از مسافرت آمده و منتظر تنبیه سخت این خانم بود! و فرصت نداده بود که بگوید من این سه روز از خواهرم در بیمارستان مراقبت می کردم!
مطمئنا نظر قرآن این نیست که در هر شرایطی دست رو خانم بلند کنند! آن هم با بدترین حالت ضرب و شتم و با هر چیزی
خدایی که قسم حضرت ایوب برای زدن همسرش را این گونه جواب می دهد!


باور کنید اگر مردان تا حد حقوق خودشون انتظار داشتن دنیا گلستون بود!

majid-torabi;296797 نوشت:
احمقانه هست.
میدونم این حرف رو از روی جهالت زدی ولی ادامه نده. این پیشنهاد الله در کتاب قرآن است و هیچ شکی درآن نیست

به نام خدا
با سلام خدمت خواهران و برادراني كه در اين موضوع اظهار نظر نمودند .
مطلب نسبتا مبسوطي را علامه جوادي آملي در خصوص اينكه" آيا كتك زدن شان انساني زن است ؟" در كتاب "حق و تكليف در اسلام " بيان كرده اند كه مناسب است در اين موضوع به بيان آن بپردازيم كه هر چند آنرا تلخيص نمودم اما نكات در خور توجه آن قدري مفصل است مع هذا از بزرگواران درخواست دارم كه مطالب را به دقت مطالعه نمايند .
در خصوص اينكه آيا نفس كتك زدن و تنبيه بدني ، شايسته مقام انساني زن است يا خير و آيا حكم "ضرب" در آيه كريمه حكم صحيحي است ؟ چند نكته را مورد تذكر قرار مي دهند و مي فرمايند :
" در مقام پاسخ به سوال فوق لازم است چند نكته را به عنوان مقدمه متذكر شد :
1- با قرائت يك آيه از قرآن يا رويت يك حديث نمي توان حكم كلي دين را تحصيل كرد ؛ يعني برداشت و تلقي از آيات و روايات به اين آساني نيست كه كسي با خواندن يك آيه از قرآن بگويد حكم دين ، همين است زيرا آيات الهي در قرآن به آيات محكم و متشابه ، ناسخ و منسوخ ، ظاهر و باطن و مانند آن قابل تقسيم اند ....
2- كتاب آسماني و انبياء الهي و ائمه (ع) براي احقاق حقوق انسان و كمال و سعادت او آمده اند بنابراين خطوط كلي آيات و روايات روشن بوده و هيچ اختلافي ميان آيات و روايات و يا بين آيات در سور مختلف وجود ندارد . ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا (1)
3- مراد از ضرب در آيه چيست آيا براي تشفي و انتقام است يا به قصد تاديب و اصلاح ؟آيا مراد از تنبيه همان چيزي است كه در اذهان عرف خطور مي كنديا معناي خاص دارد ؟
آيه در چه فضايي نازل شده است ؟لحاظ جو نزول آيات نكته بسيار ظريفي است كه افزون بر شان نزول مي تواند در فهم آن آيه موثر واقع شود ."(2)

(1)-
نساء/82
(2)- با تلخيص ،ر.ك:عبد الله جوادي آملي ، حق و تكليف در اسلام ، ص 308

ايشان آنگاه به اجمال به ديدگاه مفسران قرآن در خصوص " ضرب" در اين آيه مي پردازند و سپس نكاتي را در خصوص فهم بهتر اين فراز آيه شريفه ، مطرح مي كنند :

" در تفسير اين آيه ديدگاههاي مختلفي از ناحيه علماي شيعه و سني مطرح شده است :
الف. شهيد ثاني :شهيد در مسالك مي فرمايد :در برخي از روايات زدن زنان با چوب مسواك آمده است ، شايد حكمش اين باشد كه زن گمان كند شوهرش با او قصد مزاح و ملاعبه دارد وگرنه با چوب مسواك اصلاح و تاديب حاصل نمي شود ( 1)
ب. ابن عاشور : ايشان در تفسير آيه به احاديثي استناد مي كند كه مرد مي تواند زن ناشزه را تنبيه كند هر چند مرتكب فحشا و معصيت آشكار نشده باشد . به نظر مي رسد كه در اين روايات نگاه طبقات و قبائل لحاظ شده است ، چون برخي از باديه نشينان ، زدن زن را ظلم نمي دانسته و زنان نيز كتك خوردن را ظلم در حق خود نمي دانستند ، بنابراين اگر زدن زن مجاز باشد براي اين قبائل و در صورت ارتكاب فحشاست ( 2)
ج. فخر رازي : زدن زماني رواست كه غير ضرب قطعا مفيد و نافع واقع نشود .(3) و (4)

ادامه ...

(1)- مسالك الافهام ، ج 8فص357
(2)- التحرير و التنوير ، ج 5 ، ص309
(3)- تفسير كبير، ج 3، ص318
(4)- حق و تكليف در اسلام ، همان ، صص 309 و 310


سپس استاد آيه را از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر در تمامي مراتب آن دانسته و چنين تحليل مي كنند :
"با توجه به آراي علماي گذشته و حال مي توان گفت كه آيه همانند آيات امر به معروف و نهي از منكر است كه مراتب تنبيه زن را مانند مراحل نهي از منكر دانسته و بايد ابتدا با موعظه بعد با هجر جميل سپس در صورت عدم تاثير ضرب و تنبيه باشد ....آيه مي فرمايد اگر در زندگي زناشويي ، زن خانه ، ناشزه گرديد يعني مرتكب گناه تضييع حق مشروع همسر عادل خود شد ، شايسته ترين شخص براي نهي از منكر شوهر عادل اوست زيرا تنبيه زن گناهكار در محكمه ، هر گز مانند تنبيه او در منزل و در پنهاني از چشم ديگران نخواهد بود . خداوند اجازه چنين كاري را به شوهرش ، با رعايت شرايط ذيل داده است :
1- زدن بايد به قصد اصلاح و تاديب باشد نه انتقام و تشفي
2- تنبيه در مكرحله سوم بعد از نصيحت و هجر جميل است كه منحصر در تنبيه بدني نبوده بلكه تنبيه اخلاق و اقتصادي را نيز شامل مي شود .
3- از سياق آيه حق فهميده مي شود نه حكم ؛ يعني تنبيه حق شوهر است نه ديگران نيز به شوهر حكم نشده كه حتما زن را حتي در چنين شرايطي تنبيه كند چون چه بسا طريقه هاي ديگري نيز وجود داشته باشد كه مفيدتر و موثر تر واقع گردد .
4- مراد از زدن ، استفاده از قدرت بدني نيست چنانكه قرآن در داستان حضرت ايوب ، وقتي سوگند ياد كرد زنش را بزند چنين مي فرمايد :" و خذ بيدك ضغثا فاضرب به و لا تحنث انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب "(1)
5- و دسته اي از چوب هاي باريك خرما بدستت گير و ( همسرت را ) با آن بزن و سوگند خود را نشكن ما او را بنده اي صابر يافتيم چه خوب بنده اي بود كه توجه او به درگاه ما بود . "(2)

(1)- ص/44
(2)- حق و تكليف در اسلام ، همان ، صص311و312

حاصل آنچه گفته شد در چند بند :
الف . واژه ضرب اختصاصي به زدن در آور ندارد بلكه برخي از مصاديق آن مي تواند بي درد باشد زيرا گرچه ضرب در مورد امر به معروف و نهي از منكر غالبا در آور است ليكن در فضاي خانوادگي كه اساس آن مودت و رحمت است "...و جعل بينكم مودة و رحمة" (1) و اين زدن براي حفظ همان دوستي و مهرباني است و هرگز زدن يكي ، ديگري را هر چند بي درد باشد توان حفظ آن دو عنصر يا برگشت آنها بعد از زوال موقت را ندارد شايد چنين زدني از سنخ "ضرب الحبيب زبيب" باشد و گرنه خداي سبحان كه ...تنها عمود خانواده را همان مودت و رحمت قرار داده و چنين دلمايه مرصوص را فقط به خود اسناد داده ، دستور رنجچاندن قلب يا قالب [ جسم] صادر نمي كند .
ب. در تاييد نكته اول مي توان آياتي را كه واژه ضرب در آن استعمال شدهه و فقط بهد معناي برخورد است و لازم نيست كه با فشار همراه باشد ، نظير" فضربنا علي اذانهم في الكهف سنين عددا " و " وليضربن بخمرهن علي جيوبهن " و " ...فاضربوه ببعضها ..." را شاهد آورد .(2)


(1)- روم/21
(2)- حق و تكليف در اسلام ، همان، ص 313


ج. نكته ديگري كه فقط در حد احتمال ابتدايي – نه طرح ، تفسير ، تحليل عقلي و نقلي – مي تواند ارائه شود اين است كه اگر در نظام قبيلگي مراحل ياد شده شيوه مناسبي براي حفظ مودت و نگهداري رحمت است با رعايت خصوصيت زمان و مكان در اجتهاد – نه صرف تغيير موضوع – مي توان از اين شيوه استفاده كرد ولي اگر در نظام مدني ديگر زدن زن به هر عنوان و با هر چيز حتي با چوب مسواك ، تاثير سوء مهمي داشته و زمينه طلاق و فروپاشي بنيان خانوادگي را به همراه داشته باشد و هيچ اثر مثبتي بر آن مترتب نگردد ، لازم نخواهد بود .لازم است عنايت شود كه اصل حكم مي تواند در همه ي اعصار و امصار و نسلها ثابت باشد ، زيرا اجراي چنين مطلبي ( زدن ) نه واجب است و نه مستحب ، بلكه با رجحان عفو اغماض ، ترك آن اولي است و اين مساله به صورت حق مرد ذكر مي شود ، نه حكمي براي او .
د. در فرض اختصاص حكم به نظام قبيلگي ، معناي آن اين نيست كه چون نظام كنوني شهروندان جامعه ، قبيلگي نيست ، پس حكم مزبور رخت بر بسته و لازم چنين زوال و از بين رفتني جز نسخ حكم نخواهد بود ، در حالي كه نسخ حكم شريعت خاتم ، محال است و به هيچ وجه حكم اسلام تا روز قيامت تغيير و نسخ پذير نيست بلكه معناي آَن اين است كه هر وقت در طول تاريخ و در پهنه زمان و گستره زمين و تنوع اقوام و ملل و نژاد ، نظامي پديد آمد همچون نظام قبيلگي صدر اسلام ،حق مزبور براي شوهر نسبت به زن ثابت است و اين همان تداوم احكام اسلام تا قيامت است و با نسخ محال و باطل تفاوت اساسي دارد .(1)

(1)- حق و تكليف در اسلام ، همان ، ص314

اجبار به تمكين از راه ضرب كارساز است ؟
پرسش: با توجه به آيه 34 سوره مباركه نساء،و اينكه اصلي ترين حق شوهر ارضاء جنسي او توسط همسرش مي باشد. قرآن مي گويد اگر نشان هاي استنكاف از همسر خود مشاهده نموديد، بستر خود را از او جدا كنيد و يا او را بزنيد! آيا اين دو روش مي تواند همسر را به ارضاء جنسي شوهر خود را راضي كند؟!مضافا اينكه در آيه شريفه آمده :" آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند..."آیه می فرماید تازمانی که اطاعت نکرده مجوز تنبیه کردن داری.

پاسخ : پاسخ بخش اول سوال اين است كه ممكن است بله ممكن است خير.
ممكن است زن ناشزه با يكي يا هر سه اين راهها تغيير روش بدهد ممكن است ندهد .
اما به هر حال مرد نه بيش از اين اجازه شدت برخورد دارد و نه در صورت جواب دادن مراحل اوليه يا بدون اعمال آنها حق ورود به مراحل بعد را دارد .
البته در بعضي از روايات حد ضرب هم مشخص شده مثلا دارد كه به سواك؛ به همان چوب مسواك او را تنبيه بكنند و مانند آن.(1)
بهر حال چه زن با اين سه روش تغيير رويه بدهد يا ندهد ، مرد بيش از اين حق اجراي حكمي را ندارد .
و اگر مساله حل نشد و كار به اختلافات دامنه دار بيشتري كشيد و خوف شقاق ميان زن و مرد وجود داشت بايد راه كار را در آيه بعد جستجو نمود .
و پاسخ بخش دوم اين است كه بله مجوز هست اما سه مساله وجود دارد :
1- جواز بقاي تنبيه ، آنرا از حدي كه در روايات مشخص شده ارتقا نمي دهد
2- حتي اگر اين ضرب در قبال نشوز ادامه يابد ، نمي تواند يقينا و قطعا از ادامه نشوز جلوگيري كند ممكن است زني است اين حد ضرب را تحمل بكند اما همچنان ناشزه باشد و تمكين نكند
-3 آيه كريمه مي فرمايد اگر اطاعت كردند حق تعدي نداريد نفرموده اگر اطاعت نكردند بايد و لابد و لاجرم هي او نشوز كند و هي شما بزنيد ،در اين زمينه ظاهرا آيه سكوت كرده است - و الله اعلم - اما بنظر مي رسد در صورت عدم اطاعت و عدم تمكين مكرر و در صورت عدم فايده راههاي سه گانه ،با توجه به راهكارهايي كه بدست مرد است - مانند طلاق - مرد بتواند راهكار ديگري در پيش بگيرد .منظور اينكه طرف ديگر آيه - يعني اگر اطاعت نكردند - لزوما راهكارش ضرب مداوم نباشد .

آيا كتك زدن شان انساني زن است ؟
مطلب نسبتا مبسوطي را علامه جوادي آملي در خصوص اينكه" آيا كتك زدن شان انساني زن است ؟" در كتاب "حق و تكليف در اسلام " بيان كرده اند كه مناسب است در اين موضوع به بيان آن بپردازيم. استاد آيه را از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر در تمامي مراتب آن دانسته و چنين تحليل مي كنند :
"با توجه به آراي علماي گذشته و حال مي توان گفت كه آيه همانند آيات امر به معروف و نهي از منكر است كه مراتب تنبيه زن را مانند مراحل نهي از منكر دانسته و بايد ابتدا با موعظه بعد با هجر جميل سپس در صورت عدم تاثير ضرب و تنبيه باشد ....آيه مي فرمايد اگر در زندگي زناشويي ، زن خانه ، ناشزه گرديد يعني مرتكب گناه تضييع حق مشروع همسر عادل خود شد ، شايسته ترين شخص براي نهي از منكر شوهر عادل اوست زيرا تنبيه زن گناهكار در محكمه ، هر گز مانند تنبيه او در منزل و در پنهاني از چشم ديگران نخواهد بود . خداوند اجازه چنين كاري را به شوهرش ، با رعايت شرايط ذيل داده است :
1- زدن بايد به قصد اصلاح و تاديب باشد نه انتقام و تشفي
2- تنبيه در مكرحله سوم بعد از نصيحت و هجر جميل است كه منحصر در تنبيه بدني نبوده بلكه تنبيه اخلاق و اقتصادي را نيز شامل مي شود .
3- از سياق آيه حق فهميده مي شود نه حكم ؛ يعني تنبيه حق شوهر است نه ديگران نيز به شوهر حكم نشده كه حتما زن را حتي در چنين شرايطي تنبيه كند چون چه بسا طريقه هاي ديگري نيز وجود داشته باشد كه مفيدتر و موثر تر واقع گردد .
4- مراد از زدن ، استفاده از قدرت بدني نيست چنانكه قرآن در داستان حضرت ايوب ، وقتي سوگند ياد كرد زنش را بزند چنين مي فرمايد :" و خذ بيدك ضغثا فاضرب به و لا تحنث انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب "(2)
5- و دسته اي از چوب هاي باريك خرما بدستت گير و ( همسرت را ) با آن بزن و سوگند خود را نشكن ما او را بنده اي صابر يافتيم چه خوب بنده اي بود كه توجه او به درگاه ما بود . "(3)

حاصل آنچه گفته شد در چند بند :
الف . واژه ضرب اختصاصي به زدن در آور ندارد بلكه برخي از مصاديق آن مي تواند بي درد باشد زيرا گرچه ضرب در مورد امر به معروف و نهي از منكر غالبا در آور است ليكن در فضاي خانوادگي كه اساس آن مودت و رحمت است "...و جعل بينكم مودة و رحمة" (4) و اين زدن براي حفظ همان دوستي و مهرباني است و هرگز زدن يكي ، ديگري را هر چند بي درد باشد توان حفظ آن دو عنصر يا برگشت آنها بعد از زوال موقت را ندارد شايد چنين زدني از سنخ "ضرب الحبيب زبيب" باشد و گرنه خداي سبحان كه ...تنها عمود خانواده را همان مودت و رحمت قرار داده و چنين دلمايه مرصوص را فقط به خود اسناد داده ، دستور رنجچاندن قلب يا قالب [ جسم] صادر نمي كند .
ب. در تاييد نكته اول مي توان آياتي را كه واژه ضرب در آن استعمال شدهه و فقط بهد معناي برخورد است و لازم نيست كه با فشار همراه باشد ، نظير" فضربنا علي اذانهم في الكهف سنين عددا " و " وليضربن بخمرهن علي جيوبهن " و " ...فاضربوه ببعضها ..." را شاهد آورد .(5)

ج. نكته ديگري كه فقط در حد احتمال ابتدايي – نه طرح ، تفسير ، تحليل عقلي و نقلي – مي تواند ارائه شود اين است كه اگر در نظام قبيلگي مراحل ياد شده شيوه مناسبي براي حفظ مودت و نگهداري رحمت است با رعايت خصوصيت زمان و مكان در اجتهاد – نه صرف تغيير موضوع– مي توان از اين شيوه استفاده كرد ولي اگر در نظام مدني ديگر زدن زن به هر عنوان و با هر چيز حتي با چوب مسواك ، تاثير سوء مهمي داشته و زمينه طلاق و فروپاشي بنيان خانوادگي را به همراه داشته باشد و هيچ اثر مثبتي بر آن مترتب نگردد ، لازم نخواهد بود .لازم است عنايت شود كه اصل حكم مي تواند در همه ي اعصار و امصار و نسلها ثابت باشد ، زيرا اجراي چنين مطلبي ( زدن ) نه واجب است و نه مستحب ، بلكه با رجحان عفو اغماض ، ترك آن اولي است و اين مساله به صورت حق مرد ذكر مي شود ، نه حكمي براي او .
د. در فرض اختصاص حكم به نظام قبيلگي ، معناي آن اين نيست كه چون نظام كنوني شهروندان جامعه ، قبيلگي نيست ، پس حكم مزبور رخت بر بسته و لازم چنين زوال و از بين رفتني جز نسخ حكم نخواهد بود ، در حالي كه نسخ حكم شريعت خاتم ، محال است و به هيچ وجه حكم اسلام تا روز قيامت تغيير و نسخ پذير نيست بلكه معناي آَن اين است كه هر وقت در طول تاريخ و در پهنه زمان و گستره زمين و تنوع اقوام و ملل و نژاد ، نظامي پديد آمد همچون نظام قبيلگي صدر اسلام ،حق مزبور براي شوهر نسبت به زن ثابت است و اين همان تداوم احكام اسلام تا قيامت است و با نسخ محال و باطل تفاوت اساسي دارد .(6)

(1)- من لايحضره الفقيه،ج3، ص521
(2)- ص/44
(3)- عبد الله جوادي آملي ،حق و تكليف در اسلام ، صص311و312
(4)- روم/21
(5)- حق و تكليف در اسلام ، همان، ص 313
(6)- همان ، ص 314

موضوع قفل شده است