جمع بندی آیا مردم عادی حق ندارند معجزه بخواهند؟

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مردم عادی حق ندارند معجزه بخواهند؟

آيا مردم عادي حق ندارند براي اطمينان پيدا كردن به غيب معجزه اي همانند آنچه براي بعضي نشان داده شد، برايشان نشان داده شود؟ و حال که نشان داده نشده است آیا آنها برای عدم اطمینان قلبی به غیب و عدم یقین معذور نیستند؟
البقرة : 260 وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني‏ كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ //
و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏كنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياورده‏اى؟!» عرض كرد: «آرى، ولى مى‏خواهم قلبم آرامش يابد.» فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن! و آنها را (پس از ذبح كردن،) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز)! سپس بر هر كوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مى‏آيند! و بدان خداوند قادر و حكيم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايى بر جمع آنها دارد)».
آل‏عمران : 125 و 126 بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ، وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى‏ لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ //
آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه نشانه‏هايى با خود دارند، مدد خواهد داد!
المائدة : 112 و 113 إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ، قالُوا نُريدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشَّاهِدينَ //
در آن هنگام كه حواريون گفتند: «اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مى‏تواند مائده‏اى از آسمان بر ما نازل كند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!» گفتند: « (ما نظر بدى نداريم،) مى‏خواهيم از آن بخوريم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد و بدانيم به ما راست گفته‏اى و بر آن، گواه باشيم.»
الأنعام : 75 وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينَ

و اين چنين، ملكوت آسمانها و زمين (و حكومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهيم نشان داديم (تا به آن استدلال كند،) و اهل يقين گردد.

کارشناس بحث : پیام



معجزه یک امر محال نیست، محال یعنی چیزهایی که عقلاً ناشدنی است، پوچ است. حتی کسی که قدرت لایتناهی هم داشته باشد باز امر محال ایجاد نشدنی است، نه اینکه او نمی تواند، خیر بلکه آن امر وجود پذیر نیست. زیرا آن عین نیستی است، عین پوچی است. چیزی که حقیقتش عین نیستی است دیگر نمی تواند هستی یابد.
پس تقاضای معجزه غیر از تقاضای یک امر محال است زیرا معجزه یک امری بر خلاف ناموس جاری طبیعت است ولی در ذات خود امری است ممکن که فقط نیاز به یک قدرت ماوراء طبیعی دارد.

مطلب دیگر اینکه همه پیامبران باید معجزه داشته باشند فقط به عنوان یک آیه و دلیل برای صحت مدعای خود که او از طرف خداست. و همین مقدار کافی است ولی آیا پیغمبران عموماً ملزمند که هر چه مردم تقاضا کردند آنها انجام دهند؟ اگر اینطور باشد می شوند مثل مارگیرها و جادوگرها!!
مردم وقتی میلشان به تماشاگری می کشد می آیند و رو به او کرده می گویند آقا! اگر تو پیغمبری پس فلان کار را که ما می گوییم بکن!!! باز دسته دیگری ... و همینطور .... اینکه مسخره بازی است.
پیامبر آن مقدار معجزه می آورد که ثابت شود او از طرف خداست و همینکه اتمام حجت شد دیگر هزار بار هم مردم تقاضای معجزه بکنند، می گوید اتمام حجت شد. من دیگر ملزم نیستم که معجزه بیاورم.
و به تعبیر دانشمندان پیغمبران ملزم نیستند به اقتراحات (پیشنهادات) مردم عمل کنند. یعنی اینطور نیست که اگر کسی بچه اش در خانه گریه می کرده برای ساکت کردن بچه او را بغل کند و به پیش پیغمبر بیاورد و بگوید ای پیغمبر خدا تو که می توانی معجزه کنی یک خورده معجزه کن این بچه سرش گرم شود!!!
خیر معجزه دلیل است برای اینکه آن آدمی که طالب حقیقت است حقیقت را بفهمد و درک کند که این شخص فرستاده خداست و راستگوست و او موظف به عمل کردن است.

نکته دیگری که اینجا باید گفت این است که پیغمبران معامله گر نیستند، یعنی اینطور نیست که گروهی پیش پیغمبری بیایند و بگویند اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم این مقدار پول به ما بده!!
در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان می دهد کفار نه از روی حقیقت جویی بلکه به خاطر بهانه جویی و سوداگری درخواست معجزه از پیامبر می کردند و پیامبر هم در برابر چنین درخواستهایی که نه معقول بود و نه حقیقت جویانه تسلیم نمی شد و متأسفانه عده ای از مستشرقین و به تبع آنها برخی از نویسندگان اسلامی، همین آیات را دلیل بر معجزه نداشتن پیامبر دانسته اند.

برخی از آیات نشان می دهد درخواست کفار برای معجزه برای رسیدن به حقیقت نبوده عبارت است از: «و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الارض ینبوعا* اؤ تکون لک جنة من نخیل و عنب، فتفجر الانهار خلالها تفجیرا* او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا او تأتی بالله و الملائکة قبیلا* اؤ یکون لک بیت من زخرف او ترقی فی السماء و لن نؤمن لرقیک حتی تنزل علینا کتابا نقرؤه، قل سبحان ربی هل کنت الا بشراً رسولاً» (سوره اسراء: 90 تا 93)
و گفتند ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن که از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری. یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردد. یا آنکه بنا به وعده تو آسمان بر سر ما فرو افتد یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. یا آنکه دارای خانه ای از طلا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو خدا منزه است از آنکه من با فرشتگان او را حاضر سازم آیا من فرد بشری بیشترم که از جانب خدا به رسالت آمده ام؟

سلام علیکم
جناب پیام عزیز
آیاتی که من به آنها استشهاد کردم هیچ کدام درباره معجزات انبیاء برای اثبات حقانیتشان نبود.
حضرت ابراهیم برای اطمینان قلبی خودش معجزه طلب می کند!
حواریون برای اطمینان قلبی خودشان معجزه طلب می کنند.
به مجاهدین صدر اسلام وعده یاری شدن توسط 5 هزار فرشته نشاندار داده می شود تا قلبهایشان مطمئن شوند.
سؤال من این است که چرا باید عده ای از امکان معجزه برخوردار شده و قلبهایشان مطمئن شوند ولی دیگران از این امکان محروم باشند؟ آیا آنها روز قیامت نمی توانند به خداوند بگویند چرا برای اطمینان قلب ما این چنین معجزات را نشان ندادی؟


انگیزه ابراهیم برای درخوست معجزه
در انگیزه طرح این سؤال اختلاف است و مفسران سخن ها گفته اند و حدیث هایى هم در این مورد از ائمه اطهار رسیده است. از جمله حدیثى است که صدوق و على بن ابراهیم از امام صادق (ع ) روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: ابراهیم مردارى را در کنار دریا مشاهده کرد که درندگان صحرا و دریا از آن مى خوردند،سپس همان درندگان رادید که به یک دیگر حمله کردند و برخى از آنها برخى دیگر راخوردند و رفتند. ابراهیم که آن منظره رادید،به فکر افتاد چگونه این مردگانى که اجزاى بدنشان بایک دیگر مخلوط شده، زنده مى شوند؟ ودر شگفت شد. به همین سبب ازخداى تعالى درخواست کرد که چگونگى زنده شدن مردگان رابه وى نشان دهد. این قولى است که ازحسن، ضحاک و قتاده نیز در تفسیر آیه شریفه نقل شده است.
قول دیگر که نظر جمعى از مفسران چون ابن عباس و سعیدبن جبیر و سدى است وبر طبق آن نیز باکمى اختلاف، حدیثى از امام هشتم رسیده، آن است که خداى تعالى به ابراهیم وحى کرد: میان بندگانم براى خود خلیل و دوستى انتخاب کرده ام که اکر از من درخواست کند،مردگان رابرایش زنده خواهم کرد. ابراهیم به دلش افتاد که آن خلیل اوست، ودر روایتى که ازابن عباس و دیگران نقل شده، فرشته اى به اوبشارت داد که خداوند اورا خلیل خود گردانیده و دعایش را مستجاب و مردگان رابه دعاى او زنده مى کند. در این وقت بود که ابراهیم براى آن که به این مژده دل گرم و مطمئن گردد و به یقین بداند که آن خلیل اوست وبه دعایش مردگان زنده مى شوند،ازخدا چنین درخواستى کرد و معناى این که گفت: « بلى ولکن لیطمئن قلبى» ترجمه: ولى از آن جهت که دلم مطمئن شود. (بقره، 260) این است که مى خواهم مطمئن شوم که آن خلیل من هستم.
قول سوم که ازمحمدبن اسحاق بن یسارنقل شده، آن است که سبب این سوءال، همان بحثى بودکه آن حضرت بانمرود داشت که چون نمرود گفت: من، هم زنده مى کنم وهم مى میرانم و به دنبال آن محبوسى رااز زندان آزاد کرد و انسان بى گناه دیگرى رابه قتل رسانید تا گفته خود را ثابت کند،ابراهبم بدوگفت که این زنده کردن نیست و سپس از خدا خواست تاچگونگى زنده کردن مردگان رابه وى نشان دهد تانمرود بداند که زنده کردن مردگان چگونه است.
قول چهارم آن است که ابراهیم بااین که ازراه استدلال و برهان، داناى به رستاخیز بود،اما مى خواست به روشنى برانگیختن مردگان راببیند و وسوسه هاى شیطانى رااز خاطر بزداید. ازاین رو سوال مزبور را از خداى تعالى کرد.
مرحوم طبرسى (ره ) گفته است: قوى ترین گفته ها، همین قول است. البته بعید نیست منظور روایتى نیز که در بالا از صدوق و على بن ابراهیم نقل کردیم، همین قول باشد. هم چنین از آیه شریفه نیز استنباط مى شود که ابراهیم براى اطمینان خاطر یا براى مشاهده زنده شدن مردگان و یقین به این خلیل خدا کسى جز او نیست، این درخواست را کرد و انگیزه این سؤ ال همان یقین و آرامش خاطر بوده است.
به هر حال درباره خواسته ابراهیم، به قولى، درخواست او مشاهده چگونگى احیا به معناى چگونگى تجمع اجزا در بازگشت به صورت اول و کیفیت پذیرش دوباره حیات بوده است. طبق این نظر، خواست ابراهیم فقط آگاهى از چگونگى انفعال حاصل در موجود، هنگام احیاى مجدد بوده، نه این که بخواهد با چگونگى فعل خداوند آشنا شود؛ به عبارت دیگر، او در پى آشنایى با سبب نبوده؛ بلکه فقط آشنایى با مسبب را خواستار شده است؛ ولى بنا به گفته اى، پرسش ابراهیم(علیه السلام)دو ویژگى دارد: نخست آن که او مشاهده چگونگى افاضه حیات ازسوى خداوند را خواستار شده. [این معنا، آشکارا از روایت امام صادق(علیه السلام)نیز قابل استفاده است. گواه این امر، تعبیر آیه است که چگونه مردگان را زنده مى کنى؟ و نپرسیده: چگونه مردگان زنده مى شوند؟ بنابراین، پرسش به کیفیت تأثیر سبب مربوط بوده که به گونه اى به ملکوت اشیا و نه ظهور مادى آن ارتباط دارد. [روایتى از امام صادق نیز بیان گر ارتباط این ماجرا به جریان ارائه ملکوت است. دوم آن که سؤال از مشاهده کیفیت احیاى مردگان (به لفظ جمع) است و ویژگى فراوانى و تعدد مردگان نیز در آن دخیل بوده؛ زیرا زنده کردن مرده مى تواند بر زنده کردن جسد سالمى بى روح انطباق یابد؛ اما زنده کردن مردگان، این ویژگى را مى رساند که اجزاى جسد، پراکنده شده و صورت نخستین تغییر و حالت تمیز و تشخص خود را از دست داده و به فراموشى سپرده شده است؛ در نتیجه نه در خارج و نه در ذهن، چیزى (یک واحد) وجود ندارد تا متعلق احیا قرار گیرد و او خواستار مشاهده کیفیت افاضه حیات از سوى خداوند در چنین وضعیتى بوده است. پاسخى که به ابراهیم(علیه السلام)ارائه شده، هر دو ویژگى را دربردارد. بر اساس ویژگى نخست، خداوند خود بدون واسطه، مرده اى را زنده نکرد تا ابراهیم فقط تماشاگر باشد و همین نشان مى دهد که جریان به آن سادگى که دیگران پنداشته اند، نبوده؛ بلکه متصدى احیا را خود ابراهیم قرار داد تا درخواست او اجابت شده، کیفیت احیا را شهود کند و پاسخ با پرسش منطبق باشد. نکته مهم آن است که خداوند، احیا را متفرع بر فراخوانى ابراهیم قرار داد: «ثم ادعهن یأتینک سعیا»؛ پس این فراخوانى سبب افاضه حیات بر پرندگان شده است و چون احیا بدون امر خداوند امکان ندارد، روشن مى شود فراخوانى ابراهیم به گونه اى با فرمان الهى «کن» که حیات را در موجودات پدید مى آورد، اتصال یافته و همین جا بوده که ابراهیم، چگونگى فیضان حیات از فرمان «کن» را مشاهده کرده است؛ بنابراین، احیاى مردگان، ناشى از اثرى نبوده که خداوند در لفظ قرار داده باشد؛ بلکه گونه اى اتصال باطنى به نیرو و قدرت نامتناهى الهى است که در حقیقت همان نیرو کارساز است. بر اساس ویژگى دوم، به او فرمان داده شد تا چهار پرنده گوناگون را گرفته، به طور کامل شناسایى، آن ها را ذبح و اجزاى آن ها را کاملا با هم مخلوط کند؛ سپس آن ها را تقسیم و هر بخشى را بر کوهى نهد تا هر گونه تمیز و تشخص از میان برود؛ آن گاه آن ها را فرا خواند تا به سوى او بشتابند. در پرتو این تجربه عملى براى او آشکار شد که تمیز و تشخص موجود و بازگشت به زندگى، بر فراخوانى نفس و روح موجود زنده متفرع است؛ یعنى بدن تابع روح است، نه برعکس. میان روح و اجزاى ماده، رابطه خاصى وجود دارد که فقط خداوند از آن آگاه است و براى بشر، احاطه علمى به آن میسور نیست؛ به همین دلیل، با فرا خوانى روح، اجزاى جسد از روح پیروى کرده، حاضر مى شوند؛بنابراین، چکیده پاسخ به دغدغه ابراهیم، آشکار ساختن تبعیت بدن از روح بوده است. چنان که امام صادق (ع ) طبق حدیثى که صدوق (ره ) در معانى الاخبار از آن حضرت نقل کرده و از آیه شریفه هم ظاهر مى شود، درخواست ابراهیم از چگونگى زنده کردن مردگان به قدرت الهى بود، نه از اصل برانگیخته شدن آن ها در قیامت، و او مى خواست تا از نزدیک چگونگى آن را ببیند و اطمینان قلب بیشترى در این باره پیدا کند، اگر چه در اصل مسئله رستاخیز هیچ تردیدى نداشت و یقینش در آن مورد کامل بود. خداى تعالى نیز دستورى با آن ویژگى ها به وى داد که با انجام آن آرامش دل بیشترى پیدا کند و بینشش در این باره افزون گردد و به گفته امام صادق (ع) چنین سؤالى موجب عیب سؤ ال کننده نمى شود و نشانه آن نیست که در یگانه پرستى وى نقصى وجود دارد.
تاریخ انبیاء، نوشته رسولی محلاتی

كجاى اين آيه درخواست معجزه رامى رساند:
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلَاثَةِ ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئكَةِ مُنزَلِينَ(124)
بَلىَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ وَ يَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَاذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بخَِمْسَةِ ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئكَةِ مُسَوِّمِينَ(125)
وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشرَْى‏ لَكُمْ وَ لِتَطْمَئنِ‏َّ قُلُوبُكُم بِهِ وَ مَا النَّصرُْ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الحَْكِيمِ(126آل عمران)

در آن هنگام كه تو به مؤمنان مى‏گفتنى: «آيا كافى نيست كه پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، كه از آسمان فرود مى‏آيند، يارى كند؟!»
آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه نشانه‏هايى با خود دارند، مدد خواهد داد!
ولى اينها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمينان خاطر شما قرار داده و گر نه، پيروزى تنها از جانب خداوند تواناى حكيم است!

حواريون عيسي دوستان و شاگردان خاصّ حضرتش بودند که به وي از صميم دل ايمان آورده بودند و آيين او را پس از غيبت مسيح در جهان انتشار دادند و آنها دوازده نفرند و اسامي ايشان به قرار زير است:.
1 . شمعون پطرس؛ 2 . اندرياس برادروي؛ 3 . يعقوب؛ 4 . يوحنا برادروي؛ 5 . فيلسيبوس؛ 6 . برتونما؛ 7 . لوقا؛ 8 . متي که گاه به او لاوي نيز مي گويند؛ 9 . شمعون غيور؛ 10 . ليبوس که گاهي به او يهودا گفته مي شود؛ 11 . يعقوب صغير النيوس؛ 12 . يهوداي اسخريوطي.
تفاوت اینان باهرشخص دیگری در این است که اینان منتشر کنندگان تعلیمات مسیح ع بودند وبرای اطمینان ازسخنی که تبلیغ مینمایند چنین درخواستی نمودند
توجه"گرچه اصل این سوال کلامی است ودرحد بحث تفسیری بدان اشاره شد

تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعالَمينَ (108آل عمران)
اينها آيات الهى است كه براى تو به راستى مى‏خوانيم، و خداوند هرگز اراده ستم به هيچ كس از مردم عالم نخواهد كرد

پیام;292064 نوشت:
حواريون عيسي دوستان و شاگردان خاصّ حضرتش بودند که به وي از صميم دل ايمان آورده بودند و آيين او را پس از غيبت مسيح در جهان انتشار دادند و آنها دوازده نفرند و اسامي ايشان به قرار زير است:.
1 . شمعون پطرس؛ 2 . اندرياس برادروي؛ 3 . يعقوب؛ 4 . يوحنا برادروي؛ 5 . فيلسيبوس؛ 6 . برتونما؛ 7 . لوقا؛ 8 . متي که گاه به او لاوي نيز مي گويند؛ 9 . شمعون غيور؛ 10 . ليبوس که گاهي به او يهودا گفته مي شود؛ 11 . يعقوب صغير النيوس؛ 12 . يهوداي اسخريوطي.
تفاوت اینان باهرشخص دیگری در این است که اینان منتشر کنندگان تعلیمات مسیح ع بودند وبرای اطمینان ازسخنی که تبلیغ مینمایند چنین درخواستی نمودند
توجه"گرچه اصل این سوال کلامی است ودرحد بحث تفسیری بدان اشاره شد

مگر شما تبلیغ دین نمی کنید؟ مگر نیاز ندارید تا آنچه را که تبلیغش را می کنید باور کنید؟ چرا برای شما معجزه ای نمی آید تا با باور با مردم سخن بگویید؟
چرا خداوند در پاسخ به حواریون این سنت را بنا نهاد که انسانها برای باور، خود را محتاج مشاهده ببینند؟ چرا آنها را وانداشت تا ذهن خود را آنچنان برهانی کنند تا نیازی به مشاهده نباشد و در نتیجه انسانهای بعد هم همین روش را پیش گیرند؟
سؤال من در باره حضرت ابراهیم و مجاهدین صدر اسلام نیز هنوز پاسخ داده نشده است.
من می گویم: این معجزات در راستای اثبات حقانیت پیامبری پیامبران نبوده است. بلکه تنها برای اطمینان قلب یک یا چند نفر بوده است. خب بنده نوعی هم که اسلام را پذیرفته ام و مشکل عدم اطمینان قلب دارم، انتظار دارم با نشان دادن معجزه اطمینان قلب پیدا کنم!
خود بهتر می دانید این اطمینان قلب چقدر می تواند در تعالی اسنان و جلوگیری از سقوط او مؤثر باشد!!! چرا باید من از معجزه و به تبع آن از اطمینان قلبی و در ادامه آن از این همه رشد و تعالی محروم باشم!
لطفا به اصل سؤال من پاسخ دهید! با تشکر

بنابراين بااستدلال شما بايد براي همه معجزه اي بيادكه تاحرفي زدند اعجازي هم باشه

جویا;293339 نوشت:
مگر شما تبلیغ دین نمی کنید؟ مگر نیاز ندارید تا آنچه را که تبلیغش را می کنید باور کنید؟ چرا برای شما معجزه ای نمی آید تا با باور با مردم سخن بگویید؟ چرا خداوند در پاسخ به حواریون این سنت را بنا نهاد که انسانها برای باور، خود را محتاج مشاهده ببینند؟ چرا آنها را وانداشت تا ذهن خود را آنچنان برهانی کنند تا نیازی به مشاهده نباشد و در نتیجه انسانهای بعد هم همین روش را پیش گیرند؟ سؤال من در باره حضرت ابراهیم و مجاهدین صدر اسلام نیز هنوز پاسخ داده نشده است. من می گویم: این معجزات در راستای اثبات حقانیت پیامبری پیامبران نبوده است. بلکه تنها برای اطمینان قلب یک یا چند نفر بوده است. خب بنده نوعی هم که اسلام را پذیرفته ام و مشکل عدم اطمینان قلب دارم، انتظار دارم با نشان دادن معجزه اطمینان قلب پیدا کنم! خود بهتر می دانید این اطمینان قلب چقدر می تواند در تعالی اسنان و جلوگیری از سقوط او مؤثر باشد!!! چرا باید من از معجزه و به تبع آن از اطمینان قلبی و در ادامه آن از این همه رشد و تعالی محروم باشم! لطفا به اصل سؤال من پاسخ دهید! با تشکر

سلام
ظاهرا از دلایل آوردن معجزه استبعاد شدید امتها بوده است
یعنی اینکه آنها باورشان نمی شد که یک انسان بتواند پیغامبر خدا باشد
لذا پیامبر برای اثبات این ارتباط برای مردمی که معقول را نمی فهمیدند و تکیه بر محسوس داشتند معجزه محسوس می آورد
اما ختم نبوت همراه با معجزه جاودان معقول قرآن نشانه اینستکه دیگر نیازی به معجزه محسوس نیست و این نشانه بلوغ فکری نوع بشر است
هرچند اگر فی الجمله خدا را بعنوان خالق هستی باور داشته باشیم همانگونه که امتهای گذشته این اندازه قبول داشتند ، اطلاع از عجایب معجزه گون کتاب هستی ( آنقدر که علم از آن پرده برداشته ) برای باور به نبوت و رسالت انبیاء و التزام به دین الهی کافی است چه اینکه هم خدا قادر است و هم انسان شایسته برای رسالت او
والله الموفق

حامد;308389 نوشت:
ختم نبوت همراه با معجزه جاودان معقول قرآن نشانه اینستکه دیگر نیازی به معجزه محسوس نیست و این نشانه بلوغ فکری نوع بشر است هرچند اگر فی الجمله خدا را بعنوان خالق هستی باور داشته باشیم همانگونه که امتهای گذشته این اندازه قبول داشتند ، اطلاع از عجایب معجزه گون کتاب هستی ( آنقدر که علم از آن پرده برداشته ) برای باور به نبوت و رسالت انبیاء و التزام به دین الهی کافی است چه اینکه هم خدا قادر است و هم انسان شایسته برای رسالت او

بله كتاب هست ، اما آيا فهم درست و معصومانه ايي هم از آن هست؟ خير هنوز سر اينكه معاد جسماني است يا روحاني در همين سايت«گفتگوي ديني» دعواست. واقعا ما نمي دانيم با وجود اين همه تضارب نظر بايد جهان را از پشت كدام عينك ببينيم؟

انسانهاي امروزي نه تنها از ديدن معجزه محرومند بلكه از ديدن خود پيامبران و امامان نيز محرومند. و همچنين محرومند از يافتن پاسخ هاي خدشه ناپذير. چرا؟

معلق;308422 نوشت:
بله كتاب هست ، اما آيا فهم درست و معصومانه ايي هم از آن هست؟ خير هنوز سر اينكه معاد جسماني است يا روحاني در همين سايت«گفتگوي ديني» دعواست. واقعا ما نمي دانيم با وجود اين همه تضارب نظر بايد جهان را از پشت كدام عينك ببينيم؟ انسانهاي امروزي نه تنها از ديدن معجزه محرومند بلكه از ديدن خود پيامبران و امامان نيز محرومند. و همچنين محرومند از يافتن پاسخ هاي خدشه ناپذير. چرا؟

سلام
ظاهرا نظر پرسشگر به بحث اتمام حجت از سوی خدا بر می گردد که آیا برای ما اتمام حجت شده یا نه و ما عرض کردیم شده
هم به دلیل معجزه تدوینی قرآن کریم
و هم به دلیل معجزه تکوینی عالم طبیعت
اما ایمان نیاوردن و اختلاف دیگر به اینسوی قضیه مربوط است چه اینکه کسی مصونیت از آنرا ضمانت نکرده همچنانکه در واکنش به مغعجزات انبیاء کسی مصون نبوده است
والله الموفق

جویا;290219 نوشت:
آيا مردم عادي حق ندارند براي اطمينان پيدا كردن به غيب معجزه اي همانند آنچه براي بعضي نشان داده شد، برايشان نشان داده شود؟ و حال که نشان داده نشده است آیا آنها برای عدم اطمینان قلبی به غیب و عدم یقین معذور نیستند؟

با سلام
سوال عجیبی کردید.
گویا ازامدادهای غیبی در جنگ هشت ساله و کرامات امامان معصوم و از توسل انسانهای حاجتمند و شفای بیمارانشون اطلاعی ندارید.
طوفان شن طبس رو چی؟ نشنیدید؟
اینها معجزه نیستن ؟

معلق;308422 نوشت:

انسانهاي امروزي نه تنها از ديدن معجزه محرومند بلكه از ديدن خود پيامبران و امامان نيز محرومند.



در مورد انسانهای امروزی لازمه یه مقایسه ای با پیشینیان بفرمایید.

سطح دانش انسانهای امروزی اینقدر بالا هست که بتوانند وجود خالق یکتا و نیاز به پیامبر و امام و معجزه و کرامات را برای گذشتگان درک کنند

بعنوان مثال زمانی بود که اگر پیامبری به قومش وعده عذاب میداد و میگفت همه اعمال شما یک روزی پیش روتون مجسم میشه و بهش رسیدگی میشه میخندیدند و میگفتن
اووووووه اینهمه آدم تو این دنیا میاد و میره و اینهمه کار بد انجام میدن چطور خدا میتونه به تک تک این اعمال ریز و درشت رسیدگی کنه و بگه مثلا فلانی در فلان قرن در فلان ساعت و فلان دقیقه و ثانیه مرتکب این عمل شد....؟؟؟!!!!

اما ما امروزه به خوبی میدونیم که چیزی بنام دوربین فیلمبرداری

وجود داره که با واسطه انسان مخلوق خداست . (ویخلق مالاتعلمون)

وقتی خداوند به انسانها چنین توانی رو داده خودش نمیتونه بالاتر از اونو در مرحله عمل بیاره؟
یا محاسبات پیچیده ای رو که انسانها با کامپیوتر انجام میدن و همه خبر داریم ثبت تاریخش که دیگه یه چیز پیش پا افتاده هست...

چه نیازی برای معجزه میبینید؟

آیا اینها نشانه های خدا نیست که قدرت خداوند رو به نمایش گذاشته؟؟؟؟؟

پیامبران و امامان و معجزات و کرامات و آیات و نشانه های جهان هستی همه و همه برای دلهای خاضع و تسلیم شده تاثیر گذارند
وگرنه کسی که نخواد سر تعظیم فرود بیاره و تسلیم بشه اگر خود خدا هم بیاد تسلیم نمیشه

چنانچه اقوام پیشین هم با وجود اینهمه معجزات ایمان نمیاوردند و درخواستهای نامعقول میکردند

وقالوا ارنی الله جهره.... قوم یهود از حضرت موسی خواستند که خدا را آشکارا نشانشان دهد

هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ


آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پاره ‏اى از نشانه‏ هاى پروردگارت بيايد؟

[اما] روزى كه پاره‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارت [پديد] آيد، كسى كه قبلًا ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمى‏بخشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم‏] منتظريم.»




وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إِلاَّ أَن يَشَاء اللّهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ


و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‏فرستاديم و [اگر] مردگان با آنان به سخن مى‏آمدند، و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى‏آورديم، باز هم ايمان نمى‏آوردند- جز اينكه خدا بخواهد- (یعنی باید زمینه رستگاری داشته باشن) ولى بيشترشان نادانى مى‏كنند.

معلق;308422 نوشت:

و همچنين محرومند از يافتن پاسخ هاي خدشه ناپذير. چرا؟


همه پاسخهای مورد نیاز انسانها در قرآن کریم موجود هست منتهی گروهی از مفسرین قرآن رو تکه تکه کردند و بعضی از آیات رو نادیده میگرند که مانند دیگران مورد عتاب خداوندند

(الذین جعلوالقرآن عضین فوربک لنسئلنهم اجمعین عما کانوا یعملون)

اما لازمه به مفسرین مورد اعتماد مراجعه بشه مفسرینی که تفسیر قرآن به قرآن دارند مثل علامه طباطبایی

و همچنین از روایات صحیح در تفاسیرشون استفاده میکنند.

روایات رو با آیات قرآن مورد تطابق قرار میدهند.

اینگونه برای کسی جای هیچ شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند..

سلام به همه دوستان
سوال جناب جویا واقعا لذت بخشه.
دوستان و کارشناس محترم هم پاسخ هایی دادند , بد هم نبود , اما این پاسخ ها جوری که دل انسان رو آروم کنه هم نبود.
همین الآن با این همه پیشرفت در امریکا و دیگر نقاط جهان باز مردم وقتی شعبده بازی کریس آنجل رو میبینند چقدر هیجان زده میشوند و بعضی ها می گویند این قدرت های ماورایی داره و یه عده به سجده می افتند واسش و غیره...
پس در همین عصر و زمان ما هم مشخص میشه که معجزه هایی مثل جناب موسی ع بسیار تاثیر گذار می بود اگر الان بود.
___________
من بی انصاف نیستم
خدا می دونه اطراف ما پر از معجزه هست. ببینید خود ما معجزه هستیم. حرکت های ما و حیوانات معجزه هستند. زمین و آسمان و آب و دریا و اتیش و میوه و غیره...معجزه هستند.
اما نکته اینجاست که این ها از بس تکراری هست و جلوی چشممون عادی شده برامون ( که بی انصافی هست یه جورایی اما شاید طبیعی باشه).

فرض کنید همه کس مثل جناب موسی دقیقا عصا مار کنند. این بعد از مدتی دیگه عادی و راحت میشه و دیگه چیزه عجیبی نیست و اثرش رو از دست میده.

مرادم اینه که منکرش نیستیم که الان با این همه علم و دانش میشه انسان خیالش راحت بشه از خدا , اما اینکه گوشت 4 پرنده زنده رو بکشی و بکوبی و مخلوط کنی و بذاری رو کوهای مختلف صدا بزنی و بعد بچسبند به هم و زنده بشند , در حال حاضر یک نو آوری هست و تاثیرش فوق العاده هست توی ذهن انسان.

من تقاضا دارم دوستان و کارشناس عزیز پاسخ های بسیار دلگرم کننده ای بدهند.

بحث خوبیه لذت بخش...

موفق باشید

baghiatosalam;308974 نوشت:
سلام به همه دوستان
سوال جناب جویا واقعا لذت بخشه.
دوستان و کارشناس محترم هم پاسخ هایی دادند , بد هم نبود , اما این پاسخ ها جوری که دل انسان رو آروم کنه هم نبود.
همین الآن با این همه پیشرفت در امریکا و دیگر نقاط جهان باز مردم وقتی شعبده بازی کریس آنجل رو میبینند چقدر هیجان زده میشوند و بعضی ها می گویند این قدرت های ماورایی داره و یه عده به سجده می افتند واسش و غیره...
پس در همین عصر و زمان ما هم مشخص میشه که معجزه هایی مثل جناب موسی ع بسیار تاثیر گذار می بود اگر الان بود.
___________
من بی انصاف نیستم
خدا می دونه اطراف ما پر از معجزه هست. ببینید خود ما معجزه هستیم. حرکت های ما و حیوانات معجزه هستند. زمین و آسمان و آب و دریا و اتیش و میوه و غیره...معجزه هستند.
اما نکته اینجاست که این ها از بس تکراری هست و جلوی چشممون عادی شده برامون ( که بی انصافی هست یه جورایی اما شاید طبیعی باشه).

فرض کنید همه کس مثل جناب موسی دقیقا عصا مار کنند. این بعد از مدتی دیگه عادی و راحت میشه و دیگه چیزه عجیبی نیست و اثرش رو از دست میده.

مرادم اینه که منکرش نیستیم که الان با این همه علم و دانش میشه انسان خیالش راحت بشه از خدا , اما اینکه گوشت 4 پرنده زنده رو بکشی و بکوبی و مخلوط کنی و بذاری رو کوهای مختلف صدا بزنی و بعد بچسبند به هم و زنده بشند , در حال حاضر یک نو آوری هست و تاثیرش فوق العاده هست توی ذهن انسان.

من تقاضا دارم دوستان و کارشناس عزیز پاسخ های بسیار دلگرم کننده ای بدهند.

بحث خوبیه لذت بخش...

موفق باشید



با سلام و تشکر

آقای بقیه السلام پاسخ شما و جناب جویا و آقای معلق رو در پست 14 دادم

اینها اگر از قبل ایمان نیاورده باشن این معجزات به حالشون سودی نداره



هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيهُمُ الْمَلآئِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لاَ يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ


آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پاره ‏اى از نشانه‏ هاى پروردگارت بيايد؟

[اما] روزى كه پاره‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارت [پديد] آيد، كسى كه قبلًا ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمى ‏بخشد. بگو: «منتظر باشيد كه ما [هم‏] منتظريم.»



درنتیجه

خداوند بر اکثریت بندگانش

به طرق مختلف حجت را تمام کرده

میماند

مستضعفینی که در جهلشان مقصر نیستند و معمولا بخاطر سلطه حکومت استکبار در جهل ماندند که خداوند راه خلاصی از تبعات این جهل رو براشون باز گذاشته

پس

در حقیقت معجزه خواستن تنها بهانه ای هست برای این گروه نادان و کوته فکر تا به خیال خود خداوند و پیامبرش را به عجز درآورند و غرض دیگری ندارند...

اولئک لم یکونوا معجزین فی الارض ...

بله نظر شما نظر خوبیه که اگر پیامبران بودند و معجزه میکردند عده بیشتری ایمان میاوردند

اما اگر امروزه موسایی نیست که عصا رو به اژدها تبدیل کنه یا ابراهیم خلیلی نیست که زنده شدن پرندگان رو امتحان کنه دلیلش همین مستکبرینی هستند که از پیامبران معجزه میخواستند و وقتی شکست میخوردند دست به قتل انبیاء الهی میزدند و یک شبه 40 پیامبر میکشتند ...

و توجه کنید که چرا امام زمان (عج) ما غایب هستند؟

شمشیرهای کین سالیان سال هست که
برای ریختن خون آن امام غریب آخته شده

rahavard;308994 نوشت:

1-اینها اگر از قبل ایمان نیاورده باشن این معجزات به حالشون سودی نداره.

2-در حقیقت معجزه خواستن تنها بهانه ای هست برای این گروه نادان و کوته فکر تا به خیال خود خداوند و پیامبرش را به عجز درآورند و غرض دیگری ندارند...

3-اما اگر امروزه موسایی نیست که عصا رو به اژدها تبدیل کنه یا ابراهیم خلیلی نیست که زنده شدن پرندگان رو امتحان کنه دلیلش همین مستکبرینی هستند که از پیامبران معجزه میخواستند و وقتی شکست میخوردند دست به قتل انبیاء الهی میزدند و یک شبه 40 پیامبر میکشتند ..


سلام به شما

مورد 1 :

خوب ما کار نداریم مردم مسخره کنند یا ایمان نیارند , ما ایمان آوردیم می خواهیم به یقین برسیم یا دلمون مطمئن بشه و به ایمانمون افزوده بشه.
خیلی ها الان ایمان دارن اما دلشون مطمئن نیست.

مورد 2 :

شاید اونا اینطوری باشند ولی ما واقعا اینطوری نیستیم. یا حداقل بعضی ها هستند اینطوری نیستند.

مورد 3 :

دلیل نمیشه.
این همه بنی اسرائیل پیامبران رو کشتند , اما بعد عیسی آمد. و بعد حضرت محمد ص .
مستکبران همیشه بودند و اصلا پیامبران هم واسه هدایت مردم و هم واسه هدایت مستکبران میاند دیگه.
حالا تکلیف من چیه که اگر خداوند پیامبر بفرسته اوباما اون رو میکشه.

و در آخر :

[="red"]بحث این هست که :
1- جناب ابراهیم ع برای مطمئن شدن قلبشون این درخواست رو کردند و به یقین رسیدند.
2- جناب موسی ع فرمود خدایا خودت رو به من نشون بده و بعد خداوند به کوه تجلی کرد و بیهوش شد موسی ع . ( حالا یا تنها یا با دیگران).
3- حواریون و غذای آسمانی.
4- مردم زمانشون هم که معجزه کم ندیدند.[/]

ما آخرالزمانی ها انسان های بیچاره ای هستیم ...
محروم , بدون امام و پیامبر... بدون یک معجزه ی دلگرم کننده واسه همه.
سوالاتی که باقی مونده و جواب درستی هم علما ندارند.
احادیث و روایت هایی که باید کلی وقت بذارند تا آخرش بگند این حدیث مثلا خیلی معتبر هست.
این همه فرقه تو اسلام...

کلی کتاب نوشتند که اصلا در تاریخ عیسی ای وجود نداشته و کلی چیزا راجعبه پیامبر و غیره...

بلاخره بد وضعیتی هست.
اگر بد وضعیتی نبود ما این همه دعا واسه فرج نمیکردیم.
وضعیت خیلی بدتر از حد بدتره.

[="red"]بحث منحرف نشه فقط به همون قسمت های قرمز پاسخ بفرمایید. منطقی.
[/]

موفق باشید

سلام دوستان
من از انچه مطمئن هستم بد است پرهیز ندارم و به انچه مطمئن هستم خوب است نمی پردازم و از خدا معجزه میخواهم تا دلم مطمئن شود
معجزه برای امثال شیخ حسنعلی نخودکی (ر ه) و امثال انها بارها و بارها اتفاق افتاده و می افتد
ابراهیم خلیل ابراهیم بود و خود را تا انجا رسانده بود
من کجایم که درخواستی مانند ابراهیم داشته باشم

[=Arial Black]با سلامممم
واقعا بحث جالبی هست و منم با دوستان موافقم که تا الان جواب قانع کننده ای داده نشده

نقل قول:
در حقیقت معجزه خواستن تنها بهانه ای هست برای این گروه نادان و کوته فکر تا به خیال خود خداوند و پیامبرش را به عجز درآورند و غرض دیگری ندارند...
[=arial]
این پاسخ شما قابل قبول نیست چون همانطور که دوستان اشاره کردند افرادی که درخواست معجزه داشتند برای اطمینان قلبی بوده و بزرگانی همچون ابراهیم پیامبر و حواریون از این دسته نیستند
بعدش هم صحبت سر این نیست که پیامبر یا امامی بیاید و صبح تا شب معجزه کند تا مردم بیشتری بهش ایمان بیارند
بلکه بحث اینجاست که مثلا افرادی مثل من که ادعای مسلمانی و هدایت شدن داریم میتونیم برای قوت قلب توی همچین برهه ی پر شبهه ای درخواست معجزه کنیم؟؟بعدشم مگه ما چی میخوایم؟مثلا من به شخصه اگر امام زمانم رو ببینم این برام معجزه است

پیغمبر خدا در جمع صحابه شان فرمودند:خوشا به حالتان که من را دیدید و ایمان آوردید و بعد هفت بار فرمودند خوشا به حال مردم آخرالزمان چرا که در آخرالزمان افرادی هستند که فقط از روی دیدن چند خط (قرآن) به ما ایمان میآورند. (این هم حدیثی برای قوت قلب دوستان:Cheshmak::ok:)

baghiatosalam;309003 نوشت:
سلام به شما

مورد 1 :

خوب ما کار نداریم مردم مسخره کنند یا ایمان نیارند , ما ایمان آوردیم می خواهیم به یقین برسیم یا دلمون مطمئن بشه و به ایمانمون افزوده بشه.
خیلی ها الان ایمان دارن اما دلشون مطمئن نیست.

مورد 2 :

شاید اونا اینطوری باشند ولی ما واقعا اینطوری نیستیم. یا حداقل بعضی ها هستند اینطوری نیستند.

مورد 3 :

دلیل نمیشه.
این همه بنی اسرائیل پیامبران رو کشتند , اما بعد عیسی آمد. و بعد حضرت محمد ص .
مستکبران همیشه بودند و اصلا پیامبران هم واسه هدایت مردم و هم واسه هدایت مستکبران میاند دیگه.
حالا تکلیف من چیه که اگر خداوند پیامبر بفرسته اوباما اون رو میکشه.

و در آخر :

بحث این هست که :
1- جناب ابراهیم ع برای مطمئن شدن قلبشون این درخواست رو کردند و به یقین رسیدند.
2- جناب موسی ع فرمود خدایا خودت رو به من نشون بده و بعد خداوند به کوه تجلی کرد و بیهوش شد موسی ع . ( حالا یا تنها یا با دیگران).
3- حواریون و غذای آسمانی.
4- مردم زمانشون هم که معجزه کم ندیدند.

ما آخرالزمانی ها انسان های بیچاره ای هستیم ...
محروم , بدون امام و پیامبر... بدون یک معجزه ی دلگرم کننده واسه همه.
سوالاتی که باقی مونده و جواب درستی هم علما ندارند.
احادیث و روایت هایی که باید کلی وقت بذارند تا آخرش بگند این حدیث مثلا خیلی معتبر هست.
این همه فرقه تو اسلام...

کلی کتاب نوشتند که اصلا در تاریخ عیسی ای وجود نداشته و کلی چیزا راجعبه پیامبر و غیره...

بلاخره بد وضعیتی هست.
اگر بد وضعیتی نبود ما این همه دعا واسه فرج نمیکردیم.
وضعیت خیلی بدتر از حد بدتره.

بحث منحرف نشه فقط به همون قسمت های قرمز پاسخ بفرمایید. منطقی.

موفق باشید

گل گیسو;309054 نوشت:
با سلامممم
واقعا بحث جالبی هست و منم با دوستان موافقم که تا الان جواب قانع کننده ای داده نشده

این پاسخ شما قابل قبول نیست چون همانطور که دوستان اشاره کردند افرادی که درخواست معجزه داشتند برای اطمینان قلبی بوده و بزرگانی همچون ابراهیم پیامبر و حواریون از این دسته نیستند
بعدش هم صحبت سر این نیست که پیامبر یا امامی بیاید و صبح تا شب معجزه کند تا مردم بیشتری بهش ایمان بیارند
بلکه بحث اینجاست که مثلا افرادی مثل من که ادعای مسلمانی و هدایت شدن داریم میتونیم برای قوت قلب توی همچین برهه ی پر شبهه ای درخواست معجزه کنیم؟؟بعدشم مگه ما چی میخوایم؟مثلا من به شخصه اگر امام زمانم رو ببینم این برام معجزه است

پیغمبر خدا در جمع صحابه شان فرمودند:خوشا به حالتان که من را دیدید و ایمان آوردید و بعد هفت بار فرمودند خوشا به حال مردم آخرالزمان چرا که در آخرالزمان افرادی هستند که فقط از روی دیدن چند خط (قرآن) به ما ایمان میآورند. (این هم حدیثی برای قوت قلب دوستان:cheshmak::ok:)


سلام علیکم

اینگونه طرح اشکال کردنها بیانگر اینه که از اینهمه پاسخهای داده شده فقط قسمتهایی رو که باب میلتون هست رو خواندید

سوال این تاپیک اینه که

"آیا مردم عادی حق ندارند معجزه بخوان"

این سوال از پایه و اساس غلطه
چون دو حالت داره یا منظور شما اینه که انسانهای عادی مانند انبیاء و اولیای الهی بدست خودشون معجزه کنند که چنین چیزی امکان نداره

بلاتشبیه مثل اینه که توقع داشته باشید یک کودک دبستانی استاد دانشگاه بشه.

یا منظورتون اینه که بعد از پیغمبران از سوی خداوند هیچ معجزه ای نیامده که این هم غلطه و قبلا پاسخش داده شد...

rahavard;309076 نوشت:

سوال این تاپیک اینه که

"آیا مردم عادی حق ندارند معجزه بخوان"
این سوال از پایه و اساس غلطه چون دو حالت داره یا منظور شما اینه که انسانهای عادی مانند انبیاء و اولیای الهی بدست خودشون معجزه کنند که چنین چیزی امکان نداره

بلاتشبیه مثل اینه که توقع داشته باشید یک کودک دبستانی استاد دانشگاه بشه.

سلام به شما

پس یعنی اگر استاد دانشگاه بشیم مشکل بر طرف میشه و میتونیم مثل پیامبران معجزه کنیم ؟

rahavard;309076 نوشت:

یا منظورتون اینه که بعد از پیغمبران از سوی خداوند هیچ معجزه ای نیامده که این هم غلطه و قبلا پاسخش داده شد...

هر پیامبری برای اثبات نبوت معجزه داشته قبول. اما بعدش چی ؟
مثلا :
حد فاصل حضرت مسیح تا حضرت محمد ص انسان هایی بودند که معجزه ندیدند حدود 600 سال. یا حداقل دیدند و پیامبری بوده و من خبر ندارم. و اگر سندی روایتی چیزی هست بگید.
که قطعا نیست و رسول بعدی نبی مکرم اسلام بودند.

علاوه بر اون ما هم معجزه ای به آن معنا که مقصود ماست ندیدیم.
( هرچند که ارزش قران پایین نمیاد با این حرف.... همون طور که درخواست موسی ع و ابراهیم ع ارزش خداوند را پایین نیاورد - با خداوند صحبت می کردند با ملائکه عصا دید مار شد و غیره...)
و در کل شما پاسخ این سوال را بفرمایید :
1-می شود ما مثل حضرت ابراهیم ع و عیسی ع و حواریون و مریم س و غیره...
این درخواست ها را از خداوند داشته باشیم و خداوند برایمان انجام دهد ؟
2- آیا .... یادم رفت دقیق سوال دوم را.... یادم آمد می نویسم فعلا همون سوال 1 را پاسخ بفرمایید.

تشکر

سلام

بلاخره کسی هست به این سوالات ما پاسخ بده :
[="red"]ضمنا پاسخ " نمی دانیم " یا " بر ما پوشیده است " نیز پاسخ محسوب می شود.
[/]سوالات :

1-می شود ما مثل حضرت ابراهیم ع و عیسی ع و حواریون و مریم س و غیره...درخواست هایی که ایشان کردند را بکنیم و خداوند انجام دهد ؟ + یا مثلا مائده ی آسمانی برایمان بیاید ؟
2- چرا مردمان بین زمان رفتن حضرت مسیح ع تا نبوت حضرت محمد ص نباید هیچ معجزه ای ببینند ؟
3- چرا اساسا ما نباید معجزه ای ببینیم ؟
بله قران معجزه و بی نظیر هست اما انصاف باید به خرج داد که قران سخت معجزه ای است. و من دنبال دلیلش هستم و حکمتش.
اینکه میگم سخت یعنی اینکه راحت نیست.
یعنی چی ؟
یعنی اینکه معجزه ی راحت اینه که مثلا :
1-خدایا اگر الان کوه متلاشی شد بعد هرچی تو گفتی قبول.
2- اگر الان این شاخه ای که من از درخت کندم تبدیل به مار شد هرچی تو گفتی قبول.
3- اگر این آتیش الان سرد شد هرچی تو گفتی .
4- اگر این مرده زنده شد و این کور مادرزاد که دکترا جوابش کردند بینا شد قبول.

اینا یعنی معجزه ی راحت .

حکمتش چیه که ما از همچین چیزی محروم هستیم.

دلایل خوب بفرمایید.
( اگر چه من جواب بعضی از این سوالات را می دانم اما بهتره بیشتر بدانم)
با تشکر

متكلمين باتفاق مى‏گويند، معجزه دليل قطعى بر صدق ادّعا كننده نبوّت و ارتباط او با خالق است. و اين امرى است عقلاً ممكن و خارق‏العاده كه خداوند به هر يك از پيامبرانش كه بخواهد مى‏دهد تا با آن صدق و صحّت رسالت خويش را به ثبوت برسانند و مردم مانند آن رانمى‏توانند بياورند، (الهيات، جعفر سبحانى، ج 3، ص 67).
بنابراين معجزه در اثبات صدق ادعاى نبوّت لازم است. و اينكه چرا انسان معاصر از معجزه محروم است در حالى كه براى رفع ترديد و شك در عصر حاضر معجزه از براهين عقلى كارسازتر است ، آنچه به نظر مى‏آيد این است که انسان معاصر بلكه انسان بعد از عصر رسالت از معجزه محروم نيست؛ بلكه دو معجزه براى هميشه بعد از رسالت موجود است:
الف. قرآن کریم : معجزه‏اى كه براى هميشه مطرح است ، قرآن كريم مى‏باشد، و اين كتاب براى اثبات حقانيت و اعجاز خود، معاندين و شكاكان را به تحدّى و مبارزه دعوت كرده است. و ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءكم من دون الله ان كنتم صادقين، (سوره بقره / 23).
و اين دعوت و نداى قرآن بگوش همه رسيده است. هر روز اين آيات را مسلمانان و محققين و دين‏شناسان تكرار مى‏كنند ولى هنوز هيچ عرب و عجمى نتوانسته است در مقابل اين دعوت در مقام جواب برآيد.
و اضافه بر آن خود قرآن كريم مى‏گويد، قرآن تا قيامت معجزه است و هيچ بشرى نخواهد توانست با آن مقابله كند. قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا، (سوره الاسراء / 88).
ب. مباهله، و از جمله معجزه‏هاى هميشگى مباهله است. و مباهله اختصاص به نبى اكرم(ص) ندارد، بلكه معجزه هميشگى براى اثبات حقانيت اسلام است. و انسان‏هاى كامل و صاحب نفس طيّبه و اهل ورع و يقين نيز در عصر حاضر مى‏توانند براى اثبات حقانيت اسلام و بحق بودن عقايد دين با دشمنان دين مباهله كنند.
علامه طباطبايى مى‏گويد: مباهله براى هميشه براى مسلمانان معجزه است و با آن بر صحت عقايد خودشان احتجاج مى‏كنند و هر كس در مورد محتوا كلام الهى (قرآن) و رسالت پيامبر(ص) بخواهد مباهله كند ما استعداد بر مباهله را داريم، (الهيات،سبحانى، ج 3، ص 5 ـ 1). بنابراين معجزه هميشگى بر روى نسل حاضر باز است و اضافه بر آن كراماتى كه از اولياء الله و ائمه طاهرين(ع) ظاهر شده و مى‏شود براى آرامش و اطمينان قلب در حقانيت اسلام و دين و پيامبر و ائمه(ع) كافىاست.

سلام
من برای اطمینان قلب دوستان یه پیشنهاد دارم ازتون خواهش میکنم مقاله هایی که در مورد اعجاز ریاضی قران هست رو مطالعه فرمایید
باور کنید که به معنی معجزه پی میبرید و میفهمید که قرانی که پیش روی ماست از اعجازی مثل تبدیل عصا به مار هم برتر است چون اگر معجزه ای مانند تبدیل عصای حضرت موسی رخ میداد در دوره ای که هستیم با پیشرفت علم میتوان تبدیل شدن عصا به مار را امری علمی تلقی کرد و ممکن است عده ای بگویند که یک اختراع جدید است همان طور که اختراع سینما برای همه عجیب و دور از باور بود اما توجیه علمی داشت پس یک معجزه شهودی نمیتواند در دنیای امروزی پاسخگو باشد
به علاوه جادوگرانی نیز در این زمان هستند (مانند همان جادوگر آمریکایی که در پست های قبلی نام برده شد)اگر معجزه ای مانند این رخ میداد شاید عده ای با جادو ان را توجیه میکردند
اما شما رابطه ریاضی قران را ببینید وخودتون قضاوت کنید که آیا میشود بشر سوره ای مانند ان بیاورد؟(عجز انسان از خلق چنین نظمی کاملا عاجز است و شما این را میتوانید به عنوان معجزه ای برای اطمینان قلبی خود در نظر بگیرید)
من تنها یک مورد اشاره میکنم :
کلید معجزه ی جاودانی حضرت محمد (ص)در متن اولین آیه ی قران بسم الله الرحمن الرحیم قرار دارد به این ترتیب به مطالعه کننده ی قران در اولین گام بررسی مدرک غیر قابل مناقشه ای ارائه میشود مبنی بر اینکه قران به راستی کلام خداوند است
وقتی حروفی که اولین ایه ی قرآن را تشکیل میدهد میشماریم میبینیم که 19حرف است که البته یک واقعیت عینی است نیز معلوم شده که هر یک از کلمات ای آیه در تمام قرآن به صورت مضربی از عدد 19 آمده است کلمه ی اول "اسم"در سرتا سر قران دقیقا 19 بار پیدا میشود کلمه دوم "الله"2698بار که عبارت است از 19 ضربدر 142کلمه سوم "الرحمن"57 بار یا 19 ضربدر3 و کلمه چهارم "الرحیم "19 ضربدر 6 که میشود 114مرتبههمچنین باید توجه کرد که قرآن شامل 114 یعنی 19 ضربدر6 سوره است

کلمه :شهر"به معنای ماه 12 بار تکرار شده !!!جالب نیست دقیقا به اندازه ی ماه های سال!!!!
باوجود اینکه معنی را رسانده است و از لحاظ لفظی زیبایی و موزونی کلمات حفظ شده است و ....با این حال تا این حد بین اجزای آن ارتباط وجود دارد
اینکه نقل کردم تنهابخشی کوچک از کتاب اعجاز قرآن در عصر کامپیوتر است

به علاوه همانطور که گفته شد در زنگی ما معجزه های زیادی رخ میدهد که فقط ما انها را متوجه نمیشویم...چه بسیار افرادی که از دستگیری های امام زمان(عج)بهره مند شده اند و خود خبر ندارند و ایشان را نشناخته اند

همچنین امداد های غیبی زمان جنگ که واقعا حیرت اور است (مخصوصا جریان بچه به دنباوردن همسر شهید برونسی)از جمله معجزاتی است که در عصر حاضر بر ما وجود دارد کافی است کمی دقیق شویم
باتشکرالتماس دعا

به نظر من معجزه ای فراتر از تبدیل عصا و... وجود داره فقط ما غافلیم...

دوست گرامی بقیه السلام(درست نوشتم!)
مدام سوالات جدید مطرح می کنید ونتیجه گیری نمی کنید که پاسخ سوالات قبلی را قبول کردید یا نه.
2.چرا شما برای مردمان بین زمان دو پیامبر غصه می خورید؟ اصلا چه فایده ای دارد که جواب آن را بدانید یا ندانید؟؟
ما 124 هزار پیامبر داریم که تنها 5 نفر آنها داری شریعت جدید بودند و مابقی آنها که از اکثراً آنها نامی و تاریخی وجود ندارد برای تبلیغ و گسترش آیین و شریعت این 5 پیامبر الوالعزم بودند بنابراین مابین حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) پیامبرانی وجود داشتند و احتمالا معجزاتی داشتند که کمتر تاریخی وجود دارد.

قرآن کریم معجزات بسیاری برای پیامبران نسبت می دهد٬ برای نمونه حضرت موسی دارای نه معجزه۱ و حضرت عیسی نیز دارای معجزات فراوانی بوده است که قرآن از برخی از آنها یاد می کند.۲ و اما نوع معجزه با چه معیاری تعیین می گردد؟ از نظر قران معجزات انبیا بر دو قسم است:۱ـ معجزات ابتدایی ۲ـ معجزات اقتراحی و هر نوع ویژگیها و شرایطی دارد که ذکر خواهد شد. ۱. معجزات ابتدایی
معجزات ابتدایی با خواست و اراده ی الهی تعیین می شود و پیشنهاد مردم یا پیامبر در تعیین نوع ان تأثیر ندارد. همانند عصای موسی٬ زنده ساختن مردگان توسط حضرت عیسی و عرضه قرآن کریم از سوی رسول خدا(ص). بیشتر معجزات ارائه شده از سوی پیامبران از این قبیل بوده است. این گونه معجزات با وضعیت فرهنگی و اجتماعی پیامبر صاحب معجزه ارتباط و تناسب دارد. چنان که در زمان حضرت موسی(ع) سحر و جادوگری رواج فراوان داشت٬ لذا معجزه ی این پیامبر عصایی بود که اژدایی بزرگ تبدیل می شد. در زمان حضرت عیسی(ع) امور طبی و درمانی در یونان و روم پیشرفت قابل توجهی کرده بود٬ اما معجزه حضرت عیسی(ع) ـ یعنی زنده کردن مردگان و شفای بیماران لاعلاج ـ ماهیتی به مراتب برتر از کارهای درمانی متداول داشت. در زمان رسول خدا(ص) نیز زبان عرب در نهایت فصاحت و بلاغت خود بود. در اینجا قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر اسلام (ص) نازل گردید و سخنوران و خطیبان عرب را در آوردن کتابی مانند آن به مسابقه طلبید و عجز همگان را در این مسیر به اثبات رساند.۳
۲. معجزات اقتراحی
معجزات اقتراحی یا معجزات پیشنهادی٬ با پیشنهاد مردم و در پی دعا و درخواست پیامبر و موافقت الهی٬ برای آنان عرضه می شود. نزول مائده (طعام) آسمانی در زمان حضرت عیسی۴ و شتر حضرت سالح در زمان این پیامبر۵ ٬ از این گونه معجزات است که هر دو در پی درخواست مردم و پزیرش الهی عرضه گردیدند. در زمان رسول خدا(ص) نیز مشرکان عرب مسائلی چند را به عنوان معجزاتی اقتراحی از پیامبر (ص) طلب کردند که مورد قبول خداوند قرار نگرفت.۶ چنان که پیش از آن هم٬ عده ای در زمان موسی(ع)٬ ایمان اوردن خود را مشروط به رؤیت خداوند کردند که البته با نزول صاعقه آسمانی مواجه شدند.۷
می توان گفت سنت الهی٬ بر ارائه معجزات ابتدایی ازسوی پیامبران است و درخواست معجزات اقتراحی بیشتر با پاسخ منفی از سوی خدا و رسول موجه بوده است. این امر چند دلیل دارد:
اول ـ از نظر قرآن مردم مجازند برای پی بردن به حقانیت یک پیامبر از او معجزه ای طلب کنند٬ اما در تعیین نوع معجزه و محدود کردن پیامبر به آموردن حقی برای مردم وجود ندارد به وپژه که آحاد مردم در تعیین نوع معجزه با هم وحدت نظر ندارند و هر کدام پیشنهادی ارائه خواهند نمود.
دوم ـ بسیاری از منکران پیامبران که معجزاتی را از آنان طلب می کردند٬ حقیقت جو نبودند بلکه بیشتر در مقام بهانه جویی٬ مانع تراشی و حتی پیشنهاد نوعی معامله٬ درخواستهایی تسلیم پیامبران می کردند٬ چنان که مشرکان قریش به رسول خدا گفتند:« ما به تو ایمان نخواهیم آورد٬ مگر آنکه چشمه سارهایی از دل زمین برای ما بشکافی٬ یا بوستانی از خرما و انگور برایت پدید آید و تو نهرها را در خلال بیشه هایش خروشان سازی٬ یا سنگهای اسمانی را ـ آن سان که می گویی بر سرکافران فرو افتاده است ـ بر سر ما فرواندازی یا خداوند و فرشتگان را بیاوری که گفتار تو را تأیید نمایند٬ یا خانه ای پر نقش و نگار ( از طلا) برایت پدید آید یا به آسمان بالا روی و حتی آسمان رفتنت را باور نمی کنیم٬ مگر آنکه نامه ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم. بگو منزه است پروردگار من (از این سخنان بی ارزش) مگر من جز بشری هستم فرستاده خدا؟»۸
سوم ـ تکذیب معجزات پیشنهادی٬ بدون شک نزول عذاب آسمانی را به دنبال داشته است و این خود دلیل دیگری برای مخالفت الهی با این گونه پیشنهادات از سوی مردم بوده است. زیرا تکذیب معجزه ای که نوع آن را مردم تعیین نمایند٬ به مراتب گرانتر از تکذیب معجزه ای است که از سوی خدا تعییت شده است. از یان رو خدای تعالی به حضرت عیسی فرمود:« من طعام آسمانی (که مورد درخواست یاران عیسی بود) برای شما نازل می کنم٬ اما هرکس بعد از آن کافر شود٬ او را عذابی خواهم کرد که احدی از جهانیان را چنین عذابی نکرده باشم.» ۹
۱.سوره بنی اسرائیل٬ آیه ۱۰۱
۲. سوره آل عمران٬ آیه ۴۹ ـ سوره مائده٬ آیه ۱۱۰
۳. البیان٬ ص ۳۷ و ۳۸
۴.سوره مائده٬ آیه ۱۱۵
۵.سوره قمر٬ آسه ۲۷
۶.سوره بنی اسرائیل٬ آیات ۹۰ تا ۹۳
۷.سوره بقره آیه ۵۵
۸.سوره بنی اسرائیل٬ آیات ۹۰ تا ۹۳
۹. سوره مائده آیه ۱۱5

http://di.blogfa.com/post-15.aspx

به نظر من الان محجزه وجود داره خیلی از افراد هستن که از خدا چیزایی میخوان و خداوند اونو بشون نشون میده
خیلی وقتا مثلا در زلزله ای افرادی به طور حیرت آوری زنده میمونن
یاهمین بیماری های لاعلاج
یا یکی از مجزات خدا که همیشه هست اطمینان قلبیه وقتی اسمشو میاریم یک احساس امنیت و آسایش میکنیم
ما در سرزمین یا بهتر ملک خدا زندگی میکنیم
خدا همیشه با بنده هاش در ارتباطه و معجزه هاشو نشون میده و انسان رو به طوری به سخره میگیره هنوز چیزی بدست نیورده
یک معجزه دیگه خدا که بهتره بگیم یکی از نشانه های قیامت شکاف در ماه که از زمان پیامبر اتفاق افتاده و این یعنی قیامت نزدیک است
ببخشید اگه زیاد به بحث مربوط نبود

جویا;293339 نوشت:
مگر شما تبلیغ دین نمی کنید؟ مگر نیاز ندارید تا آنچه را که تبلیغش را می کنید باور کنید؟ چرا برای شما معجزه ای نمی آید تا با باور با مردم سخن بگویید؟
سلام.قرآن معجزه ی قرن هاست.اصلا معجزه ی قرآن همین است اگر اینطور نباشه که چرا قرآن معجزه آخرین پیامبر است.معجزه توسط پیامبران صورت میگیرد.قرآن همچنان زنده وپویا است وتا قیامت هم خواهد ماند.علم هایی که الآن دانشمندان دارن تازه به اونها میرسن قرن ها پیش در قرآن ماست.یه نمونه اون دانشمندان میگفتند که آهن کم کم برروی زمین به وجود آمده اما در نتایچ جدیدشان به این نکته رسیده اند آهن به یک باره بر زمین برخورد کرده ویک جرم آسمانی بوده.اما قرنها پیش در قرآن ما این مطلب در سوره ی حدید بیان شده.نکته ی قابل توجه در قرآن این است که هرآنچه که به طور تدزیجی فرود آمده از باب تفعیل استفاده شده مانند آب.اما هرآنچه که به صورت یک باره فرود آمده از باب افعال استفاده شده. مانند آهن .به نظر شما این معجزه نیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

1- معجزه برای ایمان آوردن به پیامبر است، یا برای اطمینان قلبی خود پیامبر از موضوعی دیگر(نه از وجود خدا)آخرین پیامبر باید معجزه جاویدان داشته باشد
معجزه جاویدان باید چطور باشد؟
برای اینک تبلیغ کنیم:
آیا باید دائماً یک شاخه تبدیل به مار شود ؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا دائماً باید کوهی متلاشی شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معجزه دائمی باید چگونه باشد؟
چه چیزی می تواند از یک شخص به صورت دائمی باقی بماند؟
ضمن اینکه توجه داشته باشید، معجزه به نبی تعلق دارد و نه به مبلغ از سوی نبی

2- چه تظمینی هست، معجزه را دوباره سحر ننامید(ننامیم)؟از نظر شما اختلاف کارهای آقای ساحر با معجزه چیست؟
اختلاف ملموس که ما بتونیم اگر معجزه ای اومد بگیم این معجزه بوده و اون کار سحر است.

3- در هر معجزه ای پای یک پیغمبر در میان بوده استابراهیم برای اطمینان از وجود خدا درخواست نکرد
موسی برای اطیمنان از وجود خدا درخواست نکرد
بقیه مردم نیز به وجود نبی اطمینان داشته اند
یعنی درخواست کننده یا خود نبی بوده و بوجود خدا اطمینان داشته
یا نبی نبوده و از کسی خواسته که او به وجود خدا اطمینان داشته است
حالا کیست آن کسی که به وجود خدا اطمینان دارد و خدا برای او آیه ای به منظور اطمینان از موضوع دیگری نیاورده است؟
ضمناً دقت داشته باشید، الان هم نبی ای نیست، تا برای اثبات خودش معجزه بیاورد.
و یا بهتر بگم آخرین نبی، معجزه خودش را آورده و هست.

(جمع بندی جواب)
حواريون عيسي دوستان و شاگردان خاصّ حضرتش بودند که به وي از صميم دل ايمان آورده بودند و آيين او را پس از غيبت مسيح در جهان انتشار دادند و آنها دوازده نفرند و اسامي ايشان به قرار زير است:.

1 . شمعون پطرس؛ 2 . اندرياس برادروي؛ 3 . يعقوب؛ 4 . يوحنا برادروي؛ 5 . فيلسيبوس؛ 6 . برتونما؛ 7 . لوقا؛ 8 . متي که گاه به او لاوي نيز مي گويند؛ 9 . شمعون غيور؛ 10 . ليبوس که گاهي به او يهودا گفته مي شود؛ 11 . يعقوب صغير النيوس؛ 12 . يهوداي اسخريوطي.
تفاوت اینان باهرشخص دیگری در این است که اینان منتشر کنندگان تعلیمات مسیح ع بودند وبرای اطمینان ازسخنی که تبلیغ مینمایند چنین درخواستی نمودند
توجه"گرچه اصل این سوال کلامی است ودرحد بحث تفسیری بدان اشاره شده است.

معجزه یک امر محال نیست، محال یعنی چیزهایی که عقلاً ناشدنی است، پوچ است. حتی کسی که قدرت لایتناهی هم داشته باشد باز امر محال ایجاد نشدنی است، نه اینکه او نمی تواند، خیر بلکه آن امر وجود پذیر نیست. زیرا آن عین نیستی است، عین پوچی است. چیزی که حقیقتش عین نیستی است دیگر نمی تواند هستی یابد.
پس تقاضای معجزه غیر از تقاضای یک امر محال است زیرا معجزه یک امری بر خلاف ناموس جاری طبیعت است ولی در ذات خود امری است ممکن که فقط نیاز به یک قدرت ماوراء طبیعی دارد.

مطلب دیگر اینکه همه پیامبران باید معجزه داشته باشند فقط به عنوان یک آیه و دلیل برای صحت مدعای خود که او از طرف خداست. و همین مقدار کافی است ولی آیا پیغمبران عموماً ملزمند که هر چه مردم تقاضا کردند آنها انجام دهند؟ اگر اینطور باشد می شوند مثل مارگیرها و جادوگرها!!
مردم وقتی میلشان به تماشاگری می کشد می آیند و رو به او کرده می گویند آقا! اگر تو پیغمبری پس فلان کار را که ما می گوییم بکن!!! باز دسته دیگری ... و همینطور .... اینکه مسخره بازی است.
پیامبر آن مقدار معجزه می آورد که ثابت شود او از طرف خداست و همینکه اتمام حجت شد دیگر هزار بار هم مردم تقاضای معجزه بکنند، می گوید اتمام حجت شد. من دیگر ملزم نیستم که معجزه بیاورم.
و به تعبیر دانشمندان پیغمبران ملزم نیستند به اقتراحات (پیشنهادات) مردم عمل کنند. یعنی اینطور نیست که اگر کسی بچه اش در خانه گریه می کرده برای ساکت کردن بچه او را بغل کند و به پیش پیغمبر بیاورد و بگوید ای پیغمبر خدا تو که می توانی معجزه کنی یک خورده معجزه کن این بچه سرش گرم شود!!!
خیر معجزه دلیل است برای اینکه آن آدمی که طالب حقیقت است حقیقت را بفهمد و درک کند که این شخص فرستاده خداست و راستگوست و او موظف به عمل کردن است.

نکته دیگری که اینجا باید گفت این است که پیغمبران معامله گر نیستند، یعنی اینطور نیست که گروهی پیش پیغمبری بیایند و بگویند اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم این مقدار پول به ما بده!!
در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان می دهد کفار نه از روی حقیقت جویی بلکه به خاطر بهانه جویی و سوداگری درخواست معجزه از پیامبر می کردند و پیامبر هم در برابر چنین درخواستهایی که نه معقول بود و نه حقیقت جویانه تسلیم نمی شد و متأسفانه عده ای از مستشرقین و به تبع آنها برخی از نویسندگان اسلامی، همین آیات را دلیل بر معجزه نداشتن پیامبر دانسته اند.

برخی از آیات نشان می دهد درخواست کفار برای معجزه برای رسیدن به حقیقت نبوده عبارت است از: «و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الارض ینبوعا* اؤ تکون لک جنة من نخیل و عنب، فتفجر الانهار خلالها تفجیرا* او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا او تأتی بالله و الملائکة قبیلا* اؤ یکون لک بیت من زخرف او ترقی فی السماء و لن نؤمن لرقیک حتی تنزل علینا کتابا نقرؤه، قل سبحان ربی هل کنت الا بشراً رسولاً» (سوره اسراء: 90 تا 93)
و گفتند ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن که از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری. یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردد. یا آنکه بنا به وعده تو آسمان بر سر ما فرو افتد یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. یا آنکه دارای خانه ای از طلا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو خدا منزه است از آنکه من با فرشتگان او را حاضر سازم آیا من فرد بشری بیشترم که از جانب خدا به رسالت آمده ام؟

موضوع قفل شده است