ایا خدا جهان رو آفریده و به حال خود رها کرده؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا خدا جهان رو آفریده و به حال خود رها کرده؟

خیلی ها میگن خدا این جهان رو افریده و به حال خود رها کرده
همه قوانین رو تنظیم کرده همه چیز رو نظم داده اما کاری به کار اون ندارد
ایا این درست است؟!اگر نه چرا؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان

samansami;288353 نوشت:
خیلی ها میگن خدا این جهان رو افریده و به حال خود رها کرده
همه قوانین رو تنظیم کرده همه چیز رو نظم داده اما کاری به کار اون ندارد
ایا این درست است؟!اگر نه چرا؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان

با سلام خدمت شما

گروهی از متکلمین مانند معتزله معتقدند که : اراده خداوند دخالتى در حوادث اين جهان ندارد. دخالت اراده خداوند صرفاً همين قدر است كه ابتدا اين جهان را تكوين كرده است. جهان بعد از آنكه با اراده ذات بارى تكوين يافت به حسب طبع خود گردش و جريانى دارد و حوادثى كه به تدريج پديد مى‏ آيد مقتضاى طبع خود جهان است عيناً مانند كارخانه‏ اى كه به وسيله يك نفر مهندس تأسيس مى‏ شود. دخالت آن مهندس فقط در به كار انداختن ابتدائى آن كارخانه است ولى بعد از آنكه كارخانه تأسيس و ايجاد شد به حسب طبع خود كار مى‏ كند و اراده مهندس در جريان و ادامه كار اين كارخانه دخالت ندارد. بنابراين جهان پس از آنكه از طرف ذات بارى خلقت يافت و تأسيس شد به خود واگذاشته و «تفويض» شده‏ است.
( مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏6، ص 628. همچنین ر.ک: مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏26 (تفسیر سوره زخرف)،ص 615.)

این دیدگاه از سوی حکما و متکلمین شیعه با طل شده است و دلایلی بر ابطال آن ارائه کرده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم.

دليل عقلی

خداوند علت العلل جهان هستی است. به عبارت دیگر ؛ جهان هستی معلول خداوند است.
معلول هم در ایجاد و هم در بقا وابسته به علتش است.محال است كه چيزى وجود معلولى داشته باشد و بتواند لحظه‏ اى بدون استناد به علت به وجود خويش ادامه دهد.
پس جهان هستی هم در ایجاد و هم در بقا احتیاج به خداوند دارد و اگر برای لحظه ای این رابطه از بین برود و از سوی خداوند(علت) فیضی نرسد جهان هستی(معلول) معدوم خواهد شد.

-------------------------------------------
برای توضیح بیشتر:
مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏6، ص545 به بعد.
علامه طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم،مقاله هشتم(نیازمندی معلول به علت از نظر حدوث و بقا)

دلیل نقلی

در قرآن آیاتی است که این نظریه را رد می کند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1.

وَ قَالَتِ الْيهَُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُواْ بمَِا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ (مائده/ 64)
و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلكه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است هر گونه بخواهد، مى‏ بخشد!


اين آيه اشاره به اعتقادى است كه يهود در باره مساله قضا و قدر و سرنوشت و تفويض داشتند و معتقد بودند كه در آغاز خلقت خداوند همه چيز را معين كرده و آنچه بايد انجام بگيرد، انجام گرفته است و حتى خود او هم عملا نمى‏ تواند تغييرى در آن ايجاد كند!
هنگامى كه زندگى يهود بهم خورد و ستاره اقبالشان غروب كرد معتقد بودند اين يک سرنوشت است و سرنوشت را نمى‏ توان تغيير داد، زيرا از آغاز همه اين سرنوشتها تعيين شده و عملا دست خدا بسته است!! خداوند در پاسخ آنها نخست به عنوان نكوهش و مذمت از اين عقيده ناروا مى‏ گويد:" دست آنها در زنجير باد، و به خاطر اين سخن ناروا از رحمت‏ خدا بدور گردند". سپس براى ابطال اين عقيده ناروا مى‏ گويد: هر دو دست خدا گشاده است، و هر گونه بخواهد و بهر كس بخواهد مى‏ بخشد. نه اجبارى در كار او هست، نه محكوم جبر عوامل طبيعى و جبر تاريخ مى‏ باشد، بلكه اراده او بالاتر از هر چيز و نافذ در همه چيز است.
( تفسير نمونه، ج‏4، ص450-451.)

2.

يَأَيهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىِ‏ُّ الْحَمِيد(فاطر/15)
اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد تنها خداوند است كه بى‏ نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!


خداوند متعال در این آیه می فرماید : بى‏ نياز حقيقى و قائم بالذات در تمام عالم هستى يكى است، و او خدا است، همه انسانها بلكه همه موجودات سر تا پا نيازند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل كه اگر لحظه‏ اى ارتباطشان قطع شود هيچند و پوچ.
همانگونه كه او بی نياز مطلق است انسانها فقر مطلقند، و همانگونه كه او قائم به ذات است مخلوقات همه قائم به او هستند، چرا كه او وجودى است بى نهايت از هر نظر، و واجب الوجود در ذات و صفات.
(تفسیر نمونه،ج18،ص220.)

عبدالرحمان;290233 نوشت:
معلول هم در ایجاد و هم در بقا وابسطه به علتش است.محال است كه چيزى وجود معلولى داشته باشد و بتواند لحظه‏ اى بدون استناد به علت به وجود خويش ادامه دهد.

با سلام البته در مورد این فرمایش شما یه سوالی پیش میاد اونم اینکه کی گفته معلول همواره به علت خودش نیاز داره؟ مثلا در محیط اطرافمان مشاهده میکنیم که علت باعث به وجود اومدن معلول شده ولی همون معلول بدون وجود علت هم میتونه به حیات خودش ادامه بده مثل جانداران , اشیاء بی جان , و هر پدیده ای که مشاهده میکنیم البته من خودم شخصا به این مساله اعتقاد دارم که جهان همواره به وجود خالق نیاز داره ولی این حرف شما هم خالی از اشکال نیست شاید هم من منظورتونو درست متوجه نشدم.

samansami;288353 نوشت:
خیلی ها میگن خدا این جهان رو افریده و به حال خود رها کرده
همه قوانین رو تنظیم کرده همه چیز رو نظم داده اما کاری به کار اون ندارد
ایا این درست است؟!اگر نه چرا؟

کارشناس بحث : عبدالرحمان


سلام
رابطه علت هستی بخش و معلول آن باید رابطه ای دائمی باشد قطع رابطه به معنای عدم معلول خواهد بود
دلیل قرآنی خلاف این ادعا هم همه آن بیاناتی است که امور عالم را دمبدم به خدا نسبت می دهد حتی بارش باران و وزیدن باد را
والله الموفق

meysamm;290244 نوشت:
با سلام البته در مورد این فرمایش شما یه سوالی پیش میاد اونم اینکه کی گفته معلول همواره به علت خودش نیاز داره؟ مثلا در محیط اطرافمان مشاهده میکنیم که علت باعث به وجود اومدن معلول شده ولی همون معلول بدون وجود علت هم میتونه به حیات خودش ادامه بده مثل جانداران , اشیاء بی جان , و هر پدیده ای که مشاهده میکنیم البته من خودم شخصا به این مساله اعتقاد دارم که جهان همواره به وجود خالق نیاز داره ولی این حرف شما هم خالی از اشکال نیست شاید هم من منظورتونو درست متوجه نشدم.

با سلام خدمت شما

این قاعده که " معلول هم در ایجاد و هم در بقا نیازمند علت است." یک قاعده عقلی و فلسفی است و حکما و فلاسفه آن را اثبات کرده اند. البته توجه کنید منظور ما از علت در اینجا علت تامه است نه علل معده و علل ناقصه.

یک دلیل برای این قاعده این است که : علت تامه مى‏ بايست تا پايان عمر معلول باقى باشد زيرا اگر معلول پس از نابود شدن علت تامه و حتى بعد از نابود شدن يك جزء آن باقى بماند لازمه‏ اش اين است كه وجود آن در حال بقاء بى‏ نياز از علت باشد در صورتى كه نيازمندى لازمه ذاتى وجود معلول است و هيچگاه از آن سلب نمى‏ شود. (آیة الله مصباح ،آموزش فلسفه،ج2،ص58.)

لطفا یک علت و معلول را دقیق و روشن مثال بزنید که معلول بعد از ایجاد به علت خودش وابسته نباشد. معمولا انچه باعث می شود گمان کنید معلول بدون علت به بقایش ادامه داده است خلط در تشخیص علت تامه با دیگر علل است به بیان دیگر علت های اعدادی که علت بالعرض برای معلول هستند از بین می روند اما علت حقیقی همچنان باقی است. برای روشن تر شدن بحث یک مثال می زنیم.

ساختمانی را بنایی می سازد. بعد از مرگ بنا ساختمان وجود دارد. در حالی که به نظر می رسد علت ایجادش از بین رفته است.

توضيح آنكه ساختمانى كه بعد از مرگ سازنده باقى مى‏ ماند مجموعه‏ اى از علل حقيقى دارد كه عبارتند از : علت های داخلی ماده و صورت مانند مواد به کار رفته در ساختمان ، نحوه چینش آنها ، عدم موانعی که این مواد را از یکدیگر جدا کند و ... تا مجموع اين علل باقى است ساختمان هم باقى خواهد ماند ولى اگر اراده الهى به بقاء آن تعلق نگيرد و مواد ساختمانى در اثر عوامل بيرونى فاسد شود يا شرايطى كه براى بقاء شكل ساختمان لازم است تغيير يابد بدون شک ويران مى‏ گردد اما بنائى كه مصالح ساختمانى را روى هم قرار مى‏ دهد در واقع علت معد براى پيدايش اين وضعيت خاص در مواد ساختمان است و آنچه شرط وجود و بقاء ساختمان است همان وضعيت خاص مى‏ باشد نه كسى كه مثلا با حركات دست خود موجب انتقال مواد و مصالح ساختمانى و پديدآمدن وضعيت مزبور شده است .

-------------------------
برای توضیح بیشتر:
آیة الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه،ج2،بخش چهارم (علت و معلول) درس سی و پنجم،وابستگی معلول به علت، بقاء معلول هم نیازمند علت است.

عبدالرحمان;290504 نوشت:
این قاعده که " معلول هم در ایجاد و هم در بقا نیازمند علت است." یک قاعده عقلی و فلسفی است و حکما و فلاسفه آن را اثبات کرده اند. البته توجه کنید منظور ما از علت در اینجا علت تامه است نه علل معده و علل ناقصه. یک دلیل برای این قاعده این است که : علت تامه مى‏ بايست تا پايان عمر معلول باقى باشد زيرا اگر معلول پس از نابود شدن علت تامه و حتى بعد از نابود شدن يك جزء آن باقى بماند لازمه‏ اش اين است كه وجود آن در حال بقاء بى‏ نياز از علت باشد در صورتى كه نيازمندى لازمه ذاتى وجود معلول است و هيچگاه از آن سلب نمى‏ شود. (آیة الله مصباح ،آموزش فلسفه،ج2،ص58.)

چرا خدا علت تامه ی ماست؟!

تا حدی منظورتونو فهمیدم فکر کنم منظورتون اینه که خدا پس از خلقت کائنات در واقع علت نگه دارنده و وجودی بخش اون هم هست مثل مثال بنا و ساختمان که بنا در حکم علت اولیه و مصالح هم در حکم علت نگه دارنده خوب الان یک سوال : در خالق بودن خدا که هیچ شکی نیست و براهین زیادی برای اثبات خدا وجود دارند ولی در رابطه با اینکه میفرمایید خدا علت نگه دارنده کائنات هست هم برهان قوی مثل برهان علیت وجود داره که در صورتی که یک جایی بحث یا سوالی پیش اومد بشه با قدرت بهش استناد کرد؟

meysamm;290822 نوشت:
در خالق بودن خدا که هیچ شکی نیست و براهین زیادی برای اثبات خدا وجود دارند ولی در رابطه با اینکه میفرمایید خدا علت نگه دارنده کائنات هست هم برهان قوی مثل برهان علیت وجود داره که در صورتی که یک جایی بحث یا سوالی پیش اومد بشه با قدرت بهش استناد کرد؟

سلام
دلیل نقلی :
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً ( فاطر41)
خداوند آسمانها و زمين را نگاه مى‏دارد تا زایل نشوند و اگر بخاهند زایل شند كسى جز او نمى‏تواند آنها را نگاه دارد او حليم و غفور است
در این دلیل قرآنی آسمان و زمین(جهان امکانی) را ذاتا در معرض زوال می داند و کسی که آنها را نگاه داشته تا زایل نشوند خداست .
دلیل عقلی می گوید ماهیت(ممکن و معلول ) ذاتا نه اقتضای وجود دارد نه عدم بلکه این علت است که به او وجود می دهد و از کتم عدم خارج می کند و این ایجاد باید مدام استمرار یابد چرا ؟ چون ماهیات در ذات خود وجود ندارند و چیزی که در ذاتش فقیر است در وجودش نیازمند وجود مستمر است .
والله الموفق

mona690;290519 نوشت:
چرا خدا علت تامه ی ماست؟!


با سلام خدمت شما

هيچ شک و ترديدى نداريم در اينكه آنچه از موجودات كه در عالم هست همه معلول خدا و منتهى به واجب تعالى است و اينكه بسيارى از آنها- و مخصوصا ماديات- در موجود شدنش متوقف به وجود شرايطى است كه اگر آنها قبلا وجود نداشته باشند، اين گونه موجودات نيز وجود نخواهند يافت، مانند انسانى كه فرزند انسانى ديگر است، او در موجود شدنش متوقف بر اين است كه قبلا پدر و مادرش موجود شده باشند، و نيز متوقف است بر اينكه بسيارى ديگر از شرايط زمانى و مكانى تحقق يافته باشد، تا دست به دست هم داده زمينه براى پيدايش يک فرزند انسان فراهم گردد، و اين هم از ضروريات است كه هر يک از اين شرايط جزئى از اجزاى علت تامه است، نتيجه مى‏ گيريم كه خداى تعالى جزئى از اجزاى علت تامه وجود يک انسان است.

بله! خداى تعالى خودش به تنهايى علت تامه مجموع عالم است، چون مجموع عالم جز به خدا به هيچ چيز ديگرى احتياج و توقف ندارد، و همچنين علت تامه است براى صادر اول يعنى اولين موجودى كه از حق صدور يافت و خلق شد و بقيه اجزاى اين مجموع، تابع آن است.و اما ساير اجزاى عالم، خداى تعالى نسبت به هر يك، جزء علت تامه است، چون واضح است كه يک موجود احتياج به موجودات ديگر دارد، كه قبل از اويند، و جنبه شرايط و معدات براى اين موجود دارند.

اين در صورتى است كه هر موجودى را تک تک و جداگانه در نظر گرفته و به تنهايى به خداى تعالى نسبت دهيم.

(ترجمه الميزان، ج‏15، ص192-191.)

البته در اين باره نظريه‏ اى دقيق‏تر هست که در صورت تمایل می توانید به آدرس داده شده رجوع کنید.

meysamm;290822 نوشت:
تا حدی منظورتونو فهمیدم فکر کنم منظورتون اینه که خدا پس از خلقت کائنات در واقع علت نگه دارنده و وجودی بخش اون هم هست مثل مثال بنا و ساختمان که بنا در حکم علت اولیه و مصالح هم در حکم علت نگه دارنده خوب الان یک سوال : در خالق بودن خدا که هیچ شکی نیست و براهین زیادی برای اثبات خدا وجود دارند ولی در رابطه با اینکه میفرمایید خدا علت نگه دارنده کائنات هست هم برهان قوی مثل برهان علیت وجود داره که در صورتی که یک جایی بحث یا سوالی پیش اومد بشه با قدرت بهش استناد کرد؟


با سلام

همانگونه که در پست های قبل نیز توضیح داده شد خداوند علت تامه تحقق موجودات است. هنگامی که خداوند به وجود داشتن امری اراده کند آن چیز ، موجود می شود و هنگامی که خداوند اراده کند که ان موجود وجود نداشته باشد وجودش را از دست می دهد. این رابطه بین علت تامه و معلول همواره برقرار است. هنگامی که علت تامه محقق شود معلول قطعا محقق می شود و تا زمانی که علت تامه وجود دارد معلول نیز محقق است و وجود دارد. برهان علیت نیز ثابت می کند که خداوند علت العلل و علت تامه مخلوقات است . این مطلب در آیات قرآن نیز بیان شده است.

وَ إِذَا قَضىَ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ (بقره/ 117 ؛ آل عمران/47) و هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مى‏ گويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مى‏ شود.

إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشىَ‏ْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (نحل/40) وقتى چيزى را اراده مى‏ كنيم، فقط به آن مى‏ گوييم: «موجود باش!» بلافاصله موجود مى‏ شود.

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيًْا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (یس/82) فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى‏ گويد: «موجود باش!»، آن نيز بى‏ درنگ موجود مى‏ شود!

عبدالرحمان;291458 نوشت:
این قاعده که " معلول هم در ایجاد و هم در بقا نیازمند علت است."

میشه برای اثبات این حرفتون آیه های بیشتری قرار بدید؟

"النساء آیه 88

چرا درباره منافقين دو دسته شده‏ايد؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز مى‏دانيد.) در حالى كه خداوند بخاطر اعمالشان، (افكار) آنها را كاملًا وارونه كرده است! آيا شما مى‏خواهيد كسانى را كه خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه كرده، هدايت كنيد؟! در حالى كه هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى يافت‏.

سوره النسا آيه 143

و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت"

خب این آیات هم دخالت خدا در جهان را نشان می دهند.

اگر بخواهيم كلي نگاه كنيم در عالم يك علت وجود دارد و ان خداوند يكتا است و بقيه موجودات و كاينات معلول هستند و هيچ معلولي بدون علت وجود خارجي نخواهد داشت . درست مثل بحث اختيار انسان است كه اختيار او در طول اراده خدا و در عرض اراده خود است. وقتي شما اتش روشن مي كنيد با اختيار خود اين كار را انجام مي دهيد در حالي كه اراده شما در طول اراده خداوند است

هيچ برگي از زمين نمي افتد مگر خداوند ان را بداند اين يعني خداوند يك لحظه از هيچ چيز غافل نيست پس هيچ معلولي بدون توجه علت پايدار نيست

ممنون از پاسخ های شما برگوار

عبدالرحمان;291450 نوشت:
هيچ شک و ترديدى نداريم در اينكه آنچه از موجودات كه در عالم هست همه معلول خدا و منتهى به واجب تعالى است و اينكه بسيارى از آنها- و مخصوصا ماديات- در موجود شدنش متوقف به وجود شرايطى است كه اگر آنها قبلا وجود نداشته باشند، اين گونه موجودات نيز وجود نخواهند يافت، مانند انسانى كه فرزند انسانى ديگر است، او در موجود شدنش متوقف بر اين است كه قبلا پدر و مادرش موجود شده باشند، و نيز متوقف است بر اينكه بسيارى ديگر از شرايط زمانى و مكانى تحقق يافته باشد، تا دست به دست هم داده زمينه براى پيدايش يک فرزند انسان فراهم گردد، و اين هم از ضروريات است كه هر يک از اين شرايط جزئى از اجزاى علت تامه است، نتيجه مى‏ گيريم كه خداى تعالى جزئى از اجزاى علت تامه وجود يک انسان است.

اما این مواردی که ذکر کردین بر علت ایجادی مخلوق دلالت دارد منظور ان است که مخلوق برای موجود شدن محتاج شرایط خاص ذکر شده است نه بقا.
نیازهای مخلوق در عالم اگر رفع شود و عالم ماده نیاز به دریافت فیض مستمر از جانب خالق را نداشته باشد دیگر نمیتوان گفت خالق بر حسب نیاز مخلوق فیض رسانی مستمر دارد.
چه طور ثابت میکنیم مخلوقات در یک نگاه عام نیازمند دریافت فیض مستمر اند.
به خصوص در مواردی مثل قضا و قدر که در بیانات و سیره حضرت امیر هست که ایشان از کنار دیوار در حال ریزشی کنار رفتند و فرمودند که از قضای الهی به قدر الهی پناه میبرم
این یعنی تکیه بر قوانین موجود در عالم
پس اگر این قوانین به طور دقیق تنظیم شوند میتوان گفت جهان مثل یک ساعت کوک شده و تنظیم شده است.
در حالی که این بر خلاف عقیده اسلام است.اما حجت چیست؟

حامد;290838 نوشت:
دلیل عقلی می گوید ماهیت(ممکن و معلول ) ذاتا نه اقتضای وجود دارد نه عدم بلکه این علت است که به او وجود می دهد و از کتم عدم خارج می کند و این ایجاد باید مدام استمرار یابد چرا ؟ چون ماهیات در ذات خود وجود ندارند و چیزی که در ذاتش فقیر است در وجودش نیازمند وجود مستمر است .
ایا در هنگام خلقت این ماهیت وجود در مخلوق ایجاد نمیشود؟
یعنی با خلقت یک موجود ان مخلوق از عدم خارج میشود ذات مخلوق قبل از ایجاد وجود خارجی نداشت که ما بخواهیم در مورد ان بحث کنیم از لحظه ی ایجاد ان میتوان در مورد ذاتش نظر داد. ایا در هنگام ایجاد این ذات بالاجبار نباید وجود به این ذات تعلق گیرد؟

عبدالرحمان;291450 نوشت:
(ترجمه الميزان، ج‏15، ص192-191.) البته در اين باره نظريه‏ اى دقيق‏تر هست که در صورت تمایل می توانید به آدرس داده شده رجوع کنید.

من این کتابو ندارم.
ممکنه همینجا توضیح بدین؟

keen fighter;291514 نوشت:
میشه برای اثبات این حرفتون آیه های بیشتری قرار بدید؟

سلام
آیه15 سوره فاطر :
یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هوالغنی الحمید
ای مردم شما نیازمند خدایید و خدا بی نیاز حقیقی ستوده است
آیه 41 سوره فاطر :
ان الله یمسک السماوات والارض ان تزولا
همانا خداست که زمین و آسمان را از نابودی و زوال نگه داشته است
آیه 22 انبیاء :
لو کان فیهما اله الا الله لفسدتا
اگر خدایی غیر از خدای یکتا در آسمان و زمین بود فاسد و نابود می شدند
ووو
والله الموفق

سلام

این جهان با این همه عظمت و هماهنگی بی نظیر، نمیتونه یک بار خلق شده باشه و به حال خودش رها شده باشه
قبول دارین که جهان در حرکته ؟ حرکت ابر ها . حرکت زمین و خورشید . حرکت امواج دریا. شب و روز ها ..
چطوری ممکنه اینها ، خودشون به حرکت دربیان ؟
اگه اراده ی خدا نباشه و یک آن همه چیز ثابت شه، قوانین جهان از بین میره و معلوم نیست چه بلایی سرمون میاد

پس نمیتونه به حال خودش رها شده باشه و خدا همیشه داره جهان رو مدیریت میکنه.

با خدا;337716 نوشت:
سلام

این جهان با این همه عظمت و هماهنگی بی نظیر، نمیتونه یک بار خلق شده باشه و به حال خودش رها شده باشه
قبول دارین که جهان در حرکته ؟ حرکت ابر ها . حرکت زمین و خورشید . حرکت امواج دریا. شب و روز ها ..
چطوری ممکنه اینها ، خودشون به حرکت دربیان ؟
اگه اراده ی خدا نباشه و یک آن همه چیز ثابت شه، قوانین جهان از بین میره و معلوم نیست چه بلایی سرمون میاد

پس نمیتونه به حال خودش رها شده باشه و خدا همیشه داره جهان رو مدیریت میکنه.

همه اون حرکت ها دلایل علمی دارند و نیاز به دخالت مستقیم خدا برای وجودشون نیست، همین که خدا قوانین طبیعت رو نوشته باشه و کنار رفته باشه، همه اون حرکت ها پدید میان.

http://www.aviny.com/shobhe/eteghadi/147.aspx

با سلام لینک معرفی شده میتواند به رسیدن به پاسختان کمکتان کند.

موضوع قفل شده است