جمع بندی اگر خدا ستار العیوب است پس چرا اولیا خدا از اعمال ما اگاه میشوند؟؟!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر خدا ستار العیوب است پس چرا اولیا خدا از اعمال ما اگاه میشوند؟؟!

ایا ایه ی 105 توبه:وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان ، اعمال شما را می بینند! و بزودی ، بسوی دانای نهان و آشکار ، بازگردانده می شوید و شما را به آنچه عمل می کردید ، خبر می دهد!»
و عرضه ی اعمال ما به اولیا خدا مثلا عرضه ی اعملا به حضرت ولی عصر با ستار العیوب بودن خدا در تعارض نیست؟!

کارشناس بحث : عمار

با سلام و عرض ادب
براي اين که عدم منافات ميان ستارالعيوب بودن پروردگار و علم آنان به درون انسان روشن شود، دو نکته را دو نکته را جهت روشن شدن جواب خدمت شما عرض می کنم:
نکته اول؛ از بعضي آيات قرآن کريم که سرنوشت اخروي مجرمان را مطرح مي کند وآياتي که عذاب دنيايي بعضي از تبه کاران را بيان نموده، استفاده مي شود که ستارالعيوب بودن پروردگار به طور مطلق نبوده و درباره همگان به يک معنا نمي باشد بلکه ظهور عيب بعضي از افراد معلول نوع عملکرد اختياري خود آنها است و ستارالعيوب بودن حضرت حق به چنين عيوبي تعلق نمي گيرد. در روايات ما از اين گناهان اسم برده شده است: شرابخواري، بازي نمودن با آلات قمار، انجام دادن کار لغو و بيهوده براي خنداندن مردم، عيب هاي مردم را آشکار نمودن، همنشيني با افرادي که اهل شک و ترديد هستند، اسراف، بخل نمودن براي اهل و عيال، بداخلاقي، بي صبري، اهانت به متدينان، تنبلي و سستي (1).

علاوه آن که معقول نيست عده اي هر معصيتي را مرتکب شوند و از ظهور و آشکار شدن آن نيز ابايي نداشته باشند واز طرفي ستارالعيوب بودن حضرت حق مانع ظهور عيوب آنان باشد. پس ستارالعيوب بودن خداوند نسبت به افرادي است که عيب آنان و عمل آنها همراه با تکرار عمدي و بي پروايي ازآشکارشدن عيب و گناه نباشد. به عبارت ديگر ستارالعيوب بودن در مراحل اوليه خطاي انسان است تا او فرصت توبه داشته باشد اما اگر بي پروا بود رسوا مي شود.

نکته دوم؛ اولياء الهي مظهر صفات حق اند و آگاهي آنان به باطن افراد، نمونه اي از آگاهي خداوند به باطن افراد است، لذا آنها همچون معبود شان، آگاهي خودشان را به ديگران منتقل نمي کنند و هیچ کاه در صدد افشای عیوب دیگران بر نمی ایند . و هر چند که که قدرت بر آگاهي دارند اما در صدد استفاده از این توانایی نیستند و بسیار معدود و به خاطر مصالحی بزرگتر گاهي از اين قدرت استفاده مي کنند. وبه بيان ديگر :
خداوند متعال كه ستار العيوب است، مى‏داند كجا پرده پوشی وستارى كند و كجا ستارى نكند. اگر كسى مخفيانه مرتكب گناهى شود، ذات اقدس اله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد ديگران افشا شود. حتى در قيامت خداوند اجازه نمى‏دهد كسانى كه در كنار يكديگرند از اعمال هم باخبر شوند. بنابراين، عملكرد خود شخص بسيار مهم است. اگر كسى پرده ديگران را ندرد و آشكارا به گناه دست نيازد، خداوند پرده‏اش را نمى‏درد. بنابراين، كسى كه با قلم و بيان و انديشه‏هاى ناصواب خود آبروى دين خدا و مردم را مى‏برد، به جايى مى‏رسد كه شايسته نيست خداوند متعال آبروى او را حفظ كند. در اين موقعيت، خداى سبحان اجازه مى‏دهد صاحبدلان ببينند او چه كرده است و حتى احتمال دارد در همین دنیا در مقابل ديگران رسوا شود.

بنا براين با توجه به آنچه گفته شد معلوم ميشود که هم چنان که خداوند هم علم دارد و هم ستارالعيوب است، اولياء الهي نيز که به صفات کماليه خداوند آراسته هستند هم علم دارند و هم ستارالعيوب هستند و کشف و شهود خود را در هر جايي بازگو نمي کنند.
هر که را اسرار حق آموختند/مهر کردند و لبانش دوختند.

در «ستار العيوب» بودن خداوند هيچ شک و ترديدي وجود ندارد ولي برخي گناهان باعث مي شود پرده ها کنار رفته و آبروي صاحبان گناه برود و برخي افراد نيز انحرافات و تغييرات روحي آنها را مشاهده نمايند. با توجه به آنچه گفته شد؛ علم به باطن و درون افراد نيز منافاتي با ستارالعيوب بودن پروردگار ندارد. چون انسان هايي که به اين مرتبه و درجه از قدرت نفس رسيده اند، جزء آنچه را مطلوب و مرضي الهي است نخواهند ديد. واگر خدا اموري را به آنها نشان مي دهد حکمتي دارد و بسياري از اوقات اين امر به نفع صاحب عيب است. همچنين ستاريت خدا نيز حدي دارد لذا اگر بنده به ستاريت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نيز او را رسوا مي کند. ميزان ستاريت پروردگار نسبت به هر كس به تناسب لياقت شايستگى و درجات قرب او درپيشگاه خداوند است. ازاين رو خداوند براى كافر ستاريتى قرار نداده و نسبت به موءمنين به تناسب درجات ايمانى ستاريتش متفاوت است.

1. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 11، ص 519 - 520

عمار;288248 نوشت:
واگر خدا اموري را به آنها نشان مي دهد حکمتي دارد و بسياري از اوقات اين امر به نفع صاحب عيب است.
از توضیح کاملتون ممنون!اگر ممکنه بعضی از این حکمت ها رو بیان کنید!
ارائه ی این اعمال نادرست ما به اولیا خدا چه سودی برای ما دارد؟!

سلام و عرض احترام
خیلی از این حکمت ها بر ما معلوم نیست و بعضی ها هم با تاملی اندک مشخص می شود.
مثلا این امر باعث می شود که انسان کمتر گناه کند و چون می داند امامش مثلا آگاهی به گناهش دارد باعث خجالت شده و آن را انجام نمی دهد و این عامل بازدارنده خوبی است.
چه بسا علم اولیا خدا باعث شود که کمک کنند و گناه رو انجام ندهیم و یا باعث شود دعا کنند که هدایت شویم و ...
و اینکه این مقام نشان از عظمت آنهاست و ما از این طریق پی به عظمت این بزرگواران ببریم.
و...

hoorshid;288030 نوشت:
ایا ایه ی 105 توبه:وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان ، اعمال شما را می بینند! و بزودی ، بسوی دانای نهان و آشکار ، بازگردانده می شوید و شما را به آنچه عمل می کردید ، خبر می دهد!» و عرضه ی اعمال ما به اولیا خدا مثلا عرضه ی اعملا به حضرت ولی عصر با ستار العیوب بودن خدا در تعارض نیست؟!

سلام
1- هرکس محرم شد دیگر غیر نیست تا اطلاعش از اخبار اطلاع غیر باشد
2- معلوم نیست گناهان بندگان به چه نحو مشهود اولیاء الهی باشد کم و کیف آنرا نمی دانیم چه بسا برخی از گناهان مشهود گردد آن هم نه بطور تفصیل بلکه به نحو اجمال
3- خدای متعال ستارالعیوب است تاوقتی که بنده خود پرده دری نکرده لذا چه بسیار که عیب انسان برای افراد عادی هم آشکار می شود چه رسد اولیاء الهی
4- امکان دارد اطلاع ولی الهی به جهت خاص مثل درخواست مغفرت برای گنه کار باشد و سپس به اراده الهی از صفحه حافظه اش محو شود خدا بهتر می داد
والله الموفق

پرسش:
ایا ایه 105 توبه:وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان ، اعمال شما را می بینند! و بزودی ، بسوی دانای نهان و آشکار ، بازگردانده می شوید و شما را به آنچه عمل می کردید ، خبر می دهد!»
و عرضه ی اعمال ما به اولیا خدا مثلا عرضه ی اعمال به حضرت ولی عصر با ستار العیوب بودن خدا در تعارض نیست؟!

پاسخ:
براي اين که عدم منافات ميان ستارالعيوب بودن پروردگار و علم آنان به درون انسان روشن شود، دو نکته را دو نکته را جهت روشن شدن جواب خدمت شما عرض می کنم:
نکته اول؛ از بعضي آيات قرآن کريم که سرنوشت اخروي مجرمان را مطرح مي کند وآياتي که عذاب دنيايي بعضي از تبهکاران را بيان نموده، استفاده مي شود که ستارالعيوب بودن پروردگار به طور مطلق نبوده و درباره همگان به يک معنا نمي باشد بلکه ظهور عيب بعضي از افراد معلول نوع عملکرد اختياري خود آنها است و ستارالعيوب بودن حضرت حق به چنين عيوبي تعلق نمي گيرد. در روايات ما از اين گناهان اسم برده شده است: شرابخواري، بازي نمودن با آلات قمار، انجام دادن کار لغو و بيهوده براي خنداندن مردم، عيب هاي مردم را آشکار نمودن، همنشيني با افرادي که اهل شک و ترديد هستند، اسراف، بخل نمودن براي اهل و عيال، بداخلاقي، بي صبري، اهانت به متدينان، تنبلي و سستي (1).

علاوه آن که معقول نيست عده اي هر معصيتي را مرتکب شوند و از ظهور و آشکار شدن آن نيز ابايي نداشته باشند و از طرفي ستارالعيوب بودن حضرت حق مانع ظهور عيوب آنان باشد. پس ستارالعيوب بودن خداوند نسبت به افرادي است که عيب آنان و عمل آنها همراه با تکرار عمدي و بي پروايي از آشکارشدن عيب و گناه نباشد. به عبارت ديگر ستارالعيوب بودن در مراحل اوليه خطاي انسان است تا او فرصت توبه داشته باشد اما اگر بي پروا بود رسوا مي شود.

نکته دوم؛ اولياء الهي مظهر صفات حق اند و آگاهي آنان به باطن افراد، نمونه اي از آگاهي خداوند به باطن افراد است، لذا آنها همچون معبود شان، آگاهي خودشان را به ديگران منتقل نمي کنند و هیچگاه درصدد افشای عیوب دیگران بر نمی آیند . و هر چند که که قدرت بر آگاهي دارند اما درصدد استفاده از این توانایی نیستند و بسیار معدود و به خاطر مصالحی بزرگتر گاهي از اين قدرت استفاده مي کنند به بيان ديگر :
خداوند متعال كه ستار العيوب است، مى‏ داند كجا پرده پوشی و ستارى كند و كجا ستارى نكند. اگر كسى مخفيانه مرتكب گناهى شود، ذات اقدس خداوند اجازه نخواهد داد اسرارش نزد ديگران افشا شود. حتى در قيامت خداوند اجازه نمى ‏دهد كسانى كه در كنار يكديگرند از اعمال هم باخبر شوند. بنابراين، عملكرد خود شخص بسيار مهم است. اگر كسى پرده ديگران را ندرد و آشكارا به گناه دست نيازد، خداوند پرده ‏اش را نمى ‏درد. بنابراين، كسى كه با قلم و بيان و انديشه‏ هاى ناصواب خود آبروى دين خدا و مردم را مى‏برد، به جايى مى‏رسد كه شايسته نيست خداوند متعال آبروى او را حفظ كند. در اين موقعيت، خداى سبحان اجازه مى‏ دهد صاحبدلان ببينند او چه كرده است و حتى احتمال دارد در همین دنیا در مقابل ديگران رسوا شود.
بنابراين با توجه به آنچه گفته شد معلوم ميشود که هم چنان که خداوند هم علم دارد و هم ستارالعيوب است، اولياء الهي نيز که به صفات کماليه خداوند آراسته هستند هم علم دارند و هم ستارالعيوب هستند و کشف و شهود خود را در هر جايي بازگو نمي کنند.
هر که را اسرار حق آموختند/مهر کردند و لبانش دوختند.

در «ستار العيوب» بودن خداوند هيچ شک و ترديدي وجود ندارد ولي برخي گناهان باعث مي شود پرده ها کنار رفته و آبروي صاحبان گناه برود و برخي افراد نيز انحرافات و تغييرات روحي آنها را مشاهده نمايند. با توجه به آنچه گفته شد؛ علم به باطن و درون افراد نيز منافاتي با ستارالعيوب بودن پروردگار ندارد. چون انسان هايي که به اين مرتبه و درجه از قدرت نفس رسيده اند، جزء آنچه را مطلوب و مرضي الهي است نخواهند ديد. و اگر خدا اموري را به آنها نشان مي دهد حکمتي دارد و بسياري از اوقات اين امر به نفع صاحب عيب است. همچنين ستاريت خدا نيز حدي دارد لذا اگر بنده به ستاريت خدا مغرور شد و فسق و فجور را از حد گذراند خدا نيز او را رسوا مي کند. ميزان ستاريت پروردگار نسبت به هر كسی به تناسب لياقت شايستگى و درجات قرب او درپيشگاه خداوند است. از اين رو خداوند براى كافر ستاريتى قرار نداده و نسبت به موءمنين به تناسب درجات ايمانى ستاريتش متفاوت است.

پی نوشت ها:
1. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏، 1409 ق‏،چاپ: اول‏، ج‏9، ص: 9، ج 11، ص 519 - 520.

موضوع قفل شده است