بهرام مشیری و فریب ایرانیان بی گناه!

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
بهرام مشیری و فریب ایرانیان بی گناه!

تقدیم به امام هادی(ع)...

علی(ع) همواره دشمن ظلم و دوست مظلوم بود. حتّی در نامه ای به حسن و حسین(علیهما السّلام) نوشت: کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً دشمن ظالم باشید و یاور مظلوم.۱از همین روست که یکّه تازان عرصه ظلم و جور چنین شخصیتی را برنمی تابند و سعی در تخریب او دارند. لذا سربازان علمی و مزدوران خود را اجیر می کنند تا با نشر اکاذیب ذهن مردم را مخدوش سازند و گاهی افراد ناآگاه و سحرشده، به ایشان کمک می کنند.


در چندسال اخیر، فردی در شبکه های ماهواره ای آمده که بسیار ادّعای علم و سواد و تاریخ و مبارزه با خرافات را می کند ولی نمی داند که "آنکس که نداند و نداند که نداند/ اندر ابد در جهل مرکب بماند"! این دشمن خدا و دین کسی نیست جز بهرام مشیری! که حکایتش حکایت "همان شیادی است که بر بالای منبر رفت و گفت: آهای مردم! آهای مردم! می دانستید که امامزاده یعقوب را بر فراز مناره های مصر پلنگ درید؟! مردم عوام و ناآگاه، سخنان این مرد را چون وحی منزل قبول می کردند. در این بین پیر آگاه و دنیادیده ای صدا برآورد تا کاسه و کوزه این شیّاد را درهم شکند:اوّل امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود! دوم یعقوب نبود و یوسف بود! سوم بر فراز مناره نبود و ته چاه بود! چهارم مصر نبود و کنعان بود! پنجم پلنگ نبود و گرگ بود! ششم ماجرا اساساً دروغ بود!"
آری! خوراک این جماعت جوانان ناآگاه و خام است! اگر جوانان و کلاً ملت ما مطالعه دینی و تاریخی خود را بالا ببرند و دین خود و بزرگان آن رابشناسند، دکّان این جماعت شیّاد بسته خواهد شد چراکه با "آگاه" نه "ناآگاه"!

آقای بهرام مشیری طی یک نماهنگ(که در یوتیوب تحت عنوان "علی و کشتار ایرانیان بی گناه" موجود است و شما می توانید ببینید)، به مسئله ای که بازیچه ای برای سایت های ضد اسلامی نیز شده است، پرداخته اند تا چهره علی(ع) را مخدوش جلوه دهند. به امید خدا، ما پاسخ سخنان ایشان را خواهیم داد:

سیاست علوی و سیاست اموی

آقای مشیری در ابتدای و بخشی از انتهای برنامه شان، امام علی(ع) را با معاویه مقایسه کرده اند و حتی این دو نفر را همطراز دانسته اند یا در پایان این نماهنگ معاویه را لایق تر معرّفی کرده اند! می گویند:"همان پولی که معاویه به سپاهش می داد و همان سیم و زری که علی(ع) در بیت المال نگاه می داشت، از اموال مسروقه ایرانیان بود" درجای دیگر می گوید:"معاویه مانند علی به سپاه خود پول نمی داد که برایش جنگ کنند" در جای دیگر می گوید:"اصحاب رسول(ص) در سپاه معاویه بودند چون معاویه بیشتر به اسلام خدمت کرد تا علی(ع)" و این را پای "عدم تدبیر" می گذارد... نمی دانم ایشان که در ابتدا مردم را به مطالعه دقیق در تاریخ امر می کنند، ولی خود اینگونه ناشیانه به نقل و تحلیل تاریخ می پردازند.

  1. ایشان حرف های خود را نقض کردند؛ جایی می گوید: "معاویه به سپاهش پول می داد"(۱:۰۶)جای دیگر می گوید: "معاویه به سپاهش پول نمی داد"(۳:۴۳)!!! آیا این تناقض نیست؟! این چگونه مطالعه تاریخی کردن است؟
  2. این همه ادّعای "مطالعه دقیق تاریخی" می کند، آن وقت این مسئله را پیش می کشد:"در سپاه معاویه اصحاب رسول(ص) بودند... معاویه را دوست داشتند و از روش علی(ع) ناراضی بودند" اوّلاً امکان انحراف از حق برای هرکسی موجود است حتّی برای اصحاب حضرت رسول(ص)! این را در زمان علی(ع) نیز شخصی پرسید. امام(ع) نیز اینگونه جواب داد(که طه حسین مصری می گوید که فصیح تر از این جمله تا به حال ندیده است):" إنه ملبوس عليك، و إن الحق و الباطل لا يعرفان بالناس، و لكن اعرف الحق تعرف أهله، و اعرف الباطل تعرف من أتاه‏ یعنی حق بر تو مشتبه شده است، حق و باطل با موقعیت افراد شناخته نمی شود. حق را بشناس تا آن را بشناسی و باطل را بشناس تا آن را بشناسی"۲ یعنی اینکه حق تا ابد حق است و باطل تا ابد باطل! حقانیت هرکس وقتی است که کار هایش با حق تطابق داشته باشد نه اینکه افراد سرشناس او را تأیید کنند. پس آقای مشیری علاوه بر اینکه ناکافی بودن مطالعات خود را نشان داده، دچار سفسطه بزرگی شده است! سفسطه توسّل به مرجع! بعد هم اینکه این افراد به علی پشت کردند، دلیلش دقیقاً همان نارضایتی آنان از رفتار عادلانه علی(ع) بود. حتی عقیل بن ابیطالب هم که برادر امام علی(ع) بود، این عدالت را برنتافت و به معاویه روی آورد. کلّاً سیره علوی برخلاف سیره اموی، مغایر با زیاده خواهی افراد است. در زمان حضرت رسول(ص) به خاطر همین عدالت خواهی بود که مردم از علی(ع) نزد حضرت رسول(ص) شکایت کردند، حضرت فرمودند:"از علی شکایت نکنید که او در امور مربوط به خدا سخت گیر است"۳ این هم که افراد معروف به معاویه روی آوردند به خاطر مال و منال دنیا بود نه اینکه او را بر حق بدانند. چنانچه عقیل بن ابیطالب به معاویه گفت:"أخى خير لي في ديني، و أنت خير لي في دنياي‏ و قد آثرت دنياي‏ یعنی برادرم در امور دین برحق است، ولی تو در امور دنیایی و مال و منال بهتر به من رسیدگی می کنی و من دنیایم را بر دینم فروختم."۴ در اثر همین عدالت خواهی بود که دین به دنیا فروختگان با امام حق جنگیدند و علی(ع) به خاطر اخلاصی که داشت، دین خدا را بر منافع و طرفداران خود ترجیح داد. اینکه کسی بگوید: "علی(ع) عرضه حکومت داری نداشت!" نشانه ناآشنایی و عدم درک او از عدالت و درستی است. آری! آقای مشیری این همه شعار تحقیق بی غرض می دهد ولی خود خلاف این سخنان عمل می کند:"لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون"۵
  3. بعد هم علی(ع) مانند معاویه نبود که با حیله و نیرنگ(ماجرای حکمیت) کارش پیش برود یا برای خود قصر خضراء بسازد. او همیشه لباسی ساده و کهنه بر تن داشت، به کمک فقرا می رفت درحالی که او را نمی شناختند و .... همین سیره علی(ع) بود که بسیاری را به اسلام کشانید، درحالی که معاویه فکر دفن نام محمد(ص) را در ذهن خود می پروراند۶... آری! ظالم پرستان چنین کسی را برنتابند!
شورش فارس چه بود؟

در این قسمت، خواننده را به این آدرس که شامل مطالبی بس کامل و مفید است ارجاع می دهیم : کشتار ایرانیان به دستور علی(علیه السلام)



اسلام، دین مورد علاقه ایرانیان

باز همان مسئله کلیشه ای که "اسلام با زور شمشیر به ایران آمد!" را پیش کشیده است:"خزانه علی و معاویه و حکّام اسلامی از پول زوری که از ایرانیان گرفته بودند، پر شده بود و هرگز خرج آبادانی ایران نشد و کلّاً ایران به همین خاطر در طول زمان ضعیف شد."(۲:۰۰-۲:۴۵) ایشان به این دلیل استناد می جویند که "ایران زمان خسروپرویز ۳۱ سد ساخته شد ولی زمانی که محمد رضاشاه از ایران رفت، ایران ۱۰ سد داشت."


  1. این دلیلی که مشیری می گوید، بسیار دلیل عجیبی است. چراکه سدهایی که در ۱۴۰۰ سال پیش ساخته می شده زمین تا آسمان با سد های امروزی فرق دارد. سد های قدیمی جنبه کشاورزی داشته است ولی سد های الآن جنبه تولید نیرو و انرژی دارد و مسلّم است که این عامل بر تعداد سد نقش دارد. بعد هم دنیا به این سمت دارد پیش می رود که تعداد سدّ کمتری داشته باشد چراکه مضرّاتی هم دارد!
  2. بعد هم، ایران پیش از اسلام کی امثال ابوریحان بیرونی و ابن سینا و ابن هیثم داشت، یا کی امثال حافظ و سعدی و رودکی و جامی و ... داشت؟ کی خواجه نظام الملک داشت؟ کی حسنک وزیر داشت؟ کی در زمان اسلامی علم مختص اشراف و روحانیون بود(درست برعکس زمان ساسانیان)؟ بعد هم چرا ایرانیان این دین به قول شما آقای مشیری! تحمیلی! را بعد از هزار و چهارصد سال رها نکردند یا حتی وقتی که مغول ها حمله کردند، آنان را مسلمان کردند؟ شما با چه رویی می گویید که اسلام دین مورد علاقه ایرانیان نبود و اسلام باعث پسرفت ایران شد؟ برای اطّلاعات بیشتر به دو لینک زیر رجوع کنید:
ورود اسلام به ایران، مصطفی حسینی طباطبایی، قسمت اوّل

ورود اسلام به ایران، مصطفی حسینی طباطبایی، قسمت دوم

گذشته از این ها، امام(ع) یاران ایرانی بسیاری داشت. میثم تمار و سلمان فارسی هم دو نمونه اش!

آل علی(ع) و ایرانیان
در اینجا روایاتی را ذکر می کنیم که دوستی بین آل علی(ع) و ایرانیان را بیان می کند:
"همين كه اسيران ايران وارد مدينه شدند عمر تصميم داشت زنان را بفروشد و مردان را بعنوان برده بگيرد.امير المؤمنين عليه السلام فرمود پيغمبر فرموده است گرامى بداريد افراد برجسته هر قوم و ملت را عمر گفت اين مطلب را شنيده‏ام كه ميفرمود هر گاه فرد با شخصيت يك طائفه‏اى پيش شما آمد او را احترام كنيد گرچه مخالف شما باشد.امير المؤمنين (ع) فرمود اينها گروهى هستند كه تسليم شمايند و علاقه باسلام دارند و من از نژاد اينها فرزندانى خواهم داشت من شما و خدا را گواه ميگيرم كه سهم خود را از اينها در راه خدا آزاد نمودم تمام بنى هاشم فرياد برداشتند ما نيز سهم خود را بشما بخشيديم باز فرمود خدايا شاهد باش من حق آنها را در راه تو آزاد نمودم.مهاجر و انصار نيز حق خود را بعلى عليه السلام بخشيدند فرمود بار خدايا اينها حق خود را بمن بخشيدند و من سهم آنها را در راه تو آزاد نمودم. عمر گفت چرا مخالفت با تصميم من در مورد اين اسيران كردى و چه باعث شد كه بر خلاف راى من عمل كردى؟ فرمايش پيغمبر را در باره احترام افراد با شخصيت بيادش آورد" ۷

ابوعبدالله محمّد بن أحمد مقدّسی، سیّاح قرن 4 هجری، در شرح اقلیم خراسان می نویسد:"أولاد عليّ رضي الله عنه فيه على غاية الرفعة" یعنی فرزندان علی در میان اهل خراسان بسیار عزیز و ارجمندند.۸
عبدالحسین زرینکوب در کتاب "دو قرن سکوت" می نویسد:"(مختار) دعوت تازه ای را آغاز کرد و خود را نماینده و فرستاده محمد بن حنفیه فرزند علی(ع) خواند...اما مختار که قدرت و شوکت خود را مدیون یاری موالی(ایرانیان) بود به شکایت بزرگان کوفه اعتنا نکرد"۹ همانطور که می خوانید، ایرانیان به مختار، کسی که داعیه انتقام خون حسین(ع) را دارد و خود را نماینده فرزند علی(ع) معرفی می کند، تمایل دارند و از او حمایت می کنند.
البته در این دوستی متقابل، آن چیزی که نقش داشت ایرانی بودن و ملّیّت نبود، بلکه تقوا بود.

۱.نهج البلاغه، نامه ۴۷
۲.تاريخ‏اليعقوبى،ج‏2،ص:210+ أنساب‏الأشراف،ج‏2،ص:239
۳.الاستيعاب،ج‏4،ص:1857
۴.أسدالغابة،ج‏3،ص:561
۵. سوره صف، آیه ۲و۳
۶.مروج‏الذهب،ج‏3،ص:454
۷.بحارالأنوار، ج۶۴، ص۱۵- ترجمه از موسی خسروی
۸.احسن التقاسیم، ص 323
۹.دو قرن سکوت، عبدالحسین زرّینکوب، ص ۹۶ و ۹۷