چرا سربازان طالوت با وجود تشنگی از نوشیدن آب منع شدند؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا سربازان طالوت با وجود تشنگی از نوشیدن آب منع شدند؟

آيا اگر سربازان طالوت بدرستي آب مي نوشيدند براي جنگ آماده تر بودند يا زماني كه با دستور غير معقول فرمانده اشان مواجه شدند كه: «كفي بيشتر از آب ننوشيد» و بعد مورد توبيخ قرار گرفتند در نتيجه خودباخته شدند و از جنگ با جالوت باز ماندند؟:
البقرة : 249 فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ

و هنگامى كه طالوت (به فرماندهى لشكر بنى اسرائيل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسيله يك نهر آب، آزمايش مى‏كند آنها (كه به هنگام تشنگى،) از آن بنوشند، از من نيستند و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده كمى، همگى از آن آب نوشيدند. سپس هنگامى كه او، و افرادى كه با او ايمان آورده بودند، (و از بوته آزمايش، سالم به‏در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از كمى نفرات خود، ناراحت شدند و عده‏اى) گفتند: «امروز، ما توانايى مقابله با (جالوت) و سپاهيان او را نداريم.» اما آنها كه مى‏دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند: «چه بسيار گروه‏هاى كوچكى كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظيمى پيروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‏كنندگان) است.

کارشناس بحث : هدی

به نام خدا
ابتدا مقدمه اي در باب فراهم آوري لشگر وافراد سپاه طالوت :
طالوت فرماندهى سپاه را به عهده گرفت و به آنها تاكيد كرد تنها كسانى با من حركت كنند كه تمام فكرشان در جهاد باشد و آنها كه بنائى نيمه‏ كاره يا معامله‏ اى نيمه تمام و امثال آن دارند در اين پيكار شركت نكنند .
به زودى جمعيتى به ظاهر زياد و نيرومند جمع شدند و به جانب دشمن حركت كردند.
بر اثر راهپيمايى در برابر آفتاب همگى تشنه شدند ، طالوت براى اين كه به فرمان خدا آنها را آزمايش و تصفيه كند گفت به زودى در مسير خود به رودخانه‏ اى مى ‏رسيد خداوند بوسيله آن شما را آزمايش مى ‏كندكسانى كه از آن بنوشند و سيراب شوند از من نيستند و آنها كه جز مقدار كمى ننوشند از من هستند ! همين كه چشم آنها به نهر آب افتاد خوشحال شدند و به سرعت خود را به آن رسانيدند و سيراب گشتند.
تنها عده معدودى بر سر پيمان باقى ماندند.
طالوت متوجه شد كه لشكر او از اكثريتى بى اراده و سست عهد و اقليتى از افراد با ايمان تشكيل شده است از اين رو اكثريت بى انضباط و نافرمان را رها كرد و با همان جمع قليل با ايمان به سوى ميدان جهاد پيش رفت.
سپاه كوچك طالوت از كمى نفرات متوحش شده به طالوت گفتند ما توانائى در برابر اين سپاه قدرتمند را نداريم اما آنها كه ايمان راسخ به رستاخيز داشتند و دلهايشان از محبت خدا لبريز بود ، از زيادى و نيرومندى سپاه دشمن و كمى عده خود نهراسيدند ، با كمال شجاعت به طالوت گفتند : تو آنچه را صلاح مى‏ دانى فرمان ده ما نيز همه جا همراه تو خواهيم بود و به خواست خدا با همين عدد كم با آنها جهاد خواهيم كرد ، چه بسا جمعيتهاى كم كه به اراده پروردگار بر جمعيتهاى زياد پيروز شدند و خدا با استقامت كنندگان است.
طالوت با آن عده كم اما مؤمن و مجاهد آماده كارزار شد ، آنها از درگاه خداوند در خواست شكيبائى و پيروزى كردند و سرانجام هم همين گروه اندك در مقابل سپاه عظيم جالوت ، پيروز شدند . (1)


(1)- با تلخيص ، ر.ك: تفسير نمونه ، ج 2، صص233و234


حال باز مي گرديم به تحليل سوال شما :

جویا;286783 نوشت:
آيا اگر سربازان طالوت بدرستي آب مي نوشيدند براي جنگ آماده تر بودند يا زماني كه با دستور غير معقول فرمانده اشان مواجه شدند

اگر استدلال شما براي تحليل فاكتور پيروزي در نبرد سپاه طالوت صحيح باشد پس نبايد گروهي كه آب ننوشيدند پيروز مي شدند اما پيروز شدند . چگونه ؟
آنچه در نبرد ها و جنگها بسيار مهم است اطاعت از فرمانده و فرمان اوست .
طالوت نيز يك فرمانده بي تجربه و بي مايه نبود قرآن كريم ويژگيهاي او را چنين توصيف مي كند :
"قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ"(2)
پيامبرشان گفت در حقيقت‏ خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نيروى] بدنى بر شما برترى بخشيده است.
لذا چنين فرمانده اي كه به داشتن علم آنهم بر بني اسرائيل برتري دارد بهتر از من و شما و بني اسرائيل مي داند كه تشنگي ، توان سپاه را تقليل مي دهد اما آنچه او بدان مطمئن بود اين بود كه با سپاه كم مطيع و تحت فرمان امكان پيروزي هست - همانگونه كه محقق هم شد - اما با سپاه بسيار و انبوه نافرمان ، پيروزي مقدور نيست وانگهي ابتلا و امتحان بودن اين مساله را از قبل به سپاه خود گوشزد نمود :
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي..(3)
و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت ‏خداوند شما را به وسيله رودخانه‏ اى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست...
از طرف ديگر همانگونه كه عرض كرديم ، همان گروهي كه از آب رودخانه نياشاميدند و عده شان هم به لحاظ تعداد كم بود ، باز هم با ديدن سپاه جالوت به هراس افتادند مگر عده اي كم از ميان همين تعداد معدود :
فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (4)
هنگامى كه [طالوت ] با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را ياراى [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار به اذن خدا پيروز شدند و خداوند با شكيبايان است.
و اين گروه كم تشنه ، به اذن خداوند پيروز شدند .
لذا نه تشنگي و نه كمي تعداد ، مانع پيروزي نيست زيرا آنچه واقع شد اين بود كه سپاه اندك و تشنه طالوت بر سپاه عظيم و سيراب جالوت ظفر يافت .

(2)- بقره/247
(3)- بقره/249
(4)- بقره/249

1) همانطور که شما هم اشاره کردید قرآن از قول همانها که از نهر ننوشیدند نقل می کند که: ما طاقت لشگریان جالوت را نداریم! خب پس چه ثمر از این امتحان؟! آنهایی که ایمان به روز قیامت داشتند، چه آزمون نهر می بود و چه نمی وبد آنها اعتقادشان به پیروی راسخ بود.
بالاخره هنوز سؤال باقی است: چناب طالوت از این آزمون چه هدفی را دنبال می کرد.
2) چرا طالوت آزمون را منسوب به خداوند می کند: إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ مگر به او وحی می شد؟
3) پیروزی که شما برای لشگریان طالوت گفتید، قرآن آن را به داود نسبت می دهد، زیرا او بود که اول جالوت را کشت و بعد لشگریان طالوت جرأت یافتند و لشگریان طالوت را فراری دادند. باز هم آزمون کاری از پیش نبرد.

با سلام خدمت کاربر عزیز جویا
شما همچنان دنبال قیاسات ذهنی هستید مطمئنتون می کنم با فکر و استدالال وقیاس های شما هیچ وقت نمی تونید راه ایمان رو پیدا کنید. ما سفارش به عقل و تفکر شدیم اما راه ایمان ورای این قیاسات هست.
در ضمن بگم بعضی از مفسرین جمله ما نمی تونیم با لشکر طالوت روبرو شیم رو نسبت دادند به گروهی که از آب کفی خوردند و جمله چه بسا گروهی اندک به گروی زیاد پیروز شده رو نسبت دادند به کسایی که لب به آب نزدند.....

جویا;287219 نوشت:
1) همانطور که شما هم اشاره کردید قرآن از قول همانها که از نهر ننوشیدند نقل می کند که: ما طاقت لشگریان جالوت را نداریم! خب پس چه صمر از این امتحان؟! آنهایی که ایمان به روز قیمات داشتند، چه آزمون نهر می بود و چه نمی وبد آنها اعتقادشان به پیروی راسخ بود. بالاخره هنوز سؤال باقی است: چناب طالوت از این آزمون چه هدفی را دنبال می کرد.

سپاه طالوت در جريان برخورد به نهر و نوع رفتار به دو گروه تقسيم نشدند كه يك عده نوشيده باشند و يك عده خير و در نتيجه به دو گروه تقسيم شوند بلكه آنها در برخورد با نهر به سه گروه تقسيم شدند يك گروه ننوشيدند ، يك گروه نوشيدند و سيراب شدند و يك گروه فقط كفي از آب نوشيدند .اين تقسيم بندي در آيه بوضوح مشخص است:
قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ

مرحوم علامه طباطبايي بر اساس اين تقسيم بندي قرآني معتقدند كه سپاه طالوت طي دو آزمايش به سه گروه تقسيم شدند :
"لشكريان طالوت را با دو آزمايش به سه طائفه تقسيم كند اول آنهائي كه از طالوت نبودند چون از نهر نوشيدند ، دوم آنهائي كه از وي بودند چون از نهر ننوشيدند ، سوم آنهائي كه مردد بودند ، و وضعشان در آزمايش نهر معلوم نشد ، چون مشتي آب برداشتند و نوشيدند ، و آزمايشي ديگر وصفشان را روشن مي‏كند ، و آن اين است كه اگر در حال جنگ به خدا اعتماد نموده ، در برابر دشمن مقاومت كنند از طالوت خواهند شد ، و اگر دچار قلق و اضطراب شوند ، از طائفه دوم خواهند گرديد . "(5)
از اينجا به بعد طالوت به همراه كساني كه ايمان آورده بودند از نهر گذشتند نه همه ي سپاه .درحقيقت گروه اول از نهر نگذشتند و فقط گروه دوم و سوم گذشتنداين گروه دو دسته بودند ، يكي آنها كه از آب نهر ننوشيده بودند و يكي گروهي كه كفي آب نوشيده بودند و پس از اين بود كه گروه سوم اظهار عجز كردند و اين امتحان ديگر بود كه با اين امتحان ، گروه دوم ثابت قدم مانده و گروه سوم به گروه اول ملحق شدند :
فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
"دقت در اين آيات مي‏ رساند كه گويندگان اين سخن كه لا طاقة لنا ... ، همان طائفه سوم بودند كه با مشت خود آب برداشتند ، و پاسخ دهندگان به ايشان همانهائي بودند ، كه اصلا آب ننوشيدند ، و آيه شريفه از آنان تعبير كرده به : الذين يظنون انهم ملاقوا الله ..."(6)




(5)- ر.ك:الميزان ، ج 2، ص 443
(6)- همان



لذا گروهي كه به جنگ به جالوت رفتند ، گروه دوم بودند و تا پايان هم ثابت قدم ماندند و پيروز شدند .فراموش نكنيد كه قبلا بني اسرائيل ادعا نموده و درخواست كرده بودند كه خداوند براي آنها پادشاه و فرماندهي قرار دهد تا در راه خدا جهاد كنند و اكنون با انتصاب طالوت و فرمان جهاد ، بايد مشخص شود كه چه تعداد از اين گروه در ميانه ي كارزار طاقت مي آورند :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (7)
آيا از [حال] سران بنى اسرائيل پس از موسى خبر نيافتى آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم [آن پيامبر] گفت اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد گفتند چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از [نزد] فرزندانمان بيرون رانده شده‏ ايم پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان [همگى] پشت كردند و خداوند به [حال] ستمكاران داناست

لذا آزموده شدند :
"در مسئله جنگ امتحان لازم است براي اينكه اگر كسي آ‌زمون نشود و تلخي را تحمل نكند احياناً صحنه را ترك مي‌كند در صورتي كه به فرمانده‌اش سرسپرده نباشد امتحان, لازم است براي اينكه ممكن است در هنگام فشار سرپيچي كند"(8)

(7)- بقره/246
(8)- آيت الله جوادي آملي ، تفسير آيه 249 سوره مباركه بقره ، بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا

جویا;287219 نوشت:
2) چرا طالوت آزمون هر را منسوب به خداوند می کند: إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ مگر به او وحی می شد؟

در تفاسيري كه بنده مراجعه نمودم در خصوص اين مساله كه چرا طالوت ابتلاي به نهر را به خداوند استناد داد ، مطلبي نيافتم فقط استاد جوادي آملي در پاسخ سوالي در اين خصوص فرمودند :
" ﴿إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم﴾ ظاهراً به وحي استناد دارد."(9)
حال اين مطلب آيا بوحي مستقيم به طالوت رسيده است يا بواسطه پيامبري كه در زمان او بود و مردم از او درخواست كرده بودند كه فرماندهي براي جهاد بر آنان بگمارد ، مشخص نيست .هر چند طالوت برگزيده خدا بر اين جمعيت باشد اما دليلي بر اينكه وحي مستقيم در خصوص ابتلاي به نهر به او شد يا اين وحي به پيامبر زمان شد و او به طالوت منتقل نمود ، در دست نيست . بهر حال چگونگي دقيق اين انتساب مشخص نيست .

(9)- آيت الله جوادي آملي ، همان

مفتقر;287240 نوشت:
با سلام خدمت کاربر عزیز جویا
شما همچنان دنبال قیاسات ذهنی هستید مطمئنتون می کنم با فکر و استدالال وقیاس های شما هیچ وقت نمی تونید راه ایمان رو پیدا کنید. ما سفارش به عقل و تفکر شدیم اما راه ایمان ورای این قیاسات هست.
در ضمن بگم بعضی از مفسرین جمله ما نمی تونیم با لشکر طالوت روبرو شیم رو نسبت دادند به گروهی که از آب کفی خوردند و جمله چه بسا گروهی اندک به گروی زیاد پیروز شده رو نسبت دادند به کسایی که لب به آب نزدند.....

برادر من! منم مؤمن به خداوند و کتاب اویم! چرا من را متهم به بی ایمانی می کنید؟ فقط سؤالاتی دارم! همین! مگر این سایت برای طرح سؤال نیست؟ بله همه ما بدنبال راه ایمان در رتبه های بالاتر آن هستیم ولی نه این که ما بیرون از ایمان هستیم و حالا می خواهیم راهی بسوی آن پیدا کنیم.
ادب مناظره را از کاشناسان سایت بیاموزید! آنها مخاطب خود را متهم به داشتن قیاسات ذهنی و یا خارج از ایمان نمی کنند.
موقع مناظره ببینید بهترین راهی که می توانید مخاطب خود را هم عقیده با خودتان بکنید چیست! آیا واقعا فکر می کنید من با این ادبیات شما، با شما ام عقیده می شوم؟

برادر عزیز هدای
من نسبت به سؤال نخستم مجاب شدم! منتظر پاسخ به دو سؤال بعدی خود هستم!
متشکر از زحمتی که می کشید!

جویا;287219 نوشت:
3) پیروزی که شما برای لشگریان طالوت گفتید، قرآن آن را به داود نسبت می دهد، زیرا او بود که اول جالوت را کشت و بعد لشگریان طالوت جرأت یافتند و لشگریان طالوت را فراری دادند. باز هم آمزمون کاری از پیش نبرد.

اولا داوود جزء سپاه طالوت بود و در دسته دومي بود كه از آب ننوشيده بود .
ثانيا پيروزي در تمامي جنگها علل و عوامل مشخصي دارد گاه شجاعت يك فرد موجب هزيمت دشمن شده و بدنبالش ساير سپاه هم جرات مضاعف مي يابند ، گاه طرح و نقشه جنگ ، طرحي بديع و كارا براي پيروزي است گاه ....
هر عامل يا فاكتوري مي تواند موجب پيروزي سپاه شود .
اما اينكه استقامت اين گروه صابر و مومن- كه با آن ازمون مشخص شد- موجب پيروزي آنان نشد صحيح نيست ، اگر دسته دوم - يعني گروهي كه ابدا آب ننوشيدند - استقامت نورزيده و مانند گروه سوم از رعب و خوف سپاه جالوت از پيكار منصرف مي شدند ديگر چه سپاه و گروهي قرار بود در مقابل لشگر جالوت بماند تا داود يكي از آنان باشد وانگهي داود جالوت را كشت ، اين گروه مومن يعني ساير اعضاء سپاه طالوت بودند كه به اذن خدا لشكر جالوت را شكست دادند وگرنه اگر داود يك نفر بود و فقط جالوت را مي كشت آيا ساير سپاه جالوت هزيمت مي شدند ؟ اين استقامت و جنگ و حمله گروه مومن ، پس از مرگ جالوت بود كه موجب پيروزي شد هر چند عامل اصلي پيروزي و مرگ جالوت را خداوند بدست داود رقم زد اما داود خود نوجواني بود كه در هر دو امتحان با وجود سن كم و نوجواني ، ايستادگي ورزيد و از آب نهر ننوشيد و اتكالش به الله بود و او فردي از سپاه طالوت بود .
ادعا اين است كه آزمون براي سنجش ايستادگي سپاه در برابر دشمن بود لذا آنان كه تاب نياوردند جداشدند و آنان كه ايستادگي كردند به صحنه جنگ وارد شدند .
اين پيروزي به اذن خدا صورت گرفت و خداوند -همانگونه كه در فراز پاياني آيه 249 آمده است با صابران است- و تاييدات و لطفش را با صابران همراه مي نمايد .
كشته شدن جالوت بدست داود نوجوان و مومن كه يكي از افراد سپاه طالوت بود نيز يكي از همين تاييدات و نصرتهاي الهي بود كه در حق افرادي كه استقامت كردند و از هر دو آزمون به سلامت بيرون آمدند ، افاضه شد .

تفسير عياشى از محمّد حلبى از حضرت صادق روايت نموده كه فرمود:
داود سه برادر داشت، پدر آنان پير مردى سالخورده بود. او گوسفندان پدر را چرانده و از آنها نگهدارى مى‏كرد. هنگاميكه طالوت بجنگ با دشمنان يهود مأمور شد، پدر داود فرزند را فرا خواند و باو گفت: اين حربه را با خود به ميدان جنگ ببر تا آنكه وسيله پيروزى يهود بر دشمنان گردد. داود جوانى بود كوتاه قد و كبود رنگ و كم مو و پاكدل، از شنيدن اين سخن آهنگ ميدان جنگ كرد تا آنكه وارد لشكر طالوت شد.
راوى از ابى بصير روايت را دنبال نموده و اضافه مى‏كند هنگاميكه داود بسوى ميدان روانه بود، در بين راه به سنگى برخورد كرد ناگهان فرياد بر آورد و گفت «اى داود مرا با خود بميدان ببر زيرا بوسيله من جالوت را خواهى كشت» داود آن سنگ ريز را برداشت و در توبره خود گذاشت، و چون به لشكر طالوت وارد شد فرياد بر آورد جالوت را بمن نشان دهيد مى‏خواهم او را بكشم. اين سخن در همه جا منتشر شد و با تعجب عمومى رو برو گرديده طالوت باو گفت چگونه مى‏توانى جالوت را بكشى و حربه تو چيست؟ داود گفت روزى مشغول گله چرانى بودم كه ناگهان شيرى به گله حمله كرد و گوسفندى را ربود من بآن شير رسيدم و سرش را گرفته و گوسفند را از دهانش بيرون آوردم. طالوت از اين سخن سخت در شگفت شد و تعجب كرد، لذا دستور داد زره بزرگى آوردند و بر اندام او پوشاندند سپس طالوت او را دعاء نمود و گفت «اميد است كه پروردگار بوسيله تو جالوت را هلاك كند» بامداد روز بعد كه جنگ شروع شد داود فرياد بر آورد جالوت را بمن نشان دهيد همينكه او را نشان دادند سنگ ريزه را از توبره بيرون آورد و با قلاب سنگ آنرا بسوى جالوت پرتاب كرد، سنگ به پيشانى جالوت اصابت كرده سر و پيشانى او را خرد كرد، جالوت از اسب بزير افتاد. اين بود كه سپاهيان فرياد بر آوردند داود جالوت را كشت و همه بگرد او جمع شدند و داود را بپادشاهى خود برگزيدند و ديگر نامى از طالوت در بين نبود.

تفسير العياشي، ج‏1، ص: 134
این روایت حکایت از آن دارد که داود از کسانی نبود که از ابتداء در لشگر طالوت باشد! و همچنین حکایت از آن دارد که اگر داود نبود طالوت کاری از پیش نمی برد.

به نام خدا
با سلام

جویا;287421 نوشت:
تفسير العياشي، ج‏1، ص: 134 این روایت حکایت از آن دارد که داود از کسانی نبود که از ابتداء در لشگر طالوت باشد! و همچنین حکایت از آن دارد که اگر داود نبود طالوت کاری از پیش نمی برد.

بنده به تفسير عياشي و چند تفسير ديگر مراجعه كردم .
تفسير الميزان همين مطلب را بدون نقد و بررسي در بخش بحث روايي آورده است .اماآيت الله جوادي آملي ذيل تفسير آيه 251 سوره مباركه بقره داستان مذكور را ذكر نكرده است .
در كتاب تاريخ انبياء (ع) نقلي دقيقا مخالف با آنچه در عياشي آمده است ، بيان شده :
" طالوت به ریاست برگزیده شد و در فرماندهی جنگ تدبیری اتخاذ کرد که عقل و اراده، زیرکی و هوش خود را آشکار ساخت. طالوت به بنی اسرائیل گفت؛ افرادی در لشکر من ثبت نام کنند که فکرشان مشغول نباشد و گرفتاری نداشته باشند. هرکس ساختمانی بنا کرده که نیمه کاره است، نامزدی دارد و هنوز ازدواج نکرده و بازرگانی و داد و ستد دارد و از کار فارغ نشده است و غیره... ثبت نام نکند.
صدای طبل جنگ در شهر پیچیده و جارچیان جوانان را به جنگ فراخواندند. در این بین سه برادر بودند که چون وضع را چنین دیدند، آماده رفتن به میدان کارزار گردیدند. برادر کوچک تر، داوود نام داشت که ابتدا پدرش به او اجازه رفتن به جنگ را نمی داد، اما پس از اصرار فراوانِ او، موافقت نمود. این داود، همان پیامبری است که پیشانی نورانی او حکایت از هوش و زکاوت او می کرد.
خلاصه پس از چندی لشکری آراسته شد و سپاهی مقتدر مقابل او حاضر شدند. لشکر طالوت در مسیر جبهه جنگ قرار گرفتند. آنان برای مبارزه با کفار از شهر خارج شدند. طالوت چون دید در سپاه او سرانی وجود دارند که از فرماندهی او رضایتی نداشته و میل به همکاری با او را ندارند از خدا کمک خواست خداوند نیز چنین به طالوت وحی فرستاد تا لشکر خود را از نوشیدن آب باز دارد. او رو به سپاه خود کرده و گفت؛ «به زودی در بین راه به رودخانه ای خواهیم رسید، خداوند بوسیله این رودخانه شما را آزمایش می کند. کسانی که از آب بنوشند از من نیستند. تنها آنان که مقدار کمی آب بنشوند از یاران من به شمار می روند.»
هنگامی که سپاهیان طالوت در آن گرمای سوزان بیابان به آن رودخانه رسیدند، همگی به جز تعداد اندکی، از آن آب نوشیدند."(1)


(1)- تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص)) ، صص217و218

واما چند نكته قابل تامل :
از آنجا كه تفسير عياشي تفسيري روايي است و روايات نياز به بررسي متني و سندي دارند هر روايتي كه ذيل آيات بيان شده است را بايد بررسي نمود .
در نقل فوق اولا سند روايت بنظر مرسل مي آيد زيرا واسطه محمد حلبي و امام صادق (ع) مشخص نيست وانگهي در متن روايت موردي است كه ظن به عدم صحت آنرا تقويت مي كند و آن نكته اينكه در بخشي از روايت عياشي آمده است :"طالوت از اين سخن سخت در شگفت شد و تعجب كرد، لذا دستور داد زره بزرگى آوردند و بر اندام او پوشاندند"- البته در نقلهاي ديگري خصوصيات اين زره كه مثلا تا زانوي داود(ع) بود هم بچشم مي خورد -
در حالي كه بر طبق فرمايش قرآن كريم صنعت زره بافي را خداوند به حضرت داود آنهم بعد از نبوت ايشان تعليم نمود:
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ (1)
و به [داوود] فن زره [سازى] آموختيم تا شما را از [خطرات] جنگتان حفظ كند پس آيا شما سپاسگزاريد
لذا بنظر مي رسيد قبل از آن اساسا چنين صناعتي وجود نداشت تا طالوت زرهي بخواهد كه بر اندام داود(ع) بپوشانند .
لذا قاعدتا نبايد در آن هنگام زرهي وجود مي داشت كه بر تن دادو(ع) بپوشانند . لذا اين دو اشكال در متن و سند موجب عدم اطمينان به نقل عياشي است ضمن اينكه نقل تاريخ انبياء (ع)، مطلب را به گونه اي ديگر بيان نموده و داود(ع) را در زمره كساني برشمرده كه در شهر جهت جهاد ، ثبت نام كرده بودند و با طالوت از شهر خارج شدند و به نهر و سپاه عظيم جالوت مبتلا گشتند و از آن سالم بيرون آمدند .


(1)- انبياء/80


نكته ديگري كه اثبات مي كند سپاه طالوت در سرنگوني جالوتيان نقش داشتند جمله "فهزموهم باذن الله" است كه در ابتداي آيه 251 بقره آمده است :
"فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ"
پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و داوود جالوت را كشت
در اين فراز آيه ، فعل " فهزموهم " به صيغه جمع آمده و حكايت از كاري دسته جمعي دارد زيرا اگرفقط منتسب به حضرت دادود (ع) بود بايد مي فرمود :"فهزمهم" لذا صيغه جمع اين فعل نشان از كاري جمعي دارد .
بنابراين با توجه به اشكالاتي كه درنقل روايت عياشي است و نيز با توجه به متن قرآن و نيز نقل تاريخ انبياء(ع) ، آزمون نهر و رويت سپاه عظيم جالوت ، موجب غربال شدن بني اسرائيل از سپاه طالوت و باقي ماندن مومنين راسخ شد كه دعاي آنان - كه در آيه 250 بقره نقل شده است :رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ- بسرعت مستجاب گشت و زمينه شكست سپاه جالوت بدست داود كه يكي از كم سن ترين افراد سپاه طالوت بود ، فراهم گشت .

چراسربازان طالوت باوجود تشنگی از نوشیدن آب منع شدند؟

پرسش: آيا اگر سربازان طالوت بدرستي آب مي نوشيدند براي جنگ آماده تر بودند يا زماني كه با دستور غير معقول فرمانده اشان مواجه شدند كه: «كفي بيشتر از آب ننوشيد» و بعد مورد توبيخ قرار گرفتند در نتيجه خودباخته شدند و از جنگ با جالوت باز ماندند؟
پاسخ : ابتدا يك مقدمه : طالوت فرماندهى سپاه را به عهده گرفت و به آنها تاكيد كرد تنها كسانى با من حركت كنند كه تمام فكرشان در جهاد باشد و آنها كه بنائى نيمه‏ كاره يا معامله‏ اى نيمه تمام و امثال آن دارند در اين پيكار شركت نكنند .
به زودى جمعيتى به ظاهر زياد و نيرومند جمع شدند و به جانب دشمن حركت كردند.
بر اثر راهپيمايى در برابر آفتاب همگى تشنه شدند ، طالوت براى اين كه به فرمان خدا آنها را آزمايش و تصفيه كند گفت به زودى در مسير خود به رودخانه‏ اى مى ‏رسيد خداوند بوسيله آن شما را آزمايش مى ‏كندكسانى كه از آن بنوشند و سيراب شوند از من نيستند و آنها كه جز مقدار كمى ننوشند از من هستند ! همين كه چشم آنها به نهر آب افتاد خوشحال شدند و به سرعت خود را به آن رسانيدند و سيراب گشتند.
تنها عده معدودى بر سر پيمان باقى ماندند.
طالوت متوجه شد كه لشكر او از اكثريتى بى اراده و سست عهد و اقليتى از افراد با ايمان تشكيل شده است از اين رو اكثريت بى انضباط و نافرمان را رها كرد و با همان جمع قليل با ايمان به سوى ميدان جهاد پيش رفت.
سپاه كوچك طالوت از كمى نفرات متوحش شده به طالوت گفتند ما توانائى در برابر اين سپاه قدرتمند را نداريم اما آنها كه ايمان راسخ به رستاخيز داشتند و دلهايشان از محبت خدا لبريز بود ، از زيادى و نيرومندى سپاه دشمن و كمى عده خود نهراسيدند ، با كمال شجاعت به طالوت گفتند : تو آنچه را صلاح مى‏ دانى فرمان ده ما نيز همه جا همراه تو خواهيم بود و به خواست خدا با همين عدد كم با آنها جهاد خواهيم كرد ، چه بسا جمعيتهاى كم كه به اراده پروردگار بر جمعيتهاى زياد پيروز شدند و خدا با استقامت كنندگان است.
طالوت با آن عده كم اما مؤمن و مجاهد آماده كارزار شد ، آنها از درگاه خداوند در خواست شكيبائى و پيروزى كردند و سرانجام هم همين گروه اندك در مقابل سپاه عظيم جالوت ، پيروز شدند(1)
حال باز مي گرديم به سوال شما كه پرسيديد :" اگر سربازان طالوت بدرستي آب مي نوشيدند براي جنگ آماده تر بودند يا زماني كه با دستور غير معقول فرمانده اشان مواجه شدند" اگر استدلال شما براي تحليل فاكتور پيروزي در نبرد سپاه طالوت صحيح باشد پس نبايد گروهي كه آب ننوشيدند پيروز مي شدند اما پيروز شدند . چگونه ؟
آنچه در نبرد ها و جنگها بسيار مهم است اطاعت از فرمانده و فرمان اوست .
طالوت نيز يك فرمانده بي تجربه و بي مايه نبود قرآن كريم ويژگيهاي او را چنين توصيف مي كند :
"قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ"(2)
پيامبرشان گفت در حقيقت‏ خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نيروى] بدنى بر شما برترى بخشيده است.
لذا چنين فرمانده اي كه به داشتن علم آنهم بر بني اسرائيل برتري دارد بهتر از من و شما و بني اسرائيل مي داند كه تشنگي ، توان سپاه را تقليل مي دهد اما آنچه او بدان مطمئن بود اين بود كه با سپاه كم مطيع و تحت فرمان امكان پيروزي هست - همانگونه كه محقق هم شد - اما با سپاه بسيار و انبوه نافرمان ، پيروزي مقدور نيست وانگهي ابتلا و امتحان بودن اين مساله را از قبل به سپاه خود گوشزد نمود :
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي..(3)
و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت ‏خداوند شما را به وسيله رودخانه‏ اى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست...
از طرف ديگر همانگونه كه عرض كرديم ، همان گروهي كه از آب رودخانه نياشاميدند و عده شان هم به لحاظ تعداد كم بود ، باز هم با ديدن سپاه جالوت به هراس افتادند مگر عده اي كم از ميان همين تعداد معدود :
فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (4)
هنگامى كه [طالوت ] با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را ياراى [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار به اذن خدا پيروز شدند و خداوند با شكيبايان است.
و اين گروه كم تشنه ، به اذن خداوند پيروز شدند .
لذا نه تشنگي و نه كمي تعداد ، مانع پيروزي نيست زيرا آنچه واقع شد اين بود كه سپاه اندك و تشنه طالوت بر سپاه عظيم و سيراب جالوت ظفر يافت.

پرسش: جناب طالوت از این آزمون چه هدفی را دنبال می کرد؟
پاسخ : سپاه طالوت در جريان برخورد به نهر و نوع رفتار به دو گروه تقسيم نشدند كه يك عده نوشيده باشند و يك عده خير و در نتيجه به دو گروه تقسيم شوند بلكه آنها در برخورد با نهر به سه گروه تقسيم شدند يك گروه ننوشيدند ، يك گروه نوشيدند و سيراب شدند و يك گروه فقط كفي از آب نوشيدند .اين تقسيم بندي در آيه بوضوح مشخص است:
قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ
مرحوم علامه طباطبايي بر اساس اين تقسيم بندي قرآني معتقدند كه سپاه طالوت طي دو آزمايش به سه گروه تقسيم شدند :
"لشكريان طالوت را با دو آزمايش به سه طائفه تقسيم كند اول آنهائي كه از طالوت نبودند چون از نهر نوشيدند ، دوم آنهائي كه از وي بودند چون از نهر ننوشيدند ، سوم آنهائي كه مردد بودند ، و وضعشان در آزمايش نهر معلوم نشد ، چون مشتي آب برداشتند و نوشيدند ، و آزمايشي ديگر وصفشان را روشن مي‏كند ، و آن اين است كه اگر در حال جنگ به خدا اعتماد نموده ، در برابر دشمن مقاومت كنند از طالوت خواهند شد ، و اگر دچار قلق و اضطراب شوند ، از طائفه دوم خواهند گرديد . "(5)
از اينجا به بعد طالوت به همراه كساني كه ايمان آورده بودند از نهر گذشتند نه همه ي سپاه .درحقيقت گروه اول از نهر نگذشتند و فقط گروه دوم و سوم گذشتنداين گروه دو دسته بودند ، يكي آنها كه از آب نهر ننوشيده بودند و يكي گروهي كه كفي آب نوشيده بودند و پس از اين بود كه گروه سوم اظهار عجز كردند و اين امتحان ديگر بود كه با اين امتحان ، گروه دوم ثابت قدم مانده و گروه سوم به گروه اول ملحق شدند :
فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
"دقت در اين آيات مي‏ رساند كه گويندگان اين سخن كه لا طاقة لنا ... ، همان طائفه سوم بودند كه با مشت خود آب برداشتند ، و پاسخ دهندگان به ايشان همانهائي بودند ، كه اصلا آب ننوشيدند ، و آيه شريفه از آنان تعبير كرده به : الذين يظنون انهم ملاقوا الله ..."(6) لذا گروهي كه به جنگ به جالوت رفتند ، گروه دوم بودند و تا پايان هم ثابت قدم ماندند و پيروز شدند .فراموش نكنيد كه قبلا بني اسرائيل ادعا نموده و درخواست كرده بودند كه خداوند براي آنها پادشاه و فرماندهي قرار دهد تا در راه خدا جهاد كنند و اكنون با انتصاب طالوت و فرمان جهاد ، بايد مشخص شود كه چه تعداد از اين گروه در ميانه ي كارزار طاقت مي آورند. لذا آزموده شدند :
"در مسئله جنگ امتحان لازم است براي اينكه اگر كسي آ‌زمون نشود و تلخي را تحمل نكند احياناً صحنه را ترك مي‌كند در صورتي كه به فرمانده‌اش سرسپرده نباشد امتحان, لازم است براي اينكه ممكن است در هنگام فشار سرپيچي كند"(7)

پرسش: قرآن پيروزي سپاه طالوت را به داود نسبت می دهد، زیرا او بود که اول جالوت را کشت و بعد لشگریان طالوت جرأت یافتند و لشگریان طالوت را فراری دادند. باز هم آزمون کاری از پیش نبرد.

پاسخ: اولا داوود جزء سپاه طالوت بود و در دسته دومي بود كه از آب ننوشيده بود .
ثانيا پيروزي در تمامي جنگها علل و عوامل مشخصي دارد گاه شجاعت يك فرد موجب هزيمت دشمن شده و بدنبالش ساير سپاه هم جرات مضاعف مي يابند ، گاه طرح و نقشه جنگ ، طرحي بديع و كارا براي پيروزي است گاه ....
هر عامل يا فاكتوري مي تواند موجب پيروزي سپاه شود .
اما اينكه استقامت اين گروه صابر و مومن- كه با آن ازمون مشخص شد- موجب پيروزي آنان نشد صحيح نيست ، اگر دسته دوم - يعني گروهي كه ابدا آب ننوشيدند - استقامت نورزيده و مانند گروه سوم از رعب و خوف سپاه جالوت از پيكار منصرف مي شدند ديگر چه سپاه و گروهي قرار بود در مقابل لشگر جالوت بماند تا داود يكي از آنان باشد وانگهي داود جالوت را كشت ، اين گروه مومن يعني ساير اعضاء سپاه طالوت بودند كه به اذن خدا لشكر جالوت را شكست دادند وگرنه اگر داود يك نفر بود و فقط جالوت را مي كشت آيا ساير سپاه جالوت هزيمت مي شدند ؟ اين استقامت و جنگ و حمله گروه مومن ، پس از مرگ جالوت بود كه موجب پيروزي شد هر چند عامل اصلي پيروزي و مرگ جالوت را خداوند بدست داود رقم زد اما داود خود نوجواني بود كه در هر دو امتحان با وجود سن كم و نوجواني ، ايستادگي ورزيد و از آب نهر ننوشيد و اتكالش به الله بود و او فردي از سپاه طالوت بود .
ادعا اين است كه آزمون براي سنجش ايستادگي سپاه در برابر دشمن بود لذا آنان كه تاب نياوردند جداشدند و آنان كه ايستادگي كردند به صحنه جنگ وارد شدند .
اين پيروزي به اذن خدا صورت گرفت و خداوند -همانگونه كه در فراز پاياني آيه 249 آمده است با صابران است- و تاييدات و لطفش را با صابران همراه مي نمايد . نكته ديگري كه اثبات مي كند سپاه طالوت در سرنگوني جالوتيان نقش داشتند جمله "فهزموهم باذن الله" است كه در ابتداي آيه 251 بقره آمده است :
"فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ"
پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و داوود جالوت را كشت
در اين فراز آيه ، فعل " فهزموهم " به صيغه جمع آمده و حكايت از كاري دسته جمعي دارد

(1)- با تلخيص ، ر.ك: تفسير نمونه ، ج 2، صص233و234
(2)- بقره/247
(3)- بقره/249
(4)- بقره/249
(5)- ر.ك:الميزان ، ج 2، ص 443
(6)- همان
(7)- تفسير آيه 249 سوره مباركه بقره ، بنياد بين المللي علوم وحياني اسرا

كليدواژه ها : طالوت ، تشنگي غير معقول سپاه ،داوود، استقامت

موضوع قفل شده است