جمع بندی منظور از صلاة الوسطی چیست و چرا مبهم گذاشته شده ؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از صلاة الوسطی چیست و چرا مبهم گذاشته شده ؟

در آيه ذيل قصد قرآن تحريك مردم براي محافظت از نمازهاست و بعد در اين ميان يك نماز را داراي اهميت ويژه معرفي مي كند ولي آن را مبهم مي گذارد چرا؟: البقرة : 238 حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ کارشناس بحث : میقات

[="Tahoma"][="Black"]با سلام و درود

«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ»
در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد! (بقره، 238)

كلمه "وسطى" مؤنث "اوسط" (ميانه‏تر) است، و منظور از "صلاة وسطى" نمازى است كه در وسط نمازها قرار مى‏گيرد و از كلام خداى تعالى استفاده نمى‏شود كه منظور از آن چه نمازی است؛ تنها سنت است كه آن را تفسير مى‏كند. (ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 369)

درست است که در مراد از "صلاة وسطی" اختلاف است ولی بنا بر نظر مشهور و با توجه به روایات وارده، روشن می شود که مراد از "صلاة وسطی" نماز ظهر است.

قرائن مختلفى در دست است كه منظور از "صلاة وسطی"، همان نماز ظهر است زيرا:

نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏شود.
شأن نزول آيه نيز گواهى مى‏دهد که مراد نماز ظهر است.
روايات متعددى نیز از معصومين (ع) نقل شده که بر آن تاكيد دارند.



اما این که چرا نماز ظهر؟

برای این مطلب، به جهاتی اشاره شده، از جمله:

1. در وقت كثرت مشغله واقع شده و لازم است امر دنيا و آخرت را جدى گرفت، لذا فارق شدن از دنیا و پرداختن به نماز، در آن زمان، فضیلت بیشتری دارد. (تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 449؛ تفسير الكاشف، ج‏1، ص 367)

2. در وسط روز و وقت زوال شمس واقع شده كه وقت آن برای نماز، مشقت و سختی بیشتری دارد پس افضل است. (تفسير اثنا عشري، ج‏1، ص 426)

3. چون نماز ظهر، اولین نمازى است كه واجب شد، و زوال ظهر، وسط روز و ساعت استجابت دعاء است. (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص 487)

4. تاكيد روى اين نماز به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى(ظهر)، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است.(تفسير نمونه، ج‏2، ص 207)


چرا مبهم و بدون تصریح؟

با مراجعه به روایات معصومین علیهم السلام که مفسران حقیقی قرآن هستند، روشن می شود که مراد از "صلاة وسطی" چه نمازی است، لذا مبهم به معنای این که نامعلوم و بی پاسخ گذاشته شده نیست، بلکه توسط اهلبیت(ع) مشخص شده است.

در ثانی، همین نحو بیان، از وجوه فصاحت و بلاغت در کلام است و ذهن مخاطب را بیشتر به خود جلب می کند تا به جستجو و فحص پرداخته تا ببینددنبال این نمازی که این قدر اهمیت دارد چیست.
[/]

1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

با سلام وتشکر از زحماتی که می کشید امید است که در راه رسالت عظیمی که برعهده دارید موفق وموید باشید

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

شما بعلت انسان بودنتان در جایگاهی نیستید که این باید ها و نباید ها رو تعیین کنید.
قرآن نیاز به تفسیر دارد
در مورد نماز وسطی اولا مشخص است ثانیا هر آیه ای جدای از معنی،شان نزول و تفسیر خودش رو دارد که برای فهم بیشتر باید به آنها رجوع کرد.

[="Tahoma"]

نقل قول:

1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
جناب جویا بخواهید بپذیرید نخواهید نپذیرید و اصراری هم بر پذیرفتن شما نیست به اینکه ائمه معصومین ما شیعیان مبین و مفسر اصیل قرآن هستند که متاسفانه شما نمیخواهید این معنا را درک کنید و یا نمیتوانید بفهمید که ذریه پیامبر که بعد از آنحضرت مشعل دار هدایت انسانها تا قیام قیامتند همان کسانی هستند که بطون قرآن را برای مردم در قالب همین روایات تفسیر می کنند که متاسفانه اهل سنت نمیخواهد قبول کند
جناب جویا بنده به همراه کارشناسان محترم سایت در تایپیکهای مختلف سعی در فهماندن معنای امامت و جانشینی حضرات معصومین بعد از پیامبر در جای جای مختلف این انجمن با شما کردیم ولی متاسفانه نه تنها قانع نشدید که بر انکارتان هم اضافه شد
جناب جویا مسئله ایی نیست اصلا لزومی ندارد که بخواهید بفهمید که ائمه معصومین مفسر قرآن هستند یا نه شما فکر کنید روایات بعد از زمان قطع وحی آمده و مردم در ابهام ماندند و در این افکارتان هم باقی بمانید

نقل قول:

2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
بقول یک بزرگواری تمام مشکلات و معضلات جهان اسلام حل شد فقط مانده اینکه مردم با قاطعیت بفهمند معنای الوسطی چیست شما هنوز بحث جانشینی بلافصل امیر المومنین علی علیه السلام بعد از پیامبر را نتوانستید جواب ما را بدهید و مدارکی که برایتان از کتب خودتان آورده ایم را جواب بدهید چطور محلی از اعراب پیدا کردیدکه بخواهید آنجا را نیمه تمام رها کرده به این مسئله بپردازید ؟؟؟
باور نمی کنید به تایپیکهای سوالات نفس گیر از اهل سنت و
همچنین مشروح روایت غدیر و .... بروید تا ضعف و زبونی خودتان را ببینید

نقل قول:

3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آیه الیوم اکملت لکم دینکم و اتمتت علیکم نعمتی ... همان آیه ای است که اهل سنت وهابیت در آن مانده اند و این آیه جواب تمام کسانی است که بگویند دین اسلام ناقص است و در حقیقت بیراه هم نرفتند چون وقتی بعد از تشریع دین تکمیل کنندگانی مانند خلفای شما باشند که نتوانند حتی کوچکترین حکم از احکام الهی را برای مردم توضیح و تبیین کنند آخر و عاقبت افرادی مثل حضرتعالی بهتر از این نخواهد بود که خدا را متهم به عدم حکمت نمائید
این بحثها و بحثهای مشابه فقط فایده اش بالا رفتن صفحات تایپیک هست و اینکه وقت عزیز کارشناسان را گرفته و قانع نشوید
به فرمایش جناب روحبخش
نقل قول:
چه نیازی است ما برای اهل سنت عصمت اهل البیت علیهم صلوات الله را ثابت کنیم؟

[="Tahoma"]

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

جناب جویا بعید می دانم حضرتعالی از اهل سنت بدون تعصب و عصبیت باشید بخاطر اینکه وقتی به کتب تفسیر علمای اهل سنت نور الله مضاجعهم مراجعه میکنیم برخلاف شما از دیدگاه منصفانه ایی به مسائل روائی و کلمات قرآن می پردازند
در ذیل این بحث توجه حضرتعالی را به تفاسیر مختلفی که از علمای اهل سنت بیان گردیده است جلب میکنم تا هم شما و هم خوانندگان متوجه باشند که آنها برخلاف نظریات شما تاکیدشان بر روایات نیز بوده است و هچنین مشخص میشود با اینکه آنها احادیث ائمه معصومین علیهم السلام را نیاورده اند باز به احادیث نبوی تاکید دارند

قد روى المفسرون حديثا أنّ النبىّ صلى اللّه عليه و سلم قال: صلاة الوسطى صلاة العصر، و هي التي فاتت سليمان‏
_________________
نام كتاب: احكام القرآن( ابن العربى)
نويسنده: ابن العربى محمد بن عبدالله بن ابوبكر
موضوع: فقهى‏
قرن: ششم‏
زبان: عربى‏
مذهب: سنى‏
*****************************

«و روينا عن عاصم، عن زر بن حبيش، عن على (رضي اللّه عنه)، قال: «كنا نرى أنها صلاة الفجر، حتى سمعت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و سلم) يوم الأحزاب: يقول: «شغلونا عن صلاة الوسطى، صلاة العصر
___________________
نام كتاب: احكام القرآن( شافعى)
نويسنده: ابن ادريس شافعى محمد
موضوع: فقهى‏
قرن: سوم‏
زبان: عربى‏
مذهب: سنى‏
*****************************

حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ (238) فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (239)
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ قال ابن عباس: أي حافظوا على الصلوات المكتوبات الخمس في مواقيتها بوضوئها و ركوعها و سجودها وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏، يعني الصلاة الوسطى خاصة حافظوا عليها. و يقال: هي صلاة العصر. و يقال هي صلاة الصبح و يقال: هي صلاة الظهر.
حدثنا القاسم بن محمد بن روزبه قال: حدثنا عيسى بن خشنام قال: حدثنا سويد بن سعيد، عن مالك بن أنس، عن داود بن الحصين أنه بلغه، عن رجل، عن زيد بن ثابت أنه بلغه، عن علي و ابن عباس أنهما كانا يقولان: صلاة الوسطى صلاة الصبح.
قال مالك: و ذلك رأي. أخبرني القاسم بن محمد قال: حدثنا عيسى بن خنشام قال:
حدثنا سويد بن سعيد بن مالك بن أنس، عن داود بن الحصين، عن رجل، عن زيد بن ثابت أنه قال: صلاة الوسطى: صلاة الظهر.
و بهذا الإسناد، عن مالك، عن زيد بن أسلم، عن القعقاع بن الحكم، عن أبي يونس مولى عائشة- رضي اللّه عنها- أنه قال: أمرتني عائشة أن أكتب لها مصحفا و قالت: إذا بلغت هذه الآية فآذني فلما بلغتها آذنتها، فأملت علي: حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى:
صلاة العصر.
قال الفقيه: حدثنا أبو إبراهيم الترمذي، عن أبي إسحاق، عن أبي جعفر الطحاوي قال:
حدثنا علي بن معبد قال: حدثنا يعقوب بن إبراهيم عن أبي إسحاق عن أبي جعفر محمد بن علي، عن عمرو بن رافع، مولى عمر و كان يكتب المصاحف أنه قال: اكتتبتني حفصة ابنة عمر مصحفا و قالت: إذا بلغت هذه الآية فلا تكتبها، حتى تأتيني فأمليها عليك كما حفظتها من رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم، فلما بلغتها أتيتها بالورقة فقالت: اكتب حافظوا على الصلوات و الصلاة الوسطى صلاة العصر. و يقال: هي قراءة عبد اللّه بن مسعود.
و روي عن أبي هريرة و ابن عمر أنهما قالا: صلاة الوسطى العصر و روي عن عاصم بن أبي النجود، عن زر بن حبيش، عن علي أنه قال: كنت ظننت أنها صلاة الفجر، حتى سمعت رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم يقول يوم الخندق و قد شغلوه عن صلاة العصر، قال: «ملأ اللّه بطونهم و قبورهم نارا، شغلونا عن الصّلاة الوسطى، صلاة العصر». و إنما كان فائدة التخصيص بصلاة العصر، لأن ذلك وقت الشغل و يخاف فوتها ما لا يخاف لسائر الصلوات. و قد أكد بالذكر قال:
وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ خاصة. و من طريق المعقول يدل أيضا على أن صلاة الوسطى هي صلاة العصر، لأن قبلها صلاتي النهار و بعدها صلاتي الليل.
بحرالعلوم، ج‏1، ص: 157
________________
نام كتاب: بحرالعلوم‏
نويسنده: سمرقندى نصربن محمد بن احمد
موضوع: روايى‏
قرن: چهارم‏
زبان: عربى‏
مذهب: سنى‏

ادامه ....

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
جویا;287231 نوشت:

2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ قال: فقال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم «لينتهين رجال أو لأحرقن بيوتهم». و الزبرقان هو ابن عمرو بن أمية الضمري، لم يدرك أحدا من الصحابة، الصحيح ما تقدم من روايته عن زهرة بن معبد و عروة بن الزبير. و قال شعبة و همام عن قتادة عن سعيد بن المسيب عن ابن عمر عن زيد بن ثابت، قال: الصلاة الوسطى صلاة الظهر. و قال أبو داود الطيالسي و غيره، عن شعبة: أخبرني عمر بن سليمان من ولد عمر بن الخطاب، قال:
سمعت عبد الرحمن بن أبان بن عثمان يحدث عن أبيه عن زيد بن ثابت، قال: الصلاة الوسطى هي الظهر، و رواه ابن جرير، عن زكريا بن يحيى بن أبي زائدة عن عبد الصمد، عن شعبة، عن عمر بن سليمان، عن زيد بن ثابت، قال الصلاة الوسطى هي الظهر، و رواه ابن جرير، عن زكريا بن يحيى بن أبي زائدة عن عبد الصمد، عن شعبة، عن عمر بن سليمان، عن زيد بن ثابت، في حديث رفعه، قال «الصلاة الوسطى صلاة الظهر». و ممن روي عنه أنها الظهر ابن عمر، و أبو سعيد و عائشة، على اختلاف عنهم، و هو قول عروة بن الزبير و عبد اللّه بن شداد بن الهاد، و رواية عن أبي حنيفة رحمهم اللّه.

و قيل: إنها صلاة العصر. قال الترمذي و البغوي رحمهما اللّه: و هو قول أكثر علماء الصحابة و غيرهم. و قال القاضي الماوردي: هو قول جمهور التابعين. و قال الحافظ أبو عمر بن عبد البر: هو قول أكثر أهل الأثر. و قال أبو محمد بن عطية في تفسيره. و هو قول جمهور الناس. و قال الحافظ أبو محمد عبد المؤمن بن خلف الدمياطي في كتابه المسمى بكشف المغطى في تبيين الصلاة الوسطى، و قد نص فيه: أنها العصر، و حكاه عن عمر و علي و ابن مسعود و أبي أيوب و عبد اللّه بن عمرو و سمرة بن جندب و أبي هريرة و أبي سعيد و حفصة و أم حبيبة و أم سلمة و عن ابن عباس و عائشة على الصحيح عنهم، و به قال عبيدة و إبراهيم النخعي و رزين وزر بن حبيش و سعيد بن جبير و ابن سيرين و الحسن و قتادة و الضحاك و الكلبي و مقاتل و عبيد بن مريم و غيرهم، و هو مذهب أحمد بن حنبل. قال القاضي الماوردي و الشافعي قال ابن المنذر: و هو الصحيح عن أبي حنيفة، و أبي يوسف و محمد، و اختاره ابن حبيب المالكي، رحمهم اللّه.
___________________
تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏1، ص: 491

ادامه...

[="Tahoma"]

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

ذكر الدليل على ذلك- قال الإمام أحمد «1»: حدثنا أبو معاوية، حدثنا الأعمش، عن مسلم، عن شتير بن شكل، عن علي، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم يوم الأحزاب «شغلونا عن الصلاة الوسطى، صلاة العصر، ملأ اللّه قلوبهم و بيوتهم نارا» ثم صلاها بين العشاءين المغرب و العشاء، و كذا رواه مسلم «2» من حديث أبي معاوية محمد بن حازم الضرير، و النسائي «3» من طريق عيسى بن يونس كلاهما عن الأعمش، عن مسلم بن صبيح عن أبي الضحى، عن شتير بن شكل بن حميد، عن علي بن أبي طالب عن النبي صلّى اللّه عليه و سلم مثله، و قد رواه مسلم أيضا من طريق شعبة عن الحكم بن عتيبة، عن يحيى بن الجزار عن علي بن أبي طالب، و أخرجه الشيخان و أبو داود و الترمذي و النسائي و غير واحد من أصحاب المساند و السنن و الصحاح من طرق يطول ذكرها عن عبيدة السلماني، عن علي به، و رواه الترمذي و النسائي من طريق الحسن البصري عن علي به، قال الترمذي: و لا يعرف سماعه منه، و قال ابن أبي حاتم: حدثنا أحمد بن سنان، حدثنا عبد الرحمن بن مهدي عن سفيان عن عاصم عن زر، قال: قلت لعبيدة: سل عليا عن الصلاة الوسطى، فسأله، فقال: كنا نراها الفجر أو الصبح، حتى سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم يقول يوم الأحزاب «شغلونا عن الصلاة الوسطى، صلاة العصر، ملأ اللّه قبورهم و أجوافهم أو بيوتهم نارا» و رواه ابن جرير عن بندار عن ابن مهدي به. و حديث يوم الأحزاب، و شغل المشركين رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم و أصحابه عن أداء صلاة العصر يومئذ، مروي عن جماعة من الصحابة يطول ذكرهم، و إنما المقصود رواية من نص منهم في روايته، أن الصلاة الوسطى هي صلاة العصر.
و قد رواه مسلم أيضا من حديث ابن مسعود و البراء بن عازب رضي اللّه عنهما.
حديث آخر- قال الإمام أحمد «4»: حدثنا عفان، حدثنا همام عن قتادة عن الحسن عن سمرة، أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال: «صلاة الوسطى صلاة العصر» و حدثنا بهز و عفان قالا: حدثنا أبان، حدثنا قتادة عن الحسن، عن سمرة أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ و سماها لنا أنها هي صلاة العصر، و حدثنا محمد بن جعفر و روح، قالا: حدثنا سعيد عن قتادة، عن الحسن عن سمرة بن جندب، أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال «هي العصر» قال ابن جعفر:
سئل عن صلاة الوسطى، و رواه الترمذي من حديث سعيد بن أبي عروبة، عن قتادة، عن الحسن، عن سمرة، و قال: حسن صحيح، و قد سمع منه حديث آخر. و قال ابن‏جرير «5»: حدثنا أحمد بن منيع، حدثنا عبد الوهاب بن عطاء، عن التيمي، عن أبي صالح، عن أبي هريرة، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم «الصلاة الوسطى صلاة العصر».
***********************************
(1) مسند أحمد (ج 1 ص 81- 82).
(2) صحيح مسلم (مساجد حديث 202- 206).
(3) النسائي (صلاة باب 14).
(4) المسند (ج 5 ص 12). [.....]
(5) تفسير الطبري (2/ 574).
_______________________
تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏1، ص: 492

ادامه ...

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.

جویا;287231 نوشت:

2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

طريق أخرى بل حديث آخر قال ابن جرير «1»: و حدثني المثنى، حدثنا سليمان بن أحمد الحرشي الواسطي، حدثنا الوليد بن مسلم، قال: أخبرني صدقة بن خالد، حدثني خالد بن دهقان، عن خالد بن سبلان، عن كهيل بن حرملة، قال: سئل أبو هريرة عن الصلاة الوسطى، فقال: اختلفنا فيها كما اختلفتم فيها، و نحن بفناء بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم، و فينا الرجل الصالح أبو هاشم بن عتبة بن ربيعة بن عبد شمس، فقال: أنا أعلم لكم ذلك، فقام فاستأذن على رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم، فدخل عليه ثم خرج إلينا، فقال: أخبرنا أنها صلاة العصر، غريب من هذا الوجه جدا.
حديث آخر- قال ابن جرير «2»: حدثنا أحمد بن إسحاق، حدثنا أبو أحمد، حدثنا عبد السلام عن مسلم مولى أبي جبير، حدثني إبراهيم بن يزيد الدمشقي، قال: كنت جالسا عند عبد العزيز بن مروان، فقال: يا فلان اذهب إلى فلان فقل له: أي شي‏ء سمعت من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم في الصلاة الوسطى؟ فقال رجل جالس: أرسلني أبو بكر و عمر، و أنا غلام صغير، أسأله عن الصلاة الوسطى فأخذ إصبعي الصغيرة، فقال «هذه صلاة الفجر»، و قبض التي تليها، فقال «هذه الظهر»، ثم قبض الإبهام، فقال «هذه المغرب»، ثم قبض التي تليها، فقال «هذه العشاء»، ثم قال «أي أصابعك بقيت؟» فقلت: الوسطى، فقال «أي الصلاة بقيت؟» فقلت: العصر، فقال «هي العصر» غريب أيضا جدا.
حديث آخر قال ابن جرير «3»: حدثنا محمد بن عوف الطائي حدثنا محمد بن إسماعيل بن عياش، حدثني أبي حدثني ضمضم بن زرعة عن شريح بن عبيد عن أبي مالك الأشعري، قال:
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم «الصلاة الوسطى صلاة العصر» إسناده لا بأس به.
حديث آخر قال أبو الحاتم بن حبان في صحيحه: حدثنا أحمد بن يحيى بن زهير، حدثنا الجراح بن مخلد، حدثنا عمرو بن عاصم، حدثنا همام بن مورق العجلي، عن أبي الأحوص، عن عبد اللّه، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم «صلاة الوسطى صلاة العصر».
و قد روى الترمذي من حديث محمد بن طلحة بن مصرف عن زبيد اليامي، عن مرة الهمداني، عن ابن مسعود، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم «صلاة الوسطى صلاة العصر»، ثم قال:
حسن صحيح، و أخرجه مسلم في صحيحه من طريق محمد بن طلحة به، و لفظه «شغلونا عن‏ الصلاة الوسطى صلاة العصر» الحديث، فهذه نصوص في المسألة لا تحتمل شيئا، و يؤكد ذلك الأمر بالمحافظة عليها، و قوله صلّى اللّه عليه و سلم في الحديث الصحيح من رواية الزهري عن سالم، عن أبيه، أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم قال «من فاتته صلاة العصر فكأنما وتر أهله و ماله» و في الصحيح أيضا من حديث الأوزاعي، عن يحيى بن أبي كثير، عن أبي قلابة عن أبي كثير عن أبي المهاجر، عن بريدة بن الحصيب، عن النبي صلّى اللّه عليه و سلم، قال «بكروا بالصلاة في يوم الغيم، فإنه من ترك صلاة العصر، فقد حبط عمله».
و قال الإمام أحمد «4»: حدثنا يحيى بن إسحاق، أخبرنا ابن لهيعة عن عبد اللّه بن هبيرة، عن أبي تميم عن أبي بصرة الغفاري، قال: صلى بنا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم في واد من أوديتهم، يقال له المخمص، صلاة العصر، فقال «إن هذه الصلاة صلاة العصر عرضت على الذين من قبلكم فضيعوها، ألا و من صلاها ضعف له أجره مرتين، ألا و لا صلاة بعدها حتى تروا الشاهد» «5» ثم قال: رواه عن يحيى بن إسحاق عن يزيد بن حبيب عن جبير بن نعيم عن عبد اللّه بن هبيرة عن أبي تميم عن أبي بصرة به، و هكذا رواه مسلم و النسائي جميعا عن قتيبة عن الليث، و رواه مسلم أيضا من حديث محمد بن إسحاق، حدثني يزيد بن أبي حبيب كلاهما عن جبير بن نعيم الحضرمي، عن عبد اللّه بن هبيرة السبائي به.
**************************************
(1) تفسير الطبري (2/ 575).
(2) تفسير الطبري (2/ 576).
(3) تفسير الطبري (2/ 576).
(4) المسند (ج 6 ص 397).
(5) أضاف في المسند: قلت لابن لهيعة: ما الشاهد؟ قال: الكوكب، الأعراب يسمعون الكوكب شاهد الليل.
____________________________

تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏1، ص: 493

نام كتاب: تفسير القرآن العظيم( ابن كثير)
نويسنده: ابن كثير دمشقى اسماعيل بن عمرو
موضوع: روايى‏
قرن: هشتم‏
زبان: عربى‏
مذهب: سنى‏
ناشر: دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون‏
مكان چاپ: بيروت‏
سال چاپ: 1419 ق‏
نوبت چاپ: اول‏
تحقيق: محمد حسين شمس الدين‏
توضيح: كامل‏

جناب جویا این مطالب را هم برای مطالعه حضرتعالی که اشکال از احادیث میگیرید که قرآن بدون بیان احادیث رساننده ی همه چیز است آورده ام هم به شما اثبات شود که برخلاف نظر شما (البته شمای نوعی)، علمای شما بسیار هم تاکید بر احادیث دارند منتها چون آنها احادیث ائمه معصومین ما را قبول ندارند فقط اکتفاء به احادیث خلفا و کسانی که مورد وثوقشان هست میکنند و ای کاش سر سوزنی انصاف داشتند و حداقل امامان شیعه را در حد افراد موثق قبول داشتند که اگر چنین اتفاقی می افتاد مطمئنا جلوی بسیاری از گمراهی ها و ضلالت ها گرفته می شد

جناب رحیق مختوم سلام علیکم
موضوع تاپیک، چرایی ابهام الوسطی در قرآن بود. خداوند در مقام تأکید بر محافظت بر نمازها است و بعد نمازی را مبهم می گذارد! پرسیدم این مبهم گذاری آیا با بلاغت قرآن سازگاری دارد؟ چون کلام بلیغ کلار رسا است و کلام رسا کلامی است که همه منظور متکلم را برساند. مگر خداوند منظوری جز تشویق مردم به نمازها و بخصوی یک نماز مخصوص داشته است، پس چرا این نماز مخصوص را مبهم گذاشته است. اگر مثلا من بگویم از همه میهمانان پذیرایی کنید مخصوصا از آقایی وسط نشسته است! آیا سخن من بلیغ است؟ بعد که به من ایراد بگیرند که این سخنت بلیغ نبود چون چه اشکالی داشت نام آن فرد را می بردی! آنوقت من در جواب بگویم بروید از پیامبرتان و یا جانشینان او بپرسید تا معلوم شود آن وسطی کیست! خب بله مسلمین می روند می پرسند ولی ایت پاسخ چرایی ابهام وسطی نیست؟
این که گفته شود ابهام باعث ترغیب برای حل معما می شود! خب بر فرض که بپذیریم اینجوری مردم بیشتر ترغیب می شوند، مگر خداوند نمی داند مردم وقتی بروند تحقیق کنند هم سنیشان دچار سرگردانی می شوند هم شیعه اشان؟ چرا؟ چون به تعداد نمازهای پنجگانه، تفسیر درباره الوسطی وجود دارد. مگه روایات شما شیعیان در این باره اتفاق نظر دارند؟
خب جناب رحیق مختوم! این موضوع چه ربطی به این مباحث عریض و طویل شما داشت؟!
در باره نیازمندی قرآن به تفسیر هم، من تأکید کردم قصد ورود به این بحث را ندارم و الان هم این قصد را ندارم اگر مایل به بحث هستید می توانیم در تایپک جداگانه ای بحث کنیم!

[="Tahoma"][="Black"]

جویا;287231 نوشت:
1) روایات در زمان بعد از قطع وحی بوده است! مردم مخاطب قرآ« باید با این ابهام چه کنند.
2) خود روایات هم اتفاق نظری بینشان نیست لذا باز هم همچنان ابهام الوسطی باقی می ماند!
3) خداوند در مقام بیان هر مطلبی باشد، باید آن را کمال و تمام بگوید و الا حکیمانه سخن نگفته است.
آنچه را که پیامبر در تبیین احکام شریعت فرموده است تفسیر قرآن نیست. قرآن هر چه را که در صدد گفتنش بوده است بی ابهام گفته است. مثلا اگر می گوید: اقم الصلاة در مقام بیان اصل نماز بوده است نه رکعات آن. لذا این سخن نیاز به تفسیر ندارد.
البته الان من نمی خواهم وارد این بحث بشوم که آیا قرآن نیاز به تفسیر دارد یا نه! لذا از شما خواهش می کنم فقط به سؤالات در باره ابهام الوسطی پاسخ بدهید!
با تشکر از زحمتی که می کشید

با سلام و درود

چند نکته عرض می شود:

همان طور که قبلا اشاره نمودم این ابهام برای بیان اهمیت است، تا مخاطب اهمیت و اهتمام بیشتری داشته باشد و در انجام این نماز تلاش بیشتری نماید.

اما مورادی که بیان کرده اید:

1. این روایات دلیل اثباتی برای الآن ما است و الا در زمان نزول آیه که پیامبر(ص) مراد آیه را روشن کرده اند.

2. بله، روایات اتفاق نظر ندارند ولی با قرائن می توان قول مشهور را پیدا کرد و عمل نمود. لذا ابهام باقی نمی ماند.

3. بله، خداوند مطلب و منظورش را کامل هم گفته است ولی این اهلبیت(ع) هستند که این مراد کامل را می فهمند.

در روایات داریم: "مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَال‏"؛ هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف کنند، مگر این که برای آن اصلی در قرآن هست، ولی عقول به آن دسترسی ندارد. (الكافي، ج‏1، ص: 60، حدیث 6)

لذا همه چیز در قرآن هست و هیچ ابهامی ندارد ولی این همه چیز را انسان کامل می فهمد، و به همین خاطر است که در حدیث ثقلین و ... تاکید و سفارش به مراجعه به اهلبیت(ع) شده است.
[/]

چه بسیار از انسانهای که هنگام تلات قرآن دسترسی به حدیث ندارند. آنها به آیه حافظوا علی الصلوات می رسند. تشویق می شوند که بر نمازها محافظت کنند، بعد می بینند خداوند بخصوص روی یک نماز انگشت گذارده است! نمی دانند این کدام نماز است که محافظتش اینقدر مهم بوده است! و راهی هم برای فهم این ندارند جز آن که بروند دنبال حدیث! از کی بپرسند؟ حالا فرض کنید کسی را هم پیدا کردند آیا سخن او مورد اطمینان است؟
آیا شما وقتی بخواهید عده ای را به کاری تشویق کنید، اینطور سخن می گویید؟

[="Tahoma"][="Black"]

جویا;293341 نوشت:
چه بسیار از انسانهای که هنگام تلات قرآن دسترسی به حدیث ندارند. آنها به آیه حافظوا علی الصلوات می رسند. تشویق می شوند که بر نمازها محافظت کنند، بعد می بینند خداوند بخصوص روی یک نماز انگشت گذارده است! نمی دانند این کدام نماز است که محافظتش اینقدر مهم بوده است! و راهی هم برای فهم این ندارند جز آن که بروند دنبال حدیث! از کی بپرسند؟ حالا فرض کنید کسی را هم پیدا کردند آیا سخن او مورد اطمینان است؟
آیا شما وقتی بخواهید عده ای را به کاری تشویق کنید، اینطور سخن می گویید؟

با سلام و درود

پس این مرحله را قبول دارید که آیه شریفه در بیان اهمیت و جایگاه این نماز، موفق بوده و توانسته پیامش را به مخاطب برساند.

اما از این به بعد بر عهده خود مخاطب است. مخاطب موظف است برای فهم کلام الهی به دنبال تفسیر و بیان آن برود.

نکته این است که بفهماند مخاطب به تنهایی قادر به فهم همه مراد الهی نیست و نیاز به مراجعه به مفسران حقیقی قرآن (معصومین) دارد.

این مراجعه می توان حضوری (در زمان حضور معصوم)، و یا مراجعه به نماینده و مرتبطین با حضرت، یا عالمان وقت، کتب روایی، افراد آگاه و ... باشد. پس راه یادگیری باز است.

اشکال شما در صورتی جای بررسی داشت که خداوند اهمیت این نماز را بفرماید در حالی که راه رسیدن به فهم آن مصدود باشد، و حال آن که چنین نیست.
[/]

[="times new roman"][="palatino linotype"]سلام علیکم و رحمه الله

مطلبی هم در صفحه 27 کتاب اسرار نماز علامه فیض کاشانی درباره نماز میانه ذکر شده که حقیر با اجازه استاد گرامی نقل میکنم

... به درستى كه خدايتعالى گردانيده است [="red"]نماز جمعه[/] را افضل اعمال بنى آدم بعد از ايمان . چنانكه ناطق است به اين معنا اخبار، و تصريح كرده اند بر آن علماء آثار و اخبار، به طورى كه دليل آورده اند بر اينكه

واجب افضل است از سنت .
و نماز يوميه ، افضل است از نمازهاى غير يوميه .
وصلاة وسطى ، افضل است از نمازهاى يوميه .
و مختار آن است كه صلاة وسطى نماز ظهر است و نماز جمعه اولى است از نماز ظهر بنابراين نماز جمعه افضل نمازها است . پس ثابت مى شود به همين دليل كه نماز جمعه افضل همه اعمال مى باشد و اين دليل واضحى است .

پایان نقل /

ائمه علیهم السلام یک جمله معروف دارند در بین اهل سنت و شیعه
و آن اینکه

سلونی قبل ان تفقدونی - بپرسید پیش از آنکه از میان تان بروم.
وقتی بزرگی از ما میخواهد سوال بپرسیم آنگاه که خود را بی نیاز از سوال ببینیم و خود را عالم بپنداریم از خیلی از مطالب غافل خواهیم ماند.
و
کسانی که خود را بی نیاز از سوال میدانند اهل سبقت نیستند و البته لیس للانسان الا ما سعی
/والله اعلم
[/][/]

[="Tahoma"][="Black"]

فاتح;293713 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

مطلبی هم در صفحه 27 کتاب اسرار نماز علامه فیض کاشانی درباره نماز میانه ذکر شده که حقیر با اجازه استاد گرامی نقل میکنم

... به درستى كه خدايتعالى گردانيده است نماز جمعه را افضل اعمال بنى آدم بعد از ايمان . چنانكه ناطق است به اين معنا اخبار، و تصريح كرده اند بر آن علماء آثار و اخبار، به طورى كه دليل آورده اند بر اينكه

واجب افضل است از سنت .
و نماز يوميه ، افضل است از نمازهاى غير يوميه .
وصلاة وسطى ، افضل است از نمازهاى يوميه .
و مختار آن است كه صلاة وسطى نماز ظهر است و نماز جمعه اولى است از نماز ظهر بنابراين نماز جمعه افضل نمازها است . پس ثابت مى شود به همين دليل كه نماز جمعه افضل همه اعمال مى باشد و اين دليل واضحى است .

با سلام و درود

درست است که در مراد از "صلاة وسطی" اختلاف است، ولی بنا بر نظر مشهور مراد از "صلاة وسطی" نماز ظهر است.

قرائن مختلفى در دست است كه منظور از "صلاة وسطی"، همان نماز ظهر است زيرا:

نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏شود.
شأن نزول آيه نيز گواهى مى‏دهد که مراد نماز ظهر است.
روايات متعددى نیز از معصومين (ع) نقل شده که بر آن تاكيد دارند.


اما برای نماز جمعه:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه‏» (جمعه، 9)

در این آیه، به تشریع نماز جمعه اشاره شده، و وقت آن نیز همان زمانی است که نماز ظهر خوانده می شود، یعنی در روزهای دیگر نماز ظهر خوانده می شود و در روز جمعه، به جای نماز ظهر، نماز جمعه خوانده می شود؛ پس وقت آن ها یکی است.

علامه طباطبایی در این زمینه چنین می آورند:
از همان روایاتی که نماز وسطی را نماز ظهر بیان می کنند، استفاده مى‏شود که ائمه معصومین(ع) ظهر و جمعه را يك نوع گرفته ‏اند، و عبارت از نماز نيمه روز كه در جمعه به صورتى و در غير جمعه به صورتى ديگر خوانده مى‏شود دانسته‏اند، نه اينكه مانند نماز صبح و ظهر دو نوع نماز و مربوط به دو وقت باشد. (ر.ک: ترجمه الميزان، ج‏2، ص 390)

به بیان دیگر این که "صلاة وسطی" نمازی است که در وسط روز خوانده می شود، در روزهای دیگر، منظور از آن، نماز ظهر است و در روز جمعه، منظور از آن، نماز جمعه است.


[/]

سلام

تو قران من صلاه وسطی رو نماز صبح ترجمه کرده!:Moteajeb!:


شایسته;304798 نوشت:

سلام
تو قران من صلاه وسطی رو نماز صبح ترجمه کرده!

با سلام و درود

بله، در مورد این که مراد از "صلاة وسطی" چیست اختلاف است، ولی بنا بر نظر مشهور و با توجه به روایات وارده که مؤید این نظر هستند، روشن می شود که مراد از "صلاة وسطی" نماز ظهر است.

توضیح:

در این که معیار وسط بودن چیست، اختلاف است:

کسانی که نماز صبح را نماز وسطی می دانند می گویند چون نماز صبح، بین نمازهای شب (مغرب و عشاء) و نمازهای روز (ظهر و عصر) واقع شده است لذا نماز وسطی است. یعنی معیار آنها برای تشخیص وسط بودن، تفکیک بین نمازهای شب و نمازهای روز است.

کسانی هم که نماز ظهر را نماز وسطی می دانند به خاطر این است که نماز ظهر بین نمازهای روزانه (صبح و عصر) واقع شده است. البته پشتوانه این قول روایات متعددی است که از معصومین وارد شده است:

قال: "الصلاة الوسطى هى الوسطى من صلوة النهار و هى الظهر"؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: نماز وسطی، آن نمازی است که وسط نمازهایی که در روز خوانده می شوند واقع شده و آن نماز ظهر است. (تفسير الصافي، ج ‏1، ص 269؛ تفسير نورالثقلين، ج ‏1، ص 237؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 15، ح 6)


نکته: روایات در این خصوص زیاد است لذا نظر مشهور بر این قول است.

سلام
چه جالب بود
اخه اونروزی که به ایه دقت کردم خیلی سعی خودمو میکردم که نماز صبح هامو سروقت بخونم
خیلی هم حال میداد
بنظر شخصی من حفظ نماز صبح سخت تر از نماز ظهر هستش

درهرصورت ممنون از پاسخ

[="Arial Black"]جناب جویا بخواهید بپذیرید نخواهید نپذیرید و اصراری هم بر پذیرفتن شما نیست به اینکه ائمه معصومین ما شیعیان مبین و مفسر اصیل قرآن هستند که متاسفانه شما نمیخواهید این معنا را درک کنید و یا نمیتوانید بفهمید که ذریه پیامبر که بعد از آنحضرت مشعل دار هدایت انسانها تا قیام قیامتند همان کسانی هستند که بطون قرآن را برای مردم در قالب همین روایات تفسیر می کنند که متاسفانه اهل سنت نمیخواهد قبول کند
جناب جویا بنده به همراه کارشناسان محترم سایت در تایپیکهای مختلف سعی در فهماندن معنای امامت و جانشینی حضرات معصومین بعد از پیامبر در جای جای مختلف این انجمن با شما کردیم ولی متاسفانه نه تنها قانع نشدید که بر انکارتان هم اضافه شد
جناب جویا مسئله ایی نیست اصلا لزومی ندارد که بخواهید بفهمید که ائمه معصومین مفسر قرآن هستند یا نه شما فکر کنید روایات بعد از زمان قطع وحی آمده و مردم در ابهام ماندند و در این افکارتان هم باقی بمانید

جمع بندی

پرسش:
در آيه (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ)، قصد قرآن تحريك مردم براي محافظت از نمازها است و بعد در اين ميان يك نماز را داراي اهميت ويژه معرفي مي كند ولي آن را مبهم مي گذارد چرا؟

پاسخ:
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ»
در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد!(1)
با سلام و درود
كلمه "وسطى" مؤنث "اوسط" (ميانه ‏تر) است، و منظور از "صلاة وسطى" نمازى است كه در وسط نمازها قرار مى‏گيرد و از كلام خداى تعالى استفاده نمى‏شود كه منظور از آن چه نمازی است؛ تنها سنت است كه آن را تفسير مى‏كند.(2)
درست است که در مراد از "صلاة وسطی" اختلاف است ولی بنا بر نظر مشهور و با توجه به روایات وارده، روشن می شود که مراد از "صلاة وسطی" نماز ظهر است.
قرائن مختلفى در دست است كه منظور از "صلاة وسطی"، همان نماز ظهر است زيرا:
نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏شود.
شأن نزول آيه نيز گواهى مى‏دهد که مراد نماز ظهر است.
روايات متعددى نیز از معصومين (ع) نقل شده که بر آن تاكيد دارند.
اما این که چرا نماز ظهر؟
برای این مطلب، به جهاتی اشاره شده، از جمله:
1. در وقت كثرت مشغله واقع شده و لازم است امر دنيا و آخرت را جدى گرفت، لذا فارق شدن از دنیا و پرداختن به نماز، در آن زمان، فضیلت بیشتری دارد.(3)
2. در وسط روز و وقت زوال شمس واقع شده كه وقت آن برای نماز، مشقت و سختی بیشتری دارد پس افضل است.(4)
3. چون نماز ظهر، اولین نمازى است كه واجب شد، و زوال ظهر، وسط روز و ساعت استجابت دعاء است.(5)
4. تاكيد روى اين نماز به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى(ظهر)، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است.(6)
چرا مبهم و بدون تصریح؟
با مراجعه به روایات معصومین علیهم السلام که مفسران حقیقی قرآن هستند، روشن می شود که مراد از "صلاة وسطی" چه نمازی است، لذا مبهم به معنای این که نامعلوم و بی پاسخ گذاشته شده نیست، بلکه توسط اهلبیت(ع) مشخص شده است.
در ثانی، همین نحو بیان، از وجوه فصاحت و بلاغت در کلام است و ذهن مخاطب را بیشتر به خود جلب می کند تا به جستجو و فحص پرداخته تا ببیند این نمازی که این قدر اهمیت دارد چیست.

اگر سوال شود:
علامه فیض کاشانی درباره نماز میانه می گوید: صلاة وسطى نماز ظهر است و نماز جمعه اولى است ازنماز ظهر، بنابر اين نماز جمعه افضل نمازها است.

پاسخ:
درست است که در مراد از "صلاة وسطی" اختلاف است، ولی بنا بر نظر مشهور مراد از "صلاة وسطی" نماز ظهر است.
قرائن مختلفى در دست است كه منظور از "صلاة وسطی"، همان نماز ظهر است زيرا:
نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏شود.
شأن نزول آيه نيز گواهى مى‏دهد که مراد نماز ظهر است.
روايات متعددى نیز از معصومين (ع) نقل شده که بر آن تاكيد دارند.
اما برای نماز جمعه:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّه‏»(8)
در این آیه، به تشریع نماز جمعه اشاره شده، و وقت آن نیز همان زمانی است که نماز ظهر خوانده می شود، یعنی در روزهای دیگر نماز ظهر خوانده می شود و در روز جمعه، به جای نماز ظهر، نماز جمعه خوانده می شود؛ پس وقت آن ها یکی است.
علامه طباطبایی در این زمینه چنین می آورند:
از همان روایاتی که نماز وسطی را نماز ظهر بیان می کنند، استفاده مى‏شود که ائمه معصومین(ع) ظهر و جمعه را يك نوع گرفته ‏اند، و عبارت از نماز نيمه روز كه در جمعه به صورتى و در غير جمعه به صورتى ديگر خوانده مى‏شود دانسته‏اند، نه اينكه مانند نماز صبح و ظهر دو نوع نماز و مربوط به دو وقت باشد.(9)
به بیان دیگر این که "صلاة وسطی" نمازی است که در وسط روز خوانده می شود، در روزهای دیگر، منظور از آن، نماز ظهر است و در روز جمعه، منظور از آن، نماز جمعه است.

 

پی نوشت ها:
(1) بقره، 238.
(2) ترجمه الميزان، ج ‏2، ص 369.
(3) تفسير أحسن الحديث، ج ‏1، ص 449؛ تفسير الكاشف، ج ‏1، ص 367.
(4) تفسير اثنا عشري، ج‏1، ص 426.
(5) أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏2، ص 487.
(6) تفسير نمونه، ج ‏2، ص 207.
(7) الكافي، ج ‏1، ص 60، حدیث 6.
(8) جمعه، 9.
(9) ر.ک: ترجمه الميزان، ج‏2، ص 390.
(10) تفسير الصافي، ج ‏1، ص 269؛ تفسير نورالثقلين، ج ‏1، ص 237؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 15، ح 6.

 

موضوع قفل شده است