جمع بندی اثبات صفات ثبوتی خدا

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات صفات ثبوتی خدا

چگونه وجوب وجود(علت العلل بودن)خداوند مبنای اثبات صفات ثبوتی خدا میشود؟ لطفا سریع پاسخ دهید

کارشناس بحث : رئوف

محب الحسین;286517 نوشت:
چگونه وجوب وجود(علت العلل بودن)خداوند مبنای اثبات صفات ثبوتی خدا میشود؟ لطفا سریع پاسخ دهید

با سلام خدمت شما دوست گرامی

برای پاسخ به سوال فوق ابتدا یادآور می شوم که صفات ثبوتی چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و...)) (1)

حال باید به این مطلب بپردازیم که از واجب الوجود بودن خداوند ، چگونه می توان پی به صفات ثبوتیه او برد ؟
باید توجه داشته باشیم که واجب الوجود به معنای آن است که موجودی ، وجود در ذاتش باشد به عبارت دیگر وجود داشتن ، ذاتی او است و از چیزی یا کسی اخذ نکرده است . (2) حال طبق فرض ، خداوند واجب الوجود است . بر اساس قاعده ای دیگر که در فلسفه تحت عنوان "واجب الوجود ، واجب من جمیع الجهات " بحث می شود ، بیان می شود که خداوند دارای تمام صفات ثبوتیه و جمالیه می باشد . به عبارت دیگر هنگامی که خداوند در ذات خود بی نیاز است و هیچ نیاز و امکانی در او راه ندارد (زیرا اگر امکانی راه داشته باشد ، به هیچ وجه واجب الوجود نخواهد بود) پس نتیجتا تمام اوصاف کمال را دارا خواهد بود .
به بیان دیگر ، وقتی ذات واجب ، در نهایت درجه وجود (واجب الوجودی ) فرض شد ، دیگر هیچ قوه و امکانی برای او فرض نمی شود و تمام فعلیت ها در خداوند وجود دارد و او دارای تمام کمالات است . از این رو تمام صفات جمالی در خداوند وجود دارد . تمام صفات وجودی در حد اعلا در خداوند یافت می شود و هیچ صفت عدمی (مانند جهل ، ظلم ) در او راه ندارد .

با توجه به مطالب فوق از آنجایی که خداوند دارای ذات کامل و بی نهایت است و هیچ قوه و امکانی در آن راه ندارد و او فعلیت محض است ، تمام کمالات در او وجود دارند و این کمالات همان اموری هستند که از آنها به صفات ثبوتیه یا جمالیه یاد می شود . (3)

موفق باشید

1. رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128.
2. اصل اینکه خداوند واجب الوجود است ، طی برهان امکان و وجوب اثبات می شود .
3. برای مطالعه بیشتر می توانید به آدرس های زیر مراجعه کتید: سبزواري؛ ملا هادي؛ شرح‏ المنظومة، تهران، ناب، 1369ش، اول، ج‏1، ص377. - ابن سينا، التعليقات؛ مکتبة الاعلام الاسلامي؛ بي­تا، ص117.

سلام.واقعا از پاسخ کامل و رسا و سادتون ممنونم.اجرکم عند الله. یاعلی

با سلام.

این تقسیم بندی صفات چطور انجام میشه و روی چه حسابی خداوند کمالی ها رو داره و او یکی ها رو نه؟

اینکه میفرمایید مثلن ظلم عدمی هستش، و نبود عدل هست. میشه به همین شکل گفت که عدل عدمی هست و در واقع عدل نبود ظلم هست.

ممنون

b-neshan;287532 نوشت:
با سلام.

این تقسیم بندی صفات چطور انجام میشه و روی چه حسابی خداوند کمالی ها رو داره و او یکی ها رو نه؟

اینکه میفرمایید مثلن ظلم عدمی هستش، و نبود عدل هست. میشه به همین شکل گفت که عدل عدمی هست و در واقع عدل نبود ظلم هست.

ممنون

با سلام خدمت شما دوست گرامی

صفات ثبوتی(کمالی) و سلبی (جلالی) چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و... «صفات جلال» یا «صفات سلبی» صفاتی هستند كه چون بر نقصان و فقدان كمال دلالت می‌كنند؛ از خداوند سلب می‌شوند. مانند تركیب، جسمانیت، مكان­دار بودن، جهت­دار بودن، ظلم، عبث و غیره.)) (1)

با توجه به تعریفی که از واجب الوجود ارائه میشود ، واجب الوجود موجودی است که دارای تمام کمالات است و هیچ نقص و کمبودی ندارد . وجود برای ذات او واجب است و به عبارت دیگر ذاتش دارای وجود است نه اینکه از موجودی دیگر وجود را اخذ کرده باشد .
وقتی موجودی دارای تمام کمالات بود طبیعتا تمام اوصاف کمالی را خواهد داشت و از آنجایی که کمالات در حد بی نهایت در او موجودند ، هیچ نقصی نیز نخواهد داشت و از همین روی هیچ صفت سلبی نیز در او وجود نخواهد داشت .
در مورد وجودی بودن و عدمی بودن نیز می توان به این مطلب اشاره کرد که صفتی مانند عدالت ، به معنای اعطا کردن هر حقی به صاحب حق است . این کار (اعطاء کردن حق هر صاحب حق) امر وجود است و نمی توان از آن به امر عدمی یاد کرد . از سوی دیگر ظلم کردن که در واقع نقیض عدالت است ، امری عدمی خواهد بود زیرا که این وصف در واقع نبود صفت وجودی عدالت است .

موفق باشید

1. رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128.

[=&quot]سوال :[/]

[=&quot]چگونه وجوب وجود(علت العلل بودن)خداوند مبنای اثبات صفات ثبوتی خدا میشود؟[/][=&quot][/]

[=&quot]پاسخ :[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]برای پاسخ به سوال فوق ابتدا یادآور می شوم که صفات ثبوتی چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و...)) (1[/][=&quot])

[/]

[=&quot]حال باید به این مطلب بپردازیم که از واجب الوجود بودن خداوند ، چگونه می توان پی به صفات ثبوتیه او برد ؟ [/][=&quot]
[/]
[=&quot]باید توجه داشته باشیم که واجب الوجود به معنای آن است که موجودی ، وجود در ذاتش باشد به عبارت دیگر وجود داشتن ، ذاتی او است و از چیزی یا کسی اخذ نکرده است . (2) حال طبق فرض ، خداوند واجب الوجود است . بر اساس قاعده ای دیگر که در فلسفه تحت عنوان "واجب الوجود ، واجب من جمیع الجهات " بحث می شود ، بیان می شود که خداوند دارای تمام صفات ثبوتیه و جمالیه می باشد . به عبارت دیگر هنگامی که خداوند در ذات خود بی نیاز است و هیچ نیاز و امکانی در او راه ندارد (زیرا اگر امکانی راه داشته باشد ، به هیچ وجه واجب الوجود نخواهد بود) پس نتیجتا تمام اوصاف کمال را دارا خواهد بود[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]به بیان دیگر ، وقتی ذات واجب ، در نهایت درجه وجود (واجب الوجودی ) فرض شد ، دیگر هیچ قوه و امکانی برای او فرض نمی شود و تمام فعلیت ها در خداوند وجود دارد و او دارای تمام کمالات است . از این رو تمام صفات جمالی در خداوند وجود دارد . تمام صفات وجودی در حد اعلا در خداوند یافت می شود و هیچ صفت عدمی (مانند جهل ، ظلم ) در او راه ندارد[/][=&quot] .

[/]

[=&quot]با توجه به مطالب فوق از آنجایی که خداوند دارای ذات کامل و بی نهایت است و هیچ قوه و امکانی در آن راه ندارد و او فعلیت محض است ، تمام کمالات در او وجود دارند و این کمالات همان اموری هستند که از آنها به صفات ثبوتیه یا جمالیه یاد می شود . (3[/][=&quot])

[/]

[=&quot]به عبارت دیگر صفات ثبوتی(کمالی) و سلبی [/][=&quot]([/][=&quot]جلالی) چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و... «صفات جلال» یا «صفات سلبی» صفاتی هستند كه چون بر نقصان و فقدان كمال دلالت می‌كنند؛ از خداوند سلب می‌شوند. مانند تركیب، جسمانیت، مكان­دار بودن، جهت­دار بودن، ظلم، عبث و غیره.)) (4[/][=&quot])

[/]

[=&quot]با توجه به تعریفی که از واجب الوجود ارائه میشود ، واجب الوجود موجودی است که دارای تمام کمالات است و هیچ نقص و کمبودی ندارد . وجود برای ذات او واجب است و به عبارت دیگر ذاتش دارای وجود است نه اینکه از موجودی دیگر وجود را اخذ کرده باشد[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]وقتی موجودی دارای تمام کمالات بود طبیعتا تمام اوصاف کمالی را خواهد داشت و از آنجایی که کمالات در حد بی نهایت در او موجودند ، هیچ نقصی نیز نخواهد داشت و از همین روی هیچ صفت سلبی نیز در او وجود نخواهد داشت[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]در مورد وجودی بودن و عدمی بودن نیز می توان به این مطلب اشاره کرد که صفتی مانند عدالت ، به معنای اعطا کردن هر حقی به صاحب حق است . این کار (اعطاء کردن حق هر صاحب حق) امر وجود است و نمی توان از آن به امر عدمی یاد کرد[/][=&quot] . [/][=&quot]از سوی دیگر ظلم کردن که در واقع نقیض عدالت است ، امری عدمی خواهد بود زیرا که این وصف در واقع نبود صفت وجودی عدالت است[/][=&quot] .

[/]

[=&quot][/]

[=&quot]1.[/][=&quot]رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128[/][=&quot].[/][=&quot]
[/]

[=&quot]2. [/][=&quot]اصل اینکه خداوند واجب الوجود است ، طی برهان امکان و وجوب اثبات می شود[/][=&quot] . [/][=&quot]
[/]

[=&quot][/][=&quot]3. [/][=&quot]برای مطالعه بیشتر می توانید به آدرس های زیر مراجعه کتید: سبزواري؛ ملا هادي؛ شرح‏ المنظومة، تهران، ناب، 1369ش، اول، ج‏1، ص377[/][=&quot]. - [/][=&quot]ابن سينا، التعليقات؛ مکتبة الاعلام الاسلامي؛ بي­تا، ص117[/][=&quot].[/][=&quot]
[/]

[=&quot]4.[/][=&quot] [/][=&quot]رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128[/][=&quot].[/][=&quot][/]

رئوف;287214 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

به عبارت دیگر هنگامی که خداوند در ذات خود بی نیاز است و هیچ نیاز و امکانی در او راه ندارد (زیرا اگر امکانی راه داشته باشد ، به هیچ وجه واجب الوجود نخواهد بود) پس نتیجتا تمام اوصاف کمال را دارا خواهد بود .
به بیان دیگر ، وقتی ذات واجب ، در نهایت درجه وجود (واجب الوجودی ) فرض شد ، دیگر هیچ قوه و امکانی برای او فرض نمی شود و تمام فعلیت ها در خداوند وجود دارد و او دارای تمام کمالات است . از این رو تمام صفات جمالی در خداوند وجود دارد . تمام صفات وجودی در حد اعلا در خداوند یافت می شود و هیچ صفت عدمی (مانند جهل ، ظلم ) در او راه ندارد .
با توجه به مطالب فوق از آنجایی که خداوند دارای ذات کامل و بی نهایت است و هیچ قوه و امکانی در آن راه ندارد و او فعلیت محض است ، تمام کمالات در او وجود دارند و این کمالات همان اموری هستند که از آنها به صفات ثبوتیه یا جمالیه یاد می شود .
1.


چگونه شما از وجوب وجود پل می زنید به درای همه صفات کمالی بود؟
واجب الوجود کما اینکه گفتید یعنی موجودی که وجود برایش ضروری است
و ممکن یعنی موجودی که وجود برایش ضروری نیست(و یتساوی الوجود و العدم)
حال شما می گویید واجب هیچ نیاز و امکانی در او راه ندارد و ظاهرا واو در اینجا واو تفسیریه است و نیز را مساوی با امکان گرفته اید در حالی که این کار نیاز مند اثبات است یعنی نیازمند اثبات این 2 گزاره است:
هر ممکنی نیازمند است
و هر نیازمندی ممکن است.
علی الظاهر دلیل شما بر گزاره هر ممکنی نیازمند است ای است که ممکن نیازمند به علت است اما نیازمند به علت کجا ونقص اخلاقی کجا؟؟؟؟؟؟؟
قبول هر واجبی نیازمند به علت نیست اما چگونه اثبات می کنید نیاز به امور دیگر از قبیل علم و قدرت و... ندارد؟و درثانی اصلا نیاز در موارد نقصهای اخلاقی معنا ندارد الان ظالم به چه نیاز دارد؟
یعنی در حقیق شما دچار مغالطه اشتراک لفظی شده اید چون نیازمند معانی مختلفی دارد و نیاز می تواند متعلق امور گوناگونی واقع شود و شما از نیاز به علت پل زده اید به نیاز در بقیه موارد که کار غلطی است.
اشکالات دیگر:
1.مفهوم کمال مفهوم مبهمی است منظور خود را از آن بیان کنید .
2.یکی از مولفه ای صفات خدا اطلاق آن است یعنی مثلا می گن خدا کامل مطلق است در حالی که شما آن اطلاق را اثبات نکردید
3.ممکن است برخی صفات برای بعضی موجودات کمال و برای برخی دیگر نقص باشد برای مثال ترحم برای انسانها کمال اما برای خدا نقص است یا همان عبارت معروف که حسنات الابرار سیئات المقربین و...
پس ممکن است صفاتی که برای ما کمال است مانند حلم و علم و قدرت و صدق و عدل و... برای خدا نقص باشد یا بلعکس چون ساحتهای وجودی متفاوت است و ما در این موارد نمی توانیم خدا را با خود مقایسه کنیم
دقت کنید من در این اشکال کمال بودن خدا را مفروض گرفتم و بحثم پیرامون مصادیق کمال خداست.
4.دوباره دچار اشکال مشابهب دراین شده اید و گفته اند خداوند کامل و بی نهایت و علی الظاهر باز واو تفسیریه است که دلیلی برای نیست یا به هر حال برای بی نهایت بودن خدا باید دلیل بیاورید
5.نفهمیدم بحث قوه و فعل چه ربطی به بحث ما داشت؟
باتشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در پاسخ به سوالات متعدد شما (که بهتر است برای تمرکز و بحث دقیق تر یک به یک مطرح شود) این مطلب عرض می شود :

- اگر اوصاف کمالی را اموری حقیقی بدانیم که واقعا در موجودات وجود دارند ، در این صورت ، موجودی که دارای کمال مطلق است دارای صفات عالیه نیز خواهد بود که این صفات عالیه با نقص های اخلاقی منافات دارد و وقتی موجودی دارای صفات عالیه شد ، طبیعتا نقص اخلاقی نخواهد داشت. به طور مثال شخص ظالم از نداشتن علم یا قدرت و اموری مانند آن رنج می برد . او اگر علم می داشت که عملش چقدر پست است و یا اینکه اگر می توانست (یا می خواست و تلاش می کرد) که خواسته خود را از راه عادلانه به دست بیاورد ، می توانست مرتکب این عمل غیر اخلاقی نشود.

- برای اینکه بحث با تمرکز بیشتری ادامه پیدا کند، ابتدا این مسئله را حل می کنیم و پس از حل شدن آن ، به سوالات بعدی می پردازیم . (پرداختن به آنها در شرایط فعلی تنها باعث گسترش حیطه بحث و رفتن از شاخه ای به شاخه ای دیگر خواهد شد.)

موفق باشید

رئوف;316627 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

در پاسخ به سوالات متعدد شما (که بهتر است برای تمرکز و بحث دقیق تر یک به یک مطرح شود) این مطلب عرض می شود :

- اگر اوصاف کمالی را اموری حقیقی بدانیم که واقعا در موجودات وجود دارند ، در این صورت ، موجودی که دارای کمال مطلق است دارای صفات عالیه نیز خواهد بود که این صفات عالیه با نقص های اخلاقی منافات دارد و وقتی موجودی دارای صفات عالیه شد ، طبیعتا نقص اخلاقی نخواهد داشت. به طور مثال شخص ظالم از نداشتن علم یا قدرت و اموری مانند آن رنج می برد . او اگر علم می داشت که عملش چقدر پست است و یا اینکه اگر می توانست (یا می خواست و تلاش می کرد) که خواسته خود را از راه عادلانه به دست بیاورد ، می توانست مرتکب این عمل غیر اخلاقی نشود.

- برای اینکه بحث با تمرکز بیشتری ادامه پیدا کند، ابتدا این مسئله را حل می کنیم و پس از حل شدن آن ، به سوالات بعدی می پردازیم . (پرداختن به آنها در شرایط فعلی تنها باعث گسترش حیطه بحث و رفتن از شاخه ای به شاخه ای دیگر خواهد شد.)

موفق باشید


اگر بنا است به ترتیب به سئولات بژردازیم
باید ابتدا به تعریف کمال بژردازیم
اگر هم صلاح می دانید من همین بحث را به طور منظم در تاژیک دیگری عرضه کنم

velayat;317073 نوشت:
اگر بنا است به ترتیب به سئولات بژردازیم
باید ابتدا به تعریف کمال بژردازیم
اگر هم صلاح می دانید من همین بحث را به طور منظم در تاژیک دیگری عرضه کنم

با سلام خدمت شما دوست گرامی

همانطور که گفتید بحث از چیستی کمال مقدم است ولی با توجه به موضوع این پست و برای عدم انحراف از آن ، بهتر است بحث از چیستی کمال را در قالب سوالی جدید مطرح کنید ، تا به صورت دقیق تر و متمرکز تر مورد بررسی قرار گیرد .

موفق باشید

[=tahoma]

[=&quot]سوال :[/]

[=&quot]چگونه وجوب وجود(علت العلل بودن)خداوند مبنای اثبات صفات ثبوتی خدا میشود؟[/]

[=&quot]پاسخ :[/]

[=&quot]
[/]
[=&quot]برای پاسخ به سوال فوق ابتدا یادآور می شوم که صفات ثبوتی چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و...)) (1[/][=&quot])

[/]

[=&quot]حال باید به این مطلب بپردازیم که از واجب الوجود بودن خداوند ، چگونه می توان پی به صفات ثبوتیه او برد ؟ [/][=&quot]
[/]
[=&quot]باید توجه داشته باشیم که واجب الوجود به معنای آن است که موجودی ، وجود در ذاتش باشد به عبارت دیگر وجود داشتن ، ذاتی او است و از چیزی یا کسی اخذ نکرده است . (2) حال طبق فرض ، خداوند واجب الوجود است . بر اساس قاعده ای دیگر که در فلسفه تحت عنوان "واجب الوجود ، واجب من جمیع الجهات " بحث می شود ، بیان می شود که خداوند دارای تمام صفات ثبوتیه و جمالیه می باشد . به عبارت دیگر هنگامی که خداوند در ذات خود بی نیاز است و هیچ نیاز و امکانی در او راه ندارد (زیرا اگر امکانی راه داشته باشد ، به هیچ وجه واجب الوجود نخواهد بود) پس نتیجتا تمام اوصاف کمال را دارا خواهد بود[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]به بیان دیگر ، وقتی ذات واجب ، در نهایت درجه وجود (واجب الوجودی ) فرض شد ، دیگر هیچ قوه و امکانی برای او فرض نمی شود و تمام فعلیت ها در خداوند وجود دارد و او دارای تمام کمالات است . از این رو تمام صفات جمالی در خداوند وجود دارد . تمام صفات وجودی در حد اعلا در خداوند یافت می شود و هیچ صفت عدمی (مانند جهل ، ظلم ) در او راه ندارد[/][=&quot] .

[/]

[=&quot]با توجه به مطالب فوق از آنجایی که خداوند دارای ذات کامل و بی نهایت است و هیچ قوه و امکانی در آن راه ندارد و او فعلیت محض است ، تمام کمالات در او وجود دارند و این کمالات همان اموری هستند که از آنها به صفات ثبوتیه یا جمالیه یاد می شود . (3[/][=&quot])

[/]

[=&quot]به عبارت دیگر صفات ثبوتی(کمالی) و سلبی [/][=&quot]([/][=&quot]جلالی) چنین تعریف می شود : ((«صفات جمال» یا «صفات ثبوتی» صفاتی‌ هستند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‌كنند و از ثبوت واقعیتی در ذات الهی حكایت می­كنند؛ مانند علم، قدرت ، خلق، رزق و... «صفات جلال» یا «صفات سلبی» صفاتی هستند كه چون بر نقصان و فقدان كمال دلالت می‌كنند؛ از خداوند سلب می‌شوند. مانند تركیب، جسمانیت، مكان­دار بودن، جهت­دار بودن، ظلم، عبث و غیره.)) (4[/][=&quot])

[/]

[=&quot]با توجه به تعریفی که از واجب الوجود ارائه میشود ، واجب الوجود موجودی است که دارای تمام کمالات است و هیچ نقص و کمبودی ندارد . وجود برای ذات او واجب است و به عبارت دیگر ذاتش دارای وجود است نه اینکه از موجودی دیگر وجود را اخذ کرده باشد[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]وقتی موجودی دارای تمام کمالات بود طبیعتا تمام اوصاف کمالی را خواهد داشت و از آنجایی که کمالات در حد بی نهایت در او موجودند ، هیچ نقصی نیز نخواهد داشت و از همین روی هیچ صفت سلبی نیز در او وجود نخواهد داشت[/][=&quot] .
[/]
[=&quot]در مورد وجودی بودن و عدمی بودن نیز می توان به این مطلب اشاره کرد که صفتی مانند عدالت ، به معنای اعطا کردن هر حقی به صاحب حق است . این کار (اعطاء کردن حق هر صاحب حق) امر وجود است و نمی توان از آن به امر عدمی یاد کرد[/][=&quot] . [/][=&quot]از سوی دیگر ظلم کردن که در واقع نقیض عدالت است ، امری عدمی خواهد بود زیرا که این وصف در واقع نبود صفت وجودی عدالت است[/][=&quot] .

[/]


[=&quot]1.[/][=&quot]رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128[/][=&quot].[/][=&quot]
[/]

[=&quot]2. [/][=&quot]اصل اینکه خداوند واجب الوجود است ، طی برهان امکان و وجوب اثبات می شود[/][=&quot] . [/][=&quot]
[/]

[=&quot]3. [/][=&quot]برای مطالعه بیشتر می توانید به آدرس های زیر مراجعه کتید: سبزواري؛ ملا هادي؛ شرح‏ المنظومة، تهران، ناب، 1369ش، اول، ج‏1، ص377[/][=&quot]. - [/][=&quot]ابن سينا، التعليقات؛ مکتبة الاعلام الاسلامي؛ بي­تا، ص117[/][=&quot].[/][=&quot]
[/]

[=&quot]4.[/][=&quot]رباني گلپايگاني، علي؛ عقايد استدلالي، نصايح، 1381 ش، چاپ چهارم، ج 1، ص 127-128[/][=&quot].[/]

[/]

موضوع قفل شده است