چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟

به نام خداوند مهرگستر مهربان

گمان نمی کنم کسی این سخن را رد کند که ما ایرانی ها با وجود استعداد و پشتکار عالی در کار تیمی فوق العاده ضعیف هستیم.

از دوستان و کارشناسان می خواهم هر نظر، راهکار و یا تجربه ای در این زمینه به ذهنشان می رسد به اشتراک بگذارند تا با خرد جمعی راه حلی برای بر طرف کردن این ضعف بزرگ فرهنگی (حتی اگر شده برای نسل فردا) بیابیم.

جواب سوال شما بسیار ساده است.
در حدود 2500 سال زندگی تحت سلطه پادشاهان خلق ایرانیان را به صورت تک محوری ایجاد کرده است.
اگر دقت کرده باشید در کارهای تکی بهتریم.
مثلا ورزش...
در ورزش های تک نفره همیشه جز برترین ها هستیم
اما در ورزش های تیمی...

خوب این به نظر من منشا تاریخی دارد...
حاصل شده از 2500 سال تک محوری پادشاهان بوده...

به نام خداوند مهرگستر مهربان

بخشی از بیانات رهبر عزیز درباره سبک زندگی:

چرا فرهنگ كار جمعى در جامعه‌ى ما ضعيف است؟


اين يك آسيب است. با اينكه كار جمعى را غربى‌ها به اسم خودشان ثبت كرده‌اند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است:




يعنى حتّى اعتصام به حبلاللّه هم بايد دسته‌جمعى باشد.

اتفاقا به نظر من بلدند مثلا انقلاب مون،دفاع مون، پیشرفت علمی وهنری و... کشورمون
به نظر من مردم این کشور با دلشون با بقیه همراه می شوند و وقتی دل ها با هم یکی نباشه وضعیتش معلومه. هرکس به خاطر خودش و مقامش می جنگه تا تک باشه و خودش و پولش رو حفظ کنه!
شما ببین هر جا مردم بیشتر از دین دوری کردند هم رو بیشتر فراموش کردن
تا حالا هیئت های عزاداری آقا امام حسین رو دیدید؟ کی کار رو زمین می مونه؟ اصلا همه جون می دن برای این که یه کار رو دست بگیرن

فردي عمل كردن و داشتن روحيه فردگرايي برخلاف تصور برخي اصلا موضوع مثبتي نيست بلكه جنبه اي منفي دارد. در واقع چون انجام فعاليت هاي گروهي نياز به فعاليت و هم فكري و همكاري گروهي دارد فردگرايي در آن آسيب و افت تلقي مي شود. بنابراين شايد از نقد شدن مي ترسيم كه به فعاليت جمعي تن نمي دهيم.
شايد هم هنوز درك نكرده ايم كه يدالله مع الجماعه و يا از ابتدا يادمان داده اند كه بايد به تنهايي موفق باشي و از همه جلو بزني تا جايزه بگيري و پيشرفت كني! تقصيري هم نداري چون تفكرات ليبراليستي وجودت را فراگرفته و تبليغ مي شود.
چرا فرهنگ كار جمعي در ايران ضعيف است؟ اين سؤال يكي از سؤالات كليدي و مهمي است كه رهبرمعظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي در سفر مهرماه سال جاري خود به استان خراسان شمالي بدان اشاره فرمودند و ما نيز درگزارش امروز و فرداي كيهان با استفاده از نظر كارشناسان و صاحب نظران به دنبال يافتن پاسخي براي آن هستيم.
اثربخشي كار جمعي
هر فعاليتي اگر با مشاركت انجام شود اثربخشي آن چندين برابر كاري است كه به تنهايي انجام شده است. از فعاليت در يك توليدي پوشاك گرفته تا توليد يك قطعه سخت افزاري و... با ايده هاي نو و جديد و متنوع همچنين كار از زاويه هاي مختلف ديده شده و نتايج بهتري خواهد داشت.
گاهي هراس از نپذيرفتن مسئوليت، عدم همكاري يكي از افراد گروه در نيمه هاي راه فعاليت جمعي، عامل مهمي است كه جوانان را به كار فردي سوق مي دهد.
گاهي اوقات ممكن است فردي توانايي ها و استعدادهايش كمتر از گروهي باشد كه با آنها همكاري مي كند. از اين جهت كه توانايي كمتري دارد و قادر به رقابت با آنها نيست سعي مي كند براي جبران خلا خود به نوعي مانع از حركت بقيه شود. قطعا اين يك حركت مخرب است و چاره اي جز حذف وي البته در شرايطي كه واقعا راه حل ديگري نباشد، وجود ندارد.
فرهنگ سازي سنگ بناي كار جمعي
وقتي افراد قصد انجام كاري دارند بايد كنار هم و با هم كار كنند و احتياج به مداراي بيشتري است. افراد بايد به يك سطح رشد شناختي و عاطفي رسيده باشند تا بتوانند خود را به جاي ديگران قرار دهند و از ديدگاه ديگران موضوع را بررسي كنند.اين احتياج به رشد يافتگي دارد و البته پيش از آن فرهنگ سازي.
اگر در سازمان ها اتاق فكري وجود داشته باشد و افراد مختلف فكرهايشان را روي هم بريزند و از همه كارشناسان نظرخواهي شود بيشتر افراد به كار جمعي و تضارب آرا سوق داده مي شوند.
محمد قيوم دهقاني، كارشناس مسايل فرهنگي و نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي بهترين راهكار تقويت روحيه انجام كارهاي جمعي را فرهنگ سازي مي داند و اظهار مي كند: از طريق رسانه ها و تلويزيون و حتي كتاب هر چند كه افراد كتابخوان زيادي نداريم اما مي شود اين روحيه را تقويت كرد.
وي كه مخالف خلأ قانوني در اين ارتباط است در گفت وگو با گزارشگر كيهان مي گويد: تمام قوانيني كه در اين راستا نياز باشد فراهم است بلكه نهادها و سازمان هاي فرهنگي بايد وارد صحنه شوند. رسانه ها به ويژه تلويزيون كه مخاطب و نفوذ زيادي دارد مي تواند موثر باشد ولي اين موضوع بايد در ديد كلان تري هم ديده شود. از ديد مديريتي اگر نگاه كنيم فرديت و فردگرايي ها كم نيست حتي در سطوح كلان. در سازمان هاي مختلف مي بينيم كه يك نفر تصميم مي گيرد و آن ايده و فكر به بدنه سازمان تزريق مي شود البته آثار بيروني آن هم بعدا مشاهده مي شود. بنابراين رسانه ها مي توانند به اين موضوعات جهت مثبتي داده و به فعاليت هاي گروهي تشويق كند.
وي ادامه مي دهد: بايد خيلي آرام كتاب ها و مجلات كارشان را شروع كنند چون در يك مقطع زماني قابليت اثربخشي دارند. به هر حال فرهنگ سازي احتياج به يك برنامه گسترده دارد آن هم در همه سطوح. از همان بدو تولد فرزند خانواده سپس مدرسه و بعد از آن جامعه بايد كار خود را شروع كنند. كم كم اين فكر تزريق شود نه به صورت آرايشي و نمايشي كه كارنامه اي پر شود و شعاري عمل شود. كادر مدرسه بايد اين موضوع را باور كنند كه كار گروهي چه مزيت هايي دارد.
از كودكان آغاز كنيد
جلب توجه جوانان به كار جمعي مي تواند آثار بزرگي برجاي بگذارد.
به طور مثال خلاقيت در بازي هاي رباتيك و مشابه آن نشان دهنده اين است كه چند نفر به صورت مشترك و طي يك همكاري خلاقه و اثربخش توانسته اند قدم هاي بزرگي را بردارند و آن را در بعضي زمينه ها به خط توليد برسانند.
درحالي كه يكي از اين افراد اگر به تنهايي مي خواست كاري انجام دهد قطعا زمان بيشتري مي برد و هم اشكالات زيادي مي توانست به آن وارد شود. اما تصور كنيد يك فكر مي خواست اين چيزها را توليد كند. قطعا موفق نمي شد.
عباس قاضي ها، استاد دانشكده مديريت به گزارشگر كيهان مي گويد: «كليد اصلي در نظام آموزش است و از زمان كودكي و نوجواني بايد آغاز شود. براي تقويت تفكر كار جمعي بايد بسيج شد و نظام آموزشي بايد دست به كار شود.»
وي همچنين به مديريت مشاركتي اشاره دارد كه در جهان مورد توجه قرار گرفته و تصريح مي كند: «وقتي اين ضرورت در ديگر كشورها مهم تلقي مي شود بايد ما هم الگو بگيريم اما آموزش مسئوليت هاي جمعي و فعاليت هاي گروهي را ياد بگيريم. براي نهادينه كردن تفكر كار جمعي از كودكي آغاز كنيم كه از اركان اصلي است اما براي بزرگترها هم بايد دوره هايي اختصاص دهيم چون هنوز نيروي كار هستند و مي توانند نسل بعدي را بسازند.»
دكتر مجيد كاشاني، جامعه شناس و عضو هيئت علمي دانشگاه عوامل متعددي را براي توسعه كار دسته جمعي مهم مي داند و مي گويد: «نياز مشترك نخستين عامل است برگرفته از بطن زندگي اجتماعي و شيوه هاي برطرف كردن خواست انسان ها كه معمولا با پيچيده شدن روابط اجتماعي جز از طريق تقسيم كار و انجام كار دسته جمعي ميسر نيست. شبكه ارتباطات اجتماعي كه بسياري از نهادها و سازمان ها كه مي توانند در زمينه تسهيل روابط بين آحاد يك جامعه نقش داشته باشند نيز جز با روحيه كار جمعي ميسر نمي شود.»
وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان به رسوخ خرافات اشاره و تصريح مي كند: «اضافه شدن خرافات مي تواند مانع يا تسهيل كننده كار جمعي باشد. مثلا اگر شريك خوب بود خدا هم براي خودش شريك قائل مي شد» و يا «به ديگران اعتماد نكن» و غيره در ميان افكار عمومي خودش يك عامل است.»
وي مي گويد: «يكي از مشكلات جامعه امروز تفكرات ليبراليستي و فردگرايانه اي است كه به شكل بيماري مسري به كشورهاي درحال توسعه وارد مي شود اين افكار ميل انسان را از طريق فردگرايي و دنياطلبي به سوي آرامش و آسايش شخصي بيشتر تشويق مي كند كه علي رغم سخت كوشي هاست.»
اين استاد دانشگاه با بيان مطالب فوق تاكيد دارد كه دول غربي سعي دارند با ورود تفكرات ليبراليستي به كشورهاي درحال توسعه رفاه و آسايش را تنها در پناه جستن به انجام فعاليت هاي اقتصادي، آموزشي و سياسي و فرهنگي به شكل فردي آن توصيه كنند تا استعمار نو را در جوامعي كه نياز به پويش هاي جمعي و تعاوني ها دارد وارد و روحيه كار دسته جمعي كه به ضررشان است را تضعيف كنند.
البته عواملي هم در جامعه ما وجود دارد كه مي تواند به اين مانع اضافه شود. مثل وجود سازمان ها و نهادهاي دولتي يا شبه دولتي كه خدمات و تسهيلات به شكل بسته هاي حمايتي ارائه مي كنند و مانع آينده نگري و اميد داشتن به فرداي بهتر در واحدهاي اقتصادي كوچك براي تبديل شدن به واحدهاي بزرگ تر و كار مشاركتي مي شوند.
دكتر كاشاني، مي گويد: «در سال هاي بعد از انقلاب به واسطه جنگ و تبعات آن بسته هاي حمايتي ارائه شد و مردم هم راحت اين امكانات را تصاحب كردند مثل حمايت از مشاغل خانگي و حمايت از صنايع كوچك و اعطاي وام به تعاوني ها. البته فرهنگ كار و توليد هم مهم است. با زير سوال رفتن بخشي از هويت ملي روحيه كار جمعي هم به شدت درحال تضعيف است. افرادي كه براي مدرسه و محل و شهر و كشور خود ارزش قائل باشند به دنبال تحقق اهداف و آرمان خود مي گردند هرگز به منافع آني و زودگذر توجه نمي كنند.»
الگوهاي موفق گروهي را معرفي كنيد
الگوهاي موجود در جامعه، رفتارهاي اجتماعي، تقسيم امكانات براي برخي فعاليت هاي توليدي همه مبين اين است كه كار فردي مناسب تر است. بزرگان و نخبگان جامعه داراي وجهه محلي و قومي اند و از كار جمعي بهره مندند اما منافع كار دسته جمعي تقسيم نمي شود.
بسياري از گروه هاي موفق جامعه معرفي نمي شوند بلكه صرفا افراد موفق هستند كه مورد تشويق واقع مي شوند.
فرهنگ جنگ و دفاع مقدس روحيه فعاليت دسته جمعي را بين رزمندگان تشويق مي كرد ولي در بطن و صحن جامعه نشو و نما نيافت و همياري ها و از خودگذشتگي ها و اقدامات تخصصي بالا با اندك امكانات در جامعه به عنوان الگوهاي موفق مطرح نشد.
روحيه كار جمعي در جامعه شكل نگرفت و امروز برخي فعاليت هاي جهادي توسط دانشجويان يا فعاليت هاي عام المنفعه مثل بسيج سازندگي در روستاها و مناطق محروم توسط خيرين صورت مي گيرد بدون اين كه تبليغ شود و به قول برخي جامعه شناسان يا تقديس بيش از حد در روحيه كار جمعي بوده و يا باندهاي خلاف كاري كه زنجيره اي و دسته جمعي به اقدامات فساد و خارج از عرف و اخلاق پرداخته اند را بزرگ نمايي كرده ايم پس رويه و الگوي موفقي به جامعه معرفي نشده است.
اين ايراد به رسانه هاي گروهي هم وارد است كه مروج نوع خاصي از فعاليت هاي گروهي نبوده اند.
تا رسيدن به كار جمعي و روحيه جمعي هم به لحاظ فرهنگي و برنامه ريزي هاي اقتصادي، اجتماعي كار طولاني در راه داريم. تحريم ها و جنگ منشا دستيابي به پيشرفت هاي اقتصادي و سياسي بود و علي رغم تجربه بالا و پرداخت هزينه هاي گزاف آن در جامعه هرگز پيوسته نشديم و همبستگي گروهي را براي راه انداختن چرخ جامعه استفاده نكرديم.
شناخت عناصر مهم كار جمعي
دكتر عليزاده، جامعه شناس معتقد است: «اگر اعتقاد داشته باشيم كه به صورت يك زنجيره به هم پيوسته هستيم به تلقي ها و ضرب المثل هايي كه افراد را به تفرد مي برند توجه نكنيم و به سمت حركت گروهي برويم و كتاب هاي درسي مان را باتوجه به احاديث نبوي و آيات قرآني بازنويسي كنيم و نگاه هاي صوفيانه و درويشي را كنار بگذاريم و عناصر مهم كار جمعي را از ادبيات بگيريم.»
قطره درياست اگر با درياست
ورنه او قطره و دريا درياست
دكتر فاطمه رهبر، نماينده مردم تهران مي گويد: «برخي اقدامات قانوني در بعضي موارد مي تواند كارگشا باشد اما كارهاي جمعي و موفقيت در اين عرصه نياز به فرهنگ سازي دارد. تقويت روحيه جمعي و فعاليت هاي دسته جمعي هم به اعتقاد من از اين دست هستند و احتياج به فرهنگ سازي دارد و ايجاد انگيزه كه از دوران دبستان بايد آغاز شود.»
وي در گفت وگو با گزارشگر كيهان تاكيد مي كند: «اصلاح نگرش ها نسبت به مضرات كارهاي گروهي و فوايد فعاليت هاي جمعي مي تواند مثمرثمر باشد البته در برخي بخش ها هم با اقدامات قانوني و نظارت بر حسن اجراي كار مي توانيم روحيه كار جمعي را تقويت كنيم.»
يعني با اصلاح نگرش فرهنگي بايد نتيجه بگيريم. در زمينه آموزش وپژوهش كارهاي زيادي صورت گرفته اما نظارت هم در ارتقاي اين جايگاه مفيد خواهد بود.

به نام خداوند مهرگستر مهربان



همانطور که دوستان فرمودند عواملی مانند : سنت های اجتماعی و تاریخی، نظام حقوقی، سیستم آموزشی و... از عوامل مهم ضعف روحیه کار جمعی در ایران هستند. که هرکدام جای بحث مفصلی دارند.


اما اگه اجازه بدین حقیر ضعف نظام اخلاقی رو به عنوان یکی از مؤثر ترین عوامل معرفی کنم .


دوستان نظر بدید کدامیک از مشکلات اخلاقی زیر تاثیر پر رنگ تری در ضعیف شدن روحیه کار جمعی در کشور ما می تونه داشته باشه؟


1-عدم اعتماد به یکدیگر
2-حسادت
3-خودخواهی
4-عدم انتقادپذیری
5-نداشتن روحیه بردباری
6-از بین رفتن نرمش و مدارا
7-عدم رعایت احترام متقابل
8-خود رايي
9-پرهیز از مشورت
10-بی نظمی و عدم رعایت انضباط

[="times new roman"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

کار فردی کردن و همچنین کار جمعی کردن هر دو این موارد لازم است که اتفاق بیفتد.
یعنی اگر کار اقتضایش فردی است فرد باید انجام دهد
و این موضوع اصلا عیبی ندارد که هیچ کاملا معقول است.

اما در مورد اهدافی که انجامش نیاز به یک کار گروهی منسجم است

اگر موافق باشید کمی درباره گذاره های دیگری صحبت کنیم .

[="red"]1- [/]اول اینکه موضوع مورد نظر قابلیت کار گروهی را داشته باشد و نیاز باشد بشکل گروهی به آن امر رسیدگی شود.
یعنی در بخشهای متعدد کار نیروها و تخصص های مختلف مورد نیاز است

[="red"]2-[/] پس از تشخیص صحیح کار افراد متخصص انتخاب گردد

[="red"]3-[/] و مساله مدیریت کار
مدیریت پروژه بعهده کسانی باید باشد که
الف : [="darkgreen"]بیشترین تسلط را به موضوع در بین افراد گروه داشته باشد[/]
ب : [="green"]پیشنهاد برای بهبود و همچنین دارای توانائی برای تعریف یک هدف باشد[/]
ج : [="green"]با توجه به هدف بتواند بشکلی تقسیم کار برای افراد متخصص داشته باشد.[/]

این چینش مدیریت و گروهی
اگر به هم بخورد و شخصی مسئولیت انجام بخشی از کار و یا مدیریت را بعهده بگیرد که واجد آن شایستگی های مورد نظر نباشد

این سوال پیش می آید که آیا این فرد یا افراد میتوانند کار را به انجام برساند

[="blue"]اگر پاسخ این سوال بنا به دلایلی مشخص نه باشد

آن موارد ده گانه که شما ذکر فرمودید اتفاق می افتد .[/]

هرج و مرج کاری پدید می آید

[/]

[="times new roman"]
پس

در یک پاسخ کلی تر باید اینچنین گفته شود که

شما در هر کار گروهی نظم را مخدوش کنید خودتان هرج و مرج را پدید آورده اید و نه افراد گروه

و شمائید که این مساله را القاء کرده اید که این چیدمان برای رسیدن به نتیجه مطلوب نیست و اهداف دیگری در پس پرده هست.

خب
در کار های گروهی منظم و منسجم نیز افرادی هستند که بدنبال دستیابی به نتایج دیگری در گروه عضو میشوند.

این دیگر به عهده مسئول و مدیر هوشمند و آگاه گروه است که از شیوع این بی نظمی القائی جلوگیری نماید تا بتواند کار گروهی به نتیجه مطلوب برسد.

علم مدیریت

یک علم پیچیده است علم مدیریت بحران - علم استراتژی علم استفاده از منابع انسانی شاخه های تخصصی این علم را شکل میدهد

خب اما

در پروژه هائی که افرادی عادی مانند من میخواهند بصورت جمعی کاری را انجام بدهند و هیچ علم مدیریتی ندارند.
حال
یک سوال از شما

آیا شما میتوانید یک الگوی مناسب برای این کار گروهی غیر تخصصی معرفی کنید ؟
[="teal"]
فرض کنید یک رسانه پر مخاطب جمعی به شما این کار را پیشنهاد بدهد که شما علم انجام کار گروهی غیر متخصص را در طی برنامه ای 3 ساعته در هفته برای مردم فرهنگ سازی کنید [/]

چه میکنید؟
[/]
یاحق

سلام
سوال خوبی هست
افراد غالبا برای چنین کارهایی انگیزه کافی ندارند . انگیزه را باید فعال کرد .

friend;286459 نوشت:
به نام خداوند مهرگستر مهربان

گمان نمی کنم کسی این سخن را رد کند که ما ایرانی ها با وجود استعداد و پشتکار عالی در کار تیمی فوق العاده ضعیف هستیم.

از دوستان و کارشناسان می خواهم هر نظر، راهکار و یا تجربه ای در این زمینه به ذهنشان می رسد به اشتراک بگذارند تا با خرد جمعی راه حلی برای بر طرف کردن این ضعف بزرگ فرهنگی (حتی اگر شده برای نسل فردا) بیابیم.

هیچ پشتوانه علمی بر این ادعای قدیمی که ما ایرانی ها از نظر هوش و استعداد بهتر از بقیه هستیم وجود نداره. اکثر قوم ها و نژادها بطور متوسط، توانایی هوشی و استعدادی مشابه همدیگه دارند.

از نظر پشتکار هم عالی که هیچ، در اصل جزو بدترین ها هستیم. همه دنبال از زیر کار در رفتن، کم کاری، تنبلی و ... در مقایسه با کشورهایی مثل ژاپن و چین و کشورهای اروپایی. پول مفت نفت ما رو تنبل کرده، ما نفت می فروشیم و زندگی می کنیم و خیلی از کشورهای دنیا زحمت می کشند و زندگی می کنند.

ما کلا از نظر فرهنگی هم بسیار عقب افتاده هستیم و نسبت به سطح اول دنیا فرهنگ بسیار ضعیفی داریم. نه ادب، نه دوستی، نه حس همکاری، نه دلسوزی برای سایرین. وقتی چشم دیدن پیشرفت و موفقیت بقیه رو نداریم مسلمه در چنین فرهنگی جایی برای "کار گروهی" وجود نداره.

ohfreedom;286481 نوشت:

در حدود 2500 سال زندگی تحت سلطه پادشاهان خلق ایرانیان را به صورت تک محوری ایجاد کرده است.

چه ربطی دارد؟

هم اکنون انگلستان و سوئد و ... هم نظام های سلطنتی دارند که مدت هاست بر آنها سلطه دارند ولی تک محوری در آنها کم است!

مشکل اصلی از نظر من این است که ایرانیان در مدیریت مشکل دارند!

یعنی در یک گروه لاجرم مدیریتی باید حاکم باشد و چون مدیریت ما ضعیف است، همه سعی در دخالت می کنند و آن می شود که می بینید!

وایسلی گوجا;287721 نوشت:
نه ادب، نه دوستی، نه حس همکاری، نه دلسوزی برای سایرین. وقتی چشم دیدن پیشرفت و موفقیت بقیه رو نداریم مسلمه در چنین فرهنگی جایی برای "کار گروهی" وجود نداره.

به نام خداوند مهرگستر مهربان

پس به نظر شما می توان نقش این عوامل را پر رنگ تر دید؟

حسادت
خودخواهی

عدم رعایت احترام متقابل

به نام خداوند مهرگستر مهربان

دوستان جناب فاتح و جناب Anoushiravan به نوعی به مساله ضعف مدیریت اشاره فرمودند.بنده هم به ضعف مدیریت و هم چندین برابر آن ضعف سیستم معتقدم و به ریز بینی دوستان تبریک می گویم.

اما اینجا داریم از منظر ضعف فرهنگ کار گروهی بحث می کنیم. مخصوصا بنده عمد دارم بیشتر روی گزاره های اخلاقی تاکید کنیم.

یک مثال (از تجارب شخصی خودم)عرض کنم:

وقتی شخصی با یک سیستم یکسان و مدیریت یکسان با دو گروه، یکی ایرانی و دیگری غیر ایرانی کار می کند، تفاوت فاحشی بین نظم، احترام متقابل، تعهد به کار و گذشت و مدارا در دو گروه مشاهده می کند.که تنها تفاوت آن ملیت و فرهنگ به نظر می رسد.

به دنبال دلیل این تفاوت هستیم.

friend;287854 نوشت:

اما اینجا داریم از منظر ضعف فرهنگ کار گروهی بحث می کنیم. مخصوصا بنده عمد دارم بیشتر روی گزاره های اخلاقی تاکید کنیم.

یک مثال (از تجارب شخصی خودم)عرض کنم:

وقتی شخصی با یک سیستم یکسان و مدیریت یکسان با دو گروه، یکی ایرانی و دیگری غیر ایرانی کار می کند، تفاوت فاحشی بین نظم، احترام متقابل، تعهد به کار و گذشت و مدارا در دو گروه مشاهده می کند.که تنها تفاوت آن ملیت و فرهنگ به نظر می رسد.

به دنبال دلیل این تفاوت هستیم.

سلام

من هم کار کردم

ببینید ایرانیها نیازمند آموزش در زمینه مدیریت هستند

تقریبا سیستم آموزشی در مدارس و صداوسیما بسیار ضعیف عمل می کنند

در ایران چرا همه می خوان مدیریت گروه رو به عهده بگیرن و کسی نمی خواد نفر دوم باشه؟

چون نفر اول ضعف مدیریت داره!

خود من با گروه های مختلفی کار کردم، به نظر من تا حد زیادی مدیریت مهم است و در مرتبه بعد وجدان کاری و ... که باز هم به نظرم به مدیریت گروه ارتباط داره

فاتح;287694 نوشت:
یک سوال از شما آیا شما میتوانید یک الگوی مناسب برای این کار گروهی غیر تخصصی معرفی کنید ؟ فرض کنید یک رسانه پر مخاطب جمعی به شما این کار را پیشنهاد بدهد که شما علم انجام کار گروهی غیر متخصص را در طی برنامه ای 3 ساعته در هفته برای مردم فرهنگ سازی کنید چه میکنید؟

به نام خداوند مهر گستر مهربان

به نظر حقیر ایجاد فرهنگ کار جمعی بیش از آموزش نیاز به ایجاد بستر ها و پایه ها در سنین کودکی و نوجوانی دارد. الگو گرفتن از والدین هم تاثیر مستقیمی در ایجاد این زیرساخت فرهنگی دارد.

[="times new roman"]
سلام علیکم

بله این یک ایده ایده آل است.

ولی مشکلاتی در این موضوع موجود است. و آن اینکه فواید کار گروهی را چند درصد از مردم میشناسند و به روش ایجاد یک گروه آشنائی دارند
و یا چند درصد از مربیان میتوانند آنرا بنوعی برای شاگردان بشکلی ملموس توضیح دهند که شاگرد بشکل عملی آنرا در آینده بکار برد.

این روش خیلی خوب است ولی باز همین روش نیاز به یک بستره ذهنی و فکری در جامعه دارد.

در غرب وقتی میخواهند موضوع عقیدتی و یا فرهنگی را در بین مردم بستره سازی کنند از رسانه های ارتباط جمعی بالاخص رسانه های تصویری ( بالاخص درباره این دسته ازموضوعات ) بهره میبرند.
[="teal"]
نمونه هائی را در قالب تصویر به نمایش در آورده و آموزش چگونگی ایجاد یک گروه و کار در یک گروه و فواید و نتایج آنرا را بصورت القاء ذهنی از طریق تصویر انجام میدهند [/]

درست است که آنها در راه منحرف از این مطلب استفاده میکنند و ذهن و امیال مردم را غصب امیال خود میکنند

ولی راه صحیح آن نیز ممکن است یعنی از این راه برای آموزش های صحیح استفاده شود
که به عقیده بنده این بهترین راه است برای بستر سازی و [="blue"]جلب نظر عموم مردم از عوام تا خواص[/].

در عین اینکه الگو سازی در مدارس و توسط اولیاء قبل از انجام مورد فوق ممکن نیست.[/]

یاحق

به نام خداوند مهرگستر مهربان

دوستان گرامي جناب فاتح و جناب Anoushiravan به آموزش مديريت و كارجمعي به عنوان يك پيش نياز اساسي اشاره فرمودند . بنده هم با توجه به توضيحات دوستان اين مورد را مي پذيرم.
نكته قابل توجه اين است : ما كه مي خواهيم اين قضيه را آموزش بدهيم و يا در نوجوانان فرهنگ سازي كنيم چرا خودمان به آن ايمان نداريم؟
و يا در اجرا دچار مشكل مي شويم.
درصد بالايي از كارهاي جمعي در ايران يا به از هم پاشيدن گروه مي انجامد يا تعدادي از اعضا كار مي كنند و سايرين فقط تماشاچي هستند.

friend;288306 نوشت:
نكته قابل توجه اين است : ما كه مي خواهيم اين قضيه را آموزش بدهيم و يا در نوجوانان فرهنگ سازي كنيم چرا خودمان به آن ايمان نداريم؟

سلام علیکم

شما برای اینکه به بتوانید مطمئن شوید که از راه تدریس و تعلیم در مدارس و یا در خانواده میتوان چنین کاری را کرد یا خیر
حداقل
نیاز به مشورت با یک کارشناس در امور آموزش دارید
و همچنین برای اینکه تحقیقتان تکمیل شود نیاز به نظر یک کارشناس جامعه شناس و روان شناس اجتماعی
و متخصصینی که فکر میکنید در آن بعد کار میتوانند به شما مشورت بدهند دارید.

رفتار شناسی فردی و اجتماعی و چگونگی الگو پذیری یک فرد یک امر کاملا تخصصی است و بهتر است از طریق علمی آن پیگیری شود تا به نتیجه مطلوب برسد.

باسپاس فراوان از مطلبتان

یاحق

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

چه موضوع جالبی

به نظر من مشکلات اصلی از زمانی شروع میشه که بچه تازه میفهمه مادر و پدری داره . چرا ؟ چون که ممکنه اون پدر و مادر فرهنگ بدی که یاد گرفتن رو بهش یاد بدن ! از قصد هم نیست چون هیچ پدر و مادری بد بچشو نمیخواد !
و در مرحله بعدی فامیل و دوستان قبل از مدرسه ، بعد از اون محیط بیرون و مدرسه . تازه وارد اجتماع بزرگ مدرسه میشه !
خب اینجا مرحله اصلی تربیت یه بچه هست .

در مدرسه ای که به بچه ها میگن نمره بیست بگیرین ، شوکولات جایزه می گیرین .... به بچه ها میگن برو جاسوسی کن ببین چه کسی چه کار خلافی می کنه و به من گزارش بده (یک کلمه بدی هم بقیه بهش نسبت میدن که سزاوارشه ) .... در مدرسه ای که اگر یه بچه دبستانی کار بدی در صف کرده باشه میارنش بیرون ازصف و جلوی ششصد هفتصد آدم یا بیشتر ....بهش توهین های مختلف می کنن . ..... در مدرسه ای که جواب تکلیف انجام ندادن درگوشی و بیرون انداختن بچه ها از کلاس هست . .... در مدرسه ای که ناظمش با چک و لگد به بچه ها نظم رو یاد میده ..... در مدرسه ای که همکاری در اون معنایی نداره ! زمانی که خود مدیر ها ودبیر ها با هم مشکل دارن ! دیگه بچه ها چی میخوان یاد بگیرن ؟
در مدرسه ای که به جای اینکه به مسائل مهم تر رسیدگی کنن میان میگن چرا لباس فرم نپوشیدی ! چرا موهات اونجوریه چرا ریش بزی گذاشتی ! و این چرا همراه با فوحش و شاید چک و لگد و نمره کم کردن هست . که این رفتار بیشتر باعث میشه اون پسر لج کنه !

هزاران مشکلات دیگه که در مدارس هست و تربیت بد رو نشون میده و من اصلا به مدارس عالی رتبه کار ندارم .

در مرحله بعد که دیگه آن پسر وارد اجتماع بزرگ تری میشه یعنی شهر خودش یا روستای خودش ...! با اقوام و آدمای مختلف و .... اونجاست که باید یادگرفته هاشو به اجرا بذاره ! وقتی که کسی بهش یاد نداده همکاری کن .... چه جوری میخواد چنین چیزی رو به درستی اجرا کنه .

وقتی در یک مدرسه همش بحث رقابت هست و افراد میخوان زیر آب هم رو بزنن تا نمره بهتر یا در جامعه هدفشون برسن ..... دیگه همکاری بی معناست .
خصوصا در این وضعیت اقتصادی و .... ایران حال حاضر که مردم به جای اینکه هوای همدیگه رو داشته باشن میخوان هر جور که شده زیر آب همدیگه رو بزنن و به پول بیشتر برسن . کلاه برداری و دزدی و .... اینا تو روحیه نسل کودک و نوجوان حال حاضر تاثیرات منفی میذاره . داره به طورغیرم ستقیم در ضمیر ناخداگاه بچه ها تاثیر منفی میذاره !

آموزش ، ما آموزنده خوب نداریم تا آموزش درست و حسابی بده . آموزنده خوب نداریم

friend;287616 نوشت:
دوستان نظر بدید کدامیک از مشکلات اخلاقی زیر تاثیر پر رنگ تری در ضعیف شدن روحیه کار جمعی در کشور ما می تونه داشته باشه؟

1-عدم اعتماد به یکدیگر
2-حسادت
3-خودخواهی
4-عدم انتقادپذیری
5-نداشتن روحیه بردباری
6-از بین رفتن نرمش و مدارا
7-عدم رعایت احترام متقابل
8-خود رايي
9-پرهیز از مشورت
10-بی نظمی و عدم رعایت انضباط

به نام خداوند مهرگستر مهربان

کار تيمي بدون اعتماد شعاري بيش نيست. اعتماد در کار تيمي به معناي اطمينان خاطر و پشت گرمي اعضاي تيم از حسن نيت همتايان و اعتقاد به اين که در گروه کسي مترصد ضربه زدن به ديگري نيست و اعضا از اين حيث احساس امنيت و راحتي مي‌کنند، در نتيجه در مواجهه‌هاي خود حالت دفاعي به خود نمي‌گيرند زيرا که حمله‌اي در کار نيست که نياز به تدافع معنا پيدا کند.
باور اين اصل و اعتقاد پيدا کردن به آن گرچه آسان نيست ولي مستلزم گذشت زمان و ديدن حسن نيت‌هاي اعضا نسبت به يکديگر است. در اين مفهوم اعضا نقاط ضعف يکديگر را پوشش مي‌دهند و هيچگاه اين ضعف ها باعث آسيب‌پذير شدن اعضا نمي‌گردد.
موضوع قفل شده است