احادیث حضرت موسی (ع) همراه با سند

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احادیث حضرت موسی (ع) همراه با سند

بسم الله الرحمن الرحیم

1.

روى أنَّ موسى عليه ‏السلام: اِستَسقى لِبَنى اِسرائيلَ حينَ اَصابَهُم قَحْطٌ فَاَوحَى اللّه‏ُ تَعالىاِلَيهِ : اِنّى لا اَستَجيبُ لَكَ وَ لا لِمَنْ مَعَكَ وَ فيكُمْ نَمّامٌ قَدْ اَصَرَّ عَلَى النَّميمَةِ ؛

در روايت آمده كه موسى عليه ‏السلام براى بنى‏ اسرائيل كه گرفتار قحطى شده بودند ،درخواست باران كرد، اما خداوند متعال به او وحى فرمود كه : «باوجود شخص سخن‏ چينى كه در ميان شما هست و به سخن‏ چينى ‏اش ادامه مى‏دهد، دعاى تو و دعاى همراهانت را اجابت نمى‏كنم».

(بحارالانوار,ج75,ص268)

2.موسى عليه ‏السلام : مَن قَطَعَ قَرينَ السَّوءِ فَكَأَنَّما عَمِلَ بِالتَّوراةِ .

موسى عليه ‏السلام : آن كه از همنشين بد ببُرَد ، گويا به توراتْ عمل كرده است .

(جامع الاخبار,ص508)

3.ناجى مُوسَى بنُ عِمرانَ عليه ‏السلام : يارَبِّ أرِنى دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ وَاُمَّتِهِ. قالَ: يا مُوسى اِنَّكَ لَنْ تُطيقَ ذلِكَ، وَ لكِن اُريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ وَ عَلى جَميعِ خَلقى... فَكَشَفَ لَهُ عَن مَلَكُوتِ السَّماءِ، فَنَظَرَ اِلى مَنزِلِهِ كادَتْ تَتْلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها وَ قُربِها مِنَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ. قالَ: يارَبِّ بِماذا بَلَّغتَهُ اِلى هذِهِ الكَرامَةِ ؟ قالَ: بِخُلقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم، وَ هُوَ الايثارُ. يامُوسى لايَأْتينى أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتاً مِن عُمرٍ اِلاّ استَحيَيتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بَوَّأتُهُ مِن جَنَّتى حَيثُ يَشاءُ.

حضرت موسى كليم عرض كرد: بار پروردگارا! درجات محمد و امت او را به من‏بنماى. فرمود: اى موسى! تو تاب و تحمل آن راندارى، اما يكى از منزلتهاى ارجمند و والاى اورا كه بدان سبب وى را بر تو و همه آفريدگانم برترى داده‏ام، نشانت مى‏دهم ... آن گاه ملكوت آسمان را بر موسى عليه ‏السلام آشكار ساخت؛ پس موسى عليه ‏السلام منزلتى را ديد كه از پرتوهاى آن و نزديكيش به خدا نزديك بود قالب تهى كند. عرض كرد: خدايا به چه سبب اورا به اين بزرگوارى رساندى ؟ فـرمـود: به سبب خصلتى كه از ميان بندگانم او را ويژه گردانيدم وآن «ايثار» است. اى موسى! هيچ يك از بندگانم كه زمانى از عمر خود را به ايثار گذرانده باشد، بر من وارد نشود، مگر آنكه از حسابرسى او شرم كنم ودر هرجاى از بهشتم كه خواهد او را جاى دهم.

(میزان الحکمه به نقل از تنبیه الخواطر ج1 ص 173)

4.رُوِىَ أنَّ مُوسى عليه ‏السلام قالَ: يارَبِّ دُلَّنى عَلى عَمَلٍ إذا أنَا عَمِلتُهُ نِلْتُ بِهِ رِضاكَ. فَأوحَى اللّه‏ُ إلَيهِ: يَابْنَ‏عِمرانَ! إنَّ رِضاىَ فى‏كُرهِكَ وَلَن تُطيقَ ذلِكَ... فخرَّ مُوسى ساجِداً باكِياً فَقالَ: يارَبِّ خَصَصْتَنى بِالكَلامِ وَلَم تَكَلَّمْ بَشَراً قَبلى وَلَمْ تَدُلَّنى عَلى عَمَلٍ أنالُ بِهِ رِضاكَ! فَأوحَى‏اللّه‏ُ إلَيهِ: إنَّ رِضاىَ فى رِضاكَ بِقَضائى.

روايت شده است كه حضرت موسى عليه ‏السلام عرض كرد: بار پروردگارا! مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را به جاى آورم، رضايت تورا به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرمود كه: اى پسر عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت آن را ندارى... موسى گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد: پروردگارا! تو مرا به سخن گفتن با خودت مفتخر نمودى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى، اما اكنون مرا به كارى كه به سبب آن به رضاى تو برسم راهنمايى نمى‏كنى؟! پس خداوند به او وحى فرمود: همانا خشنودى من در خرسندى تو به قضاى من است.

(میزان الحکمه به نقل از غررالحکم ص 6344)

5.فى قِصَّةِ مُوسى وَ شُعَيبٍ عليهماالسلام: فَلَمّا دَخَلَ عَلى شُعَيبٍ إذْ هُوَ بِالعِشاءِ مُهَيّأٌ، فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه ‏السلام: إجلِسْ يا شابُّ فَتَعَشَّ، فَقالَ لَهُ مُوسى عليه ‏السلام: أعُوذُ بِاللّه‏ِ. قالَ شُعَيبٌ عليه ‏السلام: وَ لِـمَ ذالِكَ ؟ ألَستَ بِجائِعٍ؟ فَقالَ عليه ‏السلام: بَلى وَ لكِن أخافُ أنْ يَكُونَ هذا عِوَضاً لِما سَقَيتُ لَهُما، وَ أنَا مِن أهلِ‏بَيتٍ لا نَبيعُ شَيئاً مِنْ عَمَلِ الاخِرَةِ بِمِلْىِ‏ء الأرضِ ذَهَباً. فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه ‏السلام: لا وَ اللّه‏ِ يا شابُّ، وَ لكِنَّها عادَتى وَ عادَةُ آبائى: نُقرِى الضَّيفَ وَ نُطعِمُ الطَّعامَ. فَجَلَسَ مُوسى يَأكُلُ.

در داستان موسى و شعيب عليهماالسلام آمده است: زمانى كه موسى عليه ‏السلام نزد شعيب عليه ‏السلام رفت، شعيب آماده خوردن شام بود، پس به موسى گفت: اى جوان بنشين شام بخور. موسى عليه ‏السلام گفت: پناه به خدا. شعيب عليه ‏السلام گفت: چرا؟ مگر گرسنه نيستى؟ موسى عليه ‏السلام گفت: چرا اما مى‏ترسم اين پاداش آب كشيدن ازچاه براى آن دو (دختران شعيب) باشد. من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پر از طلا شود، چيزى از كار آخرت را به آن نمى‏فروشيم. شعيب عليه ‏السلام گفت: اى جوان به خدا اين پاداش آن كار تو نيست، بلكه ميهمان نوازى عادت و رسم من و پدران من است. در اين هنگام موسى عليه ‏السلام نشست و شام خورد.

(بحارالانوار ,ج77 ,ص103)

6.قالَ مُوسى عليه ‏السلام: يا رَبِّ، مَن أهلُكَ الَّذينَ تُظِلُّهُمْ فى ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّكَ؟ فَأوحَى اللّه‏ُ إلَيهِ: ... وَ الَّذينَ يَغْضِبُونَ لِمَحارِمى إذَا استُحِلَّتْ مِثلَ النَّمِرِ إذا جُرِحَ.

حضرت موسى عليه ‏السلام عرضه داشت : پروردگارا! كسان تو كيانند كه در روزى كه جز سايه تو سايه‏اى نيست، آنها رادر سايه عرش خود پناه مى‏دهى؟ خداوند به او وحى فرمود: ... كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمگين گردند.

(وسائل الشیعه ج11 ,ص 416)


تعداد حدیث:6 حدیث

پایان

تالیا;286029 نوشت:
1.روى أنَّ موسى عليه ‏السلام: اِستَسقى لِبَنى اِسرائيلَ حينَ اَصابَهُم قَحْطٌ فَاَوحَى اللّه‏ُ تَعالىاِلَيهِ : اِنّى لا اَستَجيبُ لَكَ وَ لا لِمَنْ مَعَكَ وَ فيكُمْ نَمّامٌ قَدْ اَصَرَّ عَلَى النَّميمَةِ ؛

در روايت آمده كه موسى عليه ‏السلام براى بنى‏ اسرائيل كه گرفتار قحطى شده بودند ،درخواست باران كرد، اما خداوند متعال به او وحى فرمود كه : «باوجود شخص سخن‏ چينى كه در ميان شما هست و به سخن‏ چينى ‏اش ادامه مى‏دهد، دعاى تو و دعاى همراهانت را اجابت نمى‏كنم».


ادامه ی روایت فوق از کتاب عهد عتیق:

موسی به جمع گفت: شخصی بد کار به میان ماست، بیرون رود تا دعای باران مستجاب شود!
شخص بد کار که می دانست اگر بلند شود رسوا خواهد شد در دل از خدا طلب آمرزش کرد و توبه نمود...پ
پس باران آمد...
موسی به الله گفت: یا الله، مگر نگفتی تا گناه کاری هست باران نمی آید، حال که کسی بیرون نرفته از این جمع چگونه باران آمده؟؟؟
ندا آمد: ای موسی، بنده ی ما از میان جمع با ما ارتباط بر قرار کرد، همانا که خداوند شنوا و آگاه است!!!

ohfreedom;286182 نوشت:
ادامه ی روایت فوق از کتاب عهد عتیق:

موسی به جمع گفت: شخصی بد کار به میان ماست، بیرون رود تا دعای باران مستجاب شود!
شخص بد کار که می دانست اگر بلند شود رسوا خواهد شد در دل از خدا طلب آمرزش کرد و توبه نمود...پ
پس باران آمد...
موسی به الله گفت: یا الله، مگر نگفتی تا گناه کاری هست باران نمی آید، حال که کسی بیرون نرفته از این جمع چگونه باران آمده؟؟؟
ندا آمد: ای موسی، بنده ی ما از میان جمع با ما ارتباط بر قرار کرد، همانا که خداوند شنوا و آگاه است!!!

سلام
عهد عتیق که حرفهاش رو ما قبول نداریم.من اینها رو از کتب اسلامی اوردم.البته ادامه ی همین داستانی که اینجا نوشتید در کتاب عاقبت بخیران عالم تالیف علی محمد عبداللهی اومده.