اثبات علمي وجود خـــــــــدا

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات علمي وجود خـــــــــدا

وجود خداوند مسئله اي است که براي هزاران هزار سال متمادي، موضوع اصلي بحث اغلب کلاس هاي فلسفه و الهيات را به خود اختصاص داده است. بيشتر اوقات، بحثها حول محور مفروضات و تعريفات متفاوت مي چرخند. فيلسوف هايي هستند که براي تمام طول عمر خود در مورد يک کلمه بحث مي کنند، و در نهايت هم به جايي نميرسند. از استاد فلسفه اي پرسيدند: "کلاست چطور پيش مي رود؟" او هم پاسخ داد: "زياد خوب نيست چراکه زمان حاضر-غايب و خواندن ليست، دانش پژوهان معمولا بر سر وجود و يا عدم وجود خودشان با هم بحث مي کنند."

افرادي که بيش از اندازه مشغول کارهاي روزمره شده اند، ترجيح مي دهند خودشان را درگير چنين مسائلي نکنند. آنها تصور مي کنند که چنين مباحثي تنها به بررسي هاي آکادميک محدود مي شوند، اما به هر حال فشارهاي روزمره زندگي موجب مي شوند که ما گاهي به سمت تصميم گيريهاي فيلسوفانه سوق داده شويم. اگر من از شما بخواهم که ثابت کنيد در جيب خود 2000 تومان پول داريد، بدون هيچ تعللي، شما با نشان دادن اين مبلغ، من را قانع مي کنيد. انسان ها حتي براي اثبات مفاهيم انتزاعي، باز هم از موارد عملي و عيني کمک مي گيرند. به عنوان مثال اگر در مورد صداقت يک شخص از شما سوال کنم، به من چندين مقاله مختلف در مورد صداقت معرفي نمي کنيد؛ بلکه مثال هايي را پيش رويم قرار مي دهيد که نشاندهنده درستکار بودن فرد مورد نظر باشند. تکنيک مناظره اکثر فيلسوفان بر پايه حذف هر گونه شواهد تکنولوژيک استوار مي باشد.

هدف اين مقاله ارائه مدرکي کاملا منطقي، عملي، و عيني براي اثبات وجود خداوند از منظر علمي مي باشد. به اين منظور ما چنين پيش فرض هايي را در نظر مي گيريم: "بشر وجود دارد، حقيقت وجود دارد، خلقت بشريت حقيقت دارد." اگر شما به ماهيت وجودي خود نيز شک داريد، بنابراين با خواندن اين مقاله به جايي نمي رسيد و بايد پاسخ سوال خود را در جاي ديگري جستجو کنيد.

آغاز (پيدايش)

اگر قبول کنيم که بشر وجود دارد، آنوقت تنها دو مقوله براي تشريح نحوه پيدايش او به ذهن مي رسد: يکي اينکه "ازل" وجود داشته و پيدايش انسانها از جايي شروع شده است و دوم اينکه اصلا هيچ آغازي وجود نداشته است. در کتاب هاي آسماني آمده: "در آغاز خداوند آسمانها و زمين را خلق کرد." گروه هايي که منکر وجود خداوند هستند، اغلب معتقدند که هيچ نقطه شروعي وجود نداشته. عقيده آنها اين است که ماده همواره يا به صورت ماده و يا در فرم انرژي وجود داشته و تنها اتفاقي که مي تواند رخ داده باشد، تغيير شکل ماده از يک فرم خاص به فرم ديگر بوده است ولي ماده/انرژي به هر حال هميشه وجود داشته اند. شعار برخي از انسان شناسان افراطي نيز اين است که: " ماده ماهيت خود وجودي دارد و توسط کسي آفريده نشده است." ملحدين نيز هميشه با استناد به اين بيانيه موجز، اظهارات خود را استدلال مي کنند.

براي اينکه بفهميم اين نظريه تا چه حد مي تواند صحت داشته باشد، بايد ببنيم که شواهد علمي در اين مورد چه مي گويند. در شکل زير، تصوير سمت چپ، نمايانگر قسمت ما از عالم هستي مي باشد. هر يک از اجرام دايره اي شکل نيز نمايانگر يک کهکشان، درست مانند کهکشان راه شيري هستند. تمام اين کهکشان ها در حال حرکت هستند و به طور مداوم جايگاه آنها نسبت به يکديگر تغيير پيدا مي کند. اين حرکت از يک الگوي کاملا منحصر به فرد پيروي مي کند. نتيجه آن اين است که با سپري شدن هر يک روز، فاصله اين کهکشان ها از يکديگر بيشتر مي شود. به عنوان مثال اگر ما 3 کهکشان داشته باشيم که در نقاط a ، b و c مستقر شده باشند، ( مانند نمودار سمت راست) و وضعيت آنها نيز درست مانند آنچه در شکل نمايش داده شده، باشد، فردا فاصله آنها از يکديگر بيشتر مي شود. به همين منوال پس فردا مثلث بزرگتري را مشاهده خواهيم کرد. ما در عالمي زندگي مي کنيم که با گذشت هر يک روز، بزرگ و بزرگ و بزرگتر مي شود .

حال فرض کنيم که مي توانستيم به گذشته بازگرديم! اگر امروز در يک موقعيت مشخص قرار داريم، پس طبيعي است که ديروز به هم نزديکتر بوديم. دو روز قبل باز هم نزديکتر بوديم. در نهايت فکر مي کنيد که تمام کهکشان ها کجا بودند؟ در يک نقطه! در آغاز! چيزي که داشمندان به آن "اتحاد و يگانگي" مي گويند.

دومين اثبات در منابع انرژي که سوخت جهان را تامين مي کنند، نهفته است. تصوير سمت راست نمايانگر خورشيد است. مانند تمام ستاره هاي ديگر، خورشيد نيز انرژي خود را از طريق فرايند هسته اي که با نام انفجار هسته اي مرسوم است، توليد مي کند. در هر ثانيه خورشيد 564 ميليون تن هيدروژن را به 560 ميليون تن هليوم تبديل مي کند که در طي اين فرآيند 4 ميليون تن ماده در قالب انرژي آزاد مي شود. با توجه به این مقدار قابل توجه سوختی که خورشید برای تولید انرژی مصرف می کند، تنها 2% از کل هیدروژنی را که از آغاز داشته، مصرف کرده است. عملکرد چنین کوره های سوزانی تنها به خورشید محدود نمی شود. هر ستاره ای را که در آسمان مشاهده می کنید با عملکرد مشابه انرژی تولید می کند. در سراسر عالم هستی غریب به 25 کوانتینیوم ستاره وجود دارد، که هر کدام از آنها در حال تبدیل هیدروژن به هلیوم می باشند، که نتیجه آن کاهش هیدروژن در کل گیتی می باشد. فقط فکر کنید! اگر در همه جای عالم هیدروژن در حال مصرف باشد و این فرایند از ازل تا ابد همواره وجود می داشته، امکان دارد چه مقدار هیدروژن باقی بماند؟

تصور کنید که من بخواهم اتومبیلم را بدون هیج بنزینی ( سوخت ) برانم. همچنان که من به راه خود ادامه می دهم، ممکن است چه اتفاقی روی دهد؟ بله؛ سوخت ماشین تمام شده و از حرکت باز می ایستد. این قضیه در مورد خورشید و سایر ستارگان نیز صدق می کند. اگر جهان از قبل وجود می داشت، آنگاه ما باید خیلی پیش تر از این ها ذخیره هیدروژن خود را از دست می دادیم. این درحالی است که خورشید هنوز 98% از هیدروزن آغازین خودرا حفظ نموده. حقیقت اینجاست که هیدروژن یکی از مواد فراوان عالم است! به هر کجا در فضا که نگاه می کنیم قطر 21 سانتی متری هیدروژن را میبینیم. این ماده طیف وسیعی از فضا را به خود اختصاص داده است، و این امر میسر نخواهد بود، مگر اینکه همه چیز یک شروعی داشته باشند!

سومین راه برای محکوم کردن ملحدان ، با استناد به قانون سوم ترمودینامیک، قابل اثبات می باشد. در هر نظام بسته ای، اختلال و آشفتگی به وجود می آید. اگر اتومبیلی سال ها بدون هیچ گونه تعمیری کار کند، در آن بی نظمی به وجود می آید و این امکان وجود دارد که دیگر نتواند به راه خود ادامه دهد. کهنه شدن و فرسودگی یک مطابقت ساده با قانون دوم ترمودینامیک دارد. اجرامی که در فضا هستند نیز فرسوده می شوند. ستاره شناسان فرآیند سالخوردگی را با مرگ گرما می شناسند. اگر کیهان چیزی بود که: " همیشه بوده، یا تا ابد خواهد بود" همانطور که دکتر "مارل ساگان" نیز به آن اشاره داشته، آنگاه هیچ چیز نمی توانست برای بهبود، و یا برای تعمیر و مرمت به آن اضافه شود. حتی اگر جهانی بود که گسترش پیدا می کرد و بعد از هم فرو می پاشید و مجددا گسترش پیدا می کرد، به هر حال از بین می رفت به این دلیل که نور و گرمای خود را هر بار که بسط پیدا می کرد و می خواست دو مرتبه به جای اول باز گردد از دست می داد.

عقیده کافرین که اظهار می دارند ماده/انرژی ابدی است، به دلایل فیزیکی مردود اعلام می شود و از نظر علمی فقط اعتقاد دینی صحیح می باشد که مشتمل بر این امر است که شروعی برای خلقت وجود داشته.

علت (خالق)

حال که دانستیم خلقت شروعی داشته، با این مسئله مواجه می شویم که آیا علتی در بر داشته یا بی دلیل بوده؟ کتاب های آسمانی می گویند: "خداوند در آغاز آسمانها و زمین را خلق نمود." با این عبارت نه تنها متوجه می شویم که خلقت علتی داشته بلکه در می یابیم که دلیل آن "خداوند" بوده است. ملحدان به ما می گویند: "ماده همواره وجود داشته و خلق نشده". اگر ماده آغاز داشته اما هیچ علتی در ورای آن وجود نداشته تنها می توان به این نتیجه رسید که یک چیزی از هیچ چیز به وجود آمده. به این معنا که در یک فضای خالی، بدون هیچ قدرت، ماده، انرژی و هیچ گونه دانایی و ادراکی به وجود آمده. حتی اگر هم دلیلی داشته باشد که هنوز با علم امروزی نتوان آنرا اثبات کرد، باز هم از نظر منطقی و عینی این بیانیه قابل قبول نیست.

اگر بخواهیم این مسئله را قبول کنیم که امکان دارد چیزی از هیچ چیز به وجود آید آنوقت تمام قوانین علمی که مربوط به بقاء ماده و انرژی می شوند نیز زیر سوال می روند و اساسا باید گفت که علم شیمی باطل است. قانون بقاء تکانه ها نیز زیر سوال رفته و علم فیزیک ناصحیح می شود. تمام روابط الکترونیکی از بین می روند و علم الکترونیک مبطل خواهد شد. در چنین شرایطی دیگر نباید انتظار داشته باشید که تلویزیون خانگی تان کار کند!! تلویزیونتان کار نمی کند اما علت این نیست! برای قبول این امر که پیدایش ماده دارای هیچ گونه علتی نمی باشد، باید تمام قوانین و اصول دانش و علوم مختلف را دور ریخته و یک خط بطلان بزرگ بر روی همه آنها بکشیم. هیچ انسان منطقی، هیچ موقع چنین کاری را تنها برای حفظ جایگاه انکارانه خود در مورد خداوند، انجام نمی دهد.

عقیده ملحدان پیرامون این مطلب که ماده ازلی بوده، سهو محض می باشد. همچنین اعتقاد آنها در این مورد که گیتی بدون علت بوجود آمده و خودزا بوده نیز خیار تخلف وصف است. از سوی دیگر آیات کتب آسمانی که مبنی بر وجود ازل هستند، به طور جدی از طریق دلایل و مستندات علمی قابل حمایت می باشد.

طرح (هدفمندی)

اگر ما بدانیم که خلقت شروعی داشته و این شروع نیز دلیلی داشته یک سوال دیگر باقی می ماند - - علت آن چیست؟ کتب آسمانی نیز به ما می گویند که خداوند علت این آفرینش محسوب می شود. در ادامه می خوانیم که خداوند که خودش علت محسوب می شود این کار را با خرد، شعور، برنامه ریزی، و برهان و منطق انجام داده است. همچنین در آیات مقدس می خوانیم که خداوند:

"در وجود تمام مخلوقاتش نهفته است"

از سوی دیگر ملحدین سعی می کنند ما را متقاعد کنند که ما زاده شانس هستیم و کاملا اتفاقی پا به عرصه حیات گذاشتیم. "جولین هاکسلی" معتقد است:

ما هم درست مانند برخی نیروهای غریب به وجود آمده یم،همان نیرویی که باعث می شود سنگ از بالا به پایین بیفتد،و یا نیرویی که باعث جزر و مد آب دریاها می شود. وجودما کاملا اتفاقی و تصادفی است؛ انسانها صرفا به وسیله یکسری حوادث مفید استثنایی طولانی مدت، توانسته اند بهجسمانیت برسند.

مقوله هدفنمد بودن خلقت را می توان با اتکا به روش های متفاوت اثبات نمود. برای برخی از افراد تنها نگاه کردن به یک نوزاد تازه تولد یافته، کافی است تا مقوله شانس و تصادف را حذف کنند. دانشمندان امرزوی نظیر "پول دیویس" و "فردریک هویل" و سایرین به شدت مخالف نظریه شانس در اثبات پدیده های طبیعی هستند. یکی از قوانین بنیادین دانش امروزی که در دهه هشتاد پا به عرصه پژوهش گذاشت نظریه "اصل پیدایش انسان می باشد." با استناد به این اصل، وجود هر گونه شانس و یا تصادف حتی در پیدایش کوچکترین ذرات و اتمها از نظر علمی غیر قابل قبول می باشد، چه برسد به پیدایش انسان. اگر شانس فاقد هرگونه ارزش و اعتباری باشد، ما مجبوریم که نظریه "هاکسلی" را رد کنیم و صرفا ایمان بیاوریم که وجود ما نشات گرفته از خلقت خدایی آگاه و دانا است

[="Tahoma"][="Black"]این ترجمه اگرچه ارزشمند است امّا خدای مسیحیت را با پیش فرض های بالا قبول می کند که بنده به خلقت بشر با اون تقریر تورات که این برهان استفاده کرده معتقد نیستم[/]

موضوع قفل شده است