جمع بندی حکمت 238 نهج البلاغه!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکمت 238 نهج البلاغه!

نمی دونستم این سوالو دقیقا کجا باید مطرح کنم!
در هر صورت در حکمت 238 نهج البلاغه حضرت می فرمایند:

"الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا .
زن همه اش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اينكه چاره اى جز بودن با او نيست."

می خواستم تفسیرش رو بدونم...واقعا برام سوال برانگیز بود!

کارشناس بحث : پیام


پاسخ
مقدمه : دو نظریه اصلی در مسئله «زن از نظر اسلام» وجود دارد؛ بعضی زن را موجودی ناقص می‏دانند و تساوی مرد و زن را رد می کنند و بعضی کلا منکر این هستند و می‏گویند: تمام حقیقت انسان روح اوست و روح نه مذکر است نه مؤنث، و زن و مرد یک حقیقت هستند و اصلاً طرح این سؤال که آیا زن و مرد مساویند یا فرق دارند؟ صحیح نیست.1
اما باید دانست که همه علماء قائلند که زن و مرد در جزا و پاداش اخروی و قرب الهی از شرائط مساوی برخوردارند:
مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
هر کس کار شایسته‏ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‏داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‏دادند، خواهیم داد.2
اما راجع بیان حضرت علی (ع) نسبت به زنان[=Traditional Arabic](وَ قَالَ ع: الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا)زنان همگی شر هستند واز همه بدتر اینکه چاره ای از آنان نیست"[3
چندین نظریه قابل طرح است که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
1ـ بعضی مفهوم کلام امیر المؤمنین را به معنای معروفی گرفته‏اند که نسیم شمال آن را در شعری آورده است:
زن بلا باشد به هر کاشانه‏ای‏ بی بلا هرگز نباشد خانه‏ای‏
یعنی زن مایه زحمت است، از جهت جنسی، از جهت حفظ ناموس، از جهت حفظ امنیت و و ...؛ و پر زحمت‏ترین چیز درباره او همین است که با تمام این زحمات، همگان برای ادامه زندگی، ناچار از ازدواج هستند.
این مطلب برداشتی است از آنچه اندیشمند گرامی محمد جواد مغنیه در ج 3 کتاب «فی ظلال نهج البلاغه» که شرح نهج البلاغه است، آورده است.
2ـ ممکن است این حدیث را به نحو دیگری توضیح داد و آن اینکه، آری زن شر است و مردان نیز چاره‏ای از او ندارند، ولی بدی و شر از جهت بدنی و تن خاکی زن است و در ارتباطی است که با مرد دارد؛ چه اینکه در نشئه ماده اگر از زنان هم پرسیده شود ممکن است همین نظریه را نسبت به مردان داشته باشند، یعنی بگویند: آری زن می تواند برای خودش زندگی راحتی داشته باشد ولی با ازدواج زحمات بسیاری را باید تحمل نماید، زحمت شوهرداری، زحمت مادر شدن و ... که همگی از جانب مرد است؛ لکن چاره‏ای نیست و اگر کسی بخواهد به زندگی ادامه دهد باید ازدواج کند [و مردان را تحمل نماید].
و اینچنین نیست که حدیث شریف آن قسمت دیگر را نفی کرده باشد، بلکه می توان گفت این کلامی است که حضرت با مردان و از جهت جایگاه شوهر در مقابل زن فرموده است و اگر شرائطی بود که زنان نیز گلایه یا مطالبی از مردان عرض می کردند و جا داشت، ممکن بود حضرت همین کلام را برای زنان بفرماید که الرجل شر کله و شر ما فیه انه لا بد منه.
در نتیجه این نه خصوصیتی برای زن است و نه به حقیقت زن بر می‏گردد بلکه حقیقت زن انسانیت اوست و ملاک ارزش آن هم تقوی الله است.
« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ »
" گرامی‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست"
در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.[4] و در این جهت زن و مرد فرقی ندارند .
3ـ سومین برداشتی که می‏توان از این حدیث بیان کرد، آن است که زن از این جهت که محبوب، جذاب و مورد علاقه جنسی مرد است:
"زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ اْلأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ"
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست5
از این جهت همیشه مایه گرفتاری و شرور است؛ چنانکه گفته می‏شود ریشه بسیاری فتنه‏ها بنحوی به دعوا یا رقابتی بر می‏گردد که بر سر یک یا چند زن می‏باشد و همچنین روایت است که :
پیامبر فرمود:[=Traditional Arabic]"اکثر ما تلج به امتی النار الأجوفان، البطن و الفرج‏"
یعنی بیشترین چیزی که امت من بوسیله آن در آتش می‏افتند دو شی‏ء اجوف [توخالی‏] است: شکم و دامن.6
و این مطلب درست مثل آن است که می‏گویند بسیاری از دعواها در دنیا بر سر طلا، مال و ثروت انجام می‏شود؛ آیا این مسئله موجب منفور شدن طلا و ثروت می‏شود؟
خیر؛ بلکه گرچه مال و ثروت مایه فتنه‏های دنیائی است ولی هیچ انسانی چاره‏ای ندارد جز اینکه برای تأمین معاش و معاد بدنبال مال و ثروت برود.
درباره زن نیز چنین است که اگر چه زن از جهت جنسی مایه بسیاری از فتنه‏های دنیاست، ولی مردان نمی‏توانند بکلی او را فراموش کنند و باصطلاح نیاز به زن و مسئله جنسی را به حاشیه زندگی برانند، بلکه چاره‏ای جز متعادل کردن روابط خود با زن را ندارند، چنانکه در رابطه با مال و ثروت و نمودهای دیگر جهان نیز همین راه در برابر آنان است‏.
بنابر این شر بودن اینگونه ربطی به ذات و حقیقت زن ندارد، بلکه مربوط به ارتباط ناصحیح جامعه با زن است و الا حقیقت زن با حقیقت مرد یکی است.

1برای توضیح بیشتر نظریه دوم به کتاب زن در آیینه جلال و جمال صفحه 73 مراجعه شود
2سوره نحل، آیه 97

3نهج‏البلاغه، حکمت 238 ص510، انتشارات دار الهجره، قم‏)

4سوره حجرات، آیه 13

5سوره آل عمران، آیه 14

6کتاب کافی، ج2، باب العف، ص 97

زن مومن الگوی هرمرد وزنی است:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ (11تحريم)
- و باز خداوند تعالى براى مؤمنين (آسيه) زن فرعون را مثل ذكر مى‏كند هنگامى كه از شوهر كافرش بيزارى جسته خداوند تعالى را خوانده گفت اى پروردگار من براى من در بهشت خانه‏اى بنا كن، از نفس فرعون و اعمال قبيحه او همچنين از جميع قبطيان مرا نجات بده‏

َروايتي پيرامون جايگاه زن از زبان علي (ع)
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِمُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ يَا بُنَيَّ إِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ إِنْ ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا تُمَلِّكَ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَافْعَلْ فَإِنَّهُ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَحْسَنُ لِحَالِهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا فَيَصْفُوَ عَيْشُك‏

امير مؤمنان (ع): به محمد بن حنفيه فرمود: پسرم اگر نيرومندى، بر طاعت حق نيرومند باش. و اگر ضعيفى بر گناه ضعيف باش، و اگر مى‏توانى كارى كنى كه زن جز به اندازه كار خود، شغلى نداشته باشد چنين كن، كه براى حفظ جمالش بهتر، و براى جانش راحت‏تر، و آسانتر است، كه زن گل است، و قهرمان نيست، و بهر حال باوى مدارا كن، و خوب مصاحبت كن تا عيش تو صافى و خوب و غير مكدر باشد.
مكارم الأخلاق، ص: 219

براي خدا ملاك عمل افراد است نه جنسيت اون:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97نحل)
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‏اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد.

(حقوق و حدود زن در اسلام، ص 44- 47)] ابن عباس از پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت مى كند: هركس دخترى داشته باشد و نسبت به او اهانتى روا ندارد و فرزند پسرش را بر او ترجيح ندهد، خداوند او را داخل بهشت مى كند.
[محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خاتم پيامبران، ج 1، ص 183] و نيز مى فرمايد: هركسى كه از بازار، متاع و تحفه اى به خانه آرد، اول به دختران بدهد و سپس به پسران. هر آن كس كه دختران را شاد كند، گويى كه از ترس خدا گريسته است، يعنى همان تقرب و پاداش را دارد.


مقدمه : دو نظریه اصلی در مسئله «زن از نظر اسلام» وجود دارد؛ بعضی زن را موجودی ناقص می‏دانند و تساوی مرد و زن را رد می کنند و بعضی کلا منکر این هستند و می‏گویند: تمام حقیقت انسان روح اوست و روح نه مذکر است نه مؤنث، و زن و مرد یک حقیقت هستند و اصلاً طرح این سؤال که آیا زن و مرد مساویند یا فرق دارند؟ صحیح نیست.1
اما باید دانست که همه علماء قائلند که زن و مرد در جزا و پاداش اخروی و قرب الهی از شرائط مساوی برخوردارند:
مَنْ عَمِلَ صالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ.
هر کس کار شایسته‏ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‏داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‏دادند، خواهیم داد.2

اما راجع بیان حضرت علی (ع) نسبت به زنان[=Traditional Arabic](وَ قَالَ ع: الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا)زنان همگی شر هستند واز همه بدتر اینکه چاره ای از آنان نیست"[3
چندین نظریه قابل طرح است که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
1ـ بعضی مفهوم کلام امیر المؤمنین را به معنای معروفی گرفته ‏اند که نسیم شمال آن را در شعری آورده است:
زن بلا باشد به هر کاشانه ‏ای‏ بی بلا هرگز نباشد خانه ‏ای‏
یعنی زن مایه زحمت است، از جهت جنسی، از جهت حفظ ناموس، از جهت حفظ امنیت و و ...؛ و پر زحمت ‏ترین چیز درباره او همین است که با تمام این زحمات، همگان برای ادامه زندگی، ناچار از ازدواج هستند.
این مطلب برداشتی است از آنچه اندیشمند گرامی محمد جواد مغنیه در ج 3 کتاب «فی ظلال نهج البلاغه» که شرح نهج البلاغه است، آورده است.

2ـ ممکن است این حدیث را به نحو دیگری توضیح داد و آن اینکه، آری زن شر است و مردان نیز چاره ‏ای از او ندارند، ولی بدی و شر از جهت بدنی و تن خاکی زن است و در ارتباطی است که با مرد دارد؛ چه اینکه در نشئه ماده اگر از زنان هم پرسیده شود ممکن است همین نظریه را نسبت به مردان داشته باشند، یعنی بگویند: آری زن می تواند برای خودش زندگی راحتی داشته باشد ولی با ازدواج زحمات بسیاری را باید تحمل نماید، زحمت شوهرداری، زحمت مادر شدن و ... که همگی از جانب مرد است؛ لکن چاره ‏ای نیست و اگر کسی بخواهد به زندگی ادامه دهد باید ازدواج کند [و مردان را تحمل نماید].

و این چنین نیست که حدیث شریف آن قسمت دیگر را نفی کرده باشد، بلکه می توان گفت این کلامی است که حضرت با مردان و از جهت جایگاه شوهر در مقابل زن فرموده است و اگر شرائطی بود که زنان نیز گلایه یا مطالبی از مردان عرض می کردند و جا داشت، ممکن بود حضرت همین کلام را برای زنان بفرماید که الرجل شر کله و شر ما فیه انه لا بد منه.
در نتیجه این نه خصوصیتی برای زن است و نه به حقیقت زن بر می‏گردد بلکه حقیقت زن انسانیت اوست و ملاک ارزش آن هم تقوی الله است.
« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ »
" گرامی‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست"

در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.[4] و در این جهت زن و مرد فرقی ندارند .
3ـ سومین برداشتی که می‏توان از این حدیث بیان کرد، آن است که زن از این جهت که محبوب، جذاب و مورد علاقه جنسی مرد است:
"زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ اْلأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ"
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست5
از این جهت همیشه مایه گرفتاری و شرور است؛ چنانکه گفته می‏شود ریشه بسیاری فتنه‏ها بنحوی به دعوا یا رقابتی بر می‏گردد که بر سر یک یا چند زن می‏باشد و همچنین روایت است که :

پیامبر فرمود:[=Traditional Arabic]"اکثر ما تلج به امتی النار الأجوفان، البطن و الفرج‏"
یعنی بیشترین چیزی که امت من بوسیله آن در آتش می‏افتند دو شی‏ء اجوف [توخالی‏] است: شکم و دامن.6
و این مطلب درست مثل آن است که می‏گویند بسیاری از دعواها در دنیا بر سر طلا، مال و ثروت انجام می‏شود؛ آیا این مسئله موجب منفور شدن طلا و ثروت می‏شود؟
خیر؛ بلکه گرچه مال و ثروت مایه فتنه‏های دنیائی است ولی هیچ انسانی چاره‏ای ندارد جز اینکه برای تأمین معاش و معاد بدنبال مال و ثروت برود.

درباره زن نیز چنین است که اگر چه زن از جهت جنسی مایه بسیاری از فتنه‏ های دنیاست، ولی مردان نمی‏توانند بکلی او را فراموش کنند و به اصطلاح نیاز به زن و مسئله جنسی را به حاشیه زندگی برانند، بلکه چاره ‏ای جز متعادل کردن روابط خود با زن را ندارند، چنانکه در رابطه با مال و ثروت و نمودهای دیگر جهان نیز همین راه در برابر آنان است‏.
بنابر این شر بودن اینگونه ربطی به ذات و حقیقت زن ندارد، بلکه مربوط به ارتباط ناصحیح جامعه با زن است و الا حقیقت زن با حقیقت مرد یکی است.

منابع:
1برای توضیح بیشتر نظریه دوم به کتاب زن در آیینه جلال و جمال صفحه 73 مراجعه شود
2سوره نحل، آیه 97

3نهج‏البلاغه، حکمت 238 ص510، انتشارات دار الهجره، قم‏)

4سوره حجرات، آیه 13

5سوره آل عمران، آیه 14

6کتاب کافی، ج2، باب العف، ص 97

موضوع قفل شده است