اگر خدا شناسی فطری است پس چرا اینهمه در قبول این امر اختلاف است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر خدا شناسی فطری است پس چرا اینهمه در قبول این امر اختلاف است؟

اگر خداشناسی در فطرت انسانها نهادینه شده است آنچنان که مسلمانان می گویندو این را یکی از ادله وجود خدا می دانندپس چرا بین انسانها از روز اول خلقت در قبول و رد وجود خدا اختلاف بوده است؟مگر همه انسانها از فطرت سالم برخوردار نیستند؟

با سلام خدمت دوست عزیز

سلمان عزیز همان طور که فرمودید خداشناسی فطری است و همه انسانها فطرتا به سوی خدا می روند انچه که این وسط مورد اختلاف است مصداق خداوند است که برخی ان را بت ، برخی گاو ، وبرخی ..... می دانند ولی این وسط خدا شناسی را همه انسانها قبول دارند و بر وجود خداوند اذعان دارند و لی در مصداق خداوند اختلاف است

salman;7597 نوشت:
اگر خداشناسی در فطرت انسانها نهادینه شده است آنچنان که مسلمانان می گویندو این را یکی از ادله وجود خدا می دانندپس چرا بین انسانها از روز اول خلقت در قبول و رد وجود خدا اختلاف بوده است؟مگر همه انسانها از فطرت سالم برخوردار نیستند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
انسانها فطرتا خدا شناسند اما آنچه مهم است این است که بدانیم این فطرت الهی از طریق فطرت ثانوی که در انسانها با توجه به شرایط وموقعیت خانوادگی واجتماعی شکل می گیرد،کم رنگ شده وبتدریج نور فطرت الهی در انسان رو به خاموشی می گرایدونمی تواند ظهور وبروز در موقعیت های عادی زندگی داشته باشد.دلیل چنین ادعایی موقعیت های خطر وبحران های شدید است که انسان مرگ را در مقابل چشم می بیند در چنین شرایطی فطرت ثانوی کنار رفته وتلألؤ فطرت الهی انسان را متوجه خالق وپروردگارش نموده واو را از صمیم قلب فریاد می زند والبته وقتی به ساحل نجات می رسد ودوباره در موقعیت عادی زندگی قرار میگیرد،فطرت الهی دوباره رنگ باخته وهمان فطرت ثانوی به ظهور وبروزش ادامه می دهد.واین امری است که قرآن بارها ما را متذکر آن ساخته است.
فاذا رکبوا فی الفلک دعواالله مخلصین له الدین فلما نجاهم الی البر اذا هم یشرکون (عنکبوت 65)

باسلام و ممنون از راهنمایی خوبتان ولی نکته ای که مورد نظر بنده بود این است که آیا واقعا همه انسانها فطرتا خدا شناس هستند یا نه ؟آیا این را بیروان ادیان دیگر و یا مادی گراها هم قبول دارند یا نه؟

salman;7786 نوشت:
باسلام و ممنون از راهنمایی خوبتان ولی نکته ای که مورد نظر بنده بود این است که آیا واقعا همه انسانها فطرتا خدا شناس هستند یا نه ؟آیا این را بیروان ادیان دیگر و یا مادی گراها هم قبول دارند یا نه؟


با سلام

اگر چه پاسخ سؤال شما در پست دو عزیز (طاها و آشنا) موجود است. یعنی اینکه روح خداشناسی و میل و گرایش به خداجوئی در فطرت همگان اعم از پیروان ادیان و مادیگرایان نهادینه شده است.

اما برای روشن تر شدن موضوع، کمی تفصیل آن خالی از لطف نیست. در این مجال توجه شما را به چند نکته جلب می کنیم:

الف) خداشناسی و تمایل بماوراء طبیعت، بزمان یا مکان خاصی از جهان اختصاص ندارد بلکه به شهادت تاریخ باستانی که از اقوام مختلف اعم از متمدن و وحشی بدست آمده است، اعتقاد به خدا و مبدأ جهان، در میان تمام ملل وجود داشته است و در حفاریها و کاوشهای علمی، که بوسیله دانشمندان باستانشناس برای بدست آوردن طرز زندگی، پایه تمدن و طرز تفکر اقوام گذشته انجام گرفته است، همواره زیر تلهای بزرگ، معابد و عبادتگاهها کشف شده است که همگی حاکی از این میباشد که ملل دیرینه در این اماکن عبادت میکرده اند، گو اینکه عده ای از آنها در تشخیص معبود اشتباه کرده بودند و بت هایی را معبود خود میدانستند.

«جان رایورث» استاد دانشگاه «کلمبیا» درباره مذهب میگوید: «هیچ فرهنگ و تمدنی را در نزد هیچ قومی نمیتوان یافت مگر آنکه در آن فرهنگ و تمدن شکلی از مذهب وجود داشته است، ریشه های مذهب تا اعماق تاریکی از تاریخ که ثبت نشده و بدسترس بشر نرسیده است، کشیده شده است.»

ب) حس دینی هم اکنون نیز، در میان ملل متمدن جهان، یک حس طبیعی است که در هر گوشه ای از جهان برای خود تجلیاتی دارد، و اگر از قاره های مختلف جهان عبور کنیم آثار و جلوه های این حس را هم در میان غنی ترین و صنعتی ترین کشورهای جهان، و هم در میان فقیرترین و عقب مانده ترین ملل عالم با دیدگان خود مشاهده مینمائیم. آیا گسترش خداشناسی در تمام زمانها و قرنها و در میان تمام ملتهای جهان نشانه فطری بودن آن نیست؟

ج) گذشته از این، هر فرد منصفی در صورتیکه خود را از مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره حتی گفته های خداپرستان و مادیها خالی سازد، هنگام بیچارگی، سختی و گرفتاری، و در اوج ناتوانی و فقر و ناامیدی و حیرت، بناگاه در اعماق دل خود احساس می کند که بسوی یک قوه ازلی و ابدی و قادر بی نیاز، که میتواند نیازمندی و بیچارگی او را برطرف سازد کشیده میشود، و بی اختیار از او استمداد می کند. حتی بی دین ترین افراد در موقع خطر و درنهایت ناامیدی، از یک نیروی مافوق بشری و ماورائی استمداد می طلبند. صرفنظر از هر نامی که ممکن است مورد خطاب افراد با عقاید مختلف قرار گیرد، در حقیقت، آن وجود بی نیاز و قدرتمند مافوق بشری در قاموس دین خدا نامیده می شود.


گفتگوی زیر پرسش و پاسخ بیبن امام صادق (ع) و فردی بوده است که به خدا اعتقادی نداشته است:

امام (ع): آیا تاکنون با کشتی مسافرت کرده ای؟
منکر خدا: آری!



امام (ع): آیا اتفاق افتاده که کشتی بشکند و در آنجا نه کسی باشد که ترا نجات دهد و نه آشنائی با شنا داشته باشی؟
منکر خدا: آری!


امام (ع): آیا در آن موقع بفکر تو رسیده است که قدرتی هست که بتواند تو را از آن مهلکه نجات بخشد؟
منکر خدا: آری!


امام (ع): بدون شک، او همان خدای توانا است که هنگامیکه تمام وسائل مادی از کار می افتد و نجات بخش و دادرسی در میان نیست انسان خواه و ناخواه به او متوجه و دل بسوی او کشیده می شود.

به نظر شما آیا این چنین خداجوئی و توجه به خدا که در اعماق روح همۀ انسان ها بدون اختیار پدید می آید، نتیجه براهین عقلی و علمی و دلائل فلسفی است؟

آیا این خداشناسی محصول محیط درس و بحث و گفتگو است؟

بدون شک شما نیز اذعان خواهید کرد که خیر؛ بلکه خمیر مایۀ آن، سرشت و فطرت انسان است و دست آفرینش، نهاد انسان را از روز نخست با آن خمیر کرده است، بطوری که انسان با تمام ذرات وجودی خود، در مواقع بیچارگی بسوی او کشیده میشود.

کاملتر این بحث در آدرس زیر موجود است:

http://www.askdin.com/showthread.php?p=7658#post7658


موفق باشید ...

پاورقی__________________________

1. برای مطالعۀ بیشتر ر.ک: الهیات و معارف اسلامی، آیت الله جعفر سبحانی، با تغییر و اضافات و حذف.

[="arial"]همه انسانها فطرتا ود درونشان خودشان را محتاج به نیروی برتری می دانند مثلا شما تعدای از انسانها با مسلکهای گوناگون را در یک کشتی قرار دهید و به دریا بفرستسد در هنگام غرق شدن کشتی می بینی که همه به زبانی نیرویی را به کمک می طلبند.این نیرو را عدهای افتاب می دانند عدهای نیروانا عده ای روح القدوس و عده دیگر خدا و...بنابراین تمایل به خدا فطری و در ذات همه نهفته است[/]

salman;7786 نوشت:
باسلام و ممنون از راهنمایی خوبتان ولی نکته ای که مورد نظر بنده بود این است که آیا واقعا همه انسانها فطرتا خدا شناس هستند یا نه ؟آیا این را بیروان ادیان دیگر و یا مادی گراها هم قبول دارند یا نه؟



این نکته نیز در این بحث، خالی از لطف نیست:

دلیل آنکه انسان ها روح خداجوئی و خداخواهی را از یاد برده اند این است که پرده های غفلت، دغدغه ها و مشغله های کاذب دنیوی و مادی و حجاب های گناه و معصیت، نفس شان را احاطه نموده، جایگزین فطرت پاک و اصیل شان شده و مابین آن و حقیقت هستی یعنی خدای هستی بخش، حائل گردیده است.

اگر انسان با تهذیب نفس، پرهیز از گناه و سلوک الی الله حجاب های مادی و نفسانی را برطرف سازد، بسته به سعی و تلاشی که نموده و مراتبی که در عبودیت و بندگی خدا کسب کرده، عهد الست و پیمانی که در آن روز با خداوند بسته است را به عیان مشاهده خواهد کرد.

پس اگر انسان، خدا را در اعماق وجودش و از درون فطرتش احساس نمی کند، مشکل از غفلت و گناه و حجاب و آلودگی های خود اوست که به تیرگی فطرت پاک و خدادادی اش انجامیده نه اینکه روح خداجوئی منحصر به گروه خاصی (پیروان ادیان) باشد و مادیگرایان و لاادری گویان را شامل نشود.

آیات و روایات نیز گواه همین مطلبند:

خداوند در قرآن می فرماید: "فاقم و جهك للدین حنیفا فطره اللّه التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله ...(1)؛ با تمام وجود، خود را آماده پذیرش دین و آیینی كن كه كاملا پاك و منزه از آلودگیها و پیرایه هاست و برخواسته از فطرت پاك انسانهاست كه خداوند آنان را بر چنان فطرتی آفریده." كنایه از آن كه خداوند فطرت همۀ انسان ها (الناس) را بر توحید، خداجوئی و خداپرستی خلق نموده، و قابل تبدیل نیست، اما احاطۀ حجاب های ظلمانی و پرده های شقاوت و گناه بر فطرت انسان، منتفی نیست.

امام صادق علیه السلام پیرامون آیه فوق، می فرماید: فطرت الهی همانا توحید است.

امام باقر علیه السلام می فرماید: شریعتی كه نوح آورد برآن بود كه خدا را به یگانگی و اخلاص پرستش كنند، و از هرگونه شرك دوری گزینند، و این همان فطرتی است كه خداوند مردم رابر آن آفریده.

همچنین می فرماید: خداوند مردمان را بر شناخت پروردگار خویش آفریده است واگر چنین نبود، هیچ كس نمی دانست كه پروردگارش و روزی دهنده اش كیست.

حدیث معروف كل مولود یولد علی الفطره نیز در همین زمینه وارد شده است.امام باقر - علیه السلام - می فرماید: یعنی علی المعرفه بان اللّه خالقه.

اصل حدیث از پیغمبر اكرم - صلی اللّه علیه و آله و سلم- وارد شده است یعنی: هركس كه زاییده می شود، بر فطرت پاك زاییده می شود، كه همان شناخت خدا به پاكی است. (2)

موفق باشید ...

پاورقی__________________________


  • سوره روم، آیه 30.
  • روایات برگرفته از پایگاه اندیشه قم.

آیا واقعا همه انسانها فطرتا خدا شناس هستند یا نه ؟آیا این را بیروان ادیان دیگر و یا مادی گراها هم قبول دارند یا نه؟

با سلام:Gol:
جواب اين سوال را در كتاب توحيد مرحوم استاذ شهيد مطهري يافتم ايشان در جواب اين سوال چنين مي فرمايند:
مسئله توحيد مسئله سهل و ممتنع است اگر كسي به نحو صحيحي اين مسئله را طرح كند در تصديق آن ترديدي نمي كند مردد نمي شود و كساني كه به فطري بودن خداشناسي اشكال كرده اند در اصل به آن چيزي كه پيش خودشان فرض و تصور كرده اند ايراد و اشكال مي كنند چرا كه از نظر شهيد مطهري مسائل از نظر پيدا كردن راه حل بر دو قسم هستند:1)بعضي مسائل اشكال درپيدا كردن راه حل آنها است و طرح آنها راحت است مثل مسايل رياضي 2)بعضي مسائل اشكال عمده در طرح صحيح خود مسئله است كه خود مسئله از اول به صورت صحيحي مطرح نمي شود و اشكالاتي كه پيدا مي شود از كيفيت طرح پيدا مي شود و مسائل فلسفی و كلامي مثل توحيد از قسم دوم است كه مسئله از اول به صورت درست مطرح نمي شوند و الا هيچ انساني در فطري بودن شناخت خداوند بحثي ندارد حتي اگر شما نظريات دانشمندان جيد را در مورد رد خدا بررسي بكنيد حتما مبينيد كه اينها مسئله توحيد را درست مطرح نكرده اند واشكالات اينها بر آن خداوندي است كه پيش خود آن را خدا تصور كرده اند و اينها بر تصورات خودشان اشكال و ايراد دارند .:Ghamgin:
و مرحوم استاد برای اینکه ثابت کنند که این احساس را همه انسانها در درون خود احساس می کنند و مختص به ادیان الهی نیست و حتی مادی گراها هم این احساس را قبول دارند به مسئله فطری بودن خداشناسی از نظر فلاسفه و روانشناسان پرداخته است و نظریات یونگ شاگرد فروید و ویلیام جیمز و انشتین را در مورد این احساس آورده است .
در نتیجه ما می توانیم مسئله توحید را به صورتهای مختلف طرح کنیم و در این میان اگر درست طرح نکنیم حتما به مشکل بر خواهیم خورد.

براي مطالعه پيشتر به كتاب توحيد شهيد مطهري مراجعه شود.

موضوع قفل شده است