جمع بندی بخاری و مسلم را چقدر قبول داریم؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بخاری و مسلم را چقدر قبول داریم؟

سلام خدمت کارشناسان سوالی داشتم:
ما بخاری و مسلم را چقدر قبول داریم؟ اصلا قبول داریم یا نه؟ یا مثلا روایات مخصوص پیامبر(ص) را صرفا قبول داریم و یا اینکه فقط بخاری مورد قبول ماست؟

و اینکه ما سنت پیامبر(ص) را از چه کتبی بمیراث داریم؟

باتشکر

کارشناس بحث : صدرا

با سلام و عرض ادب
مقدمه:
شکی نیست که سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله(اعم از قول و فعل و تقریر[1]) آنحضرت دومین منبع استنباط احکام شرعی میان همۀ مسلمانان است. سنّت منبعي است که عهده‏دار شرح و تفصيل مجملات و متشابهات قرآن است، اموري که در قرآن به صورت کلّي بيان شده، شرح و تفصيل آن برعهده سنت است.

البته در حیطۀ سنت، شیعه قائل به حجیت سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است. ودر مقابل اهل سنت علاوه بر حجت دانستن سنت پیامبر صلی الله علیه وآله قائل به حجیت قول خلفا و صحابه هستند و اجتهادات آنان را مادامی که با هم در تعارض نباشند را به عنوان ناقل از سنت تلقی می نمایند.

با اینکه سنت نبوي از جايگاه ويژه‏اي در استنباط و تشريع برخوردار است، ولي راه رسيدن به آن با مشکلاتی فراواني همراه است. شايد بتوان گفت اين مشکلات از مهم‏ترين گرفتاري‏هايي بوده که مسلمانان و به طور کلي فرهنگ اسلام به آنها مبتلا گشته است؛ زيرا اگر راه رسيدن به حديث پيامبر براي مسلمانان ميسّر و آسان بود، اين همه اختلافات در فروع و اصول دين و اين‏گونه انحرافات در تاريخ و فرهنگ غني اسلام پديد نمي‏آمد.

عدم اهتمام صحابه به ضبط حديث؛ داستان منع تدوين و کتابت و نشر حديث به مدت صدسال وروی کار آمدن بنی امیه و سیاست تحریف وتغییر سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عواملی اند که مانع رسیدن سنت واقعی به دست مسلمانان شده است.

در سال 99 هجری عمر بن عبدالعزیز اموي به خلافت رسید، وي بزرگترین خدمت را به جامعه اهل سنت نمود؛زیرا او تحریم منع احاديث نبوي را شکست وباعث شد که روایات بکلی از دست اهل سنت بیرون نرود؛ وی طی بخشنامه ای خطاب به ابوبکر محمد بن حزم (فرماندار و قاضی شهر مدینه) و سایر کارگزاران در مناطق مختلف، خطر نابودی «علوم اسلامی» را گوش زد کرد و آن ها را به نگارش و جمع آوری احادیث پیامبر ملزم ساخت.

اما براستی جمع آوری سنت پیامبر صلی الله علیه وآله از چه طریقی؟ آنچه اتفاق افتاد خود منجر به تحریف وتغییر و سانسور بخش عظیمی از سنت گردید؛ زیرا اولا فاصله صد ساله از زمان منع تا زمان اجازه نقل حدیث، و در ثانی کمک گرفتن از افرادی که ویژگی بارز آنها انحراف از اهل بیت علیهم السلام بود خودعاملی است در دور ماندن مسلمانان از سنت واقعی.
ادامه دارد.

بعد از اتمام جواب تایپیک باز می گردد.

[=Calibri][1]. تقرير يعنى اگر در مقابل معصوم عملى انجام شد و او سكوت نمود و مانعى در بيان حكم شرعى وجود نداشت، سكوت او تأييد و امضاى آن عمل است

مقدمه دوم:
پذیرش روایت از متون عامه بستگی به وثاقت(راستگویی) راویان یک روایت دارد؛ لذا اگر وثاقت راوی نقل کننده روایت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ثابت باشد و لو اینکه وی دارای فساد عقیده نیز باشد و بر مذهب اهل بیت علیهم السلام نباشد روایت او «موثقه» خواهد بود که روش اکثر علمای امامیه در صورتی که این اخبار دارای معارض نباشند و یا اصحاب از این اخبار اعراض ننموده باشند در عمل به چنین اخباری است.

شيخ طوسى در عدّةالاصول، مبنايى را براى عمل به خبر واحد ثقه غيرامامى ذكر كرده است. ایشان براى عمل به روايات ثقات غیر امامی مذهب دو شرط قائل است :[1]

1- خبرى معارض خبر آنها نباشد.
2- طائفه شيعه با فتواى برخلاف آن، از روايت غيرامامى اعراض نكرده باشند.

وى در ادامه، روايتى را از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:«اذا نزلت بكم حادثة لاتجدون حكمها فى ماروى عنّا فانظروا الى ما رووا عن على عليه السلام فاعملوا به»؛[2]هرگاه حادثه‏اى براى شما روى داد كه حكم آن را در آنچه از ما روايت شده نمى‏يابيد، به آنچه آنان [عامه‏] از على عليه السلام روايت كرده‏اند، نظر كنيد و بدان جامه عمل بپوشانید. از همین رو است كه امامیه به روایات عامی‌مذهبانی چون حفص بن غیاث،[3] غیاث بن كلوب،[4] نوح بن دراج[5] و سكونی[6] و ... از ائمه، در مواردی كه آن را انكار نكرده و روایتی مخالف آن ندارند، عمل می‌نمایند.
البته این افراد در عصر ائمه علیهم السلام بوده اند و راوی روایت معصومین هستند؛ اما ملاک کلی است لذا اگر روایتی در کتب روایی اهل سنت اعم از صحیحین یافت شود که راویان آن تا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ثقه باشند، روایت آنان مورد پذیرش خواهد بود؛ البته با حفظ دو شرطی که شیخ طوسی متذکر آن گردید.

حال با توجه به این دو مقدمه عرض می شود:
سند روایات متون عامه از طریق غیر شیعه نقل شده است (هر چند روایاتی که در طریق آنان شیعیان نیز موجود هستند کم نمی باشند)؛ این روایات از سه صورت خارج نیستند:

الف) در میان سلسله راویان، راویان غیر موثق و غیر ضابط وناصبی و...وجود داشته باشند که با وجود این مشکلات این روایات ارزشی نخواهند داشت؛ همچنان که در صحیح بخاری افرادی ناقل روایتند که در میان آنها خوارح و نواصب و جمع قابل توجهی از افراد ضعیف دیده می شود.

به عنوان مثال قریب به1230روایت از مجموع روایات کتاب صحیح بخاری [7] از «محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب زهری قریشی مدنی» است. در حالی که چنین شخصی در دشمنی با اهل بیت علیهم السلام و عدم نقل روایات و مناقب آنهاو نوکری دربار بنی امیه و مزدبگیری آنان معروف بوده است؛ البته این غیر از این است که نزدیک سیصد نفر از راویان صحیح بخاری را افرادی تشکیل داده اند که بر مبنای رجالی خود اهل سنت، افرادی ضعیف به شمار می آیند.

ب) ممکن است (برفرض) تمامی راویان یک حدیث راستگو و موثق و افرادی دقیق و ضابط بوده باشند ولی روایت ازغیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده باشد، که در این صورت قول این افراد حجیتی برای ما نخواهد داشت[8] چون هر چند راستگو هستند اما قول غیر معصوم را نقل نموده اند. واین در حالی است که در اکثر قریب به اتفاق روایات مرسله و مقطوعه و موقوفۀ(روایاتی که به تابعین یا صحابی ختم می شود بدون اینکه استناد به پیامبر صلی الله علیه و آله داشته باشد) بخاری و مسلم چنین شرطی وجود ندارد، یعنی ناقلین این روایات از دیدگاه ما اعتباری ندارند.

ج) راویان موثق روایتی را ازپیامبر صلی الله علیه و آله نقل کنند که این مورد توجه ما است، که این روایات پذیرفته می شوند؛ اما باید توجه داشت که اکثر روایات منقول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از طریق اهل بیت علیهم السلام نقل شده است و با نقل آنها که از طریق راویان شیعی بدست ما رسیده است ما بی نیاز از روایات اهل سنت هستیم واگر با وجود روایات معصومین به آن روایات هم توجه می شود از باب شاهد ویا الزام خصم[9] است نه اینکه خود مستقلا مورد توجه ما بوده باشند؛ مگر اینکه روایتی در موضوعی باشدکه در مورد آن موضوع روایتی از طریق شیعه وجود نداشته باشد و از این روایت هم علمای شیعه اعراض(دوری) ننموده باشند.

با این حال در میان منابع روایی ما و اهل سنت روایات مشترکه نیز وجود دارند که این روایات نقل شده در منابع عامه ولو اینکه ممکن است از جهت سندی مورد خدشه باشند، اما چون از نظر محتوایی با روایات شیعه همسانند می توانند به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گیرند.

بنابراین اینگونه نیست که شیعه صد درصد روایات موجود در صحیحین ویا سنن را نپذیرد، بلکه اجمالا در میان آنها روایاتی است که شاهد برای روایات نقل شده از اهل بیت علیهم السلام است.
منتهی تعداد روایات مردود از نظر شیعه در این دو کتاب و کتب دیگر بسیارند؛روایاتی که عمدتا در ابواب خداشناسی و صفات خدا(که بوی تجسیم و رؤیت و تشبیه در آنها آشکار است)؛ ابواب صفات انبیا(که امور شنیع به آنها نسبت داده شده و عصمت آنان زیر سوال رفته است که این روایات عمدتا اسرائیلی اند)؛ ابواب فضائل صحابه(که روایات جعلی فراوان در باره صحابی مخصوصا شیخین نقل شده است)؛ وابواب تفسیری و فقهی می باشند.

از این سخنان این نکته هم روشن می گردد که ما سنت را از طریق اهل بیت علیهم السلام به میراث داریم.
موفق باشید.

:Gol: --------------------------------------------------------------------:Gol:

[1]. فأما إذا كان مخالفا في الاعتقاد لأصل المذهب وروى مع ذلك عن الأئمة عليهم السلام نظر فيما يرويه . فان كان هناك من طرق الموثوق بهم ما يخالفه وجب اطراح خبره . وان لم يكن هناك ما يوجب اطراح خبره ويكون هناك ما يوافقه وجب العمل به . وان لم يكن من الفرقة المحقة خبر يوافق ذلك ولا يخالفه ، ولا يعرف لهم قول فيه ، وجب أيضا العمل به ، لما روى عن الصادق عليه السلام انه قال : ( إذا أنزلت بكم حادثة لا تجدون حكمها فيما روى عنا فانظروا إلى ما رووه عن علي عليه السلام فاعملوا به ) ولأجل ما قلناه عملت الطائفة بما رواه حفص بن غياث ، وغياث ابن كلوب ، ونوح بن دراج ، والسكوني ، وغيرهم من العامة عن أئمتنا عليهم السلام فيما لم ينكروه ولم يكن عندهم خلافه .

[2]. عدةالاصول، شيخ طوسى، ج 1، ص 380( چاپ جديد، مؤسسه آل‏البيت)؛ قاموس الرجال، شوشترى، ج 1، ص 20( چاپ جديد، مؤسّسه نشر اسلامى، قم).

[3].مثلا کلینی در کافی از «حفص» 26روایت نقل نموده است.

[4].کلینی در کافی از «غیاث بن کلوب» 4 روایت نقل نموده است.

[5].کلینی از وی یک روایت نقل نموده است.

[6].کلینی در کافی از «سکونی» تقریبا 454 روایت نقل نموده است.

[7]. تعداد روایات بخاری مورد اختلاف است، برخی تعداد آنرا 9200 روایت ، برخی 9082، برخی2602 روایت و برخی2513 روایت با حذف مکررات می دانند.

[8]. در صحیح بخاری بنابرگفتۀ ابن حجر 159 روایت معلق و مرسل وجود دارد و در کتاب صحیح مسلم بنابر گفته ابن حجر 192 روایت مرسله وجود دارد، که در این روایات روایت تنها از صحابی نقل شده است.فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج1(هدی الساری،ص501)ص477،دارالمعرفه.

[9].همچون احادیث مناقب اهل بیت علیهم السلام.

با سلام و عرض ادب

از نکاتی که مع الاسف در صحاح اهل سنت فراوان دیده می شود تنقیص انبیای الهی است؛ تنقیصی که خود سبب شده منحرفین از اسلام بدانها تمسک جسته و سیمای نورانی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را زیر سوال ببرند.
براستی منبع کتاب آیات شیطانی و یا فیلم موهن ساخته شده چه منبعی بوده است؟ایا غیر از کتب معتمد اهل سنت منبع دیگری داشته است؟!

به عنوان نمونه این عناوین را می توانید در صحیحین مشاهده کنید:
سوغات شراب برای پیامبر(صلی الله علیه و آله).
علاقه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به شنیدن آواز کنیزان.
آوازه خوانی در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله).
علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله)به وسائل موسیقی.
شرکت در مجالس عروسی زنانه .
علاقه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به تماشای رقص رقاصان.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خوردن گوشت حرام.
پیامبر و تردید در وحی و اقدام به خود کشی.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)قرآن را فراموش می نمود.
اشتباه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در نماز.
اقامه نماز جماعت در مسجد با حالت جنابت.
لعنت نمودن پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مومنین و عذر خواهی نمودن .
مجازات برخی افراد بدون ارتکاب جرم.
سحر شدن پیامبر(صلی الله علیه و آله).
موافقات عمر.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) ایستاده بول می کرد.

-----------------------------
ما در اینجا مختصرا به مورد آخر اشاره می کنیم وپیشاپیش از خوانندگان محترم عذر خواهی می کنیم:
بخاری در صحیح خوددر چهار باب [1] روایت می کند:

باب: البول قائما و قاعدا
«حَدَّثَنَا آدَمُ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِي وَائِلٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ أَتَى النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فَجِئْتُهُ بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ»؛ از حذیفه روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله به خاکروبگاه(زباله دان)قومی رفت و در آنجا ایستاده ادرار نمود.سپس آبی طلبید ومن برای او آب بردم و حضرت وضو گرفتند.

باب: البول عند صاحبه و التستر بالحائط

«حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا جَرِيرٌ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي وَائِلٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ رَأَيْتُنِي أَنَا وَالنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَتَمَاشَى فَأَتَى سُبَاطَةَ قَوْمٍ خَلْفَ حَائِطٍ فَقَامَ كَمَا يَقُومُ أَحَدُكُمْ فَبَالَ فَانْتَبَذْتُ مِنْهُ فَأَشَارَ إِلَيَّ فَجِئْتُهُ فَقُمْتُ عِنْدَ عَقِبِهِ حَتَّى فَرَغَ»؛از حذیفه روایت است که گفت: من و پیامبر صلی الله علیه و آله با هم می رفتیم، آن حضرت در خاکروبگاه قومی رفتند و در پشت دیواری ایستادند؛ چنانکه هر یک از شما می ایستد و ادرار نمودند، من خودم را از او کنار کشیدم، حضرت به من اشاره نمودند، من رفتم ودر نزدیک وی به عقب او ایستادم.

باب : البول عند سباطة قوم
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَرْعَرَةَ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي وَائِلٍ قَالَ كَانَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيُّ يُشَدِّدُ فِي الْبَوْلِ وَيَقُولُ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ إِذَا أَصَابَ ثَوْبَ أَحَدِهِمْ قَرَضَهُ فَقَالَ حُذَيْفَةُ لَيْتَهُ أَمْسَكَ أَتَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا»؛ از ابو وائل روایت است که گفت: ابو موسی اشعری در مورد ادرار بسیار سختگیر بود و می گفت :«اگر جامه ی کسی از بنی اسرائیل با ادرار آلوده آلوده می گشت، جای آلودگی را می بریدند»، حذیفه گفت: کاش ابوموسی از این سخت گیری صرف نظر می نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاکروبگاه قومی در آمد و ایستاده بول نمودند.

باب: الوقوف والبول عند سباطة قوم
«حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي وَائِلٍ عَنْ حُذَيْفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَوْ قَالَ لَقَدْ أَتَى النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا»؛ابو وائل از حذیفه نقل می کند که حذیفه :همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدم ، یا چنین گفت: همانا پیامبر صلی الله علیه و آله به خاکروبگاه مردم آمد و ایستاده ادرار نمود.

مسلم نیز این جریان را در دو مورد آورده که یک از موارد چنین است:
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى التَّمِيمِىُّ أَخْبَرَنَا أَبُو خَيْثَمَةَ عَنِ الأَعْمَشِ عَنْ شَقِيقٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ كُنْتُ مَعَ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- فَانْتَهَى إِلَى سُبَاطَةِ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا فَتَنَحَّيْتُ فَقَالَ « ادْنُهْ ». فَدَنَوْتُ حَتَّى قُمْتُ عِنْدَ عَقِبَيْهِ فَتَوَضَّأَ فَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ»؛[2]حذیفه روایت می کند که: من به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم ؛ آنحضرت به خاکروبگاه قومی رسیدند پس ایستاده بول نمودند، پس من از حضرت فاصله گرفتم که حضرت به من فرمودند: نزدیک شو؟! پس نزدیک حضرت شدم به گونه ای که پشت سر حضرت ایستادم ؟! سپس حضرت وضو گرفتند و بر کفش خود مسح نمودند؟!
البته مسخره تر از نقل این روایات توجیهات خنده داری است که شارحین و برخی صاحبان سنن مرتکب آن شده اند.
ابن ماجه می گویدکان من شان العرب البول قائما».[3] ایستاده بول کردن از شان عرب بوده است.

به هر حال وجود چنین روایات دروغینی در صحیحترین کتب اهل سنت بیانگر چه امری خواهد بود؟
با وجود اینکه بخاری می گوید: «من صحیح جامع خود را از میان ششصد هزار حدیث استخراج نمودم و آنرا میان خود و خدای خود حجت گردانیده ام»؟! ویا اینکه: «هیچ حدیثی را در این کتاب نیاوردم مگر آنکه از خداوند تبارک و تعالی استخاره کردم و دورکعت نماز گزاردم و به صحت آن یقین حاصل نمودم».[4] نتیجه آن وجود چنین روایات دروغینی است، اگر این دقت؟! را نمی نمود وضع کتاب بخاری به کجا می انجامید؟!

وبا وجود چنین روایات دروغینی که در سراسر این کتاب پراکنده است چگونه می توان به این کتاب اعتماد نمود و آنرا صحیح قلمداد نمود.

موفق باشید.

:Gol:-----------------------------------------------------------:Gol:

[=Calibri][1] . صحیح البخاری،کتاب الوضوء،باب63:باب البول قائما و قاعدا؛ ح224؛باب64:باب البول عند صاحبه والتستر بالحائط،ح225؛ باب65:باب البول عند سباطة قوم، ح226؛و کتاب المظالم،باب28:الوقوف و البول عند سباطة قوم،ح2437، دارالمعرفة،بیروت،آورده است.

[2]. مسلم این روایت را در باب المسح علی الخفین، ح:647و648، دارالجیل بیروت، آورده است.

[3].سنن ابن ماجه ، ج1،ص113،دارالفکر.

[=Calibri][4] .مقدمه صحیح بخاری، عبدالعلی نور احراری.

صدرا;285918 نوشت:
حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى التَّمِيمِىُّ أَخْبَرَنَا أَبُو خَيْثَمَةَ عَنِ الأَعْمَشِ عَنْ شَقِيقٍ عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ كُنْتُ مَعَ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- فَانْتَهَى إِلَى سُبَاطَةِ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا فَتَنَحَّيْتُ فَقَالَ « ادْنُهْ ». فَدَنَوْتُ حَتَّى قُمْتُ عِنْدَ عَقِبَيْهِ فَتَوَضَّأَ فَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ»؛[1]
حذیفه؟!نقل می کند که: رسول خدا صلی الله علیه و آله به مزبله ای که در پشت دیواری قرار داشت آمد و ایستاده شروع به بول نمودن نمود؟! سپس آب خواست و وضو گرفت.
مسلم این داستان دروغین را دو بار و بخاری چهار بار در صحیح؟! خود آورده اند.

اصل روایت:

بخارى: ٢٢٥
به سوي زبال ه فرمود: رسول الله ترجمه: و در روايتي ديگر، آمده است كه حذيفه
داني كه پشت ديواري قرار داشت، رفت و مانند ايستادن شم ا، ايستاد و ادرار نمود . من از او
به من اشاره كردكه نزديك بيا. من آمدم و پشت سر ايشان ايستادم فاصله گرفتم.آنحضرت
تا اينكه فارغ شد.

ایستاده ادرارر کردن نزد اهل سنت جایز است، اما نشسته بهتر است.

[=&quot]این فعل را ائمۀ شیعه نیز جائز دانسته اند و به قول معروف: این گناهی است که در شهر شما هم می کنند.[/][=&quot]در کتاب " الکافی" آمده که از امام صادق علیه السلام در مورد شخصی که ایستاده بول میکند پرسیدند، گفت: مانعی ندارد.[/][=&quot]الكافی - الكلینی - ج 6 - ص 500[/][=&quot]
[/]
[=&quot]علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی[/][=&quot]عمیر ، عن رجل ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : سألته عن الرجل یطلی فیبول وهو[/][=&quot]قائم ؟ قال : لا بأس به[/] [=&quot]و مجلسی آن را در مرآة العقول [/][=&quot]ج22 ص 402 حسن گفته و تحسین کرده است.[/]

صدرا;285918 نوشت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله)قرآن را فراموش می نمود.

بسیار جامع بود ممنون. اما راجع به حدیث بالا که از عایشه نقل شده آن هم در صحیحین تمام جلال محمدی(ص) را زیر سوال می برد. نواصب به رسول الله(ص) هم رحم نمی کنند.

حال یه سوال اکثر راویان صحیحین(!!!) عایشه و ابوهریره هستند. عایشه که رضع کبیره را بدروغ وارد اسلام کردو ابوهریره پیاز دکی را با حدیثی در مکه بفروخت. حال این حدیث ها را ما چقد قبول داریم؟

کمک کنید;286027 نوشت:
بسیار جامع بود ممنون. اما راجع به حدیث بالا که از عایشه نقل شده آن هم در صحیحین تمام جلال محمدی(ص) را زیر سوال می برد. نواصب به رسول الله(ص) هم رحم نمی کنند.

حال یه سوال اکثر راویان صحیحین(!!!) عایشه و ابوهریره هستند. عایشه که رضع کبیره را بدروغ وارد اسلام کردو ابوهریره پیاز دکی را با حدیثی در مکه بفروخت. حال این حدیث ها را ما چقد قبول داریم؟


بی سند و بی ادله متنی را نگویید
شما دارید با این سخن به ام المومنین عایشه صدیقه -رض- توهین می کنید

hagh;285997 نوشت:
اول بیایید حکم ادرار کردن در نزد اهل سنت را بدانید بعد درباره ایراد شیعه گفتگو کنیم
....و این در همه قوانین اسلام است که در حالات اضطراری سهولت و آسانی را جایگزین کرده
و این سر وصداهای شیعه بسیار کودکانه و بی معنی است

با سلام و عرض ادب

آنچه در بحث مد نظر ما بود، وجود روایاتی در صحاح است که چهره رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را مخدوش می سازد، که از باب نمونه به روایات ایستاده بول نمودن اشاره نمودیم.

سخن ما بر سر حکم شرعی این عمل نیست(که کسی بگوبد جواز(عدم حرمت)چنین عملی در فقه شیعه نیز آمده است؛ زیرا که حکم چنین عملی فی نفسه( صرف نظر از شرایط) کراهت است؛ مگر اینکه عاملی باعث تغییر چنین حکمی شود و کراهت آنرا بردارد و یا آنرا حرام نماید)، سخن ما بر سر استناد چنین عمل قبیهی به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

قرآن کریم در رابطه با الگو بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای انسانها می فرماید:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرا»؛[1]مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‏كنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شخصیتی است آسمانی که در اوج ذروۀ کمال انسانیت قرار گرفته است. او امام الخلائق و پیشوای بشریت برای همیشۀ تاریخ است، اخلاق و ملکات انسانیت با وجود آنحضرت ارزش یافته، به گونه ای که تمام افعال آنحضرت سرمشق برای انسانها شده است؛ لذا خداوند متال می فرماید:«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة» واین اسوه بودن را مقید به حالت و رفتار خاصی ننموده است.

اگر ایستاده بول کردن! چه رسد به اینکه چنین عملی در منظر دیگران باشد را به قضاوت عرف انسانی به تماشا بنشینیم، چه نتیجه ای از رای عقلا حاصل می شود؟! آیا جز این است که چنین عملی را قبیح وزشت و انجام دهنده آنرا شخصی فاقد ارزشهای اخلاقی می دانند؟!

وحال اگر این عمل را مستند به پیامبر صلی الله علیه و آله نمائید و آنرا عرضه به بشریت نمائید؟!دیگرانی که شناختی نسبت به اسلام ندارند چه دیدی به اسلام و شخصیت اول آن پیدامی نمایند.

فیلم موهنی که اخیرا به نمایش گذاشته شد آیا امری به تمام معنا ساختگی بدون هیچ منبع و مدرکی بود که موجب واکنش همه مسلمانان جهان گردید؟! جواب منفی است. صحنه های مختلفی از فیلمنامه در منابع و متون عامه موجود است وظاهرا شخصیت شیطانی پشت پردۀ فیلم این امر را از قلم انداخته بود که این عمل زشت را به نمایش بگذارد.

حقیقتا جای بسی تعجب است آیا علمای اهل سنت که چنین روایاتی را نقل می کنند،(و به جای اینکه خار و خاشاک را از سیمای نورانی آنحضرت بزدایند، دست به توجیه چنین عملی می زنندتا مبادا سیمای مقدس صحیحین مخدوش شود؟!) تا به حال شده است که در حضور دیگران ایستاده ادار نمایند؟! اگر استناد چنین عملی را به خود زشت و غیر قابل قبول می دانند! چگونه به خود اجازه می دهند چنین نسبت ناروایی را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدهند.

وبدبختی اقوامی جای تاسف دارد که به واسطه وجود چنین روایاتی چنین عملی را سنت قطعی بدانند و در عمل به آن تمسک نمایند تا شاید سنتی از سنتهای پیامبر صلی الله علیه و آله را احیاء کنند.

نووی شارح صحیح مسلم در شرح این حدیث نکته ی قابل توجهی را بیان می دارد که باید بر آن گریست. وی می گوید:قاضی حسین مروزی می گوید این عمل عادت اهل هرات شده است و آنها برای احیای این سنت هر ساله یک بار ایستاده بول می کنند؟!
«القاضي حسين في تعليقه وصار هذا عادة لأهل هراة يبولون قياما في كل سنة مرة احياء لتلك السنة».[2]

اما سوال اینجاست، مسلم که چنین روایتی را نقل می کند که پیامبر در مقابل حذیفه نعوذ بالله ایستاده بول نموده، خود فراموش نموده که در وصف حیای دائمی حضرت از ابو سعید خدری روایت نموده که وی گفته است:«... كَانَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- أَشَدَّ حَيَاءً مِنَ الْعَذْرَاءِ فِى خِدْرِهَا وَكَانَ إِذَا كَرِهَ شَيْئًا عَرَفْنَاهُ فِى وَجْهِهِ».[3]حیای آنحضرت از دوشیزه گان قرار گرفته در پس پردۀ خانه هم بیشتر بود، هنگامی که از چیزی کراهت می داشت(آنرا به زبان نمی آورد بلکه) آنرا در چهرۀ آن حضرت می یافتیم.

حال سوال این است که چگونه چنین شخصیت با حیایی در پیش دیده دیگری عملی انجام می دهد که ما که تابع او هستیم این امر را بسیار زشت می دانیم.

:Gol:---------------------------------------------------------------:Gol:

[1].الاحزاب /21.

[2].المجموع،( شرح نووی بر صحیح مسلم)،ج2،ص84.

[3].صحیح مسلم، باب کثرة حیائه، حدیث:6176 .

در پایان این قسمت به گوشه ای از سنن آنحضرت در رابطه با آداب خلوت اشاره می شود:

1)مرحوم شهید ثانی در شرح نفلیه روایت می کند که:«أنّه لم ير على‏ بول‏ و لا غائط؛[1] هيچ گاه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در حال بول يا غائط ديده نشد.

2)و في الجعفريات: باسناده، عن جعفر بن محمّد، عن آبائه عن عليّ عليهم السّلام:أنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله كان إذا أراد أن يتنخّع غطّا رأسه، ثمّ دفنه. و إذا أراد أن يبزق فعل مثل ذلك. و كان إذا أراد الكنيف، غطّا رأسه؛[2] على عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چون مى‏خواست آب بينى يا خلط سينه خود را بگيرد سر خود را مى‏پوشانيد و سپس آن را دفن مى‏كرد. در هنگام آب دهان انداختن نيز چنين مى‏كرد. و چون مى‏خواست به بيت الخلاء رود نيز سر خود را مى‏پوشانيد.

3)و عن الشيخ في المجالس و الأخبار: مسندا، عن أبي ذر، عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في وصيّته قال:«يا أبا ذر، استح من اللّه، فانّي و الّذي نفسي بيده لأظلّ حين أذهب إلى الغائط متقنّعا بثوبي، أستحيي من الملكين الّذين معي»؛[3]. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در سفارشات خود به ابو ذر فرمود: اى ابا ذر، از خدا شرم بدار، كه من- سوگند به خدايى كه جانم به دست اوست- چون به بيت الخلاء مى‏روم لباس خود را بر سر مى‏كشم، زيرا از دو فرشته‏اى كه با من هستند شرم مى‏كنم.

4)«انّه صلّى اللّه عليه و آله‏ إذا أراد قضاء حاجته في السفر أبعد ما شاء و استتر»؛[4] رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در سفر براى قضاى حاجت، مقدار زيادى از مردم دور مى‏شد و خود را پنهان مى‏ساخت.

5)«رووا (اى الأئمة عليهم السّلام) ان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله إذا دخل الخلاء تقنّع و غطّى رأسه و لم يره أحد»؛[5] رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله هر گاه به بيت الخلاء مى‏رفت سرش را مى‏پوشانيد، و هيچ كس او را [در حال قضاى حاجت‏] نديد.

به امید درک و فهم اسلام صحیح.

:Gol:-------------------------------------------------------------------:Gol:


[1].وسائل الشیعه(آل البیت)، ج1،ص306.

[2].سنن النبی، آداب خلوت.

[3].امالی شیخ طوسی، مجلس یازدهم، ح1.

[4].دعائم الاسلام، ج1،ص104.

[5].دعائم الاسلام، ج1،ص104.

hagh;286013 نوشت:
[=&quot]این فعل را ائمۀ شیعه نیز جائز دانسته اند و به قول معروف: این گناهی است که در شهر شما هم می کنند.[/][=&quot]در کتاب " الکافی" آمده که از امام صادق علیه السلام در مورد شخصی که ایستاده بول میکند پرسیدند، گفت: مانعی ندارد.[/][=&quot]الكافی - الكلینی - ج 6 - ص 500[/]
[=&quot]علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن ابن أبی[/][=&quot]عمیر ، عن رجل ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : سألته عن الرجل یطلی فیبول وهو[/][=&quot]قائم ؟ قال : لا بأس به[/][=&quot]و مجلسی آن را در مرآة العقول [/][=&quot]ج22 ص 402 حسن گفته و تحسین کرده است.[/]

با سلام و عرض ادب
جواب این سوال در دو پست قبلی داده شد. بحث در رابطه با حکم شرعی این عمل نیست زیرا این عمل فی نفسه مکروه است، که البته ممکن است در شرایطی این حکم عنوان دیگری پیدا نماید، به اینکه مثلا در حال اضطرار کراهت آن برداشته شود و این عمل مکروه نباشد.
البته در شهر ما چنین عملی بدون عذر عملی غیر اخلاقی است.

مورد روایت نیز همین است راوی می پرسد شخصی نوره کشیده، وبه واسطه آن ایستاده بول می نماید آیا این عمل اشکالی دارد؟ حضرت می فرماید: اشکالی ندارد.
لذا این روایت مربوط به حالت خاصی است، وعدم کراهت آن عمومیت ندارد، در ابواب روایی شیعه در مورد مذمت این عمل روایات متعددی آمده است.

اما نکته این است که این عمل حتی در حال شرایط خاص آیا در منظر دیدگان دیگران نیز بی اشکال شرعی و اخلاقی است و خلاف مروت نمی باشد؟!!

در باب حکم مرحوم مجلسی به روایت باید گفت که حکم به «حسن» در بارۀ روایت، اصطلاحی رجالی در مورد سند روایت است که در این رابطه حکم به سند روایات در لسان متاخرین به صورت (صحیح، حسن، موثق، ضعیف) تقسیم می شود.
روایت حسن نیز روایتی است که سند آن متصل به معصوم است از رجالی که امامی مذهب هستند و ممدوح ، منتهی در جمیع مراتب سند تصریح بر عدالت افراد نشده است و این حدیث نیز به واسطه وجود ابراهیم بن هاشم حسنه شده است.
بنابراین فرق است بین اینکه سند روایتی حسن باشد و اینکه متن آن مورد تحسین باشد.به هر حال هر گردی گردو نیست.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است