صفح

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صفح

سلام
لطفاً حدود صفح در مقام عمل را بیان فرمایید؟
بر اساس بررسی هایی که خودم کردم این نکته رو متوجه شدم که صفح معمولاً بعد از عفو می آید واینگونه برداشت کردم که در واقع دو نوع بخشش وجود خواهد داشت
1-بخششی که در عین بخشش طرف خاطی تبعات اعمالش را خواهد دید
2- بخششی که صفح هم در آن هست به این معنی که در زمان بخشش از تبعات عمل خاطی یا به عبارات دیگر از مجازات وی صرف نظر می شود
از بزرگواران تقاضا دارم علاوه بر پاسخ به سوال در درستی یا نادرستی برداشت نیز بنده را راهنمایی کنند.

با تشکر:Gol:

کارشناس بحث : اندیشمند

با سلام خدمت شما کاربر گرامی



«یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَجِكُمْ وَ أَوْلَدِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو كنید و چشم بپوشید و ببخشید، خدا شما را مى‏بخشد چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است». [1]


صاحب تاج العروس معنای صفح را پشت کردن و روی برگرداندن از گناه شخص و عدم مواخذه تعریف کرده است.[2]



«اصْفَحُوا» از ماده «صفح» در اصل به معنى دامنه كوه، پهنى شمشير، و يا صفحه صورت است، و اين جمله، معمولًا به معنى روى گرداندن و صرف نظر كردن به كار مى‏رود، و با قرينه جمله «فَاعْفُوا» معلوم مى‏شود اين روى بر گرداندن به خاطر قهر و بى اعتنائى نيست، بلكه به خاطر گذشت بزرگوارانه است. [3]



در اين كه در ميان «عفو» و «صفح» چه تفاوتى است، راغب در مفردات مى‏گويد عفو گذشت است و صفح ترك ملامت است كه مرحله ‏اى بالاتر از گذشت مى‏باشد.

چرا كه ممكن است انسان عفو كند ولى از ملامت خوددارى ننمايد. ولى با توجه به اينكه صفح به معنى روى برگرداندن است مى‏تواند اشاره به اين باشد كه اصلًا خطاى خطاكار را به كلى به دست فراموشى بسپارد، نه تنها ملامت نكند، بلكه هيچ تأثيرى در ارتباط شما با او نداشته باشد.[4]


عفو مرحله نخستين است و به معنى گذشت و ترك انتقام و هر گونه عكس العمل مى‏باشد، و صفح به معنى روى برگرداندن و ناديده گرفتن و به فراموشى سپردن است كه اين مرحله دوم مى‏باشد، و غفران به معنى پوشانيدن آثار خطا و گناه است، كه مردم هم آن را به فراموشى بسپارند، و اين آخرين مرحله است و برترين مقامات انسان‏هاى با ايمان در برابر خطاهاى ديگران است.[5]


بديهى است كسى كه از انتقام معمولى خوددارى مى‏كند ولى با زبان يا قهر كردن، گناه طرف را يادآورى مى‏نمايد، حقيقتاً عفو نكرده، بلكه عفو كامل همان فراموش كردن كامل و ناديده انگاشتن و به تعبير فارسى «صرف‏ نظر نمودن» است.[6]


وقتی کسی کار خطایی می کند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمی دهد بلکه اصلا نامش را هم نمی برد، به روی طرف هم نمی آورد، اسمش را هم نمی برد و به همین جهت اولیاء الله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به‏صورت صفح است.[7]

علامه طباطبایی (ره) در المیزان در توضیح آیه 85 سوره حجر" و ما خلقنا السموت و الاَرض و ما بينهما اِلا بالحق و اِن الساعة لاتية فاصفح الصفح الجميل"آورده است:


صفح به معناى ترك مؤاخذه است، مانند عفو، و ليكن از عفو بليغ ‏تر و رساتر است، و لذا در قرآن كريم هر دو، پهلوى هم آمده و فرموده:" فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ"، چون گاهى مى‏شود كه انسان عفو مى‏كند ولى صفح نمى‏كند...


معناى اضافى كه در صفح هست، عبارتست از: روى خوش نشان دادن، پس معناى" صفحت عنه" اين است كه علاوه بر اينكه او را عفو كردم روى خوش هم به او نشان دادم، و يا اين است كه من صفحه روى او را ديدم در حالى كه به روى خود نياوردم، و يا اين است كه آن صفحه‏ اى كه گناه و جرم او را در آن ثبت كرده بودم و رق زده و به صفحه ديگر رد شدم و اين معنا از و رق زدن كتاب اخذ شده، گويا كتاب خاطرات او را ورق زده است.[8]



در" امالی" از على بن حسین زین العابدین(عليه السلام) روایت شده که حضرت فرمودند : مراد از صفح جميل عفو بدون عتاب است‏.[9]


و در" عيون" به سند خود از على بن حسن بن فضال از پدرش از حضرت رضا (ع) در مورد آيه مذكور روايت كرده كه فرموده: مقصود عفو بدون عتاب است‏.[10][11]

از معنای صفح روشن شد که از دو معنایی که شما بیان داشتید گزینه اول صحیح نیست و گزینه دوم نیز اگر منظور از تبعات همین سخنانی بود که گفته شد ، معنای دوم شما صحیح می باشد ولی در مورد مجازات نیز که بیان فرمودید با معنای صفح سازگاری ندارد مگر نوع خاصی از مجازات مد نظر شما باشد که همان سخن نگفتن و روی برگرداندن و ملامت باشد که در این صورت هم سخن شما صحیح می باشد.

موفق باشید


[1]سوره تغابن، آیه 14

[2] تاج العروس من جواهر القاموس ،ج‏4 ص121 ، نويسنده: سيد مرتضى حسينى واسطى زبيدى‏ ، ناشر: دار الفكر ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1414 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏

[3] تفسير نمونه ،ج‏1 ص 459 ، نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور

[4] اخلاق در قرآن،ج‏3 ص414 نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور

[5]همان ص 421

[6] زندگى در پرتو اخلاق، ص: 188 نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور

[7] مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏27، ص: 389 ، انتشارات صدرا

[8] ترجمه تفسير الميزان، ج‏12ص280 ، نويسنده: علامه طباطبايى- سيد محمد باقر موسوى همدانى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1374 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم

[9] الأمالي، ص: 336 ، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ ، ناشر: اعلمى‏ ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1400 ق / 1362 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم‏

[10] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 294 ، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ ، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏ ، ناشر: نشر جهان‏ ، مكان چاپ: تهران‏ ، سال چاپ: 1378 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏

[11] ترجمه تفسير الميزان،ج‏12ص 290


از راهنمایتون متشکرم بزرگوار
سوالات دیگری هم دارم راهنماییم کنید ممنون می شم
1- با توجه به شان نزول سوره حجر که به نظر،خداوند در مقام دلداری پیامبر نسبت به استهزاءکفار و با توجه به سند شما که مراد از صفح جمیل در این سوره عفو بدون عتاب آیا باید به این جمع بندی رسید که باید نسبت به اعمال زشت کفار هم صفح داشت ؟اگر بله این با اشداء علی الکفار چه طور جمع میشه ؟اگر جمع میشن جایگاه عمل به هر کدوم کجاست؟

با تشکر

شدید بودن مقابل کفار به معنای نفوذ ناپذیری در مقابل آنهاست و این ربطی به این ندارد که بعضی مواقع بنابر مصالحی با آنها به تندی برخورد نشود.

[=B Nazanin]مقام معظم رهبری می فرمایند:
[=B Nazanin]معنای درست «اشداء علی الكفار» چیست؟
[=B Nazanin]اشداء بر كفار معنایش این نیست كه با كفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنى استحكام، استوارى، خورده نشدن.[=Calibri][1] «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنى سخت، سخت یعنى نفوذناپذیر. هر جسمى كه سخت‌تر باشد، وقتى با جسم دیگرى اصطكاك پیدا كرد، در آن جسم دیگر اثر می‌گذارد، اما از آن جسم اثر نمی‌پذیرد.[=Calibri][2] یك فلزى زنگ می‌زند، خورده می‌شود، پوك می‌شود، از بین می‌رود؛ یك فلز هم قرنهاى متمادى كه بگذرد، دچار خوردگى و زنگ‌زدگى و پوسیدگى و پوكى نمی‌شود. اشداء یعنى این. شدت یعنى استحكام.[=Calibri][3] درباره‌ى آهن مى‌گوید: «فیه بأس شدید».[=Calibri][4] شدید است؛ یعنى مستحكم است. شدّت در این‌جا به معناى ظلم نیست، به معناى حتماً خونریزى هم نیست. به معناى استحكام است؛ یعنى این خاكریز نباید شل و نرم باشد؛ این دیوار نباید رخنه داشته باشد.[=Calibri][5]
[=B Nazanin]استحكام یك وقت در میدان جنگ است، یك جور بروز می‌كند؛ یك وقت در میدان گفتگوى با دشمن است، یك جور بروز می‌كند. شما ببینید پیغمبر در جنگهاى خود، آنجائى كه لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جورى حرف می‌زند. سرتا پاى نقشه‌ى پیغمبر استحكام است؛ استوار، یك ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهاى مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئى! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحكام.[=Calibri][6] معنایش این نیست كه حتماً بایستى دشمن را آدم بكلى پامال كند و سركوب كند؛ نه، یك وقت اقتضاى سركوبى دارد، یك وقت هم اقتضاى سركوبى ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود.[=Calibri][7] این معناى اشداء على الكفار است.[=Calibri][8]

[=Calibri][1]بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) 9/5/87
[=Calibri][2]بیانات در دیدار دانشجویان 16/5/91
[=Calibri][3]بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) 9/5/87
[=Calibri][4]حدید: ۲۵
[=Calibri][5]بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان و جانبازان 11/8/79
[=Calibri][6]بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) 9/5/87
[=Calibri][7]بیانات در جمع قاریان قرآن در روز اول ماه رمضان‌ 31/5/88
[=Calibri][8]بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) 9/5/87

سلام استاد گرامی
از راهنمایتون متشکرم :Gol:

پرسش:

سلام
لطفاً حدود صفح در مقام عمل را بیان فرمایید؟
بر اساس بررسی هایی که خودم کردم این نکته رو متوجه شدم که صفح معمولاً بعد از عفو می آید واینگونه برداشت کردم که در واقع دو نوع بخشش وجود خواهد داشت
1-بخششی که در عین بخشش طرف خاطی تبعات اعمالش را خواهد دید
2- بخششی که صفح هم در آن هست به این معنی که در زمان بخشش از تبعات عمل خاطی یا به عبارات دیگر از مجازات وی صرف نظر می شود
از بزرگواران تقاضا دارم علاوه بر پاسخ به سوال در درستی یا نادرستی برداشت نیز بنده را راهنمایی کنند.

پاسخ:

با سلام خدمت شما کاربر گرامی

«یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ مِنْ أَزْوَجِكُمْ وَ أَوْلَدِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِن تَعْفُواْ وَ تَصْفَحُواْ وَ تَغْفِرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو كنید و چشم بپوشید و ببخشید، خدا شما را مى‏بخشد چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است». [1]

صاحب تاج العروس معنای صفح را پشت کردن و روی برگرداندن از گناه شخص و عدم مواخذه تعریف کرده است.[2]
«اصْفَحُوا» از ماده «صفح» در اصل به معنى دامنه كوه، پهنى شمشير، و يا صفحه صورت است، و اين جمله، معمولًا به معنى روى گرداندن و صرف نظر كردن به كار مى‏رود، و با قرينه جمله «فَاعْفُوا» معلوم مى‏شود اين روى بر گرداندن به خاطر قهر و بى اعتنائى نيست، بلكه به خاطر گذشت بزرگوارانه است. [3]

در اين كه در ميان «عفو» و «صفح» چه تفاوتى است، راغب در مفردات مى‏گويد عفو گذشت است و صفح ترك ملامت است كه مرحله ‏اى بالاتر از گذشت مى‏باشد.
چرا كه ممكن است انسان عفو كند ولى از ملامت خوددارى ننمايد. ولى با توجه به اينكه صفح به معنى روى برگرداندن است مى‏تواند اشاره به اين باشد كه اصلًا خطاى خطاكار را به كلى به دست فراموشى بسپارد، نه تنها ملامت نكند، بلكه هيچ تأثيرى در ارتباط شما با او نداشته باشد.[4]

عفو مرحله نخستين است و به معنى گذشت و ترك انتقام و هر گونه عكس العمل مى‏باشد، و صفح به معنى روى برگرداندن و ناديده گرفتن و به فراموشى سپردن است كه اين مرحله دوم مى‏باشد، و غفران به معنى پوشانيدن آثار خطا و گناه است، كه مردم هم آن را به فراموشى بسپارند، و اين آخرين مرحله است و برترين مقامات انسان‏هاى با ايمان در برابر خطاهاى ديگران است.[5]
بديهى است كسى كه از انتقام معمولى خوددارى مى‏كند ولى با زبان يا قهر كردن، گناه طرف را يادآورى مى‏نمايد، حقيقتاً عفو نكرده، بلكه عفو كامل همان فراموش كردن كامل و ناديده انگاشتن و به تعبير فارسى «صرف‏ نظر نمودن» است.[6]

وقتی کسی کار خطایی می کند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمی دهد بلکه اصلا نامش را هم نمی برد، به روی طرف هم نمی آورد، اسمش را هم نمی برد و به همین جهت اولیاء الله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به‏صورت صفح است.[7]

علامه طباطبایی (ره) در المیزان در توضیح آیه 85 سوره حجر" و ما خلقنا السموت و الاَرض و ما بينهما اِلا بالحق و اِن الساعة لاتية فاصفح الصفح الجميل"آورده است:
صفح به معناى ترك مؤاخذه است، مانند عفو، و ليكن از عفو بليغ ‏تر و رساتر است، و لذا در قرآن كريم هر دو، پهلوى هم آمده و فرموده:" فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ"، چون گاهى مى‏شود كه انسان عفو مى‏كند ولى صفح نمى‏كند...

معناى اضافى كه در صفح هست، عبارتست از: روى خوش نشان دادن، پس معناى" صفحت عنه" اين است كه علاوه بر اينكه او را عفو كردم روى خوش هم به او نشان دادم، و يا اين است كه من صفحه روى او را ديدم در حالى كه به روى خود نياوردم، و يا اين است كه آن صفحه‏ اى كه گناه و جرم او را در آن ثبت كرده بودم و رق زده و به صفحه ديگر رد شدم و اين معنا از و رق زدن كتاب اخذ شده، گويا كتاب خاطرات او را ورق زده است.[8]

در" امالی" از على بن حسین زین العابدین(عليه السلام) روایت شده که حضرت فرمودند : مراد از صفح جميل عفو بدون عتاب است‏.[9]
و در" عيون" به سند خود از على بن حسن بن فضال از پدرش از حضرت رضا (ع) در مورد آيه مذكور روايت كرده كه فرموده: مقصود عفو بدون عتاب است‏.[10][11]

از معنای صفح روشن شد که از دو معنایی که شما بیان داشتید گزینه اول صحیح نیست و گزینه دوم نیز اگر منظور از تبعات همین سخنانی بود که گفته شد ، معنای دوم شما صحیح می باشد ولی در مورد مجازات نیز که بیان فرمودید با معنای صفح سازگاری ندارد مگر نوع خاصی از مجازات مد نظر شما باشد که همان سخن نگفتن و روی برگرداندن و ملامت باشد که در این صورت هم سخن شما صحیح می باشد.

موفق باشید

[1]سوره تغابن، آیه 14
[2] تاج العروس من جواهر القاموس ،ج‏4 ص121 ، نويسنده: سيد مرتضى حسينى واسطى زبيدى‏ ، ناشر: دار الفكر ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1414 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏
[3] تفسير نمونه ،ج‏1 ص 459 ، نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور
[4] اخلاق در قرآن،ج‏3 ص414 نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور
[5]همان ص 421
[6] زندگى در پرتو اخلاق، ص: 188 نویسنده:آیت الله مکارم شیرازی ، مطابق با نرم افزار مجموعه آثار ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی کامپیوتری نور
[7] مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏27، ص: 389 ، انتشارات صدرا
[8] ترجمه تفسير الميزان، ج‏12ص280 ، نويسنده: علامه طباطبايى- سيد محمد باقر موسوى همدانى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1374 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم
[9] الأمالي، ص: 336 ، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ ، ناشر: اعلمى‏ ، مكان چاپ: بيروت‏ ، سال چاپ: 1400 ق / 1362 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم‏
[10] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 294 ، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ ، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏ ، ناشر: نشر جهان‏ ، مكان چاپ: تهران‏ ، سال چاپ: 1378 ق‏ ، نوبت چاپ: اول‏
[11] ترجمه تفسير الميزان،ج‏12ص 290

موضوع قفل شده است