چرا برای بی حجابی "حد" تعیین نشده است .

تب‌های اولیه

57 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا برای بی حجابی "حد" تعیین نشده است .

با سلام خدمت دوستان .

همونطور که میدونیم بعضی از دستورات اسلام جنبه اجتماعی دارند و اگر کسی آنها را اجرا نکند حاکمان اسلامی موظف هستند "حد" را بر آنها اجرا کنند .

از طرفی آنچه از آیات قرآن بر میآید آیات حجاب دستوراتی فردی و نه اجتماعی هستند. ( آنچنانچه دستور به فرد است نه به حکام )

سوالی که برای من پیش میاد اینه که چرا خدا برای بی حجابی "حد" تعیین نکرده . حالا اگر یه بیحجاب رو تو خیابون بگیرنش باید چی کارش کنن ...


کارشناس بحث : صدیق

برچسب: 

FTMH_Mohammadi;280503 نوشت:
با سلام خدمت دوستان .

همونطور که میدونیم بعضی از دستورات اسلام جنبه اجتماعی دارند و اگر کسی آنها را اجرا نکند حاکمان اسلامی موظف هستند "حد" را بر آنها اجرا کنند .

از طرفی آنچه از آیات قرآن بر میآید آیات حجاب دستوراتی فردی و نه اجتماعی هستند. ( آنچنانچه دستور به فرد است نه به حکام )

سوالی که برای من پیش میاد اینه که چرا خدا برای بی حجابی "حد" تعیین نکرده . حالا اگر یه بیحجاب رو تو خیابون بگیرنش باید چی کارش کنن ...

کارشناس بحث : صدیق


با سلام و تشكر از شما بخاطر روح پرسشگري تان :Gol:

در پاسخ به سؤال شما گفتني است:

حجاب هم جنبه فردي دارد و هم جنبه اجتماعي. گرچه از جنبه فردي اين حكم تنها جنبه وجوب براي شخص دارد، اما بر اساس جنبه اجتماعي مي تواندجنبه الزام و اجبار يابد، مثلاً روزه واجب است و هر شخص به عنوان يك حكم فردي به اجراي آن مي پردازد و ممكن است شخصي از اين امر واجب تخطي كند، در اين صورت تنها يك امر واجب را ترك كرده است، اما همين شخص اگر به صورت علني بخواهد روزه بخورد، از نظر قانوني منع دارد. قانون ديني او را مجبور مي كند كه علناً روزه نخورد. اين حكم به جهت جنبه اجتماعي حفظ حرمت روزه و ماه رمضان است. همين مسئله عيناً در مورد حجاب نيز وجود دارد.

حجاب زن جنبه اجتماعي دارد. اين حجاب فقط براي امنيت خودش نيست، بلكه براي امنيت جامعه و حفظ عفت عمومي نيز است. اگر زني در منزلش و در محيط اختصاصي خودش باشد، اجازه دارد هر گونه لباسي بپوشد، ولي وقتي مي‌خواهد وارد اجتماع شود، وارد محيط عمومي مي‌گردد و رفتارش فقط مربوط به خودش نيست، بلكه ديگران هم از رفتار او سود يا زيان مي‌برند و اثر مثبت يا منفي مي‌گيرند، پس ديگر نمي‌تواند خود را آزاد و صاحب اختيار مطلق بداند و هر گونه مي‌خواهد وارد اجتماع شود.‌ اين مسئله اختصاص به حجاب و پوشش ندارد و شامل همه موضوعات اجتماعي مي‌شود.

جامعة ما اسلامي است و اكثر قريب به اتفاق مردم آن مسلمان هستند و مي‌خواهند قوانين شرع در جامعه‌شان حاكم باشد. رعايت قانون خواست اكثر و به حكم همة عاقلان لازم است. ممكن است كسي به اين قانون معتقد نباشد اما رعايت حقوق ديگران او را الزام مي کند كه قانون را رعايت كند.
اما حكومت اسلامي وظيفه دارد به اجراي قانون اسلام و ترويج احكام آن همت گمارد. خداوند در مورد حكومت حق مي‌فرمايد: "مؤمنان هرگاه بر زمين حاكميت يابند، نماز را برپا مي‌دارند و زكات مي‌دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌نمايند".(1)

اين آيه اعلام مي‌كند كه مؤمنان اگر حاكميت يابند، سعي مي‌كنند با قدرت و امكانات حكومت، به برپايي نماز، پرداخت زكات و امر به معروف و نهي از منكر همت گمارند و زمينة اجرا شدن همة احكام اسلام را ايجاد كنند، نيز موجبات رشد افراد را آماده سازند.(2)

در همين باره گفتني است: اینكه گفته می‌شود نباید با اجبار، مردم را به عملی وادار ساخت، این درباره عمل فردی و شخصی در محیط و حریم خصوصی است؛ اما عنوان شهروندی و پذیرش آن مقتضیاتی دارد كه از جمله آنها عمل به قانون اجتماعی است. اگر در جامعه، قانونی مانند قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی وضع شده است، هیچ یك از شهروندان چه رانندگان و چه عابران پیاده كه از خیابان می‌گذرند نمی‌توانند این قانون را نادیده بگیرند و بگویند كه قانون برای رانندگان است و عابران پیاده می‌توانند تخطی كنند.


حجاب، در حقیقت یك قانون اجتماعی است و همانند قانون و مقررات راهنمایی و رانندگی الزامی و تخطی از آن افزون بر گناه، مجازات‌هائی را در پی دارد. در هر جامعه‌ای اگر قانون زیر پا گذاشته شود، امنیت اجتماعی و اخلاقی جامعه از میان می‌رود و نمی‌توان به صرف اینكه من می‌خواهم تا خط عابر پیاده، خودروی خود را در سر چهارراه جلو ببرم، در حقیقت تجاوز به حقوق دیگران است؛ بدحجابی همانند تجاوز از خط عابر پیاده است كه مجازات خاص خود را دارد؛ زیرا اطمینان و اعتماد عابران پیاده را سلب می‌كند و عابر، همواره در هنگام عبور از چهارراه‌ها در هراس است. جامعه ای كه افراد در آن احساس ناامنی می‌كنند، جامعه ای است كه قانون را زیر پا می‌گذارد.


بنابراین، حتی اگر شهروندان، اعتقادی به حجاب نداشته باشند، می‌بایست به قوانین مصوب تمكین كنند و آن را اجرا نمایند. از این رو حجاب، حتی بر شهروندان مسیحی در كشور اسلامی واجب است؛ زیرا قانون فراگیر است و همگان باید آن را مراعات كنند.(3)

موفق باشيد ...:Gol:

پاورقي______________________________________________
1. حج (22) آيه 41.
2. ر.ك: وبسايت مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني، مطلب حجاب.
3. ر.ك: وبسايت پ‍ژوهشكده باقرالعلوم، مطلب حجاب، قانون اجتماعي.

چطور ممکنه برای بیحجابی و " بد حجابی " که بسیار قویتر از فحش است "حد"و"قصاص" در قرآن تعیین نشده باشد .
در قرآن داریم کسی که به زنان نسب زنا میدهد(فحش) در صورتی که چهار شاهد در دادگاه نیاورد اورا 80 تازیانه "حد" شلاق بزنید . اینها خودشان فاسدند .
بد حجابی = فحش است . چه برسه به بی حجابی/////////////////

نقل قول:

چطور ممکنه برای بیحجابی و " بد حجابی " که بسیار قویتر از فحش است "حد"و"قصاص" در قرآن تعیین نشده باشد .
در قرآن داریم کسی که به زنان نسب زنا میدهد(فحش) در صورتی که چهار شاهد در دادگاه نیاورد اورا 80 تازیانه "حد" شلاق بزنید . اینها خودشان فاسدند .
بد حجابی = فحش است . چه برسه به بی حجابی/////////////////

با سلام ... لگویی که شما انتخاب کردی که از 100 تا فحشم بدتره ... یه اروپایی دخترش رو اینطوری تو خیابون نمیبره ...

FTMH_Mohammadi;281005 نوشت:
با سلام ... لگویی که شما انتخاب کردی که از 100 تا فحشم بدتره ... یه اروپایی دخترش رو اینطوری تو خیابون نمیبره ...

چه کسی دختر 2-3 ساله را مجبور به رعایت حجاب چادری کرده ؟ وقتی دختر به سن تکلیف رسید و خوب و بد رو فهمید خودش باید عفاف و پاکی را رعایت کند و نه بزور .
امام علی علیه السلام فرمود دختر گل بهاری و ریحانه است (زیباست). زیبایی چه فحشی است:Sham::ok:

خداوند در آیه 25 سوره نساء دختر جوان توصیه به شوهر داری کرده و برای تخلف از شوهر داری و فحاشی "حد" تعیین کرده .
متن آیه مبارکه:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


و زنان شوهردار نیز بر شما حرام شده است به استثناى زنانى که مالک آنان شده‏اید , این فریضه الهى است که بر شما مقرر گردیده است و غیر از این زنان براى شما حلال است که به وسیله اموال خود طلب کنید در صورتى که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و زنانى را که متعه کرده‏اید مهرشان را به عنوان فریضه‏اى به آنان بدهید و بر شما گناهى نیست که پس از تعیین مبلغ مقرر با یکدیگر توافق کنید [که مدت عقد یا مهر را کم یا زیاد کنید] مسلما خداوند داناى حکیم است (24)

و هر کس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان آزاد پاکدامن با ایمان را به همسرى درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید و خدا به ایمان شما داناتر است از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید به شرط آنکه پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‏گیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج شما درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از مجازات زنان آزاد است این پیشنهاد زناشویى با دختران جوان براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25)
آیات مبارکه سوره نساء

این آیات برای شخص بی زن که
از نظر مالى نمی‏تواند زنان آزاد پاکدامن با ایمان را به همسرى درآورد است . پس با دختران جوانسال آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید به شرط آنکه پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‏گیران پنهانى نباشند
همانطور که میبینید بسیار واضح است و نوعی نکاح آسان است که مشابه ازدواج دایم است . اما چرا نفرمودند ازدواج کم خرج کنید چون در این ازدواج لازم نیست پس از هر تمتع مهریه بدید .
پس زندار شدن آسان است اما در صورتی که حکومت عادل باشد وبتواند در این مواقع (
اگر مرتکب فحشا(بدحجابی) شدند پس بر آنان نیمى از مجازات زنان آزاد است ) حکم را اجرا کند .
اما اختلافات سر ازدواج موقت بدون اذن پدر است که در همین آیه (
پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى درآورید ) جواب اختلافات داده شده است .
اما داریم عده ای دین را در نظر نمیگیرن و استناد دکتر های غرب و به بی ضرر بودن استمنا(جلق) میکنند و میگویند اگر کم باشه و سعی کند ترک کند و زود ازدواج کند جواب : اسلام هم نگفته ضرر داره (جلق) گفته گناه است و در همین آیه آمده(
این پیشنهاد زناشویى با دختران جوان براى کسى از شماست که از آلایش گناه بیم دارد) است فلزا چون در این حکومت های مادی اعتنایی به معنویات و وحی نمیشود این امر با دشمنی حاصل نمیشود فلزا( صبر کردن براى شما بهتر است) پس میتوان ظرفیت ها را بالا برد و صبر و پارسایی کرد و (استمنا جلق نکرد) . که دین اسلام در پارسایی و صبر بسیار تواناست (نماز روزه قرآن خواندن) . به امید ظهور امام زمان (عج) موفق باشید .

mohammad+ali;281011 نوشت:
چه کسی دختر 2-3 ساله را مجبور به رعایت حجاب چادری کرده ؟ وقتی دختر به سن تکلیف رسید و خوب و بد رو فهمید خودش باید عفاف و پاکی را رعایت کند و نه بزور .
امام علی علیه السلام فرمود دختر گل بهاری و ریحانه است (زیباست). زیبایی چه فحشی است:sham::ok:

برادر گرامی درسته کسی دختر 2-3 ساله مجبور نکرده حجاب رعایت کنه ولی کسی هم نگفته که هر جور لباس دوست دارین بر تن اینگونه دخترها بکنید
(گاهی بعضا توی خیابون میبینم متاسفانه بعضی از این مادرها با انتخاب کردن پوشش نامناسب (زننده )برای کودکان خودشون ، انقدر ظلم بزرگی دارن در حق این بچه ها میکنن که بعد ها دامن گیر خود این مادرها می شود ، البته نمیشه خیلی خورده گرفت چون مادر اینگونه بچه ها وضع حجابشون تو خیابون کمتر از بچشون نیست ، یعنی اینگونه مادرها یا از قصد یا بدون قصد دارن بی شرمی و بی عفتی را از بچگی به اینها یاد میدن متاسفانه
البته دوست عزیزمون منظور بدی نداشت از این حرفشون ، بیشتر منظورشون این بود که این عکس لگوی مناسبی برای یه فرد با ایمان و پاک دامنی مثل شما نیست
به امید روزی که همه زنها حجاب زهرا گونه داشته باشند
مادر جان یا فاطمه الزهرا (س) خودت مادران و خواهران ما رو از بی شرمی ، بی عفتی و نگاه نامحرم حفظ کن

mohammad+ali;281011 نوشت:
چه کسی دختر 2-3 ساله را مجبور به رعایت حجاب چادری کرده ؟ وقتی دختر به سن تکلیف رسید و خوب و بد رو فهمید خودش باید عفاف و پاکی را رعایت کند و نه بزور .
امام علی علیه السلام فرمود دختر گل بهاری و ریحانه است (زیباست). زیبایی چه فحشی است:sham::ok:

برای هر کاری مقدماتی لازمه.مادر اگه دخترشو آماده کنه وقتی به سن تکلیف رسید خودش حجاب برتر را انتخاب میکنه.تشویق لازمه صحبت کردن به زبان شیرین کودکانه در مورد حجاب لازمه فکر نکنیم دختر 4ساله چیزی نمیفهمه باید به اندازه ای که قادر به درک واژه هاست برایش توضیح دهیم و در آخر به خودش واگذار کنیم.
من یقین دارم اگر مادری خودش حجاب مناسبی داشته باشد و پیش زمینه های لازم را درون و بیرون فراهم کند بدون شک چنین دختری تنها چادر را انتخاب میکند.این انتخاب بسیار زیباتر است تا اینکه به زور و یا کور کورانه دختر را به رعایت حجاب مجبور کرد.
در ضمن زیبایی وقتی ارزشمند تره که درست و بجا ازش استفاده بشه.

با سلام خدمت شما برادر بزرگوار آقای صدیق ...

آقا صدیق همانگونه که شما مستحضر هستید اصول فقهی را باید بر اساس مدارک و شواهد دین استخراج کرد و اینکه من چجوری فکر میکنم یا دیگران تغییری در اساس دستورات نمیدهد . و کسانیکه اینگونه فکر میکنند در حقیقت نوعی دین فروشی میکنند .

بارزترین مصداق صحبتم در مورد فتاوای خاص آیت الله صانعی است که ایشان اعتقاد به :

1- تساوی دیه زن و مرد .
2- رد قصاص کسی که با تحقیق و تفحص از دین خارج شده .
3- محرم شدن دختر یا پسری که از کوچیکی به عنوان فرزند خوانده توسط خانواده دیگری بزرگ میشود
و ....
میباشد .

در حقیقت ایشون توسط بسیاری از علما مورد نکوهش قرار گرفتند علتش هم این بود که ایشون در بیان این فتاوا اون چیزی رو که فکر میکردن درست است را بیان کردند و آنها را از دین استخراج نکرده اند . و اما صحبت من ...

شما برای اجباری بودن حجاب باید اونو از دین استخراج کنید . اینی که من یا کس دیگه ای فکر میکنه با آزاد شدن حجاب جامعه تو فساد میوفته که دلیل نشد . و اما دلایلی که از دین استخراج میشود ...

1- آیات قرآن
2- دستور عمل های شریعت .

1- اگر دستور حجاب دستوری اجتماعی بود باید به وضوح در مورد آن در قرآن صحبت میشد ولی آیات حجاب قرآن دقیقا فردی هستند و جنبه اجتماعی ندارند . آنچنانچه به شخص گفته نه به حکام جامعه .

2- اگر دستور حجاب دستوری اجتماعی بود باید برای آن " حد " در نظر گرفته میشد ... چرا برای حجاب حد در نظر گرفته نشده است .

مدارک مربوط به حجاب اجباری کو .... اگر گفته شما را قبول کنیم و بگوییم نظر اشخاص در بیان دین مهم است پس میتوان از گفتار شما نتیجه گرفت حرف های آقای صانعی هم درسته . چون منم ته دلم فکر میکنم اونا درست باشه و همین کفایت میکنه .

mohammad+ali;281011 نوشت:
چه کسی دختر 2-3 ساله را مجبور به رعایت حجاب چادری کرده ؟ وقتی دختر به سن تکلیف رسید و خوب و بد رو فهمید خودش باید عفاف و پاکی را رعایت کند و نه بزور .
امام علی علیه السلام فرمود دختر گل بهاری و ریحانه است (زیباست). زیبایی چه فحشی است:sham::ok:

اتفاقا به خاطر زیبایی ظاهری بانوان است که حجاب برای آنها به عنوان یک فریضه قرار گرفته است.یک گل سرخ یکی از مظاهر زیبایی خداست.اما همین گل زیبا پراز خار است.چرا؟چون او زیبایی خود را همراه خطراتی پذیرفته است.اگر این گل از خار به عنوان یک حفاظ استفاده نمی کرد هر دست ناپاکی انرا از ریشه جدا میکرد.
اما در رابطه با این مطلب که دختر با رسیدن به سن تکلیف خودش به حجاب پایبند میشود. من از شما یک سوال میپرسم. اگر یک آقا پسری تا 15سالگی سیگار بکشد، میشود به او گفت به سن تکلیف رسیده ای همین الان سیگارتو بینداز؟ حجاب و بسیاری از فرایض هم به همین گونه است. در روایتی از امام باقر آمده که ایشان امر فرمودند که "ما فرزندانمان را از 5سالگی به نماز خواندن ترغیب میکنیم.شما از 7سالگی به فرزندانتان تعلیم دهید.(نقل به مضمون) "شما برای یک امتحان ساده درسی خواندن در شب امتحان را توصیه میکنید، در حالی که تا بحال کتاب درسیتان را مطالعه نکرده اید؟آیا این روش درس خواندن باعث موفقیت خواهد شد یا اگر در طول سال ممارست در درس داشته باشیم؟ قضاوت با شماست

FTMH_Mohammadi;281405 نوشت:
با سلام خدمت شما برادر بزرگوار آقای صدیق ...

آقا صدیق همانگونه که شما مستحضر هستید اصول فقهی را باید بر اساس مدارک و شواهد دین استخراج کرد و اینکه من چجوری فکر میکنم یا دیگران تغییری در اساس دستورات نمیدهد . و کسانیکه اینگونه فکر میکنند در حقیقت نوعی دین فروشی میکنند .

FTMH_Mohammadi;281405 نوشت:

بارزترین مصداق صحبتم در مورد فتاوای خاص آیت الله صانعی است که ایشان اعتقاد به :

1- تساوی دیه زن و مرد .
2- رد قصاص کسی که با تحقیق و تفحص از دین خارج شده .
3- محرم شدن دختر یا پسری که از کوچیکی به عنوان فرزند خوانده توسط خانواده دیگری بزرگ میشود
و ....
میباشد .

در حقیقت ایشون توسط بسیاری از علما مورد نکوهش قرار گرفتند علتش هم این بود که ایشون در بیان این فتاوا اون چیزی رو که فکر میکردن درست است را بیان کردند و آنها را از دین استخراج نکرده اند . و اما صحبت من ...

شما برای اجباری بودن حجاب باید اونو از دین استخراج کنید . اینی که من یا کس دیگه ای فکر میکنه با آزاد شدن حجاب جامعه تو فساد میوفته که دلیل نشد . و اما دلایلی که از دین استخراج میشود ...

1- آیات قرآن
2- دستور عمل های شریعت .

1- اگر دستور حجاب دستوری اجتماعی بود باید به وضوح در مورد آن در قرآن صحبت میشد ولی آیات حجاب قرآن دقیقا فردی هستند و جنبه اجتماعی ندارند . آنچنانچه به شخص گفته نه به حکام جامعه .

2- اگر دستور حجاب دستوری اجتماعی بود باید برای آن " حد " در نظر گرفته میشد ... چرا برای حجاب حد در نظر گرفته نشده است .

مدارک مربوط به حجاب اجباری کو .... اگر گفته شما را قبول کنیم و بگوییم نظر اشخاص در بیان دین مهم است پس میتوان از گفتار شما نتیجه گرفت حرف های آقای صانعی هم درسته . چون منم ته دلم فکر میکنم اونا درست باشه و همین کفایت میکنه .


FTMH_Mohammadi گرامي

سلام مجدد :Gol:

اضافه بر مطالبي كه در پست قبلي بيان شد در باب حدود حجاب اسلامي توجه به چند نكته ضروري است:

1) آنطور كه از تاريخ استفاده مي شود قبل از نزول آيات حجاب، مسلمانان ملزم به رعايت حجاب نبودند اما با نزول اين آيات كه صريحاً دستور به رعايت حجاب مي كند تمام مسلمانان حجاب را رعايت مي كردند و بي شك روشن است كه توصيه به رعايت حجاب، نه در محدوده ي زندگي فردي و شخصي و در بين محارم، بلكه به زمان حضورشان در اجتماع مربوط مي شود كه بعضي آيات بعد از دعوت از زنان و مردان براي حفظ چشم و دل خود از نامحرمان مي فرمايند:«قل للمومنات يغضضن من ابصارهم و يحفظن فروجهن و لايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن ...» يعني اي پيامبر به زنان مومنه بگو ديدگان خويش فروبندند و زيورهاي خويش را آشكار نكنند مگر آنچه كه از آن پيداست و سرپوشهاي خويش را برگردن خويش اندازند ...

درشاًن نزول اين آيه اكثر مفسران مانند طبرسي ، علامه طباطبائي ، مكارم شيرازي و ... مي گويند چون زنان عرب معمولا پيراهنهائي مي پوشيدند كه گريبانهايشان باز بود و روسريهاي خود را بنحوي مي گذاشتند كه دور گردن و سينه را نمي پوشانيد و قهرا گوش ها وجلوي سينه ها نمايان مي شد. اين آيه نازل شد و دستور داد كه بايد روسري ها را طوري ببنديد كه قسمتهاي ياد شده پوشيده گردد و زنان مو و سينه و دور گردن وزير گلوي خود را بپوشانند.(1) در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مورد بحث آمده است «زنان مامور شده اند كه روسريهاي خود را برروي سينه خود بيفكنند تا دور گردن و موها و گوش و گوشواره ها پوشيده شود.»(2) به هر حال اين آيه در كمال صراحت حدود پوشش لازم را بيان مي كند و اين بيان نه به عنوان يك توصيه اخلاقي صرف، بلكه بصورت يك حكم شرعي و اجباري ميباشد.

2) آيه ديگر كه به اين موضوع مي پردازد آيه 59 سوره احزاب مي باشد خداوند در اين آيه مي فرمايد:«اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو كه جلبابها(روسري هاي بلند ) خود را بر خويش فروافكنند كه اين كار براي اينكه (از كنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار واذّيت قرارنگيرند بهتر است.»(3) و در اين آيه هم خداوند زنان پيامبر و مؤمنان ديگر را به رعايت حجاب و پوشانيدن بدن و سروگردن امر مي كند و باز اين امر يك توصيه اخلاقي و اختياري نيست بلكه يك امر اجباري براي زنان مي باشد. روايات و شواهد ديگري از اين آيه در صدر اسلام موجود است كه همگي نشانگر رعايت حجاب توسط زنان مي باشد.

بعنوان نمونه در تاريخ نقل شده است كه حضرت فاطمه زهرا (س) وقتي مي خواستند به بيرون منزل و نزد پيامبر اكرم (ص) بروند از پوششهاي خاصي مثل چادر و روپوش صورت استفاده مي كردند. در جريان داستان غم انگيز غصب فدك آن حضرت با شكل خاصي از حجاب و پوشش براي دفاع از حق خويش از منزل به مسجد آمدند. راوي داستان شكل خاص حجاب حضرت را اينگونه توصيف نموده است :«لا نت خمارها علي راسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت في لمه من حفدتها و نساء قومها نطا ذيولها » آن حضرت هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم برسر بستند و جلباب و چادر را به گونه اي كه تمام بدن آن حضرت را مي پوشاند و گوشه هاي آن به زمين مي رسيد ،به تن كردند وبه همراه گروهي به مسجد حركت نمودند،»(4) پس، ازاين جريان تاريخي هم استفاده مي شود كه زنان درصدر اسلام حجاب كاملي داشتند.

3) ضمن آنكه، مسأله ي امر بمعروف و نهي از منكر كه هم جزو وظايف فردي و هم حكومتي است در آيات قرآن، مورد تأكيد قرار گرفته است. "مؤمنان هرگاه بر زمين حاكميت يابند، نماز را برپا مي‌دارند و زكات مي‌دهند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌نمايند".(5) و اين يعني تعيين وظيفه و تكليف براي حكومت اسلامي در اجراي قانون اسلام و ترويج احكام آن.

ضرورتي ندارد كه در هر حكم اسلامي از احكام دين كه در قرآن بيان شده محدوده وظيفه و رسالت حكومت هم در آن حكم تشريح و تبيين شود. و يا جزئيات حدود هر يك از احكام، در قرآن بيان مي شد. بلكه در جريان تشكيل حكومت اسلامي و مسائل امر بمعروف و نهي از منكر كه يكي از شئون حكومت است. حكومت اسلامي وظيفه دارد بمنظور حفظ جامعه از مقدمات نفوذ گناه و معصيت و سلامت و بهداشت رواني و جلوگيري از اباحه گري و سوء استفاده قوانيني را در اين رابطه وضع نمايد.

چنانكه مي بينيم در قرآن مستقيماً "حد" سرقت و سارقان و زنا بيان شده است اما در باره كساني كه مقدمات چنين آلودگي هايي را در سطح جامعه ايجاد مي كنند توصيه اي نشده است اما حكومت اسلامي با استفاده از قوانيني با اجتماعات و تيم ها و گروه هاي سارقين برخورد مي كند و بعبارتي برنامه اي براي پيشگيري و ايجاد امنيت در جامعه تدبير و اعمال مي كند چرا در اينباره مورد سؤال قرار نمي گيرد؟؟؟

چرا ا گر با فروشندگان مواد غذائي ناسالم كه امنيت و بهداشت جامعه را بر هم مي زنند برخورد نكند مورد سؤال قرار مي گيرد؟ در حاليكه در قرآن براي برخورد با اين گروه هم حكمي صادر نشده است. و ده ها مصداق ديگر ...

حال چگونه است كه بعضي با استفاده از ادبيات ديني نظير اينكه "حدي براي حجابي در قرآن بيان نشده" و يا "حجاب امري فردي است نه ا جتماعي" و يا "حجاب امري اختياري است نه اجباري" و امثالهم ... اقدامات حكومت ديني را زير سؤال مي برند؟ در حالي مي دانند اقدامات حكومت در برابر كساني است كه يا جاهلانه و بي غرض و يا عالمانه و عامدانه با بي حجابي و بدحجابي شان زمينه هاي ترويج فحشاء و فساد و غرق شدن جامعه در گناه و عادي شدن روابط زن و مرد را مرتكب مي شوند. نظير فردي كه در قايق به عنوان سوراخ كردن صندلي مربوط به خود (شخصي و فردي است) همه اهالي قايق را به هلاكت مي رساند.

در اين شرايط از حكومت اسلامي بعنوان اينكه حجاب امري فردي و شخصي است انتظار داشته باشيم هيچ برخوردي با عوامل ترويج بي حجابي و بدحجاب نكرده و بعبارتي از افتادن جامعه در برابر عوامل و زمينه هاي فحشاء و منكر جلوگيري نكند.

جكومت ديني چنانكه در مسائل گوناگون اقتصادي، سياسي، امنيتي و ... وظيفه برخورد با متخلفان و زمينه سازان جرم را دارد در مسائلي نظير حجاب كه علاوه بر اينكه وجهه اي فردي، اجتماعي دارد، موجب امنيت رواني و معنوي جامعه است نيز تكليف مضاعف دارد.

موفق باشيد ... :Gol:

پاورقي________________________________________________
1) طبرسي ، مجمع البيان ، كتاب فروشي اسلامي ، جلد 5 ص 138 ذيل آيه 31 سوره نور - مكارم شيرازي ، تفسير نمونه ، دارالكتب اسلاميه ، ج 14 ص 440 -طباطبائي ، الميزان ، دارالكتب اسلاميه ، ج 15 ص 126
2) همان.
3) مكارم شيرازي ، پيشين ، ج 17 ص 425
4) طبرسي ، الاحتجاج ، موسسه الاعلمي للمطبوعات ، ج 1 ص 98، برگرفته از پايگاه انديشه قم، با كمي تغيير.
5) حج، آيه 41.

صدیق;281706 نوشت:

ftmh_mohammadi گرامي

سلام مجدد

:gol:

اضافه بر مطالبي كه در پست قبلي بيان شد در باب حدود حجاب اسلامي توجه به چند نكته ضروري است:

1) آنطور كه از تاريخ استفاده مي شود قبل از نزول آيات حجاب، مسلمانان ملزم به رعايت حجاب نبودند اما با نزول اين آيات كه صريحاً دستور به رعايت حجاب مي كند تمام مسلمانان حجاب را رعايت مي كردند و بي شك روشن



قبل از اینکه دین اسلام بیاد آدم و حوا خودشونو با برگ گیاهان و درختان پوشاندن این نشون میده بخاطر حجاب خداوند عذاب را از آدم و حوا در بهشت به تاخیر انداخت . و مانند شیطان آندو مهلت یافته اند . حال حجاب معنوی مهم است گزاشتن حجاب چادری آسونه . یا الله .

mohammad+ali;281739 نوشت:
[=times new roman]قبل از اینکه دین اسلام بیاد آدم و حوا خودشونو با برگ گیاهان و درختان پوشاندن این نشون میده بخاطر حجاب خداوند عذاب را از آدم و حوا در بهشت به تاخیر انداخت . و مانند شیطان آندو مهلت یافته اند . حال حجاب معنوی مهم است گزاشتن حجاب چادری آسونه . یا الله .

با سلام و تشكر :Gol:

بله همانطوريكه اشاره فرموديد حجاب، پیش از اسلام نیز به حسب مقتضیات زمان، در جوامع گوناگون و ديگر شريعت ها وجود داشته و مطرح بوده است، زیرا پدیده فطری شخصیت طلبی و حيا و عزت نفس، هر انسان با شرافتي را در هر زمان و مكان به سمت دست یابی به ارزش های متعالی می كشاند. بدون شك، حجاب یكی از ارزش هاي انساني و الهي به حساب می آید، چرا كه رعایت آن، شخصیت، سلامت و سعادت انسان در دو حيطه ي فردي و اجتماعي را تضمین می كند.

اما اين مطلب كه خدا بخاطر حجاب حضرت ادم و حوا (پوشاندن با برگ) عذاب را به تأخير انداخته مبناي صحيحي ندارد زيرا از نگاه متكلمان اسلامي، بر خلاف آنچه كه در كتب مقدس (تورات و انجيل) آمده، حضرت آدم و حوا گناهي مرتكب نشده بودند كه مستحق عذاب الهي باشند بلكه نهي خدا از نزديك نشدن به درخت ممنوعه نهي ارشادي بوده نه نهي مولوي كه تكليف آور باشد. از اينرو عذاب ايشان وجهي نداشته تا بخاطر حجاب، برطرف شده باشد.

موفق باشيد ...:Gol:

با سلام مجدد خدمت برادر بزرگوار آقای صدیق .
از اینکه وقت گذاشتین و این مطالب رو برام نوشتین تشکر و قدردانی میکنم .

برای خودم دلایل زیادی دارم که حجاب رو امری فردی و نه اجتماعی میبینم .

از آنجمله اینکه هیچ حدیث یا روایتی نداریم که حضرت محمد یا یکی از ایمه ما با یه فرد بد حجاب برخورد کرده باشند . واقعا تعجب آور هست که در آن زمان و در آن شرایط تمام انسان ها ( مسلمانان و یهودیان و مسیحیان) همگی حجاب رو رعایت میکردند و نیاز به هیچگونه پاسخ قاطعی از طرف ایشان نبوده . همکنون در جامعه ما طبق آمار رسمی روزانه با 1500 نفر از افرادی که بد حجاب هستند برخورد میشود . چگونه است که در آن دوران حتی یک نمونه هم یافت نمیشود .

شما نام بسیاری از علما را آوردید که اعتقاد به حجاب اجباری داشتند . خوب برخی از علما هم هستند که دارای درجه اجتهاد هستند ولی نظرشون این بوده که حجاب امری فردی و نه اجتماعی است . از جمله جناب آیت الله طالقانی .

و اینکه اگر چیزی حدود الهی باشد در تمام اعصار و دوران ها انجام آن گناه شمرده میشود . و انسان ها باید به رعایت آن به صورت اجتماعی میپرداختند و با متهم برخورد میکردند . مانند قتل . زنا . دزدی و ... اگر شما دقت هم کرده باشید در تمامی ادیان ( یهود . مسیحیت و به نظر من اسلام ) حجاب امر و دستور بوده ولی اجبار نبوده.

به هر حال من صحبت های خودم رو کردم و صحبت های شما رو هم شنیدم . از اینکه منو قابل دونستین تشکر و قدر دانی میکنم .

بسم الله الرحمن الرحيم
قرآن زيباترين و ادب آميزترين كتابى ست كه بر بشر ظهور كرده است .
در اين كتاب زيبا با لطافت و الفاظى زيبا و ادبى بسوى زنان خطاب نازل شده است.
خطابهايى كه بسوى زنان نازل شده خاصيتهاى زيبايى را داراست كه برايتان بيان خواهم كرد :
1- انسانيت زن را آشكار ساخته است و به اين موجود بصورت يك جنس مورد طمع مردان ننگریسته و بر همین اساس خطاب بگونه ای آمده تا به مردان آموخته شود که سخن با زن بایستی بسیار دقیق و محترم باشد و اهانت آمیز و نیش دار نباشد.
علت اینکه در صفت پوشش زنان سخن از موارد شهوت انگیزی ( نام اندام زن ) نیامده ، اینست که الله تعالی خالق این موجود زیباست و اینست که خود به خلقش احترام دارد و اینست که نخواسته به زن بگوید که من تو را با اینگونه آفرینش ، کمتر و پایینتر از مردان قرار دادم تا تو همیشه رنج بکشی و از خودت شرمت آيد و نتوانی از خود دفاع کنی!؟
الله تعالی به این خلق خودش نشان داده كه من تو را می شناسم زیرا خلقت کردم و اینست که می دانم تو سخن مرا می فهمی پس لازم نیست حرفهایی را برایت بگویم تا دیگران که تو را نمی شناسند قدر تو را اشتباه بفهمند.
و اینست که الله تعالی به خلق خود اینگونه خطاب آورده است:
يا ايها النبي قل لازواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين وكان الله غفورا رحيما
اى پيامبر، به همسران خود و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند کنند تا تمام بدنشان را در بر بگیرد و بپوشاند زیرا اين كمترين حديست كه بوسيله اش (بعنوان زنان پرهيزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده، مهربان ترين. سورة الأحزاب – الآية 59
وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا الى الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون

و به زنان ایمان آورده بگو که نگاه شان را پایین و بدور از نامحرمان دارند و پاکدامنی خود را حفظ کنند و آرایشها .و زینتهای خود را آشکار نسازند مگر آنچه ظاهر شدنش ضروریست و مانعی ندارد ( صورت و دو کف دست ) و روسریهایشان را بر گردن و سینه افکنند و زیبایی هایشان را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا فرزندانشان یا فرزندان شوهرانشان یا برادرانشان و یا پسران برادران و خواهرانشان یا زنانشان و برده های خود یا مردانی که رغبت جنسی در آنان نیست یا کودکانی که هنوز به اندام زنان اطلاع نیافتند .
و پاهایشان را بر زمین نزنند ( که صدا دهد ) زیرا اینگونه خود را به نمایش می نهند و زینت خود ( اندام ) خود را آشکار می سازند و همگی ایمان آورندگان بایستی بسوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.
سورة 24 - آية 31
الله تعالى به زن امورى را مورد اشاره قرار داده كه زن بخوبى آنرا مى شناسد اين امور خيلى روشن است مانند :
۲- به زنانى كه خودشان روسرى بسر مى كرده اند نشان مى دهد كه آن روسرى تان را بايستى بصورتي قرار دهيدكه جيوب (سينه و گردن ) را بپوشاند و این نتیجه ی فعلی آیه است که زنان از قبل خمار (روسری ) بسر بودند و فقط نحوه ی روسری شان مورد قبول الله سبحانه و تعالى نبود .
علت اینکه می گویم زنان از قبل روسری بسر بوده اند اینست که خداوند برایشان گفته " خمرهن " روسری هایتان " و اگر آنان از قبل چیزی بسر نداشتند حتما خداوند برایشان ابتدا نوعی پوشش توصیف می کرد و بعد می گفت آنرا روی سر قرار دهید بعد آنرا بکشيد روی جیوبتان که همان پوشاندن گردن و سینه است زیرا جیب به قسمتی از لباس می گویند که از آن قسمت گردن آشکار می شود يا جايى كه مخفى ماندنش مهم است.
و باز الله سبحانه و تعالی به آنان بیان فرموده که زینت خود را جز برای افرادی نامبرده ،مشخص نسازند و این افراد که در شروع آن شوهر نام برده شده نه بدین معناست که با همه ی آنان بهمانگونه باشند که با شوهران می توانند باشند ، زیرا الله تعالی زن و شوهر را لباس هم معرفی کرده است ( ... هنَ لباسٌ لكم و أنتم لباسٌ لهن ... زنانتان لباس شما و شما لباس زنانتان هستيد...قرآن ) یعنی بین آنان لباس هم لازم نیست و خود پوشش همند .
آن افراد نامبرده مردانی هستند با سن و عمرهای متفاوت و اینست که آشکار ساختن زینت نمی تواند به معنای عریانی یا شبه عریانی باشد بلکه به معنای ظهور بصورتی ست که قبلا نیز زنان بدان عادت داشتند مانند پوشش جسم بصورتی که شهوت انگیز نبوده ولی تکلف و سختی هم نداشته است و اینست که زن در آن زمان حدودش را مشخص می دانسته همانطور که ما حدود و پوشش بین نزدیکان را می شناسیم و اینست که هرگز آشکار ساختن سینه و ران در این نوع اجازه ی آشکار سازی نيست.
۳- مسئله ی دیگر نحوه ی پوشش و راه رفتن زن بگونه ای که زینت را آشکار سازد و اینست که خداوند از زدن پاى زن بزمین سخن آورده زیرا در آن زمان نیز زن بخوبی می دانسته که صدای پای زن تنها آهنگ و طریقه ی راه رفتن او را مشخص نمی کند بلکه بالاتر از آنست و زینت او را آشکار می سازد و این زینت در کل ، بیان جوانی و شادابی و نیاز او به جلب جنس مخالف اوست.
براین اساس کفشهای پاشنه بلند عیناً همان صفت زدن پاها در وقت پوشش خلخال و آشکار سازی زینت را دارند زیرا با پوشش کفش پاشنه بلند ، تمایل جسم زن در راه رفتن بصورتی می شود که زینت او را نمایان می سازد و صدا و نحوه ی راه رفتنش مورد توجه قرار می گیرد.
و اینست که حداقل پوشش زن در قرآن پوششی ست که گردن و سینه ها را بپوشاند و این ممکن نمی شود مگر اینکه روسری به جلو آورده شود زیرا اگر روسری در عقب سر باشد باز تمایل به آشکار سازی جیوب ( فتحه ی لباس که گردن و سینه را می گیرد ) باقی می ماند و زینت زن آشکار می شود و شکی نیست که موی سر به عنوان زینت زن بلکه تاج سر زن شناخته می شود که بوسیله ی آن خود را تجمل می دهد و زنان به خوبى مى دانند و به آرايش موهاى خود افتخار و تباهى مى كنند!
پس کسی که پوشش موی زن را ضروری نمی شناسد بایستی به خیابان رود و زنان را و خودنمایی شان را نظاره گر شود تا بهتر متوجه ی سخنم شود!
و باز حداقل پوشش زن اینست که زینت هایش ( اندام ) را نمایان نسازد و باز حداقل پوشش اینست که روپوش لباس ( جلباب ) تا پایین بصورت ساترو پوشش بر تمام جسم قرارگرفته شود و جلباب عموما به لباس فوق لباس عادی اطلاق می شود زیرا در قاموس مشخص قرآن که لغت عرب است به لباس زیرتن که با بدن لمس مستقیم دارد " لباس و ثوب " گفته می شود و اینست که زن و شوهر را لباس هم می خواند .
پس جلباب بمانند عبا یا چادر است یا همانکه ایرانی ها بدان مانتو می گویند ولی بایستی تمامی جسم را از گردن تا نوک انگشت پا در بر گرفته باشد و نوع آن بگونه ای باشد که شکل جسم را به نمایش ننهد.
و حداقل پوشش در خانه اینست که باعث نشود کودکی جسم زنان را خوب بشناسد و اینست که اطفال بایستی در محیطی اخلاقی و غیر تحریک آمیز پرورش یابند.
۴- حال بگذارید ببینیم حداکثر پوشش چیست؟
قرآن محیط حداکثر را بسیار باز کرده است تا زن مؤمن بتواند در لباس خود هميشه بسوي بهترين برود و مطمئن باشد كه خدايش بيشتر را از او قبول داشته و بلكه بيشترین پوشش پسندیده است و اینست که با توجه به آیاتی که زن را به اخفای زینت دعوت کرده ، متوجه شدم هر قدر زن خود را بيشتر بپوشاند خودش را به رضای خالق نزدیکتر خواهد کرد البته با نیت و تقوای درون تا مصداق : وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ... و پوششی که خدا را در نظر گرفته شود بهترین است " باشد .
و اینست که احدی جز الله تعالی اجازه ندارد برای زن حداکثر یا حدود در پوشش تعیین نماید و هرگونه تحدید در پوشش فقط با اجازه ی قرآن ممکن است .
و با مراجعه به قرآن مشخص می شود که تحدید حداکثر به عهده ی زن مؤمن رها شده است و آن اینکه او با تشخیص زینت خود ، به نهان ساختن زینت بکوشد و زنی که سرتاسر بدنش را مخفی می سازد بخوبی می تواند با افتخار اعلام دارد که من همانگ با فرمان خدایم هستم و خود را برای بیگانه آشکار نساختم و خدایم مرا امر فرموده تا چنان باشم که مورد شناخت و اذیت واقع نشوم.
و اینست که حتی با تفاسیر متعدد و مقایسه با احادیث و اخبار، قضیه عوض نخواهد شد جز در این امر که ما نمی توانیم زن را به پوشش حداکثر اکراه و اجبار سازیم و این امر به اختیار زن واگذار شده است و این حقیقت اسلام است که زن مؤمنه خود شریک امری ست که شناسایی آن توسط الله تعالی و خود زن صورت یافته است.
بر این اساس مؤمنان ، معتقدم که تعیین حداکثر یا خط فاصل و ممنوعیت نوعی پوشش که با هشمت بیشتر زن در ارتباطست نوعی دیکتاتوری ست و حتی خلاف وحی است .
مگر بشر بهتر از خالق بشر می فهمد!؟
حال که خالق زن حد پوشش را به این صورت زیبا برای زن ترسیم کرده و او را به اخفای زینت و بهترین راه عدم ایذاء دعوت كرده است ،پس کسی حق اذیت به زن را ندارد و کسی حق ندارد به زن بگوید : صورتت آشکار کن و دستت هم آشکار کن و بیش از این حق پوشش نداری !؟
زیرا بسیاری اوقات زن آرامش خود را در اخفای صورت می بیند بمانند عروسی که به وقت خروج از آرایشگاه صورتش را می پوشاند تا کسی به او نگاه نکند و به او طمع نکند.
البته هدفم با این مختصر این نیست که به خواهران عزیزم بگویم پوشش من بهتر است یا پوشش آنان بلکه هدفم تذکر به این حقیقت است که :

ما برای پوشش بهتر، بایستی مسابقه بسوى خیرات و نیکی ها را راه اندازى كنيم نه اینکه سدی باشیم در راه خیر و نیکی!

همتنطور که خدایمان ما را بسوی پیشگام شدن در نیکی ها می خواند:
ولكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات اين ما تكونوا يات بكم الله جميعا ان الله على كل شيء قدير سورة 2 - آية 148
يؤمنون بالله واليوم الاخر ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويسارعون في الخيرات واولئك من الصالحين
سورة 3 - آية 114
لكن الرسول والذين امنوا معه جاهدوا باموالهم وانفسهم واولئك لهم الخيرات واولئك هم المفلحون
سورة 9 - آية 88
اولئك يسارعون في الخيرات وهم لها سابقون
سورة 23 - آية 61
ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات باذن الله ذلك هو الفضل الكبير
- سورة 35 - آية 32
و بر اساس تجربه ى شخصى ام اثرات خوب نقاب ( پوشش صورت ) را لمس كرده ام كه بسوى زن با ديده ى كمتر يا تحقير آميز نظر نمى شود بلكه ثابت مى شود كه ابراز شخصيت زن حتى از پس حجاب هم ممکن است همانطور که معلمه ی زنان عایشه ی صدیقه نمونه ی بارزش بود که امر بر حجاب شده بود و حجاب مرحله ی پیشرفته تر پوشیدن است یعنی اینکه از نظر کاملاً مخفي شود .
پس آياتى كه زنان را به پوشش ( حد ادنی یا حداقل ) امر فرموده خیلی زیبا از صفات لباس خارجی لباس زن که همان جلباب و خمار( رو لباسی و روسری ) و پوشش پاها و آرام راه رفتن و اخفای زینت است ، بيانى روشن آورده است .
و با تكميل شدن اين اصل كه آيات عمومى پوشش ابتدا از زنان رسول الله و دخترانش آغاز شده و سپس به زنان بقيه ى جامعه ، به اين اصل رسيدم كه :

پوشش و ستر زنان رسول الله به عنوان بهترين پوشش و نمونه ى بهترين است و اين است كه ايشان امر شدند كه از پشت حجاب با مردان بصورتی که حتی صدایشان نیز پایین و نرم نباشد، سخن گویند.
و همه مى دانند سخن از پشت حجاب به معنای ساکن و حبس شدن در خانه نیست و آنان معلمه های صحابه و زنان بودند و بلكه امر شدند به دعوت به دين الله .

و اینکه روش سخن گفتن به آنان آموزانده شده برای این بود که دعوتگران بسوی دین باشند نه اینکه ساکت و خانه نشین شوند!
... واذكرن ما يتلى في بيوتكن ... الأحزاب
و از آیات خداوند که در خانه هایتان تلاوت می شود بخوانيد و به ديگران تذکر دهید ....
اینست که بهترین پوشش را " حجاب " می دانم و حجاب همان است که زن کاملا مستور باشد.
و با خواندن کتاب الله تعالی متوجه می شویم که الله تعالی رسولش را اسوه و الگوی ما خوانده است و اینست که اخلاق و رفتار زنان ایشان و دخترانشان نیز نتیجه ی تعلیم صحیح شریعت اسلام است که بایستی مورد توجه ی مسلمین واقع گردد تا امت اسلام به عزت خود باز گردد و همه می دانیم در دورانی که مسلمین خود یک امپراتوری جهانی شناخته شده بودند سخن از کشف و باز کردن صورت زن نبوده است ولی اجباری هم نبوده زیرا برای مثال کنیزان و خدمتکاران زن صورت خود را باز نگه می داشتند .
و هرگز پوشش زن نوعی تحقیر شأن زن نبوده است زيرا مشهور است براى مثال زبيده زن هارون الرشيد مشهور به تفقه در امور و نقاش بوده است حال اينكه او يك زن محجبه بوده است

ضرب خمار بر جیوب یعنی تاکید بر پوشش محکم.
و عدم ضرب بر پاها :
نظر من ( أمة الله ) این است که اینجا سخن از ضرب خمار نیست و الا چنین بود:
.. و لایضربن بخمرهن علی ارجلهن ...
پس در اینجا سخنی جداست.
یعنی چیزی محکم بر پاها نباشد که تحدید شکل و مظهر پاها کند مانند شلوارهایی که جسم و منحنی هایش را معلوم دارد.
پس زن بایستی به علاوه بر لباس داخلی ( مانند شلوار بلند و پوشنده ی بالا و پایین جسم ) بایستی ثیاب فوق جسمش به پاها ( اعم از ساق و ران و منطقه ی کمر ) چسپنده و محکم نباشد که زینت مخفی جسمش آشکار گردد.
اما جلباب همان ثوب یا روپوش است که بایستی نشانه ی عفت کامل زن باشد زیرا یک زن باعفت هرگز با لباس شفاف خانه به خارج خانه نمی رود و تنها زنانی چنین می کنند که قصد دعوت صاحبان دلهای مریض داشته باشند نسأل الله العفو و العافية
وصفی دقیق و زیبا درمورد پوشش زنان:
خمار : پوششی ست که از سر گرفته تا جیوب را می پوشاند.
و (( جیوب )) مناطق منحنی و قوسی جسم زن است که آشکار شدنش تحریک آمیز است مانند سینه ها و منطقه ی پایین کمر و رانها.
بهترین خمار در تصاویریست که مریم مادرعیسی را نشان می دهد که با پوششی بر روی سر و کتف و تا کمر و کمی پایینتر را پوشانده.
در این آیه فعل " ضرب " 2 بار تکرار شده. یک بار امر به " ضرب " خمار بر جیوب و در جای دیگر نهی از " ضرب " بر پاها :
وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها (( وليضربن بخمرهن )) على جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء (( ولا يضربن بارجلهن )) ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا الى الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون
سورة النور اية 31

خداوند این موضوع را به مسلمین دستور داده تا انجام دهند.
چیزی که خداوند به صراحت دستور دهد انجامش واجب است.
سئوال:
کوتاهی در انجام واجبات حکمش چیست؟؟؟
جواب معلوم است

نقل قول:
خداوند این موضوع را به مسلمین دستور داده تا انجام دهند.
چیزی که خداوند به صراحت دستور دهد انجامش واجب است.
سئوال:
کوتاهی در انجام واجبات حکمش چیست؟؟؟
جواب معلوم است

حداقل یک بار اون چیزهایی رو که نوشته بودم رو میخوندی بعدا اظهار نظر میکردی . متنی رو آماده داری هر جا نیاز میبینی کپی پیست میکنی و ...

خداوند به صراحت دستور به خواندن نماز کرده . نماز اوجب واحبات است --- سوال : اگر کسی نماز نخواند با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون نماز دستوری فردی است و در شرع کسی که نماز نخواند برای او حدی در نظر گرفته نشده است .

خداوند به صراحت دستور داده دروغ نگویید --- سوال : اگر کسی دروغ بگوید با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون این دستور به شخص است نه به حاکم جامعه . خداوند به حاکم جامعه دستور نداده با دروغ گو کاری بکند .

خداوند به صراحت دستور داده دزدی نکنید --- سوال : اگر کسی دزدی کند با او چه میکنند --- جواب : دستش را قطع میکنند --- چرا : چون با دزدی جامعه دچار هرج و مرج شده و نظام و ساختار یک جامعه اسلامی از هم مبپاشد . بنابراین خداوند به حاکم شرع دستور داده بر دزد " حد " را اعمال کنید .

خداوند به صراحت در درون قرآن دستور داده حجاب را رعایت کنید : سوال : اگر کسی بی حجاب بود با او چه میکنند --- جواب : باید به شرع رجوع شود ---- حضرت محمد . حضرت علی . و بقیه امامان و پیامبران پیشین با بی حجاب چه میکرندن ---- حتی یک نمونه برخورد نیز پیدا نمیشود . حتی یک حدیث ضعیف از معاویه یا شمر نیز یافت نمیشود .

مقصود :
هیچ دستوری در هیچ دینی ( زرتشت . یهود . بودا . مسیحیت . اسلام ) اجبار نیست . شما اگر میتوانید تنها یک دستور اجباری برای من نام ببرید . در تمام ادیان گفته شده است مجازات چنین جرمی فلان است
مثلا :
دزد ---> قطع دست .
قاتل ---> قصاص .
و ....

اصلا ماهیت دین به گونه ای است که امکان ندارد چیزی را در آن اجبار کرد . ( مثلا همه انسان ها مختار هستند که دزدی کنند . ولی جزای دزدی قطع دست است ) و اما سخن کنونی آن است که در شرع آمده خانوم ها حجاب بر سر کنند . سوال : اگر بر سر نکردند با آنها چه کنیم .... ( چواب !!!!!)

حتی یک دستور در قرآن . احادیث شیعه . سنی . یهود . مسیحیت و .... برای آن وارد نشده است .

ftmh_mohammadi;281943 نوشت:
حداقل یک بار اون چیزهایی رو که نوشته بودم رو میخوندی بعدا اظهار نظر میکردی . متنی رو آماده داری هر جا نیاز میبینی کپی پیست میکنی و ...

خداوند به صراحت دستور به خواندن نماز کرده . نماز اوجب واحبات است --- سوال : اگر کسی نماز نخواند با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون نماز دستوری فردی است و در شرع کسی که نماز نخواند برای او حدی در نظر گرفته نشده است .

خداوند به صراحت دستور داده دروغ نگویید --- سوال : اگر کسی دروغ بگوید با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون این دستور به شخص است نه به حاکم جامعه . خداوند به حاکم جامعه دستور نداده با دروغ گو کاری بکند .

خداوند به صراحت دستور داده دزدی نکنید --- سوال : اگر کسی دزدی کند با او چه میکنند --- جواب : دستش را قطع میکنند --- چرا : چون با دزدی جامعه دچار هرج و مرج شده و نظام و ساختار یک جامعه اسلامی از هم مبپاشد . بنابراین خداوند به حاکم شرع دستور داده بر دزد " حد " را اعمال کنید .

خداوند به صراحت در درون قرآن دستور داده حجاب را رعایت کنید : سوال : اگر کسی بی حجاب بود با او چه میکنند --- جواب : باید به شرع رجوع شود ---- حضرت محمد . حضرت علی . و بقیه امامان و پیامبران پیشین با بی حجاب چه میکرندن ---- حتی یک نمونه برخورد نیز پیدا نمیشود . حتی یک حدیث ضعیف از معاویه یا شمر نیز یافت نمیشود .

مقصود :
هیچ دستوری در هیچ دینی ( زرتشت . یهود . بودا . مسیحیت . اسلام ) اجبار نیست . شما اگر میتوانید تنها یک دستور اجباری برای من نام ببرید . در تمام ادیان گفته شده است مجازات چنین جرمی فلان است
مثلا :
دزد ---> قطع دست .
قاتل ---> قصاص .
و ....

اصلا ماهیت دین به گونه ای است که امکان ندارد چیزی را در آن اجبار کرد . ( مثلا همه انسان ها مختار هستند که دزدی کنند . ولی جزای دزدی قطع دست است ) و اما سخن کنونی آن است که در شرع آمده خانوم ها حجاب بر سر کنند . سوال : اگر بر سر نکردند با آنها چه کنیم .... ( چواب !!!!!)

حتی یک دستور در قرآن . احادیث شیعه . سنی . یهود . مسیحیت و .... برای آن وارد نشده است .

شما بهتر است متن را دوباره بخوانی!
مگر من گفتم باید او را اعدام کرد؟
گفتم ببینید حکم نقض واجبات چیست، حجاب هم همان حکم را دارد.
حکم که نباید حتما دنیوی باشد!
می تواند اخروی باشد

ftmh_mohammadi;281943 نوشت:
حداقل یک بار اون چیزهایی رو که نوشته بودم رو میخوندی بعدا اظهار نظر میکردی . متنی رو آماده داری هر جا نیاز میبینی کپی پیست میکنی و ...

خداوند به صراحت دستور به خواندن نماز کرده . نماز اوجب واحبات است --- سوال : اگر کسی نماز نخواند با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون نماز دستوری فردی است و در شرع کسی که نماز نخواند برای او حدی در نظر گرفته نشده است .

خداوند به صراحت دستور داده دروغ نگویید --- سوال : اگر کسی دروغ بگوید با او چه میکنند --- جواب : هیچی --- چرا : چون این دستور به شخص است نه به حاکم جامعه . خداوند به حاکم جامعه دستور نداده با دروغ گو کاری بکند .

خداوند به صراحت دستور داده دزدی نکنید --- سوال : اگر کسی دزدی کند با او چه میکنند --- جواب : دستش را قطع میکنند --- چرا : چون با دزدی جامعه دچار هرج و مرج شده و نظام و ساختار یک جامعه اسلامی از هم مبپاشد . بنابراین خداوند به حاکم شرع دستور داده بر دزد " حد " را اعمال کنید .

خداوند به صراحت در درون قرآن دستور داده حجاب را رعایت کنید : سوال : اگر کسی بی حجاب بود با او چه میکنند --- جواب : باید به شرع رجوع شود ---- حضرت محمد . حضرت علی . و بقیه امامان و پیامبران پیشین با بی حجاب چه میکرندن ---- حتی یک نمونه برخورد نیز پیدا نمیشود . حتی یک حدیث ضعیف از معاویه یا شمر نیز یافت نمیشود .

مقصود :
هیچ دستوری در هیچ دینی ( زرتشت . یهود . بودا . مسیحیت . اسلام ) اجبار نیست . شما اگر میتوانید تنها یک دستور اجباری برای من نام ببرید . در تمام ادیان گفته شده است مجازات چنین جرمی فلان است
مثلا :
دزد ---> قطع دست .
قاتل ---> قصاص .
و ....

اصلا ماهیت دین به گونه ای است که امکان ندارد چیزی را در آن اجبار کرد . ( مثلا همه انسان ها مختار هستند که دزدی کنند . ولی جزای دزدی قطع دست است ) و اما سخن کنونی آن است که در شرع آمده خانوم ها حجاب بر سر کنند . سوال : اگر بر سر نکردند با آنها چه کنیم .... ( چواب !!!!!)

حتی یک دستور در قرآن . احادیث شیعه . سنی . یهود . مسیحیت و .... برای آن وارد نشده است .


دوست عزیز اگر کسی نماز نخواند شاید فقط به خودش ضربه میزند و خودش را از رحمت خدا دور میکند و با اینکه حتی میتونه با این کار جامعه رو درگیر کنه حالا ما میگیم فقط شخصیه و جامعه درگیر نمیشه
ولی کسی که حجابش را رعایت میکند نه تنها خود را در معرض خطر قرار میدهد بلکه جامعه را هم درگیر این موضوع میکند مسلما این کار باعث (تحریک مردان ، فحشا ، فساد ، بی بند و باری و خیلی چیزهای دیگر که جامعه رو در بر می گیرد
شما یه نگاه به آمار تجاوز بیاندازید

نقل قول:
دوست عزیز اگر کسی نماز نخواند شاید فقط به خودش ضربه میزند و خودش را از رحمت خدا دور میکند و با اینکه حتی میتونه با این کار جامعه رو درگیر کنه حالا ما میگیم فقط شخصیه و جامعه درگیر نمیشه
ولی کسی که حجابش را رعایت میکند نه تنها خود را در معرض خطر قرار میدهد بلکه جامعه را هم درگیر این موضوع میکند مسلما این کار باعث (تحریک مردان ، فحشا ، فساد ، بی بند و باری و خیلی چیزهای دیگر که جامعه رو در بر می گیرد

شما یه نگاه به آمار تجاوز بیاندازید

با سلام خدمت شما دوست عزیز .
من یه بحثی رو در پست 9 انجام دادم و بحث کرده بودم که قوانین فقهی باید از دین . شرع و شیوه پیامبران و امامان استخراج شوند و اینکه من یا دیگران این مساله رو چجوری میبینیم که مهم نیست . مثلا من فکر میکنم باید دیه زن و مرد یکی باشد ... یا اینکه کسی که با تحقیق و تفحص از دین خارج شده مستحق اعدام نیست . ولی حرف من یا دیدگاه من که مهم نیست . باید دید نظر شرع در این ارتباط چیست.

در ادامه گفته بودین ... آزاد بودن حجاب باعث بالارفتن فساد و فحشا و ... میشود . خوب این صحبتتون نیاز به اثبات کردن داره . بله ظاهرن اینجوری به نظر میاد ولی ...

1- شما برین در درون عربستان . عراق . ایران ( کشورهایی که حجاب اجباری هست ) وقتی دارین تو خیابون راه میرین اینگار مردا میخوان بخورنتون . اصلا باید سرتون رو بندازین پایین . حالا شما ( چه با حجاب چه بی حجاب ) برین یه کشوری مثله فرانسه . ایتالیا . ترکیه . ژاپن و ... اصلا احساس نمیکنین که وجود دارین .

2- شما یه سر بزنین به مسنجر هایی مانند Yahoo Massenger کشور ایران رو با سایر کشورها مقایسه کنید . تمام روم های آسیا رو ایرانی ها اشغال کردن . دخترهای 14 و 15 ساله بابت 2 هزارتومان عریان میشن . تو این روم ها حتی یه مالزیایی . یه روسی . یه ژاپنی پیدا نمیکنی ... چرا !!!

3- هرچیزی یه سری خوبی هایی داره یه سری بدی هایی . مثلا همین Internet .... به صرف اینکه داخل اینترنت هر چیزی پیدا میشه من باید نزارم دخترم یا پسرم برن تو اینترنت . آیا باید اجبارا محدودش کنم !!!

3- نمیدونم شما در جریان هستید یا نه ... چندین سال پیش تحقیق کردن که چرا باشگاه های فوتبال ایران ... همه جوونا بد دهن هستند ... نمیدونم در جریان هستید که چه فحش های رکیکی در این باشگاه ها رد و بدل میشه ... دولت بررسی کرد که چه جوری میشه جلوی این فحاشی ها رو گرفت .... و تنها تفاوتی که دیدن این بود که باشگاه های اروپایی مختلط هست ولی باشگاه های ایرانی اینگونه نیست ... چجوری هست که وقتی خانوم ها میان تو این جمع ها آقایون دهناشون رو جمع میکنن !!!! خوب !!! حتی این طرح تو مجلس هم رفت . ولی به دلایلی از دستور کار دولت خارج شد .

تمام صحبت من اتفاقا همینه ... اینی که شما میگی بی حجابی با خودش فساد میاره باید اثبات بشه .

ftmh_mohammadi;282190 نوشت:

1- شما برین در درون عربستان . عراق . ایران ( کشورهایی که حجاب اجباری هست ) وقتی دارین تو خیابون راه میرین اینگار مردا میخوان بخورنتون . اصلا باید سرتون رو بندازین پایین . حالا شما ( چه با حجاب چه بی حجاب ) برین یه کشوری مثله فرانسه . ایتالیا . ترکیه . ژاپن و ... اصلا احساس نمیکنین که وجود دارین .

سلام
دوست عزیز معلومه که باید یه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان باشه
حالا یه سوالی اگر شما خواهر یا مادرتون با حجاب بیان بیرون و اگر کسی نگاه کنه شما سریع از روی غیرتی که دارین موضع نمیگیرین و نهایتا کم کمش به طرف چشم خوره میری
این کشورها که میگی من نرفتم ولی اگر همچین تفکراتی دارن بسیار تفکر ارزنده ای هست چه کسی دوست داره دیگران به خواهر یا مادرش نگاه کنن ، اگر هم کسی براش مهم نیست یعنی غیرت نداره
ftmh_mohammadi;282190 نوشت:

2- شما یه سر بزنین به مسنجر هایی مانند yahoo massenger کشور ایران رو با سایر کشورها مقایسه کنید . تمام روم های آسیا رو ایرانی ها اشغال کردن . دخترهای 14 و 15 ساله بابت 2 هزارتومان عریان میشن . تو این روم ها حتی یه مالزیایی . یه روسی . یه ژاپنی پیدا نمیکنی ... چرا !!!

بخاطر اینکه اون کشورهایی که گفتین براحتی و بهتره بگیم به هر قیمتی حاضر نیستن خود فروشی کنن
ولی در مورد کشورمون همچین چیزی متاسفانه درسته ولی ( آیا کسانی که این کارهارو انجام میدن به نظرتون مسلمانن ، مگر هر کس توی کشور ایران زندگی میکنه مسلمان هستش)
اصلا یک آدم مسلمان یا شیعه که توی گرمای 50 درجه اهواز حاضر به کنار گذشتن چادرش نیست ، میاد همچین کار کثیفی رو انجام بده
ftmh_mohammadi;282190 نوشت:

3- هرچیزی یه سری خوبی هایی داره یه سری بدی هایی . مثلا همین internet .... به صرف اینکه داخل اینترنت هر چیزی پیدا میشه من باید نزارم دخترم یا پسرم برن تو اینترنت . آیا باید اجبارا محدودش کنم !!!

مسلما هر کاری که احتمال خطر گناه هستش باید برایش محدودیت قائل شد فرقی نمیکنه اینترنت یا هر مکان دیگر
ftmh_mohammadi;282190 نوشت:

چجوری هست که وقتی خانوم ها میان تو این جمع ها آقایون دهناشون رو جمع میکنن !!!! خوب !!! حتی این طرح تو مجلس هم رفت . ولی به دلایلی از دستور کار دولت خارج شد .


دوست عزیز مگر این خانمها اومدن توی این آقایون که شما دیدین دهنهاشونو ببندن ، حالا هم اگر فرض کنیم که ببندن ، اون موقع کسی دیگه به فوتبال نگاه نمیکنه ، همه دنبال شماره دادن یا چشم چرونی هستن
بعدشم هر چیزی شرایط و قانون و شرع خودش رو داره ، مسلما توی کشورهای اسلامی همچین چیزی قابل اجرا نیست مخصوصا توی فوتبال
ftmh_mohammadi;282190 نوشت:

تمام صحبت من اتفاقا همینه ... اینی که شما میگی بی حجابی با خودش فساد میاره باید اثبات بشه .

دیگه صریح تر از آیه قرآن میخواهید براتون بیارم
خداوند در قرآن می فرمایند :
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ ...; (نور، 31)
و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را ]از نگاه هوس آلود[ فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است، آشكار ننمایند و ]اطراف [روسری های خود را بر سینه خود افكنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود[ و زینت خود را آشكار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و ...».

یا بالاتر از این حدیث :
امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند

با هم برای عامل فساد و فحشا دلیل میخواهین

در جواب بهftmh - mohammadi
در مورد اينکه حجاب زنان در حكومت اسلامي چگونه بوده است، بايد گفت به يقين حكومت اسلامي، فشار زيادي روي اهل كتاب و اهل ذمه نداشته و به نحوه حجاب آنان کاري نداشته است؛ ولي گاهي مي‏شود اگر تبعيضي ميان زنان مسلمان و غير مسلمان در يك جامعه واقع شود، به عنوان ثانوي، منشأ مشكلات مي‏شود؛ لذا احتمالا آنان نيز مانند مسلمانان حجاب کامل را رعايت مي کردند مثل زنان غير مسلماني که در عصر ما در ايران زندگي مي کنند، حكومت اسلامي مي‏تواند از آن‏ها هم بخواهد براي رعايت احترام جامعه اسلامي و همرنگ شدن با مسلمين و براي اين‏كه در محيط تبعيضي نباشد، احتراماً ارزش‏هاي كشوري را كه در آن زندگي مي‏كنند، رعايت كنند كه يكي از آن ارزش‏ها حجاب است. (برگرفته از: فرهنگ حجاب؛ بيم‏ها و اميدها، قم: دفتر مطالعات ديني زنان، 138)
مطلب ديگر اين است که آنچه مسلم است اینست که: آیه حجاب خطابش به مردان و زنان مؤمن و مؤمنه می‏باشد و نه اهل کتاب، همچنين برخوردي هم از پيامبر يا اميرالمومنين با اينگونه افراد در تاريخ گزارش نشده است .
اما در مورد مشرکين که اعتقادي به حجاب نداشته اند بايد گفت چون آيات حجاب در سال ششم هجرت در مدينه و در زمان استقرار حکومت اسلامي در آنجا نازل شده و مشرکي در مدينه زندگي نمي کرده لذا طبيعتا برخوردي هم نمي‌تواند رخ داده باشد.
اما دلیل دیگری که میتوان ذکر کرد به نیازهای زمانه برمیگردد. ما مفتخریم که اسلام به همه ی نیازهای جامعه در تمام اعصار پاسخ میدهد. اصلا طراوت و پویایی مذهبی مانند شیعه در همین است. اینکه ما حتی بعد از فوت مرجع تقلیدمان، مرجعی دیگر را جایگزین او میکنیم به همین موضوع برمیگردد. شرایط زمانه و موقعیت افراد در جامعه امری ثابت نیست که ما نسخه زمان پیامبر را در زمان حال قابل اجرا بدانیم. کما اینکه در نقل تاریخی معروفی آمده که امام صادق علیه السلام لباس حریر می پوشید و یکی از شیعیان به این امر اشکال گرفت و مانند شما به زمان پیامبر اشاره کرد که پیامبر لباسی زبر و خشن می پوشید. امام صادق به او فرمودند که شرایط اجتماعی زمان پیامبر را با این دوره مقایسه نباید کرد. چون در آن زمان بر خلاف زمان امام صادق وضعیت معیشتی و اقتصادی مسلمانان در تنگنا بود.

ftmh_mohammadi;282190 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست عزیز .
من یه بحثی رو در پست 9 انجام دادم و بحث کرده بودم که قوانین فقهی باید از دین . شرع و شیوه پیامبران و امامان استخراج شوند و اینکه من یا دیگران این مساله رو چجوری میبینیم که مهم نیست . مثلا من فکر میکنم باید دیه زن و مرد یکی باشد ... یا اینکه کسی که با تحقیق و تفحص از دین خارج شده مستحق اعدام نیست . ولی حرف من یا دیدگاه من که مهم نیست . باید دید نظر شرع در این ارتباط چیست.

در ادامه گفته بودین ... آزاد بودن حجاب باعث بالارفتن فساد و فحشا و ... میشود . خوب این صحبتتون نیاز به اثبات کردن داره . بله ظاهرن اینجوری به نظر میاد ولی ...

1- شما برین در درون عربستان . عراق . ایران ( کشورهایی که حجاب اجباری هست ) وقتی دارین تو خیابون راه میرین اینگار مردا میخوان بخورنتون . اصلا باید سرتون رو بندازین پایین . حالا شما ( چه با حجاب چه بی حجاب ) برین یه کشوری مثله فرانسه . ایتالیا . ترکیه . ژاپن و ... اصلا احساس نمیکنین که وجود دارین .

2- شما یه سر بزنین به مسنجر هایی مانند yahoo massenger کشور ایران رو با سایر کشورها مقایسه کنید . تمام روم های آسیا رو ایرانی ها اشغال کردن . دخترهای 14 و 15 ساله بابت 2 هزارتومان عریان میشن . تو این روم ها حتی یه مالزیایی . یه روسی . یه ژاپنی پیدا نمیکنی ... چرا !!!

3- هرچیزی یه سری خوبی هایی داره یه سری بدی هایی . مثلا همین internet .... به صرف اینکه داخل اینترنت هر چیزی پیدا میشه من باید نزارم دخترم یا پسرم برن تو اینترنت . آیا باید اجبارا محدودش کنم !!!

3- نمیدونم شما در جریان هستید یا نه ... چندین سال پیش تحقیق کردن که چرا باشگاه های فوتبال ایران ... همه جوونا بد دهن هستند ... نمیدونم در جریان هستید که چه فحش های رکیکی در این باشگاه ها رد و بدل میشه ... دولت بررسی کرد که چه جوری میشه جلوی این فحاشی ها رو گرفت .... و تنها تفاوتی که دیدن این بود که باشگاه های اروپایی مختلط هست ولی باشگاه های ایرانی اینگونه نیست ... چجوری هست که وقتی خانوم ها میان تو این جمع ها آقایون دهناشون رو جمع میکنن !!!! خوب !!! حتی این طرح تو مجلس هم رفت . ولی به دلایلی از دستور کار دولت خارج شد .

تمام صحبت من اتفاقا همینه ... اینی که شما میگی بی حجابی با خودش فساد میاره باید اثبات بشه .


تمام این توجیهاتی که کردید دلیل بر موجه نمودن امر حرامی مانند بی حجابی نمی شود. من اگر به شما بگویم که چاقو بیش از آنکه باعث نجات جان انسانی در یک عمل جراحی بشود باعث به قتل رسیدن تعداد بسیاری از انسان ها میشود؛ لابد طبق استدلال شما باید چاقو را کنار گذاشت. اینطور نیست؟
اینکه ما مسلمانان را معیار بود یا نبود احکام اسلامی قرار دهیم و نه خود دین اسلام را ؛ این که ما این تفکر منحط و پست را که بر این باور است که این حکم مقدس باعث فساد در جامعه شده است را مبنای استدلال برای رد یک حکم الهی که در قران به صراحت هرچه تمامتر از آن یاد شده است بیان کنیم؛ باعث و مولد یک تفکر مریض است که تمام احکام الهی را به نوعی زیر سوال می برد.
آقا یا خانم عزیز ؛ این چه نوع استدلالی است؟ کدام دلیل عقلی و نقلی به ما اجازه می دهد که حکم صریح قران،تعداد پر شمار روایات را زیر پا له کنیم و بعد در پستو های تنگ و تاریک تاریخ بگردیم و ببینیم برخورد پیامبر با بی حجاب چطور بوده است؟ من در پست قبلی به این شبهه پاسخ دادم. اما متعجبم از این نوع دینداری بعضی.این تفکر ساحت مقدس دین را به لجن می کشد. دینی که در آن نه جهادی است نه حجابی است و نه امربه معروفی. جهاد در این تفکر عین وحشیگری است. حجاب معقولانه نیست. امر به معروف فضولی در کار افراد است. بگذار واقعیتی رو برات بگم. من از اون خانمی که وقتی از مسجد بیرون میاد چادرشو تو کیفش میکنه متنفرم.من این دینداری رو خسر الدنیا و الاخرة می دونم.
عقیده قلبی من اینه : اسلام نه یک حکم کمتر و نه یک حکم بیشتر و حاضرم این رو همه جا فریاد بزنم و ابایی از انگ هایی مثل متحجر و امل را ندارم. من تمام تمام دینم را دوست دارم. کاش می شد عمق ناراحتی ام از طریق جسم بی جان کلمات بیان می شد...

نقل قول:
در جواب بهftmh - mohammadi
در مورد اينکه حجاب زنان در حكومت اسلامي چگونه بوده است، بايد گفت به يقين حكومت اسلامي، فشار زيادي روي اهل كتاب و اهل ذمه نداشته و به نحوه حجاب آنان کاري نداشته است؛ ولي گاهي مي‏شود اگر تبعيضي ميان زنان مسلمان و غير مسلمان در يك جامعه واقع شود، به عنوان ثانوي، منشأ مشكلات مي‏شود؛ لذا احتمالا آنان نيز مانند مسلمانان حجاب کامل را رعايت مي کردند مثل زنان غير مسلماني که در عصر ما در ايران زندگي مي کنند، حكومت اسلامي مي‏تواند از آن‏ها هم بخواهد براي رعايت احترام جامعه اسلامي و همرنگ شدن با مسلمين و براي اين‏كه در محيط تبعيضي نباشد، احتراماً ارزش‏هاي كشوري را كه در آن زندگي مي‏كنند، رعايت كنند كه يكي از آن ارزش‏ها حجاب است. (برگرفته از: فرهنگ حجاب؛ بيم‏ها و اميدها، قم: دفتر مطالعات ديني زنان، 138)
مطلب ديگر اين است که آنچه مسلم است اینست که: آیه حجاب خطابش به مردان و زنان مؤمن و مؤمنه می‏باشد و نه اهل کتاب، همچنين برخوردي هم از پيامبر يا اميرالمومنين با اينگونه افراد در تاريخ گزارش نشده است .
اما در مورد مشرکين که اعتقادي به حجاب نداشته اند بايد گفت چون آيات حجاب در سال ششم هجرت در مدينه و در زمان استقرار حکومت اسلامي در آنجا نازل شده و مشرکي در مدينه زندگي نمي کرده لذا طبيعتا برخوردي هم نمي‌تواند رخ داده باشد.
اما دلیل دیگری که میتوان ذکر کرد به نیازهای زمانه برمیگردد. ما مفتخریم که اسلام به همه ی نیازهای جامعه در تمام اعصار پاسخ میدهد. اصلا طراوت و پویایی مذهبی مانند شیعه در همین است. اینکه ما حتی بعد از فوت مرجع تقلیدمان، مرجعی دیگر را جایگزین او میکنیم به همین موضوع برمیگردد. شرایط زمانه و موقعیت افراد در جامعه امری ثابت نیست که ما نسخه زمان پیامبر را در زمان حال قابل اجرا بدانیم. کما اینکه در نقل تاریخی معروفی آمده که امام صادق علیه السلام لباس حریر می پوشید و یکی از شیعیان به این امر اشکال گرفت و مانند شما به زمان پیامبر اشاره کرد که پیامبر لباسی زبر و خشن می پوشید. امام صادق به او فرمودند که شرایط اجتماعی زمان پیامبر را با این دوره مقایسه نباید کرد. چون در آن زمان بر خلاف زمان امام صادق وضعیت معیشتی و اقتصادی مسلمانان در تنگنا بود.

با سلام ...
این سوال من به حق نیست !!!
الان در فقط شهر تهران روزانه با 1500 نفر دارن برخورد میکنن .... یعنی در سال میشه یه چیزی در حدود 365x1500=547500
و در تقریبا 300 سال میشه یه چیزی در حدود
300x547500
که تقریبا میشه 164 میلیون برخورد ....

خوب تقریبا همین مدت زمان پیامبر و امامانمون بر جامعه حاکم بودن ... ولی دریغ از یک برخورد ... واقعا جای تعجب است ... گویا در ارایه دین داریم از پیامبرمان و امامانمان سبقت میگیریم ...

در مورد امام صادق : ایشان مختار بودند !!! اینگار اساس صحبت منو متوجه نشدید .

من تبلیغ بی حجابی نمیکنم . تبلیغ آزادی حجاب رو میکنم .

نقل قول:
تمام این توجیهاتی که کردید دلیل بر موجه نمودن امر حرامی مانند بی حجابی نمی شود. من اگر به شما بگویم که چاقو بیش از آنکه باعث نجات جان انسانی در یک عمل جراحی بشود باعث به قتل رسیدن تعداد بسیاری از انسان ها میشود؛ لابد طبق استدلال شما باید چاقو را کنار گذاشت. اینطور نیست؟
اینکه ما مسلمانان را معیار بود یا نبود احکام اسلامی قرار دهیم و نه خود دین اسلام را ؛ این که ما این تفکر منحط و پست را که بر این باور است که این حکم مقدس باعث فساد در جامعه شده است را مبنای استدلال برای رد یک حکم الهی که در قران به صراحت هرچه تمامتر از آن یاد شده است بیان کنیم؛ باعث و مولد یک تفکر مریض است که تمام احکام الهی را به نوعی زیر سوال می برد.
آقا یا خانم عزیز ؛ این چه نوع استدلالی است؟ کدام دلیل عقلی و نقلی به ما اجازه می دهد که حکم صریح قران،تعداد پر شمار روایات را زیر پا له کنیم و بعد در پستو های تنگ و تاریک تاریخ بگردیم و ببینیم برخورد پیامبر با بی حجاب چطور بوده است؟ من در پست قبلی به این شبهه پاسخ دادم. اما متعجبم از این نوع دینداری بعضی.این تفکر ساحت مقدس دین را به لجن می کشد. دینی که در آن نه جهادی است نه حجابی است و نه امربه معروفی. جهاد در این تفکر عین وحشیگری است. حجاب معقولانه نیست. امر به معروف فضولی در کار افراد است. بگذار واقعیتی رو برات بگم. من از اون خانمی که وقتی از مسجد بیرون میاد چادرشو تو کیفش میکنه متنفرم.من این دینداری رو خسر الدنیا و الاخرة می دونم.
عقیده قلبی من اینه : اسلام نه یک حکم کمتر و نه یک حکم بیشتر و حاضرم این رو همه جا فریاد بزنم و ابایی از انگ هایی مثل متحجر و امل را ندارم. من تمام تمام دینم را دوست دارم. کاش می شد عمق ناراحتی ام از طریق جسم بی جان کلمات بیان می شد...

بازم همون حرفایی که بارها گفتم :
بی حجابی حرام است و هیچ گونه دلیل موجهی برای آن نیست . همانگونه که دروغ گفتن حرام است و هیجگونه دلیل موجهی برای آن نیست . صحبت من اینه که هیچ دلیل موجهی برای برخورد با شخص بی حجاب وجود ندارد .

بقیه صحبت هاتون هم از تکنیک برچسب زنی استفاده کردین . یه برچسب رو من زدین و شروع کردین برچسب رو کوبوندن ... دلیلی نمیبینم در موردشون توضیح بدم .

ftmh_mohammadi;282572 نوشت:
با سلام ... این سوال من به حق نیست !!! الان در فقط شهر تهران روزانه با 1500 نفر دارن برخورد میکنن .... یعنی در سال میشه یه چیزی در حدود 365x1500=547500 و در تقریبا 300 سال میشه یه چیزی در حدود 300x547500 که تقریبا میشه 164 میلیون برخورد .... خوب تقریبا همین مدت زمان پیامبر و امامانمون بر جامعه حاکم بودن ... ولی دریغ از یک برخورد ... واقعا جای تعجب است ... گویا در ارایه دین داریم از پیامبرمان و امامانمان سبقت میگیریم ... در مورد امام صادق : ایشان مختار بودند !!! اینگار اساس صحبت منو متوجه نشدید . من تبلیغ بی حجابی نمیکنم . تبلیغ آزادی حجاب رو میکنم .

با سلام خدمت شما دوست گرامی؛
آزادی حجاب وقتی معنا پیدا می کند که ما به این برایند برسیم که حجاب امری فردی است و جنبه اجتماعی ندارد.حال آنکه دلایل عقلی بسیاری بر اجتماعی بودن حجاب دلالت دارد که ما قصد ورود به این حوزه را نداریم. این نوع برخوردی که شما بر آن تکیه کردید و بعضا در جامعه دیده می شود،اصلا مورد نظر ولی فقیه حاضر امام خامنه ای نمی باشد و ایشان در سخنرانی اخیر خود نیز بر این موضوع ورود کردند و اولویت اول را در فرهنگ سازی و نهادینه کردن این فریضه الهی در جامعه دانستند. اما این بدان معنا نیست که ما حجاب را آزاد تلقی کنیم. حضرت آقا نیز از نوع برخورد انتقاد کردند،نه از اصل برخورد. شما نباید حرامی مانند دروغ را با بی حجابی در یک رج و ردیف قرار دهید.اثرات مخرب اجتماعی دروغ به مراتب کمتر از بی حجابی است و به همین دلیل است که ما قانونی در حکومت با عنوان برخورد با دروغگو یافت نمی کنیم. البته همین دروغ نیز اگر فسادی بر آن مترتب باشد شایسته برخوردهای قانونی است.مانند:شهادت دروغ،قسم دروغ و...
اما حجاب قضیه ای کاملا مجزا از محرماتی مانند دروغ دارد. بی حجابی یک جامعه را درگیر خود می کند. بس است...
اما در مورد آن نقل تاریخی که در پست قبلی آنرا بیان کردم؛مقصود من تفاوت های هر دوره است که ممکن است در نوع حکومت داری،رابطه ی مردم با حکومت،تأثیر و تأثراتی که حکومت و مردم بر هم می گذارند و...
نمود و بروز پیدا کند. صرف اینکه زمان فلان معصوم این حکم بوده دلیل نمی شود که ما در زمان حاضر نیز بر آن صحه بگذاریم و آنرا عملی بدانیم.البته منظور من روایات معصومین نیست بلکه شیوه حکومت داری آن بزرگواران است.
این نکته را هم بشنوید بد نیست. جز یک دوره کوتاه حکومت حضرت امیر و امام حسن هیچ کدام از امامان عهده دار حکومت نبوده اند.پس 300سال عدد درستی نیست.این عدد حتی به 30 سال هم نمی رسد.
"ر پناه حضرت حق"

نقل قول:
صرف اینکه زمان فلان معصوم این حکم بوده دلیل نمی شود که ما در زمان حاضر نیز بر آن صحه بگذاریم و آنرا عملی بدانیم.البته منظور من روایات معصومین نیست بلکه شیوه حکومت داری آن بزرگواران است.

خوب مقبول ...
شما میگین باید حجاب اجباری باشه ( به هر دلیلی ) و هیچ چیز تو سنت پیامبر و امامان هم براش پیدا نمیکنین . و هیچ حدیثی هم برای مقابله کردن با شخص بی حجاب ندارین !!! تو متن بالا هم میگین که پیامبر اسلام و امامان هم که نعوذ بالله حواسشون نبوده باید چی کار کنن ...

خوب دین جدید آوردین ... اسمش چیه ... راه و روشش چگونست !!!

ftmh_mohammadi;282574 نوشت:
بقیه صحبت هاتون هم از تکنیک برچسب زنی استفاده کردین . یه برچسب رو من زدین و شروع کردین برچسب رو کوبوندن

بنده اصلا قصد برچسب گذاشتن و به قول شما کوبوندن کسی را هیچ وقت نداشته ام.بنده در تمام پست ها سعی در رعایت جانب اعتدال را داشته ام. در رابطه با این پست نیز شخص خاصی را مد نظر نداشتم و منویات درونی خود که در آن زمان به آتش فشانی تبدیل شده بود بروز دادم. من ابدا نیتم شما و یا شخص خاصی نبود.بنده گله ام از این نوع توجیهاتی است که تمام احکام الهی را زیر سوال می برد.منظور بنده شخص خاصی نبود،بلکه تفکری مریض بود که که در آن نه عقلی دیده می شود و نه نقلی.نمونه های آنرا نیز بیان کردم.بگذریم...
"در پناه حضرت حق"

نوع ادبیات شما و کلمات و اتهاماتی که بنده زدید،توفیق اجباری شد که دقیق تر به حجاب اجباری نظز بیندازیم؛پس خواهشمندم متن زیر را با دقت بخوانید.بعد از آن اگر دوباره اشکال یا سوالی داشتید بنده در خدمت هستم:

وقت حجاب بعنوان یک امر عقلائی یا یک امر ایمانی و دینی مطرح است؛ یعنی من می خواهم به طرف مقابلم مسئله حجاب را یا بعنوان یک فکر و اندیشه جدید و برتر معرفی کنم که او هم آنرا بپذیرد، یا بعنوان امری ایمانی و الهی ابلاغ کنم که به آن ایمان بیاورد؛ بدیهی است که ابزار اجبار در این دو محدوده اساسا بی معنا است؛ نه اجبار در اندیشه و فکر؛ و نه اجبار در ایمان و باور، هیچکدام معنا ندارد و امکان پذیر نیست تا بگوئیم شما با آن مخالفید یا موافق ؟!
و یک وقت حجاب بعنوان یک قانون اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ یعنی اینکه جدای از بحث اندیشه و ایمان، وارد جامعه ای می شویم که تحت قوانین خاصی اداره می شود و فرض ما بر این است که رعایت حجاب بعنوان یکی از قوانین اجتماعی در این جامعه تعریف شده و به تصویب رسیده است؛ در اینجا نیز سوال از اینکه آیا با حجاب اجباری موافقید یا مخالف سوال بی جائی است؛ زیرا اجبار در اینجا به معنای پایبندی و اصرار بر اجرای قانون است و مخالفت با اجرای قانون، نظری نیست که در میان افراد عاقل و فهمیده طرفدار داشته باشد.
قوانین، هنجارهایی هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندان می بایست از آنها پیروی کنند تعریف و ارائه می شود. و هر شیوه رفتاری که قانون را نقض کند جرم محسوب می شود و حکومت علیه کسانی که از قوانین پیروی نمی کنند از ضمانتهای اجرایی رسمی استفاده می کند.
مثال عرفی آن که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانین راهنمائی و رانندگی می توان مشاهده کرد؛ مثلا در ایران قانون اینگونه وضع شده که اتومبیلها از سمت راست حرکت می کنند؛ به هر دلیلی - خواه درست یا غلط - قانونگذار این سیستم را وضع کرده و به مرحله اجرا گذاشته است و پلیس راهنمائی و رانندگی ضامن اجرای آن بوده و با متخلفین برخورد می کند.
اکنون تصور کنید گروهی بیایند و بگویند ما در انگلستان دیده ایم که اتومبیلها از سمت چپ حرکت می کنند، خیلی هم خوب است ما می خواهیم آزاد باشیم و طبق آن عمل کنیم چرا ما را اجبار می کنید ؟ اگر ما برای حل این مشکل اجتماعی، و رعایت حقوق شهروندی این گروه، این سوال را مطرح کنیم که آیا با اجباری بودن حرکت از سمت راست موافقید یا مخالف ؟ بعد هم به فرض نتیجه این بشود که باید هرکس آزاد باشد هر که خواست از راست حرکت کند و هر که خواست از چپ ! هرگز به نتیجه مطلوبی دست نمیابیم و اساسا طرح این سوال به این نحو غلط است. تا زمانی که قانون این کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجرای آن درست است و موافقت یا مخالفت گروه های اجتماعی نمی تواند در آن نقشی داشته باشد. به هزار و یک دلیل هم که ثابت کنم حرکت از سمت چپ بهتر است و من آنرا می پذیرم و می پسندم، اگر تخلف کنم و بخواهم به رای و نظر و پسند خودم عمل کنم با من برخورد میشود و بعنوان مجرم باز خواست می شوم جریمه می شوم و اگر تمرد کنم محرومیتهای اجتماعی متعددی گریبانگیر من خواهد شد.
بله می توانم برای مخالفت با این قانون با قانونگذار تماس بگیرم و دلایل خود مبنی بر غلط بودن حرکت از سمت راست را ارائه کنم و مبانی عقلی و منطقی قانون او را زیر سوال ببرم و او را متقاعد کنم که قانونش نقص دارد. اگر قانون تغییر کرد آنوقت من می توانم به هدف خود برسم؛ تازه در اینجا نیز الزام و اجبار بر اجرای این قانون جدید حکمفرما است و اینبار خودم طرفدار و مدافع این اجبار هستم !.

مبنای وضع قوانین
در هر جامعه سالم و متمدنی مجموعه قوانینی حاکم می شود که به تناسب باور ها و عقائد افراد یا نخبگان آن جامعه، خاستگاه وضع آن قوانین متفاوت است؛ مثلا در یک جامعه قوانین کشور بر پایه نظام و اندیشه لیبرالی بنا می شود و در جامعه دیگر بر پایه نظام و اندیشه سوسیالیستی. خاستگاه این نظام ها هر چه باشد و بر هر اندیشه ای استوار باشد - خواه درست یا غلط - وقتی به مرحله قوانین حکومتی آن جامعه رسیدیم، بحث الزام و اجبار در اجرای قانون، امری بدیهی و معقول است چرا که نپذیرفتن آن به معنای حذف ضمانت اجرای قانون است و قانونی که ضمانت اجرا نداشته باشد نتیجتا با بی قانونی و هرج و مرج تفاوتی ندارد.
حال اگر خاستگاه قوانین جامعه ای، نظام و اندیشه اسلامی باشد و بر این اساس قوانین آن کشور تنظیم و تصویب شود، از لحاظ ضمانت اجرا، و الزام و اجبار در اجرای آن، با سایر قوانین تفاوتی ندارد، و اِعمال ابزار اجبار در اجرای این قوانین نیز امری بدیهی و معقول خواهد بود.
اگر بحث حجاب را در این مرحله نگاه کنیم که بعنوان یک قانون در حکومت اسلامی تصویب و ابلاغ شده است، اجبار در اجرای آن امری معقول بلکه لازم است. اینجا بحث اندیشه و ایمان نیست. این قانون - خواه درست باشد یا غلط - در این مرحله، باید اجرا شود.

طرح پرسش درست
سؤال درست اینست که بپرسیم آیا با اصل حجاب موافقید یا نه ؟ اصل حجاب خوب است یا بد است ؟ قانونی بودن آن وجه عقلی یا سند شرعی دارد یا نه ؟
در این مرحله ممکن است کسی در مبانی این حکم اشکال داشته باشد که مثلا به فلان دلیل قانون رعایت حجاب در بستر عمومی جامعه از نظر عقلی با اندیشه سالم مطابق نیست، و یا از نظر ایمانی دلیلی بر مشروعیت آن نداریم، در اینجا اجبار و الزام معنا ندارد و هر کسی باید بتواند نظرات خود را با قانونگذار (قوه مقننه) در میان بگذارد و او را متقاعد کند که این قانون را تغییر دهد. قانونگذار باید توجیه شود که قانون رعایت حجاب باشد یا نباشد ؟ معقول است یا نیست ؟ فایده دارد یا ندارد ؟ خوب است یا بد ؟؛ ولی تا زمانی که قانون رعایت حجاب وجود داشت، الزام در اجرای آن باید وجود داشته باشد.
پس در امر حجاب باید توجه داشت که دو بحث وجود دارد: یکی اینکه اصل حجاب خوب است یا نه ؟ در اینجا اجبار محلی ندارد. باید بحث کرد و به نتیجه رسید و تصویب کرد که باشد یا نباشد.
و دیگر اینکه الزام به رعایت قانون حجاب خوب است یا نه ؟ در اینجا مفاهیم الزام و اجبار مفاهیمی جدائی ناپذیر از مفهوم قانون هستند و سوال از خوب و بد آن سوال غلطی است.
اگر حجاب بر اساس مبانی و خاستگاه قوانین حکومت موجود، خوب بود و قانون شد و به تصویب رسید، دیگر جائی برای بحث نمی ماند که الزام به آن خوب است یا نه ؟ اگر قانون است الزام و اجبار همراه آنست خواه بپسندم یا نپسندم .
حال که معلوم شد پرسش درست چیست، در پی یافتن پاسخ صحیحی برای آن بر می آییم. آیا در حکومت اسلامی ( حکومتی که مبنای قوانین آن از اندیشه و ایمان اسلامی نشأت گرفته است) قانونگذار باید حجاب را بعنوان قانون وضع کند یا نه ؟
برای پاسخ به این سوال از دو جهت "اندیشه" و "ایمان" به مسئله نگاه می کنیم تا بتوانیم از نظر عقلانی برای عاقلان و اندیشمندان، و از نظر ایمانی برای اهل ایمان، توجیه ضرورت تصویب این قانون را تبیین کنیم.(1)

1- توجیه ایمانی ضرورت حجاب
شک نیست که در هر دینی شرط اول ایمان، تسلیم بودن در برابر حکم خدا و پیامبر اوست و اهل ایمان خود را ملزم می دانند که هر آنچه از ناحیه خداوند بواسطه پیامبرش بر آنها نازل شده را به گوش جان بپذیرند و سر در گرو فرمان او داشته باشند، و معتقدند قوانینی که از جانب خدای عالم قادر حکیم، برای بشری که مخلوق خود اوست صادر و ابلاغ شده نسبت به هر قانون دیگری کامل تر و سزاوارتر به پیروی است. در اسلام منبع این احکام کتاب آسمانی قرآن است که ما را به تبعیت از سنت پیامبر(ص) امر می کند و در سنت پیامبر(ص) نیز سفارش به پیروی از سیره امامان معصوم علیهم السلام به وضوح دید می شود. پس منبع احکام اسلام قرآن، سنت پیامبر (ص) و سیره معصومین علیهم السلام است.
با مراجعه به قرآن حکم وجوب حجاب والزام آن برای زن مسلمان به وضوح قابل دریافت است به نحوی که برای فهم آن نیازی به مراجعه به سنت – که در فهم بسیاری از احکام به آن محتاجیم - نیز نداریم.
آیه اول: « وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أو بني إخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربة من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا إلى الله جميعا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون
» (2)(3)
و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را (از بى عفتى) حفظ كنند و زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان كه نمايان است ـ آشكار ننمايند، و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، وزينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم كيششان، يا بردگانشان [= كنيزانشان]، يا مردان سفيه وابسته (به آنها) كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند; و (به زنان با ايمان بگو: هنگام راه رفتن) پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگرديد، تا رستگار شويد.
آیه دوم: « يا ايها النبي قل لازواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين وكان الله غفورا رحيما
»(4)(5)
اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است; (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
در این دو آیه مجموعا پنج نوع دستور درباره حجاب و چگونگی رعایت آن بیان شده :
دستور اول: «لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها
» زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان كه نمايان است ـ آشكار ننمايند
دستور دوم: « وليضربن بخمرهن على جيوبهن
» (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)
دستور سوم: « ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو...
» وزينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا...
دستور چهارم: « ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن
» پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود(و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد)
دستور پنجم: « يدنين عليهن من جلابيبهن
» جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خويش فرو افكنند.
این دستورهای پنجگانه که در قالب امر و نهی مستقیم از جانب خداوند ابلاغ شده برای توجیه ایمانی لزوم رعایت حجاب برای اهل ایمان کافی است و حجت را بر آنان تمام می کند.(6)

2- توجیه عقلائی ضرورت حجاب
چرا "حجاب" ضرورت دارد ؟
«نخستين وظيفه آداب و تقاليد اجتماعي كه سازنده قوانين اخلاقي هر اجتماع است، آن است كه روابط ميان دو جنس مرد و زن را بر پايه هاي متين استوار سازد. چه اين روابط پيوسته منشأ نزاع و تجاوز و انحطاط به شمار مي رود. اساسي ترين عمل تنظيم اين روابط همان ازدواج است.
لاندر ميگويد: "در قبيله ياريبا امر زن گرفتن از طرف بوميان با بي علاقگي تلقي مي شود ، چنانكه كه گوئي اين كار با چيدن يك خوشه گندم نزد آنان برابر است ، چه عشق و محبت در ميان آنان وجود خارجي ندارد . چون ارتباطات جنسي پيش از ازدواج ممنوع نيست ، به اين جهت ، مرد هرگز در مقابل خود منعي نمي بيند و عشقي نمي تواند ايجاد و رفته رفته تقويت شود و به شكل ميل شديد براي دست يافتن به زن معين جلوه كند. به همين دليل يعني به علت آنكه جوان هر وقت بخواهد بلا فاصله مي تواند دفع شهوت كند، ديگر علتي نمي ماند كه جوان بنشيند و در سر ضمير خود، نسبت به احساسي از وي كه تحريك شده و نتوانسته است فرو بنشاند، بينديشد و محبوبه طرف ميل خود را بزرگ و عالي تصور كند، و از آن ميان عشق رمانتيك پيدا شود. در این جوامع، زن و مرد در هنگام ازدواج نسبت به هم سرد هستند و توجهي به حال يكديگر ندارند … ميان زن و شوهر هيچ گونه آثار محبت ديده نمي شود" » (7)
«حجب، براي دختر، همچون وسيله دفاعي است كه به او اجازه ميدهد تا از ميان خواستگاران خود شايسته ترين آنان را برگزيند، يا خواستگار خود را ناچار سازد كه پيش از دست يافتن بر وي به تهذيب خود بپردازد. موانعي كه حجب و عفت زنان در برابر شهوت مردان ايجاد كرده، خود عاملي است كه عاطفه عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. پيروي از سيستمي كه به بكارت اهميت مي دهد، آن آساني و راحتي را كه در اجراي آرزوهاي جنسي پيش از ازدواج داشته، و همچنين مادر شدن پيش از موقع را از ميان برده است. همين طرز تصور در باره بكارت، بدون شك سبب مي شود كه فرد از لحاظ جسمي و عقلي نيرومند تر شود و دوران جواني و تربيت و كارآموزي، طولاني تر گردد و در نتيجه سطح تربيتي و فرهنگي بشر بالاتر رود.
سر و سامان بخشيدن به روابط جنسي هميشه مهمترين وظيفه اخلاق به شمار مي رفته است، زيرا غريزه توليد مثل نه تنها در حين ازدواج بلكه قبل و بعد از آن نيز مشكلاتي فراهم مي آورد. و در نتيجه شدت و حدت همين غريزه و نا فرمان بودن آن نسبت به قانون، و انحرافاتي كه از جاده طبيعي پيدا مي كند، بي نظمي و اغتشاش در سازمانهاي اجتماعي توليد مي شود. حيات جنسي حتي در ميان حيوانات نيز آزاد و نا محدود نيست و حيوان ماده جز در موقع معين، نر را به خود نمي پذيرد .» (8)
جوامع انسانی در طول تاریخ همه گونه پوشش و برهنگی و روابط جنسی را بعنوان قانون – خود ساخته یا عرفی - جامعه تجربه کرده اند. به نظر می رسد ریشه تجربه و پذیرش حجاب در مسیر پیشرفت جوامع ابتدائی توجه به مفهوم "عشق" باشد. به این بیان که وقتی من به کسی علاقه پیدا کردم و او را دوست داشتم، این حس در من تقویت شد که او به من تعلق دارد و دیگری حق تصرف در عشق من را ندارد؛ دیگری که می خواست به عشق من چشم داشته باشد مورد نفرت من قرار می گرفت؛ از آنطرف عشق من نیز توقع داشت که من از او حمایت کنم تا دیگران به او تعرضی نکنند، و همه بدانند و بفهمند که ما دوتا فقط مال همدیگریم؛ این احساس منجر به برخوردهای خشنی بین من و مزاحمان میشد و این روند باعث شد دیگران این نوع رابطه که دو عاشق با هم دارند را به رسمیت بشناسند و حدود آنرا رعایت کنند؛ و بدین وسیله بحث ازدواج شکل گرفته و رسمیت پیدا کرد و شخص و جامعه از کمونیزم جنسی و بی قانونی روابط زن و مرد رها شد؛ و زیبائی مفهوم عشق که همگان آنرا بین دو عاشق مشاهده می کردند، مفهوم ازدواج – که محافظ حریم این عشق بود - را نیز زیبا و دوست داشتنی کرد.
در ادامه این مسیر وقتی شخص می دید که عشق او قبل از اینکه با او باشد با دیگری بوده، تردید و دلزدگی خاصی در او ایجاد میشد، و این رابطه قبلی، از شدت و خلوص عشق او کم می کرد. همین امر پیوند های عاشقانه جدید را تحت تاثیر قرار داد و افراد می دیدند عشقی که بدون سابقه رابطه با دیگری است زیبا تر و روابط آن دوست داشتنی تر است، پس اینگونه زنان که عشق خود را از این خلوص خالی می دیدند سفیر ترویج بکارت در میان هم جنسهای خود شدند که مبادا قبل از اینکه کسی به شما عشق بورزد تن به رابطه با کسی دهید چراکه این کار، شما را در نظر عشق تان حقیر خواهد کرد؛ این اتفاق مفهوم بکارت را امری ارزشمند نشان داد، و زیبائی مفاهیم عشق و ازدواج به مفهوم بکارت نیز نفوذ کرد. در ادامه این روند دختر که می خواست باکره بماند تا به عشق ناب در حد کمال دست پیدا کند، خود را از تعرض نگاه و رفتار دیگران در امان نمی دید و روزگار سختی را سپری می کرد تا بتواند خود را حفظ کند؛ پس راه چاره را در این دید که خود را بپوشاند، زیبائی های اندام خود را و دلفریبی های کلام خود را در حجاب قرار دهد تا دست تعرض غیر به او نرسد. اینگونه شد که مفهوم حجاب شکل گرفت، و زیبائی های مفاهیم عشق، ازدواج، و بکارت را کسب کرد، و حجاب صدفی شد برای دستیابی به گوهر های بکارت ، ازدواج ، و عشق ناب.
به این صورت عشق پاک، روابط اجتماعی بین زن ومرد را سر و سامان داده و بر اصولی استوار کرد که هر عقل سلیمی به برتری آن بر روشهای دیگر اذعان دارد. اين نوع عشق ورزي ثمره پیشرفت مدنيت است كه در آن در مقابل خشنود ساختن شهوت انساني، به وسيله دستورات اخلاقي سد هائي كشيده شده.

نتیجه منطقی نفی حجاب
نفی حجاب دامن زدن و توسعه دادن قوه شهوت است، و تحريک و ارضای بي حد و مرز این قوه ( و يا خفه كردن آن در همه حال ) آنرا ياغي و سركش مي كند و نتيجه آن می شود كه قوه عقل انسان را آلوده مي كند و شخص را از طی مسیر كمال باز مي دارد.
آن خانمي كه خود را آرايش مي كند و به خيابان مي آيد و زیبائی های اندام خود را به نمایش می گذارد بايد بداند كه چهره او محرك شهوت جنس مخالف است؛ تحريك شهوت ديگري تجاوز به حق اوست؛ كسي حق دارد ديگري را تحريك كند كه بعد بتواند به تحريك او پاسخ دهد.
خب، حالا فرض مي كنيم شما خانم محترم 10 نفر ؛ 100 نفر را با چهره خودت، با اندام خودت، با موهاي خودت تحريك كردي، يعني در وجودشان هوس ايجاد كردي؛ تیپ زدی دلبری کردی ! و ميل به خود را در آنها ايجاد كردي؛ ( اين حالت براي او طبيعي است، او نمي تواند منظره مهيج ببيند و تحريك نشود؛ اما تو مي تواني خود را بپوشاني ) دو حالت بيشتر ندارد، يا اينكه بايد به همه پاسخ دهي !!، اينكه مي شود روسپي گري؛ و گمان نمي رود همه اينهائي كه بي حجاب بيرون مي آيند، اينگونه كساني باشند. ( به استثنائات كاري نداريم ) اكثرا انسانند، با خانواده اند، با نجابتند؛ بعضا متدين اند، اهل خدا و نماز هم ممكن است باشند.
اگر نمي تواني و نبايد پاسخ دهي؛ پس حق نداري تحريك كني، و به حریم شخصی ديگران تجاوز كني. اين حق مردان است؛ نمي شود به آنها گفت چشم بسته راه برويد اما به زنان مي شود گفت زيبائيهاي خود را بپوشانيد؛ و زينت خود را ظاهر نكنيد.

مشكلات زنان در جامعه بي حجاب
آنتونی گیدنز، جامعه شناس معروف، مشکلاتی را که برای زندگی زنان در جامعه باز غربی - که بارزترین مشخصه آن از دید ما عدم رعایت حجاب است- بر می شمرد که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
آزار جنسی از بارزترین مشکلات زنان در اینگونه جوامع است؛ آزار جنسي در محل كار مي تواند بعنوان استفاده از اقتدار شغلي يا قدرت به منظور تحميل خواستهاي جنسي تعريف شود. اين كار ممكن است شكلهاي خشن تري به خود بگيرد، مانند هنگامي كه به يك كارمند زن گفته مي شود كه يا به يك برخورد جنسي رضايت دهد يا اخراج شود.
اگر چه مردان ممكن است شكلهاي ملايم تر آزار جنسي را بي زيان بپندارند، زنان اغلب آنها را اهانت آميز تلقي مي كنند. از زنان انتظار مي رود صحبتهاي جنسي، اشارات يا نزديكي جوئيهاي فيزيكي نا خواسته را تحمل كنند و اهميت ندهند.
بديهي است تمايز قائل شدن بين آزار جنسي و آنچه كه مي تواند نزديكي جوئي مشروع از جانب مردي نسبت به يك زن تلقي شود آسان نيست؛ اما بر پايه گزارشهاي شخصي، برآورد گرديده كه در انگلستان از هر ده زن هفت زن در دوره زندگي شغلي خود به مدتي طولاني دچار آزار جنسي مي گردند. ارزيابي ميزان تجاوز جنسي عملا با هر دقتي بسيار دشوار است. تنها نسبت اندكي از تجاوزات جنسي عملا به اطلاع پليس مي رسد و در آمارها گزارش مي شود. رقم واقعي ممكن است تا پنج برابر آنچه آمار رسمي نشان ميدهد باشد. هر چند كه برآوردها تا اندازه زيادي فرق مي كند، يك بررسي درباره 1236 زن در لندن آشكار ساخت كه از هر 6 تن 1 تن مورد تجاوز قرار گرفته بودند، و از هر پنج تن بقيه، يك تن توانسته بود با مبارزه مانع اقدام به تجاوز شود، و نيمي از تجاوزات جنسي يا در خانه خود زن يا در خانه تجاوز كننده رخ داده بود. اكثر زناني كه مورد تجاوز قرار مي گيرند يا مي خواهند اين واقعه را از ذهن خود بيرون كنند و يا مايل به شركت در آنچه كه مي تواند يك فرايند اهانت آميز معاينه پزشكي، بازجوئي پليس و رسيدگي در دادگاه باشد نيستند. فرايند قانوني اغلب مدت زيادي طول مي كشد، ممكن است قبل از اين كه دادگاه رأي بدهد 18 ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. محاكمه نيز مي تواند نگران كننده باشد، جريان دادگاه علني است و قرباني بايد با متهم رو به رو شود، مردان معمولا فقط بر اساس شهادت قرباني محكوم نمي شوند بنابراين بايد مدارك محكوم كننده از ديگران كسب شود؛ مدارك مربوط به اثبات دخول، هويت تجاوز كننده، و اين واقعيت كه عمل بدون رضايت رخ داده است همه مي بايست فراهم گردد.
در چند سال اخير جنبشهاي زنان بر تغيير تفكر عمومي و قانوني درباره تجاوز جنسي پافشاري كرده اند. آنها تأكيد كرده اند كه تجاوز جنسي نبايد بعنوان يك تخلف جنسي تلقي گردد، بلكه مي بايست به مثابه نوعي تبهكاري خشن در نظر گرفته شود. تجاوز جنسي تنها يك حمله فيزيكي نبوده بلكه حمله و تجاوز به تماميت فرد و شأن انساني است. و امروز تجاوز جنسي عموما بعنوان نوعي خشونت تبهكارانه شناخته شده است.
به نظر براون ميلر: از يك جهت همه زنان قربانيان تجاوز جنسي اند. - در اینگونه جوامع- زناني كه هرگز مورد تجاوز قرار نگرفته اند اغلب دچار اضطراباتي مشابه زناني كه مورد تجاوز واقع گرديده اند مي شوند. آنها ممكن است از اين كه شب تنها بيرون بروند، حتي در خيابانهاي شلوغ بيمناك باشند، و ممكن است تقريبا به همان اندازه از تنها بودن در يك خانه يا آپارتمان وحشت داشته باشند.
سوزان براون ميلر با تأكيد بر ارتباط نزديك ميان تجاوز جنسي و تمايلات عادي مردانه، استدلال كرده است كه تجاوز جنسي جزئي از يك نظام تهديد مردانه است كه همه زنان را در ترس و وحشت نگه مي دارد. زناني كه مورد تجاوز واقع نگرديده اند دچار اضطراباتي مي شوند كه به اين ترتيب برانگيخته مي شوند، و لازم است در جنبه هاي روزمره زندگي بيشتر از مردان محتاط باشند .
آنچه در زير آمده فهرستي است ار بايدها و نبايدها كه سعي دارند خطر تجاوز جنسي را كاهش دهند. اين فهرست توسط يكي از سازمانهاي زنان در ايالات متحده امريكا منتشر گرديده است. اين فهرست مؤكدا اين نظر را كه تجاوز جنسي جنايتي است كه بر رفتار همه زنان تاثير مي گذارد ، تاييد مي كند .
1- خانه خود را تا آنجا كه ممكن است ايمن كنيد .
2- اگر تنها زندگي ميكنيد، چراغها را روشن بگذاريد تا تصور شود كه بيش از يك نفر در خانه زندگي مي كند .
3- هنگامي كه به زنگ در جواب مي دهيد وانمود كنيد كه مردي در خانه است .
4- نام كوچك خود را روي درب و دفترچه تلفن ننويسيد
5- اگر در يك آپارتمان زندگي مي كنيد، تنها وارد زيرزمين متروك، پاركينگ، يا اتاق رختشوئي نشويد يا تنها در آنجا نمانيد .
وی در ادامه 13 مورد از نكات ايمني براي در امان بودن از تجاوز جنسي را ذكر كرده است.
آنچه در صدر این نکات ایمنی مورد غفلت واقع شده و به یقین مراعات آن می تواند ریشه بسیاری از این مفاسد و ناهنجاریهای اجتماعی را بسوزاند و محیط امنی در اجتماع برای زنان فراهم کند رعایت حجاب است، که نه تنها به آن توجه نمی شود بلکه حاکمان و سیاستمداران موجود با سیاستهای شیطانی خود به مبارزه با آن و حذف آن از جامعه برخواسته اند !
ما گمان می کنیم که آزموده را آزمودن خطا است؛ با مطالعه راه رفته این جوامع و مشکلاتی که هم اکنون با آن دست به گریبان اند و بسیار بیش از این نکات محدودی است که ما در اینجا به آن اشاره کردیم(9)، این فکر را در ما ایجاد می کند که لا اقل بعنوان الگوی جدید رفتار اجتماعی به مسئله حجاب اهمیت دهیم و آنرا در همه ابعاد آن به مرحله اجرا در آوریم تا میوه های این درخت به بار بنشیند و محیط امنی در سایه آن برای جامعه ما ایجاد شود.

حاکمیت هنجار برتر
گروه کمی از افراد هستند که از اراده قوی و ايمان قلبی محکمی برخوردارند و تحت هر شرايطی ملتزم به قانون و شرع می مانند و جو جوامع پيرامون تاثیری در آنان نمی گذارد؛ و در طرف مقابل نیز گروه کمی هستند که بنای لا ابالی گری دارند و خوی سرکشی و تمرد از هنجارهای قانون و شرع در نهادشان نهفته است. بین این دو طیف، اکثریت مردم تابع وضع موجودند ! ( همه اینجورین دیگه، ما هم ... . این مد شده دیگه، ما هم ... خب تو فروشگاه ها اینا رو میفروشن دیگه، ما هم ... جو گیر می شویم ما هم ! )
بی تردید در هر جامعه ای متولیان تربیت اجتماعی و مسئولین اجرای قانون، باید این بستر را ایجاد کنند که جو عمومی جامعه یا همان وضع موجود، مشوق و محرک افراد به سمت همرنگی با گروه اول و تبعیت از قانون و هنجارهای صحیح اجتماعی باشد، و گروه دوم خود را در انزوا و مطرود حس کند .
سوال اینجاست که چرا باید وضع موجود را کسانی شکل بدهند که از گروه دوم اند در حالیکه ابزار قانون و شرع مدافع گروه اول است؟ چرا باید فرزند زن مسلمان در محیط مدرسه کم کم از اینکه مادرش چادر به سر می کند خجالت بکشد.؟! چرا اکثریت معمولی جامعه به رنگ اقلیت آلوده در بیایند، و کم کم آلودگی گروههای کجرو بعنوان هنجار شناخته شود ؟! چرا اقلیت متخلف از قانون و شرع هنجار سازی کنند ؟!
آنچه مسلم است همه هنجارهای اجتماعی با ضمانتهای اجرائی - خواه رسمی یا غیر رسمی(10) - همراه هستند که از آن هنجارها در مقابل کجروی برخی افراد یا گروهها حمایت می کنند؛ اکنون که بر اساس مبانی قوانین حکومت اسلامی، حجاب قانون حکومت اسلامی است، و بعنوان هنجاری برتر شناخته می شود - گذشته از اینکه امروز به عنوان سمبل زن مسلمان در تمام دنیا شناخته شده است – بر متفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی (جامعه شناسی، روانشناسی، و ... ) لازم است که بنشینند و راهکارهای ارائه ضمانتهای اجرائی مثبت (پاداش افراد همنوا) و منفی (تنبیه افراد کجرو) کارآمد در این زمینه را بصورت عالمانه بررسی و تدوین کنند، و متولیان فرهنگی و قضائی جامعه خود را ملزم به پیگیری آن بدانند. ترویج ضمانتهای اجرائی غیر رسمی به عهده مراکز فرهنگی جامعه اعم از تئاتر، سینما، فرهنگسراها، مدارس، دانشگاهها، و رسانه های دیداری و شنیداری مختلف است؛ و ترویج ضمانتهای اجرائی رسمی را پلیس امنیت اخلاقی می تواند به عهده بگیرد.
نتیجه اینکه اگر حجاب را بعنوان یک امر عقلانی و یا ایمانی در نظر بگیریم اجبار پذیر نیست؛ و اگر بعنوان قانون وضع شود، الزام و اجبار آن از قانونی بودن آن است و ضرورت آن جای تردید ندارد.


و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


منابع:
1 . بدیهی است که راه برای ارائه نظر مخالف در هر دو بخش "اندیشه" و "ایمان" باز است و می توانند نظر خود را ارائه و نظر موافق را نقد کنند.
2 . النور / 31
3. « ابداء »به معناي اظهار است و مراد از زينت زنان ، مواضع زينت است .
كلمه « خمر » ، جمع خمار است . و خمار آن جامه اي است كه زن سر خود را با آن مي پيچد ، و زايد آن را بر سينه اش مي اندازد . همان مقنعه .
كلمه « جيوب » ، جمع جيب ؛ يعني سينه ها ، گريبان ها .
« بعوله » يعني شوهر، و طوايف هفتگانه مذكور محرمهاي نسبي و سببي هستند .
كلمه « اربه » به معني حاجت است و منظور حاجت شهوي است .
مراد از رجال تابعين ، افراد سفيه و ابلهي هستند كه تحت قيوميت ديگران هستند و شهوت مردانگي ندارند.
4 . احزاب / 59
5. كلمه «جلابيب» جمع جلباب است و آن جامه اي است سرتاسري كه تمامي بدن را مي پوشانده ؛ كوچكتر از عباء و بزرگتر از خمار .
«يدنين» يعني پيش بكشند .
6 . برای توضیح بیشتر پیرامون مفاهیم این آیات می توانید به تفاسیر آیات مزبور و روایاتی که در ذیل آن وارد شده مراجعه کنید. لازم به ذکر است که علاوه بر آیات فوق، که دلالت صریح بر لزوم حجاب دارد آیات دیگری نیز وجود دارد که دلالت التزامی بر لزوم رعایت حجاب می کند ( مانند آیه 60 سوره نور، و آیه 53 سوره احزاب ) که علاقه مندان می توانند به کتبی که مستقلا درباره حجاب نوشته شده مراجعه کنند.
7 . تاريخ تمدن 1 / 47
8 . تاريخ تمدن 1 / 56
9 . از آن جمله می توان به تخریب شدید بنیان خانواده، زندگی مشترک بدون ازدواج!، افزایش طلاق، کم رنگ شدن عشق رمانتیک و تعهد متقابل، روابط جنسی نامشروع، فرزندان نامشروع، انواع فسادهای جنسی تاسف آور، و ... اشاره کرد؛ که سرچشمه تمام این فسادها همین مسئله بی حجابی و کم رنگ شدن حیا و عفاف در بین افراد جامعه است که با هزینه اندکی میتوان راه آن را سد کرد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
10 . ضمانتهای اجرائی رسمی که به عهده حکومت است مانند آنچه در نظام کیفری جامعه، که دادگاهها و زندانها نماینده آن هستند مشاهده می شود.
و ضمانتهای اجرایی غیر رسمی که بیشتر به عهده خود مردم و یا سازمانهای دولتی فرهنگی و خدماتی است، مانند تشویقهای متعارف، امتیازات اجتماعی خاص، ارائه اولویتها در ارائه خدمات، اعلام رضایت صریح یا ضمنی، یا سرزنش کردن،دوری کردن از فرد یا افراد خاص، محرومیتهای اجتماعی خاص، پرهیز از مورد تمسخر واقع شدن، شرمنده شدن، و مورد پذیرش واقع نشدن، و ... .



[="Green"]

[/]

نقل قول:
وقت حجاب بعنوان یک امر عقلائی یا یک امر ایمانی و دینی مطرح است؛ یعنی من می خواهم به طرف مقابلم مسئله حجاب را یا بعنوان یک فکر و اندیشه جدید و برتر معرفی کنم که او هم آنرا بپذیرد، یا بعنوان امری ایمانی و الهی ابلاغ کنم که به آن ایمان بیاورد؛ بدیهی است که ابزار اجبار در این دو محدوده اساسا بی معنا است؛ نه اجبار در اندیشه و فکر؛ و نه اجبار در ایمان و باور، هیچکدام معنا ندارد و امکان پذیر نیست تا بگوئیم شما با آن مخالفید یا موافق ؟!
و یک وقت حجاب بعنوان یک قانون اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ یعنی اینکه جدای از بحث اندیشه و ایمان، وارد جامعه ای می شویم که تحت قوانین خاصی اداره می شود و فرض ما بر این است که رعایت حجاب بعنوان یکی از قوانین اجتماعی در این جامعه تعریف شده و به تصویب رسیده است؛ در اینجا نیز سوال از اینکه آیا با حجاب اجباری موافقید یا مخالف سوال بی جائی است؛ زیرا اجبار در اینجا به معنای پایبندی و اصرار بر اجرای قانون است و مخالفت با اجرای قانون، نظری نیست که در میان افراد عاقل و فهمیده طرفدار داشته باشد.

قوانین، هنجارهایی هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندان می بایست از آنها پیروی کنند تعریف و ارائه می شود. و هر شیوه رفتاری که قانون را نقض کند جرم محسوب می شود و حکومت علیه کسانی که از قوانین پیروی نمی کنند از ضمانتهای اجرایی رسمی استفاده می کند.
مثال عرفی آن که مورد قبول و فهم همگان باشد را در قوانین راهنمائی و رانندگی می توان مشاهده کرد؛ مثلا در ایران قانون اینگونه وضع شده که اتومبیلها از سمت راست حرکت می کنند؛ به هر دلیلی - خواه درست یا غلط - قانونگذار این سیستم را وضع کرده و به مرحله اجرا گذاشته است و پلیس راهنمائی و رانندگی ضامن اجرای آن بوده و با متخلفین برخورد می کند.
اکنون تصور کنید گروهی بیایند و بگویند ما در انگلستان دیده ایم که اتومبیلها از سمت چپ حرکت می کنند، خیلی هم خوب است ما می خواهیم آزاد باشیم و طبق آن عمل کنیم چرا ما را اجبار می کنید ؟ اگر ما برای حل این مشکل اجتماعی، و رعایت حقوق شهروندی این گروه، این سوال را مطرح کنیم که آیا با اجباری بودن حرکت از سمت راست موافقید یا مخالف ؟ بعد هم به فرض نتیجه این بشود که باید هرکس آزاد باشد هر که خواست از راست حرکت کند و هر که خواست از چپ ! هرگز به نتیجه مطلوبی دست نمیابیم و اساسا طرح این سوال به این نحو غلط است. تا زمانی که قانون این کشور حرکت از سمت راست است، اجبار در اجرای آن درست است و موافقت یا مخالفت گروه های اجتماعی نمی تواند در آن نقشی داشته باشد. به هزار و یک دلیل هم که ثابت کنم حرکت از سمت چپ بهتر است و من آنرا می پذیرم و می پسندم، اگر تخلف کنم و بخواهم به رای و نظر و پسند خودم عمل کنم با من برخورد میشود و بعنوان مجرم باز خواست می شوم جریمه می شوم و اگر تمرد کنم محرومیتهای اجتماعی متعددی گریبانگیر من خواهد شد.
بله می توانم برای مخالفت با این قانون با قانونگذار تماس بگیرم و دلایل خود مبنی بر غلط بودن حرکت از سمت راست را ارائه کنم و مبانی عقلی و منطقی قانون او را زیر سوال ببرم و او را متقاعد کنم که قانونش نقص دارد. اگر قانون تغییر کرد آنوقت من می توانم به هدف خود برسم؛ تازه در اینجا نیز الزام و اجبار بر اجرای این قانون جدید حکمفرما است و اینبار خودم طرفدار و مدافع این اجبار هستم !.

با سلام .
قسمت اول صحبتتون بیشتر روی این مطلب تاکید کرده بودین که حجاب قانون است . خوب . هیچ دخلی به بحثی که من کرده ام پیدا نمیکند . اصل صحبت من بر این مبنا بود که دیدگاه اسلام این هست که حجاب یه دستور العمل فردی و نه اجتماعی است . حالا هر کسی در هر جامعه ای میتونه هر قانونی تصویب کنه . میتونن این قوانین درست یا غلط باشند . همونجور که شما مطلع هستید یه ماده شیمیایی هست به نام ddt مدت زمان زیادی فکر میکردن که این ماده شیمیای آفت کش خوبی هست . ولی پس از مدتی متوجه شدند که اشتباه فکر میکردند ... و بسیاری از دریاچه ها رو به باتلاق تبدیل کرده بودند . خوب !!!

ثانیا : لطفا دارین مثال میزنین از مثال هایی استفاده کنین که با این مساله حداقل یک قرینه ای داشته باشد . مثال راهنمایی و رانندگی چه ربطی به این مساله داره !!! اگر مساله حجاب مانند مساله راهنمایی و رانندگی بود به نظر شما اولیای الهی اونو اجبار نمیکردن !!! چرا هیچ چیزی تو راه و روش هیچ پیامبر و امامان اجبار بودن این مساله رو ثابت نمیکنه ... چرا هیچ گاه هیچ بی حجابی توبیخ نشده . شما ابتدا باید ثابت کنید مساله حجاب مانند مساله راهنمایی و رانندگی است سپس به بیان آن بپردازید ....

نقل قول:
قوانین، هنجارهایی هستند که توسط حکومتها به عنوان اصولی که شهروندان می بایست از آنها پیروی کنند تعریف و ارائه می شود. و هر شیوه رفتاری که قانون را نقض کند جرم محسوب می شود و حکومت علیه کسانی که از قوانین پیروی نمی کنند از ضمانتهای اجرایی رسمی استفاده می کند.

با این استدلالتون که دیگه ... روی هرچی آزاد اندیش بود رو که سفید کردین . خیلی از چیزهایی که الان داریم بخاطر رفتارهایی بودن که به قول شما هنجار شکنی بوده . لابد گالیله باید ساکت میشد . لابد گاندی باید ساکت میشد . لابد امام حسین نباید قیام میکردن و هزاران نباید دیگه ....

نقل قول:
طرح پرسش درست
سؤال درست اینست که بپرسیم آیا با اصل حجاب موافقید یا نه ؟ اصل حجاب خوب است یا بد است ؟ قانونی بودن آن وجه عقلی یا سند شرعی دارد یا نه ؟
در این مرحله ممکن است کسی در مبانی این حکم اشکال داشته باشد که مثلا به فلان دلیل قانون رعایت حجاب در بستر عمومی جامعه از نظر عقلی با اندیشه سالم مطابق نیست، و یا از نظر ایمانی دلیلی بر مشروعیت آن نداریم، در اینجا اجبار و الزام معنا ندارد و هر کسی باید بتواند نظرات خود را با قانونگذار (قوه مقننه) در میان بگذارد و او را متقاعد کند که این قانون را تغییر دهد. قانونگذار باید توجیه شود که قانون رعایت حجاب باشد یا نباشد ؟ معقول است یا نیست ؟ فایده دارد یا ندارد ؟ خوب است یا بد ؟؛ ولی تا زمانی که قانون رعایت حجاب وجود داشت، الزام در اجرای آن باید وجود داشته باشد.
پس در امر حجاب باید توجه داشت که دو بحث وجود دارد: یکی اینکه اصل حجاب خوب است یا نه ؟ در اینجا اجبار محلی ندارد. باید بحث کرد و به نتیجه رسید و تصویب کرد که باشد یا نباشد.
و دیگر اینکه الزام به رعایت قانون حجاب خوب است یا نه ؟ در اینجا مفاهیم الزام و اجبار مفاهیمی جدائی ناپذیر از مفهوم قانون هستند و سوال از خوب و بد آن سوال غلطی است.
اگر حجاب بر اساس مبانی و خاستگاه قوانین حکومت موجود، خوب بود و قانون شد و به تصویب رسید، دیگر جائی برای بحث نمی ماند که الزام به آن خوب است یا نه ؟ اگر قانون است الزام و اجبار همراه آنست خواه بپسندم یا نپسندم .
حال که معلوم شد پرسش درست چیست، در پی یافتن پاسخ صحیحی برای آن بر می آییم. آیا در حکومت اسلامی ( حکومتی که مبنای قوانین آن از اندیشه و ایمان اسلامی نشأت گرفته است) قانونگذار باید حجاب را بعنوان قانون وضع کند یا نه ؟
برای پاسخ به این سوال از دو جهت "اندیشه" و "ایمان" به مسئله نگاه می کنیم تا بتوانیم از نظر عقلانی برای عاقلان و اندیشمندان، و از نظر ایمانی برای اهل ایمان، توجیه ضرورت تصویب این قانون را تبیین کنیم.(1)

یه روز یه معلمه میره سر کلاس و میگه اکبر بیا در مورد تاریخ افغانستان صحبت کن . ایشون اومد پای تخته ( ولی تاریخ افغانستان رو نمیدونست ) اکبر گفت . افغانستان کشوری است در همسایگی پاکستان ... و اما تاریخ پاکستان ... سوال رو تغییر میدین جواب خودتونم میدین .

اصل حجاب درست است ... مثله اصل دین .
اصل حجاب خوب است .
ولی نباید در آن اجبار باشد .

بابا آخه چرا حرف منو نمیفهمی : مثلا ثابت شده هر کس روزی یک عدد سیب بخوره ... سرطان نمیگیره ... یا سیگاری ها احتمال سرطانی شدنشان 40 درصد افزایش پیدا میکنه ... خوب چرا دولت قانون تصویب نمیکنه همه باید هر روز یه دونه سیب بخورن .... یا تولید سیگار و فروش اون ... یا چرا جلوی تولید سوسیس یا کالباس رو نمیگیره یا چرا قانون نمیزاریم همه باید نماز مغرب و اعشا برن مسجد محلشون و نماز بخونن . یا اینکه جایگاههایی تو شهر درست کنیم و هر شخصی رو مجبور کنیم هر ماه یک بار بیاد به این مراکز و 10 صفحه قرآن بخونه !!!

نقل قول:
1- توجیه ایمانی ضرورت حجاب
شک نیست که در هر دینی شرط اول ایمان، تسلیم بودن در برابر حکم خدا و پیامبر اوست و اهل ایمان خود را ملزم می دانند که هر آنچه از ناحیه خداوند بواسطه پیامبرش بر آنها نازل شده را به گوش جان بپذیرند و سر در گرو فرمان او داشته باشند، و معتقدند قوانینی که از جانب خدای عالم قادر حکیم، برای بشری که مخلوق خود اوست صادر و ابلاغ شده نسبت به هر قانون دیگری کامل تر و سزاوارتر به پیروی است. در اسلام منبع این احکام کتاب آسمانی قرآن است که ما را به تبعیت از سنت پیامبر(ص) امر می کند و در سنت پیامبر(ص) نیز سفارش به پیروی از سیره امامان معصوم علیهم السلام به وضوح دید می شود. پس منبع احکام اسلام قرآن، سنت پیامبر (ص) و سیره معصومین علیهم السلام است.
با مراجعه به قرآن حکم وجوب حجاب والزام آن برای زن مسلمان به وضوح قابل دریافت است به نحوی که برای فهم آن نیازی به مراجعه به سنت – که در فهم بسیاری از احکام به آن محتاجیم - نیز نداریم.
آیه اول: « وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن إلا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أو بني إخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربة من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا إلى الله جميعا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون
» (2)(3)
و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را (از بى عفتى) حفظ كنند و زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان كه نمايان است ـ آشكار ننمايند، و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، وزينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم كيششان، يا بردگانشان [= كنيزانشان]، يا مردان سفيه وابسته (به آنها) كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند; و (به زنان با ايمان بگو: هنگام راه رفتن) پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد). و اى مؤمنان همگى به سوى خدا بازگرديد، تا رستگار شويد.
آیه دوم: « يا ايها النبي قل لازواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين وكان الله غفورا رحيما
»(4)(5)
اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اين كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است; (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».
در این دو آیه مجموعا پنج نوع دستور درباره حجاب و چگونگی رعایت آن بیان شده :
دستور اول: «لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها
» زينت خود را ـ جز آن مقدار از آنان كه نمايان است ـ آشكار ننمايند
دستور دوم: « وليضربن بخمرهن على جيوبهن
» (اطراف) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)
دستور سوم: « ولا يبدين زينتهن إلا لبعولتهن أو...
» وزينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا...
دستور چهارم: « ولا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن
» پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينتِ پنهانيشان دانسته شود(و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد)
دستور پنجم: « يدنين عليهن من جلابيبهن
» جلبابها [= روسرى هاى بلند ]خود را بر خويش فرو افكنند.
این دستورهای پنجگانه که در قالب امر و نهی مستقیم از جانب خداوند ابلاغ شده برای توجیه ایمانی لزوم رعایت حجاب برای اهل ایمان کافی است و حجت را بر آنان تمام می کند.(6)

کاملا منطقی است و این دستورات کاملا فردی هستند .
سوال :شما یه بی حجاب رو گرفتین [حالا فکر میکنیم مجوز شرعیش رو دارین ] خوب !!! میخواین چی کارش کنین !!! اعدام !!! شلاق !!! زندانی !!! مجوزش رو از شرع بهم نشون بدین من دیگه حرفی نمیزنم .

بازم میگم :

شما تنها یک . فقط یک و فقط یک دستور اجباری از هر دینی ( مسیحیت . بودایی . اسلام . یهود و ... ) به عنوان مثال بهم بگو که من بگم حجاب دومیشه !!!!

ftmh_mohammadi;282756 نوشت:
اصل صحبت من بر این مبنا بود که دیدگاه اسلام این هست که حجاب یه دستور العمل فردی و نه اجتماعی است

مثل اینکه خانه از پای بست ویران است.ابتدا مقاله زیر را با دقت بخوانید.اگر این پاسخ قانع کننده بود به شبهات دیگر شما هم پاسخ خواهم داد ان شاءالله.
تردیدی نیست که درگستره تاریخ اسلام، مسلمانان ازعالم وعامی، شیعه و سنی و پیروان مذهب های مختلف فقهی و نحله های گوناگون کلامی و اعتقادی به صورت اجماع حجاب را واجب و رعایت آنرا بر زن مسلمان الزامی می شمارند و بی حجابی و بدحجابی را مساوی با مخالفت با قرآن و زیر پا نهادن حکم واجب الهی تلقی می کنند. فتواهای فقیهان شیعه و سنی بر وجوب حجاب و چگونگی آن در لحظه های مختلف زندگی از جمله در هنگام نماز، بیانگر اهمیت حجاب در اسلام می باشد که نیازی به یاد کرد آن فتواها نیست. اکنون این پرسش رخ می نمایاند که آیا حکم حجاب تکلیف شخصی محض است؟ یعنی خداوند فقط حجاب را بخاطر اظهار عبودیت از زن مسلمان خواسته و بس؟ که در این صورت اگر زن مسلمان این حکم الهی را نادیده انگارد فقط ترک واجب کرده نه بیش از آن و تنها کیفر اخروی دارد و در برابر جامعه هیچ مسؤلیتی ندارد. یا افزون بر اینکه این حکم، تکلیف شخصی هر زن مسلمان است، جامعه اسلا می در این حکم نیزسهیم است؟ بگونه ای که اگر زن مسلمان این دستورالعمل اجتماعی را به صورت علنی زیر پا نهد جامعه حق داشته باشد علیه او اعلام جرم کند و حکومت اسلامی نیز مسؤلیت داشته باشد تا او را در برابر این تکلیف اجتماعی وادار به امتثال نماید. نوشته حاضر پژوهشی است راجع به این مطلب و کوشیده است که دیدگاههای مطرح شده در این زمینه را تا آنجا که به قرآن ارتباط پیدا می کند مورد بررسی قرار دهد.
حجاب، تکلیف شخصی محض
تحول فکری که در رویکرد «نوگرایی» برای تنی چند از صاحب نظران عرب، در اواخر قرن ۱۹میلادی رخ داد، در رابطه با مسأله حجاب از جهات گوناگون دغدغه های زیادی پیش آورد، ازجمله این دغدغه ها شخصی محض بودن حکم حجاب است. نکته قابل توجه این است که پایه گذار این رویکرد، درجهان اسلام و عرب، کسانی بوده اند که گرچه از متفکران و نو اندیشان اسلامی شمرده می شوند ولی هر یک اندیشه و افکارخود را از دنیای غرب و«فمینیسم» بر گرفته اند. نخستین فرد نوگرا و نواندیش در این زمینه شخصی بنام « الطهطاوی» (۱۸۰۱-۱۸۷۳م) بود که در پاریس منصب امامت جماعت یک گروه «نظامی» را به عهده داشت و هم مرجع دینی آنان بود. او تحت تأثیر به ظاهر متمدنانه زنان پاریس قرار گرفته بود، به حال زنان مسلمان رقّت می کرد و در دفاع از حقوق زن کتابی بنام «التلخیص الابریز فی تخلیص باریز» به رشته تحریر در آورد. او در قسمتی از کتاب خود می نویسد: « اگر بپذیریم که از نظر اسلام، حجاب بر زن مسلمان واجب است هرگز نمی توانیم قبول کنیم که این حکم، اجتماعی هم است، زیرا: بین حجاب و پویایی جا معه و بین بی حجابی و انحطاط جا معه هیچ ارتباطی نیست.» (الطهطاوی،/ ۷۵ به نقل از امین،/۲۰) «قاسم امین» (۱۹۰۸) نویسنده مصری، یکی دیگر از نظریه پردازان مسلمان عرب است که در زمینه حقوق زن، و از جمله مسأله حجاب، اهتمام فراوان به خرج داده است، او از دو زاویه دینی و اجتماعی به مسأله حجاب پرداخته است. از دیدگاه نخست، پیشاپیش تأکید می کند که اگر در حوزه دینی مطلبی باشد، که به صورت مستقیم به الزامی بودن حجاب یا اجتماعی بودن آن، دلا لت کند، مانع هر بحث و تشکیک می شود، از این رو که دستورهای الهی را بدون چون وچرا باید انجام داد. اما از منظر دوم، اعتقاد وی این است که پوشش زن در اثر برخورد مسلمانان با دیگر ملت ها، بر مسلمانان عارض شد. قاسم امین می گوید: « اگر نهی در متون دینی باشد که بر وجوب حجاب، دلا لت کند، قطعاً دلیل بر اجتماعی بودن آن نیست، چون نه در قرآن و نه در روایت، مطلبی نیست که بر اجتماعی بودن حجاب دلالت کند، پس اگر واجب بودن آن ثا بت می شد، قطعاً اجتماعی بودن آن به دست نمی آمد زیرا آن حکم، تنها بر وجوب آن دلالت می کرد نه بر اجتماعی بودن آن.»(همان) ظاهرحداد (ت:۱۹۳۰م) یکی دیگر از صاحب نظران عرب بود که به حجاب به عنوان یک امر شخصی می نگریست. دکتر محمد شحرور صاحب نظر معاصر عرب پس از نگرش مفهومی به واژگان مربوط به حجاب می گوید: «حد ادنی درحجاب زن پوشاندن(جیوب – و شرمگاه) است و در عین حال این یک حکم خشن نیست و هیچ زنی به آن ملزم نشده است و این، یک حکم اجتماعی هم نیست بلکه یک مسأله اختیاری و کاملاً شخصی است.»(همان) در این اواخر، تفکر شخصی پنداری حجاب از مرزهای فکری عربها عبور کرده و بر بعضی از ایرانیان نیز، تأثیر نموده است. یک نویسنده می نویسد: «احکام مربوط به حجاب، هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی فاقد ضمانت اجرایی، اجتماعی است.»(صدر،/۱۱۶) دیگری می نویسد: «حجاب امر خواستنی و انتخابی است و هیچ مجازاتی، برای غیر عامل به حجاب تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط،/۳) نویسنده دیگر می گوید: « در مورد حجاب نه تنها شواهدی مبنی بر حکومتی بودن آن وجود ندارد، بلکه مواردی در تاریخ شیعه وجود ندارد که زنی به دلیل رعایت نکردن حجاب، مجازات شده باشد. هرجا امری، مجازاتی داشته، در کتب روایی، جزء جزء آن ذکر شده است، اما در مورد حجاب، نه تنها روایتی در این زمینه نداریم، بلکه احادیث زیادی وجود دارد، که الزام زنان به رعایت حجاب و [همچنین] تقصیر آنان را [در ترک حجاب ] به گردن شوهرانشان می گذارد نه حکومت. حتی مجازات بی حجابی به عنوان تعزیر هم سابقه ندارد. احکام مربوط به حجاب هم مثل نماز و روزه و نه مثل احکام حقوقی، فاقد ضمانت اجرای اجتماعی است.» (صدر،/۱۱۶)
دلایل شخصی نگری حجاب و نقد آنها
نو اندیشان عرب، به این مسأله از منظرهای متفاوتی نگریسته اند. بعضی بدون استناد یا اشاره به هیچ دلیل، از شخصی بودن مسأله حجاب سخن گفته اند؛ بعض دیگر، حجاب را از دستاوردهای فرهنگ یهود در اسلام خوانده است؛ و تکلیفی را به نام حجاب نه بصورت تکلیف شخصی محض و به گونه تکلیف شخصی، اجتماعی، از آموزه های اسلامی نمی دانسته اند. این دیدگاهها چون استنادی به قرآن نداشته اند، در این نوشتار مورد بحث قرار نمی گیرد. اما بعض دیگر شخصی بودن حجاب را به قرآن مستند می کند. و با توجه به برداشت جدیدی که از قرآن ارائه می کنند، حجاب را به عنوان یک حق اجتماعی نمی دانند. دکتر محمد شحرور، قرآن پژوه معاصر یکی از آنان است که با ادعای نو اندیشی در قرآن، دیدگاه های متفاوت در برابر حجاب ابراز کرده است. گاهی حجاب را نفی، و گاهی هم به عنوان تکلیف شخصی معرفی می کند. او در ضمن بررسی مفهوم واژگان حجاب، پس از ریشه یابی واژه «جیوب» می گوید: « جیوب در زن، عبارت است از دو سینه و زیر دو سینه، زیر بغل، شرمگاه و سرین، بنابر این زن تنها همین نوع از جیوب را باید بپوشاند.»(شحرور،/۶۰۶) وی با استناد با جمله «وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» (نور/۳۱ ) می گوید : « زن دو گونه زینت دارد: زینت ظاهری و زینت باطنی آنچه خداوند در خلقت زن، آشکار ساخت، زینت ظاهری است، مانند: سر، شکم، پشت، دستها و پاها و پوشانیدن آنها واجب نیست و آنچه خداوند، در ساختار خلقت زن محقق نموده است زینت باطنی است مانند !!!»(همان،/۶۱۷) سپس در مقام جمع بندی می گوید: « حد ادنی در حجاب زن پوشانیدن « جیوب پنهان » است.(همان،/۵۷۲) کا ملاً روشن است که از نگاه شحرور، فقط پوشانیدن قسمتی از «جیوب» که طبق معنای او مربوط به باطن ساختار وجود زن است واجب می باشد. سپس در معنای جیوب اظهار می کند و می گو ید: « این مقدار از پوشش هم، حکم شخصی و در عین حال، تر بیتی است واین حکم شخصی، در جهت تر بیت زن و باز دارندگی او از رفتار منافی عفّت، صادر شده و نه جز غیر آن و نه یک حکم خشن و نه حکمی در قلمروی قانون و قابل پیگرد.»(همان) گرچه وی معتقد است که تمام گفته های خود در این زمینه را در فرایند بازخوانی از قرآن، استنباط می کند؛ اما تأمل در سخنان وی و انطباق گفته های او با قرآن و نیز درک تعارض گفتار او، بی ارتباطی دیدگاههای او را با قرآن کاملاً آشکار می کند. آنچه در نقد آن به صورت مختصر می توان گفت این است که واژه «جیب» در مورد انسان به معنای مطلق شکاف به کار نرفته است تا منظور از آیه قسمتهای باطنی بدن زن باشد. چنانکه شحرور می پندارد؛ بلکه هرگاه در مورد انسان به کار رفته به معنای شکاف پیراهن یا زره اوست. لسان العرب می گوید: « الجیب جیب القمیص و الدرع و الجمع الجیوب فی تنزیل العزیز « وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ »(نور/۳۱)( ابن منظور،۱/۲۸۸) تنها یک مورد درباره خود انسان به کار رفته وآن هم به معنای قلب و سینه اوست: « فلان ناصح الجیب یعنی بذالک قلبه ای صدره.» (همان) نویسنده دیگری برای اثبات شخصی بودن حجاب به، استدلال قرآنی متفاوتی تمسک کرده است. وی می گوید: « در امر حجاب مطلقا، دین با دموکراسی سازگار است؛ زیرا خطاب حکم حجاب در قرآن با مؤمنان و مؤمنات است؛ یعنی رعایت حکم، به ایمان افراد واگذار شده که امر انتخابی و خواستنی است و هیچ مجازاتی برای زنان غیر عامل به حجاب، تعیین نشده است و صرفاً گناهی است که فقط توسط خداوند قابل بازخواست است.» (روزنامه نشاط،/۳) در نقد این استدلال باید گفت جستجو و تتبع در آیات اجتماعی قرآن، به روشنی می نمایاند که بیشترین آیات اجتماعی این کتاب الهی نیز مؤمنان را مورد خطاب قرار داده است مانند : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأنْثَى بِالأنْثَى... » (بقره/ ۱۷۸) « ای کسانی که ایمان آورده اید، در کشتن یکدیگر، قصاص بر شما واجب شده؛ آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن ... » آیا حکم قصاص که مخا طب آن، اهل ایمان می باشد، از احکام اجتماعی اسلام نیست؟ و ما نند آیه کریمه: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ... » (بقره/۲۸۲) « ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه در نتیجه داد وستد و معامله دو سویه، دین بر ذمه شما تعلق گرفت، آن را بنویسید و یک نویسنده به شیوه عادلانه در بین شما «دو طرف معا مله » بنویسد » این آیه کریمه که بزرگترین آیه در قرآن است جوانب گو ناگون داد و ستد به صورت دین را مطرح کرده است و مخاطب آن هم اهل ایمان است، آیا این از آیات اجتماعی قرآن نیست؟ بنابراین خطاب به مؤمنان به معنای شخصی بودن تکلیف نیست. برعکس پندار نویسنده، در پاره ای از موارد، عامه مردم اعم از مؤمن و غیر مؤمن، مأمور به تقوا شده با اینکه تقوا کاملاً یک امری شخصی است. « یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ...» (نساء/۱) «ای مردم ! بپر هیزید ،پروردگارتان را که آفرید،شما را از یک نفس ...» وگاهی همه مردم با تعبیر « یَا أَیُّهَا النَّاسُ » درجهت سود جستن از طبیعت ،مخاطب قرار می گیرد ،مانند : « یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الأرْضِ حَلالا طَیِّبًا... » (بقره/۱۶۸) « ای مردم از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که از زمین می روید بهره مند شوید. » وگاهی هم برای این سود جستن، با جمله « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » مخاطب قرار می گیرد. « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ...» (بقره /۱۷۲) « ای کسانی که ایمان آورده اید! از پاکیزه ترین چیزهایی که به شما روزی دادیم بهره مند شوید. »
حجاب، تکلیف شخصی و حق جامعه
آن گونه که بعضی ها پنداشته اند، پوشش زن تنها تکلیف شخصی نیست، بلکه یک مسأله عاطفی، روانی، خانوادگی، اجتماعی است که ریشه در فطرت انسانها دارد. از روزی که خدا انسان را آفرید ، همراه با نیاز فطری به پوشش آفرید و آن را جزء غریزه او قرار داد . از لحظه ای که آدم و همسرش حوا در پی اغوای شیطان نافرمانی خدا را کردند و از درخت ممنوعه تناول نمودند، مهمترین و نخستین کیفر آنان از سوی خداوند این شد که لباسهای آنان از تن آنان فرو ریخت و بدن و عورت آنان اشکار گردید و خود آنان نیز به دلیل غریزی بودن حجاب، در پی این کشف حجاب، بی تفاوت نماندند، بلکه با اصرار می کوشیدند تا بدن و عورت خود را با برگهای گلها و درختان بپوشانند. « فَأَکَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ...» (طه/۱۲۱) «آدم و همسر او از آن درخت تناول کردند پس لباس آنان بر تن آنان ریخت و بدنشان برهنه شد و می کوشیدند تا با برگهای درخت خود را بپوشانند». نگرش عمیق و بی غرضانه به آیه های حجاب و سوره هایی که این آیه ها در آنجا آمده است، به روشنی می نمایاند که حجاب، افزون بر این که تکلیف شخصی بانوان مسلمان است حق جامعه دینی نیز می باشند . مفسران و قرآن پژوهان نامدار مسلمان، از شیعه و سنی، چون ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی از مفسران شیعه، به وحدت موضوعی، هماهنگی آیات یک سوره و رابطه منطقی بین آیات معتقدند. از منظر این صاحب نظران، گرچه در بسیاری از سوره های بزرگ قرآن کریم، آیات متنوع و به ظاهر متناقضی وجود دارد؛ ولی همه آیات یک سوره هماهنگی خاص و پیوستگی منطقی با یکدیگر دارند. غزالی در بیان این نکته که غرض« از نبودن اختلافات در قرآن » چیست؟ می نویسد: «مراد از نبودن اختلافات در قرآن، این نیست که مردم در فهم و تفسیر آن هرگز اختلاف نخواهند کرد، بلکه مقصود نفی اختلاف و ناهمخوانی از ذات قرآن است. گستره کلام الهی، منزه از اختلافات و ناهمگونی های سخن عادی بشر است که ابتدای آن به انتهای آن شباهت نداشته و روایات مختلفی از درجات فصاحت و سخنوری است ؛ قرآن بر یک شیوه و اسلوب و بر یک مرام و گونه از نظر نظم و ارتباط در ماده و صورت نازل شده است؛ در حالی که کلام آدمیان، در بردارنده اختلافات بسیارند. و در بردارنده فراز و نشیب های فراوان و تب و تابها و تحولات گوناگون است» ( العک،/۱۹۶) از سخنان غزالی، هماهنگی بین آیات و وحدت موضوعی سوره ها به روشنی فهمیده می شود. مرحوم علامه طباطبایی، در زمینه ارتباط بین آیات و هماهنگی آیه ها با یکدیگر می نویسد: «در قرآن مردمان رابه تدبر در آیات، ترغیب کرده است، تا ببینند که اختلافی بین آیات نیست. آیات بعدی، آیات پیشین را تصدیق کرده بی آنکه هیچ گونه اختلافی بین یکدیگر فرض شود، شاهد بر یکدیگرند. در قرآن هیچ گونه اختلافی نیست، نه بصورت تناقض و نه به عنوان این که بعض آیات، آیات دیگر را نفی کند و نه به صورت تفاوت که آیاتی از نظر تشابه بیان و یا متانت معانی و مقاصد با آیات دیگر، اختلاف داشته باشد که برخی به لحاظ بنیان و ریشه و اساس، استوار و محکم تر از بعضی دیگر باشد. بر همین اساس که قرآن، بشر را به تدبر در خویشتن دعوت کرده است و بدین امر رهنمون کرده که قرآن، کتابی است که از سوی خداوند نازل شده است.»(طباطبایی،۵/۲) بعضی از قرآن پژوهان معاصر، در نتیجه تحقیقاتشان در رابطه با مجموعه آیه های گردآوری شده در داخل یک سوره، از وحدت موضوعی، تمام آیه های یک سوره خبر داده و گفته است که همه آیه های یک سوره گرچه مطالب متنوعی را بیان می کنند، ولی در نهایت در صدد بیان مطلب یگانه ای هستند که آن مطلب غرض اصلی سوره و معیار گردآوری آیه ها در یک سوره می باشد.(جاسبی، ۱/۳۳۸) با توجه به مطالبی که بیان شد، آیاتی که پوشش را بر زن مسلمان واجب کرده در دو سوره قرآن قرار دارد؛ سوره مبارکه نور و سوره مبارکه احزاب. در این نوشتار از آن دو سوره تنها به سوره مبارکه نور نظری می افکنیم و بررسی آیه های سوره احزاب را به وقت دیگر واگذار می کنیم. بر فرض اینکه وحدت موضوعی آیه ها را در همه سوره ها نپذیریم، باز هم سوره مبارکه نور در صدد بیان یک مطلب است و آن احکام اجتماعی زنان و مردان می باشد؛ احکامی که شخصیت والا و کرامت انسانی هر یک از مرد و زن در گرو آن احکام می باشد؛ مناسب است به دستورالعمل های بعضی از آیات این سوره اشاره شود. نخستین آیه این سوره، از نزول سوره و واجب بودن احکام آن خبر می دهد. « سُورَهٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نور/۱) « سوره ای است که ما آن را نازل کردیم و ( احکام آن را ) واجب کردیم و در آن سوره آیه های روشن نازل کردیم تا شاید شما پند بگیرید» آیه دوم سوره دستوری است به اجرای «حد» بر مرد و زنی که مرتکب عمل شنیع زنا شده باشند و در ادامه آیه می فرمایند: «... وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» (نور/۲) « ودر مورد آن دو در جهت اجرای حکم خدا، رأفت و مهربانی به کار نبرید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید عذاب آن دو را طایفه ای از مؤمنان مشاهده کنند». آیه سوم، ویژگیهای همسر گزینی مردان و زنان فاجر و زنا کار را بیان می کند و می فرماید: « مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک، ازدواج نمی کنند و زن زنا کار جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج نمی کنند.» آیه های چهارم و پنجم، کیفر کسانی را اعلام می کند که به زنان «محصنه» نسبت ناروا می دهد و برای اثبات مدعای خود، نمی تواند چهار شاهد تهیه کند چنانکه می فرماید: «کسانی که به زنان «محصنه» نسبت ناروا می دهند و نمی توانند چهار شاهد ارائه کنند، به هر یک از آنان هشتاد تازیانه بزنید». سپس از پایین آمدن موقعیت اجتماعی آنان خبر داده و می فرماید: «... وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَهً أَبَدًا» (نور/۴) « و گواهی آنان را هرگز نپذیرید» آیه های ۶-۱۰حکم شرعی کسانی را بیان می کند که به همسرانشان نسبت ناروا می دهند و نمی توانند چهار شاهد برای اثبات مدعای خودحاضر کنند. آیات ۱۱- ۱۸ داستان «افک» ومسائل مربوط به آن و سخن گفتن بدون علم در مورد اشخاص و بر حذر داشتن انسانها از برداشتهای باطل و ناروا را باز گو کرده است . آیات ۱۹-۲۱ از عاقبت سوء و پیامد ناگوار، گسترش و شایعه سازی عمل خلاف خبر داده و کیفرهای سخت دنیوی و اخروی برای گسترش دهندگان عمل های ناروا و خلاف بیان کرده و این کار را از وسوسه های شیطان یاد کرده است. آیه ۲۲ توصیه ای است بر ثروتمندان و توانگران مبنی بر حمایت های مالی از نزدیکان ، خویشاوندان و مسکینان. آیه های ۲۳-۲۵ باز هم ، کیفر اخروی سخت برای کسانی بیان می کند که به زنان «محصنه» بی خبر و غافل ، نسبت ناروا می دهند . آیه۲۶، ویژگی های همسر گزینی مردان و زنان را بیان می کند و می فرماید: « زنان خبیث از آنان مردان خبیث و مردان خبیث از آن زنان خبیث و زنان پاکیزه از آن مردان پاکیزه و مردان پاکیزه از آن زنان پاکیزه اند...» آیه های ۲۷-۲۸-۲۹ مسلمانان را از وارد شدن به خانه دیگران ، بدون اجازه ، نهی می کند . و در صورت اجازه گرفتن از صاحب خانه، شرایط وارد شدن را بیان می کند. با توجه به اینکه احکام این سوره ، در نخستین آیه آن، واجب اعلام شده است ، این پرسش مطرح است که آیا مجموعه ۲۸ آیه بیان شده در این سوره ، در صدد بیان احکام اجتماعی مسلمانان است یا احکام واجب شخصی ؟ اگر بگوییم احکام یاد شده ، شخصی است ، باید گفت در قرآن کریم ، هیچ احکام اجتماعی وجود ندارد، و بلکه تمام شیوه های رفتاری جوامع انسانی، شخصی محض است. بی گمان ، این سخن بیهوده و باطل است ، پس نتیجه این که، همه احکام یاد شده که در ۲۸ آیه پیشین با پیوستگی تمام، بیان شده، احکام اجتماعی مسلمانان از زنان و مردان است. در آیه ۳۰ سوره مبارکه نور، نگاه به نامحرم بر مردها تحریم شده و دستور داده است که بدنشان را در برابر زن نامحرم بپوشانند. آیه ۳۱ که آیه نسبتاً طولانی است حکم و چگونگی پوشش زنان و موارد استثنایی آن را به تفصیل و گستردگی تمام اعلام کرده است. « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور/۳۱) « و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند؛ مگر آنچه طبعاً از آن پیداست، و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن] بی نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده اند، آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینت هایشان نهفته می دارند معلوم گردد. ای مؤمنان! همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید است که رستگار شوید.» آیه های ۳۳-۳۲ با اتصال و پیوستگی به آیات پیشین و بدون قطع ارتباط بین آنها و آیه های قبل، حکم ازدواج و شرایط آن را به تفصیل، بیان می کند. نگرش در این سوره می نمایاند که همه آیه های آن از نخستین تا آخرین آیه این سوره احکام واجب و اجتماعی مسلمانان را در رابطه بین زن و مرد بیان کرده است و ما فقط از باب نمونه از اول سوره تا اینجا را به صورت مختصر بررسی نمودیم. آیا ممکن است تمام احکام این سوره، احکام شخصی- اجتماعی زن و مرد مسلمان باشد و تنها یک آیه آن یعنی آیه حجاب با همه اهمیتی که در ثبات، استحکام، سلامت ساختار و حفظ بهداشت روان جامعه اسلامی دارد؛ اجتماعی نباشد وتنها شخصی محض باشد؟ ارتباط و پیوستگی موضوعی آیات بهترین گواه بر این واقعیت است که حجاب و پوشش زن، همچون سایر احکام قبل و بعد در سوره، حکم شخصی- اجتماعی است و نمی تواند استثنای از آنها باشد.
"منبع:فصلنامه پژوهش های قرآنی"

منابع و مآخذ
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم، ۱۴۰۵هـ ۲. العک، خالد عبدالرحمن؛ اصول التفسیر وقواعده، دارالکتب الاسلامیه، بیروت. ۳. امین، مهدی؛ « مسئله الحجاب فی القرآن»، ( درنگی در نظریات دکتر محمد شحرور ) ترجمه علی مازاریان؛ ماهنامه المنهاج، شماره۹ بیروت. ۴. جاسبی، محمد بهرام؛ فرهنگ علوم سیاسی ، انتشارات گوتنبرگ. ۵. روزنامه نشاط ،۱۷/۳/۱۳۸۷ ۶. شحرور، محمد؛ الکتاب والقرآن قراءه معاصره، دمشق، ۱۹۹۹م. ۷. صدر، شادی؛ « آیا حکومت مسئول بی حجابی است؟ »، ماهنامه زنان، شماره ۱۰۳، ۱۳۸۲ش. ۸. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن،انتشارات اعلمی، بیروت.


ftmh_mohammadi;282756 نوشت:
لطفا دارین مثال میزنین از مثال هایی استفاده کنین که با این مساله حداقل یک قرینه ای داشته باشد . مثال راهنمایی و رانندگی چه ربطی به این مساله داره !!! اگر مساله حجاب مانند مساله راهنمایی و رانندگی بود به نظر شما اولیای الهی اونو اجبار نمیکردن !!! چرا هیچ چیزی تو راه و روش هیچ پیامبر و امامان اجبار بودن این مساله رو ثابت نمیکنه

خواهر من؛ این مثالها برای نزدیک شدن ذهن به موضوع است.در مثل مناقشه نیست.در بحث رابطه خدا و انسانها این رابطه به منبع نور و پرتوهای آن تشبیه شده است.آیا این بدان معناست که علما مقام خدا را در سطح یک منبع نور تقلیل داده اند؟!مسلما جواب منفی است.

نقل قول:

تردیدی نیست که درگستره تاریخ اسلام، مسلمانان ازعالم وعامی، شیعه و سنی و پیروان مذهب های مختلف فقهی و نحله های گوناگون کلامی و اعتقادی به صورت اجماع حجاب را واجب و رعایت آنرا بر زن مسلمان الزامی می شمارند و بی حجابی و بدحجابی را مساوی با مخالفت با قرآن و زیر پا نهادن حکم واجب الهی تلقی می کنند. فتواهای فقیهان شیعه و سنی بر وجوب حجاب و چگونگی آن در لحظه های مختلف زندگی از جمله در هنگام نماز، بیانگر اهمیت حجاب در اسلام می باشد که نیازی به یاد کرد آن فتواها نیست.

من به تک تک پرسش های شما جواب دادم و دارم میدم ... ولی اینگار شما حالت خوش نیست ... از این ور و اونور میری مطلب کپی پیست میکنی ... خوب !!! که چی !!! حداقل جواب یکی از پرسش های منو میدادی !!!

1- لا اکراه فی الدین : هیچ اجباری در دین نیست . ( آیه قرآنه ) هر حرفی هم هر کی بزنه زر مفته باید کوبیدش به دیوار . تفسیرش کن ... منم میکوبمش به دیوار . متن بالا رو هم یه ذره اش رو خوندم ...ولی شرمنده ... دیدم باید کوبیدش به دیوار :ok:
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
2- هیچ دستوری در هیچ دینی ( اسلام . مسیحیت . یهود . بودایی . زرتشتی ) اجبار نیست . بلکه راهی برای سعادت هست . میتونی یه مثال بزن ... من بگم حجاب دومیشه .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
3- تمام آیات حجاب دستوری فردی و نه اجتماعی هستند آنجنانچه دستورات به فرد است نه به اجتماع .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
4- هیچ حدیثی از هیچ معصومی در هیچ دورانی در مورد برخورد کردن با بی حجاب وجود ندارد .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
5- هیچکونه "حدی" برای برخورد با شخص بی حجاب وجود ندارد . مجوز شرعیش رو ندارین !!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فکر میکنم خودتم فهمیدی !!! دیگه نمیخوام ادامه بدم !!! اگر هم خواستی حرفی بزنی ... برو یه دلیل از قرآن یا یه حدیث از یه امام ... یا یه سابفه تاریخی از یه امام بیار که با شخص بی حجاب برخورد کرده !!! تا منم ادامه بدم .

یه دلیل از قرآن بیار که چیزی رو اجبار کرده باشه . ( لا اکراه فی الدین )
یه حدیثی یه چیزی از یه امام معصوم بیار که گفته باشه حجاب اجباره ...

وگرنه متونی از این قبیل لایقش همون دیواره :Cheshmak:

اینم یه صحبتی از یکی از دوستان ...

قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین

با سلام خدمت دوستان

خواهش می کنم توجه کنید اگر تا قیامت هم هر کسی نظر خودش رو بیان کنه سودی عاید جمع نمیشه الا اینکه با یه طرز فکر جدید آشنا بشه.

برای همین من یه پیشنهاد دارم و اون هم بررسی سیره ی پیامبر و اهل بیت در مورد حجاب اجباریه

البته اول من موضع خودم رو مشخص می کنم . باید بگم من با حجاب اجباری مخالفم منتها نه از روی هوا بلکه تا حدودی تحقیق کردم و بهش رسیدم.

همون طور که اطلاع دارید حکومت اسلامی یکی در زمان پیامبر (ص) به اجرا در اومد دیگری در زمان حضرت علی (ع) و هم چنین اوایل حکومت امام حسن که مشکلات این آخری رو شما بهتر از من میدونید.

اونچه واضحه در سرتاسر دوره حکومت اسلامی پیامبر به هیچ عنوان پدیده ای به عنوان حجاب اجباری نبوده ( زنان آن دوران در چهار گروه طبقه بندی میشوند : مسلمانان و اهل کتاب و کفار و ... الان دقیقش یادم نیومد ولی از هر محققی سوال کنید راحت بهتون میگه) برید بپرسید که آیا غیر مسلمانان مجبور بودند در جامعه ی مسلمانان حجاب اجباری داشته باشند یانه!

دوستان اشاره کرده بودند که در مان علی (ع) سه جنگ افتاده بوده و شرایط جامعه چنین و چنان بوده ، ببینید ، این ها دلایل متقن نیست و در حد حدسیات است شما از کجا میدونی که اگر شرایط طور دیگری بود حضرت حجاب را اجباری میکرد؟
پس خواهش میکنم از این به بعد با حدسیات مباحثه نکنیم و معیار ما کتاب خدا و سنت رسول و اهل بیت باشد.

آیات حجاب هم توضیح دهنده ی حجاب مناسب مسلمین است ، برداشت از آیات قران هم مراتبی دارد یه نفر عادی مثل من ظاهر آیه رو میبینه یه نفر اهل علم روش تفسیر می نویسه و تحلیل های مختلفی میاره ولی تا اونجایی که من خوندم و اطلاع دارم و عقل هم حکم می کنه این آیات مربوط به مسلمانان است . اگر اشتباه میگم خواهشمندم با دلیل راهنماییم کنین.

تو همین حکومت اسلامی کشور خود ما هم در این زمینه اختلاف هست ، مثل نظر آیت ا... طالقانی که مستندات حرف هاشون در مورد اینکه نباید حجاب اجباری باشد تو آرشیو روزنامه ها موجوده.

من معتقدم اگر قانونی در حکومت اسلامی تصویب میشه باید حتما اسلامی باشه یعنی عده ای از علمای مسوول تایید
کنن در حال حاضر در مورد حجاب تو کشور قانونی نداریم که بگه اجباریه ،الا مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی که در این مورد وجود داره.

برای من یه سوال پیش اومده و اونم اینه که اگر حجاب اجباری بطور محکم مورد نظر اسلام هست چرا نمیان تو مجلس لایحه بدن و بعد از تصویب مجلس بره شورای نگهبان و به عنوان قانون موافق احکام اسلام به تصویب برسه؟

ضمنا اگر حجاب اجباری در سیره ی اهل بیت بوده دوستان لطف کنن چند مورد تعذیر جهت کسانی که رعایت نمی کردن و توسط حکومت پیامبر و یا اهل بیت مورد تعذیر واقع شدند رو ذکر کنن متشکر میشم.

در آخر پرسش عقلانی دیگری هم دارم : ما که توی قرآن آیه حجاب داریم آیاتی مثل " لا اکراه فی الدین ... " و " لکم دینکم و لی دین " و ... هم داریم که به صراحت اجازه میدهد که هر کس در انتخاب دین آزاد باشد.

حال پرسش اینجاست در عصر حاضر محدوده ی هر کشور به طور دقیق مشخص گردیده است و هیچ فردی اجازه ندارد به راحتی از کشوری به کشور دیگری کوچ کند چگونه می توان به فردی که معتقد به اسلام و حجاب نیست آزادی انتخاب داد در حالی که هر جای کشور که باشد باید قوانین دین دیگر را تحمل نماید؟

در پایان از مدیریت سایت که پاسخ ها رو چک می کنن خواهش میکنم به پاسخ من به عنوان یه نفر که با اسلام و مسلمین دشمنه و ... نگاه نکنن و بذارن دوستان تمام قسمت ها رو بخونن بلکه منم از جوابشون استفاده کنم و بحث بی نتیجه نمونه
.

فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

با تشکر

ftmh_mohammadi;283064 نوشت:
من به تک تک پرسش های شما جواب دادم و دارم میدم ... ولی اینگار شما حالت خوش نیست ... از این ور و اونور میری مطلب کپی پیست میکنی ... خوب !!! که چی !!! حداقل جواب یکی از پرسش های منو میدادی !!!

1- لا اکراه فی الدین : هیچ اجباری در دین نیست . ( آیه قرآنه ) هر حرفی هم هر کی بزنه زر مفته باید کوبیدش به دیوار . تفسیرش کن ... منم میکوبمش به دیوار . متن بالا رو هم یه ذره اش رو خوندم ...ولی شرمنده ... دیدم باید کوبیدش به دیوار :ok:
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
2- هیچ دستوری در هیچ دینی ( اسلام . مسیحیت . یهود . بودایی . زرتشتی ) اجبار نیست . بلکه راهی برای سعادت هست . میتونی یه مثال بزن ... من بگم حجاب دومیشه .
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
3- تمام آیات حجاب دستوری فردی و نه اجتماعی هستند آنجنانچه دستورات به فرد است نه به اجتماع .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
4- هیچ حدیثی از هیچ معصومی در هیچ دورانی در مورد برخورد کردن با بی حجاب وجود ندارد .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
5- هیچکونه "حدی" برای برخورد با شخص بی حجاب وجود ندارد . مجوز شرعیش رو ندارین !!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

فکر میکنم خودتم فهمیدی !!! دیگه نمیخوام ادامه بدم !!! اگر هم خواستی حرفی بزنی ... برو یه دلیل از قرآن یا یه حدیث از یه امام ... یا یه سابفه تاریخی از یه امام بیار که با شخص بی حجاب برخورد کرده !!! تا منم ادامه بدم .

یه دلیل از قرآن بیار که چیزی رو اجبار کرده باشه . ( لا اکراه فی الدین )
یه حدیثی یه چیزی از یه امام معصوم بیار که گفته باشه حجاب اجباره ...

وگرنه متونی از این قبیل لایقش همون دیواره :cheshmak:


دوست گرامی میشه برای بهتر حل شدن مسئله حجاب لطفا بفرمایید:
1 . به حجاب زن چقدر اعتقاد دارین؟
2 . شما خودتون چقدر به حجاب همسرتون اهمیت میدین؟
3 . این انتخاب رو به عهده خودشون (همسر)گذاشتین یا به انتخاب خودتون؟

نقل قول:
دوست گرامی میشه برای بهتر حل شدن مسئله حجاب لطفا بفرمایید:
1 . به حجاب زن چقدر اعتقاد دارین؟
2 . شما خودتون چقدر به حجاب همسرتون اهمیت میدین؟
3 . این انتخاب رو به عهده خودشون (همسر)گذاشتین یا به انتخاب خودتون؟

1- حجاب زن چیز خوبیه . البته اگر توش اختیار باشه . اگر در مساله حجاب اختیار وجود نداشته باشه ... هیچ حسنه ای برای شخص محجبه در نظر نمیگیرن . چون عملی که توش اجبار باشه نه توش مستوجبی هست ... نه حسنه ای .

2- من خانومم . ولی من که روسری سرم میکنم میخوام به همسرم بگم من بخاطر تو و خدا دارم این کارو میکنم نه برای اجبار جامعه .

و به نظر من حجاب اجباری ضرر هاش بیشتر از منافعش هست .

ftmh_mohammadi;280503 نوشت:
سوالی که برای من پیش میاد اینه که چرا خدا برای بی حجابی "حد" تعیین نکرده .

باسلام
دوست عزیز اصل سوالتون اشکال داره
انسان در حالت عادی هیج حجابی تداره و خداوند کریم برای حجابش حدودی را تعین کرده:
«وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ ...; (نور، 31)


سلام علیکم خواهر گرامی.(البته اینو تازه فهمیدم!!)لطفا قبل از به دیوار کوبیدنم مطالب پایین را بخوانید؛خالی از لطف نیست.
1- بنده اکثر پست هام از خودمه. اگر هم در بحثی احساس کنم که پاسخ شخص دیگری به روشن شدن بحث کمک بیشتری خواهد کرد،سعی می کنم از مطالب اون شخص استفاده کنم(البته با ذکر منبع).از نظر بنده هیچ افتخاری نیست که یک شخص تماما از انباشته های ذهن خود استفاده کند.چون طبعا من دانشجو در تمام زمینه ها مطالعه کافی را ندارم.
در رابطه با پست قبلی که طولانی بودن آن احتمالا شما رو ناراحت کرده،بنده اصلا قصد اطناب کلام رو ندارم.اما به نظرم رسید که شما هنوز در خانه اول قرار دارید و حتی به اجتماعی بودن حجاب نیز اعتقاد ندارید
که این پایه بحثی است که شما شروع کردید.
2-در رابطه با آیه لا اکراه فی الدین...؛متأسفانه عوام برای توجیه بعضی از قوانین به این آیه پناه می برند و تفسیری نادرست از آن ارایه می دهند.در اینجا خوب است که به صورت کوتاه تفسیر درست این آیه را با هم مرور کنیم:(بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان)
متاسفانه این روزها بعضی از انسانها برداشت های سوء و منفی از آیات الهی می کنند که این خود آثار بسیار منفی و خطرناکی را بر زندگی آنها تحمیل می کند این آیه شریفه لا اکراه فی الدین -سوره بقره 255 معنایش این نیست که هر کسی در رعایت نکردن مسائل دینی آزاد است و کسی حق ندارد او را اجبار کند و این همان برداشت منفی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : «من فسد القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ یعنی هر کس قرآن را از پیش خود تفسیر و توجیه کند جایگاهش آتش دوزخ خواهد بود» .
اگر معنای لااکره فی الدین این است که هر کس در اجتماع آزاد است هر کاری دلش می خواهد بکند پس این همه آیاتی که مسلمانان را دستور به نماز روزه، خمس ،جهاد ، زکات ، حج ، حجاب و غیره غیره کرده یعنی چه ؟ آیا معقول است خداوند از یک طرف دستور اکید دهد زنان مسلمان حجاب خودشان را رعایت کنند و از طرفی بفرماید در دین اجباری نیست و می توانند رعایت نکنند آیا این مطلب به نظر شما تناقض نیست ؟ از یک طرف خداوند بگوید بر همگان واجب است نماز را بپا دارند و روزه را بگیرند و از طرفی هم بگوید «لا اکره فی الدین» یعنی اجباری در کار نیست اگر هم ترک کردند اشکالی ندارد؟ این دو مطلب که تناقض روشن است !؟
پس معنای «لا اکره فی الدین» این نیست که هرکس در دین آزاد است بلکه معنای آن آیه این است که اسلام برای پذیرش دینش هرگز غیر مسلمانان را اجبار نمی کند بلکه با منطق و برهان آنها را دعوت به اصل پذیرش اسلام می نماید ."
3-اولا بودا دین الهی نیست و از نظر ما سندیتی ندارد.ثانیا بنده این فرض را در نظر می گیرم که منظور شما از مسیحیت و یهودیت،قبل از تحریف آنها باشد.

در کتاب «حجاب در اسلام» آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند».
ویل دورانت مورخ می نویسد:"
در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد".وی همچنین در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی برسرداشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد. او همچنین می نویسد: ...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها.
این نمونه ای از اجبار حجاب در آیین یهود بود اما در مورد مسیحیت:
در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است ( زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است. اینها نمونه ای اندک از وضعیت حجاب در ادیان دیگر است.(بخشی از این مطلب از سایت طهور کتب
استخراج شد.)
4-در مورد اجتماعی بودن حجاب بنده در پست قبلی به تفصیل توضیح دادم،ولی شما گویا آنرا به دیوار کوبیدید)
5-در موردگزینه های 4 و 5 و بند پایین آن انشاء الله در پستی دیگر پاسخ خواهم داد(الان متأسفانه وقت ندارم)

"در پناه حضرت حق"

ftmh_mohammadi;283111 نوشت:
چون عملی که توش اجبار باشه نه توش مستوجبی هست ... نه حسنه ای .

حجاب اجباری انسان را به سعادت نمی رساند.حجاب اجباری دلیل و فلسفه دیگری دارد.این اجبار تماما به سود فرد مذکور نیست،بلکه حجاب شخص ولو اجباری سلامتی جامعه و حذر آن از فساد را تضمین می کند.اصلا و اصولا اجتماعی بودن حجاب است که باعث اجبار آن می شود.اینکه راه فساد با بی حجابی برای جوانان باز شود و بعضا در دام نفس اماره قرار می گیرند،شاهدی بر این مدعاست که حجاب یک بعد اجتماعی نیز دارد و ثمره آن مصون ماندن جامعه از فاسد شدن است.
"در پناه حضرت حق"

ftmh_mohammadi;283111 نوشت:
1-

2- من خانومم . ولی من که روسری سرم میکنم میخوام به همسرم بگم من بخاطر تو و خدا دارم این کارو میکنم نه برای اجبار جامعه .

سلام خدمت شما خواهر گرامی ( البته من اینو از پستتون فهمیدم ، چون فکر میکردم مرد هستین)
خوب یه سوال اگر شما که شیعه هستین و به دستورات خداوند متعال پایبند ، اگر در کشوری غیر از ایران که حجاب آزاد هستش ، باز هم حجابتون را رعایت می کردین

نقل قول:
سلام علیکم خدمت خواهر گرامی.(البته اینو تازه فهمیدم!!)لطفا قبل از به دیوار کوبیدنم مطالب پایین را بخوانید؛خالی از لطف نیست.
1- بنده اکثر پست هام از خودمه. اگر هم در بحثی احساس کنم که پاسخ شخص دیگری به روشن شدن بحث کمک بیشتری خواهد کرد،سعی می کنم از مطالب اون شخص استفاده کنم(البته با ذکر منبع).از نظر بنده هیچ افتخاری نیست که یک شخص تماما از انباشته های ذهن خود استفاده کند.چون طبعا من دانشجو در تمام زمینه ها مطالعه کافی را ...

سلام ...
کم کم در موردش بحث میکنیم . ولی من یکم سرم شلوغه اگر دیر به دیر اومدم ناراحت نشید . در مورد مطالبی که ایراد کردین هم صحبت میکنیم . ولی به نظر یه مشکلی که من و شما با هم داریم اینه که هنوز به یه تعریفی از واجبات ( اجبارات دین ) نرسیدیم .
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اجبارات به نظر من 2 نوع هستند ...

مدل اول :
نماز واجب است . بر مسلمین واجب است که نماز بخوانند . ولی اختیار نخواندنش را دارند . و واجب بودن نماز ناقض اختیار انسان نمیشود .
روزه واجب است . بر مسلمین واجب است که روزه بگیرند . ولی اختیار روزه نگرفتن را دارند . و واجب بودن روزه ناقض احتیار انسان نمیشود .
و ...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مدل دوم :
1-فرعون میخواست قصری بسازد . بردگان مجبور بودند صبح تا شب برای او سنگ ها را جابجا کنند و اگر کارگری در این امر تعلل میکرد و یا خسته میشد بر او تازیانه میزدند ... ( اختیار از ایشان صلب میشد )

2-در کشور آمریکا دستگاهی ساخته شد . این دستگاه نوعی قلاده الکترونیکی بود که بر گردن سگ ها میگذاشتند . این سگ ها مجبور بودند در محل های بخصوصی ادرار کنند . اگر این عمل را انجام نمیدادند قلاده شوک الکترونیکی به سگ میداد . این عمل موجب میشد سگ یاد بگیره که باید در کجا ادرار کنه و کجا نکنه . این عمل موجب شد حامیان حقوق حیوانات صداشون در بیاد ... و در این کشور حامیان حقوق حیوانات جلوی این امر رو گرفتن ( چون از حیوانات صلب اختیار میکرد)

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حالا سوال من از شما اینه ...
دید شما از واجبات دینی کدوم یک از این دو هست . ابتدا به یه توافقی در مورد واجبات برسیم . تا بتونیم بهتر ادامه بدیم .

آیا واجبات میتونن صلب اختیار کنن یا نه !

نقل قول:
سلام خدمت شما خواهر گرامی ( البته من اینو از پستتون فهمیدم ، چون فکر میکردم مرد هستین)
خوب یه سوال اگر شما که شیعه هستین و به دستورات خداوند متعال پایبند ، اگر در کشوری غیر از ایران که حجاب آزاد هستش ، باز هم حجابتون را رعایت می کردین

بله . حجابم رو رعایت میکردم .

و اگر سوال بعدی شما اینه که اگر در اون کشور بی حجابی قانون بود چی کار میکردی :
تو پاسخ بهتون میگم ... اگر چیزی اجبار باشه نه براش صوابی هست نه عقوبتی . ولی به عنوان یه انسان آزاد اندیش سعی میکردم با روسری برم بیرون و تاوانش رو هم بدم .

نقل قول:
-در رابطه با آیه لا اکراه فی الدین...؛متأسفانه عوام برای توجیه بعضی از قوانین به این آیه پناه می برند و تفسیری نادرست از آن ارایه می دهند.در اینجا خوب است که به صورت کوتاه تفسیر درست این آیه را با هم مرور کنیم:(بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان)
متاسفانه این روزها بعضی از انسانها برداشت های سوء و منفی از آیات الهی می کنند که این خود آثار بسیار منفی و خطرناکی را بر زندگی آنها تحمیل می کند این آیه شریفه لا اکراه فی الدین -سوره بقره 255 معنایش این نیست که هر کسی در رعایت نکردن مسائل دینی آزاد است و کسی حق ندارد او را اجبار کند و این همان برداشت منفی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : «من فسد القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ یعنی هر کس قرآن را از پیش خود تفسیر و توجیه کند جایگاهش آتش دوزخ خواهد بود» .
اگر معنای لااکره فی الدین این است که هر کس در اجتماع آزاد است هر کاری دلش می خواهد بکند پس این همه آیاتی که مسلمانان را دستور به نماز روزه، خمس ،جهاد ، زکات ، حج ، حجاب و غیره غیره کرده یعنی چه ؟ آیا معقول است خداوند از یک طرف دستور اکید دهد زنان مسلمان حجاب خودشان را رعایت کنند و از طرفی بفرماید در دین اجباری نیست و می توانند رعایت نکنند آیا این مطلب به نظر شما تناقض نیست ؟ از یک طرف خداوند بگوید بر همگان واجب است نماز را بپا دارند و روزه را بگیرند و از طرفی هم بگوید «لا اکره فی الدین» یعنی اجباری در کار نیست اگر هم ترک کردند اشکالی ندارد؟ این دو مطلب که تناقض روشن است !؟
پس معنای «لا اکره فی الدین» این نیست که هرکس در دین آزاد است بلکه معنای آن آیه این است که اسلام برای پذیرش دینش هرگز غیر مسلمانان را اجبار نمی کند بلکه با منطق و برهان آنها را دعوت به اصل پذیرش اسلام می نماید ."

و اما تفسیر : لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی ...
معنی این آیه میشود . هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه هدایت از گمراهی مشخص است .

نکته ای که همیشه باید در تفسیر رعایت شود این هستش که تفسیر نباید با معنی ظاهری آیه تناقض داشته باشد . در حقیقت تفسیر تعمیق در ظاهر و نه مخالفت با آن است .

به عنوان مثال : اگر در قرآن آمده باشد : ماست سفید است ... شما نمیتوانید آنرا تفسیر کنید که ماست سیاه است .

شما نمیتوانید لا اکراه فی الدین را تفسیر کنید : در دین اجبار است .

معنی این آیه این میشود : اجباری در دین نیست . راه هدایت از گمراهی مشخص شده است ...

پدری به فرزند خود میگوید برای اینکه در زندگی موفق باشی فلان کار و بهمان کار رو انجام بده و از فلان کارها فاصله بگیر با این کار داره راه هدایت رو از گمراهی مشخص میکنه .... ولی زورکی نمیاد اونو ببره بهشت . ( هیچ اجباری در دین نیست راه هدایت از گمراهی مشخص است )

نقل قول:
اگر معنای لااکره فی الدین این است که هر کس در اجتماع آزاد است هر کاری دلش می خواهد بکند پس این همه آیاتی که مسلمانان را دستور به نماز روزه، خمس ،جهاد ، زکات ، حج ، حجاب و غیره غیره کرده یعنی چه ؟ آیا معقول است خداوند از یک طرف دستور اکید دهد زنان مسلمان حجاب خودشان را رعایت کنند و از طرفی بفرماید در دین اجباری نیست

بله کاملا معقول و صحیح هست . اصلا نیازی نیست که من بگم معقول و صحیح هست یا نیست . دستور و آیه خداست . پدری به فرزند خود میگوید اینگونه عمل کن تا به موفقیت و هدایت برسی و این راه هدایت است ... و پدر فرزند خود را در برگزیدن راه مختار میداند . پدر راه و مسیر درست را به ایشان نشان میده ( قد تبین الرشد من الغی) در ضمن به مختار بودن فرزند خود اذعان دارد ( لااکراه فی الدین ) . این صحبت من تفسیر آیه نیست . ترجمه آن است .ولی اون تفسیری که شما میکنید در مقام مخالفت با معنی آیه است .

نقل قول:
پس این همه آیاتی که مسلمانان را دستور به نماز روزه، خمس ،جهاد ، زکات ، حج ، حجاب و غیره غیره کرده یعنی چه ؟

شما میرین پیش یه متخصص تغذیه و به ایشون میگین میخوام خوشگل و خوش هیکل بشم . ایشون هم میگه باید این چیزها رو بخوری ... باید این چیزها رو نخوری . باید این ورزش رو بکنی . باید زود بخوابی و ... ایشون اومده با این کار راه رسیدن به خوشگلی و خوش هیکلی رو مشخص کرده . نه اینکه شما برده این دستورات باشی و ...

برای اینکه من به سعادت برسم : 1- مختارم 2- باید سمت دین برم .و نماز بخونم و زکات بدم و ... ( انسان آزاد و مختار خلق شده نه برده دستورات شرعی )

FTMH_Mohammadi;283357 نوشت:
حالا سوال من از شما اینه ... دید شما از واجبات دینی کدوم یک از این دو هست . ابتدا به یه توافقی در مورد واجبات برسیم . تا بتونیم بهتر ادامه بدیم . آیا واجبات میتونن صلب اختیار کنن یا نه !


سلام علیکم؛
طبق آیه لا اکراه فی الدین...و با توجه به تفسیر مفسرین انسانها در پذیرفتن دین آزاد و مختار هستند.هیچ اجباری در پذیرفتن دین اسلام نیست. اما به محض برگزیدن آن،شخص باید تابع قوانین و احکام دین قرار بگیرد.فی المثل شما برای استخدام مختارید از بین چند شرکت یکی از آنها را انتخاب کنید و در این انتخاب هیچ اجباری وجود ندارد.اما وقتی در یکی از شرکت ها استخدام شدید،مجبورید مقررات شرکت مذکور را رعایت کنید و در اینجا اعتراض جایی ندارد.چون شما با میل و اراده و اختیار خود این شرکت و قوانین آنرا انتخاب کردید.این مثال به ظاهر ساده را می توان به ادیان مختلف تعمیم داد.
در اینجا این سوال پیش می آید که آیا تبعیت محض از واجبات و محرمات نوعی جبر محسوب نمی شود؟پاسخ:حدیث معروفی از امام صادق است که پاسخ شما در این حدیث مشهود است.
لا جبر و لا تفويض و لكن امر بين امرين ، قال فلت : و ما امر بين امرين ؟ قال عليه السلام : مثل ذلك رجل رايته على معصيه فنهيته فلم ينته فتركه ففعل تلك المعصيه ، فليس حيث لم يقبل منك فتركه كنت انت الذى امرته بالمعصيته .

نه جبر است و نه تفويض ، بلكه چيزى ميان اين دو است .

راوى گويد گفتم : چيزى ميان اين دو يعنى چه ؟ فرمود:

[align=center]مثال آن ، مثال كسى است كه در حال گناه است و تو او را نهى مى كنى و او نمى پذيرد. پس از آن رهايش مى كنى و او آن گناه را انجام مى دهد،
پس چنان نيست كه چون از تو نپذيرفت و تو به حال خود رهايش كردى ، اين تو بوده اى كه به گناه فرمانش دادى !(
كافى (جلد ص 160) و توحيد صدوق (ص 362).)این اعتقاد شیعه است.نه جبر مطلق بر انسان حاکم است و نه اختیار کامل.بلکه چیزی بین این دو است.یعنی نه سرنوشت ما از پیش تعیین شده است(دیدگاه اشاعره) و نه خدا تمام افعال ما را به خودمان واگذار کرده است(دیدگاه معتزله).در اینجا خوب است از میان خیل احادیث چند حدیث از امام صادق علیه السلام ذکر شود:الف)" مردم درباره قدر بر سه راه رفته اند:

1 - كسى كه عقيده دارد خداى عزوجل مردم را بر گناهان مجبور كرده است ، او درباره فرمان بازدارنده الهى به خدا ستم كرده ، پس او كافر است .

2 - كسى كه معتقد است همه كارها به مردم واگذار شده ، او خدا را در قدرت و سلطنت خويش ضعيف و ناتوان پنداشته ، پس او (نيز) كافر است .

3 - كسى كه عقيده دارد خداوند بندگان را به آنچه مى توانند مكلف كرده ، و آنچه را در توانشان نيست از آنان نخواسته است ، او هرگاه كار نيكى انجام دهد خدا را سپاس گويد و اگر كار بدى از او سرزند از خدا آمرزش ‍ مى خواهد؛این همان مسلمان (به حق) رسیده است.(توحید صدوق؛ص30-361)
ب)ما استصعت ان تلوم العبد عليه فهو منه و ما لم تستطع ان تلوم العبد عليه فهو من فعل الله ، يقول الله للعبد: لم عصيت ؟ لم فسقت ؟ لم شربت الخمر؟ لم زنيت ؟ فهذا فعل العبد، و لا يقول له لم مرضت ؟ لم قصرت ؟ لم ابيضضت ؟ لم اسوددت ؟ لانه من فعل الله تعالى .

هر كارى را كه بتوانى بنده را بر آن سرزنش كنى ، از آن اوست ،

و هر چه را كه نتوانى بنده را بر آن سرزنش نمايى ، از آن خداست .

خداوند به بنده اش ‍ مى فرمايد:

چرا سركشى كردى ؟ چرا نافرمانى نمودى ؟ چرا شراب خوردى ؟ چرا زنا كردى ؟ اينها كار بنده است .

خداوند از بنده اش نمى پرسد: چرا مريض شدى ؟ چرا قدت كوتاه است ؟ چرا سفيد رنگى ؟ چرا سياه رويى ؟ زيرا اينها كار خداوند است .(بحار ج 5 ص 59 جديث 109.)
حال ممکن است این سوال انسان را به خود مشغول کند:پس تکلیف شخصی که در نقاط دوردست زندگی می کند و به حق دسترسی ندارد چیست؟و یا آیا کسی که در محیط فساد رشد می کند اختیار دارد؟
پاسخ:به دلیل ایجاز مطلب به یک آیه از قرآن بسنده می کنیم که به واقع بهترین پاسخ است:" لا يكلف الله الا ما وسعها خداوند هيچ كس را به جز به مقدار توانش تكليف نمى كند. "بس است...
این ها عقیده شیعه است و من نیز.
"در پناه حضرت حق"

پاسخ به ftmh-mohammadi
بیایید و یک قرار منطقی بگذاریم.سلایق شخصیمان را وارد متن موضوع نکنیم. با هوچی گری و مغالطه نمی توانید به نتیجه دلخواه برسید.شما به من بگو این تفسیرو از کدوم کتاب تفسیری آوردی.اگر از تراوشات ذهنی خودتون به این تفسیر رسیدید که بحثی نیست. لکم دینکم ولی دین.اما اگر منبع و مأخذی در دست دارید،در خدمت هستیم.بنده برای تک تک پست هام دلایل متفاوتی دارم. نه از سر بیکاری به این سایت اومدم و نه حقیقتا وقت این کارا رو دارم.خواهر من؛من از کلاسم می زنم و برای جواب شما تحقیق می کنم.اونوقت شما با طیب خاطر تمام پاسخ های منو بدون هیچ دلیل قانع کننده ای رد می کنید؟؟بنده تمام سوالات شما رو پاسخ دادم.در رابطه با مسأله جبر و اختیار اگر واقعا اهل تحقیقید شما رو به کتاب عدل الهی شهید مطهری ارجاع میدم.خودم هم در خدمت هستم.

نقل قول:
سلام علیکم؛
طبق آیه لا اکراه فی الدین...و با توجه به تفسیر مفسرین انسانها در پذیرفتن دین آزاد و مختار هستند.هیچ اجباری در پذیرفتن دین اسلام نیست. اما به محض برگزیدن آن،شخص باید تابع قوانین و احکام دین قرار بگیرد.فی المثل شما برای استخدام مختارید از بین چند شرکت یکی از آنها را انتخاب کنید و در این انتخاب هیچ اجباری وجود ندارد.اما وقتی در یکی از شرکت ها استخدام شدید،مجبورید مقررات شرکت مذکور را رعایت کنید و در اینجا اعتراض جایی ندارد.چون شما با میل و اراده و اختیار خود این شرکت و قوانین آنرا انتخاب کردید.این مثال به ظاهر ساده را می توان به ادیان مختلف تعمیم داد.
در اینجا این سوال پیش می آید که آیا تبعیت محض از واجبات و محرمات نوعی جبر محسوب نمی شود؟پاسخ:حدیث معروفی از امام صادق است که پاسخ شما در این حدیث مشهود است.لا جبر و لا تفويض و لكن امر بين امرين ، قال فلت : و ما امر بين امرين ؟ قال عليه السلام : مثل ذلك رجل رايته على معصيه فنهيته فلم ينته فتركه ففعل تلك المعصيه ، فليس حيث لم يقبل منك فتركه كنت انت الذى امرته بالمعصيته .

نه جبر است و نه تفويض ، بلكه چيزى ميان اين دو است .

راوى گويد گفتم : چيزى ميان اين دو يعنى چه ؟ فرمود:

[align=center]مثال آن ، مثال كسى است كه در حال گناه است و تو او را نهى مى كنى و او نمى پذيرد. پس از آن رهايش مى كنى و او آن گناه را انجام مى دهد،
پس چنان نيست كه چون از تو نپذيرفت و تو به حال خود رهايش كردى ، اين تو بوده اى كه به گناه فرمانش دادى !(
كافى (جلد ص 160) و توحيد صدوق (ص 362).)این اعتقاد شیعه است.نه جبر مطلق بر انسان حاکم است و نه اختیار کامل.بلکه چیزی بین این دو است.یعنی نه سرنوشت ما از پیش تعیین شده است(دیدگاه اشاعره) و نه خدا تمام افعال ما را به خودمان واگذار کرده است(دیدگاه معتزله).در اینجا خوب است از میان خیل احادیث چند حدیث از امام صادق علیه السلام ذکر شود:الف)" مردم درباره قدر بر سه راه رفته اند:

1 - كسى كه عقيده دارد خداى عزوجل مردم را بر گناهان مجبور كرده است ، او درباره فرمان بازدارنده الهى به خدا ستم كرده ، پس او كافر است .

2 - كسى كه معتقد است همه كارها به مردم واگذار شده ، او خدا را در قدرت و سلطنت خويش ضعيف و ناتوان پنداشته ، پس او (نيز) كافر است .

3 - كسى كه عقيده دارد خداوند بندگان را به آنچه مى توانند مكلف كرده ، و آنچه را در توانشان نيست از آنان نخواسته است ، او هرگاه كار نيكى انجام دهد خدا را سپاس گويد و اگر كار بدى از او سرزند از خدا آمرزش ‍ مى خواهد؛این همان مسلمان (به حق) رسیده است.(توحید صدوق؛ص30-361)
ب)ما استصعت ان تلوم العبد عليه فهو منه و ما لم تستطع ان تلوم العبد عليه فهو من فعل الله ، يقول الله للعبد: لم عصيت ؟ لم فسقت ؟ لم شربت الخمر؟ لم زنيت ؟ فهذا فعل العبد، و لا يقول له لم مرضت ؟ لم قصرت ؟ لم ابيضضت ؟ لم اسوددت ؟ لانه من فعل الله تعالى .

هر كارى را كه بتوانى بنده را بر آن سرزنش كنى ، از آن اوست ،

و هر چه را كه نتوانى بنده را بر آن سرزنش نمايى ، از آن خداست .

خداوند به بنده اش ‍ مى فرمايد:

چرا سركشى كردى ؟ چرا نافرمانى نمودى ؟ چرا شراب خوردى ؟ چرا زنا كردى ؟ اينها كار بنده است .

خداوند از بنده اش نمى پرسد: چرا مريض شدى ؟ چرا قدت كوتاه است ؟ چرا سفيد رنگى ؟ چرا سياه رويى ؟ زيرا اينها كار خداوند است .(بحار ج 5 ص 59 جديث 109.)
حال ممکن است این سوال انسان را به خود مشغول کند:پس تکلیف شخصی که در نقاط دوردست زندگی می کند و به حق دسترسی ندارد چیست؟و یا آیا کسی که در محیط فساد رشد می کند اختیار دارد؟
پاسخ:به دلیل ایجاز مطلب به یک آیه از قرآن بسنده می کنیم که به واقع بهترین پاسخ است:" لا يكلف الله الا ما وسعها خداوند هيچ كس را به جز به مقدار توانش تكليف نمى كند. "بس است...
این ها عقیده شیعه است و من نیز.
"در پناه حضرت حق"

در مورد مساله لا اکراه فی الدین قد تبین رشد من الغی .
اولا : من آیه رو تفسیر نکردم معنی آیه رو گفتم : هیچ اجباری در دین وجود ندارد راه هدایت از گمراهی مشخص شده است . اما شما اونو تفسیر کردید و دو کلمه "پذیرفتن اسلام" رو از خودتون به آیه اضافه کردین .
خوب ... اینا رو از کجا وارد این آیه کردین . من تراوشات ذهنی خودم رو به اون اضافه نکردم این شما هستید که تراوشات ذهنی خودتون که "پذیرفتن اسلام" هست رو بهش اضافه کردید .

من هم اتفاقا با شما کاملا موافق هستم . اینی که هر کسی بیاد و تراوشات ذهنی خودش رو به دین اضافه کنه که دین نشد . خوب باید یه مرجع مناسب برای این کار وجود داشته باشه . پیامبر و امامان . من بهتون چند بار گفتم شما یه حدیث یا یه برخورد از پیامبر یا یک امام با شخص بی حجاب بیاورید . تا من حرف شما رو قبول کنم . وگرنه بقیش تراوشات ذهنی میشود .

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ثانیا : من فکر میکنم شما دارین غورباقه رو رنگ میکنین و میخواین جای قناری به من بندازین . احادیث مربود به جبر و اختیار چه ربطی به رعایت واجبات داره .

موضوع قفل شده است