تاملی درباره حقوق زن در اسلام

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
تاملی درباره حقوق زن در اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم
تاملی درباره حقوق زن در اسلام
اين مقاله صرفا يك نگاه سطي و گذرا به حقوق زن در اسلام است و به هيچ وجه اين مقاله در صدد ارائه نظر قطعي نيست.زيرانويسنده در مقامي نيست كه بتواند نظر اسلام را بيان كند.و از صاحبنظران محترم نيز درخواست دارم تا اين مطالب اگر اشكالي داشت مطرح كنند و يا اگر نقصي دارد با مطالب خود جبران كنند.
اين مقاله صرفا و فقط بحث نرم افزاري را ارائه مي دهد و برداشتها و نكاتي كه در متن دين راجع به اين مسئله است مطرح مي كند و كاري به عملكرد زنان و مردان در جامعه ندارد لذا با تاكيد عرض مي كنم كه ما به هيچ وجه در صدد توجيه اعمال مسلمانان زن و مرد نيستيم و فقط مي خواهيم ببينيم كه خود اسلام در اين باره چه مي فرمايد.
براي شروع بحث لازم است كه به معاني بعضي از كلمات توجه شود.
تكليف:يعني اجبار شخص براي انجام دادن كاري
مسئوليت:كاري است كه اگر شخص آن را انجام ندهد باز خواست مي شود.
مي تواند:يعني شخص هم اختيار انجام كار مورد نظر را دارد و هم اختيار ترك آن كار و عمل را دارد.
براي شروع به سراغ قرآن مي رويم هر كسي كه آشنايي جزئي با ادبيات عربي داشته باشد مي داند كه كلمه ناس يعني مردم هم به زنان شامل مي شود و هم به مردان و همچنين انسان نيز به هردو اطلاق مي شود و همينطور اگر در بين زنان يك مرد باشد خطاب به آن جمعي كه يك مذكر در بينشان باشد ضمير مذكر آورده مي شود.كسي هم اشكال نكند كه اينجا زنان ناديده گرفته مي شوند چون هر زباني ادبيات خاص خود را دارد .
با توجه به اين نكات مي بينيم كه در قرآن كلمات انسان و نفس و ناس و انتم و... آمده و هيچ يك از اينها زنان را استثنا نمي كند(يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية«اين آيه زن و مرد را از هم جدا نمي كند») در جاهاي خاصي مردان را مشخص كرده(مثلا جايي كه فرموده كه مردان چشم خود را از نامحرم نگاه دارند) و همينطور در جايي نيز زن را مشخص كرده پس با اين حساب همه خطابهاي عمومي شامل زن و مرد مي شود.(قد أفلح المومنون هم زن و هم مرد را شامل مي شود)
إن اكرمكم عندالله اتقيكم(گراميترين شما در نزد خداوند كسي است كه بيشتر از همه مراعات حلال و حرام را باشد)
پس قرآن در مسئله سعادت و شقاوت انسان فرقي بين زن و مرد قرار نداده است .
اما در مورد بعضي از مسائل جزئي، تفاوتهايي هست قبل از بيان اين تفاوتها بد نيست كه يك مسئله را در نظر بگيريم:
زن و مرد هر دو انسان هستند مثل گل لاله و گل رز اما تفاوتهايي هم با هم دارند مثل تفاوتهايي كه گل لاله و گل رزبا هم دارند. تفاوتهاي زن و مرد برتري را نمي رساند همانطور كه تفاوت گل لاله و گل رز برتري يكي از اندو را نمي رساند.
پس تفاوتهاي بين زن و مرد دليل بر برتري هيچ يك نيست بلكه همه در برابر خدا مساويند(خطابهاي خداوند به انسان را در قرآن ملاحظه كنيد).همانطور كه همه گلها گل هستند و تفاوت ميانشان خللي به گل بودنشان نمي رساند.
همانطور كه تفاوت گل رز با گل لاله باعث مي شود كه ما براي رشد و نگهداري اين دو گل دو نوع شرايط را فراهم آوريم و دو نوع برخورد با اين دو گل را داشته باشيم تفاوتهاي زن و مرد نيز باعث مي شود كه خداوند براي سعادت هردو برنامه خاصي را براي هركدام تدارك ببيند كه البته اين شرايط و برنامه در جاهاي بخصوصي با هم متفاوتند نه همه جاها. همانطور كه هر دو گل به آب و نور و خاك نياز دارند ولي نيازشان به اين سه برابر نيست زن و مرد نيز به خاطر تفاوتشان نيازهايشان نيز با هم برابر نيستند.
و به اين دليل كه خداي مهربان عادل و حكيم است زن را در حاشيه امن قرار داده و بغير از چند وظيفه اجتماعي انگشت شمار او را از همه مسئوليتها(دقت كنيد كه از مسئوليتها معاف كرده نه از الطاف اجتماعي) معاف كرده تا از آسيبهاي روحي و رواني و حتي جسمي اجتماعي تحت سايه محبت خانواده در امان باشد تا با خيالي راحت و رواني سالم مسئوليت خطير و بسيار بزرگ خود را كه همانا محوريت خانواده است به درستي ايفا كند و البته كه خداوند مهربان حكيم در چهار چوب خانواده نيز قوانيني را حاكم كرده تا در اين محيط نيز احيانا زن مورد ظلم واقع نشود.هرچند كه شايد خيلي از انسانها قوانيني را كه خداي متعال وضع كرده را زير پا بگذارند در اين حال مقصر انسان خاطي است نه قانونگذار كه خداي مهربان متعال است.
متاسفانه در هيچ جامعه اي زن خانه دار را شاغل محسوب نمي كنند و به اين نكته توجه ندارند كه زن حساسترين شغل و اساسي ترين شغل را دارد و او است كه بدون توقع به وظيفه فطري و انساني خود عمل مي كند و به اين نيز توجه نمي كند كه او را شاغل محسوب مي كنند يا بيكار و خانه دار.
با اين مقدمه به سراغ چند مورد از تفاوت زن و مرد در امور جزئي مي رويم:
1-چرا ارث زن نصف ارث مرد هست؟و چرا ديه زن نصف ديه مرد است؟
قبل از جواب دادن به اين سوال لازم است كه يك مقدمه لحاظ شود و آن مقدمه مسئوليت مالي زن و مرد است.
مسئوليت و تكليف مالي مرد:
1- مرد بايد هزينه خوراك خود و زن و بچه هايش را فراهم كند
2- مرد بايد محل زندگي زن و بچه هايش را فراهم كند.
3- مرد ملزم هست كه امكانات رفاهي اي را كه زن در خانه پدرش داشت تامين كند.
4- خرج تحصيل و ....برعهده مرد است.
5- حج واجب كه با فراهم شدن شرايطش فقط يكبار واجب است.
6- اگر اقوام درجه يك او فقير باشند واجب است از مال خود به آنها كمك كند.
7- پرداخت مهريه زن اگر زن مهريه اش را مطالبه نمايد.
8-پرداخت زكات فطره زن و بچه ها كه بر عهده مرد است هرچند كه زن ثروتمند باشد.
9-و بقيه موارد را بهتر است از پدران و مردان سوال كنيم.
منابع مالي مرد:
1- شغل( و كاري كه در قبالش پول در يافت مي كند.)
2- ارث(ارثي كه از پدر يا مادر يا از طرف زن فوت شده اش يا فرزند فوت شده اش يا از هر طرف فاميل فوت شده اش بدستش مي آيد)
3- ديه (ديه اي كه يا بخاطر نقص يا قطع عضو شدنش بدست مي آيد)
4- گدايي (اگر نه شغلي داشت و نه ارثي و خلاصه هيچ راهي براي پرداخت هزينه زندگي نداشته باشد مجبور است گدايي كند)
و خلاصه هر مالي كه بدست مرد مي رسد صرف هزينه زندگيش (موارد نه گانه فوق) مي كند .
مسئوليت و تكليف مالي زن:
1- اگر شرايط حج را داشته باشد واجب است كه به حج برود و اجازه شوهر براي اين سفر واجب لازم نيست.
2- اگر اقوام درجه يك او فقير باشند واجب است از مال خود به آنها كمك كند.
منابع مالي زن:
1- مهريه
2- شيربها كه مورد توافق طرفين باشد.
3- ارثي كه از شوهر يا پدر و مادر يا فرند يا اقوام بدستش مي آيد.
4- ديه ايكه بخاطر نقص يا قطع عضوش به او تعلق ميگيرد.
5- شغلي كه با اجازه شوهرش مي تواند داشته باشد
6- مي تواند از شوهرش براي شيردادن بچه اش اجرت بگيرد.(لازم به ذكر است شستن و نظافت منزل و بچه شيردادن و از اين قبيل كارها از وظايف زن نيست ولي معمولا زنان با لطف و محبت خود اين كارها را نيز انجام مي دهند و شوهر نمي تواند زنش را از نظر اسلام مجبور به اين كارها كند)
7- مي تواند براي كار در منزل شوهرش اجرت بگيرد.(توضيح مورد 6)
8- هديه هايي كه ديگران ممكن است به او بدهند.
شوهر حق تصرف در هيچيك از منابع مالي زن را ندارد.
جواب سوال 1- با مقدمه ايكه ذكر شد مشخص شد كه زن در اسلام غير از دو مورد هزينه اي بر عهده اش نيست و فقط به نوعي مي توان گفت كه ثروت اندوز است كه البته اين نيز حكمتي دارد كه مي توان به يكي از حكمتها اشاره كرد كه زن بايد پشتوانه مالي داشته باشد تا در مواقع بحراني آسيب نبيند. اما مرد بخلاف زن هرچه در مي آورد خرج وظايف ماليش(موارد نه گانه) مي كند با اين حساب اگر مرد ارث دوبرابر ميگيرد يا ديه اش دو برابر زن است در عوض چهار برابر زن نيز مسئوليت مالي دارد.
لازم به توضيح است كه ديه زن و مرد تا يك سوم ديه كامل برابر است و فراتر از يك سوم ديه مرد دو برابر مي شود پس اگر ديه كامل يك انسان سي ميليون تومان باشد در ديه هايي كه تا ده ميليون تومان است زن و مرد برابرند.
و همچنين بايد بدانيم كه در مواقعي ارث زن و مرد باهم برابر هست بعنوان مثال ارثي كه پدر و مادر از فرزند نصيبشان مي شود باهم برابر است .و پدر و مادر تفاوتي درحقشان از ارث ندارند.
براي اطلاع بيشتر مي توانيد به كتاب زن در آينه جلال و جمال آيت الله جوادي آملي مراجعه فرماييد.
پس اگر مردي مثلا يك دستش قطع شد و ديه گرفت آن ديه را صرف هزينه زن و بچه هايش مي كند و اگر مثلا دست زني قطع شد ملزم نيست كه آن را صرف مرد و خانواده كند.
و اگر مردي بميرد ديه او كه مثلا سي ميليون است به زنش و ديگر وارثانش مي رسد و اگر زني بميرد كه ديه اش پانزده ميليون است اين ديه به شوهرش و بيقه وارثان زن تعلق مي گيرد.پس از ديه دوبرابري، زن بهره مي برد و از ديه نصف، مرد بهره مي برد.
با اين توضيحات روشن مي شود كه خداي حكيم همه جوانب را لحاظ كرده و احكام را صادر كرده است.
2- چرا مرد ميتواند به خواستگاري برود ولي زن نمي تواند به خواستگاري برود؟
بعضي از رسومات مربوط به فرهنگهاي منطقه اي است و به اسلام ربطي ندارد.در زمان پيامبر اگر زني نياز به ازدواج داشت مي توانست مطرح كند و هيچ كس او را به خاطر اين كار ملامت و سرزنش نمي كرد در بعضي از خانواده هاي مذهبي و بعضي از جوامع پدر يا مادر وقتي متوجه مي شوند كه دخترشان نياز به ازدواج دارد به راحتي مطرح مي كنند كه دخترشان وقت ازدواج كردنش شده و اعلام آمادگي مي كنند ولي متاسفانه جوامع ما به نوعي حياء احمقانه گرفتار شده است كه اگر دختري نيازش را مطرح كند گويي كه گناه كبيره كرده است پس اينكه مرد مي تواند خواستگاري كند و دختر چنين حقي ندارد مربوط به اسلام نيست.
بايد توجه داشته باشيم كه ميان رسومات قومي و فرهنگهاي مكنطقه اي و اسلام تمايز قايل شويم.
3-چرا مرد مي تواند تا چهار زن بگيرد ولي زن چنين حقي را ندارد؟ در اينجا نيز لازم است قبل از جواب توضيحاتي داده شود.
ما در اسلام بعضي از احكام را داريم كه واجب هستند يعني فرد ملزم است آن حكم را بجا بياورد و بعضي از احكام مستحبند يعني اگر فردي آن را انجام داد كار خوبي كرده است و پاداش مي گيرد ولي كسي كه اين كار را انجام ندهد مستحق عذاب نيست پس اينكه مرد مي تواند چهار زن بگيرد نه واجب است كه اين كار را انجام دهد و نه كار مستحبي است پس اجباري در كار نيست تا مردان چهار زن داشته باشند.
و همچنين بايد توجه داشته باشيم كه بعضي از احكام اسلام بيان يك راه حل هست كه اگر فردي در شرايط بخصوصي قرار گرفت آواره و سرگردان و متحير نماند بلكه با انجام راه حل اسلام مي تواند مشكل خود را حل كندجواز ازدواج تا چهار زن نيز از مقوله راه حل است در اين مورد مي توان مثالهاي مختلفي را بيان كرد كه من به يكي اين مثالها اشاره مي كنم : اگر زني مثلا شوهرش مرده و هم نياز جنسي دارد و هم نياز عاطفي و هم نياز به خانواده و هم اينكه نيازمند اين است تا در محيط خانواده به تكامل برسد برايش چاره اي نماند مگر ازدواج با مردي كه زن هم دارد اسلام اين راه حل را به اين زن مي دهد كه بتواند با ازدواج با ان مرد زن دار از اين بحران نجات يابدالبته اين مثال فرضي است و اسلام براي اين فرضها هم چاره انديشي كرده است.
متاسفانه بعضيها بيان مي كنند كه اين قانون اسلام حق زنها را از بين برده ولي متوجه نيستند كه اولا اين راه حل است نه اينكه مرد و زن به اين كار مجبور باشنددر ثانيا شايد در جامعه ما اين قانون و راه حل اسلام را ناپسند بدانند ولي هستند جوامعي كه دو زن جوان با شوهر جوان در يك خانه با كمال خوشي زندگي مي كنند بطوريكه حتي معلوم نمي شود كداميك از دو زن مادر فرزند خانواده است . و لذا علت بعضي از مخالفتها با ازدواج مجدد يا ديگر مسائل فرهنگ و تربيت خاص آن منطقه است كه ما خلاف اين برخورد را در جامعه اي ديگر شاهد هستيم.
همچنين زن اين حق را دارد كه با ازدواج با مرد زن دار مخالفت كند و به هيچ وجه اسلام هيچ زني را به ازدواج با مرد زن دار مجبور نمي كند
و حرف آخر اينكه ازدواج مجدد شرايطي دارد كه مرد بايد اول آن شرايط را احراز كند ازدواج مجدد بدون ضوابط و بي قانون نيست زيرا اسلام حقوق زن را براي مرد متذكر شده و او را ملزم مي كند تا آن حقوق را رعايت كند.
تقريبا نصف جواب بدست آمد كه نه مرد و نه زن مجبور نيست كه ازدواج دوم يا ... را داشته باشد.
اماچرا زن اين حق را ندارد؟
ما در جواب سوال يك گفتيم كه زن و مرد با اينكه در خيلي جهات مشابهند ولي از جهاتي نيزتفاوتهايي دارند كه وجود اين تفاوتها منجر به تفاوت در بعضي از احكام هم شود.
سه جواب مي توان به اين قسمت از سوال داد:1- خداوند حكيم صلاح زن را بخاطر وجود تفاوتهايي كه با مرد دارد مي داند و طبق اين مصالح نيز بعضي از احكام زن را متفاوت از مرد قرار داده است.
2- اين منع نيز مطابق طبيعت است چون در طبيعت قريب به اتفاق گياهان و حيوانات چنين رويه اي را دارند.
3- زن به لحاظ عاطفي و رواني و فطري تمايل ندارد كه در بيش از يك خانواده نقش ايفا كند چه بسيار زناني كه به خاطر طلاق يا ديگر عوامل متلاشي شدن خانواده تا مدتها نتوانسته اند دوباره تشكيل يك خانواده جديد را بدهند.
4- چرا پسران را بيشتر از دختران دوست دارند؟
اين نيز به اسلام ربطي ندارد مي توانيد از جايگاه دختر در اسلام با مراجعه به تفسیر سوره کوثر از تفسیر نور آگاه شويد.
اسلام به زن اين شخصيت و جرأت را داد كه خود را در عرصه سياسي و اجتماعي مطرح كنددفاعيات حضرت زهرا سلام الله عليها از ولايت حضرت علي عليه السلام و نقش سميه در ايمان آوردن زنان به پيامبر و دفاع جانانه نصيبه در جنگ احد و دهها نمونه ديگر كه اثرگزاري زنان را در عرصه هاي مختلف اجتماعي اوايل ظهور اسلام نشان مي دهد .
دانلود كتاب زن در اينه جلال و جمال

http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/zan_jalaal_jamaal/zan_jalaal_jamaal_jawaadi-aamoli_fehrest.html
لينكي ديگر: http://www.hawzah.net/per/k/zandarayneh/fehrest.htm
دانلود كتاب: http://hesabdari-andisheh.blogfa.com/post-101.aspx

دانلود تفسیر نور: http://www.qaraati.net/tafsir/

قاسم باصری حسن کهل
کارشناس مسیحیت