عالم دخان و عذاب دخان چیه ؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عالم دخان و عذاب دخان چیه ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
امروز با سوالی روبه رو شدم که نیازمندم تا جوابشو بدونم
==============متن سوال:

امروز در یکی از سایتها مطلبی درباره عالم دخان وعذاب دخان و... خوندم و اینکه در نزدیکی ظهور عوالم دیگه ( عالم دخان و عالم برزخ ) با عالم ما مخلوط میشن.

راستش نتونستم هضمش کنم . یعنی حقیقت داره . اگر راسته پس چرا تا بحال کسی در موردش حرفی نزده ؟

لطفا اگر در موردش کسی چیزی میدونه من رو هم راهنمایی کنه


کارشناس بحث : شعیب

سلام دوست گرامی
چند روزی است که بنده در پی مطلبی برای جواب سوال شما بودم بعد از تتبع نسبی در آیات و روایات و نقل های بزرگان نتیجه را تقدیم می کنم (علت تاخیر کم بودن منابع در این موضوع می باشد):
در باره عذاب دخان تنها آیه ای که در قرآن یافت می شود آیه 10سوره دخان می باشد:

"فارتقب يوم تاتي السماء بدخان مبين"

در تفسیر این آیه که این عذاب که از دخان به آن تعبیر شده است تفسیر شریف المیزان وجوه مختلفی بیان کرده است:
علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرماید: از جوامع الجامع نقل شده كه در تفسير آيه فارتقب يوم تاتي السماء بدخان مبين گفته است كه در معناي دخان اختلاف شده ، بعضي گفته‏اند : دودي است قبل از قيام قيامت از آسمان مي‏آيد و داخل گوشهاي كفار مي‏شود ، به طوري كه سر آنها مانند سر كباب شده مي‏شود ، ولي مؤمنين از آن دود تنها دچار حالتي نظير زكام مي‏گردند ، و روي زمين با همه وسعتش مانند اطاقي در بسته مي‏شود كه در آن كاه دود كرده باشند ، و اين وضع تا چهل روز ادامه مي‏يابد - اين معنا از علي و ابن عباس و حسن روايت شده .
و نيز از حذيفة بن يمان و ابي سعيد خدري از رسول خدا (ص‏) ، و نيز از ابن عمر بدون ذكر نام رسول خدا (ص‏) آورده است .
و در تفسير قمي در ذيل همين آيه گفته است : اين در وقتي است كه اهل رجعت از قبور درآيند ، در آن روز تمامي مردم در ظلمت فرو مي‏روند ، و مي‏گويند كه اين عذاب اليمي است ، پروردگارا اين عذاب را از ما برطرف كن كه ما داراي ايمانيم
فارتقب يوم تاتي السماء بدخان مبين يغشي الناس كلمه فارتقب امر از باب ارتقاب است ، و ارتقاب به معناي انتظار است
مي‏فرمايد : منتظر روزي باش كه آسمان دودي آشكار بياورد .و اين تهديدي است به عذابي كه از هر سو مردم را فرا مي‏گيرد .
مفسرين در اينكه منظور از اين عذاب چيست اختلاف كرده‏اند : بعضي گفته‏اند : مراد همان قحطي است كه اهل مكه بدان مبتلا شدند ، چون بعد ازآنكه بر كفر خود و بر آزار رسول خدا (ص‏) و مؤمنين اصرار ورزيدند ، رسول خدا (ص‏) نفرينشان كرد و عرضه داشت : بار الها آنها را به قحطيي نظير قحطي زمان يوسف گرفتارشان فرما .
بدنبال اين نفرين ديگر زمين گياه نرويانيد ، و قريش به قحطي شديدي دچار شدند ، به طوري كه افراد از شدت گرسنگي گويي دودي جلو چشمشان را گرفته و آسمان را پر از دود مي‏ديدند .
و براي سد جوع مردار و استخوان مي‏خوردند ، تا آنكه نزد رسول خدا (ص‏) رفته ، عرضه داشتند : اي محمد ! تو آمده‏اي تا بشر را به صله رحم دعوت كني ، اينك قوم تو و ارحامت دارند مي‏ميرند ، و آنگاه وعده دادند كه اگر اين گراني و قحطي برطرف شود به وي ايمان خواهند آورد .
پس رسول خدا (ص) دعا كرد و از خدا خواست تا نعمت را بر آنان فراخ و فراوان كند ، و خدا هم دعايش را مستجاب نمود .
اما مردم دوباره به كفر قبليشان برگشته ، عهد خود بشكستند .
بعضي ديگر گفته‏اند : دخان مذكور در اين آيه از علامتهاي قيامت است كه هنوز محقق نشده ، و قبل از قيام قيامت محقق مي‏شود .
و دود در گوشهاي مردم داخل مي‏شود ، به طوري كه سرهايشان مانند سر گوسفند بريان مي‏گردد ، اما مؤمنين تنها دچار زكام مي‏شوند ، و زمين تماميش مانند خانه‏اي بدون روزنه مي‏شود كه در آن آتش افروخته و دود به راه انداخته باشند .زمين چهل روز چنين حالتي به خود مي‏گيرد .
بعضي هم چه بسا گفته باشند كه : مراد از روزي كه دود بياورد ، روز فتح مكه است ، كه لشكر اسلام وارد آن شد ، و دود اجاقهايشان فضاي مكه را پر كرد ، و تاريك ساخت .
و چه بسا بعضي ديگر گفته باشند : مراد از آن ، روز قيامت است ، و اين دو قول يعني قول سوم و چهارم به طوري كه ملاحظه مي‏فرماييد چندان قابل قبول نيست
]یغشي الناس - يعني دودي است كه از هر طرف بر مردم احاطه مي‏يابد .
و مراد از ناس بنا بر قول اول ، اهل مكه ، و بنابر قول دوم عموم مردم است .
هذا عذاب اليم ربنا اكشف عنا العذاب انا مؤمنون اين جمله حكايت گفتار مردمي است كه دچار عذاب دخان شدند ، و معنايش اين است كه در آن روز كه آسمان دودي آشكارا مي‏آورد ، مردم مي‏گويند : پروردگارا اين عذاب را از ما بردار كه ايمان خواهيم آورد .(1)

اما در باره عالم دخان:
آنچه که در سایت های مختلف به عنوان عالم دخان مطرح است هیچگونه تایید روایی یا نقلی از بزرگان ندارد اینکه گفته اند اجنه و شیطان در عالمی به عنوان عالم دخان بوده و امکان تاثیر گذاری در روح انسان و تصویر صحنه های دلخواهشان در وهم انسان هستند فاقد دلیل عقلی و نقلی می باشد.
قرآن کریم اصل وجودی شیطان و اجنه را از آتش بیان می کند:
"والجانَّ خلقناه من نار السّموم" (2); "و خلق الجانّ من مارج من نار" (3)
و از طرفی می فرماید که هیچ گونه سلطه ای شیطان بر انسان ندارد
بلكه شيطان از طريق تزيين (آراستن، زيباجلوه دادن) ، وسوسه ، دعوت ، تسويل (فريفتن) استزلال (لغزاندن) ، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه كردن) ، ايحاء (القا كردن سخن، وحى كردن، وسوسه كردن) وعده دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مى دهد و اين همه، از لوازم شيطنت است. بايد توجه داشت كه اگر در بعضى از آيات اشاره به سلطه شيطان بر بعضى افراد شده، اين سلطه تكوينى نيست و از اين رو، شيطان در قيامت، به هنگام رويارويى با پيروان خود مى گويد: "انّ اللّه وعدكم وعدالحقّ و وعدتكم فاخلقتكم و ما كان لى عليكم من سلطان الاّ ان دعوتكم فاستجبتم لي فلاتلوموني ولوموا انفسكم و ما انتم بمصرخيّ انّي كفرت بما اشركتمون من قبل..."(4)
البته روشن است كه سلطه در آيه شريفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطه اى مى شود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افكار و انديشه ها.
دعوت شيطانى و تزيين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممكن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد كند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصيت و نافرمانى خدا دهد، ولى اين به معناى مسلوب الاختيار كردن انسان نيست ،بلكه او مخيّر است كه دل و فكر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذكرالهى. بسيارند كسانى كه حاضر نيستند، حتى يك لحظه، قلب خود را جايگاه وساوس شيطانى قرار دهند; دل هاى آن ها لبريز از ايمان به خداست و هميشه بر او توكّل دارند و از اين رو، شيطان هم بر آن ها هيچ سلطه اى ندارد: "انّه ليس سلطانه على الّذين آمنوا و على ربّهم يتوكلّون" (5) او بر بندگان خدا (كسانى كه واقعاً بنده او هستند) هيچ سيطره اى ندارد، مگر بر پيروان گمراه خود: "انّ عبادي ليس لك عليهم سلطانٌ الاّ من اتّبعك من الغاوين" (6)

منابع:
1.

ترجمة الميزان ج : 18ص 208
2.
حجر:27
3.
الرحمن: 15
4.
ابراهيم:22
5.نحل: 99
6.
حجر:42
ادامه دارد.....

ممنوعيت ورود شياطين به آسمان ها
طبق نظر بعضى از مفسرّان، شياطين براى گم راه كردن پيروان خود، به آسمان ها صعود مى كنند تا كلام ملائكه را استماع نموده، براى افراد ضعيف الايمان جن بيان كنند و از سوى ديگر، به وسيله آن ها در دل هاى كاهنان ايجاد وسوسه نمايند و اين توهم را در آن ها ايجاد كنند كه غيب مى دانند. اين خود وسيله اى براى اغواى بيش تر و اخلال در امر هدايت مردم بود.
به هر حال پس از ظهور اسلام ديگر نتوانستند به چنين اطلاعاتى مانند اطلاعات مربوط به حوادث زمين دست رسى پيدا كنند; چرا كه شهاب هاى آسمانى مانع ورود آن ها به آسمان مى شد و آن ها را به طور دقيق مورد هدف قرار مى دادند:
ـ"انّا زيّنا السمّاءالدّنيا بزينة الكواكب وحفظاًمن كلِّ شيطان مارد لايسمعون الى الملأالاعلى ويقذفون من كل جانب دحوراً و لهم عذابٌ واصبٌ الاّمن خطف الخطفة فاتبعه شهابٌ ثاقبٌ." (صافات: 10ـ6);
ـ "و انّا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرساً شديداً و شهباً و انّا كنّا نقعد مقاعد للسّمع فمن يستمع الان يجدله شهاباً رصداً." (جن: 9);
ـ "و ما تنزّلت به الشياطين و ما ينبغى لهم و ما يستطيعون انّهم عن السمع لمعزولون." (شعرا: 212);
ـ و حفظناها من كل شيطان رجيم الاّ من استرق السّمع فاتبعه شهابٌ مبينٌ." (حجر:18ـ17)
در اين جا ممكن است گفته شود تاريخ به طور متواتر دلالت دارد بر اين كه پيش از اسلام و آمدن پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز اين شهاب ها وجود داشتند، تا جايى كه حكما و فلاسفه قبل از اسلام درباره سبب حدوث آن ها سخن گفته اند. پس نمى توان ادعا كرد كه در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين حوادثى اتفاق افتاده و چنين شهاب هايى به وجود آمده اند.
فخر رازى در جواب اين شبهه مى گويد: پيش از اسلام هم چنين شهاب هايى بود، اما در زمان رسول الله(صلى الله عليه وآله) بيش تر شده اند، به طورى كه اين كثرت آن ها در زمان آن بزرگوار به عنوان يكى از معجزات آن حضرت تلّقى شد.
فخر رازى شبهه ديگرى را مطرح كرده كه ملائكه در سطح اعلايى از فلك قرار دارند; همان گونه كه شياطين امكان وصول به سطح اسفل را دارند. از اين رو، حرم فلك مانع از نزديك شدن شياطين به فرشتگان مى شود. آن گاه اشكال مى شود كه شياطين نمى توانند كلام فرشتگان را استماع كنند تا نيازى به رجم باشد.
سپس جواب مى گويد: افعال الهى غيرمعلّله هستند; "فيفعل الله ما يشاء و يفعل ما يريد" و هيچ كس نبايد درباره افعال الهى اعتراض كند.
ولى بايد توجه داشت كه اين گونه پاسخ ها به چنين شبهاتى در صورتى امكان دارد كه ما فرشتگان را موجوداتى مادى و داراى مكانى مادى بدانيم، وگرنه چنانچه موجوداتى غيرمادى باشند ـ كه هستند ـ و خلقت آن ها از نوع خلقت آدمى و شياطين نباشد ـ كه نيست ـ بلكه موجودات و مخلوقاتى نورانى باشند و مجرّد ـ كه در جاى خود ثابت شده است ـ آن گاه نه تنها چنين پاسخ هايى غيرمعقول است، بلكه اصولا جايى براى طرح چنين سؤالاتى نخواهد بود و مسأله صورت ديگرى پيدا مى كند.
مرحوم علّامه طباطبايى در اين باره مى فرمايد: "بياناتى اين چنينى، كه در كلام الهى براى ما تبيين شده اند براى آن است كه حقايقى خارج از حس ما هستند و از طريق حواس، دست رسى به آن ها براى ما ميسّر نيست تا به صورت محسوس و نزديك به ذهن آن ها را تصور كنيم و از اين رو، خداى تعالى مى فرمايد: "و تلك الامثالُ نضربها للناس و ما يعقلها الاّ العالمون." (عنكبوت: 43) حقايقى ديگر، كه فراوان نيز هستند، در بيانات الهى اين چنين براى ما بيان شده اند; مانند عرش، كرسى، لوح، كتاب و... بنابراين، مراد از آسمانى كه فرشتگان ساكن آن هستند، عالم ملكوت است كه داراى افقى عالى تر است كه نسبت آن به عالم مشهود همان نسبت آسمان محسوس به زمين است. اما مراد از نزديك شدن شياطين به آسمان و استراق سمع آن ها از ملائكه و رانده شدن آن ها توسط شهب، نزديك شدن آن ها به عالم فرشتگان است تا به اسرار خلقت و حوادث آينده اطلاع پيدا كند و اين جاست كه آنان توسط نورى از ملكوت، كه طاقت آن را ندارند، رانده مى شوند. و مى توان گفت: منظور اين است كه شياطين براى باطل كردن و مشتبه كردن حق، خود را به آن نزديك مى كنند (و حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه گر مى سازند.) كه در اين جا فرشتگان آن ها را به وسيله حق رمى نموده، اباطيل آن ها را نابود ساخته و حق را هويدا مى نمايند."
پس طبق فرمايش مرحوم علّامه(رحمه الله)، يا بايد گفت: "سماء" در آيه شريفه به معناى عالم ملكوت، و صعود شياطين به آسمان هم به معناى نزديك شدن و توجه آن ها به عالم فرشتگان است و منظور از "شهاب" هم شهاب معنوى و نورانى است كه شياطين به وسيله آن ها رانده مى شوند و يا اين كه بگوييم: سماء به معناى حق است و صعود شياطين هم بيانگر نزديك شدن آن ها به حق براى نابودى آن است و "شهاب" هم به معناى آشكار و پديدارشدن حق توسط ملائكه مى باشد.
ولى در اين جا، احتمال سوّمى نيز وجود دارد كه بعضى از مفسّران بزرگ داده اند كه با توجه به آن، علاوه بر اين كه مسأله تجرّد ملائكه حفظ مى شود، مسأله صعود شياطين به آسمان هاى ظاهرى و مادى نيز توجيه نمى شود; همان گونه كه مرحوم علّامه توجيه كردند، و آن اين كه: مى دانيم شيطان از نوع جن است، جن هم موجودى مادى است و مانند انسان داراى روح مى باشد، اگرچه از آتش خلق شده است. موجوداتى هم كه داراى روح و جسم هستند، روح و جسم آن ها تأثير و تأثّر متبادل در يكديگر دارند; مثلا، گاهى انسان غمگين مى شود و اين حالت او امرى روحى است كه موجب لاغرشدن جسم او مى شود. بدن نيز در روح اثر مى گذارد; همچنان كه برخى غذاها مانند خوردن زعفران موجب نشاط آدمى مى شود يا اين كه پس از خوردن غذا، انسان احساس سنگينى مى كند; چرا كه خون كم تر به مغز مى رسد و انسان كم تر نشاط انديشيدن دارد. پس اگر روح بخواهد فعاليت هاى ويژه خود را انجام دهد، بايد جسم داراى شرايط ويژه بدنى باشد. مرتاضان هم از عكس همين قضيه استفاده كرده، براى تقويت روحشان ـ مثلا ـ كم غذا مى خورند يا كم حركت مى كنند يا كم تر تنفّس مى كنند كه صرف نظر از حرمت يا حليّت آن، بدينوسيله با موجوداتى مثل جن تماس مى گيرند و اطلاعاتى كسب مى كنند. همين قانون در مورد جن هم كه او نيز مادى مى باشد، صادق است و چنين رابطه اى بين روح و بدن برقرار است; يعنى مى توان چنين تصور كرد كه رفتن به جوّ زمين براى جن شرايط خاص روحى پيش مى آورد كه بر اساس آن روحش مى تواند با عالم بالا تماس بگيرد كه گويى اين بالا رفتن براى آن ها نوعى رياضت است كه به وسيله آن با حصول شرايط خاص، بهتر مى توانند از امور معنوى استفاده كنند; مانند كسب اطلاعات مورد علاقه براى اخلال در امر هدايت آدميان.
اين ماجرا هم تا پيش از توّلد رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) ادامه داشت و آن ها بدينوسيله كم و بيش مردم را گم راه مى كردند، اما اكنون به نص قرآن، ديگر اين توانايى را ندارند: "فَمَن يستمع الآن يجد له شهاباً رصداً." (جن: 9)
اما در اين كه منظور از "شهاب" در اين صورت چيست، بايد گفت: اين احتمال بعيد نيست كه شهاب امرى معنوى باشد، گرچه ممكن است كه منظور همين شهاب ظاهرى باشد; زيرا وجود علل طبيعى به معناى نفى علل ماوراى طبيعى نيست; چرا كه اين ها مى توانند ابزار و معدّاتى باشند كه در حد اعداد و در عالم طبيعت تأثير دارند، اما تأثير حقيقى تر و اصلى تر از آنِ عوامل ماوراى طبيعى است. پس مى توان تصور كرد كه اختيار اين شهاب ها در دست ملائكه باشد، همان گونه از آيات استفاده مى شود كه آنان مدبّرات و رسل الهى هستند و پس از ولادت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، تدبير الهى در مورد اين شهاب ها چنين است كه وقتى شيطان ها بخواهند استراق سمع كنند به سوى آن ها پرتاب مى شوند; مانند باران كه به طور طبيعى مى بارد، ولى مؤمنان با نماز استسقا، طلب باران نموده، دعايشان مستجاب مى شود كه همين عوامل تحت تأثير ملائكه الهى است و در نهايت، تحت تدبير الهى، به گونه اى عمل مى كنند كه دعاى مؤمنان مستجاب مى شود.

منبع:http://www.aviny.com/News/84/02/01/09.aspx

با سلام دوست گرامی
البته امروزه دنیای غرب توسط سینمای هالیوود قصد سلطه بر افکار و عقاید مردم را داشته و گاها این اغراض خواسته یا ناخواسته توسط دست هایی در داخل کشور ما نیز پیگیری شده و گاها می بینیم در فیلم های سینمایی و تلوزیونی ما داستانهایی همسوی این جریان ساخته می شود
سینمای غرب بالخصوص هالیوود به دنبال این است که حوزه اختیارات انسان را محدود به عوامل ما ورایی مخصوصا دنیای اجنه و شیاطین نشان داده و رعب و وحشتی از این نظر در دلها ایجاد نماید و در این میان با ارائه راه هایی از قبیل عرفان های نو ظهور و عرفانهای بازسازی شده یهودی از جمله کابالا (1)به زمینه سازی برای اهداف دنیای سلطه بپردازد و فطرت های پاک انسانی را مشغول آموزه های اکثرا خرافی ما ورایی کرده و از هدف اصلی خویش باز دارد.
به نظر می رسد این که در این چند ساله عبارت های دنیای دخان و اجنه و شیطان در سینماهای غربی رواج یافته و گاهی در سینمای ما نیز رخ نمایی می کند به همین منظور باشد.

(1)کابالا یا کبالا یا قبالا به معنای «دریافت‌کردن» و به معنی واقعی کلمه «رسم رسیده» است. کابالا تفسیر رمزگونه‌ای از کتاب‌های مقدس عبری است.
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی قبّالاه عبری است به معنی قدیمی و کهن. این واژه به شکل قباله برای فارسی زبانان و عرب‌ها است. بیشتریهودیان ارتدکس به آئین کابالا (کابالیسم) اعتقاد دارند. بر اعتقاد هواداران و معتقدین به آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث می‌شود تا انسان بصورت روحانی‌واری ب هخدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت، قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیده‌است، را پی می‌برد. یی تاریخچه اصطلاح نام «کابالیسم» به درستی مشخص نیست و مورد اختلاف است. برخی سلیمان ابن جبریل (۱۰۵۸ - ۱۰۲۱) میلادی و برخی کابالیست اسپانیولی قرن سیزدهم، آشر را اولین اشخاصی می‌دانند که آئین مخفی و سری عهد عتیق را «کابالا» نامیدند. با این وجود مدارک و منابع بسیار قدیمی که برخی ازآنها به قرن دوم میلادی بازمی‌گردند، وجود دارند که حاکی از نام‌هایی بجز «کابالا» بر آئین فوق هستند. با این وجود همکنون اصطلاح «کابالا» وصف کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است(منبع ویکی پدیا)

والسلام


سلام علیکم

این عوالم دو بار قبلا در زمان هبوت حضرت آدم علیه السلام و زمان حضرت سلیمان علیه السلام به هم نزدیک شدند و اجنه از دود هستند به این عالم وارد گردیدند.

در بار اول خداوند این عوالم را از هم دور کرد
ولی بار مردمی از یهود اجنه و شیاطین را می پرستیدند و جادوگری میکردند.

اجنه و شیاطین نیز به کسانی که آنها را پرستش میکردند قول این را دادند که دنیایشان را تضمین کنند
بدین شکل که علومی بر آنها بخشیده که بواسطه آن بوانند بر مردم حکومت کنند
و این حکومت ثروت و قدرت محض برایشان می آورد.

این حکومت عالم دخان را به عالم مادی متصل مینماید .

لذا پرستندگان شیاطین همواره در تلاشند بقول استاد شعیب تمام فیلمهای هالیوودی و بالیوودی این چند سال اخیر مربوط به اجنه یا بقول بعضی از آنها موجودات فرا زمینی و یوفو ها
و همچنین جادوگرانی که سفیدند و جادوگرانی که سیاهند

و همچنین دیروز یا روز قبلش در سریالی بنام دونگ ئی که از شبکه 3 پخش میشود جادوگری میگوید این جائی که من هستم مقدس است
و امشب اگر این سریال را ببینید او اورادی را مینوسد که زنی را میخواهد بواسطه آن از بین ببرد همانطوریکه همسر و فرزند حضرت سلیمان بواسطه این اوراد به قتل رسیدند.

شاید بعضی ها این نوشته ها را بخوانند بخندند و جدی نگیرند.
ولی همین قدر را باید بدانند اگر در مورد چیزی اطلاع ندارند دلیل بر آن نیست که آن چیز وجود ندارد.


یاحق

سلام

عجب مطالبی ....من نمی دونستم!

حالا یک سوال
ما که انسان مادی هستیم همزمان هم در این دنیای ماده اندام مادی داریم و همون لحظه در عالم غیر مادی که فکر کنم با هم منطبق هست یک اندام و بدن برزخی درسته؟
خب حالا سوال من اینه که اون لایه درونی تر چی میشه ؟عالم قیامت (که میگن الان هم هست)؟
اگر این طوره آیا این که میگن قیامت مادی هست آیا همین ماده ای هست که الان روح ما در آن قرار دارد؟یا نه چیز دیگری هست که بعدا روح ما در آن قرار میگیرد؟

با سلام خدمت دوستان گرامی
اول خدمت فاتح عزیز که فتح بحث کردند عارضم که برای این که ما هم از مطالبتان بتوانیم بیشتر استفاده کنیم لطفا منبع بیانات خویش را ارائه بفرمایید (تاریخی حدیثی یا از سایت خاص)
ثانیا خدمت جناب عزراییل معروضم که سوال شما در باره عالم مثال (برزخ) و جسمانی بودن م دو سوال جدایی است که باید در بخش معاد به صورت سوال جدا مطرح شده تا بدان پرداخته شود

سلام علیکم و رحمه الله

استاد بنده قصد اهانت نداشتم منظور طرح مباحث دیگر بود و آموختن بیشتر از شما

شعیب;281248 نوشت:
(تاریخی حدیثی یا از سایت خاص)

اما اگر بفرمائید دقیقا کدام مورد مد نظرتان است حقیر عرض میکنم.

اما در مورد دخان که در ایات و روایات ذکر شده مطلبی را عرض میکنم تا مطلبتان را بفرمائید

در سوره فصلت ( 41 سوره ) آیه 11 چنین آمده

ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِی دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَینَا طَائِعِینَ
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم)!»«فصلت/11»

در تعریف اول دخان
در این آیه تبدیل دود به آسمان و زمین و شکل گیری این عالم که عالم مادی است تشریح شده از دود

________________________

در وجه دیگری که شما فرمودید جنبه عذابی دود است
سوره دخان آیه 10
فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِینٍ
پس منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد...

در این نوع دخان بواسطه آن سوره شریفه پردازش زیادی شده و همگان را شما تقریبا ذکر فرمودید.

و همچنین در روایات به همین شکل که دود را از علائم آخر الزمان معرفی مینماید

الثانى و الخمسون ما رواه الشيخ الجليل أمين الاسلام أبو على الطبرسى في كتاب مجمع البيان في تفسير قوله تعالى: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ»
عن النبي صلّى اللّه عليه و آله انه قال: بادروا بالاعمال ستا: طلوع الشمس من مغربها، و الدجال؛ و الدخان، و دابة الارض، و خويصة أحدكم الموت، و أمر العامة يعنى القيمة.
اقول: قد وردت الاحاديث الصريحة ان دابة الارض هى أمير المؤمنين و قد تقدم ذلك، و يأتى مثله ان شاء اللّه.
«طبرسى» در كتاب مجمع البيان در تفسير اين آيه: «آدم از پروردگار خويش كلماتى فراگرفت، بقره: 37» از پيغمبر (ص) نقل ميكند كه فرمود: در كارهاى خير سرعت كنيد پيش از آنكه شش چيز بيايد: طلوع خورشيد از مغرب، دجال دود (آسمانى). جنبنده زمين، مرگى كه هركس راى ميگيرد، و قيامت عمومى.

و
در روايتی
ابى الجارود از حضرت ابى جعفر عليه السلام در مورد آيه الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ فرمود آن قرآن است مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ فرمود از نزد حكيم خبير وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اى مؤمنين استغفار كنيد يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ او على بن ابى طالب است و وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ شما را مى‏ترسانم از عذابى بزرگ آن عذاب دود است و صيحه آسمانى.
تفسير قمى و در احتجاجات، ج‏1 هم نقل شده

این دود که برای گناهکاران و مشرکین سوزاننده و کشنده است و برای مومنین تنها نهایتا زکام آور است و اما این دود چیست که تنها بر گمراهان سوزاننده است ؟

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيتَنِي لَأُزَينَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِينَّهُمْ أَجْمَعِينَ(الحجر/39)
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختي، من (نعمتهاي مادي را) در زمين در نظر آنها زينت مي‌دهم، و همگي را گمراه خواهم ساخت،

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(الحجر/40)
مگر بندگان مخلصت را.»

قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَي مُسْتَقِيمٌ(الحجر/41)
فرمود: «اين راه مستقيمي است که بر عهده من است (و سنت هميشگيم)...

إِنَّ عِبَادِي لَيسَ لَكَ عَلَيهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ(الحجر/42)
که بر بندگانم تسلط نخواهي يافت؛ مگر گمراهاني که از تو پيروي مي‌کنند؛

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ(الحجر/43)
و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست!

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ(الحجر/44)
هفت در دارد؛ و براي هر دري، گروه معيني از آنها تقسيم شده‌اند!

در روایات داریم ظهورحضرت مهدی در زمانی است که ظلم و جور و گمراهی زمین را پر میکند و ایشان آن زمان می آیند تا قسط و عدل را بپا دارند ولی عده ای هدایت پیدا نخواهند کرد و آن دود سوزان آنها را در بر گرفته و راه رهائی ای نمی یابند.

اما جنس اجنه آیا دود است ؟
در روایتی
در احتجاج در گفتگوی بین زندیق و امام جعفر صادق علیه السلام ( ج 3 )

زندیق از امام درباره جنسیت اجنه سوال میکند و امام چنین میفرماید

زنديق گفت: يا أبا عبد اللَّه جعفر (ع) شياطين در خلقت و كثافت بطريق ساير بنى آدم‏اند. پس صعود ايشان بآسمان چگونه ميسّر باشد و حال آنكه ايشان براى حضرت سليمان بن داود عليه السّلام عمارت چند بنيان نمودند كه بنى آدم از بناء مثل آن عمارت عاجز بود.
حضرت امام (ع) فرمود كه: چون شياطين را قدرت تشكّل به أشكال مختلفه است لهذا شياطين از جهت انصرام خدمات حضرت سليمان عليه السّلام چنانچه مسخّر آن حضرت بودند غليظ وزينه و جثّه شدند.
و امّا ايشان خلق رفيق بودند و غذاى ايشان نسيم است و دليل رقّت خلقت ايشان صعود بآسمان است بواسطه استراق سمع و جسم كثيف
را قدرت ارتقاء بآسمان و استعلا بآن مكان نيست مگر بنردبان يا سبب ديگر مثل معراج أنبيا

جناب صدر المتالهین در توصیف جنس جن آنرا از جنس دود توصیف مینماید که البته بنده سندش یادم نیست ولی می یابم و تقدیم میکنم.

خبتا اینجا ما دو نوع دخان داریم

یکی دخانی که عالم مادی قبل از آن بود
و دیگری دخان سوزاننده که البته اجنه نیز شامل آن میشوند.

نتیجه اینکه
دخان میتواند همان عالم خلقت ولی از نوع عالم معنی باشد و اجنه نیز که در این عوالمند و قبلا در زمان حضرت سلیمان به این عالم وارد شدند میتواند باز چنیناتفاقی بیفتد البته در آخرالزمان با آن توصیفی که در روایات عذابی آمده.

اگر اشکالی توصیف بنده دارد بفرمائید .
باسپاس
یاحق

با سلام وتشکر از جناب فاتح عزیز(انشاء الله فاتح بحث ما باشید)
دوست گرامی از جمع روایات شما متشکرم ما در این تاپیک دنبال چند مطلب هستیم:
آیا اجنه و شیطان در زندگی انسان تاثیر مستقیم دارند
آیا در زمان های گذشته برای آنها تسلطی بر انسان ها بوده است
آیا روایات یا آیات یا نقل معتبری در باره ورود اجنه در زندگی انسانها و تاثیر گذاری آنه در زندگی انسانی در آخر الزمان دارد؟
آیا جنس اجنه از آتش است یا از دود؟
آیا بر فرض از دود بودن اجنه الفاظ "دخان " در قرآن و روایات بر عالم اجنه دلالت می کند یا نه؟
آیا عذاب دخان که در لسان روایات و سوره دخان آمده ربطی به جنیان و دخالت آنها در زندگی انسانها دارد؟
در کل باید با روایات دید که آیا عالم اجنه عالم دخان است و عذاب دخان مربوط به اجنه است؟

سلام علیکم و رحمه الله

فکر کنم درباره نوشته های خودم توضیح بدهم مشکل حل شود

نقل :
اجنه و شیاطین نیز به کسانی که آنها را پرستش میکردند قول این را دادند که دنیایشان را تضمین کنند
بدین شکل که علومی بر آنها بخشیده که بواسطه آن بوانند بر مردم حکومت کنند
و این حکومت ثروت و قدرت محض برایشان می آورد.

این حکومت عالم دخان را به عالم مادی متصل مینماید .

منظور از عبارات فوق این است که

علومی را شیاطین به کسانی که ولایت آنها را پذیرفته اند آموخته اند و می اموزند و خواهند آموخت تا زمان معلوم
که بواسطه این علوم در این عالم کفار میتوانند بر انسانها مسلط گردند.

تسلط پرستندگان شیاطین بر انسانها و حکومت آنها بر مردم باعث ترویج انحرافات در بین مردم میشود همانطوریکه امروز شاهد آن هستیم.

تا جائیکه کفار یاران بسیار می یابند و همچنین عوام بواسطه انحرافاتی که آنها در بین شان رواج داده اند برای رفع مشکلشان
به اجنه متوسل میشوند.

این اعمال باعث میشود که عالم اجنه که از عوالم دخان است به عالم ماده نزدیک گردد همانطوریکه در زمان حضرت سلیمان چنین شد.

شعیب;281389 نوشت:
آیا اجنه و شیطان در زندگی انسان تاثیر مستقیم دارند


در مورد تاثیر مستقیم بستگی دارد این مستقیم چگونه تعریف شود.

در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده که از سلمان رحمه الله علیه پرسیدند اولین کسی که با ابوبکر در بالای منبر بیعت کرد چه کسی بود ؟
حضرت سلمان میفرمایند که پیرمردی بود که من از او خوشم نیامد و او گفت خدا را شکر که من زنده ماندم و این لحظه را دیدم
حضرت فرمودند آیا میدانی سلمان او که بود ؟ سلمان علیه السلام فرمودند خیر حضرت فرمودند ابلیس بود.


همچنین

در ارشاد شیخ مفید جلد اول باب 79 در توضیح آیه 48 سوره انفال چنین نقل میکند که

و چه بسا گروهى از نادانان دور پندارند و استبعاد كنند كه جن در صورت حيوانى درآيد كه سخن گفتن نتواند، در صورتى كه (مانند) اين جريان در نزد عرب پيش از بعثت پيغمبر (ص) و پس از آن معروف است، و اخبار مسلمانان در اين باره (بسيار است كه) يك ديگر را در نقل آن كمك كنند،
و اين دورتر نيست از آن داستانى كه همه مسلمانان بر آن اتفاق دارند كه شيطان براى (مشورت با) آنان كه در دار الندوه گرد آمدند (و براى گرفتن تصميم قطعى و يكسره كردن كار رسول خدا (ص) بشور پرداختند) بصورت پيرمرد نجدى آمد و در انجمن ايشان كه براى نقشه كشيدن در باره رسول خدا (ص) تشكيل شده بود شركت كرد، و هم چنين پديدارشدنش در جنگ بدر براى مشركان بصورت سراقة بن جعشم مدلجى، و گفتار خداى تعالى (كه از زبان شيطان حكايت كند كه گفت): «نيست چيره‏شونده شما را امروز از مردم و من پشتيبان شما هستم»
- خداى عز و جل (بدنبال آن) فرمايد: «و چون دو سپاه يك ديگر را ديدار كردند (شيطان) برگشت بپاشنه‏هاى خود (و پس پس برفت) و گفت همانا من بيزارم از شما زيرا كه من ميبينم آنچه را شما نمى‏بينيد، و همانا من از خدا مى‏ترسم و خداوند سخت شكنجه است» (سوره انفال آيه 48)

و
همچنین جادوگران و متوسلین به اجنه و شیاطین میتوانند بواسطه آنها ظاهر امور را تغئیر دهند بطوریکه چشمهای انسان را فریب دهد و چشمها عقل را بفریبد.

شعیب;281389 نوشت:
آیا در زمان های گذشته برای آنها تسلطی بر انسان ها بوده است


تسلط هم معانی زیادی دارد

کسانی بودند از کفار که ولایت شیاطین را پذیرفته بودند و او را میپرستیدند بر انسان حکومت کرده و میکنند

در این حکومت حکامی با ظاهر انسان بر انسانها حکومت رانده و همین الان هم چنین است و فرمان میرانند

ولی اگر تسلط را
بدست گرفتن عقل و اختیار و یا باورهای عموم خیر بدین شکل چنین اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد.

شعیب;281389 نوشت:
آیا روایات یا آیات یا نقل معتبری در باره ورود اجنه در زندگی انسانها و تاثیر گذاری آنه در زندگی انسانی در آخر الزمان دارد؟

فکر کنم دوباره بخاطر انشاء بدم باید توضیح دهم
خیر اجنه عامل مجازات نیستند آنها نیز از جنس یکی از عوالم دخانی هستند

عذابی هم که در آخر الزمان نازل میشود از جنس دخان است و چون این عذاب دخانی است دلیل بر این نیست که جنس عذاب از جن باشد.

شعیب;281389 نوشت:


طبق نص قران جنس شیطان از آتشی است که فاقد هرگونه نور است
ولی چون به عالم دخان تعلق دارد ما اگر بتوانیم آنرا ببینم بصورت دود میبینیم

در مورد اجنه بغیر زا شیاطین
نقل از کتاب انوار العرفان، ملا اسماعيل اسفرايني‏:



در حقيقت ملائكه و جن و شياطين‏

بدان كه وجود اين سه طايفه متفق عليه است بين اهل الشرايع و الملل؛ و لكن در حقيقت اين‏ها خلافى است عظيم.
مذهب متكلمين آن است كه ملائكه و جن و شياطين نيستند مگر اجسام لطيفه، كه حيات عرضى دارند و قادرند كه به شكل‏هاى مختلفه برآيند. و لهذا گاهى مرئى شوند و گاهى نشوند. و چون مرئى شوند، به صور و اشكال مختلفه مرئى شوند.
و محقق طوسى رحمه اللّه در نقد محصل آورده كه:

معتزله بر آنند كه ملائكه و جن و شياطين حقايق مختلفه نيستند، بلكه همگى حقيقت واحده‏اند. و تفاوت ميان ايشان نيست مگر به عوارض و افعال. پس آنان كه نكنند و نخواهند مگر خيرات، ملائكه باشند. و آنان كه صادر نشود از ايشان مگر شرور، شياطين. و يا آن‏كه گاه مرتكب خير و گاه مرتكب شر باشند، جن. و از اين جهت است كه ابليس را شمرده‏اند گاهى از ملائكه، و گاهى از جن

و علّامه تفتازانى در شرح مقاصد گفته:
قائلين از فلاسفه به وجود جن و شياطين، بر آنند كه جن جواهر مجرده ‏اند كه ايشان را تصرف و تأثير در اجسام عنصريه هست، بى‏آنكه متعلق باشند به اجسام؛ مانند تعلقى كه نفوس ناطقه انسانيه را است به ابدان. و شياطين عبارت از قواى متخيله است در مضار انسان از حيثيت مستولى شدن بر قوه عاقله و بازداشتن از توجه به جانب قدس و اكتساب كمالات عقليه، ميل فرمودند «2» به اتباع شهوات و لذّات جسميه
و
شيخ ابو على در رساله حدود گفته:
الجن هو حيوان هوائي ناطق مشفّ الجرم، من شأنه أن يتشكّل بأشكال مختلفة.
و ليس هذا رسم بل معنا اسمه

و سيد الحكماء و المتكلمين قدس سرّه در قبسات گفته:
«و الحقّ ما ذهب إليه حكماء
الإسلام: أنّ الجنّ ليست أجساما و لا جسمانيّة، بل هي الموجودات المجرّدة
مخالفة بالماهية للنفوس البشريّة، متعلّقة بأجساد
ناريّة و هوائيّة،
قادرة على التّصرف في هذا العالم.

يعنى مراد شيخ از اينكه «ليس هذا رسم بل معنا اسمه» اشاره است به آن‏كه حقيقت جن آن است كه تعريف دال بر آن است...

شعیب;281389 نوشت:
آیا بر فرض از دود بودن اجنه الفاظ "دخان " در قرآن و روایات بر عالم اجنه دلالت می کند یا نه؟


بنا بر آنچه که حقیر در آیات و روایات دیدم عالم دخان وجوه مختلفی دارد و بخشی از آن مربوط عالم اجنه است
اما دخانی که در قرآن کریم آمده یک معنای کلی است

و معنای آن ورود عالم معنی بر عالم ماده است
در زمان هبوط حضرت آدم صلی الله این دخان بر زمین بود و تعابیری وجود دارد که میگوید حضرت آدم حضت حوا را در این دود عالم دخان نمی یافتند....

و خداوند این عوالم را از هم جدا کرد و خورشید و ستارگان را برای روشنائی زمین خلق فرمود.

شعیب;281389 نوشت:
آیا عذاب دخان که در لسان روایات و سوره دخان آمده ربطی به جنیان و دخالت آنها در زندگی انسانها دارد؟


_انشاء بد یعنی این)
عذاب از جنس اجنه نیست. خود اجنه و شیاطین در این عذاب میسوزند .
عذاب حال از اعمال افراد است که آن اعمال پندار و گفتار نفسشان را تغئیر داده
چنانکه در معراج نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخوانیم

و از آنجا به گروهى گذشتم که پیش روى آنها ظرفهایى از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را مى‏خوردند و پاک را مى‏گذاردند، از جبرئیل پرسیدم: اینها کیان‏اند؟گفت: افرادى از امت تو هستند که مال حرام مى‏خورند و مال حلال را وامى‏گذارند، و مردمى را دیدم که لبانى چون لبان شتران داشتند و گوشتهاى پهلوشان را چیده و در دهانشان مى‏گذاردند، پرسیدم: اینها کیان‏اند؟گفت: اینها کسانى هستند که از مردمان عیبجویى مى‏کنند، مردمان دیگرى را دیدم که سرشان را به سنگ مى‏کوفتند و چون حال آنها را پرسیدم پاسخ داد: اینان کسانى هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمى‏خواندند و مى‏خفتند. مردمى را دیدم که آتش در دهانشان مى‏ریختند و از نشیمنگاهشان بیرون مى‏آمد و چون وضع آنها پرسیدم، گفت: اینان کسانى هستندکه اموال یتیمان را به ستم مى‏خورند، گروهى را دیدم که شکمهاى بزرگى داشتند و نمى‏توانستند از جا برخیزند گفتم: اى جبرئیل اینها کیان‏اند؟گفت: کسانى هستند که ربا مى‏خورند، زنانى را دیدم که بر پستان آویزانند، پرسیدم: اینها چه زنانى هستند؟

شعیب;281389 نوشت:
در کل باید با روایات دید که آیا عالم اجنه عالم دخان است و عذاب دخان مربوط به اجنه است؟


عالم اجنه بخشی از عوالم دخانی یا بقولی معنوی و عالمی از عوالم مجردات است
و در عذاب دخان اجنه دخیلند ولی عذاب از جنس اجنه نیست.
و همانطوریکه عرض شد خود شیاطین و اجنه عذاب الهی را تجربه کرده میکنند و خواهند کرد الی یوم و وقت المعلوم

یاحق

سلام علیکم

استاد از خاطرم رفت از شما بخوام اگر نقص و یا مشکلی در مطالب دیدید تکمیل یا اضافه کنید
چراکه فکر میکنم در این موضوع مفاهیم مبهم و ناگفته زیاد باشد و به همان اندازه نیاز هست مطالب مفید علمی ذکر گردد.

یاحق

با سلام و تشکر از فاتح عزیز
از این که در بحث شرکت فعال دارید تشکر می کنم

فاتح;281440 نوشت:
این اعمال باعث میشود که عالم اجنه که از عوالم دخان است به عالم ماده نزدیک گردد همانطوریکه در زمان حضرت سلیمان چنین شد

در مورد اجنه باید گفت که خلقت اجنه در قرآن به آتش بدون دود نسبت داده شده است و نامیدن عالم اجنه به عالم دخان اول الکلام است:
و خلق الجان من مارج من نار( الرحمن 15)
و جن را از شعله اى از آتش خلق كرد
علامه طباطبایی می فرماید :كلمه (مارج ) به معناى زبانه خالص و بدون دود از آتش است.(المیزان ج 19)

فاتح;281440 نوشت:
تا جائیکه کفار یاران بسیار می یابند و همچنین عوام بواسطه انحرافاتی که آنها در بین شان رواج داده اند برای رفع مشکلشان به اجنه متوسل میشوند. این اعمال باعث میشود که عالم اجنه که از عوالم دخان است به عالم ماده نزدیک گردد همانطوریکه در زمان حضرت سلیمان چنین شد.

به نظر می رسد که شرکت اجنه در کارها ی حکومت سلیمان به فرمان او بوده است نه این که به خاطر انحرافات مردم در باب رابطه آنها با اجنه . چرا که در حکومت سلیمان نبی خدا تسلط و فرمان روایی بر باد حیوانات و اجنه و ...را به سلیمان ارزانی داشت و این یک امر خدایی بود نه این که به خاطر عمل مردم باشد
فاتح;281440 نوشت:
ولی اگر تسلط را بدست گرفتن عقل و اختیار و یا باورهای عموم خیر بدین شکل چنین اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد.

بله دوست گرامی
آنچه که سینمای هالیوود و شرکت های بزرگ نظریه پردازی به دنبال اویند همین القای تسلط اجنه بر عقل و اراده انسا و حتی حکومت جنیان بر انس و حتی در گامی بالا تر به دنبال سوق دادن مردم به ارتباط با این موجودات به عنوان ناجیان جهان می باشند که ساخت فیلم هایی از قبیل "پسر آتش "موید آن می باشد.

فاتح;281440 نوشت:
عذابی هم که در آخر الزمان نازل میشود از جنس دخان است و چون این عذاب دخانی است دلیل بر این نیست که جنس عذاب از جن باشد.

درست است
آنها که به دنبال طرح عالم دخان و عذاب دخان هستند به دنبال تطبیق روایات عذاب دخان در آخر الزمان با اجنه هستند که این صحیح نمی باشد
.
فاتح;281440 نوشت:
طبق نص قران جنس شیطان از آتشی است که فاقد هرگونه نور است ولی چون به عالم دخان تعلق دارد ما اگر بتوانیم آنرا ببینم بصورت دود میبینیم

البته در این که اجنه بجز جن اولی جنسش از آتش باشد اختلاف اقوال است همان گونه که جنس ادم از خاک است دلیل نمی شود که اولاد آدم نیز از خاک باشند(بنا بر قولی) در مورد اجنه نیز نمی توان گفت که حتما جنس اولاد جن هم از آتش باشد تا ما آنها را به صورت دود ببینیم
ادامه دارد...

شعیب;280986 نوشت:
مراد همان قحطي است كه اهل مكه بدان مبتلا شدند ، چون بعد ازآنكه بر كفر خود و بر آزار رسول خدا (ص‏) و مؤمنين اصرار ورزيدند ، رسول خدا (ص‏) نفرينشان كرد و عرضه داشت : بار الها آنها را به قحطيي نظير قحطي زمان يوسف گرفتارشان فرما . بدنبال اين نفرين ديگر زمين گياه نرويانيد ، و قريش به قحطي شديدي دچار شدند ، به طوري كه افراد از شدت گرسنگي گويي دودي جلو چشمشان را گرفته و آسمان را پر از دود مي‏ديدند .

السلام عليك يا موسي بن جعفر
عرض سلام
ببخشيد شايد بي ارتباط با موضوع باشد اما براي من سوالي پيش آمد.
من قبلا شنيده بودم تنها پيامبري كه قومش را نفرين نكرد رسول اكرم بود ولي الان خلافش را ديدم!! چراااا؟؟؟؟

با سلام
در باره اینکه آیا پیامبر اسلام قومش را نفرین کرده یا نه بحث جدایی می طلبد اما در زیر به اختصار به آن می پردازیم

hedye;281859 نوشت:
السلام عليك يا موسي بن جعفر عرض سلام ببخشيد شايد بي ارتباط با موضوع باشد اما براي من سوالي پيش آمد. من قبلا شنيده بودم تنها پيامبري كه قومش را نفرين نكرد رسول اكرم بود ولي الان خلافش را ديدم!! چراااا؟؟؟؟


با سلام
دوست گرامی

آنچه که در باره پیامبر اسلام آمده این که قومش را به طور کلی برای نزول عذاب سخت الهی که آنه را از بین ببرد مانند قوم ثمود و عاد و قوم نوح که بر اثر نفرین پیامبرشان به عذاب گرفتار شدند و چیزی از آنها باقی نماند نفرین نکرده است
و از امت پیامبر عذاب استیصالی برداشته شد
ظاهراً دلیل کسانی که عذاب استیصالی را از امّت اسلام نفی نموده اند ، آیات 32 الی 34 سوره فصّلت است. خداوند متعال در این آیات شریفه می فرماید:« وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ .ــ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ .ــ وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون :‏ و (به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست ، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست. ـــ ولى(اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى ، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد ؛ و (نيز) تا استغفار مى‏كنند ، خدا عذابشان نمى‏ كند. ــ چرا خدا آنها را مجازات نكند ، با اينكه از (عبادت موحّدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيرى مى‏ كنند در حالى كه سرپرست آن نيستند؟! سرپرست آن ، فقط پرهيزگارانند؛ ولى بيشتر آنها نمى‏ دانند.»( الانفال/32ــ 34 )
لکن به نظر مفسّرین بزرگی چون علامه طباطبایی ، از این آیات شریفه نمی توان نفی عذاب استیصالی را در همه زمانها برداشت نمود ؛ بلکه حتّی نفی چنین عذابی را در زمان خود آن حضرت نیز نمی توان نتیجه گرفت. چرا که اوّلاً در خود آیات قرآن کریم ، امّت اسلام تهدید به عذاب شده اند. خداوند متعال فرموده است:« فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ : اگر آنها روى‏گردان شوند، بگو: من شما را از صاعقه‏اى همانند صاعقه عاد و ثمود مى‏ترسانم.»( فصلت/13) ثانیاً در زمان خود آن حضرت عذاب بر برخی افراد یا قبائل نازل شده است. برای مثال ابولهب به نفرین آن حضرت گرفتار شده و با مرض تنفّر آوری به درک واصل شد ؛ همچنین برخی استهزاء کنندگان آن حضرت به اشاره حضرت جبرئیل به انحاء گوناگون هلاک شدند و برخی نیز به نفرین خود آن حضرت گرفتار گشتند. در جنگ بدر مردانی آسمانی بر قریش تاختند و آنها را تار و مار ساختند. همچنین به نفرین آن حضرت هفت سال بر قبیله مضر باران نبارید تا این که توبه کردند و به دعای آن حضرت بارانی عظیم بر آنها باریدن گرفت.( ر.ک: منتهی الآمال ؛ معجزات نبی اکرم (ص) ) بعد از آن حضرت نیز به نفرین برخی اهل بیت (ع) بر کسانی عذاب نازل شده است.
والسلام


موضوع قفل شده است