تمثیلات و تشبیهات تربیتی- روان شناختی(غفلت و بی هدفی در زندگی)

تب‌های اولیه

142 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تمثیلات و تشبیهات تربیتی- روان شناختی(غفلت و بی هدفی در زندگی)

سلام ممنونم بهم سر زدید ولی مراقب سر خودتون باشید نشکنه
دوستان
اینجا نکات اخلاق و روان شناختی و تربیتی را تشبیه یا تمثیل به چیزی می کنیم
خودم شروع می کنم.
و مشتاق خواندن و استفاده از نوشته های ارزشمند شما هستم
دروغ
دروغگویی مثل گلوله برفی است که از بالای کوه سر می خورد و رفته رفته بزرگ تر می شود و تبدیل به بهمن مخرب می شود(دروغ، دروغ های زیادی با خود می آورد)

دوم:دیزی عفاف
باز نگه‌داشتن در ديزي عفاف، باعث بي‎حيائي گربه صفتان، افراد لاابالي و بي‎غيرت، شده است

سوم: حجاب مثل ...
هيچ باغباني را سرزنش نمي‎كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است چون باغ بي‎ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نمي‎ماند.
هيچ كس هم با نام آزادي ديوار خانة‌ خود را برنمي‎دارد و شبها درِ حياطش را باز نمي‎گذارد، چون خطر رخنه دزد جدي است...
هيچ صاحب گنج و گوهري هم جواهرات خود را بدون حفاظ در معرض ديد رهگذران نمي‎گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد چون خود جواهر ربوده مي‎شود. زن بخاطر عصمتي كه دارد و ميراث‎دار پاكي مريم است، نبايد بازيچة هوس و آلود به ويروس گناه گردد...
بعضي از نگاه‎ها، ويروس گناه منتشر مي‎كند و بعضي از چهره‎ها حشرة مزاحمت جمع مي‎كند و...
---متن از استاد محدثی

چهارم: سیگار غیبت
غیبت کردن و شنیدن مانند سیگارکشیدن و دود سیگاری ها را خوردن است،هر دو مضر است.

پنجم: آنفولانزای روانی
اضطراب و افسردگی مثل آنفولانزای خوکی بزی مسری است

ششم:دامن زدن به بدی
بیرون کردن بچه از منزل به دلیل رفتار بدش مثل خاموش کردن آتش با بنزین است.

هفتم: فرد خشن و تند مانند تخم مرغی که برای شکستن به تخم مرغ دیگر
می خورد ، خود می شکند.:Narahat:
(ما برای آشپزی تخم مرغ را با تخم مرغ دیگر می شکنیم )

هشتم:مشاور دروغگو
با دروغگو مشورت نکن چون مثل سراب دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد
-------------
(حدیثی از امام علی-ع-لا تستشير الكذاب فانّه كالسراب يقرب عليك البعيد و يبعد عليك القريب)

نهم: اتومبیل رفتار
کارهای بیهوده و لغو انجام دادن مثل یه اتومبیله که با دنده سبک بخواد از سربالایی بره بالا که همش بر میگرده پایین
انجام کار بیهوده هم باعث سبک شدن انسانه که همش اونو به طرف پایین میبره

دهم: دل شکسته
به دست آوردن دل شکسته مانند چسب زدن یه چینی شکسته است که هیچوقت مثل اولش نمیشه

جالب بود ممنون

یازدهم:وابستگی روانی
به عاشق بگی عشق را فراموش کن مثل اینه که به معتاد بگی سیگار را ترک کن

منظور از این مثال اینه که : باید دنیا را از چشم او ببینی تا بتونی کمکش کنی ...
یا حق

مهدی یار;7367 نوشت:
باید دنیا را از چشم او ببینی تا بتونی کمکش کنی ...

این را از ته دل قبول دارم در مورد همه کسانی که به چیزی معتادند ، ما با دید خودمان در صدد کمک هستیم که اصلا نتیجه نمی دهد

اینم از من یادگاری داشته باشین:

در جوانی پاک بودن سنت پیغمبری ست

پاک دامن بودن برای جوانان --دختر و پسر-- در این زمانه واقعا سنت نبوی

دوازدهم:دختر خوب، دختر بد
دخترها مثل سيب هاي روي درخت هستند.بهترين هايشان دربالاترين نقطه درخت قرار دارند .پسرها نميخواند به بهترين ها برسند چون ميترسند سقوط كنند وزخمي بشوند.بنابر اين به سيبهاي پوسيده روي زمين كه خوب نيستند ولي به دست اوردنشان اسان است اكتفا ميكنند .سيبهاي بالاي درخت فكر ميكنند مشكل از انهاست درحالي كه انها فوق العاده اند انها فقط بايد منتظر امدن پسري بمانند كه انقدر شجاع باشد كه بتواند از درخت بالا بيايد

سیزدهم: زندگی
زندگي مثل دختر زيباي تلخ رويي است كه به انتظار خنده اش نشسته اي غافل از اينكه اگر بخندد به تو مي خندد.

چهاردهم: دیکته زندگی
زندگي مثل ديكته ميمونه.هي مينويسيم.هي غلط مينويسيم.هي پاك ميكنيم ودوباره مينويسيم وهي دوباره............
غافل از اينکه عزرائيل یهوکی داد ميزنه برگه ها بالا :Rose:

پانزدهم: بادکنک زندگی
زندگی مثل بادکنکی در دست بچه هاست ؛
که از ترس ترکیدن و از دست دادنش، آن لذتی را که باید نمی برند.

شانزدهم: زندگی دنیا
« مَثَلِ زندگى دنيا به سان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم. پس گياه زمين از آنچه مردم و دام‏ها مى‏خورند با آن درآميخت، تا آن گاه كه زمين، پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند. شبى يا روزى فرمان [ويرانى‏] ما آمد و آن را چنان درويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه، نشانه‏ها [ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى‏كنند، به روشنى بيان مى‏كنيم.»
سوره یونس آیه 24

هفدهم: الاکلنگ خوف و رجا

امید به رحمت خدا(رجا)وترس از عذاب الاهی(خوف) مثل الاگلنگ است که هر طرف باعث حرکت طرف مقابل می‌شود.ایستادن در ایستگاه هر کدام سبب رکود و سقوط معنوی می‌شود.

دوستان ممنون
از زحمات شما
صفا دادید به بحث
هر کدام اندازه مقاله ای معنا دارن یا بیشتر.
لطفا کوتاه،روان،پر معنا باشن
به قول خارجکیاsweet&brief(خلاصه و مفید)

[="tahoma"]لطفا اگر آیه یا روایت می آورید در جملاتی روان و کوتاه باشد نه تر جمه تحت الفظی
کمیل بزرگوار ما هم زحمت کشیدند
و ممنون که جهت دادن به آیات .
[/]

هیجدهم:انتقاد
كسي كه در انتقاد هرچي دلش خواست ميگه درست مثل معلمي است كه هوس ميكنه روز اول كل كتاب رو به دانش آموزاش تدريس كنه(پناه بر خدا).

نوزدهم: کتاب آدمی
خواندن کتاب ها و نکات حکمت آمیز که تأمل و تفکر نیاز دارد و کمی باید عقل را به کار انداخت مانند خوردن بادام است که لازم است اول زحمت شکستن بکشیم وقتی چندتا مغز بخوریم و لذت ببریم دیگه دست بردار نیستیم.

بیستم: توبه شکنی
كسي كه مرتب توبه مي كند و مرتب توبه ميشكنه مانند كسي است كه مرتب بزن تو گوش شما و بگه ببخشيد خودم هم ناراحت شدم ولي دوباره بزنه

همان گونه كه در تاپيك بازی جالب برای رشد خلاقیت( بدو بدو)
گفتم
در اين تاپيك هم مي توان خلاقيت خود را تمرين كنيد و خودتان هم جداي از بيان نكات ديگران جملات خودتان(تشبيه و تمثيل) درباره اخلاق ،تربيت و مسايل روان شناسي بياوريد
البته تمايل داشتيد مي توانيد اگه مطلبي از خودتون آورديد در پرانتز بگوييد خودم يا نام آي دي خود را بگذاريد)

بیست و یکم: عینک وسواس
همان گونه كه مسافر، زن در ايام ماهانه، بيمار، و......احكام شرعي مخصوص به خود را دارد فرد وسواسي هم حكم مخصوص خود را دارد (لازم نيست مطمئن شود چون ملاك اطمينان او نيست)

به عبارت ديگر اطمينان فرد وسواسي ديگه اطمينان نيست مانند كسي كه عينك سبز به چشم بزنه او تصور كنه همه جا سبزه واقعا او بايد نگاه كند ببيند ديگه (بقيه مردم)چه طور مي بينند.وسواسي به دليل بيماريش احتمال و يقينش در موضوع وسواس درست نيست و خدا براي راحتي او اين امتياز را به او داده كه راحت تر از ديگران زندگي كند پس بايد با افتخار وتشكر اين هديه(حكم خاص خدا درباه او) را بپذيرد

بیست و دوم: الگو
الگوی خوب مانند سردسته کوهنوردان است که جلوتر از دیگران می رود و مسیر مطمئن را با کوبیدن میخ برای دیگران مشخص می کند

بیست و سوم: دوچرخه زندگی
زندگي مانند دوچرخه سواري است. براي حفظ تعادل بايد حركت كرد:Rose:

بیست و چهارم: مهمان دل
کسی که به فردی دلبسته ولی با کس دیگری ازدواج می کنند مانند کسی است که مهمان دعوت می کند ولی به مهمان می گوید ببخشید اتاق های مان همه پراست و جایی برای شما نداریم

حامی;12085 نوشت:
کسی که به فردی دلبسته ولی با کس دیگری ازدواج می کنند مانند کسی است که مهمان دعوت می کند ولی به مهمان می گوید ببخشید اتاق های مان همه پراست و جایی برای شما نداریم

با سلام

شوخي كردين استاد حامي مساله خيلي سختتر از اين حرفهاست

مهمان را ميشه يه جوري از دلش در اورد ولي اين مورد اصلا درست بشه نيست و از دل اصلا بيرون نميره

خودتون هم مي دونين كه اين يكي ديگه مثل اون نيست

طاها;12163 نوشت:

با سلام

شوخي كردين استاد حامي مساله خيلي سختتر از اين حرفهاست

مهمان را ميشه يه جوري از دلش در اورد ولي اين مورد اصلا درست بشه نيست و از دل اصلا بيرون نميره

خودتون هم مي دونين كه اين يكي ديگه مثل اون نيست



جناب طاها شوخی نیست ، کاملا منطقی است.
منظور جناب حامی از مهمان همان همسری است که بی میل و رغبت با او ازدواج کرده ، اتاقهای پر نیز منظور قلبی است که از محبت غیر همسر پر شده است.

بیست و پنجم: واکسن عشق
هر تلخی ای که ما در دنیا می چشیم باطنش بد نیست زهرا کوچکو شش سالش تمام شده بود دو واکسن داشت پدر هرچه به او توضیح داد که برای چه باید واکسن بزند و دردش نسبت به فایده اش قابل مقایسه نیست او گوشش بدهکار نبود. پدر مجبور شد او را با زور به درمانگاه ببرید. آن روز پدر از نگاه زهرا مردی خشن و بد بود. امروز زهرا در اتوبوس واحد با دختری آشنا شد او که نمی توانست سوار اتوبوس شود با کمک زهرا سوار شد.خیس عرق شده بود از زهرا تشکر کرد و قتی نشستند در بین صحبت هایش به زهرا گفت همه این مشکلاتم بر می گردد به بی توجهی پدرم نسبت به واکسنم . قطار خاطرات زهرا نا خودآگاه به گذشته برگشت وقتی کودک بود و پدرش اشک های زهرا کوچلو را پاک می کرد و می گفت عزیزم به نفع خودت است زودی تمام میشه و بعد هم برات عروسک خوشکلی را که می خواهی می خرم. اشک از چشمان زهرا جاری شد او به پدر مهربانش دسترسی نداشت تا از او تشکر کند او چند سالی است که در جوار رحمت الهی آرمیده است.
-----------
نتیجه اخلاقی : خدا هم به ما می گوید چه بسا امری را بد بدانید ولی برای شما خیر است (عسی ان تکره شیئا و هو خیر لکم )

[=Calibri]http://zndgiearam.persianblog.ir/post/294/

بیست و ششم گلی بر مرداب
دختر زیبا در خانواده فاسد مثل گل بر زباله و مرداب است

قال رسول الله -ص-

إيّاكم و خضراء الدّمن قيل و ما خضراء الدّمن؟ قال المرأة الحسناء في منبت سوء.
از سبزه مزبله بپرهيزيد گفتند سبزه مزبله چيست؟ گفت زن زيبا در خانواده بد. نهج الفصاحه، ح 1002.

بیست و هفتم : كار لغو
نگاه به نامحرم، غيبت و پرخوري در سحر و افطار براي روزه دار مثل اين است كه بنايي براي ساختن ديوار آجر بچنيد و از طرف ديگر آجرهايي كه گذاشته بردارد.

بیست و هشتم: سرکه خشم

همان گونه كه سركه عسل را خراب مي كند خشم هم ايمان را.

پيامبر-ص-

حامی;39390 نوشت:
دختر زیبا در خانواده فاسد مثل گل بر زباله و مرداب است

قال رسول الله -ص-

إيّاكم و خضراء الدّمن قيل و ما خضراء الدّمن؟ قال المرأة الحسناء في منبت سوء.
از سبزه مزبله بپرهيزيد گفتند سبزه مزبله چيست؟ گفت زن زيبا در خانواده بد. نهج الفصاحه، ح 1002.

واقعاً این حدیث بسیار جای تامل دارد، مخصوصاً این روزها که یکی از اصلی ترین معیارهای انتخاب که باید ایمان و پاکدامنی و تقوا باشد جای خود را به زیبایی داده است!

این حدیث را این جا دیدم بر خودم لازم دونستم نکته ای را ذکر کنم. گاهاً مواردی داریم که شخص دختر یا پسری را از لحاظ ایمان، اخلاق و حسن خلق و دیگر موارد کاملاً تایید می کند اما به خاطر خانواده اش به کلی از او صرف نظر می کند. چرا که یک دختر یا پسر مذهبی در خانواده ای غیر مذهبی است و تکیه ی این افراد نیز به همین حدیث است...
حالا گاهاً خانواده اش نیز آن قدرها غیرمذهبی و ... نیستند. شاید بتوان گفت یک خانواده ی معمولی اما...

در این جا چند نکته واقعاً جای تامل دارد، اول این که حدیث مذبور اشاره به زیبایی دختر دارد، یعنی شخص در خانواده ای نامناسب رشد یافته و خلق و خو و رفتار آنان را نیز آموخته و خود نیز مانند خانواده اش رفتار می کند. چنین شخصی خواه ناخواه همسرش را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و در تربیت فرزندان نیز نقش منفی خواهد داشت

اما حالا فردی را تصور کنید که خودش خوب است اما خانواده اش به خوبی او نیستند. چنین شخصی شرایط گناه و فساد را داشته است اما به انتخاب خود از آن روی گردانیده، وی چنین زندگی را تجربه کرده و با انتخاب خود، مطالعه و تحقیق زندگی دیگری را انتخاب نموده است.
پر مسلم زندگی با چنین شخصی با مشکلاتی همراه است چرا که ازدواج صرفاً پیوند میان دو شخص نیسا بلکه پیوند بین دو خانواده است. اما به نظر من اگر چنین زوجی بتواند در ارتباطات خود با خانواده ی آن شخص محتاط باشند و این ارتباطات به گونه ای باشد که بر تربیت فرزند آنان نقش منفی نگذارد، ایرادی بر آن وارد نیست
البته باز هم ذکر می کنم بی شک سختی های دارد، اما نباید آن دختر یا پسر را کلاً به خاطر خانواده اش طرد کرد

خوشحال می شود دیدگاه شما را نیز بدانم

sajedee;41352 نوشت:
اما به نظر من اگر چنین زوجی بتواند در ارتباطات خود با خانواده ی آن شخص محتاط باشند و این ارتباطات به گونه ای باشد که بر تربیت فرزند آنان نقش منفی نگذارد، ایرادی بر آن وارد نیست
البته باز هم ذکر می کنم بی شک سختی های دارد، اما نباید آن دختر یا پسر را کلاً به خاطر خانواده اش طرد کرد

خوشحال می شود دیدگاه شما را نیز بدانم


سلام
ممنون از دقت و نکات خوب تون
بله من هم کاملاً موافق. البته کسی که می خواهد وارد این میدان بشود قبل از ورود باید پی سختی رو به خودش بماله و تصور سخت ترین شرایط را هم داشته باشه و مشکلات احتمالی رو بسنجد و بعد وارد شود نه این که احساساتی تصمیم بگیرد و بعد کم بیاورد و از و گود خارج شود. حمایت خانواده هم مؤثر است وگرنه از همه طرف در میدان آتش و تیر مخالفت قرار می گیرد.
کم هستند افرادی که تحمل این ازدواج با مشکلاتش را داشته باشند

بیست و نهم: حفاظ قاب هنری
زنان مانند قاب های هنری و قیمتی هستند نباید آنها بدون محافظ (غیرت مردش و حیاء خودش) در کنار اشیاء زمخت قرار داد وگرنه خش بر می دارند.

حامی;41886 نوشت:
زنان مانند قاب های هنری و قیمتی هستند نباید آنها بدون محافظ (غیرت مردش و حیاء خودش) در کنار اشیاء زمخت قرار داد وگرنه خش بر می دارند.

ولی ابنجا که من هستم، بدون "محافظ" هستند و طبق آمار و ارقام، خیلی خیلی کمتر از دخترای ایرونی "خش" بر می دارند.

مصطفی 1;41924 نوشت:
ولی ابنجا که من هستم، بدون "محافظ" هستند و طبق آمار و ارقام، خیلی خیلی کمتر از دخترای ایرونی "خش" بر می دارند.

سلام
کاش آمار و ارقام را هم مستند می نوشتید

سی ام: درخت ادب
ادب مانند درختی است که ریشه اش خرد است(امام علی علیه السلام)

سی و یکم :هندوانه دربسته!
می‌گویند ازدواج مانند هندوانه دربسته است؛ یعنی فقط شانس، هرچه بود قسمت تو همان بوده است. باید بپذیری و اگر شانست خوب نبود و همسر منتخب، نامناسب از کار درآمد باز هم می‌گویند خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شو. با لباس سفید رفتی باید با لباس سفید (کفن) برگردی. یا باید بسوزی و بسازی. سرچشمه این می‌گویندها هرچه هست زندگی‌های بسیاری را تباه کرده و می‌کند.
درحالی‌که حتی هندوانه را می‌شود هوشمندانه‌تر انتخاب کرد چه رسد به انتخاب شریک زندگی، آن هم برای یک عمر. «شرط چاقو» خیال آدم را از خرید هندوانه راحت می‌کند!
حال چه فکر می‌کنید درباره کسی که بتواند هندوانه را به شرط چاقو بخرد اما ترجیح بدهد آن را دربسته به خانه ببرد؟! یا کسی که با برش کوچک مثلثی شکل از هندوانه، سفیدی درون آن را ببیند اما با خوش‌بینی عجیب و غریبی بر انتخاب خود پافشاری کند و بگوید: تا وقتی به خانه برسم هندوانه قرمز خواهد شد!
چنین ساده‌انگاری ویرانگری را بخشی از مراجعان به دادگاه خانواده و البته متقاضیان طلاق، هنگام انتخاب همسر مرتکب شده‌اند اما این ساده‌انگاری از آدم‌ها نیست... از همان «می‌گویند»هاست که وظیفه‌ای جز قربانی شدن برای انسان نمی‌شناسد.
حکایت زوج‌هایی که بدون کمترین تحقیق و شناخت، فردی را به‌عنوان شریک یک عمر زندگی برمی‌گزینند، همان هندوانه در بسته به خانه بردن است، با این تفاوت که ضرر حاصل از انتخاب همسر، بدون شناخت، کمی بیش‌تر از خریدن هندوانه کال و دربسته است! ایشان متأثر از همان می‌گویندها هستند، فرهنگی که مذکر و مؤنث بودن را برای ازدواج دو انسان کافی می‌داند، غافل از پیچیدگی و گستردگی‌های دو روح از دو فرهنگ و با دو نگاه متفاوت به زندگی!

http://moshavere.org/index.php?q=node/58

سی و دوم: انسان میوه طبیعت
انسان همينكه از اين دنيا رفت، در حكم ميوه‏اى است كه روى يك درخت بوده و پس از آنكه رسيده است يا به صورت كال و نيم رس (به هر شكلى)، از درخت جدا شده و افتاده است. ميوه تا روى درخت است تابع نظام درخت است؛ اگر رشد مى‏كند از طريق درخت رشد مى‏كند، اگر آب به آن مى‏رسد از طريق ريشه‏هاى درخت است، اگر ماده غذايى به آن مى‏رسد از طريق درخت مى‏رسد، اگر از هوا استفاده مى‏كند از طريق درخت استفاده مى‏كند، اگر طعمش شيرين مى‏شود به دليل فعل و انفعالى است كه در درخت صورت مى‏گيرد، اگر رنگش تغيير مى‏كند باز به وسيله درخت است. همينكه ميوه از درخت افتاد، تمام امكاناتى كه براى آن موجود بود از بين مى‏رود. تا ساعتى قبل كه مثلًا سيبى كه روى زمين افتاده است روى درخت به صورت نيم رس و كال بود، اين امكان وجود داشت كه رسيده شود، يك مرحله جلو بيايد، رنگش تغيير كند، حجمش بيشتر شود، طعمش مطبوع‏تر شود، شيرين‏تر شود، معطرتر شود. ولى همينكه از درخت افتاد، تمام امكانات از بين مى‏رود؛ يعنى آخرين فعليتش، آخرين حالتش، در همان لحظه‏اى است كه از درخت مى‏افتد.
انسان ميوه درخت طبيعت است، ميوه درخت دنياست. تمام امكاناتى كه براى ما انسانها موجود است، در طبيعت و در دنيا موجود است. براى ما خوب شدن در دنيا امكان دارد، وسايل بد شدن و بدتر شدن هم باز در دنيا موجود است. ما كه در اين دنيا هستيم، روى درخت طبيعت و دنيا هستيم، ميوه اين درخت هستيم.
اين جهان همچون درخت است‏اى گرام ما بر آن چون ميوه‏هاى نيم خام‏تا ما روى درخت طبيعت هستيم، همه امكانات برايمان هست؛ اگر عبادت كنيم، مثل ميوه‏اى كه مى‏رسد رسيده مى‏شويم؛ اگر گناه كنيم، مانند ميوه‏اى كه آفت زده مى‏شود آفت زده مى‏شويم مثل اينكه كرمى يا شته‏اى از راه درخت به اين ميوه برسد. توبه هم يكى از امكانات است، مثل آب و غذايى است كه از راه درخت طبيعت بايد به ما برسد. لذا وقتى مرديم ديگر به ما نمى‏رسد، چرا؟ چون عرض كردم توبه يك انقلاب مقدس است و همه تغييرها و انقلابها و حركتها مال اين دنياست، همه تغيير مسيردادن‏ها و تغيير جهت دادن‏ها مال اين دنياست، بالا رفتن و پايين‏رفتن در اين دنياست. همينكه پا به آن دنيا گذاشتيم، در هر حد و درجه‏اى كه هستيم، در هر مسيرى كه هستيم، به سوى هر چيزى كه هستيم، در همان جا متوقف مى‏شويم. آخرين حد فعليت تمام شده است.

يك مثال ديگر: يك طفل تا در رحم مادر است وابسته به وجود مادر است؛ غذايش از ناحيه مادر است، مايع و آب بدنش از وجود مادر است، سلامت و بيمارى‏اش از ناحيه مادر است. اما همينكه از مادر متولد شد، ديگر وابستگى‏اش به او تمام مى‏شود، يك نظام ديگر بر زندگى او حكومت مى‏كند و ديگر يك لحظه نمى‏تواند با نظام پيشين كه نظام رحم است زندگى كند. انسان پس از آنكه از اين دنيا رفت، نظام زندگى‏اش بكلى تغيير مى‏كند و عوض مى‏شود و امكان ندارد كوچكترين استفاده‏اى از نظاماتى كه در اين دنيا هست بكند. عمل و توبه، پيشروى و پسروى، بالا رفتن و پايين رفتن و تغيير مسير و جهت دادن، همه مال اين دنياست.
اين كلام على عليه السلام است: الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ.
مى‏گويد: ايّهاالناس! امروز روز عمل است و روز حساب نيست، دنيا محل مجازات و رسيدن به حساب نيست. نه اينكه بخواهد بگويد هيچ مكافاتى در دنيا نيست.

----------------
مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏23، ص: 558-559

سی و سوم: مرداب خود ارضایی
برخی از مشاوران یا پزشکان بدون لحاض شرع، خود ارضایی را به شکل اعتدال آن تجویز می کنند غافل از این که این کار ممکن است لحضاتی استرس هایی را بکاهد و لذتی آنی بدهد اما این کار مثل این است که کسی بخواهد برود داخل مرداب تا گل زیبایی را بچیند. گل را ممکن است بچیند اما فرو رفتن تا خرخره در مرداب طرف دیگه این داستان است که اشاره نمی شود.

سی و سوم: موش نفس

عقل مانند گربه با هوش است نمی گذارد موش نفس، سر از سوراخ بیرون آورد

سی و چهارم: ارتباط مؤثر
برخی مانند لباس چروک دارند چگونه باید با اتوی داغ آنها را بر طرف کرد با برخی باید گرم گرفت.
مثال از حاج آقا رنجبر

سی و پنجم: نقد و قند
ما باید در کنار گفتن نقاط ضعف امید هم بدهیم اگر بخواهیم دیوار یا سقفی را تعمیر (بیان نقاط ضعف)کنیم ابتدا لازم است زیر سقف را شمعک و حائل (بیان نقاط مثبت)بزنیم .

سی و پنجم: زباله های ذهنی
همان گونه که برای مواد زاید بدن( ادرار، مدفوع، عرق) باید دفع شود سموم روان و ذهن هم باید به طور مستمر دفع شوند.

سی و ششم: هندونه شخصیت
اگر شما قطعه يخ بزرگ یا هندوانه‏اى را در يك حوض آب بيندازيد، چقدر از آن از آب بيرون است؟ مقدار كمى. شايد نه دهمش را آب فرا گرفته و يك دهمش بيرون است.ضمیر هشیار = قسمت آشکار و ضمیر ناهشیار= قسمت ناپیدا.

:Gol:سی و هفتم: مجوز صیغه کردن دختران

فصاد(رگ زن و حجامت کننده) راحت رگ دیگران را می زند ولی وقتی بیمار شود خودش راحت نمی تواند برای سلامتی رگ خود را بزند و دچار لرزش دست می شود. برخی هم مانند همین رگ زنند برای دختران معصوم مردم راحت مجوز صیغه شدن را صادر می کنند ولی برای خواهر مجرد خود غیرتی می شوند( برخی از آنها حتی برای خواهربیوه خود).

زند فصاد بر هر کس دو صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش
----------------------
در حدیثی از حقوق مؤمنان آمده بود کمتر این حقوق نسبت به همدیگر این است که هرآنچه بر خود می پسندیدم بر او هم بپسندیم و هر آنچه بر او نمی پسندیم بر خود هم نپسندیم.

سی و هشتم: تفریح
تفریح کردن برای ما مانند شارژ کردن گوشی همراه ضروری است.

موضوع قفل شده است