کدام یک از کلمات شرک است ؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کدام یک از کلمات شرک است ؟

اگه سوالم سطحش پایینه به بزرگی خودتون ببخشید ...:Gol:

به امید امام رضا - به امید صاحب زمان - به امید حق


کارشناس بحث : اندیشمند

با سلام خدمت شما دوست عزیز


برای پرداختن به این موضوع لازم است معنای شرک را بیان کنیم:


مفهوم شرک در مقابل توحید قرار دارد چرا که توحید اعتقاد به وحدت و یگانگی خداست در حالی که شرک اعتقاد به تعدد، مشارکت و انکار وحدت و یگانگی اوست. [1]


خداوند در قرآن می فرماید:


إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشا[2]

هر آينه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمی آمرزد ، و گناهان ، ديگر را برای هر که بخواهد می آمرزد


شرک انواع مختلفی دارد:


1. شرک ذاتی

شرک ذاتی دارای دو معناست: یکی آن که انسان ذات خداوند را مرکب بداند و به عبارت دیگر قائل به جسمانیت او باشد چنانکه گروهی از مسلمانان که به «مجسِّمه» مشهورند چنین اعتقادی دارند. معنای دیگر آن این است که کسی معتقد به چند خدای مستقل باشد.


2. شرک صفاتی


اعتقاد به اینکه صفات الهی با ذات خداوند مغایر و دارای وجودی مستقل از ذات او هستند.


3. شرک افعالی


شرک افعالی در مقابل توحید افعالی قرار دارد و همانند آن به شاخه ­های مختلفی تقسیم می­شود از جمله: شرک در خالقیت، شرک در عبادت، شرک در ربوبیت و شرک در طاعت (تشریع و حاکمیت).


4. شرک در خالقیت


به معنای اعتقاد به وجود دو یا چند خالق مستقل است به گونه ­ای که هیچ یک از آنان تحت سیطره­ اراده و فرمان دیگری نباشد که یکی از عمده ­ترین نمونه ­های آن اعتقاد به دو خالق خیر و شر است


5. شرک در ربوبیت


این نوع شرک در میان اقوام و ملل مختلف رواج بسیاری داشته است آنان برای هر یک از پدیده­ های طبیعی مانند باد، باران، رویش گیاهان و ... معتقد به خدایی مستقل بودند و به ربوبیت و تدبیر استقلالی آنها باور داشتند.


6. شرک در عبادت


پرستش، خضوع و خشوع در مقابل کسی یا چیزی غیر از خداوند یکتا، شرک در عبادت نام دارد. غالب مشرکان گرفتار چنین شرکی هستند. مظاهر و نمونه­ های اینگونه از شرک را می­توان در پرستش بت­های ساخته شده از سنگ، چوب، طلا و نیز خورشید و ماه و برخی حیوانات مشاهده نمود.


7. شرک در طاعت (تشریع و حاکمیت)


شرک در طاعت بدین معناست که انسان غیر از خداوند مرجع مستقلی را برای قانونگذاری بپذیرد و فرامین او را در راستای مخالفت با احکام الهی لازم الاجرا بداند[3]


خواندن و صداکردن انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) به دو صورت متصور است:


1-درخواست از آن ها با اعتقاد بر اینکه آن ها در تدبیر جهان مستقل هستند :روشن است در شرک بودن این مورد تردیدی نیست.


2-درخواست با این اعتقاد که آن ها نقش استقلالی ندارند و با اذن خداوند شفاعت می کنند و در واقع واسطه ای میان خلق و خداوند هستند که در این صورت نه تنها شرک نیست بلکه نقش مهمی در اجابت دعای بندگان ایفا می کند.


اگر به کسي به اين عنوان که خدا او را دوست دارد و برگزيده خداست و خداوند اين محبوبيت و برگزيدگي را در قرآن و به زبان پيامبرش اعلام کرده و به توسل به او فراخوانده، متوسل شود، اين عين بندگي و اطاعت خداست و در عين اين که ما مي توانيم مستقيم با خدا مرتبط شده و به ساحتش عرض بندگي کرده و از حضرتش حاجاتمان را بطلبيم، ولي طبيعي است که توجه به درگاه خدا با توسل به محبوب هاي خدا و مقربان درگاهش و بندگان برگزيده اش که آنان را به امامت و هدايت ما گمارده، بهتر است.


وهابیان اعمالی چون توسل و استغاثه به اولیاء الهی، طلب شفاعت از آنان، سوگند دادن خداوند به حق آنان و ... را از مصادیق شرک در عبادت می­دانند و دلیل آنان چیزی جز مقایسه این اعمال با اعمال مشرکان عصر رسالت نیست، در حالیکه اعمال مشرکان با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بت­ها بود اما کارهای مسلمین در مورد اولیاء با چنین اعتقادی همراه نیست بلکه تعظیم شعائر الهی است.[4]


آن ها از فرقى كه بين شرك و استشفاع هست غفلت ورزيده ‏اند، و به عبارتى ساده ‏تر اينكه نتوانسته ‏اند فرق بگذارند بين اينكه كسى غير خدا را بپرستد تا او نزد خدا شفاعتش كند و يا به خدا نزديكش كند و بين اينكه تنها خدا را بپرستد و غير خدا را شفيع درگاه او قرار دهد و با دوستى كردن به غير خدا به درگاه خدا تقرب بجويد، كه در فرض اول به غير خداى تعالى استقلال داده و عبادت را خالص براى غير خدا كرده كه اين خود شرك ورزيدن در عبوديت است و در صورت دوم استقلال را فقط و فقط به خداى تعالى داده و او را مخصوص به عبادت كرده و احدى را شريك او قرار نداده است.[5]


بنابراین شرک بودن یا نبودن این کلمات بسته به نیت افراد دارد و نمیتوان گفت هرکس این کلمات را بیان کرد مشرک است.در مورد به امید حق نیز اگر منظور از حق ، خداوند است روشن است که هیچ اشکالی در گفتن این جمله نیست.



[1] سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم؛ طه، 1383، ص 156-159

[2] سوره نساء،آیه۴۸

[3]برای اطلاع بیشتر از اقسام شرک ر.ک: شهید مرتضی مطهری ،مجموعه آثار، تهران؛ صدرا، 1387، ج 2، ص 123، سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص 157

[4] ربانی گپایگانی، علی، عقائد استدلالی، قم، موسسه امام صادق، 1380، ج 1، ص 125 و 126

[5] ترجمه تفسير الميزان ج‏ 6 ص307 ، نويسنده: علامه طباطبايى- سيد محمد باقر موسوى همدانى‏ ، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏ ، مكان چاپ: قم‏ ، سال چاپ: 1374 ش‏ ، نوبت چاپ: پنجم‏
موضوع قفل شده است