عرفان ادبی وذوقی

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عرفان ادبی وذوقی

باسمه تعالی
با سلام:
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض قامت(1)
هرگاه سخن از عرفان اسلامی است ناخود آگاه مثنوی مولانا،دیوان حافظ ،و تائیه ابن فارض به یاد می آید و این نشان آن است که در مجموعه عرفان اسلامی شور و عشق و سوز و گدازی است که از بطن عرفان مایه می گیرد سیر و سلوک عارفان سرشار از عشق ،شوق،دلدادگی وشیدایی است وقتی که جان آدمی از معرفت توحیدی لبریز شد زبانش بیانگر صحنه پرجاذبه توحید می گردداز این روست که ادبیات عرفانی نشان دهنده حالت های روحی وعواطف پاک توحیدی عارف است و البته افزون بر آن در شنونده نیز این عواطف را بر می انگیزاند از این رو در تصفیه روح و تلطیف جان و ارتقای سرّ تاثیر شگفتی دارد عارفان مسلمان با آگاهی از این تاثیر شگرف برای خود و دیگران بهترین بهره را نصیب ساخته اند
ادامه دارد...........
پی نوشت:
1- حافظ

اگر عرفان نظری بیان گر دقیق ترین وناب ترین حقایق توحیدی است که حقیقتا در دل شهود حضور دارند و اگر عرفان عملی تبیین کننده مدارج قرب و منازل الی الله است که عارف باید آن را طی کند عرفان ادبی نیز روشی برای بیان و انتقال احوال روحی و عواطف پاک توحیدی عارف است
از آنجایی که در سلوک و معرفت عواطف پاک توحیدی موج می زند عرفان ادبی بخش پنهان این دو را جلوه می دهد از این روی تکمیل کننده آن دو بخش است همچنان که ادبیات عرفانی خود از آن دو بخش مدد می گیرد برای عارفان این سه بخش از هم جدایی ناپذیرند و تمام آن را دستاورد خیزش معنوی در بطن اسلام می دانند و آن را میراثی یگانه به شمار می آورند که هر کدام کار ویژه ای دارند که هیچ کدام به جای دیگری نمی نشیند

موضوع قفل شده است