راه های رضایتمندی از زندگی

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه های رضایتمندی از زندگی

[="Arial Black"][="Blue"]با عرض سلام خدمت همه عزیزان و سروران گرامیم!
دوستان خوبم چندی است که موضوعی ذهن برادر کوچکتان را به خود مشغول نموده دوست داشتم آن را با شما مطرح نمایم تا با کمک هم راه حلی برای آن بیابیم.
به روشنی پیدا است که همه ما در عالمی فرصت حیات و زندگی یافته ایم که به زودی این فرصت مغتنم از دست رفته و سرمایه عمر از کفمان می رود. زندگی کردن حقیقتی است که اکنون همه ما از آن برخورداریم و با نوع عملکردمان می توانیم آن برای برای خود شیرین و لذتمند و یا تلخ و دردناک نمائیم. در هر صورت اگر خوب و درست و یا بد و غلط زندگی کنیم این خود مائیم که زودتر از هرکس نتیجه خوبی یا بدی هایمان را در همین دنیا میبینیم و از آن خوشحال و مسرور و یا ناراحت و مغموم می شویم. پس بیائید با هم راههای رضایتمندی و احساس لذت از زندگی را بشناسیم و آنها را مرور نمائیم.
براستی زندگی گوارا و لذتبخش کدام است و چگونه محقق می شود؟ این گم کرده همیشگی ما به نام «رضایتمندی از زندگی»، بواسطه چه راهکارهایی حاصل می شود؟ ما چگونه میتوانیم به خوشبختی واقعی دست یابیم؟ ما چگونه می توانیم در متن همه سختیها و مشکلات فراوانی که ما و جامعه ما را احاطه نموده، از گذشت روزها و ساعتهای عمرمان نه تنها احساس پیشمانی نداشته بلکه از همه آنها لذت ببریم؟ بیائید با کمک هم، راههای لذت بردن و رضایتمندی از زندگی را به یکدیگر معرفی نمائیم...

[/][/]

سلام . به نظرم بهتر بود می پرسیدید چرا از زندگی لذت نمی بریم ؟ چون فکر میکنم درصد افرادی که از زندگی لذت نمی برند خیلی بیشتر از افرادی است که لذت می برند ...
من نمیدونم لذت بردن از زندگی یعنی چی ... چون هیچ وقت از زندگیم لذت نبردم ... پس مواردی رو میگم که باعث شده هیچ وقت از زندگیم لذت نبرم :
من از زندگیم لذت نمی برم چون نمیدونم برای چه هدفی دارم زندگی میکنم ، نمیدونم برای چی خلق شدم ، برای چی زندگی میکنم ، اصلا نمیدونم هدف واقعی از زندگی کردن چیه ...
من از زندگیم لذت نمی برم چون هیچ وقت زندگی نمیکنم. از نظر من زندگی کردن یعنی بودن در زمان حال، یعنی از همین لحظه ای که توش هستی و داره میگذره لذت ببری ، بدون فکر گذشته و جبران روزهای از دست رفته و بدون ترس و دلهره ساختن آینده و روزهای پیش رو. من از زندگیم لذت نمی برم چون هیچ وقت تو زمان حال نیستم ، یا به فکر جبران گذشته ام یا ترس و دلهره روزهای پیش رو را دارم...
من از زندگیم لذت نمی برم چون خودم رو نمی شناسم ، نمیدونم چی میخوام ؟ نمیدونم چی راضیم میکنه ؟ نمیدونم سقف خواسته ها و آرزوهام کجاست ؟
من از زندگیم لذت نمی برم چون امیدی به فردا ندارم ... امیدی به فردایی روشن و زیبا ... چون هرچی میبینم سیاهیه و سیاهی و سیاهی ...
از نظر خیلی ها پول و ماشین و خونه و سایر امکانات زندگی میتونه باعث رضایت از زندگی و لذت بردن از اون بشه ، اما من همه جور امکاناتی دارم و از زندگیم لذت نمی برم . گاهی حس میکنم همه چی دارم و هیچ چیز ندارم...
من واقعا نمیدونم چه طوری میشه از زندگی لذت برد !!!!!!!!! اصلا می شه ؟؟؟
من خیلی چیزها رو تجربه کردم ، که هر کدوم شاید برای مدتی باعث شد از زندگیم لذت ببرم ولی همشون موقتی بودند و بعد یه مدتی ...



امام کاظم عليه‌السلام در يک دستور جامع و کاربردي براي برنامه ريزي در زندگي چنين مي‌فرمايد:

«اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات»؛‏

سعي کنيد در زندگي، زمان خود را به چهار بخش تقسيم کنيد:

1. سَاعَهً لِمُنَاجَاهِ اللَّهِ: بخشي را به راز و نياز با خداوند متعال اختصاص دهيد.

2. وَ سَاعَهً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ: بخشي را هم به تلاش براي کسب روزي حلال اختصاص دهيد.

3. وَ سَاعَهً لِمُعَاشَرَهِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ: زماني هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادي بپردازيد كه شما را از عيب‏هايتان آگاه مي‌کنند و از صميم قلب با شما يک رو هستند. همانگونه که اگر جهاد نباشد جامعه اسلامي در خطر نابودي است؛ اگر کسب روزي حلال نباشد بساط يک زندگي پاک ديني در آستانه برچيدگي است. و نيز همانگونه که سخت‌ترين و پرخطرترين کار، جنگ و نبرد تن به تن در جهاد است به همان ميزان، کسب روزي حلال، سخت است و دشوار

4. وَ سَاعَهً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَهِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات‏:زماني را هم براي لذتهاي حلال قرار دهيد، به کمک اين بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهيد داشت.

بزرگانی که مایه فخر بشریّت اند، می‌توانند سرمشق ما برای «چگونه زیستن» باشند. چه پیامبران الهی و امامان معصوم، چه اصحاب و یاران آن معصومین، چه دانشمندان برجسته و نوابغ و مصلحان و رهبران و شهیدان، چه انسان‌های عارف و وارسته و اخلاقی، هرکدام به نحوی«چراغ راه» به شمار می‌روند.

خواندن شرح حال آنان در ما انگیزه ایجاد می‌کند، امید می‌بخشد، راه را نشان می‌دهد، تأثیرمی گذارد.

خیلی‌ها اگر در زندگی جهش‌هایی به سوی کمال داشته اند، در مدار جاذبه یک شخصیت قرار گرفته‌اند و با خواندن زندگینامه بزرگان زیر و رو شده‌اند.

اینگونه مطالعات، هم شیرین است، هم آموزنده، هم سرگرم کننده و هم نمونه‌ای از انسان‌های موفق را پیش روی ما قرار می‌دهد.

محاسبه: اگر عمر ما یک «سرمایه» است، باید نسبت به آن «حسابگری» هم داشته باشیم، سودآوری یا زیان دهی عمر را حساب کنیم، راه دست یافتن به بهره‌های دراز مدت و ابدی را که تا آخرت هم کشیده می‌شود بشناسیم و به کار بندیم.

بسیاری هستند که اموری چون تحصیلات عالی، شغل خوب، درآمد بالا، همسر زیبا و مرفه، برخورداری از وسیله نقلیه، مسکن شخصی و اموری از این دست را مایه خوشبختی و رضایتمندی از زندگی میدانند. مثلا در همین چند شب گذشته وقتی همین سوال را از تعدادی دانشجویان مطرح کردم یکی از دانشجویان اصرار شدید داشت که تمکن مالی موجب رضایتمندی انسان از زندگی می شود. اما به راستی اگر اینچنین است پس چرا بسیاری افراد با بدست آوردن همین امور احساس رضایت از زندگی ندارند؟
فقط کافی است یک نگاهی به اطرافتان بیندازید می بینید کم نیستند افرادی که به بسیاری از این قسم امکانات دست یافته اند اما هرگز احساس خوشبختی را در زندگی تجربه نکرده اند و در مقابل نیز بسیارند کسانی که فاقد اینگونه امکانات رفاهی هستند اما از زندگی خود ابراز رضایت میکنند.
اساسا میان تمکن مالی و رضایت از زندگی رابطه تلازم و علیت و معلولی برقرار نیست یعنی چنین نیست که هرجا تمکن مالی بود حتما رضایت از زندگی باشد و هرجا کسی از زندگیش راضی بود حتما شخص تمکن مالی داشته باشد. در حقیقت انسان موفق و رضایتمند از زندگی، کسی نیست که هیچ مشکلی نداشته باشد و همه گونه امکانات خوشبختی برایش فراهم باشد بلکه انسان موفق و رضامند، کسی است که در درجه اول بر تمامی مشکلات زندگیش فائق آمده و در برابر همه سختیها صبر نموده و برای رفع یکایک آنها تلاش و کوشش نماید و در درجه دوم فکر و ذهنش را به حقایق و مسائلی متوجه کند که اگر هم در زندگی با حوادث و بلایا و مصایبی روبرو گشت کمر خم نکرده و بتواند راست قامت و امیدوار با قاطعیت در راه رسیدن به آرمانهای زندگیش قدم بردارد.
اما توجه به چه چیزها و حقایقی میتواند چنین انسان قوی و ارادتمندی را به ارمغان آورد؟

[="Arial Black"][="Blue"]یکی از اموری که میتواند انسان را فردی با ارده و قوی و مستحکم گرداند و موجبات رضایتمندی او را از زندگی فراهم کند توجه به سرمایه هاو امکانات و کمالاتی است که خداوند به او عطا نموده است یعنی اگر چه ممکن است گاه انسان دچار فقر و تنگدستی شدید مالی شود اما کافی است در همان هنگام، به امکانات و کمالات دیگری که خداوند برایش مهیا نموده توجه نماید مثلا ذهنش را متمرکز نعمت سلامتیش کند و نگاهی به اطراف خویش بندازد و ببیند که چه بسیارند افرادی که از تمکن مالی بسیاری برخوردارند ودر اصطلاح فقیر نیستند اما بخاطر نداشتن نعمت سلامتی، طعم شیرین زندگی و خوشبختی را هیچگاه نمی چشند و همواره زبان حالشان این است که ای کاش می توانستیم همه مال و ثروتمان را خرج یک ساعت سلامتی و آسایش جسمی نمائیم.
معلوم است توجه کردن به نیمه پر لیوان میتواند در بسیاری از اوقات موجبات رضامندی ما را از زندگی فراهم کند. تصور کنید مادری را که فرزند دلبند خویش رادر کودکی گم کرده اما هیچ نشانی از او ندارد و عمری را در پی او می گردد چه اینکه فرزند نیز سالیانی را در جستجوی مادر خویش می گذراند اما از آنجا که هیچ نشانی از او ندارد او را نمی یابد این امر گاه در حالی است که ممکن است این مادر و فرزند بارها وبارها یکدیگر را در خیابان دیده باشند و از کنار یکدیگر عبور نموده باشند اما هرگز همدیگر را نیافته و گم کرده خویش را پیدا نکنند از همینچا معلوم می شود که یافتن و شناختن و بدست آوردن غیر از دیدن است در حقیقت شرط یافتن و رسیدن به کمال مطلوب، شناختن است و نه صرف دیدن. ممکن است وجود همه ما را انبوهی از اسباب و علل خوشبختی و رضایتمندی از زندگی فراهم کرده باشد اما بخاطر توجه نکردن و نشناختن آنها، عمری احساس ناخرسندی و بد بختی و نارضایتی کنیم پس در درجه اول مهم است که توجه به سرمایه ها و عطایای الهی به خودمان داشته باشیم که این خود نه تنها یکی از علل اصلی رضایتمندی خواهد بود بلکه تاثیر فراوانی در سعه صدر و افزایش ظرفیت و قابلیت انسان هم خواهد داشت.
[/]

از نظر من امكانات مادي درسته لازمه ولي اصلا نمي تونه باعث احساس رضايت از زندگي بشه ( هرچند كه هميشه متهم ميشم به اينكه چون امكانات رو دارم اين حرف رو ميزنم ولي واقعا اينطوري نيست ... من عدم رضايت از زندگي رو واقعا حس كردم ... 23 ساله كه حس ميكنم ...)
من وقتي از زندگيم راضي ميشم كه به آرامش برسم ... يه جور آرامش روحي ... كه فكر ميكنم گمشده نسل امروزه و فكر ميكنم اين آرامش تو اين دنيا پيدا نميشه پس هيچ وقت نميشه به حس رضايت از زندگي رسيد...
البته در يه مورد ترديد دارم . در مورد اينكه اول بايد به آرامش برسي تا از زندگيت احساس رضايت كني يا وقتي از زندگيت احساس رضايت كني مي توني به اين آرامش برسي ؟
من فكر ميكنم اول بايد به اين آرامش برسم و تنها در اين صورت احساس رضايت ميكنم ...

ستاره بي فروغ;278596 نوشت:

من از زندگیم لذت نمی برم چون خودم رو نمی شناسم ، نمیدونم چی میخوام ؟ نمیدونم چی راضیم میکنه ؟ نمیدونم سقف خواسته ها و آرزوهام کجاست ؟
من از زندگیم لذت نمی برم چون امیدی به فردا ندارم ... امیدی به فردایی روشن و زیبا ...

سلام به شما خواهر بزرگوار
خوب اولین دلیل نداشتن رضایت از زندگی همینهایی هستش که اشاره کردین
هر کس خود را شناخت خدایش را میشناسد
ستاره بي فروغ;278596 نوشت:

حس میکنم همه چی دارم و هیچ چیز ندارم...

حس نمیکنی شاید یه چیزی گم کردی مثل کتاب راهنما ، ماهمه احتیاج به یک کتاب راهنما داریم و اون چیزی نیست جز قرآن ، حس نمیکنی از خدا دور شدی ، شاید نخواستی که صداشو بشنوی
ولی من برعکس شما از زندگی خیلی بیش از هر چیزی که تصور کنی لذت می برم میدونید چرا چون خدا رو دارم ، کتاب راهنما دارم (قرآن ) ، کسانی برای درد ودل دارم (اهل بیت) والبته خانواده ، هیچ کس نمیتونه بگه من توی زندگی مشکل ندارم همه ما بلاخره مشکلاتی داریم ولی آیا نمیخواهیم با مشکلات مبارزه کنیم بایستیم تا شکستمون بده ، وقتی مشکلات هست مطمئنا راهی برای مقابله با اون هم هست ، همه مشکلات ما اینه که از خدا ، قرآن و اهل بیت و خانواده مون دور شدیم ، از محبت کردن لذت نمیبریم چون در اون کار رضایت خداوند نیست
هر کاری در رضایت خدا و امام زمانمون باشه قطعا لذتبخش هستش
خدا ازت ممنونم که اجازه میدی منت بر سرم میزاری که عبادتت رو انجام بدم ، اهل بیت ازتون ممنونم که اجازه میدین برای غریبی و مظلومیتتون گریه کنم ، خدا ازت ممنونم برای این همه نعمات که بهم دادی برای اینکه بهم ثابت کنی به فکرم هستی ، از روزیت که بهم میدی ولی من فکر میکنم من اون روزی رو بدست آوردم ، شهدا ازتون ممنونم که ما رو به محفلتون راه میدید
با خدا باشو پادشاهی کن / بی خدا باش هر چه خواهی کن
به همون خدا هیچ کدومش شعار یا اقماض نبود و امیدوارم نباشه
با علی مدد
حی علی المهدی

یکی دیگر از اموری که تاثیر فراوانی در رضایتمندی ما از زندگی دارد این است که جایگاه دنیا را در زندگی خودمان مورد دقت و بررسی قرار دهیم و ببینیم اساسا دنیا دارای چه ظرفیتهایی است و تا چه اندازه می تواند همه توقعات و نیازهای بشری مارا برآورده سازد.
مهمترین نکته ی که در مورد دنیا باید توجه داشت این است که دنیا دار تزاحم و اختلاف آراء است. یعنی عالمی است که انسانهای بسیاری با عقائد و نظرات و سلایق گوناگون، در آن زندگی می کنند و بدیهی است که نمیتوان توقع داشت همه این خواسته ها محقق شود چرا که بسیاری از آن خواسته ها و آرزوها در تضاد با خواسته ها و آرزوهای دیگران است. باید باور کرد که اینجا دنیا است و نه بهشت. افراد ناراضی معمولا کسانی هستند که انتظاراتشان بیش از حد اندازه بود و از دنیا به نحوی انتظار بهشت را دارند.
دنیا محل برگزاری آزمون بهشت است نه خود بهشت و هیچ گاه یک دانش آموز سوالات امتحان را مطابق میل و خواسته خود تنظیم نمی کند. دنیا نیز آزمون بزرگ زندگی سعادت آمیز است و برنامه ها و امتحانات آن بیرون از اختیار ماست. لذا باید همواره بخاطر داشت که بهشت بگونه ای است که هر آنچه را که بخواهیم می شود اما دنیا به گونه ای است که هر آنچه که می شود باید بخواهیم. از امام علی علیه السلام بشنو که فرمود:
«اذا لم یکن ما ترید فارد مایکون»(1)
یعنی هرگاه آنچه را خواستی نشد آنچه را شد بخواه.
و نیز فرمود:
«اذا لم یکن ما ترید فلا تبل ما کنت»(2)
یعنی هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را هست سخت نگیر.
و نیز فرمود:
«اذا لم یکن ماترید فلا تبل کیف کنت»(3)
یعنی اگر آنچه را خواستی نشد، اهمیت به آنچه هستی نده.

پی نوشتها:
1-غررالحکم، حدیث 9007
2-نهج البلاغه حکمت69
3-غرر الحکم حدیث 11038

و اگر آنچه خواستی شد شکر خداوند رو بجای بیاور

[="Arial Black"][="Blue"]یکی دیگر از اموری که موجب رضایتمندی انسان از زندگی می شود توجه به این حقیقت است که دنیا گذرگاهی موقت برای انسان است و نه خانه ای دائم. به تعبیر دیگر دنیا و بدن مادی به عنوان جزء کوچکی از هویت ماست و نه همه شخصیت و هویت ما. شخصیت و هویت اصلی ما را روح و روان ما تشکیل میدهد که آن نیز مجرد بوده و محدود به دنیا و عالم جسمانی نمی شود. لذا نه دنیا همه هستی است و نه حیات انسان محدود به این دنیا است. دنیا صرفا مقدمه ای برای حیات ابدی انسان و زمینه ساز تعالی و تکامل وی در عوالم مافوق است.
از این روی نباید سختیها و مشکلات موجود در دنیا را خیلی جدی و دائمی تلقی کرد و از وجود آنها ابراز تاسف و ناراحتی و ناامیدی و افسردگی کرد.
دنیا مانند یک ایستگاه اتوبوس و یا سالن انتظار بیمارستان، توقفگاهی موقت برای انسان است که اگر هم از وضعیت نابسامانی برخوردار بود، اگر چه ناراحت کننده خواهد بود، اما بدان اندازه نیست که قابل تحمل نبوده و انسان دائما ذهن خود را مشغول به آن بدارد. بلکه بیش از این ایستگاه اتوبوس، باید ذهن انسان متمرکز آن خانه ابدی آخرت و منزلگاه جاویدان باشد که مبادا آنجا نیز مانند اینجا کثیف و زشت و نامرتب بنا نهاده شده باشد.
از امام علی علیه السلام بشنو که فرمود:
ان الدنیا منزل قلعه و لیست بدار نجعه خیرها زهید و شرها عتید و ملکها یسلب و عامرها یخرب(1)
یعنی دنیا منزلی است که هر لحظه از آن باید آماده کوچ باشی و جایگاه اقامت نیست. خوبی آن اندک و بدی اش آماده است و حکومتش رو به نیستی می رود و آبادی اش ویران می شود.

پینوشت:
1- غرر الحکم حدیث 2274
[/]

یکی دیگر از حقایقی که توجه بدان بخش عظیمی از نگرانیهای انسان را کم نموده و او را از زندگی خویش رضایتمند می سازد این است که باور کنیم روزی دهنده حقیقی انسان خداوند است و اوست که در تحت هر شرایطی رزق و روزی یکایک موجودات را به فراخور نیاز آنها به ایشان می رساند.
خداوند در قرآن کریم فرمود:«و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها» (هود/6)
یعنی هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آنکه روزی اش بر عهده خداست.
و نیز فرمود: «و کایّن من دابه لاتحمل رزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم»(عنکبوت/60)
یعنی چه چه بسا جنبندگانی که یارای تحصیل روزی خویش را ندارند و خدا آنها را و شما را روزی میدهد.
و امام علی علیه السلام فرمود: «لکل ذی رمق قوت»(الکافی ج8ص22ح4)
یعنی هر جانداری روزی خود را دارد.
و نیز فرمود: به مورچه بنگرید که با آن همه کوچکی و ظرافت اندام روزی اش تنظیم شده و به فراخور حالش، روزی او می رسد. خداوند منان و بخشنده، از او غافل نیست و او را محروم نساخته است.
به تعبیر شریف امام علی علیه السلام یکی از مهمترین عوامل هلاک مردم، ترس ایشان از فقر است و بخل ورزیدن یکی از پیامدها و عوارض این ترس است. یعنی چون انسان فکر میکند با انفاق و بخشش اموال خود به دیگران، فقیر می شود از بخشش و انفاق به دیگران صرف نظر کرده و پس از مدتی دچار ملکه بخل می شود.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
قل لو انتم تملکون خزائن رحمه ربی اذا لامسکتم خشیه الانفاق و کان الانسان قتورا(اسراء/100)
یعنی بگو: اگر مالک خزانه های رحمت پروردگار من نیز می بودید باز هم امساک می کردید، به جهت ترس از این که انفاق، مایه فقر شود و البته انسان تنگ نظر است.

ببخشيد ، اجازه هست يه چيزي بگم ؟؟؟

[=Arial Black]باور کنیم روزی دهنده حقیقی انسان خداوند است و اوست که در تحت هر شرایطی رزق و روزی یکایک موجودات را به فراخور نیاز آنها به ایشان می رساند.
خداوند در قرآن کریم فرمود:«و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها» (هود/6)
یعنی هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آنکه روزی اش بر عهده خداست.
و نیز فرمود: «و کایّن من دابه لاتحمل رزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم»(عنکبوت/60)
یعنی چه چه بسا جنبندگانی که یارای تحصیل روزی خویش را ندارند و خدا آنها را و شما را روزی میدهد.

[=Arial Black]

من اين حرفها رو اصلا قبول ندارم !!!!!!!

اگه اين حرفها واقعيته !!! پس تكليف اين همه گرسنه اي كه در ايران و حتي جهان وجود دارد ، چي ميشه ؟؟؟ يه نگاهي به آمار World bank و UN-HABITAT در مورد فقر جهاني بندازيد . ببينيد در هر چند ثانيه ( دقيقا يادم نيست فكر كنم شش ثانيه بود ) ، يك كودك در اثر گرسنگي و سوء تغذيه در جهان از بين ميره !!! پس چرا خدا روزي اين انسان ها رو نميده ( تا فقط از مرگ نجات پيدا كنند ؟ )
اصلا چرا جهان . بذاريد مثال ايران رو بزنم . تو دانشگاه ما همايشي بود كه يك سري از افراد روستايي و عشاير در اون شركت كرده بودند و از زبان خودشون در مورد وضعيت بد و نگران كننده فقر مي گفتند . داستان دختر 5 ساله بيماري كه به خاطر نداشتن پول درمان تو يكي از روستاها روي دست پدر و مادرش جان داد. ( اين داستان رو پدر همون دختر تعريف كرد ) . پس چرا خدا روزي نداد كه اين دختر فقط از مرگ نجات پيدا كند ؟ اين كه مسلمون هم بود !!!
يا اين جمله كه " هر آنكس كه دندان دهد ، نان دهد " !!!!!!!!!! واقعا غير منطقيه !!! يعني خانواده ها فقط بچه به دنيا بيارند به اميد اينكه خدا روزيشون رو ميده !!!! پس عقل و منطق انسان كجاست ؟؟؟؟ چرا يه خانواده اي كه فقيره و حتي توانايي تامين امكانات لازم براي يك بچه رو هم نداره ، 5 يا 6 فرزند به دنيا ميارند با اين اميد كه خدا روزيشون رو ميرسونه ؟؟؟ غير از اينه كه وضعيت فقرشون صد برابر بدتر ميشه و سرنوشت فرزندانشون سياهتر ... !!!
پس ميشه دقيقا بفرماييد منظورتون از اين جملاتي كه مطرح كرديد چي بود ؟
فكر اينكه خدا روزي رو ميده ، شايد باعث ايجاد حس اميد و رضايت از زندگي بشه ولي واقعا يه اميد واهيه ... مثل اينكه خودت رو فريب بدي ... چون واقعا اينطوري نيست !!!

[="Arial Black"][="Blue"]
جناب ستاره بی فروغ که انشاءالله همیشه ستاره عمرتان پرفروغ باشد باید توجه داشته باشید که تضمین رزق و روزی از طرف خداوند به معنای تعطیلی کار و تلاش و فعالیت نیست، بلکه همه باید کار کنند تا به آنچه خداوند مقرّر داشته است دست یابند.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «رزق و روزیِ تضمین شده، تو را از عمل و تلاش باز ندارد
امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز در این زمینه می فرماید: خدا روزی شما را تکفّل کرده است و شما مأمور به کار هستید، پس مبادا خواستن چیزی که برای شما ضمانت شده مهمتر از کاری باشد که بر عهده دارید... پس به کار پیش دستی کنید و از ناگهان رسیدن اجل بترسید(1).
در حقیقت، این موضوع در دایره سنّتِ جاری پروردگار است که جهان را بر اساس علل و اسباب بنا کرد و در سلسله طولی همه این اسباب و مسببات، خداوند قرار دارد یعنی اگر خداوند نخواهد هیچ آبی سیراب نمیکند و هیچ چاقویی برندگی ندارد چنانکه او نخواست و چاقوی تیز در دست ابراهیم خلیل، گلوی اسماعیل را نبرید. سنت الهی بر این مقرر شده که طبق اسباب وعلل مادی کار انجام دهدبه تعبیر شریف امام صادق علیه السلام: «ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب فجعل لکل شی ء سببا(2)؛ اراده خدا بر این تعلّق گرفته است که هر کاری از طریق اسباب مناسب خود تحقق یابد. ولی در عین حال این اسباب و علل مادی نبادی نباید موجب غفلت ما از آن کننده اصلی کار که خداوند است شود
ابو عبیده می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: برای من دعا کن که خداوند رزق مرا به دست بندگان قرار ندهد. آن حضرت فرمود: خدا چنین نخواهد کرد، چرا که رزق و روزی بندگان را به دست بعضی دیگر قرار داده است، و لکن از خدا بخواه که روزی تو را به دست بهترین بندگانش قرار دهد، این از سعادت انسان است»(3).
امام علی علیه السلام در سخنی پر معنا فرمود: «اطلبوا الرزق فانه مضمون لطالبه؛ به دنبال روزی باشید، چرا که آن برای کسی که دنبالش باشد ضمانت شده است.»
قدیمی ها گفته اند: خداوند به هر پرنده ای دانه می دهد ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد. بنابر این هرگز نمی توان گوشه ای نشست و با تکیه بر اینکه رزق هر کس تضمین شده است، در انتظار رسیدن روزی ماند، بلکه باید کار کرد و از خدا بهترینش را خواست.
ابو عبیده می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: برای من دعا کن که خداوند رزق مرا به دست بندگان قرار ندهد. آن حضرت فرمود: خدا چنین نخواهد کرد، چرا که رزق و روزی بندگان را به دست بعضی دیگر قرار داده است، و لکن از خدا بخواه که روزی تو را به دست بهترین بندگانش قرار دهد، این از سعادت انسان است»(4).
همچنین باید توجه داشت ضمانت روزی از جانب خداوند به معنای مساوی بودن آن برای همه انسانها نیست، زیرا ممکن است برخی به دلیل فعالیت مستمر، برنامه ریزی دقیق، انتخاب شغلی مناسب و یا بهره گیری از ذوق و هوش سرشار خود و... به کار یا تجارتی دست بزنند که بیشتر از حد کفاف به دست آورند. لذا در قرآن می خوانیم: «خدا روزی بعضی از شما را از بعضی دیگر افزون کرده است، پس آنان که فزونی یافته اند از روزی خود به بندگان خویش نمی دهند تا همه در روزی یکسان شوند. آیا نعمت خدا را انکار می کنید؟»(5)

پی نوشت ها:
1) نهج البلاغه، خطبه 114
2) اصول کافی، ج 1، ص 183.
3) بحارالانوار، ج 47، ص 55.
4) همان، ج 78، ص 244.
5) نحل، آیه 71.

[/]

[="Blue"]سلام من نظرم رو راجع به بعضی موضوعات میگم البته اگه مشکل نداشته باشه[/]
من از زندگیم لذت نمی برم چون خودم رو نمی شناسم ، نمیدونم چی میخوام ؟
[="Yellow"]زندگی کوران حوادث و مشکلات است به گفته حضرت علی)ع( من زندگی را دوست دارم ولی از دنیا متنفرم چون دنیا همش در پی فریب دادن ماست و میخواد ما رو به صورتی داخل یه منجلابی فرو کنه ولی دنیا نگاه مظلوم یک کودک یتیم البته این حدیث درست یادم نیست ما دنیا رو با دیدگاه خودمون میسازیم مثلا من قبلا اصلا از زندگی لذت نمیبردم البته الان هم زیاد نمیبرم ولی اون موقعیت باعث شد که من بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنم و راضی باشم این رو تو خاطم فرو کردم که وقتی خدا انسان رو به لب پرتگاهی قرار میده یا اخر از پشت ادم میگیره یا پرواز کردن یاد ادم میده
البته باید بگم منم هنوز سر در گم هستم چون نه تا حالا فهمیدم برای چی اومدم این دنیا و نه تا حالا اون طور که باید خدا رو بشناسم شناختم مجبورم منتظر بمونم تا خدا با یه حادثه دیگه منو به خودش نزدیک تر کنه [/]
نمیدونم چی راضیم میکنه ؟
[="Lime"]من تقریبا یک سال نا امیدی رو امتحان کردم هیچ فایده ای نداره به نظر من امید تنها فایده ای که داره اینه که باعث میشه ما تا پایان عمر راضی باشیم به این دنیا و دست کم غصه فردا رو نخوریم
به نظر من توکل به خدا بهترین راه البته نه هر توکلی توکلی که تا پای جون به پاش بمونی
[/]
نمیدونم سقف خواسته ها و آرزوهام کجاست ؟
[="Cyan"]یک خاطره میخوام تعریف کنم یه روز که کار میکردم با خودم فکر کردم گفتم اگه این صاحب کاره بیاد و بگه که چه ارزویی داری برات براورده کنم منم بگم خونه ماشین چه حالی میده به به بهدش که بیشتر فکر کردم گفتم با مریضی پدرم چکار کنم با فاصله ای که بین من و خواهر برادام میفته چی کنم کلا منصرف شدم گفتم خدایا همین کارگری به سر من هم زیادیه چون مال و ثرت و ارزو های دنیایی هیچ دردی رو دوا نمیکنه جز این که فاصله ها رو زیاد کنه اخرش تصمیم گرفتم بهش بگم کاری کن که من برم بهشت البته این فکر هارو نکنی چه کار کنی
[/]
من از زندگیم لذت نمی برم چون امیدی به فردا ندارم ... امیدی به فردایی روشن و زیبا ... چون هرچی میبینم سیاهیه و سیاهی و سیاهی ...
از نظر خیلی ها پول و ماشین و خونه و سایر امکانات زندگی میتونه باعث رضایت از زندگی و لذت بردن از اون بشه ، اما من همه جور امکاناتی دارم و از زندگیم لذت نمی برم . گاهی حس میکنم همه چی دارم و هیچ چیز ندارم...
من واقعا نمیدونم چه طوری میشه از زندگی لذت برد !!!!!!!!! اصلا می شه ؟؟؟
به نظر من لذتی که موتور سورای با موتور ۳۰۰ هزار تومنی میده پورشه لامبرگینی و... نمیده مخصوصا وقتی اونا پشت ترافیکن و تو داری از لا به لای اونا رد میشی
اصلا دوست ندارم پولدار باشم چون از پولدارها بدم میاد از انسانهای سوسول بدم میاد انسانهایی که سر تهشون یک تومن نمیارزه و یک روز تو یه شهور دیگه یا اصلا تو کشور دیگه بی پول بمونن نمیتونن گلیم خودشون رو از اب بکشن بیرون
با این که دیگه اصلا نمیشه با گارگری نه ازدواج کرد و نه خونه خرید من خیلی راضی هستم چون به اون که تو خیالاتم بود نمیرسم و خیلی راضی هستم چون زورکی زندگی نمیکنم و مجبور نیستم تلاش بیهوده کنم کثلا برای خونه خریدن و .....

:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:
:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:
:ok::ok::ok::ok::ok:
:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:
:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

ستاره پر فروغ;280585 نوشت:
ببخشيد ، اجازه هست يه چيزي بگم ؟؟؟

[=Arial Black]باور کنیم روزی دهنده حقیقی انسان خداوند است و اوست که در تحت هر شرایطی رزق و روزی یکایک موجودات را به فراخور نیاز آنها به ایشان می رساند.
خداوند در قرآن کریم فرمود:«و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها» (هود/6)
یعنی هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آنکه روزی اش بر عهده خداست.
و نیز فرمود: «و کایّن من دابه لاتحمل رزقها و ایاکم و هو السمیع العلیم»(عنکبوت/60)
یعنی چه چه بسا جنبندگانی که یارای تحصیل روزی خویش را ندارند و خدا آنها را و شما را روزی میدهد.

[=Arial Black]

من اين حرفها رو اصلا قبول ندارم !!!!!!!

اگه اين حرفها واقعيته !!! پس تكليف اين همه گرسنه اي كه در ايران و حتي جهان وجود دارد ، چي ميشه ؟؟؟ يه نگاهي به آمار World bank و UN-HABITAT در مورد فقر جهاني بندازيد . ببينيد در هر چند ثانيه ( دقيقا يادم نيست فكر كنم شش ثانيه بود ) ، يك كودك در اثر گرسنگي و سوء تغذيه در جهان از بين ميره !!! پس چرا خدا روزي اين انسان ها رو نميده ( تا فقط از مرگ نجات پيدا كنند ؟ )
اصلا چرا جهان . بذاريد مثال ايران رو بزنم . تو دانشگاه ما همايشي بود كه يك سري از افراد روستايي و عشاير در اون شركت كرده بودند و از زبان خودشون در مورد وضعيت بد و نگران كننده فقر مي گفتند . داستان دختر 5 ساله بيماري كه به خاطر نداشتن پول درمان تو يكي از روستاها روي دست پدر و مادرش جان داد. ( اين داستان رو پدر همون دختر تعريف كرد ) . پس چرا خدا روزي نداد كه اين دختر فقط از مرگ نجات پيدا كند ؟ اين كه مسلمون هم بود !!!
يا اين جمله كه " هر آنكس كه دندان دهد ، نان دهد " !!!!!!!!!! واقعا غير منطقيه !!! يعني خانواده ها فقط بچه به دنيا بيارند به اميد اينكه خدا روزيشون رو ميده !!!! پس عقل و منطق انسان كجاست ؟؟؟؟ چرا يه خانواده اي كه فقيره و حتي توانايي تامين امكانات لازم براي يك بچه رو هم نداره ، 5 يا 6 فرزند به دنيا ميارند با اين اميد كه خدا روزيشون رو ميرسونه ؟؟؟ غير از اينه كه وضعيت فقرشون صد برابر بدتر ميشه و سرنوشت فرزندانشون سياهتر ... !!!
پس ميشه دقيقا بفرماييد منظورتون از اين جملاتي كه مطرح كرديد چي بود ؟
فكر اينكه خدا روزي رو ميده ، شايد باعث ايجاد حس اميد و رضايت از زندگي بشه ولي واقعا يه اميد واهيه ... مثل اينكه خودت رو فريب بدي ... چون واقعا اينطوري نيست !!!

سلام رفیق همون طور که خود خدا گفته انسانها همیشه در دنیا در معرض ازمایش هستن شما نمودار امار فقیر ها رو به ما دادید ولی مخالفش امار مصرف کننده ها رو به ما ندادید میدونید کشورهای به ظاهر مسلمان حوزه خلیج فارس حتی ایران چقدر مصرفشون بالاست این حرف شما درست اصلا روزی ۱۰ نفر تو ثانیه میمیرن به نظر شما دلیلش چیه دلیلش اینه که حقی که باید به مردم داده بشه خرج مصارف نظامی میشه البته جز ایران که برای دفاع از خودش منابع رو به این صورت مصرف میکنه مثلا کشورهای مثل قطر و عربستان به جای این که منابعشون رو خرج ابادانی کشورشون کنن خرج تروریست های سوریه و القاعده میکنن با این که میتونن این منابع رو خرج ابادانی کشور خودشون یا کشور دیگه کنن و اون دنیاشون رو بخرن مشکل همه کشورها اینه که برای این که خودشون رو بزرگ نشون بدن روی هر چیزی پامیزارن و هر کاری میکنن
با اجازه مدیران به لینکهای زیر مراجعه کن
http://www.bashgah.net/fa/content/show/36780
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1846039

در چند سال اخیر‌، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداخته‌اند كه قبلاً‌ برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما می‌شود؟
پژوهشگران به این منظور تحقیقات گسترده‌ای در سراسر جهان انجام داده‌اند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوع‌دوستی و عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر می‌گذارد. حوزه جدید روان‌شناسی مثبت پر از یافته‌های جدیدی حاكی از آن است كه اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و رضایت ما از زندگی دارد. 10 راهبرد ثابت‌شده برای افزایش رضایت عبارتند از:


1 – لحظات روزانه زندگی را درك كنید
هر از چندی مكث كنید تا گل سرخی را ببویید یا كودكان را حین بازی تماشا كنید. كسانی كه درنگ می‌كنند تا وقایعی را كه به‌طور عادی با عجله پشت سر می‌گذارند، ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فكر می‌كنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و كاهش افسردگی گزارش می‌كنند.


2 – از مقایسه بپرهیزید
چشم و هم‌چشمی جزئی از بسیاری از فرهنگ‌هاست اما مقایسه خودمان با سایرین می‌تواند به رضایت و عزت نفس لطمه وارد كند. به جای مقایسه كردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی معطوف كنید تا به رضایت بیشتری دست یابید.


3 – بیش از اندازه به پول توجه نكنید

كسانی كه پول را در رأس فهرست اولویت‌های خود قرار می‌دهند، بیشتر در معرض افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگ‌های گوناگون یكسان است. هر چقدر بیشتر رضایت را در كالاهای مادی بجوییم، كمتر آن را می‌یابیم. رضایت، عمر كوتاهی دارد و گذراست. پول‌دوستان نیز در آزمون پویایی و خودشكوفایی نمره اندكی می‌گیرند.


4 – اهداف معنادار داشته باشید
كسانی كه برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش می‌كنند، بسیار راضی‌تر از كسانی هستند كه رؤیاها یا آرزویی ندارند. این اهداف می‌تواند به سادگی یاد‌گرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچه‌ها به شیوه‌ای اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد به نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل كار و چه در خانه آن است كه فعالیت‌هایی انجام دهیم كه از نظر شخصی هم لذت‌بخش و هم مهم باشد.


5 – در كار ابتكار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتكاری كه به خرج می‌دهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی كه خلاقیت به خرج می‌دهیم، به دیگران كمك می‌كنیم و راه‌های بهبود در امور را پیشنهاد می‌كنیم یا كارهای اضافی انجام می‌دهیم، از كارمان بیشتر احساس اغنا می‌كنیم.


6 – دوست پیدا كنید و به خانواده اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً‌ خانواده، دوست و روابط بهتری دارند. اما صرف كمیت رابطه با افراد كافی نیست، بلكه كیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیك نیاز دارد؛ رابطه‌ای كه در برگیرنده تفاهم و توجه باشد.


7 – لبخند بزنید، حتی زمانی كه حالش را ندارید
به‌نظر ساده می‌رسد اما بسیار مؤثر است. افراد راضی امكانات موجود، فرصت‌ها و موفقیت را می‌بینند. وقتی آنان به آینده نگاه می‌كنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور می‌كنند، معمولا گزینه‌های مثبت را می‌بینند. حتی اگر از بچگی اینگونه بزرگ نشده‌اید كه نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل می‌شود.


8 - طوری تشكر كنید كه گویی واقعاً قدردان هستید
كسانی كه عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً‌ سالم‌تر و‌ خوشبین‌تر هستند و بیشتر به سوی تحقق اهداف پیشرفت می‌كنند. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی كه به كسانی كه به آنان كمك كرده‌اند، نامه تشكرآمیز می‌نویسند، از نظر رضایت در سطح بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یك نامه تشكرآمیز تا هفته‌ها طول می‌كشد.


9 – از خانه بیرون بروید و ورزش كنید
تحقیقات نشان می‌دهد كه ورزش می‌تواند به اندازه داروها در درمان افسردگی مؤثر باشد و در عین حال هیچ‌گونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز به‌مراتب كمتر است. ورزش منظم حس تحقق چیزی را به انسان می‌دهد، امكان تعامل با دیگران را فراهم می‌كند، هورمون‌های عامل احساس خوب را در بدن آزاد می‌كند و عزت نفس را افزایش می‌دهد.


10 – بخشش را فراموش نكنید
نوع‌دوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل كنید و از این كار مقصودی را بجویید. محققان می‌گویند كمك به همسایه، داوطلب‌شدن برای انجام كارهای عام‌المنفعه یا اهدای كالا و خدمات باعث ایجاد احساس خوبی در شخص می‌شود كه مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد كه از ورزش كردن یا ترك كردن سیگار هم بیشتر است. گوش كردن به درد دل دوست، یاد دادن مهارت‌ها، توجه به موفقیت‌های دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت می‌افزاید. محققان می‌گویند كسانی كه برای دیگران خرج می‌كنند، بیشتر از كسانی كه برای خودشان خرج می‌كنند، احساس رضایت می‌كنند

من فقط یک راه برای سپری کردن زندگی (و نه لذت بردن) میدونم:
» توقعات خودتون رو کم کنید «....

من به معنای واقعی از زندگی بریده بودم، اما با این اصل تونستم قبولش کنم.
مثلا من آرزوهای گناهی توی ذهنم هست، کشور گل و بلبلی هست، عدل و عدالتی هست - سلامت همیشگی و نعمت فراوان هست... دوستان با معرفت و مردم با فرهنگ و... و و و... حتی انتظارات بجایی مثل ازدواج دارم اما وقتی میبینم که واقعا من جز با یک معجزه ی خداوندی به اکثرشون نمیتونم برسم... راهی جز اینکه بگم:

"خدا رو شکر که بهم فرصت زندگی و شانس به کمال رسیدن رو داده. اینکه تنم سلامته و سرپناه و غذا دارم... حداقل از اون آفریقایی، یا اون یتیم، یا اون گدا یا... اون پسره ی سرطانی که خیلی وضعم بهتره Smile خدایا هیچی نمیخوام دیگه، از سرمم زیاده."...

میدونم بنظر عجیبه،
اما ما ناتوانیم - چیزای خوب رو از خدا میخواییم و خودمونم تلاش میکنیم،
هر چی اون بخواد - چشم.

[="Arial Black"][="Blue"]یکی از علل بی تاب شدن در برابر سختیها و عدم رضایتمندی از زندگی این است که بهره های دنیا را بسیار زیاد و مهم می شمریم. اگر انسان چیزی را بسیار مهم بداند بدیهی است که بخاطر به دست نیاوردن و یا از دست دادن آن بسیار ناراحت و غمگین می شود.
قران کریم می فرماید:[="#006400"]قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏[/](1) ای پیامبر به مردم بگو که کالای دنیا اندک است و آخرت برای پرهیزکاران بهتر است.
اگر انسان به حقیقت دریابد که آنچه را که از دست داده یا به دست نیاورده، نسبت به کمالات وحقایقی که در عوالم دیگر در انتظارش است کالایی اندک بوده، دچار ناراحتی زیاد و فشار روحی و روانی نمی شود. مهم نیست که آن چیز در واقع بزرگ یا کوچک بوده باشد مهم این است که آن در دیدگان ما در مقایسه با کمالات دیگر لایق ما کوچک و ناچیز به نظر آید.
پینوشت:
1- النساء/77
[/]

سلام خدمت دوستان بزرگوار
از دوستانم خواهش دارم به این بحث دقت داشته باشند

به نظر،یکی از عوامل نارضایتی از حیات،بحث مقایسه است
میگویی بگذار به داشته هایم نگاهی بیاندازم و با نداشته های دیگران مقایسه کنم.خوب نتیجه:
سیر هستم،در صورتی که هزاران افرقایی گرسنه هستند>>>نتیجه:دیدن نداشته ها و دردِ همدردی با گرسنگان...قساوت قلب و خودخواهی...

سر پناه دارم،حال آنکه هزاران نفر بی سر پناهند >>>نتیجه: آیا خداوند عادل است؟ آیا خداوند مهربان است؟ نکند من هم روزی گرفتار شوم؟ پس بگذار سقف محکم تری بسازم...و نتیجه:درد و رنج های دنیا به دنبال رسیدن به "امنیت"

سلامت هستم در صورتی که هزاران نفر بر روی تخت بیمارند>>>نتیجه:بیماری مشکل است.پش اگر بیمار شدم،بدانم مشکلی دارم و نباید راضی باشم

مادر و پدری دارم،در حالی که بساری کودکان بی پناهند>>> نتیجه:این فرمول برای بچه یتیم گرسنه و بیمار بی سر پناه،امید آفرین است؟ به راستی او خودش را با چه کسی مقایسه کند؟ پس شاید فرمول ما اشتباه است!!

حقیقت آنست که باید " نقص بینی" را کنار گذاشت.هر چیز را در موقعیت خود و در موطن و جایگاه خود،بهترین دید
به دیوار کثیف خیابان نگاه کن>>>آیا کسی در عالم میتوانست دیواری با این حدّ و فقط با این حدّ کثیفی و به این قامت بیافریند؟ آیا در موطن خودش،عین زیبایی نیست؟
ادامه دارد،ان شالله...

[="Arial Black"][="Blue"]

رضاهو;292720 نوشت:

با عرض سلام خدمت همه دوستان
از فرمایش جناب رضاهو و پیشنهاد ایشان بسیار ممنونم که راهکار بسیار مناسبی را که در آموزه های دینی ما هم بدان تاکید شده است ارائه فرمودند به همین خاطر فرموده اند مطالعه حالات بزرگان،مخصوصا انبیاء و اولیای الهی که بر اثر صبر و شکیبایی به مقامات عالی روحانی نایل گشتند، می تواند از انگیزه های مؤثر برای گذر از سنتیها و احساس رضایت از زندگی باشد.[/]

سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما بزرگواران

ایام بر شما تسلیت...

اگر توی زندگیم برای رسیدن به هدفم اطمینان داشته باشم...
اگراز شتابزدگی برای رسیدن به مقصدم بپر هیزم...
اگربه چیزهایی که دارم نگاه صحیح داشته باشم...
اگربا اطرافیانم انس بگیرم...
اگر همیشه به یاد خدا باشم ولحظه ای ازش غافل نباشم...
اگرهمیشه به داشتن سلامتیم به خودم ببالم...
اگربه دنیا خیلی وابسته نباشم...
اگر آرزوهای طولانی نداشته باشم...
اگر.................
اگر...........
اگر......

بخدا خیلی هم سخت نیست ...خودمون سخت میگیریم...من خودم دریای مشکلاتم اما فقط از خدا میخوام بهم صبر بده و از الباقی زندگیم راضیم...هر چی بیشتر امکانات داشته باشم سوال و جوابهای اونورم بیشتر میشه...پس راضیم به رضای پروردگارم!

سلام خدمت تمام دوستان
ایام شهادت حضرت عشق حسین بن علی (ع) تسلیت می گم

تجربه خودم رو میگم تو زندگی دنبال خیلی چیزا رفتم وقتی به یه سریشون نرسیدم غم گرفتم و ناراضی شدم ....
وقتی هم به یه سریه دیگشون رسیدم دیدم از دور قشنگ بودند اما از نزدیک چنگی به دل نمی زندند انگار اسباب و اثاثی که تو مغازه می بینی خوشگلن اما می خری میاری آپارتمان می بینی نه همچنین فضایی نمی خونه به فضای خونه

دیدم این خواسته ها این اروزها و این تمایلات می رسی بهشون غم میگیره ادم رو نمی رسی هم غم میگیره ادم رو ...

خاک بر سر من..... من کجا و عشق خدا کجا؟!
اما از وقتی تو فضای تنگ و تاریک دلم خدا اومده دیگه ناراضی نبودم از هیچی زندگیم ناراضی نبودم نه از کمش نه از زیادش...

سلام خدمت دوستان و کارشناس محترم

راه حل چیست؟
دو مساله را کنار یکدیگر قرار بدهیم ببینیم نتیجه چه میدهد:
اول:فرمودند دنیا مزرعه آخرت است.
خوب دوستان گرامی،ما از باغ چه انتظاری داریم.محصول،سرسبزی،زیبایی،بوی خوش و...
اما از مزرعه،آن هم در فصل کاشت محصول چه انتظاری داریم؟ خاک،بوی کود،گاوآهن و خاک های نامنظّم...
در مقایسه بین این دو،زیبایی برای باغ و بوستان است.اما آیا این مزرعه در فصل کاشت محصول،در موطن و جایگاه خود غیر زیباست؟ آیا تخم مرغ،وقتی او را با مرغ مقایسه نمیکنیم،خود،عین زیبایی نیست؟
آیا کسی در عالم میتواند تخم مرغی بسازد؟ تخم مرغ این است و فقط همین است
واقع بین باشیم.چرا که واقع بینی باعث میشود ما امور را در موطن و جایگاه اصلی خود مشاهده کنیم

یکی از بزرگواران در کتابش بدین مضمون میفرمود: اینکه شما میگویی "اگر من جای فلان کس بودم،فلان میکردم"،این فرض غلط است.چرا که اگر شما جای شخص دیگری بودید،دیگر "شما" نبودید.من اگر بگویم "اگر فلان مشکل را نداشتم،خیلی خوب بود"،باید دقت کنم که من "اینی هستم که در این لحظه هستم"،پس اگر این مشکل،این مساله و گرفتاری را نداشتم،دیگر من نبودم.
این تمثیل ما را به واقع نگری نزدیک میکند تا ان شالله قدم های بعد را برداریم
ادامه دارد،ان شالله...

و مساله دوم:
[spoiler]میفرمایند حقیقت عالم،باطن عالم،خدا یا هرچه اسمش را میگذاریم،در درون ما میگردد.
چون این انسان ضعیف،میخواهد از قوّه بودن به فعلیت تام،بلکه فوق تام برسد،در درون او جستجو میکنند،
هر نقطه ضعفی در او بود،برای جبرانش او را در شرایطی قرار میدهند تا بتواند جبران کند.
بخیل است،او را در موقعیت بخل قرار میدهند تا مبارزه کند
حسود است،گرفتار عُجب است...او را در شراطی آنها قرار میدهند تا مبارزه کند
تا از خوی حیوانی به در شود؛تا انسانی بالفعل شود

و شاید بر همین اساس بود که براهین تجربی برایمان ثابت کرد:
مار از پونه بدش میاد،در خونش سبز میشه

آری برادر،باید به سختی ها،زیبا نگاه کرد،باید خود را بسازیم...اصلا برای چه اینجاییم
همه برای سیر و سلوک...همه،نه فقط آنهایی که روزها روزه و شب ها در نمازند.
ما هم در سیر و سلوکیم...از او به او...از نقص به کمال...از قوّه به فعلیّت
[/spoiler]

موضوع قفل شده است