جنگ پيش دستانه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جنگ پيش دستانه

در سالهاي اخير مفاهيم جديدي در جنگ مطرح شده است مثل جنگ پيش دستانه يا جنگ پيشگيرانه يا حملات پيش نگرانه.
سوال بنده اينست كه آيا در اسلام اين مفاهيم مورد قبول است و مشروعيت دارد يا خير؟
آيا براي جنگ پيش دستانه در تاريخ اسلام بخصوص در غزوات پيامبر اعظم(ص) مصداق و نمونه اي وجود دارد يا خير؟
با تشكر

کارشناس بحث : مقداد

مهدي2;275678 نوشت:
در سالهاي اخير مفاهيم جديدي در جنگ مطرح شده است مثل جنگ پيش دستانه يا جنگ پيشگيرانه يا حملات پيش نگرانه.
سوال بنده اينست كه آيا در اسلام اين مفاهيم مورد قبول است و مشروعيت دارد يا خير؟
آيا براي جنگ پيش دستانه در تاريخ اسلام بخصوص در غزوات پيامبر اعظم(ص) مصداق و نمونه اي وجود دارد يا خير؟
با تشكر

کارشناس بحث : مقداد

با عرض سلام و ادب

خداوند در قرآن کریم؛ به عنوان اصلی بنیادین و سرنوشت ساز، مسلمانان را به صلح و همزیستی مسالمت آمیز با غیر مسلمانانی که ستمی در حقشان روا نداشته اند، فرا خوانده است[۱]و حتی در صورت بروز جنگ نیز به مسلمانان و در رأس آنان، به پیامبر (ص) توصیه نموده است که اگر دشمن، تمایل خود را به آتش بس و صلح نشان داد، شما نیز از ادامۀ جنگ منصرف شده و با توکل بر خدا، در صدد انعقاد معاهدۀ صلح برآیید.[۲] اساسا باید گفت که مسلمانان، این اجازه را از جانب خداوند ندارند که به غیر مسلمانانی که بی طرفی خود را حفظ نموده و در صدد توطئه بر ضد مسلمانان نیستند، آسیبی وارد سازند.[۳]

اما تمام این موارد مانع از آن نیست که پیامبر (ص) و مسلمانان، اوضاع پیرامونی خود را تحت نظر نداشته و در دنیایی که جنگ و برخورد نظامی، اولین و آخرین سخن بوده، به گوشه ای خزیده و تنها در صدد دفع تهاجمات دشمن برآیند. در این راستا و در بسیاری از موارد، پیامبر (ص) با اطلاع از آمادگی دشمن جهت تهاجم به مسلمانان، پیش دستی نموده و توطئۀ آنان را در نطفه خفه می نمود.

غزوه بنی المصطلق یکی از این موارد است.بنی المصطلق، تیره ‏ای از قبیله خزاعه هستند که با قریش همجوار بودند.گزارشهائی به مدینه رسید که: «حارث بن ابی ضرار» ، رئیس قبیله، در صدد جمع سلاح و سرباز است و می‏خواهد مدینه را محاصره کند.پیامبر گرامی، بسان مواقع دیگر تصمیم گرفت فتنه را در نطفه خفه کند.از این جهت، یکی از یاران خود به نام «بریده» را، برای تحقیق رهسپار سرزمین قبیله یاد شده کرد.وی به صورت ناشناس با رئیس قبیله تماس گرفت و از جریان آگاه شد.سپس به مدینه برگشت و گزارش را تأیید کرد.در این موقع، پیامبر با یاران خود، به سوی قبیله «بنی المصطلق» حرکت کرد، و در کنار چاه «مریسیع» با آنها روبرو گردید.جنگ میان دو دسته آغاز شد.جانبازی مسلمانان، و رعبی که در دل قبائل عرب از ناحیه مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، ـ آنهم به طور اشتباهی ـ سپاه دشمن متفرق گردند.

جنگ تبوک که بزرگ ترین لشگرکشی پیامبر (ص) به شمار می آید، نمونه ای دیگر از این موارد است که بدون خونریزی نیز پایان یافت. بر این اساس، عملکرد جنگی مسلمانان در آن زمان، حتی با حقوق بین الملل امروز نیز منافاتی نداشته و از مصادیق جنگ هایی بود که اکنون به نام دفاع پیشگیرانه از آن نام برده می شود. تدافعی بودن بسیاری از جنگ های دیگر پیامبر (ص)؛ مانند احد و خندق؛ نکته ای نیست که از چشم ها پوشیده باشد.

در همین راستا، برخى از نویسندگان، تمام جنگ هاى پیامبر (ص) را؛ هر چند که در ظاهر، جنبه ای هجومی داشته، مورد بررسی قرار داده و دلیل تدافعى بودن یکایک آنها را ذکر نموده اند.[۴]

در کلامی از پیامبر اکرم (ص) مشاهده می نماییم که ایشان می فرمایند: “صلح را تا زمانى که موجب سستى پایه هاى دین نگردد، مفیدتر از جنگ و خونریزى مى‏ دانم”،[۵] و به دلیل همین تفکر است که مهم ترین دوره‏اى که در آن، دین اسلام گسترش پیدا نمود، دوره آتش بسى بوده که بعد از ماجراى صلح حدیبیه بین مسلمانان و کفار قریش به وجود آمده بود. این دوره تنها دو سال به طول انجامید، ولى تاریخ نگاران نقل مى‏ نمایند که افرادى که در این دو سال، گرایش به دین اسلام یافته بودند، بیشتر از تمام افرادى بودند که در مدت بیست سال قبل از این، یعنى از ابتداى پیدایش دین اسلام تا قبل از این صلح، مسلمان شده بودند![۶]

پی نوشتها:
[۱] ممتحنه، ۸، “لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم و تقسطوا إلیهم إن الله یحب المقسطین”.

[۲] انفال، ۶۱، “و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله …”.

[۳] نساء، ۹۱-۹۰، “…فإن اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و ألقوا إلیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا…”.

[۴] عبد الخالق النواوی، العلاقات الدولیة و النظم القضائیة، ص ۱۰۲- ۹۹، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۹۷۴م.

[۵] کافی الدین ابی الحسن اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص ۵۰۶، انتشارات دار الحدیث، ۱۳۷۶ ش.

[۶] سید محمد حسین فضل الله، الاسلام و منطق القوة، ص ۲۱۱، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۹۸۷م.

موضوع قفل شده است