بر خورد دین با پدیده مد گرایی چگونه است؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بر خورد دین با پدیده مد گرایی چگونه است؟

بر خورد دین با پدیده مد گرایی چگونه است؟

ملاک برتری انسان ها نسبت به یکدیگر ، مقدار فضائل اخلاقی ، و تقوای ایشان است . با توجه به این نکته ، می توان به سادگی دریافت که دین اسلام هرگز با ارزش گذاری بر اساس ظاهر و نوع پوشاک و آرایش سر و صورت انسان ها موافق نیست .

البته آراستگی ظاهر در اسلام ممدوح است . اما این آراستگی باید که رنگ افراط و تفریط به خود نگیرد . به عبارت دیگر اگر پاره خطی ترسیم کنیم که یک سوی آن بی قیدی و بی توجهی به ظاهر باشد و سمت دیگرش ، افراط در تغییر شکل و لباس و هر روز به رنگی و شکلی درآمدن ، میانه ی این امور مورد توجه است . نکته ای اینجا هست و آن این که آراستگی ، به معنای پوشیدن لباس پاکیزه ، مناسب شان و مرتب است و اصلا بحث قیمت یا مدل در آن مطرح نیست . به بیان ساده تر ، اگر لباسی ولو قدیمی ، اندازه ی تن کسی باشد ، تمیز باشد و مرتب ، مصداقی از آراستگی شناخته می شود .

افراط در تعویض لباس ، ولو از حلال ، و حتی در لباس هایی که مشکل فرهنگی ای ندارد ، لااقل مصداق اسراف و تبذیر است . چگونه کسی که چندین دست لباس دارد ، حال و روز فقرا و کسانی که حتی یک لباس مناسب ندارند را خواهد فهمید ؟

------------------------------------------------------------

موضوع دیگر در بحث ظاهر و پوشاک ، بعد فرهنگی قضیه و توجه به بار معنایی البسه ای است که می پوشیم . کاربرد لباس های مارک دار و نوشته دار ، در کمترین برآورد ، نشانه ی وادادگی و انفعال در برابر فرهنگ غیر خودی است که می دانیم عناصر ضد دین در آن به فراوانی یافت می شود . اگر به فرمایشات ائمه ی معصوم سلام الله علیهم اجمعین و بزرگان دین در خصوص پرهیز از تشابه به کفار توجه کنیم ، آشکار خواهد شد که بسیاری از مردم در پوشاک و وضعیت ظاهری خود این مهم را نادیده می گیرند .

از حضرت آیة الله مرعشی منقول است که ایشان حتی دکمه های لباس نخی ساده ی خود را با چوب می ساختند . وقتی از ایشان در باره ی علت این موضوع سئوال شد ، فرمودند بدا به حال مسلمانی که حتی پوشاک اش را کفار تامین کنند . با این خط کش ، اگر به خود نگاه کنیم ، چه پاسخی خواهیم داشت ؟

همۀ انسان ها حداقل در یک نکته که بدنبال کسب آرامش روحی و روانی اند مشترک اند اما با کمال تعجب، همه وقت شاهد آنیم که انسانی که بعقل و هوش و فراست خود بر همگان می بالد، با دستان خود بدنبال ویران کردن بنیان های آرامش روحی و روانی خویش است. به تصور دست یافتن به آسایش، بهترین و قیمتی ترین نعمت زندگی یعنی آرامش را با دستان خود خدشه دار و آسیب پذیر می کند.

اشتباه نکنید! آسایش غیر آرامش است. ممکن است انسان با آرامش به آسایش هم دست یازد اما با آسایش صرف به آرامش هرگز.

یکی از پدیده های آرامش زدا در زندگی بشریت امروز، مشغله ها و دغدغه های کاذب مدگرائی است. ورود در این ورطۀ هولناک و مخرب، در حقیقت به معنای سقوط در ناآرامی و دغدغه های بی اساس و زندگی خراب کن است.

در این وضعیت، انسان تمام داشته ها و سرمایه های وجودی اعم از مادی و معنوی اش را از یاد می برد و تنها به چیزی می اندیشد که آن را ندارد و تا بدان دست نیابد آرام و قرار نمی گیرد.

در این فرایند نامبارک بدلیل عدم توجه به داشته ها، سرمایه ها و نعمت های پاک خدادادی، نعمت ها را به نغمت مبدل ساخته و همۀ فرصت های عمرش را یک به یک می سوزاند. و آنچه در عاقبت کار انتظارش را می کشد افسوس و اندوه گذشته ای غیر قابل بازگشت است.

تفاوتی نمی کند که این مدگرائی در عرصۀ امور مادی باشد یا امور معنوی، زیرا حال روز آنها که گرفتار مدگرائی در امور مادی اند بر همگان معلوم و روشن است اما آنانی هم که به سرمایه های معنوی و اعتقادی خود که حقایق و ارزشهای الهی ثابت شده و غیر قابل تغییرند توجه ندارند نیز حال و روزی بهتر ندارند.

عدم توجه به آنچه در حیطۀ دین اعم از اعتقادات، احکام و ارزشها ثابت شده و بعنوان سرمایه هایی اصیل و حقیقی برای بار یافتن به سعادت ابدی و انسانیت بشر ثابت اند، بدانجا موکول می شود که آدمی به دنبال اندیشۀ روشنفکری و روشنگری فاقد مبنا، به پیروی از اندیشه های غربی و محصول جهان بینی های مادی و غیر الهی و در پی تحصیل پیشرفت و ترقی و همگامی و همرنگی با دنیای امروز، سر از ناکجاآبادی در می آورد که حاصل آن جز عدول از همۀ اعتقادات و ارزشهای حقیقی دین و مکتب نیست.

اگر با چشمانی باز به اطراف مان بنگریم کسانی که کارشان در این ورطه به سقوط و هلاکت انجامیده کم نیستند، تا مایۀ عبرت من و شما باشند.(فاعتبروا یا اولی الابصار)

موفق باشید ...


موضوع قفل شده است