جمع بندی ملاک برتری مرد بر زن، للرجال عليهن درجه

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ملاک برتری مرد بر زن، للرجال عليهن درجه

آیا این آیه ملاک برتری مرد بر زن است؟للرجال عليهن درجه(بقره228)

از آیة مورد بحث كه طولانیترین آیات قرآن است، هیجده دستور از مقررات دقیقی كه در مورد امور تجاری، اقتصادی و دادوستد مالی لازم است، استفاده میشود:
1. "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوَّاْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَیََّ أَجَلٍ مُّسَمًّی فَاكْتُبُوه" هرگاه شخصی به دیگری قرض داده و یا معاملهای انجام دهد و یكی از طرفین بدهكار شود، برای آنكه هیچگونه اشتباه و گفتوگویی پیش نیاید، باید قرارداد، با تمام خصوصیات آن نوشته شود.
2. برای اینكه جلب اطمینان شود و قرارداد از مداخلات احتمالی طرفین سالم بماند، نویسنده باید، شخص سومی باشد: "وَلْیَكْتُب بَّیْنَكُمْ كَاتِب"
3. "بالعدل"; نویسنده، باید در نوشتن قرارداد، حق را در نظر بگیرد و عین واقع را بنویسد.
4. "وَلاَ یَأْبَ كَاتِبٌ أَن یَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَكْتُب" باید كاتب، نهایت امانت را رعایت كند و آنچنانكه خدا به او تعلیم داده و به اصطلاح، بین خود و خدا، سند را به طور دقیق تنظیم نماید.
5. "وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَق" باید یكی از طرفین معامله، قرارداد را املا كند; یعنی بگوید تا كاتب بنویسد; اما كدام یك از طرفین؟ آیه میفرماید: بدهكار; یعنی آن كس كه حق بر گردن او است.
6 . "وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُو وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْ ئ‹ًا; بدهكار به هنگام املا كردن، باید خدا را در نظر بگیرد و چیزی را فروگذار نكند و همه را بگوید تا بنویسند.
7. "فَإِن كَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْضَعِیفًا...; "ولیّ"، نیز باید در املا و اعتراف به بدهی، عدالت و منافع كسی را كه سرپرست او است در نظر گرفته و از انحراف از حق دوری جوید.
8 . "وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْن" اضافه بر نوشتن، طرفین باید در قرارداد خود، دو شاهد بگیرند.
9 و 10. "مِن رِّجَالِكُم" این دو شاهد باید دو مرد بالغ و مسلمان باشند.
11. "فَإِن لَّمْ یَكُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَان" یك مرد و دو زن نیز میتوانند شاهد قرار گیرند.
12. "مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَآءِ" شهود باید مورد اطمینان باشند.
13. "أَن تَضِلَّ إِحْدَغهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَغهُمَا الاْ ئُخْرَیَ" در صورتی كه شهود، دو مرد باشند، هر كدام میتوانند به طور مستقل شهادت بدهند، اما در صورتی كه یك مرد و دو زن باشند، باید آن دو زن، به اتفاق یكدیگر ادای شهادت كنند، تا اگر یكی اشتباهی كند، نفر دوم یادآوری نماید.
14. "وَلاَ تَسْ ئ‹َمُوَّاْ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ كَبِیرًا إِلَیََّ أَجَلِهِی " بدهی كم یا زیاد باشد، باید آن را نوشت. "ذَ َلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّه..."، قرآن كریم، در این جمله، اشاره به فلسفة احكام فوق كرده و میفرماید: تنظیم اسناد و دقت در آن، از یك سو ضامن اجرای عدالت است و از سوی دیگر، موجب تقویت و اطمینان شهود به هنگام ادای شهادت است، و از سوی سوم، مانع ایجاد بدبینی در میان افراد اجتماع است.
15. "إِلآ َّ أَن تَكُونَ تِجَـَرَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَكُم..." در صورتی كه معامله كاملاً نقدی باشد، نوشتن قرارداد لازم نیست; البته در همین صورت نیز، اگر سندی برای این قرارداد تنظیم كنند، بهتر است.
16. "وَأَشْهِدُوَّاْ إِذَا تَبَایَعْتُم" در معامله نقدی، گرچه تنظیم سند و نوشتن لازم نیست، ولی باید شاهد گرفت.
17. "وَلاَ یُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِید" و آخر آنكه، هیچگاه نباید نویسنده سند، و همچنین شهود، بهخاطر رعایت حق و عدالت، مورد آزار و اذیت قرار گیرند.
سپس به دنبال حكم فوق تأكید میكند: "وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُو فُسُوقُ بِكُم" اگر كسی شهود یا كاتبان سند را به خاطر حقگویی، آزار دهد، مرتكب فسق و گناه گردیده، از راه و رسم بندگی خدا خارج شده است.
در پایان آیه، بعد از ذكر احكام، مردم را دعوت به تقوا و پرهیزكاری و پیروی از اوامر خداوند میكند: "وَاتَّقُواْ اللَّه" آنگاه یادآوری مینماید كه خداوند، آنچه مورد نیاز شما در زندگی مادی و معنوی است، به شما تعلیم میدهد:"وَیُعَلِّمُكُمُ اللَّه"
"وَاللَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیم" او از همة مصالح و مفاسد مردم آگاه است و آنچه خیر و صلاح آنها است، برای آنها مقرر داشته است.(ر.ك: تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 284 ـ 289، دارالكتب الاسلامیه.)

ایه 228 سوره بقره :
«والمُطلقاتُ یتربَصنَ بانفسهِنَ ثلاثه قُروءٍ.................وللرِجال علیهِنَ درجه والله عزیزٌ حکیم»

صدر این ایه درباره عده طلاق زنان مطلقه است که باید تا سه پاکی از شوهر نمودن خودداری کنند وسپس از حق رجوع مرد به همسرش در ایام عده سخن می گوید ودر پایان بر این نکته تاکید دارد مردان به یک درجه دارای منزلتی افزون تر از زنانند.
باید به این نکته توجه داشت انچه که در این ایه امده محدود به ارتباط متقابل زن ومرد ، از این جهت که همسر یکدیگرند، می باشد لکن وقتی زن در برابر مردان دیگر جز همسر خویش قرار می گیرد هرگز مشمول این حکم نمی شود.

منظور از درجه چیست؟

1-مراد از درجه همان حق طلاق و رجوع است که دست مرد است .[1]
2- منظور سرپرستی وقیومیت است زیرا مرد سرپرستی خانواده را به عهده دارد همان طور که در ایه «الرجال قوامون علی النساء » امده [2]
3- حق استمتاع است زیرا شوهر مالک هر گونه استمتاع وحظی از همسرش است [3]
4- حقوق بیشتری است که مرد نسبت به همسر خویش دارد وان حق مدیریت وسرپرستی، حق ارث و... می باشد[4]

1-تفسیر اسان،ج2،ص57
2- تفسیر نمونه ،ج2،ص111 و تفسیر کبیر،ج6،ص96
3-مخزن العرفان،ج2،ص319
4- جوامع الجامع،ج2،ص124

باسمه تعالی
با سلام و سپاس از دوستان ارجمند
للرجال علیهن درجه
آیا این آیه ملاک برتری مرد بر زن است؟
جواب: بله اما نه برتری مطلق بلکه برتری نسبی
توضیح
درجه: از مادّه دروج و به معنى حركت تدريجى صعودى با دقّت و احتياط است، و اين حركت اعمّ است از آنكه مكانى باشد و يا در عمل و يا معنوى.
بنابراین آیه می فرماید(نوع) مردان نسبت به(نوع) زنان از لحاظ ذات و طبيعت،دارای صفت استقامت و حركت و پيشرفت می باشند، و از لحاظ عمل و در مقام زندگى مى‏توانند حركت تدريجى و صعودى داشته و بالا بروند.
و اين زمينه و استعداد در وجود مردان به خاطر موظّف بودن آنها براى تأمين زندگى و اداره امور عائله است، و لازمست پيوسته در انجام اين برنامه و براى ايفاء اين وظيفه طبيعى و شرعى و عقلى هميشه در كوشش و مجاهدت و فعّاليّت باشند.
پس امتياز مردان از لحاظ استعداد حركت و ترقّى تدريجى عملى آنان است، نه
بلندى مقام ایشان از جهت خلقت . (برگرفته از تفسیر روشن)
وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ" در حقيقت مفهومش اين است كه مساله عدالت ميان زن و مرد به اين معنى نيست كه آنها در همه چيز برابرند و همراه يكديگر گام بردارند چرا که مرد و زن در خلقت و آفرینش متفاوتند.
بعضى از مفسران گفته‏اند كه جمله" لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ"، تنها نظر به مساله رجوع در عده طلاق دارد ولى روشن است كه اين تفسير با ظاهر آيه سازگار نيست، زيرا قبل از آن يك قانون كلى در باره حقوق زن و رعايت عدالت، به صورت" وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ" بيان شده، سپس جمله مورد بحث به صورت يك قانون كلى ديگر به دنبال آن قرار گرفته است.
و بالاخره در پايان آيه مى‏خوانيم:" خداوند توانا و حكيم است" (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).
و در واقع پاسخى است براى آنها كه در اين زمينه ايراد مى‏گيرند، و اشاره‏اى است به اينكه حكمت و تدبير الهى، ايجاب مى‏كند كه هر كس در جامعه به وظايفى بپردازد كه قانون آفرينش براى او تعيين كرده است، و با ساختمان جسم و جان او هماهنگ است، حكمت خداوند ايجاب مى‏كند كه در برابر وظايفى كه بر عهده‏ زنان گذارده، حقوق مسلمى قرار گيرد، تا تعادلى ميان وظيفه و حق بر قرار شود.(تفسیر نمونه)



نقل قول:
درجه: از مادّه دروج و به معنى حركت تدريجى صعودى با دقّت و احتياط است، و اين حركت اعمّ است از آنكه مكانى باشد و يا در عمل و يا معنوى.

یعنی می فرمایید مردان از حیث رشد معنوی نسبت به زنان برتری دارند؟! پس چطور از طرف دیگر هزار حرف زده می شود در تعریف از مقام زن که مبادا قدر خود نداند و از این قسم و به مانند این جمله که از دامن زن مرد به معراج رود؟؟
لطفا جواب
تشکر

silence;39646 نوشت:
یعنی می فرمایید مردان از حیث رشد معنوی نسبت به زنان برتری دارند؟! پس چطور از طرف دیگر هزار حرف زده می شود در تعریف از مقام زن که مبادا قدر خود نداند و از این قسم و به مانند این جمله که از دامن زن مرد به معراج رود؟؟
لطفا جواب
تشکر

اون حرف ها تعارف هست برای اینکه دل خانم ها نشکنه و دلشون خوش باشه ... شما زیاد جدی نگیرید .. من کمتر مردی دیدم در دل و نیتش به این موضوع اعتقاد داشته باشه ...

pardis;39657 نوشت:
اون حرف ها تعارف هست برای اینکه دل خانم ها نشکنه و دلشون خوش باشه ... شما زیاد جدی نگیرید .. من کمتر مردی دیدم در دل و نیتش به این موضوع اعتقاد داشته باشه ...

این عدم اعتقاد به گفته ها در مردان که البته امر جدیدی نیست همین بی اعتقادی برای عدم رشد معنوی کافیه

تشکر که اینقدر گویا جواب بنده رو دادین

خواهش می کنم ... البته اون مطالب واقعیت داره ... زن و مرد فقط در کالبد جسمانی تعریف می شند و روح انسان فقط محبوبیتش در نزد خدا به رضا و تقوی هست .


مرحوم علامه طباطبائی می فرماید:
.
.
سه چیزی برای زن ممنوع است :
حکومت
.
.
قضاوت
.
.
جهاد

تشکر اما تفاوت در محدوده فعالیت ها ملاک برتری یا عدم برتری نیست! بخصوص از لحاظ رشد و حرکت معنوی

خداوند متعال 124000 پیامبر مبعوث کرد ...........چرا یک نفر از ایشان زن نبودند..........
چرا پیامبر اکرم به فاطمه زهراء با اینکه از هر مرد وزن برتر والاتر
.
.
هیچگونه مسئولیت اجرائی وسیاسی واجتماعی و.و.و به ایشان واگذار نکرد
.
.
چرا حضرت علی در طول حکومتش نیز چنین مسئولیتی به زنان آن روز نداد ؟

- چرا پيامبر اکرم به فاطمه اطهر؛ هيچگونه مسئولیت اجرائي ,حکومتي ويا اجتماعي واگذار نکرد؟
در صورتی که به علی چنین مسئولیتهای واگذارشد وما میدانیم که مقام علی وفاطمه یکسان است
- جواب ممکنست کشته میشد ......
مگر ترس از مرگ برای این خاندان مفهومی دارد؟
- جواب ارزش فاطمه بالاتر از پست ومقام ومسئولیت است ......
مگر تصدی پست ؛ شأن است که برای ایشان کسر شأن باشد
- جواب مردم نمی پذیرند ... مهم نیست چون يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ 67
مگر مردم امامت علی را پذیرفتند که امامت فاطمه را بپذیرند؟ نه پذیرند
خیلی از مردم معاند از تیزی شمشیر علی دلی خوشی نداشتند ولی از فاطمه خشونتی ندیدند
پس چرا خداوند متعال این مسئولیت ( امامت امت ) را به فاطمه واگذار نکرد؟
نبوت از پیامبر
امامت از فاطمه
حراست از علی
هرسه نورواحد هستند ولی هر یک وظیفه وتکلیف خودش رادارد وبدینصورت هم مرد وهم زن در ساختن جامعه اسلامی ؛ شریک وسهیم میشدند .پس چرا چنین نشد
چرا خود علی در در دوره حکومت خویش
به هیچ زنی مسئولیتی حکومتی واگذار نکرد/.........مالک اشتر = محمد بن ابی بکر = عثمان بن حنیف = ابن عباس =
چرا نبوت وامامت ؛ رابه جنس مؤنث واگذارنشده است
تمام شرایط نبوت وامامت در فاطمه زهرا جمع شده بود ولی نه نبی شد ونه امام ..........چرا؟
به عبارتی مؤنث بودن یک فرد مانع تصدی ا مسئولیت نبوت وامامت میشود چرا؟

خودم جواب سوالم را میدهم :

نقل قول:
چرا پیامبر اکرم به فاطمه زهراء با اینکه از هر مرد وزن برتر والاتر
.
.
هیچگونه مسئولیت اجرائی وسیاسی واجتماعی و.و.و به ایشان واگذار نکرد
.

شما دارین با کلام خودتون اقرار می کنین که تفاوت مسئولیت ها سبب برتری نیست پس لابد دلیل دیگری دارد و حکمت متفاوت!

من دلیل این فرمایشات شما را در جواب به سوال خود نمی فهمم! بنده عرضم این بود که در رشد و درجه معنوی تفاوتی نیست چنان حضرت زهرا (س) مقام بالای داشتند و چنان که با وجود همه مردان فبیله بنی هاشم مولا حضرت رینب س را عقیله بنی هاشم نامیدند

و باز هم تاکید می کنم که تفاوت مسئولیت ها برتری آور نبست
تشکر

چرا پیامبر اکرم (ص) ؛ هیچگونه کار اجرائی وحکومتی به فاطمه زهراء واگذار نکرد , در صورتیکه فاطمه همطراز وهم مقام ونظیر علی بود؟
تبصره : فاطمه همان علی است منتهی تفاوت آنان در مؤنث ومذکر بودنشان وبس .
جواب :
الف :مردم نمی پذیرند............................مردم نیز ولایت علی را نپذیرفتند ولی ابلاغ ولایت ایشان صورت گرفت اگرچه مردم نخواستند
ب : شأن فاطمه بالاتر از این کارها است........................... شأن علی نیز چنین بود ولی کار اجرائی داشت
ج : شرایط آن روز ؛ أقتضاء نمی کرد؟........................ چرا برای علی چنین شرایط بود ولی برای فاطمه نبود
د: نیازی به کار اجرائی فاطمه نبود...................اتفاقاً به فکر واندیشه وخلاقیت وراهنمائی وهدایت ایشان ؛ شدیداً نیاز بود ؛ زیرا آنروزنه مرد عمل بود ونه مرد سخن که قحط الرجال بودآنروز........
در مثل مناقشه نیست
تعاونی اتوبوس رانی ؛ اتوبوسی را به دو نفر داده است تا به مقصد برسند
اتوبوس همان زندگی ودونفر همان مرد وزن هستند ......... یکی از این دونفر شده راننده ودومی شده همراه
برتری افراد داخل ماشین به راننده یا همراه بودن آنان نیست بلکه رسیدن هردو رانده وهمراه به مقصد است وکرامت یک فرد نه به راننده بودن ونه به همراه و بودن آن …………..
کرامت مسافر واننده فقط :
دررسیدن به مقصد است وبس

silence;39671 نوشت:
شما دارین با کلام خودتون اقرار می کنین که تفاوت مسئولیت ها سبب برتری نیست پس لابد دلیل دیگری دارد و حکمت متفاوت!

من دلیل این فرمایشات شما را در جواب به سوال خود نمی فهمم! بنده عرضم این بود که در رشد و درجه معنوی تفاوتی نیست چنان حضرت زهرا (س) مقام بالای داشتند و چنان که با وجود همه مردان فبیله بنی هاشم مولا حضرت رینب س را عقیله بنی هاشم نامیدند

و باز هم تاکید می کنم که تفاوت مسئولیت ها برتری آور نبست
تشکر


شاید اینطور بگوییم بهتر است که رشد معنوی در مردان به طور بالقوه بهتر انجام میگیرد ولی این بالقوه است و دلیلی ندارد در واقعیت همینطور باشد چنانکه خود پیامبر می‌فرمایند «چه بسیار زنانی که از مردان هم برترند»

عقیله بنی هاشم در واقعه کربلاء زمانی اجازه سخن وفعالیت پیدا کرد که امام حسین نبود وامام سجاد بیمار بود
.
.
ولی وقتی امام سجاد در کاخ یزید حالش مساعد شد به زینب فرمود :
اسکتی یا عمه
عمه دیگر ساکت باشید ................
یعنی امامت در اختیار من است ودیگر لزومی به سخن شما نیست
وتاریخ مینویسد :
زینب از آن ساعت وتا آخر.........
حتی یک کلمه دیگر با مردان صحبت نکرد وزمام قافله وکاروان کربلاء را به امام سجاد واگذار کرد

al-taïr;39675 نوشت:
شاید اینطور بگوییم بهتر است که رشد معنوی در مردان به طور بالقوه بهتر انجام میگیرد ولی این بالقوه است و دلیلی ندارد در واقعیت همینطور باشد چنانکه خود پیامبر می‌فرمایند «چه بسیار زنانی که از مردان هم برترند»

تفاوت در بالقوه ها یعنی تفاوت در توانایی ها و در نتیجه تفاوت در بالفعل ها! نمی دانم چه شده که مردان در همه چیز احساس برتری می کنند! و در جواب این عدم لزوم اصلا جواب قانع کتتده ای برای حکمت های خداوندی و دید کل نگری نیست.
فکر می کنم عدم شهرت در بانوان در رشد و مقامات معنوی باعث رشد چنین افکاری در مردان شده و آنهم باز به دلیل اینست که زنان نیک حضور موثر اما ناپیدا دارند .

تشکر

silence;39680 نوشت:
تفاوت در بالقوه ها یعنی تفاوت در توانایی ها و در نتیجه تفاوت در بالفعل ها! نمی دانم چه شده که مردان در همه چیز احساس برتری می کنند! و در جواب این عدم لزوم اصلا جواب قانع کتتده ای برای حکمت های خداوندی و دید کل نگری نیست.
فکر می کنم عدم شهرت در بانوان در رشد و مقامات معنوی باعث رشد چنین افکاری در مردان شده و آنهم باز به دلیل اینست که زنان نیک حضور موثر اما ناپیدا دارند .

تشکر


نه دوست گرامی احساس برتری نکردیم اصلاً همین موضوع که در مردان رشد معنوی به طور بالقوه بهتر انجام می‌گیرد را خودم مخالفم دلیل هم دارم. و اینکه گفتید درنتیجه در بالفعل ها که این کاملاً غلط هست تأکید هم کردم یچ لزومی ندارد در واقعیت و در عمل هم اینطور باشد حدیث هم آوردم.

فکر می کنم عدم شهرت در بانوان در رشد و مقامات معنوی باعث رشد چنین افکاری در مردان شده و آنهم باز به دلیل اینست که زنان نیک حضور موثر اما ناپیدا دارند .

.
.
نشد ...........
خوب چرا خداوند متعال به چنین رشد موثر وناپیدا زنان ؛ توجه نکرد ودر هدایت وامامت ورهنمود بشریت از ان استفاده نکرد ؟
پیامبر اکرم وقتی از معراج آمد ودر منزل فاطمه زهراء وارد شد ........
چرا به شدت گریه کرد ؟
ازاحوالات جهنم واز اکثریت ساکنین جهنم ........چه گفت ؟
بگویم چه گفت ؟

Al-taïr;39675 نوشت:
شاید اینطور بگوییم بهتر است که رشد معنوی در مردان به طور بالقوه بهتر انجام میگیرد ولی این بالقوه است و دلیلی ندارد در واقعیت همینطور باشد چنانکه خود پیامبر می‌فرمایند «چه بسیار زنانی که از مردان هم برترند»

.
.
دوباره عرض میکنم :
[=Times New Roman]:Sokhan:چرا نبوت وامامت رابه جنس مؤنث واگذارنشده است

مثلاً چرا امام زمان ( عج) از جنس زن نیستند ؟:Ealam:

ناپیدا بودن همان همراه بودن است به جای راننده بودن. اگر می خواهید تیشه به ریشه بزنید همین را نیز انکار کنید.

اگر قرار بود زن از توانایی کمتر برخوردار و لذا ضعیف تر وکم توان تر در رشد باشد پس در عدل خداوند نیز نمی گنجد که افرادی به دلیل ضعف بیشتر و توانایی کمتر مواخذه شود چون عدل خدا یعنی محاسبه افراد با توحه به شرایط و توانایی های انها!

به این رسیده ام که تمام حرف ها در باب زنان فقط یک تناقض بزرگ است و چه بسا ما خود نیز با همین ادله متناقض صحبت می کنیم. و در گفتار شما دوست گرامی نیز مشهود است

نقل قول:

چرا پیامبر اکرم (ص) ؛ هیچگونه کار اجرائی وحکومتی به فاطمه زهراء واگذار نکرد , در صورتیکه فاطمه همطراز وهم مقام ونظیر علی بود؟
تبصره : فاطمه همان علی است منتهی تفاوت آنان در مؤنث ومذکر بودنشان وبس .
جواب :
الف :مردم نمی پذیرند............................مردم نیز ولایت علی را نپذیرفتند ولی ابلاغ ولایت ایشان صورت گرفت اگرچه مردم نخواستند
ب : شأن فاطمه بالاتر از این کارها است........................... شأن علی نیز چنین بود ولی کار اجرائی داشت
ج : شرایط آن روز ؛ أقتضاء نمی کرد؟........................ چرا برای علی چنین شرایط بود ولی برای فاطمه نبود
د: نیازی به کار اجرائی فاطمه نبود...................اتفاقاً به فکر واندیشه وخلاقیت وراهنمائی وهدایت ایشان ؛ شدیداً نیاز بود ؛ زیرا آنروزنه مرد عمل بود ونه مرد سخن که قحط الرجال بودآنروز........
در مثل مناقشه نیست
تعاونی اتوبوس رانی ؛ اتوبوسی را به دو نفر داده است تا به مقصد برسند
اتوبوس همان زندگی ودونفر همان مرد وزن هستند ......... یکی از این دونفر شده راننده ودومی شده همراه
برتری افراد داخل ماشین به راننده یا همراه بودن آنان نیست بلکه رسیدن هردو رانده وهمراه به مقصد است وکرامت یک فرد نه به راننده بودن ونه به همراه و بودن آن …………..
کرامت مسافر واننده فقط :
دررسیدن به مقصد است وبس

نقل قول:
خوب چرا خداوند متعال به چنین رشد موثر وناپیدا زنان ؛ توجه نکرد ودر هدایت وامامت ورهنمود بشریت از ان استفاده نکرد ؟
پیامبر اکرم وقتی از معراج آمد ودر منزل فاطمه زهراء وارد شد ........
چرا به شدت گریه کرد ؟
ازاحوالات جهنم واز اکثریت ساکنین جهنم ........چه گفت ؟
بگویم چه گفت ؟

تا روشنی فاصله بسیار است
اللهم عجل لولیک الفرج
تشکر

یاس من;39688 نوشت:
.
.
دوباره عرض میکنم :
:sokhan:چرا نبوت وامامت رابه جنس مؤنث واگذارنشده است

مثلاً چرا امام زمان ( عج) از جنس زن نیستند ؟:ealam:

حضرت بقیه الله (عج) فرمودند « دختر رسول خدا فاطمه(س) برای من سرمشق و الگویی نیکویی است» امام مهدی(عج) که با ظهور خویش عالم را متحول می سازد، حضرت فاطمه(س) را الگوی علمی و حکومتی خویش می شمرد!

این نمونه تام همان رشد موثر و ناپیداست
اللهم عجل لولیک الفرج

silence;39693 نوشت:
حضرت بقیه الله (عج) فرمودند « دختر رسول خدا فاطمه(س) برای من سرمشق و الگویی نیکویی است» امام مهدی(عج) که با ظهور خویش عالم را متحول می سازد، حضرت فاطمه(س) را الگوی علمی و حکومتی خویش می شمرد!

این نمونه تام همان رشد موثر و ناپیداست
اللهم عجل لولیک الفرج


.
.
پيامبر اكرم فرمود : هر حديثي كه از طرف من براي شما نقل ميشود ؛ بر قران عرضه بداريد ؛ اگر با قران موافقت كرد ؛ آن را در نظر بگيريد وقبول نماييد ولي اگر با قران موافق نبود؛ آن حديث را به ديوار بزنيد :
قران مي فرمايد :
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿۲۱﴾
ترجمه :
قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‏كند (۲۱) :Gol:

silence;39693 نوشت:
حضرت بقیه الله (عج) فرمودند « دختر رسول خدا فاطمه(س) برای من سرمشق و الگویی نیکویی است» امام مهدی(عج) که با ظهور خویش عالم را متحول می سازد، حضرت فاطمه(س) را الگوی علمی و حکومتی خویش می شمرد!

این نمونه تام همان رشد موثر و ناپیداست
اللهم عجل لولیک الفرج


.
.
فاطمه زهراء سلام الله عليها ؛ در كدام سرزمين ودر كدام عصر وزمان ؛ حكومتداري انجام دادند وزمام امورمسلمانان را به دست گرفتند كه حجه ابن الحسن اروحنا له الفداء ؛ از ايشان در اين امر ؛ سرمشق والگو بگيريد ..........
دركجا ودر چه زمان ؟
.
.
فاطمه زهراء ؛ هيچگونه كاري حكومتي وقضاوتي وجهادي كه لازمه رهبري وامامت يك امت است ؛ يعهده نگرفت كه نگرفت ............كه نگرفت ............
.
.
مقام والاي فاطمه زهراء ربطي به كاراجرائي وحكومتي وجنگ وجهاد وقضاوت ندارد كه ندارد :Sokhan:

silence;39690 نوشت:
ناپیدا بودن همان همراه بودن است به جای راننده بودن. اگر می خواهید تیشه به ریشه بزنید همین را نیز انکار کنید.

اگر قرار بود زن از توانایی کمتر برخوردار و لذا ضعیف تر وکم توان تر در رشد باشد پس در عدل خداوند نیز نمی گنجد که افرادی به دلیل ضعف بیشتر و توانایی کمتر مواخذه شود چون عدل خدا یعنی محاسبه افراد با توحه به شرایط و توانایی های انها!

به این رسیده ام که تمام حرف ها در باب زنان فقط یک تناقض بزرگ است و چه بسا ما خود نیز با همین ادله متناقض صحبت می کنیم. و در گفتار شما دوست گرامی نیز مشهود است

تا روشنی فاصله بسیار است
اللهم عجل لولیک الفرج
تشکر


در اسلام عدالت مورد نظر است
.
.
هم در جنبه تكويني بشر وجود دارد
.
.
وهم در جنبه تشريعي بكار رفته است .........يك

خداوند متعال به زن تواناني ؛ كار انجام اجرائي ( حكومتي ،جهادي ؛وقضاوتي ) نداده است ونتيجتاً از او بازخواست نميكند .............دو

واين عيب ونقص براي زن به حساب نمي آيد كه نماد از بي عدالتي به حساب آيد ...........سه

قران مي فرمايد :

لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ
ترجمه :
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‏اش تكليف نمى‏كند

تنها يك مرد به معراج رفت ؛ انهم نبي اكرم ؛ خاتم الانبياء محمد مصطفي صل الله عليه وآله وسلم وبس
.
.
خوب :
محمد بن عبدالله (ص) از دامن كدام زن به معراج رفت ؟

زمانيكه به معراج رفت خديجه كبري سلام الله عليها زنده ودر قيد حيات نبود
وخديجه هرچه از معنويت وتزكيه وخود سازي داشت ؛ از محمد مصطفي داشت ونه بعكس

.
.
تازمانيكه پيامبر اكرم زنده بود ؛ نه علي ؛ رهبري وامامت امت را بر عهده داشت ونه حضرت فاطمه ؛ چنين مسئوليتي داشت .........
.
.
ووقتي پيامبر گرامي به ملكوت اعلي پيوست ؛ زمام امور وامامت امت وزعامت مسلمين دنيا فقط وفقط به عهده مولا الموحدين ؛ اسد الله ونفس محمد ؛ يعني به دست با كفايت حضرت علي عليه السلام بود وبس
.
.
فاطمه زهراء به مدت 75 روز بيشتر بعد از رحلت پدر بزگوارش زنده نماند
وفاطمه بتول هرچه داشت از محمد داشت ؛ اگرچه خود از اولياء الله بود وجزء ومعصومين است
.
.
صعود به درجات كمال وتزكيه وترقي وتكامل به سوي الله ..........يك مقوله است

وگرفتن زمام امور مملكت وتدبير نظام حكومتي واداره جامعه وتحصيل معاش ومبارزه با جبارين وجلادان تاريخ وشكستن طاغوت هاي زمان وسينه به سينه شدن با ناكثين ومارقين وقاسطين ..............يك مقوله ديگر است
.
.
ودر آخر در خواست پيامبر ابراهيم از خدا وپاسخ خداوند متعال به ايشان در اينجا نقل ميكنم ؛ سپس عرض بنده هم نيز خواهم گفت :

.
.
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾
ترجمه :
چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواىو امام مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم (فررزندانم ) [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد (۱۲۴)
حال بنده عرض ميكنم :
اين جمله رابيان ميكنم نه اينكه مي خواهم جنس زن را در رديف ظالمين قرار دهم ؛ هرگز هرگز هرگز هرگز هرگزهرگز خير
ولي چنين ميگويم :
كه امامت مردم به جنس زن نمي رسد؛ نمي رسد ؛ نمي رسد
چون كار او نيست واز عهده اش بر نمي آيد .......كه نمي آيد
.
. والا خداوند متعال كه تمام كارهايش روي حكمت وتدبير است ؛ انجام ميداد .........كه نداد

تبارک الله احست الخالقین
تشکر از فرمایشات شما دوست گرامی

اما باز هم نمی فهمم دلیل مطرح کردن حکومت داری زنان از جانب شما در این تاپیک چه بود! بنده در باره توانایی برابر یا نا برابر رشد معنوی سوال کردم و هیچ قسمت عرایضم از تساوی مسئولیت ها صحبت نکردم ! کما اینکه تفاوت در مسئولیت ها را نیز دلیل و مانعی برای رشد معنوی و استعدادهای اولیه ندانستم .

شما خود سوال طرح کردید و با منطق خود جواب دادید .
اگر در ظرفیت رشد معنوی زنان شک دارید و زنان را در این مقوله کم تواناتر می بینید این نظر شخصی شماست و نیاز به تضعیف و کم رنگ کردن زنان بزرگ و سیده زنان عالم نیست.متاسفانه حتی وجود آنها نیز غیر مستقل نامبردید چر این همه زن که با پیامبر نسبت داشتند زهرا س نشدند؟

این که امام زمان حضرت زهرا را الگوی خود نامبرده از خود ایشان سوال بپرسید چرا؟
شما آیه قران می آورید که لا ینال عهدی الظالمین و سپس اینکه ولایت به زنان نمی رسد و تاکید می کنید که منظورتان این نیست که زنان ظالمند!! جسارتا ضغری و کبری ادله شما منطقی نیست.

تشکر

یاس من;39729 نوشت:

وخديجه هرچه از معنويت وتزكيه وخود سازي داشت ؛ از محمد مصطفي داشت ونه بعكس

سلام ، کاملا اشتباه می کنید ، مقامات معنوی و تزکیه و خودسازی خدیجه سلام الله علیه در درجه اول خواست خدا و در درجه دوم خواست خودشان بود.

یاس من;39729 نوشت:
وفاطمه بتول هرچه داشت از محمد داشت ؛ اگرچه خود از اولياء الله بود وجزء ومعصومين است

عجب!!!!! :!!!::!!!:

در روایت است که پیامبر اکرم (ص) رو می کند به یگانه فرزند عزیزش وجود مقدس صدیقه طاهره سلام ا... علیها- آن کسی که درباره اش می گوید: «بضعة منی»، او پاره جگر من است - و می گوید: «یا فاطمه اعملی بنفسک» دخترکم خودت برای خودت عمل کن. «انی لا أغنی عنک شیئا».
من به درد تو نمی خورم، از انتساب با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است، به دردت نمی خورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت می خورد.

سرکار! یا جناب یاس من ، مواظب باشید مردسالاریتون ، باعث نفی و یا کوبیدن زنان بزرگ و باتقوای مسلمان نشه

یاس من;39688 نوشت:
.
.
دوباره عرض میکنم :
:sokhan:چرا نبوت وامامت رابه جنس مؤنث واگذارنشده است

مثلاً چرا امام زمان ( عج) از جنس زن نیستند ؟:ealam:

به این دلیل که کار پیامبری ویژگی‌های روحی و جسمی خاصی می‌طلبد که فقط در مردان یافت می‌شود.

درود به دوستان. دوستان در مورد ایه 18 زخرف چه نظری دارند؟ همچنین چرا زنان در ایه 3 سوره نسا با ضمیر ما خطاب شده اند ؟ منظورم ما طاب لکم هست . در حالیکه زن انسان است و باید گفته میشد من طاب لکم.

فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ: با آنچه براى شما حلال است، نكاح كنيد علت اينكه.(من طاب لكم نگفته) اينست كه :
«ما» حروف مصدر است و معنى جمله اين است فانكحوا الطيب) مِنَ النِّساءِ: از زنانى كه نكاح با آنها براى شما حرام نيست زنانى كه نكاح با آنها حرام است طى آيه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ ...» (آيه 23) ذكر شدند بنا بر قول اول معناى جمله اين است: اگر مى‏ترسيد كه در ازدواج با يتيمان بعدالت رفتار نكنيد، با دختران و زنان بالغ ازدواج كنيد، زيرا اگر در باره زنان بالغ ستمى اتفاق افتد، ممكن است از آنها عذر خواهى كرد و رضايت و خوشنودى آنها را فراهم ساخت، چه آنها صلاحيت حلال كردن حق خود را دارند ولى دختران يتيم كه هنوز رشد مالى
و اجتماعى كافى پيدا نكرده‏اند، چنين صلاحيتى ندارند.

سلام و با تشكر. واقعيت تلخيه كه زنها بايد بپذيرند:Ghamgin:اميدوارم خدا صبرشم بده من كه خيلي از اين موضوع ناراحتم مگه خدا خداي همه نيست؟چرا اينقدر بين زن و مرد فرق گذاشته؟

من هروقت به اين موضوع فكر ميكنم نميتونم خودم كنترل كنم كه گريه نكنم دوست ندارم ناشكر باشم ولي دست خودم نيست كاش خدا ما را هم كامل مي افريد اين ناراحتيم گناهه؟چيكار كنم اينقدر غصه نخورم؟اينكه حس ميكنم خدا مردا را بيشتر دوست داره ازارم ميده حس ميكنم زندگيم پوچه اگه خدا دوستم نداشته باشه خوبي هاي هر دو دنيا برام بي ارزشه اگه تا حالا هم چيزي را دوست داشتم بخاطر رسيدن به خدا بوده وگرنه بهشت بي خدا از جهنم بدتره .....دوست داشتم رؤياي كودكيم باقي ميموند

درود.

نقل قول:
فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ: با آنچه براى شما حلال است، نكاح كنيد علت اينكه.(من طاب لكم نگفته) اينست كه :
«ما» حروف مصدر است و معنى جمله اين است فانكحوا الطيب) مِنَ النِّساءِ: از زنانى كه نكاح با آنها براى شما حرام نيست زنانى كه نكاح با آنها حرام است طى آيه «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ ...»
یعنی منظورتان این است که ما اشاره به به زنان نیست ؟؟ چه اشاره به زنان طیب باشد چه غیر طیب بهر حال اشاره به زنان کرده. بعد ایا زمخشری و مقدس اردبیلی و امام فخر رازی صرف و نحو عربی نمیدانسته اند که خلاف شما فهمیده اند؟؟!! علاوه بر ان شواهدی هست که نشان میدهد ادعای انان درست است. مثل دادن اجازه زدن زن به مرد در ایه 34 نسا که نشان میدهد این مرد است که حق تصمیم گیری برای زن و نصیحت کردنش و در اخر حتی صدور حکم و قضاوت و اجرای حکم یعنی زدن را دارد و دوم ایه 18 زخرف که علنا ادعا میکند زنان قدرت استدلال و عقلشان کم است و نتیجه گرفته مرد بهتر از زن است و همچنین شهادت دو زن بجای یک مرد ... اینها همه موید این ادعای زمخشری و دیگران در بی عقل شناختن زنان است . اصلا فرض بگیریم ادعای شما درست و اینجا ما معنی دیگری دارد ایه 18 زخرف را چه میگویید؟؟

taleb;156203 نوشت:
درود به دوستان. دوستان در مورد ایه 18 زخرف چه نظری دارند؟ همچنین چرا زنان در ایه 3 سوره نسا با ضمیر ما خطاب شده اند ؟ منظورم ما طاب لکم هست . در حالیکه زن انسان است و باید گفته میشد من طاب لکم.

(أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ)زخرف/18
" آيا كسى را كه در لابلاى زينتها پرورش مى‏يابد، و به هنگام گفتگو و كشمكش در بحث و مجادله نمى‏تواند مقصود خود را بخوبى اثبات كند فرزند خدا مى‏دانيد و پسران را فرزند خود"؟!
در اينجا قرآن دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى‏شود و از جنبه عاطفى آنان سرچشمه مى‏گيرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت‏آلات، و ديگر عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حيا و شرم.
بدون شك زنانى هستند كه تمايل چندانى به زينت ندارند، و نيز بدون شك علاقه به زينت در" حد اعتدال" عيبى براى زنان محسوب نمى‏شود،
بلكه در اسلام روى آن تاكيد شده است، منظور اكثريتى است كه در غالب جوامع بشرى عادت به تزيين افراطى دارند گويى در ميان زينت به وجود مى‏آيند و پرورش مى‏يابند.
و نيز بدون شك در ميان زنان افرادى پيدا مى‏شوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى هستند، ولى نمى‏توان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا در مقايسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال قدرت كمترى دارند.
تفسیر المیزان:اين دو صفت كه براى زنان آورده، براى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بيشترى و تعقل ضعيف‏ترى از مرد است، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تعقل بيشترى است. و از روشن‏ترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد، و از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است

taleb;156599 نوشت:
درود. یعنی منظورتان این است که ما اشاره به به زنان نیست ؟؟ چه اشاره به زنان طیب باشد چه غیر طیب بهر حال اشاره به زنان کرده. بعد ایا زمخشری و مقدس اردبیلی و امام فخر رازی صرف و نحو عربی نمیدانسته اند که خلاف شما فهمیده اند؟؟!! علاوه بر ان شواهدی هست که نشان میدهد ادعای انان درست است. مثل دادن اجازه زدن زن به مرد در ایه 34 نسا که نشان میدهد این مرد است که حق تصمیم گیری برای زن و نصیحت کردنش و در اخر حتی صدور حکم و قضاوت و اجرای حکم یعنی زدن را دارد و دوم ایه 18 زخرف که علنا ادعا میکند زنان قدرت استدلال و عقلشان کم است و نتیجه گرفته مرد بهتر از زن است و همچنین شهادت دو زن بجای یک مرد ... اینها همه موید این ادعای زمخشری و دیگران در بی عقل شناختن زنان است . اصلا فرض بگیریم ادعای شما درست و اینجا ما معنی دیگری دارد ایه 18 زخرف را چه میگویید؟؟

از آیه 3 نساء نمی توان چنین نتیجه گرفت چون برای"ما" احتمالات متعددی ذکر گردیده است.
فخررازی بعنوان یک احتمال می نویسد:(أن (ما) مع ما بعده في تقدير المصدر، و تقديره: فانكحوا الطيب من النساء).طبرسی نیز می نویسد:(لم يقل من طاب لكم لأن معناه فانكحوا الطيب «مِنَ النِّساءِ» أي الحلال منهن).برخی دیگر از مفسران نیز همین نظر را ذکر کرده اند.بنابر این نظر،"ما" و "طاب" با هم ،تاویل به مصدر(طیب) رفته و معنا این می شود:با زنان طیب(حلال) ازدواج کنید...
در ادبیات عرب و در قرآن،"ما" بجای"من" و بالعکس قرار می گیرد(أن (من) و (ما) قد يتعاقبان، قال الله تعالى: (وَ- السَّماءِ وَ- ما بَناها ) أي و- من بناها. و- قال (فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ بَطْنِهِ وَ- مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ- مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ أَرْبَعٍ )(تفسیر قرطبی)
احتمالات دیگری نیز گفته شده است.بنابراین نمی توان از این تعبیر و از این آیه "بی عقل دانستن زنان" را نتیجه گرفت

المیزان:نكته‏اى كه در اين تعبير هست به اين كه: به جاى اين كه بفرمايد:" فانكحوا من طاب لكم ..."، فرمود:" ما طابَ لَكُمْ" و اين بدين خاطر بود كه زمينه را براى بيان تعداد همسران فراهم كند. توضيح اينكه اگر فرموده بود:" پس با هر كس دلتان مى‏خواهد ازدواج كنيد"، ديگر جا براى گفتن:" يكى، دو تا، سه تا، چهار تا" باقى نمى‏ماند، لذا فرمود:" هر چه دلتان مى‏خواهد ازدواج كنيد، يكى، دو تا، سه تا، چهار تا".

بین زن ومرددرقرآن هیچ تفاوتی نیست وملاک درارزشهاست:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون(97نحل)
هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد

درود.یه سوال:کلمه هو در ایه 18 زخرف اشاره به کیست؟

هوبه من دراول آیه برمیگردد شاید تصورشمااین باشد که چرابرای بحث دختران هوآمده ودقت نفرموده اید که مرجع آن کلمه من است ومنطبق باادبیات عرب واگرغیر این بود جای سوال داشت بنابراین به حسب لفظ من باید ضمیرمذکربیاید
أَ وَ مَن يُنَشَّؤُاْ فىِ الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فىِ الخِْصَامِ غَيرُْ مُبِين(زخرف18)
آيا كسى كه به زيب و زيور پرورده مى‏شود (يعنى دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنين كس لايق فرزندى خداست)؟

نقل قول:

هوبه من دراول آیه برمیگردد شاید تصورشمااین باشد که چرابرای بحث دختران هوآمده ودقت نفرموده اید که مرجع آن کلمه من است ومنطبق باادبیات عرب واگرغیر این بود جای سوال داشت بنابراین به حسب لفظ من باید ضمیرمذکربیاید
أَ وَ مَن يُنَشَّؤُاْ فىِ الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فىِ الخِْصَامِ غَيرُْ مُبِين(زخرف18)
آيا كسى كه به زيب و زيور پرورده مى‏شود (يعنى دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنين كس لايق فرزندى خداست)؟

از پاسختون سپاسگذارم ولی چرا با سو ظن پاسخ میدید؟!

محمد;6889 نوشت:
یا این آیه ملاک برتری مرد بر زن است؟للرجال عليهن درجه(بقره228

سلام و درود

در باره ي حقوق زن در اسلام و ضرورت تغيير احكام ، توضيحات كاملي در دو لينك زير وجود دارد . فقط لطفا دوستان بعد از بازديد از لينك حتما نظر بدهند .


آدرس لينك :

ضرورت تغيير احكام

حقوق زن در اسلام

با درود به دوستان. به این ترتیب بر اساس ایه 18 زخرف دختر بدو دلیل از نظر خدا ارزشش پایین تر از پسر میباشد: 1- در زینت و ارایش نشو و نما می یابند2- در استدلال کردن و امور عقلی ناتوانند. نتیجه:داشتن پسر بهتر از داشتن دختر است.

taleb;159091 نوشت:
با درود به دوستان. به این ترتیب بر اساس ایه 18 زخرف دختر بدو دلیل از نظر خدا ارزشش پایین تر از پسر میباشد: 1- در زینت و ارایش نشو و نما می یابند2- در استدلال کردن و امور عقلی ناتوانند. نتیجه:داشتن پسر بهتر از داشتن دختر است.

وا :Moteajeb!:میخواسته تو قرآن بگه اونا این تفکر رو راجع به دختر داشتن. دختر رحمته پسر نعمت.نعمت تو روز قیامت باید جوابشو بدی ولی رحمت نه.

ملاک ارزشگذاری نزد خداخوب بودنه نه جنسیت :
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون(97نحل)
هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد

نقل قول:
وا :moteajeb!:میخواسته تو قرآن بگه اونا این تفکر رو راجع به دختر داشتن. دختر رحمته پسر نعمت.نعمت تو روز قیامت باید جوابشو بدی ولی رحمت نه.
درود. دقت بفرمایید این ایه 18 بیان نظر مشرکان نیست در این ایه خداوند خودش قضاوت کرده!! تفاسیر هم همین نظر رو دارند:
نقل قول:
يـعـنى آيا خدا دختران را فرزند خود گرفته ، و يا اين مشركينند كه از جنس بشر آنهايى را كـه در نـاز و نعمت و زر و زيور بار مى آيند فرزند خدا تصور كرده اند، با اينكه در بـيـان و تـقـريـر دليـل گـفـتـه خـود و اثـبـات ادعـايـشـان عـاجـزنـد و دليل روشنى ندارند.
ايـن دو صـفـت كـه بـراى زنـان آورده ، بـراى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بـيـشـتـرى و تـعـقـل ضعيف ترى از مرد است ، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تـعـقـل بـيـشترى است . و از روشن ترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد، و از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است

«الرجال قوامون علی النساء »
باسمه تعالی
( یا لطیف خبیر)
در معنی این آیه شریفه :
کسی ممکن است«قائم» باشد، دیگری ممکن «قوام» باشد ، و کس دیگر «قیم» باشد و کسی هم« قیوم» بوده باشد.
قائم ، خود را استوار نگه داشته است
قوام ، دیگری را هم می تواند با خود قائم نگه دارد.
قیم ، دیگری را با خود قائم نگه داشته و سرپرستی هم می کند.
قیوم ، الله لا اله الا هو الحی القیوم ( فقط خداست)
نتیجه: مردان قوام بر زنان هستند نه قیم . و این وظیفه اضافی است نه مایه برتری

با سمه تعالی
(یا لطیف خبیر)
پیامبر گرامی فرموده اند:
« فاطمه بضعة منی .....» آیا منظور پیامبر گرامی (ص) گوشت و پوست حضرت فاطمه علیها سلام بود ؟ مسلما نه . بلکه روح بزرگ و شخصیت والای این بانوی بزرگوار (س) پیامبر گونه است. یعنی مقامی در حد رسول گرامی(ص) . آیا این که فاطمه علیها السلام نبی نبودند یک کاستی برای آن وجود مقدس(س) می باشد؟ مسلما خیر . این نبوت است که آرزوی فاطمه را دارد نه اینکه فاطمه علیها السلام با رسیدن به نبوت به مقامی می رسیده که اکنون نرسیده باشد.

نقل قول:

«الرجال قوامون علی النساء »
باسمه تعالی
( یا لطیف خبیر)
در معنی این آیه شریفه :
کسی ممکن است«قائم» باشد، دیگری ممکن «قوام» باشد ، و کس دیگر «قیم» باشد و کسی هم« قیوم» بوده باشد.
قائم ، خود را استوار نگه داشته است
قوام ، دیگری را هم می تواند با خود قائم نگه دارد.
قیم ، دیگری را با خود قائم نگه داشته و سرپرستی هم می کند.
قیوم ، الله لا اله الا هو الحی القیوم ( فقط خداست)
نتیجه: مردان قوام بر زنان هستند نه قیم . و این وظیفه اضافی است نه مایه برتری


درود. در ایه 18 زخرف این نتیجه گیری شما را رد میکند چون گفته دختران دو نقطه ضعف دارند که پسران ندارند و میخواهد بگوید پسر از دختر بهتر است!!

موضوع قفل شده است