جمع بندی مرگ !!! نیستی ؟؟؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرگ !!! نیستی ؟؟؟

هر کار که بی نام خدا اغاز شود ابتر است...

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح راجبه متن زیر :

اگر انسان باورش بشود که مردن فناء نیست همین ، انسان را نگه میدارد از بسیاری

لغزشها...

تشکر


کارشناس بحث : اویس

برچسب: 

[="Arial Black"][="Blue"]

اندیشه;272300 نوشت:
هر کار که بی نام خدا اغاز شود ابتر است... بسم الله الرحمن الرحیم توضیح راجبه متن زیر : اگر انسان باورش بشود که مردن فناء نیست همین ، انسان را نگه میدارد از بسیاری لغزشها... تشکر

با عرض سلام خدمت همه عزیزان و سروران گرانقدر و با تشکر فراوان از جناب اندیشه بخاطر سوال خوبشان
باور به عدم نابودی و به فنا نرفتن انسان پس از مرگ و به تعبیر دیگر ایمان و اعتقاد به معاد آثار ارزنده فراوانی در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد مثلا اعـتـقـاد بـه مـعـاد، مـنـشـاء گـرایـش انـسـان بـه خـصـلت هـاى نـیـک و فـضـایـل اخـلاقـى می شود. سخاوت، از خودگذشتگى، انفاق، راستگویى، مبارزه با ستمگران، حـمـایت از مستضعفان، صبر و پایدارى در سختى ها از آثار ایمان به معاد است؛ چرا که مؤمنان به حیات اخروى، براى رسیدن به پاداش بى مانند قیامت از هیچ تلاشى فروگذار نمى کنند.
امام علی علیه السلام در توصیف متقیان و مؤمنان معاد مى فرماید: پـارسـایـان، در دنـیـا اهـل فـضـیـلت انـد: سخن آنان صواب، جامه آنان میانه روى و روش آنان فروتنى است، بر حرام هاى الهى چشم فرو مى بندند و به علم سودمند گوش مى سپارند، در سـخـتى و بلا، چنان که گویى در آسایش و راحتى به سر مى برند، اگر مدت عمرى نبود که خدا برایشان مقرر داشته، به سبب شوقى که به ثواب و بیمى که از عذاب دارند چشم برهم زدنـى جـان هـایـشان در بدن هایشان قرار نمى گرفت. تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ و جـز او در دیـدگـانـشان خرد مى نماید. با بهشت چنان اند که گویى آن را مى بینند و غرق نعمت هـاى آن مـى بـاشـنـد و بـا دوزخ چـنـان انـد کـه گـویـى آن را مـى بـیـنـنـد و بـه عـذاب آن گرفتارند.
علاوه بر زندگی فردی، زندگی اجتماعی افراد نیز با ایمان به معاد، برکات فراوانی را به همراه خواهد داشت. در حقیقت تـنـهـا ایـمـان بـه خـدا و تـرس از مـجـازات دادگـاه عـدل الهـى اسـت کـه امـنیت و آسایش را در جامعه برقرار مى کند و انسان را از شـنـیـع تـریـن جـنـایـت هـا و مـرگ بـارتـریـن فـجـایـع و قتل و غارت هاى دهشتناک باز میدارد. به عنوان مثال باور به معاد و حـیـات ابدی اخروى و ثواب و عقاب آن از فضیل بن عیاض ـ که سرکرده راهزنان بود و مسافران از شـنـیـدن نـام او بـر خـود مـى لرزیـدنـد ـ انـسـانـى متواضع، خدوم و الهى ساخت که عبادت و خدمتگزارى او به خلق خدا، زبانزد همگان بود.
ادامه دارد...
[/]

[="Arial Black"][="Blue"] همچنین ایـمـان به معاد، در سامان دهى مسائل اقتصادى، اعم از تولید مفید، توزیع عادلانه، مـصـرف مـتـعـادل، فـقرزدایى و کمک به محرومان و نیز برچیدن مفاسد اقتصادى مانند: اسراف، احـتکار، کم فروشى، اجحاف، زراندوزى و... نقش مهمى دارد؛ چرا که تاجر و کاسبى که ایمان بـه روز قیامت و حساب و میزان دارد و مى داند که؛ (روز قیامت همان سکه هاى اندوخته شده را در آتـش جهنم، گرم و سوزان کرده و با آن صورت ها، پهلوها و پشت هایشان را داغ مى کنند و به آن ها مى گویند: (این همان چیزى است که براى خود اندوختید.) و نیز باور دارد کـه: (روز قـیـامـت حـرام خـواران بـه شـکـل خوک و رباخواران به صورت واژگونه محشور مى شوند)، دیگر به دنبال کم فروشى، غش در معامله، اجحاف، زراندوزى و مانند آن ها نمى رود و اگر این باور فراگیر شود جامعه اى سالم و نمونه از لحاظ اقتصادى خواهیم داشت.
فقط لازم به ذکر است که ایـمـان و اعـتـقـاد بـه مـعـاد، اگر چه لازم است ولى کافى نیست، بلکه باید همواره به یاد حساب وقیامت بـاشـیم و لحظه، لحظه زندگى خود را با یاد معاد سپرى کنیم؛ کسى که براى ریز و درشت کـارهـایـش بـه یـاد حساب و کتاب روز قیامت است، هرگز بى گدار به آب نمى زند؛ زیرا یاد مـعاد اثر سازنده اى در زندگى او دارد، و حالت مراقبتى به او نسبت به حرکات و سکناتش مى دهـد. بـه هـمـیـن دلیـل اسـت کـه سـفـارش شـده بـه زیـارت اهل قبور بروید، به یاد مردن و نیز رفتگان خود باشید.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «... ذکـر المـوت یـمـیـت الشهـوات ویـقـلع مـنـابت الغفلة ویقوى القلب بمواعد الله ویرق الطبع ویکسر اعلام الهوى ویطفى ء نار الحرص ویحقر الدنیا»( مصباح الشريعة ص 506)
یعنی یـاد مـرگ، شـهـوت ها را از بین مى برد. ریشه هاى غفلت را برمى کند، دل انسان را با وعده هاى الهى محکم مى کند، روحیه انسان را از قساوت به لطافت سوق مى دهـد، یـاد مـرگ، نـشـانه ها و انگیزه هاى هوس را مى شکند و آتش حرص را خاموش و دنیا را پیش چشمان انسان، کوچک جلوه مى دهد.»
[/]

به نظرم مرگ هیچ ترسی نداره...و من در طول روز گاهی اوقات آرزوی مرگ دارم...چون فکر میکنم با مرگ به خدا نزدیکتر میشم...و تو اون دنیا هیچ چیزی نیست که منو از یاد خدا غافل کنه...

اندیشه;272300 نوشت:
هر کار که بی نام خدا اغاز شود ابتر است...

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح راجبه متن زیر :

اگر انسان باورش بشود که مردن فناء نیست همین ، انسان را نگه میدارد از بسیاری

لغزشها...

تشکر


کارشناس بحث : اویس

برای انسان های بزرگ برعکس این قضیه براشون Motivator قوی تری است. وقتی بدانند مرگ پایان هستی است (Eternal Nothingness)٬ متوجه می شوند چه فرصت طلایی ای در اختیارشان است و این فرصت را با لغزش ها و ضعف هدر نخواهند داد.

اصولا خوب بودن و نلغزیدن هدف است٬‌ نه وسیله. ولی تبدیل کردن هدف به وسیله ای برای هدفی پست تر همیشه برای افراد ضعیف که اهداف واقعی را متوجه نمی شوند مفید بوده است.

وایسلی گوجا;284679 نوشت:
برای انسان های بزرگ برعکس این قضیه براشون motivator قوی تری است. وقتی بدانند مرگ پایان هستی است (eternal nothingness)٬ متوجه می شوند چه فرصت طلایی ای در اختیارشان است و این فرصت را با لغزش ها و ضعف هدر نخواهند داد.

لزوما این اتفاق نمی افتد

عکس قضیه را هم ببینید! طرف نهلیست می شود و به پوچی می رسد و ...

وایسلی گوجا;284679 نوشت:

اصولا خوب بودن و نلغزیدن هدف است

نلغزیدن از چه چیزی؟ تعریفتان از خوب بودن چیست؟

وایسلی گوجا;284679 نوشت:

ولی تبدیل کردن هدف به وسیله ای برای هدفی پست تر همیشه برای افراد ضعیف که اهداف واقعی را متوجه نمی شوند مفید بوده است.

لطفا اهداف واقعی را بفرمایید و ما را از این گمراهی برهانید!

anoushiravan;284754 نوشت:
لزوما این اتفاق نمی افتد

عکس قضیه را هم ببینید! طرف نهلیست می شود و به پوچی می رسد و ...

لزوما عکس این قضیه هم اتفاق نمی افتد. نهیلیستی دیدگاه فکری افراد بزرگ نیست.

نقل قول:
نلغزیدن از چه چیزی؟ تعریفتان از خوب بودن چیست؟

درباره معنای فلسفی موضوع که تاپیکی در این باره زدم که کارشناسان نتوانستند پاسخی ارائه دهند. خوب بودن در این جمله ای که آوردم معنای کلمه و محاوره بود.

نقل قول:

لطفا اهداف واقعی را بفرمایید و ما را از این گمراهی برهانید!

صحبتم بسیار واضح بود. اهداف واقعی اکثر (نه همه) وسیله هایی است که شما به خاطر رفتن به بهشت انجامشان می دهید.

وایسلی گوجا;284761 نوشت:
لزوما عکس این قضیه هم اتفاق نمی افتد. نهیلیستی دیدگاه فکری افراد بزرگ نیست.

تعریفتون از افراد بزرگ چیه؟

وایسلی گوجا;284761 نوشت:

صحبتم بسیار واضح بود. اهداف واقعی اکثر (نه همه) وسیله هایی است که شما به خاطر رفتن به بهشت انجامشان می دهید.

واقعا شما فکر می کنید من کارهایی رو انجام می دم که به بهشت برم؟

حداقل خود من اصلا به بهشت فکر نمی کنم!

میزان تفکر من درباره بهشت حتی از سم هریس هم کمتره!

anoushiravan;284763 نوشت:
تعریفتون از افراد بزرگ چیه؟

واقعا شما فکر می کنید من کارهایی رو انجام می دم که به بهشت برم؟

حداقل خود من اصلا به بهشت فکر نمی کنم!

میزان تفکر من درباره بهشت حتی از سم هریس هم کمتره!

منظور من شمای نوعی بود٬ عنوان تاپیک درباره زندگی بعد از مرگه. اگه شما کارهایی که انجام می دید برای بهشت نیست پس عملا اعتقاد داشتن یا نداشتن به زندگی بعد از مرگ هم تاثیری در این کارها نداره٬ نکته ای که در پست اول گفتم رو تایید کردید. انسان های بزرگ تر هدفشون همین کارهای خوبه و برای انسان های کوچکتر این کارهای خوب وسیله ایست برای رسیدن به هدفشون یعنی پاداش و ...

وایسلی گوجا;284776 نوشت:
اگه شما کارهایی که انجام می دید برای بهشت نیست پس عملا اعتقاد داشتن یا نداشتن به زندگی بعد از مرگ هم تاثیری در این کارها نداره٬

چه ربطی به هم دارن

من به جهان پس از مرگ باور دارم ولی دائم در فکرش هم نیستم که بهشت برم و ...

هدف اصلا بهشت نیست! موضوع اصلی چیز دیگه ای هست!

راستی من هنوز منتظر تعریف شما از افراد بزرگ هستم!

anoushiravan;284787 نوشت:
چه ربطی به هم دارن

من به جهان پس از مرگ باور دارم ولی دائم در فکرش هم نیستم که بهشت برم و ...

هدف اصلا بهشت نیست! موضوع اصلی چیز دیگه ای هست!

راستی من هنوز منتظر تعریف شما از افراد بزرگ هستم!

ارتباطش اینه که باور داشتن به جهان پس از مرگ باعث نشده شما این کارهای خوب رو انجام بدید. موضوع تاپیک همینه٬ آیا باور داشتن به جهان پس از مرگ تاثیری در زندگی روزانه انسان داره یا خیر٬ برای شما و من و خیلی دیگه از انسان ها برای نلغزیدن٬‌ خوب بودن و ... نیازی نیست به جهان بعد از مرگ و حسابرسی و ... اعتقاد داشته باشیم چون درک کردیم خوب بودن هدف ماست. بعضی از افراد مثل سقراط یا لئوناردو دا وینچی (که به نظر من بزرگترین انسان تاریخه) در حقیقت باور نداشتن به جهان بعد از مرگ باعث شده انسان های بهتری باشند.

تعریف افراد بزرگ بحث پیچیده ایست و قبلا یکبار بطور کامل در جای دیگه توضیح دادم٬ در این تاپیک بحث رو منحرف می کنه. در یک جمله افرادی که قابلیت تفکر آزاد رو داشته باشند و با تفکراتشون تاثیرات مهمی در دنیا گذاشته باشند. دقت کنید خوب بودن یا نبودن شخص (یا موافقت و مخالفت ما با نظریات افراد) تاثیری در بزرگ دانستن شخصی نداره. اگه تمایل دارید می تونیم دربارش خصوصی بحث کنیم.

وایسلی گوجا;284794 نوشت:
ارتباطش اینه که باور داشتن به جهان پس از مرگ باعث نشده شما این کارهای خوب رو انجام بدید.

عنوان تاپیک مرگ!!! نیستی؟؟؟ هست

ربطی به کارهای خوب نداره!

تعریفتون از کار خوب چیه؟

آدم بزرگ ( به زعم شما داوینچی) چه مشخصاتی داره؟

لطفا پیش فرض هاتون رو توضیح بدین یا لینک بگذارید

با عرض معذرت و دور از حضور،این طرز تفکر ساده لوحانه است که گمان کنیم کسی خطایی رو مرتکب نمیشه و تلاش در جهت خوب بودن انجام میده فقط برای رسیدن به بهشت!!!
اصل رضایت خداونده
کسانی که به باور در مورد خداوند رسیدن و خداوند رو احساس کردن، تلاش میکنن خوب باشن تا رضایتش رو جلب کنن
این هم ناشی از عشق و علاقه بین خالق و مخلوقه

[spoiler]ما هر کی رو که واقعاً دوسش داشته باشیم، تلاش میکنیم خوشنودش کنیم و رضایتش رو جلب کنیم[/spoiler] در دعاهای فراوانی(عرفه ، کمیل...) دیدیم گفته میشه ترسی از رفتن به جهنم و عذاب نداریم.و گفته شده که عذاب جهنم رو تحمل میکنم اما تحمل طرد شدن و بی توجهی از جانب خدا رو ندارم!!!
(بهرحال دعاها حرف دل ماست که بزرگانی به زیبایی اونها رو بیان کردن)

---------------
بیل گیتس حداقل در رشته تحصیلی من آدم بزرگیه
سالها قبل جایی میخوندم، خبرنگاری شرقی از بیل گیتس میپرسه؟
"شما با این همه موفقیت به خدا اعتقاد دارین؟"
میگه:"شما شرقی ها چرا انقدر تابلو سوال میپرسین؟مگه میشه کسی به خدا اعتقاد نداشته باشه و موفق شه؟"

کسی که به خدا اعتقاد داره، یعنی عظمت بی انتهاشو درک کرده
حتی یه آدم معمولی که به قول شما آدم بزرگی نباشه!! ،
میدونه خدا با این درایت ،امکان نداره جایی حساب رسی نداشته باشه
یا حداقل جایی انتقام ما رو از کسانی که در حقمون ظلم کردن و نگیره!!!
پس بعد مرگ یه جایی برا حساب رسی هست
بهشت و جهنم هم همون مهر وحبت و یا خدای نکرده، قهر خداوند نسبت به ماست

[="Arial Black"][="Blue"]با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان خوبم خصوصا جناب وایسلی گوجا.
در فرمایشات شما مطالبی بود که نیکو دیدم عرائضی در ذیلشان تقدیم بدارم.
دوست خوبم جناب وایسلی گوجا! شما فرمودید: «[="indigo"]انسانهای بزرگ وقتی بدانند مرگ پایان هستی است٬ متوجه می شوند چه فرصت طلایی ای در اختیارشان است و این فرصت را با لغزش ها و ضعف هدر نخواهند داد.[/]»
در این عبارت مغالطه ای صورت گرفته است. چنین نیست که توجه به فرصت طلایی زیستن در دنیا و هدر ندادن آن با لغزشها و ضعفها، در گرو این باشد که انسان بداند مرگ پایان هستی است بلکه چه بسا انسانهای بزرگی در طول تاریخ بوده اند که چون مرگ را انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر برای مشاهده صور ملکات و خلقیات خود در نشئه دنیا می دانستند سعی در استفاده درست از این فرصت طلایی داشته و خود را از لغزشها و انحرافات فکری و عملی حفظ می کردند.
نه تنها این حرفتان صحیح نیست بلکه عکس آن صحیح است یعنی [="darkgreen"]در حقیقت، انسانی که مرگ را پایان هستی خویش قلمداد کند اگرچه ممکن است در برخی از امور جزئی که منافع شخصی دنیوی او را به دنبال خواهد داشت خدمات نسبتا ارزنده ای را در جامعه ارائه کند اما چنین انسانی هرگز آنقدر بزرگ و متعالی نخواهد شد که بتواند خلیفه خدا در زمین شده و مظهر و جامع همه اسماء الله در میان همه خلائق گردد[/].
به تعبیر دیگر شخصی که مرگ را پایان زندگی می داند نمیتواند از فرصت طلایی خوب شدن در همه ابعاد فردی و اجتماعی و الهی در عالم دنیا برخوردار باشد و در همه ابعاد خود را از لغزشها و انحرافات حفظ کند چرا که او حیات انسانی را محدود به عالم دنیا می داند و انسانی که حیات و زندگیش محدود به یک عالم شود نمیتواند همه قابلیتها و استعدادهای وجودیش برای پرواز در نشئات مافوق و بهره گیری از حقایق آنها را در نظر بگیرد و بدیهی است کسی که قدرت مشاهده همه استعدادهای خود را نداشته باشد نمیتواند از همه ظرفیتها و استعدادهای خویش استفاده کرده و آنها را به فعلیت برساند.
ادامه دارد...
[/]

[="Arial Black"][="Blue"]شما در بخشی دیگر از فرمایشتان گفتید: «[="indigo"]خوب بودن و نلغزیدن هدف است» و در ادامه فرمودید: «تبدیل کردن این هدف به وسیله ای برای هدفی پست تر همیشه برای افراد ضعیف که اهداف واقعی را متوجه نمی شوند مفید بوده است[/]»
من با این بخش فرمایش شما موافقم که خوب بودن نباید صرفا وسیله ای برای رسیدن به نعمتهای بهشتی و یا فرار کردن از جهنم قرار گیرد [="darkgreen"]اگر چه معتقدم غایت و هدف قرار گرفتن بهشت و یا دوری از جهنم برای خوب بودن در دنیا، به خودی خود از ارزش خوب بودن کم نمیکند[/] که جنابعالی اینچنین در صدد اثبات عکس آن هستید و میخواهید اعتقاد به پایان هستی بودن مرگ را سبب استفاده از فرصتها و عدم لغزشها معرفی نمائید.
اما در عین حال باید توجه داشته باشید که بالاتر از رسیدن به بهشت و فرار از جهنم اهداف بالاتری نیز وجود دارد خوب بودن میتواند وسیله ای برای رسیدن به آنها قرار گیرد اهدافی چون رسیدن به کسب مدارج قرآنی و معارج انسانی و یا نیل به قرب الهی، چنانکه امام امیرالمونین علی علیه السلام فرمودند: «[="#006400"]خدایا؛ من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشتت پرستش نکرده ام ، بلکه من تو را بدان جهت پرستش کرده ام که تو را شایسته پرستش یافتم.[/]»پس اینکه شما خوب بودن را هدف بیان نمودید مطلب صحیحی نیست چون حتی عبادت کردن نیز که یکی از بالاترین مظاهر خوب بودن است هدف نبوده بلکه وسیله ای برای ادای حق عبودیت و قرب الی الله قرار می گیرد.
ادامه دارد...
[/]

[="Arial Black"][="Blue"]شما در بخشی دیگر از فرمایشتان گفتید: «[="indigo"]اگر شما کارهایی که انجام می دهید برای بهشت نیست پس عملا اعتقاد داشتن یا نداشتن به زندگی بعد از مرگ هم تاثیری در این کارها نداره[/]»
این حرف صحیحی نیست زیرا بین ایندو مطلب، یعنی بین عدم انجام کارها برای رسیدن به بهشت و اعتقاد نداشتن به جهان پس از مرگ، تلازمی نیست [="darkgreen"]به تعبیر دیگر چنان نیست که اگر کسی کارهایش را صرفا برای رسیدن به بهشت انجام ندهد پس میتوان گفت که اعتقاد به معاد نداشته و یا اعتقاد به معاد تاثیری در افعالش ندارد[/]. مثال بارزش همان جناب امیر المومنین علی علیه السلام است که در عین حالی که اعتقاد به معاد دارد می فرماید من خدا را صرفا نه بدین خاطر که به بهشتش واصل شوم بلکه بدان جهت که او را شایسته عبادت یافتم پرستش میکنم.
ادامه دارد...
[/]

[="arial black"][="navy"]شما در بخشی دیگر از فرمایشتان گفتید: «[="indigo"]بعضی از افراد مثل سقراط یا ... در حقیقت باور نداشتن به جهان بعد از مرگ باعث شده انسان های بهتری باشند.[/]» شما این مطلب را با کدام سند و مدرک تاریخی ارائه می فرمائید؟ حتی آنها که بهره ای اندک از علم تاریخ فلسفه و عقائد دانشمندان فیلسوف دارند به خوبی میدانند که سقراط استاد افلاطون و یکی از سردمداران مباحث مربوط به هستی شناسی و معاد است قدر و منزلت این اندیشمندان چنان است که برخی از حکما و عرفا آنان را در زمره انبیاء ذکر کرده اند.
در مورد اعتقاد سقراط به معاد لطفا به رساله فایدون از جناب افلاطون نظری افکنید. افلاطون مباحث مربوط به جاودانگی را در رساله فایدون ذکر کرده است. او در این رساله گزارشی از آخرین لحظات زندگی استادش (سقراط) را بیان می‌کند و میگوید:
[="darkgreen"]سقراط به دلیل طرح پرسش‌های فلسفی دشوار به مرگ محکوم شده است. شاگردانش در زندان به او می‌پیوندند و تلاش می‌کنند او را نجات دهند. سقراط از فرار سرباز می‌زند و به شاگردانش می‌گوید: «هر چند جسم او با نوشیدن زهر (شوکران) نابود می‌شود ولی روح او با مرگ نابود نمی‌شود.[/]»
همچنین اینها فرازهایی از گفتار سقراط است که می فرماید:«[="#006400"]هیچ کس نمی‌داند، شاید مرگی که از او چون دشمنی سخت و زیانکار می‌گریزند، براستی، ره‌آوردی بزرگ است[/].»
و نیز می فرماید:«[="#006400"]تا زمانی که انسان زنده است، فهم این نکته برای او دشوار است که برای جاویدان شدن بایستی بمیرد؛ پس از آن مرگ نباشد.[/]»
و نیز می فرماید: «[="#006400"]فردی که در امری بزرگ جان می سپارد، مثل کسی است که تازه زخم برداشته و در گرمی گیر و دار، جراحت خویشتن را احساس نمی کند.[/]»
از اشعار پروین اعتصامی یکی این است:
یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
بگفت اي بيخبر، مرگ از چه نامي زندگاني را
اگر زين خاكدان پست روزي بر پري بيني
كه گردونها و گيتي‌هاست ملك آن جهاني را
بزرگاني كه بر شالوده‌ي جان ساختند ايوان
خريداري نكردند اين سراي استخواني را
[="#006400"]همه اینها به خوبی دلالت بر اعتقاد به معاد در کلام سقراط دارد و اسناد این مطلب که اعتقاد نداشتن به جهان پس از مرگ موجب شده مثل سقراط انسان بهتری باشد افترا و اتهامی ناشایست به مقام علمی و معنوی این بزرگان است.[/]
ادامه دارد...
[/][/]

[="arial black"][="blue"]نکته ای را نیز در آخر به دوست خوبم جناب وایسلی گوجاعرض میکنم و آن اینکه :
نمیدانم علت اصرار شما مبنی بر بی اهمیت جلوه دادن اعتقاد به معاد و وجود بهشت و جهنم در اعمال و رفتار انسان در دنیا چیست؟!!
به روشنی آشکار است که منکر معاد، عالم را محضر خدا نمى‏داند و خود را در پيشگاه خدا مشاهده نمى‏كند، در مشى و منش، خود را آزاد و رها دانسته، بى‏بند و بارى و افسار گسيختگى در او بى‏داد مى‏كند، آدم مى‏كشد، آدم مى‏ربايد، مال مى‏برد، خون مى‏ريزد، خون مى‏خورد، غارت مى‏كند، دستش به همه خيانتها و جنايتها آلوده مى‏گردد، و در یک کلام وقتى اعتقاد به مبدأ و معاد و يوم الحساب نباشد، انسان از هر درنده‏اى درنده‏تر خواهد بود. و در مقابل انسانى كه معتقد به معاد باشد و باور دارد که «[="#006400"]فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره * و من يعمل مثقال ذره شراً يره[/]»( سوره زلزال،آيات 7 و 8)، نياز به هيچ عامل تعديل و مهار كننده ندارد، او يك انسان متعادل و موزون و مهار شده است كه همه كس از ناحيه او در امان هستند.
منکر معاد به تعبیر شیوای قرآن کریم که مى‏گويد: [="#006400"]ماهى الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما يهلكنا الاالدهر[/] (جاثيه،آيه 24)، [="#006400"]ان هى الا حياتنا الدنيا نموت و نحيا و مانحن بمبعوثين [/](مؤمنون، آيه 37)، [="#006400"]أاذاكنا عظاماً و رفاتاً أانالمبعوثون خلقاً جديداً [/](اسراء، آيه 49)، [="#006400"]أانا لمردودون فى الحافره [/](نازعات آیه 10)،[="#006400"] من يحيى العظام و هى رميم [/](یس آیه 78)، [="#006400"]أيحسب الانسان أن لن نجمع عظامه [/](قیامت آیه 3)، [="#006400"]يسئل أيان يوم القيامه [/](قیامت آیه 6) تمام حيات جهان و حيات خودش را در حيات مادى و شوون ماده خلاصه كرده است و هرگز از لذائذ حقیقی انسانی چون مشاهده اسرار کلمات نظام عالم و ادراک شیرینی قرب به حضرت حق بهره ای نخواهد داشت.
[/][/]

بسم الله الرحمن الرحیم

می خواستم یه موضع دیگه رو بگم دیگه یه جور شد که اینو بحث کنیم انشا الله پس بریم.....
ما چند رقم آدم داريم آدمهاي پست كه وقتي اينجا هستند فقط پيش پايشان را مي‌بينند امروز ظهر چي داريم شام چيه اصلاً غير از ناهار و شام چيزي ديگر تو ذهنش. . . بازي كجاست بعضي‌ها مي‌گويند خوب بالاخره در آينده اين مدرك ما كنكور يا ليسانس، استخدام حقوقش چنده يك خورده عقب‌تر را مي‌بيند بعضي‌ها مي‌گويند خوب حالا بالاخره اين كار براي پيري ما چيه يك خورده عقب‌تر را مي‌بيند بعضي‌ها مي‌گويند آقا اين كار را كه بكنيم بالاخره سرنوشت آن جهاني ما چيه؟ پس آدمها چند دسته هستند: آدمهاي شكمي ناهار چيه صبحانه چيه آدمهاي مدركي بالاخره ديپلم يا فوق ديپلم يا ليسانس، آدمهاي پولكي 10 تومان يا 5 تومان يا 20 تومان، آدمهايي كه از امروز آن جهانشان را مي‌بينند »ذكر الدار« يعني روشن فكري كه انسان هميشه هر كاري مي‌كند تا ابديت را در نظر بگيرد اين كلام من ممكنه امروز من يك كسي را مسخره كردم همه زديم به خنده امروز خوبه سر به سرش گذاشتيم كلاه سرش گذاشتيم جيبمان پر پول شد مسخره ش كرديم همه زديم به خنده ممكن است آدم امروز يك كسي را كلاه سرش بگذارد پولش را بچاپد مسخره‌اش كند بخنده چاپيدن پول و خنده اين پيش بيني امروزه اما تو مال مردم را چاپيدي قيامت چي جواب خواهي داد يك مومني را مسخره كرد قيامت چي جواب خواهي داد بابا رختخواب گرم حال نماز نداريم بخواب خيلي خوب خوابيديم تو رختخواب امروز خوابيديم خواب خوشي بود اما روز قيامت چه خواهي كرد روشنفكر كسي است كه هميشه دورنگر باشد

سلام
ضمن تاییدی بر حرفای دوستان و کارشناسان، یه نکته رو بگم که اتفاقاً روحیاتی که منجر میشه کارهای خوب به این سبک(ظلم نکردن در حق بنده های خدا و خودمون با رعایت تمام ظرایفش) رو انجام بدیم همین دیدگاهه که مرگ رو نیستی ندونیم.
کسی که مرگ رو نیستی می دونه و تموم زندگیشو رو همین دنیا می بنده بله، ممکنه بخاطر اینکه فطرت انسانی داره، کلی کارهای خوب بزرگ هم بکنه، اما با رعایت همه ی ظرایفش نیست. خیلی جاها ظلم های کوچیک و به حساب نیومدنی رو می کنه و ممکنه خیلی دل ها رو با اون ظلم ها بشکنه دقیقاً بخاطر اینکه به حساب کتاب های بعدی اعتقادی نداره. پس خیلی به ظرایف اخلاقی پایبند نمی مونه.
البته ممکنه بندرت پیش بیاد کسی به ظرایف اخلاقی هم به طور کامل پایبند باشه که هرچند خیلی بعیده اما در بهترین حالت، اون فقط یک انسان خوبه با افکار پوچ؛ که پوچی اون افکار بالاخره اثرشو توی زندگیش میذاره.
شاهد مثالشم جنون و خودکشی و انواع بیماریای روانی که گریبانگیر خیلی از بزرگان مکاتب غربی شده.

سلام
مرگ نیستی است اما نه نیستی وجود ما بلکه نیستی خیالات و اوهامی که درباره خود و حقایق هستی داشتیم مثل اینکه من یک چیز مستقل و جدا هستم ووو
والله الموفق

سوال:
لطفا راجع به این عبارت توضیحاتی بفرمایید:
اگر انسان باور کند که مردن فناء نیست همین، انسان را از بسیاری لغزشها نگه میدارد.

پاسخ:
باور به عدم نابودی و به فنا نرفتن انسان پس از مرگ و به تعبیر دیگر ایمان و اعتقاد به معاد آثار ارزنده فراوانی در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد مثلا اعـتـقـاد بـه مـعـاد، مـنـشـاء گـرایـش انـسـان بـه خـصـلت هـاى نـیـک و فـضـایـل اخـلاقـى می شود. سخاوت، از خودگذشتگى، انفاق، راستگویى، مبارزه با ستمگران، حـمـایت از مستضعفان، صبر و پایدارى در سختى ها از آثار ایمان به معاد است؛ چرا که مؤمنان به حیات اخروى، براى رسیدن به پاداش بى مانند قیامت از هیچ تلاشى فروگذار نمى کنند.
امام علی علیه السلام در توصیف متقیان و مؤمنان معاد مى فرماید: پـارسـایـان، در دنـیـا اهـل فـضـیـلت انـد: سخن آنان صواب، جامه آنان میانه روى و روش آنان فروتنى است، بر حرام هاى الهى چشم فرو مى بندند و به علم سودمند گوش مى سپارند، در سـخـتى و بلا، چنان که گویى در آسایش و راحتى به سر مى برند، اگر مدت عمرى نبود که خدا برایشان مقرر داشته، به سبب شوقى که به ثواب و بیمى که از عذاب دارند چشم برهم زدنـى جـان هـایـشان در بدن هایشان قرار نمى گرفت. تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ و جـز او در دیـدگـانـشان خرد مى نماید. با بهشت چنان اند که گویى آن را مى بینند و غرق نعمت هـاى آن مـى بـاشـنـد و بـا دوزخ چـنـان انـد کـه گـویـى آن را مـى بـیـنـنـد و بـه عـذاب آن گرفتارند(1)

علاوه بر زندگی فردی، زندگی اجتماعی افراد نیز با ایمان به معاد، برکات فراوانی را به همراه خواهد داشت. در حقیقت تـنـهـا ایـمـان بـه خـدا و تـرس از مـجـازات دادگـاه عـدل الهـى اسـت کـه امـنیت و آسایش را در جامعه برقرار مى کند و انسان را از شـنـیـع تـریـن جـنـایـت هـا و مـرگ بـارتـریـن فـجـایـع و قتل و غارت هاى دهشتناک باز میدارد. به عنوان مثال باور به معاد و حـیـات ابدی اخروى و ثواب و عقاب آن از فضیل بن عیاض ـ که سرکرده راهزنان بود و مسافران از شـنـیـدن نـام او بـر خـود مـى لرزیـدنـد ـ انـسـانـى متواضع، خدوم و الهى ساخت که عبادت و خدمتگزارى او به خلق خدا، زبانزد همگان بود.

همچنین ایـمـان به معاد، در سامان دهى مسائل اقتصادى، اعم از تولید مفید، توزیع عادلانه، مـصـرف مـتـعـادل، فـقرزدایى و کمک به محرومان و نیز برچیدن مفاسد اقتصادى مانند: اسراف، احـتکار، کم فروشى، اجحاف، زراندوزى و... نقش مهمى دارد؛ چرا که تاجر و کاسبى که ایمان بـه روز قیامت و حساب و میزان دارد و مى داند که؛ (روز قیامت همان سکه هاى اندوخته شده را در آتـش جهنم، گرم و سوزان کرده و با آن صورت ها، پهلوها و پشت هایشان را داغ مى کنند و به آن ها مى گویند: (این همان چیزى است که براى خود اندوختید.) و نیز باور دارد کـه: (روز قـیـامـت حـرام خـواران بـه شـکـل خوک و رباخواران به صورت واژگونه محشور مى شوند)، دیگر به دنبال کم فروشى، غش در معامله، اجحاف، زراندوزى و مانند آن ها نمى رود و اگر این باور فراگیر شود جامعه اى سالم و نمونه از لحاظ اقتصادى خواهیم داشت.

فقط لازم به ذکر است که ایـمـان و اعـتـقـاد بـه مـعـاد، اگر چه لازم است ولى کافى نیست، بلکه باید همواره به یاد حساب وقیامت بـاشـیم و لحظه، لحظه زندگى خود را با یاد معاد سپرى کنیم؛ کسى که براى ریز و درشت کـارهـایـش بـه یـاد حساب و کتاب روز قیامت است، هرگز بى گدار به آب نمى زند؛ زیرا یاد مـعاد اثر سازنده اى در زندگى او دارد، و حالت مراقبتى به او نسبت به حرکات و سکناتش مى دهـد. بـه هـمـیـن دلیـل اسـت کـه سـفـارش شـده بـه زیـارت اهل قبور بروید، به یاد مردن و نیز رفتگان خود باشید.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «ذکـر المـوت یـمـیـت الشهـوات ویـقـلع مـنـابت الغفلة ویقوى القلب بمواعد الله ویرق الطبع ویکسر اعلام الهوى ویطفى ء نار الحرص ویحقر الدنیا»(2)
یعنی یـاد مـرگ، شـهـوت ها را از بین مى برد. ریشه هاى غفلت را برمى کند، دل انسان را با وعده هاى الهى محکم مى کند، روحیه انسان را از قساوت به لطافت سوق مى دهـد، یـاد مـرگ، نـشـانه ها و انگیزه هاى هوس را مى شکند و آتش حرص را خاموش و دنیا را پیش چشمان انسان، کوچک جلوه مى دهد.»
پینوشتها
1- نهج البلاغه خطبه 184
2-مصباح الشريعة ص 506

موضوع قفل شده است