جمع بندی سوال در مورد شعار "مرگ بر اسرائیل"

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال در مورد شعار "مرگ بر اسرائیل"

بسم الله
سلام
چرا در شعارها گفته می شود مرگ بر اسرائیل ؟ با توجه به این که اسرائیل همان یعقوب(ع) پیامبر خداست
آیا شعار مرگ بر صهیونیسم بهتر نیست؟


کارشناس بحث : صدرا

92.132-110.102;272169 نوشت:
بسم الله
سلام
چرا در شعارها گفته می شود مرگ بر اسرائیل ؟ با توجه به این که اسرائیل همان یعقوب(ع) پیامبر خداست
آیا شعار مرگ بر صهیونیسم بهتر نیست؟

با سلام و عرض ادب
اگر مسلمانان در سراسر جهان ندای مرگ بر اسرائیل سر می دهند نه از جهت بی احترامی به پیامبری پاک است زیرا که بدیهی است مسلمانان ایمان به تمامی پیامبران الهی دارند و کسی نیز در ذهن خود خطور نمی دهد که چنین لفظی ارتباطی با حضرت یعقوب علیه السلام داشته باشد؛ بلکه اگر چنین لفظی قداست پیدا می کند آنجاست که از طرف خداوند متعال به بنده خویش داده می شود اما زمانی که همین لفظ از سوی دشمنان اسلام بر زمینی مغصوب وضع شده و این لفظ نام آن کشور جعلی، که غدۀ سرطانی و محور شرارت در جهان است می گردد، دیگر هیچ واژه ای جز مرگ ، تناسب با ماهیت آن نخواهد داشت.

توضیح اینکه در الفاظ مشترکی که در استعمالات ما وجود دارند از سوی وضع کننده به دو صورت مورد اراده می باشند:
صورت اول به شکل مشترک معنوی، که در این استعمال، لفظی بر معنایی کلی و وسیع وضع می گردد که دارای مصادیق متعدد است و بر همه آنان صادق است همچون لفظ «شى‏ء» که به معنى چيز به طور مطلق است و در لغت به معنى موجود می باشد و نه معدوم که این لفظ با کلیت خود شامل جواهر و اجسام و اعراض همه گردد چون بر همۀ اينها چيز اطلاق می گردد؛ گر چه هر كدام نام مخصوص و روشنى دارند كه جز خود را شامل نمی شوند.

صورت دوم به شکل مشترك لفظى و آن در جايى است كه لفظ براى يك معنى وسيع و گسترده وضع نشده است بلكه لفظ در چند معنى مختلف به كار برده شده است؛ يعنى يك معنى وسيع براى همه نداريم؛ بلکه چند معنى مختلف داريم كه اين لفظ را گاهى در اين مورد به كار برده‏اند و گاهى در آن مورد و گاهى در مورد ديگر، بدون آنكه ميان اين معانى يك معنى مشترك وجود داشته باشد، مثل لفظ «عين» در عربى و لفظ «شير» در فارسى.

در عربى به چشم انسان «عين» گفته شده است، به زانوى انسان هم «عين» گفته شده است، به چشمه آب هم «عين» گفته شده است، که عین یک لفظ بیشتر نیست ، ولی در موارد مختلف به كار برده شده است.

لفظ «شير» در فارسى اینگونه است، كه به شیر گاو و گوسفند و... که خوردنی هستند شیر گفته می شود و هم به حیوان درنده در جنگل شیر گفته می شود و هم به ابزارى كه براى كنترل آب از آن استفاده مى‏شود «شير» گفته مى‏شود. اين‏طور نيست كه لفظ «شير» براى يك معنى وسيع وضع شده است كه آن معنى شامل اينهاست. هيچ معنى عامى كه شامل اين سه‏ معنى باشد نداريم كه به اعتبار آن معنى اين لفظ وضع شده باشد، بلكه يك لفظ را يك بار براى آن معنى وضع كرده‏اند، يك بار براى اين معنى و يك بار هم براى آن معنى ديگر .

لفظ اسرائیل نیز اینگونه است که یک بار از سوی خدا بر پیامبرش اطلاق شده و بار دیگر از سوی مؤسسین کشوری جعلی مورد استعمال واقع شده که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و قداست یکی به دیگری سرایت نمی کند.
وبه قول مولانا:

کار نیکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
آن یکی شیر است اندر بادیه
آن دگر شیر است اندربادیه
آن یکی شیراست کآدم می‌خورد
وآن دگر شیر است کآدم می‌خورد
موفق باشید.

92.132-110.102;272169 نوشت:
بسم الله
سلام
چرا در شعارها گفته می شود مرگ بر اسرائیل ؟ با توجه به این که اسرائیل همان یعقوب(ع) پیامبر خداست
آیا شعار مرگ بر صهیونیسم بهتر نیست؟

کارشناس بحث : صدرا

اصلا همچین چیزی نیست. صهیونیست شاخه ای از بنی اسرائیل است. بنی اسرائیل همین قومی هستند که به زبان به پیامبر خدا موسی (ع) ایمان آورده اند اما به شهادت قرآن، هربار که در زمین به قدرت و تمکنی رسیدند، سرکشی کردند.

خدا بهتر می داند که بنی اسرائیل چگونه مردمی هستند. اینها خود را آمرزیده شده می دانند و بقیه ی مردم را لایق عذاب! اما نمی دانند که خداوند همه ی انسانها را می آزماید تا مؤمنین واقعی را از مدعیان ایمان جدا کند.

اگر می خواهید کسانی را که در سرزمین های اسرائیل زندگی می کنند از صهیونیست ها جدا کنید! اشتباه می کنید، زیرا آنان اگر انسانهای مؤمنی بودند، خانه های دیگران را از آنان به زور نمی گرفتند و سرزمین دیگران را غصب نمی کردند.

حالا ببینید عاقبت این قوم چگونه رقم خواهد خود و خداوند در قرآن دوبار اشاره کرده که آنان را در زمین پراکنده ساخته است. حال ببینیم تکلیف حکومت آنان اینبار چه خواهد شد. آیا برقرار خواهد ماند، یا دوباره در زمین پراکنده می شوند!

یا حق

با کسب اجازه از همکار بزرگوار جناب صدرا

قبل از بررسی درستی یا نادرستی این شعار لازم است در مورد معنای کلمه اسرائیل مطالبی بیان شود:


این اسم دو بار در قرآن مجید آمده است، در سوره‌ی مریم که یکی از سوره‌های مکی است نام اسرائیل در باب ذکر شجره‌ی نبوت و شاخه‌هایی که از آدم و نوح و ابراهیم(ع) جدا شده‌اند آمده است. خداوند می فرماید:
«أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنْ النَّبِیینَ مِنْ ذُرِّیةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیةِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَینَا وَاجْتَبَینَا..»(1) (آنان پیامبرانی بودند از سلاله ى آدم و از فرزندان کسانی که با نوح سوار کشتی کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از زمره‌ی کسانی که آنان را بسوی ایمان رهنمود و برای رسالت آسمانی برگزیده بودیم...)
شاهد ما در این آیه: (وَمِنْ ذُرِّیةِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ) است. مراد از اسرائیل حضرت یعقوب(ع) است یعنی: پیامبرانی از سلاله‌ی ابراهیم و پیامبرانی از سلاله‌ی اسرائیل.

در سوره‌ی آل عمران نیز که در مدینه نازل شده است، نام اسرائیل در اثنای سخن از غذایی که اسرائیل آن را بر خویشتن حرام کرده بود آمده است.
خداوند در این باره مى فرماید: (کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ... (2)(همه غذاها بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعنی یعقوب به عللی، یاقوم اسرائیل به سبب ارتکاب گناهان پیش از نزول تورات برخود حرام کرده بود).

«اسرائيل» يكى از نام هاى حضرت يعقوب، پدر حضرت يوسف(عليه السلام) مى باشد، در علت نامگذارى يعقوب به اين نام، مورخان غير مسلمان، مطالبى گفته اند: كه با خرافات آميخته است.
چنان كه «قاموس كتاب مقدس» مى نويسد: «اسرائيل به معنى كسى است كه بر خدا مظفر گشت»!

وى اضافه مى كند: «اين كلمه لقب يعقوب بن اسحاق است كه در هنگام مصارعه (كشتى گرفتن) با فرشته خدا به آن ملقب گرديد»!

همين نويسنده در ذيل كلمه «يعقوب» مى نويسد: «ثبات، استقامت و ايمان خود را ظاهر ساخت، در اين حال خداوند اسم وى را تغيير داده «اسرائيل» ناميد، و وعده داد كه پدر جمهور طوائف خواهد شد... و... بالاخره در كمال پيرى در گذشت، و مثل يكى از سلاطين دنيا مدفون گشت! و اسم يعقوب و اسرائيل بر تمام قومش اطلاق مى شود».

همچنين او در ذيل كلمه «اسرائيل» مى نويسد: «و اين اسم را موارد بسيار است چنان كه گاهى قصد از نسل اسرائيل و نسل يعقوب است».

ولى دانشمندان ما مانند مفسر معروف «طبرسى» در «مجمع البيان» در اين باره چنين مى نويسد: «اسرائيل همان يعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهيم(عليهما السلام)است...» او مى گويد، «اسر» به معنى «عبد» و «ئيل» به معنى «اللّه» است، و اين كلمه مجموعاً معنى «عبداللّه» را مى بخشد.

بديهى است: داستان كشتى گرفتن اسرائيل با فرشته خداوند و يا با خود خداوند كه در «تورات» تحريف يافته كنونى ديده مى شود يك داستان ساختگى و كودكانه است كه از شأن يك كتاب آسمانى به كلى دور است و اين خود يكى از مدارك تحريف تورات كنونى است.(3)

پی نوشت ها:

1. سوره مریم،آيه 58

2. آل عمران:93

3. تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه 248.

[="Tahoma"]

در رابطه با شعار مرگ بر اسرائيل توضيحاتي خدمت دوستان بيان مي كنم:


اسرائیلی یک صفت نسبی و نژادی


اگر اسرائیلى ها نسبتشان به حضرت يعقوب- عليه السلام- ( اسرائیل) منتهی مى شود، صفت اسرائیلی فقط دارای بعد نسبی و نژادی است و منسوب به اصل و نسب نژادی است که از آن نشأت گرفته است و به آن بستگی دارد و فقط کسانی دارای صفت اسرائیلی هستند که نسبشان به پیامبر خدا اسرائیل(ع) متصل است و یا اینکه از نوادگان دوازده فرزند اسرائیل باشند.


اگر کسی نسبش به اسرائیل متصل نباشد و انتصاب او ثابت نشود اسرائیلی نیست وحتی اگر از نظر دینی و اعتقادی یهودی هم باشد صفت اسرائیلی را به خود نمى گیرد.


بدین معنا هر شخصی که یهودی باشد، اسرائیلی نیست زیرا اسرائیلی بودن مربوط به اصل و نسب است و اگر یک شخص یهودی ریشه‌ی نژادی اش تیره ای غیر از بنى اسرائیل باشد اسرائیلی نیست و از بنى اسرائیل شمرده نمى شود. اسرائیلی یک صفت نسبی و قبیله ای است مانند عدنانی، تمیمی، قحطانی، قریشی،‌هاشمی، عدنانیها منسوب به عدنان و قحطانیها منسوب به قحطان و... و این چنین اسرائیلى ها نیز به اسرائیل منسوبند.


اگر صفت عدنانی یا قریشی یک معنای دینی را به خود نمى گیرد، چون فقط یک پیوند نسبی است؛ صفت اسرائیلی نیز در بر گیرنده‌ی هیچ معنای دینی نیست زیرا فقط یک پیوند نژادی و قبیله ای است بعضی از عدنانى ها و قریشى ها مومنند و بعضی دیگر کافرند و ملحد، آنها نیز همین طور برخی مومنند به عقاید یهودى ها برخی دیگر هم ملحد. یعنی هر شخص اسرائیلی مومن نیست و اسرائیلی بودن وی هیچگاه او را به خدا نزدیک نمى کند و فقط زمانی او را به خدا نزدیک مى کند که ایمان بیاورد و از پیامبران پیروی نماید.


اگر کسی اصل و نسبش اسرائیلی است اما از نظر اعتقادی کافر است؛ بخاطر کفرش نزد خدا ملعون شمرده مى شود و منسوب بودنش به اسرائیل(ع) هرگز برای او شفاعت نخواهد بود و همانطور که اسرائیل فرزندان و سلاله مومن خویش را دوست دارد، از فرزندان و نوادگان ملحدش بى زار است.


پس از توضیح و بیان معنای اصطلاح اسرائیلى ها، به دروغ بافی و افتراء و تزویر یهودیان و سوء استفاده آنان از این صفت نسبی اشاره مى کنیم. به گونه ای که آنها به این صفت یک معنای حقیقی مى دهند هر کس به آن متصف شود او را به خدا نزدیک مى کند و برای او نزد خداوند امتیاز ویژه قائل مى شود، اسرائیلی بودن نزد آنان اصل و اساس تجلیل و برتریشان بر دیگر اقوام است. در نظر آنان هر شخص اسرائیلی نزد خداوند بخاطر اینکه اسرائیلی است محبوب و گرامی است و در نظرشان اسرائیلى ها ملت برگزیده ی خداوند و فرزندان و محبوبان و خواص و مخلوقات او هستند و خداوند متعال تمام مردم جهان را برای آنها رام و مسخر کرده است و مردمان دیگر اقوام جز بردگان و بندگانی برای آنها نیستند و علت همه اینها در نظرشان این است که آنان اسرائیلی نیستند!! یهودیان از اسم اسرائیل سوء استفاده کرده و آن را بر دولتی که بر سرزمین فلسطین تشکیل داده‌اند و بر موسسات و وزارتخانه‌های آن دولت اطلاق کرده‌اند، دولتشان دولت اسرائیلی، رادیوی آنها هم اسرائیل، حکومتشان حکومت اسرائیل و ارتش آنها، ارتش اسرائیل نام نهاده شده است. این دروغ یهودی به یک اصطلاح جهانی که همگی آن را به زبان مى آورند و تکرار مى کنند تبدیل شده است، عربها آن را بر زبان مى رانند و بکار مى گیرند و در جهان عرب، کتابها و روزنامه‌هایی از نویسندگان و روزنامه نگاران مى خوانیم و نیز سخنگویی که این کلمه را بدون هیچ تأمل و ابائی تکرار مى کند و پی در پی مى نویسد و مى گوید: اسرائیل حکومت اسرائیل و غیره.


در عصر حاضر کسانی که در میان یهودیان اسرائیلی نسبند همگی آنان جنایتکار، طاغوت و مورد نفرین خدا هستند و اسرائیلی نسب بودن آنها به خدا نزدیکشان نمى کند و اسرائیل پیامبر(ع) از آنها بیزار و متنفر است و تمام پیامبران بنى اسرائیل آنها را نفرین مى کنند؛ زیرا آنها به خداوند کفر ورزیده‌اند و حضرت محمد(ص) را تکذیب نموده‌اند و به اسلام نگرویده‌اند:« وَمَنْ یبْتَغِ غَیرَ الإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنْ الْخَاسِرِینَ»(آل عمران،آيه58) هر کس جز اسلام راه و روش دیگری را برگزیند هرگز از او پزیرفته نیست و در آخرت زیانمند خواهد بود.


در زمان کنونی این نام اسم خاص برای یک نظام غاصب و متجاوز به کار می رود که نام حضرت یعقوب را هم بر خود غاصبانه اطلاق کرده است . پس اگر گفته می شود: مرگ بر اسرائیل،‌ منظور از این واژه همان حکومت غاصب، متجاوز است که صدها هزار نفر را از خانه و کاشانه خود آواره نموده و بسیاری از آنها را به شهادت رسانده است .

طبیعی است این شیوه از حکومت که بر ظلم و ستم بر سایر انسانها استوار است با تعالیم حقیقی حضرت یعقوب، پیامبر خدا سازگاری ندارد، حتی اگر اسم این پیامبر خدا را نیز بر خود داشته باشد. هر چند با توجه به گرایشهای نژادی، استفاده از واژه اسراییل در این نامگذاری بیشتر ناظر به قوم بنی اسراییل است تا شخص یعقوب پیامبر.

بنابراین زمانی که مرگ بر اسراییل می گوییم قصد و منظورمان صرفا و صرفا کشوری است که با نام اسراییل و بر اساس ظلم و ستم شکل یافته و و خود نیز این نام را بر خود گذاشته اند و به هیچ وجه منظور پیامبر و نبی خدا نیست که احترام او بر ما مسلمانان واجب و حتمی است.

از نظر دین اسلام یعقوب یکی از پیامبران بزرگ خداوند است و ما مسلمانان وظبفه داریم که نسبت به این پیامبر خدا احترام گذاشته و از او با نیکی یاد کنیم.


اما ای کاش آنهایی که کشور اسراییل را بنیان نهادند، نام نبی خدا را بر این کشور سراسر ظلم و ستم خود نمی گذاشتند. اما ما برای اشاره به این کشور چاره ای نداریم جز آنکه نام آن را بر زبان بیاوریم. هر چند بهتر است از این به بعد سعی کنیم بیشتر از واژه رژیم صهیونیستی استفاده کنیم تا حرمت نام نبی خدا محفوظ بماند.

موضوع قفل شده است