حمایت از عظمت پیامبر
تبهای اولیه
کمه، اما آقا جان شما بپذیر از ما….
قال رَسولُ الله( صلّی الله علیه و اله و سلّم ):
- برترین شما،نیکوترین شما از نظر اخلاق است؛ آنان که خود را آماده خدمت کرده و همنشین نوازند؛ با مردم انس می گیرند و مردم با آنان انس می گیرند.
خدا خیرتان دهد
پروفسور ویل دورانت ،مورخ و نویسنده آمریکایی (۱۸۸۵-۱۹۸۱) که میلیونها نفر در جهان، آثار او را مطالعه می کنند ، در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهارنظر می کند:اگربه میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم ، باید بگوئیم که حضرت محمد(ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا بتاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود کمتر کسی را جز او میتوان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد«ص» از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آئینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت و مناعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یکصد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور بوجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.
اینها تنها بخشی از اظهار نظرات متفکرین و اندیشمندان غرب درباره رسول مکرم اسلام است . ولی متاسفانه علیرغم این حقایق انکار ناپذیر و مهمتر از همه ، حقانیت دین و آیینی که در طول بیش از ۱۴۰۰ سال علیرغم تمامی دشمنی ها و دشواری ها و تحریفات ، اینک خود را در برابر هیمنه و غوغای دین ستیزان و سلطه جویان جهانی زنده و پویا و پایدار نگه داشته است ، برخی دست به چه کارهایی می زنند…..
گوته در آن بخش از نمایشنامه اش از زبان رسول گرامی اسلام چنین می سراید:
ای قلب عاشق
خویش را به سوى آفریدگارت روانهساز
اینک اى پروردگار من تو را میپرستم
تویى که همگان را دوست دارى و آنان را عاشقى
تویى که خورشید و ماه و ستارگان را آفریدى
و زمین را و آسمان را و هستی را
کاملاً روشن است که گوته مفهوم این نیایش را به زیباترین شکل از قرآن برداشت و از زبان حضرت محمد-صلوات الله علیهم- بیان کرده است. به راستی چگونه گوته به چنین دانشى درباره قرآن و چنان عشق و محبتی نسبت به خاتم پیامبران دست یافته بود.
به نقل از کتاب “عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن
خاقانی
نمونه هایى از اخلاق پیامبر (ص)
مهربانى و اخلاق نیکو
مهربانى و اخلاق نیکوى پیامبر (ص) در حدى بود که امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعتخواند، مردم بسیارى بهاو اقتدا کردند، ولى آنها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمولدو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمىپرسیدند، به راستى چه حادثه مهمى رخ داده که پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذفمستحبات) به پایان بردى؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; آیا شما صداى گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم شد که کودکى در چند قدمى محل نمازگزارانگریه مىکرده، و کسى نبود که او را آرام کند، صداى گریه او دلمهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتابتمام کرد، تا کودک را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید.
در فرازى از گفتار حضرت على (ع) در شان اخلاق پیامبر (ص) چنین آمده:
«رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوشرو،خندان، نرم و ملایم بود، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان،عیبجو و مدیحهگر نبود، هیچ کس از او مایوس نمىشد، و هر کس بهدر خانه او مىآمد، نومید باز نمىگشت، سه چیز را از خود دورکرده بود; مجادله در سخن، پرگویى، و دخالت در کارى که به اومربوط نبود، او کسى را مذمت نمىکرد، و از لغزشهاى پنهانى مردمجستجو نمىنمود، جز در مواردى که ثواب الهى دارد سخن نمىگفت،در موقع سخن گفتن به قدرى گفتارش نفوذ داشت که همه سکوت نمودهو سراپا گوش میشدند… .»
ای دل بیچاره ام آسان شکستی
تا زمان حق فقط محکوم هستی
ای دل بیچاره ام این اولین است
که رسم روزگار بد همین است
ای دل من بشکن و چشمم بگریان
از درون خود برآور آه سوزان
ای دل من چه سختی هاست در راه
چو عمریست که تنها مانده آن شاه
شه من مهدی من شاه حقی
تو ای دنیا به پستی مستحقی
چراغ حق شده خاموش خاموش
چرا یاد خدا گشته فراموش
چرا آهی نمی آید صدایی
خداوندا خداوندا کجایی....................
یک سلام بعدد مااحاط به علم الله به مولای ما (عج) ، مولای تو و به تو یا مسیح (ع) .
قبل تر ها که نه ، خیلی خیلی قبل تر ها…..همان وقت که نوزاد بودی…..یادت هست ؟
تازه به نیا آمده بودی. پاک و طاهر.از زنی طاهره …… از مریم (س) .
یادت هست وقتی با مریم (س) وارد شهر شدی را .
وقتی تو را در آغوش مریم (س) دیدند …. آنقدددددر حرف ها زدند که نگو و نپرس …...
اهانت ها کردند به مادرت یا مسیح …..
و تو…هرچند زبان گشودی و دفاع کردی از مریم (س) اما ببینم حضرت روح الله ، شما کشیده ای این درد را خودت.....تو بگو
سخت است نه ؟ خیلی هوای چشمان آدم ابری می شود وقتی به مادرش اهانت کنند.
اصلا دل ازعمق وجان از ژرفا آزرده می شود درست است ؟ ببینم یا مسیح (ع) خیلی غمگین شدی نه؟دلت سوخت حسابی ؟
راستی ببینم چشمهایت هم خییس شد مثل ما ؟
و حالا ماییم و باز ابوجهل .....
پیامبر نازنینمان……. همان که او را دوستش داری از عمق قلب .
هم او گفت : انا و علی أبوا هذه الامه.....گفت : من و علی پدران شماییم .
وما حالا....
حالا دیگر غممان مشترک شده یا روح الله به پدر ما هم اهانت کرده اند همان هایی که میگویند :
ما از دوستان مسیحیم ، معتقدیم به عیسی (ع) ، روح الله را پیروی می کنیم اصلا .
خب ….. بله می دانم دروغ می گویند اما به تو متصل می دانند خودشان را .
می گویند رسولمان عیسی بن مریم (ع) است.
***
حال و روز هیچ کداممان خوش نیست اصلا ..... خیلی سخت است یا عیسی (ع) . ما هم مثل آنوقت های تو ناراحتیم الان ،از عمق دل و از ژرفای جان . ما هم ابریه ی ابری شده آسمان چشمهامان . خییییییلی ابری . دل هامان هم شکسته راستی …. شکسته ی شکسته ی شکسته
ودل مولایمان (عج) را که دیگر نگو ….. .
و باز ابوجهل اهانت کرد به پیامبر نازنینمان و کتابش . انگار دوباره داستان زباله و پشت بام و سر توست یا رحمه للعالمین من
کاری که از دستمان بر نمی آید ….. این ذره را بپذیر لااقل .
دوستت دارم رسول الله......خیلی زیاد
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند *** جمال چهره تو حجت موجه ماست
[="times new roman"]
دستهاي پر مهر پيامبر
پیامبر، هم زنان و هم مردان را توصیه به طهارت نفس و حفظ سلامت آن با تقوي و توكل به خداي رحمان و دوري از محرمات ميفرمود
در حدیث است که پیامبر، فضل بن عباس را در روز عید قربان، پشت سر خویش بر مرکبْ سوار کرده بود. رسول خدا ایستاد که پاسخ پرسش های مردمان را بدهد. زنی خوش سیما از قبیله خَثعم برای پرسش به نزد پیامبر آمد. فضل، زن را می نگریست و از او خوشش آمده بود. رسول خدا وقتی این منظره را دید، با دستان مباركشان صورت فضل را برگرداند.
الکافی، ج 5، ص 534.
اي كاش دستانت به بهانه اي ..[/]
بسم الله الرحمن الرحيم
خودش لباسش را وصله ميكرد، كفشش را پينه مىنمود، گوسفندش را ميدوشيد، با غلامان بروى زمين مىنشست
و بر الاغ سوار ميشد و كسى را در رديف خود سوار ميكرد
و ابائي بر اين نداشت كه خودش از بازار چيزى بخرد و بخانه بياورد،
با دارا و نادارا دست مىداد دستش را از دست كسى رها نميكرد تا وقتى كه طرف مقابل دستش را رها مينمود
و بر هر كس از مقابلش مىآمد چه كوچك و چه بزرگ چه فقير و غنى سلام ميفرمود.
هر كس آن حضرت را دعوت به مهمانى ميكرد مىپذيرفت اگر چه
بچند دانه خرما دعوت ميشد، كم خرج بود از نظر زندگى طبيعتى گرامى داشت با مردم خوش برخورد بود چهرهاى بشاش و لبخندى بر لب داشت اما نه اينكه خندان باشد، غمگين بود ولى چهرهاش گرفته نبود، فروتن بود نه اينكه اظهار ذلت و پستى كند، بخشنده بود نه اينكه زياد روى كند.
دلى نازك و مهربان داشت غذاي او قوت غالب مسلمانان بود،و غذاى زياد نميخورد كه باد گلو كند دست طمع بسوى كسى دراز نميكرد، در ستايش او همين بس كه خداى تعالى ميفرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ( ترا خلقى بزرگ است - رفتاري كريمانه و بزرگوارنه )
ارشاد القلوب-ترجمه رضايى، ج1، ص: 276
بهترین کتابی که من خواندم و کامل هم خواندم پس از قرآن کریم "سنن النبی" بود از علامه طاطبائی تمام حرف من اینه که این کتاب رو برای هرچه بهتر اسلامی شدن مطالعه فرمائید