جمع بندی چند شبهه در مورد خمس

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند شبهه در مورد خمس

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

چند شبهه راجع به خمس و درخواست پاسخ از کارشناسان عزیز


1- طبق نص شریف قران مجید خمس به غنیمت تعلق می گیرد
در حالی که در فقه شیعه خمس به هر سودی که به دست آید تعلق می گیرد مثلا منفعت کسب و غیره و هر مالی که از مخارج سال مازاد آید

این در حالی است که در بررسی معنای واژه غنیمت به موارد ذیل می رسیم

خليل فراهيدى مي‌گويد :
الغنم الفوز بالشى فى غير مشقة و الاغتنام انتهاز الغنم.
العين: ماده غنم.
غنيمت بهدست آوردن چيزي است بدون سختي واغتنام به معني استفاده از غنيمت است .

ابن منظور مي‌نويسد :
الغنم الفوز بالشىء من غير مشقة.
لسان العرب ، ماده غنم.
بدست آوردن چيزي است بدون مشقت

و...
همان گونه كه از گفتار و تصريح لغت شناسان به دست آمد اين كه غنم در لغت معناى وسيع ترى از غنيمت جنگى دارد و به معناى مطلق فائده اى است كه انسان بدون مشقت و سختى به دست آورده باشد.
((((حال سئوال اینجاست که منفعت کسب که قطعا با سختی و مشقت همراه است چگونه در این راستا قرار گرفته است؟))))

2- امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند :


وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين ) فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57.
خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي .

((((در موارد فوق به وضوح قابل مشاهده هست مواردی که حضرت مولا علیه السلام فرموده اند چیزهائی هستند که انسان برای جمع آوری آنها ابدا زحمتی نکشیده است .لیکن ایشان ابدا به منفعت کسب یا اضافات مخارج سال اشاره نفرموده اند.))))



3- در احادیث متعدد و سیره ها و تواریخ اسلام به وضوح مشهود است که ائمه علیهما السلام شخصا خمس را تحویل می گرفتند یا اینکه شخصی را جهت دریافت خمس معرفی می نمودند
(((حال سئوال اینجاست که چه کسی مراجع تقلید را به صورت عام معرفی نموده است که فقط به آنها خمس پرداخت شود و حتی اگر قصد مصرف خمس به صلاحدید خود شخص در راستای سهم سادات و امام باشد باید از مرجع تقلید اجازه گرفت؟)))
بعضا در پاسخ این سئوال به حدیث شریف مولا امام زمان علیه السلام رجوع می کنند که می فرمایند در حوادث رزوگار به روات حدیث ما مراجعه کنید
ولی اولا از حدیث بالا چگونه روات حدیث فقط به مراجع تقلید اطلاق می شود
و ثانیا از کجای حدیث استنباط می شود که خمس و زکات جزو حوادث روزگار هستند؟

4- یکی از مواردی که به آنها خمس تعلق می گیرد طبق فقه شیعه مازاد بر مخارج سالیانه است
((((طبق این تعریف مازاد مخارج سال مبلغی است که پس از گذشت یکسال علی رغم تمام مخارج و غیره برای شخص باقی می ماند یعنی بلا استفاده است
لیکن طبق فتاوائی که بنده تا کنون گرفته ام حتی اگر یک روز قبل از سال خمسی مثلا 1000 تومان پول به حساب شما واریز گردد فردای ان که سال خمسی شما است باید خمس این هزار تومان را پرداخت نمایید خب این چطور با مخارج سال جور در می آید؟))))

سئوالات و شبهات دیگری هم هست که انشاالله پس از دریافت پاسخ برای سئوالات فوق آنها را مطرح می نمایم

اسایتد و همکارن عزیز لطفا لینک مطالب مشابه ندهند زیرا همه آنها را مطالعه کرده و جواب قابل قبولی نیافته ام

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم

کارشناسان بحث : اندیشمند - نور

با سلام و عرض ادب


وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شىَ‏ْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبىَ‏ وَ الْيَتَامَى‏ وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(انفال/41)

بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بى ‏ايمان) [روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آورده ‏ايد و خداوند بر هر چيزى تواناست‏




مفسرین و فقهای شیعه معتقدند این آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى كند و براى خمس ‍ در ساير موضوعات بايد از سنت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمت هاى ديگرى در سنت بيان شود.

مثلا در قرآن مجيد نمازهاى پنجگانه روزانه صريحا آمده است ، و همچنين به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده ، ولى از نماز آيات كه مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنى است ذكرى به ميان نيامده است ، و هيچكس را نمى يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پيامبر آمده نبايد به آن عمل كرد، و يا اينكه چون در قرآن به بعضى از غسل ها اشاره شده و سخن از ديگر غسل ها به ميان نيامده است بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد.

بنابراين هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را موكول به سنت نمايد و نظير اين مسئله در فقه اسلام بسيار زياد است .

نکته: كلمه" غنم" و" غنيمت" به معناى رسيدن به در آمد از راه تجارت و يا صنعت و يا جنگ است، و ليكن در اين آيه به ملاحظه مورد نزولش تنها با غنيمت جنگى منطبق است.
(ر.ک : مفردات راغب ، قاموس،لسان العرب ، تاج العروس و ...)

با این توضیحات مشخص می شود که خمس فقط در مورد غنائم جنگی واجب نشده است تا سوال کنیم که الان جنگی نیست که غنائمی باشد پس خمس بر ما واجب نیست.

در زمان رسول خدا هم خمس گرفته مي‏ شد بخاطر آیه مذکور،وطبيعي است كه پيامبر به آن عمل نمايند .اولين باري كه در تاريخ اسلام خمس گرفته شد، بعد از جنگ بدر بود كه آيه خمس در مورد غنايم نازل شد. بعد در سيره پيامبر و امامان معصوم به مرور زمان با توجه به شرايط زمان و مكان حد و مرزهاي خمس مشخص شد.

چنان كه در نهج البلاغه به خمس تصريح شده است ; در قصار الحكم شمارهء 270فرموده : اموال بر چهارقسم است :" ... والخُمس فوضعه الله حيث وضعه "



علاوه بر خمسِ غنیمت جنگی،پیامبر خمس سود تجارت و کسب را هم می گرفتند و در کتب حدیثی، روایاتی بچشم می خورد که حضرت رسول احکام خمسﹺدر سود تجارت را برای مردم بیان فرمودند و از مردم هم در خواست کردند که خمس خود را بدهند و قرائنی در دست است که نشان می دهد این در خواست ها بر خمس غنایم جنگی تطبیق نمی کند.

این روایات به حدّی است که در انسان شکی باقی نمی گذارد که پیامبر حکم خمسﹺسودﹺتجارت را هم برای مردم تبین نموده اند و هم از آنها خمسﹺسودﹺتجارت در خواست کرده اند.

مثلا در صحیحین بخاری و مسلم و مسند احمد آمده است که نمایندگان قبیله عبدالقیس به پیامبر گفتند که بین ما و شما، مشرکینﹺقبیله مضر قرار دارند و ما نمی توانیم به خدمت شما برسیم مگر در ماههای حرام پس مطالبی بفرمائید که با عمل به آن، داخل در بهشت گردیم.

حضرت فرموده است:چهار چیز را به شما امر و چهار چیز را نهی می کنم، امر می کنم شما را به ایمان به خدا و اقامه صلاة و ایتاء زکات و این که خمس مغنم را بپردازید و این بدیهی است که پیامبر از آنها خمس غنایم جنگی را در خواست نکرده است .

در آیه 41 سوره انفال خداوند کسانی را که خمس به آن ها تعلق می گیرد روشن می کند و می فرماید که ، خمس براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است.

منظور از خدا و پیامبر که مشخص است .

ذی القربی : منظور همه خويشاوندان پيامبر نیست بلكه امامان هستند دليل بر اين موضوع روايات متواترى است كه از طرق اهلبيت پيامبر نقل شده است . و در كتب اهل سنت نيز اشاراتى به آن وجود دارد.

بنابراين آنها كه يك سهم از خمس را متعلق به همه خويشاوندان پيامبر مى دانند در برابر اين سئوال قرار مى گيرند كه اين چه امتيازى است كه اسلام براى اقوام و بستگان پيامبر قائل شده است ، در حالى كه مى دانيم اسلام ما فوق نژاد و قوم و قبيله است .

ولى اگر آن را مخصوص امامان بدانيم با توجه به اينكه آنها جانشينان پيامبر و رهبران حكومت اسلامى بوده و هستند علت دادن اين يك سهم از خمس به آنها روشن مى گردد، به تعبير ديگر ((سهم خدا)) و ((سهم پيامبر)) و ((سهم ذى القربى )) هر سه سهم متعلق به ((رهبر حكومت اسلامى )) است .

سهم خدا . پیامبر و امامان را اصطلاحا سهم امام می نامند و متعلق به امام زمان (علیه السلام) است. و در زمان غیبت در اختیار فقها قرار می گیرد تا بنا به مصلحت برای گسترش و ترویج اسلام از آن استفاده کنند.

منظور از ((يتيمان )) و ((مسكينان )) و ((واماندگان در راه )) : تنها ايتام و مساكين و ابناء سبيل بنى هاشم و سادات مى باشند، اگر چه ظاهر آيه مطلق است و قيدى در آن ديده نمى شود، دليل ما بر اين تقييد روايات زيادى است كه در تفسير آيه از طرق اهل بيت وارد شده و مى دانيم بسيارى از احكام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولى شرائط و قيود آن بوسيله سنت بيان شده است و اين منحصر به آيه مورد بحث نيست تا جاى تعجب باشد.

به علاوه با توجه به آنكه زكوة بر نيازمندان بنى هاشم به طور مسلم حرام است بايد احتياجات آنها از طريق ديگرى تأمين گردد و اين خود قرينه مى شود بر اينكه منظور از آيه فوق خصوص نيازمندان بنى هاشم است لذا، در احاديث مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرموده خداوند هنگامى كه زكوة را بر ما حرام كرد خمس را براى ما قرار داد بنابراين زكوة بر ما حرام است و خمس حلال.

پی نوشت:
1- مغنيه، محمدجواد، الفقه علي المذاهب الخمسة، ص 186 و خويي، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقي، كتاب الخمس، ص 197.
2ـ وسائل الشيعه، ج 6، ص 356.
3- برای آگاهی بیشتر از این گونه روایات، ر.ک.معالم المدرستین ج2 علامه سید مرتضی عسکری ص 152-137.
4- صحیح بخاری 4/205 – صحیح مسلم 1/35و 36 سنن نسائی 2/333 مسند احمد 3/318و5/136.


**عبدالله**;268500 نوشت:
- امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند : وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين ) فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57. خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي . ((((در موارد فوق به وضوح قابل مشاهده هست مواردی که حضرت مولا علیه السلام فرموده اند چیزهائی هستند که انسان برای جمع آوری آنها ابدا زحمتی نکشیده است .لیکن ایشان ابدا به منفعت کسب یا اضافات مخارج سال اشاره نفرموده اند.))))

1--با سلام و تشکر از پاسخ زیبای شما
برای بنده حدیثی بیان بفرمایید که به صراحت فوق محل خمس را سود تجارت بیان کرده باشد
بنده به دنبال وقایع تاریخی نیستم مانند قبیله ای که به نزد پیامبر صلی الله علیه و اله شرفیاب شدند
بلکه بنده به مثل حدیث فوق از مولا علیه السلام حدیثی می طلبم که به صراحت محل خمس را سود تجارت بیان کرده باشد

2--- بله در پاره ای از کتب لغت غنم به معنای هر سود و فایده ای است و در پاره ای به معنای مالی که بی رنج به دست آید حال کدامیک صحیح است؟

3--شما پاسخ بخش دوم سئوال بنده را نفرمودید که حال بنا بر اثبات خمس به سود چرا باید این خمس فقط به مراجع تقلید داده شود؟
ایا این عرف است یا حدیث یا روایتی در این باب به صراحت بیان شده؟

مراجع تقلید که جانشینان پیامبر نیستند

4- پاسخ بخش سوم از سئوال را نفرمودید که بنا برا اثبات محل خمس بنا بر چه حدیثی سال خمسی تعیین می گردد؟

5 --و ایضا به فرض اثبات سال خمسی چرا مالی که 1 روز قبل از سال خمسی کسب می شود نیز باید خمسش پرداخت شود در حالی که یک روز بیشتر از آن نمی گذرد؟

یا علی

با سلام خدمت شما دوست عزیز و عرض ادب خدمت کارشناس محترم


اگر شما اجازه دهید سوالات را یکی یکی مطرح می کنیم و در محور آن بحث کنیم تا به یک نتیجه ای برسیم آنگاه سراغ سوالات بعدی برویم.


همانگونه که بیان داشتید در معنای غنیمت آمده :


خليل فراهيدى مي‌گويد :

غنيمت بدست آوردن چيزي است بدون سختي واغتنام به معني استفاده از غنيمت است .[1]


ازهرى مي‌گويد :


ليث گفته است که : غنم يعني بدست آوردن چيزي واغتنام استفاده از غنيمت است .[2]


ابن فارس مي‌گويد: غنم مصدري است که حروف اصلي آن صحيح است ( اصطلاح علم صرف) معناي آن فايده بردن از چيزي است که قبل از آن مالکش نبوده است .سپس مخصوص شد به آنچه از مشرکين گرفته مي شود .[3]


ابن منظور مي‌نويسد : بدست آوردن چيزي است بدون مشقت[4]


غنم: (بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم بمعنى غنيمت جنگ است و هم بمعنى هر فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك معنى بيشتر ندارد و آن هر فايده است.


در المنار ذيل آيه فوق گفته: غنم، مغنم و غنيمت در لغت چيزيست كه بدست آنسان بى‏مشقّت آيد چنانكه قاموس گفته. سپس بقيد «مشقّت» اشكال كرده كه در موارد غنيمت صادق نيست و بعد گفته: متبادر از استعمال اين است كه غنيمت و غنم آنچيزى است كه انسان بدست مياورد بى‏آنكه مالى و غيره درباره آن بذل كند[5]

غَنَائِم: مال بدست آمده، درآمد كسب[6]

الغُنْم: رسيدن به غنم يا گوسفند و دسترسى يافتن به آن، سپس در باره هر غنيمتى كه از دشمنان و غير ايشان در دسترس قرار گيرد و بدست آيد بكار رفته است‏[7]


عقيده مفسّران‏


«قرطبى» مفسّر معروف اهل تسنّن در تفسير خود، ذيل آيه چنين مى‏نويسد: «غنيمت در لغت چيزى است كه فرد يا جماعتى با كوشش به دست مى‏ آورند ... و بدان كه اتّفاق (علماى اهل تسنّن) بر اين است كه مراد به غنيمت در آيه «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ» اموالى است كه با قهر و غلبه از كفّار به مسلمانان مى‏رسد، ولى بايد توجّه داشت كه اين قيد همانطور كه گفتيم در معنى لغوى آن وجود ندارد، ولى در عرف شرع، اين قيد وارد شده ‏است.»


«فخر رازى» در تفسير خود تصريح مى‏كند كه: «الغنم الفوز بالشّى‏ء؛ غنيمت اين است كه انسان به چيزى دسترسى پيدا كند.» و پس از ذكر اين معنى وسيع از نظر لغت مى‏گويد: «معنى شرعى غنيمت (به عقيده فقهاى اهل تسنّن) همان غنائم جنگى است.

و نيز در تفسير «المنار» غنيمت را به معنى وسيع تفسير كرده. و اختصاصى به غنائم جنگى نداده است، اگرچه معتقد است بايد معنى وسيع آيه فوق را به خاطر قيد شرعى مقيّد به غنائم جنگى كرد.


در تفسير «روح ‏المعانى» نوشته آلوسى مفسّر معروف سنّى نيز چنين آمده است كه: «غنم در اصل به معنى هرگونه سود و منفعت است.[8]


پس همانطور که می بینید چنین تصریحی وجود ندارد و غنیمت به معنای هر نوع بهره ای به کار رفته است و تحصیل مال به غیر مشقت نوعی از مصادیق آن است.حتی اهل سنت نیز در مصداقی به کار می برند که با غیر مشقت همخوانی ندارد.


بنابراين معناي غنيمت به اعتراف شيعه و سني معناي عام و وسيعي است که هم شامل غنيمت جنگي مي شود و هم شامل ساير فايده و بهره اي که انسان از راه تلاش و کوش يا بدون تلاش و کوشش به دست مي آورد مي باشد.


در قرآن نیز واژۀ «مغنم» در موردی به کار برده شده که انسان چیزی را به دست می ‏آورد، هر چند از راه غیر جنگ باشد. در آیۀ (فعند الله مغانم کثیرة). [9]


و همچنین قرآن کریم دربارۀ خمس می‏فرماید: «واعلموا أنما غنمتم من شيءفأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل... » [10]


«بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است...»


همانگونه که روشن است در قرآن نیز برای مالی که بدون مشقت به دست آمده است استعمال نشده است و آیات بیانگر هر نوع بهره ای هستند یا حتی اگر آیه دوم را بر معنای غنائم جنگی استفاده کنیم باز هم با آن معنای بهره بدون مشقت منافات دارد.

از سویی دیگر برای دریافت معنای غنیمت می توان به استعمال آن در احادیث استناد کرد :

سماعه می‏گوید: از امام کاظم علیه السلام دربارۀ خمس پرسیدم. ایشان فرمودند:

هرچه که مردم به دست آورند کم یا زیاد خمس دارد.[11]



[1] العين: ماده غنم

[2] تهذيب اللغة: ماده غنم

[3] مقاييس اللغة ، ماده غنم

[4] لسان العرب ، ماده غنم

[5] مجمع البحرين، ج‏6، ص: 129

[6] فرهنگ ابجدی

[7] المفردات فی الفاظ القرآن ، راغب اصفهانی

[8]خمس پشتوانه استقلال بيت المال، ص: 26 و27 ، آية الله العظمى مكارم شيرازى‏

[9] سورۀ نساء، آیۀ 94

[10] سورۀ انفال، آیۀ41

[11] وسایل الشیعه، ج6، باب 8، از ابواب خمس

سلام و درود بر شما

مطالب شما بسیار جامع و رسا بود لیکن حدیثی که در ابتدا قید کردم مانع از پذیرش این مطلب است

یا حدیث معتبر نیست
یا بنده اشتباه ترجمه کرده ام
و الا در حدیث اول بحث شکی نیست که خمس به هر چیزی تعلق نمی گیرد

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند :


وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين ) فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57.
خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي .

عنایت فرموده رفع شبهه کنید

با سلام خدمت شما

پس تا این جا از نظر معنای لغوی غنیمت مشکلی نیست تا برویم در مورد حدیث نیز گفتگو کنیم؟

چون قصد دارم قدم به قدم جلو برویم و اگر شما هم مطلبی دارید بنده استفاده می کنم.

با سلام

معنی لغوی همانگونه که مستحضرید هم به معنای مال بی مشقت استعمال شده هم به معنای هر سود و فایده
یعنی به هر دو سو می شود استناد کرد که این استناد بر پایه نظر حضرات معصومین علیهم الاسلام قوت یا ضعف می یابد
خیر اگر مصداق حدیث روشن شود بحثی درباره معنی لغوی هم نیست

با تشکر

**عبدالله**;268500 نوشت:
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند : وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين ) فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57. خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي . ((((در موارد فوق به وضوح قابل مشاهده هست مواردی که حضرت مولا علیه السلام فرموده اند چیزهائی هستند که انسان برای جمع آوری آنها ابدا زحمتی نکشیده است .لیکن ایشان ابدا به منفعت کسب یا اضافات مخارج سال اشاره نفرموده اند.))))

با سلام خدمت شما


بنده یک سوال از شما دارم : آیا مالی که از مشرکین گرفته می شود مخصوصا در شرایط جنگی و همچنین مالی که از معادن به دست می آید با آن همه سختی که در استخراج مواد معدنی وجود دارد(شاید بتوان به جرئت گفت یکی از سخت ترین و خطرناک ترین شغل هاست) و غواصی و دنبال گنج رفتن ، آیا در تمامی این موارد می توان چنین ادعایی کرد که ابدا زحمتی برای به دست آوردن آن به کار نرفته است؟


روشن است چنین سخنی قابل قبول نیست و حضرت(علیه السلام) هم تعدادی از مصادیق خمس را نام برده اند و قصد حصر مورد را نداشته اند.(همچنانکه در حدیث ادات حصر به کار برده نشده است)



همچنین در فقه (که انشاء الله استاد محترم جناب نور در این مورد راهنمایی بیشتری می کنند) احادیث هم از نظر سند و هم از نظر دلالت بررسی می شوند و در کنار روایات زیادی که از معصومین(علیهم السلام) وارد شده قرار می گیرند بعد نتیجه گیری می شود.

موفق باشید

سلام علیکم

پاسخی که بنده در ذهن دارم این است که اصل مال غنیمتی یا غواصی یا معدن توسط شما حاصل نشده
منظور بنده جمع آوری و شکل دادن آن به اسم یک سرمایه است
مثلا مروارید در صدف شکل گرفته با ارزش شده و حال غواص لقمه آماده را به اصطلاح بر می دارد
عینا در مورد غنیمت
لیکن به عنوان مثال در تجارت یا کسب شما به قول عوام ریال به ریال جمع آوری می کنید سود می کنید ضرر می کنید تا بتوانید پس انداز کنید
منظورم این است که دارائی که شکل می گیرد به دست شما جمع آوری شده به لطف خدا
نمی دانم منظور را رساندم یا خیر
این که می فرمایید برخی موارد خمس اشاره شده برای بنده قابل قبول نیست
زیرا که ما این موضوع را داریم که در قرآن به کلیات اشاره شده و جزییات به سنت و تفسیر واگذار شده
حال آیا سخنان معصوم نیز کلی بیان شده و جزییات به مفسران و تحلیل گران حدیث واگذار شده؟
این نوع بیانی که حضرتعالی فرمودید با کمال احترام برای بنده پذیرفته نیست چون احادیث حضرات معصومین علیهم السلام همه باید در یک جهت و دلالت بر یک امر واحد داشته باشد آنهم در امر مهمی مثل خمس
به عنوان مثال حدیثی که استاد عزیر بیان فرمودند که امام کاظم علیه السلام فرموده اند خمس شامل هر چیزی که مردم به دست می آورند است چه کم چه زیاد
این تناقض دارد با شخن امیرالمونین علی علیه السلام که موارد را شمرده اند والا ایشان هم می توانستند عام بیان بفرمایند

نکته ای که از قلم انداختم این است که به نظر بنده اصل مال مهم است یعنی چیزی که نام سرمایه و دارائی بر آن اطلاق می شود آیا با تلاش شما به دست آمده یا دیگری
و از اینجا تفاوت غنیمت و غواصی با منفعت کسب روشن می شود

از پیگیری شما کمال تشکر را دارم

با سلام خدمت شما و عرض ادب

اینکه این مال با مال دیگر در صفات فرق دارند یا خیر خللی به استدلال وارد نمی کند زیرا مثلا در مورد کشاورزی نیز می توان همان مثال غواصی را ذکر کرد زیرا شخص می تواند بگوید کشاورز نیز میوه آماده را میخورد.
به هر حال برای به دست آوردن مال ، سختی کشیده شده است و آن مال می تواند هر صفتی داشته باشد و همین مقدار برای رد استدلال شما کفایت می کند.

در مورد حدیث نیز بحث مفصل است و اینکه چرا در برخی از احادیث برخی مصادیق ذکر شده است و یا به طور کلی ذکر نشده که چون بحث فقهی است اجازه دهید استاد محترم جناب نور در این مورد راهنمایی بفرمایند.

باسلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی

ضمن تشکر از استاد اندیشمند بزرگوار،در ادامه پاسخ به سوالات،علاوه برآنچه در پست قبلی اشاره شد(که اگر با دقت مطالعه شود پاسخ بسیاری از سوالات داده شده و نیاز به تکرار نیست) لازم است به چند نکته دیگر توجه شود از جمله اینکه درمورد بسیاری از چرایی ها بايد گفت : علت و فلسفه تمام احكام براي ما معين نيست و ما در مورد عمل به احكام بايد تعبُّدي رفتار نماييم، البته فلسفه برخي از احكام در بيان معصومين آمده است بطور کلی احكام از لحاظ اسرار و فلسفه شان به چهار دسته تقسيم مي شوند:

1.احكامي که از همان آغاز بعثت پيامبر فلسفه آن بر همه آشكار بود،مانند تحريم دروغ، خيانت قتل نفس، سرقت و مانند اينها.
2. احكامي که فلسفه آن بر توده مردم و گاهي بر دانشمندان آن زمان نيز روشن نبوده توسط پيشوايان دين اشاراتي به اسرار آنها شده است و نمونه هاي آن را مي توان در کتاب علل الشر ايع شيخ صدوق ديد، مانند فلسفه روزه در بُعد اخلاقي و اجتماعي و بهداشتي آن، که در قرآن بطور کلی بصورت "لعلكم تتقون " آمده و در بيان معصومين اشاراتي به فلسفه آن شده، بطور نمونه امام صادق( درباره تأثير اجتماعي روزه فرموده اند :
"... تا ثروتمندان و مستمندان يكسان زندگي کنند و اينان از حال گرسنگان آگاه شوند و به کمك آنها بشتابند ."

3. احكامي که با گذشت زمان و پيشرفت آگاهي بشر پرده از روي اسرار آنها برداشته شد، مثل اثرات زيانبار جسمي و روحي و اجتماعي مشروبات الكلي و حتي تأثير آن روي ژن و جنين.

4. آخرين دسته از احكام آنهاست که نه از آغاز روشن و بديهي بوده و نه در لابلاي متون اسلامي به اسرار آن اشاره شده، اموري مانند تعداد رکعات نمازها، يا حدّنصاب اجناس نه گانه زکات ويا احكامي از اين قبيل، درمورد اين دسته از احكام به همان اندازه براي ما قابل احترام و لازم الاجرا است که سه دسته پيشين چه اينكه همه از يك منبع سرچشمه گرفته،و مأموريت آورنده آنها با دلايل قطعي بر ما ثابت شد . در امور عرفي و اجتماعي نيز مواردي هست که وقتي علم پيدا کرديم به چيزي بطور اجمال به فلسفه آن توجه نمي کنيم مثل وقتي که نزد پزشك رفته،پزشك دارو را طبق دستوري معين و ساعت معيني تجويز مي آند ما همين که علم به تخصص پزشك داريم، فلسفه نوع داروها و زمان مصرف آن توجه نمي کنيم و بطور تعبُّدي رفتار مي نماييم.

آنچه راجع به خمس به عرض رسيد طبق اين مبنا محاسبه مي شود که :
انسان مسلمان يك روز از روزهاي سال را به عنوان سررسيد سال خمس خود انتخاب مي کند از اول سال خمس خود تا آخر سال هر چه خواست از اموال خويش براي تهيه مايحتاج خانه استفاده مي کند يا بخشي از آن را هديه مي دهد و در روز آخر سال خمسي که تعيين نموده است اموال و آذوقه باقيمانده (برنج و ...) و همچنين پولهاي نقد خود را حساب ميکند و از آنها مقدار و مبلغ يك پنجم آن را جدا کرده بعنوان خمس پرداخت مي نمايد .و پاسخ به این سوال که چرا یک پنج یا چرا در یک روز باید سال خمسی را معین کرد و یا چرااز منفعت کسب هم محاسبه شود یا چرا منفعت یک روز قبل از سال خمسی هم باید محاسبه شود و...همه چرایی و فلسفه ها تحت این مورد پاسخ داده می شود.
البته توجه دارید که این احکام با عملیات اجتهاد از آیات و روایات(و نه فقط توجه به یک روایت خاص) استنباط می شود(به وسائل الشيعه، ج 6 مراجعه نمایید) ولی درباره فلسفه و چرایی آن باید به مطالب بالا عنایت شود.

**عبدالله**;271980 نوشت:
به عنوان مثال حدیثی که استاد عزیر بیان فرمودند که امام کاظم علیه السلام فرموده اند خمس شامل هر چیزی که مردم به دست می آورند است چه کم چه زیاد این تناقض دارد با شخن امیرالمونین علی علیه السلام که موارد را شمرده اند والا ایشان هم می توانستند عام بیان بفرمایند

سلام
تناقضی ندارند.
خود شیخ حر عاملی ذیل برخی احادیث توضیح دادند که منظور چیست(حصر اضافی یا داخل بودن بقیه غنیمت ها و فایده ها در اصطلاح غنایم):

[12556] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا رَفَعَ الْحَدِيثَ قَالَ الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ الْمَعَادِنِ وَ الْغَوْصِ وَ الْمَغْنَمِ الَّذِي يُقَاتَلُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَحْفَظِ الْخَامِسَ الْحَدِيثَ

أَقُولُ حَصْرُ الْخُمُسِ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مَبْنِيٌّ عَلَى دُخُولِ الْبَاقِي فِي الْغَنَائِمِ أَوْ حَصْرٌ إِضَافِيٌّ بِالنِّسْبَةِ إِلَى مَا عَدَا الْمَنْصُوصَاتِ

[12557] عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمُرْتَضَى فِي رِسَالَةِ الْمُحْكَمِ وَ الْمُتَشَابِهِ نَقْلًا مِنْ تَفْسِيرِ النُّعْمَانِيِّ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ وَ أَمَّا مَا جَاءَ فِي الْقُرْآنِ مِنْ ذِكْرِ مَعَايِشِ الْخَلْقِ وَ أَسْبَابِهَا فَقَدْ أَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ ذَلِكَ مِنْ خَمْسَةِ أَوْجُهٍ وَجْهِ الْإِمَارَةِ وَ وَجْهِ الْعِمَارَةِ وَ وَجْهِ الْإِجَارَةِ وَ وَجْهِ التِّجَارَةِ وَ وَجْهِ الصَّدَقَاتِ فَأَمَّا وَجْهُ الْإِمَارَةِ فَقَوْلُهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ (الأنفال -: 41 -) فَجُعِلَ لِلَّهِ خُمُسُ الْغَنَائِمِ وَ الْخُمُسُ يُخْرَجُ مِنْ أَرْبَعَةِ وُجُوهٍ مِنَ الْغَنَائِمِ الَّتِي يُصِيبُهَا الْمُسْلِمُونَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْغَوْصِ
[12558] الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شُعْبَةَ فِي تُحَفِ الْعُقُولِ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ وَ الْخُمُسُ مِنْ جَمِيعِ الْمَالِ مَرَّةً وَاحِدَةً

[12559] مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ مَسَائِلِ الرِّجَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ زِيَادٍ وَ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى قَالَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ع أَسْأَلُهُ عَنِ النَّاصِبِ هَلْ أَحْتَاجُ فِي امْتِحَانِهِ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ تَقْدِيمِهِ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ وَ اعْتِقَادِ إِمَامَتِهِمَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا فَهُوَ نَاصِبٌ

[12560] الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ لَيْسَ الْخُمُسُ إِلَّا فِي الْغَنَائِمِ

أَقُولُ تَقَدَّمَ وَجْهُهُ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ

اما احادیثی که دلالت بر خمس کسب و کار می کنند از کتاب وسائل:

[12579] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع أَخْبِرْنِي عَنِ الْخُمُسِ أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَى الصُّنَّاعِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ فَكَتَبَ بِخَطِّهِ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ

[12580] وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُجَاعٍ النَّيْسَابُورِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَ ع عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مِنْ ضَيْعَتِهِ مِنَ الْحِنْطَةِ مِائَةَ كُرِّ مَا يُزَكَّى فَأُخِذَ مِنْهُ الْعُشْرُ عَشَرَةُ أَكْرَارٍ وَ ذَهَبَ مِنْهُ بِسَبَبِ عِمَارَةِ الضَّيْعَةِ ثَلَاثُونَ كُرّاً وَ بَقِيَ فِي يَدِهِ سِتُّونَ كُرّاً مَا الَّذِي يَجِبُ لَكَ مِنْ ذَلِكَ وَ هَلْ يَجِبُ لِأَصْحَابِهِ مِنْ ذَلِكَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ فَوَقَّعَ ع لِي مِنْهُ الْخُمُسُ مِمَّا يَفْضُلُ مِنْ مَئُونَتِهِ

[12581] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ قُلْتُ لَهُ أَمَرْتَنِي بِالْقِيَامِ بِأَمْرِكَ وَ أَخْذِ حَقِّكَ فَأَعْلَمْتُ مَوَالِيَكَ بِذَلِكَ فَقَالَ لِي بَعْضُهُمْ وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ حَقُّهُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أُجِيبُهُ فَقَالَ يَجِبُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسُ فَقُلْتُ فَفِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ فَقَالَ فِي أَمْتِعَتِهِمْ وَ صَنَائِعِهِمْ قُلْتُ وَ التَّاجِرُ عَلَيْهِ وَ الصَّانِعُ بِيَدِهِ فَقَالَ إِذَا أَمْكَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ
[12582] وَ عَنْهُ قَالَ كَتَبَ إِلَيْهِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمَذَانِيُّ أَقْرَأَنِي عَلِيٌّ كِتَابَ أَبِيكَ فِيمَا أَوْجَبَهُ عَلَى أَصْحَابِ الضِّيَاعِ أَنَّهُ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ نِصْفَ السُّدُسِ بَعْدَ الْمَئُونَةِ وَ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى مَنْ لَمْ تَقُمْ ضَيْعَتُهُ بِمَئُونَتِهِ نِصْفُ السُّدُسِ وَ لَا غَيْرُ ذَلِكَ فَاخْتَلَفَ مَنْ قِبَلَنَا فِي ذَلِكَ فَقَالُوا يَجِبُ عَلَى الضِّيَاعِ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ مَئُونَةِ الضَّيْعَةِ وَ خَرَاجِهَا لَا مَئُونَةِ الرَّجُلِ وَ عِيَالِهِ فَكَتَبَ وَ قَرَأَهُ عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ عَلَيْهِ الْخُمُسُ بَعْدَ مَئُونَتِهِ وَ مَئُونَةِ عِيَالِهِ وَ بَعْدَ خَرَاجِ السُّلْطَانِ
(وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع نَحْوَهُ) أَقُولُ وَجْهُ إِيجَابِهِ نِصْفَ السُّدُسِ إِبَاحَتُهُ الْبَاقِيَ لِلشِّيعَةِ لِانْحِصَارِ الْحَقِّ فِيهِ كَمَا يَأْتِي

[12583] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ كَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ قَرَأْتُ أَنَا كِتَابَهُ إِلَيْهِ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ قَالَ إِنَّ الَّذِي أَوْجَبْتُ فِي سَنَتِي هَذِهِ وَ هَذِهِ سَنَةُ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْنِ فَقَطْ لِمَعْنًى مِنَ الْمَعَانِي أَكْرَهُ تَفْسِيرَ الْمَعْنَى كُلَّهُ خَوْفاً مِنَ الِانْتِشَارِ وَ سَأُفَسِّرُ لَكَ بَعْضَهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِنَّ مَوَالِيَّ أَسْأَلُ اللَّهَ صَلَاحَهُمْ أَوْ بَعْضَهُمْ قَصَّرُوا فِيمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ فَعَلِمْتُ ذَلِكَ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُطَهِّرَهُمْ وَ أُزَكِّيَهُمْ بِمَا فَعَلْتُ (فِي عَامِي هَذَا) مِنْ أَمْرِ الْخُمُسِ فِي عَامِي هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (التوبة -: 103 - -) وَ لَمْ أُوجِبْ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي كُلِّ عَامٍ وَ لَا أُوجِبُ عَلَيْهِمْ إِلَّا الزَّكَاةَ الَّتِي فَرَضَهَا اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ إِنَّمَا أَوْجَبْتُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسَ فِي سَنَتِي هَذِهِ فِي الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ الَّتِي قَدْ حَالَ عَلَيْهِمَا الْحَوْلُ وَ لَمْ أُوجِبْ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي مَتَاعٍ وَ لَا آنِيَةٍ وَ لَا دَوَابَّ وَ لَا خَدَمٍ وَ لَا رِبْحٍ رَبِحَهُ فِي تِجَارَةٍ وَ لَا ضَيْعَةٍ إِلَّا ضَيْعَةً سَأُفَسِّرُ لَكَ أَمْرَهَا تَخْفِيفاً مِنِّي عَنْ مَوَالِيَّ وَ مَنّاً مِنِّي عَلَيْهِمْ لِمَا يَغْتَالُ السُّلْطَانُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ وَ لِمَا يَنُوبُهُمْ فِي ذَاتِهِمْ فَأَمَّا الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ فَهِيَ وَاجِبَةٌ عَلَيْهِمْ فِي كُلِّ عَامٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (الأنفال -: 41 -) فَالْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَهِيَ الْغَنِيمَةُ يَغْنَمُهَا الْمَرْءُ وَ الْفَائِدَةُ يُفِيدُهَا وَ الْجَائِزَةُ مِنَ الْإِنْسَانِ لِلْإِنْسَانِ الَّتِي لَهَا خَطَرٌ وَ الْمِيرَاثُ الَّذِي لَا يُحْتَسَبُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ لَا ابْنٍ وَ مِثْلُ عَدُوٍّ يُصْطَلَمُ فَيُؤْخَذُ مَالُهُ وَ مِثْلُ مَالٍ يُؤْخَذُ لَا يُعْرَفُ لَهُ صَاحِبٌ وَ مَا صَارَ إِلَى مَوَالِيَّ مِنْ أَمْوَالِ الْخُرَّمِيَّةِ الْفَسَقَةِ فَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ أَمْوَالًا عِظَاماً صَارَتْ إِلَى قَوْمٍ مِنْ مَوَالِيَّ فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَلْيُوصِلْ إِلَى وَكِيلِي وَ مَنْ كَانَ نَائِياً بَعِيدَ الشُّقَّةِ فَلْيَتَعَمَّدْ لِإِيصَالِهِ وَ لَوْ بَعْدَ حِينٍ فَإِنَّ نِيَّةَ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَأَمَّا الَّذِي أُوجِبُ مِنَ الضِّيَاعِ وَ الْغَلَّاتِ فِي كُلِّ عَامٍ فَهُوَ نِصْفُ السُّدُسِ مِمَّنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ وَ مَنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ لَا تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ نِصْفُ سُدُسٍ وَ لَا غَيْرُ ذَلِكَ
أَقُولُ تَقَدَّمَ الْوَجْهُ فِي إِيجَابِ نِصْفِ السُّدُسِ وَ بِهِ تَزُولُ بَاقِي الْإِشْكَالاتِ فِي هَذَا الْحَدِيثِ

[12584] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ
[12585] وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَزِيدَ قَالَ كَتَبْتُ جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ تُعَلِّمُنِي مَا الْفَائِدَةُ وَ مَا حَدُّهَا رَأْيَكَ أَبْقَاكَ اللَّهُ أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِبَيَانِ ذَلِكَ لِكَيْ لَا أَكُونَ مُقِيماً عَلَى حَرَامٍ لَا صَلَاةَ لِي وَ لَا صَوْمَ فَكَتَبَ الْفَائِدَةُ مِمَّا يُفِيدُ إِلَيْكَ فِي تِجَارَةٍ مِنْ رِبْحِهَا وَ حَرْثٌ بَعْدَ الْغَرَامِ أَوْ جَائِزَةٌ

[12586] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى كُلِّ امْرِئٍ غَنِمَ أَوِ اكْتَسَبَ الْخُمُسُ مِمَّا أَصَابَ لِفَاطِمَةَ ع وَ لِمَنْ يَلِي أَمْرَهَا مِنْ بَعْدِهَا مِنْ ذُرِّيَّتِهَا الْحُجَجِ عَلَى النَّاسِ فَذَاكَ لَهُمْ خَاصَّةً يَضَعُونَهُ حَيْثُ شَاءُوا وَ حُرِّمَ عَلَيْهِمُ الصَّدَقَةُ حَتَّى الْخَيَّاطُ يَخِيطُ قَمِيصاً بِخَمْسَةِ دَوَانِيقَ فَلَنَا مِنْهُ دَانِقٌ إِلَّا
مَنْ أَحْلَلْنَاهُ مِنْ شِيعَتِنَا لِتَطِيبَ لَهُمْ بِهِ الْوِلَادَةُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ شَيْ‏ءٍ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْظَمَ مِنَ الزِّنَا إِنَّهُ لَيَقُومُ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ سَلْ هَؤُلَاءِ بِمَا أُبِيحُوا

[12587] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع مَا الَّذِي يَجِبُ عَلَيَّ يَا مَوْلَايَ فِي غَلَّةِ رَحَى أَرْضٍ فِي قَطِيعَةٍ لِي وَ فِي ثَمَنِ سَمَكٍ وَ بَرْدِيٍّ وَ قَصَبٍ أَبِيعُهُ مِنْ أَجَمَةِ هَذِهِ الْقَطِيعَةِ فَكَتَبَ يَجِبُ عَلَيْكَ فِيهِ الْخُمُسُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى

[12588] مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ فِي الرَّجُلِ يُهْدِي إِلَيْهِ مَوْلَاهُ وَ الْمُنْقَطِعُ إِلَيْهِ هَدِيَّةً تَبْلُغُ أَلْفَيْ دِرْهَمٍ أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَكْثَرَ هَلْ عَلَيْهِ فِيهَا الْخُمُسُ فَكَتَبَ ع الْخُمُسُ فِي ذَلِكَ وَ عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ فِي دَارِهِ الْبُسْتَانُ فِيهِ الْفَاكِهَةُ يَأْكُلُهُ الْعِيَالُ إِنَّمَا يَبِيعُ مِنْهُ الشَّيْ‏ءَ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ أَوْ خَمْسِينَ دِرْهَماً هَلْ عَلَيْهِ الْخُمُسُ فَكَتَبَ أَمَّا مَا أُكِلَ فَلَا وَ أَمَّا الْبَيْعُ فَنَعَمْ هُوَ كَسَائِرِ الضِّيَاع‏

نور;272875 نوشت:
آنچه راجع به خمس به عرض رسيد طبق اين مبنا محاسبه مي شود که :

با سلام و درود

ابتدا بر خودم لازم می دانم از همه بزرگوارانی که در بحث شرکت می کنند کمال تشکر را داشته باشم

با کمال احترام نوع استدلال شما ابدا برای بنده قابل قبول نیست

1- اجکامی که حاوی اسرار هستند که سر آن بیان نشده اکثرا احکام مربوط به معرفت و و سلوک و عبودیت می باشند
از جمله تعداد رکعات نماز-روزه-و/// و اینها کم و کیفشان ابدا هیچ تناقضی با عقل ندارد
بنده سئوالی که پرسیده بودم از سمت شما پاسخ داده نشد
سئوال بنده درباره حدیث حضرت علی علیه السلام بود و تا زمانی که این مسئله روشن نشود ذهن بنده آمادگی لازم برای ورود به سئوالهای بعد را نمی تواند داشته باشد
ثانیا : به فرض صحت روز و تعیین سال خمسی این چه تناسبی دارد که مالی که یک روز قبل از سال خمسی به دست می آید هم چزو سال خمسی شده و باید خمسش را پرداخت؟
بهتر نیست به جای تفکر و تعقل که در سرتاسر قرآن به آن دعوت شده رجما بالغیب نکنیم؟
زمانی بنده می توانم مسئله را به تفعلون ما تامرون نسبت دهم که تناقضی با عقل نداشته باشد
منتظر پاسخ مستدل و بحث درباره حدیث مولا علی علیه السلام هستم
با تشکر

رحمان;272904 نوشت:
اما احادیثی که دلالت بر خمس کسب و کار می کنند از کتاب وسائل:

1- قرار شد ابتدا حدیث حضرت علی علیه السلام مورد بررسی قرار گیرد
2-لطفا ترجمه فارسی تمام احادیث قید شده را قرار دهید.بنده مثل شما استاد و فرزانه نیستم

**عبدالله**;272935 نوشت:
قرار شد ابتدا حدیث حضرت علی علیه السلام مورد بررسی قرار گیرد

سلام علیکم
توجه نکردید که شیخ حر عاملی درباره حدیث امیرالمومنین(ع) و احادیث مشابه گفتند که:
رحمان;272904 نوشت:
أَقُولُ حَصْرُ الْخُمُسِ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مَبْنِيٌّ عَلَى دُخُولِ الْبَاقِي فِي الْغَنَائِمِ أَوْ حَصْرٌ إِضَافِيٌّ بِالنِّسْبَةِ إِلَى مَا عَدَا الْمَنْصُوصَاتِ
رحمان;272904 نوشت:
(حصر اضافی یا داخل بودن بقیه غنیمت ها و فایده ها در اصطلاح غنایم)
**عبدالله**;272935 نوشت:
لطفا ترجمه فارسی تمام احادیث قید شده را قرار دهید.
ترجمه همگی طول می کشد اما مضمون همگی این است که منافع کسب و کار هم شامل خمس می شود:
رحمان;272904 نوشت:
[12584] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ [12585] وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَزِيدَ قَالَ كَتَبْتُ جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ تُعَلِّمُنِي مَا الْفَائِدَةُ وَ مَا حَدُّهَا رَأْيَكَ أَبْقَاكَ اللَّهُ أَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِبَيَانِ ذَلِكَ لِكَيْ لَا أَكُونَ مُقِيماً عَلَى حَرَامٍ لَا صَلَاةَ لِي وَ لَا صَوْمَ فَكَتَبَ الْفَائِدَةُ مِمَّا يُفِيدُ إِلَيْكَ فِي تِجَارَةٍ مِنْ رِبْحِهَا وَ حَرْثٌ بَعْدَ الْغَرَامِ أَوْ جَائِزَةٌ
ترجمه روایت اول: سماعه گويد: از حضرت ابو الحسن عليه السلام راجع بخمس پرسيدم، فرمود: در هر چيزى كه مردم بدست آورند، كم باشد يا زياد خمس هست.(علامه مجلسی پس از حسن یا موثق دانستن این حدیث می نویسد:
حسن أو موثق، و يدل على أن الخمس في جميع الفوائد).
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏6، ص: 273

ترجمه روایت دوم:
احمد بن محمد بن عيسى بن يزيد گويد: بحضرت (امام هشتم يا نهم و يا دهم) نوشتم:قربانت گردم، بمن بياموز فايده چيست؟ و اندازه آن كدامست؟ و رأى شما چيست؟- خداى تعالى شما را باقى دارد- تقاضا دارم با پاسخ اين سؤال بر من منت گذارى تا در حرام زندگى نكنم كه نماز و روزه‏ام درست نباشد. حضرت نوشت: فايده چيزيست كه از سود تجارت بتو رسد و از زراعت بعد از وضع مخارج یا جائزه‏اى كه به دست تو رسد.


علامه مجلسی در شرح حدیثی که خمس را منحصر در پنج چیز می داند(َ الْخُمُسُ مِنْ خَمْسَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْغَنَائِمِ وَ الْغَوْص‏ وَ مِنَ الْكُنُوزِ وَ مِنَ الْمَعَادِنِ وَ الْمَلَّاحَةِ )می نویسد:



أقول: عدم ذكر خمس أرباح التجارات و نحوها إما لدخولها في الغنائم كما يدل عليه بعض الأخبار(عدم ذکر خمس سود تجارت یا بخاطر این است که این سود و فایده داخل در کلمه غنایم است همچنانکه برخی روایات بر آن دلالت دارد)



أو لاختصاصه بالإمام عليه السلام كما ذهب إليه بعض المحققين(یا همچنانکه برخی محققین گفته اند بخاطر اینکه این خمس اختصاص به امام(ع) دارد)، و قيل: اللام في الخمس للعهد الخارجي أي الخمس الذي قبل وضع نفقة السنة للعامل ، ثم المشهور بين الأصحاب وجوب الخمس في غنائم دار الحرب ...(مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏6، ص: 256)

بسیار متشکرم از پاسخ کامل شما

خب مسئله اول برای بنده حل شد تقریبا
حال مسئله بعد

که در کجا بیان شده در روایات درباره سال خمسی و درباره نحوه محاسبه آن
در قرآن که قطعا چنین چیزی نیست
حال اگر ممکن است بیان بفرمایید روایاتی که دال بر وجود سال خمسی باشد

یک نکته هم فراموش کردم عرض کنم که هنوز تناقض است در احادیث
برخی می گویند هرچه مردم به دست آورند برخی می گویند سودی که عایدشان شود
هرچه به دست می آورند که ممکن است برای مخارج باشد
ضمنا همین نحوه محاسبه مخارج هم بر اساس چه سند حدیث یا روایتی بیان شده است؟

یا علی

**عبدالله**;272934 نوشت:
- اجکامی که حاوی اسرار هستند که سر آن بیان نشده اکثرا احکام مربوط به معرفت و و سلوک و عبودیت می باشند از جمله تعداد رکعات نماز-روزه-و/// و اینها کم و کیفشان ابدا هیچ تناقضی با عقل ندارد بنده سئوالی که پرسیده بودم از سمت شما پاسخ داده نشد سئوال بنده درباره حدیث حضرت علی علیه السلام بود و تا زمانی که این مسئله روشن نشود ذهن بنده آمادگی لازم برای ورود به سئوالهای بعد را نمی تواند داشته باشد

با سلام و عرض ادب

با تشکر از جناب رحمان بزرگوار و جناب عبدالله گرامی در پیگیری مطلب،لازم است این نکته یادآوری شود که در حوزه فروعات دینی و احکام شریعت ، بحث صرف عقلی ، منطقی و نتیجه بخش نیست چرا که ماهیت دین و شریعت بر اساس دستورات الهی و خواست خداوند برای شیوه زندگی است و برای کشف حکم خداوند ، صرف تفکر راه به جایی نمی برد از این رو باید کلمات قرآن و اهل بیت علیهم السلام در زمینه مورد نظر محل بحث و بررسی دقیق قرار گیرد که همان اجتهاد نامیده می شود .
البته این بیان به این معنی نیست که نباید دنبال فلسفه احکام رفت،بلکه منظور این است که اگر فلسفه حکمی از فروعات برایمان روشن نشد روح تعبد را پرورش داده و منجر به مخالفت با آیات و روایات نشود اما در ادامه مطالب قبل اضافه می شود:
هر چند شأن نزول آيه در مورد غنايم جنگي است،ولي اين سخن معروف است که شأن نزول، هيچ گاه مخصص نيست و نمي تواند آيه را به آن محدود کند. در تقريرات درس حضرت آيت الله بروجردي چنين آمده است:
درست است که آيه در مورد خاص نازل شده است؛ ولي هيچگاه مورد،مخصِص نيست و دانشمندان اهل سنت هم -که خمس را در غير غنايم جنگي انكار نمود ه اند - در اين آيه، مورد را تخصيص دهنده و محدود کننده ندانسته اند، در حالي که آيه در غزوه بدر نازل شده، آن را شامل تمامي جنگ ها شمرده اند و اگر قرار بود مورد خاص، در آيه مخصص باشد، بايد آن را محدود به جنگ بدر بدانند.(زبدة المقال، ص 5)
گذشته از همه اينها، در روايت معتبري (معروف به صحيحه علي بن مهزيار)، امام جوادعليه السلام غنيمت در آيه را به معناي گسترده اي درنظر گرفته و آن را به درآمد آسب تفسير نموده است. در بخشي از آن فاما الغنائم و الفوائد فهي واجبة عليهم في آل عام قال الله » : آمده است
( ج 6، باب 8، ابواب ما يجب فيه الخمس، ح 5)
قراردادن « الغنائم » در کنار « الفوائد » در اين حديث امام عليه السلام یعنی هر دو را مصداق آيه قلمداد نموده است و ترديدي نيست که منظور هر گونه سود و درآمدي است که به انسان مي رسد. بنابراين « فوايد » ازاز مجموع موارد و قراين ياد شده، به دست مي آيد که خمس درآمد در قرآن، به صراحت از آن ياد شده و بر وجوب آن دلالت مي کند؛ به ويژه آنكه حضرت عليه السلام نيز از آن معناي وسيعي را دريافته و براي ما تبيين و تفسير آرده است. چنانچه کسي در تمام آنچه که بيان شد، اشكال کند و آيه را در خمس غنايم جنگي منحصر کند، در پاسخ خواهيم گفت: به جز
قرآن، روايات متعددي از ائمه عليهم السلام وارد شده است که به خوبي بر وجوب خمس درآمد دلالت می کند.(ر.ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس که جناب رحمان به تعدادی از آنها اشاره کردند)
با توجه به روایات فراوانی که درمورد وجوب خمس به درآمد کسب وجود دارد تنها اکتفا به یک روایت از حضرت علی(علیه السلام)کافی نیست و همانطور که قبلا بیان شد امام درمقام بیان تمام موارد وجوب خمس نبوده اند و این هم خللی به استدلال وارد نمی کند.

با تشکر اگر ممکن است به سایر سئوالات که عرض شد پاسخ عنایت فرمایید

با سلام و تشکر از شما

اینکه بیان کردید چرا خمس باید به مرجع تقلید داده شود،گرچه بحث فقهی و مفصل این موضوع باید در جای خود طرح گردد، اما به صورت خلاصه و ساده می توان گفت: به دلایل زیر، مجتهد جامع الشرایط می تواند سهم امام (ع) را در زمان غیبت امام زمان (ع) بگیرد و به مصارفی که درست و شرعی است، استفاده نماید:
1. از آن جایی که مراجع تقلید نواب عام امام زمان (عج) در زمان غیبت هستند،(1)اجازه دارند که سهم امام (ع) از خمس را در راهی که خودشان صلاح می دانند مصرف کنند؛ مثل صرف در حوزه های علمیه که علوم اسلامی در آنها تحصیل می شود و همچنین مصرف در برخی خدمات اجتماعی، کمک به سیل زدگان، زلزله زده ها و ... .

2. فقیه، بر مال غائب ولایت داشته و ولایت بر اموال حضرت امام زمان (ع) به این معنى نیز ثابت است بلکه اولولیّت دارد؛ زیرا وقتى براى حفظ مصالح اموال مردم، فقهاء، ولایت بر اموال غائب داشته باشند، حفظ و رعایت اموال امام (ع) در زمان غیبت که قوام دین، منوط به آن است، به طریق اولى لازم، و فقیه، بر آن ولایت دارد. و لا اقلّ این مورد نیز هست و بر فقیه، واجب است که اموال آن حضرت را گرفته و به مصرفى که یقین به رضایت آن حضرت دارد برساند.

3. روایاتی، حجیت فتوای مجتهد، قضاوت و جواز تصرف در امور حسبیه (اموری که شخص یا نهاد خاصی، متولّی آنها نیست و خداوند هم راضی نیست این امور بر زمین بماند؛ مثل سرپرستی اطفال بی سرپرست و حفظ اموال آنان، دفن مسلمانی که خویشاوند ندارد، حفظ اموال اشخاص غایب و ...) وجود دارد؛ یعنی از نظر فقهی، مسئولیت این گونه کارها بر عهده فقیه عادل است(2) لذا از باب مناسبت حکم و موضوع این روایات بر جواز تصرف فقها در سهم امام، دلالت دارند.(3)


پی نوشت:
1.الجیلانی، المیرزا القمی أبو القاسم بن محمد حسن‏، جامع الشتات فی اجوبة السؤالات، ج1، ص 208.
2.مشکینى، میرزا علی،الفقه المأثور، ص 41-42.
3.گلپایگانى، سید محمد رضا موسوی،مجمع المسائل، ج1، ص 396-398، با تلخیص.


سلام و درود بر شما

بنده درباره سند حدیثی این امر پرسیدم استاد ارجمند نه بحث فقهی

همانگونه که وجوب خمس و مقدار ان و محل تعلق ان با حدیث ثابت شد محل گرداخت نیز باید سند حدیثی داشته باشد

جناب نور همچنان منتظر پاسخ حضرتعالی هستم

سلام علیکم

**عبدالله**;273292 نوشت:
در کجا بیان شده در روایات درباره سال خمسی
رحمان;272904 نوشت:
فَأَمَّا الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ فَهِيَ وَاجِبَةٌ عَلَيْهِمْ فِي كُلِّ عَامٍ
رحمان;272904 نوشت:
وَ إِنَّمَا أَوْجَبْتُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسَ فِي سَنَتِي هَذِهِ فِي الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ الَّتِي قَدْ حَالَ عَلَيْهِمَا الْحَوْلُ

**عبدالله**;273712 نوشت:
همانگونه که وجوب خمس و مقدار ان و محل تعلق ان با حدیث ثابت شد محل گرداخت نیز باید سند حدیثی داشته باشد
رحمان;272904 نوشت:
فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ شَيْ‏ءٌ مِنْ ذَلِكَ فَلْيُوصِلْ إِلَى وَكِيلِي


مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ: وَ لَهُ يَعْنِي لِلْإِمَامِ نِصْفُ الْخُمُسِ كَمَلًا وَ نِصْفُ الْخُمُسِ الْبَاقِي بَيْنَ أَهْلِ بَيْتِه‏(وسائل الشيعة، ج‏9، ص: 520)

مجتهد جامع الشرایط می تواند سهم امام (ع) را در زمان غیبت امام زمان (ع) بگیرد و به مصارفی که درست و شرعی است، استفاده نماید اگر چه در این رابطه اختلافاتی میان فقها در سابق وجود داشته است.



1-لطفا ابتدا سند مطالب سپس ترجمه فارسی
2- ذهب و فضه چه ربطی به منفعت کسب دارد در مطلبی که فرمودید؟
3- شاید بنده عربیم ضعیف است ولی من نکته درباره تعیین یک روز به عنوان سال خمسی ندیدم در مطالب شما

4- سهم امام سهم امام است چه ربطی به مرجع تقلید دارد و از کجا معلوم همه مراجع فقیه جامع الشرایط باشند
ضمنا اگر سهم امام بنا به فرض صحت مرجع اجازه تصرف داشته باشد چرا برای سهم سادات هم باید از مراجع اجازه داشت؟
اصولا چرا بنده نوعی در چیزی که هم مقدارش مشخص است هم محلش از کسی اجازه بگیرم ؟
باز هم عرض می کنم جواب روائی می خواهم نه استنباطی
تااینجا مشکل با محل خمس در اموال حل شد
می ماند سال خمسی
و سئوال درباره نحوه تعیین سال خمسی
و اینکه چرا اموالی که یک روز قبل از سال خمسی کسب شده اند خمس دارند و لو اینکه یک روز بر انها می گذرد
اگر سال خمسی است پس باید هر سودی یک سال خمسی داشته باشد نه اینکه همه چیز واحد یک سال بدون توجه به تاریخ کسب انها
تناقض بسیار زیاد است

سلام علیکم
**عبدالله**;274957 نوشت:
لطفا ابتدا سند مطالب سپس ترجمه فارسی

بنده حرف جدیدی نزدم که از من سند میخواهید.نقل قولی بود از صفحه قبل که تمام احادیث از کتاب وسائل الشیعه بود.
**عبدالله**;274957 نوشت:
ذهب و فضه چه ربطی به منفعت کسب دارد در مطلبی که فرمودید؟
سوال شما درباره سال خمسی در روایات بود ما هم دو شاهد آوردیم:فِي كُلِّ عَامٍ - حَالَ عَلَيْهِمَا الْحَوْلُ (یک سال گذشته باشد)ضمنا:

در تهذيب از محمد بن مسلم روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم كه بهره بردارى از معادن طلا و نقره و آهن و مس و روى و قلع سرب مشمول خمس ميشود؟ فرمود از درآمد حاصله استخراج تمام معادن بايد خمس داده شود مجددا حضورش عرض كردم زمينهائى كه آب در آن جمع شده و تبديل به نمك ميشود در حكم معدنست؟ فرمودند بلى جزء معادن محسوب و خمس بدرآمد حاصله از فروش نمك تعلق ميگيرد عرض كردم نفت گوگرد از زمين خارج ميشود؟ فرمود در آنها و نظايرشان خمس واجب است.(تفسير جامع، ج‏3، ص: 59)

**عبدالله**;274957 نوشت:
شاید بنده عربیم ضعیف است ولی من نکته درباره تعیین یک روز به عنوان سال خمسی ندیدم در مطالب شما
وقتی روایت میگوید در هر سال یا وقتی یک سال بگذرد یعنی چی؟
**عبدالله**;274957 نوشت:
سهم امام سهم امام است چه ربطی به مرجع تقلید دارد و از کجا معلوم همه مراجع فقیه جامع الشرایط باشند
اولا:الان هم سهم امام سهم امام است منتها در زمان غیبت به دلایلی که در پست 21 ذکر گردید به مجتهد جامع الشرایط داده می شود تا در راه ترویج دین مصرف شود(روایت: ان الخمس عوننا علی دیننا)

ثانیا:اگر مرجعی را جامع الشرایط نمی دانید خب روشن است که نباید به او خمس بدهید.بحث ما بر سر مصادیق نیست.
**عبدالله**;274957 نوشت:
چرا برای سهم سادات هم باید از مراجع اجازه داشت؟
آیات عظام سیستانی و تبریزی و صافی در پرداخت سهم سادات اجازه مجتهد را لازم نمی دانند(رساله دانشجویی ص 155)
**عبدالله**;274957 نوشت:
و اینکه چرا اموالی که یک روز قبل از سال خمسی کسب شده اند خمس دارند و لو اینکه یک روز بر انها می گذرد اگر سال خمسی است پس باید هر سودی یک سال خمسی داشته باشد نه اینکه همه چیز واحد یک سال بدون توجه به تاریخ کسب انها
برادر من اگر قرار باشد برای هر چیز یک سال خمسی در نظر بگیریم که آرامش از انسان سلب می شود.بنده شاید هزار چیز در یک سال کسب کنم پس باید برای هر کدام یک سال تعیین کنم آیا با این وضع می شود آرامش روانی داشت؟

کلینی در الکافی از حكيم مؤذن بنى عبس روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم؟ فرمود بخدا قسم مراد از غنيمت در آيه سود و بهره روزانه است لكن پدرم براى آسايش و رفاه حال مردم بهره سالانه را مقرر داشته است.(تفسير جامع، ج‏3، ص: 56)

مشکل وقت مانع از ذکر تفاصیل بیشتر است.بهتر است به کتبی که در این رابطه نوشته شده است رجوع کنید:کتاب "



خمس چالش ها و راهکارها"

**عبدالله**;268500 نوشت:
یکی از مواردی که به آنها خمس تعلق می گیرد طبق فقه شیعه مازاد بر مخارج سالیانه است ((((طبق این تعریف مازاد مخارج سال مبلغی است که پس از گذشت یکسال علی رغم تمام مخارج و غیره برای شخص باقی می ماند یعنی بلا استفاده است لیکن طبق فتاوائی که بنده تا کنون گرفته ام حتی اگر یک روز قبل از سال خمسی مثلا 1000 تومان پول به حساب شما واریز گردد فردای ان که سال خمسی شما است باید خمس این هزار تومان را پرداخت نمایید خب این چطور با مخارج سال جور در می آید؟))))

برای کسی که درامد و خرج یکنواخت (با فاصله زمانی ثابت) دارد فرقی در مدت زمان محاسبه خمس وجود ندارد . فقط کافی است از یک حد خاصی(بحرانی) بیشتر باشد . البته هر چه این مدت بیشتر باشد مقدار پرداختی به مقدار خمس نزدیک تر میشود(یعنی دقت بیشتر). که حدود یکسال زمان معقولی است.
به عبارت دیگر در عوض 1000 تومانی که روز قبل سال خمسی به دست آمده و خرجی نداشته , 1000 تومان هم در ابتدای سال به دست آمده که کل آن خرج شده .

یک سوال هم داشتم...
درست است که شیخ حر عاملی صاحب وسایل الشیعه , قائل به تحلیل سهم امام(ع) در زمان غیبت شده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

خب اجازه بدهید چون بحث تقریبا به نتیجه رسیده یک جمع بندی کنم اگر موردی ایراد داشت بزرگواران اساتید اصلاح بفرمایند تا انشاالله سئوالات با پاسخ قطعی به نتیجه رسیده باشند

1-- در زمینه محل تعلق خمس و معنای لغوی آن با توجه به مباحثی که مطرح شد محل تعلق خمس به هر سود و نفعی قطعی شده و جای شکی در این امر باقی نماند که خمس به هر سود و فائده ای تعلق می گیرد

2- در زمینه این که چرا سال خمسی تعیین می گررد حدیث آورده شد و اثبات شد که تعلق سال برای خمس جهت رفاه امت بوده و یک سهل گیری برای آنها

3-در زمینه این که چرا خمس باید به مرجع تقلید تعلق بگیرد سند حدیثی ارائه نشد بلکه ظاهرا این مسئله بیشتر حالت عرفی و سلیقه ای دارد نه حدیثی و سنتی و بنا بر اینکه موثق ترین فرد در جامعه مجتهد جامع الشرایط است خمس به ایشان تحویل می گردد و الا اگر شخص خود محل مطمئن و موثق داشته باشد می تواند شخصا خمس را در آن محل استفاده کند

4- در زمینه نوع تعلق سال به خمس این مسئله مطرح شد که قرار دادن سال خمسی برای هر چیز ممکن است باعث سردرگمی شود لیکن این امر می تواند محقق شود کما اینکه از نظر مراجعی مثل آقای صافی
هر در آمدی می تواند سال خمسی جدا داشته باشد

از اساتید محترم خواهشمند است صحت و سقم مطالب فوق را اعلام فرمایند

با تشکر

از اساتید محترم خواهشمند است صحت و سقم مطالب فوق را اعلام فرمایند

**عبدالله**;276796 نوشت:
در زمینه این که چرا خمس باید به مرجع تقلید تعلق بگیرد سند حدیثی ارائه نشد بلکه ظاهرا این مسئله بیشتر حالت عرفی و سلیقه ای دارد نه حدیثی و سنتی و بنا بر اینکه موثق ترین فرد در جامعه مجتهد جامع الشرایط است خمس به ایشان تحویل می گردد و الا اگر شخص خود محل مطمئن و موثق داشته باشد می تواند شخصا خمس را در آن محل استفاده کند 4- در زمینه نوع تعلق سال به خمس این مسئله مطرح شد که قرار دادن سال خمسی برای هر چیز ممکن است باعث سردرگمی شود لیکن این امر می تواند محقق شود کما اینکه از نظر مراجعی مثل آقای صافی هر در آمدی می تواند سال خمسی جدا داشته باشد از اساتید محترم خواهشمند است صحت و سقم مطالب فوق را اعلام فرمایند با تشکر

با سلام خدمت شما کاربر گرامی


خمس به دو بخش تقسیم می شود یکی سهم امام و دیگری سهم سادات

برخی علما قائلند سهم سادات را می شود خود انسان به دست سادات برساند(البته با شرایط خاص) ولی سهم امام باید به دست مراجع تقلید برسد یا در جایی مصرف شود که خود آن ها اجازه می دهند و دلایل این امر عرفی نیست بلکه با توجه به این که فقهای جامع الشرایط نواب عام امام زمان (عج) در زمان غیبت هستند، و برای تعطیل نشدن احکام و از بین نرفتن سهم امام (ع) و ...، آنها اجازه دارند که سهم امام (ع) از خمس را در راهی که تشخیص می دهند درست و مورد رضایت امام (ع) است مصرف کنند.


در مورد سال خمسی برای اموال به صورت جداگانه نیز باید به فتوای مجتهد خود رجوع کنید و روشن است اینگونه موارد تقلیدی است و بنا نیست که هر حکم فقهی را در اینجا ازدلایل و منابع آن و چگونگی استنباط آن سخن بگوییم.

موفق باشید

**عبدالله**;276796 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم خب اجازه بدهید چون بحث تقریبا به نتیجه رسیده یک جمع بندی کنم اگر موردی ایراد داشت بزرگواران اساتید اصلاح بفرمایند تا انشاالله سئوالات با پاسخ قطعی به نتیجه رسیده باشند 1-- در زمینه محل تعلق خمس و معنای لغوی آن با توجه به مباحثی که مطرح شد محل تعلق خمس به هر سود و نفعی قطعی شده و جای شکی در این امر باقی نماند که خمس به هر سود و فائده ای تعلق می گیرد 2- در زمینه این که چرا سال خمسی تعیین می گررد حدیث آورده شد و اثبات شد که تعلق سال برای خمس جهت رفاه امت بوده و یک سهل گیری برای آنها 3-در زمینه این که چرا خمس باید به مرجع تقلید تعلق بگیرد سند حدیثی ارائه نشد بلکه ظاهرا این مسئله بیشتر حالت عرفی و سلیقه ای دارد نه حدیثی و سنتی و بنا بر اینکه موثق ترین فرد در جامعه مجتهد جامع الشرایط است خمس به ایشان تحویل می گردد و الا اگر شخص خود محل مطمئن و موثق داشته باشد می تواند شخصا خمس را در آن محل استفاده کند 4- در زمینه نوع تعلق سال به خمس این مسئله مطرح شد که قرار دادن سال خمسی برای هر چیز ممکن است باعث سردرگمی شود لیکن این امر می تواند محقق شود کما اینکه از نظر مراجعی مثل آقای صافی هر در آمدی می تواند سال خمسی جدا داشته باشد از اساتید محترم خواهشمند است صحت و سقم مطالب فوق را اعلام فرمایند

با سلام و عرض ادب و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخ

از جناب رحمان جهت همراهی اشان در ارائه پاسخ ها سپاسگزارم همانطور که برایتان روشن شد درباب اصل مساله خمس و وجوب خمس بر منافع و تعیین سال خمسی بحثی نیست و احادیث و اجماع فقها در این مساله وجود دارد فقط آنچه مورد اختلاف فقها واقع شده است متولی خمس و موارد مصارف آن در عصر غیبت است ريشه اصلى اين اختلاف ديدگاه, اين است كه: آيا سهم امام، ملك امام است يا از آنِ منصب امامت؟ اگر ملك امام دانستيم ، در اين صورت، طبيعى خواهد بود يا بايد گفت حق تصرف نداريم، چنانكه گروهى از پيشينيان معتقد بودند. در نتيجه، يا بايد آن را دفن كرد يا دست به دست شود تا ظهور آن حضرت و حق را به وى تحويل داد. اگر تصرف را مجاز شمرديم، دليل بر تصرف لازم است كه در اين دليل نيز اختلاف است. اگر سهم امام را از آنِ مقام امامت دانستيم،نه ملك شخصى امام, در اين صورت هر كسى كه عنوان نيابت را داشته باشد، مى تواند در آن تصرف كند.
در حال حاضر،دو نظر رايج است:
1 . نيمى از خمس ملك فقراى سادات است كه بايد به آنان داده شود و نيم ديگر آن،كه سهم امام است، ملك شخصى اوست. هزينه كردن آن در مواردى كه علم يا اطمينان به خشنودى امام داريم، جايز است.
2 . خمس از آن منصب امامت است. در زمان غيبت، تمامى آن به عنوان نيابت امام، در اختيار فقيه جامع الشرائط قرار مى گيرد و او،همانند زمان حضور،هم سادات تهيدست را اداره مى كند و هم آن جا كه مصالح دين اقتضا كند، به مصرف مى رساند و البته در تمام این موارد هم به احادیثی استناد و مناقشه می شود که درواقع مربوط به مباحث خارج فقه بوده و مقام بحث ما نیست آنچه مسلم است اینکه مشهور فقها در عصر حاضر قائل به تعلق سهم امام در عصر غیبت به مراجع بزرگوار شده اند و عمل مقلدین به این نظر برایشان منجز و معذر است.


موفق و موید باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم

جمع بندی فقهی شبهات خمس


سوال:

چند شبهه راجع به خمس و درخواست پاسخ از کارشناسان عزیز
1.طبق نص شریف قران مجید خمس به غنیمت تعلق می گیرد
در حالی که در فقه شیعه خمس به هر سودی که به دست آید تعلق می گیرد مثلا منفعت کسب و غیره و هر مالی که از مخارج سال مازاد آید

این در حالی است که در بررسی معنای واژه غنیمت به موارد ذیل می رسیم

خليل فراهيدى مي‌گويد :
الغنم الفوز بالشى فى غير مشقة و الاغتنام انتهاز الغنم.
العين: ماده غنم.
غنيمت بهدست آوردن چيزي است بدون سختي واغتنام به معني استفاده از غنيمت است .

ابن منظور مي‌نويسد :
الغنم الفوز بالشىء من غير مشقة.
لسان العرب ، ماده غنم.
بدست آوردن چيزي است بدون مشقت و...
همان گونه كه از گفتار و تصريح لغت شناسان به دست آمد اين كه غنم در لغت معناى وسيع ترى از غنيمت جنگى دارد و به معناى مطلق فائده اى است كه انسان بدون مشقت و سختى به دست آورده باشد.
حال سئوال اینجاست که منفعت کسب که قطعا با سختی و مشقت همراه است چگونه در این راستا قرار گرفته است؟


2 .امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند :

وأما ما جاء في القرآن من ذكر معايش الخلق وأسبابها فقد أعلمنا سبحانه ذلك من خمسة أوجه : وجه الإمارة ، ووجه العمارة ، ووجه الإجارة ، ووجه التجارة ، ووجه الصدقات ، فأما وجه الإمارة ، فقوله : ( واعلموا أنما غنمتم من شئ فأن لله خمسه وللرسول ولذي القربى واليتامى والمساكين ) فجعل لله خمس الغنائم ، والخمس يخرج من أربعة وجوه : من الغنائم التي يصيبها المسلمون من المشركين ، ومن المعادن ، ومن الكنوز ، ومن الغوص. وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 9، ص 490، المحكم والمتشابه، للسيّد المرتضى، ص 57. خمس از چهار وجه بدست مي آيد از غنايمي که از مشرکين گرفته مي شود . از معدن از گنج واز غواصي .

در موارد فوق به وضوح قابل مشاهده هست مواردی که حضرت مولا علیه السلام فرموده اند چیزهائی هستند که انسان برای جمع آوری آنها ابدا زحمتی نکشیده است .لیکن ایشان ابدا به منفعت کسب یا اضافات مخارج سال اشاره نفرموده اند

.3 در احادیث متعدد و سیره ها و تواریخ اسلام به وضوح مشهود است که ائمه علیهما السلام شخصا خمس را تحویل می گرفتند یا اینکه شخصی را جهت دریافت خمس معرفی می نمودند
حال سئوال اینجاست که چه کسی مراجع تقلید را به صورت عام معرفی نموده است که فقط به آنها خمس پرداخت شود و حتی اگر قصد مصرف خمس به صلاحدید خود شخص در راستای سهم سادات و امام باشد باید از مرجع تقلید اجازه گرفت؟
بعضا در پاسخ این سئوال به حدیث شریف مولا امام زمان علیه السلام رجوع می کنند که می فرمایند در حوادث رزوگار به روات حدیث ما مراجعه کنید
ولی اولا از حدیث بالا چگونه روات حدیث فقط به مراجع تقلید اطلاق می شود
و ثانیا از کجای حدیث استنباط می شود که خمس و زکات جزو حوادث روزگار هستند؟

.4 یکی از مواردی که به آنها خمس تعلق می گیرد طبق فقه شیعه مازاد بر مخارج سالیانه است
طبق این تعریف مازاد مخارج سال مبلغی است که پس از گذشت یکسال علی رغم تمام مخارج و غیره برای شخص باقی می ماند یعنی بلا استفاده است
لیکن طبق فتاوائی که بنده تا کنون گرفته ام حتی اگر یک روز قبل از سال خمسی مثلا 1000 تومان پول به حساب شما واریز گردد فردای ان که سال خمسی شما است باید خمس این هزار تومان را پرداخت نمایید خب این چطور با مخارج سال جور در می آید؟




جواب:


وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شىَ‏ْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبىَ‏ وَ الْيَتَامَى‏ وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(انفال/41)

بدانيد هر گونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بى ‏ايمان) [روز جنگ بدر] نازل كرديم، ايمان آورده ‏ايد و خداوند بر هر چيزى تواناست‏





مفسرین و فقهای شیعه معتقدند این آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى كند و براى خمس ‍ در ساير موضوعات بايد از سنت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمت هاى ديگرى در سنت بيان شود.

مثلا در قرآن مجيد نمازهاى پنجگانه روزانه صريحا آمده است ، و همچنين به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده ، ولى از نماز آيات كه مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنى است ذكرى به ميان نيامده است ، و هيچكس را نمى يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پيامبر آمده نبايد به آن عمل كرد، و يا اينكه چون در قرآن به بعضى از غسل ها اشاره شده و سخن از ديگر غسل ها به ميان نيامده است بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى پذيرد.

بنابراين هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را موكول به سنت نمايد و نظير اين مسئله در فقه اسلام بسيار زياد است .

نکته: كلمه" غنم" و" غنيمت" به معناى رسيدن به در آمد از راه تجارت و يا صنعت و يا جنگ است، و ليكن در اين آيه به ملاحظه مورد نزولش تنها با غنيمت جنگى منطبق است.
(ر.ک : مفردات راغب ، قاموس،لسان العرب ، تاج العروس و ...)

با این توضیحات مشخص می شود که خمس فقط در مورد غنائم جنگی واجب نشده است تا سوال کنیم که الان جنگی نیست که غنائمی باشد پس خمس بر ما واجب نیست.

در زمان رسول خدا هم خمس گرفته مي‏ شد بخاطر آیه مذکور،وطبيعي است كه پيامبر به آن عمل نمايند .اولين باري كه در تاريخ اسلام خمس گرفته شد، بعد از جنگ بدر بود كه آيه خمس در مورد غنايم نازل شد. بعد در سيره پيامبر و امامان معصوم به مرور زمان با توجه به شرايط زمان و مكان حد و مرزهاي خمس مشخص شد.

چنان كه در نهج البلاغه به خمس تصريح شده است ; در قصار الحكم شمارهء 270فرموده : اموال بر چهارقسم است :" ... والخُمس فوضعه الله حيث وضعه "



علاوه بر خمسِ غنیمت جنگی،پیامبر خمس سود تجارت و کسب را هم می گرفتند و در کتب حدیثی، روایاتی بچشم می خورد که حضرت رسول احکام خمسﹺدر سود تجارت را برای مردم بیان فرمودند و از مردم هم در خواست کردند که خمس خود را بدهند و قرائنی در دست است که نشان می دهد این در خواست ها بر خمس غنایم جنگی تطبیق نمی کند.

این روایات به حدّی است که در انسان شکی باقی نمی گذارد که پیامبر حکم خمسﹺسودﹺتجارت را هم برای مردم تبین نموده اند و هم از آنها خمسﹺسودﹺتجارت در خواست کرده اند.

مثلا در صحیحین بخاری و مسلم و مسند احمد آمده است که نمایندگان قبیله عبدالقیس به پیامبر گفتند که بین ما و شما، مشرکینﹺقبیله مضر قرار دارند و ما نمی توانیم به خدمت شما برسیم مگر در ماههای حرام پس مطالبی بفرمائید که با عمل به آن، داخل در بهشت گردیم.

حضرت فرموده است:چهار چیز را به شما امر و چهار چیز را نهی می کنم، امر می کنم شما را به ایمان به خدا و اقامه صلاة و ایتاء زکات و این که خمس مغنم را بپردازید و این بدیهی است که پیامبر از آنها خمس غنایم جنگی را در خواست نکرده است .

در آیه 41 سوره انفال خداوند کسانی را که خمس به آن ها تعلق می گیرد روشن می کند و می فرماید که ، خمس براى خدا، و براى پيامبر، و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها) است.

منظور از خدا و پیامبر که مشخص است .

ذی القربی : منظور همه خويشاوندان پيامبر نیست بلكه امامان هستند دليل بر اين موضوع روايات متواترى است كه از طرق اهلبيت پيامبر نقل شده است . و در كتب اهل سنت نيز اشاراتى به آن وجود دارد.

بنابراين آنها كه يك سهم از خمس را متعلق به همه خويشاوندان پيامبر مى دانند در برابر اين سئوال قرار مى گيرند كه اين چه امتيازى است كه اسلام براى اقوام و بستگان پيامبر قائل شده است ، در حالى كه مى دانيم اسلام ما فوق نژاد و قوم و قبيله است .

ولى اگر آن را مخصوص امامان بدانيم با توجه به اينكه آنها جانشينان پيامبر و رهبران حكومت اسلامى بوده و هستند علت دادن اين يك سهم از خمس به آنها روشن مى گردد، به تعبير ديگر ((سهم خدا)) و ((سهم پيامبر)) و ((سهم ذى القربى )) هر سه سهم متعلق به ((رهبر حكومت اسلامى )) است .

سهم خدا . پیامبر و امامان را اصطلاحا سهم امام می نامند و متعلق به امام زمان (علیه السلام) است. و در زمان غیبت در اختیار فقها قرار می گیرد تا بنا به مصلحت برای گسترش و ترویج اسلام از آن استفاده کنند.

منظور از ((يتيمان )) و ((مسكينان )) و ((واماندگان در راه )) : تنها ايتام و مساكين و ابناء سبيل بنى هاشم و سادات مى باشند، اگر چه ظاهر آيه مطلق است و قيدى در آن ديده نمى شود، دليل ما بر اين تقييد روايات زيادى است كه در تفسير آيه از طرق اهل بيت وارد شده و مى دانيم بسيارى از احكام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولى شرائط و قيود آن بوسيله سنت بيان شده است و اين منحصر به آيه مورد بحث نيست تا جاى تعجب باشد.

به علاوه با توجه به آنكه زكوة بر نيازمندان بنى هاشم به طور مسلم حرام است بايد احتياجات آنها از طريق ديگرى تأمين گردد و اين خود قرينه مى شود بر اينكه منظور از آيه فوق خصوص نيازمندان بنى هاشم است لذا، در احاديث مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرموده خداوند هنگامى كه زكوة را بر ما حرام كرد خمس را براى ما قرار داد بنابراين زكوة بر ما حرام است و خمس حلال.

پی نوشت:
1- مغنيه، محمدجواد، الفقه علي المذاهب الخمسة، ص 186 و خويي، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقي، كتاب الخمس، ص 197.
2ـ وسائل الشيعه، ج 6، ص 356.
3- برای آگاهی بیشتر از این گونه روایات، ر.ک.معالم المدرستین ج2 علامه سید مرتضی عسکری ص 152-137.
4- صحیح بخاری 4/205 – صحیح مسلم 1/35و 36 سنن نسائی 2/333 مسند احمد 3/318و5/136.

سوال: چرا خمس باید به مرجع تقلید داده شود؟

پاسخ:
اینکه بیان کردید چرا خمس باید به مرجع تقلید داده شود،گرچه بحث فقهی و مفصل این موضوع باید در جای خود طرح گردد، اما به صورت خلاصه و ساده می توان گفت: به دلایل زیر، مجتهد جامع الشرایط می تواند سهم امام (ع) را در زمان غیبت امام زمان (ع) بگیرد و به مصارفی که درست و شرعی است، استفاده نماید:
1. از آن جایی که مراجع تقلید نواب عام امام زمان (عج) در زمان غیبت هستند،(1)اجازه دارند که سهم امام (ع) از خمس را در راهی که خودشان صلاح می دانند مصرف کنند؛ مثل صرف در حوزه های علمیه که علوم اسلامی در آنها تحصیل می شود و همچنین مصرف در برخی خدمات اجتماعی، کمک به سیل زدگان، زلزله زده ها و ... .

2. فقیه، بر مال غائب ولایت داشته و ولایت بر اموال حضرت امام زمان (ع) به این معنى نیز ثابت است بلکه اولولیّت دارد؛ زیرا وقتى براى حفظ مصالح اموال مردم، فقهاء، ولایت بر اموال غائب داشته باشند، حفظ و رعایت اموال امام (ع) در زمان غیبت که قوام دین، منوط به آن است، به طریق اولى لازم، و فقیه، بر آن ولایت دارد. و لا اقلّ این مورد نیز هست و بر فقیه، واجب است که اموال آن حضرت را گرفته و به مصرفى که یقین به رضایت آن حضرت دارد برساند.

3. روایاتی، حجیت فتوای مجتهد، قضاوت و جواز تصرف در امور حسبیه (اموری که شخص یا نهاد خاصی، متولّی آنها نیست و خداوند هم راضی نیست این امور بر زمین بماند؛ مثل سرپرستی اطفال بی سرپرست و حفظ اموال آنان، دفن مسلمانی که خویشاوند ندارد، حفظ اموال اشخاص غایب و ...) وجود دارد؛ یعنی از نظر فقهی، مسئولیت این گونه کارها بر عهده فقیه عادل است(2) لذا از باب مناسبت حکم و موضوع این روایات بر جواز تصرف فقها در سهم امام، دلالت دارند.3

درباب اصل مساله خمس و وجوب خمس بر منافع و تعیین سال خمسی بحثی نیست و احادیث و اجماع فقها در این مساله وجود دارد فقط آنچه مورد اختلاف فقها واقع شده است متولی خمس و موارد مصارف آن در عصر غیبت است ريشه اصلى اين اختلاف ديدگاه, اين است كه: آيا سهم امام، ملك امام است يا از آنِ منصب امامت؟ اگر ملك امام دانستيم ، در اين صورت، طبيعى خواهد بود يا بايد گفت حق تصرف نداريم، چنانكه گروهى از پيشينيان معتقد بودند. در نتيجه، يا بايد آن را دفن كرد يا دست به دست شود تا ظهور آن حضرت و حق را به وى تحويل داد. اگر تصرف را مجاز شمرديم، دليل بر تصرف لازم است كه در اين دليل نيز اختلاف است. اگر سهم امام را از آنِ مقام امامت دانستيم،نه ملك شخصى امام, در اين صورت هر كسى كه عنوان نيابت را داشته باشد، مى تواند در آن تصرف كند.
در حال حاضر،دو نظر رايج است:
1 . نيمى از خمس ملك فقراى سادات است كه بايد به آنان داده شود و نيم ديگر آن،كه سهم امام است، ملك شخصى اوست. هزينه كردن آن در مواردى كه علم يا اطمينان به خشنودى امام داريم، جايز است.
2 . خمس از آن منصب امامت است. در زمان غيبت، تمامى آن به عنوان نيابت امام، در اختيار فقيه جامع الشرائط قرار مى گيرد و او،همانند زمان حضور،هم سادات تهيدست را اداره مى كند و هم آن جا كه مصالح دين اقتضا كند، به مصرف مى رساند و البته در تمام این موارد هم به احادیثی استناد و مناقشه می شود که درواقع مربوط به مباحث خارج فقه بوده و مقام بحث ما نیست آنچه مسلم است اینکه مشهور فقها در عصر حاضر قائل به تعلق سهم امام در عصر غیبت به مراجع بزرگوار شده اند و عمل مقلدین به این نظر برایشان منجز و معذر است.

پی نوشت:
1.الجیلانی، المیرزا القمی أبو القاسم بن محمد حسن‏، جامع الشتات فی اجوبة السؤالات، ج1، ص 208.
2.مشکینى، میرزا علی،الفقه المأثور، ص 41-42.
3.گلپایگانى، سید محمد رضا موسوی،مجمع المسائل، ج1، ص 396-398، با تلخیص.

موضوع قفل شده است