آیا واقعاً "لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " ؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا واقعاً "لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " ؟

در مورد حدیث " لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " سوالی داشتم ..
این که این جمله در نگاه اول شاید دروغ به نظر برسد . به خصوص با توجه به آیاتی مثل آیه 13 سوره کهف : " نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى " .

معنا و مفهوم" سیف و فتی "دقیقاً چیست؟

کارشناس بحث : صدیقین

92.132-110.102;268036 نوشت:
در مورد حدیث " لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " سوالی داشتم ..این که این جمله در نگاه اول شاید دروغ به نظر برسد

سلام به شما پرسشگر گرامی

در حدیث موثقی که در کتاب شریف کافی آمده چنین روایت شده که:

عَنْ نُعْمَانَ الرَّازِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ انْهَزَمَ النَّاسُ يَوْمَ أُحُدٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَغَضِبَ غَضَباً شَدِيداً قَالَ وَ كَانَ إِذَا غَضِبَ انْحَدَرَ عَنْ جَبِينِهِ مِثْلُ اللُّؤْلُؤِ مِنَ الْعَرَقِ قَالَ فَنَظَرَ فَإِذَا عَلِيٌّ ع إِلَى جَنْبِهِ فَقَالَ لَهُ الْحَقْ بِبَنِي أَبِيكَ مَعَ مَنِ انْهَزَمَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِي بِكَ أُسْوَةٌ قَالَ فَاكْفِنِي هَؤُلَاءِ فَحَمَلَ فَضَرَبَ أَوَّلَ مَنْ لَقِيَ مِنْهُمْ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع إِنَّ هَذِهِ لَهِيَ الْمُوَاسَاةُ يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ إِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع وَ أَنَا مِنْكُمَا يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى جَبْرَئِيلَ ع عَلَى كُرْسِيٍّ مِنْ ذَهَبٍ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ (الكافي ج : 8 ص 110، ح90)

نعمان رازى به نقل از امام صادق (عليه السّلام) مى‏ گويد: در جنگ احد مردم از پيرامون پيامبر گريختند و پیامبر سخت خشمگين شد، و هر گاه خشم مى‏ گرفت عرقى مانند مرواريد از پيشانى او فرو مى‏ ريخت. پیامبر نگاهى كرد و على (عليه السّلام) را در كنار خود ديد و فرمود: اى على! تو هم با زادگان پدرت [یعنی دیگر خویشانت،] به کسانی که از پیامبر خدا گریختند بپيوند [یعنی تو چرا همانند بقیه فرار نمی کنی؟]. على عرض كرد: يا رسول اللَّه! من به شما اقتدا می کنم [و الگوی من شمایید]. پيامبر فرمود: پس اينک مرا از دشمنان محافظت کن. على به کفار حمله کرد، پس نخستين كسى را كه از پای درآورد، جبرئيل گفت: اى محمّد! اين است مساوات [و يارى و جانفشانی]. پيامبر فرمود: او از من است و من از او. جبرئيل گفت: و من از شما دو نفر هستم، اى محمّد.

امام صادق فرمود: پس پيامبر اكرم به جبرئيل نگريست كه بر اريكه‏ اى از طلا ميان آسمان و زمين نشسته بود و مى‏ گفت: شمشيرى نيست مگر ذو الفقار و جوانمردى نيست مگر على.

بزرگان اهل سنت هم این قضیه را با اختلاف اندکی نقل کرده اند که به عنوان نمونه می توانید رجوع کنید به:

1- تاريخ طبرى (طبری)، ج 2، ص 514
2- الكامل فى التاريخ (ابن اثیر)، ج‏2، ص 154
3- فرائد السمطين (اثر
حمّوئى) ج‏1، ص 257 و ص 258 ، ح 198
4- المناقب (
احمد بن محمود الخوارزمی)، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، سوم، 1417 ق، ص167، روایت 200.

پس اصل مطلب صحیح است و در روایات قابل اعتماد ذکر شده است و در این مورد بحثی نیست.

البته اگر کسی با رشادت ها و دلاوری های بی شمار حضرت امیر در جنگ های صدر اسلام آشنایی اجمالی هم داشته باشد، به خوبی می داند که چنین موضوعاتی، از فضایل ساده و معمولی پهلوان میادین نبرد با کفار است؛ کافی است کمی تاریخ زندگانی حضرت و آوازه دلاوری هایش در میادین بدر و احد و خندق و ... را ورق بزنیم، تاریخ به روشنی هر چه تمام تر بر این مدعا گواهی می دهد و دوست و دشمن در این مطلب اتفاق نظر دارند.

92.132-110.102;268036 نوشت:
این جمله در نگاه اول شاید دروغ به نظر برسد، به خصوص با توجه به آیاتی مثل آیه 13 سوره کهف : " نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى
روایت مورد بحث حصر اضافی است؛ و نه حصر حقیقی و نفی واقعی «فتی» و جوانمردی از تمام افراد دیگرِ عالم!

جمله «لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ» اصطلاحا قصر موصوف بر صفت است، و حصر اضافی می باشد.

توضیح اینکه، حصر موصوف بر صفت دو گونه است:

1) حصر حقیقی، مثل: «لا رازق الا الله»، که گوینده منظورش اینست که رازق واقعی در عالم هستی، تنها یکی است و او خدای سبحان است؛ به دیگر سخن، رازق حقیقی، هیچ مصداقی غیر از خدای متعال ندارد.

2) حصر اضافی و نسبی، مثل: لا زعیم الا سعد [هیچ رهبری جز سعد وجود ندارد]، که گوینده منظورش اینست که در فلان مملکت، نسبت به تمام افراد آن مملکت، تنها کسی که مصداق واقعی زعامت و رهبری است، جناب سعد است؛ منظور گوینده این نیست که در میان تمام افراد عالم، هیچ زعیم و رهبر دیگری وجود ندارد بلکه منظورش اینست که در فلان مملکت، کسی جز سعد، مصداق زعامت و رهبری نیست.*

جمله «لا فتی الا علی» هم مانند قسم دوم، حصر اضافی است؛ یعنی در میان آن افراد که دور پیامبر بودند و ادعای مسلمانی می کردند و احیانا به خود هم می بالیدند، کسانی بودند که در شرایط سخت کارزار جنگ احد، آزمون نبرد را رها کردند و به پیامبر رحمت پشت نموده و گریختند و نشان دادند که مرد میدان عمل نیستند! در میان آن انبوه ادعاها و لبیک یا رسول الله گفتن ها، تنها یک نفر به حقیقت ایمان و مردانگی آراسته بود، و او کسی نبود جز علی بن ابیطالب که با رشادت های فوق العاده اش، جانِ پیامبر رحمت _که دندانش را شکستند و شایعه کشته شدنش را پخش نمودند_ را از خیل شمشیرهایی که قصد جانش کرده بودند حفظ نمود.**

توضیح جمله «لا سیف الا ذوالفقار» هم به همین صورت معنا می شود که حصری اضافی است، و منظور این نیست که در عالم هیچ شمشیر دیگری جز ذوالفقار وجود ندارد...

پی نوشت
--------------------------
* برای توضیحات بیشتر، رجوع کنید به: جواهر البلاغه، سید احمد هاشمی، ص 155
**برای توضیحات بیشتر، رجوع کنید به: تفسیر آیه 144 آل عمران.

92.132-110.102;268036 نوشت:
معنا و مفهوم" سیف و فتی "دقیقاً چیست؟
سیف یعنی شمشیر

فتی هم یعنی جوان شاداب؛ اما از آنجا که در سن جوانی، بدن نیرومند و احساسات پرجوش و عواطف پرخروش است و از نظر جنبه های روحی، قلب جوان آماده پذیرش نور حق و کانون محبت و سخاوت و عفو و گذشت است، بسیار می شود که این کلمه (یعنی فتی و فتوت) به معنی مجموعه این صفات به کار می رود، هرچند در سنین بالا باشد؛ همان گونه که در فارسی امروز نیز از جوانمردی و فتوت این مفاهیم را می فهمیم. (تفسیر نمونه، ج 12، ص 360)

سلام
تشکر از پاسخ شما
از توضیحات شما متوجه شدم که در این نوع جمله ها باید به یک مجموعه ی مشخص توجه کرد . مثلا در مثال اول شما این مجموعه َ، کل عالم هستی است و در مثال دوم ، یک مملکت .
اما برای جمله ی " لا سیف الا ذوالفقار " هیچ مجموعه ای که دارای شمشیر دیگری باشد نمی توان تصور کرد . ..

(ببخشید که دوباره سوال کردم . . . بنده زیاد با زبان عربی آشنایی ندارم . .)

92.132-110.102;269423 نوشت:
سلام
تشکر از پاسخ شما
از توضیحات شما متوجه شدم که در این نوع جمله ها باید به یک مجموعه ی مشخص توجه کرد . مثلا در مثال اول شما این مجموعه َ، کل عالم هستی است و در مثال دوم ، یک مملکت .
اما برای جمله ی " لا سیف الا ذوالفقار " هیچ مجموعه ای که دارای شمشیر دیگری باشد نمی توان تصور کرد . ..

(ببخشید که دوباره سوال کردم . . . بنده زیاد با زبان عربی آشنایی ندارم . .)

سلام و تشکر از توجه شما

همانطور که عرض کردم جمله «لا سیف الا ذوالفقار» هم یک حصر اضافی است، نه حصر حقیقی؛ یعنی معنایش این نیست که هیچ شمشیری در عالم وجود ندارد و فقط یک شمشیر وجود دارد که آن هم نامش ذوالفقار است! در همان جنگ احد که این ندا داده شد، بیش از 1000 شمشیر آخته وجود داشت، بنابراین معنای این جمله اینست که دلاوری و مردانگی علی (ع) در رزم با کفار فوق العاده ارجمند و باارزش بود، به ویژه در آن لحظاتی که مسلمین گریختند و پا به فرار گذاشتند و پیامبر را یکه و تنها رها نمودند، اما علی (علیه السلام) با رشادت و شجاعتی کم نظیر و با تمام توان، از جان مبارک پیامبر محافظت می کرد و کفار را از دم تیغ ذوالفقار می گذراند، مطابق روایت مورد بحث، در چنین فضایی بود که جبرئیل ندای «لا سیف الا ذوالفقار» را داد؛ یعنی در چنین شرایطی و در مقام قیاس با سایر شمشیرهایی که از اسلام و جان مبارک پیامبر محافظت و دفاع می کردند، یک شمشیر بود که درخششی دیگر داشت و کاری کرد کارستان! و آن، شمشیرِ برترین جوانمرد میدان رزم _علی علیه السلام_ بود؛ لذا مطابق روایت، جبرئیل ندا در داد که: «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی».

موضوع قفل شده است