شبهه ای در رابطه با کتاب من لا يحضره الفقيه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه ای در رابطه با کتاب من لا يحضره الفقيه

با سلام خدمت دوستان.
در جمعی از بی خدایان این حدیث مطرح شد:

- و از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده كه آن حضرت فرمود: شير و بول دختر، پيش از آنكه غذا خوار شود (يا غذايش بر شير خوردنش غالب شود) از جامه شسته میشود، زيرا شيرى كه دختر ميخورد از مثانه مادر سرچشمه ميگيرد ولى شير پسر را قبل از اينكه غذا خوار شود از لباس نميشويند همچنين بول او نيز شستن نميخواهد زيرا شيرى را كه پسر ميخورد از دوشها و بازوان مادر بيرون مىآيد.

من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 98 .
آیا این حدیث موجود هست؟؟ اصلا این حدیث به چه چیزی شاره میکند؟؟ میگویند این حدیث به جنس مونث توهین کرده؟ممنون

zenj;267749 نوشت:
با سلام خدمت دوستان.
در جمعی از بی خدایان این حدیث مطرح شد:
- و از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده كه آن حضرت فرمود: شير و بول دختر، پيش از آنكه غذا خوار شود (يا غذايش بر شير خوردنش غالب شود) از جامه شسته میشود، زيرا شيرى كه دختر ميخورد از مثانه مادر سرچشمه ميگيرد ولى شير پسر را قبل از اينكه غذا خوار شود از لباس نميشويند همچنين بول او نيز شستن نميخواهد زيرا شيرى را كه پسر ميخورد از دوشها و بازوان مادر بيرون مىآيد.
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 98 .
آیا این حدیث موجود هست؟؟ اصلا این حدیث به چه چیزی شاره میکند؟؟ میگویند این حدیث به جنس مونث توهین کرده؟ممنون

با سلام خدمت حضرتعالي
لطفا در نتيجه گيري زود قضاوت نفرمائيد كه به جنس زن توهين شده يا نه
و هوشيار باشيد كه متاسفانه دشمنان دين از همه ي راهها براي تضعيف اسلام بهره مي جويند و اخيرا با طرح شبهات تفكيك جنسيتي ميخواهند خدشه در مستحكمات اسلام وارد كنند آنان نيستند جز كساني كه به فرمايش آقا امير المومنين در نهج البلاغه كه تعبير به همج رعاء هستند كه يميلون كل ريح :ok:
اولا اين حديث بنا بر اظهارات علامه مجلسي رحمه الله در كتاب بحار الانوار جزء احاديث مرسل هست كه مشابه آن نيز در كتب ديگر وجود دارد
بنده در اين جا به اصل روايت و همچنين نقضي كه جناب علامه بر آن وارد آورده اند را برايتان بيان ميكنم

اصل روايت به عناوين مختلف آمده كه مشهورترينش اين است

وَ قَدْ رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ لَبَنُ الْجَارِيَةِ وَ بَوْلُهَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ قَبْلَ أَنْ تَطْعَمَ لِأَنَّ لَبَنَهَا يَخْرُجُ مِنْ مَثَانَةِ أُمِّهَا وَ لَبَنُ الْغُلَامِ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ قَبْلَ أَنْ يَطْعَمَ وَ لَا بَوْلُهُ لِأَنَّ لَبَنَ الْغُلَامِ يَخْرُجُ مِنَ الْمَنْكِبَيْنِ وَ الْعَضُدَيْنِ‏
_____________________

من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 69


و اما نقضي كه جناب علامه مجلسي بر آن آورده اند به قرار زير است



عِلَلُ الصَّدُوقِ، عَنِ ابْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ لَبَنُ الْجَارِيَةِ وَ بَوْلُهَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ قَبْلَ أَنْ تَطْعَمَ لِأَنَّ لَبَنَهَا يَخْرُجُ مِنْ مَثَانَةِ أُمِّهَا وَ لَبَنُ الْغُلَامِ لَا يُغْسَلُ مِنْهُ الثَّوْبُ وَ لَا بَوْلُهُ قَبْلَ أَنْ يَطْعَمَ لِأَنَّ لَبَنَ الْغُلَامِ يَخْرُجُ مِنَ الْمَنْكِبَيْنِ وَ الْعَضُدَيْنِ‏


المقنع، و الهداية، مرسلا مثله بيان قال العلامة رحمه الله في المختلف المشهور أن بول الرضيع قبل أن يأكل الطعام نجس لكن يكفي صب الماء عليه من غير عصر حتى أن السيد المرتضى رحمه الله ادعى الإجماع للعلماء على نجاسته و قال ابن الجنيد بول البالغ و غير البالغ من الناس نجس إلا أن يكون غير البالغ صبيا ذكرا فإن بوله و لبنه ما لم يأكل اللحم ليس بنجس و المعتمد الأول. لنا أنه بول آدمي فكان نجسا كالبالغ
____________________

بحار الأنوار، ج‏77، ص: 102

1- در توضيح نقض اين روايت به ترجمه توضيح آن از جناب علامه اكتفا ميكنم كه ايشان ميفرمايند در دو كتاب المقنع و الهدايه نيز بصورت مرسل مثل اين روايت بيان گرديده است و حضرت علامه حلي اعلي مقامه الشريف نيز در كتاب المختلف فرمودند بدرستي كه بول پسر بچه شيرخوار قبل از اينكه طعام بخورد نيز نجس مي باشد لكن در رفع نجاست بول پسر بچه لازم به فشار دادن لباسش نيست و حتي سيد مرتضي رحمه الله عليه نيز بر اين مسئله ادعاي اجماع نمودند كه تمام علما قائل به نجاست بول پسر بچه شيرخوارهستند و ابن جنيد اعلي الله مقامه الشريف نيز فرمودند كه بول انسان بالغ و غير بالغ در نجاست فرقي با همديگر ندارند الا اينكه بول پسر بچه نجس نيست كه باز اينجا جناب علامه قول مشهور علما را مقدم ميداند كه المعتمد الاول اعتماد به قول اول هست و در ادامه براي تاكيد ميفرمايد كه براي ما معلوم و مبرهن است كه بول آدمي چه بالغ چه نابالغ نجس مي باشد

2- ببينيد جناب علامه در نقض سلسله سند اين روايت كلمه مرسلا را به كار گرفته است و همه ميدانيم كه حديث مُرْسَل به حديثي گفته ميشود كه
الف) «هو مارواه عن المعصوم من لَمْ یُدْرِكه؛مرسل، روایتی است، كه شخصی آن را از معصوم نقل كند؛ در حالی كه او را درك نكرده است.»مراد از ادراك، تلاقی معصوم در همان حدیث است؛ بنا بر این، ممكن است صحابی، از پیامبر حدیث نقل كند، و در عین حال، حدیث او مرسل باشد؛ بدین معنا كه احادیث را از پیامبر، ولی از طریق صحابی دیگری نقل كند. محقق مددی در حاشیه الرعایه می‌فرماید: روایت ابن عباس از پیامبر، این گونه است؛
زیرا هرچه از پیامبر روایت كرده است، از طریق علی ـ علیه السلام ـ و سایر صحابه می‌باشد.



ب) اطلاق معروف در نزد فقهای شیعه، آن است، كه مرسل به حدیثی گویند كه تمام راویان زنجیره سند آن، یا برخی از آن‌ها حذف شده باشد و یا به الفاظ مبهم و مجملی؛ همچون عن بعضٍ، عن رجلٍ ... آورده شده باشد.شهید می‌فرماید: به مرسل، مُنْقطِع و مُعضَل نیز می‌گویند. منقطع، آن است كه از سلسله سند آن یك راوی قطع شده باشد، و مُعضَل آن است، كه بیشتر از یك راوی ساقط شده باشد.
با توجه به تعريفي كه از روايت مرسل خدمتتان ارائه داديم و همچنانكه در متن حديث من لايحضر هم ديده ميشود در ذكر سلسه سند نوشته و قد روي يعني به تحقيق روايت شده و نامي از افراد در آن برده نشده است بنا بر اين نميتوان به اين حديث استناد جست

و السلام علي من اتبع الهدي :Gol:

سلام

یعنی این حدیث قابل اعتنا نیست؟

چون من پیره زنی رو دیدم که با این که بی سواد بود به این حدیث عمل می کرد!

Anoushiravan;267756 نوشت:
سلام
یعنی این حدیث قابل اعتنا نیست؟
چون من پیره زنی رو دیدم که با این که بی سواد بود به این حدیث عمل می کرد!

با درود و سلام خدمت جناب Anoushiravan

فكر كنم با دلايل آشكاري كه از كتاب بحار الانوار ذكر كرده ايم دليلي بر اعتناي به حديث وجود نداشته باشد
شايد عمل كردن آن خانم به اين حديث من باب غلط مشهور در بين مردم باشد ولي همچنانكه بيان كرديم هيچ تفاوتي بين بول صبي و صبيه وجود ندارد و هر دوي آنان ابوالشان نجس هست :ok::ok:

وفقكم الله في الدارين :Gol:

یعنی این منبع هم که داده بودن اشتباهه؟؟‌
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 98 .

zenj;267798 نوشت:
یعنی این منبع هم که داده بودن اشتباهه؟؟‌
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 98 .

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار لازم است توضیحاتی تحقیقی در باره ی اعتبار این کتاب که از کتب اربعه ی شیعه میباشد داده شود .

در اعتبار هر کتابی لازم است چند مطلب مورد بررسی قرار گیرد:
[=M Mitra]1ـ صحت انتساب کتاب به مؤلف؛
[=M Mitra]2ـ اعتبار نسخه‌های موجود؛
[=M Mitra]3ـ اعتبار روایات موجود در کتاب.

الف) انتساب کتاب من لا یحضره الفقیه به شیخ صدوق
[=M Mitra]فهرست‌نویسان و عالمان شیعه از دیرباز به انتساب کتاب من لا یحضره الفقیه به شیخ صدوق تصریح کرده‌اند و در تألیفات خود بارها به این کتاب استناد کرده و از احادیث این کتاب در تألیفات خود استفاده نموده‌اند.
[=M Mitra]برای اینکه این مطلب به خوبی روشن شود برخی از بیانات این عالمان دربارۀ کتاب من لا یحضره الفقیه را در اینجا ذکر می‌کنیم:

[=M Mitra]شیخ طوسی (م460 ﻫ) در کتاب فهرست خود ذیل اسم استادش شیخ صدوق آورده است:
[=M Mitra]له نحو من ثلاثمائة مصنف و فهرست کتبه معروف و انا اذکر منها ما یحضرنی فی الوقت من اسمأ کتبه منها: ... کتاب من لا یحضره الفقیه.
[=M Mitra]سید بن طاووس نیز در کتاب اقبال الاعمال ذکر می‌کند:
[=M Mitra]... روینا ذلک باسنادنا الى الشیخ أبى‌جعفر محمد بن بابویه رحمه الله باسناده من کتاب من لا یحضره الفقیه و قد ضمن فی خطبة کتابه صحة ما یرویه فیه و انه رواه من الاصول المنقولة عن الائمة صلوات الله علیهم.

ب) اعتبار نسخه‌های موجود من لا یحضره الفقیه
[=M Mitra]از ویژ‌گیهای کتب اربعۀ شیعه این است که این آثار پس از تألیف، مورد استقبال عالمان شیعه قرار گرفته و از آغاز نسخه‌های متعددی از آنها استنساخ شده است.
[=M Mitra]از کتاب من لا یحضره الفقیه نیز نسخ خطی بسیارى در کتابخانه‏ها یافت می شود؛ مانند:
[=Wingdings]ü[=M Mitra] نسخه‏اى به تاریخ 681 در کتابخانه آستان قدس رضوی.
[=Wingdings]ü[=M Mitra]نسخه‏اى به تاریخ 11 شوال سال 652 به خط محمد بن على بن. . .
[=Wingdings]ü[=M Mitra] نسخه‏اى به خط مولى عبدالله تسترى به تاریخ شعبان 991 در کتابخانه آیة‌الله مرعشى.

ج) اعتبار روایات من لا یحضره الفقیه
[=M Mitra]با توجه به عظمتی که شخصیت صدوق (ره) در بین محدثان دارد و با عنایت به تصریح وی در مقدمه به صحت مندرجات فقیه، عده‌ای، از جمله اخباریان شیعه، نتیجه گرفته‌اند که احادیث این کتاب همگی از شرایط صحت برخوردار بوده و برای هر عصر و زمانی قابل اعتماد است.
[=M Mitra]مرحوم شیخ حر عاملی در خاتمۀ وسائل الشیعه ـ پس از ذکر سخنان صدوق (ره) از مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه در صحت مندرجات کتاب ـ می‌نویسد:
[=M Mitra]این سخن به طور صریح حکایت از جزم به صحت احادیث من لا یحضره الفقیه و شهادت این دانشمند به ثبوت آن دارد ...
[=M Mitra]میرزا حسین نوری نیز در خاتمۀ مستدرک الوسائل آورده است:
[=M Mitra]بعضی از علما حتی عقیده داشته‌اند کتاب من لایحضره الفقیه نسبت به کتابهای کافی، تهذیب و استبصار ارجحیت دارد. به این دلیل که شخصیت صدوق از نظر قدرت حفظ و حسن ضبط و دقت در ثبت روایت از کلینی و شیخ طوسی ممتازتر است. علاوه ‌بر آن او خود صحت روایات کتاب را تضمین نموده و فقط روایاتی را ثبت کرده است که به آن فتوا داده و اعتقاد به حجیت آن بین خود و خدا دارد.

[=M Mitra]اما عده‌ای این نظریه را نپذیرفته و در ردّ آن عمدتاً به دو دلیل استناد کرده‌اند:
[=M Mitra]1ـ تصریح شیخ صدوق به صحت مندرجات کتاب من لا یحضره الفقیه چیزی جز حکم یک فقیه به صحت فتاوایش نیست و شیخ صدوق کتاب خود را به عنوان یک رسالۀ عملیه نوشته و حکم وی به صحت مطالب رساله، برای وی و مقلدانش معتبر و قابل اعتماد است. اما این حکم لزوماً نمی‌تواند برای فقهای دیگر در سایر زمانها حجیتی داشته باشد یا اعتبار خود را حفظ نماید.
[=M Mitra]2ـ علاوه بر ارسال بخشی از اسناد، روایات مسند کتاب نیز مشکلات چندی از نظر متن و سند دارد. بنابراین به طور کلی باید گفت که کتاب من لا یحضره الفقیه از روایات معتبر فراوانی برخوردار است و به همین خاطر از دیرباز مورد توجه علما قرار گرفته و یکی از منابع اصلی فقها واقع شده است،

[=M Mitra]اما این کتاب مانند دیگر منابع حدیثی از ضعفهای سندی و متنی خالی نیست. همچنان که برخی از فتاوی مرحوم صدوق نیز از فتاوای شاذ (خلاف مشهور) به شمار می‌روند.

حق یارتان :Gol:


با سلام

در حکم بر اخبار باید سایر اخبار را هم دید مثلا این حدیث طرقی دارد که ضعیفند مخصوصا نوفلی غالی و سکونی عامی ، اما معارض صحیحی که این خبر دارد :

2602 فأما ما رواه محمد بن يعقوب عن علي عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن بول الصبي قال: تصب عليه الماء فان كان قد أكل فاغسله غسلا والغلام والجارية شرع سواء.

الاستبصار فيما اختلف من الاخبار

تأليف شيخ الطائفة ابى جعفر محمد بن الحسن الطوسى قده

پس موافق این حدیث صحیح هیچ فرقی بین بول دختر و پسر وجود ندارد.
موضوع قفل شده است