جمع بندی ازدواج در سنین پایین تر

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج در سنین پایین تر

با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و گرامی.

پسری هستم 19 ساله.
به فکر ازدواج هستم.
به پدر و مادرم که میگویم.میگن درس.کار.پول.خونه.سربازی.و....
تویه حوالی شهر ما افراد با حجاب کامل کم پیدا میشود. خیلی وضعه بدیه...
دوستانم 95 درصدشون با دختران دیگر در ارتباط هستن. اما من به خدا نیستم. زمانی که از تو خیابون در حال رد شدن هستم سرمم پایین میگیرم که نگاهم به کسی نیوفته.
برای دوستام که مشکلی نیست!! همشون میگن بعد از 26 یا 27 .
اما از لحاظ روحی به من خیلی فشار میاد.
دارم دیگه کم کم بی حوصله میشم. حوصله ی هیچ کاری رو ندارم.
پدر و مادرم میگن درستو بخون و سربازیتو برو بعدش زن بگیر.
اما اینجوری که من حساب میکنم نمیشه.
من امسال سوم دبیرستان رو قبول شدم وقتی میخوام حساب کنم میبینم اون موقع خیلی دیره!
میشه 1 سال پیش دانشگاهی+4 سال لیسانس+2 سال فوق لیسانس+2 سال سربازی+3 سال هم برای کار کردن و پول پس انداز کردن برای قبل از ازدواج! =12سال 19+12=31

اونموقع میشه 31 سالم.
دیر نیست؟؟؟؟ پدرم 19 سالگی ازدواج کرده!!!

من دوست دارم ازدواج کنم. مگه چه اشکالی داره که ازدواج کنم و درسمو بخونم و کار کنم.
تازه برای سربازی رفتن هم وقتی که آدم زن داشته باشه 3 روز در هفته تعطیله و کلا سربازی آسون تره!


کار شناس بحث : امیدوار

راستی باید یه چیز دیگه رو هم بگم...
از لحاظ ثبات فکری به حدی که لازمه رسیده ام.
حتی معلمین مدرسه ام هم به پدر مادرم گاهی اوقات میگن که این پسر مانند یه انسان 30 ساله میتونه صحبت کنه از از لحاظ درک مطالب زندگی خیلی خوب هستش.

سلام
در اين پست در مورد سن ازدواج مباحثي بيان شده كه ميتونه مفيد باشه
http://www.askdin.com/thread19420.html
http://www.askdin.com/thread15495.html
http://www.askdin.com/thread7487.html

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: امیدوار


yek;267260 نوشت:
با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و گرامی.

پسری هستم 19 ساله.
به فکر ازدواج هستم.
به پدر و مادرم که میگویم.میگن درس.کار.پول.خونه.سربازی.و....
تویه حوالی شهر ما افراد با حجاب کامل کم پیدا میشود. خیلی وضعه بدیه...
دوستانم 95 درصدشون با دختران دیگر در ارتباط هستن. اما من به خدا نیستم. زمانی که از تو خیابون در حال رد شدن هستم سرمم پایین میگیرم که نگاهم به کسی نیوفته.
برای دوستام که مشکلی نیست!! همشون میگن بعد از 26 یا 27 .
اما از لحاظ روحی به من خیلی فشار میاد.
دارم دیگه کم کم بی حوصله میشم. حوصله ی هیچ کاری رو ندارم.
پدر و مادرم میگن درستو بخون و سربازیتو برو بعدش زن بگیر.
اما اینجوری که من حساب میکنم نمیشه.
من امسال سوم دبیرستان رو قبول شدم وقتی میخوام حساب کنم میبینم اون موقع خیلی دیره!
میشه 1 سال پیش دانشگاهی+4 سال لیسانس+2 سال فوق لیسانس+2 سال سربازی+3 سال هم برای کار کردن و پول پس انداز کردن برای قبل از ازدواج! =12سال 19+12=31

اونموقع میشه 31 سالم.
دیر نیست؟؟؟؟ پدرم 19 سالگی ازدواج کرده!!!

من دوست دارم ازدواج کنم. مگه چه اشکالی داره که ازدواج کنم و درسمو بخونم و کار کنم.
تازه برای سربازی رفتن هم وقتی که آدم زن داشته باشه 3 روز در هفته تعطیله و کلا سربازی آسون تره!


کار شناس بحث : حامی


yek;267260 نوشت:

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت محضر حضرتعالي
از اينكه مخلق به اخلاق الهي و متعهد به رعايت موازين شرعي هستيد خدا را شاكريم و به شما تبريك مي‌گوييم.
در رابطه با موضوع ازدواج، لازم است دو محور را مد نظر داشت:
1- ازدواج از منظر ضرورت شناسي
2- ازدواج از منظر آسيب شناسي

از منظر ضروت شناسي، شاخصه‌هاي عمومي (نسبت به همه افراد) و شاخصه‌هاي اختصاصي (منحصر به فرد) زيادي وجود دارد كه از جمله مي‌توان به
حفظ حريم عفاف اشاره نمود.
در بحث آسيب شناسي هم، آسيبهاي عمومي و اختصاصي وجود دارد. از جمله آسيبهايي كه ممكن است يك ازدواج را تهديد كند، ازدواج در
سن پايين و يا سن بالا است.
براي ازدواج آمادگيهاي متنوعي در ابعاد جسمي، جنسي، رواني، اجتماعي، فكري و...لازم است كه با شرايط پيچيده و مركب جوامع امروزي، ازدواج با سن پايين يك ريسك است! البته ملاك ما براي اينكه شخصي از چنين آمادگيهايي برخوردار باشد سن تقويمي نيست و چه بسا فردي در سن 19 سالگي، سن عقلي يك فرد 30 ستاله را داشته باشد، كه اگر چنين باشد، آنگاه منعي براي ازدواج با سن تقويمي پايين وجود ندارد.
به هر حال به نظر مي‌رسد در تعارض ميان، ضرورتها و آسيبها، مي‌بايست جانبي را اختيار كرد كه نسبت به طرف ديگر، ترجيح داشته باشد. به اين منظور لازم است همه مواردي كه ضرورت ازدواج شما را تامين مي‌كند ليست شوند و با ليست همه آسيبهايي كه ممكن است ازدواج شما را به مخاطره بياندازد، مقايسه گردد و گزينه‌اي انتخاب شود كه بر ديگري غلبه دارد.
در پناه حق موفق باشيد.

با سلام و کسب اجازه از جناب امیدوار

علاوه بر لیست کردن امور که جناب امیدوار فرمودند بنده نیز در کنار سخنان پربار ایشان مطالبی عرض میکنم ان شاءالله مفید واقع شوند.

گاهی از لحاظ شخصیتی در سنین پایین فرد به پختگی میرسد اما شرایط بیرونی فراهم نیست
و تلاش ها برای بهبود شرایط بیرونی چندان سودی نمیدهد .

متعاقبا در کنار تلاش چاره ای جز سازگاری با شرایط و صبر در برابر فشار گناه وجود ندارد ،

نقل قول:
میشه 1 سال پیش دانشگاهی+4 سال لیسانس+2 سال فوق لیسانس+2 سال سربازی+3 سال هم برای کار کردن و پول پس انداز کردن برای قبل از ازدواج! =12سال 19+12=31

این سنین هم جز تفکرات شماست چون دوست دارید ازدواج کنید ذهنتون به حرفهایی از این قبیل گرایش داره...
در صورتی که شما به محض ورود به دانشگاه ان شاءالله و یک کار نیمه وقت هر چند کم درامد شرایط برای نامزدی کردن بیشتر فراهم هست و خانوده شما بیشتر حاضر به خواستگاری رفتن برای شما میشوند.

حالا با توجه به شرایط کنونی شما در کنار تلاش برای راضی کردن والدین بهتر این هست که کارهای ذیل را انجام دهید:

1- شرایط دوستان خود را تغییر دهید یعنی سعی کنید با افرادی که مثل خودتون پاک و اهل گناه نیستند و همچنین مجرد هستند صمیمی شوید و از دوستانی که اهل دوستی های نامشرع هستند بپرهیزید .(چون تمایل شما را به ارتباط با جنس مخالف افزون میکنند)

2- به فعالت های مختلف خودتون رو مشغول کنید که کمتر به نیاز به همسر فکر کنید. در برنامه روزانه خود انواع و اقسام کارها را قرار دهید. اگر بتوانید به کلاس های قران و مسئولیت در مسجدهای فعال بپردازید بسیار سودمند است.

3- سعی کنید از هر طریق ورودی های ذهنتون رو کنترل کنید یعنی گوش وچشم و حتی بویایی . حتی از طریق رسانه ها.

همانا برای پرهیزگاران کامیابی بزرگیست.:Gol:

سلام
جناب yek حال که شما خود را برای ازدواج میدانید آیا گزینه ای را هم در نظر گرفته اید یا اینکه نه؟

سلام
عزیز دل کنکورت رو بده یه رشته خوب قبول بشی بعد برو توی فکر این مسائل...
فعلا مهمترین غول پیش روت که مثله سوکس میمونه (!) کنکورته برادر... بشین سفت و سخت بخون یه رشته توپ قبول بشی بعد توی دانشگاه همه چیز میاد دستت...

موفق باشید!

مشكل اينجاست كه سطح درك برخي از جامعه بالاتره به خاطر همين دوست هاي كمي پيدا مي كنن وبيشتر اين دوستي ها هم ناپايداره،وبسيار كم دوستاني صميمي براي اين افراد پيدا مي شه،به همين دليل احساس درك نشدن توسط ديگران وتنهايي مي كنن و به همين خاطر به دنبال همزباني وهمدلي دائمي مي گردن،و نه فقط مسائل جنسي.براي مثال سه نفر از دوستاي من كه البته درسخونترينها و با سطح درك بالايي هستند مي گن علاوه بر احساس تنهايي،احساس زجر و عذاب از ناپختگي هاي جامعه نيز دارندحالا اين رو اضافه كنيد به اينكه ماها بچه حزب اللهي و مذهبي هم هستيم.:Ghamgin:

[=arial]بسمه تعالی
در پاسخ سؤال شما مطالبی را به اختصار مطرح می کنم، امیدوارم مفید واقع شود.
بهترین و مناسب ترین سن برای ازدواج چه زمانی است؟
برای ازدواج دختر و پسر، سن مشخصی را نمی‌توان ذکر کرد زیرا شرایط و موقعیت افراد متفاوت است. برای مثال، سن ازدواج در مناطق گرمسیر، به سبب بلوغ جنسی زودتر دختران و پسران و در مناطق روستایی به جهت ساده‌تر بودن زندگی و نبودن پیچیدگیهای زندگی شهرنشینی و نیز حمایت بیشتر خانواده‌ها، پایینتر است.
آنچه زمینه را برای ازدواج دختر و پسر آماده می‌کند، امکانات اولیه مادی، بلوغ شرعی، بلوغ جنسی، بلوغ فکری، رشد جسمی و روحی، رشد اجتماعی و شخصیتی، استقلال فکری، ثبات عاطفی و قدرت مدیریت بحران (مواجهه با مشکلاتی که در فرایند ازدواج ممکن است ایجاد شود و مقابله با بحرانهای زندگی) است که اگر این شرایط به طور نسبی (و نه مطلق) فراهم شد، شخص میتواند ازدواج کند.
بلوغ جسمی و جنسی:
بلوغ جسمانی به مجموعه تغییرات فیزیکی و فیزیولوژیکی در بدن انسان و سایر جانوران گفته می‌شود که بر اساس آنها، بیشتر بر اثر ترشح هورمون های گوناگون، بدن کودک تبدیل به بدن بزرگسال می‌شود. بیشتر این تغییرات جنبهٔ جنسی دارند و به غدد و اندامهای جنسی مرتبط می‌شوند. به همین علت بلوغ باعث ایجاد آمادگی، احساس نیاز و توانایی برقراری رابطه جنسی و تولید مثل می‌شود.
بلوع فکری و عقلانی:
بلوغ فکری یعنی فرد به حدی از درک برسد که بداند چطور باید زندگی دونفره و بعد سه و… نفره را اداره کند. فرد باید در کنار رشد شخصیتی به حدی از بلوغ رسیده باشد که توانایی مدیریت اقتصاد خانه، همسر، تحصیل فرزندان و… را داشته باشد.
بلوغ اقتصادی:
بلوغ مالی به معنی این نیست که شما ثروتمند باشید و به حد کمال توانایی مالی داشته باشید. کسی که به بلوغ اقتصادی رسیده درست مثل کسی است که ماهی گرفتن بلد است و کسی که ثروتمند است، یک دنیا ماهی دارد اما الزاما روش ماهی گرفتن یا استفاده از ماهی هایش را نمی داند.
در این نوع بلوغ شما توانایی و مهارت تامین مالی و مدیریت مالی زندگی را دارید. می دانید چقدر درآمد دارید، از کجا در می آورید و کجا خرج می کنید، یعنی مدیریت مالی دارید. اگر بخش مهمی از درآمدتان صرف دوستانتان می شود یا برای خرید موبایل جدید، اسپرت کردن ماشین تان و... از کفتان می رود، یعنی برای ازدواج مناسب نیستید. این توانایی کسب درآمد و برنامه ریزی برای هزینه ها بلوغ مالی گفته می شود.
- بهانه هایی مثل ادامه تحصیل، سربازی و... هرگز مانعی برای رسیدن به بلوغ اقتصادی نیستند بلکه می توان از طریق مشغول شدن به مشاغل پاره وقت (ترجیحاً مرتبط با استعداد و رشته تحصیلی) با داشتن پس انداز و آشنایی با بازار کار و عوامل آن رسید.
- برای رسیدن به بلوغ اقتصادی باید به حداقل های عرفی رسیده باشید یعنی: به دنبال کم کردن وابستگی اقتصادی خود از خانواده باشید، درآمدی حداقلی (حتی کم) برای خود داشته باشید.
- برای آینده خود برنامه ریزی و طرح اقتصادی داشته باشید این یعنی بدانید روش های کسب درآمد چیست؟ چه میزان پس انداز می توانید داشته باشید؟ امکان تهیه مسکن برای زندگی تان (خرید یا اجاره) چه زمانی محقق می شود؟ و سؤالاتی از این دست.
بلوغ عاطفی:
کسی که به بلوغ عاطفی رسیده باشد قابلیت برقراری رابطة عاطفی با اطرافیان را دارد. کسی که به این بلوغ رسیده باشد می تواند احساساتش را کنترل، ابراز و مدیریت کند. کجا باید بخندم، کجا باید گریه کنم، کجا باید داد بزنم، کجا باید اشک بریزم، می تواند در شرایط حاد و بحرانی خودش را کنترل کند و به هم نریزد. کسی که به بلوغ عاطفی رسیده است در اکثر موارد می تواند خطای دیگران را نادیده بگیرد. نه اینکه با هر خطایی برخورد تند و خصمانه بکند. کسی که به این بلوغ رسیده است در برخوردهایش انعطاف پذیر است. و تحمل شنیدن انتقاد را دارد. تذکرات و حرفهای منطقی دیگران را با جان و دل می پذیردو در شکستها و ناکامی ها خودش را نمی بازد و دست و پایش را گم نمی کند و حس فداکاری در او به وضوح دیده می شود. و در بروز احساساتش خیلی آدم بازی است. لذت می برید از اینکه او مدام به شما بیان و ابراز احساس می کند. کسی که بلوغ عاطفی نرسیده باشد مثل سنگ می ماند و دچار انجماد عاطفی است و باید عشق را از او گدایی کنید.
نتیجه گیری:
اگر شرایط ازدواج و توانایی مدیریت خانواده را دارید و می‌توانید خانوادةتان را راضي كنيد، بهترين راه ارضای نیازهای جنسی ازدواج است. حمايت والدين در امر ازدواج يكي از عوامل پيش بيني كننده موفقيت در ازدواج جوانان مي باشد. از اين رو شما بايد با مهارت اين همراهي را به دست آوريد. برای جلب موافقت والدین، خود شما يا افراد مورد قبول پدر و مادرتان مي‌توانيد با يك گفتگوي صميمي نظرشان را جلب كنيد و به آن‌ها بفهمانيد كه ازدواج كردن در شرايط فعلي براي شما لازم است. به هر حال با آن‌ها در كمال آرامش گفتگو كنيد. اما اگر شرایط ازدواج را ندارید و نمی‌توانید موافقت خانواده خود را جلب کنید، توصيه‌هاي زير را به كار بنديد:
1. براي تخليه انرژي فراوان دورة جواني و كم شدن نيروي جنسي به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
2. براي كاهش غريزة جنسي و جلوگيري از انحرافات اخلاقي هفته‌اي يكي يا دو روز روزه مستحبي بگيريد.
3. اوقات فراغت خود را با انجام كارهاي مثبت پر كنيد و در مكان‌هاي مختلط گردش نكنيد.
4. ايمان مذهبي و گرايش‌هاي خويش را با مطالعه كتب اخلاقي و ديني، شركت در مجالس مذهبي، مراسم دعا و توسّل و خواندن قرآن و تدبّر در معاني آن تقويت كنيد.
5. در خوردن مواد غذايي محرّك مانند خرما، پياز، فلفل و ... به حداقل لازم اكتفا نماييد.
6. ازمعاشرت و ارتباط و سخن گفتن با جنس مخالف حتي المقدور پرهيز كنيد.
7. از نگاه كردن به هر چيزي كه ميل جنسي را تحريك مي‌كند مثل نگاه كردن به جنس مخالف و تماشاي فيلم‌هاي تحريك كننده اجتناب كنيد.
8. سعي كنيد بيشتر به قيامت و معاد فكر كنيد و با ذكر خدا از فكر كردن دربارة مسايل جنسي دوري گزينيد.
موفق باشید.

yek;267260 نوشت:
ا سلام خدمت تمام دوستان عزیز و گرامی.

پسری هستم 19 ساله.
به فکر ازدواج هستم.
به پدر و مادرم که میگویم.میگن درس.کار.پول.خونه.سربازی.و....
تویه حوالی شهر ما افراد با حجاب کامل کم پیدا میشود. خیلی وضعه بدیه...
دوستانم 95 درصدشون با دختران دیگر در ارتباط هستن. اما من به خدا نیستم. زمانی که از تو خیابون در حال رد شدن هستم سرمم پایین میگیرم که نگاهم به کسی نیوفته.
برای دوستام که مشکلی نیست!! همشون میگن بعد از 26 یا 27 .
اما از لحاظ روحی به من خیلی فشار میاد.
دارم دیگه کم کم بی حوصله میشم. حوصله ی هیچ کاری رو ندارم.
پدر و مادرم میگن درستو بخون و سربازیتو برو بعدش زن بگیر.
اما اینجوری که من حساب میکنم نمیشه.
من امسال سوم دبیرستان رو قبول شدم وقتی میخوام حساب کنم میبینم اون موقع خیلی دیره!
میشه 1 سال پیش دانشگاهی+4 سال لیسانس+2 سال فوق لیسانس+2 سال سربازی+3 سال هم برای کار کردن و پول پس انداز کردن برای قبل از ازدواج! =12سال 19+12=31

اونموقع میشه 31 سالم.
دیر نیست؟؟؟؟ پدرم 19 سالگی ازدواج کرده!!!

من دوست دارم ازدواج کنم. مگه چه اشکالی داره که ازدواج کنم و درسمو بخونم و کار کنم.
تازه برای سربازی رفتن هم وقتی که آدم زن داشته باشه 3 روز در هفته تعطیله و کلا سربازی آسون تره!

سلام.برادرم موضوع سر اینه که پدر مادرتون میدونن تو این وضعیت بهتون زن نمیدن,مگه قصه عشق وعاشقی وسط باشه,نمیخوام بهتون توهین کنم شمام مثل برادر کوچیکترم,ولی من الآ تو سن ازدواجم,خونوادم به کساییکه نه کار دارن نه تحصیلات نه سربازی حتی اجازه نمیدن بیان,از همه براذران اسکی عذرخواهی میکنم,اما واقعیته.
اگرم قصه عشق وعاشقیه که همه روانشناسا میگن آقاپسرا زیر 25سال یه نظروعقیده دارن بالای25سال یه نظر,یعنی شما بعد25سال میگید چرا داماد شدم,چرا جوونی نکردم؟
خلاصه فکر کنم هنوز زوده.....

yek;267260 نوشت:
پسری هستم 19 ساله.
به فکر ازدواج هستم.
به پدر و مادرم که میگویم.میگن درس.کار.پول.خونه.سربازی.و....
تویه حوالی شهر ما افراد با حجاب کامل کم پیدا میشود. خیلی وضعه بدیه...
دوستانم 95 درصدشون با دختران دیگر در ارتباط هستن. اما من به خدا نیستم. زمانی که از تو خیابون در حال رد شدن هستم سرمم پایین میگیرم که نگاهم به کسی نیوفته.

[="#006400"]
خدا صاحب چنین منطقی رو حفظ کنه !
فرهنگ ما اینطور نبود ...

آشنایی داشتیم !
نامزدی داشتیم!
عقد و
عروسی !

همه اینها جزوی از فرهنگ ماست و به صلاح ما !
اگر هدف والا و خدایی باشه چه اشکالی داره که یه جوون با مشورت خانواده اش ! به خواستگاری بره !
و اشنا بشه و نامزد یا محرم تا زمان ازدواج ؟
مهمترین مساله اینه که هر دو طرف مایل به حفظ حرمت خانواده باشن و عجولانه و خودسرانه تصمیم گیری نکنند ..[/]

[="#0000CD"]ازونوره دنیا که کمترین ارزشی حتی برای شرف و حیثیت دختر و پسر بچه قائل نیستن با حیله و حمله به فرهنگ ما
اکثر ما رو از ترس سر دوراهی قرار دادند که کسی جرات نکنه به امر خدا پیغمبر راهی برای رهایی از گناه پیدا کنه
نباید بیشتر ازین بهشون مجال داد!
البته با مشورت و تحقیق ...[/]

سلام به دوستای خوبم.
من یه دختر 17 سالم در حدی نیستم که بخوام بقیه رو نصیحت کنم .
میخواستم بگم با این وضیعت جناب اقای yek کسی بهشون دختر نمیده هرچیزی وقت خودشو داره هیچ پدری حاضر نیست دخترشو بده دست پسری که نه پول داره نه کار داره و نه سربازی رفته.
نمیخوام بگم ازدواج نکنید تا 31 سالگی میخوام بگم باید کارایی رو انجام بدی بعد به فکر ازدواج باشید.
انشالله همه جوونای اسلام خوش بخت بشن و در آرامش زندگی کنن.

JaneJanan;347246 نوشت:
فعلا مهمترین غول پیش روت که مثله سوکس میمونه (!) کنکورته برادر... بشین سفت و سخت بخون یه رشته توپ قبول بشی بعد توی دانشگاه همه چیز میاد دستت...

کنکور الان دیگه هیچ غولی نیست. چیزه خاصی هم بجز مدرک بهت اضافه نمیکنه. ( شاید چنتا دانشگاه اولو بشه یکم اونم یکم جدا کرد)
ولی غولی که جلوته همون سربازیه( قبلنا بهش می گفتن اجباری ، الان زحمت کشیدن همونجوری و اتفاقا بی خاصیت تر از قبلنا برگزارش می کنن و اسمشو گذاشتن دوره ضرورت:manbaa:) اول اونو ردش کن. بعدش به فکر دانشگاه و ازدواج و اینا باش.
دارم الان دوستانی که داران دکتری می خونن ولی مثل بید می ترسن از اینکه وقتی تموم شد باید برن سربازی ( ببخشید دوره ضرورت) 2 سال الکی بگذره . بعدش بیان بگردن دنبال کار و بعدشم دیگه خودت حدس بزن که چی میشه
1 کم دیرتر رفتن به دانشگاه هیچ ضرری به زندگیت نمیرسونه. عوضش وقتی در حال تحصیل موقعیت کاری برات پیش اومد می تونی با خیال راحت با داشتن کارت پایان خدمت هم کار داشته باشی هم درستو ( تقریبا شرایطی که تو این زمونه مقدمات یک ازدواج موفق محسوب می شن)
به هرحال درسته که پدرای ما تو سنین پایین ازدواج کردن . ولی نباید شرایط اون موقع رو با الان برابر دونست که بگیم ما هم حتما باید تو سن پایین ازدواج کنیم
موفق باشید

دختر خوب;370888 نوشت:
میخواستم بگم با این وضیعت جناب اقای yek کسی بهشون دختر نمیده هرچیزی وقت خودشو داره هیچ پدری حاضر نیست دخترشو بده دست پسری که نه پول داره نه کار داره و نه سربازی رفته.

راست میگه. تا حساب پس انداز پسره پرو پیمون نباشه حاضر نیست. البته 1تبصره هم داره. بند " پ2" یا "پ پ" یعنی پدر پول دار
دیگه گذشت اون زمون که می گفتن پسر خوب باشه یقیش مهم نیست. جور میشه (به قول پدر مادرا : مگه ما اول زندگیمون چی داشتیم، یه قالیم به زور زیر پامون بود) حالا من نمیدنم پدرو مادری هست که اینارو بخونن یا این حرفایی که دوستان می زنن به گوششون برسه؟! ( اگه نباشه که با عرض معذرت همه حرفایی که زنده میشه کشکه)

کاملا با حرفاتون موافقم آقا محسن،این روزا پول بابا پسره خیلی مهم تر از اخلاق پسراست دخترا حاضرن با بدترین آدم زندگی کنن ولی پسره مایه دار باشه و بهترین چیزا براشون مهیا باشه.

[="#006400"]پول داشتن با پولدار شدن یکی نیست .
همیشه یک طرف باید گذشت کنه تا گذشت ببینه !
شخصیت و انسانیت و حد معرفت ادمها در اینجور ازمایشات سنجیده میشه ...

زیادند عزیزانی که شیفته ی خود شمای خواستگار باشند
و تا روزی که پر و پیمون مادی بگیرید در کنار یا به انتظار شما بمانند .

بدون حرکت که برکت نمیاد ! قدم اول کسی احساس نیاز به همدم داره بشه نامزدی ...

مشکل اصلی مردم از بی پول بودنه طرف نیست .
مشکل از احتمال لغزش شخص در زندگی و اعتیاد و دزدی و امثال اینه
که طرف میگه هر چی میخواد باشه! فقط پول داشته باشه که وقتی معتاد شد وقته طلاق پول و پله داشته باشه تا مهریه رو تمام و کمال بده من برم دماغمو عمل کنم :Cheshmak: و ازینجور حرفا ...

که معمولا حرف خوده دختر هست و ربطی به خانواده اش نداره
ولی اگر یه پدر حرف از بی پولی خواستگار میزنه 99 درصد مشکل دیگری درش دیده که پول رو بهانه کرده !

به هر حال دانه مفت و گنجشک هم مفت .
امتحانش ضرر نداره

با مشورت [/]

Mohsen.Fakori;370894 نوشت:
راست میگه. تا حساب پس انداز پسره پرو پیمون نباشه حاضر نیست. البته 1تبصره هم داره. بند " پ2" یا "پ پ" یعنی پدر پول دار
دیگه گذشت اون زمون که می گفتن پسر خوب باشه یقیش مهم نیست. جور میشه (به قول پدر مادرا : مگه ما اول زندگیمون چی داشتیم، یه قالیم به زور زیر پامون بود) حالا من نمیدنم پدرو مادری هست که اینارو بخونن یا این حرفایی که دوستان می زنن به گوششون برسه؟! ( اگه نباشه که با عرض معذرت همه حرفایی که زنده میشه کشکه)

پول بابای پسر که بدرد کسی نمیخوره خوده پسر باید پول داشته باشه!
والبته اخلاق!
:ok:

Mohammad2db;370951 نوشت:
که معمولا حرف خوده دختر هست و ربطی به خانواده اش نداره
ولی اگر یه پدر حرف از بی پولی خواستگار میزنه 99 درصد مشکل دیگری درش دیده که پول رو بهانه کرده !

من 1 درصدش رو قبول دارم نه 99 درصدش رو. به هرحال اینهمه افراد اطرافمون هستن که اتفاقات مختلفو داستانهای مختلف براشون می افته. هم می بینیم . هم میشنویم.

به سراغ زنان میایی تازیانه را فراموش نکن!@
بله سختی داره همینطوری که نیست!همه چیز مادیاتم نیست!
زمونه هنوز انقدرم بد نشده!شده؟

ali H;370979 نوشت:
تقصیر شما هم نیست، تقصیر زمونه ست. گذشت زمونی که مثل آب خوردن زن می گرفتن، الآن باید هفت خان رستم را طی کرد:

البته میشه هیچکدومو رد نکرد. مثل این جونای تازه به دوران رسیده. کشته مرده ی هم میشن. خانواده رو تهدید می کنن که اگه موافقت نکنید خودمونو می کشیم. و بعدشم عروسی. ( اه اه اینقده بدم میاد)

Mohsen.Fakori;370983 نوشت:
البته میشه هیچکدومو رد نکرد. مثل این جونای تازه به دوران رسیده. کشته مرده ی هم میشن. خانواده رو تهدید می کنن که اگه موافقت نکنید خودمونو می کشیم. و بعدشم عروسی. ( اه اه اینقده بدم میاد)

البته اینم یه راهه!
ولی دختره بدبخت!
چه راهایی پیشنهاد میدینا!

[="DarkSlateBlue"]آقای قرائتی یک سری میگفت اگر یکی تشنش باشه و بگه من آب میخوام آیا منطقیه که بهش بگیم برو سربازی و بیا تا بهت آب بدیم؟ آیا منطقیه که بهش بگیم برو لیسانس بگیر بعد آب بخور؟
کسی که زن میخواد هم همینه! زن گرفتن هیچ ربطی به کنکور و سربازی و پول نداره ... چون یک نیازه!
میدونم که جامعه و عرف ما اینو نمیپذیره اما چون دیدم همه ی دوستان دارن میگن غول کنکور غول سربازی غول بی پولی ... اینو گفتم!
اگر پدر مادرا یک ذره فکر داشته باشن نمیذارن جوون به این خوبی که هیچ گناهی نکرده و نمیخواد بکنه مجرد بمونه!
اگر بگردید پیدا میکنید خانواده ای رو که پاکدامنی و ایمان براشون ملاک اصلی باشه!
اگر همچین خانواده ای پیدا کردید مطمئن باشید به شما با همین شرایط دختر میدن! منتهی میتونید تو عقد باشید تا بزرگ بشید و درستون رو هم بخونید و کار هم پیدا کنید!
چه اشکالی داره آدم همه ی اینکارها همراه با اینکه زن داره انجام بده؟
اگر خانواده ی متدین و با ایمانی پیدا کنید مطمئن باشیداین شرایط رو قبول میکنن!
پس برید برای ازدواج و به غول هایی که گفته شد زیاد بها ندید!
[/]

من کسایی رو میشناسم که غرق در پولن ولی زنو شوهر هنوز نمیدونن چه جوری باید با هم رفتار کنن.
من سخنرانی نمیکنم ولی اینو قبول کنید که 60% زندگی زنوشویی بهتوانایی تحمل تفاوت هاشون مربوطه.
قبول قبول یه طرفشم بر میگرده به پولو سرمای ولی پول باشه اخلاق نباشه زندگی به هیچ دردی نمیخوره.
بپذرین

کارشناسان گرامی . کسی که این موضوع را شروع کرده یک سالی است که به سایت سر نزده است . لطفا به سوالات من جواب دهید.
من 18 ساله ام.کنکور هم داده ام.خیلی نیاز جنسی دارم.یعنی روزی نیست که به نیاز جنسی فکر نکنم.
تا به حال به خاطر همسر نداشتن به گناه خودارضایی دچار شده ام که خیلی از این مساله ناراحتم و قصد ترک گناه دارم اما همانطور که میدانید بعضی وقت ها هورمون های جنسی بدن زیاد می شود و خیلی سخت می شود جلوی گناه را گرفت.اما در این ماه مبارک به خاطر روزه خیلی میل جنسی ام کم شده است و این گناه را ترک کرده ام.اما اگر همیشه بخواهم روزه بگیرم که نمی شود.چون روزه وقتی تاثیر دارد که حداقل 5 روز پشت سر هم روزه بگیری و تازه در روز پنجم میل جنسی ات به خورده کم می شود.یعنی باید همیه روزه دار باشم تا میل جنسی ام کم شود و این دور از انتظار است.
باور کنید خیلی خواستم این گناه را ترک کنم ولی نشد.چون کسی که به این گناه دچار شده و جوان و سالم هم هست تقریبا هرگز نمی تواند این گناه را ترک کند مگر اینکه ازدواج کند.
ازدواج هم که خبری ازش تو این مملکت نیست.
با این حال از نظر کنترل چشم خدا را شکر خیلی خوب عمل می کنم و حتی در تلویزیون هم حتی الامکان به خانم ها نگاه نمی کنم.
خیلی خواستم یه راهی پیدا کنم که زودتر ازدواج کنم ولی نشد چون کار ندارم سربازی نرفتم مدرک ندارم پول ندارم بابام هم خیلی پولدار نیست همچنین همه فکر می کنن من هنوز واسه ازدواج بچه ام.
در صورتی که از نظر عقلی و سیاسی و تحلیل مسائل سیاسی اجتماعی خوب می فهمم.
همچنینی اصلا پدرم نمی داند که من نیاز به ازدواج دارم و روم نمیشه که به بابام بگم.
باور کنید نیاز جنسی هم مانند آب و غذا و مسکن و پوشاک یک نیاز است ، آیا ممکن است کسی 10 سال غذا نخورد و سالم بماند؟
ازدواج حتی اگر بدون ارضای جنسی هم باشد حداقل ارتباط عاطفی و کلامی که دارد و من مطمئنم اگر ارتباط عاطفی و کلامی باشد حتما می توانم چند سالی نیاز جنسی را نادیده بگیرم.ولی از ازدواج خبری نیست.یک بار هم مادرم گفت تو باید در 28 سالگی ازدواج کنی.یعنی 10 سال دیگه.:Moteajeb!::Moteajeb!:تو این 10 سال من باید چکار کنم اونم در محیط خراب دانشگاه؟
من باید چه کار کنم.
لطفا راه های کنترل غریزه ی جنسی را نگید جون همش را حفظم .راهکار عقلایی بدهید.یا راهی بدهید که کلا نیاز جنسی ام سرکوب شود و یا از بین برود.
دوستان هم کمک کنند.

سلام،من نگارم 17 سالمه دقیقا 1 سال از شما کوچیک ترم.
از نصیحت بدم میاد کسی رو نصیحت نمیکنم اقا مرتضی میخوام بهت بگم اگر بخوای ادامه بدی این کاراتو به جاهای بد کشیده میشی که هم به خونوادت و هم به جامعه ضربه میزنی.
ادامه نده سعی کن بهش فکر نکنی.
البته بهت حق میدما با اوضاع دخترا و زنای جامعه ما بایدم اینجوری بشی .
نمیگم چشماتو ببند کورشو میگم جلو خودتو نگهدار باهاش مبارزه کن سعی کن شکستش بدی.
اقا مرتضی من یه دخترم زبون پسرارو خوب میفهمم چون بین 3 تا پسر بزرگ شدم .نه نه نه یه فقط فکر نکنی فکر بد راجبت میکنما نه فقط درکت میکنم.
کمکه خاصی از دستم بر نمیاد مگرنه کمکت میکردم.

اینم بگم که سراغ دارم کسایی رو هم که هنوز درس می خوندو سربازی هم نرفته بود ولی پدر مادرش 1دختری رو براش انتخاب کردن و عقدشون کردن. بعد از خدمت هم خانواده ها کمک کردن یه کاری دست و پا کرد و همین هفته پیش هم بچه دار شده.
متاسفانه هنوزم مرغه همسایه غازه
تا وقتی که بحث در مورده دیگرانه. میگن مگه ما اولش چی داشتیم، خدا بزرگه، خودش برکت می رسونه، مهم پاک بودنه و .....
وقتی که بحث سر خودشونه همه او حرفا میشن کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــشک
ایشالا که این مشکلاته جونا هم حل بشه . 1قفل هایی هست تو زندگی های امروزی که ایشالا کلید داره می رسه. حل می شن

اما مرتضی جان
من کارشناس نیستم. فقط 1 جونم که تو جامعه هستم و این مشکلاتو هر جا نگاه می کنم می بینمو لمس می کنم. میگی راهکار عقانی، مگه این همه بحث شده راجع به این مسائل، عقلانی نیست؟ به هر حال هرچی بیشتر خودتو مشغول کنی به کارهای مختلف و تنها نباشی راحت تر میشه باهاش کنار اومد.

یا حق

Mohsen.Fakori;371023 نوشت:
اینم بگم که سراغ دارم کسایی رو هم که هنوز درس می خوندو سربازی هم نرفته بود ولی پدر مادرش 1دختری رو براش انتخاب کردن و عقدشون کردن. بعد از خدمت هم خانواده ها کمک کردن یه کاری دست و پا کرد و همین هفته پیش هم بچه دار شده.

خوشبختن؟
نه نیستن یعنی نمیتونن باشن.
آقا مرتضی شما الان 18 سالته.شاید به نظره خودت وشکی هم در نظرت نیست بخوای ازدواج کنی ولی بزرگ تر میشی.....توقعاتت از خودت از زندگیت از همسرت بالاتر میره میدونم چی تو فکرته ولی هیچ راهی رو در نظر ندارم.....فقط یه چیزیو خوب میدونم معلوم نیست خوشبخت بشی اگه ازدواج کنی یعنی 99%خوشبخت نمیشی چون فکره الانه تو با فکره دوساله دیگت خیلی فرق میکنه یه جور نمیمونی یعنی هیچ کس یه جور نمیمونه.....فقط خودتو یکی دیگه رو بدبخت نکن.
امیدوارم قشنگ فک کنی.

سلام بر خواهر و برادران گرامی؛

یه نگاه به تاریخ پست پرسشگر بندازید:Gig:

16 شهریور91
فک کنم بیخیال جوابش شده 20 اردیبهشت جوابشو دادن.

شاید باورتون نشه .ولی من با خیلی از پسرا فرق می کنم.از همون کوچیکی هم همه تو فامیل به من می گفتند : تو با بقیه فرق می کنی . یعنی بچه مثبت بودم الان هم هستم.در ضمن از پسرای فامیلمون خیلی حزب اللهی تر و ولایتی تر هم هستم.ولی هیچکس فکر نمی کنه بابا منم مثل بقیه نیاز جنسی دارم.در ضمن بگم من اینقدر نامرد نیستم که با یه دختر ازدواج کنم و چند سال دیگه بزنم زیر همه ی قول و قرارا .من که به زیبایی خیلی توجه نمی کنم.معیار من برای ازدواج ایمانه.نه ریخت و قیافه که دو روز دیگه که رفتم دانشگاه و یه دختره خوشگل دیدم ، با نامزدم بهم بزنم.
خب باشه من هیچ دختری را بدبخت نمی کنم ، باشه .28 سالگی ازدواج می کنم، وقتی مهندس شدم ، وقتی پولدار شدم ، وقتی یا سربازی رفتم یا رفتم 5 سال به جای سربازی برای یه جایی مثل سپاه کار کردم ،باشه اونوقت ازدواج می کنم.
ولی تو این 10 سال باید نیاز جنسی را چکارش کنم.یعنی جلوی پیشرفتمو نمیگیره؟یعنی مخمو درگیر نمی کنه؟
شما فقط به این دنیا فکر می کنید ، به دو قدم جلوی پاتون.ولی من به اونور فکر می کنم ، به اون دنیا.نمی خوام مهندس پولدار باشم ول اون دنیا خدا حتی بهم نگاهم نکنه.خدا عذابم کنه.
حتی اگه جای نهایی من هم بهشت باشه ، من دوست دارم توی برزخ هم راحت باشم .می خوام توی این دنیا به امام زمانم نزدیک تر باشم ولی این نیاز لعنتی مثل کوه جلوم وایساده.نمی ذاره به امام زمانم نزدیک بشم.حتی اگه خودارضایی را هم ترک کنم این نیاز ذهنمو درگیر می کنه.
ولی دیگه نمی خوام ای نیاز جلوی پیشرفت معنوی من را بگیره.می دونید می خوام چکار کنم؟ می خوام این نیاز لعنتی را از بین ببرم .حالا هر طور که شده.حتی اگه دیگه هیچ وقت برنگرده.

morteza5;371035 نوشت:
شاید باورتون نشه .ولی من با خیلی از پسرا فرق می کنم.از همون کوچیکی هم همه تو فامیل به من می گفتند : تو با بقیه فرق می کنی . یعنی بچه مثبت بودم الان هم هستم.در ضمن از پسرای فامیلمون خیلی حزب اللهی تر و ولایتی تر هم هستم.ولی هیچکس فکر نمی کنه بابا منم مثل بقیه نیاز جنسی دارم.در ضمن بگم من اینقدر نامرد نیستم که با یه دختر ازدواج کنم و چند سال دیگه بزنم زیر همه ی قول و قرارا .من که به زیبایی خیلی توجه نمی کنم.معیار من برای ازدواج ایمانه.نه ریخت و قیافه که دو روز دیگه که رفتم دانشگاه و یه دختره خوشگل دیدم ، با نامزدم بهم بزنم.
خب باشه من هیچ دختری را بدبخت نمی کنم ، باشه .28 سالگی ازدواج می کنم، وقتی مهندس شدم ، وقتی پولدار شدم ، وقتی یا سربازی رفتم یا رفتم 5 سال به جای سربازی برای یه جایی مثل سپاه کار کردم ،باشه اونوقت ازدواج می کنم.
ولی تو این 10 سال باید نیاز جنسی را چکارش کنم.یعنی جلوی پیشرفتمو نمیگیره؟یعنی مخمو درگیر نمی کنه؟
شما فقط به این دنیا فکر می کنید ، به دو قدم جلوی پاتون.ولی من به اونور فکر می کنم ، به اون دنیا.نمی خوام مهندس پولدار باشم ول اون دنیا خدا حتی بهم نگاهم نکنه.خدا عذابم کنه.
حتی اگه جای نهایی من هم بهشت باشه ، من دوست دارم توی برزخ هم راحت باشم .می خوام توی این دنیا به امام زمانم نزدیک تر باشم ولی این نیاز لعنتی مثل کوه جلوم وایساده.نمی ذاره به امام زمانم نزدیک بشم.حتی اگه خودارضایی را هم ترک کنم این نیاز ذهنمو درگیر می کنه.
ولی دیگه نمی خوام ای نیاز جلوی پیشرفت معنوی من را بگیره.می دونید می خوام چکار کنم؟ می خوام این نیاز لعنتی را از بین ببرم .حالا هر طور که شده.حتی اگه دیگه هیچ وقت برنگرده.

سلام یه نگاه به جواب کارشناس و بنده حقیر تو صحفه اول بندازید . والبته تلاش کنید اعضای خانواده رو با خودتون همراه کنید چون ممکنه تا 28 سالگی به چیزایی که گفتید نرسید.

همره عزیز .من اصلا روم نمیشه به پدر و مادرم بگم.یعنی ترجیح میدم 10 سال ازدواج نکنم ولی به پدر و مادرم هم نگم که نیاز جنسی دارم.
این حرفای من بیشتر درد دل بود و میدونم که با حرفای من چیزی تو جامعه تغییر نمی کنه.خواستم با درد دل خودمو تخلیه کنم.
خدا همه مون رو نجات بده.من که نمی تونم با این گناه سر کنم .پس بالاخره یه راهی پیدا میکنم دیگه.شما راهی سراغ ندارید؟

morteza5;371035 نوشت:
شاید باورتون نشه .ولی من با خیلی از پسرا فرق می کنم.از همون کوچیکی هم همه تو فامیل به من می گفتند : تو با بقیه فرق می کنی . یعنی بچه مثبت بودم الان هم هستم.در ضمن از پسرای فامیلمون خیلی حزب اللهی تر و ولایتی تر هم هستم.ولی هیچکس فکر نمی کنه بابا منم مثل بقیه نیاز جنسی دارم.در ضمن بگم من اینقدر نامرد نیستم که با یه دختر ازدواج کنم و چند سال دیگه بزنم زیر همه ی قول و قرارا .من که به زیبایی خیلی توجه نمی کنم.معیار من برای ازدواج ایمانه.نه ریخت و قیافه که دو روز دیگه که رفتم دانشگاه و یه دختره خوشگل دیدم ، با نامزدم بهم بزنم.

نه آقا مرتضی اصلا این نبود منظورم که شما نامردیدو یه دخترو بدبخت میکنید... .
از شما مشخصه انسان مقیدی هستید.
امیدوارم موفق باشید

morteza5;371072 نوشت:
همره عزیز .من اصلا روم نمیشه به پدر و مادرم بگم.یعنی ترجیح میدم 10 سال ازدواج نکنم ولی به پدر و مادرم هم نگم که نیاز جنسی دارم.
این حرفای من بیشتر درد دل بود و میدونم که با حرفای من چیزی تو جامعه تغییر نمی کنه.خواستم با درد دل خودمو تخلیه کنم.
خدا همه مون رو نجات بده.من که نمی تونم با این گناه سر کنم .پس بالاخره یه راهی پیدا میکنم دیگه.شما راهی سراغ ندارید؟

معمولا کسی نیازی هم داشته باشه لزومی نداره رک بگه من به این دلیل زن میخام ....

معمولا بصورت کلی بیان می کنند که ما زن میخایم .

شما هم مثل بقیه البته سعی کنید شرایط اولیه ازدواج رو فراهم کنید بعد با اصرار ان شاءالله بعد از مدتی راضی میشن.

خیلی از لطف شما و راهنماییتون ممنون.
بالاخره واسه مسائل مالی هم یه راهی پیدا می کنم.راستشو بخواین من رشتم ریاضیه.البته خیلی به مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی هم علاقه دارم.کنکور دادم .شما دعا کنید انشاءالله من رشته برق الکترونیک اون جایی که می خوام قبول بشم.تو این تابستون هم دارم الکترونیک یاد می گیرم.پدرم هم کارش الکترونیکه.شاید بتونم با پدرم یه کاری راه بندازیم .البته پدرم وقت نداره چون یه جای دیگه هم کار می کنه و خیلی وقت نداره که یه تولیدی الکترونیک راه بندازه.ولی داریم باهم تلاشمونو می کنیم دیگه.
ولی اگر بتونم یه منبع درآمدی پیدا کنم بازم سد و مانع در برابر ازدواج هست.مثل سربازی که شاید بشه دورش زد .درسته میگن آدمو مرد میکنه ولی در عوض آدمو از پیشرفت و علم آموزی دور میکنه.درسته بهش میگن خدمت مقدس ولی باید بری واسه فرمانده چایی بریزی و تو بهترین سالهای عمرت بشی آبدارچی یا بشی راننده .تازه هر کی رفته سربازی هم آدم نشده.خیلی از سالم ها رفتند سربازی و معتاد برگشتند پس تا میشه باید دورش زد.خیلی ها هم نرفتند و حالا خیلی خوب زندگی می کنند. اگر مدرک فوق لیسانس یا بهتر بگیرم شاید بتونم برم و به جای سربازی 5 سال واسه یه جایی مثل سپاه کار کنم که بعد از ازدواج هم ممکنه.
مانع بعدی مدرک است . مدرک گرایی پدر همه مونو در اورده.توش خودمونو کشته بیرونش مردمو.تا مدرک نگیری جواب سلامت را هم نمی دهند.البته خودم خیلی دوست دارم مدرک بگیرم و یه روزی بشم دکترای الکترونیک ولی نه به هر قیمتی . حاضر نیستم مدرک خوبی داشته باشم ولی 10 سال تو گناه دست و پا بزنم و بعد از اون هم به خاطر گناه های گذشتم با همسرم مشکل پیدا کنم .یا حداقل اینکه اون گناه های قبلیم روی بچه هام و نسل آینده ی من تاثیر بذاره.و دیگه اونها مثل خودم حق پذیر نباشند.
یه داستان جالب را دکتر حسن عباسی تعریف می کرد.می گفت یه روز امام صادق جلسه درس و بحث برگزار می کنه ولی هشام(نمیدونم شاید هارون)همون روز مجلسی برگزار می کنه و به هر کس در اون مجلس شرکت کنه پول میده تا مجلس امام صادق را از رونق بندازه.یکی از شاگردان امام در راه رفتن به مجلس امام صادق چندین بار وسوسه می شود که به جلسه هشام برود ولی باز بر می گردد و دوباره وسوسه می شود و باز بر می گردد و این عمل چند بار اتفاق می افتد تا اینکه شیطان را لعنت می کند و به مجلس امام می رود .و ماجرای وسوسه را برای امام تعریف می کند.امام به او می گوید نزد مادرت برو و از او علت این وسوسه ی امروزت را بپرس.او نزد مادرش می رود و مادرش با اصرار حاضر می شود دلیل وسوسه را بگوید.مادرش می گوید : (فکر کنم گفت در زمانی که تو را باردار بودم)روزی عرب بادیه نشینی مهمان خانه ی ما بود و در اتاقی دیگر پشت پرده خوابیده بود.من هم کنار پدرت خوابیده بودم که شیطان مرا چندین بار وسوسه کرد که نزد آن مرد بروم و گناه کنم.که چند بار بر خاستم ولی پشیمان شدم و در آخر شیطان را لعنت کردم و خوابیدم.
می بینید که گناه نکرده ی مادر در فرزند تاثیر می گذارد.یعنی گناهان کرده ی من در فرزندانم تاثیر نمی گذارد؟قطعا تاثیر دارد.

الیناجون;371027 نوشت:
خوشبختن؟
نه نیستن یعنی نمیتونن باشن.
آقا مرتضی شما الان 18 سالته.شاید به نظره خودت وشکی هم در نظرت نیست بخوای ازدواج کنی ولی بزرگ تر میشی.....توقعاتت از خودت از زندگیت از همسرت بالاتر میره میدونم چی تو فکرته ولی هیچ راهی رو در نظر ندارم.....فقط یه چیزیو خوب میدونم معلوم نیست خوشبخت بشی اگه ازدواج کنی یعنی 99%خوشبخت نمیشی چون فکره الانه تو با فکره دوساله دیگت خیلی فرق میکنه یه جور نمیمونی یعنی هیچ کس یه جور نمیمونه.....فقط خودتو یکی دیگه رو بدبخت نکن.

ماشالا شما پیشگوییم بلیدن
چرا نتونن خوشبخت باشن مثلا. هم خودشون خواستن، هم خانواده ها دست به دست هم دادن. خوب دیگه مشکل کجاس که می گید نه نمیتونن؟

مرتضی جان. داداشه من. ببخشید اینو میگم ها. ولی وقتی حرفاتو میشنوم تمام ذهنیت های زمانی که هم سن تو بودم به خاطرم میاد. خیلی وقت نیست که اون دورانو رد کردم پس می فهمم چه خبره تو ذهنتو قلبت.
الان تو کاملا احساسی داری حرف می زنی.( نگو نه که اگه بگی بازم از رو احساسه).
بعدشم اینقد خودتو اذیت نکن برادر. این همه آدم اومدن زندگی کردن رفتن. توکل بر خدا کن همه چی حل میشه. جوان به این خوبی که نباید این همه نا امیدانه حرف بزنه ک. هی میگی 10 سال گناه می کنم 10 سال گناه میکنم . از کجا می دونی؟ چرا فاز منفی میدی به خودت؟ نترس و همه چیزو بسپار به خدا. بگو خدا هر طور خودت صلاح می دونی همونو رقم بزن. به منم نیرو بده که مصلحتتو بپزیرم.
ضمنا چرا روت نشه به خانوادت بگی؟ مگه چیز خلاف شرعیه یا خلاف قانونه؟ اتفاقا برعکس چیزی که فکر می کنی گفتنش هیچ مشکلی هم ایجاد نمیکنه. من خودم کوچیکترین مشخصاتی رو که می خوام رو به مادرم گفتم. (البته الان قصد انجام کاری رو ندارم) نه دعوایی شد. نه گفت بی ادبی. اتفاقا فهمیده ایده ال از نظر من چیه، بر اساس ایده ال من فیلتر میکنه.
یا حق
یه صلوات بفرست دیگه تمومش کنیم بحث سال پیش رو ( قابل توجه اونایی که مو رو از ماست بیرون می کشن)

محسن جان ممنونم ازت.خدا خیرت بده.همچنین از خانم همره هم متشکرم.:Nishkhand:
انشاءالله خدا هم مون رو از حب دنیا و گناه نجات بده.
باور کن اگر برم دانشگاه شاید دیگه وقت نکنم به مسائل جنسی فکر کنم چون اینقدر رشته ای که می خوام انتخاب کنم سخته که مخمو کامل درگیر می کنه.
انشاءالله دیگه اون گناه را انجام ندم.شما برام دعا کنید.10 سال دیگه شاید به این روزام بخندم.:ok:

Mohsen.Fakori;371178 نوشت:
ماشالا شما پیشگوییم بلیدن
چرا نتونن خوشبخت باشن مثلا. هم خودشون خواستن، هم خانواده ها دست به دست هم دادن. خوب دیگه مشکل کجاس که می گید نه نمیتونن؟

جناب آقا محسن من پیشگویی نکردم!
وقتی دو تا بچه میرن سره زندگی!خوشبخت میشن؟اینا فکرشون بزرگ که میشن آزادتر نمیشه؟یه جور میمونن؟
ایشالا که خوشبخت بشن ماهم خوشحال میشیم!
اصن ایشلا همه خوشبخت شن...!:Kaf:

morteza5;371200 نوشت:
باور کن اگر برم دانشگاه شاید دیگه وقت نکنم به مسائل جنسی فکر کنم چون اینقدر رشته ای که می خوام انتخاب کنم سخته که مخمو کامل درگیر می کنه.
انشاءالله دیگه اون گناه را انجام ندم.شما برام دعا کنید.10 سال دیگه شاید به این روزام بخندم.

خواهش برادر

درسته چندین وقت پیش با یه اقای 24 ساله حرف میزدیم که میخواست ازدواج کنه و خونوادش اجازه نمیدادن و بهش میگفتن بچه ای .....

میگفت 19 سالم که بوده مسائل جنسی اذیتم میکردن ولی الان که دانشجو ارشدم مسائل عاطفی و میل به ازدواج.......

در رابطه با رشته تحصیلی به اقتضای سنتون بلند پرواز هم دارید اما یادتون باشه رشته ای انتخاب کنید که موقعیت شغلی داشته باشه و مورد علاقه تون باشه و سعی کنید دولتی قبول بشید و در درجه دوم ازاد یا نیمه دولتی.

از خدا و امام زمان خیلی کمک بخاید و با مشورت رشته خوبی با تلاش انتخاب کنید.

الیناجون;371310 نوشت:
جناب آقا محسن من پیشگویی نکردم!
وقتی دو تا بچه میرن سره زندگی!خوشبخت میشن؟اینا فکرشون بزرگ که میشن آزادتر نمیشه؟یه جور میمونن؟
ایشالا که خوشبخت بشن ماهم خوشحال میشیم!
اصن ایشلا همه خوشبخت شن...!

ایلنا جون گاهی اگه شرایط فراهم نباشه مشکل پیش میاد ولی وقتی کسی به خودش اطمینان داره ، شرایطش فراهمه ، خونوادش ساپرتش میکنن به احتمال زیاد مشکلی پیش نمیاد.

همره;371323 نوشت:
ایلنا جون گاهی اگه شرایط فراهم نباشه مشکل پیش میاد ولی وقتی کسی به خودش اطمینان داره ، شرایطش فراهمه ، خونوادش ساپرتش میکنن به احتمال زیاد مشکلی پیش نمیاد.

ایشالا که همیشه شرایط فراهم باشه و همه خوشبخته خوشبخت باشن!:hamdel:

امسال کنکور دادم.
انشاءالله حتما دولتی قبول میشم.چون درسم خدا را شکر خوب بود.یعنی تنها انتخابم دولتیه.
رشتم هم بازار کارش خیلی خوبه.چون هر کسی واردش نمیشه.ولی باید 10 سال بکوب بخونی.
شما برا ما دعا کنید.:ok:

چه حرفا می زنی ها خواهر من.
پنج سال پیش اینا ازدواج کردن. الانم 25 سالشونه. یعنی می فرمایید 1شخص 25ساله هنوز بچس؟
بعد ببینید اینهمه جونا از مشکلاتشون میگن. مشکل اصلیشون خانواده ها و توقعاتشونه، که تو این مورد، خود خانواده ها وقتی دیدن دوتا جون بهم می خورن، هر چی سنگ جلو پاشون بود برداشتن. متاسفانه اینقدر سخت شدن ازدواجا که اینجور موارد جز محالات شده انگار

من مطالب رو خوندم لازم میدونم یه نکاتی رو بگم.
یعنی چی 10 سال این بنده خدا نیاز جنسیش رو سر کوپ کنه مگه صرف درس خوندن و روزه گرفتن میشه به همین راحتی باهاش کنار اومد هرچقدر هم با ایمانتر بشی شیطان چنان از این راه وارد میشه که خودتم نمیفهمی.برای چی میگن برای این شخص ازدواج کردن واجبه چون داره به گناه میافته.مگه امام علی اون کسی رو که استمنا کرده بود رو گفت برو دیگه از این کارا نکن سریع از بیت المال براش زن گرفت.و انو متاهل کرد.ببخشیدا ولی شما انگار نفستون از جای گرم میاد توی احادیث گناه استمنا با زنا مقایسه شده امام صادق فرمودند اگه ببینم کسی با خودش اینکار رو انجام داده سر یه سفره باهاش غذا نمیخورم.این آقا یا همین الان باید ازدواج کنه یا به وسیله ی ازدواج موقت مشکلش رو حل کنه متاسفانه ازدواج موقتی که امام رضا فرمودند اگه کسی بهش اعتقاد نداشته باشه از مانیست رو سران مملکت پشت گوششون انداختند و جوون بدبختی که داره گناه میکنه نه مخرکزی براش وجود داره که به مشکلش رسیدگی کنه و میان از پول دولت برای این فرد یه زن بگیرن طوری هم کردن جوون بدبخت خجالت میکشه بگه مشکلش چیه.انگار ملت دارن همه مبارزه میکنن اونم 10 سال یا 5 سال.این که نامحرم رو نگاه نکنی و حتی به صورت زنان توی تلوزیون هم نگاه نکنی خوبه ولی تاثیری نداره.
خدایا همه رو کمک کن تنهاشون نذارآمین.

ali H;370979 نوشت:
خان اول: کنکور خان دوم: خود دانشگاه و بدبختیاش خان سوم: سربازی خان چهارم: پیدا کردن شغل خان پنجم: پس انداز کافی برای شروع یک زندگی حداقلی خان ششم: مهریه خان هفتم: برآورد کردن خواسته های عروس خانم و خانوادش

خان اول و دوم اصلاخان نیستن.خیلی ها اصلا سراغ اینا نرفتن .مستقیما رفتن سراغ خان 4 وبعد 3 (البته اینا خان ،از نظر شماست!)
واقعا خان 6ام شما هم همون ماجرای اولی ودومیه.ما خانش کردیم.کسی این هفته گلبرگ نگاه کرد؟؟؟!!!
متاسفانه اگه کمی ایمان هامون قوی باشه همشون مانند آب خوردنن.
"من یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب"

سید حسین موسوی;371654 نوشت:
وسیله ی ازدواج موقت مشکلش رو حل کنه متاسفانه ازدواج موقتی که امام رضا فرمودند اگه کسی بهش اعتقاد نداشته باشه از مانیست رو سران مملکت پشت گوششون انداختند و جوون بدبختی که داره گناه میکنه نه مخرکزی براش وجود داره که به مشکلش رسیدگی کنه و میان از پول دولت برای این فرد یه زن بگیرن طوری هم کردن جوون بدبخت خجالت میکشه بگه مشکلش چیه.

ببخشید ولی هر کسی این مشکلو داشت باید ازدواج موقت کنه؟(این راهشه؟)
نمیدونم والا...
خدا به کمک کنه!

من ازدواج موقتو قبول دارم ولی وقتی میشه ازدواج دائم کرد چرا بریم سراغ موقت؟
شبکه دو یه برنامه ای نشون داد که یه روحانی بزرگواری فکر کنم 9 تا بچه داشت که تو این سایت هم فیلمشو یه نفر چند وقت پیش گذاشت.
تو خواستگاری اول دختر 14 سالش رو به یه طلبه 18 ساله داد.اونم به راحتی.یه لحظه به خودم گفتم اِ این جوان هم سن منه.یعنی منم می تونم الان ازدواج کنم.
واقعا حسرت خوردم.کاشکی همچین انسان بزرگواری طرفای ما هم پیدا میشد و من می شناختمش.
بعد از همسر اون روحانی درباره اینکه چرا به این راحتی دختر تون را دادید پرسیدند .آن زن با ایمان جواب داد: در حدیث هست که اگر پسر خوب و با ایمانی به خواستگاری دختر تان آمد ، به او دختر بدهید.
واقعا ما کجا و این انسان های بزرگوار کجا.
دختر خاله خودم که خیلی با ایمان و نماز خون بود من فکر کردم راحت ازدواج میکنه.ولی اینقدر تجملات به خرج داد و بریز و بپاش کردند خانوادش تو عروسیش، که من تعجب کردم.
ما از از دین اسلام اونقدری برداشتیم و عمل کردیم که به دیندارا نزدیک بشیم نه اینکه بخوایم واقعا تسلیم خدا باشیم.:Ghamgin::read:
آقای سید حسین موسوی شما داغ دل من را دوباره تازه کردی.:Narahat:

الیناجون;371910 نوشت:
ببخشید ولی هر کسی این مشکلو داشت باید ازدواج موقت کنه؟(این راهشه؟)
نمیدونم والا...
خدا به کمک کنه!

خواهش میکنم.البته بنده نگفتم هرکسی .... بلکه یکی از راههای موقتش اینه.که توی اسلام ثواب هم داره ! حتی برای فواحش و زن اجنبی و خارجی و غیر مسلمان هم جایزه.
بنده حاظرم به خاطر اینکه به این دوگناه یعنی استمنا و زنا نیفتم به همه بگم که ازدواج موقت کرده ام!!! (مثلا میگم)
الان فکر میکنید چند نفر این مشکل رو دارن جوانهای ما اکثرشون این دو مشکل بالارو دارن . میدونی تو کل جامعه ازاین دو مورد چقدر گناه اتفاق میفته شاید از این بابت خدا بلایی نازل کرد و تر و خشک با هم سوختن.نمیترسین!!! درسته راه حل بهتری هم هست ولی اسلام الکی این مورد رو نذاشته چون خدا فرموده انسان ضعیف خلق شده است.وقتی جوانی واقعا نمیتونه ازدواج کنه بهتره به جای گناه کبیره به این سمت بره. الان که مثل قدیما ازدواج مثل آب خوردن نیست الان عرف جامعه ازدواج رو سخت کرده و ازدواج نسبت به قدیم مثل هفت خان رستم شده.حتما ائمه از این وضعیتی که الان گرفتارشیم خبر داشتن که ازدواج موقت رو مطرح کردن.
باید از کناه خجالت کشید و ترسید نه چیزی که اسلام حلالش کرده البته قبول دارم مشکلات بهداشتی و موارد دیگه هم داره ولی قبول کنید به این جوانان امروز ظلم شده .
موضوع قفل شده است