آیاقبل از اینکه جسم خاکی مون شکل بگیره بین ماوبقیه انسانها فرق گذاشته شده؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیاقبل از اینکه جسم خاکی مون شکل بگیره بین ماوبقیه انسانها فرق گذاشته شده؟

سلام
جایی خوندم که:
انگاه که عالم اماده ی پذیرش حضور انسان بروی زمین می گشت خداوند دو اب گوارا و تلخ و شور را بر زمین فرو ریخت تا قدری از ان خاک گل شد و زمانی از ان گذشت تا خداوند ان گل را به قدرت خود به دونیم تقسیم کرد نیمی در سمت راست و نیمی در سمت چپ قرار گرفت ...
کسانی که از نیمه راست گل ها خلق شدند به اصحاب یمین و کسانی که از نیمه چپ خلق شدند به اصحاب شمال نام گرفتند...
خب این یعنی؟
یعنی حتی قبل از اینکه جسم خاکی مون شکل بگیره بین ما و بقیه انسانها فرق گذاشته شده؟
علت چیه؟
چرا یه عده از انسانها باید از نیمه راست گل و یه عده دیگه از نیمه چپ گل خلق بشن؟
اصلا چه فرقی بین اون گل هست؟؟؟؟

کارشناس بحث : صدرا

بسم الله

با سلام
میشه لطفا بفرمایید کجا خوندید؟!!!

یه کتاب همراه (برای موبایل) دانلود کرده بودم
به نام

سلام دوست عزیز
اولا باید ببینید که این متن شما چه قدر از نظر منابع اسلامی موثق است.
دوما بنده همچین نظری رو قبول ندارم.ببینید انسان پس از ورود به عالم ماده مشمول هدایت عام الهی میشود.همانطور که در ایه سوم سوره دهر یا انسان خداوند این مساله را بیان میدارند."انا هدیناه السبیل،اما شاکرا و اما کفورا"
و انسان درین مساله مختار است که راه درست را برگزیند یا راه نادرست.اما ما یک هدایت ثانویه هم داریم که در جمله"ان الله یهدی من یشاء و یضل من یشاء" میباشد.

آری فرق انسانها ازین ایه مشخص میشود.کسانی که در هدایت عام دعوت حق را لبیک گویند هدایت ثانویه خداوند شامل حال انان میشود و دستگیری حق در مورد انان ویژه میگردد.
اینانند که جزو السابقون و جزو اصحاب یمین میشوند.

مسائلی هم که به قبل از عالم ماده برمیگردد مسائل مربوط به عهد و میثاقیست که خداوند از انسانها گرفته و این هایی که شما ذکر کردید فکر نمیکنم موثق باشد.

کارشناس محترم این بخش چه نظری دارند؟

بقیع غریب;264152 نوشت:
سلام
جایی خوندم که:
انگاه که عالم اماده ی پذیرش حضور انسان بروی زمین می گشت خداوند دو اب گوارا و تلخ و شور را بر زمین فرو ریخت تا قدری از ان خاک گل شد و زمانی از ان گذشت تا خداوند ان گل را به قدرت خود به دونیم تقسیم کرد نیمی در سمت راست و نیمی در سمت چپ قرار گرفت ...
کسانی که از نیمه راست گل ها خلق شدند به اصحاب یمین و کسانی که از نیمه چپ خلق شدند به اصحاب شمال نام گرفتند...
خب این یعنی؟
یعنی حتی قبل از اینکه جسم خاکی مون شکل بگیره بین ما و بقیه انسانها فرق گذاشته شده؟
علت چیه؟
چرا یه عده از انسانها باید از نیمه راست گل و یه عده دیگه از نیمه چپ گل خلق بشن؟
اصلا چه فرقی بین اون گل هست؟؟؟؟

با سلام و عرض ادب

سخن شما را در دو عالم (عالم خلقت مادی و عالم خلقت نوری) بررسی می نمائیم. در رابطه با خلقت مادی انسان عرض می شود:
الف) چنین سخنی با آموزه های دینی ما در تعارض است و قابل پذیرش نیست. خداوند متعال حکیم است و او براساس اراده حكيمانه خود، موجودات را از عدم به كمال وجود رسانده و با تدبير و سوق دادن هر مخلوقی به‏سوى كمال و هدفى كه در نهاد آن مخلوق نهفته است، فيض خود را در مورد او تداوم مى‏بخشد. وحکمت الهی در مورد انسان بر این تعلق گرفته که او موجودی مختار باشد و اختیار مقتضی هدایت تکوینی و تشریعی اوست؛ و عالم دنیا بهترین مکانی است که قابلیت چنین امتحانی را دارد که در سایه آن کمالات انسان به فعلیت خواهد رسید.

«إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛[1]البتّه ما آنچه را روى زمين است، زينت براى آن قرار داديم تا آنان را بيازماييم كه كدامشان بهتر و نيكوتر عمل مى‏كنند.

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»؛ [2]آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‏شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‏گيرند؟!

«وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ»؛[3]بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم دارد.

«ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيم»؛[4]چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‏گونه كه شما هستيد واگذارد مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد.

ب) در داستان خلقت حضرت آدم در قرآن می خوانیم که خداوند خبر از قرار دادن خلیفه ای در روی زمین می دهد، که در این هنگام ملائکه سوال نمودند: «پروردگارا! آيا كسى را در آن قرار مى‏دهى كه فساد و خونريزى كند و خداوند فرمود: «من حقايقى را مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد».

بعد از خلقت آدم ملائکه مامور به سجده بر او شدند: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين».بقره/34،ص6.

که بعد از این مراحل خداوند متعال آدم را وارد بهشت برزخی نمود و او را از فریب شیطان بر حذر داشت و بعد از تخلف آدم و خوردن از شجره منهیه خداوند آدم وهمسرش را به عالم دنیا فرستاد و فرمود:«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛[5]گفتيم: «همگى از آن، فرود آييد! هر گاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين شوند.

ج) پیدایش نسل بشر(خلقت مادی) از حضرت آدم و هوا بوده است همچنان که خداوند می فرمایديا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً »؛[6] اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق نمود و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت.

بنابراین فرض اینکه خدای متعال در عالم دنیا بدون دلیل، گروهی را بر گروه دیگری ترجیح داده باشد فرض باطلی است.

[1]. کهف/7و8.

[2].العنکبوت/2.

[3].العنکبوت/3.

[4].آل عمران/179.

[5].البقره/38.

[6].النساء/1.

خلقت نوری انسان

اگر مراد برتری گروهی بر گروه دیگر در خلقت نوری انسان مطرح است باز چنین فرضی باطل است و با حکمت و عدالت الهی سازگار نیست.(این قسمت را بدقت مطالعه بفرمائید).

برای نمونه در باب زیارت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها زیارتی از امام باقر علیه السلام نقل شده که آنحضرت فرمودند: اگر نزد مزار جده‏ات فاطمه«عليهاالسلام» رفتي، بگويا ممتحنه[1] امتحنک الله الذي خلقک قبل ان يخلقک، فوجدک لما امتحنک صابره، و زعمنا انا لک اولياء و مصدقون، و صابرون لکل ما اتانا به ابوک، و اتانا به وصيه، فانا نسالک ان کنا صدقناک الا الحقتنا بتصديقنا لهما، لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولايتک!».اي خانم امتحان شده‏اي که خداوند تو را پيش از خلقت (مادي)ات امتحان نمود، و تو را در آن شکيبا يافت، ما گمان مي‏کنيم که دوستداران توايم و (مقام و عظمت تو در نزد خدا را) باور داريم، و بر تمام آن چه پدر بزرگوارت و وصي و جانشين او آورده استقامت مي‏ورزيم، لذا از تو درخواست مي‏کنيم که اگر ما واقعاً تو را تصديق نموده‏ايم، ما را به خاطر اين تصديق به پدر بزرگوارت و جانشينش ملحق نمايي، تا ما به خود مژده دهيم که حقيقتا به ولايت تو پاکيزه گشتيم!

مرحوم آیت الله علی سعادت پرور در کتاب شریف «جلوۀ نور»[2] در توضیح روایت فوق می فرمایند:

جمله‏ي «يا ممتحنه امتحنک الله الذي خلقک قبل ان يخلقک» به هر کدام از احتمالات ذيل معنا شود، خلقتي غير از خلقت مادي را اثبات مي‏کند .

احتمال اول:
اينکه: ظرف «قبل» در جمله، متعلق به «خلقک» باشد، که به اين ترتيب معناي اين قسمت از زيارت اين گونه مي‏شود: اي کسي که مورد امتحان الهي واقع شدي و خداوند تو را امتحان کرد و در آن صابر يافت، خداوندي که تو را پيش از خلقت مادي در عوالم نوري آفريد.
به اين معنا، اين جمله فقط خلقتي غير از خلقت مادي را اثبات مي‏کند، و دلالتي ندارد که امتحان آن حضرت و صبر بر آن در عوالم غير عالم مادي بوده است.

احتمال دوم:
آن است که: ظرف «قبل» متعلق به «امتحنک» باشد، به اين ترتيب معناي جمله اين گونه مي‏شود: اي کسي که مورد امتحان الهي واقع شدي، و خداوند پيش از آنکه تو را در عالم مادي خلق نمايد، امتحانت کرد و تو را صابر يافت و سپس در عالم مادي خلق نمود. بنابراين احتمال، ممکن است مراد از «قبل» در «قبل ان يخلقک» عالم برزخي آن حضرت بوده و امتحان در آنجا واقع شده باشد.

ولي گويا بنابراين احتمال، مراد از «قبل»در «قبل ان يخلقک» عالم نوري و تمثلي آن حضرت است، و اين امتحان در آنجا صورت گرفته است.

در اينجا اين سوال مطرح مي‏شود که: امتحان الهي در عوالم نوري و تمثلي و يا برزخي چگونه بوده است؟ و مراد از آن چيست؟ و آيا امتحان جز با دار تکليف و عالم ماده سازگار است؟

در جواب بايد گفت: اينکه نحوه‏ي امتحان چگونه بوده براي ما معلوم نيست، ولي مسلما در هر عالم باشد بايد مناسب با همان عالم بوده باشد. در دار تکليف و عالم مادي به تناسب خود، و در عوالم نوري و يا برزخي به تناسب خود. و براي مخلصين (به فتح لام) به طريقي، و براي غير مخلصين به طريق ديگر.

اما شايد بتوان گفت: امتحان الهي در خلقت نوري همان پيمان و «عهد عبوديتي» باشد که خداوند از فرزندان آدم علیه السلام گرفت؛ چنانکه می فرماید:«الم اعهد إليکم يا بني ادم، ان لا تعبدوا الشيطان، انه لکم عدو مبين، و ان اعبدوني، هذا صراط مستقيم»؛[3] اي فرزندان آدم، آيا از شما عهد و پيمان نگرفتم که شيطان را بندگي نکنيد، که وي دشمن آشکار شماست. و مرا بندگي کنيد که اين صراط مستقيم و راه راست است.

و يا ممکن است: مراد، امتحان الهي باشد که به صورت «اخذ ميثاق» از فرزندان آدم (عليه‏السلام)بوده است، چنانکه مي‏فرمايد:
«و اذ اخذ ربک من بني آدم من ظهورهم ذريتهم، و اشهدهم علي انفسهم: الست بربکم؟ قالوا: بلي»؛[4]و هنگامي که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذريه و نسل آنها را برگرفت و آنها را بر خود گواه ساخت که آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بله.

و نيز ممکن است: مراد از امتحان الهي، همان «ميثاق غليظ» و پيمان محکمي باشد که از عده‏اي از انبياي برجسته و يا از همه انبيا گرفته شده، و از حضرت فاطمه «عليهاالسلام»نيز به لحاظ قرين بودن با انبيا و يا با انبياي برجسته، اخذ شده باشد، چنانکه مي‏فرمايد:
«و اذ اخذنا من النبيين ميثاقهم و منک و من نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم، و اخذنا منهم ميثاقا غليظا، ليسئل الصادقين عن صدقهم، و اعد للکافرين عذابا اليما»؛[5]و هنگامي که از پيامبران عهد و ميثاق گرفتيم و هم از تو و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم، از همه پيمان محکم گرفتيم، تا خداوند از راستگويان از گفتار صدقشان باز پرسد، و براي کافران عذاب دردناک آماده کند.

بالاخره، شايد بتوان گفت: موضوع عهد عبوديت (الم اعهد اليکم..)، و گرفتن ميثاق مطلق (از تمامي فرزندان آدم (عليه‏السلام))، و اخذ ميثاق از انبيا، يک پيمان نيست، بلکه سه پيمان جداگانه است، و گويا هر کدام از آنها در عالم و خلقتي از مراحل خلقت نوري بوده است، والله اعلم.

در هر حال، بيانات فوق به يک سوي امتحان اشاره دارد، و سوي ديگر که جلوه‏ي خارجي امتحان است در عالم ماده واقع مي‏شود، و در قيامت نيز از نتيجه‏ي آزمايش سوال مي‏گردد؛ لذا در آن عالم نیز برتری برخی بر برخی دیگر بدون امتحان نبوده که البته امتحان نیز طالب اختیار متناسب آن عالم خواهد بود.

موفق باشید.

[1]. مَحَنَ، مَحْناً فلانا: إختبره و جرَّبه، او را آگاهانيد و آزمود؛امتحن الشي‏ء: اختبره، آن را آزمود. و منه امتحان الطلبة؛المِحْنَة: ما يمتحن به الانسان من بليّة؛ مُمْتَحَنَة: زن آزموده و امتحان شده؛مُمْتَحِنَة: زن آزمايش‏کننده.

[2].جلوه نور، علی سعادت پرور، ص224.

[3]. يس: 60.

[4]. اعراف: 172.

[5].احزاب: 7 و 8.

یعنی این متنی که نوشتم از پایه مشکل داره و با عقل جور در نمیاد!
راستش خودم هم باورش واسم خیلی سخت بود... که ایا واقعا چنین چیزی امکان داره یا نه؟!!
متشکرم از کارشناس محترم

در قرآن داریم کهدر عالم ذر ما همه انتخاب کردیم که پیرو راه حق باشیم یا باطل
http://www.askdin.com/thread12147.html

[="arial"][="royalblue"]بنام او

حمید صلواتی;265420 نوشت:
در قرآن داریم کهدر عالم ذر ما همه انتخاب کردیم که پیرو راه حق باشیم یا باطل
عالم ذر

خسته نباشيد..
1معذرت ميخوام عالم ذر چي هست؟؟
2چگونه انتخاب كرديم يا انتخاب كرديد يا انتخاب كردند ؟؟

باتشكر..[/][/]

بقیع غریب;265341 نوشت:
یعنی این متنی که نوشتم از پایه مشکل داره و با عقل جور در نمیاد!
راستش خودم هم باورش واسم خیلی سخت بود... که ایا واقعا چنین چیزی امکان داره یا نه؟!!
متشکرم از کارشناس محترم

با سلام و عرض ادب
بله این متن قابل قبول نمی باشد و ملاک برتری بر اساس موفقیت در امتحانات الهی است که آنهم در سایه عمل اختیاری انسان صورت می پذیرد.

موفق باشید.:Gol:

نگران شيعه;265466 نوشت:
[=arial]بنام او

[=arial]خسته نباشيد..
[=arial]1معذرت ميخوام عالم ذر چي هست؟؟
[=arial]2چگونه انتخاب كرديم يا انتخاب كرديد يا انتخاب كردند ؟؟

[=arial]باتشكر..

با سلام و عرض ادب
الف) در رابطه با حقیقت عالم ذر به این لینک مراجعه فرمائید:

http://www.askdin.com/thread19673.html

اگر سوالی بود در آنجا مطرح فرمائید.
ب) اما اینکه چگونه انتخاب کردیم گفته شد: نحوه‏ي امتحان چگونه بوده براي ما معلوم نيست، ولي مسلما در هر عالم باشد بايد مناسب با همان عالم بوده باشد. در دار تکليف و عالم مادي به تناسب خود، و در عوالم نوري و يا برزخي به تناسب خود. و براي مخلصين (به فتح لام) به طريقي، و براي غير مخلصين به طريق ديگر.
موفق باشید.:Gol:

[="arial"][="royalblue"]بنام او

صدرا;265521 نوشت:
با سلام و عرض ادب
الف) در رابطه با حقیقت عالم ذر به این لینک مراجعه فرمائید:

منظور از عالم ذر چیست؟

اگر سوالی بود در آنجا مطرح فرمائید.

باعرض سلام وتشكرازشما كارشناس محترم..به لينك مورداشاره رفتم ومطالب راخواندم واستفاده نيزبردم .. اما جايي براي طرح سوالم نديدم و بناچاردرهمينجامطرحش مينمايم تا خودهرچه صلاح دانستيدانجامش دهيد..

آيا در تولد فرزند يا انسان ملاك مرداست و آيا زن هيچ نقشي در درست شدن انسان جديدياهمان فرزندندارد..

{البته ممنون ميشم اگر گمان نكنيدكه بي ربط است وبجاي ديگرمحولش نماييد..چون احتمالا مربوط بهمين عالم ذر و همين پست خواهدشد}

باتشكر..[/][/]

نگران شيعه;265980 نوشت:

[=arial]آيا در تولد فرزند يا انسان ملاك مرداست و آيا زن هيچ نقشي در درست شدن انسان جديدياهمان فرزندندارد..
[=arial].

با سلام و عرض ادب
نسبت زنان به جامعه انسانى نسبت كشتزار است به انسان كشت‏كار، همانطور كه كشتزار براى بقاى بذر لازم است، و اگر نباشد بذرها به كلى نابود مى‏شود، و ديگر غذايى براى حفظ حيات و ابقاى آن نمى‏ماند، همچنين اگر زنان نباشند نوع انسانى دوام نمى‏يابد، و نسلش بکلی منقطع می گردد.

قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُم؛[1]زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند».

همچنین می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً »؛[2]اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق نمود و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت.

موفق باشید.

[=Calibri][1] .بقره/223.

[2].النساء/1.

[="arial"][="royalblue"]بنام او

صدرا;266037 نوشت:
با سلام و عرض ادب
نسبت زنان به جامعه انسانى نسبت كشتزار است به انسان كشت‏كار، همانطور كه كشتزار براى بقاى بذر لازم است، و اگر نباشد بذرها به كلى نابود مى‏شود، و ديگر غذايى براى حفظ حيات و ابقاى آن نمى‏ماند، همچنين اگر زنان نباشند نوع انسانى دوام نمى‏يابد، و نسلش بکلی منقطع می گردد.

قرآن کریم در این رابطه می فرماید:«نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُم؛[1]زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند».

همچنین می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً »؛[2]اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق نمود و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت.

باسپاس فراوان ازشما صدراي عزيزومهربان..والبته اگرميشود موضوع را كمي بيشتربشكافيد ممنون خواهم شد..يعني ازمنظرعلمي نيز ميخواستم بدانم مسئله به چه شكل ميباشد..چون دريكي ازپستهاخواندم كه گفته شده بود فقط مرداست كه نقش اوليه واصلي را درشكلگيري يك انسان {فرزند} دارد و جايي ديگر شنيدم نصف و جايي ديگر گفته شده كه معلوم نيست وتوضيح كاملي نيز داده بود كه بسته به خيلي چيزهاخواهدبود .. ازاينرو ميخواستنم بدانم كه بدرستي و حتي دقيقتر..هم ازلحاظ ديني.قرآني و هم ازنظرعلمي چگونه و به چه صورت ميباشد..

باتشكر..[/][/]

صدرا;265308 نوشت:
برای نمونه در باب زیارت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها زیارتی از امام باقر علیه السلام نقل شده که آنحضرت فرمودند: اگر نزد مزار جده‏ات فاطمه«عليهاالسلام» رفتي، بگو:«يا ممتحنه[1] امتحنک الله الذي خلقک قبل ان يخلقک، فوجدک لما امتحنک صابره، و زعمنا انا لک اولياء و مصدقون، و صابرون لکل ما اتانا به ابوک، و اتانا به وصيه، فانا نسالک ان کنا صدقناک الا الحقتنا بتصديقنا لهما، لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولايتک!».اي خانم امتحان شده‏اي که خداوند تو را پيش از خلقت (مادي)ات امتحان نمود، و تو را در آن شکيبا يافت، ما گمان مي‏کنيم که دوستداران توايم و (مقام و عظمت تو در نزد خدا را) باور داريم، و بر تمام آن چه پدر بزرگوارت و وصي و جانشين او آورده استقامت مي‏ورزيم، لذا از تو درخواست مي‏کنيم که اگر ما واقعاً تو را تصديق نموده‏ايم، ما را به خاطر اين تصديق به پدر بزرگوارت و جانشينش ملحق نمايي، تا ما به خود مژده دهيم که حقيقتا به ولايت تو پاکيزه گشتيم! مرحوم آیت الله علی سعادت پرور در کتاب شریف «جلوۀ نور»[2] در توضیح روایت فوق می فرمایند: جمله‏ي «يا ممتحنه امتحنک الله الذي خلقک قبل ان يخلقک» به هر کدام از احتمالات ذيل معنا شود، خلقتي غير از خلقت مادي را اثبات مي‏کند . احتمال اول: اينکه: ظرف «قبل» در جمله، متعلق به «خلقک» باشد، که به اين ترتيب معناي اين قسمت از زيارت اين گونه مي‏شود: اي کسي که مورد امتحان الهي واقع شدي و خداوند تو را امتحان کرد و در آن صابر يافت، خداوندي که تو را پيش از خلقت مادي در عوالم نوري آفريد. به اين معنا، اين جمله فقط خلقتي غير از خلقت مادي را اثبات مي‏کند، و دلالتي ندارد که امتحان آن حضرت و صبر بر آن در عوالم غير عالم مادي بوده است. احتمال دوم: آن است که: ظرف «قبل» متعلق به «امتحنک» باشد، به اين ترتيب معناي جمله اين گونه مي‏شود: اي کسي که مورد امتحان الهي واقع شدي، و خداوند پيش از آنکه تو را در عالم مادي خلق نمايد، امتحانت کرد و تو را صابر يافت و سپس در عالم مادي خلق نمود. بنابراين احتمال، ممکن است مراد از «قبل» در «قبل ان يخلقک» عالم برزخي آن حضرت بوده و امتحان در آنجا واقع شده باشد. ولي گويا بنابراين احتمال، مراد از «قبل»در «قبل ان يخلقک» عالم نوري و تمثلي آن حضرت است، و اين امتحان در آنجا صورت گرفته است.

سلام به كارشناس محترم " جناب صدرا "
مطالب جالبي عرض فرموديد ... با اين توضيحي كه داديد ، ايا ميتوان سربلندي عارفان و صالحان را در امتحان عالم نوري ، دليل بر تكامل والاتر اين افراد نسبت به ديگران ، از زمان بدو ورود به دنياي مادي ، دانست؟...
عالمان و صالحان و افرادي كه مصداق خليفه اللهي در روي زمين هستند ، زمينه هاي ارزشمند وجودي از قبل از ورود به دنياي مادي داشتند ...
در اين مورد توضيحي ميفرماييد؟

سلام
یه سوال
قبول دارم که عالم ذر وجود داره
و ما در اون عالم یگانگی خدا رو قبول کردیم
پس چرا چیزی از اون عالم به یاد نداریم یا نمیاریم؟

سلام

اگر در تمام انسانها از نظر خلقت هیچ فرقی نیست پس این حدیث امام در خصوص خلقت نوری اهل بیت چه میگوید ؟ایا این حدیث نشان دهنده خلقت نوری متفاوت انها با دیگران نیست ؟

1-امام باقر (ع) نقل است كه فرمودند: همانا خداوند سبحان در وحدانيتش تنها بود سپس به كلمه اي تكلم كرد و آن كلمه تبديل به نور شد. سپس از آن نور محمد و علي و عترتش (ع) را خلق كرد. سپس به كلمه اي تكلم كرد و آن كلمه تبديل به روح شد. و آن كلمه را در آن نور ساكن كرد و آن روح را در بدنهاي ما ساكن فرمود. پس ما روح الله و كلمه الله هستيم كه بوسيله ما خداوند از خلقش پنهان شده ‌است. زماني كه خورشيدي نبود و ماهي نبود و چشمي نبود كه بر هم زده شود. ... / بحارالأنوار ج25 ص23

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

جناب صدراي عزير من همچنان منتظرپاسخ شما استادگرامي ميباشم هرچندكه حدس ميزنم گرفتاري ها و مشغله ها و حتي پاسخگويي درهمين سايت فرصتهاي اضافي راگرفته..اما همچنان منتظرميمانم تا باپاسخ شما يا كارشناس محترم ديگري مانند شما بتوانم نتيجه برداشت خودم را نيز بازگو نمايم و چون نميخواهم بدون دليل ومنطق حرفي زده باشم ازاينرو مايلم تا بعداز دريافت پاسخ سوال اولم {{ كه آيا درتولد يك فرزند نقش مرد {پدر} برجسته تراست يا زن {مادر} و يا بسته به شرايطي و .. }} كه بسيارهم برايم مهم وحائز اهميت ميباشد ديدگاه يانظرخودم در اين مورد را منعكس نمايم..لذا خواهشمندم بيش ازاين منتظرمان نگذاريد..ممنون وبا سپاس فراوان ازشما..[/]

سلام به همه

[=&quot]همین الان در حال خوندن کتاب عالم ذر نوشته ی هادی خوبرو رو میخوندم که به مطالب جالبی برخوردم:Gig:


[=&quot]تو این کتاب نوشته:


[=&quot]در اسلام چنین بیان شده است که ارواح قبل از حلول در اجسام کنونی خویش در "عالم ذر" زندگی میکردند و قبل از ان هم در "عالم ارواح"


[=&quot]حالا فکر کنید....... یعنی حتی قبل از اینکه وارد عالم ذر بشیم تو "عالم ارواح" بودیم.......................


[=&quot]این جا نوشته:


[=&quot]مدت عالم ارواح دو هزار سال بوده است و پس از ان ارواح به "عالم ذر" و یا "عالم میثاق" وارد شده اند که در ان عالم خداوند عهدها و میثاق هایی را از ارواح گرفته است. البته در این مورد روایات و احادیث معتبری وجود دارد.


[=&quot]یعنی واقعا ما دوهزار سال تو عالم ارواح بودیم و بعدش تازه وارد عالم ذر شدیم..........؟؟؟؟؟؟:ajab!:


[=&quot]بازم نوشته:


[=&quot]ضمنا از ایات و روایات چنین استفاده می شود که ارواح انسانها در عالم ذر با افراد و مکانهایی برخورد داشته اند و صاحب معارفی بوده اند که همزمان با تولد شخص در این عالم فراموش می شود. این است علت اینکه گاهی با کسانی برخورد میکنیم و یا در مکانهایی می رویم که برایمان اشناست.


[=&quot]نکته ی جالب دیگری که در این مورد هست این است که انسان در عوالم قبل صاحب علوم بسیار و معارف بزرگی شده است که قسمتی از آن امروز به صورت غریزه و فطرت و عقل در او جلوه میکند......


[=&quot]واقعا علت اینکه از عالم ارواح وارد عالم ذر بشیم و بعد از اینکه متولد شدیم(یعنی همون چهارماهگی که روح وارد جسم میشه) همه چی به کلی یادمون بره؟؟:reading:


[=&quot]یک روایت خیلی زیبا هم در این رابطه از امام صادق (ع) تو این کتاب نوشته شده....


[=&quot]امام صادق (ع) فرموده بودند که در عالم ذر خدا از مقداری گل ذراتی مانند مورچه ایجاد کرد و با زبان ملکوتی پرسید: "الست بربکم؟ " و ذرات با همان زبان گفتند بلی ! و اولین انها جدم رسول خدا (ص) بود و سپس علی(ع) و فاطمه (س) و معصومین و انبیاء بودند


[=&quot]سپس خدا اتشی را فراهم کرد و به ان ذرات گفت داخل شوید و گروهی داخل شدند و گروهی نافرمانی کردند و اتش بر انان که داخل شدند سرد شد و چون اصحاب شمال (انان که نافرمانی کردند) این صحنه را دیدند از خدا مغفرت خواستند و خدا گفت از شما در گذشتم و دوباره فرمود به اتش داخل شوید و تا سه بار اینگونه شد و گروهی از خدا اطاعت کردند و گروهی نافرمانی .


[=&quot]آنان که در پایان همچنان نافرمانی کرده بودند اصحاب شمال و انان که فرمان بردند اصحاب یمین شدند...


[=&quot]سپس به اذن خدا همه تبدیل به همان گل شدند و از ان گل ادم افریده شد ....


[=&quot]از کارشناس محترم این بخش خواهش میکنم صحت این مطالبو بررسی کنند

[=&quot]

نگران شيعه;266798 نوشت:
بنام او
{{ كه آيا درتولد يك فرزند نقش مرد {پدر} برجسته تراست يا زن {مادر} و يا بسته به شرايطي و .. }}

با اجازه از استاد گرانقدرم جناب صدرا زيد عزه مطلبي را در اين رابطه از قرآن كريم و در ادامه به يافته هاي علمي مسئله نيز اشاره ايي خواهم كرد

اين مسئله كه در اصطلاح به بكر زائي معروف هست در تفسير شريف نمونه چنين اشاره كرده است

بكرزايى-
از جمله سؤالاتى كه آيات فوق برمي ‏انگيزد اين است آيا از نظر علمى امكان تولد فرزند بدون پدر وجود دارد؟ آيا مساله تولد عيسى ع تنها از مادر مخالف تحقيقات دانشمندان در اين زمينه نيست؟
بدون شك اين مساله از طريق اعجاز صورت گرفته، ولى علم امروز نيز امكان چنين امرى را نفى نكرده بلكه تصريح به ممكن بودن آن نموده است.
مخصوصا موضوع بكرزايى در ميان بسيارى از حيوانات ديده شده و با توجه به اينكه مساله انعقاد نطفه اختصاصى به انسانها ندارد امكان اين امر را به طور عموم اثبات مي ‏كند.
" دكتر الكسيس‏ كارل" فيزيولوژيست و زيست‏ شناس معروف فرانسوى در كتاب" انسان موجود ناشناخته" چنين مي ‏نويسد:
" هنگامى كه به ميزان سهمى كه هر يك از پدر و مادر در توليد مثل دارند فكر مي ‏كنيم بايد آزمايشهاى" لوب" و" باتايون" را به خاطر بياوريم كه از يك تخمك بارور نشده قورباغه بدون دخالت" اسپرماتوزوئيد" بوسيله تكنيكهاى خاصى قورباغه جديدى مي ‏توان به وجود آورد.
به اين ترتيب كه ممكن است يك عامل شيميايى يا فيزيكى را جانشين" سلول نر" كرد ولى در هر حال هميشه وجود يك عامل ماده ضرورى است".
بنا بر اين آنچه از نظر علمى براى تولد فرزند قطعيت دارد وجود نطفه مادر (اوول) مي ‏باشد و گرنه در مورد نطفه نر (اسپرماتوزوئيد) عامل ديگرى مي ‏تواند جانشين آن گردد، به همين دليل مساله بكرزايى واقعيتى است كه در جهان امروز مورد قبول پزشكان قرار گرفته. هر چند بسيار نادر اتفاق مي ‏افتد.
___________________
تفسير نمونه، ج‏13، ص: 59

ادامه ...

و اما مسئله بكر زائي همچنانكه در پست قبلي اشاره شد امكانش وجود دارد
در اين رابطه به مقاله ايي كه از مجله بيو تكنولوژي دامپزشكي آمده است اشاره ميكنم

بکر زایی در پستانداران...


معمولاْبه واسطه مواد شيميايي و يا تحريكات مكانيكي مي توان امكان تقسيم خودبخودي را بر روي تخمك غيرلقاح يافته انجام داد.
اگر چه تاكنون در ارتباط با پستانداران هيچ تولدي را گزارش نكرده اند ولي بعد از بحث كلونينگ به عنوان شروع اين قضيه، موضوع حذف هسته سلول مطرح شد و طي آن به طور مثال يك سلول حيوان را جايگزين هسته تخمك و اسپرمي كردند كه مي خواهد با آن لقاح پيدا كند.در اين روش يك سلول با تحريكاتي از قبيل شروع تقسيمات اوليه جنين، به سمت تشكيل جنين و توليد يك حيوان همانند خود حركت مي كند.

اين اقدام تا به حال غيرممكن بود و بدون دخالت اسپرم و تخمك امكان بارور كردن يك سلول وجود نداشت ولي كلونينگ براي اولين بار اين عمل را محقق كرد با اين تفاوت كه در كلونينگ يك سلول كاملاْ لقاح يافته و تمايز يافته مجددا تقسيمات خود را شروع مي كند.در روش پارتنوژنوزي در واقع دو تخمك هستند كه تقسيمات اوليه جنين را انجام مي دهند و دانشمندان كره اي و ژاپني نيز اخيرا به دنبال اين مسئله بودند كه عوامل موثر در تقسيمات اوليه جنين را پيدا كنند.براي انجام اين كار محققان ژن H19را در تقسيمات اوليه جنيني موثر شناختند و غيرفعال شدن يكي از آلل هاي اين ژن موجب مي شد كه ژن ديگري به نام IVF2 مهار شود و اين مهار شدن به منزله شروع تقسيمات اوليه جنيني است لذا دانشمندان در مرحله اول موشي را توليد كرده اند كه آلل ژن H19 را نداشته باشد.به عبارت ساده تر زماني كه اسپرم با تخمك تركيب مي شود اين موضوع موجب مي شود كه InTraction اسپرم و IVF2 مهار و نهايتا تقسيمات آغاز شود.در اين روش اصولا موشي كه آلل H19 را ندارد تخمك آن مورد استفاده قرار مي گيرد و در مقابل نيز از تخمك يك موش طبيعي بهره مي گيرند و هسته موش اول كه احياناْ يكي از ژن هاي آن غيرفعال شده است در داخل تخمك سالم گذاشته مي شود و با يك تحريك شيميايي تقسيمات اوليه شروع مي شود در اين مرحله اصطلاحاْ مي توان گفت كه تخمك مورد نظر گول خورده و آن ژنوم جديد را به جاي ژنوم اسپرم پذيرفته است.

با در كنار هم گذاشتن اين دو كروموزوم X در كنار دو تخمك مورد نظر تنها امكان توليد جنس ماده شروع مي شود اين اقدام اولين كاري بوده كه در رابطه با پستانداران تاكنون انجام شده است و تفاوت اصلي آن با كلونينگ اين است كه در كلونينگ حيوان صد در صد و از طريق سلولي كه داخل تخمك گذاشته مي شود ايجاد مي گردد ولي در روش بكرزايي اين امكان ايجاد مي شود كه موجود حاصل از اين دو تخمك، از نظر ژنتيكي و با تغييرات صورت گرفته متفاوت باشد يعني جنين ها از نظر ماهيت ژنتيكي با مادر و يا سلول هاي اوليه متفاوت خواهند بود.

منبع : http://biovet.ir/post/36

ادامه ...

ادامه از پست قبل

در واقع بحث كلونينگ يا حيوانات ترانس ژنيك از جمله مواردي است كه امروزه اغلب پژوهشگران دنيا به دنبال آن هستند و در پژوهشكده ابن سينا دانشگاه علوم پزشكي مشهد نيز اين مطالعات در حال انجام است.يكي از موارد مهم و كاربردي اين روش ها و خصوصاْ روشي مانند بكرزايي اين است كه محققان در اين روش ها به دنبال يافتن فاكتورها و عوامل موثر در شروع تقسيمات اوليه جنيني هستند.

علاوه بر اين در آينده و با استفاده از اين روش حتي در زوجهاي نابارور كه اغلب علت ناباروري آنها تنها مسئله اسپرم، تخمك و يا ماده ژنتيكي نيست بلكه فاقد ژن موثر در تقسيمات اوليه هستند مي توان براي بازسازي ژن مورد نظر كمك گرفت و از DNA و يا ژنوم اين افراد امكان باروري و صاحب فرزند شدن را در آنها بوجود آورد. البته لازم است اين نكته تذكر داده شود كه اگرچه هنوز امكان موفقيت در همه موارد بوجود نيامده است ولي با اين تكنولوژي و در دسترس قرار گرفتن آن اين امكان براي انسان فراهم مي شود كه ژن موثر در تقسيمات اوليه جنين را فعال كند.

اين اقدامات از نظر علمي امكان پذير است و همانطور كه در مورد حيوانات به نتايجي رسيده ايم در خصوص انسان نيز اين امكان وجود خواهد داشت.بكرزايي در برخي از حيوانات سطح پائين مانند نرم تنان، خزندگان، حشرات و ماهي ها به طور طبيعي انجام مي شوددر بسياري از حشرات مانند زنبورعسل و مورچه، تخمك غيرلقاح يافته به سمت توليد جنس نر و تخمك لقاح يافته به سمت توليد جنس ماده پيش مي رودبا اين تكنولوژي اين امكان براي انسان فراهم مي شود كه ژن موثر در تقسيمات اوليه جنين را فعال كند و همانطور كه اين اقدامات در حيوانات به نتيجه رسيده است، امكان آزمايش و حصول نتيجه مثبت در انسان نيز وجود دارد.
منبع:http://asp.irteb.com/article/completeArticle.aspx?id=76
_________________________
منبع : http://biovet.ir/post/36

[="Blue"][=13][="Arial"]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

رحیق مختوم;267793 نوشت:
آيا مساله تولد عيسى ع تنها از مادر مخالف تحقيقات دانشمندان در اين زمينه نيست؟
بدون شك اين مساله از طريق اعجاز صورت گرفته، ولى علم امروز نيز امكان چنين امرى را نفى نكرده بلكه تصريح به ممكن بودن آن نموده است.

ممنون ازپاسختان كه بنظرميرسد منطقي ترهم ميباشد..

رحیق مختوم;267793 نوشت:
به اين ترتيب كه ممكن است يك عامل شيميايى يا فيزيكى را جانشين" سلول نر" كرد ولى در هر حال هميشه وجود يك عامل ماده ضرورى است".

وبازهم تشكرازاين قسمت پاسخ خوب و مفيدتان كه ميتواند براي جواناني كه خواهان فرزندان سالم وتندرست براي خود و ميهن و مذهب خود ميباشند مورد توجه جدي قرارگرفته و براي رسيدن به اين آرزو يعني فرزندان صالح و نيكو منش و نيكوكنش .. قدر همسران خوب ونجيب خود رابيش ازپيش دانسته و بااين مطالبي كه جناب استادان ارجمند ارسال نمودند يقين نماييم كه بيشترين تاثير در خلق يك انسان يا فرزند { و بعدازطي سلسله مراتبي چند روزه و كنارگذاشتن استثنائات } .. برعهده جنس زن نهاده شده كه اين موضوع يا واقعيت مهم كه علم نيزآنرا تاييد نموده ميتواند وبايد كه جايگاه اين جنس با وفاي ايراني را درنزد اذهان مردان ايراني بالاتربرده و از او همچون گهري گرانبهاتر مراقبت نماييم كه مبادا مشكلات زندگي به او نيز سرايت نموده كه اين موضوع متاسفانه باعث بدنيا آمدن فرزندان جوش واضطراب و كم صبر وبا هيجانات بسياربالا خواهد شد كه مهاراين هيجانات ممكن است از طاقت بعضي والدين و حتي خود فرزندان خارج ماند و البته همانگونه كه اشاره شد .. اگرخواهان فرزندان كامل و صالح و طي چندين دهه آينده براي نسل شيعه.ايراني خود هستيم و اگرنه كه برخي باورهاي نادرست قديمي خود را همچنان حفظ نماييم و ..
واما نكته حائزاهميت دراين بخش ازگفتگوها و سوالات و پاسخها كه درمورد عالم ذر بودند و برداشت آزاد و شخصي اين حقيرازاين ارسالها و آيات كلام نوراني حق و پاسخهاي دو استاد گرانقدركه بسيار هم مفيد واقع شدند و ازمطالعه همه ارسالي ها كه تاكنون يك راي واحد نيز درمورد آن {عالم ذر} ازطرف بزرگان مذهبي صادرنشده چنين خواهدبود كه اين عالم فقط مخصوص پيام آوران الهي بوده و فقط آنان بودند كه احتمالا خداوند با يادآوري آن عالم و آن لحظات عهد و پيمان براي ذهن فراموش كرده شان .. موفق گرديده اين انسانها را همواره در راه مستقيم نگاهداشته و همچنين ممكن است بعيد هم نباشد كه بعد از يادآوري آن .. عهدي ديگرنيز ازآنان گرفته و احتمالا آن عهد نيز اين بوده كه درطول حياتشان وهرگزنامي ازآن را و يا خاطره اي ازآنرا براي بندگان ديگربازگو ننمايند و ايشان نيزچنين كردند و احتمالا درطول عمرپر بركتشان هرگزدراين مورد بخصوص سخني برلب جاري ننمودند..حداقل من دراين پستها چيزي را به اين مضمون مشاهده ننمودم كه مثلا گفته شده كه فلان پيامبردرمورد {عالم ذر} چنين سخني را به صراحت بيان فرموده يا ..

ادامه دارد..

[/]

[="arial"][="royalblue"]بنام او

ادامه از {عالم ذر}
و اين برداشت را اين حقيربه اين جهت نمودم كه خداوند فرمودند فرزندان آدم يا ازنسل آدم .. درحاليكه با درنظرگرفتن پاسخهاي كاملا علمي جناب صدراي عزيزو جناب رحيق مختوم عزيز..علم امروز اثبات نموده كه جنس زن بسيار مهمترازجنس مرد براي تولد يا تربيت انسان يا فرزندان ميباشد و خداوند هم كه به امروز و هر روز ما آگاهي كامل دارد چرا كه اگرنداشت لايق خدايي نبود و اين را شايد درمثال وكنايه آورده كه نسل آدم را اشاره فرموده و نسل آدم نه اينكه همه انسانها را شامل شود كه دراينصورت ميبايست از كلمه جمع آدم و حوا استفاده مينمود و اگر چنان بود و اما از آوردن نام حوا اجتناب نموده بود بازهم ظالم بودن اين خدا راميرساند كه ازما انسانها درعالمي ديگر عهدي گرفته كه اجازه نداده ونميدهد بعدازتولد دراين دنيا چيزي از آن را بياد آورده تا كوچكترين جراتي بر ارتكاب گناه نداشته باشيم .. بنابراين اين عالم بعقيده من فقط مخصوص بندگاني بوده كه قرار بوده بعد از به اين دنيا آمدن پيام آورانش شوند و نسل آدم نيزشايد اشاره به پيامبران داشته ودارد .. يعني پيغمبران .. چرا كه فكرميكنم اولين پيامبر حضرت آدم و ازجنس مرد بوده و دراينجا كه نامي ازحضرت حوا نيز بميان نيامده شايد بهمين دليل بوده كه بما بندگان خود تفهيم نمايد كه همه انسانها مد نظر باريتعالي نبوده و فقط تعدادي خاص بودند كه همان يكصدوبيست چهارهزار پيغمبربوده اند .. و دليل ديگرهم كه ميتوانم ذكرنمايم كه شايد قابل استناد يا غيرقابل استناد هم باشد .. استقامت اين پيامبران درمقابل پادشاهان يا حاكمان و مخالفان زمانه بوده كه بعقيده اين حقير بايد حتما دليلي بسيار محكمتروجود ميداشته تا اين انسانها كه غير ازانسان نبوده اند از راه خود يا خداوند خسته ودلسرد وحتي ترسيده نشوند و لابد خداوند چيزهايي را نشان آنان داده كه شايد اگردر عالم طبيعي ما آنهاراببينيم ازفرط وحشت و ترس يا هيجان غش و حتي سكته نماييم و عقل ناقص من متاسفانه چنين ميگويد كه دلايل با ارزشي بايد براي استقامت اين انسانها و آنهم درآن شرايط جو زمانه كه حتي اعدام و درآتش افكندن و سنگ به سرمباركشان زدن و هزاران بلا و مصيبت ديگر هم بوده .. وجود داشته باشد مانند داستان حضرت موسي {ع} با آن بنده يا انسان نما درسوره مباركه كهف كه كشتي سوراخ مينمود و پسربچه اي راكشت و ديواري راتخريب ننمود و ازاين قبيل نشانه ها كه همين نشانه ها باعث استقامت بيشترتعدادي ازپيامبراني گشته كه شايد درمواقعي شيطان قصد نفوذ به ذهن آنان را داشته كه همين امر احتمالا اجازه نداده تا آنان راه خدا و مسئوليت الهي خود را رها يا فراموش نمايند و اين قضيه تا آنجا براي خداوند حائزاهميت بوده كه اگريكي ازاين پيامبرانش ازرسالت خود كمي خسته ومايوس يا دلسردهم ميشده و ازروي ناچاري نفريني بر قوم خود مينمود .. خداوند علارغم ميل باطني خود كه خداست وبايد مظهرمهرباني ومحبت مطلق باشد و نه خشم و عصبانيت كه احتمالا ازصفات شيطان اند .. اين خواسته پيامبرخودرا اجابت مينموده و اين شايد دليلي ديگرباشد كه خداوند ميبايست براي پيام آورانش چيزي را رو مينمود كه باعث فرمانبرداري بي چون وچراي آنان ميگشت كه اين عالم ذر ميتواند يكي از آن دلايل محكم باشد ..

والبته من نظرشخصي و برداشت آزاد خودم را اعلام نمودم كه صحت و نادرستي اش برعهده اساتيد محترم اين سايت..
ادامه دارد..
باتشكر..[/][/]

[="arial"][="royalblue"]بنام او

ادامه قسمت سوم عالم ذر

واگراين نظريه آيت ا...جوادي آملي را با دلايل ذكرشده بالا بپذيريم .. دراينصورت يك سوال ديگربميان خواهد آمد كه بايد براي اثبات عادل بودن خداوند دليل محكم برآن آورده شود ..
نژاد زرد..
اگرتمام اين دلايل واستدلالها پذيرفته شوند بايد گفت كه اين براي ادياني چون اديان الهي وابراهيمي يا يهود ومسيحيت و اسلام خريدارخواهد داشت .. بنابراين تكليف همنوعان نژاد زرد پوست چه ميشود كه اين داستانها را باورنخواهند كرد و البته حق هم دارند كه باورهم ننمايند .. چرا كه هيچ پيامبري را خداوند ازميان نژاد آنان براي خودشان انتخاب ننموده .. چرا ؟؟
با درنظرگرفتن عالم بودن خداوند مطمئنا بايد يك پاسخ عقلي ومنطقي براي اين موضوع پيدا نمود كه چرا پيامبران بزرگ الهي دريك محدوده جغرافيايي معين به رسالت مبعوث شدند و درست درنقطه اي كه به همه نژادها دسترسي داشته و دين واحد يكتاپرستي را به خانه هاي نژادسفيد چشم آبي برده به خانه هاي سياهان آفريقايي نيزبرده و به خانه هاي رنگين پوستان كه ماباشيم نيزبرده و فقط دراين بين انگار نژاد بزرگ زرد را ازاين قانون و قائده مستثني كرده .. چرا؟؟
{واگرعزيزي اطلاعات كافي دراين زمينه رادارا بود و مايل به پاسخگويي نيزگرديد لطفا درپاسخ به استثنائات اشاره ننمايد..چرا كه منظورعمده نژاد زرد ميباشد كه فعلا چينيان خود را حتي برتراز ژاپني ها و كره اي ها .. اولين انسانهاي خلق شده برروي زمين ميدانند با بيش ازيك ميليون سال قدمت تاريخي وزندگي بر روي اين سياره خاكي ومدعي اند كه ديگرنژادها ازآنان توليد و منتشريافته}
باتشكر..[/][/]

موضوع قفل شده است